https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/12/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-12-06 04:51:242023-12-06 05:26:44قدم اصلی تحوّل زندگی
648نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
استاد انگار توی کارت پستال در حال قدم زدن هستید. آخه چقدر زیبایی ، چقدر آرامش.
آسمان آبی با اون ابرهای نقره ای با اون طرح زیبایی که در آسمان انداخته.
آب زلال که مثل آینه اینهمه زیبایی رو در خودش منعکس کرده.
خونه زیبای چوبی در دل آب، خدای من.
درختان انبوه سرسبز که دورتادور آب رو فرا گرفته
واقعاً ستایش مخصوص خداست.
رنگ قرمز زیبای لباس استاد که انرژی خاصی رو منتقل میکنه.
فقط و فقط زیبایی و آرامش در حد وفور دیده میشه.
خدایا شکرت که اینهمه زیبایی رو دیدم.
بارها و بارها پارادایس و زیبایی هاش رو دیده بودم و تحسینش میکردم ولی هیچوقت اینقدر زیباییش به چشمم نیومده بود، تا این حد آرامش و زیبایی شو با تمام وجودم حس نکرده بودم.
استاد عزیزم و مریم بانوی مهربان ممنونم از این فایل ارزشمندتون
البته اینو بگم که این بهشتی که توش قدم میزنید حسابی تمرکزمو از صحبتهای شما بُرد سمت خودش و غرقم کرد .حتما باید فایل صوتی رو گوش کنم.
سلامی گرم تو این پاییز سرد و دل انگیز به بهترین و توحیدی ترین استاد دنیا
به مریم بانوی بی نظیر که کلی انرژی خوب ازشون میگیرم و کلی تحسینش میکنم.
گشتم نبود
آقا نگردید نیست
بهتر و توحیدی تر و باحال تر و باصفا تر از این سایت و اعضای فوق العاده عالی این سایت نداریم که نداریم.
شاید این کامنتم یکم طولانی بشه ولی بهت قول میدم ارزش خوندنشو داره.میخوام داستان زندگی خودمو بگم که شاید شبیه قصه ها باشه.چندین چند بار خواستم داستانمو بگم که چی شد و چگونه شد که من الان اینجام و تو جمع گرم شمام.ولی یادآوری یه بخش هایی از اون برام دردناک بود و همین باعث شد که همیشه تردید داشته باشم از اشتراکش.
فایل امروز به دلم انداخت که بگم و بنویسم براتون……
چندین سال پیش تنها دغدغه ی زندگیم فقط پیشرفت تحصیلیم بود، که بخونم و پیشرفت کنم و یه رشته ی خوب تو دانشگاه خوب قبول بشم و مایه ی افتخار خانواده م باشم.چه بسا که همیشه هم تو این زمینه موفق بودم.قبلا هم براتون نوشتم که تو اکثر مسابقات علمی شرکت میکردم و مقام می آوردم.
همه چی خوب بود و تا حدود زیادی رو به روال.مشکل خاصی نبود و زندگی خیلی گل و بلبل بود برام.
پشت کنکور که بودم بابا و مامان برام خونه ی جدا اجاره کردن که در کمال آرامش درس بخونم.با هر بار پیشرفتم بابا چنان ذوقی میکرد که خودم کیف میکردم.
دانشگاه علوم پزشکی ایران( تهران) قبول شدم و خوشحال و راضی دوره دانشجوییم شروع شد.هر روز از کرج میرفتم تهران.بابا در همه حال همراهم بود و سختی احساس نمیکردم.
تابستون بود و مسافرتی که در پیش داشتیم.قرار بود من هم تو اون سفر همراه پدر و مادر و خواهرم باشم. خواست خدا، نمیدونم تدبیر و حکمت خدا بود که دقیقه ی نود رفتن من کنسل شد و اون سه تا رفتن.از همون لحظه ی حرکتشون چنان دلشوره ی عجیبی افتاده بود تو دلم که نگو.با هر ترفندی بود خودمو میخواستم آروم کنم ولی انگار دلم خبر از اتفاق بدی و میخواست بده.که همان هم شد و تصادف وحشتناکی که انقلابی تو زندگیمون ایجاد کرد.
پدر تو کما، مادرم تو اتاق عمل و خودم بالاسر خواهر پنج سالم که کتفش شکسته و کلی زخم و جراحت و ترسی که تمام وجودشو گرفته.سه روز تمام نه آبی خوردم نه غذایی نه پلک روهم گذاشتم و تک و تنها همراه خواهرم تو بیمارستان بودم.پدر و مادرم به علت وخیم بودن حالشون به بیمارستان دیگه ای اعزام شده بودن و من ازشون بیخبر بودم.
توی شهر غریب
از حال و روز اون روزهام هر چی بگم کم گفتم
خیلی وحشتناک و ترسناکه تو همچین موقعیتی قرار گرفتن ولی من تجربه ش کردم.
(عذرخواهی میکنم از دوستان اگه بازگو کردن این خاطرات احساس منفی بهتون القا کرد)
بعد از چند هفته پدر به هوش اومدن ولی بخاطر شرایط سختی که پدر و مادر و خواهرم داشتن و نیاز به مراقبت داشتن و من چون ترم جدید داشت شروع میشد و باید برمیگشتم کرج، به خواسته پدربزرگ مادربزرگم، خانواده م اونجا موندن تا یکم شرایط جسمیشون بهبود پیدا کنه.
دوره ی تنها زندگی کردن من شروع شد.(البته برگشتنم به اصرار پدرم بودم.چون من از لحاظ روحی در شرایطی نبودم که بتونم تنهاشون بذارم و چه بسا که بخوام درس هم بخونم.ولی وقتی دیدم تنها خواسته ی پدرم اینه که حتی یه روز هم از درس و دانشگاهم عقب نیفتم، برگشتم)
دوران دانشجویی که شاید برای خیلیاتون بهترین دوران زندگیتون بوده باشه برای من به سختترین شکل ممکن گذشت.
در تمام این لحظات من منتظر رسیدن یه گشایش عظیم تو زندگیمون بودم.از بچگی این باور و در ذهن ما گنجونده بودن که بعد هر سختی آسونیه.و منه ساده و خوش باور بدون اینکه بخوام توی طرز فکر و باورهام تغییری ایجاد کنم یا کانون توجه و احساسمو تغییر بدم منتظر معجزه ای تو زندگیمون بودم که هیچ وقت اتفاق نیفتاد که هیچ، تازه با توجه کردن به اتفاق های تلخ رخ داده روز به روز شرایط بدتر و سخت تر میشد.مثلا چه اتفاقی؟؟؟؟؟
اینکه تو این شرایطی که پدر نمیتونست بالا سر کارش باشه یه عده سودجو و سواستفاده گر بهش خیانت کردن و بار مالی سنگین گذاشتن رو دوشمون، اینکه علاوه بر جراحات و صدمات وارده به پدر تو تصادف، دچار یه بیماری سخت دیگه شدن و در نهایت تو آخرین روز دانشگاه من که با سمینار من قرار بود به اتمام برسه و موضوع سمینارم درمورد بیماری پدرم بود، من دقیقا تو همون روز پدرمو از دست دادم.
تا اینجای داستان حتما میتونین تصور کنین برای دختری که تو چه شرایطی بود چقدر تحمل و کنار اومدن با این اتفاقات سخت و وحشتناک بود و مادری که بعد فوت پدر افسرده شده بود و کلی داستان ها و مشکلات دیگه……
استاد در همه ی اون روزای سختی که برام پیش اومده بود و شبیه خواب بود برام، همش دنبال عدالت خدا بودم، میگفتم پس کوووو اون خدایی که میگن هوای بنده هاشو داره، پس کو اون خدایی که میگن کافیه صداش کنی؟؟؟؟؟
چنان احساس نابودی میکردم که تنها آرزوم تموم شدن این زندگی نباتی بود که فقط داشتم نفس میکشیدم توش نه زندگی.
تا اینکه یه شب خواب پدرمو دیدم که خیلی واضح و روشن بام حرف زد و کلی مسئولیت و کار نیمه تموم سپرد بهم و گفت که من بهت ایمان دارم که از پسش برمیای و چون تو هستی من خیالم راحته.
از فردای اون روز من یه آدم دیگه شده بودم، نمیدونم چرا ولی انگار خدا صدامو شنیده بود و چنان آرامش و قوتی تو وجودم قرار داده بود که میتونستم با هر سختی بجنگم.
انگار که خدا گفت تو حرکت کن من همراهتم.
بعد اون همه سختی و مشکلات از لحاظ مالی تقریبا به نزدیک به صفر رسیده بودیم، تازه مشغول به کار شده بودم.
دو شیفت کار میکردم، تمام هم و غمم درست کردن شرایط زندگیمون بود، تو همین حین با کتاب های موفقیت آشنا شدم.اولینش معجزه ی شکرگزاری بود.واقعا این کتاب تو زندگی من معجزه بپا کرد.مهم ترینش احساس امید و زندگی بود برام.
بدهی هارو به امید خدا پرداخت کردم.
نمیخوام زیاد وارد جزئیات بشم چون توی کامنت های قبلیم داستان خرید خونه رو براتون نوشتم.خونه ای خریدم با مشخصاتی که دوست داشتم.بعد از رسیدن به این خواسته م، انگیزه گرفتم برای خرید ماشین.
الانی که دارم براتون مینویسم سه بار مدل ماشینمو ارتقا دادم.
بعد از چند بار محیط کار عوض کردن، با نوشتن مشخصات محیط کار ایده الم و با رها کردن و وابسته به نتیجه نبودن و احساس خوب، خیلی راحت بهش رسیدم و الان تو همونجا مشغولم و هر روز راضی تر از دیروز.داستان اینم توی یکی از کامنتم هام نوشتم.
خلاصه من شدم و خدای بزرگم. دستامو گرفت و بهم قدرت حرکت داد.من زمانی به این نتایج رسیدم که فقط و فقط خدا رو کنارم احساس کردم و به این درک رسیدم که جز خدا کسی نمیتونه کمکم کنه و کنارم باشه.
نه پدربزرگی نه عمویی نه دایی و نه هیچ کس دیگه ای ، تو هیچ کدوم از نتایجم کوچیکترین نقشی نداشتن.حتی پدرم که زودتر از پدربزرگم فوت شده بود و از نظر قانون ارثی به ما نمیرسید. و اقوام قانون مدارم به قانون احترام گذاشتن و حتی برای خوندن وصیت نامه به ما اطلاع ندادن.
یادمه برای خرید خونه میخواستم وام بگیرم که از این همه فامیل و دوست که همه اونها تو روزای خوش بابا مدام تو منزل ما اتراق میکردن، در حد ضامن شدن هم کنارم نبودن.
هدفم از یاداوری این خاطرات تلخ این بود که بهتون بگم، تو هیچ شرایطی روی هیچ کس کوچیکترین حسابی نکنید، خدا رو داشته باشین چنان کارها و برات اوکی و مسیرهارو هموار میکنه که خودت مات و مبهوت میمونی.
چنان آرامشی وجودتو میگیره وقتی امورتو به خدا بسپاری و با ایمان و اعتماد به خدا با احساس خوب و شادی و رضایت از زندگیت لذت ببری، و اون موقعست که خواسته هات یکی یکی برآورده میشه و تو چقدر ذوق میکنی.من به هر آنچه ک رسیدم بعد از تجربه ی حس آرامش تو زندگیم بوده.
ماجرای آشنایی من با استاد هم داستان دور و درازی داره که بازم قبلا براتون نوشتم.
الان دغدغه ای که دارم بیشتر تو بحث روابطه که مطمئنم با دوره ی عشق و مودت و احساس لیاقت بهترین نتایج و خواهم گرفت چه بسا که نتایج زیادی هم تا اینجای کار برام روشن شده.
من با استاد درک کردم خودم خالق زندگیم هستم، من خدارو با استاد شناختم با قرآن انس گرفتم.من بشدت مدیون آموزه های استادم.زبانم قاصره از تشکر استاد جانم
بسیاری نکته داشت کامنتت و یه نتیجه گیری بسیار عالی آخر کامنت نوشتی که گفتی توحید همه چیزه و اگه این یکی درست بشه بقیه اش حله.
اول داستان کمی ناراحت کننده بود ولی خیلی خوب نتیجه رو تغییر دادی و حال ما خواننده رو خوش کردی با نتایج فوقالعاده و این حس شوق و امید که میشه از نوشتت لمس کرد.
بسیار سپاس گزارم از خدا که هدایت کرد به کامنت شما دوست نازنین .
از خداوند بهترین و شادترین ها رو برای تک به تک لحظات زندگیت میخام.
سلام خدمت استاد عزیزم و سلام خدمت مریم خانم شایسته و دوستان عزیزم
استاد عزیزم اگه بگم از دیروز تا الان پنجاه بار این فایل رو دیدم و گوش دادم اغراق نکردم و هربار انگار حرفهای تازهتری میشنیدم و مشتاقتر و تشنهتر بودم که بشنوم.
استاد عزیزم از دیروز یه شور و هیجان عجیبی دارم اونقدر احساسات متفاوتی داشتم که نمیدونم کدمشون رو بگم و نمیدونم چطور بگم انگار قابل بیان نیست.
انگار این صحبتها برای من بود. چند روزی بود که آشفته بودم انگار دنبال یه ندایی بودم که راه رو بهتر و واضحتر به من نشون بده با اینکه همین دو سه ماه پاییز هم نتایجی گرفته بودم ولی خسته شده بودم از مسائلی که در زمینه روابط برام پیش میومد با اینکه من اصلا کاری به کار بعضیها نداشتم و سعی میکردم بخاطر احساس بدی که نسبت بهشون داشتم ازشون دوری کنم اما باز یه جوری قضاوتهاشون به گوشم میرسید اونم از زبون کسانی که اصلا ازشون انتظار نداشتم چون اونا میدونستن که من اصلا کاری به کارشون ندارم و میدونستن که اولویت من در زندگی آرامش هست پس چرا این حرفها رو برای من بازگو میکردن؟ واقعا سوال شده بود برام چرا؟ من که کاری نکردم پس چرا هی این شرایط تکرار میشه؟ با اینکه خودم میدونستم که خودم ساختم این شرایط رو اما باز روح و روانم بهم ریخته بود و وقتی که این فایل بینظیر رو روی سایت گذاشتید متوجه شدم من نتونستم دروناً خالق بودن خودم رو بپذیرم و فقط در ظاهر میگفتم که … استاد یه چیز دیگهای که متوجه شدم این بود که مهمترین دستاوردم در این چند سال همین بود که الان و تازه دیروز تونستم با تمام وجودم درک کنم معنی خالق بودن رو. با اینکه قبلا همش میگفتم آره ما خودمون زندگی خودمون رو و شرایط زندگی خودمون رو میسازیم اما حالا میفهمم که واقعا باور درونی بهش نداشتم. هر چند که میدونم طبق قانون تکامل باز هم راه دارم که کامل درک کنم این مطلب مهم رو.
استاد عزیزم برای اینکه بهتر درک کنم صحبتهای شما رو همه رو توی لب تابم تایپ کردم و دقیقا پنج صفحه شد. و میخوام تا جایی که بتونم نکات مهم رو استخراج کنم برای خودم تا هر روز مرورشون کنم و به عنوان یه ردپا اینجا هم ذخیره میکنم. امیدوارم این شور و اشتیاق برای همیشه در دلم زنده بمونه
قانون طلایی: انسان خودش میتونه شرایط خودش رو خلق کنه.
جهان جوری ساخته شده که به افکار ما پاسخ میده، به احساسات ما پاسخ میده.
چجوری؟ آنچه که من بیشتر بهش توجه میکنم بیشتر وارد زندگیم میشه. اگر به مشکلات توجه کنم مشکلات بیشتری وارد زندگیم میشه اگر به زیباییها توجه کنم زیباییهای بیشتری وارد زندگیم میشه. این توجه میتونه با فکر کردن باشه میتونه با صحبت کردن باشه میتونه با تجسم کردن باشه میتونه با نوشتن در موردشون باشه.
شواهد قرآنی: بما کسبت ایدیکم، بما قدمت ایدیکم، بما کانوا یعملون
آنچه که بهش توجه میکنم از جنس همان بیشتر وارد زندگیم میشه (اگه به بیماری توجه میکنم از جنس همون بیشتر وارد زندگیم میشه اگه به سلامتی توجه میکنم از جنس همون بیشتر وارد زندگیم میشه اگر به فقر و کمبودها توجه میکنم از جنس همونا بیشتر وارد زندگیم میشه اگر به فراوانی و نعمت و ثروت توجه میکنم از جنس همون بیشتر وارد زندگیم میشه و …
اقدامهای عملی برای استفاده از این قانون طلایی در جهت رسیدن به خواستهها و آرزوها و در یک کلام رسیدن به سعادت واقعی:
توجه به زیباییها برای داشتن زندگی عالی در همه ابعاد: آگاهانه توجهم رو ببرم به سمت چیزهای زیبا، آگاهانه تمرکز کنم روی نعمتهام در زندگی، نه اون چیزهایی که ندارم، آگاهانه از مسائل سیاسی و اخبار دوری کنم و بهشون توجه نکنم، آگاهانه سعی کنم نکات مثبت افراد رو پیدا کنم و به اونها بگم و احساس خوب در اونها ایجاد کنم، ذهنم تربیت بشه برای پیدا کردن نکات مثبت افراد نه نکات منفی افراد، نوشتن نعمتهایی که داشتم در دفترم و نوشتن سپاسگزاری بخاطر همون نعمتها، نوشتن اتفاقاتی که دوس دارم بیوفته، شرایطی که دوس دارم رخ بده
مراقب ورودیها بودن: حواسم باشه که چه ورودیهایی دارم به ذهنم میدم چون «آنچه که بهش توجه میکنم از جنس همان بیشتر وارد زندگیم میشه» (اگه به بیماری توجه میکنم از جنس همون بیشتر وارد زندگیم میشه اگه به سلامتی توجه میکنم از جنس همون بیشتر وارد زندگیم میشه اگر به فقر و کمبودها توجه میکنم از جنس همونا بیشتر وارد زندگیم میشه اگر به فراوانی و نعمت و ثروت توجه میکنم از جنس همون وارد زندگیم میشه و …
در زمینه روابط: آگاهانه و محکم سعی کنم حواسم باشه به چی توجه میکنم؛ حواسم باشه چه احساسی دارم؛ وقتی که میخوای ببینی در مسیر درست هستی، در مسیر خداوند هستی یا نه، ببین که «چه احساسی داری؟؟» اگه احساس آرامش داری «اگه حالت خوبه»، یعنی داری به چیزی توجه میکنی که بهت احساس بهتری میده و اون چیزیه که بیشتر وارد زندگیت میشه «اگه حالت بده»، یعنی داری به چیزی توجه میکنی که نمیخوای وارد زندگیت بشه و دوسش نداری. داری به یه رفتاری از دوستت، مادرت، برادرت، خواهرت، همکارت، مدیرت توجه میکنی داری به یه مشکلی توی خیابون توجه میکنی داری به یه مشکلی با رئیست توجه میکنی داری به یه چیزی توجه میکنی که احساست رو بد کرده و اونجا میتونی بفهمی در مسیر ناخواستههات قرار گرفتی و جهان داره اینجوری عمل میکنه و جهان مثل یه آینهست که داره بازتاب میده فرکانسهای تو رو. (و من از دیروز دارم توی دفترم از ویژگیهای خوب افرادی در دفترم مینویسم که سالها در ذهنم باهاشون میجنگیدم و نهایت کاری که میکردم اینکه مثلا در موردشون حرف نمیزدم اما من اشتباه میکردم من داشتم برعکس قانون عمل میکردم. حالا بخاطر خود الهیام بخاطر خود ارزشمندم بخاطر آرامش واقعیم بخاطر ورود افراد بینظیر به زندگیم و داشتن روابط بینظیر میخوام که به زیباییهاشون توجه کنم بارها بنویسم تا عادت توجه به زیباییهای افراد جزئی از شخصیت من بشه.)
اون نکتهای که میتونه اتفاقات خوب رو رقم بزنه، این باوره که «تو داری خودت زندگیتو خلق میکنی»
خودم و تنها خودم، نه هیچکس دیگهای. خداوند این قدرت رو به من داده «اذا سئلک عبادی عنی فانی قریب اجیب دعوت داع اذا دعان» (اگر بندگان من درباره من پرسیدند به اونها بگو من نزدیکم من کسی هستم که همواره در حال اجابت درخواست کسی هستم که درخواست میکند به شرطی که اونها به من ایمان بیارن و اونا هم منو اجابت کنند)
اگر این رو باور کنم که خودم خالق زندگی خودم هستم دیگه نمیام دیگران رو سرزنش کنم. دیگه برای شرایط مشکلدارم، دنبال مقصر نمیگردم. دوباره نمیگم بابام، مامانم، برادرم، همکارم، دوستم، مدیرم، دولت و … میگم خودم. هر اتفاقی داره تو زندگیم رقم میخوره هر شرایطی که دارم از لحاظ مالی از لحاظ روابط از لحاظ جسمی از لحاظ ذهنی من ایجادش کردم اما ناآگاهانه ایجادش کردم. قانونش رو نمیدونستم، الان فهمیدم میتونم خودم هم تغییرش بدم.
قانون تکامل: جهان در هر لحظه به افکار من پاسخ میده هر لحظه داره این کار رو انجام میده و اگه این رو درکش کنم و اگه از قانون استفاده کنم به نفع خودم نه به ضرر خودم میبینم که زندگی تغییر میکنه این تغییرات و نتایج یک شبه اتفاق نمیوفته همونطور که برای استادم یکشبه اتفاق نیوفتاد. چون من نمیتونم ذهنم رو یک شبه تغییر بدم ولی اگه بدونم من خالق زندگیم هستم اونوقت قدم به قدم ظرفم بزرگتر میشه برای دریافت آگاهیها. من هدایت میشم. همینکه بخوام خداوند من رو هدایت میکنه. «کُلا نُمِد هؤلاء و هؤلاء» (ما همه رو کمک میکنیم چه اونا که بخوان برن جهنم چه اونا که بخوان برن بهشت)
یادآوری باور خالق بودن: آدم فراموش میکنه خالق زندگی خودش هست. پس هر بار باید به خودم یادآوری کنم… شیطان همیشه کاری میکنه که انسان مسیر درست رو فراموش کنه. همیشه این کار رو داره انجام میده. قسم خورده که گمراه کنه بندگان خداوند رو. ولی خداوند گفته بندگانی که از من تبعیت کنن دنباله تو راه نمیوفتن. آدم فراموش میکنه اما اگر هر روز صبح به خودش یادآوری کنه خیلی خیلی بهش کمک میکنه در مسیر درست قرار بگیره.
مهمترین باور: «من خالق زندگی خودم هستم» بزرگترین باوری بود که تأثیرات بینظیری توی زندگی استادم ایجاد کرده پس در زندگی من هم تأثیرات بینظیری خواهد داشت. اگه یه اتفاق بدی برام میوفته اشکالی نداره این اتفاق الان ظاهرش بده اگه من بتونم احساسم رو کنترل بکنم اگه من بتونم افکارم رو کنترل کنم اگه من بتونم به اون اتفاق به شکلی نگاه بکنم که به من احساس بهتری بده حتی اگه اتفاقی به ظاهر منفی باشه نتیجه تغییر میکنه چون «من دارم خلقش میکنم». (اگه میخوام زندگیم متحول باشه باید منم مثل استاد باور کنم؛ باید متعهد باشم که افکارم رو کنترل کنم. اونقدر تعهدم قوی باشه که به شبکههای مجازی وارد نشم مگر در صورتی که یک ضرورت کاری پیش بیاد. باااااید ورودیهام رو کنترل کنم بااااید خودم رو ببندم به دیدن زیباییها باید خودمو ببندم به سپاسگزاری کردن باید خودمو ببندم به صحبت کردن با خداوند. با گوش دادن به صدها فایلی که بصورت هدیه در سایت وجود داره (که خودشون هر کدوم به اندازه صدها محصول ارزشمند هستن که واااقعاً نمیشه بهایی براشون تعیین کرد و تنها دلیل دریافت این هدایا سخاوت بینظیر استاد از انتشار این آگاهیها، عشق خداوند به من و همه اعضای سایت و همفرکانس بودن من و دوستانم با این آگاهیها هست) و البته عمل کردن متعهدانه به اونها (علت تاکیدم روی این فایلها این هست که با اینکه چند تا از محصولات رو دارم ولی انگار فعلا با همین هدایای ارزشمند همفرکانسترم) و بعد هم گوش دادن به محصولات و عمل کردن متعهدانه به اونها.
نتیجه:
همزمانیها اتفاق میوفته، نتایج میاد. اتفاقات اول به شکل کوچیکتر رخ میده و بعد هی ایمانت قویتر میشه و نتایج و اتفاقات بزرگ هم محقق میشن. دیدگاه خالق بودن این کار رو میکنه. اگه باور کنی عمل میکنی و بعد نتیجه میگیری نتایج اول یه ذره کوچیکه. همزمانیها اتفاق میوفته و بعد … بیشتر باور میکنی و بیشتر عمل میکنی و بعد از چند سال میبینی که زندگی تو هیچ ربطی به گذشتهت نداره همونجوری که زندگی استادت هیچ ربطی به گذشتهش نداره. (امروز به طور هدایتی یه جا خوندم: «اگه چیزی رو که یادگرفتی رو تا چند روز بعد عمل نکنی فراموشش میکنی» و بارها در مورد آگاهیهای این سایت برام اتفاق افتاده اما امشب از خدا میخوام خودش دستم رو بگیره و آروم آروم من رو به مقصدم برسونه. آمین)
ذکر هر صبح و شب من: «من خالق زندگی خودم هستم.»
استاد عزیزم و مریم جان عزیزم عاشقانه ازتون سپاسگزاری میکنم. شما و همه دوستانم رو به خداوند بیهمتا میسپرم.
پری جان اسمت خیلی زیباست. خوش حال و سپاس گزارم برای هدایت شدن به سمت کامنتت عزیزم تحسینت میکنم و تبریک میگم بهت برای تعهدی که نسبت به قانون و عمل به آن داری . متشکرم برای نوشتن خلاصه این فایل واقعا عالی و آگاهی دهنده بود خیلی خوب باعث شدی قانون رو به یادبیارم.
باهات موافقم ارزش فایل های هدیه خیلی زیاد هست و خودش چندین و چند دوره محسوب میشه .
از صمیم قلبم برات آرزو میکنم به تمام خواسته هات از سلامتی و روابط گرفته تا مالی به راحتی و عزتمندانه برسی همیشه در مسیر توحید باشی و درآغوش الله انشالله.
قبل از اینکه جواب کامنتم رو بدی و کامنتت رو برای این فایل خوندم به عکست که نگاه کردم خیلی احساس خوبی داشتم و گفتم چه چهره قشنگی داره مریم خانم و وقتی بهم جواب دادی خیلی خوشحال شدم.
اونقدر پیامت برام زیبا و انرژی بخش بود که دوس داشتم در یک فرصت مناسب بهت جواب بدم
اول ازت خیلی ممنونم که برام کامنت گذاشتی بعد هم سپاسگزارم بابت تعریف و تحسینت. احساس مهم بودن بهم دادی.
نمیدونی چقققدر خوشحالم که همکلاس شما دختر زیبا و نازنین هستم. عاشق خدایی هستم که من رو به این مسیر هدایت کرد که بهترین دوستان دنیا رو داشته باشم.
به امید خدا نتایج خیلی خوبی میگیریم و با هم در سمینار بزرگ استاد به عنوان دانشجویان موفق شرکت میکنیم.
راستی مریم جان من چند بار سعی کردم که عکس خودمو روی پروفایلم بذارم اما موفق نشدم. میخواستم با لب تاب این کار رو انجام بدم که نشد چون فیلتر شکن میخواد فکر میکنم؛ که روی لب تابم نصب نمیشد. بهرحال ممنون میشم اگه راهنماییم کنی.
به نام نامی دوست که هرچه داریم از اوست سلام پری جان با خوندن پاسخت به شدت بهم انرژی دادی اونم اول صبح هر کدوم از نقاط آبی کنار اسمم دنیایی از لذت و شادی رو برام به همراه داره .
عزیزم من با گوشیم عکس پروفایلم رو به کمک راهنماییی که در سایت نوشته شده بود اون اوایل عوض کردم شما هم میتونی با گوشیت این کار رو انجام بدی همون ایمیلی که باهاش وارد میشی رو و رمز عبورت رو بزن داخل گوشیت وارد سایت میشی بعد گفته ها رو دنبال کن به راحتی عکست رو تغییر میدی.
آره گلم نیاز داره به فیلتر شکن .
با خوندن کامنتت هدایت شدم به کامنت بچه ها در این قسمت و این موضوع برام یادآور شد هر کار جدیدی که انجام میدهم هر چند ساده حتی درست کردن یک مربا یا تغییر عکس پروفایلم همه و همه بارزش و مهم هست و یک دست آورد برای من محسوب میشه که باعث میشه من رشد کنم و عزت نفس بیشتری داشته باشم برای برداشتن قدم های بزرگ تر در زندگیم و قرار گرفتن در مدار خواسته هام به حقیقت رسیدن به خواسته ها ساده هست به شرطی که پایبند عمل به قوانین باشیم و به رب العالمین تکیه کنیم .
احساس خوب = صد در صد اتفاق خوب و احساس بد = لاجرم اتفاقات بد یعنی دست کردن در آتیش و سوختن
پری زیبا کامنتت بسیار بابرکت بود چرا که باعث نوشتن این کامنت پر بار و یادآوری قوانین و دست آوردهای بارزشم در زندگیم شد.
هرجا هستی شاد و پیروز و سربلند و سعادتمند و ثروتمند و لیاقتمند تر از این لحظه در دنیا و آخرت باشی .
منتظر دیدن چهره دلنشین شما هستم . دست حق نگهدارت بنده عزیز خدا . یاحق
از خواندن متن ارسالی شما بسیار لذت بردم من خیلی اهل نوشتن نظرات در فضای مجازی نیستم، و با این که مدتهاست سایت استاد و مطالب این چنینی را دنبال میکنم ولی واقعیتش این هست که تغییر خاصی در زندگی ام نمی افتد و در حالیکه فایل استاد رو گوش میدادم و مطالب این چنینی را در ذهنم مرور میکردم و گذرا نوشته های شما رو که تکرار و تایپ متن سخنان استاد بود را نگاه میکردم و در ذهنم به شدت دنبال جواب این سوال می گشتم که چرا تغییر خاصی در زندگی ام ایجاد نمیشود به بحث همزمانی و گفته استاد که جواب شما ممکن هست از یک رادیوی روشن در تاکسی گفته شود به این جمله در نوشته شما رسیدم که اگر چیزی را که یاد گرفته اید ظرف چند روز عمل نکنید فراموش میشود و من به جواب مهمترین سوالم رسیدم که علی رغم همه دانستگی هام اما در عمل به آن ها بسیار ضعیف عمل کرده ام.
سپاسگزارم که بر من منّت گذاشتید و پاسخ کامنتم رو دادید
این اولین نتیجه و همزمانی کار کردن روی خودم با فایل قدم اصلی تحول در زندگی هست. این یعنی خدای من در زمینه روابط من را هدایت کرد به نوشتن سخنان ارزشمند استاد عزیزم تا دوست بزرگواری چون شما لذت ببره و برای من نظر بذاره. خداروصدهزار مرتبه شکر
دقیقا عمل کردن هست که نتیجه میده من از وقتی این فایل رو شنیدم خیلی سعی کردم درکش کنم و بهش عمل کنم. نمیگم خیلی موفق بودم اما نسبت به قبل خودم بهتر شدم. سعی کردم از آدمها در ذهنم در دفترم و در حضورشون تعریف کنم کلمات مثبت بکار ببرم، کارهام رو سر وقت انجام بدم از زمانم بیشتر استفاده کنم و …
پس باز هم نتایج اومد: من یه مبلغی رو پارسال به یه نفر قرض دادم قرار بود تا آخر ماه برگردونه(البته این هم بخاطر باورهای اشتباهی بود که داشتم فکر میکردم من باید به دیگران کمک کنم و چون میدیدم انسان خیلی خوبی هست ولی فشار مالی زیادی رو تحمل میکنه بهش گفتم اگه پول خواستی بگو که اونم بعد چند روز درخواست کرد و … و البته یه علت دیگهش این بود که من با پولم دوست نبودم) دقیقا بعد از یکماه خودم به یه تضاد مالی برخوردم و اگه اون پول رو داشتم کمک خوبی بود همونجا به خودم قول دادم دیگه قرض ندم مگر اینکه ببخشم(البته همون موقع هم گفتم میبخشم ولی خب …) در طول این یکسال بنده خدا خودشم چند بار عذرخواهی کرد ولی من میگفتم هیچ ایرادی نداره. خلاصه امروز ظهر زنگ زد و خیلی اصرار کرد که شماره کارت بدم که پولم رو واریز کنه چون میدونستم خیلی مقروضه جاهای دیگه، گفتم فعلا بقیه رو پرداخت کن بعد مال منو. گفت نه اونا مبالغشون زیاده فعلا واسه تو انتقال میدم. خیلی برام جالب بود که چرا دقیقا در همین زمان … این یعنی نتیجه کار کردن و لطف الهی
یه نتیجه دیگه اینکه من هفتهای یکروز میرم به مدرسهای در روستا. با ماشین همکاران. همه میرن سر یه ایستگاهی خاص که هر کدوم با اون ماشینی که قراره ببردشون برن. من از اول میگفتم من باید ماشین بیاد در خونه. چون خودم رو لایق میدونستم. مدیر هم گوش میکرد و میگفت سیفی نمیاد سر ایستگاه و … خلاصه میومدن دنبالم. غروب پیام داد که فردا فلان ساعت میام دنبالت بریم ایستگاه اولش حسم بد شد و بهش گفتم اینبار میام ولی بهش بگیم هفته بعد بیاد دم خونه. سعی کردم حالم رو خوب نگه دارم و رهاش کردم. ساعت 12پیام داد که بهش گفتم بیاد دم خونه. اینم یه نتیجه دیگه
واقعا قانون همیشه و همه جا جواب میده
علی آقا ما با کار کردن روی خودمون میتونیم به همه چی برسیم این نتایج قدمهای اوله. پس چرا بیشتر زمان صرف نکنیم؟ عقل حکم میکنه که این مسیر رو با قاطعیت پیش بریم. اینها رو واسه خودم میگم که از تلاش بازنمونم
این فایل رو من دیشب بعداز یک روزپرکارو پرازمشغولیت ذهنی گوش دادم اون هم دوسه بار کامل گوش دادم وبعضی جاهاش رو میزدم عقب دوباره گوش میدادم و بعدازاینکه ذهنم با این صحبتها آغشته شد خوابم بردو عالی بود.خداروشاکرم بابت این آگاهی ها و داشتن همچین استادی که واقعاالگوی منه
دم شما گرم که زمان گذاشتی و نه تنها کامنتم رو خوندی بلکه پاسخ دادی
خدا قوت الهی بهت بده عزیزم
واقعا خدارو شکر بخاطر این (بقول سعیده عزیز) غارحراء که قبل از خواب روحمون رو با آگاهیهاش پاک میکنیم و با وجود همه مشغلههای روزانه با آرامش می خوابیم و صبح هم با خوندن مطالب و کامنتها و مقالههاش روحمون رو لطیف و آماده دریافت نعمتهای الهی میکنیم
بزرگترین شکرگزاری من وجود استاد و سایت بینظیر و شما دوستان بینظیرم هستین
سلام سرکار خانم سیفی بزرگوار بسیار از این نکته های که در کامنت نوشته بودین استفاده کردم خیلی دقیق و ظریف قوانین رو برام باز کردین خیلی متن تاثیر گذاری بود براتون از خداوند منان سربلندی و موفقیت رو آرزومندم انشالله هرجا هستین سالم شاد تندرست و ثروتمند باشید در پناه الله یکتا
سلام استاد عزیزم و مریم خانم عزیزم و تمامی اعضای این خانواده توحیدی
من هم دقیقا توی بحث ارتباطات خیلی ضعیف بودم صفر بودم ولی الان صد هستم خیلی پیشرفت کردم و خیلی خوشحالم خیلی راضیم
خیلی زیبا بیان کردین که به زندگی گفتین چی میخاین تا اونم فراهم کنه دقیقا چیزی که الان من یاد گرفتم که درخاست کنم بخام از کی رب العالمین و اونم خیلی قشنگ پاسخ میدهد تجربش کردم
دقیقا ذهن رو باید تربیت کرد که نکات مثبت رو ببینه من به لطف الله خوب تونستم ذهنمو کنترل تربیت کنم از کجا میفهمم از نتایجی که دارم میگیرم
نکات مثبت افراد رو وقتی بهشون بگی این کار معجزه میکنه توی ارتباطات
اصلا باید در مرحله اول بپذیری که خودتی که داری میسازی زندگیتو در تمامی جنبه وقتی باور میکنی اون موقع عمل هم میکنی کنترل میکنی و عملگرا میشی
نقشه راه ما احساسه و قشنگ خیلی قشنگ راهنمایی میکنه
دقیقا به قول قرآن تضادها هستن جهان به وسیله تضاد به وجود امده تا اینجا پیش رفته و من باید از تضادها انگیزه بگیرم برای رسیدن به اهدافم دقیقا من خالقم و من هستم که یه تضاد رو تبدیل به مشکل یا تبدیل به پله ایی برای رفتن به مراحل بالاتر میکنم منم .قدم اول این هست که بپذیرم که منم همکاره فقط من
وقتی من خودم رو خالق صفر تا صد زندگیم بدونم شرک نمیورزم استاد این جملات گنج به تمام معنا هستن و قابل درک سپاس گذارم
چه خوب توی مدت کوتاه به این همه دستاورد رسیدن خدا بهتون بیشتر بده پس میشود پس برای منم میشه چون من فرقی نمیکنم با شما پس میشود خدایاااا شکرت
این همه کشورهای زیبا رو رفتین دیدین و لذت بردین چه جالب پس منم میتونم پس میشود میشود میشود خدایاااا شکرت
این فایل خیلی من رو متعهد تر کرد که فقط جوری زندگی کنم که احساس آرامش درونی داشته باشم به قول قرآن نه غمی باشه و نه ترسی
این آیه قرآن چقدر آرامش بخشه که از فعل مضارع استفاده میکنه یعنی همواره خداوند بدون قضاوت در حال اجابت کردن درخاست های همه انسان هاست و جهان جبر نداره هرچی بخای بهت میده هرچی
دقیقا من از نتایج شما دارم تأثیر میگیرم وگرنه حرف که همه میزنن مثل پدر خودم فقط حرف میزد من از نتاااااایج شما دارم الگو میگیرم و باور میکنم و میشینم پای صحبتاتون و عمل میکنم نه چیز دیگه ایی بی نهایت سپاس گذارم ازت استاد عزیزم
و الان من اینو درک کردم که قدم به قدم یا رعایت قانون میشه به تمامی خاسته ها رسید اونی که شد محمد تو سن چهل سالگی شد محمد قبلش تکاملش رو طی کرد و قبلش چه آدمی بود بسیار درستکار پس تکامله طی شده خب منم از مسیر درست حرکت کنم و تکاملم طی بشه به هرچی میخام میرسم به صورت طبیعی با لذت
همون داستان که مطمئنم برای تمام بچه های این سایت اتفاق افتاده برای هر فرد به یه شکلی .. که وقتی دنبال یه تغییر و نگرش جدی تو زندگی بودند به سمتی هدایت شدند که بتوانند تغییر کنند وقتی زیاد تو موضوع پافشاری میکنند جهان آدم های بهتر اتفاقات بهتر جلو پاشون میزاره که بهشون ثابت کنه که تو داری یکنو نگرش جدید تو زندگیت ایجاد میکنی پس من هم دنیاتو جوری میچینم با نگرش و افکار تو همراستا باشه ..
این است داستان خلق زندگی
همه چی در دستان منه من خالق بی چون چرایی زندگی خودم هستم
بله استاد ما همیشه یادمون میره
قبلاً کجا بودیم الان کجا هستیم
شیطان همیشه در کمینه منتظره ذهن افکار مارو دست خودش بگیره و ما فراموش کنیم کی هستم و چه قدرتی در ما نهفته است
ما خالقیم خالق شرایط زندگیمون
من از دوره دوازده قدم استفاده کردم و چند دوره های دیگه
الان با پوست و خونم درک میکنم استاد داری از چی حرف میزنی
استاد سایت شما یه قطبنماست برای دیدن راه و مسیر که راه رو گم نکنیم
یه تشکر ویژه میکنم از مریم خانم بابت فایل های روز شمار تحول زندگی من که باور نمیکنید یه دوره ست برای من که مسیر رو چجوری برم
واقعا ازشون سپاسگزارم
و فایل های دانلودی که بینظیر هستن
زندگی من بی نهایت زیبا شاد وکلی اتفاقات عالی هست
اگه از نتایج نمیگم دلیل اینه که به اون نتایج که تو ذهنم بزرگ هستن نرسیدم و بیشتر مسیر رو دوست دارم این مسیر رو خیلی دوست دارم مسیر جنگلی که باصوت آواز پرندگان دارم میگذرونم باهیچی نمیخوام عوض کنم
این مسیر داره خیلی چیزها به من میده هروز دارم جنبه های دیگه ای از خودمو بهم نشون میده چالش این مسیر رو خیلی دوست دارم
میخوام تجربه کنم جنبه های دیگه ای از زندگی رو چون من خالق زندگیم هستم و گام بردارم به سمت هرآنچه احساس درونی منو به پرواز در میاره
استاد سپاسگزارم ازتون بابت این فایل این سایت بینظیر در پناه خداوند پیروز ثروتمند و خداگونه باشید
استاد جان در انتهای فایل چیزی گفتین که خیلی سببِ راحتی فکرم شد:
گفتین همه مون حتی شما، هم گاهی فراموش میکنین که خالقِ زندگی مون هستین و باید دائم اینو به خودتون یادآوری کنین.
من به عنوانِ یه شاگرد که با کمال گرایی هم دست به گریبانه، گاهی دچار این حس میشم که خوب درک نمیکنم، خوب متوجه نمیشم، فراموش میکنم، عجله دارم واسه جواب، عملم کم میشه و …
یعنی یه طوری که انگار سمانه تو کم هستی تو این مسیر.
کم توجه میکنی و کم متوجه میشی…
این کلامِ شما از بهبودگرایی میاد و به من این احساسِ امنیت رو در برابرِ نجواها و گفتگوهای ذهنی میده که:
نگران نباش.
تو یه انسانی، با میزانِ درک و پذیرش و باورهای خودت.
اول که مقایسه نکن خودتو با دیگران.
بعد هم یادت باشه هیچکس کامل نیست، هیچکس بی اشتباه نیست.
هر مرحله واسه درکِ بیشتر جا داری و امیدوار باش.
چون تازه با این فایل یه دریچه هایی برام آشکارتر شده در رابطه با مفهومِ خالقِ زندگیِ خود بودن
شما گفتین:
با افکارت خالق زندگیتی.
با کانون توجهت خالق زندگیتی.
کنترل افکار و ذهن، حتی اتفاقات بد رو هم تغییر میده.
و این جملات عین آبی خنک و شیرین نشست روی روحم.
انگار که واسم واضح تر شه به چی زیاد فکر میکنی سمانه؟
به چی زیاد توجه میکنی؟
در مورد چی زیاد صحبت می کنی؟
در مورد چی زیاد میشنوی؟
چی رو زیاد میبینی؟
همه شون میشن کانونِ توجهم…
کانونِ توجهت رو چیه؟
همونا خلق میشن تو زندگیت.
اونایی که خوبه رو ادامه بده، اونایی که معیوبه رو اصلاح کن.
چطوری؟
از یه دریچه ی دیگه نگاه کن بهشون، بهشون یه طور دیگه فکر کن، یه طوریکه بهت حس خوب بدن…
چند وقت پیش در موردِ موضوعی، از قصد تمرینش کردم و جواب شگفت انگیز بود، طیِ دو مرحله جوابهایی رسید دستم که برخلافِ نتایجِ قبلی بود که منو مشوش کرده بودن…
ورق برگشت…
فکرمو عوض کردم و باور کردم که خداوند درستش میکنه…
شما گفتین کنترل افکار و ذهن، حتی اتفاقات بد رو هم تغییر میده.
من به چشم دیدمش.
فقط باید این مثال رو دائم یادآوری کنم برای خودم تا بشینه تو باورم.
دوباره یه پرنده رو به چشم های من نشسته روی شاخه ی درخت…
این دومین باره موقع کامنت نوشتن امروز، این لحظه رو شاهدم…
برای من خیر و شادیه.
نی نی جون هم همین الان تکون میخوره و ابراز احساسات میکنه به من و جهان.
به شما هم سلام میده استاد جان، کاملا با صدا و تصویرتون آشناست:)، به همه ی دوستان سلام میده نی نی :)
وقتی دارم حرفی میزنم یا به چیزی فکر میکنم و نشانه ها میان، دقیقا حس میکنم خداوند تاییدش رو در اون مورد بهم نشون میده، میگه بله، درسته، همینطوره، درست فکر میکنی، درست متوجه شدی سمانه.
یه موردی بود دو شب پیش، که نمیدونم درست متوجهش شدم یا نه، اما باعثِ حسِ نازیبا شد در من، یعنی یه رفتاری از یه بنده خدایی دیدم و پیشِ خودم قضاوتش کردم که اتفاقا باعثِ حس نازیبا در خودم شد، چون حس میکردم دورادور بهم بی احترامی شده.
اما حقیقت اینه که من درست نشنیدم چی گفته شده، پس نجواها قدرت گرفتن …
اون شب چند بار که اون بنده خدا رو دیدم حسم نسبت بهش بد بود، گذشت و گذشت تا فرداش یعنی دیروز…
با خودم گفتم دختر خوب یه راهکار عالی واسه این حس وجود داره، بیا و از زاویه ای دیگه نگاه کن، اتفاقا بیا و اون بنده خدا و زیبایی هاشو تحسین کن…
خیلی جالبه بعدش و الان دیگه اون حس بد رو ندارم چون انگار تحسینش و توجه به زیبایی ها، و دیدن ماجرا تو ذهنم از زاویه ای با نگاهِ زیبا باعث شد نازیبایی ها شسته شن و برن…
خوشحالم که تو این مسیرم و کم کم متوجه میشم در برابر احساسات یا عملکردهام باید چه واکنشهایی خلق کنم تا به احساسِ خوبِ بیشتری برسم.
مرسی استاد جان برای دونه به دونه ی این کلیدها و راهکارهایی که یادم دادین و میدین برای افزایشِ حسِ خوبم که باعث میشه زندگیِ شیرین تر و باکیفیت تری رو تجربه کنم.
وقتی از این تغییراتم مینویسم اینجا، به خودم میگم آفرین سمانه، آفرین.
اینا نتیجه است.
اینا همون چیزایی هستن که استاد همیشه میگن، میگن از نتایجتون با من صحبت کنین.
نتایجِ مالی، عاطفی، حس خوب، اتفاقات خوب، خلق خواسته هاتون، آرامشتون، سلامتی تون، عزت تون، افزایش اعتماد به نفس و احساسِ ارزشمندی تون و …
من هر بار هر چیزی میبینم در خودم، مینویسم، کاملا با نگاه بهبودگری، فارغ از اینکه اندازه بدم بهشون، بگم کم هستن؟ زیادن؟ یا چی؟
اینکه من دارم تغییرات رو میبینم تو زندگیم یعنی نتایج اومدن…
عالیه.
تو حیطه ی مالی یه چیزی که خیلی به چشمم اومده و بهش توجه میکنم و سپاس گزارم بابتش، تغییراتِ مدارِ ثروتِ مالی مون هست.
مدتهاست متوجه شدم مدارمون جابجا شده.
یه عالمه روزیِ غیر حساب وارد میشه تو زندگی مون، هم مادی هم معنوی.
کلی هدیه دریافت میکنیم، سه تایی مون، هم خودم، هم همسرم، هم نی نی جون.
روزیِ فراوانِ خداوند رو دارم به چشم میبینم.
یخچال و فریزری رو میبینم که پر میشه، هر چقدر مصرف میکنیم، تکون نمیخوره انگار و برکتِ فراوانی داره به فضلِ خدا.
سلامتی که خدا به سه تامون داده برام خیلی ارزشمنده و سپاس گزارم فراوان.
حالِ خوبمون با همدیگه، با خانواده و عزیزانمون، آرامشمون، اینکه از اخبار دوریم و چقدر آرامش داریم، اینکه حاشیه نداریم و دنبالشم نیستیم، سرمون گرم خودمون و زندگیِ خودمونه …
همه ی اینا رو میبینم و سپاس گزارم بابتشون.
خواستن و رسیدن رو دارم از نی نیِ خودم و بچه ها الگو برداری میکنم…
اینکه بچه ها چطوری میخوان که به سرعت میرسن.
نی نی ها به محضِ تولد، از قبل، غذاشون (شیرِ مادر) واسشون فراهمه، اونم بهترین و کاملترین و مقوی ترین غذا…
محبتی که براشون از قبل آماده شده، توجهی که دریافت میکنن.
آغوشی که براشون بازه، هم قبلش هم بعدش تا همیشه.
اینکه یه بچه انقدر احساسش لیاقتش بالاست که همه چیز داره، برای من درس داره.
استاد زیبا صحبت کردن در این مورد تو دوره.
چون به منبع وصله و تربیتِ خانواده و جامعه روش اثر نذاشته، خیلی احساس لیاقتش بالاست، باور داره به خودش و لیاقتش، میخواد و میشه، خودش رو بی قید و شرط ارزشمند میدونه در حالیکه نه بلده صحبت کنه نه سوادی داره، نه کاری انجام میده…
همینطوری خالی خالی متوجهِ وجودِ ارزشمندش هست که پا به این دنیا گذاشته، چون میدونه خدا چه ارزشی براش قایله، خودش هم واسه خودش ارزش قایله، همه اینا برای اینه که به منبع یعنی خدا وصله…
من هر چی بیشتر وصل باشم به خدا و درک کنم ارزشی رو که خدا برام قایله، خودمم برای خودم ارزش بیشتری قائل میشم، همونطوری که شایسته اش هستم به عنوانِ یه انسان، که شبیهِ هیچ انسان دیگه ای نیست، و کاملا منحصر به فرد هست…
نی نی الان با تکون هاش بهم میگه بله مامانی، در نزدِ خدا همه ارزشمندن.
دو تا پرنده دیگه تشریف آوردن رو شاخه تا تاییدیه ها رو بزن به کامنت:)
استاد حقیقت رو میگن که: برای ذهن، باید با منطق روبه رو شد تا باور کنه، همین مثالِ احساسِ لیاقت بچه ها قبل و بعد از تولد، که استاد مطرح کردن، دلیلِ آشکاری هست برای درکِ بهتر احساس لیاقت ما انسانها در بزرگسالی مون، اونجایی که ظاهرا درک و فهم مون بیشتر شده ولی در عمل به خاطر نوعِ تربیت دور افتادیم از احساس لیاقتمون.
این روزها چشم و ذهنم داره میبینه و کشف میکنه اون احساس ارزشمندی هایی رو که به صورت شرطی به انسان داده شده و انسان عادت کرده بهشون، و اگه نداشته باشه احساس کمبود میکنه.
دختر بچه ی زیبا و نازنینِ 5 ساله ای رو میشناسم که خیلی دوستش دارم، این کودکِ نازنین از این سن کم یاد گرفته و متوجه شده با زدن رژِ لب یا آرایش کردن قشنگ میشه، و درخواست میکنه مامانش براش رژ بزنه …
این دختربچه خودش زیبا و ملوسه به شدت، یعنی به نظر من همه بچه ها قشنگن، هر کدوم یه مدل.
اما تو این سن از جهان پیرامونش دریافت کرده اگه آرایش کنه بهتر میشه، احتمالا تایید شدن به خاطرِ زیباییِ آرایش روی چهره رو دیده در دیگران و خودشم الگو برداری کرده…
من هر بار که میبینم آرایش کرده، یا خودش توجه میکنه به ارایشش خیلی ریز بهش میگم تو بدون این هم قشنگی عشقم…
چقدر احساسِ خطر کردم تو ذهنم برای بچه ها با چیزهایی که دارن از پیرامونشون دریافت میکنن و الگوبرداری میکنن.
از خداوند عمیقا و قلبا میخوام خودم واردِ تربیتِ فرزندم نشم، همسرم هم همینطور، ما خودمونو تربیت کنیم فقط تا بچه روالِ طبیعی تری رو طی کنه، آروم تر باشه، اعتماد به نفس و عزت نفس و احساس لیاقتش لطمه نبینه، چیزهایی که خدا به محضِ تولد به همه مون داده بوده از اول، ولی تو این دنیا، ما با چیزی تحتِ عنوانِ تربیت یا آموزش از بچه ها میگیریمشون.
نجوا میگه، سمانه فوقش تو و بابایی بتونین کنترل کنین خودتون رو و کمتر آسیب بزنین به بچه و لیاقت و اعتماد به نفسش، با جامعه و مدرسه و دوستان و …. چه میکنی؟
اونا که تحت کنترل تو نیستن.
بله من نمیتونم صفر تا صد بچه مو کنترل کنم.
اون در نهایت راه و مسیر خودشو میره، چه با کنترل من چه بدون کنترل من.
اما من میتونم آگاهانه و نظارت روی تربیتِ خودم، اسیبِ بسیار کمتری به کودکم بزنم تا خودش راهشو پیدا کنه.
خداوندی که خلقش کرده باهاشه، مراقبشه، راهنماییش میکنه، تنهاش نمیذاره…
من سهمِ خودم رو درست انجام بدم، بقیه اش در کنترل من نیست، خدا هر لحظه حافظه.
من میتونم روی چیزی که کنترل دارم ورود کنم، و اونم فقط خودمم نه هیچکس دیگه ای حتی بچه ام که عزیزترینمه.
از خداوند کمک میخوام همینطور که تا حالا کمکم کرده از بدنه جامعه و باورهای اشتباه فاصله بگیرم، از الان تا همیشه هدایتم کنه که فریبِ نجواها رو نخورم و همرنگِ جماعت نشم…
این تلاش و همت و کوششِ منو لازمه داره.
خدایا به همه مون، اعم از پدر و مادر، خانواده، اقوام، دوستان، مدرسه، جامعه و … کمک کن تبدیل به بستری آرام و دور از تنش بشیم برای همه ی بچه های جهان، نه فقط بچه ی خودمون و عزیزانمون، که سالم و آروم و شاد رشد کنن، تجربه کنن، آزمون خطا کنن، بزرگ شن، لذت ببرن از زندگیشون، دنبال هدف هاشون برن و خوشحال باشن از زندگی شون.
الهی آمین.
خدایا شکرت برای این کلاس های آموزشی،کارگاه های مشاوره که برام ترتیب میدی و باهام شفاف صحبت می کنی.
امیدوارم حالت عاااالی باشه و نی نی عزیزت هم به سلامتی به دنیا بیاد از خوندن کامنتت حس خیلی خوبی گرفتم و ذهنم خیلی باز شد و اتفاقاااا من هم چند روزی هست که یه نفر خیلی رو اعصابم بود و الان با این کامنت زیبات فهمیدم که راه حلش اینه که بایدد به نکات مثبت اون آدم توجه کنم تا حس و حالم خوب بشه وای که خدا پدر و مادر استاد رو بیامرزه که گفتن تا میتونید کامنتهای بچه هارو بخونید واقعا چقدر خوندن کامنت ها پربرکت و پرباره علاوه بر اینکه کلی حس و حالت خوب میشه
سپاسگزارم ازت سمانه جان بابت کامنت پرباری که گذاشتی
از پیشنهادتون خیلی ممنونم و تمام تلاشمو میکنم که هر چه بیشتر از لحظاتِ بودن با نی نی لذت ببریم، نی نی که خداوند بهمون هدیه داده و هر روز از خدا سپاس گزاری میکنم برای داشتنش.
مامان مهرکِ عزیز و دوست داشتنی از خوندنِ کامنتهاتون بسیار لذت میبرم و از خداوند بهترین هارو برای شما و خانواده ی عزیزتون میخوام.
اسمتون بسیار زیباست و حسِ خیلی خوبی بهم میده، ممنونم از لطف و محبتتون.
خدایا شکرت برای همه ی نعمتهات، برای سلامتی، روزیِ حساب و غیر حساب، برای آرامش و امنیت و شادی.
درود بیکران خداوند خدمت استادم عباسمنش و همه کسایی ک این نوشته رو میخونن،
خداروصدهزارمرتبه شکرت ک در این مسیر الهی هستم و هم فرکانس شدم با این سایت و این صحبت ها،
من و فقط من هستم ک هرلحظه شرایط زندگیم را خلق میکنم،،
این جمله ایه ک من باید هر روز و هر لحظه تکرارش کنم و بشه ذکر هر لحظه ام تا بره تو وجودم تا با تک تک سلول هایم یکی بشه ک کل شرایط زندگی اعم از سلامتی مالی روابط و هر چی ک الان هست در زندگیم را من بوجود اوردم،،
و هرچقدر ک این جمله را بیشتر باور کنم بیشتر دست خداوند را باز گذاشتم برای هدایت، و البته ک میدونم سخته،،
باید تکراااار کنم و تکرار،
منی ک زندگیم همیشه باری به هرجهت بوده و پر از شرک درک میکنم و میفهمم ک برام سخته فهم و قبول کردن این جمله،، قبول این جمله یعنی همون توحید همون ارامش،، در ارامش بودن همون فرکانسیه ک تمام اتفاقات قشنگ زندگی و هرچیزی ک میخای اونجا هست،،
استاد جانم حال اون لحظاتی ک گریه میکردی و ذوق داشتی از اینکه قوانین کیهانی رو در قران پیدا میکنی رو از صمیم قلبم خریدارم
استادعزیزم نوش جونت این همه ثروت و نعمت و ازادی و روابط و سلامتی ک داری
سلام و درود به استادعزیزم ومریم جان و تمومی دوستان ارزشمندم درمسیررشدوپیشرفت
سپاسگزاره خداوندم که به من فرصت دوباره داد تابتوانم ازآگاهی های ناب استادم برخوردار شوم
عجب آگاهی های ناب وخالصی،استادجان درمورد خالق بودن شرایط زندگیمون تو دوره ی دوازده قدم خیلی عالی ومفصل توضیح دادید
هربار که پیش میرم باتماااام وجودم اگاهی های دوازده قدم رو با ولع بیشتری گوش فرامیدم،اصلا روزوشبم داره باهمین آگاهی ها سپری میشه،شاید هنوز خودتون ندونید که بااین دوره دارید چه تحول عظیمی در وجود بندگان خداوند ایجادمیکنید
استادبااینکه هزاران هزار بار این آگاهی ها رو چه ازطریق محصولات چه ازطریق سفرنامه و زندگی نامتون و چه فایلهای دانلودی برامون به اشتراک گذاشتید اما هربار این آگاهی ها برای من یک تازگی به خصوصی داره،اونقدر مشتاق شنیدنشون هستم که به ولله قسم هیچ وقت فکرنکردم که اون تیکه ازقسمت فایل تکراریه
یعنی قشنگ میفهمم هربار که چندین بار یک فایل گوش میدم،احساسم ودرکم وعملکردم بهتروبهترمیشه
درووغه محضه که کسی ادعاکنه بایکبار شنیدن این فایل ها یک شبه زندگیش عوض شده
چون اونقدرما درگیرحواشی هستیم که نیازداریم حتی توی خواب هم این اگاهی های ناب وخالص رو به خودمون یاداوری کنیم
استاداونقدر باگوشتوپوستواستخونم این صحبتهاتونو درک میکنم که باهرجملتون وجودم به لرزه درمیاد که چقققدر خداوند دقیق و عادل اتفاقات زندگیمون رو مطابق با فرکانسهامون رقم میزنه
بخدا که هیچ چیز الله بختکی نیست و دری به تخته نخورده که خداخواسته باشه به یکی ظلم الکی کنه یا اینکه به کسی عزت ومقام بده
همه چیز دست خودمونه،دست اینکه چقدربرای خودمون ارزش قائلیم که جهان هم باتوجه به خودارزشمندیمون بهمون پاسخ بده
من وقتی وارد این سایت الهی شدم همیشه خودمو سرزنش میکردم و میگفتم من کجا استادکجا،لیاقت من کجا،لیاقتی که استادبرای خودشون ایجادکردن کجا…
ولی الان که دارم فکرشومیکنم اونقدرهم ازدرون احساس بی لیاقتی نداشتم،چون بعدازشش ماه عضویت اونقدر تغییرات شخصیتم برام مهم بود که تصمیم گرفتم دوره ی دوازده قدم رو بخرم و روی خودم سرمایه گذاری کنم
دوره ای که وقتی کسی قیمتش رو میفهمید به من میگفت تو دیوانه شدی میخوای برای چارتا صحبتی که توفایلهای دانلودی هم اصلش بیان شده دوباره پول بدی
درصورتیکه من اونققدر شیفته ی تغییرات درون شده بودم که این حرفا هیچ اثری رومن نداشت
الان میفهمم که چقدر من برای خودم ارزش قائل بودم که حاضرشدم تو شرایطی پول این دوره رو پرداخت کنم که خودم هیچ درامدی نداشتم و خداوند دل همسرم رو بدون اینکه من اصراری کنم نرم کرد و هرماه پول این دوره رو بحسابم واریزمیکرد و برام میخریدش
واقعااون یکسال به طرز معجزه وار دل همسر نرم بود که این دوره رو برام بخره
خداروشکر که وارد این دوره شدم،میخوام بگم یکی از فوق العاده ترین بی نظیرترین و خاص ترین آگاهی هایی هست که من تابه الان توعمرم شنیدم
یعنی هرکی تواین دوره بیاد و خودشو مثل یک کودک یکساله فرض کنه که میخواد ازاول همه چیزو یادبگیره و این درک هم داشته باشه که همین اصل است و دیگر هیچ،بخداقسم زمینو زمان دربرابرش تعظیم خواهندکرد
نکته ی کلیدی این فایل برای من اینه که من خااالق شرایط زندگیمم،فارغ ازینکه دیگران برای من خوبی بخواهند یا بدی،وقتی خداوند رو از رگ گردن به خودم نزدیکتر ببینم و ایمان داشته باشم که هردرخواستی ازخداوند داشته باشم بشرط بندگی کردنم خداوند استجابت میکند درخواست من رو
وقتی من وظیفه ی بندگیمو خوب ادا کنم،خداوند هم وظیفه ی ارباب بودنشو بهتراز بندگی کردن من ادا خواهدکرد
من باید دراین مسیر استمرار بورزم و ادامه بدم و تمرکز برزیباییهای زندگیم،اطرافیانم،همسرم فرزندم،،قطعا و بدون شک من رو به زیبایی های بیشتری هدایت خواهد کرد
چون این یک قدم اصلی هست درزندگی برای اینکه تغییروتحولات زندگیم شروع بشوند
استاد این مسئله ای که برای همسرم پیش اومد و شرایط جوری پیش رفت که من به جای ایشون دارم مغازشون رو اداره میکنم،خیلی دارم بیشتر روی خودم کارمیکنم
یعنی انگار دقیقااین مسئله ی به ظاهرناجالب برای همسرم پیش اومد که خدا منو یه پله بیشتر رشد بده
یکی از موردایی که دارم تومغازه ی همسرم خیلی خوب روخودم کارمیکنم همین صداقتی هست که توکارم دارم
دقیقا همون جوری که همسرم مد نظرش هست کارهای مغازه رو پیش میبرم و شب که میشه حساب اون روز رو بدون یک ریال کموزیاد بهش اطلاع میدم
و بدون هیچ منتی بااحساس لیاقت عالی کارهاش رو انجام میدم،و چه احساس فوق العاده ای ازین بابت نسبت به خودم دارم
حالا افکاری که خیلی ها مخصوصا خانم ها دارن بهم میگن اینه که هرچی این مدت کار میکنی پولشو به همسرت نده برو یه حسابی برای خودت باز کن،و بگو که حقم رو میخوام بابت کارکردن تومغازت بگیرم
درصورتیکه من اومدم خودم رو امتحان کنم ببینم چقدر میتونم باصداقت و درستکاری کارم رو انجام بدم
درصورتیکه همسرم هم آدمیه که اصلا نمیپرسه امروز چقدر پول به حسابم اومده،اما من بخاطر اعتمادی که بهم داشته و مغازش رو بهم سپرده باصداقت کامل بهش گزارش میدم که امروز چطور پیش رفت و چه مقدار پول به حسابت واریز شده
درواقع من بیشترازینکه بخوام توقع مالی ازهمسرم داشته باشم دوست داشتم بیام ازدرون شخصیتم رو رشد بدم
وقتی بامشتری هاارتباط برقرارمیکنم و یه چیزی ازمن درخواست میکنن،آگاهانه درجوابشون کلمه ی چشم رو به کارمیبرم
هرکدوم از اونها رو باهرویژگی اخلاقی میپذیرم و اگاهانه سعی میکنم به تموم اونها با رفتاری خوش برخورد کنم
استاد تواین چندمورد من واقعا مشکل داشتم و هیچوقت خودم رو لایق این نمیدونستم که خواسته باشم باهمه اینقدر فوق العاده وبدون ترس رفتارکنم
هرمشتریی که واردمغازه میشه آگاهانه یکویژگی مثبت ازظاهرش رو برای خودم یاداوری میکنم تا رفتارخوبی رو هم ازدرونش برای خودم برانگیخته کنم
و واقعا نتیجه ی فوق العاده ای میگیرم ازینکه آگاهانه سعی میکنم جوری رفتارکنم که ازاستادم یادگرفتم
بخداکه تموم اتفاقات به ظاهر ناجالب زندگیمون هم برامون خیروبرکت داره،من اگه میخواستم اززمینو زمان گله مند بشم و بگم که من که دارم رو خودم کارمیکنم پس چرا این اتفاق برای همسرم پیش اومد،هیچ وقت هم نمیتونستم به صدایی که خداداره باهام حرف میزنه گوشبدم که بهم گفته شد خودتو تواین موقعیت بامغازه ی همسرت رشد بده
وواقعا همینطوربود،ان مع العسر یسرا همه چیز پیش رفت،همراه این سختی هایی که ازلحاظ فیزیکی کشیدم و علاوه بر کارهای خونه کارهای مغازه هم به دوش من افتاد،باعث شد که ازدرون من بیشتر رشد کنم،باعث شد که صداقت وراستیم تقویت بشه،باعث شد اعتمادبنفس و عزت نفسم رشد کنه،باعث شد که به خودارزشمندی خودم بیشتر پی ببرم و بیشترروی این ویژگی هام سرمایه گذاری کنم
چون تا ازدرون روی ویژگیهای خوبمون سرمایه گذاری نکنیم و احساس لیاقتمون رو،اون ظرف درونمون رو بزرگتر نکنیم،هیچوقت پولوثروت به دنبال مانخواهد آمد
خداروصدهزاران مرتبه شکر که باتموم آگاهی های شما فهمیدم بزرگترین سرمایه ی اصلی ما،رشد شخصیتیمون هست،نه اینکه عدد حساب بانکیمون بالاتربره
فهمیدم که وقتی ایمان به قدرت خداوند داشته باشم و خالق بودن شرایط زندگیم رو باتمام وجودم باور کنم،زمینو زمان به خدمت من درمیاد
باتمام وجودم دارم سعی میکنم که اصل قانون رو تو تمام جنبه های زندگیم اجراکنم
هرموقع باتعهدبیشتری قانون درست رو توزمدگیم اجراکردم بخداقسم به طرز عجیبی از آدمایی که همش تو درودیوارن دور میشم
هرموقع بااحساس خوب درمغازه ی همسرم رو بازکردم و سعی کردم مثل یک کارمند درستکار براش کارکنم،اززمینو زمان خدا مشتریهای دست به نقد سمتم هدایت کرده
هرموقع سعی کردم نق نزنم،گله وو شکایت نکنم زمینو زمان گوش به فرمان من بوده و همه چیز اونجور که خواستم پیش رفته.
بخدا که من یکی تموم صحبتهاتون رو باتمام بندبند وجودم تأییدمیکنم و ازوقتی که به صحبتهاتون طبق مدار درکم بهشون عمل کردم واقعا نتیجه فوق العاده بوده
به امید روزی که بیام نتیجه ی صداقت پیشگیم رو برای استادعزیزم بیان کنم،و بگم همین یک مورد اصلی که اگه هرآدمی بااحساس لیاقت توزندگیش اجراکنه خواهد دید که همون رزقی که علی(ع)راجبش میگه دنبالت میدوه دنبالش خواهد آمد
صداقت صداقت راست پیشگی یکی از موردایی هست که واقعادارم باتمام وجودم روی خودم کارمیکنم
ان شالله خدا ما رو به راه راست به راه کسانی که نعمت داده هدایت کند
سلام به صفا خانم گنجی خواهر نازنینم در این سایت بهشتی وقت شما بخیر امیدوارم حالتون عالی باشه خواستم ازتون تشکر کنم بابت این کامنت بسیار زیبا و شیوا احسنت بر شما دست شما درد نکنه خط به خط آن را با عشق و لذت خواندم درود بر شما که صداقت را پیشه کردید و بر آن اصرار ورزیدید در برابر اطرافیان و دوستانی که از شما جور دیگری خواسته بودند.
در پایان برایتان شادی سلامتی خوشبختی ثروت و سعادت در دنیا و آخرت خواستارم و به خدای مهربان می سپارمتان و خدانگهدار.
به نام خالق هدایتگر به زیبایی سلام به همه ی دوستای عزیزم و همین طور به استاد عباس منش و مریم جون نازنینم.
خداجونم عاشقتم من صد هزار تا به بالا برای همه چی برای وجود با برکتت توی زندگیم. برای حضورم در این لحظه در سایت . خوش حالم برای تک تک تجربه های زندگیم خوش حالم برای تک تک نگرش هام و افکارم که در مدتی که در اینجا بودم ایجاد شد. خوش حالم و شادم و سپاس گزارم برای تک تک درسهایی که بهم دادی برای این احساس خوشبختی و ارزشمندی خدایا من عاشقتم عاشقتم.
متشکرم برای تمام تضادهای زندگیم الخصوص دونه به دونه ی درس هایی که از هرکدومش گرفتم و بزرگ شدم و رشد کردم خداجونم تو به من دنیایی از مهارت و توانایی هام رو که اصلا به عنوان ارزش حساب نمیکردم نشونم دادی دمت گرم خداجونم دمت گرم خوب بلدی همچی رو درست و شیک و مجلسی کنار هم بچینی. من عاشقتم
مم امروز به یه چالشی تو رابطه ام با مادرم برخوردم برخلاف قبلا که خودم تمام طول روز یه آدم قربانی میدونستم و شروع میکردم به غر غر کردن تونستم در عرض یک تا نیم ساعت به کمک درخواست از خداجونم و به لطف به یادآوردن قوانین کیهانی احساس خوب اتفاق خوب احساس بد دست تو آتیش اتفاق بد خلاصه اهرم رنج و لذت ذهن گوگولی رو مدیریت کنم که نتیجه شد یه روز خوب و به شدت آگاهی دهنده برام و همین طور رابطه خوب در طول روز با مامان عزیزم.
به مهمانی هدایت شدم که باعث شد بفهمم تک تک توانایی هام در انجام کار خونه حضورم در این سایت
تفکر و نگرشی که در این جا کسب گردم توانایی مدیریت ذهن و دیدن زیبایی ها و تک تک تجربه ها م در زندگی باارزش هست چیزی که خیلی ها به شدت بهش نیاز دارند و چه بسا خودشون نمیدونند
استاد به خدا قسم که پذیرش تک تک اتفاقات زندگی رو تسلیم بودن در برابر الله و خالق زندگی خودمون بودن چه خوب چه بد با فرکانس ها یه گنجه یه ثروت باارزش که به شدت کمک میکنه و تعداد کمی هستند که میتونند بپذیرند و قبول کنند بچه ها به خدا باید قدرخودمون رو بدونیم قدر همین که به دنبال رشد و پیشرفت هستیم به دنبال اصل و اساس در زندگی نه حاشیه و تهمت و غیبت نه تقصیر انداختن گردن دیگران و یاس و ناامیدی
همه ما تو در این غار حرا که هستیم خیلی خیلی خوش بختیم خدا جونم بدجوری دوستمون داره یه جور ویژه استاد جان من عاشقتم برای این که متعهدانه روی بهبود شخصیت و زندگیت کار کردی و با عشق در اختیار ما این آگاهی ناب الهی رو میزاری خدا انشالله میلیارد ها برابرش رو درزندگی به طرق مختلف بهتون برگردونه .
امروز که عصبانی شده بودم این فکر اومد که الان تو خودت رو قربانی این اتفاق میدونی و احساس بی ارزشی میکنی برای همین عصبانی هستی اما حقیقت این که اگر بخوای جرو بحث کنی همچنان در این مدار میمونی و نتیجه ای جز اعصاب خوردی و روز بد نداری اما اگر بگزری نتایج عالیه از این مدار خارج میشی اتفاقات و پاداش های عالی به افراد در دل همین تضاد ها داده میشه همه این ها رو خدا گفت ووشد آب رو آتیش وجود من .خیلی خیلی خیلی خوش حالم.
امیدوارم با نتایج بیشتر و بزرگ تر بیام استاد جونم به خصوص از نظر مالی و باهش دوره احساس لیاقت بخرم و بهتر از الان روی خودم کارکنم انشالله منم در مدارش قرار میگیرم.
پیش به سوی موفقیت و فراتر از آن در آغوش توحید و یکتا پرستی.
به نام خداوند بخشاینده و مهربان
سلام به هم فرکانسی های عزیزم
استاد انگار توی کارت پستال در حال قدم زدن هستید. آخه چقدر زیبایی ، چقدر آرامش.
آسمان آبی با اون ابرهای نقره ای با اون طرح زیبایی که در آسمان انداخته.
آب زلال که مثل آینه اینهمه زیبایی رو در خودش منعکس کرده.
خونه زیبای چوبی در دل آب، خدای من.
درختان انبوه سرسبز که دورتادور آب رو فرا گرفته
واقعاً ستایش مخصوص خداست.
رنگ قرمز زیبای لباس استاد که انرژی خاصی رو منتقل میکنه.
فقط و فقط زیبایی و آرامش در حد وفور دیده میشه.
خدایا شکرت که اینهمه زیبایی رو دیدم.
بارها و بارها پارادایس و زیبایی هاش رو دیده بودم و تحسینش میکردم ولی هیچوقت اینقدر زیباییش به چشمم نیومده بود، تا این حد آرامش و زیبایی شو با تمام وجودم حس نکرده بودم.
استاد عزیزم و مریم بانوی مهربان ممنونم از این فایل ارزشمندتون
البته اینو بگم که این بهشتی که توش قدم میزنید حسابی تمرکزمو از صحبتهای شما بُرد سمت خودش و غرقم کرد .حتما باید فایل صوتی رو گوش کنم.
شاد و سلامت باشید در پناه خداوند بلندمرتبه
سلام جان جانان
دوستان و یاران هم مسیر
سلامی گرم تو این پاییز سرد و دل انگیز به بهترین و توحیدی ترین استاد دنیا
به مریم بانوی بی نظیر که کلی انرژی خوب ازشون میگیرم و کلی تحسینش میکنم.
گشتم نبود
آقا نگردید نیست
بهتر و توحیدی تر و باحال تر و باصفا تر از این سایت و اعضای فوق العاده عالی این سایت نداریم که نداریم.
شاید این کامنتم یکم طولانی بشه ولی بهت قول میدم ارزش خوندنشو داره.میخوام داستان زندگی خودمو بگم که شاید شبیه قصه ها باشه.چندین چند بار خواستم داستانمو بگم که چی شد و چگونه شد که من الان اینجام و تو جمع گرم شمام.ولی یادآوری یه بخش هایی از اون برام دردناک بود و همین باعث شد که همیشه تردید داشته باشم از اشتراکش.
فایل امروز به دلم انداخت که بگم و بنویسم براتون……
چندین سال پیش تنها دغدغه ی زندگیم فقط پیشرفت تحصیلیم بود، که بخونم و پیشرفت کنم و یه رشته ی خوب تو دانشگاه خوب قبول بشم و مایه ی افتخار خانواده م باشم.چه بسا که همیشه هم تو این زمینه موفق بودم.قبلا هم براتون نوشتم که تو اکثر مسابقات علمی شرکت میکردم و مقام می آوردم.
همه چی خوب بود و تا حدود زیادی رو به روال.مشکل خاصی نبود و زندگی خیلی گل و بلبل بود برام.
پشت کنکور که بودم بابا و مامان برام خونه ی جدا اجاره کردن که در کمال آرامش درس بخونم.با هر بار پیشرفتم بابا چنان ذوقی میکرد که خودم کیف میکردم.
دانشگاه علوم پزشکی ایران( تهران) قبول شدم و خوشحال و راضی دوره دانشجوییم شروع شد.هر روز از کرج میرفتم تهران.بابا در همه حال همراهم بود و سختی احساس نمیکردم.
تابستون بود و مسافرتی که در پیش داشتیم.قرار بود من هم تو اون سفر همراه پدر و مادر و خواهرم باشم. خواست خدا، نمیدونم تدبیر و حکمت خدا بود که دقیقه ی نود رفتن من کنسل شد و اون سه تا رفتن.از همون لحظه ی حرکتشون چنان دلشوره ی عجیبی افتاده بود تو دلم که نگو.با هر ترفندی بود خودمو میخواستم آروم کنم ولی انگار دلم خبر از اتفاق بدی و میخواست بده.که همان هم شد و تصادف وحشتناکی که انقلابی تو زندگیمون ایجاد کرد.
پدر تو کما، مادرم تو اتاق عمل و خودم بالاسر خواهر پنج سالم که کتفش شکسته و کلی زخم و جراحت و ترسی که تمام وجودشو گرفته.سه روز تمام نه آبی خوردم نه غذایی نه پلک روهم گذاشتم و تک و تنها همراه خواهرم تو بیمارستان بودم.پدر و مادرم به علت وخیم بودن حالشون به بیمارستان دیگه ای اعزام شده بودن و من ازشون بیخبر بودم.
توی شهر غریب
از حال و روز اون روزهام هر چی بگم کم گفتم
خیلی وحشتناک و ترسناکه تو همچین موقعیتی قرار گرفتن ولی من تجربه ش کردم.
(عذرخواهی میکنم از دوستان اگه بازگو کردن این خاطرات احساس منفی بهتون القا کرد)
بعد از چند هفته پدر به هوش اومدن ولی بخاطر شرایط سختی که پدر و مادر و خواهرم داشتن و نیاز به مراقبت داشتن و من چون ترم جدید داشت شروع میشد و باید برمیگشتم کرج، به خواسته پدربزرگ مادربزرگم، خانواده م اونجا موندن تا یکم شرایط جسمیشون بهبود پیدا کنه.
دوره ی تنها زندگی کردن من شروع شد.(البته برگشتنم به اصرار پدرم بودم.چون من از لحاظ روحی در شرایطی نبودم که بتونم تنهاشون بذارم و چه بسا که بخوام درس هم بخونم.ولی وقتی دیدم تنها خواسته ی پدرم اینه که حتی یه روز هم از درس و دانشگاهم عقب نیفتم، برگشتم)
دوران دانشجویی که شاید برای خیلیاتون بهترین دوران زندگیتون بوده باشه برای من به سختترین شکل ممکن گذشت.
در تمام این لحظات من منتظر رسیدن یه گشایش عظیم تو زندگیمون بودم.از بچگی این باور و در ذهن ما گنجونده بودن که بعد هر سختی آسونیه.و منه ساده و خوش باور بدون اینکه بخوام توی طرز فکر و باورهام تغییری ایجاد کنم یا کانون توجه و احساسمو تغییر بدم منتظر معجزه ای تو زندگیمون بودم که هیچ وقت اتفاق نیفتاد که هیچ، تازه با توجه کردن به اتفاق های تلخ رخ داده روز به روز شرایط بدتر و سخت تر میشد.مثلا چه اتفاقی؟؟؟؟؟
اینکه تو این شرایطی که پدر نمیتونست بالا سر کارش باشه یه عده سودجو و سواستفاده گر بهش خیانت کردن و بار مالی سنگین گذاشتن رو دوشمون، اینکه علاوه بر جراحات و صدمات وارده به پدر تو تصادف، دچار یه بیماری سخت دیگه شدن و در نهایت تو آخرین روز دانشگاه من که با سمینار من قرار بود به اتمام برسه و موضوع سمینارم درمورد بیماری پدرم بود، من دقیقا تو همون روز پدرمو از دست دادم.
تا اینجای داستان حتما میتونین تصور کنین برای دختری که تو چه شرایطی بود چقدر تحمل و کنار اومدن با این اتفاقات سخت و وحشتناک بود و مادری که بعد فوت پدر افسرده شده بود و کلی داستان ها و مشکلات دیگه……
استاد در همه ی اون روزای سختی که برام پیش اومده بود و شبیه خواب بود برام، همش دنبال عدالت خدا بودم، میگفتم پس کوووو اون خدایی که میگن هوای بنده هاشو داره، پس کو اون خدایی که میگن کافیه صداش کنی؟؟؟؟؟
چنان احساس نابودی میکردم که تنها آرزوم تموم شدن این زندگی نباتی بود که فقط داشتم نفس میکشیدم توش نه زندگی.
تا اینکه یه شب خواب پدرمو دیدم که خیلی واضح و روشن بام حرف زد و کلی مسئولیت و کار نیمه تموم سپرد بهم و گفت که من بهت ایمان دارم که از پسش برمیای و چون تو هستی من خیالم راحته.
از فردای اون روز من یه آدم دیگه شده بودم، نمیدونم چرا ولی انگار خدا صدامو شنیده بود و چنان آرامش و قوتی تو وجودم قرار داده بود که میتونستم با هر سختی بجنگم.
انگار که خدا گفت تو حرکت کن من همراهتم.
بعد اون همه سختی و مشکلات از لحاظ مالی تقریبا به نزدیک به صفر رسیده بودیم، تازه مشغول به کار شده بودم.
دو شیفت کار میکردم، تمام هم و غمم درست کردن شرایط زندگیمون بود، تو همین حین با کتاب های موفقیت آشنا شدم.اولینش معجزه ی شکرگزاری بود.واقعا این کتاب تو زندگی من معجزه بپا کرد.مهم ترینش احساس امید و زندگی بود برام.
بدهی هارو به امید خدا پرداخت کردم.
نمیخوام زیاد وارد جزئیات بشم چون توی کامنت های قبلیم داستان خرید خونه رو براتون نوشتم.خونه ای خریدم با مشخصاتی که دوست داشتم.بعد از رسیدن به این خواسته م، انگیزه گرفتم برای خرید ماشین.
الانی که دارم براتون مینویسم سه بار مدل ماشینمو ارتقا دادم.
بعد از چند بار محیط کار عوض کردن، با نوشتن مشخصات محیط کار ایده الم و با رها کردن و وابسته به نتیجه نبودن و احساس خوب، خیلی راحت بهش رسیدم و الان تو همونجا مشغولم و هر روز راضی تر از دیروز.داستان اینم توی یکی از کامنتم هام نوشتم.
خلاصه من شدم و خدای بزرگم. دستامو گرفت و بهم قدرت حرکت داد.من زمانی به این نتایج رسیدم که فقط و فقط خدا رو کنارم احساس کردم و به این درک رسیدم که جز خدا کسی نمیتونه کمکم کنه و کنارم باشه.
نه پدربزرگی نه عمویی نه دایی و نه هیچ کس دیگه ای ، تو هیچ کدوم از نتایجم کوچیکترین نقشی نداشتن.حتی پدرم که زودتر از پدربزرگم فوت شده بود و از نظر قانون ارثی به ما نمیرسید. و اقوام قانون مدارم به قانون احترام گذاشتن و حتی برای خوندن وصیت نامه به ما اطلاع ندادن.
یادمه برای خرید خونه میخواستم وام بگیرم که از این همه فامیل و دوست که همه اونها تو روزای خوش بابا مدام تو منزل ما اتراق میکردن، در حد ضامن شدن هم کنارم نبودن.
هدفم از یاداوری این خاطرات تلخ این بود که بهتون بگم، تو هیچ شرایطی روی هیچ کس کوچیکترین حسابی نکنید، خدا رو داشته باشین چنان کارها و برات اوکی و مسیرهارو هموار میکنه که خودت مات و مبهوت میمونی.
چنان آرامشی وجودتو میگیره وقتی امورتو به خدا بسپاری و با ایمان و اعتماد به خدا با احساس خوب و شادی و رضایت از زندگیت لذت ببری، و اون موقعست که خواسته هات یکی یکی برآورده میشه و تو چقدر ذوق میکنی.من به هر آنچه ک رسیدم بعد از تجربه ی حس آرامش تو زندگیم بوده.
ماجرای آشنایی من با استاد هم داستان دور و درازی داره که بازم قبلا براتون نوشتم.
الان دغدغه ای که دارم بیشتر تو بحث روابطه که مطمئنم با دوره ی عشق و مودت و احساس لیاقت بهترین نتایج و خواهم گرفت چه بسا که نتایج زیادی هم تا اینجای کار برام روشن شده.
من با استاد درک کردم خودم خالق زندگیم هستم، من خدارو با استاد شناختم با قرآن انس گرفتم.من بشدت مدیون آموزه های استادم.زبانم قاصره از تشکر استاد جانم
مثل همیشه عاشقتونم…..
سلام به یگانه ی عزیزم
سپاسگزارم از کامنتی که نوشتی
از نتایج وتغییراتت
مهم باورهای درست الان شماست که فقط روی خدا حساب باز میکنی و همین بهترین وبزرگترین سرمایه ی آدمه.
هم دوره ای بالیاقتم تحسینت میکنم
موفقیتت در تحصیل ، در مدارمالی وخرید خونه وماشین و نگه داشتن حال خوبت عزیزم.
امیدوارم که خواسته هات دونه به دونه تیک بخوره و وارد دفتر نتایجت بشه به یاری خداوند و باورهای درستت .
الهی که همیشه سرشار از نگاه خداوند باشی و زندگی خوشگلت در بهترین مدارها قراربگیره ان شاالله.
درود بر یگانه بانوی عزیز
خیلی خیلی لذت بردم از کامنتت
بسیاری نکته داشت کامنتت و یه نتیجه گیری بسیار عالی آخر کامنت نوشتی که گفتی توحید همه چیزه و اگه این یکی درست بشه بقیه اش حله.
اول داستان کمی ناراحت کننده بود ولی خیلی خوب نتیجه رو تغییر دادی و حال ما خواننده رو خوش کردی با نتایج فوقالعاده و این حس شوق و امید که میشه از نوشتت لمس کرد.
بسیار سپاس گزارم از خدا که هدایت کرد به کامنت شما دوست نازنین .
از خداوند بهترین و شادترین ها رو برای تک به تک لحظات زندگیت میخام.
بازم از نتایج نابت برامون بنویس
در پناه رب شاد باشید
بنام خداوند بخشنده ی مهربان ”
سلام بر یگانه بانوی عشق ”
سلام بر دختر با اراده ”
آفرین لذت بردم از کامنتت ”
یه کم اولش ناراحت کننده بود ولی …
نشون دادی خالق زندگی خودت هستی ”
و نباید روی هیچکس حساب کنی …
و خدا برآیم کافیست ”
امیدوارم هر ساعت و دقیقه
به شادی بگذره برات
بهترین آرزوها بدرقه ی راهت…
انشاءالله هواپیمای شخصیت رو ببینیم ”
امروز روز دانشجو بود ”
تبریک میگم به شما و تمام دانشجویان با اراده و ، وی ای پی در این سایت الهی…
روزها و لحظه هات با عشق و خوشبختی
و فراموش نکنی آینده در دستان توست ”
پروردگار،
چه شوق آفرین است ”
نگاه عاشقانه ی تو ”
خداوندا به حق رحمانیتت
عشق خود را در دل ما جای ده.
بازم مثل همیشه ”
دوست تون دارم
و همیشه باش ”
وجودت پراز عشق ”
بازم برامون بنویس ”
فرشته ی عاشق الله
بنام خدای محقق کننده خواسته هایم به زیبایی و اسانی و عزت
قدم اصلی تحول زندگی
باور به اینکه من که خالق زندگی خودم هستم
تا یکسال پیش این کلمات برایم فقط جمله ای زیبا بودن
جمله ای کلیشه ای از تمام کتابها و سخنرانها
تا اینکه خواستم من هم امتحان کنم
دقیقا شبیه شما استاد عزیزم
من هم خواستم خودم الگوی این جمله باشم
من هم نماد عملی این جمله باشم
دیگه خسته بودم از خوندن جملات قشنگ و کتابای تاثیر گذار
وقتی دیدم شما بااین باور زندگیتون رو. متحول کردید منم خواستم خودم شبیه شما بشم و این باور رو عملی کنم
من خالق هستم امسالم بامن خالق هستم سالهای قبلم زمین تا اسمون متفاوت هست
من خالق هستم سالهای قبلم کلی شرط و پیش شرط داشت
کلی اما و اگر داشت
کلی شاید و نشاید
اما دیدم که استاد این باور رو بدون همه اینها دارن
خالص خالص
کامل و بی اما واگر
خب میشد فهمید علت این همه تفاوت تو. چیه
اگر ادعا میکنی باور داری باید همه وجودت اون باور باشه وگرنه باوری نیست
و منم دوست داشتم دیگه همه وجودم این باور بشه
اخه اما و اگرهام من رو به جایی نرسونده بودن
راهی برام نمونده بود
یا تماما بشم این باور
یا تماما بزارم کنار
ـــ
خب به خودم فرصت دادم
گفتم این همه سال که تو این راه و مسیری هیچ وقت تمام وجودت چیزی رو باور نداشته
حالا بیا و مدتی با همه وجودت باور کن ی سال رو به خودت فرجه بده اگه باهمه وجودت این باور رو ساحتی و تغییر ندیدی
چیزی که از دست نمیدی
ی روش رو. امتحان کردی
اما اگر تغییر حتی کوچک اومد دیگه راه همینه
و باید متعهد باشی به حرکت دراین راه
و خب حالا بعد یکسال با تک تک ذرات وجودم میگم همینه
همین
باور خالص من خالق هستم
درسته که من تا خالص کردنش هنوز راه دارم ولی همون اندازه هم تحول داره ایجاد میکنه
تغییرات بوجود آورده
حالا منم به اندازه خودم وکاری که کردم حرف دارم
منم میتونم از خودم مثال بزنم به لطف الله و اگاهی های این فضا
واقعا چه حس قشنگ و بی نظیریهست استاد که شما الگو باشی در هر جنبه ای
و از خودتون بگید
البته که لایقش هستید
و ماهم باید با باورهای درست این لیاقت رو بساریم
سپاسگزارم از ذره ذره آگاهی هایی که برای ما به اشتراک میزارید و روشنی راهمون میشید
سلام خدمت استاد عزیزم و سلام خدمت مریم خانم شایسته و دوستان عزیزم
استاد عزیزم اگه بگم از دیروز تا الان پنجاه بار این فایل رو دیدم و گوش دادم اغراق نکردم و هربار انگار حرفهای تازهتری میشنیدم و مشتاقتر و تشنهتر بودم که بشنوم.
استاد عزیزم از دیروز یه شور و هیجان عجیبی دارم اونقدر احساسات متفاوتی داشتم که نمیدونم کدمشون رو بگم و نمیدونم چطور بگم انگار قابل بیان نیست.
انگار این صحبتها برای من بود. چند روزی بود که آشفته بودم انگار دنبال یه ندایی بودم که راه رو بهتر و واضحتر به من نشون بده با اینکه همین دو سه ماه پاییز هم نتایجی گرفته بودم ولی خسته شده بودم از مسائلی که در زمینه روابط برام پیش میومد با اینکه من اصلا کاری به کار بعضیها نداشتم و سعی میکردم بخاطر احساس بدی که نسبت بهشون داشتم ازشون دوری کنم اما باز یه جوری قضاوتهاشون به گوشم میرسید اونم از زبون کسانی که اصلا ازشون انتظار نداشتم چون اونا میدونستن که من اصلا کاری به کارشون ندارم و میدونستن که اولویت من در زندگی آرامش هست پس چرا این حرفها رو برای من بازگو میکردن؟ واقعا سوال شده بود برام چرا؟ من که کاری نکردم پس چرا هی این شرایط تکرار میشه؟ با اینکه خودم میدونستم که خودم ساختم این شرایط رو اما باز روح و روانم بهم ریخته بود و وقتی که این فایل بینظیر رو روی سایت گذاشتید متوجه شدم من نتونستم دروناً خالق بودن خودم رو بپذیرم و فقط در ظاهر میگفتم که … استاد یه چیز دیگهای که متوجه شدم این بود که مهمترین دستاوردم در این چند سال همین بود که الان و تازه دیروز تونستم با تمام وجودم درک کنم معنی خالق بودن رو. با اینکه قبلا همش میگفتم آره ما خودمون زندگی خودمون رو و شرایط زندگی خودمون رو میسازیم اما حالا میفهمم که واقعا باور درونی بهش نداشتم. هر چند که میدونم طبق قانون تکامل باز هم راه دارم که کامل درک کنم این مطلب مهم رو.
استاد عزیزم برای اینکه بهتر درک کنم صحبتهای شما رو همه رو توی لب تابم تایپ کردم و دقیقا پنج صفحه شد. و میخوام تا جایی که بتونم نکات مهم رو استخراج کنم برای خودم تا هر روز مرورشون کنم و به عنوان یه ردپا اینجا هم ذخیره میکنم. امیدوارم این شور و اشتیاق برای همیشه در دلم زنده بمونه
قانون طلایی: انسان خودش میتونه شرایط خودش رو خلق کنه.
جهان جوری ساخته شده که به افکار ما پاسخ میده، به احساسات ما پاسخ میده.
چجوری؟ آنچه که من بیشتر بهش توجه میکنم بیشتر وارد زندگیم میشه. اگر به مشکلات توجه کنم مشکلات بیشتری وارد زندگیم میشه اگر به زیباییها توجه کنم زیباییهای بیشتری وارد زندگیم میشه. این توجه میتونه با فکر کردن باشه میتونه با صحبت کردن باشه میتونه با تجسم کردن باشه میتونه با نوشتن در موردشون باشه.
شواهد قرآنی: بما کسبت ایدیکم، بما قدمت ایدیکم، بما کانوا یعملون
آنچه که بهش توجه میکنم از جنس همان بیشتر وارد زندگیم میشه (اگه به بیماری توجه میکنم از جنس همون بیشتر وارد زندگیم میشه اگه به سلامتی توجه میکنم از جنس همون بیشتر وارد زندگیم میشه اگر به فقر و کمبودها توجه میکنم از جنس همونا بیشتر وارد زندگیم میشه اگر به فراوانی و نعمت و ثروت توجه میکنم از جنس همون بیشتر وارد زندگیم میشه و …
اقدامهای عملی برای استفاده از این قانون طلایی در جهت رسیدن به خواستهها و آرزوها و در یک کلام رسیدن به سعادت واقعی:
توجه به زیباییها برای داشتن زندگی عالی در همه ابعاد: آگاهانه توجهم رو ببرم به سمت چیزهای زیبا، آگاهانه تمرکز کنم روی نعمتهام در زندگی، نه اون چیزهایی که ندارم، آگاهانه از مسائل سیاسی و اخبار دوری کنم و بهشون توجه نکنم، آگاهانه سعی کنم نکات مثبت افراد رو پیدا کنم و به اونها بگم و احساس خوب در اونها ایجاد کنم، ذهنم تربیت بشه برای پیدا کردن نکات مثبت افراد نه نکات منفی افراد، نوشتن نعمتهایی که داشتم در دفترم و نوشتن سپاسگزاری بخاطر همون نعمتها، نوشتن اتفاقاتی که دوس دارم بیوفته، شرایطی که دوس دارم رخ بده
مراقب ورودیها بودن: حواسم باشه که چه ورودیهایی دارم به ذهنم میدم چون «آنچه که بهش توجه میکنم از جنس همان بیشتر وارد زندگیم میشه» (اگه به بیماری توجه میکنم از جنس همون بیشتر وارد زندگیم میشه اگه به سلامتی توجه میکنم از جنس همون بیشتر وارد زندگیم میشه اگر به فقر و کمبودها توجه میکنم از جنس همونا بیشتر وارد زندگیم میشه اگر به فراوانی و نعمت و ثروت توجه میکنم از جنس همون وارد زندگیم میشه و …
در زمینه روابط: آگاهانه و محکم سعی کنم حواسم باشه به چی توجه میکنم؛ حواسم باشه چه احساسی دارم؛ وقتی که میخوای ببینی در مسیر درست هستی، در مسیر خداوند هستی یا نه، ببین که «چه احساسی داری؟؟» اگه احساس آرامش داری «اگه حالت خوبه»، یعنی داری به چیزی توجه میکنی که بهت احساس بهتری میده و اون چیزیه که بیشتر وارد زندگیت میشه «اگه حالت بده»، یعنی داری به چیزی توجه میکنی که نمیخوای وارد زندگیت بشه و دوسش نداری. داری به یه رفتاری از دوستت، مادرت، برادرت، خواهرت، همکارت، مدیرت توجه میکنی داری به یه مشکلی توی خیابون توجه میکنی داری به یه مشکلی با رئیست توجه میکنی داری به یه چیزی توجه میکنی که احساست رو بد کرده و اونجا میتونی بفهمی در مسیر ناخواستههات قرار گرفتی و جهان داره اینجوری عمل میکنه و جهان مثل یه آینهست که داره بازتاب میده فرکانسهای تو رو. (و من از دیروز دارم توی دفترم از ویژگیهای خوب افرادی در دفترم مینویسم که سالها در ذهنم باهاشون میجنگیدم و نهایت کاری که میکردم اینکه مثلا در موردشون حرف نمیزدم اما من اشتباه میکردم من داشتم برعکس قانون عمل میکردم. حالا بخاطر خود الهیام بخاطر خود ارزشمندم بخاطر آرامش واقعیم بخاطر ورود افراد بینظیر به زندگیم و داشتن روابط بینظیر میخوام که به زیباییهاشون توجه کنم بارها بنویسم تا عادت توجه به زیباییهای افراد جزئی از شخصیت من بشه.)
اون نکتهای که میتونه اتفاقات خوب رو رقم بزنه، این باوره که «تو داری خودت زندگیتو خلق میکنی»
خودم و تنها خودم، نه هیچکس دیگهای. خداوند این قدرت رو به من داده «اذا سئلک عبادی عنی فانی قریب اجیب دعوت داع اذا دعان» (اگر بندگان من درباره من پرسیدند به اونها بگو من نزدیکم من کسی هستم که همواره در حال اجابت درخواست کسی هستم که درخواست میکند به شرطی که اونها به من ایمان بیارن و اونا هم منو اجابت کنند)
اگر این رو باور کنم که خودم خالق زندگی خودم هستم دیگه نمیام دیگران رو سرزنش کنم. دیگه برای شرایط مشکلدارم، دنبال مقصر نمیگردم. دوباره نمیگم بابام، مامانم، برادرم، همکارم، دوستم، مدیرم، دولت و … میگم خودم. هر اتفاقی داره تو زندگیم رقم میخوره هر شرایطی که دارم از لحاظ مالی از لحاظ روابط از لحاظ جسمی از لحاظ ذهنی من ایجادش کردم اما ناآگاهانه ایجادش کردم. قانونش رو نمیدونستم، الان فهمیدم میتونم خودم هم تغییرش بدم.
قانون تکامل: جهان در هر لحظه به افکار من پاسخ میده هر لحظه داره این کار رو انجام میده و اگه این رو درکش کنم و اگه از قانون استفاده کنم به نفع خودم نه به ضرر خودم میبینم که زندگی تغییر میکنه این تغییرات و نتایج یک شبه اتفاق نمیوفته همونطور که برای استادم یکشبه اتفاق نیوفتاد. چون من نمیتونم ذهنم رو یک شبه تغییر بدم ولی اگه بدونم من خالق زندگیم هستم اونوقت قدم به قدم ظرفم بزرگتر میشه برای دریافت آگاهیها. من هدایت میشم. همینکه بخوام خداوند من رو هدایت میکنه. «کُلا نُمِد هؤلاء و هؤلاء» (ما همه رو کمک میکنیم چه اونا که بخوان برن جهنم چه اونا که بخوان برن بهشت)
یادآوری باور خالق بودن: آدم فراموش میکنه خالق زندگی خودش هست. پس هر بار باید به خودم یادآوری کنم… شیطان همیشه کاری میکنه که انسان مسیر درست رو فراموش کنه. همیشه این کار رو داره انجام میده. قسم خورده که گمراه کنه بندگان خداوند رو. ولی خداوند گفته بندگانی که از من تبعیت کنن دنباله تو راه نمیوفتن. آدم فراموش میکنه اما اگر هر روز صبح به خودش یادآوری کنه خیلی خیلی بهش کمک میکنه در مسیر درست قرار بگیره.
مهمترین باور: «من خالق زندگی خودم هستم» بزرگترین باوری بود که تأثیرات بینظیری توی زندگی استادم ایجاد کرده پس در زندگی من هم تأثیرات بینظیری خواهد داشت. اگه یه اتفاق بدی برام میوفته اشکالی نداره این اتفاق الان ظاهرش بده اگه من بتونم احساسم رو کنترل بکنم اگه من بتونم افکارم رو کنترل کنم اگه من بتونم به اون اتفاق به شکلی نگاه بکنم که به من احساس بهتری بده حتی اگه اتفاقی به ظاهر منفی باشه نتیجه تغییر میکنه چون «من دارم خلقش میکنم». (اگه میخوام زندگیم متحول باشه باید منم مثل استاد باور کنم؛ باید متعهد باشم که افکارم رو کنترل کنم. اونقدر تعهدم قوی باشه که به شبکههای مجازی وارد نشم مگر در صورتی که یک ضرورت کاری پیش بیاد. باااااید ورودیهام رو کنترل کنم بااااید خودم رو ببندم به دیدن زیباییها باید خودمو ببندم به سپاسگزاری کردن باید خودمو ببندم به صحبت کردن با خداوند. با گوش دادن به صدها فایلی که بصورت هدیه در سایت وجود داره (که خودشون هر کدوم به اندازه صدها محصول ارزشمند هستن که واااقعاً نمیشه بهایی براشون تعیین کرد و تنها دلیل دریافت این هدایا سخاوت بینظیر استاد از انتشار این آگاهیها، عشق خداوند به من و همه اعضای سایت و همفرکانس بودن من و دوستانم با این آگاهیها هست) و البته عمل کردن متعهدانه به اونها (علت تاکیدم روی این فایلها این هست که با اینکه چند تا از محصولات رو دارم ولی انگار فعلا با همین هدایای ارزشمند همفرکانسترم) و بعد هم گوش دادن به محصولات و عمل کردن متعهدانه به اونها.
نتیجه:
همزمانیها اتفاق میوفته، نتایج میاد. اتفاقات اول به شکل کوچیکتر رخ میده و بعد هی ایمانت قویتر میشه و نتایج و اتفاقات بزرگ هم محقق میشن. دیدگاه خالق بودن این کار رو میکنه. اگه باور کنی عمل میکنی و بعد نتیجه میگیری نتایج اول یه ذره کوچیکه. همزمانیها اتفاق میوفته و بعد … بیشتر باور میکنی و بیشتر عمل میکنی و بعد از چند سال میبینی که زندگی تو هیچ ربطی به گذشتهت نداره همونجوری که زندگی استادت هیچ ربطی به گذشتهش نداره. (امروز به طور هدایتی یه جا خوندم: «اگه چیزی رو که یادگرفتی رو تا چند روز بعد عمل نکنی فراموشش میکنی» و بارها در مورد آگاهیهای این سایت برام اتفاق افتاده اما امشب از خدا میخوام خودش دستم رو بگیره و آروم آروم من رو به مقصدم برسونه. آمین)
ذکر هر صبح و شب من: «من خالق زندگی خودم هستم.»
استاد عزیزم و مریم جان عزیزم عاشقانه ازتون سپاسگزاری میکنم. شما و همه دوستانم رو به خداوند بیهمتا میسپرم.
به نام خالق هدایتگر سلام به پری عزیز
پری جان اسمت خیلی زیباست. خوش حال و سپاس گزارم برای هدایت شدن به سمت کامنتت عزیزم تحسینت میکنم و تبریک میگم بهت برای تعهدی که نسبت به قانون و عمل به آن داری . متشکرم برای نوشتن خلاصه این فایل واقعا عالی و آگاهی دهنده بود خیلی خوب باعث شدی قانون رو به یادبیارم.
باهات موافقم ارزش فایل های هدیه خیلی زیاد هست و خودش چندین و چند دوره محسوب میشه .
از صمیم قلبم برات آرزو میکنم به تمام خواسته هات از سلامتی و روابط گرفته تا مالی به راحتی و عزتمندانه برسی همیشه در مسیر توحید باشی و درآغوش الله انشالله.
دست خدا به همراهت بنده دوست داشتنی خدا . یاحق
سلام مریم جانم عزیزدلم
قبل از اینکه جواب کامنتم رو بدی و کامنتت رو برای این فایل خوندم به عکست که نگاه کردم خیلی احساس خوبی داشتم و گفتم چه چهره قشنگی داره مریم خانم و وقتی بهم جواب دادی خیلی خوشحال شدم.
اونقدر پیامت برام زیبا و انرژی بخش بود که دوس داشتم در یک فرصت مناسب بهت جواب بدم
اول ازت خیلی ممنونم که برام کامنت گذاشتی بعد هم سپاسگزارم بابت تعریف و تحسینت. احساس مهم بودن بهم دادی.
نمیدونی چقققدر خوشحالم که همکلاس شما دختر زیبا و نازنین هستم. عاشق خدایی هستم که من رو به این مسیر هدایت کرد که بهترین دوستان دنیا رو داشته باشم.
به امید خدا نتایج خیلی خوبی میگیریم و با هم در سمینار بزرگ استاد به عنوان دانشجویان موفق شرکت میکنیم.
راستی مریم جان من چند بار سعی کردم که عکس خودمو روی پروفایلم بذارم اما موفق نشدم. میخواستم با لب تاب این کار رو انجام بدم که نشد چون فیلتر شکن میخواد فکر میکنم؛ که روی لب تابم نصب نمیشد. بهرحال ممنون میشم اگه راهنماییم کنی.
به امید دیدار دختر زیبا و دوس داشتنی. بوس بوس
به نام نامی دوست که هرچه داریم از اوست سلام پری جان با خوندن پاسخت به شدت بهم انرژی دادی اونم اول صبح هر کدوم از نقاط آبی کنار اسمم دنیایی از لذت و شادی رو برام به همراه داره .
عزیزم من با گوشیم عکس پروفایلم رو به کمک راهنماییی که در سایت نوشته شده بود اون اوایل عوض کردم شما هم میتونی با گوشیت این کار رو انجام بدی همون ایمیلی که باهاش وارد میشی رو و رمز عبورت رو بزن داخل گوشیت وارد سایت میشی بعد گفته ها رو دنبال کن به راحتی عکست رو تغییر میدی.
آره گلم نیاز داره به فیلتر شکن .
با خوندن کامنتت هدایت شدم به کامنت بچه ها در این قسمت و این موضوع برام یادآور شد هر کار جدیدی که انجام میدهم هر چند ساده حتی درست کردن یک مربا یا تغییر عکس پروفایلم همه و همه بارزش و مهم هست و یک دست آورد برای من محسوب میشه که باعث میشه من رشد کنم و عزت نفس بیشتری داشته باشم برای برداشتن قدم های بزرگ تر در زندگیم و قرار گرفتن در مدار خواسته هام به حقیقت رسیدن به خواسته ها ساده هست به شرطی که پایبند عمل به قوانین باشیم و به رب العالمین تکیه کنیم .
احساس خوب = صد در صد اتفاق خوب و احساس بد = لاجرم اتفاقات بد یعنی دست کردن در آتیش و سوختن
پری زیبا کامنتت بسیار بابرکت بود چرا که باعث نوشتن این کامنت پر بار و یادآوری قوانین و دست آوردهای بارزشم در زندگیم شد.
هرجا هستی شاد و پیروز و سربلند و سعادتمند و ثروتمند و لیاقتمند تر از این لحظه در دنیا و آخرت باشی .
منتظر دیدن چهره دلنشین شما هستم . دست حق نگهدارت بنده عزیز خدا . یاحق
سلام خدمت شما و همه دوستان هم فرکانسی ام:
از خواندن متن ارسالی شما بسیار لذت بردم من خیلی اهل نوشتن نظرات در فضای مجازی نیستم، و با این که مدتهاست سایت استاد و مطالب این چنینی را دنبال میکنم ولی واقعیتش این هست که تغییر خاصی در زندگی ام نمی افتد و در حالیکه فایل استاد رو گوش میدادم و مطالب این چنینی را در ذهنم مرور میکردم و گذرا نوشته های شما رو که تکرار و تایپ متن سخنان استاد بود را نگاه میکردم و در ذهنم به شدت دنبال جواب این سوال می گشتم که چرا تغییر خاصی در زندگی ام ایجاد نمیشود به بحث همزمانی و گفته استاد که جواب شما ممکن هست از یک رادیوی روشن در تاکسی گفته شود به این جمله در نوشته شما رسیدم که اگر چیزی را که یاد گرفته اید ظرف چند روز عمل نکنید فراموش میشود و من به جواب مهمترین سوالم رسیدم که علی رغم همه دانستگی هام اما در عمل به آن ها بسیار ضعیف عمل کرده ام.
ممنون از لطف و متن لطف زیبایتان.
سلام خدمت شما علی آقای جسور و شجاع
سپاسگزارم که بر من منّت گذاشتید و پاسخ کامنتم رو دادید
این اولین نتیجه و همزمانی کار کردن روی خودم با فایل قدم اصلی تحول در زندگی هست. این یعنی خدای من در زمینه روابط من را هدایت کرد به نوشتن سخنان ارزشمند استاد عزیزم تا دوست بزرگواری چون شما لذت ببره و برای من نظر بذاره. خداروصدهزار مرتبه شکر
دقیقا عمل کردن هست که نتیجه میده من از وقتی این فایل رو شنیدم خیلی سعی کردم درکش کنم و بهش عمل کنم. نمیگم خیلی موفق بودم اما نسبت به قبل خودم بهتر شدم. سعی کردم از آدمها در ذهنم در دفترم و در حضورشون تعریف کنم کلمات مثبت بکار ببرم، کارهام رو سر وقت انجام بدم از زمانم بیشتر استفاده کنم و …
پس باز هم نتایج اومد: من یه مبلغی رو پارسال به یه نفر قرض دادم قرار بود تا آخر ماه برگردونه(البته این هم بخاطر باورهای اشتباهی بود که داشتم فکر میکردم من باید به دیگران کمک کنم و چون میدیدم انسان خیلی خوبی هست ولی فشار مالی زیادی رو تحمل میکنه بهش گفتم اگه پول خواستی بگو که اونم بعد چند روز درخواست کرد و … و البته یه علت دیگهش این بود که من با پولم دوست نبودم) دقیقا بعد از یکماه خودم به یه تضاد مالی برخوردم و اگه اون پول رو داشتم کمک خوبی بود همونجا به خودم قول دادم دیگه قرض ندم مگر اینکه ببخشم(البته همون موقع هم گفتم میبخشم ولی خب …) در طول این یکسال بنده خدا خودشم چند بار عذرخواهی کرد ولی من میگفتم هیچ ایرادی نداره. خلاصه امروز ظهر زنگ زد و خیلی اصرار کرد که شماره کارت بدم که پولم رو واریز کنه چون میدونستم خیلی مقروضه جاهای دیگه، گفتم فعلا بقیه رو پرداخت کن بعد مال منو. گفت نه اونا مبالغشون زیاده فعلا واسه تو انتقال میدم. خیلی برام جالب بود که چرا دقیقا در همین زمان … این یعنی نتیجه کار کردن و لطف الهی
یه نتیجه دیگه اینکه من هفتهای یکروز میرم به مدرسهای در روستا. با ماشین همکاران. همه میرن سر یه ایستگاهی خاص که هر کدوم با اون ماشینی که قراره ببردشون برن. من از اول میگفتم من باید ماشین بیاد در خونه. چون خودم رو لایق میدونستم. مدیر هم گوش میکرد و میگفت سیفی نمیاد سر ایستگاه و … خلاصه میومدن دنبالم. غروب پیام داد که فردا فلان ساعت میام دنبالت بریم ایستگاه اولش حسم بد شد و بهش گفتم اینبار میام ولی بهش بگیم هفته بعد بیاد دم خونه. سعی کردم حالم رو خوب نگه دارم و رهاش کردم. ساعت 12پیام داد که بهش گفتم بیاد دم خونه. اینم یه نتیجه دیگه
واقعا قانون همیشه و همه جا جواب میده
علی آقا ما با کار کردن روی خودمون میتونیم به همه چی برسیم این نتایج قدمهای اوله. پس چرا بیشتر زمان صرف نکنیم؟ عقل حکم میکنه که این مسیر رو با قاطعیت پیش بریم. اینها رو واسه خودم میگم که از تلاش بازنمونم
پیش به سوی موفقیت
شاد و پیروز باشید
سلام عزیزم.
واقعاعالی بود دمت گرم.مرسی
این فایل رو من دیشب بعداز یک روزپرکارو پرازمشغولیت ذهنی گوش دادم اون هم دوسه بار کامل گوش دادم وبعضی جاهاش رو میزدم عقب دوباره گوش میدادم و بعدازاینکه ذهنم با این صحبتها آغشته شد خوابم بردو عالی بود.خداروشاکرم بابت این آگاهی ها و داشتن همچین استادی که واقعاالگوی منه
سلااام به طیبه جون عزیزم
دم شما گرم که زمان گذاشتی و نه تنها کامنتم رو خوندی بلکه پاسخ دادی
خدا قوت الهی بهت بده عزیزم
واقعا خدارو شکر بخاطر این (بقول سعیده عزیز) غارحراء که قبل از خواب روحمون رو با آگاهیهاش پاک میکنیم و با وجود همه مشغلههای روزانه با آرامش می خوابیم و صبح هم با خوندن مطالب و کامنتها و مقالههاش روحمون رو لطیف و آماده دریافت نعمتهای الهی میکنیم
بزرگترین شکرگزاری من وجود استاد و سایت بینظیر و شما دوستان بینظیرم هستین
خدا همراه همیشگیت باشه دوست عزیزم
سلام سرکار خانم سیفی بزرگوار بسیار از این نکته های که در کامنت نوشته بودین استفاده کردم خیلی دقیق و ظریف قوانین رو برام باز کردین خیلی متن تاثیر گذاری بود براتون از خداوند منان سربلندی و موفقیت رو آرزومندم انشالله هرجا هستین سالم شاد تندرست و ثروتمند باشید در پناه الله یکتا
سلام سید بزرگوار
خیلی ممنونم که برام کامنت گذاشتید
گوارای وجودتان
واقعا غیر از این سایت کجا میشه این حد از سپاسگزاری رو دید. خدایا شکرت
از استاد عزیزم سپاسگزاری میکنم که فقط در یک فایل این همه نکات عالی و تاثیرگذار رو بیان کردند
امیدوارم هممون بتونیم این شوق و ذوق دریافت آگاهیها و کارکردن روی خودمون رو زنده نگه داریم.
بینهایت از دعای خیرتون سپاسگزارم
به خدای بزرگ و قدرتمند و مهربان میسپرمتون
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام استاد عزیزم و مریم خانم عزیزم و تمامی اعضای این خانواده توحیدی
من هم دقیقا توی بحث ارتباطات خیلی ضعیف بودم صفر بودم ولی الان صد هستم خیلی پیشرفت کردم و خیلی خوشحالم خیلی راضیم
خیلی زیبا بیان کردین که به زندگی گفتین چی میخاین تا اونم فراهم کنه دقیقا چیزی که الان من یاد گرفتم که درخاست کنم بخام از کی رب العالمین و اونم خیلی قشنگ پاسخ میدهد تجربش کردم
دقیقا ذهن رو باید تربیت کرد که نکات مثبت رو ببینه من به لطف الله خوب تونستم ذهنمو کنترل تربیت کنم از کجا میفهمم از نتایجی که دارم میگیرم
نکات مثبت افراد رو وقتی بهشون بگی این کار معجزه میکنه توی ارتباطات
اصلا باید در مرحله اول بپذیری که خودتی که داری میسازی زندگیتو در تمامی جنبه وقتی باور میکنی اون موقع عمل هم میکنی کنترل میکنی و عملگرا میشی
نقشه راه ما احساسه و قشنگ خیلی قشنگ راهنمایی میکنه
دقیقا به قول قرآن تضادها هستن جهان به وسیله تضاد به وجود امده تا اینجا پیش رفته و من باید از تضادها انگیزه بگیرم برای رسیدن به اهدافم دقیقا من خالقم و من هستم که یه تضاد رو تبدیل به مشکل یا تبدیل به پله ایی برای رفتن به مراحل بالاتر میکنم منم .قدم اول این هست که بپذیرم که منم همکاره فقط من
وقتی من خودم رو خالق صفر تا صد زندگیم بدونم شرک نمیورزم استاد این جملات گنج به تمام معنا هستن و قابل درک سپاس گذارم
چه خوب توی مدت کوتاه به این همه دستاورد رسیدن خدا بهتون بیشتر بده پس میشود پس برای منم میشه چون من فرقی نمیکنم با شما پس میشود خدایاااا شکرت
این همه کشورهای زیبا رو رفتین دیدین و لذت بردین چه جالب پس منم میتونم پس میشود میشود میشود خدایاااا شکرت
این فایل خیلی من رو متعهد تر کرد که فقط جوری زندگی کنم که احساس آرامش درونی داشته باشم به قول قرآن نه غمی باشه و نه ترسی
این آیه قرآن چقدر آرامش بخشه که از فعل مضارع استفاده میکنه یعنی همواره خداوند بدون قضاوت در حال اجابت کردن درخاست های همه انسان هاست و جهان جبر نداره هرچی بخای بهت میده هرچی
دقیقا من از نتایج شما دارم تأثیر میگیرم وگرنه حرف که همه میزنن مثل پدر خودم فقط حرف میزد من از نتاااااایج شما دارم الگو میگیرم و باور میکنم و میشینم پای صحبتاتون و عمل میکنم نه چیز دیگه ایی بی نهایت سپاس گذارم ازت استاد عزیزم
و الان من اینو درک کردم که قدم به قدم یا رعایت قانون میشه به تمامی خاسته ها رسید اونی که شد محمد تو سن چهل سالگی شد محمد قبلش تکاملش رو طی کرد و قبلش چه آدمی بود بسیار درستکار پس تکامله طی شده خب منم از مسیر درست حرکت کنم و تکاملم طی بشه به هرچی میخام میرسم به صورت طبیعی با لذت
سپاس گذارم ازت استاد ممنونم ایشالله همیشه سرزنده باشی
دوستون دارم
در پناه الله یکتا شادوسلامت باشید
به نام خداوند بخشنده هدایتگر
سلام استاد عزیزم..و خانم مریم نازنین
چه داستان آشنایی تو این فایل تعریف کردین
همون داستان که مطمئنم برای تمام بچه های این سایت اتفاق افتاده برای هر فرد به یه شکلی .. که وقتی دنبال یه تغییر و نگرش جدی تو زندگی بودند به سمتی هدایت شدند که بتوانند تغییر کنند وقتی زیاد تو موضوع پافشاری میکنند جهان آدم های بهتر اتفاقات بهتر جلو پاشون میزاره که بهشون ثابت کنه که تو داری یکنو نگرش جدید تو زندگیت ایجاد میکنی پس من هم دنیاتو جوری میچینم با نگرش و افکار تو همراستا باشه ..
این است داستان خلق زندگی
همه چی در دستان منه من خالق بی چون چرایی زندگی خودم هستم
بله استاد ما همیشه یادمون میره
قبلاً کجا بودیم الان کجا هستیم
شیطان همیشه در کمینه منتظره ذهن افکار مارو دست خودش بگیره و ما فراموش کنیم کی هستم و چه قدرتی در ما نهفته است
ما خالقیم خالق شرایط زندگیمون
من از دوره دوازده قدم استفاده کردم و چند دوره های دیگه
الان با پوست و خونم درک میکنم استاد داری از چی حرف میزنی
استاد سایت شما یه قطبنماست برای دیدن راه و مسیر که راه رو گم نکنیم
یه تشکر ویژه میکنم از مریم خانم بابت فایل های روز شمار تحول زندگی من که باور نمیکنید یه دوره ست برای من که مسیر رو چجوری برم
واقعا ازشون سپاسگزارم
و فایل های دانلودی که بینظیر هستن
زندگی من بی نهایت زیبا شاد وکلی اتفاقات عالی هست
اگه از نتایج نمیگم دلیل اینه که به اون نتایج که تو ذهنم بزرگ هستن نرسیدم و بیشتر مسیر رو دوست دارم این مسیر رو خیلی دوست دارم مسیر جنگلی که باصوت آواز پرندگان دارم میگذرونم باهیچی نمیخوام عوض کنم
این مسیر داره خیلی چیزها به من میده هروز دارم جنبه های دیگه ای از خودمو بهم نشون میده چالش این مسیر رو خیلی دوست دارم
میخوام تجربه کنم جنبه های دیگه ای از زندگی رو چون من خالق زندگیم هستم و گام بردارم به سمت هرآنچه احساس درونی منو به پرواز در میاره
استاد سپاسگزارم ازتون بابت این فایل این سایت بینظیر در پناه خداوند پیروز ثروتمند و خداگونه باشید
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به همه ی عزیزان.
استاد جان در انتهای فایل چیزی گفتین که خیلی سببِ راحتی فکرم شد:
گفتین همه مون حتی شما، هم گاهی فراموش میکنین که خالقِ زندگی مون هستین و باید دائم اینو به خودتون یادآوری کنین.
من به عنوانِ یه شاگرد که با کمال گرایی هم دست به گریبانه، گاهی دچار این حس میشم که خوب درک نمیکنم، خوب متوجه نمیشم، فراموش میکنم، عجله دارم واسه جواب، عملم کم میشه و …
یعنی یه طوری که انگار سمانه تو کم هستی تو این مسیر.
کم توجه میکنی و کم متوجه میشی…
این کلامِ شما از بهبودگرایی میاد و به من این احساسِ امنیت رو در برابرِ نجواها و گفتگوهای ذهنی میده که:
نگران نباش.
تو یه انسانی، با میزانِ درک و پذیرش و باورهای خودت.
اول که مقایسه نکن خودتو با دیگران.
بعد هم یادت باشه هیچکس کامل نیست، هیچکس بی اشتباه نیست.
هر مرحله واسه درکِ بیشتر جا داری و امیدوار باش.
چون تازه با این فایل یه دریچه هایی برام آشکارتر شده در رابطه با مفهومِ خالقِ زندگیِ خود بودن
شما گفتین:
با افکارت خالق زندگیتی.
با کانون توجهت خالق زندگیتی.
کنترل افکار و ذهن، حتی اتفاقات بد رو هم تغییر میده.
و این جملات عین آبی خنک و شیرین نشست روی روحم.
انگار که واسم واضح تر شه به چی زیاد فکر میکنی سمانه؟
به چی زیاد توجه میکنی؟
در مورد چی زیاد صحبت می کنی؟
در مورد چی زیاد میشنوی؟
چی رو زیاد میبینی؟
همه شون میشن کانونِ توجهم…
کانونِ توجهت رو چیه؟
همونا خلق میشن تو زندگیت.
اونایی که خوبه رو ادامه بده، اونایی که معیوبه رو اصلاح کن.
چطوری؟
از یه دریچه ی دیگه نگاه کن بهشون، بهشون یه طور دیگه فکر کن، یه طوریکه بهت حس خوب بدن…
چند وقت پیش در موردِ موضوعی، از قصد تمرینش کردم و جواب شگفت انگیز بود، طیِ دو مرحله جوابهایی رسید دستم که برخلافِ نتایجِ قبلی بود که منو مشوش کرده بودن…
ورق برگشت…
فکرمو عوض کردم و باور کردم که خداوند درستش میکنه…
شما گفتین کنترل افکار و ذهن، حتی اتفاقات بد رو هم تغییر میده.
من به چشم دیدمش.
فقط باید این مثال رو دائم یادآوری کنم برای خودم تا بشینه تو باورم.
دوباره یه پرنده رو به چشم های من نشسته روی شاخه ی درخت…
این دومین باره موقع کامنت نوشتن امروز، این لحظه رو شاهدم…
برای من خیر و شادیه.
نی نی جون هم همین الان تکون میخوره و ابراز احساسات میکنه به من و جهان.
به شما هم سلام میده استاد جان، کاملا با صدا و تصویرتون آشناست:)، به همه ی دوستان سلام میده نی نی :)
وقتی دارم حرفی میزنم یا به چیزی فکر میکنم و نشانه ها میان، دقیقا حس میکنم خداوند تاییدش رو در اون مورد بهم نشون میده، میگه بله، درسته، همینطوره، درست فکر میکنی، درست متوجه شدی سمانه.
یه موردی بود دو شب پیش، که نمیدونم درست متوجهش شدم یا نه، اما باعثِ حسِ نازیبا شد در من، یعنی یه رفتاری از یه بنده خدایی دیدم و پیشِ خودم قضاوتش کردم که اتفاقا باعثِ حس نازیبا در خودم شد، چون حس میکردم دورادور بهم بی احترامی شده.
اما حقیقت اینه که من درست نشنیدم چی گفته شده، پس نجواها قدرت گرفتن …
اون شب چند بار که اون بنده خدا رو دیدم حسم نسبت بهش بد بود، گذشت و گذشت تا فرداش یعنی دیروز…
با خودم گفتم دختر خوب یه راهکار عالی واسه این حس وجود داره، بیا و از زاویه ای دیگه نگاه کن، اتفاقا بیا و اون بنده خدا و زیبایی هاشو تحسین کن…
خیلی جالبه بعدش و الان دیگه اون حس بد رو ندارم چون انگار تحسینش و توجه به زیبایی ها، و دیدن ماجرا تو ذهنم از زاویه ای با نگاهِ زیبا باعث شد نازیبایی ها شسته شن و برن…
اینه معجزه ی کنترلِ ذهن.
گاهی میتونم، گاهی نمیتونم، اشکال نداره، تمرین میکنم، بهتر میشم :)
خوشحالم که تو این مسیرم و کم کم متوجه میشم در برابر احساسات یا عملکردهام باید چه واکنشهایی خلق کنم تا به احساسِ خوبِ بیشتری برسم.
مرسی استاد جان برای دونه به دونه ی این کلیدها و راهکارهایی که یادم دادین و میدین برای افزایشِ حسِ خوبم که باعث میشه زندگیِ شیرین تر و باکیفیت تری رو تجربه کنم.
وقتی از این تغییراتم مینویسم اینجا، به خودم میگم آفرین سمانه، آفرین.
اینا نتیجه است.
اینا همون چیزایی هستن که استاد همیشه میگن، میگن از نتایجتون با من صحبت کنین.
نتایجِ مالی، عاطفی، حس خوب، اتفاقات خوب، خلق خواسته هاتون، آرامشتون، سلامتی تون، عزت تون، افزایش اعتماد به نفس و احساسِ ارزشمندی تون و …
من هر بار هر چیزی میبینم در خودم، مینویسم، کاملا با نگاه بهبودگری، فارغ از اینکه اندازه بدم بهشون، بگم کم هستن؟ زیادن؟ یا چی؟
اینکه من دارم تغییرات رو میبینم تو زندگیم یعنی نتایج اومدن…
عالیه.
تو حیطه ی مالی یه چیزی که خیلی به چشمم اومده و بهش توجه میکنم و سپاس گزارم بابتش، تغییراتِ مدارِ ثروتِ مالی مون هست.
مدتهاست متوجه شدم مدارمون جابجا شده.
یه عالمه روزیِ غیر حساب وارد میشه تو زندگی مون، هم مادی هم معنوی.
کلی هدیه دریافت میکنیم، سه تایی مون، هم خودم، هم همسرم، هم نی نی جون.
روزیِ فراوانِ خداوند رو دارم به چشم میبینم.
یخچال و فریزری رو میبینم که پر میشه، هر چقدر مصرف میکنیم، تکون نمیخوره انگار و برکتِ فراوانی داره به فضلِ خدا.
سلامتی که خدا به سه تامون داده برام خیلی ارزشمنده و سپاس گزارم فراوان.
حالِ خوبمون با همدیگه، با خانواده و عزیزانمون، آرامشمون، اینکه از اخبار دوریم و چقدر آرامش داریم، اینکه حاشیه نداریم و دنبالشم نیستیم، سرمون گرم خودمون و زندگیِ خودمونه …
همه ی اینا رو میبینم و سپاس گزارم بابتشون.
خواستن و رسیدن رو دارم از نی نیِ خودم و بچه ها الگو برداری میکنم…
اینکه بچه ها چطوری میخوان که به سرعت میرسن.
نی نی ها به محضِ تولد، از قبل، غذاشون (شیرِ مادر) واسشون فراهمه، اونم بهترین و کاملترین و مقوی ترین غذا…
محبتی که براشون از قبل آماده شده، توجهی که دریافت میکنن.
آغوشی که براشون بازه، هم قبلش هم بعدش تا همیشه.
اینکه یه بچه انقدر احساسش لیاقتش بالاست که همه چیز داره، برای من درس داره.
استاد زیبا صحبت کردن در این مورد تو دوره.
چون به منبع وصله و تربیتِ خانواده و جامعه روش اثر نذاشته، خیلی احساس لیاقتش بالاست، باور داره به خودش و لیاقتش، میخواد و میشه، خودش رو بی قید و شرط ارزشمند میدونه در حالیکه نه بلده صحبت کنه نه سوادی داره، نه کاری انجام میده…
همینطوری خالی خالی متوجهِ وجودِ ارزشمندش هست که پا به این دنیا گذاشته، چون میدونه خدا چه ارزشی براش قایله، خودش هم واسه خودش ارزش قایله، همه اینا برای اینه که به منبع یعنی خدا وصله…
من هر چی بیشتر وصل باشم به خدا و درک کنم ارزشی رو که خدا برام قایله، خودمم برای خودم ارزش بیشتری قائل میشم، همونطوری که شایسته اش هستم به عنوانِ یه انسان، که شبیهِ هیچ انسان دیگه ای نیست، و کاملا منحصر به فرد هست…
نی نی الان با تکون هاش بهم میگه بله مامانی، در نزدِ خدا همه ارزشمندن.
دو تا پرنده دیگه تشریف آوردن رو شاخه تا تاییدیه ها رو بزن به کامنت:)
استاد حقیقت رو میگن که: برای ذهن، باید با منطق روبه رو شد تا باور کنه، همین مثالِ احساسِ لیاقت بچه ها قبل و بعد از تولد، که استاد مطرح کردن، دلیلِ آشکاری هست برای درکِ بهتر احساس لیاقت ما انسانها در بزرگسالی مون، اونجایی که ظاهرا درک و فهم مون بیشتر شده ولی در عمل به خاطر نوعِ تربیت دور افتادیم از احساس لیاقتمون.
این روزها چشم و ذهنم داره میبینه و کشف میکنه اون احساس ارزشمندی هایی رو که به صورت شرطی به انسان داده شده و انسان عادت کرده بهشون، و اگه نداشته باشه احساس کمبود میکنه.
دختر بچه ی زیبا و نازنینِ 5 ساله ای رو میشناسم که خیلی دوستش دارم، این کودکِ نازنین از این سن کم یاد گرفته و متوجه شده با زدن رژِ لب یا آرایش کردن قشنگ میشه، و درخواست میکنه مامانش براش رژ بزنه …
این دختربچه خودش زیبا و ملوسه به شدت، یعنی به نظر من همه بچه ها قشنگن، هر کدوم یه مدل.
اما تو این سن از جهان پیرامونش دریافت کرده اگه آرایش کنه بهتر میشه، احتمالا تایید شدن به خاطرِ زیباییِ آرایش روی چهره رو دیده در دیگران و خودشم الگو برداری کرده…
من هر بار که میبینم آرایش کرده، یا خودش توجه میکنه به ارایشش خیلی ریز بهش میگم تو بدون این هم قشنگی عشقم…
چقدر احساسِ خطر کردم تو ذهنم برای بچه ها با چیزهایی که دارن از پیرامونشون دریافت میکنن و الگوبرداری میکنن.
از خداوند عمیقا و قلبا میخوام خودم واردِ تربیتِ فرزندم نشم، همسرم هم همینطور، ما خودمونو تربیت کنیم فقط تا بچه روالِ طبیعی تری رو طی کنه، آروم تر باشه، اعتماد به نفس و عزت نفس و احساس لیاقتش لطمه نبینه، چیزهایی که خدا به محضِ تولد به همه مون داده بوده از اول، ولی تو این دنیا، ما با چیزی تحتِ عنوانِ تربیت یا آموزش از بچه ها میگیریمشون.
نجوا میگه، سمانه فوقش تو و بابایی بتونین کنترل کنین خودتون رو و کمتر آسیب بزنین به بچه و لیاقت و اعتماد به نفسش، با جامعه و مدرسه و دوستان و …. چه میکنی؟
اونا که تحت کنترل تو نیستن.
بله من نمیتونم صفر تا صد بچه مو کنترل کنم.
اون در نهایت راه و مسیر خودشو میره، چه با کنترل من چه بدون کنترل من.
اما من میتونم آگاهانه و نظارت روی تربیتِ خودم، اسیبِ بسیار کمتری به کودکم بزنم تا خودش راهشو پیدا کنه.
خداوندی که خلقش کرده باهاشه، مراقبشه، راهنماییش میکنه، تنهاش نمیذاره…
من سهمِ خودم رو درست انجام بدم، بقیه اش در کنترل من نیست، خدا هر لحظه حافظه.
من میتونم روی چیزی که کنترل دارم ورود کنم، و اونم فقط خودمم نه هیچکس دیگه ای حتی بچه ام که عزیزترینمه.
از خداوند کمک میخوام همینطور که تا حالا کمکم کرده از بدنه جامعه و باورهای اشتباه فاصله بگیرم، از الان تا همیشه هدایتم کنه که فریبِ نجواها رو نخورم و همرنگِ جماعت نشم…
این تلاش و همت و کوششِ منو لازمه داره.
خدایا به همه مون، اعم از پدر و مادر، خانواده، اقوام، دوستان، مدرسه، جامعه و … کمک کن تبدیل به بستری آرام و دور از تنش بشیم برای همه ی بچه های جهان، نه فقط بچه ی خودمون و عزیزانمون، که سالم و آروم و شاد رشد کنن، تجربه کنن، آزمون خطا کنن، بزرگ شن، لذت ببرن از زندگیشون، دنبال هدف هاشون برن و خوشحال باشن از زندگی شون.
الهی آمین.
خدایا شکرت برای این کلاس های آموزشی،کارگاه های مشاوره که برام ترتیب میدی و باهام شفاف صحبت می کنی.
سلام به دوست عزیزم سمانه جان
امیدوارم حالت عاااالی باشه و نی نی عزیزت هم به سلامتی به دنیا بیاد از خوندن کامنتت حس خیلی خوبی گرفتم و ذهنم خیلی باز شد و اتفاقاااا من هم چند روزی هست که یه نفر خیلی رو اعصابم بود و الان با این کامنت زیبات فهمیدم که راه حلش اینه که بایدد به نکات مثبت اون آدم توجه کنم تا حس و حالم خوب بشه وای که خدا پدر و مادر استاد رو بیامرزه که گفتن تا میتونید کامنتهای بچه هارو بخونید واقعا چقدر خوندن کامنت ها پربرکت و پرباره علاوه بر اینکه کلی حس و حالت خوب میشه
سپاسگزارم ازت سمانه جان بابت کامنت پرباری که گذاشتی
همیشه شاد و سلامت وثروتمند باشی دوست خوبم
سلام اعظمِ عزیز.
ممنونم از کامنتِ پاسخت و محبتی که به من و نی نی ابراز کردی.
منم دوستدارِ کامنتهای بچه های نازنینِ سایت هستم، از هر کدومشون یه چیزی برمیدارم که واقعا برام خوبه و بهش نیاز دارم.
امیدوارم همه مون در این مسیرِ بهبود و رشد، ثابت قدم باشیم و ادامه بدیمش تا همیشه.
بهترینها رو برات آرزو میکنم عزیزم، در پناهِ خدا باشی همیشه.
خدایا شکرت برای همه ی نعمت هات، همه ی روزی های حساب و غیر حسابت.
به نام خدای مهربانم و هدایتگرم
سلام به سمانه جانم
عزیزم شما عالی هستی
یه لحظه دلم خوایت عکس پروفایلت رو بزرگ کنم و ببینم و آرامش و سلدگی و حس خوبی رو در وجود شما و همسرتون پیدا کردم
تحسینتون میکنم که با همسرتون در بک مدار هستید
این نغمته که منم از خداوند میخوامش و اینکه نازنینم بهت خیلی تبریک میگم که بزودی مادر میشی و به نی نی زیبا و ناز و بامزه وارد زندگیت میشه
قطعا با وجود چنین مادر آگاهی، ابن محیط عالی برای ایشون مهیا میشه که راهش رو عالی انتخاب کنه و زندگیش رو عالی بسازه
خیلی جملات زیبایی در کامنتت استفاده کردی و حال بسیار خوبی رو منتقل کردی
آرامش، سلامتی، عشق ناب و ثروتهای بی انتها رو برای هممون آرزو دارم
سلام به زهرا جانِ نازنینِ حسینی.
زهرا جان خیلی ممنونم از کامنتِ بامحبتت و عشقی که با قلبِ پاکت بهمون هدیه کردی.
از خداوند بهترین ها رو برات میخوام.
هر اون چیزی که خواسته ی قلبِ نازنینت هست.
هر لحظه ات سرشار از شادی و حس خوب و سلامتی و ثروت باشه دوستِ مهربونم.
خدایا شکرت برای نعمتهای بی شمارت.
سلام سمانه جون
چقدرخوشحال شدم که یه نی نی داره میاد به خونمون
تبریک میگم وچقدربرات خوشحالم.
تا وسطای کامنتت که خوندم
میخواستن چندتا راهکاربهت بدم ،
ولی وقتی کامنتتو تموم کردم،دیدم
وااای چه مامان آگاهی داره نی نی مون
از قبل همه دغدغه های نی نی داشتن، وجواباشو میشناسی
وعالی براش راه حل پیدا کردی
چقدرخوبه که آدم تو جوونی به این دنیای آگاهیهای زیبا دست پیداکنه
چقدرخوبه که بچشو تومحیطی به این روشنی بزرگ کنه
هزارماساالله که اینقدرخوبی
به نظرم بچه توی شکم مادرش هم میتونه باورهای عالی رودریافت کنه.
اما یکی دوتا توصیه بهت میکنم که خودم ازشون بهره بردم وواقعا از وجود بچه هام لذت بردم ومیبرم
اولیش اینه که ازلحطه لحظه با فرزندت بودن لذت ببر
از شیردادنش ،از حموم کردنش،از تعویض لباس وپوشکش
همیشه باهاش بازی کن واینو بدون که اگه یک دنیا مادیات برای بچت فراهم کنی
اون وقتی خوشبخته، که باتو وپدرش بخنده
خودم به شخصه ،ازوجود بچه هام خیلی لذت بردم
ازهرسنشون
ازهرجنسشون
زمانیکه فکرمیکردم بهترین لباس وخوراک ومدرسه وخونه رو براشون تهیه کنم و
باتمام کاستیها نتونستم خیای کارارو براشون بکنم،
ولی وقتی بزرگ شدن به عینه فهمیدم اون زمان خوبی که باهاشون سپری کردم
هم برای خودم عالی بوده وهم اونا دائم ازش یاد میکنن،
نه امکاناتی که تونستم براشون فراهم کنم
بچه بزرگ کردن سخته ولی باعشق بسیارآسون میشه ود لپذیر
به هرحال
ازاینکه مادرآگاه وجدید تو گروهمونه خیلی خوشحالم
خودت وهمسرجون ونی نی نازت
همیشه شاداب باشید
سلام به خانمِ مهرکِ نازنین و مهربان و عزیزم.
با پیامتون شادی رو به من و نی نی هدیه دادین.
از پیشنهادتون خیلی ممنونم و تمام تلاشمو میکنم که هر چه بیشتر از لحظاتِ بودن با نی نی لذت ببریم، نی نی که خداوند بهمون هدیه داده و هر روز از خدا سپاس گزاری میکنم برای داشتنش.
مامان مهرکِ عزیز و دوست داشتنی از خوندنِ کامنتهاتون بسیار لذت میبرم و از خداوند بهترین هارو برای شما و خانواده ی عزیزتون میخوام.
اسمتون بسیار زیباست و حسِ خیلی خوبی بهم میده، ممنونم از لطف و محبتتون.
خدایا شکرت برای همه ی نعمتهات، برای سلامتی، روزیِ حساب و غیر حساب، برای آرامش و امنیت و شادی.
درود بیکران خداوند خدمت استادم عباسمنش و همه کسایی ک این نوشته رو میخونن،
خداروصدهزارمرتبه شکرت ک در این مسیر الهی هستم و هم فرکانس شدم با این سایت و این صحبت ها،
من و فقط من هستم ک هرلحظه شرایط زندگیم را خلق میکنم،،
این جمله ایه ک من باید هر روز و هر لحظه تکرارش کنم و بشه ذکر هر لحظه ام تا بره تو وجودم تا با تک تک سلول هایم یکی بشه ک کل شرایط زندگی اعم از سلامتی مالی روابط و هر چی ک الان هست در زندگیم را من بوجود اوردم،،
و هرچقدر ک این جمله را بیشتر باور کنم بیشتر دست خداوند را باز گذاشتم برای هدایت، و البته ک میدونم سخته،،
باید تکراااار کنم و تکرار،
منی ک زندگیم همیشه باری به هرجهت بوده و پر از شرک درک میکنم و میفهمم ک برام سخته فهم و قبول کردن این جمله،، قبول این جمله یعنی همون توحید همون ارامش،، در ارامش بودن همون فرکانسیه ک تمام اتفاقات قشنگ زندگی و هرچیزی ک میخای اونجا هست،،
استاد جانم حال اون لحظاتی ک گریه میکردی و ذوق داشتی از اینکه قوانین کیهانی رو در قران پیدا میکنی رو از صمیم قلبم خریدارم
استادعزیزم نوش جونت این همه ثروت و نعمت و ازادی و روابط و سلامتی ک داری
به نام خداوند بخشنده ی روزی گستر
سلام و درود به استادعزیزم ومریم جان و تمومی دوستان ارزشمندم درمسیررشدوپیشرفت
سپاسگزاره خداوندم که به من فرصت دوباره داد تابتوانم ازآگاهی های ناب استادم برخوردار شوم
عجب آگاهی های ناب وخالصی،استادجان درمورد خالق بودن شرایط زندگیمون تو دوره ی دوازده قدم خیلی عالی ومفصل توضیح دادید
هربار که پیش میرم باتماااام وجودم اگاهی های دوازده قدم رو با ولع بیشتری گوش فرامیدم،اصلا روزوشبم داره باهمین آگاهی ها سپری میشه،شاید هنوز خودتون ندونید که بااین دوره دارید چه تحول عظیمی در وجود بندگان خداوند ایجادمیکنید
استادبااینکه هزاران هزار بار این آگاهی ها رو چه ازطریق محصولات چه ازطریق سفرنامه و زندگی نامتون و چه فایلهای دانلودی برامون به اشتراک گذاشتید اما هربار این آگاهی ها برای من یک تازگی به خصوصی داره،اونقدر مشتاق شنیدنشون هستم که به ولله قسم هیچ وقت فکرنکردم که اون تیکه ازقسمت فایل تکراریه
یعنی قشنگ میفهمم هربار که چندین بار یک فایل گوش میدم،احساسم ودرکم وعملکردم بهتروبهترمیشه
درووغه محضه که کسی ادعاکنه بایکبار شنیدن این فایل ها یک شبه زندگیش عوض شده
چون اونقدرما درگیرحواشی هستیم که نیازداریم حتی توی خواب هم این اگاهی های ناب وخالص رو به خودمون یاداوری کنیم
استاداونقدر باگوشتوپوستواستخونم این صحبتهاتونو درک میکنم که باهرجملتون وجودم به لرزه درمیاد که چقققدر خداوند دقیق و عادل اتفاقات زندگیمون رو مطابق با فرکانسهامون رقم میزنه
بخدا که هیچ چیز الله بختکی نیست و دری به تخته نخورده که خداخواسته باشه به یکی ظلم الکی کنه یا اینکه به کسی عزت ومقام بده
همه چیز دست خودمونه،دست اینکه چقدربرای خودمون ارزش قائلیم که جهان هم باتوجه به خودارزشمندیمون بهمون پاسخ بده
من وقتی وارد این سایت الهی شدم همیشه خودمو سرزنش میکردم و میگفتم من کجا استادکجا،لیاقت من کجا،لیاقتی که استادبرای خودشون ایجادکردن کجا…
ولی الان که دارم فکرشومیکنم اونقدرهم ازدرون احساس بی لیاقتی نداشتم،چون بعدازشش ماه عضویت اونقدر تغییرات شخصیتم برام مهم بود که تصمیم گرفتم دوره ی دوازده قدم رو بخرم و روی خودم سرمایه گذاری کنم
دوره ای که وقتی کسی قیمتش رو میفهمید به من میگفت تو دیوانه شدی میخوای برای چارتا صحبتی که توفایلهای دانلودی هم اصلش بیان شده دوباره پول بدی
درصورتیکه من اونققدر شیفته ی تغییرات درون شده بودم که این حرفا هیچ اثری رومن نداشت
الان میفهمم که چقدر من برای خودم ارزش قائل بودم که حاضرشدم تو شرایطی پول این دوره رو پرداخت کنم که خودم هیچ درامدی نداشتم و خداوند دل همسرم رو بدون اینکه من اصراری کنم نرم کرد و هرماه پول این دوره رو بحسابم واریزمیکرد و برام میخریدش
واقعااون یکسال به طرز معجزه وار دل همسر نرم بود که این دوره رو برام بخره
خداروشکر که وارد این دوره شدم،میخوام بگم یکی از فوق العاده ترین بی نظیرترین و خاص ترین آگاهی هایی هست که من تابه الان توعمرم شنیدم
یعنی هرکی تواین دوره بیاد و خودشو مثل یک کودک یکساله فرض کنه که میخواد ازاول همه چیزو یادبگیره و این درک هم داشته باشه که همین اصل است و دیگر هیچ،بخداقسم زمینو زمان دربرابرش تعظیم خواهندکرد
نکته ی کلیدی این فایل برای من اینه که من خااالق شرایط زندگیمم،فارغ ازینکه دیگران برای من خوبی بخواهند یا بدی،وقتی خداوند رو از رگ گردن به خودم نزدیکتر ببینم و ایمان داشته باشم که هردرخواستی ازخداوند داشته باشم بشرط بندگی کردنم خداوند استجابت میکند درخواست من رو
وقتی من وظیفه ی بندگیمو خوب ادا کنم،خداوند هم وظیفه ی ارباب بودنشو بهتراز بندگی کردن من ادا خواهدکرد
من باید دراین مسیر استمرار بورزم و ادامه بدم و تمرکز برزیباییهای زندگیم،اطرافیانم،همسرم فرزندم،،قطعا و بدون شک من رو به زیبایی های بیشتری هدایت خواهد کرد
چون این یک قدم اصلی هست درزندگی برای اینکه تغییروتحولات زندگیم شروع بشوند
استاد این مسئله ای که برای همسرم پیش اومد و شرایط جوری پیش رفت که من به جای ایشون دارم مغازشون رو اداره میکنم،خیلی دارم بیشتر روی خودم کارمیکنم
یعنی انگار دقیقااین مسئله ی به ظاهرناجالب برای همسرم پیش اومد که خدا منو یه پله بیشتر رشد بده
یکی از موردایی که دارم تومغازه ی همسرم خیلی خوب روخودم کارمیکنم همین صداقتی هست که توکارم دارم
دقیقا همون جوری که همسرم مد نظرش هست کارهای مغازه رو پیش میبرم و شب که میشه حساب اون روز رو بدون یک ریال کموزیاد بهش اطلاع میدم
و بدون هیچ منتی بااحساس لیاقت عالی کارهاش رو انجام میدم،و چه احساس فوق العاده ای ازین بابت نسبت به خودم دارم
حالا افکاری که خیلی ها مخصوصا خانم ها دارن بهم میگن اینه که هرچی این مدت کار میکنی پولشو به همسرت نده برو یه حسابی برای خودت باز کن،و بگو که حقم رو میخوام بابت کارکردن تومغازت بگیرم
درصورتیکه من اومدم خودم رو امتحان کنم ببینم چقدر میتونم باصداقت و درستکاری کارم رو انجام بدم
درصورتیکه همسرم هم آدمیه که اصلا نمیپرسه امروز چقدر پول به حسابم اومده،اما من بخاطر اعتمادی که بهم داشته و مغازش رو بهم سپرده باصداقت کامل بهش گزارش میدم که امروز چطور پیش رفت و چه مقدار پول به حسابت واریز شده
درواقع من بیشترازینکه بخوام توقع مالی ازهمسرم داشته باشم دوست داشتم بیام ازدرون شخصیتم رو رشد بدم
وقتی بامشتری هاارتباط برقرارمیکنم و یه چیزی ازمن درخواست میکنن،آگاهانه درجوابشون کلمه ی چشم رو به کارمیبرم
هرکدوم از اونها رو باهرویژگی اخلاقی میپذیرم و اگاهانه سعی میکنم به تموم اونها با رفتاری خوش برخورد کنم
استاد تواین چندمورد من واقعا مشکل داشتم و هیچوقت خودم رو لایق این نمیدونستم که خواسته باشم باهمه اینقدر فوق العاده وبدون ترس رفتارکنم
هرمشتریی که واردمغازه میشه آگاهانه یکویژگی مثبت ازظاهرش رو برای خودم یاداوری میکنم تا رفتارخوبی رو هم ازدرونش برای خودم برانگیخته کنم
و واقعا نتیجه ی فوق العاده ای میگیرم ازینکه آگاهانه سعی میکنم جوری رفتارکنم که ازاستادم یادگرفتم
بخداکه تموم اتفاقات به ظاهر ناجالب زندگیمون هم برامون خیروبرکت داره،من اگه میخواستم اززمینو زمان گله مند بشم و بگم که من که دارم رو خودم کارمیکنم پس چرا این اتفاق برای همسرم پیش اومد،هیچ وقت هم نمیتونستم به صدایی که خداداره باهام حرف میزنه گوشبدم که بهم گفته شد خودتو تواین موقعیت بامغازه ی همسرت رشد بده
وواقعا همینطوربود،ان مع العسر یسرا همه چیز پیش رفت،همراه این سختی هایی که ازلحاظ فیزیکی کشیدم و علاوه بر کارهای خونه کارهای مغازه هم به دوش من افتاد،باعث شد که ازدرون من بیشتر رشد کنم،باعث شد که صداقت وراستیم تقویت بشه،باعث شد اعتمادبنفس و عزت نفسم رشد کنه،باعث شد که به خودارزشمندی خودم بیشتر پی ببرم و بیشترروی این ویژگی هام سرمایه گذاری کنم
چون تا ازدرون روی ویژگیهای خوبمون سرمایه گذاری نکنیم و احساس لیاقتمون رو،اون ظرف درونمون رو بزرگتر نکنیم،هیچوقت پولوثروت به دنبال مانخواهد آمد
خداروصدهزاران مرتبه شکر که باتموم آگاهی های شما فهمیدم بزرگترین سرمایه ی اصلی ما،رشد شخصیتیمون هست،نه اینکه عدد حساب بانکیمون بالاتربره
فهمیدم که وقتی ایمان به قدرت خداوند داشته باشم و خالق بودن شرایط زندگیم رو باتمام وجودم باور کنم،زمینو زمان به خدمت من درمیاد
باتمام وجودم دارم سعی میکنم که اصل قانون رو تو تمام جنبه های زندگیم اجراکنم
هرموقع باتعهدبیشتری قانون درست رو توزمدگیم اجراکردم بخداقسم به طرز عجیبی از آدمایی که همش تو درودیوارن دور میشم
هرموقع بااحساس خوب درمغازه ی همسرم رو بازکردم و سعی کردم مثل یک کارمند درستکار براش کارکنم،اززمینو زمان خدا مشتریهای دست به نقد سمتم هدایت کرده
هرموقع سعی کردم نق نزنم،گله وو شکایت نکنم زمینو زمان گوش به فرمان من بوده و همه چیز اونجور که خواستم پیش رفته.
بخدا که من یکی تموم صحبتهاتون رو باتمام بندبند وجودم تأییدمیکنم و ازوقتی که به صحبتهاتون طبق مدار درکم بهشون عمل کردم واقعا نتیجه فوق العاده بوده
به امید روزی که بیام نتیجه ی صداقت پیشگیم رو برای استادعزیزم بیان کنم،و بگم همین یک مورد اصلی که اگه هرآدمی بااحساس لیاقت توزندگیش اجراکنه خواهد دید که همون رزقی که علی(ع)راجبش میگه دنبالت میدوه دنبالش خواهد آمد
صداقت صداقت راست پیشگی یکی از موردایی هست که واقعادارم باتمام وجودم روی خودم کارمیکنم
ان شالله خدا ما رو به راه راست به راه کسانی که نعمت داده هدایت کند
ربّنا لاتُزِغ قُلوبَنا بَعْدَ اِذ هَدَیْتَناوَهَب لَنا من لَدُنکَ رحمه اِنّکَ أَنْتَ الْوَهّاب…
سلام به صفا خانم گنجی خواهر نازنینم در این سایت بهشتی وقت شما بخیر امیدوارم حالتون عالی باشه خواستم ازتون تشکر کنم بابت این کامنت بسیار زیبا و شیوا احسنت بر شما دست شما درد نکنه خط به خط آن را با عشق و لذت خواندم درود بر شما که صداقت را پیشه کردید و بر آن اصرار ورزیدید در برابر اطرافیان و دوستانی که از شما جور دیگری خواسته بودند.
در پایان برایتان شادی سلامتی خوشبختی ثروت و سعادت در دنیا و آخرت خواستارم و به خدای مهربان می سپارمتان و خدانگهدار.
به نام خالق هدایتگر به زیبایی سلام به همه ی دوستای عزیزم و همین طور به استاد عباس منش و مریم جون نازنینم.
خداجونم عاشقتم من صد هزار تا به بالا برای همه چی برای وجود با برکتت توی زندگیم. برای حضورم در این لحظه در سایت . خوش حالم برای تک تک تجربه های زندگیم خوش حالم برای تک تک نگرش هام و افکارم که در مدتی که در اینجا بودم ایجاد شد. خوش حالم و شادم و سپاس گزارم برای تک تک درسهایی که بهم دادی برای این احساس خوشبختی و ارزشمندی خدایا من عاشقتم عاشقتم.
متشکرم برای تمام تضادهای زندگیم الخصوص دونه به دونه ی درس هایی که از هرکدومش گرفتم و بزرگ شدم و رشد کردم خداجونم تو به من دنیایی از مهارت و توانایی هام رو که اصلا به عنوان ارزش حساب نمیکردم نشونم دادی دمت گرم خداجونم دمت گرم خوب بلدی همچی رو درست و شیک و مجلسی کنار هم بچینی. من عاشقتم
مم امروز به یه چالشی تو رابطه ام با مادرم برخوردم برخلاف قبلا که خودم تمام طول روز یه آدم قربانی میدونستم و شروع میکردم به غر غر کردن تونستم در عرض یک تا نیم ساعت به کمک درخواست از خداجونم و به لطف به یادآوردن قوانین کیهانی احساس خوب اتفاق خوب احساس بد دست تو آتیش اتفاق بد خلاصه اهرم رنج و لذت ذهن گوگولی رو مدیریت کنم که نتیجه شد یه روز خوب و به شدت آگاهی دهنده برام و همین طور رابطه خوب در طول روز با مامان عزیزم.
به مهمانی هدایت شدم که باعث شد بفهمم تک تک توانایی هام در انجام کار خونه حضورم در این سایت
تفکر و نگرشی که در این جا کسب گردم توانایی مدیریت ذهن و دیدن زیبایی ها و تک تک تجربه ها م در زندگی باارزش هست چیزی که خیلی ها به شدت بهش نیاز دارند و چه بسا خودشون نمیدونند
استاد به خدا قسم که پذیرش تک تک اتفاقات زندگی رو تسلیم بودن در برابر الله و خالق زندگی خودمون بودن چه خوب چه بد با فرکانس ها یه گنجه یه ثروت باارزش که به شدت کمک میکنه و تعداد کمی هستند که میتونند بپذیرند و قبول کنند بچه ها به خدا باید قدرخودمون رو بدونیم قدر همین که به دنبال رشد و پیشرفت هستیم به دنبال اصل و اساس در زندگی نه حاشیه و تهمت و غیبت نه تقصیر انداختن گردن دیگران و یاس و ناامیدی
همه ما تو در این غار حرا که هستیم خیلی خیلی خوش بختیم خدا جونم بدجوری دوستمون داره یه جور ویژه استاد جان من عاشقتم برای این که متعهدانه روی بهبود شخصیت و زندگیت کار کردی و با عشق در اختیار ما این آگاهی ناب الهی رو میزاری خدا انشالله میلیارد ها برابرش رو درزندگی به طرق مختلف بهتون برگردونه .
امروز که عصبانی شده بودم این فکر اومد که الان تو خودت رو قربانی این اتفاق میدونی و احساس بی ارزشی میکنی برای همین عصبانی هستی اما حقیقت این که اگر بخوای جرو بحث کنی همچنان در این مدار میمونی و نتیجه ای جز اعصاب خوردی و روز بد نداری اما اگر بگزری نتایج عالیه از این مدار خارج میشی اتفاقات و پاداش های عالی به افراد در دل همین تضاد ها داده میشه همه این ها رو خدا گفت ووشد آب رو آتیش وجود من .خیلی خیلی خیلی خوش حالم.
امیدوارم با نتایج بیشتر و بزرگ تر بیام استاد جونم به خصوص از نظر مالی و باهش دوره احساس لیاقت بخرم و بهتر از الان روی خودم کارکنم انشالله منم در مدارش قرار میگیرم.
پیش به سوی موفقیت و فراتر از آن در آغوش توحید و یکتا پرستی.
دست حق نگهدارتون باشه.