https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/12/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-12-06 04:51:242023-12-06 05:26:44قدم اصلی تحوّل زندگی
648نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام و درود خدمت استاد عزیز و خانوم شایسته گل،،استاد در این مورد ک ماخالق زندگی خودمون هستیم،،من از زمانی ک دوره کشف قوانین ب روز رسانی شد،بهتر درک کردم،،مخصوصا در جلسه اول که بحث کد نویسی رو توضیح میدهید،با توصیحات تکمیلی خانوم شایسته عزیز،،که روزانه چطور داریم خلق میکنیم خواسته هامونو،،البته من سال 1400 مهرماه یه خواسته بزرگ خلق کردم،،اونم ب دنیا اومدن دخترم بود،،البته زمانی ک همسرم خبر بارداری رو داد،من همون ماهای اول به همسرم گفتم بچمون دختره،با اطمینان صد در صد،،،چون از ته دل دوست داشتم،همسرم ی کمی مقاومت داشت،،نن ماه اول بارداریش رفتم دوتا لباس نوزادی دخترانه گرفتم،،گفتم من بچم دختره،،چند ماه بعد ک رفت سنوگرافی تعیین جنسیت،،من بازم اطمینان داشتم،،گفتم دختره اسمش هم دریا،،جواب سنوگرافی درست بود،،و لطف خدا شامل حالم شد و ی دختر سالم تحویلم داد،،نشانه از بزرگ که ب خواسته های بزرگتر میشه رسید…البته ممنون از استاد عزیزم ب خاطر اموزشهای عالی،،
سلام استاد عزیزم عباس منشِ پهلوان ،بچه که بودم یه پهلوان شیرازی میومد شهرمون و معرکه میگرفت و زنجیر آهنی دور بازو مینداخت و پاره میکرد و من خیلی لذت میبردم از زور بازو و زیبایی بازوهایش و قدرتش.
حالا استاد جان ماشالله بازوهاتون،تیپ و ظاهرتون شده مثل پهلوون ها و ما بهتون افتخار میکنیم
دقیقا شیطان منو با همین زنجیر که پهلوونها پاره میکنن بسته بود و منو میکشید هر جا که دلش میخواست میبرد اما اما اما در این مدتی که با شما همراه بودم روز بروز به قدرتم افزوده شد و کم کم ایستادم و اجازه ندادم شیطان مرا بِکشد و باز هم کم کم زنجیر را هم پاره کردم و من هم قهرمان داستان شیطان و آدم شدم فقط به کمک آگاهیهای شما
واقعا روز بروز از آگاهیهای شما استفاده میکنم و آرام تر و آرام تر و قدرتمند تر و قدرتمند تر میشوم و نهایت سپاسگزاری از شما دارم که این کلمات واقعا ناچیزی در مقابل حجم آگاهیهای شما و مجموعه سایت
برای این فایل دومین کامنتم رو مینویسم چرا که واقعا فایل فرکانس بالایی هست چه از لحاظ متن و محتوا و فضا و حال وهوا و فیلمبرداری زیبا و چه از نظر فرکانس بالای شخص شما که این آگاهی رو دریافت کردید و بازگو کردید.
استاد شایسته عزیز درست نیست شما رو نبینم البته که سایه شما همیشه همراه فایلها است ،دقیقا تحسین کردم روش فیلم گرفتن و نداشتن لرزش در حین راه رفتن آنهم با موبایل ،فکر میکنم کار سختی است و چقدر عالی از پِسِ این کار برآمدید،خوشا بحال استاد و خودِ شما که از قدرتتان به درستی استفاده کردید و قدردانی میکنم از نوشته ها و فایلهای تمرین که در دوره ها میگذارید و ما رو به فرکانس استاد نزدیکتر میکنید.
امروز روبروی آیینه ایستادم و لحظه ای چشمم به آیینه افتاد انگار عکس داخل آیینه داشت منو نگاه میکرد و خودم را نورانی دیدم، یک حس عجیبی به من دست داد و اشکم جاری شد ،مشابه این اتفاق سال 90 بعد از طواف خانه خدا روبروی آیینه هتل برام ایجاد شد و واقعا یک لذت خاصی داشت
این خودشناسی و خداشناسی و وصل شدن لحظه ای را به لطف آموزه های شما داریم و صمیمانه ازتون قدردانی میکنم
استاد فوق العاده ام کلماتت مطابق قرآن است و عملتان مطابق پیامبران است و حرف و عملتان یکی است و دقیقا اصل را متوجه شدید و آموزش میدهید و هر بار که فایلهایتان را گوش میدهم متوجه تغییرات و بهتر فهمیدنم میشوم.
استاد عزیزم خیلی وقت بود که متوجه پاشنه آشیل لیاقت شده بودم و پس از آمدن آگاهیهای شما در فایلهای دانلودی بیشتر توجه کردم و دقیق تر شدم و نشستم روزهای اول زندگیم و خلق آدم رو بررسی کردم و متوجه لیاقتی که خدا بدور از هر عامل بیرونی به ما داده شدم و این باعث روغن کاری چرخ های زندگیم شد و احساس خیلی بهتری دارم،هر چند هنوز نتوانستم دوره احساس لیاقت رو تهیه کنم ولی منتظر فضل الهی و رزقش هستم تا بتوانم با دانشجویان عزیز دوره همراه شوم .
در پایان ذکر این من هستم که 100 درصد خالق زندگیم هستمرو تکرارمیکنم و از شما و استاد شایسته دوباره قدردانی و خداحافظی میکنم
اول ازهمه تحسین میکنم زیبایی استاد عزیزمو وتحسین میکنم مریم جون که باعشق برای ما فیلم اموزشی ضبط وادیت میکننه سپاسگذارم بابت وجود هردوی شما درزندگیم
وقتی این فایل چندبار گوش کردم چون منم دهه شصتی هستم دقیقا به قول استاد کسی نبود اون زمان به من بگه توخالق زندگیت هستی ومیتونی هرچیزی روکه بخواه داشته باشی وخلق کنی واقعا چنین چیزی نبود کل زندگی دهه شصتی ها
1.اوپل مانتو
2.سبیل وابروهای پاچه بزی
3.لباس عروس
4.حلقه طلایی اسمتو روش نوشتم
5.خونه بخت یک جین بچها
تمام تمام قصه تمام
ولی یک چیزرو خیلی خوب یادمه سال 96 بود که من میخواستم یک تصمیم بگیریم البته که تصمیم اشتباه بود ولی من اون موقع زیاد با قانون اشنا نبودم تمام هواسم فکرم زندگیم خواب وخوراکم شده بود اون تصمیم هی دربارش با خودم بادوستم حرف میزنم وقتی به تصمیمم فکرمیکردم میرفتم تو رویا وبرای خودم تصویر سازی میکردم از جای که استاد توی این فایل گفتن ماخالق زندگی خودمان هستم الان یکدفعه گوشم زنگ خورد با خودم گفتم ارزو اون تصمیم یادت که چقدر براش تلاش کردی با همه مخالفت ها بازم استمرار داشتی که به خواستت برسی بقول استاد وقتی یک چیزی رو با اشتیاق بخواین بهش میرسین وبه قول استاد یک هم زمانی رخ میده که شما زودتر به خواستتون میرسین خلاصه من مخالفتهای زیاد اون خواسته رو توی زندگیم خلق کردم اینم بگم یک خواسته بود که اصلان تو خانواده ما رسم نبود وکلی با پدرم ومادر درگیر بودم ولی من اون خواست رومیخواستم تلاش کردم قدم برداشتم تصویر سازی کردم ازخداوند کمک خواستم بالاخره بعداز یک سال به خواستم رسیدم اولش خیلی خیلی خوب بودم ولی بعدش دیدم اینو من نمیخوام این خواست با حال هوای من خوب نیست ومسیر اشتباه رفتم ازجای که قانون بلد نبودم ولی با خودم گفتم ازهمون راهی که به خواستت رسید ازهمون راه استفاده کن تا تغییر مسیر بدی خوشبختانه بعداز 2سال من ازاون مسیر خارج شدم وبرگشتم خونه اولم
والان که دوره دوازده قدم برج 8امسال خریدم دارم به وسیله اموزشهای استاد اون زندگی که لیاقتشو دارم خلق میکنم به امید خدا
البته ازاونجای که گذشته وخانواده من شبیه استاد هست منم ازخداوند خواستم هرانچه به استاد داده خداوند هزار برابربهترشو به من عطا کنه
وبا یاداوری اون تصمیم که درسال 96گرفتم ایمان بیشتر شد اگه ازهمون تکنیک استفاده کنم میتونم هرانچه بخواهم را خلق کنم چون من نشد رو تبدیل به شد کردم
حالا تکنیک چی بود
1.خیلی درباره خواستم وبعد رسیدن به خواستم با دوست نزدیکم صحبت میکردم کلان 24ساعت همش درباره خواستم صحبت میکردم چه تلفنی چه پیام
2.دعا میکردم
3.تصویرسازی میکردم
4.شوق واشتیاق داشتم
5.قانون خلا رو استفاده کردم یعنی برای رسیدن به اون خواسته لباس خریده بودم وغیره
6.نشد توذهنم نبود فقد میشود وایمان بخدا
7.واخریش لحظه نبودکه به خواستم فکرنکنم
8.اقدام کردن ورفتن تودل ترسات
امیدوارم که هرجا هستین استاد عزیزم ومریم جون باعشق درپناه خداوند عاشق ومهربان باشید
استاد عزیزم و مریم جان عزیزم خواستم ازتون تشکر کنم بابت فایل زیباتون و فضای زیبایی که فیلم برداری کردین و هرروز به ما یاد میشین که از خواسته هامون دور نشیم و هرچی که میخواهیم میتونیم داشته باشیم صبح از خواب بیدار میشم پلی. میکنم فایل هاتونو و وقتی میرسم سرکار میام تو سایت ببینم فایل جدید گذاشتین استاد واقعا ازت ممنمونم بعضی وقته یادمون میره میشه خالق زندگیمون باشیم هرچی میخواهیم برسیم استاد شما بی نظیرین و امروز باز من به آرامش رسیدم بایت این فایل فوق العاده تون به امید روزی ببینمتون و از نتایج زیبام بگم از مریم عزیزم ممنونم که همراه تون قدم میزنه و فیلم میگیره دوستتون دارم
دوستان با قلبم و با تمام وجودم ازتون ممنونم بابت محبتی که در حقم دارید دیدگاه های من رو با عشق می خوانید و گاها پاسخ می دهید رو قلبم رو لبریز از عشق پاک الهی می کنید
دوستتون دارم
دوست دارم از یک همزمانی شگفت انگیز که همین یک ساعت پیش رخ داد بگم
تا ایمان هممون قوی تر بشه که… ما خالق زندگی خود هستیم
امروز صبح که بیدار شدم اول آگاهانه رفتم برای شکر گذاری و تمرین ستاره قطبی در دفتر زیبای مخصوص شکر گذاریم
و درخواستم این بود که امروز مولد ثروت باشم و البته رابطهی گرم و دوستانه ای رو با تمام بنده های خدا تجربه کنم و البته خیلی هم بخندم و حال دلم خوب باشه
خب
حالا شما این استارت اول صبح رو داشته باشید
بعد از این هدایت شدم برک جلسهی اول و دوم عزت نفس رو گوش بدهم
اونجا در یک بخشی حدود 9 دقیقه استاد بی نظیر این مفهوم رو توضیح میده که کسی رو بت نکن!!
میگه وقتی یکی رو می بینی که جایگاه مالی خیلی بالاتری نسبت به تو داره بهش احترام بگذار ولی به خودتم احترام بگذار
طرف رو بالاتر و برتر از خودت نبین…
این رو بگذار گوشهی ذهنت که من هم کلی دست آورد و موفقیت توی زندگیم داشتم
حالا این بندهی خدا تو این زمینه اینقدر پیشرفت کرده ، من تو اون زمینه….
و این رو بگذار گوشهی ذهنت که درسته که الان جایگاه من از نظر مالی پایین تر این بندهی خداست
ولی پتانسیل و توانایی پیشرفت کردن رو که دارم، من هم رشد می کنم و ثروتمند میشم و کارهای خیلی بزرگی رو توی زندگیم انجام میدهم
خلاصه استاد با کلام شیوا و تاثیر گذار خودش داشت این موضوع رو توضیح میداد و من این نه دقیقه رو برش زده بودم و گذاشته بودم روی حالت تکرار… و فکر کنم سه یا چهار باری گوش دادم که یه لحظه یه جملهی استاد تو گوشم زنگ زد!!
گفتم اعععع من چند ساله دارم از این دوره استفاده می کنم چرا تا به حال این رو نشینده بودم؟!
استاد می گفت توانایی های خودت رو بشناس، پتانسیل های خودت رو بشناس… و نشونهی این که خودت رو خیلی خوب می شناسی اینه که دیگران رو بت نکردی!! و هیچ کسی رو برتر از خودت نمی بینی
می گفت به خودت اینو بگو که من می توانم هر کارییی رو یاد بگیرم هر کاری رو بهتر از هر کسِ دیگه ای انجام بدهم…
خلاصه این آگاهی تو ذهن من دور می زد و فضای ذهنیم رو پر کرده بود تا اومدم دفتر
من بودم و یکی از همکارهای آقا هنوز بقیه نیومده بودن
یکی از کاسب های بازار (سرمایه گذاری که خرید و فروش ملک انجام میده) اومد یه سر به این همکارم بزنه و یه گپ و گفت داشته باشه
این بندهی خدا تا چند وقت پیش با یه موتور هوندا می اومد و می رفت
این بار دیدم یه فونیکس اف ایکس پریمیوم اونور خیابان پارک شده ( قیمتش حدود 3 میلیارد هستش ، محصول فوق اسپرت مدیران خودرو هستش شتاب صفر تا صدش حدود 8 ثانیه است که باعث شده سریع ترین کراس اورر ایران بشه)
گفتم آقای فلانی ماشین شماست؟ گفت بله
آگاهانه برای تمرکز بر ثروت و ویژگی های خوبش و به چالش کشیدن عزت نفس خودم برای ارتباط گیری با یک فرد جدید و البته برانگیخته کردن وجوه مثبت اون آدمه
شروع کردم به صحبت کردن راجع به ویژگی های مثبت این ماشین
خب من به طور کلی سطح اطلاعاتم در مورد ماشین ها خوبه
و یه ویژگی مثبتی هم که دارم خیلی خوب می توانم آنچنان با حرارت و شوق و ذوق صحبت کنم که مخاطبم رو حسابی به وجد بیارم
این ها همش از لطف پروردگار منه :)
خلاصه چند دقیقه ای گپ زدیم و لذت بردیم و حس و حال هر سهی ما خوب شد
بعد از اینکه ایشون رفت و همکار اومدن من اومدم یه قدمی بزنم اومدم در پارک فوقالعاده زیبای نزدیک دفتر
داشتم به این فکر میکردم که چه همزمانی زیبایی
صبح داشتم به این فکر می کردم سطح عزت نفسم خوبه و خیلی خوب می توانم با افراد حتی افرادی که سطح مالی بالاتری از من دارند ارتباط بگیرم
این از نقاط قوت منه
اما شیطان داشت دست به کار میشد که بگه نه اینطور نیست و مثال های نقض کننده بیاره تا ضعف من رو به رخم بکشه
حالا با این اتفاق واقعی ، با این فکت خداوند مهر تاییدی به قلبم زد که محمد حسین جان تو واقعاً در زمینه عالی هستی ، من بهت افتخار می کنم
خودمم به خودم افتخار می کنم
این هم بماند به یادگار از فصل نارنجی پوش سال 1402 در شهر قم
عاشقتونم بی نهایت
خداوند یار و نگهدار و هدایتگر هممون باشه به سمت زیبایی های بیشتر
استاد جان عجب فایل بینظیری اول صبحی حسابی منو رفرش کرد ممنونم بابت نکته های عالی تو این فایل که بازم به ما یاد آوری کردی که باید مدام روی خودمون کار کنیم چون انسان فراموشکاره و یادش میره
استاد جانم تک تک حرفاتون تو این فایل رو باید با طلا نوشت اما من سعی میکنم به اندازه برداشت خودم به پاس سپساگزاری از شما و مرور دوباره این آگاهی ها کامنت بزارم
استاد جان عامل اساسی که باعث تغییر میشه رو چقدر قشنگ گفتید که اون باور های من که داره کار میکنه اما باور ها از کجا میاد (مرور قانون) باور ها از وردی هاس من که سالهاست بدون هیچ فیلتری دارم هرچیزی رو میبینم و میشنوم میاد که اون وردی ها در من احساسی رو به وجود میاره که باعث ارسال فرکانس به جهان هستی میشه و همون که خداوند در قرآن میفرمایید این هارو خودتون پیش پیش فرستادید و خدا به کسی ظلم نمیکنه این منم که با دیده ها و شنیده ها و باورشون دارم به خودم ظلم میکنه وگرنه که خداوند انقدر تاکید کرده که زمین و آسمان مسخر شماست و یا در آیه ای که شما گفتید خدا گفته من داعم در حال اجابت هستم البته اجابت همونی که تو میخای پس این منم که دارم تعیین میکنم چی میخام
به قول شدم آیا هدف دارم یا دارم همین جوری هرروز صبح فقط زندگی رو میگذرونم ؟
اما نکته های طلایی که تو گوش من زنگ زد استاد اینکه شما گفتید هرچی رو که میخوندم اول روی خودم آزمایش میکردم این یعنی عملکرد یعنی تعهد به مسیر و بعد گفتید که تغییر رفتارم باعث شد که نتایج بیاد این همون ایمان که همراه عمل است که بارها و بارها گفتیدایمان بدون عمل حرف مفت است و گفتید که عمل کن ادا در نیار و این شعار های شما مدام تو گوش من هست
اما امروز باز یاد آوری کردید که من نگاهی بندازم که چقدر دارم اگاهی هامو روی خودم اجرا میکنم چقدر تغییر در رفتارم ایجاد کردم که منتظر نتیجه هستم
چقدر جالب بود همزمانی این فایل با مرور قدم ها که امروز میخاستم فایل هدفگذاری رو گوش بدم و تا این فایل رو پلی کردم گفتم چه جالب و امروز باید نگاهی به اهدافم بندازم
استاد گفتید هر عملکردی باعث میشه هدایت بشی به مسیر هایی که راجتر و بهتر هست و من دقیقا این حرف شما رو دارم تو زندگیم لمس میکنم
منم یه روزی هیچ الگویی نداشتم اما از وقتی با شما آشنا شدم و دیدم که میشه تو زندگی چه چیز هایی رو تجربه کرد ایمانم به حرف های شما بیشتر شد و آگاهانه تصمیم گرفتم که تمرکزم رو بزارم روی چیز ها و اتفاقاتی که دوست دارم برام رخ بده البته که گاهی از مسیر خارج شدم اما باز دوباره خدا هدایت کرد و دوباره مسبر برام بازتر شد
استاد میخام بگم امروز دقیقا تو مسیری هستم که وقتی اولین بار تو قانون آفرینش گفتید دریم برد درست کن و من یه عکسی گذاشتم تو تابلو آرزوهام و اصلا یادم نبود اما هرروز که میگذر6 دارم میبینم چطور دارم هدایت میشم دقیقا به همون چیزی که عکسش رو زده بودم و نوشته بودم
واقعا استاد دوره دوازده قدم برای من توی تمام جنبه ها معجزه کرد و داره همچنان معجزه میکنه و من مدام در حال مرور قدم ها و فایل ها هستم مخصوصا تو قسمت کلید ها باورهای ثروت ساز و فایل های توحید عملی که نگاه من رو بخدا کلا تغییر داد وکمک کرد درک بهتری از خدا و خودم داشته باشم با این فایل ها من فهمیدم که خالق زندگی خود بودن یعنی چی و هربار لمس کردم که چطور دارم خلق میکنم و با خودم گفتم که حالا که میتونم خلق کنم و قدرت دست منه چطور جهت دهی کنم که لذت بیشتری از این زندگی ببرم
استاد جانم ممنونم بابت این فایل بینظیر مریم جانم مننونم که کنار استاد این مسیر رو اومدی و این فایل زیبا رو گرفتی عاشقتونم و به زودی آمریکای زیبا میبینمتون ️
از استاد عباسمنش و مریم خانوم نهایت تشکر رو میکنم که این فایل رو آماده کردند
استاد زیبا فرمودند که وقتی روی ذهنمون کار میکنیم و افکارمون رو کنترل میکنیم ، اتفاقاتی رخ میده ، هم زمانی هایی رخ میده که مارو به هدفمون نزدیک تر میکنه
الان میخوام داستان یک همزمانی رو براتون توضیح بدم که برام رخ داد
من یکی از خواسته های همیشگیم دوستان زیاد بوده ف
وقتی با استاد آشنا شدم چیز هایی رو از زندگیم حذف کردم ، مثلا اهنگ های غمگین ، فیلم و سریال ها رو کم کردم ، درمورد زیبایی ها حرف میزدم، بیرون که میومدم به هوای خوب دقت میکردم ، توی روز بارها و بار ها برای چیز های کوچیک و بزرگ شکرگزاری میکردم ، شکرگزاری هامو مینوشتم و یکسری کار های دیگه که بعد از آشنا شدن با سایت استاد شروع کردم
یک جمع فوق العاده ای توی خوابگاه دانشجویی داشتیم
همه دوستای من بودند
یادمه یکروز که نشسته بودیم توی اتاق یکهو به ذهنم اومد که برم بیرون یه دوری بزنم برگردم
رفتم یادمه کمی فکر کردم و یکی از فایل های استاد رو هم گوش دادم و برگشتم اتاق
یکی از دوستام بهم گفت نبودی دعوا شد (جر وبحث شدید) بین هم اتاقیام
و وقتی من برگشتم اون موضوع کاملا حل شده بود
و همون فضای دوستانه دوباره برقرار شده بود
اون لحظه به خودم گفتم دیدی من تو مدار دیدن این موضوع ها نیستم و ندیدمش
.
.
.
آخر این فایل استاد درمورد ایه ی اذا سالک عبادی فانی قریب ..
صحبت کردن
که چندوقته من دارم به این ایه فکر میکنم
توضیح درمورد این ایه یکی از نشونه ای من بود توی سایت
و از اون به بعد توی ذهنم بوده
استاد خیلی جالب این ایه رو توضیح دادن ، گفتن که مردم همیشه به فرعیات بیشتر از اصل توجه میکنن و کلی چیز از خدا پرسیدند از پیامبر اما هیچ وقت اون اصل رو که خداوند بوده رو نپرسیدند تا جایی که خود خدا دیده که از اینها ابی گرم نمیشه اومده گفته اگر بنده ی من خواست درباره ی من بدونه یگو من نزدیکم و درخواست اون هایی که از من درخواستی دارند و به من ایمان دارند رو اجابت میکنم
از خودم پرسیدم چرا من درخواستی از خدا ندارم
چرا شب ها با فکر به خواسته هام نمیخوابم
چرا نمیخوای ازش
ریز و درشت و ازش بخواه
چون گدا کاهل است تقصیر صاحب خانه چیست ؟
باهاش صحبت کن ازش درخواست کن
وقتی خواسته ات براورده میشه شکر گزاری کن
من اون اوایل که با استاد اشنا شدم روی برگه خواسته هامو نوشتم
حدود دو سال پیش
نوشتم من یک گوشی poco x3 pro میخوام
یک لپتاپ قویی میخوام
و یک جایی که برم در زمینه ی رشته ای که دارم کار کنم
الان نصف این کامنتو با لپتاپم و نصف دیگه شو با poco x3 نوشتم
من یکبار از اینموضوع نتیجه گرفتم
دوستان نمیخوام چرت و پرت بگم و ادا در بیارم
من بار ها و بار ها و بار ها به همین استاد عباسمنش شک کردم ، به این قوانین ، به این سایت
ول کردم این موضوع ها رو
و فقط پسرفت داشتم تا جایی که یهو به خودم میومدم میدیدم که اوضاع خیلی بد شده ، حال و احوالم جالب نیست ، و یادم اومد اون روز هایی که حالم خوب بود و اتفاقات خوب برام پیش میومد
وقتی که برام مهم بود روی خودم کار کنم
باور های فعلی ذهن من (درست و غلط ) خیلی قویی تر از باور هایی اند که من میخوام آگاهانه ایجادشون کنم
مثل تفاوت یک درخت بیست و چهار ساله
با یک نهال دو سه ماه است
باید اب و کود و رسیدگیی که به اون درخت بزرگه شده قطع بشه و همش صرف درخت جدید بشه تا رشد کنه
حالا چون قبلا اون درخته بزرگه خیلی برام مهم نبوده رشدش و این درخت کوچیکه قراره خیلی ازش مراقبت بشه
رشدش سریع تر خواهد بود
خدایا منو تو این راه ثابت قدم کن
ممنونم از استاد برای اینکه آگاهی هایی رو با مت در میون میذارن
با سلام و احترام فراوان خدمت دو استاد عزیز و ارزشمند و تک تک اعضای خوب توحیدی و خانواده الهی
از خداوند سپاسگزارم در یک روز عالی و فوق العاده با این فایل جدید در مدار آن قرار گرفتم برای تمام آگاهیهای استاد و من هم جوانی پولهای خوبی را در میآوردم ولی چیزی نداشتم و زندگی ساده و فکر من همیشه به سمت ناخواستهایم بود با کار کردن و آشنا شدن با این سایت روابط با دیگران را خیلی خوب توانستم از عهده آن به خوبی انجام دهم و شروع من از تغییر و مدارهایی بود که من رو جهت آن خواستههایم هدایت میکرد امروز با آگاهیهایی که دریافت کردم به این نتیجه رسیدم که شرایط و زندگی را خودم خلق میکنم چون اتفاقات کم کم به هر چیزی که توجه میکردم برای من اتفاق میافتاد و جالبه که اگر این اتفاقات منفی را فکر میکردم آن را هم تجربه میکردم
الان با کمی تغییر در شخصیت و مهار کردن افکار منفی هر روز و هر لحظه حالم خوبه و اتفاقات جالب برای من رخ میدهد حتی کوچکترین چیزهایی که در زندگی من رخ میدهد من را مشتاق میکند که آن افکار خوب و مثبت را ادامه دهم و ایمانم هر روز قویتر شود و توجه من به زیباییها و نعمتهایی که دارم و دوری کردن از اخبار و رسانه و توجه به نکات مثبت افراد و تحسین کردن آنها که مهمترین آن سپاسگزاری است برای من بینظیر بود و جواب آن را خیلی سریع میگرفتم و این باعث میشد که باور من قویتر شود واکنشهای جهان که میتوانم زندگی را به شکل دلخواه خودم خلق کنم دیگه کنترل ذهن من آگاهانه بود و حواسم به این بود که چه احساسی در روز دارم و خودم را در مسیر خداوند همیشه قرار میدادم من از تمام این کارهایی که انجام میدادم به نظر خودم 10 درصد آن را رعایت کردم میدانم که اگر ظرف خودم را بزرگتر کنم قطعاً نتایج بزرگتر حاصل میشود
از خداوند سپاسگزارم که هر روز شرایط بهتر اتفاقات بینظیر را دارم تجربه میکنم چقدر احساسات و حال درونی خوب میتواند زندگی را در تمام ابعاد بهتر کند اگرچه سخت هست کنترل ذهن اما در مسیر ماندن و ادامه دادن و تغییر کردن وخودت را لایق دانستن ثروتها و نعمتها همه اینها اتفاقاتی خوبی را میتواند رقم بزند و خداوند این قدرت را داده به ما که اگر ایمانمان نسبت به الله یکتا قویتر باشد همواره به هر خواسته که دارم میرسم
الان چند روزی است که دو سالگی خودم را در سایت دیدم و خیلی خوشحال شدم و بعد از دو سال تازه به درک تک تک محصولات و فایلها دارم میرسم و پی میبرم وبهتر میفهمم تمام آموزههایی که استاد برای ما آموزش میدادند و امروز باید قویتر مسیر را با قدرت ادامه بدهم و از نظر مالی میخواهم در آینده نزدیک به نتایج بزرگی دست پیدا کنم من هر بار باید به خودم این تذکر را بدم که فراموش نکنم و گمراه نشوم در مسیر زندگی در جهت خواستههایم باشم وحرکت کنم و امروز الگوهای خوبی را برای خودم پیدا کردم تا باورپذیری من بهتر باشد یکی از الگوهای من خواندن کامنتهای تک تک دوستان با تجربه عالی و بینظیری است که من رو سریعتر به آنچه که دوست دارم در زندگی داشته باشند میرساند از خداوند میخواهم که همیشه من و همه دوستان خوبم رو هدایت کند و به حال خودمون نگذاره و هر لحظه ذکر سپاسگزاری را از زبانم جاری شود
در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله
عرض سلام و ادب و احترام خدمت استاد عباس منش عزیزم، بانو شایسته که محال ممکنه من خودشون یا سایه شون رو جلوی دوربین ببینم و تحسینشون نکنم!، و همه عزیزان حاضر در این مکان مقدس…
و یک فایل دیگه…
نمی دونم چرا ولی جدیدا حس می کنم استاد قشنگ می زنن به خال! یه چیزی رو در هر زمان منتشر می کنن که عینا همون چیزیه که نیاز خیلی از ماهاست… بارها دیدم توی کامنتا که بچه ها می نویسن «استاد از کجا می دونستین ما به این آگاهی نیاز داریم؟!». این به نظر من بهترین تعریف از بودن در مدار درسته. بودن در زمان درست و مکان درست… باریکلا بهتون استاد عزیزم که اصلا نگاه کردن به همین چیزاتون خودش یه کلاس باور سازیه!
یه چیزیو هم در مورد هیکلتون بگم: ماشالا واقعا! انگار روند پیری رو معکوس کردین! دارین برمیگردین به اوایل دهه 30 زندگیتون! اگه کسی یه عکس از استاد عباس منش در تهران رو در کنار یه عکس کنونیشون قرار بده، بعید می دونم کسی بتونه درک کنه بین این دو عکس ده سال فاصلس! واقعا باریکلا بهتون. (فعلا که در مدار دوره قانون سلامتی نیستم. اما ان شا الله که بزودی هدایت خریدش رو دریافت کنم و منم بتونم این ظاهر دلربا رو بسازم!)
و اما بریم سراغ فایل «قدم اصلی تحول زندگی!»
تا الان دو بار فایل رو گوش دادم و یه سری دریافت های فوق العاده ازش داشتم. هر چند که فایل های استاد اینجوری نیست که یکی دوبار گوش بدی و بفهمی. از نظر من هر فایل یه دوره آموزشیه که در مقیاس با بقیه دوره های آموزشی میلیون ها تومان می ارزه.
در مورد این فایل احتمالا چندین کامنت بذارم. اما میخوام در این کامنتم روی اون بخشی از صحبت های استاد زوم کنم که فرمودن «من از وقتی که قانون رو شناختم، با همه وجود سعی کردم اون رو اجرا کنم. و بعد از اون ذره ذره اتفاقات زندگی من بهتر و بهتر شد تا این که به جای کنونی رسید. و من با هر بار رسیدن به یک خواسته باور رسیدن به خواسته هامو بزرگتر و قوی تر می کردم.»
میخوام دیدگاه خودمو از این صحبت ها اینجا بنویسم. امیدوارم که به شما دوستان کمک کنه.
از اون جایی که به قول انیشتین و به کلام استاد «مثال زدن یکی از راه های آموزش نیست، بلکه تنها راهشه!» پس منم صحبتمو با یک مثال شروع می کنم.
خب، حوزه کاری من مشاوره تحصیلیه و من خداروشکر با دانش آموزانی سروکار دارم که همشون اهداف بزرگی برای آیندشون دارن. اما خب، بارها میشه که توی مسیر احساس ضعف می کنن و نمی تونن اون کار درست که اجرای صحیح برنامه ریزی درسی ای که من بهشون دادمه رو انجام بدن. و هر کدومشونم دلایلی برای خودشون دارن:
یکی میگه حالم خوب نیست! یکی میگه مادربزرگم فوت کرده! یکی میگه چون تو آزمون آزمایشی نتیجه نگرفتم ناامید شدم! یکی میگه شرایط زندگیمون خوب نیست نمی تونم روی کارم متمرکز باشم! یکی میگه مریض شدم! یکی میگه مامان و بابام دعوا می کنن و من نتونستم درس بخونم! و خلاصه هر کس یه توجیهی برای کم کاری هایی که بعضا در مسیرش انجام میده داره!
از اونجایی که من دارم یاد می گیرم احساسی برخورد نکنم، بهشون یه جواب میدم:
«برای سازمان سنجش، این توجیهات شما اصلا قابل پذیرش نیست! سازمان سنجش نمیاد بگه چون فلانی خیلی مشکل داشته توی زندگیش، بیایم براش یه درصد اضافه تر محاسبه کنیم! مطلقا! پس شما هم نباید این سری توجیهات رو برای خودتون بیارین تا درپوشی روی کم کاری هاتون بذارین!»
حالا این یه مثال بود! برای خود من در زندگی باور کردن این موضوع بسیار مهمه که «اصلاااااااااا و ابداااااااااااااا تحت هیچ شرایطی مهم نیست به چه دلیل دارم از مسیر قانون خارج میشم! اصلا مهم نیست که چرا به خودم حق میدم الان مطابق قانون عمل نکنم و حالم بد باشه! اصلا مهم نیست. وقتی حالم بده، وقتی به قانون به عنوان بزرگترین اولویت زندگی خودم نگاه نمی کنم، وقتی حواسم نیست که در ذهنم داره چه افکاری جولون میده، من محکومم به این که اتفاقات بد بیشتری رو تجربه کنم!»
اصلنم مهم نیست که چقدر می تونم دلیل و توجیه بیارم. جهان اصلا احساسی عمل نمی کنه ها! خدا حتی به اندازه اپسیلونی از قوانینش کوتاه نمیاد! هیچ بنده نظرکرده ای وجود نداره! حتی پیامبر، وقتی کوچکترین اشتباهی می کنه با برخورد محکم خداوند مواجه میشه! این یعنی عین عدالت! اینه اون خدایی که آدم با شنیدن اسمش چشماش بارونی میشه. وقتی می فهمه چقدر کارش درسته. چقدر احساسات درونش جایی نداره.
در مورد استاد عباس منش، این تفکر بوده که باعث شده در طی این همه سااااااااااااااال، ایشون از مسیر درست خارج نشه. در حالیکه بسیار بودن آدمهایی که توی همین سایت بودن، ولی الان هیچ خبری ازشون نیست. برای همینه که تعداد انسان های موفق اینقدر در جهان کمه.
علتش احساسی عمل کردن ماست! دو روز، سه روز، یک ماه، دو ماه به قانون عمل می کنیم. یه سری نتایج اولیه می گیریم و باهاشون ذوق می کنیم. این ذوق باعث میشه دیگه اون عطش اولیه برای کار روی خودمونو نداشته باشیم و بعد گند بزنیم به زندگیمون. نتایج خوب از بین برن و اتفاقات بد ظاهر بشن. در این مواقع آدما نمیان بگن ما کم کاری کردیم، میگن قانون جواب نداد!
اینو که گفتم یاد یه موضوع جالبی افتادم. دیشب بازی پرسپولیس و الدحیل بود. در استادیوم آزادی با حضور 60 هزار نفر. پرسپولیس برای صعود به دور حذفی لیگ قهرمانان آسیا، نیاز به برد در برابر الدحیلی داشت که حذفش قطعی بود. در بازی رفت هم در قطر پرسپولیس 1 بر صفر الدحیل رو برده بود.
همه چیز برای برد پرسپولیس آماده بود. همه آماده بودن که یه جشن فوق العاده بگیرن.
بازی شروع شد و پرسپولیس به شکل وحشیانه ای به دروازه الدحیل حمله می برد. اصلا فرصت نفس کشیدن بهشون نمیداد و خیلی زود در دقیقه 7 موفق شد دروازه الدحیل رو باز کنه.
ورزشگاه منفجر شد! همه خوشحال بودن و یه جوری به این باور رسیدن که پرسپولیس به راحتی این بازی رو میبره. حتی بازیکنا هم این باورو داشتن.
طبعا وقتی همچین باوری داشته باشی دیگه مثل اول بازی جدی و باقدرت حمله نمی کنی! چه اتفاقی افتاد؟ دو دقیقه بعد پرسپولیس گل خورد! و بازی 1 بر 1 شد!
بعد از اون پرسپولیس هیچوقت مثل شروع بازیش نبود. خیلی ضعیف و شل عمل کرد و با گذشت زمان فشار روش بیشتر و بیشتر میشد. تا جایی که در دقیقه 79 پنالتی ای که گرفته شد بود برای پرسپولیس توسط گولسیانی که 7 ساله یه پنالتی رو هم خراب نکرده، به تیرک کوبیده شد و پشت بندش همون گولسیانی یه اشتباه خنده دار کرد و الدحیل گل دوم رو زد!
و پرسپولیس به همین راحتی باخت! به نظر من اون گل دقیقه ابتدایی باعث شد پرسپولیس خیالش از برد راحت بشه. و دیگه اون انرژی اولیه رو نذاره و بعد بازی رو به تیمی که حذفش قطعی شده بود باخت و خودشم حذف شد!
این مثال دقیقا مثل نتایج اولیه ایه که ما بعد از کار کردن روی خودمون به دست میاریم. تا یکم نتیجه میاد، فکر می کنیم تموم شد دیگه! و رها می کنیم کار کردن روی خودمونو و باز همه چیز از دست میره! این اتفاقیه که بارها و بارها برای من رخ داده!
اما کسی مثل استاد عباس منش با هر نتیجه کوچیک، باورشو به قانون و عطششو برای اجرای قانون بیشتر کرد. و برای همینه که این همه سال در مسیر درست قرار گرفته.
این کامنت، برداشت اولیه من از این فایل فوق العاده بود. خیلی سپاسگزارم از شما دوست عزیزم که وقتتو در اختیار من گذاشتی و این متن رو خوندی. امیدوارم در قبال وقت گرانبهات، هدیه ارزشمندی بهت داده باشم.
در پناه الله یکتا، تنها، و تنها، و تنها قدرت حاکم بر جهان هستی، شاد و سالم و پیروز و سربلند و سعادتمند باشید.
سلام و درود خدمت استاد عزیز و خانوم شایسته گل،،استاد در این مورد ک ماخالق زندگی خودمون هستیم،،من از زمانی ک دوره کشف قوانین ب روز رسانی شد،بهتر درک کردم،،مخصوصا در جلسه اول که بحث کد نویسی رو توضیح میدهید،با توصیحات تکمیلی خانوم شایسته عزیز،،که روزانه چطور داریم خلق میکنیم خواسته هامونو،،البته من سال 1400 مهرماه یه خواسته بزرگ خلق کردم،،اونم ب دنیا اومدن دخترم بود،،البته زمانی ک همسرم خبر بارداری رو داد،من همون ماهای اول به همسرم گفتم بچمون دختره،با اطمینان صد در صد،،،چون از ته دل دوست داشتم،همسرم ی کمی مقاومت داشت،،نن ماه اول بارداریش رفتم دوتا لباس نوزادی دخترانه گرفتم،،گفتم من بچم دختره،،چند ماه بعد ک رفت سنوگرافی تعیین جنسیت،،من بازم اطمینان داشتم،،گفتم دختره اسمش هم دریا،،جواب سنوگرافی درست بود،،و لطف خدا شامل حالم شد و ی دختر سالم تحویلم داد،،نشانه از بزرگ که ب خواسته های بزرگتر میشه رسید…البته ممنون از استاد عزیزم ب خاطر اموزشهای عالی،،
سلام استاد عزیزم عباس منشِ پهلوان ،بچه که بودم یه پهلوان شیرازی میومد شهرمون و معرکه میگرفت و زنجیر آهنی دور بازو مینداخت و پاره میکرد و من خیلی لذت میبردم از زور بازو و زیبایی بازوهایش و قدرتش.
حالا استاد جان ماشالله بازوهاتون،تیپ و ظاهرتون شده مثل پهلوون ها و ما بهتون افتخار میکنیم
دقیقا شیطان منو با همین زنجیر که پهلوونها پاره میکنن بسته بود و منو میکشید هر جا که دلش میخواست میبرد اما اما اما در این مدتی که با شما همراه بودم روز بروز به قدرتم افزوده شد و کم کم ایستادم و اجازه ندادم شیطان مرا بِکشد و باز هم کم کم زنجیر را هم پاره کردم و من هم قهرمان داستان شیطان و آدم شدم فقط به کمک آگاهیهای شما
واقعا روز بروز از آگاهیهای شما استفاده میکنم و آرام تر و آرام تر و قدرتمند تر و قدرتمند تر میشوم و نهایت سپاسگزاری از شما دارم که این کلمات واقعا ناچیزی در مقابل حجم آگاهیهای شما و مجموعه سایت
برای این فایل دومین کامنتم رو مینویسم چرا که واقعا فایل فرکانس بالایی هست چه از لحاظ متن و محتوا و فضا و حال وهوا و فیلمبرداری زیبا و چه از نظر فرکانس بالای شخص شما که این آگاهی رو دریافت کردید و بازگو کردید.
استاد شایسته عزیز درست نیست شما رو نبینم البته که سایه شما همیشه همراه فایلها است ،دقیقا تحسین کردم روش فیلم گرفتن و نداشتن لرزش در حین راه رفتن آنهم با موبایل ،فکر میکنم کار سختی است و چقدر عالی از پِسِ این کار برآمدید،خوشا بحال استاد و خودِ شما که از قدرتتان به درستی استفاده کردید و قدردانی میکنم از نوشته ها و فایلهای تمرین که در دوره ها میگذارید و ما رو به فرکانس استاد نزدیکتر میکنید.
امروز روبروی آیینه ایستادم و لحظه ای چشمم به آیینه افتاد انگار عکس داخل آیینه داشت منو نگاه میکرد و خودم را نورانی دیدم، یک حس عجیبی به من دست داد و اشکم جاری شد ،مشابه این اتفاق سال 90 بعد از طواف خانه خدا روبروی آیینه هتل برام ایجاد شد و واقعا یک لذت خاصی داشت
این خودشناسی و خداشناسی و وصل شدن لحظه ای را به لطف آموزه های شما داریم و صمیمانه ازتون قدردانی میکنم
استاد فوق العاده ام کلماتت مطابق قرآن است و عملتان مطابق پیامبران است و حرف و عملتان یکی است و دقیقا اصل را متوجه شدید و آموزش میدهید و هر بار که فایلهایتان را گوش میدهم متوجه تغییرات و بهتر فهمیدنم میشوم.
استاد عزیزم خیلی وقت بود که متوجه پاشنه آشیل لیاقت شده بودم و پس از آمدن آگاهیهای شما در فایلهای دانلودی بیشتر توجه کردم و دقیق تر شدم و نشستم روزهای اول زندگیم و خلق آدم رو بررسی کردم و متوجه لیاقتی که خدا بدور از هر عامل بیرونی به ما داده شدم و این باعث روغن کاری چرخ های زندگیم شد و احساس خیلی بهتری دارم،هر چند هنوز نتوانستم دوره احساس لیاقت رو تهیه کنم ولی منتظر فضل الهی و رزقش هستم تا بتوانم با دانشجویان عزیز دوره همراه شوم .
در پایان ذکر این من هستم که 100 درصد خالق زندگیم هستمرو تکرارمیکنم و از شما و استاد شایسته دوباره قدردانی و خداحافظی میکنم
سپاسگزارم
سلام درود خدمت استاد عزیزم ومریم جون باعشق
اول ازهمه تحسین میکنم زیبایی استاد عزیزمو وتحسین میکنم مریم جون که باعشق برای ما فیلم اموزشی ضبط وادیت میکننه سپاسگذارم بابت وجود هردوی شما درزندگیم
وقتی این فایل چندبار گوش کردم چون منم دهه شصتی هستم دقیقا به قول استاد کسی نبود اون زمان به من بگه توخالق زندگیت هستی ومیتونی هرچیزی روکه بخواه داشته باشی وخلق کنی واقعا چنین چیزی نبود کل زندگی دهه شصتی ها
1.اوپل مانتو
2.سبیل وابروهای پاچه بزی
3.لباس عروس
4.حلقه طلایی اسمتو روش نوشتم
5.خونه بخت یک جین بچها
تمام تمام قصه تمام
ولی یک چیزرو خیلی خوب یادمه سال 96 بود که من میخواستم یک تصمیم بگیریم البته که تصمیم اشتباه بود ولی من اون موقع زیاد با قانون اشنا نبودم تمام هواسم فکرم زندگیم خواب وخوراکم شده بود اون تصمیم هی دربارش با خودم بادوستم حرف میزنم وقتی به تصمیمم فکرمیکردم میرفتم تو رویا وبرای خودم تصویر سازی میکردم از جای که استاد توی این فایل گفتن ماخالق زندگی خودمان هستم الان یکدفعه گوشم زنگ خورد با خودم گفتم ارزو اون تصمیم یادت که چقدر براش تلاش کردی با همه مخالفت ها بازم استمرار داشتی که به خواستت برسی بقول استاد وقتی یک چیزی رو با اشتیاق بخواین بهش میرسین وبه قول استاد یک هم زمانی رخ میده که شما زودتر به خواستتون میرسین خلاصه من مخالفتهای زیاد اون خواسته رو توی زندگیم خلق کردم اینم بگم یک خواسته بود که اصلان تو خانواده ما رسم نبود وکلی با پدرم ومادر درگیر بودم ولی من اون خواست رومیخواستم تلاش کردم قدم برداشتم تصویر سازی کردم ازخداوند کمک خواستم بالاخره بعداز یک سال به خواستم رسیدم اولش خیلی خیلی خوب بودم ولی بعدش دیدم اینو من نمیخوام این خواست با حال هوای من خوب نیست ومسیر اشتباه رفتم ازجای که قانون بلد نبودم ولی با خودم گفتم ازهمون راهی که به خواستت رسید ازهمون راه استفاده کن تا تغییر مسیر بدی خوشبختانه بعداز 2سال من ازاون مسیر خارج شدم وبرگشتم خونه اولم
والان که دوره دوازده قدم برج 8امسال خریدم دارم به وسیله اموزشهای استاد اون زندگی که لیاقتشو دارم خلق میکنم به امید خدا
البته ازاونجای که گذشته وخانواده من شبیه استاد هست منم ازخداوند خواستم هرانچه به استاد داده خداوند هزار برابربهترشو به من عطا کنه
وبا یاداوری اون تصمیم که درسال 96گرفتم ایمان بیشتر شد اگه ازهمون تکنیک استفاده کنم میتونم هرانچه بخواهم را خلق کنم چون من نشد رو تبدیل به شد کردم
حالا تکنیک چی بود
1.خیلی درباره خواستم وبعد رسیدن به خواستم با دوست نزدیکم صحبت میکردم کلان 24ساعت همش درباره خواستم صحبت میکردم چه تلفنی چه پیام
2.دعا میکردم
3.تصویرسازی میکردم
4.شوق واشتیاق داشتم
5.قانون خلا رو استفاده کردم یعنی برای رسیدن به اون خواسته لباس خریده بودم وغیره
6.نشد توذهنم نبود فقد میشود وایمان بخدا
7.واخریش لحظه نبودکه به خواستم فکرنکنم
8.اقدام کردن ورفتن تودل ترسات
امیدوارم که هرجا هستین استاد عزیزم ومریم جون باعشق درپناه خداوند عاشق ومهربان باشید
بنام خدای مهربان
سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی شایسته قشنگم
استاد عزیزم و مریم جان عزیزم خواستم ازتون تشکر کنم بابت فایل زیباتون و فضای زیبایی که فیلم برداری کردین و هرروز به ما یاد میشین که از خواسته هامون دور نشیم و هرچی که میخواهیم میتونیم داشته باشیم صبح از خواب بیدار میشم پلی. میکنم فایل هاتونو و وقتی میرسم سرکار میام تو سایت ببینم فایل جدید گذاشتین استاد واقعا ازت ممنمونم بعضی وقته یادمون میره میشه خالق زندگیمون باشیم هرچی میخواهیم برسیم استاد شما بی نظیرین و امروز باز من به آرامش رسیدم بایت این فایل فوق العاده تون به امید روزی ببینمتون و از نتایج زیبام بگم از مریم عزیزم ممنونم که همراه تون قدم میزنه و فیلم میگیره دوستتون دارم
سلام به رفقای عزیزم
خب، هر جور فکر کنی، همونجور میشه!
استاد عباسمنش بارها و بارها در دوره دوازده قدم تاکید کردند که این فایلهای مربوط به ابتدای قدم، به اهمیت تمرین ستاره قطبی رو ببینید… زیاد هم ببینید.
این فایل، شباهت 100 درصد به اون فایلها داشت. اینکه مرتب یادمون میره که ما خالق زندگی خودمون هستیم و برگ روی آب نیستیم.
خب، وقتی استاد عباسمنش اینطور از نسیان و فراموشی خودش راجع به این مساله شکایت داره، من نداشته باشم؟
نکته، جدیده. به بلندای آفرینش انسان، تو کله ی ما و پیشینیان ما کرده اند که: اگه خدا بخواد! و اگه خدا نخواد!
حالا، ما میخوایم سرنوشت خودمون رو جور دیگه ای رقم بزنیم.
همه مون موفق میشیم!
یه نکته:
وقتی فایلهای استاد رو میبینیم یا میشنویم، وقتی توی محیط این وبسایت هستیم، همه چی رو براهه.
منم واسه لحظاتی که اینجا نیستید و توی مود نیستید، رهتوشه ای دارم:
بلا، ای بلا دختر مردم،
بلا ای بلا بوی گل گندم!
بلا اون قد رعنات
پر از ناز و کرشمه ست
نگا کن جای پامون
همونجا لب چشمه ست!
گل اندام، گل اندام
فقط من تو رو میخوام!
میترسم که رقیبون
سر رات بذارن دام!
بلا شیطون خودم
دشمن جون خودم
قربون خوشکلیات
دل داغون خودم
آخ دل داغون خودم
اینجا، موسیقی نوستالژیک آهنگ بلا اوج میگیره. فقط باید باهاش رقصید.
ای بلا،
خوشکل شهر عاشقا هستی بلا
دینگ دینگ!
خوشکل و شیطونک و تو ناقلا هستی بلا!
دینگ دینگ!
بلا ای بلا ای بلا دل نگرونم!
بلا ای بلا،
بلا دردت به جونم!
ببین، نشستن و فکر کردن در اینجور مواقع، خطرناکه! هی فکر میکنی و هی بیشتر به این نتیجه میرسی که برگ روی آب هستی!
وقتی میرقصی….
چیز
تا میرقصی، همه غنچه ها شکوفا میشه!
زندگی میگیره معنای دوباره!
عطر و بوهات همه جا میپیچه تو آسمون
شب که کابوس نداره
وقتی تو هستی تک ستاره
تک ستااااااااااره!
خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید.
به نام خداوند مهربانی ها
سلام و عرض ادب احترام دارم خدمت دوستان عزیزم
استاد عباس منش گرانقدر و خانم شایستهی مهربان
دوستان با قلبم و با تمام وجودم ازتون ممنونم بابت محبتی که در حقم دارید دیدگاه های من رو با عشق می خوانید و گاها پاسخ می دهید رو قلبم رو لبریز از عشق پاک الهی می کنید
دوستتون دارم
دوست دارم از یک همزمانی شگفت انگیز که همین یک ساعت پیش رخ داد بگم
تا ایمان هممون قوی تر بشه که… ما خالق زندگی خود هستیم
امروز صبح که بیدار شدم اول آگاهانه رفتم برای شکر گذاری و تمرین ستاره قطبی در دفتر زیبای مخصوص شکر گذاریم
و درخواستم این بود که امروز مولد ثروت باشم و البته رابطهی گرم و دوستانه ای رو با تمام بنده های خدا تجربه کنم و البته خیلی هم بخندم و حال دلم خوب باشه
خب
حالا شما این استارت اول صبح رو داشته باشید
بعد از این هدایت شدم برک جلسهی اول و دوم عزت نفس رو گوش بدهم
اونجا در یک بخشی حدود 9 دقیقه استاد بی نظیر این مفهوم رو توضیح میده که کسی رو بت نکن!!
میگه وقتی یکی رو می بینی که جایگاه مالی خیلی بالاتری نسبت به تو داره بهش احترام بگذار ولی به خودتم احترام بگذار
طرف رو بالاتر و برتر از خودت نبین…
این رو بگذار گوشهی ذهنت که من هم کلی دست آورد و موفقیت توی زندگیم داشتم
حالا این بندهی خدا تو این زمینه اینقدر پیشرفت کرده ، من تو اون زمینه….
و این رو بگذار گوشهی ذهنت که درسته که الان جایگاه من از نظر مالی پایین تر این بندهی خداست
ولی پتانسیل و توانایی پیشرفت کردن رو که دارم، من هم رشد می کنم و ثروتمند میشم و کارهای خیلی بزرگی رو توی زندگیم انجام میدهم
خلاصه استاد با کلام شیوا و تاثیر گذار خودش داشت این موضوع رو توضیح میداد و من این نه دقیقه رو برش زده بودم و گذاشته بودم روی حالت تکرار… و فکر کنم سه یا چهار باری گوش دادم که یه لحظه یه جملهی استاد تو گوشم زنگ زد!!
گفتم اعععع من چند ساله دارم از این دوره استفاده می کنم چرا تا به حال این رو نشینده بودم؟!
استاد می گفت توانایی های خودت رو بشناس، پتانسیل های خودت رو بشناس… و نشونهی این که خودت رو خیلی خوب می شناسی اینه که دیگران رو بت نکردی!! و هیچ کسی رو برتر از خودت نمی بینی
می گفت به خودت اینو بگو که من می توانم هر کارییی رو یاد بگیرم هر کاری رو بهتر از هر کسِ دیگه ای انجام بدهم…
خلاصه این آگاهی تو ذهن من دور می زد و فضای ذهنیم رو پر کرده بود تا اومدم دفتر
من بودم و یکی از همکارهای آقا هنوز بقیه نیومده بودن
یکی از کاسب های بازار (سرمایه گذاری که خرید و فروش ملک انجام میده) اومد یه سر به این همکارم بزنه و یه گپ و گفت داشته باشه
این بندهی خدا تا چند وقت پیش با یه موتور هوندا می اومد و می رفت
این بار دیدم یه فونیکس اف ایکس پریمیوم اونور خیابان پارک شده ( قیمتش حدود 3 میلیارد هستش ، محصول فوق اسپرت مدیران خودرو هستش شتاب صفر تا صدش حدود 8 ثانیه است که باعث شده سریع ترین کراس اورر ایران بشه)
گفتم آقای فلانی ماشین شماست؟ گفت بله
آگاهانه برای تمرکز بر ثروت و ویژگی های خوبش و به چالش کشیدن عزت نفس خودم برای ارتباط گیری با یک فرد جدید و البته برانگیخته کردن وجوه مثبت اون آدمه
شروع کردم به صحبت کردن راجع به ویژگی های مثبت این ماشین
خب من به طور کلی سطح اطلاعاتم در مورد ماشین ها خوبه
و یه ویژگی مثبتی هم که دارم خیلی خوب می توانم آنچنان با حرارت و شوق و ذوق صحبت کنم که مخاطبم رو حسابی به وجد بیارم
این ها همش از لطف پروردگار منه :)
خلاصه چند دقیقه ای گپ زدیم و لذت بردیم و حس و حال هر سهی ما خوب شد
بعد از اینکه ایشون رفت و همکار اومدن من اومدم یه قدمی بزنم اومدم در پارک فوقالعاده زیبای نزدیک دفتر
داشتم به این فکر میکردم که چه همزمانی زیبایی
صبح داشتم به این فکر می کردم سطح عزت نفسم خوبه و خیلی خوب می توانم با افراد حتی افرادی که سطح مالی بالاتری از من دارند ارتباط بگیرم
این از نقاط قوت منه
اما شیطان داشت دست به کار میشد که بگه نه اینطور نیست و مثال های نقض کننده بیاره تا ضعف من رو به رخم بکشه
حالا با این اتفاق واقعی ، با این فکت خداوند مهر تاییدی به قلبم زد که محمد حسین جان تو واقعاً در زمینه عالی هستی ، من بهت افتخار می کنم
خودمم به خودم افتخار می کنم
این هم بماند به یادگار از فصل نارنجی پوش سال 1402 در شهر قم
عاشقتونم بی نهایت
خداوند یار و نگهدار و هدایتگر هممون باشه به سمت زیبایی های بیشتر
بسم االله النور
سلام استاد جانم سلام مریم جانم عاشقتونم من ️
استاد جان عجب فایل بینظیری اول صبحی حسابی منو رفرش کرد ممنونم بابت نکته های عالی تو این فایل که بازم به ما یاد آوری کردی که باید مدام روی خودمون کار کنیم چون انسان فراموشکاره و یادش میره
استاد جانم تک تک حرفاتون تو این فایل رو باید با طلا نوشت اما من سعی میکنم به اندازه برداشت خودم به پاس سپساگزاری از شما و مرور دوباره این آگاهی ها کامنت بزارم
استاد جان عامل اساسی که باعث تغییر میشه رو چقدر قشنگ گفتید که اون باور های من که داره کار میکنه اما باور ها از کجا میاد (مرور قانون) باور ها از وردی هاس من که سالهاست بدون هیچ فیلتری دارم هرچیزی رو میبینم و میشنوم میاد که اون وردی ها در من احساسی رو به وجود میاره که باعث ارسال فرکانس به جهان هستی میشه و همون که خداوند در قرآن میفرمایید این هارو خودتون پیش پیش فرستادید و خدا به کسی ظلم نمیکنه این منم که با دیده ها و شنیده ها و باورشون دارم به خودم ظلم میکنه وگرنه که خداوند انقدر تاکید کرده که زمین و آسمان مسخر شماست و یا در آیه ای که شما گفتید خدا گفته من داعم در حال اجابت هستم البته اجابت همونی که تو میخای پس این منم که دارم تعیین میکنم چی میخام
به قول شدم آیا هدف دارم یا دارم همین جوری هرروز صبح فقط زندگی رو میگذرونم ؟
اما نکته های طلایی که تو گوش من زنگ زد استاد اینکه شما گفتید هرچی رو که میخوندم اول روی خودم آزمایش میکردم این یعنی عملکرد یعنی تعهد به مسیر و بعد گفتید که تغییر رفتارم باعث شد که نتایج بیاد این همون ایمان که همراه عمل است که بارها و بارها گفتیدایمان بدون عمل حرف مفت است و گفتید که عمل کن ادا در نیار و این شعار های شما مدام تو گوش من هست
اما امروز باز یاد آوری کردید که من نگاهی بندازم که چقدر دارم اگاهی هامو روی خودم اجرا میکنم چقدر تغییر در رفتارم ایجاد کردم که منتظر نتیجه هستم
چقدر جالب بود همزمانی این فایل با مرور قدم ها که امروز میخاستم فایل هدفگذاری رو گوش بدم و تا این فایل رو پلی کردم گفتم چه جالب و امروز باید نگاهی به اهدافم بندازم
استاد گفتید هر عملکردی باعث میشه هدایت بشی به مسیر هایی که راجتر و بهتر هست و من دقیقا این حرف شما رو دارم تو زندگیم لمس میکنم
منم یه روزی هیچ الگویی نداشتم اما از وقتی با شما آشنا شدم و دیدم که میشه تو زندگی چه چیز هایی رو تجربه کرد ایمانم به حرف های شما بیشتر شد و آگاهانه تصمیم گرفتم که تمرکزم رو بزارم روی چیز ها و اتفاقاتی که دوست دارم برام رخ بده البته که گاهی از مسیر خارج شدم اما باز دوباره خدا هدایت کرد و دوباره مسبر برام بازتر شد
استاد میخام بگم امروز دقیقا تو مسیری هستم که وقتی اولین بار تو قانون آفرینش گفتید دریم برد درست کن و من یه عکسی گذاشتم تو تابلو آرزوهام و اصلا یادم نبود اما هرروز که میگذر6 دارم میبینم چطور دارم هدایت میشم دقیقا به همون چیزی که عکسش رو زده بودم و نوشته بودم
واقعا استاد دوره دوازده قدم برای من توی تمام جنبه ها معجزه کرد و داره همچنان معجزه میکنه و من مدام در حال مرور قدم ها و فایل ها هستم مخصوصا تو قسمت کلید ها باورهای ثروت ساز و فایل های توحید عملی که نگاه من رو بخدا کلا تغییر داد وکمک کرد درک بهتری از خدا و خودم داشته باشم با این فایل ها من فهمیدم که خالق زندگی خود بودن یعنی چی و هربار لمس کردم که چطور دارم خلق میکنم و با خودم گفتم که حالا که میتونم خلق کنم و قدرت دست منه چطور جهت دهی کنم که لذت بیشتری از این زندگی ببرم
استاد جانم ممنونم بابت این فایل بینظیر مریم جانم مننونم که کنار استاد این مسیر رو اومدی و این فایل زیبا رو گرفتی عاشقتونم و به زودی آمریکای زیبا میبینمتون ️
سلام به دوستان و استاد عزیز
از استاد عباسمنش و مریم خانوم نهایت تشکر رو میکنم که این فایل رو آماده کردند
استاد زیبا فرمودند که وقتی روی ذهنمون کار میکنیم و افکارمون رو کنترل میکنیم ، اتفاقاتی رخ میده ، هم زمانی هایی رخ میده که مارو به هدفمون نزدیک تر میکنه
الان میخوام داستان یک همزمانی رو براتون توضیح بدم که برام رخ داد
من یکی از خواسته های همیشگیم دوستان زیاد بوده ف
وقتی با استاد آشنا شدم چیز هایی رو از زندگیم حذف کردم ، مثلا اهنگ های غمگین ، فیلم و سریال ها رو کم کردم ، درمورد زیبایی ها حرف میزدم، بیرون که میومدم به هوای خوب دقت میکردم ، توی روز بارها و بار ها برای چیز های کوچیک و بزرگ شکرگزاری میکردم ، شکرگزاری هامو مینوشتم و یکسری کار های دیگه که بعد از آشنا شدن با سایت استاد شروع کردم
یک جمع فوق العاده ای توی خوابگاه دانشجویی داشتیم
همه دوستای من بودند
یادمه یکروز که نشسته بودیم توی اتاق یکهو به ذهنم اومد که برم بیرون یه دوری بزنم برگردم
رفتم یادمه کمی فکر کردم و یکی از فایل های استاد رو هم گوش دادم و برگشتم اتاق
یکی از دوستام بهم گفت نبودی دعوا شد (جر وبحث شدید) بین هم اتاقیام
و وقتی من برگشتم اون موضوع کاملا حل شده بود
و همون فضای دوستانه دوباره برقرار شده بود
اون لحظه به خودم گفتم دیدی من تو مدار دیدن این موضوع ها نیستم و ندیدمش
.
.
.
آخر این فایل استاد درمورد ایه ی اذا سالک عبادی فانی قریب ..
صحبت کردن
که چندوقته من دارم به این ایه فکر میکنم
توضیح درمورد این ایه یکی از نشونه ای من بود توی سایت
و از اون به بعد توی ذهنم بوده
استاد خیلی جالب این ایه رو توضیح دادن ، گفتن که مردم همیشه به فرعیات بیشتر از اصل توجه میکنن و کلی چیز از خدا پرسیدند از پیامبر اما هیچ وقت اون اصل رو که خداوند بوده رو نپرسیدند تا جایی که خود خدا دیده که از اینها ابی گرم نمیشه اومده گفته اگر بنده ی من خواست درباره ی من بدونه یگو من نزدیکم و درخواست اون هایی که از من درخواستی دارند و به من ایمان دارند رو اجابت میکنم
از خودم پرسیدم چرا من درخواستی از خدا ندارم
چرا شب ها با فکر به خواسته هام نمیخوابم
چرا نمیخوای ازش
ریز و درشت و ازش بخواه
چون گدا کاهل است تقصیر صاحب خانه چیست ؟
باهاش صحبت کن ازش درخواست کن
وقتی خواسته ات براورده میشه شکر گزاری کن
من اون اوایل که با استاد اشنا شدم روی برگه خواسته هامو نوشتم
حدود دو سال پیش
نوشتم من یک گوشی poco x3 pro میخوام
یک لپتاپ قویی میخوام
و یک جایی که برم در زمینه ی رشته ای که دارم کار کنم
الان نصف این کامنتو با لپتاپم و نصف دیگه شو با poco x3 نوشتم
من یکبار از اینموضوع نتیجه گرفتم
دوستان نمیخوام چرت و پرت بگم و ادا در بیارم
من بار ها و بار ها و بار ها به همین استاد عباسمنش شک کردم ، به این قوانین ، به این سایت
ول کردم این موضوع ها رو
و فقط پسرفت داشتم تا جایی که یهو به خودم میومدم میدیدم که اوضاع خیلی بد شده ، حال و احوالم جالب نیست ، و یادم اومد اون روز هایی که حالم خوب بود و اتفاقات خوب برام پیش میومد
وقتی که برام مهم بود روی خودم کار کنم
باور های فعلی ذهن من (درست و غلط ) خیلی قویی تر از باور هایی اند که من میخوام آگاهانه ایجادشون کنم
مثل تفاوت یک درخت بیست و چهار ساله
با یک نهال دو سه ماه است
باید اب و کود و رسیدگیی که به اون درخت بزرگه شده قطع بشه و همش صرف درخت جدید بشه تا رشد کنه
حالا چون قبلا اون درخته بزرگه خیلی برام مهم نبوده رشدش و این درخت کوچیکه قراره خیلی ازش مراقبت بشه
رشدش سریع تر خواهد بود
خدایا منو تو این راه ثابت قدم کن
ممنونم از استاد برای اینکه آگاهی هایی رو با مت در میون میذارن
امیدوارم همه شاد و پولدار و سلامت باشید
به نام پروردگار نور و زیبایی
با سلام و احترام فراوان خدمت دو استاد عزیز و ارزشمند و تک تک اعضای خوب توحیدی و خانواده الهی
از خداوند سپاسگزارم در یک روز عالی و فوق العاده با این فایل جدید در مدار آن قرار گرفتم برای تمام آگاهیهای استاد و من هم جوانی پولهای خوبی را در میآوردم ولی چیزی نداشتم و زندگی ساده و فکر من همیشه به سمت ناخواستهایم بود با کار کردن و آشنا شدن با این سایت روابط با دیگران را خیلی خوب توانستم از عهده آن به خوبی انجام دهم و شروع من از تغییر و مدارهایی بود که من رو جهت آن خواستههایم هدایت میکرد امروز با آگاهیهایی که دریافت کردم به این نتیجه رسیدم که شرایط و زندگی را خودم خلق میکنم چون اتفاقات کم کم به هر چیزی که توجه میکردم برای من اتفاق میافتاد و جالبه که اگر این اتفاقات منفی را فکر میکردم آن را هم تجربه میکردم
الان با کمی تغییر در شخصیت و مهار کردن افکار منفی هر روز و هر لحظه حالم خوبه و اتفاقات جالب برای من رخ میدهد حتی کوچکترین چیزهایی که در زندگی من رخ میدهد من را مشتاق میکند که آن افکار خوب و مثبت را ادامه دهم و ایمانم هر روز قویتر شود و توجه من به زیباییها و نعمتهایی که دارم و دوری کردن از اخبار و رسانه و توجه به نکات مثبت افراد و تحسین کردن آنها که مهمترین آن سپاسگزاری است برای من بینظیر بود و جواب آن را خیلی سریع میگرفتم و این باعث میشد که باور من قویتر شود واکنشهای جهان که میتوانم زندگی را به شکل دلخواه خودم خلق کنم دیگه کنترل ذهن من آگاهانه بود و حواسم به این بود که چه احساسی در روز دارم و خودم را در مسیر خداوند همیشه قرار میدادم من از تمام این کارهایی که انجام میدادم به نظر خودم 10 درصد آن را رعایت کردم میدانم که اگر ظرف خودم را بزرگتر کنم قطعاً نتایج بزرگتر حاصل میشود
از خداوند سپاسگزارم که هر روز شرایط بهتر اتفاقات بینظیر را دارم تجربه میکنم چقدر احساسات و حال درونی خوب میتواند زندگی را در تمام ابعاد بهتر کند اگرچه سخت هست کنترل ذهن اما در مسیر ماندن و ادامه دادن و تغییر کردن وخودت را لایق دانستن ثروتها و نعمتها همه اینها اتفاقاتی خوبی را میتواند رقم بزند و خداوند این قدرت را داده به ما که اگر ایمانمان نسبت به الله یکتا قویتر باشد همواره به هر خواسته که دارم میرسم
الان چند روزی است که دو سالگی خودم را در سایت دیدم و خیلی خوشحال شدم و بعد از دو سال تازه به درک تک تک محصولات و فایلها دارم میرسم و پی میبرم وبهتر میفهمم تمام آموزههایی که استاد برای ما آموزش میدادند و امروز باید قویتر مسیر را با قدرت ادامه بدهم و از نظر مالی میخواهم در آینده نزدیک به نتایج بزرگی دست پیدا کنم من هر بار باید به خودم این تذکر را بدم که فراموش نکنم و گمراه نشوم در مسیر زندگی در جهت خواستههایم باشم وحرکت کنم و امروز الگوهای خوبی را برای خودم پیدا کردم تا باورپذیری من بهتر باشد یکی از الگوهای من خواندن کامنتهای تک تک دوستان با تجربه عالی و بینظیری است که من رو سریعتر به آنچه که دوست دارم در زندگی داشته باشند میرساند از خداوند میخواهم که همیشه من و همه دوستان خوبم رو هدایت کند و به حال خودمون نگذاره و هر لحظه ذکر سپاسگزاری را از زبانم جاری شود
در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله
و خدایی که در این نزدیکی است…
عرض سلام و ادب و احترام خدمت استاد عباس منش عزیزم، بانو شایسته که محال ممکنه من خودشون یا سایه شون رو جلوی دوربین ببینم و تحسینشون نکنم!، و همه عزیزان حاضر در این مکان مقدس…
و یک فایل دیگه…
نمی دونم چرا ولی جدیدا حس می کنم استاد قشنگ می زنن به خال! یه چیزی رو در هر زمان منتشر می کنن که عینا همون چیزیه که نیاز خیلی از ماهاست… بارها دیدم توی کامنتا که بچه ها می نویسن «استاد از کجا می دونستین ما به این آگاهی نیاز داریم؟!». این به نظر من بهترین تعریف از بودن در مدار درسته. بودن در زمان درست و مکان درست… باریکلا بهتون استاد عزیزم که اصلا نگاه کردن به همین چیزاتون خودش یه کلاس باور سازیه!
یه چیزیو هم در مورد هیکلتون بگم: ماشالا واقعا! انگار روند پیری رو معکوس کردین! دارین برمیگردین به اوایل دهه 30 زندگیتون! اگه کسی یه عکس از استاد عباس منش در تهران رو در کنار یه عکس کنونیشون قرار بده، بعید می دونم کسی بتونه درک کنه بین این دو عکس ده سال فاصلس! واقعا باریکلا بهتون. (فعلا که در مدار دوره قانون سلامتی نیستم. اما ان شا الله که بزودی هدایت خریدش رو دریافت کنم و منم بتونم این ظاهر دلربا رو بسازم!)
و اما بریم سراغ فایل «قدم اصلی تحول زندگی!»
تا الان دو بار فایل رو گوش دادم و یه سری دریافت های فوق العاده ازش داشتم. هر چند که فایل های استاد اینجوری نیست که یکی دوبار گوش بدی و بفهمی. از نظر من هر فایل یه دوره آموزشیه که در مقیاس با بقیه دوره های آموزشی میلیون ها تومان می ارزه.
در مورد این فایل احتمالا چندین کامنت بذارم. اما میخوام در این کامنتم روی اون بخشی از صحبت های استاد زوم کنم که فرمودن «من از وقتی که قانون رو شناختم، با همه وجود سعی کردم اون رو اجرا کنم. و بعد از اون ذره ذره اتفاقات زندگی من بهتر و بهتر شد تا این که به جای کنونی رسید. و من با هر بار رسیدن به یک خواسته باور رسیدن به خواسته هامو بزرگتر و قوی تر می کردم.»
میخوام دیدگاه خودمو از این صحبت ها اینجا بنویسم. امیدوارم که به شما دوستان کمک کنه.
از اون جایی که به قول انیشتین و به کلام استاد «مثال زدن یکی از راه های آموزش نیست، بلکه تنها راهشه!» پس منم صحبتمو با یک مثال شروع می کنم.
خب، حوزه کاری من مشاوره تحصیلیه و من خداروشکر با دانش آموزانی سروکار دارم که همشون اهداف بزرگی برای آیندشون دارن. اما خب، بارها میشه که توی مسیر احساس ضعف می کنن و نمی تونن اون کار درست که اجرای صحیح برنامه ریزی درسی ای که من بهشون دادمه رو انجام بدن. و هر کدومشونم دلایلی برای خودشون دارن:
یکی میگه حالم خوب نیست! یکی میگه مادربزرگم فوت کرده! یکی میگه چون تو آزمون آزمایشی نتیجه نگرفتم ناامید شدم! یکی میگه شرایط زندگیمون خوب نیست نمی تونم روی کارم متمرکز باشم! یکی میگه مریض شدم! یکی میگه مامان و بابام دعوا می کنن و من نتونستم درس بخونم! و خلاصه هر کس یه توجیهی برای کم کاری هایی که بعضا در مسیرش انجام میده داره!
از اونجایی که من دارم یاد می گیرم احساسی برخورد نکنم، بهشون یه جواب میدم:
«برای سازمان سنجش، این توجیهات شما اصلا قابل پذیرش نیست! سازمان سنجش نمیاد بگه چون فلانی خیلی مشکل داشته توی زندگیش، بیایم براش یه درصد اضافه تر محاسبه کنیم! مطلقا! پس شما هم نباید این سری توجیهات رو برای خودتون بیارین تا درپوشی روی کم کاری هاتون بذارین!»
حالا این یه مثال بود! برای خود من در زندگی باور کردن این موضوع بسیار مهمه که «اصلاااااااااا و ابداااااااااااااا تحت هیچ شرایطی مهم نیست به چه دلیل دارم از مسیر قانون خارج میشم! اصلا مهم نیست که چرا به خودم حق میدم الان مطابق قانون عمل نکنم و حالم بد باشه! اصلا مهم نیست. وقتی حالم بده، وقتی به قانون به عنوان بزرگترین اولویت زندگی خودم نگاه نمی کنم، وقتی حواسم نیست که در ذهنم داره چه افکاری جولون میده، من محکومم به این که اتفاقات بد بیشتری رو تجربه کنم!»
اصلنم مهم نیست که چقدر می تونم دلیل و توجیه بیارم. جهان اصلا احساسی عمل نمی کنه ها! خدا حتی به اندازه اپسیلونی از قوانینش کوتاه نمیاد! هیچ بنده نظرکرده ای وجود نداره! حتی پیامبر، وقتی کوچکترین اشتباهی می کنه با برخورد محکم خداوند مواجه میشه! این یعنی عین عدالت! اینه اون خدایی که آدم با شنیدن اسمش چشماش بارونی میشه. وقتی می فهمه چقدر کارش درسته. چقدر احساسات درونش جایی نداره.
در مورد استاد عباس منش، این تفکر بوده که باعث شده در طی این همه سااااااااااااااال، ایشون از مسیر درست خارج نشه. در حالیکه بسیار بودن آدمهایی که توی همین سایت بودن، ولی الان هیچ خبری ازشون نیست. برای همینه که تعداد انسان های موفق اینقدر در جهان کمه.
علتش احساسی عمل کردن ماست! دو روز، سه روز، یک ماه، دو ماه به قانون عمل می کنیم. یه سری نتایج اولیه می گیریم و باهاشون ذوق می کنیم. این ذوق باعث میشه دیگه اون عطش اولیه برای کار روی خودمونو نداشته باشیم و بعد گند بزنیم به زندگیمون. نتایج خوب از بین برن و اتفاقات بد ظاهر بشن. در این مواقع آدما نمیان بگن ما کم کاری کردیم، میگن قانون جواب نداد!
اینو که گفتم یاد یه موضوع جالبی افتادم. دیشب بازی پرسپولیس و الدحیل بود. در استادیوم آزادی با حضور 60 هزار نفر. پرسپولیس برای صعود به دور حذفی لیگ قهرمانان آسیا، نیاز به برد در برابر الدحیلی داشت که حذفش قطعی بود. در بازی رفت هم در قطر پرسپولیس 1 بر صفر الدحیل رو برده بود.
همه چیز برای برد پرسپولیس آماده بود. همه آماده بودن که یه جشن فوق العاده بگیرن.
بازی شروع شد و پرسپولیس به شکل وحشیانه ای به دروازه الدحیل حمله می برد. اصلا فرصت نفس کشیدن بهشون نمیداد و خیلی زود در دقیقه 7 موفق شد دروازه الدحیل رو باز کنه.
ورزشگاه منفجر شد! همه خوشحال بودن و یه جوری به این باور رسیدن که پرسپولیس به راحتی این بازی رو میبره. حتی بازیکنا هم این باورو داشتن.
طبعا وقتی همچین باوری داشته باشی دیگه مثل اول بازی جدی و باقدرت حمله نمی کنی! چه اتفاقی افتاد؟ دو دقیقه بعد پرسپولیس گل خورد! و بازی 1 بر 1 شد!
بعد از اون پرسپولیس هیچوقت مثل شروع بازیش نبود. خیلی ضعیف و شل عمل کرد و با گذشت زمان فشار روش بیشتر و بیشتر میشد. تا جایی که در دقیقه 79 پنالتی ای که گرفته شد بود برای پرسپولیس توسط گولسیانی که 7 ساله یه پنالتی رو هم خراب نکرده، به تیرک کوبیده شد و پشت بندش همون گولسیانی یه اشتباه خنده دار کرد و الدحیل گل دوم رو زد!
و پرسپولیس به همین راحتی باخت! به نظر من اون گل دقیقه ابتدایی باعث شد پرسپولیس خیالش از برد راحت بشه. و دیگه اون انرژی اولیه رو نذاره و بعد بازی رو به تیمی که حذفش قطعی شده بود باخت و خودشم حذف شد!
این مثال دقیقا مثل نتایج اولیه ایه که ما بعد از کار کردن روی خودمون به دست میاریم. تا یکم نتیجه میاد، فکر می کنیم تموم شد دیگه! و رها می کنیم کار کردن روی خودمونو و باز همه چیز از دست میره! این اتفاقیه که بارها و بارها برای من رخ داده!
اما کسی مثل استاد عباس منش با هر نتیجه کوچیک، باورشو به قانون و عطششو برای اجرای قانون بیشتر کرد. و برای همینه که این همه سال در مسیر درست قرار گرفته.
این کامنت، برداشت اولیه من از این فایل فوق العاده بود. خیلی سپاسگزارم از شما دوست عزیزم که وقتتو در اختیار من گذاشتی و این متن رو خوندی. امیدوارم در قبال وقت گرانبهات، هدیه ارزشمندی بهت داده باشم.
در پناه الله یکتا، تنها، و تنها، و تنها قدرت حاکم بر جهان هستی، شاد و سالم و پیروز و سربلند و سعادتمند باشید.
خدانگهدار
1402/09/15
21:22