https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/05/abasmanesh6.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباس‌منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس‌منش2024-05-01 07:23:142024-12-27 05:23:37روزشمارِ تحول زندگیِ من | فصل 6
170نظر
توجه
اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
درود، شبتون‌خوش من در دوره عزت نفس شرکت کردم ، در کودکی مدام من را از خدا می‌رساندند به طوری که من از خدا وحشت داشتم و به من یاد داده بودند (همان صحبتی که استاد میفرمایند) که تا هر زمان که مطیع باشم همه چیز اوکیه همان داستان مشرک شدن .و اعتماد و اعتقاد به خدای مهربان وجود نداشت در کودکی مدام احساس میکردم خدا شبیه یک غول خیییییلی بزرگه و بد اخلاق که فقط منتظره پاتو کج بزاری تا حالتو جابیاره ،در دوره نوجوانی حس عجیبی از تصور خدا داشتم و به مادرم گفتم احساس میکنم خدا رو بغل کردم و سرم را را روی زانوی خیالی او میزاشتم و براش درد و دل می کردم به مادر گفتم و گفت : وا یعنی چی و اصلا این دیدگاه برایشان مهم نبود ، خب پدر و مادرم خودشان تا همان‌حد می دانستد تا اینکه در یکی از جلسات دوره عزت نفس در مورد پیام بازرگانی صحبت شد ،تصمیم گرفتم وارد یک چالش بسیار برگ شوم و در مترو شروع کردم به تبلیغ در مورد خودم راستش مقسمی
داشتم به این فکر میکردم که تو شرایطی که تضادها و نجواها میاد اگه این آگاهی ها و این مسیر نبود چی میشد؟ حداقل برای من می‌دونم که اتفاقهای بد و شرایط‌سختر و غیر قابل تصور میشد
و به همین خاطر باید روزی هزار بار خداروشکر کنیم
خدایا عاشقتم به خاطر این مسیر که هر زمان که آدم به تنگ میاد میاد اینجا نفسی تازه میکنه و تجدید قوایی میکنه و باز میره
خدایا شکرت که هر روز قلب مارو به نور آگاهی روشن میکنی
یکی از دلایلی که ما باید احساس لیاقت کنیم همین مسیره همین آگاهی‌هاست چون قطعا ما لیاقت داشتیم که الان اینجا توی این مسیر قرار گرفتیم
خدایا شکرت سپاسگزارم بابت این خونه امنی که داریم و میام راحت و بدونه ترس مینویسیم
استاد جانم این روزها دارم روی قدم‌های دوازده قدم کار میکنم البته تازگی‌ها فهمیدم که چقدر کمال گرا هستم چون قدمهارو خیلی دیر و کم کم کار میکنم و دلیلش اینه که میخام لیزری تمرکز کنم و میگم نه الان وقتش نیست بزار یه فرصتی که تنها باشم و شرایط اینجور باشه و همین باعث شده دیر به دیر و کم کم روی قدمها کار کنم
استاد جانم وقتی یه اتفاقی میفته ما میفهمیم که چقد رشد کردیم یا چقدر کار داریم یا پاشنه آشیل هامون کجاست . من الان توی تضادی قرار گرفتم که قبلاً وقتی توی همچین شرایطی قرار میگرفتم خیلی حالم بدتر میشد و خیلی بیشتر اذیت میشدم و دست به کارای خطرناک هم میزدم ولی الان خیلی بهتر شدم هر چند خیییلی جای کار دارم و ملی پاشنه آشیل دارم ولی دارم میبینم و متوجه میشم که چقد بهتر شدم و خداروشکر میکنم بابتش و همین می‌تونه یه پله باشه برای جلوتر رفتن
خدایا شکرت چقدر بهم دلگرمی میده اینکه حس میکنم کنارمی و وجودت رو حس میکنم و دلم قرص میشه که هستی و مواظبمی
خدایا شکرت به خاطر تمام نعمتها و فراوانی هایی که بهم میدی
خدایا ظاهرن که اوضاع نامناسبی دارم و اگه قبلا بود کلی حالم بد میشد ولی خودت می‌دونی که چقد دلگرمم به تو
ای کسی که صدای منو می‌شنوی و نامه های منو میخونی و جوابمو میدی خودم رو به تو میسپارم و می‌دونم کسی که تنها امیدش توایی هرگز خارو ذلیل نمیشه
خداوند را ممنون هستم که من را به این فایل زیبا هدایت کرد
سپاس از خدای خوب خودم که می توانم به این راحتی و آسانی قدم بردارم و جلو بروم
یکی از مهمترین نکته هایی که استاد در این فایل به من گفتند این بود که بتوانم بروی ترس های خودم غلبه کنم
بتوانم به دنبال خواسته های خودم
حرکت کردن شجاعت می خواهد
این حرکت کردن و قدم برداشتن نشانه ایمان است و من خودم را نشان می دهم
مهم این است که حرکت کنم و بی شک من موفق خواهم شد
بی شک من خواهم توانست که پیروز بشوم
بی شک من می توانم به جلو بروم
همه اینها ایمان من را نشان می دهد و آنوقت خدای مهربان هم به من کمک می کند و دستهای من را خواهد گرفت
همان طور کع قبلا ترس داشتم و با حرکت کردن و قدم برداشن اکنون به جایی رسیدم که خودم تعیین کننده هستم و خودم هستم که می توانم به جلو بروم و حال خوب را برای خودم بسازم
می دانم که موفق خواهم شد و آنوقت خدای مهربان بی شک به من کمک خواهد کرد
فقط کافی است که بخواهم و آنوقت به من داده خواهد شد
خداوندا تنها قدرت توهستی وتو مالک آسمان وزمینی و هرآنچه که برروی آنهاست خداوندا تو خود می دانی که من بی تو هیچم وحتی توان پلک زدن هم ندارم وبه هر خیری که از تو برسد فقیرم.
درست 8روز پیش بود که به ی تضادی برخوردم بااینکه هنوز 5ماه از قرار داد خانه مانده صاحب خانه گفت که قصد فروش خانه را دارد اولش خیلی به هم ریختم ولی به لطف خدا وآموزش های استاد خیلی سریع احساساتم را کنترل کردم وگفتم خیر است همسرم هم بعد از بد رقه ی آنها بااین جمله آمد خانه که حتما خیری هست که اینها الان دارن اینو میگن
خلاصه دست وپاشکسته کنترل ذهن میکردم ولی نجواهای شیطان ولم نمی کرد چهار جلسه از این فصل6 گذشته بود و من آمدم توسایت تا کامنت دوستان را بخوانم هیچ وقت علاقه ای به این روز شمارها نداشتم ودنبال نمی کردم ولی اون روز باخوندن کامنت یکی ازدوستان انگار کسی بهم گفت که برو ببین این بار روز شمار درمورد چی هست باورتون نمیشه استاد درمورد حال خوب احساس خوب گوش کردم هر چهارتارو دیدم انگار دارید بامن حرف میزنید انگار این سلسله فایلها مخصوص من بود شما استاد گرامی همیشه می گفتید که بچه ها می گن استاد شما از کجا می دونستید که من الان به این فایلها نیاز دارم اون روز به حرف شما رسیدم واقعا من به این فایل هانیاز داشتم ناید کنترل ذهن میکردم باید افکارم رو تغییر می دادم شروع به ادامه دادن وگوش کردن کردم ومی کنم هرروز به فایلهاتون از اول این فصل از روز شمار گوشمیدم وتمریناتشو انجام میدم می دانم که هدایت من برای شنیدن این فصل از روز شمار بی خودی نبوده ومن تا پایان این فصل حتما به نتایج عالی میرسم وخبرش رو تو آخرین روز از روز شمار می گذارم به لطف الله مهربان می دانم که خداوند همراه من است ومن لایق بهترین ها هستم
منتظر نتایج عالی من از این دوره از روز شمار باشید
خیلی منون از استاد گرامی که مارا با خدایمان آشنا کردن ودستی از دستان خدا برای هدایت ما شدنند
سلام و عرض ادب خدمت استادِتمام و خانم شایسته ی ستایش و البته تمامی دوستان
چقدر لذت بردم و ممنونم از جهت دادن استادانه استاد به صحبتهای دوستان …
ایمان برای من بمعنای حال خوشه …
و وقتی تلاش میکنم تا حالم بهتر باشه و افکار و رفتاری متفاوت از همیشه در خودم داشته باشم و نشون بدم ، برای من به این معناست که در مسیر مستقیم و افزوده شدن ایمانم قرار دارم …
ایمان یا حال خوش ، منجر میشه به عمل صالح یا اتفاقات خیر و نیک …
و کُفر یا توجه به بدی ها و شر ها ، منجر میشه به عذاب …
من صددرصد با استاد موافق و همراه هستم که فرمودن :
فقط در صورتیکه حال ما خوش باشه الهامات رو دریافت می کنیم و بهمین دلیل است که لطف و رحمت الله شامل حالمون شده که در اوایل مسیر ، هدایت هارو در خواب هامون دریافت می کنیم …
و بهمین دلیل پیامبر فرمودن از سه طریق هدایت می شویم : خواب و سپس الهام و سپس وحی
استاد بزرگوار بابت همه چیز ممنون و قدردانم و بااینکه خیلی پیام نمیدم ولی دارم از دوره ها استفاده میکنم و لذت میبرم
استاد سپاسگزارم که دستی شدید از دستان آن معبود یکتا
من سهیلا به همراه خواهر نازنینم سمیه جان
روزی نیست که در مورد این آگاهیها وقوانین وحرفهای استاد نازنینم صحبت نکنیم ودر مورد نتایجمون ما هر دو در استان اصفهانیم اما سمیه جان در خود اصفهان دقیقا با فاصله ی 7یا 8 دقیقه پیاده تا نقش جهان که رفتنش به اونجا داستان داره که همش بر میگرده به کار کردن در همین زمینه ومن که با فاصله ی نیم ساعت با ماشین تا اصفهان
خیلی برامون جالب وبسیارعجیب که هر دو هم زمان وارد این مسیر شدیم هر دو عطشمان به یک اندازه وحتی چالشهامون در یک زمان وشاید مشابه به هم
وتغیراتمون همانند هم ونمیدانید نمیدانید چقدر ما تغییر کردیم
هر دو شاید از عزت نفس پایین برخوردار بودیم البته من بیشتر
وچقدر تونستیم با استفاده از فایلهای رایگان استاد نتایج عالی گرفته وبا خرید دوره ی 12 قدم ورق زندگیمون برگشت
ایشون کار وکاسبی به راه انداخته ومن هم در یک آموزشگاه نقاشی مشغول آموزش هستم
رابطه ام با استادم یعنی استاد نقاشیم عالیه وامروز باهم برای گردش به پارک رفتیم ولحظه های زیبایی را در کنار هم بودیم وبچه هامون را بردیم وکلی با هم بازی کردند
من واستادم که ایشون هم خانم هستند کلی در مورد کارمون صحبت کردیم ومن چقدر در زمینه ی آموزش دادن به کودکان توانمند شدم
کاری که حتی در مخیله ی من هم نمیتونستم تصور کنم وهمیشه قبلا احساس کوچک وناتوان بودن داشتم اما الان به جایی رسیدم که استادم با من مشورت میکنه در کارهاش ومن دیوانه میشم از ذوق وخوشحالی استاد من خیلی عوض شدم خیلی احساس لیاقتم را تقویت کردم البته خیلی نیاز به بهتر شدن دارم ولی عاشق این سیر تکامل هستم که چقدر مسیر را زیباتر میکنه برامون
من یک تضاد دیگر برام پیش اومده بود که تبدیل شده بود برام به یک سری الگوهای تکرار شونده واین مسئله مربوط به روابط بود هم با بعضی افراد وخصوصا همسرم ومن درمورد دیگران این قضیه را بهبود دادم اما با همسرم نه
چون نمیخواستم بپذیرم که باید تغییر کنم
چند روز پیش که برای مهمانی به خانه خواهری جونم یعنی سمیه رفته بودیم جاتون خالی بعد شام بچه ها توی خونه مشغول بازی بودن وما دوتا به همراه همسرهامون برای پیاده روی به نقش جهان رفتیم وانها با هم وما دوتا خواهرهم با هم مسیرمان را جدا ومشغول صحبت شدیم واز آنجایی که ما 99 درصد صحبتهامون جنسشون تغییر کرده اون هم در مورد قوانین
به خواهرم گفتم مدتهاس که این الگوها برام تکرار میشه ووقتی با هم صحبت کردیم به این نتیجه رسیدم که من باید تغییر کنم وگرنه از همین کانال اونقدر چک ولقد باید بخورم تا خودم را تغییر بدم با حس خوب بهش قول دادم که بپذیرم که باید یه حرکت درست وحسابی بزنم
واز فردای اون روز شروع کردم به آنالیز کردن رفتارهام ودیدم خدای من از هم لحظه که ازعان کردم که بابا این منم که باید یه تغییرات ولو جزئی توی طرز فکرم ایجاد کنم
به خداوندی خدا انگار یک باری از روی شانه هام برداشتع شدوالان فقط یک هفته وشاید کمتر از اون شب گذشته ولی چقدر رابطه ی من وهمسرم عالی شده ویک ذوق وصف ناپذیری توی وجودم هست ومیبینم که چقدر با تغییر دیدگاه میشه خیلی مسائل را حل کرد وانگار فکر میکنی همه تغییر کردن اما در واقع این تو هستی که تغییر کردی
خدایا شکرت بابت مهربانیهات بابت بنده نوازیهات
بابت استاد گلم وهمراهانعالی وبی نظیر سپاس از همه ی شما
استاد عباس منش خدا قوت من حدود 9 سال پیش عضو سایت شما شدم و بعد مدت کوتاهی در زندگی من خیلی تغییراتی خوبی حاصل شد و دقیقا درون ترمز ها و تله هایی که میفرمدین افتادم و کنا رفتم و مسیر زندگیم عوض شد ولی باز شمارو بعنوان ی آدم موفق و قوی برای رشد به دوستان معرفی میکردم و خودم موفق نمیشدم بیام در مسیر و فرکانس شما ولی الان به حول قوه اللهی باز بعد حدود 8 سال از 1403.02.15 استارت زدم و دوباره شروع کردم ولی انشاالله بعد مدت کوتاهی موفقیت هامو براتون و دوستان به اشتراک میزارم دوست تون دارم عباسپور یاحق
اینکه بتونی فکرای زنگ زده ی مغزتو درلحظه ندیدبگیری و با دیدگاه جدیدی به مسئله نگاه کنی تکامل میخواد
اوایل کمی سخته ولی کم کم قلقش دستمون میاد
هرچقدر دست کردن تواتیش روبیشتربه یادبیاریم بیشترمیتونیم کنترل کنیم ذهن رو درمواقع به ظاهر بد
درواقع چون به این دنیا اومدیم برای لذت بردن
شادی کردن وتجربه زیبایی اززندگی اینکه بخوایم درحس بدبمونیم ماروازهدفمون که لذت وشادیه دورمیکنه وخداوند بابیان کردن این قانون درقران که هربار کلمه حزن بالانفی اومده به خوبی برامون واضح ومشخص کرده که تحت هیچ شرایطی نبایداحساس بدی داشته باشی ..غمگین نباش
لاتحزن های خداونددرقران باید ماروبه فکر بیاره که چقدر مهمه این حسه خوب داشتن وغمگین نبودن
چقدراصله واساسه
چقدر خداوند روش تاکید کرده چون اگر رعایتش نکنیم نمیتونیم لذت ببریم از زندگی
چون اگر رعایتش نکنیم اتفاقات بدبیشتری برامون میوفته واین یعنی ماندن دراحساس بد
واحساس بد یعنی ندیدن نعمتها وثروتهای زندگیمون وناسپاسی کردن
وناسپاسی درنهایت میشه گرفتن اون نعنت از زندگیمون وتجربه اتفاقات بد وبدتر
اهمیت موضوع احساس خوب زمانی مشخص میشه که تو وقتی تونستی خودتوکنترل کنی واز زاویه ای به اون تضادنگاه کنی که حالتوبهترمیکنه میبینی ک ورق برگشت واتفاقات معجزه اسا پشت سرهم برات میوفته اونوقته که میفهمی چرا این اصل کلید اصلی قوانین این جهانه
گفتگوهای ذهنی ما مهمترین عامل دررساندن ما به احساس خوب یابدهستند
هرلحظه خداوند داره به ما الهام میکنه اگرفقط بتونیم تواون لحظه کمی ارومترباشیم صداشو میشنویم
صدایی که همیشه راهیو نشونت میده حرفیوبهت میزنه که تهش میرسی به اینکه اروم باش ارزش نداره دست خودتوبسوزونی برااین مسئله
من کنارتم حلش میکنیم
بعد صدای شیطان هی توذهنت کمتروکمترمیشه
این طی کردن تکامل درشنیدن صدای خداوند
طی کردن تکامل در کنترل ذهن به نظرم موفقیتیه که ماروبه عرش میرسونه
سپاسگزاراستادعزیزم هستم
سپاسگزارخداوند توانا وقدرتمندم هستم بااین قوانین زیبا دراین جهان قشنگش
دیروز حس ام خیلی عالی بود صبح و خوب شروع کردم امروز یادم اومد گفتم با بچه ها در میان بزارم
من و جاری ام رفتیم بیرون مانتوم بردم خرازی دگمه بزارم صاحبش گفت وقت نداره یا بعد از ظهر بیا یا صبح مانتو رو جا گذاشتم برگشتیم جاری ام هم از مغازه ای کار داشت رفتیم محله ای با صفای بود چند دفعه رفته بودم ندیدم از جای که به لطف خداوند دنبال زیبای ام جاری ام گفت به شوخی گم شدیم چون یک پارک بود از اون طرف برگشتیم راه دیگه بود خدای مهربان می خواست زیبایی به من نشون بده گفتم وایسا چه گلهای زیبایی خیلی رویایی بود چند تا عکس گرفتیم
بعد از ظهر رفتم پسرم بردم کلاس رفتم برای مانتو بیارمش چون قبل عید یک تصمیم داشتم کاری می خواستم شروع کنم جور نمی شد چند دفعه می خواستم سفارش بدم از سایت که خیلی پول پستش گرون بود برای همین دیروز هدایتی از خرازی پرسیدم یک بار دیگه پرسیده بودم نداشت ولی الان داشت خرید کردم خوشحال شدم گفتم خدایا شکرت سر صبح با جاری ام نپرسیدم گفت کار دارم برای همین خداوند می خواست کارم راه بندازه الان خرید کردم دقیقا خدا می خواست تا من کارم راه بیفته یک روز قبل پسرم وارد سایت شد گفت سفارش بدم گفتم نه صبر کن
من چون بیرون میرم میگم خدا جون تو بگو چی بخرم کجا برم هدایتم کن خودش هدایتم کرد
و غذا درست نکرده بودم خواهرم زنگ زد گفت مادر غذا درست کرده بیا ابنجا نهار خوشمزه خوردیم خوش گذشت
درود، شبتون‌خوش من در دوره عزت نفس شرکت کردم ، در کودکی مدام من را از خدا می‌رساندند به طوری که من از خدا وحشت داشتم و به من یاد داده بودند (همان صحبتی که استاد میفرمایند) که تا هر زمان که مطیع باشم همه چیز اوکیه همان داستان مشرک شدن .و اعتماد و اعتقاد به خدای مهربان وجود نداشت در کودکی مدام احساس میکردم خدا شبیه یک غول خیییییلی بزرگه و بد اخلاق که فقط منتظره پاتو کج بزاری تا حالتو جابیاره ،در دوره نوجوانی حس عجیبی از تصور خدا داشتم و به مادرم گفتم احساس میکنم خدا رو بغل کردم و سرم را را روی زانوی خیالی او میزاشتم و براش درد و دل می کردم به مادر گفتم و گفت : وا یعنی چی و اصلا این دیدگاه برایشان مهم نبود ، خب پدر و مادرم خودشان تا همان‌حد می دانستد تا اینکه در یکی از جلسات دوره عزت نفس در مورد پیام بازرگانی صحبت شد ،تصمیم گرفتم وارد یک چالش بسیار برگ شوم و در مترو شروع کردم به تبلیغ در مورد خودم راستش مقسمی
سلام به روی ماه همگی
سلام به روز شمار تحول زندگی من
داشتم به این فکر میکردم که تو شرایطی که تضادها و نجواها میاد اگه این آگاهی ها و این مسیر نبود چی میشد؟ حداقل برای من می‌دونم که اتفاقهای بد و شرایط‌سختر و غیر قابل تصور میشد
و به همین خاطر باید روزی هزار بار خداروشکر کنیم
خدایا عاشقتم به خاطر این مسیر که هر زمان که آدم به تنگ میاد میاد اینجا نفسی تازه میکنه و تجدید قوایی میکنه و باز میره
خدایا شکرت که هر روز قلب مارو به نور آگاهی روشن میکنی
یکی از دلایلی که ما باید احساس لیاقت کنیم همین مسیره همین آگاهی‌هاست چون قطعا ما لیاقت داشتیم که الان اینجا توی این مسیر قرار گرفتیم
خدایا شکرت سپاسگزارم بابت این خونه امنی که داریم و میام راحت و بدونه ترس مینویسیم
استاد جانم این روزها دارم روی قدم‌های دوازده قدم کار میکنم البته تازگی‌ها فهمیدم که چقدر کمال گرا هستم چون قدمهارو خیلی دیر و کم کم کار میکنم و دلیلش اینه که میخام لیزری تمرکز کنم و میگم نه الان وقتش نیست بزار یه فرصتی که تنها باشم و شرایط اینجور باشه و همین باعث شده دیر به دیر و کم کم روی قدمها کار کنم
استاد جانم وقتی یه اتفاقی میفته ما میفهمیم که چقد رشد کردیم یا چقدر کار داریم یا پاشنه آشیل هامون کجاست . من الان توی تضادی قرار گرفتم که قبلاً وقتی توی همچین شرایطی قرار میگرفتم خیلی حالم بدتر میشد و خیلی بیشتر اذیت میشدم و دست به کارای خطرناک هم میزدم ولی الان خیلی بهتر شدم هر چند خیییلی جای کار دارم و ملی پاشنه آشیل دارم ولی دارم میبینم و متوجه میشم که چقد بهتر شدم و خداروشکر میکنم بابتش و همین می‌تونه یه پله باشه برای جلوتر رفتن
خدایا شکرت چقدر بهم دلگرمی میده اینکه حس میکنم کنارمی و وجودت رو حس میکنم و دلم قرص میشه که هستی و مواظبمی
خدایا شکرت به خاطر تمام نعمتها و فراوانی هایی که بهم میدی
خدایا ظاهرن که اوضاع نامناسبی دارم و اگه قبلا بود کلی حالم بد میشد ولی خودت می‌دونی که چقد دلگرمم به تو
ای کسی که صدای منو می‌شنوی و نامه های منو میخونی و جوابمو میدی خودم رو به تو میسپارم و می‌دونم کسی که تنها امیدش توایی هرگز خارو ذلیل نمیشه
ای تکیه گاه کسی که تکیه گاهی ندارد
ای مونس کسی‌که مونسی ندارد
ای رفیق کسی که رفیقی ندارد
ای پناه کسی که پناهی ندارد
ای همراه کسی که همراهی ندارد
ای طبیب کسی‌که طبیبی ندارد
در پناه خدای مهربان باشید عزیزانم
سلام استاد عزیز
سلام به دوستان خوب خودم
خداوند را ممنون هستم که من را به این فایل زیبا هدایت کرد
سپاس از خدای خوب خودم که می توانم به این راحتی و آسانی قدم بردارم و جلو بروم
یکی از مهمترین نکته هایی که استاد در این فایل به من گفتند این بود که بتوانم بروی ترس های خودم غلبه کنم
بتوانم به دنبال خواسته های خودم
حرکت کردن شجاعت می خواهد
این حرکت کردن و قدم برداشتن نشانه ایمان است و من خودم را نشان می دهم
مهم این است که حرکت کنم و بی شک من موفق خواهم شد
بی شک من خواهم توانست که پیروز بشوم
بی شک من می توانم به جلو بروم
همه اینها ایمان من را نشان می دهد و آنوقت خدای مهربان هم به من کمک می کند و دستهای من را خواهد گرفت
همان طور کع قبلا ترس داشتم و با حرکت کردن و قدم برداشن اکنون به جایی رسیدم که خودم تعیین کننده هستم و خودم هستم که می توانم به جلو بروم و حال خوب را برای خودم بسازم
می دانم که موفق خواهم شد و آنوقت خدای مهربان بی شک به من کمک خواهد کرد
فقط کافی است که بخواهم و آنوقت به من داده خواهد شد
سپاس از خدای ممکن ها
سپاس از خدای فراوانی ها
باسلام خدمت استاد عزیزم وخانم شایسته
خداوندا تنها قدرت توهستی وتو مالک آسمان وزمینی و هرآنچه که برروی آنهاست خداوندا تو خود می دانی که من بی تو هیچم وحتی توان پلک زدن هم ندارم وبه هر خیری که از تو برسد فقیرم.
درست 8روز پیش بود که به ی تضادی برخوردم بااینکه هنوز 5ماه از قرار داد خانه مانده صاحب خانه گفت که قصد فروش خانه را دارد اولش خیلی به هم ریختم ولی به لطف خدا وآموزش های استاد خیلی سریع احساساتم را کنترل کردم وگفتم خیر است همسرم هم بعد از بد رقه ی آنها بااین جمله آمد خانه که حتما خیری هست که اینها الان دارن اینو میگن
خلاصه دست وپاشکسته کنترل ذهن میکردم ولی نجواهای شیطان ولم نمی کرد چهار جلسه از این فصل6 گذشته بود و من آمدم توسایت تا کامنت دوستان را بخوانم هیچ وقت علاقه ای به این روز شمارها نداشتم ودنبال نمی کردم ولی اون روز باخوندن کامنت یکی ازدوستان انگار کسی بهم گفت که برو ببین این بار روز شمار درمورد چی هست باورتون نمیشه استاد درمورد حال خوب احساس خوب گوش کردم هر چهارتارو دیدم انگار دارید بامن حرف میزنید انگار این سلسله فایلها مخصوص من بود شما استاد گرامی همیشه می گفتید که بچه ها می گن استاد شما از کجا می دونستید که من الان به این فایلها نیاز دارم اون روز به حرف شما رسیدم واقعا من به این فایل هانیاز داشتم ناید کنترل ذهن میکردم باید افکارم رو تغییر می دادم شروع به ادامه دادن وگوش کردن کردم ومی کنم هرروز به فایلهاتون از اول این فصل از روز شمار گوشمیدم وتمریناتشو انجام میدم می دانم که هدایت من برای شنیدن این فصل از روز شمار بی خودی نبوده ومن تا پایان این فصل حتما به نتایج عالی میرسم وخبرش رو تو آخرین روز از روز شمار می گذارم به لطف الله مهربان می دانم که خداوند همراه من است ومن لایق بهترین ها هستم
منتظر نتایج عالی من از این دوره از روز شمار باشید
خیلی منون از استاد گرامی که مارا با خدایمان آشنا کردن ودستی از دستان خدا برای هدایت ما شدنند
در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید
سلام و عرض ادب خدمت استادِتمام و خانم شایسته ی ستایش و البته تمامی دوستان
چقدر لذت بردم و ممنونم از جهت دادن استادانه استاد به صحبتهای دوستان …
ایمان برای من بمعنای حال خوشه …
و وقتی تلاش میکنم تا حالم بهتر باشه و افکار و رفتاری متفاوت از همیشه در خودم داشته باشم و نشون بدم ، برای من به این معناست که در مسیر مستقیم و افزوده شدن ایمانم قرار دارم …
ایمان یا حال خوش ، منجر میشه به عمل صالح یا اتفاقات خیر و نیک …
و کُفر یا توجه به بدی ها و شر ها ، منجر میشه به عذاب …
من صددرصد با استاد موافق و همراه هستم که فرمودن :
فقط در صورتیکه حال ما خوش باشه الهامات رو دریافت می کنیم و بهمین دلیل است که لطف و رحمت الله شامل حالمون شده که در اوایل مسیر ، هدایت هارو در خواب هامون دریافت می کنیم …
و بهمین دلیل پیامبر فرمودن از سه طریق هدایت می شویم : خواب و سپس الهام و سپس وحی
استاد بزرگوار بابت همه چیز ممنون و قدردانم و بااینکه خیلی پیام نمیدم ولی دارم از دوره ها استفاده میکنم و لذت میبرم
دوستتون دارم
سلام ودرود براستاد بی نظیرم خانم مریم عزیزم وهمفرکانسیهای دوست داشتنی خودم
خدا را هزاران مرتبه شکر بابت این مسیر زیبا
استاد سپاسگزارم که دستی شدید از دستان آن معبود یکتا
من سهیلا به همراه خواهر نازنینم سمیه جان
روزی نیست که در مورد این آگاهیها وقوانین وحرفهای استاد نازنینم صحبت نکنیم ودر مورد نتایجمون ما هر دو در استان اصفهانیم اما سمیه جان در خود اصفهان دقیقا با فاصله ی 7یا 8 دقیقه پیاده تا نقش جهان که رفتنش به اونجا داستان داره که همش بر میگرده به کار کردن در همین زمینه ومن که با فاصله ی نیم ساعت با ماشین تا اصفهان
خیلی برامون جالب وبسیارعجیب که هر دو هم زمان وارد این مسیر شدیم هر دو عطشمان به یک اندازه وحتی چالشهامون در یک زمان وشاید مشابه به هم
وتغیراتمون همانند هم ونمیدانید نمیدانید چقدر ما تغییر کردیم
هر دو شاید از عزت نفس پایین برخوردار بودیم البته من بیشتر
وچقدر تونستیم با استفاده از فایلهای رایگان استاد نتایج عالی گرفته وبا خرید دوره ی 12 قدم ورق زندگیمون برگشت
ایشون کار وکاسبی به راه انداخته ومن هم در یک آموزشگاه نقاشی مشغول آموزش هستم
رابطه ام با استادم یعنی استاد نقاشیم عالیه وامروز باهم برای گردش به پارک رفتیم ولحظه های زیبایی را در کنار هم بودیم وبچه هامون را بردیم وکلی با هم بازی کردند
من واستادم که ایشون هم خانم هستند کلی در مورد کارمون صحبت کردیم ومن چقدر در زمینه ی آموزش دادن به کودکان توانمند شدم
کاری که حتی در مخیله ی من هم نمیتونستم تصور کنم وهمیشه قبلا احساس کوچک وناتوان بودن داشتم اما الان به جایی رسیدم که استادم با من مشورت میکنه در کارهاش ومن دیوانه میشم از ذوق وخوشحالی استاد من خیلی عوض شدم خیلی احساس لیاقتم را تقویت کردم البته خیلی نیاز به بهتر شدن دارم ولی عاشق این سیر تکامل هستم که چقدر مسیر را زیباتر میکنه برامون
من یک تضاد دیگر برام پیش اومده بود که تبدیل شده بود برام به یک سری الگوهای تکرار شونده واین مسئله مربوط به روابط بود هم با بعضی افراد وخصوصا همسرم ومن درمورد دیگران این قضیه را بهبود دادم اما با همسرم نه
چون نمیخواستم بپذیرم که باید تغییر کنم
چند روز پیش که برای مهمانی به خانه خواهری جونم یعنی سمیه رفته بودیم جاتون خالی بعد شام بچه ها توی خونه مشغول بازی بودن وما دوتا به همراه همسرهامون برای پیاده روی به نقش جهان رفتیم وانها با هم وما دوتا خواهرهم با هم مسیرمان را جدا ومشغول صحبت شدیم واز آنجایی که ما 99 درصد صحبتهامون جنسشون تغییر کرده اون هم در مورد قوانین
به خواهرم گفتم مدتهاس که این الگوها برام تکرار میشه ووقتی با هم صحبت کردیم به این نتیجه رسیدم که من باید تغییر کنم وگرنه از همین کانال اونقدر چک ولقد باید بخورم تا خودم را تغییر بدم با حس خوب بهش قول دادم که بپذیرم که باید یه حرکت درست وحسابی بزنم
واز فردای اون روز شروع کردم به آنالیز کردن رفتارهام ودیدم خدای من از هم لحظه که ازعان کردم که بابا این منم که باید یه تغییرات ولو جزئی توی طرز فکرم ایجاد کنم
به خداوندی خدا انگار یک باری از روی شانه هام برداشتع شدوالان فقط یک هفته وشاید کمتر از اون شب گذشته ولی چقدر رابطه ی من وهمسرم عالی شده ویک ذوق وصف ناپذیری توی وجودم هست ومیبینم که چقدر با تغییر دیدگاه میشه خیلی مسائل را حل کرد وانگار فکر میکنی همه تغییر کردن اما در واقع این تو هستی که تغییر کردی
خدایا شکرت بابت مهربانیهات بابت بنده نوازیهات
بابت استاد گلم وهمراهانعالی وبی نظیر سپاس از همه ی شما
سلام علیکم
استاد عباس منش خدا قوت من حدود 9 سال پیش عضو سایت شما شدم و بعد مدت کوتاهی در زندگی من خیلی تغییراتی خوبی حاصل شد و دقیقا درون ترمز ها و تله هایی که میفرمدین افتادم و کنا رفتم و مسیر زندگیم عوض شد ولی باز شمارو بعنوان ی آدم موفق و قوی برای رشد به دوستان معرفی میکردم و خودم موفق نمیشدم بیام در مسیر و فرکانس شما ولی الان به حول قوه اللهی باز بعد حدود 8 سال از 1403.02.15 استارت زدم و دوباره شروع کردم ولی انشاالله بعد مدت کوتاهی موفقیت هامو براتون و دوستان به اشتراک میزارم دوست تون دارم عباسپور یاحق
به نام خدای مهربان
سلام ورحمت خدمت استاد ودوستانم
خدایا شکرت که میتونم بنویسم
خدایا من بدون توهیچی نیستم
من هرلحظه به تومهتاجم
خدایا هر تعقیری که درزندگی ام ایجاد شده به خاطر توست تو بودی که شرایط روبرام بهتر کردی
من آدمی بودم که صبور نبودم
روابطه م که خوب نبود
دوست خوب نداشتم
اخلاق نداشتم، سلامتی اصلا توخونواده ی من نبود به لطف تو الان همه رودارم توزندگیم
پس خدایا چه چیزی باعث میشه دوباره مغروربشم
منی که همیشه توپشتیبانم بودی وهستی چرابعضی وقتا دوباره میخوام روببرم به بقیه وگره کارمو به دست اونا باز کنم بقیه هیچکارن قدرتی ندارن کمکم کن اینو بتور
باور کنم
بقیه به اندازه ی سر سوزنی قدرت ندارن
اگه داشتن که مسائل خودشونو حل میکردن
خدایا چرا برم سفره ی دلمو پیش بنده ت باز کنم وقتی خدایی چون تودارم که از همه قدرتمندتری
از همه بیشتر دوسم دارم
برای من فقط خیر خوبی میخواد شادی میخواد خوشی میخواد
خدا هر لحظه بامنه حتی بهترین دوستمم اگه بخوام باهاش حرف بزنم شاید همیشه وقت نداشته باشه اما خدا هر لحظه من درمحضرشم
هرلحظه باعشق به حرفام گوش میده
خسته نمیشه، زده نمیشه
خدایی که مهربانیش بی انتهاست
سلام به استادعزیزم وهمه دوستان گل
مهمترین قانون این جهان:::
احساس خوب=اتفاقات خوب
که رسیدن به حس خوب درهرلحظه اززندگی تکامل میخواد
اینکه بتونی فکرای زنگ زده ی مغزتو درلحظه ندیدبگیری و با دیدگاه جدیدی به مسئله نگاه کنی تکامل میخواد
اوایل کمی سخته ولی کم کم قلقش دستمون میاد
هرچقدر دست کردن تواتیش روبیشتربه یادبیاریم بیشترمیتونیم کنترل کنیم ذهن رو درمواقع به ظاهر بد
درواقع چون به این دنیا اومدیم برای لذت بردن
شادی کردن وتجربه زیبایی اززندگی اینکه بخوایم درحس بدبمونیم ماروازهدفمون که لذت وشادیه دورمیکنه وخداوند بابیان کردن این قانون درقران که هربار کلمه حزن بالانفی اومده به خوبی برامون واضح ومشخص کرده که تحت هیچ شرایطی نبایداحساس بدی داشته باشی ..غمگین نباش
لاتحزن های خداونددرقران باید ماروبه فکر بیاره که چقدر مهمه این حسه خوب داشتن وغمگین نبودن
چقدراصله واساسه
چقدر خداوند روش تاکید کرده چون اگر رعایتش نکنیم نمیتونیم لذت ببریم از زندگی
چون اگر رعایتش نکنیم اتفاقات بدبیشتری برامون میوفته واین یعنی ماندن دراحساس بد
واحساس بد یعنی ندیدن نعمتها وثروتهای زندگیمون وناسپاسی کردن
وناسپاسی درنهایت میشه گرفتن اون نعنت از زندگیمون وتجربه اتفاقات بد وبدتر
اهمیت موضوع احساس خوب زمانی مشخص میشه که تو وقتی تونستی خودتوکنترل کنی واز زاویه ای به اون تضادنگاه کنی که حالتوبهترمیکنه میبینی ک ورق برگشت واتفاقات معجزه اسا پشت سرهم برات میوفته اونوقته که میفهمی چرا این اصل کلید اصلی قوانین این جهانه
گفتگوهای ذهنی ما مهمترین عامل دررساندن ما به احساس خوب یابدهستند
هرلحظه خداوند داره به ما الهام میکنه اگرفقط بتونیم تواون لحظه کمی ارومترباشیم صداشو میشنویم
صدایی که همیشه راهیو نشونت میده حرفیوبهت میزنه که تهش میرسی به اینکه اروم باش ارزش نداره دست خودتوبسوزونی برااین مسئله
من کنارتم حلش میکنیم
بعد صدای شیطان هی توذهنت کمتروکمترمیشه
این طی کردن تکامل درشنیدن صدای خداوند
طی کردن تکامل در کنترل ذهن به نظرم موفقیتیه که ماروبه عرش میرسونه
سپاسگزاراستادعزیزم هستم
سپاسگزارخداوند توانا وقدرتمندم هستم بااین قوانین زیبا دراین جهان قشنگش
به نام خدای هدایتگرم
سلام به استاد و مریم جون و بچه های سایت
دیروز حس ام خیلی عالی بود صبح و خوب شروع کردم امروز یادم اومد گفتم با بچه ها در میان بزارم
من و جاری ام رفتیم بیرون مانتوم بردم خرازی دگمه بزارم صاحبش گفت وقت نداره یا بعد از ظهر بیا یا صبح مانتو رو جا گذاشتم برگشتیم جاری ام هم از مغازه ای کار داشت رفتیم محله ای با صفای بود چند دفعه رفته بودم ندیدم از جای که به لطف خداوند دنبال زیبای ام جاری ام گفت به شوخی گم شدیم چون یک پارک بود از اون طرف برگشتیم راه دیگه بود خدای مهربان می خواست زیبایی به من نشون بده گفتم وایسا چه گلهای زیبایی خیلی رویایی بود چند تا عکس گرفتیم
بعد از ظهر رفتم پسرم بردم کلاس رفتم برای مانتو بیارمش چون قبل عید یک تصمیم داشتم کاری می خواستم شروع کنم جور نمی شد چند دفعه می خواستم سفارش بدم از سایت که خیلی پول پستش گرون بود برای همین دیروز هدایتی از خرازی پرسیدم یک بار دیگه پرسیده بودم نداشت ولی الان داشت خرید کردم خوشحال شدم گفتم خدایا شکرت سر صبح با جاری ام نپرسیدم گفت کار دارم برای همین خداوند می خواست کارم راه بندازه الان خرید کردم دقیقا خدا می خواست تا من کارم راه بیفته یک روز قبل پسرم وارد سایت شد گفت سفارش بدم گفتم نه صبر کن
من چون بیرون میرم میگم خدا جون تو بگو چی بخرم کجا برم هدایتم کن خودش هدایتم کرد
و غذا درست نکرده بودم خواهرم زنگ زد گفت مادر غذا درست کرده بیا ابنجا نهار خوشمزه خوردیم خوش گذشت
وقتی ازش بخوای جوری هدایت میکنه دستتو میگیره دیروز من سوپرایز شدم
خیلی روز خوبی بود من درسش گرفتم و شکرگزاری کردم باید بدونیم اگه کاری جور نمیشه حکمتی داره صبر کنیم می فهمیم
در پناه خداوند باشید