دلیل نتایج پایدار - صفحه 14

717 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    آسمان گفته:
    مدت عضویت: 1568 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به همه عزیزانم

    دلیل نتایج پایدار

    1-درست عمل کردن

    2- درک کردن

    3-متعهد بودن

    برای موفق بودن مهمه که بدونم

    1-چه باورهایی دارم

    2-چطور ایمانم رو قوی نگه دارم

    3-چطور برترسهام غلبه کنم

    4-کجا ترسها بر من غلبه میکنه

    5-چطور احساسمون رو خوب نگه دارم

    من میدونم و بارها و بارها این رو از استاد شنیدن که [افکار و باورهای من شرایط رو برام بوجود میاره].

    من باید حواسم باشه به چی فکر میکنم در مورد چی صحبت میکنم و از چه زاویه ای به شرایط نگاه میکنم از زاویه کمبود یا فراوانی، تحسین یا حسادت

    من باید احساس خوبم رو نگه دارم و اجازه ندم ترسها برمن غلبه کنه و هر چی بهتر عمل کنم نتایج بهتر و بهتر میشه..

    متعهد بودن در بهبود افکار و در مسیر ماندن، متعهد بودن برای در مسیر ماندن متعهد بودن در هر روز و هر لحظه برای نشنیدن و ندیدن و فکر نکردن و صحبت نکردن در هر مورد از نازیبایی در هر لحظه در هر لحظه من رو به موفقیت و به خواسته هام نزدیکتر و نزدیکتر میکنه. من باید یاد بگیرم روزه شنیدن و دیدن و فکر کردن به زیباییها داشته باشم.

    تا وقتی در مسیر درست باشم همه چی خوبه وقتی از مسیر خارج شم همه چی خراب میشه ورودی مناسب باعث نتایج مناسب میشه و ورودی نامناسب نتیجه نا مناسب میده.

    من لایق زیبا زندگی کردن هستم و باید زیبا فکر کنم صحبت کنم و رفتار کنم

    من لایق خوشبخت بودن و خوشبخت زندگی کردن زیبا زندگی کردن هستم

    سپاسگزار بودن یعنی قدر سلامتی و زیبا زندگی کردن رو دونستن اینجا توی صحبت‌های استاد یاد سوره عادیات افتادم که خداوند قسمها خورده و گفته ما آدمها ناسپاسی هستیم وخودمون هم میدونیم اما باز هم ناسپاسیم

    وقتی من در مسیر بمونم هر لحظه اوضاع بهتر و بهتر میشه و در مسیر ماندن سرعت میده به بهتر و بهتر شدن وضعیت زندگی من و رسیدن من به خواستهام

    من فقط نباید سقفی برای بهبود وضعیتم قرار بدم من باید هر بار و هر روز بهتر و بهتر بشم تا استاپ نباشه و من فقط به جلو پیش برم.با هر تغییر من نتایج هم تغییر میکنه تغیرات و عملکرد خوب و مناسب نتایج عالی و خوب هم به دنبال داره و نتایج من به خاطر عملکرد مناسب منه .من باید متعهد باشم که هیچ راه و فرجه ای برای برگشت حتی لحظه ای به گذشته و مثل گذشته زندگی کردن به خودم ندم.

    من باید هیچ کس و هیچ چیز برام مهم نباشه غیر از خودم و اولویت خودم و خواسته های خودم باشه و حرف مردم و نظر دیگران برام اهمیتی نداشته باشه. من باید حواسم به زندگی خودم باشه که همیشه سعودی باشه نه یویویی و یا حتی یه ذره رو به پایین. اگر افکار من باورهای من و عملکرد من درست باشه من فقط جلو میرم و موفق موفقتر میشم چون قاعده جهان همینه.

    تفاوت عظیم انسانهای موفق با انسانهای نا موفق در تعهدشان هست در متعهد بودن در عملکرد و در مسیر ماندنشان هست

    من باید در هر شرایطی در مسیر درست بمونم متعهدانه و مستمر،به نظر من استمرار کلیدی‌ترین اصل در این مسیر هست

    تمرکز کردن من روی خودم روی خواسته های خودم روی چیزی که میخوام اتفاق بیفته روی زیباییها مهمترین و اساسی ترین اصل هست . من که تعقیر کنم همه چی در اطراف من تعقیر میکنه

    استاد درمورد انجمن که صحبت میکردین و از زمین بازی و همبازی و زمین بازی گفتید یاد خودم افتادم الان فکر کنم تقریبا سه سال هست که من هیچ سریالی ندیدم و گاهی که میبینم اطرافیان سریالی میبینن و یا فیلمی اون احساس قدیمی به سراغم میاد ولی به لطف خدای مهربان هیچ وقت اون احساس موفق نشده من روبرگدونه و در مسیرم موندم اما واقعا احساسی که همه باهم دور تلوزیون جمع می‌شدیم و منتظر پخش سریال مورد علاقهمون بودیم برام شیرین بود اما غافل از باورهایی که برام می‌ساخت بودم

    قدرت نه گفتن به دیگران در هر شرایطی بدون در نظر گرفتن اینکه فرد ناراحت میشه و یا هر چیزی دیگه ای من باید فقط اصل رو رعایت کنم و ادامه بدم و خودم رو ارزشمند بودنم روی خودم کار کنم تا افرادی که همدار من هستن در زندگی من قرار بگیرن و اونجا کنترل ذهن کردن و ورودی مناسب دادن به خودم راحتر هست چون افراد مناسب با فرکانس من در زندگی من قرار گرفتن

    و چقدر نوع نگاه مریم جان زیبا و عالی هست که بدون در نظر گرفتن حرف دیگران این نگاه رو دارن که[ منم مثل همه آزادم که هر طور میخوام رفتار کنم و بخورم]

    من برای رسیدن به یکسری از خواسته هام باید بتونم یکسری چیزهایی رو قربانی کنم‌. من باید برای خودم ارزش قائل باشم به خودم به بدن خودم احترام بگذارم و این باعث میشه که دیگران هم به من احترام بگذارن من باید به اصول خودم احترام بگذارم و از اصول خودم کوتاه نیام و این رمز موفقیت بیشتر هست و این اصل و صحبت زیبای مریم جان یادم باشه که[هر فکر فکر شبیه خودش رو جذب میکنه و هر رفتار رفتار شبیه خودش رو جذب میکنه] و چقدر برام پیش اومده که درجمع که همه در حال غیبت بودن و افکار نامناسب داشتن و من هم همرنگشون شدم و بعد که از مهمونی خارج شدن کلی ناراحت شدم که چرا من همرنگ اونها شدم و اینجا باز صحبت زیبای استاد به من یاد آوری میشه که من باید نه زمین بازی رو ببینم و نه همبازی که این باعث میشه من هم همبازی با اونها بشم و وقتی برای خودم ارزش قائل باشم به خودم آسیب نمیزنم و دور میشم از چیزهایی که باید تاخودم رو آزار ندم و از خودم ناراحت نشم و هربار که خودم رو از کسانی که باید دور میکنم به خودم آفرین میگم و ادامه میدم برای موفقیت بیشتر و بیشتر

    تفاوت استاد توی تفاوت عملکرد به عمل کردن به اصل هست و توی تشخیص اصل از فرع هست و خدارو شکر مدتی هست دارم روی این دسته بندی کار میکنم و فایلهاشو میبینم و این فایل هم خیلی نکات ارزشمندی داشت

    خدایا شکرت

    خدایا ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنان نعمت داده ای نه آنان که غضب کرده ای و نه گمراهان آمین یا رب العالمین

    در پناه خدای مهربانم باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    Mz گفته:
    مدت عضویت: 755 روز

    سلام دوستان پر انرژی و شکارچی نکات مثبت

    چی میشه ما با اینکه مسیر درست رو میفهمیم ادامه نمیدیم ؟

    تغییرات از فکر شخصیت شروع میشه بعد در جنبه های بیرونی ظاهر میشه

    ج : شاید هنوز درک نکرده کامل شاید هنوز نیاز به تمرین بیشتری داره

    انچه که ما تجربه میکنیم به خاطر فرکانسهای هست که با افکارمون فرستادیم که به صورت اتفاقات و موقعیت ها وارد زندگیمون میشه

    پس خیلی دقت کن به چی فکر میکنی درمورد چی فرکانس میدی

    رایط و اتفاقات رو از چه زاویه ای میبینم ایا از زاویه کمبود میبینیم یا از زاویه فراوانی میبینم ، ایا تحسین یا حسرت

    یا احساسمو خوب نگه میدارم یا اجازه میدم ترس ها نجواها بر من غالب بشن هر چقدر که بهتر کنترل کنی نجواهات رو نتایج بیشتر و بزرگتر میشه

    ج: از دید استاد فقط باید متهد باشی به اون چه که میدونید

    میشود ، هر چی بخوای شدنی هست فقط ایمانتو سفت نگه دار و عمل کن به دانسته هات یچ بهونه ای قبول نیست

    اقا دو روز به قانون عمل کردم حالا یه روزم دروری بشنوم چرت و پرت بگم اشکالی نداره => نه پر اشکاله اصلا نباید اینطوری باشه هر ثانیه باید حواست باشه از قانون دور نشی

    منتطقی نیست یه چیز رو درست کنی بعد بزنی خرابش کنی

    پس منتطقی نیس راه درست رو پیدا کردی برگردی ، باید هی بیشتر گاز بدی نه اینکه ترمزم بگیری

    جواب اصلی سوال : دید استاد : وقتی افراد دوروز کار میکنن به نتایجی سطحی میرسن میگن خب کار انجام شدس بقیشم جلو میره خودش پس ولش میکنن

    نه تا لحظه ای که در مسیر درست حرکت میکنی اوضاع خوبه

    و هر لحظه مسیر درست رو رها کردی اوضاع بد میشه

    جهان داره با وردی کار میکنه وردی مناسب میدی نتیجه مناسب میگردی و ورودی بد نتیجه بد

    به هر دلیلی برگردی به روش قبلی نتایج قبلی رخ میده

    وقتی میفهمی درستی چیزی رو باید ببری توی مغزت بکنی جزوی از شخصیتت نه فقط یه اطلاعات بدون عمل

    وقتی اوضاع رو خوب میکنی فکر میکنی برا همیشه خواهد بود نه تو با افکار چند روز پیش امروز رو ساختی و به هر دلیلی افکارت رو بد کنی شاید امروز نه ولی داری برمیگردی به روش قبلی بعد یه مدت کم نتایج بد ظاهر میشه

    پس گول نخوریم ، شرایط هر چقدر خوب باشه بازم نیاز به تمرین داره

    اگه تو این مسیر بمونی نتایج باز بهتر و بهتر و بهترتر میشه پس چرا برمیگردم به عقب ؟

    ایا غیر از اینکه من قدر خوشبختی رو نمیدونم غیر از اینکه من قدر ارامش رو نمیدونم ، فقط چون تعهد نداری

    نتایج رو میبینی خودت رو متعهد تر بکن

    یکسری افراد انگار که یه سقفی رو تعیین کردن برا بهبود بعد اون ول میکنن و برمیگردن به شرایط قبلی

    تا وقتی که در مسزر درست هستین نتایج میتونه بزرگتر و بزرگتر بشه و هیچ انتهای نداره وقتی از مسیر خارج میشین نتایج شروع میکنه به افت کردن

    وقتی بهونه میاری وقتی کوتاهی میکنی وقتی به هر دلیلی مسیر درست رو ول میکنی آوانس میدی به مسیر اشتباه داری راهی درست میکنه برای نفوذ مشکلات نتایج تلخ قبلی

    اصلا بقیه برات مهم نباشن وقتی مسبینی نتایج رو ادامه بده

    ذهنتو بساز که فقط به سمت بالا بری اگه یک روز نتیجه بد شد شرایط بد شد سریع برسی کن کجا ایراد داره تو فقط باید بهتر بشی ، مثل موج سینوسی بالا پاین نشو یو یو نکن اگه سیگنال درست بدی نتایج همیشه رو به بالاس فقط مثل تابع نمایی

    ثران : انچه که در زندگیت دریافت میکنی به واسطه انچه هست که ارسال میکنی

    با تمام بالا پاینی ها باید تو مسیری که درسته بهش اعتقاد داری ب ایستی اونچه که نتیجه گرفتی ازش

    هی بپرس اصل چیه فرع چیه و با تمام جونت برو دنبال اصل

    تمرکزت رو بزار رو چیزی که میخوای اتفاق بیوفته نه چیزی که نمیخوای اتفاق بیوفته ، من باید تغییر کنم نه فلان قانون قلان شخصو و… ، فقط باید ذهنیت من تغییر کنه

    انجمن معتادان گم نام : همبازی وسیله بازی و توپ نباید داشته باشی

    نباید ببینی حتی نباید بشنوی حتی ،، نباید بری حتی نباید بگردی باهاشون حتی ،، نباید کاری کنی که تحریک بشی

    من ازادم مسیر خودم رو برم و به دیگران کاری ندارم ، اگه هم مدار باشیم باهم میمونیم اگه هم نه هدایت میشم به افراد هم مدار (اگه هم مدارت نبود عمدی حذفش کن)

    اگر من برای خودم ارزش قایل باشم باید یک سری چیزارو قربانی بکنم

    مثل دورهمی ، مثل فلان تفریح فلان کار فلان لذت و… با هیچ تارفی نباید بلغزی

    نحوه عملکرد ذهن : با مثال میگیم تو هر زمینه ای میشه ازش استفاده کرد

    وقتی ذهن میخواد از قند سوزی بره تو چربی سوزی یه زمان میبره تا این اتفاق بیوفته این مدت خیلی سخته ولی وقتی شروع کرد به چربی سوزی دیگه اون اشتیاق به مصرف مواد قندی درش کم میشه و از اون به بعد کارت اسون تر میشه و مغزم فشار زیادی نمیاره

    وقتی میری سراغ مواد قندی ،میبینی دربارش حرف میزنی بهش فکر میکنی یا بد تر میخوری دوباره به ذهنت تحریک میشه برگرده به حالت قند سوزی و دوباره بهت فشار میاره

    یک لحظه هم برنگرد چون ذهنت فشار میاره دیوانه نشدی که به خودت ضربه بزنی ، اصل رو از فرع تشخیص بده

    جواب من برای سوال :

    1 و 2 رو که هممون بار ها و بار ها تجربه کردیم ، ساده ترینش همین که وقتی به قوانین عمل نمیکنم من باید کار هارو جلو ببرم که جونم درمیاد و بازم اون چیزی که میخوام نمیشه ولی وقتی به قوانین عمل میکنم کارها خودش پیش میره برام

    جواب 3

    همانطور که استاد جون گفتن افراد برا خودشون سقفی تعیین کردن نمیتونن از یه حدی به بعد خوشبختی رو تجربه کنن و حتی تحریک میشن علاقه دارن برگردن به دورانی که رنج داشتن میخوان همرنگ جامعه بشن

    دیدشون کوچیکه

    من به شخصه برای این موضوع که مربوط به عزت نفس و فراوانی خواهی هست سریال زندگی در بهشت استاد رو تماشا و نوت برداری میکنم

    نور به راهتون فراوانی به کامتون

    در ادامه از تجربه ای که نتایجم سینوسی بوده : چون عمل نمیکردم تعهد نداشتم الان جوری شده که به سوال های دوستان جواب میدم تو عقل کل اگاهی های ذهنم برانگیخته میشه میبینمشون و از رو نوشته خودم دوباره مینویسم تمرین میکنم تا تبدیل به باور بشه به قول استاد تا شخصیتی از خودم بکنمش

    پیشنهادم بهتون : به کوچیک ترین اگاهی که دست پیدا میکنید عمل کنید ، خودتونم تمرین بسازین براش و عمل کنین

    منتظر معجزه نباشین ، معجزه کشکه اون چیزی که بقیه میگن معجزه افراد با قدم اای کوچیکشون ساختن ولی بقیه فقط نتیجه رو میبینن و میگن معجزه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    یاسمن اسدنژاد گفته:
    مدت عضویت: 1893 روز

    سلام بر عزیزان

    استاد عزیزم از وقتی که این اندام زیبارو برای خودتون ساختین همه فایلهارو هم به صورت صوتی و هم تصویری میبینم درصورتی که قبلا فقط صوتی گوش میدادم اما الان انقدر جذاب و زیبا و خوشتیپ شدین که واقعا از دیدنتون احساس خوبی پیدا میکنم

    اوایل که با برنامه های شما آشنا شده بودم اصلا قانونو درست درک نکرده بودم یعنی فقط فایلارو گوش میدادم اما عمل نمیکردم بعد با خودم میگفتم پس چرا من نتیجه نمیگیرم یعنی مثلا اگر یه تضادی برام به وجود میومد با خودم میگفتم نه دیگه این اتفاق انقدر بده که من الان حق دارم عصبانی بشم وهیچ گونه تلاشی نمیکردم برای اینکه یه کم آروم تر شم یا مثلا اینکه شما میگید تمرکزتونو بذارید روی ویژگیهای مثبت آدما مثلا من با یکی برخورد میکردم که رفتارهاش خیلی روی مخم بود بعد با خودم میگفتم آخه این آدم چه ویژگی مثبتی داره که من تمرکزمو بذارم رووش اما بعد از گذشت چند وقت وقتی که بیشتر روی فایلای شما کار کردم آروم آروم متوجه شدم که دقیقا همون جاهایی که به خودم حق میدادم حالم بد باشه باید خودمو کنترل میکردم و وقتی سعی کردم که در شرایط بد ذهنمو کنترل کنم دیدم بله کم کم نتایج داره میاد البته اوایل خیلی برام سخت بود اما هربار به خودم میگفتم اشکال نداره این طبیعیه اگر ادامه بدی هربار کنترل ذهن برات راحت تر میشه وقتی که به همین روال ادامه دادم دیدم که دارم تغییر میکنم اما خیلی آروم مثلا میومدم چند روز روی فایلای ثروت کار میکردم و بعد میرفتم توی خیابون و میدیدم دو هزارتومن روی زمین افتاده بعد با خودم میگفتم من انقدرر روی این فایلا کار کردم فقط دوهزار تومن؟ بعد اینجاها دوباره یه کم ناامید میشدم بعد دوباره برمیگشتم به مسیر و هی این پروسه برام تکرار میشد تا اینکه الان به جایی رسیدم که مطمئن شدم باورهای من خیلی نادرستن و باید خیلی خیلی روش کار کنم و از وقتی به این باور رسیدم انصافا این مسیرو رها نکردم الان دیگه مطمئن شدم راه درست همینه البته که من هنوز به نتایج رویاییم نرسیدم نمیدونم که اگر به اون نتایج برسم چه عکس العملی نشون میدم آیا مسیرو ول میکنم یا نه اما شاید دلیل اینکه افراد مسیرو رها میکنن این باشه که به قول خودتون هدفهای بزرگتری ندارن یا مثلا به خاطر حرف مردم به اون هدفه رسیدن بعد که تایید بقیه رو گرفتن نیازهاشون برطرف شده و رها کردن یا شایدم هدفشون فقط این بوده که به راه حل برسن و ابهاماتشون برطرف شه و این باعث شده دیگه ادامه ندن

    استاد عزیزم قبلنا خیلی دنبال نتایج بودم اما الان واقعا هدفم لذت بردن از مسیره چون فکر میکنم اصل همینه که لذت ببرم

    استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم ازتون خیلی ممنونم برای این فایل عالی چقدر این ماشینتون فوق العاده ست انگار که سوار هواپیما هستین و خانم شایسته عزیز ممنون از شما برای فیلم برداری عالیتون ولی ای کاش از اون جاده فوق العاده بیشتر فیلم میگرفتین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    طاهرجان صدیقی گفته:
    مدت عضویت: 813 روز

    سلامی مجدد !

    ادامه تغییرات وارد شده در شخصیت و زندگیم:

    استاد من از ماه رمضان سال گذشته شروع کردم به شناخت خدا و در این مسیر لحظه های میرسید که شیطان ذهنم سخت ترین فشار هایش را روی ذهنم وارد می کرد و من به لطف خدای مهربان این قدرت را در این مسیر پیدا کرده بودم که ذهنم را کنترول کنم و حسم را خوب کنم هر چه زمان می گذشت من شاهد پیشرفت در قسمت کنترول ذهنم می شدم منی که هیچ شناختی از خدا نداشتم فقط همین قدر از شما شنیده بودم که خدا انرژی است و بس دیگر هیچ درکی از خدا نداشتم ولی توانستم به یاری خدا روز به روز خدا و قوانینش بیشتر درک کنم به طوری که در گذشته ها وقتی اتفاقی میفتاد ذهنم شروع به نجوا می کرد و هیچ راهی برای گریز از این نجواها و حال بدم نداشتم اما حالا که خدا و قوانینش را درک کردم هر وقت شیطان نجوا میکنه با خودم میگم با توجه به قانون که به هرچه توجه کنی از همان جنس زیاد میشه منم از این قانون استفاده می‌کنم و ذهنم را کنترول می کنم، استاد بعد از لحظاتی می بینم او نجوا دیگر برایم معنای نداره و به این شکل از نجواها فرار می کنم . همین چند روز پیش توجه بیش از حد به یک نفر اونم به خاطر پایین بودن عزت نفسم باعث شد یک هفته انرژیم حدر بره ‌هر قدر سعی می کردم نمی تونستم ذهنمو کنترول کنم آخر روزی نشستم و گفت خدایا از فایل های داخل گوشیم هر کدامش که متناسب به حال امروز منه به اون هدایتم کن و همین جوری چشام رو بسته و انگشتم رو گذاشتم روی یکی از فایل ها بازش کردم دیدم اون فایل راجع به کنترول ذهن بود که شما می گفتید کنترول ذهن کار مردم عادی نیست و 98 و 97 در صد مردم نمی تونن ذهن شونو کنترول کنن و به اندازه ای که ذهنت را کنترول کنی به همان اندازه نتیجه می گیری این گپ شما مثل کوروز در ذهنم عمل کرد و توانستم کم کم لگام ذهنم را در چنگ بگیرم و کنترولش کنم و از اون موضوع وابسته گی بیام بیرون .

    استاد من دو ماهی هدف خود شناسی را برام تعیین کردم و شکر خدا تا به حالا عالی پیشرفتم و متوجه یک سری نقاط ضعف در وجودم شدم فهمیدم که بعضی جاها نمی تونم ذهنمو کنترول کنم بخصوص در قسمت کارهای خانه که با خواهرام نوبت کاری داریم و اونها کارشان را به درستی انجام نمیدن ، تا حالا هر قدر سعی کردم خیلی کم تونستم ذهنمو کنترول کنم ولی بعد از شنیدن قسمتی از این فایل تان تصمیم گرفتم هر جوری شده ذهنمو در این قسمت کنترول کنم چون بزرگ ترین نکته ضعفم است و از این ناحیه ضربه های بدی دیدم هر چند جاهای بدتر از اینها من به راحتی تونستم ذهنمو کنترول کنم ولی در بحث کارهای خانه و نظافت خیلی اساسم و این پاشنه آشیل شدیدم است . استاد وقتی در این فایل گفتید بعضی ها تعهد ندارن که نتایجی را که من گرفتم بگیرن رفت تو مغزم و به خودم تعهد دادم از این به بعد هر جوری بشه ذهنمو کنترول می کنم شده بمیرم ولی این کار را ان شا الله به یاری خدا انجام میدم استاد من ادامه فایل را گوش ندادم و با خودم قول دادم تا استاد نشدم در کنترول ذهنم در بخش کارهای خانه ادامه فایل را گوش ندم باشه یک بار به همین تعهد وفا کنم بعد میرم سراغ دیگر نکات ارزشمند از این فایل .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    فاطمه سليمى گفته:
    مدت عضویت: 1764 روز

    بنام خدای مهربان

    یُرسِلِ السَّماءَ عَلَیکُم مِدراراً

    باران آسمان بر شما فراوان فرو می فرستد

    وَیُمدِدکُم بِأموالِِ وَ بَنینَ وَ یَجعَل لَکُم جَناتِِ وَ یَجعَل لَکُم أَنهارا

    و شما را با اموال و فرزندان یاری می کند و برای شما باغ ها قرار می دهد و برای شما نهر ها جاری می کند

    سلام به استاد عزیز و مریم جان و همه دوستان خوبم در این خانواده صمیمی

    امیدوارم حال دل همتون عالی باشه و پر از شور و شوق برای ادامه مسیر پیشرفت و موفقیت و خلق نتایج شگفت انگیز

    خدا رو شکر که بر من منت گذاشت و من هم جزو هدایت شدگان به این مسیر زیبا و پر خیر و برکت هستم که البته این هدایت هم اتفاقی نیست بخاطر درخواست خودم اتفاق افتاده

    از استاد عزیزم و دستیار شایسته اش برای این فایل آگاهی بخش و هشدار دهنده بسیار سپاسگزارم و سپاسگزاری واقعی من وقتی هست که به این آگاهیها عمل کنم و تبدیل بشه به (روش زندگی من)

    من این فایلو صبح موقع پیاده روی گوش دادم بعد با خودم فکر کردم خدا رو شکر از وقتی که با استاد آشنا شدم و درک کردم که مسیر درست همینه همیشه سعی کردم بر اساس این آموزه ها زندگی کنم

    و در این مسیر متعهدانه عمل کردم متوقف نشدم

    و از خودم در این زمینه خیلی راضیم چون هیچوقت بیخیال کنترل ذهن نشدم همیشه سعی کردم احساسم خوب باشه تا اتفاقات خوب برام بیفته سعی کردم در هر موقعیتی بدنبال نکات مثبت و زیبا باشم و اونها رو شکار کنم و آگاهانه از نازیباییها اعراض کنم ورودیهای ذهنمو کنترل کنم

    و با این افکار رفتم سراغ قرآن و طلب هدایت کردم

    و به آیاتی که در ابتدای کامنتم ذکر کردم هدایت شدم و تعبیرم اینه که وقتی ما در مسیر درست باشیم و ادامه بدیم همه چیز دست بدست هم میده تا در همه جنبه های زندگیمون شاهد زیبایی و پیشرفت و موفقیت باشیم

    باران نعمت فراوان و پی در پی بر ما میباره مال و فرزند به کمک ما میاد باغ ها برای ما مهیا میشه و نهر ها جاری

    من از وقتی که آگاهانه سعی کردم آموزش های استاد رو در زندگیم اجرا کنم در همه جنبه های زندگی شاهد تغییرات مثبت بودم و نتایج خوب گرفتم

    در زمینه معنویت قبلاً فقط بنده خدا بودم و سعی می کردم بنده خوبی باشم در صورتی که الان خیلی با خدا احساس دوستی و صمیمیت می کنم  حضورشو خیلی بیشتر حس می کنم هدایتهاشو بیشتر درک و دریافت می کنم زیاد باش گفتگو می کنم

    در زمینه سلامتی نتایج خوبی گرفتم تونستم بر سردردم غلبه کنم که همه زندگیمو تحت تأثیر قرار داده بود خیلی وقته که هیچ قرص و دارویی مصرف نمی کنم با استفاده از قانون سلامتی خیلی از عادت های غذاییم رو اصلاح کردم پیاده روی و ورزش می کنم

    در زمینه روابط با اینکه قبلاً هم با همه خوب بودم و تقریباً با کسی مسئله نداشتم ولی الان خیلی روبطم بهتر و صمیمانه تر شده بیشتر به اطرافیانم محبت می کنم و بیشتر دریافت می کنم روابطم با همسرم خیلی بهتر شده

    در زمینه مالی هم با اینکه شاغل نیستم پیشرفت کردم و ورودی مالی دارم که نسبت به سال گذشته 6 برابر شده علاوه بر بهبود مالی در زندگی مشترک

    از همه مهمتر شخصیتم تغییر کرده اعتماد بنفسم بیشتر شده زیبا بین و مثبت اندیش شدم دنیا و انسان هارو زیباتر می بینم

    یعنی از هر نظر زندگیم زیباتر شده و هر روز هم زیباتر و قشنگتر میشه

    خدا رو شکر هیچوقت هم از این فضا دور نشدم و سعی کردم متعهدانه در مسیر باشم و ادامه بدم

    در مورد اینکه چه عواملی باعث میشه افراد بعد از این که مسیر درست رو می شناسند و از اون نتیجه می گیرند اون رو ادامه نمیدن و دوباره به الگوهای قبلی خود بر میگردن به نظر من شناخت دقیق و صحیح از دلیل نتیجه گرفتنشون ندارن و اینکه پایداری و استمرار در عمل هست که نتایج رو تضمین و و ادامه دار می کنه دلیل بعدی هم عدم تعهد و  نداشتن اراده کافی برای باقی موندن در مسیر هست

    با مقطعی عمل کردن نتیجه هم مقطعی خواهد بود و اگر من نتیجه پایدار بخوام باید در عملم استمرار داشته باشم در هیچ مرحله ای نباید توقف کنم چون بمحض توقف پسرفت من شروع میشه  من فقط باید رو به جلو حرکت کنم  پیشرفت و موفقیت هم که انتها نداره و هر روز می تونه بیشتر و بزرگتر باشه

    از همه دوستان عزیزم هم بسیار سپاسگزارم که کامنتهای خیلی خوب و تأثیر گذاری می نویسن و من از همه اونها استفاده می کنم و یاد میگیرم

    در پناه خدا همواره شاد و سلامت و موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      حمید امیری Maverick گفته:
      مدت عضویت: 1273 روز

      «وَالَّذِینَ جَاءُوا مِن بَعْدِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالْإِیمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنَا غِلًّا لِّلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّکَ رَءُوفٌ رَّحِیمٌ»

      ﻭ ﻧﻴﺰ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﻣﻰﮔﻮﻳﻨﺪ : ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ! ﻣﺎ ﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺑﺮ ﻣﺎ ﭘﻴﺸﻲ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﺑﻴﺎﻣﺮﺯ ، ﻭ ﺩﺭ ﺩﻝ ﻫﺎﻳﻤﺎﻥ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ، ﺧﻴﺎﻧﺖ ﻭ ﻛﻴﻨﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﺪﻩ . ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ! ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺗﻮ ﺭﺅﻭﻑ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻲ .(١٠ حشر)

      سلام و درود به شما خانم سلیمی بزرگوار. الهی که در پناه رب العالمین همیشه همیشه حال دلتون عالی و مثبت و توحیدی باشه. خدا رو صد هزار مرتبه شکر.

      چند روز پیش از کامنت سمیه خانم متوجه شدم خواهران بینظیر زمانی دختران شما هستن.

      بینهایت تحسینتون میکنم، و بهتون تبریک میگم بخاطر این خانواده توحیدی که هستین. و از هر آنچه خیر و برکت و زیبایی و فراوانی نعمت و سلامتی و شادکامی درگاه خداوند هست براتون درخواست میکنم ، خیر دنیا و آخرت ، فراوانی نعمت و ثروت بینهایت.

      الهی صد هزار مرتبه شکر بخاطر همه نتایج زیبا و مثبت زندگی تون.

      الهی صد هزار مرتبه شکر.

      در پناه هدایت های سراسر نور رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
      • -
        فاطمه سليمى گفته:
        مدت عضویت: 1764 روز

        سلام حمید عزیز

        بینهایت سپاسگزارم که وقت ارزشمندت رو گذاشتی و به من پاسخ دادی حس خیلی خوبی ازش گرفتم

        حمید جان من واقعاً شما رو مثل پسر خودم دوست دارم و برای من خیلی ارزشمندی بخصوص که از وقتی که بطور جدی شروع به خوندن نظرات دوستان توی سایت کردم جزو اولین کامنتها هدایت شدم به دیدگاه های بسیار خوب و راهگشای شما که خیلی کمک کننده و مفید بود و از همون وقت تا حالا همیشه کامنتای شما رو میخونم و با اینکه ایمیلتو فعال کردم ولی قبل از اینکه ایمیل بیاد من اونا رو جستجو می کنم و میخونم

        خدا رو شکر برای وجود انسان های توحیدی مثل شما

        ممنونم از لطف و تحسینت و دعاهای بسیار خوبت

        من هم از خدا میخوام که زندگیت پر از خیر و برکت و ثروت و نعمت وآرامش و آسایش باشه و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      سمیه جوکار گفته:
      مدت عضویت: 799 روز

      سلام دوست عزیز

      بینهایت سپاسگزارم از کامنت زیبا و پرازامیدشما

      واقعا تحسین می‌کنم شماروبزای جدیت وتععدی ک درمسیرآگاهی دارید

      اونجا که گفتید بااینکه شاغل نیستید ورودی مالی داریدونسبت ب سال قبل6برابرشده یعنی انگارمنوبرق سه فازگرفته،خشکم زد

      می‌دونی من تازه اول راهم ولی این نتیجه مالی شما رویای منه

      منم شاغل نیستم خانه دارم

      اگه امکان داره میشه شفافتراز این نتیجه مالی(ورودی مالی 6برابر بدون شغل)برام بگید ک ایمان من قویتربشه والگوی منطقی بشه برای ذهن منفیگرم ک باخوندن کامنت شماذهنم گفت:مگه میشه بدون شغل ؟چجوری آخه؟؟

      درمورد سلامتی تحسین می‌کنم شماروک موفق شدید سردرد بدون دارو مهارکنید،ممنون میشم شفافترراهکاربدیدچون منم این مسئله رو دارم وخیلی اذیت میشم

      بینهایت سپاسگزارم از شما

      براتون سلامتی وثروت وسعادت آرزومندم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        فاطمه سليمى گفته:
        مدت عضویت: 1764 روز

        سمیه عزیز سلام

        بسیار سپاسگزارم از شما که مقداری از وقت ارزشمندت رو صرف خوندن کامنتم کردی و براش پاسخ گذاشتی

        ممنونم حس خوب بمن هدیه دادی

        وقتی که ما تصمیم می گیریم تغییر کنیم و شروع می کنیم روی خودمون کار می کنیم و ادامه میدیم شرایط اوضاع واتفاقات جوری رقم میخوره که ما در مسیر خواسته مون قرار میگیریم

        و البته این مسیر متناسب با شرایط هرکدوم از ما ممکنه متفاوت باشه یک مسیر خاص و مشخص نیست خدا از بینهایت طریق که فکرشو نمی کنیم ما رو خواسته مون می رسونه

        من چندین سال سردردهای میگرنی داشتم و این اواخر بیشتر هم شده بود و هر بار 3-4 روز طول می کشید تا خوب بشه تمام زندگیمو تحت تأثیر قرار داده بود چند جور قرص مصرف می کردم تقریباً دوهفته یکبار از شدت سردرد اورژانس مراجعه میکردم و زیر سرم می رفتم …

        تا اینکه با شنیدن فایلهای استاد و کار کردن روی خودم فهمیدم که روش برخورد من با این قضیه اشتباهه

        فهمیدم وقتی که بیشترین توجهم روی سردرده و همش دارم درباره اش با اطرافیانم صحبت می کنم و بش فکر می کنم دارم فرکانس سردرد رو به جهان هستی ارسال می کنم و جهان هم از اصل و اساس این موضوع بیشتر وارد زندگیم می کنه

        و بطور جدی و با تعهد سعی کردم تغییر کنم

        از همون روز دیگه راجع به سردرد با هیچکس حرف نزدم حتی همسرم و تصمیم گرفتم به روش عادی زندگی کنم

        قبل از اون من هیچوقت پمپ بنزین نمی رفتم چون خیلی به بوی بنزین و هر نوع دودی حساس بودم هر وقت می خواستم با ماشین جایی برم شب قبلش همسرم می رفت و بنزین میزد هیچوقت توی راه شیشه ماشینو پایین نمی دادم چون بوی دود ماشینای دیگه رو حس می کردم موقعی که سردرد داشتم بوی پیاز رو نمی تونستم تحمل کنم و غذا پختن اون روز تعطیل میشد

        همه این رفتارها رو  کنار گذاشتم دیگه با هم پمپ بنزین می رفتیم وقتی تو ماشین بودم مخصوصاً شیشه رو پایین می دادم  با وجود سردرد پیاز خورد می کردم و غذا درست می کردم کلاً ایگنورش می کردم انگار که چنین چیزی اصلاً وجود نداره بارها پیش اومد که سردرد داشتم ولی اونقدر عادی رفتار می کردم که حتی همسرم  و یا فرزندانم که توی خونه همراه من بودن متوجه نمیشدن  و بعد از دو سه ساعت که مشغول کارهام بودم یهو متوجه می شدم که عه خوب شدم  بتدریج فاصله بین سردردهام بیشتر  شد و تعدادشون کمتر

        خدا رو شکر الان بیشتر از دو ساله که به زندگی عادی برگشتم نمیگم کلاً قطع شده ولی مثل بقیه مردم شدم که گاهی ممکنه سردرد داشته باشن دیگه بعنوان مسئله اساسی زندگیم نیست

        در مورد نتیجه مالی ورودی من از طریق اجاره دادن ملکی که بنامم بود 6 برابر شد قبل از اون همسرم ماهیانه مبلغی بحسابم واریز میکرد

        همونطور که گفتم مسیر رسیدن به خواسته ها برای هرکدوم از ما متفاوته چون شرایطمون متفاوته هر کسی متناسب با شرایطش مسیر بش گفته میشه

        در پناه خدا شاد و سلامت و موفق و ثروتمند و سعادتمند در دو جهان باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      سمیه جوکار گفته:
      مدت عضویت: 799 روز

      سلام دوست عزیز

      بینهایت سپاسگزارم از کامنت زیبا و پرازامیدشما

      واقعا تحسین می‌کنم شماروبزای جدیت وتععدی ک درمسیرآگاهی دارید

      اونجا که گفتید بااینکه شاغل نیستید ورودی مالی داریدونسبت ب سال قبل6برابرشده یعنی انگارمنوبرق سه فازگرفته،خشکم زد

      می‌دونی من تازه اول راهم ولی این نتیجه مالی شما رویای منه

      منم شاغل نیستم خانه دارم

      اگه امکان داره میشه شفافتراز این نتیجه مالی(ورودی مالی 6برابر بدون شغل)برام بگید ک ایمان من قویتربشه والگوی منطقی بشه برای ذهن منفیگرم ک باخوندن کامنت شماذهنم گفت:مگه میشه بدون شغل ؟چجوری آخه؟؟

      بینهایت سپاسگزارم از شما

      براتون سلامتی وثروت وسعادت آرزومندم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    عباس گفته:
    مدت عضویت: 1724 روز

    بنام خدای مهربان و هدایتگرم

    من باید شکرگزار باشم،شکرگزار همین لحظه،شکرگزار همین موقعیتی که در اونم،خدایا شکرت برای امروزم که بمن فهماندی با تو‌همه چیز دارم و بدون تو هیچ،خدایا شکرت که امروز را برایم روز آگاهی قرار دادی و مرا به خودم دعوت کردی،به خودت بازگرداندی و فهماندی که بیش از اندازه مغرور بودم ،فهماندی وجودم غرق در سیاهی بود،فهموندی که هیچی نمیدونم فقط اداشو‌در میارم فهموندی که تنها نیروی برتر نیروی ربّه که منو به حرکت وا میداره،من ثابت نبودم !پسرفت میکردم !به خیال خودم روی باورهام کار میکردم و هر روز عقبتر میرفتم،خدایا تو چقدر خوبی که عظمتت رو به رخم کشیدی و دستمو با توجهت گرفتی،فهموندی حواست بمن هست،فهموندی شکر واقعی وقتیه که حرکت کنم لطیفتر بشم مهربانتر بشم خوش اخلاق تر باشم،آرامشم بیشتر بشه فهموندی من برای خودم ارزشی قائل نبودم و فکر میکردم ارزش قائلم،فهموندی هیچ تعهد درستی ندادم و همه رو زیر پا گذاشتم ،چندین بار!از عمل به قانون سلامتی گرفته تا بقیه مسائل،فکر میکردم با حل کردن یک مسئله علامه دهر شدم و خوشحال و سرمست که من چنین و چنان کردم!من دوش حمامو‌درست کردم من باتری اسپیکر عوض کردم ، من مسئله حل کن بزرگیم!!کردم ولی ادامه ندادم ،حرکت کردم ولی ولش کردم،به بیراهه زدم ،گردو خاکی بپا کردم در مسیر غلط که خودم جایی رو نمیدیدم،و به خیال خودم راه راست و‌درست همینه،خدایا منو بیخش،ممنونم که تلنگری محکم بمن زدی !ولی منو به صفر نرسوندی،ممنونم که همه نعمتاتو به روم نبستی،ممنونم که آب باریکه ها رو باز گذاشتی ،ممنونم که در وقت مناسبی به دادم رسیدی،صداتو شنیدم صدامو شنیدی!ممنونم ازت که به زمین سخت نخوردم و تو از راه رسیدی!الهی شکرت

    باید از نو شروع کنم ،هر چی خراب کردمو از نو بسازم ،ولی من بدون تو عاجزم بدون تو توان حرکت ندارم،دستمو بگیر،قلبمو با حضورت روشن کن ،آرومم کن،منو ببر به مدار آرامش ،به مدار شادی ،به مدار ثروت و نعمت ،به مدار سلامتی،منو ببر به مدار بندگان خوبت که به اونها نعمت دادی ،هدایتم کن ! بسیار محتاج هدایتم،هدایتم کن که بی تو در تاریکی میترسم،بی تو هیچم خدا،چراغم شو در این تاریکی لحظه،منو ببر بسمت خوشبختی منو ببر بسمت آزادی منو رها کن از بند های خودم ،منو رها کن از اسارت،بتو محتاجم خدا …

    سپاسگزار خدایم برای همین لحظه،برای همین حالم برای همین نگاهم ،سپاسگزارم که نفس میکشم و خدا هر روز بمن فرصت داد و بیش از 48 سال در تمام عمرم بمن خدمت کرد،سپاسگزارم برای تک تک سلولهای بدنم که مدام در حال بازسازی و‌نو شدنن،مدام درحال انجام وظایفشون جوانتر و جوانتر میشون،خدایا متشکرم برای چشمهام که میبینم ،برای پلکهام ،برای اشک چشمهام ،برای بزاق دهانم که اگر نبود زبان دردهان چوب میشد و از صحبت عاجز،خدایا متشکرم برای قلبم برای ریه هام برای گردش خونم برای عضلاتم برای مفاصلم که میتوانم حرکت کنم خدایا ممنونم برای مغزم که دنیایی از پیچیدگیست و کل وجودم رو مدیریت میکند ،خدایا متشکرم برای احساس پنجگانه ام که لذت زندگی را برایم بارها و بارها بیشتر کرده،خدایا متشکرم برای حس لامسه ام وقتی گلبرگ نازک یک گل رز را لمس میکنم ،وقتی لطافت پوست صورت و دستهای دخترمو درک میکنم،وقتی گرمای دوش آب گرم باشگاه رو در زمستان احساس میکنم و لذت میبرم ،خدایا شکرت برای خنکای آب رودخانه در روزهای گرم و شرجی که چقدر آرامش و ایمنی را به سلولهایم زیبا هدیه میداد،خدایا شکرت برای خانه ای پر از آرامش و‌به دور از تنش که درآن با خانواده ام لذت میبرم،وقتی فهمیدم که چقدر در ناز و‌نعمتم که اونشب رفتم کمپ زدم و در چادر خوابیدم،تا صبح سردم بود و زیرم سفت و استخوانهایم ناراحت بود،وقتی بالشم گودی گردنم را پر نگرده بود و‌در عین خستگی نتوانستم عمیق و با کیفیت بخوابم،خدایا شکرت برای دیدن چیزهایی که همیشه داشتم ولی نمیدیدم،خدایا شکرت برای پاهای سالمم برای مفاصلم و عضلاتم برای بند بند انگشتام برای ناخنهام که نوک انگشتامو حمایت میکنه،برای تک تک تاندونام که راه رفتن ایستادن نشستن و خوابیدن رو برام میسر کرده ،برای دستهام از تو ممنونم که هر کاری رو با اونا انجام‌میدم،تمام شغلم و درآمدم در این سالها و عشقی که به کارم دارم و‌داشتم بخاطر وجود‌انگشتان هنرمندم بوده ،خدایا شکرت که چه آثار هنری خلق کردم چقدر ارزش ایجاد کردم چقدر از خودم رضایت داشتم وقتی کاری میکردم که خیلی از همکارام انجامش نمیدادم با جسارت انجامشو‌ نداشتن،چقدر لذت میبردم از تابلوی لبخندی که بر چهره غمگین مراجعینم میکشیدم و احساس بدشون رو با لذتی وصف ناشدنی عوض میکردم،بارها اتفاق میفتادآدمایی بمن مراجعه میکردن که دندون جلویی اونا بهر دلیلی قابل نگهداری نبود و با این مواجهه ،انگار آوار بر سرشان خراب میشد و من با هنر و‌مهارتم بارقه های امید رو در دلشون زنده میکردم،وقتی کار تمام میشد و ظاهرشونو میدیدن دنیارو با سپاسگزاری بمن میبخشیدن و این حس چقدر قشنگ بود،دلم برای اون روزها تنگ شده!دلم تابلو میخواد!بوم سفید که بکشم و اثر خلق کنم،دلم برای لحظات ناب آفرینش تنگ شده،آفرینشی که خدا به وجودم بخشیده بود تا بتوانم ارزشمند باشم،تا دنیا رو جای بهتری برای خودم‌و‌دیگران کنم،،دلم برای مطب تنگ شده برای لحظه های خوب با هم بودن ،دلم برای خودم تنگ شده برای عباس هنرمند ،خلاق ،ارزشمند … خدا میدونه که هرچی مینویسم اون میگه چون میخواد خالیم کنه میخواد بشوره قلبمو میخواد زلال شم،میخواد دستمو بگیره و ببره به دل زیباییها و من باید تن به این پاکی بدم تا به منبع وصل بشم،تا اجازه ورود پیدا کنم به حریم خودم به حریم خدا،باید بشناسم خودمو تا به او برسم باید گوهر وجودم رو تمیز کنم !باید بدرخشم والان یکی از همان لحظاتیست که اشک میریزم و دستمال میکشم تا الماس درونم رو ببینم!خدایا شکرت که دستمو گرفتی و منو آوردی بیرون تا در تنهایی با تو غرق شوم !خدایا متشکرم که مرا متوجه کردی! متوجه خودم !متوجه خودت!

    بقول یکی از دوستان سایت من دنبال خدا میرم و ثروت ،سلامتی ،نعمت و آرامش دنبال من!خدایا من از تو خودتو میخوام ،فقط خودت ،وجودم رو سرشار از حضورت کن ،قلبمو پر‌کن از بودنت از نشونه هات از الهاماتت،از هدایتت،من بتو محتاجم …

    سلام میکنم خدمت استاد عباسمنش و سرکار خانم شایسته عزیزم و همگی اعضای این خانواده عظیم سایت عباسمنش.

    با دیدن فایل اگاهی بخش امروز که برام پر بود از نشونه !نشستم به شخم زدن افکارم که چرا مدتیه نه تنها در جا میزنم که انگار عقبگرد میروم،سال 1401 که تازه دوره قانون سلامتی اومده بود با وجود سلامت ظاهری اضافه وزنی ناچیز در حد 7-8 کیلو ولی بخاطر نتایجی که در حال درونیم بدنبال آموزشهای استاد بخصوص دوره 12 قدم ایجاد شده بود با خواهرم تصمیم گرفتیم این دوره رو تهیه کنیم و بعنوان سبکی از زندگی به آگاهیهاش عمل کنیم و بعد از 6 ماه نتایجو بررسی کنیم،خیلی خوب رعایت میکردیم و با سرعت فوق العاده ای تغییرات رو دیدیم هردومون،تغییرات در وضعیت سلامتی و مسائلی که بعنوان بدی آب و هوا و مسائل ژنتیکی و مادرزادی مثل رنگ و خشکی پوست ،سینوزیت و گرفتگی در بینی و ترشحات مدام،بوی بد دهان با وجود رعایت بهداشت دهان و دندانها،توده های پراکنده چربی و تکرر شبانه ادرار و خواب بی کیفیت و غیره پذیرفته بودیم باعث شد در همان 6 ماه اول منجر به دستاوردهایی عالی شد !ولی از یک طرف انگار ذهن من خودش را تنها برای 6 ماه از آن همه ممنوعات محروم کرده بود و از طرف دیگر ورودیهای نامناسب در ارتباط با دیگران ذهن افسار گسیخته من را بسمت تاریکی قبل از شروع دوره کشاند و جای اهرم رنج‌و لذت را در مغزم عوض کرد ،مدام نجوا میکرد که مگه میشه از میوه گذشت؟!مگه میشه ماکارونی رو نخورد!؟،مگه زندگی بدون نون و برنج مقدوره؟!اصلا برای چی به این دنیا اومدیم ؟!برای چی میخوایم زندگی کنیم!؟مگه هدف زندگی لذت نیست؟!تا کی میخوای ادامه بدی!؟چرا محرومیت؟مگه خدا مارو آورده که زجرمون بده و …بعد یواش یواش چیت کردن شروع شد و وقتی چیت میکردم خودمو برای چیت کردنای بزرگتر راضی میکردم؛حالا که این شکلاتو خوردم دیگه این بستنی رو هم بزن،حالا امشب رو بخور باز از فردا شروع کن،بابا یک شبه دیگه !همیشه که ازین جشنا نیستا!بعد میری رشت و هرجور بخوای زندگی میکنی دیگه!زندگی ارزش اینقدر سختی کشیدنو نداره!کجا رو میخوای بگیری!؟تو بدون این رژیم هم خوب بودی که ،مشکلات تو که اونقدر مهم و اذیت کننده نبود! از همین دوره فقط همینو فهمیدی که هر وقت مشکلی پیش اومد راه حلش نخوردنه!راهش استراحت دادن به بدنه!پس بخور دیگه !هر جا دیدی حالت یجوری شد دو روز چیزی نخوری ردیف میشه و…فهمیدم که ذهن از یک طرف در زمان گشنگی برات خوردن رو لذت بخش میکنه و بعدش اونقدر عذابت میده که وجدانت از درد نمیذاره به هیچ کاری درست برسی،هر کاری میخواستم با تمرکز انجام بدم یک طرف ذهنمو رو این نجواهای ذهنی که بخورم و بعد عذاب وجدان بکشم پر کرده بود،همون چیزی که استاد در شیوه حل مسائل زندگی بخوبی توضیحش دادن و باعث میشد قدرت تمرکز کم بشه،انرژی پخش بشه و همه کاره هیچ کاره بودم…یه وقتایی میفهمیدم که من تا در قانون سلامتی درست و حسابی متعهد نباشم هیچ تعهد دیگه ای در هیچ کدوم از موضوعات دیگه نمیتونم به خودم بدم،پایه و اساس تعهدم شل بود ،مدام میلغزید ،سیکل معیوب و از اون الگوهای تکرار شونده که وجودم رو‌مدام آزار میداد و همین باعث شد در بحث درآمد و پیشرفت شغلیم کوتاهی کنم و نتایج روز به روز ضعیفتر بشه،تمرکزم از روی کار اصلیم برداشته شد در حالیکه هزاران نفر عاشق جایگاه حرفه ای منن !ولی من بدنبال چیزای دیگه بودم!!میگفتم دیگه از دندونپزشکی خسته شدم،میخوام برم سمت علایق دیگم و از اونا پول بسازم،میخوام تور گاید بشم!میخوام کافی شاپ بزنم و یک محیط لذت بخش و آروم داشته باشم و ازش پول بسازم ،میخوام با مریض و دندون درد و کمر درد و گردن درد بقیه عمرمو تلف نکنم،باورام داشت تغییر میکرد به همه میگفتم میخوام مهاجرت کنم دبی ولی نه با کار دندانپزشکی،دنبال یک راه دیگه بودم که خودمو درگیر کار و حضور فیزیکی نکنه!یه کاری که آزادی زمانی مکانی و مالی رو برام فراهم کنه!چه کاری!؟نمیدونم،تنها کاری که به ذهنم میرسید این که برم دوره های تور لیدری رو بگذرونم و از همین طبیعتگردیای کوچولو شروع کنم تا تکاملم طی شه و به درآمد برسونمش !با چنتا لیدر صحبت کردم ،چندتا سفر کوتاه یک روزه و‌دوروزه با نگاه آینده نگری رفتم و یهو متوجه شدم با برداشتن تمرکزم از روی کار اصلیم کم کم درآمدم نزول کرد،مشتریهام کم شدن،به صفر نرسیدم ولی نزدیک شدم به صفر در کارم!این جهان عجیب هوشمنده!در ذهنم یک سوال مدام زنگ میزد که چرا!؟چرا دیگه تو کلینیکی که بهترین مراجعینو میدادن بمن،کارهای زیبایی رو انجام میدادم و مشتریام راضی بودن ،پس چرا دیگه کسی نمیاد !چرا حتی برای ویزیت مراجعه ندارم!؟امروز فهمیدم چرا؟چون تمرکز نداشتم دیگه،چون تعهد نداشتم!چون به خودم قبولونده بودم که کار میکنم فقط برای درآمد،کار میکنم که زندگیم بگذره!نه برای خلق ارزش؟تا مریضم کارش تموم میشد مثل موشک در میرفتم که برم کافی شاپی جایی بشینم به خیال خودم روی باورام کار کنم!هر جایی بودم چه باشگاه چه کافی شاپ چه تو مسیر خونه و سر کار چه وقتی با خانواده بودم در همه این لحظات فایل گوش میکردم،خیلی قشنگ حرف میزدم ولی امان از نتیجه!عالم بی عمل شده بودم!همه دوست داشتن براشون حرف بزنم ،آرومشون کنم،یه وقتایی چیزایی میدیدم که نمیتونستم نگم ،فکر میکردم میتونم تغییر بدم اوضاع رو !میتونم روشون تأثیر بذارم ،میتونم با خوراک ذهنی که از استاد عباسمنش و قوانین درک و‌دریافت کرده بودم همه چی رو تغییر بدم …ولی چقدر ساده انگارانه نگاه میکردم!امروز با این فایل سیلی محکمی خوردم!!فهمیدم چقدر از مسیر اصلی دور شدم،فهمیدم چقدر کم، داشته هامو میبینم،فهمیدم شکر میکردم ولی با زبان نه با دل!فهمیدم بیراهه میرفتم و این از زمانی شروع شد که تعهدم رو به دوره قانون سلامتی بدست فراموشی سپردم!فهمیدم که باید دور بزنم!این راه که میروم به ترکستان است! همین فایل باعث شد برم پروفایلم رو کامل کنم و شرایط کنونیمو بنویسم و همینجا تعهد بدم که همیشه بهش دسترسی داشته باشم !

    خدارو شکر میکنم بخاطر حضور استاد عباسمنش و سرکار خانم شایسته عزیز که چراغ رو بموقع روشن کردن،برای من بهترین زمان بود!چقدر همیشه از خدا میخواستم انسانهای ارزشمند رو در مسیرم بذاره،بندگان خوبش رو بسمت من هدایت کنه و منو در مدار ثروت در مدار لذت و خوشبختی قرار بده،اینجا در شهر رشت باوجودیکه یکسال و نیم از مهاجرتم میگذره با هیچ کس ارتباط نزدیکی که منجر به رفت و آمد بشه نگرفتم،احساسم میگفت این فرصتیه برای خودسازی،زیادن آدمایی که برای کمک بمن سر راهم سبز شدن ولی خدا بهم فهموند که توی همین سایت پر از ادمهای ارزشمندیه که همیشه آرزو‌داشتم وقتمو باهاشون بگذرونم ،وقتی کامنت بچه ها رو میخونم مخصوصا دوستان متعهدی مثل سید علی خوشدل،حمید امیری،محمد فتحی،سعیده ،فرزانه ،نفیسه،یاسمن و بسیاری از اعضای این خانواده الهی که اسماشون یادم نیست میفهمم که خدا منو با چه نعمت و ثروتی احاطه کرده،برای همگی سلامتی ،شادی،ثروت ،حال خوب،عشق و عمل به آگاهی از خداوند هدایتگرم مسئلت میکنم،منتظر خوندن نظرات شما هستم و خدا میدونه که چقدر در این زمان به این آگاهی ها نیاز دارم،

    دوستتون دارم️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
    • -
      حمید امیری Maverick گفته:
      مدت عضویت: 1273 روز

      «وَالَّذِینَ جَاءُوا مِن بَعْدِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالْإِیمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنَا غِلًّا لِّلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّکَ رَءُوفٌ رَّحِیمٌ»

      ﻭ ﻧﻴﺰ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﻣﻰﮔﻮﻳﻨﺪ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ !ﻣﺎ ﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺑﺮ ﻣﺎ ﭘﻴﺸﻲ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﺑﻴﺎﻣﺮﺯ ،ﻭ ﺩﺭ ﺩﻝ ﻫﺎﻳﻤﺎﻥ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ، ﺧﻴﺎﻧﺖ ﻭ ﻛﻴﻨﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﺪﻩ . ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ! ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺗﻮ ﺭﺅﻭﻑ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻲ .(آیه ١٠ سوره حشر)

      سلام و درود فراوان به شما جناب صادقیان گرانقدر ، بسیار بسیار شما رو تحسین میکنم و بهتون تبریک میگم. بخاطر این همه نتایج و دستاوردهای طلایی و بخاطر این چنین شخصیت ارزشمندی که از خودتون خلق کردین. خیلی اتفاقی کامنتتون رو خوندم. و چقدر تحسینتون کردم. جایگاه فعلی شما آرزوی خیلی‌هاست.

      امروز داشتم فایلهای دوره ارزشمند عزت نفس رو گوش میدادم ، رسیدم به جلسه هشتم. اونجایی که استاد عباس منش در مورد تغییر کردن دل شرایط ایده آل صحبت می‌کنه. یکی از شاخصه های افراد با عزت نفس بالا اینه که وقتی همه چیز ایده آل هست اون لحظه حرکت میکنن برای ایجاد یک تغییر و من این ویژگی رو توی کامنت تون دیدم و خوندم و لازم دونستم تحسین تون کنم. لازم دونستم موفقیت های یه انسان ارزشمند و توحیدی رو تحسین کنم تا خودم هم رنگ و بوی توحید بگیرم.

      چند سال پیش که هنوز با آموزشهای استاد آشنا نشده بودم یه دندون درد شدیدی گرفتم و رفتم پیش یه دکتر عزیزی بنام دکتر مشاوری توی بوشهر. مثل خود شما بسیار انسان شریف و ارزشمند، متخصصی بود. و بسیار هم شوخ طبع ، روی دندون من کار میکرد از شوخی هاش چیزی کم نمیشد. می‌گفت یه بی حسی بی حسی میخوام بزنم تو لثه ات اصلا نگرانش نباش در حد لگد یه مورچه درد داره. بعدی رو میخواست بزنه می‌گفت این یکی اندازه لگد کروکدیله. منم خنده ام گرفته بود، نمیتونستم بخندم. دهنم باز و ابزار دندون پزشکی توی دهنم. وقتی کارش تموم شد یه حس آرامش خاطری بهم دست داد که آخییییششش از اون همه درد راحت شدم. هم پیش خودش هم پشت سرش کلی براش دعای خیر کردم.

      از کلینیک که اومدم بیرون دکتر رو دیدم یه ماشین گرون قیمت و عالی و تمیز داشت، از اعماق وجودم گفتم خدایا نووووووش جونش هزار برابر بهش ببخش. خدا می‌دونه این انسان ارزشمند با تخصصی که داره، درد رو از وجود چند نفر گرفته و بهشون آرامش هدیه داده. پس هر چی داشته باشه بازم کمه.

      چند وقت بعد ، اوایل حضورم توی سایت بود، تو حین رانندگی بودم یه بنده خدایی کنارم نشسته بود ، بعد یه ماشین گرون قیمت کنارم رد شد شبیه ماشین دکتر ، تا دیدم گفتم الهی شکر نوش جونش. اون بنده خدا گفت مردم از کجا میارن ماشین های به این خوبی سوار میشن. گفتم این انسانی که سوار این ماشینه، لایق داشتنش هست که سواره. اگه بری ازش بپرسی به احتمال خیلی زیاد مثلا یه پزشک متخصصه. یه جراحه، یا یه دندون پزشک متخصص یا هر شغل ارزشمند دیگه. که بیش از سه دهه از عمرش رو صرف یادگیری کرده، صرف تلاش کرده‌، روی خودش کار کرده ، الان ما یکی از نتایجش رو داریم میبینیم. این انسان احتمالا یه درد رو از زندگی آدمها میگیره و آرامش رو بهشون هدیه میده. پس لایق داشتن این خونه و این ماشین و این نتایج عالیه. عدالت جهان بر این اصله که انسانهای ارزشمند شرایط عالی داشته باشن. این بنده خدا هر کی هست لایق داشتن این نتایجه پس نوش جونش.

      الان که از کامنتتون خوندم شما یه دندانپزشک هستین، لازم دونستم برای رشد شخصیت خودم هم که شده شما رو تحسین کنم. و از درگاه خداوند بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو براتون درخواست کنم. شما با تخصصتون به انسانهای زیادی آرامش و طول عمر هدیه دادین. ازتون سپاسگزارم.

      در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید، در بهترین زمان و مکان و شرایط در کنار توحیدی ترین انسانها.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
      • -
        عباس گفته:
        مدت عضویت: 1724 روز

        بنام خدای مهربان

        حمید عزیزم سلام،چقدر با دیدن اسمت و‌بارخوردی‌که به‌کامنت من داده بودی خوشحال شدم،امروز یکی از درخواستهای تمرین ستاره قطبیم خوندن و نوشتن کامنتهای سایت بود ‌و‌تا اومدم که وارد سایت شم نوشته زیبای شما قلبمو روشن کرد،چقدر خوب مینویسی و من همیشه با خوندن کامنتات لذت میبرم،دریافت کامنتاتو تو ایمیلم فعال کرده ام بس که از نوشته هات کیف میکنم،نگاه توحیدیت،دستاوردهای مادی و معنویت،آرامش و اخلاق خوبت،اطلاعات چند بعدیت،ادبیات قشنگت،کاربرد آیه ها و اشعار در نوشته هات و‌مثالهایی که میزنی و انتشار اونچه که از قلبت بر میاد ،خیلی برام تحسین برانگیزه و کلی با کامنتات حال میکنم برادرو دوست خوبم!خیلی دوستت دارم و امیدوارم روزی که خیلی دیر نیست شما رو در جایی از این جهان ممکن ها ملاقات کنم…

        در پناه خداوند شاد ،آروم ،سالم خوشبخت و ثروتمند باشی رفیق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    علی ملکی گفته:
    مدت عضویت: 1066 روز

    سلااااام

    بی نهایت سپاسگزارم بابت این فایل فوق العاده ای که قرار دادید،چقدر لذت بخش هست وقتی درباره قوانین جهان هستی و موضوعات درست با کسی مخصوصا اگر عشقمون باشه صحبت میکنیم و این صحبت ها چقدر به پیشرفت ما کمک میکنه

    حتی من هر بار که کامنت میزارم چقدر احساسم بهتر میشه و در اون روز چقدر اتفاقات بهتری واسم رخ میده

    استاد این صحبت های شما رو من با پوست و استخوانم درک میکنم و خیلی صحبت ها میشه کرد و از خدا میخوام که بتونم بسیار خوب توضیح بدم

    .

    استاد من حتی یک لحظه هم فکر نمیکردم یک روز دوره شما رو بخرم و میگفتم آخه من مثلا 1.450 هزینه کنم واسه بخش 1 قانون آفرینش که فقط 2 ساعت صحبت های این آقا رو بشنوم؟؟؟؟

    و یکی از دانشجویان شما که واقعاااا از دانشجویان ممتاز شما هستند و وقتی صحبت میکنن خیلی خیلی لذت میبرم و تازه با پدرم رفیق شده بودند, یعنی هر بار ایشان را ملاقات میکردیم ساعت ها صحبت میکردیم یعنی با پدرم صحبت میکردند و منم عاشق این صحبت ها بودم و خودم رو هرطور شده وارد میکردم که صحبت هاشون رو بشنوم و دوست نداشتم صحبت هایشان تمام شود و خب همیشه وسط صحبت هاشون از شما نام میبردند و منم بهشون میگفتم انگار اسم این آقا آشناست اما وقتی عکستون رو دیدم گفتم نه بابا این آقا را تا به اینجای عمرم ندیدم و یک چهره ای میدیدم با چشمانی که عشق و شادی در آن موج میزد

    خلاصه گذشت و گذشت و من با اینکه این همه صحبت های بی نظیر از این دوست پدرم شنیدم حتی یک لحظه هم وارد سایت عباسمنش نشدم

    تا یک روزی که من تلفن همراهم بییییییی علت سوخت و نابود شد و فردای اون روز هم اسمم در یک قرعه کشی که شرکت کرده بودم درآمد و گفتم خب خدا خواسته تا من گوشی مدل بالا یعنی آیفون 13 بخرم

    من چند روز بعدش با این دوستمون تماس گرفتم و خواستم ازشون درباره دوره قانون سلامتی(چون ادعام میشد خیلی انسان درستکار و با عزت نفسی هستم نیازی به دوره های دیگه ندارم و چون به مشکل اضافه وزن برخورده بودم با ایشون تماس گرفتم) سوال بپرسم و شرایطشو بپرسم و نمیدونم چی شد ناخواسته از دهنم در اومد که میخوام گوشی آیفون 13 بخرم، ایشون گفتند خب چه نیازی هست گوشی آیفون 13 بخری وقتی کارت با یک گوشی متوسط راه میوفته، میخوای فخرفروشی کنی و این به عزت نفس پایینت برمیگرده، اینو که نگفت؟ بهم خیلی برخورد و گفتم نه بابا چه ربطی به عزت نفس داره در حالیکه خودم پیش خودم گفتم آره دیگه به خاطر فخرفروشی و تایید دیگران هست که میخوام این گوشی رو بخرم وگرنه با یه گوشی متوسط هم کارم راه میوفته(ببین من حاضر بودم بمیرم اما اون گوشی آیفون 13 رو بخرم چون بقیه اعضای خانوادم داشتند و میخواستم منم داشته باشم مثلا برام افت داشت که من نداشته باشم و جلوی فامیل و دوستان خراب نشم حتی با اون گوشی فروش هم صحبت کرده بودم و قرار بود فردای اون روز برم خریداری کنم به صورت قسط)

    وای منی که حتی تو خواب نمیدیدم حتی هزارتومان هم در این سایت هزینه کنم و میگفتم آخه بیام برای بخش 1 قانون آفرینش یک میلیوووون و چهااارصد و پنجاه هزار هزینه کنم که فقط 2 ساعت از صحبت هاشون رو بشنوم؟ با صحبت هایی که اون آقا بهم کرد انگار درونم دگرگون شد و یک نیروی درونی با اون همه وابستگی و علاقه ای که به گوشی آیفون 13 داشتم و با اون همه فشار خانواده که میگفتند باید آیفون 13 بخری باید دوره رو بخری، بدون اینکه بهشون بگم و بدون اینکه حتی یک ثانیه هم سایت رو دیده باشم در تاریخ 7 محرم سال 1401 اومدم دوره عزت نفس و کل دوره قانون آفرینش رو با هم خریدم یعنی روی خودم سرمایه گذاری کردم و غید خرید گوشی آیفون 13 رو زدم

    و وقتی نشستم دوره هارو گوش کردم گفتم خدایا بی نهایت شکرت که کمکم کردی این تصمیم رو بگیرم یعنی هزاران برابر این هزینه ای که کردم میرزید و این تصمیم بهترین و مهمترین تصمیم زندگیم بوده و چقدررررر من صبح تا شب با یک هندزفری که در گوشم بود یعنی حتی زمان خواب دوره ها را گوش دادم و چقدر اشک ها از چشمانم سرازیر میشد و چقدررررر آرام شده بودم

    چقدر نتیجه گرفتم،چقدر احساسم خوب شد،چقدر همه چیز عالی پیش میرفت،هرچه کینه و حسادت و غم بود رو گذاشتم کنار

    همینجوری ماه ها یعنی حداقل 4 ماه من به شدت به دوره ها گوش میدادم و نتایج فوق العاده و باورنکردنی در زندگیم رخ میداد و خیال میکردم دیگه حتی 1 ثانیه هم به اون روز های قبل از آشنایی با استاد عباسمنش برنمیگردم و دیگه همیشه احساسم عالیه و اومدم دوره روانشناسی ثروت 1 و قانون سلامتی هم خریدم(البته این 2 رو با کمک خانواده خریدم) تا کم کم دیگه از سایت فاصله گرفتم یعنی از روزانه مثلا 16 ساعت گوش دادن دوره رسیدم به هر دو سه روز یک بار 2 ساعت گوش کردن فایل ها و بعدش هفته ای یک بار(الان که دارم این کامنت رو مینویسم نمیدونم چرا نماد شارژ گوشیم که دستمه به رنگ زرد دراومده، تا حالا تو عمرم ندیده بودم چون همیشه یا سبز هست یا قرمز)

    همینجوری گذشت و گذشت تا همین 2 ماه پیش که من به یکجا رسیدم که انقدر عزت نفسم کم شده بود که دیدم حتی نمیتونم به راحتی کنار یک نفر بشینم و لب هایم را به راحتی روی هم بگذارم و خودمممم باورم نمیشد و نمی‌دونستم چرا اینجوری شدم یعنی مثل اون مثال قورباغه ای که استاد فرموده بودند آرام آرام داشتم در یک ظرف میپختم و چون ظرف به صورت نامحسوس داغ میشد بنده متوجه آن نمیشدم.

    همونجا زدم توی سر خودم که ببین به کجا رسیدی و من اومدم از فرداش دنبال راه حل گشتم

    مثلا گفتم خدایا بیایم تمامی صحبت های استاد عباسمنش در فایل هارا را مو به مو بنویسم اوکیه؟

    بعد از یک روز دوباره بیخیال شدم

    اما گفتم باید دوباره سفت و سخت روی خودم کار کنم و مثل اوایل آشناییم با این سایت عمل کنم، یا باید بمیرم یا سفت و سخت روی خودم کار کنم

    وای چقدر روز های اول بهم فشار اومد، چقدررررر فشار ها و نجواهای ذهنی زیاد بود، اما این نجواها یک هزارمش هم در ابتدای آشنایی با استاد نداشتم

    اومدم قدم اول رو خریدم و شروع کردم گوش دادن و کامنت گذاشتن در سایت و دوره ها،سپس قدم دوم رو خریدم و الان فکر کنم 2 هفته هست که از اون همه فشار ذهنی خلاص شدم(انقدر فشار ذهنی زیاد بود که بار ها پیش خودم گفتم خدایاااا اصلا نخواستم و غلط کردم اما راه دیگه ای نداشتم)

    خلاصه خدارو بی نهایت شکر که دوباره دارم به روز های خوبم برمیگردم و هنوز با اون روز های ابتداییم فاصله زیادی دارم و همینجوری داره نشانه های خیلی خوبی میاد برام مثلا من یک اشتراک یک ماهه فیلم و سریال از یک سایت خریدم و دیروز دیدم برام اشتراک یک ساله فعال کردند:)))))))

    مثلا من فیلترشکن یک ماهه خریداری میکنم اما الان 45 روز گذشته و هنوز تموم نشده خخخخخخخ

    اون فیلترشکنیه میگه واسه شما چرا تموم نمیشه؟؟؟ میگم من به منبع الهی وصلم :)

    البته این ها نتایج خیلی کوچولوییه و من هنوز هم زیاد بر روی خودم کار نمیکنم و دوباره داره ساعت های گوش دادنم به فایل ها و کار کردنم بر روی خودم کاهش پیدا میکنه که باید حواسم باشه وگرنه همه چیز از هم میپاشه

    واقعا خوشا به سعادت دوستانی مثل سید علی خوشدل و آقای حمید ماوریک که همچنان بسیار عالی دارند روی خودشون کار میکنند و من با هربار خواندن کامنت هایشان بسیار لذت میبرم و تحسینشون میکنم، واقعا شما یک الگو و یک انگیزه ای هستید برای ادامه دادن و خدا را شکر میکنم بابت حضورتان

    خدایا شکرت که بی نهایت هوایم را داری

    خدایا شکرت که هر لحظه داری هدایتم میکنی

    خدایا شکرت که بی نهایت قدرتمند،ثروتمند و عاشقی.

    مخلصم و عاشق همتونم

    شاد و سلامت و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  8. -
    صالح گفته:
    مدت عضویت: 1243 روز

    سلام استاد عباس منش عزیز

    در مورد سوال 1

    باید بگم من از وقتی وارد سایت شدم همیشه در حال عمل به قانون بودم

    یه روزایی عمل برای من فقط گوش دادن بود

    یه روزایی حس خوب داشتن

    یه روزایی طاقت اوردن و عقب گرد نکردن

    اما با هر چنگ و دندونی بود

    همیشه تو این مدت که عضو سایت هستم به اندازه توان و درکم به اصل عمل کردم

    خیلی روزا اشتباه عمل کردم

    خیلی روزها کم عمل کردم

    خیلی روزها خسته شدم

    اما حتی در بد ترین شرایط

    حتی زمانی که تو خیابون نزدیک به درگیری با راننده ماشین دیگه ایی بودم

    قانون رو ندید نگرفتم

    و همون لحظه با خودم مرور میکردم که کار درست چیه..

    اما گاهی قدرت ذهن و باور های قدیمیم قوی تر از باور های جدیدم بود.

    ولی هیچ وقت به اندازه سر سوزنی به این فکر نکردم که این مسیر اشتباهه و جواب نمیده

    اگه گاهی نتایج راضی کننده نبود

    و ذهن میخواست منو از ریل خارج کنه

    در جوابش میگفتم ایراد از منه

    نه از این مسیر..

    این مسیر حتما به جاده جنگلی اسفالت ختم میشه

    باید ادامه بدم

    ما بچه های سایت نتایجمون بستگی داره به تخریب باور هامون

    و تعهدمون برای باور کردن به این مسیر

    باور کردن به این که

    باور همه چیزه.

    باور های ما هستن که تعین میکنن چه چیزی در این جهان گیرمون بیاد.

    ما در جهان های موازی زندگی میکنیم

    و در هر لحظه حق انتخاب داریم که در بی نهایت مسیر پیش رومون کدومشونو انتخاب کنیم

    اصلی ترین دلیل اینکه نتایج من تا الان برام راضی کننده نبود

    اینه که من مسیر درست رو انتخاب میکنم

    اما باور های قبلیمم با خودم میارم

    یعنی دست خودم نیس

    خیلی بدجور به من چسبیدن ترس هام.

    با اینکه نتیجه دیدم از این مسیر

    و برام منطقیه که اینجا پره گنجه

    اما ترسها و باور های محدود کنندم

    و چیزهایی که از بچگی یاد گرفتم خیلی شدید بهم چسبیدن

    بهتره بگم من بهشون چسبیدم.

    اما خبر خوب اینه که من بسیار بسیار سمج هستم و بلاخره روزی میرسه که ازادی رو تجربه کنم

    ازادی زمانی مکانی پولی و ازادی افکار

    البته اینم بگم من از وقتی وارد سایت شدم خیلی نتایج خوبی گرفتم

    ارزوی کسب کار شخصی داشتم

    الان دارم..

    مغازه داشتم اما کارگاه نداشتم

    الان دارم..

    تنها بودم و ارزوی داشتن یه شریک عاطفی داشتم

    الان بهترین دختر جهان همسر منه

    اگه میخواستم در تک تک خونه ها در جهان رو که دختر مجرد توش بود

    رو بزنم تا فرد مورد نظر رو پیدا کنم شاید نمیتونستم با این دقت و ظرافتی که خدا به اسانی همسرم رو برام اورد موفق بشم

    همسرم بی نهایت ویژگی خوب داره

    خدارو سپاس

    خداوند بی نهایت دست داره

    برای اینکه مارو به خاسته هامون برسونه.

    وسط کامنت نوشتن

    داشتم در مورد خدا حرف میزدم

    صاحب مغازم اومدم یک لطف بزرگ به من کرد خدایا تو همیشه هوای منو داشتی

    هیچ وقت محبت هایی که به من کردی رو یادم نمیره…

    اره داشتم میگفتم از نتایجم

    از وقتی وارد سایت شدم و از استاد شنیدم 15 ساله که قرص نخورده

    باخودم گفتم

    عه پس میشه همیشه سالم بود

    و از اونجایی که باور هام در مورد سلامتی زیاد داغون نبودن

    و باور نداشتم که با سلامت بودن حق کسی رو میخورم

    یا سلامتی منو از خدا دور و مغرور میکنه

    منم دقیقا مثل استاد 500 روزه که سالم سالم هستم

    در صورتی که قبلا همیشه داستان داشتم با جسمم

    در مورد امید باید بگم

    خیلی خیلی

    با قبل فرق کردم

    الان مثل روز برام روشنه که خیلی خیلی موفق میشم و یک روز استاد عباسمنش رو ملاقات میکنم و شخصا ازش تشکر میکنم

    در مورد روابط خیلی بهتر شدم

    دیگه دنبال راضی کردن دیگران نیستم مثل گذشته

    تازه اعتبارمم بیشتر شده

    قبلا همیشه میخواستم دیگران رو راضی کنم غصه بقیه رو میخوردم

    همیشه هم روابطم افتضاح بود

    عزت نفسم خیلی خیلی بهتر شده

    ولی خیلی خیلی جای کار داره

    رابطه ام با خدا عالی شده

    قبلا ازش میترسیدم

    یه روز دعا میکردم

    یه روز کافر بودم

    الان با خدا احساس صمیمیت میکنم

    استاد تو این فایل گفتن جهان با ورودی کار میکنه

    تا زمانی که ورودی درست بدی خروجی درست تحویل میگیری

    من به اندازه توانم ورودی درست دادم

    و میدونم این قطره قطره بهتر شدن هام یه روزی دریا میشه

    دوستان قول میدم یه روز از دریا واستون بنویسم از دریای ثروت و نعمت و شادی هام

    اما خب انسان عجول هست و فراموش کار

    فراموش میکنم کجا بودم و الان کجام

    و عجله دارم میخوام بدون کار کردن روی ذهنم نتایجی بگیرم که اونایی که بهتر رو ذهنشون کار میکنن گرفتن.

    دیروز تهران بودم از همت رد میشدم

    چقدر برج های جدیدسر به فلک کشیده که داشتن ساخته میشدن رو دیدم

    گفتم خدایا اینا کیان؟

    اگه اینا تونستن چرا من نتونم

    یعنی من اندازه اینا هم نیستم؟

    یادمه یه روزی به خدا میگفتم خدایا چرا من روی این سیاره یه تیکه زمین که مالکیتش مال خودم باشه رو ندارم؟

    حدود 1 سال نشد 400 متر زمین تو شمال خریدم

    اون روزا نمیدونستم قانون رو

    اما الان میدونم

    الان میدونم که خدایی که 400 متر رو بهم عطا کرد 400 هکتار و 4 میلیون هکتار هم میتونه

    به ایمان من بستگی داره.

    من یه باگی امروز تو خودم پیدا کردم

    فهمیدم که من به خدا میگم خدایا تو برام فروش بیشتر و مشتری بیشتر بفرست

    تا من پول دستم بیاد بعد که پول رو دیدم و باورهام تقویت شد

    گام بعدی رو بردارم

    امروز فهمیدم که سیستم

    کاری نداره من چه دعایی میکنم

    سیستم به اندازه باور هام وارد زندگیم میکنه

    و گرو کشی حالیش نیس

    و وقتی گام بعدی رو بر نمیدارم

    یعنی باور ندارم به اومدن نعمتها

    و وقتی باور ندارم خب نعمتی هم در کار نیست

    خدا مثل بانک عمل نمیکنه

    که بری بانک بگی یه سرمایه اولیه به من بدید کار کنم پول در بیارم سود شمارو هم بدم

    سیستم با ورودی بهت خروجی میده

    به اندازه ایمانت و عملی که با ایمان انجام میدی

    سیستم پاسخ میده

    سیستم میگه اول تو بعد من

    ولی نگاه من به خدا اینه اول تو بده بعد من عمل میکنم

    نگاه سیستمی به خدا هنوز برام باور نشده فقط میدونم درسته.

    هنوز خدارو یه موجود احساسی میدونم و میخوام با دعا ازش نعمت دریافت کنم

    باگ من اینه.

    خدایا مرسی برای هدایت هات

    و مرسی که روز به روز دارم قانون رو و اصل رو بهتر میفهمم

    آینده مال منه

    من روزهای خوبی برای خودم و جهان اطرافم میسازم

    من لایقم

    لایق بهترین زندگی

    و بیشترین نعمتهای خدا وند

    استاد ممنونم ازت برای همه چی

    بدرود..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  9. -
    فهیمه زارع گفته:
    مدت عضویت: 2975 روز

    بنام خداونددانا

    خداوند هوش

    خداوند روزی ده عیب پوش

    سلام سلامی به خوشبویی گلهای یاس به استاد ارجمندم وبانو شایسته گرانقدر ودوستان ارزشمندم

    خداراسپاسگزارم به خاطر یه فرصت دیگه

    دلیل نتایج پایدار

    از قورباغۀ کوچکی که ته چاهی زندگی

    می کرد، پرسیدند: آسمان چیست؟

    گفت: دایرۀ کوچکی به رنگ آبی.

    مفهوم هر چیزی، در خود آن نیست،

    در نگرش ما نسبت به آنها نهفته است.

    دیدگاهتان را تغییر دهید،

    تا زندگیتان متحول شود

    قبل از آشنایی با شما وعضویتم در سایت من فقط یه دوره موفقیت شرکت کرده بودم وجسته گریخته فیلم راز را دیدم از آن دوره 4 ساعته متوجه شدم باید همیشه سپاسگزارباشم مثبت فکر کنم در همین حد کم کم شروع کردم تو اینترنت دنبال جملات تاکیدی مثبت حس میکردم حالم خوبه دقیقا یادمه سال 93 فرزندم را از دست دادم بعداز یک هفته از محل کارم تماس گرفتند که میام دنبالتون که بیای سرکار دیگه انشاالله ازشنبه خودتون تشریف بیارید گفتم نیازی نیست من خودم از شنبه میام چون این باور را داشتم فرزند امانت خداونده یه روز به من داده حالا هم بعداز 8 سال بهش برگردوندم عضو سایت که شدم استاد تو اکثر فایلها از سپاسگزاری بابت داشته ها صحبت میکردید که شکر نعمت نعمتت افزون کنه

    کفر نعمت ،نعمت از کفت بیرون کنه

    وقتی از فرزندتون گفتید که فقط یکی دوساعت حالتون بد بودخداروشکر کردید وگفتید احساس بد=با اتفاقات بد وبرعکس احساس خوب = بااتفاقات خوب فرمودید این یه قانون هست که تغییر نمیکنه، هروقت دلتنگ میشدم میگفتم خدایا شکرت که من رو لایق مادر شدن دانستی خدایا ازت ممنونم که از امانتت شنیدم بارها بارها که صدام بزنه مامان دوست دارم همینکه طعم مادرشدن را چشیدم هزاران بار ازت سپاسگزارم فقط صبری بده که از صالحان باشم استاد جان کلمه به کلمه حرفای شما را با ید با طلا نوشت من فقط با یکی دوساعت کار کردن رو فایلهای رایگان ودوره قانون آفرینش ودوره عزت نفس آن هم نه تمام وقت وبا تعهد صددرصد از یه زندگی که فقط نقش یه قربانی داشتم هرکاری میکردم تا مورد توجه وتایید دیگران باشم با تمام وابستگی وترسهایی که داشتم ترس از قضاوت،ترس از حرف مردم خودم را نجات دادم ولی نه براحتی چون هنوز باورهای مخربی داشتم که عین سیمان چسبیده بود به ذهنم حال آدمی رو داشتم که هنوز تردید داره آیا تصمیمی که گرفته درسته یا نه هردفعه نجواها میومدند که یه فرصت دیگه منم فقط از خدا کمک میخواستم تا بعداز کلی کلنجار رفتن درخواست طلاق دادم و دوباره دوره عزت نفس را با تعهد بیشتری کار کردم تمرینی که شما گفتید اگرازکسی پولی طلب داری که از موعدبرگشتش گذشته آن پول را درخواست کن همون روز انجام دادم با اینکه خیلی رودرواسی داشتم باهاش ولی خواستم بهم برگردونه وایشون هم سریع واریز کرد بحسابم که من دوره کشف قوانین راتهیه کردم آن اوایل بلد نبودم بایدچکار بکنم اصلا کامنت بچه ها که نمیخوندم خیلی ذهنم مقاومت داشت به بسیاری از مطالب ولی فایلهای سفر به دور آمریکا را میدیدم چون عاشق طبیعت بودم رویای بچگیم بود که مثل این جستجوگرها برم توطبیعت وچیزهای جدید کشف کنم ،دوست داشتم ببینم وقتی گنجشکها باهم آواز می‌خوانند چی بهم میگن ،دوست داشتم با آداب وفرهنگ مردم در شهرهای مختلف ایران آشنا بشم که البته با دنبال کردن فایلهای سفر به دور آمریکا فصل دوم این آرزو شد کل دنیا همیشه تو ذهنم خدا را با قدرت وعظمت میدیدم وقتی یه کوه عظیم را میدیدم به خودم میگفتم الله اکبر تو آفریده خدایی پس آن خدا که خالق آسمان وزمین هست چه عظمتی داره

    خلاصه استاد با کار کردن روی عزت نفسم وارزش لیاقتم فرد مورد دلخواهم رابا مشخصاتی ( همسرم مجرد باشه،با خانواده اش به خواستگاریم بیاد،تمیز ومنظم باشه،مسئولیت پذیر باشه ،منو همین جور که هستم بخواد،سن براش مهم نباشه،خانواده اش برام احترام زیادی قائل باشند ،همسرم همیشه حمایتم کنه در همه زمینه ها قبل از اینکه همسرم باشه دوستم باشه ) که میخواستم را خلق کردم

    درخواست اضافه حقوق کردم از محل کارم پذیرفته شد

    همیشه به عشق و آنطور که خودم دوست داشتم لباس میپوشیدم حتی یادمه یکبار باهمسرم رفتم خرید همسرم به فروشنده گفت شلوار میخواستم برا خانمم فروشنده گفت مدل خاصی مد نظرتون هست همسرم گفتند لی یا کتون ودم پا باشه گفت آقا این مدل دیگه مد نیست الان مد روز شلوار راسته وتنگه منم گفتم من خوشم میاد به مد کاری ندارم هیچ وقت آرایش نکردم بخاطر جلب توجه یعنی اگر ازم بپرسند وسایل آرایش خانمها چی هست نمیدونم واقعا نمیدونم

    در مورد سوال دوم

    وقتی من فضای سایت دور شدم یعنی همان یه ذره ای هم که کار میکردم گذاشتم کنار کنترلام شروع شد بهانه گیریهام شروع شد میدونستم کارم اشتباه است یه چیزی از درون میگفت فهیمه حواست باشه ولی امان از وقتی که اختیارت را میدی دست نجواهای ذهنت که از شیطان هست هفته ای یکبار حداقل باهمسرم بحث داشتیم آن هم سر موضوع دیگران نه خودمون هر دفعه همسرم میگفت فهیمه حواست باشه داری زندگی که با عشق شروع کردیم با دست خودت تیشه به ریشه اش میزنی وقتی تنها میشدم میدیدم حق با ایشونه نگاه کردم دیدم تو این مدت سرسختانه به تعهدی که به من داده ایستاده که حتی خانواده اش هم یکبار به من نگفتند شما قبلا ازدواج کردی ولی اگر ورودیهات را کنترل نکنی اگر مواظب غذای روحت نباشی و مواظب کانون توجه ات نباشی اگر خوب بودن طرفت بشه وظیفه اش ،اگر تمرین نکنی که هر روز بهتراز دیروز باشی اگر رسیدن به خواسته هات که از دید دیگران دست نیافتنی بود از چه مسیری بوده و ودرگیر روز مره گیهای زندگیت بشی اگر موفقیتهات بشه عادت‌های زندگیت آنوقت هست که جهان شروع میکنه باچک ولگدهای کوچیک بهت یادآوری کنه مسیرت اشتباهه واگر بازهم برنگردی به مسیر درست ، چک ولگدا محکم تر وباشدت بیشتری میشه روزی که دوباره خبر بارداریم رو دکتر بهم داد با تمام وجودم خدا را شکر کردم ولی یه ترس ناشناخته داشتم ترس از دست دادن با اینکه هرروز قرآن میخوندم تا آرام باشم هرروز از خدا میخواستم کمکم کنه هدایتم کنه هر روز سپاسگزارش بودم هرروز مینوشتم برا خدا تا اینکه موقعه زایمانم فهمیدیم یه مشکلی هست که یا باید منو نجات بدهند یا بچه را وخدا خواست خودم زنده ماندم وقتی به همسرم گفتم برا ده دقیقه حالم خیلی خراب شد همسرم گفت من به جنگ خدا نمیام خودش داده فقط 9 ماه امانت باشه الان هم خودش گرفته استاد این اتفاق به دید آدمهای عادی خیلی ناگوار بود ولی من وهمسرم را قوی‌تر کرد عشق بینمون بیشتر وبیشتر شد خدا به من نشون داد که چه داشته هایی دارم همسری مهربان ،دلسوز وبه تمام معنا عاشقمه ،پدرومادر مهربان ودلسوز ‌،دوستانی از جنس نور که همه اینها دستان خداوند بودند برای یاری من بعداز آن اتفاق از مهر 1400 متعهدانه به آموزهاتون عمل کردم هرروز به سایت میومدم کامنت دوستان میخوندم کامنت میزاشتم والان باید بگم سلامتی که دکتر میگفت کم طول بکشه دوسال وگرنه تا 6 سال میشه من هنوز یکسال نشده 90درصد سلامتیم را بدست آوردم رابطه ام با همسرم فوق العاده بود فوق العاده تر شده واز همه مهمتر حس نزدیکی وحضور بیشتر خدا در زندگیم هرشب موقع خواب حس میکنم خدا منتظره تا من بیام باهاش حرف بزنم وبعد حرفام این اطمینان خاطر بهم میده که من هستم خیالت راحت والان استاد به هیچ قیمتی حاضر نیستم از مسیر خارج بشم یا توقف داشته باشم همسرم عضو سایت نیست ولی چنددفعه ازم سوال کرده منم چیزی نگفتم ولی از خدا خواستم به یه جای خوش آب وهوا مهاجرت کنیم دیشب همسرم خانه آمد گفت دارم بررسی میکنم تمام جوانب را خدا بخواد به کل از یزد بریم یه شهر دیگه ومن اینو نشونه گرفتم برای مهاجرت‌های بزرگتر واین دفعه درکم از قوانین خیلی بیشتر شده هرروز دارم با تمرین کد نویسی خواسته هام را خلق میکنم

    به جرأت میگم استاد بنظر من استمرار وتمرین مداوم وبودن در سایت وخواندن کامنت بچه ها وفعال بودن در بخش عقل کل باعث پایداری نتایج وحتی بدست آوردن نتایج بزرگتر میشه اگر باور کنیم هر اتفاقی می افته نتیجه افکار وفرکانسهای ماست وتضادها باعث رشد وپیشرفت ما میشه اگر مدام به ذهن نجواگر نهیب بزنیم خیر فی ماوقع ولی اگر بخودمون اجازه بدیم زیبایی های زندگیمون تکراری بشه وداشته هامون عادت ظرف وجودمون خیلی زود پر میشه همیشه باید بقول شما از خودمون سوال کنیم چگونه از این بهتر میتونم باشم چطور از این سپاس گزارتر باشم باید آنچه که سبب بدست آوردن موفقیتهامون شده نهادینه بشه در وجودمون بشه شخصیتمون

    استاد ومریم بانو از شما بی نهایت سپاسگزارم

    در پناه حق شاد وسلامت وثروتمند وسعادتمند باشید در دنیا وآخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
    • -
      نگار گفته:
      مدت عضویت: 1498 روز

      سلام دوست عزیز

      من خیلی به ندرت در سایت کامنت کذاشتم و با اینکه دو ساله عضو هستم، خیلی از مسیر خارج شدم و میشم. ولی به تازگی متعهدانه تر و بیشتر از قبل دارم فایلاها رو گوش میدم و کامنت میخونم ، این کامنت شما انگار که برای من بود، خوده من. خیلیییی نحسینتون میکنم که انقدر روح بزرگ و اراده ی قوی ای دارید. عجب کنترل ذهنی. افرین.امیدوارم همیشه در تمام لحظه های زندگیتون از زندگی لذت ببرید و در ارامش باشید.

      من باید کامنت شما رو بارها و بارها بخونم و به خودم یاد اوری کنم که: نگار! قدر داشته هات رو بدون و نگذار عادی بشن. نگذار زندگی ای که با عشق ساختی، به خاطر کنترل نکردن ورودی هات، اعراز نکردنات و عدم تمرکز روی خواسته هات و صدها دلیل دیگه از دست بره. من همیشه دوست داشتم خارج از ایران زندگی کنم، با آزادی پوشش و در محیطی که نه قضاوت کنم و نه قضاوت بشم . دلم محیطاخلاقی سالم تر میخواست، ادم های شاد و مهربون و مثبت. و دلم یه رابطه ی عاطفی پایدار و پرعشق می خواست. اهل دوستی با کسی نبودم، دلم میخواست ازدواج کنم ولی نه به هر قیمتی و حاضر نبودم از استانداردهای ذهنم کوتاه بیام. خودم رو لایق فردی ارزشمند و محترم میدونستم. میدونستم از چه اخلاق هایی در افراد خوشم میاد و یا نمیاد ولی ذهنم مثل همین الان پراکنده بود. یک روز یک دوستی گفت نگار روی یه کاغذ بنویس چی دوست داری خوب. منم توی نوت موبایلم، بدون اینکه بدونم دارم قانون رو پیاده میکنم، یه چک لیست نوشتم: از خصوصیات و مشخصات فردی که دلم میخواد همسرم باشه. از سن و چهره و ظاهر نوشتم، تا تعداد خواهر برادر، تا دیدگاه ش به حجاب و … هرچند وقت یکبار هم وقتی خصوصیتی در افراد میدیدم، لیستم رو تکمیل میکردم، بدون هیچ انتظار یا توقعی از خدا. فقط برای مرتب کردن ذهنم. بعد کم کم دیدم ادم هایی که معرفی میشن و میان سر راه زندگیم دارند بهت. و بهتر میشن، چون هرسری اونا رو با چک لیستم تطابق میدادم و میدیدم موارد بیشتری تیک میخورند! ادم های بیخود و نا متاسب اصلا ناپدید شدند از اطرافم. و بعد از طریق دوستی معجزه‌ وار هدایت شدم به وبسایتی برای اشنایی ایرانیان سراسر دنیا . توی همون وبسایت با شخصی اشنا شدم که از نوجوانی امریکا بوده، با مذهبی دیگه، ولی به جز ایتم مذهب، تمام، دقیقا تمام مشخصات لیست بلند بالای من تیک خورد! و چون هردو از همون روز اول باهم صحبت داشتیم که دین هرکس مربوط به خودشه و حق نداریم اصلا در مورد دین صحبت بکنیم تا پایان عمر، و بچهدهامونم خودشون انتخاب خواهند کرد، عملا اختلافی باقی نموند ، و فقط عشق بود و تفاهم و ساعتها حرفهای مفید زدن با هم و اینکه فهمیدیم چقدر فرهنگ های خانوادگیمون شبیه همند. معجزه ها ادامه پیدا کرد، ایشون به تنهایی بعد از بیست و اندی سال تمام ریسک ها رو به جون خریدند و امدند ایران تا ملاقات حضوری داشته باشیم. ظرف یکماه پدر و مادرشون هم برای خواستگاری امدند، خانواده ها گفتگو کردن و در عین ناباوری، و با وجودیکه همه ی دوستانم با دیدن اختلافات ظاهری میگفتند مگه میشه این وصلت سربگیره، ما ظرف ده روز نامزد کردیم. یعنی روز پنجشنبه بدون اینکه خودمون بدونیم نتیجه ی این جلسه ی خواستگاری چی میشه، و گفتگوها به کجا میرسه، شد بعله برونمون. و قرار شد چهارشنبه ی هفته ی بعدش جشن نامزدی بگیریم. بدون هیچ امادگی قبلی! چیزی که برای بقیه ماهها برنامه ریزیش طول میکشه! یه عید مذهبی هم بود و تمام مغازه ها تقریبا بسته بودند، رفتیم با عجله لباس بخریم شاید فقط ده تا فروشگاه رفتیم که کنار هم باز بودند و چون من بسیار لاغر بودم سایز لباسم رو نداشتند، اخرین فروشگاه توی ویترین لباسی بسیار زیبا چشمم رو گرفت، که هم سایزش مناسب بود و هم قبمتش و همه‌چیز عالی. سالن مختلط با قیمتی استثنایی ظرف چند ساعت هماهنگ شد، دستان خدا از هر طرف امدندو یک سر کار را گرفتند تا همه چیز عالی برگزار بشه، مهمانها تلفنی امدند بدون کارت و … و فردای روز نامزدی همسرم بازگشتند به امریکا… زمانبندی خدا حرف نداشت!

      و من در همون روزهای اولی که ترامپ امد و مرزها بسته شدند، وقتی تنها یک روز رفت و امد ازاد شد، اخرین بلیط اون پرواز رو تونستم به لطف خدا بخرم. و به هم رسیدیم و بسیار شاد و خوشبخت بودیم. الان با وجودیکه همسرم کنار من هستند و خدا دوساله که دختر مون رو به ما هدیه داده مدام احساس بی ارزشی میاد سراغم. ترس ها، نجواها. گیردادنها. اعراز نکردنها، و …

      تا روی خودم کار میکنم همه چیز عالی، کارها عالی پیش میرند، امور خانه عالی، روابط عالی.و تا یکروز دل میدم به دل نجواها و یادم میره که نباید احساسم بد بشه، رشته از دستم در میره و پرخاش میکنم به ایشون و خودمو توی بد درپسری می اندازم. کامنت شما تلنگری بود امروز برای من که قدر داشته هام رو بدونم، قدر عشف و زندگیمونو بیشتر بدونم و کاممون رو تلخ نکنم با غر زدنا و غصه ی اینده رو خوردنها. بابد خیلییی روی خودم کار کنم. خدا فقط کمکم کنه.

      ببخشید خیلی طولانی شد. یک نیرویی هلم داد تا اینهارو برای اولین بار بنویسم. در پناه خدا باشید و همیظه درارامش و موفقیت و احساس خوب

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        فهیمه زارع گفته:
        مدت عضویت: 2975 روز

        سلام نگار عزیز

        ممنون که وقت گذاشتی وکامنتم را خوندی آره عزیزم قانون حاکم برجهان احساس خوب =اتفاقات خوب

        احساس بد=اتفاقات بد

        نگار جان غر زدن وعصبی شدن باعث میشه احساست بد بشه وبه طبع آن اتفاقات بدتر

        من خودم همیشه نجواها که شروع می‌شد میگفتم ایست زیپ دهانت رو ببند هیچی نگو بعد اگر میدیدم حریف نمیشم به خودم میگفتم این اصل نیست اینا حاشیه های زندگی اند که گاهی وقت‌ها خیلی هم بی ارزش میخوام بهت نگار عزیز به هرطریقی که میتونی باید افسار ذهنت را در دست بگیری

        عزیزم چقدر تحسینت کردم زندگی که میخواستی خلق کردی ومطمئنم الان که با قوانین هم آشنایی خیلی خیلی بهتر عمل کنی به امید موفقیت های بزرگتر در تمام زمینه

        سپاسگزار وجودتم میبوسمت درپناه حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    سیدحبیب حافظان گفته:
    مدت عضویت: 2067 روز

    سلام به استاد عزیزم و بانوی شایسته

    و همراهان و دوستان گلم

    حسابی سرم شلوغه و دارم روی پروژه ای کار میکنم که رویای سال قبلم بود اماااا

    یه کتاب خوندم که معتقد بود

    «تنها راز موفقیت دوام آوردن است »

    و من اعتقاد داشتم و دارم

    تنها راز موفقیت اعتماد و توکل به خدا است .

    و نتیجه هم گرفتم

    ظرف فقط یک ماه از یک کارگر به یک کارفرما تبدیل شدم و درآمدم 5 برابر شد و کلی نتایج دیگه که همشو مدیون این اعتماد و اعتقادم که «فقط خدا»

    یه روز که مثل تمام آدما از فشار استخوان شکن زندگی به تنگ اومدم و از خوندن بیش از سیصد کتاب و صدها مقاله نتیجه نگرفتم

    از خدا راه نجات و هدایت خواستم

    و استاد رو یافتم و درد سالها زندگی شرک آلودم

    با اعتماد به خدا کوچکترین کارهامو به اون سپردم و بدون هیچ استثنایی تمام اونا بطور معجزه آسایی به بهترین شکل انجام شد.

    وقتی به دنبال خرید بودم از اون هدایت میخواستم

    وقتی دنبال راه حلی برای چالش هام بودم و…

    برای حتی کوچک ترین کارهام از خداوند کمک میخوام و خدا به حق کم نمیزاره

    وای که چه خدایی داریم سراسر عشق و معرفت و محبت و اماااااااا

    کافی بود دلم بلرزه و اعتماد نکنم

    کافی بود بترسم و شک کنم

    کافی بود احساس لیاقت نکنم

    کافی بود مشرک بشم و به غیر خدا حتی فکر کنم

    دیگه خودم می دونستم از کمک خدا خبری نخواهد بود

    قانون هاش ردخور ندارند

    استثنا هم نمیشناسه

    احساسی هم برخورد نمیکنه

    کاملا سیستماتیک و دقیق

    ( فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ خَیْراً یَرَهُ

    وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ شَرّاً یَرَهُ‏)

    و اینکه فهمیده بودم که ساختار خداوند عشق و آگاهیه

    و

    وقتی از قوانینش آگاه بشم و عاشقانه انجامش بدم این ترکیب عشق و آگاهی در بهترین حالت خودش خواهد بود

    اما حقیقت اینه که رسیدن به نتایج دلخواه به سبک اعتماد به خدا یک شرط همیشگی داره

    و

    «ِ وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجا ِ وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدْرا»

    بله» تقواااااا

    و خب تقوا هم که همون کنترل ذهن و نفسه

    برای خروج از این شرایط افتضاحم باید تقوی داشته باشم و این شرط هم که شوخی سرش نمیشه

    و کافیه لحظه ای این ذهن منو به چالش بکشه

    تمام رشته‌هام پنبه میشن وقتی ذهن موفق میشه منو عصبی کنه

    ناامید کنه یا بترسونه

    استادجان گیر من حتی بعد از اون نتایج شگفت هم همینه که در عین حالی که می دونم نباید لحظه ای ذهنمو به حال خودش رها کنم

    گاهی کنترل از دستم در میره و فرمون از دست خدا میاد به دست من ضعیف و نادون

    و منی که میدونم نه رانندگی بلدم و نه ماشین دارم و هر وقت پشت فرمون ماشین زندگی نشستم زدم به کوه و کمر یا افتادم تو دره

    خب غلط میکنم فرمونو از دست خدایی بگیرم که بهترین راننده این عالمه و « هم راه از اوست و هم مرکب »

    و من نادان که نتیجه این غفلتمو میدونم خب حقمه که دوباره بیفتم تو هچل

    این طبیعیه که اگه پیاده بشم از مرکب خدا، در جاده بی انتهای هستی از غافله زندگی جا میمونم

    و اما نفس

    وقتی رهاش میکنی چه بلایی که سر صاحبش نمیاره

    مثل یک اسب چموش تا زمینت نزنه سواری نمیده

    اگه نتونی اون جست و خیزاشو تحمل کنی و افسارشو رها کنی خب جز سقوط چه انتظاری داری

    خلاصه استاد جان

    بازم میرسم به مرحله چهارم و سخت مسیر موفقیت

    که من شخصاً تو همون چهارم گیرم

    1_ کسب آگاهی(آشنایی با قوانین)

    2_ درک آگاهی (دلایل وجود قوانین)

    3_ عمل به آگاهی (ایمان عملی)

    4_ پایداری و استمرار(ثبات در عمل)

    خب من فهمیدم که

    چاشنی عشق هم باید بهش اضافه بشه

    «عشق»

    همچون روغن برای چرخها

    سوخت برای موشک

    نور برای مسیر

    و غذای روح

    سرعت رشد رو مضاعف می کنه

    اینم رد پای من

    و سپاس و قدردانی من از استادم که اینارو یادم داد

    و سپاس از دوستانی که همراهی کردند و خوندن و پاسخ دادن

    باشد تا رستگار شویم (ان شاءالله)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 460 رای:
    • -
      هرندی گفته:
      مدت عضویت: 1523 روز

      سلام بر سید عزیز

      اول عید غدیر را به شما تبریک وشاد باش عرض میکنم.

      لذت بردم از بیان شیوا و پر از آگاهی تون،من الان نیاز به این آگاهی ها داشتم.

      چند روزی بود که ذهنم درگیر افکار نفسانی شده بود وبا خواندن این متن پر از آگاهی قرار گرفتم.سپاس از شما وقلم شیوای شما دوست عزیز

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      وجیهه بانو گفته:
      مدت عضویت: 1829 روز

      سلام به شما حبیب خدا

      هزاران بار آفرین بهتون به خاطر این کامنت فوق العاده که به نوعی چکیده بسیاااری از مطالب استاد گرانقدرمون هست…

      بارها خوندمش و هر دفعه تحسین کردم شما رو بابت این یادآوریهای ناب…

      و جالبه بعد از خوندن این کامنت پر محتوا هدایت شدم به این آیه:

      وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى‏ ءَامَنُواْ وَاتَّقَوْاْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَتٍ مِّنَ السَّمَآءِ وَالْأَرْضِ وَلَکِن کَذَّبُواْ فَأَخَذْنَهُم بِمَا کَانُواْ یَکْسِبُونَ‏

      و اگر مردم شهرها و آبادیها ایمان آورده و تقوا پیشه کرده بودند، قطعاً (درهاى) برکات آسمان وزمین را برآنان مى ‏گشودیم، ولى آنان (آیات ما را) تکذیب کردند، پس ما هم به خاطر عملکردشان آنان را (با قهر خود) گرفتیم.

      (سوره اعراف آیه 96)

      سبحان الله از لطف این خدایی مه سراسر عشقه…سراسر آگاهیه..

      اخه چه جوری دیگه باید بهمون بگه که :عاقااااااا شماها ذهنتونو کنترل کنید(تقوا پیشه کنید) بقیه ش با منِ خدا … من دارم میگم دیگه که درهای آسمان و زمین رو براتون باز میکنم(و‌گشایش در زندگیتون ایجاد میکنم) ……..الله اکبر از مهرش از محبتش نسبت ما پاره های وجودش…

      و ما مصداق شعر مولانای جان:

      در طلبم خیال تو دوش میان انجمن

      می‌نشناخت بنده را می‌نگریست رو به رو

      چون بشناخت بنده را بنده کژرونده را

      گفت بیا به خانه هی چند روی تو سو به سو

      عمر تو رفت در سفر با بد و نیک و خیر و شر

      همچو زنان خیره سر حجره به حجره شو به شو

      خداوندا خیره سری های ما رو ببخش و ما رو به راه راست هدایت کن، راه کسانی که به آنها نعمت داده ایی و نه راه کسانی که به اونها غضب کردی و نه راه گمراهان…

      سراسر غرق نور و عشق الهی باشی حبیب جانم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 50 رای:
      • -
        سیدحبیب حافظان گفته:
        مدت عضویت: 2067 روز

        سپاسگزارم بانوی بزرگوار و مهربان من

        پشت هر مرد موفق ، شیرزنی ایستاده که چون کوه استوار و محکم و صبور و با وفا و سراسر عشق و مهربانیه

        بدون شک که اگر نبود همراهی عزیزی چون تو ، الان اینجا و در این لحظه زیبای اکنون نبودم.

        وجودت از الطاف خداوند مهربان برای منه

        آرزوی من برای دوستان و همراهان این سایت (که هنوز مجردند)

        داشتن همسر و همراهی چونان شماست که حسنه دنیا و آخرتید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای:
    • -
      فرشاد نصیری گفته:
      مدت عضویت: 1074 روز

      سلام

      حبیب عزیزم،چه قدر خوب نوشتی

      چقد محکم تکون دادی من رو

      پسر، بی نظیر و شفاف توضیح دادید

      خیلی حال کردم وقتی گفتی توی فقط یک ماه از یک کارگر ساده شدی کارفرما،

      چقدر تکامل روحت عالی بود و چه جهشی داد به زندگیت،

      داش حبیب

      چهار تا آیتم نوشتی،

      یک رو که آشنا شدیم

      دو و سه،دلیل وجود قوانین و ایمان عملی،

      این رو برام توضیح بده و کمکم کن،

      میدونی توی اوج ذهنم میاد میگه این قوانین کجاست،چجور کار میکنه،چی میخواد برات بکنه،و منجر میشه به همون ضعف در آیتم چهارم،ایمان عملی.

      راستش هر چند روز یک بار این سوال میاد و حمله میکنه بهم

      چکار کنم،راهکار بده داداش برای درک و دلیل وجود قوانین،که باعث بشه ایمانم تقویت و تبدیل به عمل بشه

      باز هم میگم،واقعا دیدگاهت بی‌نظیر بود

      شاد و ثروتمند باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
      • -
        سیدحبیب حافظان گفته:
        مدت عضویت: 2067 روز

        سلام فرشاد عزیز

        راستش من 20 ساله که فقط تو همون آیتم اول گیر بودم

        چند صد کتاب و مقاله و هزاران صوت و فایل و … خوندم و شنیدم

        در آیتم دوم در تضادها و چالش ها به درک قوانین رسیدم

        مثالی بزنم که بهتر بفهمی

        همه ما میدونیم ورزش چقدر مفیده اما چندنفر رو میشناسی که مدام ورزش میکنند ؟

        جواب سادست: کسانی که نتایج ورزش رو درک و کسب کردند و انجامش دادند و نخواستند که با چک و لگد چاقی و امراض اضافه وزن و دیابت و غیره مجبور به ورزش کردن بشن

        ایمان عملی در آیتم سوم اینه که وقتی درک کردی ورزش خوبه خوب انجامش بده ، چرا وقتی میدونی تنبلی میکنی؟

        آیتم چهارم که خود من سالها درگیرش بودم ثبات و پایداری در عمله

        وقتی نتیجه گرفتی چرا باید دوباره رهاش کنی؟

        چرا فکر می کنی یه بار عمل جواب میده؟

        مگر با یه بار خوردن برای همیشه سیر میشی؟

        به همین سادگیه

        پیچیدش نکن

        حالا اگه میخوای میونبر بزنی از خدا کمک بخواه و بهش اعتماد کن که حتما برات ردیف میکنه.

        عاشقش باش خدا کم نمیزاره

        موفق باشی رفیق خوبم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
        • -
          فرشاد نصیری گفته:
          مدت عضویت: 1074 روز

          سلام حبیب جان

          پسر دمت گرم

          عالی کمک کردی

          شرطی سازی کمک بزرگیه

          به خودم بگم که اگه این رو میخوای باید این تمرینات ساده،این مناجات با خدا،این حال و احساس خوب رو داشته باشی

          شرطش همینه،وگرنه برو به نابودی،

          میدونی من توی شرایط به ظاهر بد ذهنم حمله میکنه بهم،لعنتی ترس ها و دلهره ها رو جاری میکنه،

          فقط اون لحظه میگم خدایا به تو پناه میبرم و من رو در آغوشت بگیر و تنهام نزار با این شیطان و خودم رو میبندم به فایل ها

          من کمترین حالت ممکن اینه که روزی 2 ساعت توی سایتم و فایل گوش میدم،

          ولی در مواقع خطری میرم توی حداقل 13 ساعت فعالیت،خودمو میبندم به فایل ها،به نتایج استاد و دوستان

          لعنتی خیلی ترسناکه

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
          • -
            سیدحبیب حافظان گفته:
            مدت عضویت: 2067 روز

            همه چالش های ما حاصل گوش کردن به نجواهای شیطانه یا همون بقول شما حمله ذهنت

            اینجور مواقع باید بهش بگی :

            میشه لطفاً ساکت باشی (فقط فحش نده)، تو همونی که تمام دردسر های من حاصل اجرای فرامین توست

            پس لطفاً خاموش.

            بعد به یاد بیار هر زمان که با تحلیل های ذهنت همراه شدی و عمل کردی

            نتیجه این شد که هستی

            پس این ذهن هیچ وقت نمیتونه دردسر هایی که خودش برات درست کرده رو، حل و فصل کنه و راه حل بده

            یقین بدون راه حل هاش دردسرهای جدیدند.

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
            • -
              فرشاد نصیری گفته:
              مدت عضویت: 1074 روز

              عاشقتم داداش

              دمت گرم

              اره عزیز من وقتی ترس ها میاد سراغم خود به خود فحش میدم به ذهن

              و بدتر اذیت میشدم

              حتی خانومم میگه به کی فحش میدی،دیوونه نشی

              اما از این به بعد فقط دستور خاموش بهش میدم

              خدا هر لحظه داره بهم میده،پس چرا آروم نباشم،

              عاشقتم حبیب عزیز

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سیدعلی خوشدل گفته:
      مدت عضویت: 2630 روز

      سلام بر سید رستگار

      خیلی دیدگاهت قشنگ بود مرد بزرگ

      با عشق خوندمش و در یکی از ناب ترین لحظات زندگیم

      آیه ای از کتاب جان قرآن مدد و راهنما بیان کردی که نشان میده چه قدر متعهدی

      وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجا ِ وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدْرا

      این آیه بی نظیره بی نظیره بی نظیره

      خوشحالم برات که انقدر ارتباطت با خدا برات قویه…

      منتظر خبر و عدد 100 برابر شدنت هستم مرد بزرگ

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 44 رای:
      • -
        سیدحبیب حافظان گفته:
        مدت عضویت: 2067 روز

        خوشدل عزیزم

        دلت اینقدر بزرگه که خدارو با تمام عظمتش جا دادی

        افتخاریه که کامنت منو خوندی و پاسخ دادی

        علی حان برای حضورت در این مکان مقدس (سایت) خداوند رو بسیار شاکرم.

        تو هم از الطاف حق برای من و تمام عزیزان همراهی

        سپاسگزارم از دعای قشنگت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      مهدیه وهبی گفته:
      مدت عضویت: 1804 روز

      سلام بر شما بنده خوب و آگاه خدا

      سید حبیب عزیز

      واای چه طوفانی بپا کردی در دل من، با این کامنت بینظیر و آیات فوق العاده!

      که کلمه به کلمه اش درس زندگی در سایه قوانین الهی بود!

      و واقعا نتونستم که نیام و بابت این همه درک و فهم و عمل به قوانین الهی تحسینت نکنم مرد خدا

      واقعا تحسین برانگیری! با این همه درک و فهمت از قوانین بینظیر ِ خدای مهربانم

      فوق العاده بود آنجا که گفتی:

      “و منی که میدونم نه رانندگی بلدم و نه ماشین دارم و هر وقت پشت فرمون ماشین زندگی نشستم زدم به کوه و کمر یا افتادم تو دره

      خب غلط میکنم فرمونو از دست خدایی بگیرم که بهترین راننده این عالمه و « هم راه از اوست و هم مرکب » …”

      لزره بر وجودم انداختی با این کلام الهی ات!!

      واقعا ازت ممنونم که اینچنین درک و آگاهی های بینظیرت رو باهامون به اشتراک گذاشتی

      از خدای منان و روزی دهنده ی بینهایت، برات میخوام که شاد و سلامت و ثروتمند و خوشبخت و سعادتمند در دنیا و اخرت باشی مرد ِ خوب خدا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
      • -
        سیدحبیب حافظان گفته:
        مدت عضویت: 2067 روز

        سلام و سپاس از شما بانوی فهیم و الهی

        قدردان تحسین و تکریم شما هستم

        امیدوارم تابلوی راهنمای کوچکی در مسیر بی انتهای تعالی و تکامل باشم

        خداوند هرکسی رو که ازش مدد بخواد بی پاسخ نمیزاره

        اما شرط همونه که در آیات قرآن بهش اشاره شد

        همون تقوی

        امیدوارم از متقین باشیم

        براتون آرزوی رشدی مضاعف در تمام عرصه ها رو دارم

        دلتون پر از عشق و روح تون سرشار از آگاهی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
      مدت عضویت: 1318 روز

      سلام به شما دوست هم فرکانسی الهی من..

      پیامتون بسیار زیبا بود..

      از ساختار عشق و آگاهی..گرفته

      تا تقوا..و کنترل ذهن..

      از غلط کردنهامون و فرمونمون از دست خدایی بگیرم که بهترین فرمون راننده این عالمه..

      از راز موفقعیت.دوام آوردنه

      و خط قرمزی که منو از مسیر راه درستم به بیراهه میکشونه..

      از قانونی که استثنا نمیشناسه.احساسی برخورد نمیکنه..کلا سیستماتیکه..

      آب هویج بدی آب هویج به تو برمیگردونه.آب سیب بدی سیب میده…..وای خدای من..

      چقدر درک کردن تا شنیدن متفاوته…

      دوست عزیزم.خیلی خیلی متشکرم.سپاسگزارم از اینکه این اگاهیهای زیباییت را با نور الهی درونیت به ما هدیه دادی..بسیار تشکرت میکنم…ممنونم سپاسگزارتم..

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      هادی قره قانی گفته:
      مدت عضویت: 1906 روز

      سلام و درود خدمت سید حبیب عزیز

      واقعا خوشحالم که به این دستاورد توی کارتون رسیدین و تحسینتون می کنم و انگیزه میگیرم چون برای خودمم اتفاقات عالی توی چند ماهه اخیر رخ داده و پیشرفت مالی خیلی خوبی داشتم که جز تعهد و عمل به اون چیزی نبوده.

      همچنین بخاطر اعتماد به ربی که دارید و همه کارهایی که بهش میسپارید، تحسینتون میکنم.

      انشالله با ثبات قدم و تعهد نتایج بیشتر و بزرگتر برای همون رقم خواهد خورد.

      از کامنتتون لذت بردم.

      در پناه رب العالمین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      وحید جعفری گفته:
      مدت عضویت: 738 روز

      من تازه اومدم سایت شما میگین کمتر از یک ماه 5برابر شده چطور امکان پذیره اونم از کارگری برام عجیبه چون تو یک فایلی از استاد دیدم که گفتن تو یکسال درآمدتونو 3برابر کنید ولی شما رو میبینم تو یک ماه 5برابر و بعد یکی از دوستان گفته بودن تو 5ماه 30برابر شده درآمدم

      چطور ممکنه من الان کارم آموزش ببینم بعد انجام بدم استمرار به قول تکاملم کامل بشه به درآمد برسم بعد درآمدم زیاد بشه شاید شما همه اینارو کردین و الان تو اون ریل افتادین تو تصاعد برای همین انقدر سریع بوده آخه نوشتین هم کارگر بودیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        سیدحبیب حافظان گفته:
        مدت عضویت: 2067 روز

        سلام دوست عزیز

        هنوز باید خیلی چیزها رو از این مکان مقدس و سایت الهی یاد بگیرید و بعد متوجه خواهید شد که از یه جایی به بعد باید ذهن تحلیلی و استدلال گرتونو کنار بزارید و به خدا توکل و اعتماد کنید

        من 20 ساله این قوانین رو میدونم اما فقط یک ماه تمام منیت و ذهن تحلیل گرمو کنترل کردم و البته نفس عصیانگر هم نیز

        لطفاً دوباره کامنتو بخونید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
        • -
          وحید جعفری گفته:
          مدت عضویت: 738 روز

          بسیار عالی واقعا همین چون خیلیارو شنیدم و دیدم مثل شما .

          تکامل زمانی نیست پس میشه با انرژی بیشتر گذاشتن سریع طی کرد

          واسه همین پر قدرت انجام دادین تو یک ماه مثل من که تو این 11روز اندازه یکساله افرادی که تو این سایتن یادگرفتم دیروز برام اتفاقات عالی افتاد اما این تکامله انقدر طی نشده که نتیجه اصلیه بیاد

          گر روزی رسان روزی رساند صد عاقل در آن حیرت بماند

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      محمد کرمی گفته:
      مدت عضویت: 1221 روز

      سلام سید جان

      دوست عزیز و توحیدی من خیلی خوشحالم از نتایجی که بدست آوردی و در این مسیر ثابت قدم موندی و انگیزه ای شدی برای همه ما که مثل شما تقوا پیشه کنیم و از بندگان پرهیزکار خداوند باشیم

      بودن شما دوستان الهی در این سایت باعث قوت قلب ما شاگردانی میشه که با دیدن شما انگیزون هزار برابر میشه برای بودن در مسیر و کنترل هر چه بیشتر ذهنمون

      سپاسگزارم از شما و از سید علی خوشدل که با گفتن نتایجتون خوشی به دلهای ما مهمون میکنید

      خدا رو هزاربار شاکرم برای بودن استاد عباس منش و این سایت الهی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      فاطمه سليمى گفته:
      مدت عضویت: 1764 روز

      سلام بر شما سید بزرگوار

      مرد توحیدی و متوکل

      آفرین و احسنت به شما برای این کامنت بسیار زیبا و پر محتوا

      واقعاً لذت بردم از خوندنش

      شما رو تحسین می کنم برای این باور توحیدی

      تنها راز موفقیت اعتماد و توکل به خداست

      خیلی تحسین برانگیزه که به اعتقاد و باوری که دارین عمل میکنین و حواستون جمعه که حتی برای کوچکترین کارها از خدا کمک میخواین و طلب هدایت می کنین

      و بنازم خدای کریم و بخشنده رو که بحق کم نمیزاره و از فضل خودش اضافه می کنه

      وَ یَستَجیبُ الَّذینَ آمَنوا وَ عَمِلوا الصّالِحاتِ وَ یَزیدُهُم مِن فَضلِه

      و درخواست کسانی را که ایمان آورده و کارهای نیک انجام دهند اجابت می کند و از فضل خود بر آنها می افزاید

      چه نتایج خوبی هم تا حالا گرفتین و این مسیر ادامه داره و قطعاً در آینده نتایج عالیتر و بزرگتری میگیرین

      نکات مهمی رو یادآوری کردین که برای همه قابل استفاده است خیلی از شما سپاسگزارم

      در پناه رب العالمین شاد و موفق و سعادتمند در دو جهان باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
      • -
        سیدحبیب حافظان گفته:
        مدت عضویت: 2067 روز

        سلام بانوی سلیم و بزرگوار

        پاسخ شما و ابراز قدردانی تون هم برای من از الطاف خداست که وقت گرانبهاتونو میزارید و من هم متقابلاً بابت پاسخ زیباتون سپاسگزار و مستفیضم

        با این آیه از قرآن که گذاشتید ، جانی دوباره گرفتم.

        وجودتون در پرتو قرآن همواره غرق در نور باد

        براتون آرزوی سلامتی و شادکامی و عمر پر برکت خواهانم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      سیدمحسن قاضی گفته:
      مدت عضویت: 1089 روز

      سلام ودرود به سید حبیب بزرگوار

      ایمانت را تحسین می کنم

      واقعا از درآمد 5 برابری تو یک ماه شگفت انگیز شدم حبیب جان ازت می خواهم اون چله که از سید علی خوشدل عزیز را انجام دادی به من هم بگی منم انجام بدهم من متوجه نشدم از کجا باید پیدا کنم لطفا راهنمایی کنید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        سیدحبیب حافظان گفته:
        مدت عضویت: 2067 روز

        سلام سید گل

        محسن جان درگیر اعداد نشو

        اعداد ماتریکسن، یعنی باز هم ذهن داره بازیت میده

        فقط به یک چیز دائم تمرکز و تعهد داشته باش

        اعتماد به خدا در تمام امور و لحظات زندگی

        چله توحیدی یعنی برای تمرکز بر روی خودت یک مدت مشخص ( مثلا 40 روز ) رو در برنامه و هدفت بگنجونی و این به این معنی نیست که بقیه زندگیت همه چیزو رها کنی

        صحبت از چهارچوب درست کردن برای افکار و اعماله

        صحبت از تعهد به خودته حالا هر مدتی که تو پای تعهدت به خدا و خودت وایستی و نذاری ذهنت فرماندهی زندگی رو در دست بگیره و در این مدت کاری نکنی که احساس گناه و ناامیدی بهت دست بده

        و یقین داشته باشی که خدا همه کارها رو خودش به راحتی و زیبایی و عزتمندانه و بهترین شکل ممکن انجام میده

        قبل از چهل روز هم نتیجه میگیری

        چون خدا هرگز خلف وعده نمیکنه

        بیشتر قرآن بخونی و خداتو بشناسی بیشتر هم بهش اعتماد میکنی

        در واقع ما در این عالم هیچ کاره ایم و اومدیم تا هرچی خدا گفتو انجام بدیم و فرامین خدارو تجربه کنیم اما چون اینو درک نکردیم دائم فقط سر راه خدا و مانع انجام اموری میشیم که خودش داره طبق قوانین کائنات به زیبایی هرچه تمام تر انجام میشه و ما چوب لای چرخ کائنات میکنیم با اعمالی که از ذهن داره فرمان میگیره.

        حالا نگران نباش

        از خدا هدایت بخواه خودش همه چیو بهت میگه

        فقط اعتماد کن و انجامش بده

        ان شاءالله با خبرهای خوش ببینمت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      الهام حامد گفته:
      مدت عضویت: 2862 روز

      سلام به شما آقای حافظان عزیز،

      چقدر اسم و فامیلتون زیباست و برازنده شما،

      از عشق گفتین و اسمتون حبیب هست و از تقوی و کنترل نفس گفتین و فامیلیتون حافظان،

      با اینکه شما دوره کشف قوانین زندگی رو ندارین چقدر خوب و عالی مسیر موفقیت رو متوجه شدین، استاد تو دوره کشف قوانین زندگی دقیقا همین 4 مرحله رو برای موفقیت میگن و مرحله دوم که درک کردن هستن رو من با توضیحی که شما توی توی پرانتز نوشتین (دلایل وجود قوانین) بهتر متوجه شدم و اینجا دوزاریم افتاد،

      بهتون تبریک میگم که انقدرررر قانون رو خوب متوجه شدین،

      مطمئنا نتایج بزرگی در انتظار شماست

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        سیدحبیب حافظان گفته:
        مدت عضویت: 2067 روز

        سلام دوست و همراه گرامی

        سپاسگزارم از توجه و تحسین تون

        و سپاس از تفسیر اسم و فامیلم

        قطعا اسم ها به دلیل تکرار روی نتایج و رفتار انسان تاثیر داره

        به همین خاطر پدر و مادر در انتخاب اسم باید خیلی مباحث رو بدونند

        و اما حقیقت اینه که من 20 ساله که قوانین رو میدونیم

        در همون آیتم اول گیر کرده بودم و درک هر قانون برای من زمانبر بود

        و ایمان عملی هم که …

        امیدوارم این زمان برای شما کوتاه تر بشه

        با آرزوی موفقیت و اتفاقات عالی برای شما

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      حسین و عباس گفته:
      مدت عضویت: 1380 روز

      سلام خدمت دوست عزیز

      من خودم به شخصه مدتی نتیجه گرفتم از قانون ولی یکم سست شدم توی راه

      چقدر آیه ای که نوشتید هم زمان بود

      دقیقا همین امروز معلم مدرسمون همین آیه را روی تابلو نوشت و اون از از لفظ نماز برای اینکه تقوا بیشتر بشه استفاده میکرد و همون موقع من واژه هایی که از نماز به یادم میومد مثل کنترل ذهن و تمرکز بر روی نکات مثبت و شکرگزاری و…

      بعد الان هم که همین آیه را توی کامنت شما دیدم با خودم گفتم تو که اینقدر نتیجه گرفتی غیر از تقوا و اینکه به خدا سپردی بوده پس چرا یه مدته اون تقوا توی تو کمرنگ شده این را از اینکه احساس عالی ندارم و احساسم مثل قبل نیست فهمیدم و چقدر عالی هست این آیه که تقوا داشته باشی چیزهایی به تو میرسه که اصلا فکرش راهم نمیکنی چقدر آرامش بخشه خدایا شکرت

      خواستم این هم زمانی و نشونه ای که برام بود را باهاتون به اشتراک بگذارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      مریم گفته:
      مدت عضویت: 992 روز

      به نام خداوند بخشنده مهربان

      سلام آقا سید ممنونم بابت کامنت عالیتون

      خیلی من به این آگاهی ها نیاز داشتم هدایتی اول صبح این پیام عالیتون رو خوندم گفتم این برای منه

      فهمیدم من هم نباید ذهن چموشم رو رها کنم

      قانون با کسی شوخی نداره

      خدارو شکر برای هر کاری به خدا توکل می کنی از خدا هدایت می خوای

      انشاالله همگی با هدایت خدا کارهامون رو پیش ببریم

      تو مگو ما را بدان شه بار نیست

      با کریمان کارها دشوار نیست

      ما باید هر روز خودمون آپدیت کنیم

      بزرگترین بلایی که به سر آدم میاد عادی شدگیه

      نگاهمون آپدیت کنیم

      خدامون آپدیت کنیم

      رفتارمون و کلاممون رو آپدیت کنیم

      اگر قیمت الماس درونمون رو بدونیم هر روز بیشتر رشد می کنیم

      فرکانس عالم هستی عشقه محبته دوست داشتن خودمونه …

      باید خودت رو آنالیز کنی

      مواظب افکارت باشی

      خداروشکر درآمدت پنج برابر شده تحسین میکنم انشاالله هرروز بیشتر پیشرفت کنی

      در پناه الله یکتا شاد سالم تندرست باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: