دلیل نتایج پایدار - صفحه 10
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/07/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-07-09 05:51:142023-07-09 06:20:30دلیل نتایج پایدارشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام استاد قشنگم و سلام مریم مهربونم
استاد عزیزم خواهش میکنم در صورت صلاحدید
این کامنت منو تو کانال تلگرام بزارین تا همه بچه ها بخونن
چون قول دادم به خدای هدایتگرم بیام نتیجه رو بنویسم تا حداقل امیدی دردل ی نفر زنده کنم
استاد مهربانم نمیدانم این کامنت من ربط به این فایل داره یا نه ولی خیلی هم بی ربط نیست
اول از هر چیز
من قطعا به اندازه درکی که از قانون گرفتم و اندازه ظرفم که نتیجه گرفتم مینویسم ولی خواهش میکنم شما کامنت منو تو کانال بزارین که دوستان ببینن
بی نهایت از خداوند سپاس گذارم که امروز هم این فرصت بهم داد نعمتی از مکتب شما به گوش من برسه و قطعا من دردانه خدا هستم که چنین نعمتی رو درحق من تموم میکنه
استاد عزیزم خداوند به عمر و جوانی شما برکت بده
و خدارا هزاران بار شکر که چنین ماشین فوق العاده ای بع شما هدیه داده
نمیدانم مدلش و برندش چیه ولی همون لحظه اول که چشمم بهش افتاد از صمیم قلبم از خداوند سپاس گذاری کردم که به چشمان من چه هدیه قشنگی داده
وای خدای من
از این اندام فوق العاده شما …خدایا هزاران بار شکرت
چه ترکیب سمی زده کلاه قرمز با تی شرت سفید
و خدارو هزاران بار شکر چه نعمت فوق العاده ای اونجا صندلی کنار شما نشسته و دوربین گرفته رو استادی که انصافا در این مکتب هیچی کم نزاشته
و امااااا…..
استاد خوبم
از هرچی مثال بزنین
من
بدون اغراق من
اصلا شما دست منو بگیر به همه دانشجوها نشون بده
بگین این نمونه الگویی که دارم در موردش حرف میزنم
اصلا شما از روزی که من عضو این سایت شدم کامنت های منو که خوندین دقیقا نمونه بارز آدم هایی هستم که عضو سایت شدم و همش سینوسی جلو رفتم
اونی که عضو شد و نتیجه گرفت
من
اونی که بین راه ول کرد رفت دنبال شیوه خودش
من
اونی که بعد از همه بد بیاری ها فهمید باید برگرده سایت و ثبات داشته باشه
من
اونی که دوباره نتیجه طلایی گرفت
من
اونی که دوباره لغزش کرد
من
اونی که تعهد سلامتی داد ولی تو جمع شکمشو نتونست نگه بداره
من
اونی که عضو سایت بود و کلی رو خودش کار کرده بود ولی به خاطر جو محیطی رفت تو دل جامعه قاطی معترضا شد تا کشورشو آزاد کنه خودش آزاد بشه
من
اونی که فقط سینوسی عمل گرا بود
من
اصلا استاد خوبم شما از هر چی مثال بزنین جز شاگرد نمونه بودن
همش من
من اصلا اون دانش آموزی ام که معلم هر سری گوشش میگرفت می آورد سر صف میگفت اگه درس نخونین میشین مث اینکه چند ساله داره ی کلاس میخونه
من اون شاگردی ام که شماا رو بازیگوشی من مثال بزنین
رو شرک و خود پرستی من مثال بزنین
رو عمل گرا نبودن من مثال بزنین
من دقیقا همون شخصیتی بودم که شما الان 46 دقیقه در موردش حرف زدین
و اما……
ی جا دیگه تن من نکشید این همه صبحا امیر بودن و شب ها فقیر بودن رو
ی جایی توان من برید
دیگه قدرتی نموند که سینوسی برم جلووو
استاد چیکار کنم که هزاران موضوع دارم برای حرف زدن
ولی اینجا چیزی مینویسم که دوستان الگو بگیرن
نیمه دوم فروردین ماه 1402
اومدم با خدا تعهد نوشتم
گفتم اینجوری نمیشه
اصلا دوتا کفگیر تو ی دیگ آش به هم نمیخونن
نشستم پای فایل ها و دوره هایی که داشتم
اوایل همه چیز قرو قاطی بود نمیدونستم چیا گوش کنم چیا تمرین کنم ولی ادامه دادم
فایلی که از دوره 12 قدم داشتم اومدم هدف گذاری کردم
بعضی هاش هدف های ماهانه بود
بعضی هاش سالانه
ولی من نوشتم
من بیش از 30 میلیون تومان بدهی داشتم
و شاید نزدیک به 5 الی 7 میلیون تومان کالای ضروری نیاز داشتم
نا گفته نماند که تقریبا از زمستان سال قبل شغل من کاملا راکد شده بود و ورودی مالی خیلی خیلی ناچیزی داشتم که حتی جوابگوی هزینه خوردو خوراکم نمیشد
ولی هدف هام نوشتم
هدف هامو خیلی کوچک کردم در حدی که بدهی هام پرداخت کنم و نهایتا اون کالای ضروری رو تهیه کنم
نمیدونم چرا یهو دلم خواست تو لیست هدف هام خرید ی گوشی مدل بالا بنویسم
این گوشی رو دوست داشتم ولی خیلی تمرکزی پیگیری نمیکردم
یهو گفتم ساناز تو حتی هزینه ماهانه نداری اومدی هدفت نوشتی خرید گوشی فلان که حداقل 100 میلیون پولشه
خودم خیلی خندم گرفت اولش
ولی خدایی یکی گفت بنویس
مگه تو میخوای پولش بدی
خدا میخواد بده تو هم بی زحمت دلت برای جیب خدا نسوزه
یادمه زمانی که مینوشتم ی شوق خرید گوشی تو دلم بود
ی بی میلی خاصی که ننویس
ی چیزی ی جای ذهنم میگفت بنویس با خدا معامله کن
ببین جواب میده یا نه
ی چیزی میگفت حالا شد شد نشد هم تو گوشی داری مهم نیس
یکی میگفت بنویس مگه تو چته که گوشی این قیمتی نداشته باشی
خلاصه حداقل بعد از چنگ 5 دقیقه تو کله من
خیلی عادی و شاید بدون هیچ امیدی نوشتم جز اهدافم و شاید تو لیست های اخر جا گرفت
ولی نوشتم ….
اولین هدفم نوشتم تا سر این ماه بدهی فلانی رو پرداخت کنم…
من روزانه همش فایل گوش میدادم ولی انصافا درکی پیدا نمیکردم
بیشتر این فایل ها حال منو خوب میکرد و ذهنم آرومتر میشد
تقریبا ی مقدار خیلی کم فروشم راه افتاد تا حدی که هزینه خوردو خوراکم اوکی شه
ولی مبلغ در حد حتی پرداخت کمترین بدهی من هم نبود
سر ماه شد
ی وام صندوق خونگی خودم راه انداخته بودم از چند سال پیش .مبلغ خیلی بالایی هم نیست
قرعه به نام شوهر خواهرم در اومد
با اینکه خیلی اصرار داشت که حتما اسم خودش باشه میگفت بدهکارم به پدرم
بعد که اون برنده شد و شماره حساب گرفتم براش واریز کنم
چند روز بعد خواهرم زنگ زد که شوهرش گفته ی کار خفنی گرفته پولش که پول خوبی بوده بدهی پدرشو داده
و گفته به ساناز بگو اگه اشکال نداره این سری خودش این پول برداره بعدا که اسم ساناز دراومد بده ما
اگه الان این پول بیاد من خرج میکنم چند ماه بعد که لازم دارم دستم خالی میشه
استاد
شما بهتر از هرکسی میدانی این چی میتونه باشه جز معجزه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
و اما
معجزه دوم ….
یکی دو هفته کار کردم خدارو شکرفروشم بهتر شد
و اون کالای ضروری هم تهیه شد
من مدام فایل گوش میدادم
شاید روزانه حداقل 10 ساعت فایل گوش میدادم
ولی خدایی شاید 2 ساعتش مفید بود
مابقیش هم درکی نداشتم
هم ذهنم هزار جا بود
خیلی کامنت میخوندم که بچه ها میگفتن به خودمون قول دادیم تا نتیجه نگرفتیم کامنت نزاریم
ی وقتایی وسوسه میشدم ننویسم
ولی میگفتم نه
هر فایلی که میدیم تا اونجایی که کلمات می اومد مینوشتم
میگفتم مینویسم تا هم استاد بدونه هم خودم
که من چقدردانش آموز و الگوی سینوسی این راهم
همه کامنت هام هست
ی روزایی حالم خوب بود کامنت با انرژی مینوشتم
ی روزایی حالم خوب نبود هی می اومدم مینوشتم من قول میدم من تعهد میدم دیگه فلان کنم بسان کنم ولی بعدش دوباره لغزش
ولی ادامه میدادم
مینوشتم
کامنت میخوندم
فایل گوش میدادم
دوره هایی که داشتم گوش میدادم
من هدف مالی بزرگ نوشته بودم
هدف رابطه عالی نوشته بودم
ولی هر فایل رایگان که میدیدم گوش میدادم و مینوشتم
تا اینکه اغلب هدف های ریز من تیک خورد
کرم گوشی افتاد به جونم
و چون هدف هام تیک خورده بودن دیگه انگیزه هزار برابر
شور و شوق هزار برابر
و اما امید
امید من شده بود به وسعت بزرگی خدا
و ایمان قلبی داشتم که حتما میخرم
ی روزی با توجه به مقدار موجودی که تو کیف پولم تو سایت داشتم
اومدم کتاب رویاهایی که رویا نیستن خریدم
نشستم پای خوندن
تو فصل اول استاد ی تمرین فوق العاده داده
اومدم خریدن این گوشی رو جز اون ده تا آرزوم نوشتم
و اخرش گفتم وقتی خریدم میام سایت کامنت میزارم که فقط به خدا توکل کنید
فقط در خونه خدارو بزنین
فقط از اون هدایت بخواین
که فقط خودش به تنهایی کافیه
گفتم کامنت میزارم
تا حداقل امیدی در دل ی نفر هم زنده کنم رسالتمو انجام دادم
و اما شاخ و برگ های معجزه ….
از داداشم ی پولی طلب داشتم
مبلغ تقریبا بالایی
و برنامه پرداختش برای پاییز بود
ی روز اومده بود خونمون و داشت تی وی میدید
میخواستم بخوابم
یکی بهم گفت دفتر حساب کتاب رو ببر نشونش بده تا ببینه
اول گفتم شاید بگه دارع دنبالش پولش میگرده
یکی گفت اینجوری خیالش راحت میشه که عددی که بدهکاره درسته تو از خودت ننوشتی
چون داداشم از مبلغ کل خبر داشت و نمیدونست من همشو تیکه تیکه نوشتم
وقتی براش بردم کلی خوشحال شد
همشو خوند
هر کدومش تو ذهنش نبود من بهش توضیح دادم
ی رونوشت برای خودش نوشت و گفت الان این مبلغ میتونم پرداخت کنم اشکال نداره خورد خورد پرداخت کنم؟
گفتم فدای سرت هر جور راحتی پرداخت کن
مبلغ خوبی پرداخت کرد
از فرداش افتادم دنبال گوشی و قیمت گرفتن
ولی هنوز پول کم داشتم
با دختر داییم داشتم صحبت میکردم درباره گوشی
گفتم هنوز اینقدر کم دارم
گفت این عدد پول من دارم استفاده ندارم
چون منم میخوام گوشی بگیرم تو بزار رو پولت گوشی بخر
هر وقت پول من اوکی شد اونوقت بده
از اون اصرار و از من انکار
و همش تو دلم میگفتم باید نقد بخرم
اما یکی گفت اینو خدا فرستاده
این دست خداست
نعمت خدارو نادیده نگیر
اون روز تا شب ی کله سپاس گذاری کردم
ولی هنوز پولم کامل نبود
ی مشتری زنگ زد گفت فلان جنس برام اوکی کن
گفتم موجود ندارم
گفت اشکال نداره
من این عدد به حساب شما واریز میکنم
و مابقیش اخر هفته واریز میکنم
شما هر وقت اوکی کردی خبر بده
گفتم شاید تا اون موقع جنس گرون شه نتونم این قیمت بدم
گفت اشکال نداره منم به قیمت روز میخرم
دقیقا حاشیه سود این فروش ی چیزی هم بالاتر از کسری پول من بود
خدای من
خدایا هزاران بار شکرت
به دوستم گفتم برام فلان گوشی رو اوکی کن
و امروز قبل از اینکه بزنم بیرون برای خرید
گفتم خدایا ی گوشی قیمت مناسب برام اوکی کن
دوستم با ی عمده فروش کار میکرد
دقیقا 2 میلیون زیر قیمت بازار اوکی کرده بود
خدای خوبم
همون مدل
همون رنگ
همونی که شبا با تجسمش میخوابیدم
خدایا هزاران بار شکرت
و خیلی خیلی جالب
مقداری که تخفیف گرفته بودم رو هزینه جانبی براش کردم
خدای مهربانم
من چی بگم
من عاجز و ناتوانم
من زبانم لال
من چجوری تشکر کنم
چجوری حرف بزنم که اول از همه این سپاس گذاری به جون خودم بشینه
چجوری تشکر کنم که واقعا ادا کرده باشم؟؟؟؟
قبل از خرید همه گفتن این گوشی این قیمته پولتو سوخت نده
گفتم این هدیه هست
هدیه ساناز به سانازی که مکتب رفته و آموزش دیده
یکی گفت کتاب زیاد میخونی
یکی گفت فیلم هندی میبینی
گفتن این مدل فعال نمیشه
گفتم اشکال نداره
تو دلم گفتم استاد گفته تنها راه گذر از ثروت فقط به ثروت رسیدنه
من میخرم چندماهی استفاده میکنم اون موقع تصمیم میگیرم چیکار کنم
تو دلم گرفتم من دارم با این کار هدفو تیک میزنم یعنی چی این حرفاااا
تو دلم گفتم محدویت چیه فعال نمیشه یعنی چی
قدرت خداست
خدایی که از این همه راه معجزه هاشو رسونده من این گوشی بخرم
معجزه بعدیش هم تو راهه
من نمیترسم
من نگران نیستم
اوه خدای من
خدای همیشه سخاوتمندم
خدای همیشه هدایتگرم بی نهایت سپاس گذارم
استاد این همه معجزه نتیجه 3 ماه تعهدی کار کردن رو سایته
اونم با این وجود که روزانه خیلی هرز انرژی داشتم و انصافا اگه ده ساعت مفید روزانه فایل گوش میدادم مطمئنم این معجزه ها خیلی خیلی زودترمی اومدن ..
خدای مهربانم با تک تک سلول های بدنم عاشقتم و سپاس گذارم
و اما حرف من به دوستان
فقط به خدا توکل کنین
در خونه خدارو بزنین
فقط از اون بخواین
از اون بخواین بدون هیچ محدودیتی
اونوقت میبینین چه معجزه هایی لیست کرده که براتون بفرسته …
خدایا هزاران بار شکرت
خدایا شکرت که به من استادی عالی همراه مشاوری عالی در مکتبی عالی
هدیه دادی
که چراغ راه من شدن که من اینقدر راحت و لذت بخش هدف هامو تیک میزنم
خدایا شکرت تا بی نهایت
سلام دوست پر انرژی من
میخوام بدونی تقریباً کل زندگی همه آدم ها سینوسی بوده و هست
و حتی زمانی که با همه وجودت خدارو پیدا کردی و دیگه فکر میکنی به تنها راز هستی یعنی
اعتماد و توکل
رسیدی
این تمام رازه و تنها راز موفقیت اما
فراموش نباید کرد هرگز ذهن نمیتونه ساکت بمونه و باور کنه که تمام تحلیل ها و تفسیرهاش به دو پول نمی ارزه
نفس نمیتونه باهات کنار بیاد و میخواد انتقام بگیره
به سمت خدا رفتن همیشه با دو تا فشار درونی و بیرونی توامه
و تنها راز موفقیت برای موندن در مسیر اینه که دوام بیاری تا فشار ها به حداقل برسه و البته که هرگز به صفر نخواهد رسید
نجواهای شیطان همیشه هستند اما این ماییم که نوع برخوردمون رو با اون تغییر دادیم یا اعراض کردیم
در این مسیر مدارها رو نمیشه ندیده گرفت
بقول استاد هرگرز گرما از صفر ناگهان به صد نمیرسه و مدار بین صفر تا صد رو طی میکنه
مهم همون دوام آوردن و پایداریه
با آرزوی موفقیت
پایدار باشید
سلام دوست هم فرکانسی ام
خیلی خیلی از شما تشکر میکنم که نکات کلیدی فوق العاده ای متذکر شدین
واقعا موندن تو مسیر اراده پولادی میخواد و امیدوارم خدای هادی کمکم کنه لغزش هام کم و کوچک باشه
و از خداوند آرزو دارم به هدف های همه دوستان تیک پر رنگ بزنه.
در پناه تنها قدرت جهان
سلام ساناز عزیزم
خواهر عزیزم، واقعا حق داشتی
فکر کنم همون یه نفری که منتظرش بودی من بودم
امروز من نشانه روزم رو زده بودم، و بعدش تو صفحه اصلی این فایل رو دیدم
چون امروز خیلی سرم شلوغه گفتم این فایل رو فردا میبینم ولی یک ساعت تمام مثل خوره یه چی افتاده بود به جونم که بیام این فایل رو ببینم
دیدم تایمش طولانیه و نمیرسم با تمرکز گوش بدم یهو یه صدایی عین همون صداهایی که با خودت حرف زد و خودم و خودت میدونیم چه جوریه جنس صداش گفت برو کامنتارو بخون
من گفتم بابا فایل تازه اومده ، کامتت نداره که
دیدم وااااه صد تا کامنت
گفتم خب باشه یکیشو مبخونم میرم سراغ کارام
واااای من
نتونستم! نتونستم برم
اره عزیزم حق داری، منم مثل خودت شاگرد نمونه تو سینوسی عمل کردن هستم
چقدر کامنتت بهم کمک کرد
هرچقدر ازت تشکر کنم کمه عزیزم
دست خدا شدی امروز برای من
جالبه 100 میلیونی که واسه گوشی لازم داشتی دقیقا پولی هست که من لازم دارم، ولی من برعکس شما از هیچکس طلب ندارم و مطمئنم خدا حتی معجزه وارانه تر برام میفرسته
باید بشینم باز یه ارزیابی بکنم و شروع کنم روی خودم کار کردن، باز نتایجم داره کمرنگ میشه
منم مثل خودت الان یه هدف گذاشتم تو ذهنم که بی نهایت عاشقشم و مشتاقشم، اگه تونستم خودم رو انقدر بالا بکشم و لایق بشم که دریافتش کنم حتما تو داستان هدایتم مینویسم و از شما یاد میکنم که امروز واقعا این کامنت رو از زبان الله برای من نوشتین تا دوباره به خودم بیام
ممنونم از استاد عزیزم که این سایت الهی رو این فضای معنوی و عرفانی رو برای ما فراهم کردن
سپاسگزارم ساناز عزیزم
امیدوارم منم به زودی مثل خودت یه کامنت پر انرژی بذارم و از رسیدن به هدفی که از شوقش شبا نمیتونم بخوابم بنویسم
سپاسگزارم
سلام دوست عزیزم
گل دختر مهربون
این دومین باره وقت گذاشتی برام نوشتی
ممنونم عزیزم که همیشه پای حرفای من بودی
وقتی تو مسیر باشی و از خدا هدایت بخوای خیلی راحت و واضح هدایت میکنه
اینقدر شفافه که خیلی راحت میفهمی کی داره باهات حرف میزنه
مگه واسه خدا کاری داره ماژیکشو برداره و بخواد هدف های مارو تیک بزنه؟
مث اون زمان مدرسه
وقتی چندین امتحان نمره خوب میگرفتیم
سر امتحان بعدی ناخودآگاه چشاشو زوم میکرد رو ما که زودی برگه ما بهش برسه تند تند تیک صحیح بزنه جلو هر سوالی و نمره بالا رو اون بالای صفحه با ی امضای قشنگی بنویسه
یادته چقدر خود معلمه بیشتر از ما ذوق میکرد؟
اینقدری که معلمه ذوق میکرد به همه دانش آموزا یا مابقی کلاسا تعریفمون میداد خود خانوادمون این کارو نمیکرد
الانم فرقی نداره
کافیه تو مسیر ثبات داشته باشیم
کافیه بخونیم
خود خدا بیشتر از ما مشتاقه فرکانس هامون به دستش برسه تنن تند تیک تایید بزنع و اون بالا بنویسه 20 تمام.
فقط اراده مارو میخواد
فقط ثابت قدمی مارو میخواد
فقط ایمان و توکل مارو میخواد
وگرنه خدا همیشه خدای معجزه گره
همیشه خدای سریع الاجابه هست
همیشه خدای مهربونیه که این مهربونی انصافا مستحق خودشه
به امید روزی که خیلی زود بیای از تیک خوردن ارزوهای قشنگت بنویسی گل دختر.
درپناه تنها قدرت محض جهان
سلام ساناز عزیزم
لذت بردم از کامنتت عزیزم اشکمو دراوردی اونجا که گفتی پول قرعه ماهانه دامادمون لازم نداشت وبرای من واریز کرد به قول رزا اگ ما وا بدیم اگ اجازه بدیم خدا ببرتمون نباید پارو زد باید دل ب دریا زد خدا برامون کنفیکون میکنه
و مصداق أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ میشیم
گوشیتم مبارک عزیزم امیدوارم شامل تمام نعمتهای الهی و ثروت بینهایت بشی
سپاسگزارم که برامون نوشتی
نوش جونت نتایجی ک داری میگیری و اگ جهاداکبر راه بندازیم نتایج روز به روز بزرگتر و بزرگتر میشن
درپناه الله یکتا شاد و ثروتمند باشی ساناز عزیزم و همه دوستان گل این سایت ابراهیمی و استاد وبانو مریم حنیفم
سلام گل قشنگم
فداتم که اینقدر قشنگ برام نوشتی
اون فایل مصاحبه با دوستان قسمت 37 که رزا در و گوهر تحویل میده
فایلی هست که من هر وقت ی ذره راهم کج میشه چندین بار گوش میدم و لذت میبرم
دوست عزیزم ی دنیا تشکر که واسم آیه قرآنی نوشتی
خیلی خیلی دلم میخواد کامنت که مینویسم ی آیه بنویسم
ولی من مذهبی نبودم و هیچی نمیدانم از قرآن
و هرچی هم یاد گرفتم از مکتب استاد بوده
و دارم تلاش میکنم قرآن بخونم تا درک کنم آیه هارو
بععععععله
هزاران بار منم میگم کافیه وا بدیم
کافیه به جززانوهای خودمون هم رو ی زانوی دیگه حساب کنیم
کافیه همون جمله دست بالای دست زیاده رو با گوشت و پوست و استخوان درک کنیم
که وقتی دست خدا همیشه هست دیگه والا غیر معنایی ندارن .
امروز کلی گریه کردم البته همش شوق
دختر خواهرم هی دو دقیقه ی بار میگه چه حسی داری آخرین مدل گوشی داری
گفتم فقط اون شوق و انگیزه ای که بوجود اومده که من میتونم خلق کنم و میتونم مابقی هدف هامو تیک بزنم درتک تک سلول های بدن من ریشه زده مهمه
و خدایی امروز می فهمم وقتی استاد میگفت من وقتی اولین بار سمینار برگزار کردم بعد از تموم شدنش هیچ حسی نداشتم چون تو تصوراتم هزاران بار اون لحظه رو چشیده بودم
دقیقا امروز همون لحظه هارو من حس کردم
با آرزوی تیک خوردن همه هدف های همه دوستان این مکتب
سلام به ساناز خواهر با ایمان و توحیدی عزیز من
کامنت امیدوار کننده ت خیلی بهم انرژی داد ایولا…
واقعا شجاعت میخواد که با این شرح حالی که دادین 100 تومن دراوردی و رفتی گوشی که میخواستی رو خریدی و با نجوای های شیطانی مقابله کردی و با اقدام اونو خفه کردی …
خودم چند تا درس ازت گرفتم
یکی توحیدی بودنت بود و ایمانت اونجا که گفتی مگه من میخوام پولش رو بدم خدا میخواد بده دلم برای جیب خدا نسوزه… واقعا رسیدن به این مطلب و درک حقیقت این جمله رو از خدا برای همه میخوام
خودم دارم طبق دوره اصول کسب کار که استاد گفتن هدف درامدتون رو هر 1 یا 2 ماه 30تا 40 درصد بیشتر از ماه قبل قرار بدین تا تکاملتون طی بشه پیش میرم
و از درامد ماهی 3 تومن چهارماه پیش شروع کردم و چند روز پیش به 10 میلیون در ماه رسیدم با اینکه 3 روز فقط مونده بود که زمان رسیدن به هدفم که 10 میلیون بود به پایان برسه؛ من 4و نیم کمتر دراورده بود یه لحظه به خدا گفتم خداجون من 4 و نیم کم دارم برای رسیدن به هدفم و تو فقط 3 روز وقت داری تا این پول رو به من بدی و چند ساعت مونده به این که این 3 روز تموم بشه بابت کاری که هنوز به پایان نرسونده بودم تسویه کامل شد باهام و دقیقا 4 و نیم واریز شد برام!!!
وااای خدااا جونم اصن گیج و منگ شدم و الان یاد ایه لا تخلف المیعاد افتادم که در وعده اش خلاف نمیکند ….
ولی مشکل اینجاست که هر تارگتی میزنم برای بعدی میگم میشه یعنی؟ چطوری اخه؟، نکنه نشه و اینا …. این نجوا های شیطانی رو فقط به کمک خدا باید خفه کنم
به خودم میگم اونی که درامدم رو 3 برابر کرده میتونه این ماهم 30 درصد بزاره روش
یا راجع به چگونگیش خیلی فکر میکنم و دستان خدا رو میبندم که واقعا کلافه میشم و ذهنم هی دنبال اینه که از چه راهی ممکنه بدست بیاد؛ بعد به خودم میگم این مسئله خداست که چطور به این درامد برسم تو فقط به داشتنش فکر کن تو که خدا نیستی و قدرتی نداری و بار رو بنداز رو شونه اون ، مثل دفعه های قبل تا بدست اوردی خودش برای ذهنت منطقی میکنه و اون بینهایت راه داره و….
امان از این نجوا های شیطانی واقعا به خدا پناه میبرم که خودم از دور کردنش عاجز و ناتوانم
نکته بعدی عزت نفس و احساس لیاقت شما بود و اینکه خودت رو تحسین کردی با هدیه خریدن برای خودت و لایق داشتن میدونستی این خیلیییییی مهمه
به نظر من اینکه استاد میگن چرا برای موفقیت سقف میزارید و ول میکنید اموزش ها رو مال عدم احساس لیاقته … چون تا میرسیم به هدف میگیم بسه دیگه همینو میخواستم بهش رسیدم برم به روش قبل زندگی کنم و دنبال رشد روزانه نیستم
دنبال بهتر کردن اون نعمت نیستم یعنی خودمد لایق نمیدونم
خود استاد میگه من هرچی فکر میکنم چیزی که بخوام و نداشته باشم رو پیدا نمیکنم یعنی به تهش رسیده ولی هر روز دنبال بهتر کردن زندگیش در همه ابعاده و دنبال اینه که شور زندگی رو در خودش زیاد کنه ما ها تا به داراریی مد نظرمون میرسیم میگیم بسه دیگه برای کی میخوام تا هفت نسلم دارن بخورن و از این حرفا ولی یکی مثل ایلان ماسک و جف بزوس اینو نمیگه اونا هر روز برای خودشون چالش ایجاد میکنن و دنبال لذت بردن از حل مسائل هستن من باید از اینا الگو بگیرم و گرنه شور زندگی از من گرفته میشه و خیلی زود باید با مرگ رو به رو بشم
نکته بعدی که شما داری اینه که توحید در وجودت عمیق شده و اینکه میگی 10 ساعت فایل گوش میدم و مفیدش دو ساعته نه اینطور نیست ؛ همین 10 ساعت باعث شده شما میگی: محدودیت چیه و این گوشی فعال نمیشه چیه و قدرت دست خداست ….
این به زبون ساده س اگر از ته دل گفتی واقعا تحسین برانگیزه
این اعتقادت
اینکه میگی از چیزی نمیترسم و نگران نیستم برای من خیلی درسه
و در اخر گفتی معجزه های بعدی ام تو راهه
و فقط به اون توکل کنید عالی بووووووود
توجه به نتایج ریز و درشت و مرور اونه که سختی اول مسیر رو قابل تحمل میکنه وگرنه نا امید میشیم
خدارا شکر بابت نتایجی که گرفتی و مطمئنم زندگی رویایی تر در انتظارته که نوووش جونت
مرسی بابت کامنت عالی و پر از توحیدت خواهر گلم
خدایا شکرت بابت این هدایت و این دوستان بی نظیر
سلام دوست هم فرکانسی
بسیار سپاس گذارم از شما که وقت گذاشتین کامنت منو خوندین
و چقدر خوش حال شدم با تعدادروز کمی که عضو سایت شدین اینقدر پیشرفت عالی دارین.
و چقدر افسوس خوردم من اوایل اصلا علم کامنت خوندن یا نوشتن رو نداشتم یعنی ی جورایی تو مدارش نبودم
فقط تند تند فایل گوش میدادم و اصلا عملگرا نبودم
و فکرمیکردم هرچه زودتر برم جلو گم شدمو پیدا میکنم
بهتون تبریک میگم
رشد فوق العاده ای داشتین .
و قطعا وقتی اینقدر عملگرانه جلو میرین خیلی زود نتایج پایدار میشه
تبریک میگم به استاد بابت داشتن چنین شاگردی
در پناه تنها قدرت محض جهانیان
سلام ساناز عزیز
کامنتت فوق العاده عالی بود پر از عشق بود ب خدا ی صمیمیتی داشتی با خدا ک واقعا حالمو دگرگون کرد و اشک تو چشمام جاری شد از این ارتباط ازین همه صداقت و همچنین عشق متقابل خداوند ب تو بنده عزیزش من ک خیلی کیف کردم دلم خیلی قرص تر شد ب مسیرم ب خدا ب دوستانی مث شما و استادی مث عباسمنش.واقعا شکرت بابت شماها و خوش ب حال من ک خدا منو تو این مسیر قرارداده.واقعا شکرت خدا بابت همه نعمتهایی ک بهم عطا کردی چ اونایی ک حواسم هست و میبینمشون چ اونایی ک نمیبینمشون
موفق باشی و هروز و هرلحظه بیشتر و بیشتر ازین اتفاقات تجربه کنی عزیزم.
سلام دوست هم فرکانسی ام
بسیار سپاس گذارم که وقت گذاشتین کامنت منو خوندین
و چقدر خوشحالم که بهم گفتین صمیمیتی با خدا دارم
چون من تو زمینه ایمان و توکل واقعا ضعیف عمل میکردم
و مدتی ست دارم تمرکزی رو باورهای توحیدی کار میکنم
و چقدر لذت بردم گفتین از حرفام مشخص بوده
خدایا هزاران بار سپاس گذارم
و برای شما دوست عزیزم تیک خوردن هدف هاتونو از خدا خواستارم .
در پناه تنها قدرت محض جهانیان
ساناز عزیزم ماموریت تو انجام شد دل می لرزید
و اشک ریختم
همیشه وقتی بچه ها میگفتن من با این کامنت اشک ریختم یعنی چی ولی الان
برای من اتفاق افتاد
ساناز عزیزم بهت تبریک میگم افرین دختر دمت گرم
این سایت و کامنت هاش همه سوده و سوده وسود
دمت گرم
خدایا شکرت
سلام دوست هم فرکانسی ام
بسیار سپاس گذارم از شما که وقت گذاشتین و کامنت منو خوندین
قطعا هدایتی در کار بوده
به قول استاد هیچ کاری اتفاقی رخ نمیده
و جایی که دل آدم میلرزه هزاراندرس وجود داره
امیدوارم روز به روز در رشد و پیشرفت بالایی قرار بگیرین .
در پناه تنها قدرت محض جهانیان
سلام ساناز جان چقدددر لذت بردم از کامنتت چقدر نیاز داشتم بهش، ممنونم که خودافشایی کردی و آنقدر صادقانه نوشتی .
منم مثل شمام منم خودم رو بارها لایق پیشرفت و موفقیت ندونستم و همه چیز و با توقف کردن خراب کردم.
از خداوند سپاسگزارم که این حال معنوی خوب رو امروز با خوندن کامنت های شما بهم داد.
این روزی هم امروز مال من بود، منم وقتی کامنت شما رو خوندم از ته دلم معجزه خواستم فقط از خدا که مسیر رو برام سهل تر کنه
بازم سپاسگزارم برات نتایج هر روزه رو آرزو دارم و کلی حال خوب.
سلام ساناز عزیز
راستش من هم ی تضاد پیش اومده
برام و تعهدی دارم روی خودم کار میکنم
یعنی ذره بینی
که با خودم گفتم فعلا به سایت سر نمیزنم
و تا نتایج عالی بگیرم
و دارم آرام آرام میبینم نتایج ها رو و نشانه ها رو
اما الان ی حسی گفت که به سایت سر بزن
راستش مقاومت میکردم
با خودم گفتم نمیخام کامنت بخونم
چون تمرکزی رو دوره دستیابی عملی دارم کار میکنم
دقیقاً مثل خودت ی شاگرد بودم ولی ی کوچولو زرنگتر
تا اینکه الان مقاومت شکسته شد
و فقط هم رفتم روی کامنت شما
حتی کامنت سید علی رو هم باز نکردم
فقط هدایت شدم به کامنت شما
و چقدر لذت بردم از کامنتت
و اشکام سرازیر شد
جاهای که گفته بودی فقط در خدا رو بزن
ساناز عزیز
هر چی آرزوی خوبه مال تو
از خدا طول عمر با عزت برای تو آرزو میکنم
سلام دوست عزیزم
بسیار سپاس گذارم از شما که کامنت منو خوندین و وقت گذاشتین
دوست عزیزم منم گاها میگفتم تا نتیجه نگیرم کامنت نمیزارم
اما ی جایی گفتم این دیگه چه شرطیه
از هر حالی که هستم هر تمرینی که هست مینویسم تا بعدا حداقل برای خودم اثبات شه کی بودم کجا بودم
و گاها هر اتفاقی که روزانه برام می افته
نشانه
یا هر معجزه ای
توی دفتر مینویسم و هر از گاهی ازمسیر خارج میشم سریع میرم میخونم تا یادآوری شه که خدا چه نعمت هایی بهم داده تا ذهن چموش قلدری نکنه واسه خودش
و امیدوارم شما هم هرچه زودتر بیاین از نتایج عالی برامون کامنت بزارین.
خدایا شکرت بابت دوستانی مث شما .
در پناه تنها قدرت محض جهانیان
به نام رفیق رزاقم سلام
متشکرم ساناز جان به خاطر این که به عهدت با خودت با خدای خودت وفا کردی و این تجربه دوست داشتنی رو با خانوادت سهیم شدی .
شاید برات جالب باشه این گوشی که الان دست من هست هم تا دوسال پیش جزو آرزو هام بود و به طور معجزه آور برام رسید.
حتی یک مدل بالاتر از چیزی که من میخواستم داستانش به طور خلاصه میگم من هم مثل شما جزو خواسته هام خرید گوشی نوشتم هر شب مینوشتم که اگه این گوشی رو بخرم چی کار هایی باهاش میکنم حس و حالم چه شکلی و به دنبال تحقیق و بررسی گوشی های مختلف بودم حتی با این که پول نداشتم به موبایل فروشی ها میرفتم و میخواستم برام ان باکسینگ کنند . چون این از استاد شنیده بودم که برید دنبال خواسته هاتون لمس کنید تا باور پذیربشه داشتنش .
با تمام وجودم ایمان داشتم که میگیرم اون گوشی که میخواهم جوری که باعث شد گوشیم با برادرم عوض کنم با این که گوشی من از برادرم بهتر بود چون نوشته بودم گوشی بخرم این گوشی دستم میدم به برادرم همه از این کارم تعجب کرده بودند .
تا کار خدا بعد از چند وقت همون گوشی که از برادرم گرفته بودم هنگ کرد و روشن نشد از اون جا که برای پدرم کارمیکردم قرار بر این شد که به جای حقوقم پدرم برام یک گوشی بگیره حتی از حقوقی که ازش میخواستم پول گوشی بیشتر شد اما قرار بر این شد که کارکنم تا تصفیه بشه حسابم با پدرم و شکر خدا خود ربم حساب بندش تصفیه کرد .
هیچ وقت لحظه ای که به پهنای صورت اشکم جاری شده بود و سجده شکر به جا میآوردم برای همین گوشی که الان دارم یادم نمیره خیلی خیلی عالی بود درسته تنها راه گذر از ثروت رسیدن بهش هست .
خدایا عاشقانه میپرستمت الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله
با گفتن این نشانه من یاد خودم انداختی یاد هدایت گر بودن ربم این که باید خیلی بیشتر از این ها روش حساب کنم و توکل کنم بهش .
ساناز عزیز هرجا هستی در پناه رب العالمین ثروتمند و سعادتمند در مسیر خواسته هات که همان توحید هست باشی . دست حق نگهدارت
تا این که شروع کردم به کارکردن برای پدرم
دوست هم فرکانسی ام سلام
عصرت بخیر
ممنونم که وقت گذاشتی کامنت من خوندی
از خداوند میخوام هر کی در خونش میره و بهش توکل میکنه دست پر برگرده
و قطعا چنین هم هست
چونکه خودش در قران گفته من جهان رو مسخر تو کردم
شاید اوایل این گوشی فقط برام ی آرزو بود یا زمانی که خریدم
فکر میکردم هدفمو تیک زدم و میرم سراغ هدف بعدی
اما دیدم چقدر این خواسته من معنوی بوده و نمیدانستم
دقیقا همین خواسته من باعث شد کامنت من منتخب شه
چیزی که همیشه آرزو داشتم و هر کامنت منتخب تو هر فایلی میدیدم همش میگفتم خوش به حالشون
رشد کردن
مدار بالایی هستن که کامنتشون منتخب شده
زمانی که دیدم برای اولین بار کامنت من منتخب شده تمام وجودم اشک شوق بود
اصلا گوشی یادم رفت
همش میگفتم خدای خوبم مگه من در چه مداری ام که اینقدر فرکانس بالایی دارم که کامنت من منتخب شده
یااصلا
دقیقا از طریق همین کامنت چقدر افراد بهم پیام دادن و چقدر لذت بردم که حرفام مفید بوده
دقیقا همین خواسته همین گوشی
همین کامنت منتخب من
همین پیام دوستان
قدرتی در دل من ریشه دوانده که خدا داند.
و چقدر برام این لحظه ها با ارزش و معنوی هستن که دارم جواب دوستان مینویسم
خدایا شکرت
خدایا هزاران بار شکرت
برای شما دوست عزیز تیک خوردن همه هدف هاتونو آرزومندم.
در پناه تنها قدرت محض جهانیان
سلام دوست هم فرکانسی ام
ممنون که وقت گذاشتین و کامنت منو خوندین
دوست مهربونم برای من تعهد با خدا سخت بوده
افتان و خیزان زیاد داشتم ولی به هر سختی میشد ادامه میدادم
گاها زیاد ناامید میشدم ولی ادامه میدادم
حتی خواهرم ی وقتایی میگفت این همه وقتی که روی سایت گذاشتی رو فلان شغل بزار زودتر نتیجه میگیری و من میگفتم عهد کردم 6 ماه روی سایت کار کنم
عمل کنم
مث وحی منزل
اگه 6 ماه جواب نداد چیزی هم ضرر نکردم میرم ی کاری دیگه
من متعهدانه موندم
لغزش داشتم
نا امید میشدم
شاید ی روز کامل حالم بد بود سر به سایت نمیزدم
ولی باز فرداش ادامه میدادم
خدا هدایت میکنه
چه مومنان رو
و چه کافران رو
و خدا هدایت کرد
تا من در مسیر بمونم
خدایا هزاران بار شکرت
برای شما دوست عزیز تیک خوردن هدف هاتونو آرزومندم
در پناه تنها قدرت محض جهانیان
سلام به دوست گرامی ساناز عزیز امیدوارم حال دلت عااالی باشه !!!
طی این یکماه اخیر ضربات روحی و جسمی و مالی و روابط بدی خوردم اونم بخاطر سهل انگاری و اشتباهات تکراری و اینکه درست نتونستم ذهنم رو کنترل کنم و هی اومدم پایین و پایین و پایین تر و در حال حاضر خیلی فرکانسم پایینه و ناامیدم و ذهنم پر از نجواست !!!
حتی صدای هدایتای خدای عزیزم رو درست نمیفهمم و احساس گناهم به خاطر شرک های این یکماه که هرچی توی این یکسال بدست اوردم از دست رفت هی داره بیشتر اذیتم میکنه و واقعا دست از سرم برنمیداره !!!
واقعا با اینکه قلبم میگه بابا خدا مهربونه ، توبه پذیره ، هرگز رهات نمیکنه ولی احساس گناه شدیدی دارم و واقعا نمیدونم چرا توی این تقریبا 4 سالی که عضو سایتم هی سینوسی هستم و یکی از بزرگترین دلیل هاشم نرفتن توی دل بزرگترین ترس زندگیم اونم اشتباه 4 سال پیشم که هرچقدرم روی خودم کار میکنم و نتایج خوبی میگیرم ولی در ادامه مسیر این ترس از اشتباه 4 سال پیشم میاد جلوی چشمام و مانع حرکتم میشه و نجواها میبلعن ذهنم رو و دوباره سقوط میکنم !!!
الان توی حالتی هستم که بخدا خیلی نا امیدم و هم میخوام دوباره بلند شم و هم روحیم رو باختم !!!
ولی خدای عزیزم چند شب پیش هدایتم کرد به این فایل و کامنتای بچه ها و به خصوص کامنت شما که یه ذره امید توی دلم جوونه زد !!!
ازتون ممنونم که این کامنت رو از خودتون به جا گذاشتین و با شجاعت از خودتون نوشتین و واقعا خیلی روی من تاثیر گداشت که حتی شده چار دست و پا دوباره شروع کنم و حرکت کنم با اینکه اصلا نمیدونم چکار باید بکنم و دوباره چه هدفی بذارم !!! آخه وقتی مدارت میافته پایین میفهمی که حتی هدف هات رو هم خدا به دلت مینداره و هدایتت میکنه که براش قدم برداری !!!
واقعا ممنونم از کامنت ارزشمندت دوست عزیز :)
فقط میخواستم اگر کامنت من رو خوندی با هدایت خداوند بهم پاسخ بدی که چجوری دوباره شروع کردی و تعهد دادی و بلند شدی ؟؟ آخه من الان حتی از فایل گوش دادن هم میترسم و ناخوداگاه طبق اگاهی ها فکر میکنم که این افکار منفی الانم قراره بلا به سرم بیارن !!!
واقعا روحیمو باختم و تمام جنبه هام ریخته به هم و اصلا گیجم !!! نمیخوام انرژی منفی بدم ولی هدایت شدنم به کامنت شما لطف و هدایت خدا بود ولی هم احساس گناه شدیدی دارم که چرا نتونستم اونطور که باید به الهامات خداوند عمل کنم و نتیجم از بین رفت با اینکه به خدا من خیلیییییی پر تلاشم و تمام سعیم رو کردم که به الهامات خداوند عمل کنم ولی خب نتونستم ذهنم رو کنترل کنم و این از بین رفتن نتایج هم هی من رو اورد پایین و پایین تر !!!
نمیدونم ایا فایل گوش دادن تاثیری میذاره یا بهتره گوش ندم یا …
بازم ممنونم ازتون :)
بنام خداوند وهاب خدایی مرا به این مسیر زیبا و آرامش بخش هدایت کرد سلام به استاد عزیز و خانم شایسته دوستداشتنی استاد عزیز فایلهای اخیر چنان درسی گرفتم که فقط شادم میگم میخندم وشما رو دعا میکنم استاد من زمانی خیلی نیاز به آرامش داشتم و همیشه اینو از عوامل بیرونی مثل خرید کردن رفتن به جایی میدونستم همیشه یه جایی بیرون از خودم میگشتم دوست داشتم رابطه ام با همسر عالی بشه توی خونه همیشه آرامش باشه بگیم بخندیم خلاصه تسلیم شدن واز خداوند کمک خواستم وبا سایت شما آشنا شدم واز همون روز اول باجدیت شروع کردم وبه مرور زمان نشانها رودیدم وقتی نشانها اومدن تصمیم گرفتم بیشتر کار کنم وباز هم بهتر شدن والان استاد نتیجه خیلی خیلی خوب شده البته من دوره عشق ومودت روتهیه کردم وبازهم نیاز دارم اون دوره رو تکرار کنم تا این علفهای هرز که هرروز نیاز دارن از بین برن مورد دیگه اینکه در مورد عزت نفس که من همیشه آرایش میکردم که خوشبختانه خیلی خوب پیش رفتم وبا همون قیافه ای که دارم میرم بیرون البته خدارو شکر خدا صورت زیبایی بهم داده و اینجوری اعتماد به نفسم بهتر شده وپاشنه آشیلی که داشتم وهنوز دارم روش کار میکنم حرف مردم که واقعا بهتر شدم وغیبت کردن که دیگه خواهرای دیگم میدونن نباید پیشم حرف بزنن انصافا خیلی خوب شدم وباید هرروز روی خودمون کار کنیم وازدزندگی لذت ببریم در مورد اینکه از وقتی وارد این فضای فوقالعاده شدم دارم لذت میبرم تجربهای خوب دریافت میکنم آرامشم عالی شده به خداوند نزدیکتر شدم رابطه ام با همه بهتر شده خلاصه اینجا جایی هستش که باید باشم من کلا شبکهایی اجتماعی رو کنار گذاشتم وتماما وقتمو تو سایت میگذرونم با اینکه دوتا فرزند دارم ولی همیشه اینقدر وقت دارم که بیشتر روزم تو سایت میچرخم واز استاد ومریم جون سپاسگزارم عاشقتونم وتعهد دادم که تا زنده هستم همین مسیر فوقالعاده زیبا رو ادامه بدم چون واقعا آرامش و اینجا پیدا کردم با آرزوی سلامتی و تندرستی برای شما دوستان عزیز که کامنتای عالی مینویسن ومن ازشون مطالب عالی یاد میگیرم مرسی که هستین
بنام خدای عشق و زیبایی
سلام استاد عزیزم سلام بانو مریم .
استاد عزیزم فایلتون بسیار عالی بود ،و خداروشکر میکنم برای بودن شما،شکر میکنم که در فرکانس دیدن این فایل فوق العاده بودم.
پاسخ به سوالات.
سوال 1: استاد میتونم به جرعت بگم ،از وقتی که اولین دوره رو استارت زدم دوره عشق و مودت در تاریخ 28 دی 1401 ،باید از ابتدای دوره ،با تعهد فولادین پیش رفتم ،تعهدی که باعث شد رابطه فوق العاده ای در حال حاضر داشته باشم ،من به کنترل کردن ورودی هام ،متعد هستم ،اونقدر که تونستم تو ماه اول به ثبات فرکانسی برسم که هرچقدر پیش میرم ،عشق و زیبایی هست ،آدم ها و دستای خدایی هستن که فقط با عشق میخوان بهم کمک کنن،از اون تاریخ ماها میگذره و روزی نبوده که من با آگاهی هاا و فایل ها پیش نرم ،روزا هایی که تو هررر شرایطی خودمو متعهد کرده بودم تو سایت فعال باشم و عمل ،عمل کنم ،عمل کردن و نتیجه .گرفتن همون چیزی هست که شما اوند اساس کار میدونید ،بعد از تموم کردن دوره عشق و مودت دوره عزت نفسو شروع کردم ،الانم دوره راهنمای عملی رو استارت زدم ،توی هررر دوره من با عشق و تعهد به تمرین ها پیش رفتم و نتایج ها گرفتم ،دوره عزت نفس منو از صفر تا صد ساخت ،عاشق خودم شدم ،برای خودم ارزش قائل هستم ،و باید بگم توجه و حرفای آدماااا برام اصلا هیچ اهمیتی نداره و نگاه مردم از زندگیم حذف شده ،یادمه سخت ترین تمرین ،آگاهی بازرگانی بود ،که شمااا تو اون فایل گفتین هرکسی اینو انجام نده یعنی اینکه دوست نداره تغییر کنه ،من با قدرت و تعهد به حرفای شمااا،با اینکه سخت بود ولی گفتم مهسا ،باید انجامش بدی،رفتم تو باشگاهمون ،شروع کردم معرفی نامه ای از خودم خوندم و بجای اینکه مسخره بشم ،تحسین شدم ،با این دوره من همه وجودمو شناختم و این دوره اونقدر ارزش داره که بارها باید روش کار کنم .
سوال 2: پاسخ سوال بعدی ،باید بگم از اون موقه تا الان خداروشکر افت نکردم و با قدرت ادامه میدم ،به تضاد برخوردم ،اما اون تضاد ها باعث شده پله پیشرفت من بشن ،تضادی اومد که باید روی خودشناسی کار میکردم ،همون موقه خداروشکر کردم و گفتم خدایااا ممنون با این تضاد بهم نشون دادی باید روی عزت نفس کار کنم ،من با تعهدی که دادم خداروشکر هر روز ،روی خودم کار کردم استاد .
سوال 3:بنظرم دلیلش عمل کردن هست ،همه حرفای قشنگ بلدن ،همه خوب حرف میزنن ،اما کیا هستن که عمل میکنن؟؟؟؟کیا هستن که حاضرن بها بدن؟؟؟؟
کیا حاضرن از بن و ریشه تغییر کنن،
استاد بنظرم تنهاا دلیلی که میتونه از مسیر مارو خارج نکنه اینکه از اول با قدرت شروع کنیم ،وقتی یه اتیش قوی میشع وقتی یه درخت ریشه های قوی داره ،دیگه با هر بادی نمیلرزه ،دیگه با هر بادی آتیشه خاموش نمیشه ،شاید مثلا یکی دو روز اگه روی خودش کار نکنه ،امااا به محض خارج شدن از مسیر میفهمه که باید برگرده و زودم برمیگرده ،این ثبات فرکانسی این کنترل ذهن و به قول قران تقوا پیشگان ،مورد رحمت و لطف خدا قرار میگیرن و کم پیش میاد از مسیر خارج بشن ،اگرم بشن زود برمیگردن،مسئله بعدی اینکه زمانی آموزه ها نتیجه میده که عادت بشن ،که بشن جزئی از من ،زمانی که شخصیت منو بکل شکل بدن ،زمانی که من غیر اونااا نتونم زندگی کنم ،وقتی که آموزه ها عادت بشن ،نتایج پایدار میشه .
ممنون از وجودتون .
در پناه خدا باشید.
بنام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام بر دختر متعهد و موحد
حالتون عالی و متعالی
کامنت شما رو خوندم و لذت بردم…
خیلی خیلی تحسین میکنم شما رو مهسای عزیز
از این همه شجاعت، و جسارت
خدا وند رو شاکرم برای وجود شما ،
هزار بار تحسین کردم شما رو برای اون معرفی خودتون
شما دیگه شخص دیگری هستید .
با قدرت ادامه بده ،
و اگه تضادی اومد. اونو با آتش ایمان و توکل بر خدا ی درونت خاموشش کن …
به شخصه کامنت ها تو میخونم، و از نتایج میگید.
عشق به هدفم بیشتر میشه و تجدید پیمان میشه.
مرسی از کامنتت
مرسی که نوشتی
سلامتی و موفقیت و ثروت رفیق همیشگیت باشه.
بازم برامون بنویسید.
فرشته ی عاشق
امضای خدا وند پای تک به تک آرزوهات
سلام دوست خوبم .
چقدر عااالی که متعهدانه ،کامنت هارو مطالعه میکنید ،و چه خوشحالم بودن شماهایی که هم فرکانس و هم مسیر من هستید،چقدر خوبه خانواده ای دارم که با عشق پای حرفام میشینن و با عشق از نتایجم ذوق میکنن،،،،،،
دوست خوبم همین روندو پیش برین با قدرت ،مسیر ،بهترین مسیر هست ،چقدر لحن کامنت شما زیباست ،و من بسیار لذت میبرم .
بازم ممنون از نگاهتون.
در پناه خدا باشید.
سلام خدمت استاد عزیز، مریم خانم شایسته و همه ی دوستان.
من در چند مورد از موارد زندگیم تجربه ی موفقیت های بسیار بزرگی رو دارم که با استفاده از آموزه های استاد عباسمنش بدست آوردم و متأسفانه بعد از مدتی نادیده گرفتن تعهدم دوباره مشکلات و تضاد های گذشته برام اتفاق افتاد.
با اینکه در چندین مورد من تجربه این مسئله را دارم اما دوست دارم در مورد موضوع روابطم صحبت کنم.
من یک رابطه ی بسیار خوب داشتم با همسرم که متأسفانه بخاطر وابسته شدن و عدم اعتماد به نفس روابطم بسیار بد شد.
تا جایی که من به اسرار ایشون حق طلاق رو دادم به همسرم، به مدت 2 سال در اکثر مواقع ما جدا از هم تو خونه زندگی میکردیم، جدا از هم غذا میخوردیم، هییییچ محبت و عشق و علاقه ای بین ما نبود، حتی یک عکس 2 نفری هم ما تو این مدت با هم نگرفتیم، بحث های بسیار شدید، بی احترامی های ناجور،و همسرم تمااامه زندگیش شده بود ارتباط با دوستاش، جوری که از 7 روز هفته 5 روزش خونه ی دوستاش بود و یا باهاشون تلفنی صحبت میکرد و مسائل زیاد دیگه ای که دوست ندارم در موردشان صحبت کنم.
من به تمااامه روشهایی که به ذهنم میرسید و از جامعه(از جامعه) الگو گرفته بودم پیش رفتم تا روابطم رو بهبود ببخشم.
باهاش منطقی صحبت میکردم، بحث میکردم، ابراز عشق و علاقه میکردم، کادوهای عالی میخریدم، التماس میکردم،پیش مشاور رفتم، این اختلافاتمون رو به خانواده هامون اطلاع دادم تا با ایشون صحبت کنن تا روند زندگیمون عوض بشه و در نهایت رابطه ی ما روز به روز تغییرات بیشتری میکرد اما نه به سمت بهبود!
بلکه به سمت نابودی بیشتر این زندگی مشترک!!!
من داشتم از الگویی استفاده میکردم که دیگران یعنی 99% جامعه انجام میدادن اما نتیجه نداد!
در نهایت یک شب در نهایت خستگی و بیچارگی از خداوند کمک خواستم و بهم الهام شد که :
تو توسط این مسیر موفقیت های زیادی بدست آوردی!
شغل دلخواه، خانه ی دلخواه وحتی همین همسرت که الان باهاش مشکل داری!
پس الان هم دوباره با همین مسیر روابطت رو تغییر بده وبه شکل دلخواهت در بیار.
تو فقط چون در این زمینه مشکل جدی تری داری باید با جدیت و تعهد و زمان بیشتری کار کنی.
نا گفته نماند نجواها هم آزارم میدادن و میگفتن که نه این بار توسط این قانون و این مسیر نمیشه این مشکلت رو حل کنی
دوباره خدا کمکم میکرد و بهم میگفت پسر خوب!
مگه میشه سیب زمینی رو بزاری رو آتیش بپزه اما گوجه رو بزاری نپزه!
آتیش هرررر ماده ی غذایی رو که بزاری روش میپزه
قانون هم همینه!
مگه میشه تو چند موضوع استفاده از این مسیر بهت کمک کنه اما تو مسئله ی روابطت تغییری ایجاد نکنه!؟
و من شروع کردم به ادامه دادن.
من به خودم تعهد 6 ماهه دادم که این آخرین راهیه که برام مونده و من تا پای جونم این مسیر رو ادامه میدم.
من شروع کردم 3 ماه شبانه روزی روی خودم کار کردن.
مدام فایلهای کلاپ هاوس رو گوش میدادم، مدام فایل خانم روزا رو گوش میدادم
همش آیه های قرآن رو تو ذهنم مرور میکردم
*خداوند رو وکیل خودتون قرار بدید
*الطیبات الطیبین
*خداوند از آنچه که درون سینه دارید آگاه است
*آیا خداوند برای بنده ی خویش کاقی نیست؟
و…
تا اینکه کم کم رفتار همسرم عوض شد تا جایی که کسی که هفته ای 5 روز خونه دوستاش بود 4 ماه تمام حتی 1 دقیقه نرفت پیشه دوستاش(البته اینم بگم من مخالف ارتباط نبودم اما اون افرادی که همسرم باهاشون در ارتباط بود افراد مناسبی نبودن)
جوری روابطمون عالی وعاشقانه شد که حتی برای دیگران خارج از درک بود،تو این مدت 4 ماه حتی 1 شب واااقعا 1 شب هم ما با همدیگه دلخوری، بحث یا ناراحتی نداشتیم که هیچ بلکه هرر روز رو عاشقانه و پر از شادی و خنده میگذروندیم.
*من با تمامه وجودم تو اون مدت از هر آنچه که احساسم رو بد میکرد اعراض میکردم
*هررر روز صبح و هررر شب در مورد هرآنچه که دوست داشتم تو روابطم تجربه کنم و اتفاق بیوفته مینوشتم
*تحت هر شرایطی با هر ابزاری سعی میکردم احساسم رو خوب نگه دارم و به نا خواسته ها توجه نکنم، چون شما گفته بودین تو احساس بد نمونین
*مدام فایلهای زندگی در بهشت رو میدیدم و به خودم میگفتم ببین!
*اون همون کسیه که تو هیچ زمینه از زندگیش شرایط خوبی نداشت اما حالا لعلکم ترضی شده حالا تو هم تمامه کارایی رو که میگه متعهدانه 6 ماه کار کن
*بهم الهام شد که تو این 2 سال که زنذگی جهنم واری داشتی هررررررکاری که کردی رو انجام نده و هررررررکاری که رو که انجام ندادی رو انجام بده(فهمیدم منظورش رها کردن بود، پیگیر نبودن بود، اعتماد کردن به خداوند بود.
من با تماااامه وجودم از خدا میخواستم و واااقعا رها کردم و از خداوند میخواستم کمکم کنه.
و واااقعا سخت بود اما من ادامه دادم.
من راهی نداشتم جز همین راه.
و خداروشکر
خداروشکر همسری که حتی دوست نداشت همزمان ما توی خونه باشیم (نه کنار هم فققققط تو یه فضایی باشیم، جوووری تغییر کرد که بهم میگفت خداروشکر میکنم بابت بودنت
همسری که میگفت عکس های ازدواجمون رو نمیخوام از آتلیه بیاری، بعد از 2،3 ماه میگفت باید بریم عکس جدید بگیریم از آتلیه و یک زندگی بییینهایت عاشقانه.
اما بعد از 3، 4 ماه که یکی زندگی رویایی رو داشتیم کم کم دوباره من از ادامه ی تعهد 6 ماهه ام عقب نشینی کردم و سپاسگزاری رو رها کردم، کنترل ذهن رو رها کردم کار کردن روی اعتماد به نفس رو رها کردم، توجه به نکات مثبت زندگیم رو رها کردم وقتی رو به بالا سعود نکنی یقیناً این یعنی داری سقوط میکنی.
والان 2 هفته است دوباره همسرم با دوستاش داره وقتی میگذرونه، همون تضاد ها دوباره سر و کله اشون پیدا شده، همون احساسات بد، همون اختلافنظر ها و….
اما در مورد اینکه چرا ما مسیر رو رها میکنم چند دلیل داره
1/ما زمانی که بشدت تحت فشار و درگیر تضاد ها باشیم با تماااامه وجودمون متعهد میشیم که اون تضاد رو از بین ببریم و در واقع اون فشارها هستن کد که نیروی محرکه ی ما میشن برای حرکت کردن
و بعد از مدتی که ما به واسطهی تغییر عملکردمون(تغییر عملکردمون) از اون تضادها فاصله میگیریم فراموش میکنیم که حسرت یه غذای دونفری رو با هم داشتیم اما الان زمین تا آسمون شرایط تغییر کرده!
2/ما فراموش میکنیم دلیل اینهمه تغییر چی بوده!
فراموش میکنیم چه عملکردهایی داشتیم که باعث شد شرایط تغییر کنه، چه تعهد پولادینی در اوایل کار بخرج دادیم تا شرایط تغییر کنه
3/انتظار ما از اون خودمون و از زندگی پایینه.
مثلا من یادمه قبل از اینکه روابطم دوباره (تو همین چند روز اخیر یه مقدار بد بشه، چند بار بهم الهام میشد که بیشتر بخواه از روابطت، بیشتر رشد بده سطح روابطت رو با همسرت اما من میگفتم نه نمیخواد در همین حد کافیه.
مثله دانش آموزی که به نمرهی 13 و یا نمره ی قبولی راضی باشه!
و چون من برای بالا بردن سطح روابطم از اون چیزی که بود، بیشتر نبود همون جایگاهی رو هم که داشتم از دست دادم و کم کم نزول پیدا کردم.
4/یکی از مهمترین دلایل از افت و برگشتن به تضادهای گذشته نا سپاس بودنه!
اگر ما هررر روز بابت کوچکترین تغییرات زندگیمون که قبلا آرزوشون رو داشتیم سپاس گزار خداوند باشیم هم خودمون رو به صورت دائم تو مدار حال خوبی و رشد و نعمت و روابط بهتر قرار میدهیم، و هم اینکه مدام به خودمون یادآوری میکنیم تو مسیر رشد هستیم
خداروشکر میکنم که این فایل بینظیر شما و این سوالتون باعث شد که خیلی مصمم تر دوباره شروع کنم به ادامه ی همون مسیری رو که قبلا زندگی جهنم گونه ی خودم رو به بهشت تبدیل کنم
سلام آقا ابراهیم عزیز
اول اینکه تحسینتون میکنم چقدر عالی روی خودتون کار کردید که تونستید یه رابطه جهنمی رو به یه رابطه بهشتی تبدیل کنید این یه نتیجه بزرگه و نیازمند تعهد زیاد و اگه یبار تونستید این نتیجه رو رقم بزنید باز هم میتونید .
در جواب به این سوال که چرا اوایل کار خوب رو خودمون کار میکنیم و بعد رها میکنیم بنظرم بهترین پاسخ ممکن رو دادید . وقتی تضادها خیلی زیاده افراد انگیزه بیشتری واسه تغییر شرایط دارن و با تمام قدرت شروع میکنن به بهبود .
برای اینکه رها نکنیم به قول استاد نباید بگیم منو این همه خوشبختی محاله خب دیگه بسه بیش ازاون چیزیه که میخواستم ، باید دائما بیشتر و بیشتر بخواهیم و به همون اندازه که شخصیتمون رشد میکنه خواسته هامونم بزرگتر و سطح بالاتر باشه .
ممنون از کامنت قشنگ و آگاهی دهندتون امیدوارم بهترینها رو تجربه کنید .
سلام آقا ابراهیم عزیز
اول تبریک میگم بهتون از نتایج عالی که گرفتید بابت شغل دلخواه و خانه و اینکه توانستید با کار کردن روی خودتون روابطتان را به سطح مطلوب برسانید .
بعد هم تشکر میکنم ازتون که مرتب و با دسته بندی درست دلایل رها کردن مسیر را واضح بیان کردید.اون مثالی که از دانش آموزی که به نمره 13 راضی شده خیلی عینی و شفاف به من باگ عدم رشدم را نشان داد
ممنون بابت وقتی که گذاشتید و نوشتید و تلاشی که کردید و تجربیاتتون را با ما هم به اشتراک گذاشتید
سلام ابراهیم عزیز
چه قدر نیاز داشتمبه خوندن همچین کامنتی
من دقیقا الان چند روزه که فهمیدم اقا من احساس لیاقت داشتن یه رابطهی عالی و فوق العاده رو ندارم
فهمیدم که فکر میکنم باید بسوزم و بسازم و فکر میکنم اگه ویژگی خوبی همسرم داره که خوب خداروشکر اگر نه دیگه کاری نمیشه کرد این باور مخرب این که میگی به نمره 13 رضایت میده ادم
دقیقا مثال منه
وجودم پر از ترس شده بود
مشرک شده بودم
فکر میکردم این نعمت های الان رو همسرم بهم داده و اگه اون نباشه نعمت هایی که الان دارم هم دیگه ندارم
وای که چه قدر خجالت میکشم از این افکار و احساسات
ابراهیم از تو ممنونم که اینقدر خوب نوشتی این کامنت رو ،بی نظیر بود
بهش نیاز داشتم
احساس لیاقت
احساس لیاقت
احساس لیاقت تجربهی رابطه خوووب
من تو رابطه نیاز دارم که طرف مقابلم حرف من رو بفهمه ولی وقتی متوجه دیدگاه های من نمیشد میگفتم دیگه کاریه که شده تو نا سپاسی باید تحمل کنی
با وجود اینکه چند روزیه فهمیدم اقا نه این مهمه این خواسته تو هست پس مهمه و لیاقتش رو باید در خودت ایجاد کنی
با خوندن کامنتت تلنگر دوباره ای به خودم زدم و میرم که بشینیم رو خودم کار کنم
برات بهترین ها رو آرزو میکنم
سلام دوست خوبم.
من هرچی تو زندگیم دارم مدیون و ممنون 2 تا چیز هستم
1/همسرم و تمامی افرادی که با رفتارشون بهم نشون دادن که خییییلی باید روی اعتماد به نفسم کار کنم
2/دوره ی بییینظیر عزت نفس
من همین 1 ساعت پیش اومدم سرکار، مسئولم یه تیکه جلو همه بهم پروند و حالت مسخره کردن داشت، من جلو جمع هیچچچی بهش نگفتم اما بعد از 1 ساعت به خودم گفتم ببین!!!
باااااید بهش بگی که دفه دیگه رفتارشو تمرار نکنه!
بعد ذهنم گفت نه بهش نگو بزار اگه دفه دیگه رفتارشو تکرار کرد تو هم جوابشو جلو همه بده تا ضایع بشه و دیگه دهنشو ببنده اما من میدونستم این توطئه ذهنمه و کمبود اعتماد به نفسمه که پا روی ترسش نزاره(خدایی برای شما نمیدونم اما برا من خیلی خیییییلی سخت بود که بهش زنگ بزنم و بهش بگم چوو هم اینکه مسئولم بود و هم ترس بزرگی داشتم از این کار)
اما اون اگاهی هایی که تو دوره بدست آوردم این قدرت رو بهم داد که پا روی ترسم بزارم و از همه مهمتر، اهرم رنج و لذت و با خودم گفتم اگه بهش بگی ممکنه چی بشه!؟
ناراحت میشه!؟
به جههههنم که ناراحت بشه من شخصیتم، غرورم، عزتم بخاطر بیشعور بودنه یه شخص دیگه تخریب بشه که اون ناراحت نشه و بهش زنگ زدم.
با نهایت ادب واحترام بهش گفتم
سلام آقا مهدی
حقیقتش بابت حرفت ناراحت شدم، چون من خودم آدمه شوخی هستم و دوست ندارم مثله مجسمه بیایم سرکار و بریم، منم دوست دارم با هم بگیم، بخندیم، ارتباط داشته باشیم اما اینکه احترام ها حفظ نشه ناجوره،
میدونی چی بهم گفت!؟
گغت من بابت رفتارم معذرت میخوام و اینو بهت بگم که دیگه هیچوقت این رفتار رو ازم نمیبینی،
و من بهش گفتم من زنگ نزدم که ازم عذر خواهی کنی شما احترامت خیلی برا من بالاست اما دوست دارم ارتباطمون خوب باشه، و در حین حرف زدنم هی عذر خواهی میکرد!
دوست خوبم من چرا میدیون همسرمم!؟
چون بخاطر وابستگی به ایشون و تضادهایی که برام ایجاد شد فهمیدم خودم از همه جهان مهمترم..
مثلا همسرم برج 5 سالگرد ازدواجمونه!
و از 2 هفته پیش گفت که کادو باید برم طلا بخری.
حالا من 5 میلیون قراره از جایی که فکرشو میکردم دستم برسه به امید خدا فردا.
درجا ذهنم گفت برو براش یه تیکه طلا بخر!!!
اما بعد از نیم ساعت گفتم نه!!!
چرا باید این کارو کنم؟؟
من مونیکس زانوم آسیب دیده اما بخاطر کرایه اسنپ و هزینه ی دارو ها و زانو بند نمیرم دکتر و زانوم داره بیشخر آسیب میبینه بعد من برم طلا بخرم!؟
در ضمن اون پول هم واقعا ماله منه نه از حقوق.
بعد تصمیم گرفتم با اون گول فققققط نیاز های خودمو اولویت قرار بدم اگه چیزی اضاف موند واسه همسر عزیزم در حد توانم کادو میخرم!
همین من 1 سال پیش این موقع بخاطر نداشتن عزت نفس، دندون درد داشتم! لباس برای پوشیدن واااقعا نداشتم اما برای اینکه همسرم رو از خودم مهم تر میدونستم و احساس لیاقت و ارزش مندی نداشتم بجای اینکه برم دندونم رو درست کنم واسخ منسب های مختلف یادمه 1میلیون، 2 میلیون یا بهش پول میدادم یا کادو میخریدم آخرشم رابطه خراب میشد.
دوست خوبم من با نهایت بی رحمی و نهایت جدیت تمرکزم روی بالا بردنه ارزش و اعتماد به نفسه خودمه
سلام آقا ابراهیم
کامنتهای شما همیشه یه نکته ریز و کاربردی رو به آدم یادآوری میکنه
مثل همین کامنت شما که اول خودمون رو در نظر بگیریم ،بعد از خودمون که رد شدیم و رضایتمندی بدست آوردیم اگه در توانمون بود باعشق به دیگران برسیم
و از همه مهمتر عزت نفسمون رو حفظ کنیم
کاری که من دیشب کردم
من این مدت با کار کردن روی باورهام نزدیک به 95 درصد اطرافیانم که همه منفی بودن یا آدم های خنثی باری به هر جهت که بودن باهاشون جز وقت تلف کردن فایده ای به حال من نداشت، خودبخود حذف شدن از اطرافم
فقط یکی دو نفر تو دایره ارتباطات م موندن
که خب یک زن و شوهر هستن و یه جورایی نمیشه تو یه سری ارتباطات خانوم رو از همسرش جدا کنیم، خب اخلاقای خوبی هم دارن این خانم فقط یه حس خودخواهی فوق العاده دارن که همیشه دوست دارن بقیه طبق برنامه ای که ایشون می چینن رفتار کنن
مثلا میگن امروز فلان ساعت بیا بریم باشگاه باید بگی چشم
فردا فلان ساعت با فلان وسیله بیا بریم استخر باید بگی چشم
بعد یهو نیم ساعت قبل رفتن برنامه رو عوض میکنن باز تو باید خودت و با برنامه ایشون وفق بدی
تا یه جایی من بخاطر یه سری خوبی هایی که در حق من کردن و احترام به اخلاق واقعا خوب و متین همسرشون تحمل کردم
ولی پریشب که باز یه برنامه ی رفتن به مسجد و که خودشون گفته بودن بریم رو لحظه آخر کنسل کردن و گفتن من جای دیگه دعوتم و…
منم تصمیم گرفتم بالاخره برای خودم و وقتم ارزش قائل بشم و بهشون بفهمونم منم بیکار نیستم هروقت هرجا شما بگی ، حالا چون پات مشکل داره و نیاز به کمک من داری ، بیام هروقت بگی نیام و…
منم لحظه آخر برنامه رفتن به استخر و مسجد رو کنسل کردم و گفتم شرمنده کار دارم نمیتونم بیام
برامم کمتر از قبل مهم بود که حالا چه فکری میکنه ، چی با خودش میگه، رابطه مون بهم میخوره و…
نه
گفتم خدا بهتر از این رو سرراهم میزاره وقتی ببینه من برا خودم ارزش قائلم
و این خانم هم می فهمه که همه آدمها غلام حلقه به گوش نیستن که هرچی ایشون بگه درجا اطاعت کنن
خیلی از خودم راضی بودم تو این یکی دو روز که بر ترسهام.غلبه کردم و حرف مردم رو باارزش تر از احساس خودم ندونستم
اتفاقی که افتاد چی بود؟
من اون وقتی که قرار بود با ایشون به استخر و مسجد برم نشستم و رو آگاهیهای جلسات کار کردم و چه دریافتهای عالی داشتم
و
از طرف دیگه
خدا بهم یک رابطه مخرب دیگه رو که میخواستم بخاطر ترس از بی پولی. و باور کمبود تا دو ماه دیگه ادامه بدم با یه تلفن بهم نشون داد که عزیزم اینم با ایمان به من بنداز از دایره روابطت بیرون
خودم بهترش رو برات میفرستم
و
اون یه مستاجر بدحساب اذیت کن بود که چون من پول پیشش رو نداشتم برگردونم مجبور کرده بودم خودم رو که دو ماه دیگه تحملش کنم
خدایا نمیدونی چقدر خوشحالم که دیشب همسر معتاد این خانم مستاجر رو هدایت کردی که به من زنگ بزنه و با حرفهای صدمن یه غازش بهم بفهمونی این دندون لق رو بکش بنداز بیرون . من هستم نترس
و الان اصلا نگران 25 میلیون پولی که باید تا ده روز دیگه جور کنم ، و هیچ ایده خاصی الان براش ندارم که از کجا و چطوری و… ندارم
الان تنها چیزی که برام مونده خداست و خدا
چون همه پشتم رو خالی کردن
سلام به ابراهیم عزیز
من در جریان اکثر کامنت های شما هستم و درواقع پیگیرم
یک الگوی عالی برای من هستید
اما چیزی که با آموزه های جدید استاد من متوجه شدم این بود که بعضی از رفتار های بد در افراد پترن و الگوی بد هستش که حتی ممکنه طرف ناخواسته به سمتش بره،و شما هم نمیتونی نه با زور و ناراحت با التماس و نه باج دادن اون رفتار رو در وجود فرد حذف کنید،تو کامنتی فرمودید که پنج میلیون میاد دستم و من با کار کردن روی اعتماد بنفسم تونستم اون پول رو برای درمان خودم نگه دارم
ابراهیم عزیز من بسیار خوشحال میشم که افرادی رو میبینم که در کمال عشق به خودشون به همسرشون هم عشق میورزن،و عشق به همسر رو مقدم نمیدونن
نترس ابراهیم خانمهای درجه ی یک و زیبا و دوست داشتنی زیادی وجود دارند که میتونن تو دنیا باشند که اولویت های شما رو داشته باشند،پس روی رفتار همسرتون فوکوس نکنید و رها کنید و اصلا براتون مهم نباشه که اگه روند رشد و خوشبختیتون ممکنه در کنار خانم دیگه ای رقم بخوره
وابسته نشید
وابستگی خیلی خیلی پنهانی میاد تو قلب ادم….مثل گرم کردن آهسته ی آبیه که قورباغه رو انداختی توش
موفق باشید
سلام به دوست و خوبم.
ببینید!
من بیش از 2 سال از بهترین روزهای زندگیم بخاطر تضادی که تو روابطم با همسرم بهش برخوردم نابود شد و به بدترین شکل ممکن گذشت.
فقط خودم میدونم چقدر سخت و بد گذشت اما
!!!
اما اون شرایط بسیار بد باعث شد من خیلی خیییییلی تغییر کنم!
بعد از اون تضاد باعث شد که
1/بسیار متعهد بشم که روی اعتماد به نفس و احساس لیاقت و ارزش مندی ام کار کنم و خودم رو لایقه بهترین همسر، بهترین سطح احترام و دوست داشتن، بهترین زندگی بدونم
2/باعث شد به این باور برسم که من بقققدری پسر خوش قلب، متعهد رو روابط، متعهد برای رشد کردن در تمامه جنبه های زندگی و عاشق زندگی پاک و سالم هستم که دیییگران آرزوی همسری مثله من رو داشته باشن و من بخاطر اینهمه خوبی که دارم نیاز نیست عشق و محبت رو گدایی کنم!!!
من واقعاً به این باور رسیدم نه در حد جمله های تأکیدی و یا…
3/باعث شد وابستگیم خیییییلی کم بشه برای خشگذرونی
مثلا من امروز همسرم خونه نبود برای خودم مرغ درآوردم با گوجه کباب کردم و با ترشی و پیاز و نوشابه، نوشه جانم کردم!
یا اینکه چندین بار بعد از فیزیوتراپی میرفتم فست فود بالا شهر غذا میل میکردم
4/باعث شد بیشتر یاد بگیرم خودم مسئول زندگیمم، خودم باید حاله خودمو خوب کنم نه با کنار یکی دیگه قرار گرفتن
خودم باید برای دله خودم زندگی کنم نه برای آنچه که همسرم دوست داره
5/باعث شد جسور تر بشم، محکم تر بشم، با جربزه تر بشم، قدرتمند تر بشم، اولویت زندگیم رو اول خودم بدونم
6/باعث شد یلد بگیرم تحت هیییچ شرایطی برای تغییر دیگران تلاش نکنم!!!
حتی اگه طرف بخواد خونشو آتیش بزنه و ازم کمک بخواد علاوه بر اینکه جلوشو نگیرم، بگم چشششششم میرم برات بنزین سوپر میارم که زودتر خونت آتیش بگیره عزیزه دلم
7/باعث شد به این باور برسم که فققققط و فققققط عاشق و وابسته ی 2 نفر باشم
یکی خدا
یکی خودم.
دوست خوبم من خیییییلی درس ها از این 2 سال زندگی سختم گرفتم و اون چک هایی که خوردم باعث شد تا عمر دارم بهذکسی نچسبم
و عشق رو از هیشکی گدایی نکنم و التماس نکنم که عاشقم باشین و دوستم داشته باشید. وخیلی ممنونم از راهنمایی سما دوست بزرگوارم
سلام بر ابراهیم عزیزم
درود برشما
خوش بحالتون که سرپا شدید و عاشق خودتون و خدای خودتون هستید
به جایی آقا جمال عزیز فرمودند که عمل نکردن به اگاهی ها مثل اینه که طرف دستش و میکنه تو آتیش بعد از دیگران کمک بخواد که …من چجوری دست تو آتیش کنم که نسوزه
با چجوری چاقو بکنم تو دستم که خون نیاد….
ما که میدونیم قانون چیه
اینقدر برگزیده بودیم که انتخاب شدیم تو این دنیای شلوغ برای دونستن قانون و دویدن به سمت خوشبختی
من بیشتر، اینها رو برای یادآوری به خودم میگم
چونمن خودم مدتهاست دارم کار میکنم که لگام بزنم به ذهن سرکشم و مهارش کنم
از خداوند میخوام که مثل شما و بقیه ی دوستان بتونم مدارم رو بالا ببرم و از خوشبختی لذت ببرم
سلام بر دوست عزیزم
امیدوارم این لحظه که دارم به دیدگاهت پاسخ میدم به پیوستگی رسیده باشی و روابطت عالی تر شده باشه و بهترین ها برات اتفاق بیفته
دیدگاهت خیلی خیلی برای من مفید و تاثیرگذار بود خواستم ازت تشکر کنم و بگم که من هم شرایط سینوسی رو داشتم گاهی خیلی تمرکزی روی خودن کار میکردم و به قول خودم انرژی میگرفتم و بعد خرجش میکردم و سرعت و تمرکزم کم میشد و دوباره یادم میومد و به قول شما محرک میشد برام و دوباره بلند میشدم و با تمرکز ادامه میدم و این روند ادامه داشت
اما با خوندن دیدگاه های مفید شما و سایر دوستان تصمیم گرفتم که هر اتفاقی بیفته باید به مسیرم ادامه بدم
من در مدت کوتاهی دو تا از عزیزانم رو از دست دادم اما میدونم که الان در شرایط خوبی هستن و روحشون در آرامشه و به واسطه ی اون اتفاقات دیگه مثل قبل رو خودم کار نمیکردم ولی الان دیگه تصمیم گرفتم که متعهد تر باشه و هر اتفاقی که بیفته ادامه بدم و برم جلو و باز هم برم جلو و تصمیم گرفتم تا زمانی که زنده ام به این مسیر زیبا ادامه بدم
باز هم بابت دیدگاه تاثیرگذارت ازت ممنونم و برات آرزوی آرامش پایدار و نشاط و ثروت میکنم
به نام خداوند یکتا
سلام استاد خوش تیپ و مهربونم
سلام به مریم جان عزیز ،عزیز دل خفن ترین انسانی که تا به حال شناختم
استاد جان من فائزه هستم خواهر سارا
سارا بیشتر فایل های شما رو خریداری کرده و ما جفتمون دارم روی خودمون کار میکنیم و چقدر نتیجه گرفتیمممممم
واقعاااا خسته نباشید و دمتون گرم️
استاد جانم من کامنت کم میزارم به دلیل اینکه قدرت کلامم بهتر از نوشتنمه فقط امروز این کامنت نوشتم که ازتون تشکر کنم ️
به نظر من که شما خوب قانون درک کردید و خوب هم دارین آموزش میدید جای که کلمه ی قانون رو به کار میبرید موهای بدنم سیخ میشه و قدرتم ١٠٠ برابر برای انجام قوانین .استاد من ٣ سال پیش که با تضادهای زیادی برخوردام شروع کردام کمک خواستن از خدا و با استادی اشنا شدم که خودشناسی کار میکرد من با تمام نیرویی که داشتم تمرین هارو انجام میدام ی روز ی فیلم دیدم به نام جنگجوی درون چقدر دلم میخواست زندگی ام رو تغییر بدم همون جا بود که این خواسته در من شکل گرفت هر روز بهش فکر میکردام که چقدر خوب میشه منم استاد داشته باشم بهم بگه چی درسته استاد قشنگم من با تمامممممم سلول های بدنم میخواستم تغیییر کنم فقط از خدا میخواستم چطوری باید این کار انجام بدم ؟!!دنیا چطوری داره میچرخه ؟؟؟ و کلی سوال دیگه …….
تا با شما اشنا شدم که اونم خیلیییی هدایتی
خیلیییییی نتیجه ها گرفتم اما خیلیییی جایی کار دارم
به خودام قول دادم تا وقتی در این جهان هستی دارم زندگی میکنم روی بهبود خودام وشرایط زندگی ام کار کنم .
ی چیزی با تمام وجودام بهتون افتخار میکنم و میگم نوش جونتون که انقدر خوش بخت هستید
نوش جونتون که عزیز دلی دارید ،نوش جونتون که انقدر خفن هستید خیلیییی دوستون دارم و میدونم ی روز همدیگرو میبینیم که خیلییی هم دیر نیست و ماچتون میکنم به خاطر تمام چیزهای که بهم آموزش دادین و من انجامشون دادم .
ی چیزی دوره ی کشف قوانین زندگی و راهنمایی دستیابی به رویاها خیلیییییییییییییییییییی فوق العاده است
قانون های که هر لحظه سعی میکنم انجام بدم :
١-به هر چیز توجه کنی از جنس همون چیز وارد زندگیت میشه
٢-ایمان
٣-هدایت
۴-یکتا پرستی
۵- قانون تکامل
۶-اعراض از ناخواسته ها
٧- تکرار تکرار تکرار تکرار
و اینکه ما بدون چون و چرا خالق زندگی خودمون هستیم
به خداوند بزرگ میسپارمتون ️
یاد ونام خداوندگار بی همتا که مرا آفرید ونیرو بخشید
خداوندا تو را سپاس که هر لحظه هدایتم میکنی تا از مسیر مستقیم برنگردم و ادامه بدهم که راهی جز راه راست نیست
خدایا برزبانم وقلبم جاریشو
تو قرآن یه آیه هست در بقره که میگه
کسانی که بعد از هدایت خداوند برگردند به راه مشرکان دیگه خداوند هدایتشون نمیکند
چقدر این آیه با این حرف های استاد برام واضح تر شد
اگر راهی که درسته میفهمم چرا بعد از یه مدت برمیگردم به مسیر قبل
آیا نتیجه داشته برام
پس راه قبل راه خوبی برام نبوده چون همش استرس بود همش افکار منفی
چقدر نیاز داشتم که یه چیزی تلنگر بزنه به ذهنم که بابا راهی که درسته برو دیگه لامسب
این ذهن همش میخواد برگرده به گذشته بعد هم هی حرف میزنه که دیدی انجام ندادی
کسانی که روی اصولشون هستندموفق هستند
من اعتراف میکنم که قانون آفرینش برام بی نظیر بوده ولی بعد ازیه مدت که تمام شد ادامه ندادم بعدهمه چیز برگشت
استاد این فایل مثل پتگ روی سرم بود که بد به خودم اومدم
1: درباره تجربیات شخصی خودت از زمانی بنویس که آگاهانه سعی داشتی آموزش های استاد را در زندگی ات اجرا کنی، چه نتایجی گرفتی و چه تغییرات مثبتی در هر جنبه از زندگی ات ایجاد شد؟
من اگر بخوام از تجربه شخصی خودم بگم از زمانی که وارد سایت از سه سال پیش شدم وقتی از قبل هم استاد را از طریق آقای عرشیان فر شناختم وبا دوره قانون آفرینش خیلی تاثیر داشت برام از همه نظر سلامتی روابط پول همه چیز تغییر کرد برام در بهشت بودم
فقط در خانه نشستم وردی دوره کار کردم وبا هیچ کس هیچ ارتباطی نداشتم وبه طرز عجیبی هر کس که در فرکانس نبودند دور شدند از من
فرکانس هام بالا رفت جذب هام بیشتر شد افراد نزدیک من فرزندانم همسرم هم فرکانس شدند وخیلی همه چیز عالی بود هرزمان که روی خودم کار میکردم نتایج بیشتر میشد
فایل های قانون آفرینش را مینوشتم و میشنیدم وچقدر حالم را خوب میکرد حتی الان هم میشنوم خیلی حالم خوب میشه
2: (اگر در مورد شما صدق می کند) درباره تجربیاتی بنویس از زمانیکه از این فضا دور شدی؛ به مسیر قبلی خودت برگشتی و دیگر این آموزه ها را در عمل استفاده نکردی، شرایط شما چگونه تغییر کرد و نتایج به چه شکل اُفت کرد؟
زمانی که دوره قانون آفرینش تمام شد من فکر کردم که قوانین را بلدم دیگه ومثا روز اول تشنه فایل ها نبودم وروی خودم وافکارم کار نکردم ووقتم تقسیم شده بود به مقداری فایل شنیدن ونقداری تفریح وخواب و در کل روزی شاید دو ساعت هم کار نکردم ونتایجم دیگه مثل قبل نبود و دیگه راضی نبودم از شرایط انگار هر چه دست و پا میزدم بدتر میشد همه چیز وپولی که میخواستم با زحمت بود
انگار این فایل امروز پیچاندن گوشم توسط جهان هستی بود که هواست نیست رو خودت زوم کردی یا بقیه مواظب افکارم نبودم وحتی دوره شیوه حل مسائل هم تهیه کردم ودر کار کردن روی این دوره هم باید بیشتر کار کنم چون نیاز دارم هرروز روی خودم کار کنم اگر نتایج عالی میخوام من از خودم راضی نیستم چون هم به توپ وهم بازی وزمین
بازی برگشتم
3: به نظر شما، چه عواملی باعث می شود افراد بعد از اینکه مسیر درست را (در هر جنبه ای) می شناسند و از آن نتیجه می گیرند، آن را ادامه نمی دهند و دوباره به الگوهای قبلی خود برمی گردند؟
توپ = ذهنیات قبل وباورهای قبل که میخواد مارا به قبل برگردونم ولذت های زود گذر را برامون بزرگ کنه و از تغییراتمون دور کنه
هم بازی= افرادی که قبلاً ارتباط داشتیم وروی افکار وباورهامون تاثیر میگذاشتند وبرگشتن انگار مثل ورود به چاه هست
زمین بازی=مکان های که قبلاً میرفتیم وانرژی ما را میگرفت ومارا برمی گردونه به سابق
استاد جان من یه هفته پیش به دوستی که قبلاً ارتباط داشتم را دیدم و دقیقا مثل قبلاً از غیبت و بدگویی دیگران میگفت
حالم تا چند روز بد بود همش میگفتم چرا اینطوری شدم
تا اینکه شما این فایل را گذاشتید و فهمیدم ای وای که من باید دور بشم تا همیشه ازاین افراد وگرنه مثل اونها میشم
نمیدونید چقدر این فایل دگرگونم کرده اشک ریختم که من دوره میخرم برای چی؟
برایاینکه تغییر کنم ونتایجم بهتر بشه ودورشم از افرادی که هم فرکانس نیستند
آزادی مالی ومکانی وزمانی فقط با کردن 15 ساعت سید علی خوشدل امکان پذیر میشه
خدایا هر لحظه هدایتم کن
مرا لحظه ای به حال خودم وانگذار
درود بر استاد نازنینم
عجب فایل قشنگی بود استاد ، واقعا حق با شماست استمرار در رسیدن به یک هدف خیلی خیلی مهمه و بقول شاعر
ره رو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود
این شعر را سال 84استاد ستارم روی کتابم برام نوشت ولی الان که سال1402هست من فقط همون کتاب اول و کار کردم و سالهاست که روی سازم خاک نشسته و اگر ادامه میدادم الان استاد بودم در این زمینه و در مورد قانون سلامتی من هنوز این دوره را نخریدم ولی نتایجی که شما و مریم جان گرفتید واقعا شگفت انگیزه و کاملا درسته مهم اینه که بتونیم در مسیر باقی بمونیم علارغم همه نجوای ذهنی برای خوردن غذایی که نباید ،مقاومت در برابر پذیرایی در مهمانی ها استاد وقتی فایلی که در کشتی بودید و رستوران فوق العاده با غذاهای خوشمزه دسر ها و…. ولی من دیدم که شما و مریم جان سراغش نرفتید حتی در اون شرایط خاص واقعا قابل تحسینه و اینکه این همه نتیجه گرفتید کاملا لایقش هستید استاد من از سال 99هرگز و هرگز تلویزیون تماشا نکردم سعی کردم در فضای مجازی هم مراقبت کنم و این الگو را چند ساله که ادامه دادم خیلی حس خوبی داره خیلیا میگفتن دیدن اخبار و که نمیشه حذف کرد واقعیات که نمیشه انکار کرد باید در جریان خیلی چیزها باشیم وگرنه برو در غار و جنگل زندگی کن ولی من این الگو را در همین جامعه ادامه دادم و حالم خوبه ،استاد درباره اتفاقات که در ایران افتاد اعتراضات برام خیلی سوال بود که چرا شما واکنشی نشون ندادید و حس خوبی نداشتم نسبت به این عدم واکنشتون ولی مدتی که من از طریق فضای مجازی فقط اخبار شو دنبال میکردم اون هم برای چند روز فقط چنان اتفاقات عجیب و غریبی برام میافتاد حال بدی داشتم همش گریه میکردم واینحا بود که دلیلش برام ثابت شد حتی با اقوامی که در آلمان اعتراض میکردن کات کردم چون دیده بودم اثراتش و در زندگیم و کاملا به من اثبات شد حتی اگر اطرافیان بگویند خودخواه و خونسرد استاد جان خیلی ممنونم از شما برای این فایل عالی که تزریق کردید به ما انگیزه بیشتر را برای استمرار واستمرا و استمرار و گرفتن نتیجه و باز هم استمرار منم عاشقتونم عاشق شما عاشق مریم جان نازنین وعاشق خدای مهربونم با قوانین قشنگش
بسم الله الرحمن الرحیم
از خدای مهربانم میخواهم هر آنچه که لازم هست در اینجا بنویسم یاریم کند تا چیزی از قلم نیفتد
سلام به استاد عزیزم و مریم جان امیدوارم سفر خوبی داشته باشید و مهمانی عالی را تجربه کنید
من نزدیک دو سال هست با سایت الهی شما و شخص ارزشمندی مثل شما آشنا شدم
یعنی اگر بخواهم از نتایجم صحبت کنم باید روزها بشینم صحبت کنم
نتایجی که بعد از آشنایی با شما داشت اتفاق می افتاد
حتی کوچکترین اتفاق هارو ملاک قرار می دادم که استاد هر چی میگه درست میگه
حرف های که میگفتید در مقابل بعضی هاشون واقعا مقاومت داشتم ولی برای خودم اون حرف هارو وحی منزل میدونستم و بعدا که حرف های شمارو تو قرآن کریم میدیدم دیگ وحی منزل بودن حرف های شما استوار تر از قبل برای من میشد
من طی این دوسال خداروشکر انحرافی نداشتم که برگردم به صفر و دوباره از اول شروع کنم همینطوری دارم پیشرفت میکنم و در بعضی زمینه ها پیشرفتم لاک پشتی هست و لاک پشتی هم باشه خیلی بهتر از قبل هست
من این نتایج رو که در ادامه بیان میکنم فقط از فایل های هدیه شما گرفتم که بعدا تونستم با عمل به فایل های هدیه دوره شیوه حل مسائل زندگی رو بخرم
در زمینه روابط روابطم نسبت به دو سال قبل یعنی زمین تا آسمان فرق کرده یعنی میشه گفت که اصلااااا شبیه هم نیستن احترامی که خانوادم و دوراطرافینم به من میگذارند
اندام دلخواهم…..سلامتی کاملم از هر لحاظ از لحاظ روحی و روانی و فیزیکی
آرامشم وای از این آرامش یک آرامش وصف ناپذیر یک لذت ناب که همواره دارم از زندگیم لذت میبرم
ارتباط با کسی که مرا به این زیبایی آفریده یعنی هرررررر چی که میخوام برام مهیا میکنه از یک لیوان چای گرفته تا خواسته های بزرگ که برای رسیدن به این مرحله یک ایمان راسخ باید داشت که باید ما بنده خدا باشیم خدا هم طرف خودشو انجام بده
یعنی من همیشه اینطوری میگم.میگم خدا جونم مگه نگفتی من وَلّی و سرپرست کسانی هستم که به من ایمان دارند. من تورو وَلّی و سرپرست خودم انتخاب کردم من بچگیمو میکنم توام سرپرستی خودتو
دیگ نگران نیستم وای نکنه خدا از عهده سرپرستی بر نیاد (اون قدرت مطلق ِ خیلی خوب بلده باید بهش اجازه بدیم)
من این مباحث رو از استاد یاد گرفتم من این رابطه عاشقانه با خداوند رو از استادم یاد گرفتم
دیروز هوا یکم گرم بود باور کنید تو دل خودم گفتم خدایا هوا خنک بشه باور کنید یعنی به سه ساعت نکشید هوا ابری شد بعد بارون بارید
یا مثال بعدی حتی دیگ برای خانوادم هم ثابت شده من چه رابطه ای با خدای مهربونم دارم بهم میگن رویا تو که رابطتت با خدا خوبه تو خواسته مارو بهش بگو.میگم بابا خدا یکیه شما هم میتونید ولی غافل از اینکه اونها فرسنگ ها دور هستن از گفته های من
من به واسطه استاد عباسمنش این خدارو پیدا کردم مگه دیوانم برگردم به قبل
هر جنبه از زندگیم وقتی که برمیگردم به قبل نگاه میکنم و الانم رو نگاه میکنم خیییییلی بهتر شده یعنی میشه گفت اصلا ربطی به هم ندارن
یعنی آنقدر به حرف های استادم یقین دارم که من تمام شبکه اجتماعی یعنی تمامشون رو دیلیت اکانت کردم هیچی هیچی ندارم فقط یک سایت عباسمنش و برنامه قرآن نور و تمام
وقتی دارم میبینم با این روش حالم خوبه دارم لذت میبرم ادامه میدم چون قشنگ یادمه از چه گذشته تاریکی به سوی نور هدایت شدم چرا باید کاری کنم از نور به سمت تاریکی برم
و این رفتن ها به واسطه افکار، اعمال و گفتار ما اتفاق میافته.
از الله مهربانم میخوام همواره ما را به سمت بهترین ها، راحترین ها، زیباترین ها، بیشترین و بهترین نعمت های مادی و معنوی هدایت و حمایت و یاری فرمایید.
سپاسگزارم استاد عزیزم
سپاسگزارم مریم جانم
خدایاشکرت
به نام پروردگار جهانیان
سلام خدمت استاددددد عزیزم سلام خدمت خانم شایسته ی گللللل
استاد عزیز من تقریبا یک سال با آموزش های شما اشنایی پیدا کردم و از فایلهای رایگان شروع کردم
من و خواهرم با هم شروع کردیم و شروع خیلیییی عالی داشتیم با هم من خیلی روی خودم کار کردم واز نظر اخلاق خیلی تغیییر کردم و توجهم به نکات مثبت خیلی زیاد بو در زمینه ی شغلم که خیاطی هست خیلییی پیشرفت کردم وپولهای زیاد ساختم واز خدای خودم خیلی ممنونم
ولی استاد عزیزم مدتی است مثل قبل نیستم و خودم خیلی ناراحتم به خاطر این تغییرات وهر روز سعی میکنم بهتر شوم تا به این حال خوبی که داشتم دوباره دست یابم تلاش هم میکنم تمرین ستاره ی قطبی را انجام میدم قرآن میخونم توجهم به چیزهای مثبت بیشتر شده ولی این حال خوبی که داشتم رو ندارم
ممنون میشم راهنماییم بفرماییید که چکار کنم که پایدار باشم
امیدوارم همیشه شاد و پیروز سربلند باشیداستاد بزرگوارم
ب نام الله یکتا
سلام ب همگی عزیزان
این موضوعی ک راجع بهش صحبت کردین و استاد،من با گوشت و پوست م تجربه ش کردم،
من خودم شخصا استاد نتایج یویویی هستم،درواقع دقیقا مدل م طوریه ک میرم سمت مسیر درست و به شیوه ی قانون عمل میکنم یه مدت ولی با اینکه نتایج و میبینم ک چقدر بهتر شده،چه ب لحاظ سلامتی،چه روابط،چه حال خووب خودم ولی بازم ب قول شما خوشی میزنه زیردلم و برمیگردم عقب،
همیشه فک میکردم دلیل ش اینه ک انضباط شخصی ندارم ولی گویا موضوع سر تعهده،
من هرکاری رو ک نیاز ب انضباط شخصی داشته باشه نمیتونم دنبال کنم،این اخلاقم باعث شده 4،5 روز یه مسیر درست و برم و نتایج عالی بگیرم ولی باز برگردم ب قبل و روز از نو روزی از نو و هربار ک برمیگردم ب قبل،برا از اول شرووع کردن باید کلی انرژی مصرف کنم،
درواقع ب نظرم اینکه یه مسیری رو شروو کنی و با تعهد ادامه ش بدی فقط در ابتدای مسیر ک هنوز برات جانیفتاده یکم سخته،بعدش دیگ میفتی تو سراشیبی ولی تو زندگی یویویی تو مدام بالا پایین میشی و هرچندروز یبار یه تلاش بزرگ واسه شرووع کردن لازم داری ک ب نظرم فرسوده ت میکنه،
علاوه براینکه چقد هربار ب عزت نفست،خودباوری ت و احساس لیاقت ت آسیب میزنی،الان مثلا من تصورم اینه ک نمیتونم ادامه بدم هرکاری ک شروو میکنم شو،چون تو 33سال سنم یادم نمیاد یه کار درستی رو شروو کرده باشم و بیشتر از یه هفته مونده باشم روش،اصن یادم نمیادها!
راجع ب قانون سلامتی هم من حداکثر تایمی ک تونستم روش بمونم یک هفته بود تو این یه سال و سه ماه!
و کمترین وزنی ک داشتم 73 کیلو بود درحالی ک امروز صب 82.800 بودم!
ب نظرم رو مسیر درست موندن خیلی راحت تر از ازین شاخه ب اون شاخه پریدنه،هم مسیر خوشحالیه،هم انرژی کمتری لازم داره،هم نتایج انقد عالی ن ک تو مدام داری کیف میکنی از دیدن نتایج ت،هم خودتو بیشتر دوس داری،هم عزت نفس و اعتماد ب نفس و احساس لیاقت ت تقویت میشه،باخودت میگی من لایق شم و میتونم و بهش میرسم،
ممنونم برا ب اشتراک گذاشتن این فایل ارزشمند استاد