رابطه «ماندن در فرکانس حسادت» و «تجربه ناخواسته‌های بیشتر» - صفحه 3 (به ترتیب امتیاز)

133 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ساحل آرامش گفته:
    مدت عضویت: 1663 روز

    به نام خدای مهربان🪴

    ارتباط بین موندن در فرکانس حسادت با تجربه ناخواسته های بیشتر

    حسادت یکی از مهمترین بیماری های مزمن فکریه که ریشه اش توی باور به کمبود و باور به عدم لیاقت و عدم درک ساز و کار جهان داره

    وقتی که حسادت میکنم، این حسادت مثل آتیشیه که دودش فقط و فقط چشم خودم رو میسوزونه و زندگیم رو پر از صدمه های جبران ناپذیر جسمی و ذهنی میکنه بیماری که منو در جنگ دائمی با خودم نگه میداره از در صلح بودن با خودم خارج میکنه اتصالم رو با جریان هدایت قطع میکنه، هماهنگیم رو از بین میبره و آروم آروم این بیماری فکری در قالب ناخواسته های بیشتر و در قالب بیماری‌های جسمی زیادی وارد زندگیم میشه

    باید سعی کنم تا قانون جهان رو درک کنم قانون جهان و ساز و کاری که بر اون هست و به فرکانس ها و باورهای خودمون پاسخ میده

    اگه این قانون رو درک کنم اون وقت میفهمم که هر فردی توی هر جایگاهی که هست خوشبخت یا بدبخت، فقیر یا ثروتمند، سلامت یا بیمار، دقیقاً جای درستشه و نتیجه باور ها و فرکانس های خودش رو تجربه میکنه

    درک این موضوع مهم ترین کلید برای رسیدن به صلح با خودم میشه

    باعث میشه از جنگ فرسایشیِ مسابقه با دیگران بیرون بیام

    و آماده بشم تا به سبک شخصی خودم زندگی کنم

    این موضوع شاه کلید رسیدن به احساس خوب و بیشتر موندن توی احساس بهتره موقعی که حسادت میکنم یعنی باورم اینه که به اندازه کافی ارزشمند و توانا نیستم

    باورم اینه که موفقیت، ثروت، یا هر چیزی که توی جهان ارزش داره به مقدار خیلی کمی وجود داره

    باورم اینه که زندگیم تحت سلطه عوامل بیرونیه و میخوام به جای اینکه از موفقیت‌های دیگران انرژی بگیرم و خودمو رشد بدم

    دوست دارم اونا رو هم توی همون کمبودها و مشکلاتی ببینم که خودم دارم ازشون رنج میکشم

    و میخوام با این کار درد ذهنیِ کمتری بکشم از محدودیت هایی که به خاطر باورهای محدود کننده خودمه

    به خاطر همینه که وقتی میبینم کسی زودتر از من به موفقیتی رسیده بهش حسادت می کنم

    چون احساس عقب موندن از قافله میکنم انگاری توی مسابقه ای بودم که وقتش تموم شده و این فرد زودتر از من همه چیزو به دست آورده

    نتیجه این باورهایی که دارم باعث میشه که محدودیت های بیشتری رو تجربه کنم کمبودها و ناکامی های بیشتری وارد زندگیم میشه

    خودم رو یه فرد سرخورده و ناتوان میبینم که توانایی رسیدن به موفقیت رو ندارم

    اگه کسی از موفقیت هاش صحبت کنه یا فردی از فرد دیگه ای تعریف کنه و این کارها باعث بشه که ناراحت و عصبی بشم و احساس بدی در من به وجود بیاد به خاطر اینه که عزت نفس ندارم

    اگه ناراحت میشم چون خودم رو سریع دارم باهاش مقایسه می کنم و چون هنوز اون موفقیت ها رو ندارم به شدت بهش حسادت میکنم

    اون وقت به خاطر کمبود عزت نفسم، نمیتونم توانایی های خودمو ببینم

    فکر میکنم که همه افراد از من بهتر و توانا ترن

    این کارها باعث میشه که خودمو قضاوت کنم و به احساس یاس برسم

    از دست اونایی که موفق شدن عصبانی بشم چون فکر میکنم که توانایی رسیدن به این موفقیت ها رو ندارم

    احساس عقب موندن از قافله و بی ارزش بودن در برابر اون فرد موفق میکنم

    اونوقت به جای اینکه به خواسته های خودم تمرکز کنم، تمرکزم اینه که چه جوری مانع موفقیت دیگران بشم

    اگه احساس لیاقت و عزت نفس نداشته باشم اون وقت این باور همیشه مثل یه دشمن گوشه ذهنم منتظر میشینه تا با کوچکترین روزنه ای اونقدر با نجواهاش منو تخریب کنه و توانمندی هام رو در نظرم ناچیز نشون بده که دیگه نتونم باور کنم که منم میتونم اون موفقیت ها رو داشته باشم برای همینه که وقتی از موفقیت کسی خبر دار میشم نه تنها خوشحال نمیشم بلکه از دست این فرد هم عصبانی میشم، چون فکر می کنم خودم ناتوانم

    بهترین راه برای درمان حسادت اینه که بدونم و ایمان بیارم هر وقت حسادت میکنم دارم به جهان درخواست کمبود بیشتر رو میدم جهان هم قطعاً منو به مسیری میبره که کمبود های بیشتری رو تجربه کنم، ولی اگه هر بار که موفقیت یک فردی رو تحسین کنم به جهان درخواست داشتن اون موفقیت رو ارسال میکنم و جهان هم قطعاً منو به مسیر اون موفقیت هدایت میکنه

    اون وقت دیگه فکر حسادت کردن هم به سرم نمیزنه

    اما موقعی موفق به انجام این کار میشم که این قانونو باور کنم

    موقعی که بتونم باورهای قدرتمند کننده ای مثل باور به فراوانی و داشتن احساس لیاقت درباره بهترین ها و همچنین عزت نفس رو در خودم ایجاد کنم، تا این باورها توی این لحظات کمکم کنن تا بتونم به نجواهای ذهنم غلبه کنم

    طوری که از دیدن موفقیت افراد خوشحال بشم

    موقعی که باور احساس لیاقت رو در خودم ایجاد کنم درهایی از برکت به زندگیم باز میشه و باعث میشه تحسین جزء ویژگی های طبیعیم بشه

    وقتی بتونم تحسین رو جایگزین حسادت کنم اون وقت در تجربه زندگیم فراوانی جایگزین کمبود میشه

    عشق جایگزین نفرت میشه

    سلامتی جایگزین بیماری میشه

    ثروت جایگزین فقر میشه

    و آرامش جایگزین نگرانی میشه

    سپاس فراواوان از شما استاد عزیز وخانم شایسته جان🪴

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  2. -
    رویا میانکاله گفته:
    مدت عضویت: 996 روز

    به نام یگانه خالق زیبایی ها

    سلام به استاد عزیز و گران بها و مریم جان عزیز و الحق که شایسته هستین

    سلام به دوستان عزیزم

    من یکی از دانشجوهای دوره عزت نفس هستم و الان تقریبا دو ماهی میشه دوره رو خریدم و هنوز تو جلسه یک هستم قبل این دوره ،دوره 12 قدم خریدم یکسال باهاش بودم و فکر میکردم من عزت نفس دارم ولی بعد پایان دوره 12 قدم با اینکه نتیجه ریز و درشتی گرفتم بازم ته دلم یک خلا داشتم که تموم دوستانی که قبل دوره عزت نفس دوره های دیگه گرفته بودن و نتیجه های بزرگم گرفتن همین احساس منو داشتنو این بازم مصمم تر میکنه که دوره عزت نفس پایه همه دوره هایت و به نظرم تنها دوره ای که حتی به تنهایی میشه به کل خواسته ها رسید و تا آخر عمرم باید روش کار کرد.

    وداستان هدایت من به این فایل برمیگرده به دیشب که احساسم یک جوری شد که من خیلی وقته تو جلسه یک عزت نفس هستم اینکه بچه ها میگفتن ما با دوره عزت نفس دوره های دیگه کار می‌کنیم یا اینکه من تو این دوره در واقع دارم کل کامنت ها رو میخونم یعنی 280 صفحه بود و من تو این دوماه تقریبا 130 صفحه خوندم و هنوز ادامه داره و هی ذهنم میگفت بسته عقب افتادی برو جلسه بعد که خلاصه گفتم برم نشانه ها بزنم ببینم خدا چه هدایتی برام میاره دیشب وقتی اومدم روی این فایل در واقع کل متن مریم جان نخوندم گذاشتم امروز تمرکزی کار کنم که دیدم بله آخر متن نوشته دوره عزت نفس و خدا بهم گفته عشق من عجله ای نیست و باید بگم من تو این دوماه واقعا دارم لذت میبرم شاید در روز 2الی3 صفخه کامنت بخونم ولی گفته های استاد جانم در طول زندگی روزمره سعی میکنم استفاده کنم هدایت و نشانه دنبال کنم هر تضادی رخ بده میدونم تو دلش حل مسئله هست میدونم که این تضاد میخواد منو به خواسته ام برسونه حسادتم داشتم به شدت ولی خیلی خیلی کمتر شده چون تو این دوره گفته شده من هر طوری که هستم با ارزشم با هراشتباهی .هر انسانی یه توانایی داره من فقط باید خودم با دیروز خودم مقایسه کنم میدونم که خودم مسئول زندگی الانم هستم ولی گذشته من تاثیری روی فردای من نداره اگه من امروزم احساسم خوب نگه دارم توجه ام به نکات مثبت باش خودم مسئول بدونم.

    و این نشونه بهم گفته تا دوماه دیگ هم اگه خوندن کامنت طول کشید اشکالی نداره چون تو کامنت های بچه ها کلی گنج کلی مثال زده شده کلی ایده گفته شده کلی نتیجه داده و این برام الگو میشه و این احساس خوب باعث میشه من ایمانم بیشتر بشه که آره منم میتونم .

    بچه ها هرکسی که کامنتم میخونه مطمئنم که دوره عزت نفس یک گنج

    همه دوره های استاد عالی هستن ولی دوره احساس لیاقت و عزت نفس مهم ترین البته من هنوز دوره احساس لیاقت نگرفتم و دارم پس انداز میکنم که هر وقت که تکامل ام طی شد دوره با ارزش بخرم

    میدونید چیه از نظر من و قانون جهان اینه که وقتی خودت با ارزش بدونی خودت لایق بدونی وقتی خدا رو همواره کنار خودت عاشق خودت همراه خودت بدونی لاجرم همه نعمت ها به سمتت میاد وقتی خودت قربانی نشون ندی خودت ضعیف نبینی خودت مسئول تغییر زندگی دیگران ندونی از ضعف ها و نقاط قوت شخصیتی و توانایی هات با خبر باشی وقتی بدون هیچ قید و شرطی عاشق خودت باشی وقتی همه رو آینه خودت ببینی و مهم ترین اصل فقط به رب به یگانه خدا قدرت بدی و خودت در برابر فقط فقط خدا کوچیک و حقیر بدونی همه نعمت ها تاکید می‌کنم همه ثروت رابطه با خود خدا دیگران سلامتی عشق آرامش سرازیر میشه من به این باور دارم ایمان دارم ولی دارم تکامل ام طی میکنم وقتی اشتباه میکنم به خودم خورده نمیگیرم به خودم توهین نمیکنم همین چند روز پیش کلی تو مسافرت هدایت شدم خودم لایق چیزای خوب دیدم و واقعا لذت بردم .

    شاید یک عده ای از بچه ها هنوز مقاومت دارن شاید هنوز با این دوره طلایی رابطه و حس خوبی در حال حاضر نگیرین بچه ها اصلا ایرادی نداره چون همه چیز تکامل داره شما فقط از خدا بخواه در موقع مناسب هدایت بشین به این دوره مطمئن باشین خدا تو بهترین زمان هداییتتون میکنه بچه های بودن که چند سال پیش این دوره گرفتن و سر سری گذشتن بعد چندسال برگشتن این همون رعایت نکردن تکامل بوده و بازم ایرادی نداره خداروشکر که الان برگشتن و من به خودم افتخار میکنم با اینکه قبل دوره 12 قدم خیلی نشانه دوره عزت نفس میومد ولی من مقاومت کردم احساس میکنم با دوره 12 قدم آماده شدم تکامل ام طی شده و الان با جون و دل از این دوره لذت میبرم .

    همین الان میدونید چی شده پول به حسابم واریز شد همین الان که می‌نوشتم دیدم پیام وا یزی او مد من سرویس بچه ها هستم و عاشق این شغلم با آزادی که دارم زمان پرداخت هزینه رو بین 20 الی25 هرماه گذاشتم و این ماه کسی واریز نکرده بود و صبح ذهنم اومد گفت ببین لایق حتی حقوقت نیستی بیا به خانواده ها پیام بده اگه هم رویای چند ماه پیش بودم واقعا این کار می‌کردم ولی امروز گفتم مگه حقوق منو خانواده ها میدن حقوق من دست خداست من به هیچ کس پیام نمیدم من از خدا میخوام باورتون نمیشه همون صبح فک کنم ساعت 9 اینا بود یک واریزی و الان دومین واریزی و میگم خدایا دمت گرم رویا جان دمت گرم اینه ایمان و باور به خدا .

    آنقدر خدا ازاین لذت ها بهم داده الان حتی زیاد ذوق نمیکنم چون باورم داره میشه این یک قانون و من طبق قانون خدا و جهان پیش میرم و لاجرم جوابم داده شده .

    در آخر بگم بچه ها فقط نقطه تمرکزتون روی خودتون باش نقاط ضعف و قوت خودتون پیدا کنید خودتون تحسین کنید و بیشتر به زیبایی ها توجه کنید و فقط از خدا طلب کنید همه چیز به موقع بهتون داده میشه .

    خدایا شکرت چی بگم که همه اینا از تو .

    من به خودی خود هیچم همه چیز همه کس تویی.

    سپاسگزارم که بازم دستم گرفتی بازم تو بغلت نگه ام داشتی ازم مراقبت کردی آرامش قلبم شدی

    عاشقتم .

    همه شما رو به دستان پرقدرت خداوند می‌سپارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  3. -
    محمد دِرخشان گفته:
    مدت عضویت: 1929 روز

    به نام خدا

    استاد چون من زندگی حسادتی نسبت به کسی نداشته ام شاید نمیتوانم به درستی کلمه حسادت را درک کنم

    مدعی 100 در 100 نیستم ولی تا جایی که الان حضور ذهن دارم نسبت به هیچ شخصی حسادت نداشته ام

    درک نمیکنم که چرا ما اصلا باید حسادت داشته باشیم اگه ما به خدا و خودمون ایمان داریم و معتقد هستیم که به هر آنچه که می‌خواهیم می‌توانیم برسیم پس دیگه حسادت معنی نمیده

    وقتی سعی کنیم در لحظه حال زندگی کنیم نه ترسی داریم و نه اندوهگین هستیم داریم از زندگی لذت میبریم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  4. -
    محمدرضا یکتای مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1341 روز

    به نام خالق زیبایی

    سلام به همه دوستان

    احساس خوبی دارم‌این لحظه با خوندن مطالبی در مورد حسادت که چقدر راحت میشه این احساس رو نذاریم بهمون صدمه بزنیم و تازه از اون استفاده کنیم برای احساس خوب.

    اول از همه این احساس حسادت هم در من هست و مخصوصا وقتی یکی از دوست های خودم رو میبینم این حس اذیتم میکنه و امروز از خدا خواستم که میخوام اینطور نباشم.

    میخوام یاد بگیرم‌تا تحسین کنم. تبریک بگم و احساس خوبی نسبت به موفقیت های دیگران داشته باشم.

    و مقایسه نکنم‌خودم رو

    و اینکه باور فراوانی رو در خودم نهادینه کنم.

    همه چی در حد بی نهایت وجود داره

    کامنت بچه ها هم خیلی برام‌ خوب بود که بتونم روی خودم کار کنم.

    و اینکه باید همیشه این حس تحسین و تبریک و تایید موفقیت های دیگران هر روز کار بشه.

    من خودم همیشه ی ماشین خارجی مدل بالا میبینم توی دلم تحسینش میکنم.

    میگم‌ حلالت باش‌.ماشالله .انشالله بهتر از این داشته باشی و خدا رو شکر میکنم‌ و کلی تحسین میکنم‌ طرف رو و میگم این ی فرشته ای از خداست توی این ماشین.و حالم خوب میشه.

    ولی اینو بگم الان چند وقت بود این کار‌کم‌رنگ شده بود که الان فهمیدم ما باید هر روز روی خودمون کار کنیم

    عاشقتونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  5. -
    علی بردبار گفته:
    مدت عضویت: 1867 روز

    به نام بهترین رفیقم، که رفیق را معنا کرد❤️

    ✔️بنظرم جانمایه حسادت، همان چیزی است که انگیزه می‌نامندش…اگر نباشد، خب، امکان حرکت وجود نخواهد داشت. اصلا چیزی را نمیخواهی و رقابت نخواهی کرد….بنابراین، آنچه حسادت را بوجود میاورد، یعنی حس رقابت، فی نفسه بد نیست… اگر کسی شدیداً رقابت طلب است، باید بخاطر این خصوصیت خدا را شکر کند👍

    ✔️بنظرم میرسد آنچه رقابت را به حسادت تبدیل میکند، تنبلی و عدم اعتماد به خداست که بدخواهی برای دیگران را بوجود می‌آورد…

    ✔️مرسی بابت این مفاهیم عالی که درکشان، بصورت جمعی خیلی راحت تر اتفاق میافتد…مرسی که هستید، دوستان عزیزم❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  6. -
    Serveh گفته:
    مدت عضویت: 949 روز

    به نام خداوند یکتا و مهربانم

    سلام

    چقدر خوبه هر روز نقاط ضعفمون رو به کمک اموزه های استاد عزیزمون پیدا میکنیم و میتونیم روی اون کار کنیم و بهبودش بدیم

    این نقطه ضعف یه پاشنه آشیل بزرگه که هر کی دچارش بشه واقعا از نعمتها خودشو محروم کرده و ظلم بزرگی در حق خودش کرده . البته خیلی وقتها ما ناخوداگاه این اتفاق برامون میفته و اصلا متوجه نیستیم داریم حسادت میکنیم .

    حسادت انقدر حسش بده که وقتی کلمه شو هم مینویسم حسم بد میشه چه برسه وقتی که در فرکانسش قرار میگیرم .

    حالا من متوجه یه ریشه بزرگ درون خودم شدم وقتایی که سعی میکنم داشته ها و دستاوردهای دیگران رو نادیده بگیرم و بهش توجه نکنم بخاطر این هست که من عمیقا از اینکه کسی به جایی برسه یا چیزی بدست بیاره یا رابطه خوبی داشته باشه خوشحال نمیشم . قبلا فکر میکردم بخاطر این هست که من آدمی هستم که این چیزا زیاد برام بولد نیست. ولی من در واقع حسادت میکردم و نمیتونستم توی شادی دیگران با حس خوب حضور داشته باشم و همیشه همیشه یه نوع بیخیالی به هررر داشته و دستاورد دیگران داشتم و بی توجهی میکردم جوری که خودمم فکرشو نمیکردم ریشه اون حسادت باشه .

    من آدمی هستم که هیچوقت نمیخوام کسی نقطه ضعفی ازم ببینه برای همین این قضیه رو عیب میدونستم علنی نشون بدم ولی با بی توجهی کاری میکردم که حسم بد نشه و یه جورایی اعراض میکردم و زود فراموش میکردم .

    و همیشه در تعجب بودم چرااا برای من اتفاق نمیفته چرا تحولی در زندگی من رخ نمیده ؟ چون من وقتی نعمتی میبینم اعراض میکنم دقیقا بر خلاف جریان خوشبختی حرکت میکنم .

    به نظر من هر کسی دستاوردی کسب میکنه . باید به چشم یه نعمت و نشونه از طرف خدا ببینیمش. دقیقا به جهان اطرافمون مثل کاتالوگ نگاه کنیم خداوند مرتب داره خواسته ها و ناخواسته های مارو از طریق افراد دیگه بهمون نشون میده تا ما درخواستشو بدیم ‌.

    و مرتب داره به ما میگه چی میخوای؟ من آماده م بهت بدم تو فقط نشونم بده چی میخوای ؟ جهان زبون هیچکس رو بلد نیست اون فقط توجه و فرکانس و احساس مارو میفهمه وقتی من دو نفر رو میبینم در اوج خوشبختی هستن و رابطه عالی دارن ، وقتشه به جهان سفارشمو بدم با توجه و تحسین کردن و احساس خوبی که میفرستم با آرزوی خوشبختی کردن براشون و اونوقته که به جهان من هم سرازیر میشه . ولی اگه بیام بهشون حسودی کنم و حالم از دیدنشون بد بشه فرکانس کمبود و بی لیاقتی میفرستم و جهان باز به من پاسخ میده و کاری میکنه بیشتر توی اون حس بمونم .

    اون سیستم وار داره کار خودشو میکنه و توجهی نمیکنه ته دل من چی میخواد اون فقط فرکانس منو دریافت میکنه .

    یا وقتی خوشبختی ی نفرو میبینم بی توجهی میکنم در واقع من فرکانس خنثایی به جهان فرستادم و من ممکنه چیز بدی نگیرم ولی خوبیی هم بدست نمیارم. و اینطوری سالها و سالها در یک نقطه از زندگی گیر میفتیم و هرچقدر دست و پا میزنیم به جلو حرکت نمیکنیم و وقتی آدم یه جا بمونه هیچوقت ثابت نیست قطعا اگه به جلو حرکت نکنیم داریم به عقب میریم .

    اگه تا حالا انقدر واضح نمیدونستیم حالا میدونیم و وظیفه ما عمل کردن هست با توکل به خدا درین راه قدم برمیداریم و به قول استاد جهادی اکبر در سرزمین وجود خودمون راه میندازیم .

    خدایا شکرت میکنم که این آگاهی رو از طریق بندگان خوبت بهم رسوندی .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      زهرا کریمی گفته:
      مدت عضویت: 1025 روز

      آفرین چه قدر خوب گفتی برای من خیلی مهم این نکته چون میخوام بهش عمل کنم

      وقتی نعمتی رو از دیگران میبینم اعراض میکنم ، دقیقا بر خلاف جریان خوشبختی حرکت میکنم .

      این جمله واقعا معرکه بود

      خداوند مرتب داره خواسته ها و ناخواسته های مارو از طریق افراد دیگه بهمون نشون میده تا ما درخواستشو بدیم ‌.

      دوستان دیدین وقتی از یچیزی مثلا ماشینی لباسی خوشتون میاد هی تو تن بقیه می‌بینید یا تو خیابون از اون ماشین زیاد می‌بینید… دقیقا همینه… چه جالب … پس اینا یه نشونه اس که هی فلانی از آرزو و خواستت دست نکش … بخواه از من بخواه ….

      در مورد پاراگراف بعدی : دیدین وقتی دونفر باهم خوبن حالا چه همجنس چه غیر همجنس چه زن و شوهر چه دوست . دیدید وقتی بهم حرفای عاشقانه میزنن آدم چندشش میشه؟ بدش میاد ؟ یه دوستی داشتم خیلی اینجوری بود واقعا چندشش میشد شدید که من یه ماه پیش در جواب سؤالش که چرا من اینجوری میشم با دیدن رابطه عاشقانه حتی در یک فیلم من با آگاهی های نصف و ناقص خودم که ازین سایت داشتم گفتم … بابا جان تو اتفاقا خیلی هم خوشت میاد خیلی هم دلت میخواد فقط اینجوری بروز میدی که بدت آمده که خودت پیش خودت ضایع نشی فکر نکنی از اونا چیزی کمتر داری ….ولی الان کاملا متوجه ریشه این موضوع شدم . واقعا ممنون دوست عزیز.

      حالا درک میکنم چرا استاد وقتی اون موتور داغون رو داشته میرفته تو میدون میشسته و اونایی که ماشین مدل بالا داشتن رو تحسین میکرده و براشون دست تکون می‌داده استاد داشته تمرین تحسین میکرده . خیلی جالب بود… خیلی….

      فعلا خدانگهدار

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    ایمان صانعی گفته:
    مدت عضویت: 1753 روز

    به نام خالق هستی بخش

    دوستان گلم سلام و عرض ارادت خدمت استاد

    من تازه با این سایت آشنا شدم و وقتی این مطالب رو خوندم متوجه شدم این حسادتی که گفته شد به عنوان پاشنه آشیل تقریبا تو ذات همه آدما هست فقط درجه بندی داره…

    مثلاً من خودم تا حدودی به آدمای دور و برم حسادت میکنم البته ن زیاد و از حالا می‌خوام رو خودم کار کنم که بتونم قدرت تحسینم رو افزایش بدم و این پاشنه آشیل رو کنترل کنم…

    اینم بگم که من تا حالا خیلی شنیده بودم در مورد حسادت ولی اصلا نمییدونستم چه آثار مخربی رو می‌تونه داشته باشه…

    ممنون میشم اگه کسی راه حل خاصی داره که اونو تجربه کرده و به این پاشنه آشیل تونسته غلبه بکنه در اختیار منم بذاره..

    برا همه دوستانم آرزوی سلامتی و سعادتمندی دارم و خدارو شاکرم که با این خانواده دوستداشتنی آشنا شدم🌹🌹🌹🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  8. -
    صدیقه صالحی گفته:
    مدت عضویت: 1393 روز

    سلام به همگی

    من امروز ساعت 3 صبح دوره لیاقت رو خریدم و اینکه چطور خریدم هم داستانی داره که شاید تو کامنتای خود دوره گفتم.

    حالا چرا دارم اینو اینجا میگم بیا تا بقیه شو برات تعریف کنم.

    من با اینکه مدت زیادیه عضو خانواده عباس منش هستم ولی یه جاهایی یه ترمزهایی داشتم مثل خیلیا که با طی طریق تکامل به مدارهای بالاتر میرسند.

    حالا ترمز من چی بود .این بود که افتاده بودم تو دام قصه های فنگشویی و کد شخصی و علم اعداد و خلاصه این چیزایی که جدیدا مد شده.

    حالا به این رسیدم که چرا به دام چنین چیزی افتادم متوجه شدم بخاطر همون عجله داشتن برای رسیدن به نتیجه که به قول استاد دنبال راههای میانبر میگردیم.

    و نمیخوایم تکامل رو طی کنیم.

    و از اونجایی که این راههای میانبر مثل مسکن میمونه منم بخاطر برای مثلا رفع مشکلات مالی و… رفتم سراغ گرفتن کد شخصی

    شاید باور نکنید چندین ماهه اصلا یادم نیست شاید از قبل عید شاید بعد عید من این کد رو گرفتم هر بار که شروع میکردم به خوندنش یک استرسی میگرفتم از اینوه اشتباه کنم و خراب کنم و … و دقیقا همین میشد

    و دوباره از اول از اول از اول حیف که حساب نکردم و الا دقیق مینوشتم که چن بار شروع کردم و خراب شد

    و خلاصه یه مدتی رهاش کردم و دوباره شروع کردم و دوباره خراب تا 5 روز پیش دوباره شروع کردم

    و تا امروز که روز 5 بود

    حالا اینجا رو نگه دار.

    من دیشب یا هموم دم سحر دوره لیاقت رو گرفتم . و اینم بگم قبلش که داشتم مشخصات دوره و تمام آنچه استاد از معرفی دوره میگن رو میخوندم و خود به خود یه حس عجیب خفن داشتم یه حس عالی که چی ؟؟ که دیگه تموم شد دیگه قراره مشکلاتم ریشه ای حل بشه.دیگه یافتم یافتم دلیل همه ناکامی های زندگیم رو…

    و همچنین راه حل اساسی اون رو.

    پیشاپیش من حالم خوب شد

    و جالبه رفتم تو برنامه پینترست و سر از آمازون در آوردم

    بابا من کجا آمازون کجا . من از دیجی کالا و بازارِ گوشی اونور تر نرفته بودم حالا آمازون

    خلاصه نمیدونید چه حس خوبی بود گشتن تو آمازون حالا نه قصد خرید داشتم نه بلد بودم چه جوری منی که تو ایرانم میتونم خرید کنم نه پول خرید

    مث کسی که با جیب خالی اومده تو یه کشور خارجی داره با چه اعتماد به نفسی هم تو بازاراش میچرخه.

    ولی خیلی حس خوبی داشت دیدن همه اجناس با کیفیت و عالی اجناسی که میشد به راحتی بهشون اعتماد کرد.

    حالا منم که انگلستانی بلد نبودم آقا یک کلمه سرچ کردم مطمئنم نبودم درسته یا نه

    شوز

    مثلا دنبال کفش بودم

    دیدم عجب کفشایی دیوانه کننده بود مخصوصا آدیداس

    منم که کشته مرده کفشم و بک کفش باز حرفه ای ام

    داشتم کیف میکردم

    گفتم آقا نمیتونم خرید کنم میتونم که حالمو خوب کنم . ذهن بی نوا هم که تشخیص نمیده من الان بی پولم با این همه لذتی که دارم میبرم از دیدن کفشها پس بذار کیفمو بکنم دیگه.

    کفشاش پولیه کِیف کردنش که پولی نیست

    خلاصه اینکه حالم حسابی خوب شد و اصلا یادم رفت براچی رفته بودم پینترست

    اینا قصه دیروز عصر یا غروب بود.

    سحر دوره رو خریدم و از همون موقع نشستم به گوش کردن. صبح بعد از خواب و… تا عصر .

    بعد غروب اومدم که طبق روال هر روز کد شخصی رو بخونم

    ولی با این تفاوت که حالم حال اول نبود

    دیدن یکم بی میلم براخوندن کد

    ولی انجام دادم .خیر سرم دوتا کد هم داشتم

    یکیشو خوندم برا دومی دیگه داشتم دیونه میشدم عصبی بودم

    اصلا دوست نداشتم ادامه بودم و یک لحظه استپ کردم و گفتم دیگه نمیخونم .

    حالا چی تو ذهنم میچرخید همزمان با خوندن کد ؟اینکه اگه با دوره لیاقت قراره ریشه مطائل و مشکلاتم حل بشه پس اینا چی ان ؟؟ فلانی که دیگه از عباسمنش باسواد تر نیست که

    گفتم دیگه نمیخونم حداقل بخاطر همین حس بدی که دارم دیگه نمیخوام تو این حس بد باشم حالا در صورتی بود که روزای قبل ابدا حس بدی نداشتم به این موضوع.

    و اینکه ادامه ندادم و گوشی رو براشتم و اومدم تو سایت و با تمام وجود از خدا راهنمایی و هدایت خواستم گفتم بهم بگو آیا من این رو ادامه بدم یا نه ؟؟

    من میدونم دوره لیاقت مسیر درستیه ولی ور مورد کدها بهم بگو چکار کنم بالاخره پول دادم آیا نتیجه ای میگرم یا نه

    که هدایت شدم به اینجا.

    و جالبه وقتی تیتر رو خوندم گفتم خب سوال من چه ربطی یه حسادت داشت ؟؟

    ولی از اونجایی که من یقین و ایمان کامل دارم به این بخش هدایت به نشانه

    براهمین گفتم باید تا آخرشو بخونم ببینم چی گفته.

    قصه زمانی عجیبتر شد که دیدم از خوبی های حس لیاقت گفته و جالبتر این متن مربوط به زمانیه که استاد هنوز دوره لیاقت رو ایجاد نکرده بود و نساخته بود.

    دیدم درسته از فنگشویی هیچی نگفته ولی تا تونسته از حس لیاقت گفته برای رهایی از شر احساسات بدی که نتیجه حسادت هست.

    و من دیدم بله منم بخاطر رهایی از حس بد از خدا هدایت خواستم و به این صفحه هدایت شدم و چه خوب هدایت شدم چه درست هدایت شدم مثل همیشه.

    ولی اولین بار بود که گریه م گرفت

    طبیعیه که دنبال یک ارتباطی بین این متن و سوال خودم بودم و یک نتیجه دیگری که گرفتم این بود خدا داره میگه اون کاری که تو داری دنبال میکنی مثل حسادت پوچ و واهی و بی نتیجه هست و نه تنها جواب نمیگیری بلکه ضربه هم‌میخوری .و اینکه دنبال چنین چیزی رفتی بخاطر حس عدم لیاقتی هست که تو وجودته پس به دنبال تقویت و احیای حس لیاقت در خودت باش که به هرچی میخوای میرسی .

    خوشحال شدم که متوجه رشدج شدم چون همه اینها یعنی من یه پله بالاتر اومدم از جابی که قبلا بودم

    نتیجه ای که گرفتم یکیش تغییر مدار بود

    که با حس خوب و قوی تو کمتر از 24 ساعت کلا به مدار یک چیز وارد شدم و از مدار چیز دیگه ای خارج شدم و واقعا وقتی مدارت عوض میشه به یه سری جیزا دسترسی نداری و برعکس به یه چیزای جدیدی دست رسی پیدا میکنی و به چه راحتی هم این کار انجام شد

    و یکی دیگه اینکه تائید هزاران باره ی

    حس خوب و اتفاق خوب

    و یکی دیگه اینکه این صفحه از سایت چقد دقیق عمل میکنه

    وچقد عمیق وجود خدا رو حس میکنی .

    آخه من که نیتم تو دلمه سایت هم که علم غیب نداره پس اون کیه که دقیقا جواب منو تو این صفحه میده و دست منو میگیره و درست میاره جایی که جواب سوالم اونجاست .قطعا خود خداست

    یه نتیجه دیگه که گرفتم اینه که وقتی این صفحه که در نتیجه هدایت استاد راه اندازی شده تو سایت و الان ما داریم چقد درست و دقیق ازش جواب میگیریم میشه اینطور وام گرفت ازین که به هدایت های استاد بیش از پیش ایمان بیارم و هرجا گفت هدایت شدم زیادی دقت کنیم و زیادی گوش کنیم

    چون فکر میکنم این یکی از هدایتهای استادِ که ما سریعتر از بقیه هدایتهاشون که خلق دوره ها و … بوده ازش داریم جواب میگیرم .

    ینی دوره ها رو باید طی کنیم تا به جواب برسیم ولی اینجا سریع به جواب میرسیم.

    میخوام بگم ازین صفحه باید وام بگیریم و باورمون رو نسبت به همه گفته های استاد قوی تر کنیم

    اونجاهایی که میگن حرفهای منو وحی منزل بدونید واقعا بدونید و بدونیم

    خسته شدم از نوشتن خدافظ

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      امین جلیلوند گفته:
      مدت عضویت: 675 روز

      دقیقا به همین شکل است در قرآن خداوند می‌فرماید ما به هیچ کس ظلم نمی‌کنیم بلکه افراد خودشان به خودشان ظلم می‌کنند. افراد با قرار گرفتن در مسیر بد و فرکانس بد بدی های بیشتری را جذب می‌کنند وقتی بدی بیشتری جذب شود اولین اتفاقی که میفته اینه که شما حالتون بد میشه وقتی حالتون بد بشه کارهارو دیگه درست انجام نمی‌دید و به نحوی راندمان کاری شما میاد پایین یعنی اینطور نیست که تا یک ساعت حالتون بد شد یهو اتفاقات بد بیاد سمتتون اینکه شما تو مدار قرار بگیرید به مرور شما رو میبره به بدتر . انسان ها معمولا در همه چیز پیشرفت می‌کنند چه مشیر درست چه مسیر غلط

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1180 روز

    سلام بر استاد عزیز

    سلام بر همه دوستان خوب

    چقدر زیبا و عالی واضح و روشن استاد در این متن توضیح دادند در مورد حسادت ورزیدن

    چقدر تا حال پای صحبت های دیگران نشستم که از روی حسادت در مورد دیگری حرف می زنند

    چقدر خودم حسادت کردم به دیگران

    می فهمم که چقدر راهم اشتباه بوده و خدا رو شکر که حال متوجه شدم

    نکته جالبی که از این متن یاد گرفتم برایم این بود که می توانم از حسادت کردن در مورد موفقیت های دیگران برای خودم و پیشرفت خودم استفاده کنم

    وقتی نسبت به موفقیت یک فرد حسادت می کنم به خودم بگویم ببین او توانست پس من هم می توانم آنرا داشته باشم و بهتر از آنرا هم داشته باشم

    آنوقت تلاش می کنم و انگیزه می گیرم برای به دست آوردن آن

    این نوع حسادت کردن برای من نه تنها باعث عقب ماندگی من نمی شود بلکه باعث پیشرفت من هم خواهد شد

    ممنون استاد عزیز از این راهنمایی خوبتون

    خدا رو شکر بابت این همه آگاهی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  10. -
    حدیث صالح گفته:
    مدت عضویت: 890 روز

    سلام بر استاد عباسمنش گرامی

    من حدود 4 ماهه که دارم قدم به قدم دوره بی نظیر 12 قدم رو انجامش میدم و کلا در مسیری قرار گرفتم و ایده هایی دریافت کردم که احساس میکنم سالهای زیادی هست که در وجود من بوده ولی به خاطر ترسهایی که داشتم،اجازه رشد پیدا نمیکردن.راستش با وجود اینکه تمرینامو دارم انجام میدم،بعضی جاها کارم گیر میکنه و انگار در جا میزنم.

    من دیشب داشتم با خدا حرف میزدم و یجورایی ازش راهکار میخواستم برای اینکه منو برای رسیدن به هدف مالیم هدایتم کنه، که بهم گفت برو به بخش نشانه امروز من.با خودم گفتم الان که آخر شبه و تو باید اینکارو صبح انجام میدادی، ولی حسم بهم گفت اگه دنبال راهی برای شکستن سد ذهنیت در مورد ثروت هستی،الانم میتونی انجامش بدی.

    خدارو هزاران بار شکر که به این متن و محتوا هدایت شدم.اولش که شروع کردم به خوندن، گفتم چه ربطی داره به هدف مالیه من.ولی خوب که فکر کردم دیدم که خیلی مرتبطه.چرا که من از یه طرف به قول شما پامو گذاشتم روی گاز و از طرف دیگه روی ترمز.حالا ترمزی که من دارم چیه؟ دقیقا همون حسادت .

    من یه دوستی دارم که خیلی رابطمون باهم خوبه.از نظر مالی و ارتباطات و همه چیز دیگه،دوستم خداروشکر خیلی رشد کرده.من همیشه تو ذهنم، خودم رو با دوستم مقایسه میکنم.و دقیقا مشکل اینجاست که به جای اینکه از صمیم قلبم تحسینش کنم، دنبال این بودم که حالا چیکار کنم که تو بحث مالی،جلوش کم نیارم.

    همیشه سعی کردم شکرگزار زیباییها باشم، ولی دیشب تازه فهمیدم که چقدر مهمه آدم با احساس خوب اینکارو بکنه و منی که همیشه به ظاهر دوستمو تحسینش میکردم،همش ظاهری بوده و چیزی جز حسادت نبوده.

    برام جالب بود، به محض اینکه متن حسادت رو خوندم،اولین چیزی که تو ذهنم اومد، دوستم بود. و اینجا بود که فهمیدم برای رشد خودم نبوده که میخاستم از نظر مالی رشد کنم، به خاطر دیگران بوده.

    خداروشکر دیشب همون موقع که متوجه این ترمز شدم، به طور آگاهانه و با احساس خوب، از ته دلم برا دوستم آرزوی موفقیت بیشتر کردم و دونه دونه خصوصیات مثبتشو تحسین کردم.(این موضوع دقیقا قبل از خوابیدنم انجام شد).

    امروز صبح که از خواب پاشدم، دیدم چقدر حالم خوبه و احساس نابی دارم که خیلی وقت بود تجربش نکرده بودم.

    من عاشق نوشتن احساساتم هستم البته توی سایت خیلی کم اینکارو انجام دادم.و معمولا روی کاغذ اینکارو میکنم، ولی یه حسی بهم گفت این تجربه رو اینجا بنویسم.

    بهر حال، امیدوارم با شناخت خودمون، باورها و افکار نا زیبامون رو تغییر بدیم.

    سپاس فراوون از شما استاد گرامی. شکر بابت هدایتم به این سایت و آشنایی با شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای: