دلیل نتایج پایدار - صفحه 19
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/07/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-07-09 05:51:142023-07-09 06:20:30دلیل نتایج پایدارشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته عزیز
همچنین همگی دوستان
من واقعا همین سوال خودم هست همیشه از خودم
چون فکر میکردم هیچ کس قد من زود شل نمیکنه بعد از رسیدن به آسایشی.
نمونه هام رو مثال میزنم براتون
من قبلا وقتی که به نسبت امروزم درکم از قوانین جهان کمتر بود. اگه یه روز فروش خیلی خوبی میکردم تو مغازم
فرداش قشنگ شل میکردم و فکر میکردم فردا هم مثل امروزه و دقیقا فرداش جوری پیش میرفت که یا صفر روزم رو تموم میکردم یا مبلغ بسیار پایینی رو فروش میکردم.
یا من دقیقا عید پارسال به مدت 2ماه قانون سلامتی رو کامل رعایت کردم و بعدش شل و شل
امروزم که دارم اینو مینویسم همچنان برنگشتم به استپ درست اجراش
میدونم نتیجه اش رو ،چون دیدم تو خودم
ولی دلیل ادامه ندادنم رو نمیتونستم بفهمم.
با خودم میگفتم خوب آیدا تو به ظاهر دیابت نداری
قرص خاصی نمیخوری
هیکلت ضایع نیست.
پارتنرنت بهت گیر هیکل نمیده
خوشی سطحی که دارم توجیحات من هست تو ادامه ندادن.
انگار فقط همینکه میدونم روش درست رو بستم بود.
انگار من چیزی رو میدونم که اطرافیانم نمیدونن و تو ذوق این دونستن غرقم فقط.
گویا فقط دوست دارم نسبت به اطرافیانم حس کنم بهتر میفهمم
ولی عملم رو نگاه نمیکنم.
یعنی نه اینکه نگاه نکنم با توجیهات صد من یه غاز نکرده هام رو تو چشم خودم میام کمرنگ میکنم.
فکر کنم ریشه این طرز تفکرم توی غرورم هست.
اهان یه چیزی هم امروز فهمیدم.
من بحث غریزه در حیوانات رو بعد انجام چند مدته یا چند روزه کار درست با شیوه عملکرد انسان تو ذهنم مقایسه میکردم.
یعنی تصورم این بوده که انجام 2روزه کاری اونو حک میکنه تو ذهنم و مثل غریزه میره تو ذاتم
اینم به کمک جلسه اول کشف قوانین الان فهمیدم که من خالقم
و بحث خالق بودن با غریزه حیوانات متفاوته.
غریزه حیوانات از بدو تولد درونشون تعیبه شده و تغییری توش نیست و یک سیستم عملکردی واحد هست تو حیوانات حالا برحسب گونه هاشون
ولی تو ما انسانها قدرت خلق کنندگی هست و این قدرت نیازمند بررسی و تکامل آهسته و پیوسته است و تداوم در مسیر برای خلق های بزرگتر
یعنی در من انسان سیستم تعریف شده بصورت یک سیستم تنظیم شخصیه قابل ارتقا هست برخلاف حیوانات
چیزی نیست که بصورت واحد در وجودم کار گذاشته شده باشه و باعث کنش های خودبخودی بشه تو وجودم.
3وعده غذایی هم برحسب تکرار سالهای سال عادی و یکجورایی به ظاهر غریزی شده تو ذهنمون
فعلا تا نصف فایل رو گوش دادم و اومدم اینها رو نوشتم.
امیدوارم بتونم انجام کارهای درست رو ملکه ذهنم کنم به عنوان یک جریان نه یک کلیدی که با باز کردنش بهشت رو بدست آوردم.بلکه جریانی که باید مستمر و مداوم انجامش بدم.
الهی به امید تو
همگی موفق باشید تو مسیرهای زندگیتون
به نام رب هدایتگرم
درود به استاد خوشتیپ و متعهدم و همه دوستان عزیزم در سایت صمیمی عباس منش دات کام
استاد من خودم وقتی با قانون اشنا شدم رو ذهنم کار میکردم و ب همون نسبت نتایج خوبی میگرفتم شخصیتم خیلی بهتر شد از یه ادمی که عصبی و استرسیه تبدیل شدم به ادمی که اروم تره و خیلی ارامشم بیشتر شد. روابطم بخصوص رابطه عاطفیم بصورت محسوس بهتر شد. تو زمینه کاری اموزش دیدم مهارتامو افزایش دادم و به ادمای جدید، تجربه های جدید هدایت شدم…
اماااا نمیدونم چی شد که اواخر1400 بودمن بصورت جسته گریخته سریال های ک بهم معرفی میشد و یا تو اینستا میدیدم بخشی ازش رو ترغیب میشدم بهشون و میرفتم سریال هارو میدیدم ..
کم کم این سریال دیدنا سینمایی دیدن ها بیشتر شد.
اولش با سینمایی شرو شد و کم کم سریال بهش اضافه شد… ازونجایی که تو فضای مجازی اینستاهم بودم ورودی های منفی دررابطه با جریان اعتراضات به چشم و گوشم میخورد.
و استاااد اینقدرر اروممم و بدیهیی و طبیعییی من از فضای قانون و کارکردن رو ذهن، دور شدم که خودم متوجه نشدم…. یعنی رفته رفته به تعداد فیلم و سریال هایی که تو هفته میدیدم اضافه میشد و از تعداد فایل هایی ک گوش میدادم کم میشد.. استاد طوری شده بودم که اصلا تو لیست موزیک هام که اکثرش فایل های شما بود، نمیرفتم سمت فایل ها، اصلا انگار رغبتی برای گوش دادن بهشون نداشتم.. و میرفتم رو اهنگااا.. وحسمم بد میشد که چرا من مث قبل دیگ نمتونم فایل گوش بدم.
گاهی بخودم میگفتم این خلاف قانونه و میگفتم ک از مسیر دور شدم و مدارم چقد اومده پایین که دیگ فایل گوش نمیدم… ولی باز هم چون خودم رو در معرض ورودی های منفی،( فضای مجازی و تیزر هاو کانال های سریال و..) قرار میدادم دوباره میرفتم سمت همونااا
یعنی همین صحبتی که استاد داشتن تو فایل، من هم توپ و زمین بازی رو داشتم هم همبازی چرا که با دوستاییم بیشتر در تعامل بودم اون برهه، که مثل من بیشتر سریال اینا میدیدن و فیلم و سریال بهم پیشنهاد میدادن.
یه مدت همینطوری گذشت و من با اینکه حسم بد میشد گاهی و میدونستم کارم درست نیست..و میگفتم این سری دیگ بار اخررره ولی بازم ادامه میدادم به همون روش غلط.
نتایجمم که اروم اروم بدون اینکه متوجه شم ازبین رف یعنی بخودم اومدم دیدم من شدم یه ادمی که ب دولت این و اون غر میزنه
خودمو مقایسه میکردم با بقیه… یکسری رویاها و افکاری که خیلیییی قبل تر از اشنایی با قانون داشتم، سروکله اش پیدا شد.
نتایج کاری و مالی از بین رفت.. روابطم ب خوبی قبل نبود.
کلا از خودم احساس رضایت نداشتم.
بعد از چن ماه، من یهو بخودم اومدم.. و بلند بلند بخودم گفتم که میخوام تا کجا پیش برم.. بخودم گفتم که اون نتایجی که گرفتی بخاطر کار کردن رو ذهنت وباورات بوده.. الان رو ذهنت کار نمیکنی و نتایجم از بین رفتن… بخودم گفتم که این فیلم و سریال چی داره برا تو…تا کی میخوای ادامه بدی.. مگ این فیلم و سریال مجازی گشتنه برا حال خوب نیس؟…پس چرا الان حس پوچی داری پس چرا دیگ حالتو خوب نمیکنه.. چرا اون موقع که رو ذهنت کار میکردی حالت خوب بود الان ن؟
خلاصه استاد من تصمیمم روجدی کردم که دیگ فیلم و سریال نبینم چون واقعا تو اون مدت معتاد شده بودم به این ورودی های مخرب.
تصمیم گرفتم یهو کاتش کنم و دیگ نبینم… نشستم کانال ها و تمام منابعی ک منو متصل میکرد ب سریال ها، حتی تاریخچه چت هام بادوستام رو پاک کردم… و ب خودم گفتم باید برم تو سایت و روزی یه فایل گوش بدم و نت برداری کنم… اولش یکم سخت بود ولی رفته رفته مدارم تغییر کرد و اسون شد.
و فضای مجازی رو هم تقریبا کات کردم و اصلا نمیرم تو اکسپلور بچرخم و وقت بزارم برا فضاهای مجازی.
بجاش وقتمو تو سایت پر میکردم… نتایج رفته رفته شرو شد… من به چند مسافرت هدایت شدم که زیبایی ها بیشتری رو دیدم…. دوباره به سمت شغلی در رابطه با رشتم هدایت شدم به ادمای جدید شرایط جدید هدایت شدم… شخصیتم و روابطم خیلی بهتر شد و ارامشم بیشتر شد و سپاسگزارتر شدم .… ورودی مالی داشتم وقدم اول دوره 12قدم رو خریدم… و اینها فقط تو دوسه ماهه..اگ ادامه بدم خیلی شرایط بهتر میشه.
استاد واقعااا اینو میدونم که همههههه چیززز تعهد و ادامه دادنه.. و از خدا میخوام بهم تعهد و ایمان بده تا درمسیر بمونم.
بنظرم اون عواملی ک باعث میشه متعهد نباشیم.
اینه که چون نتایج خیلی بصورت طبیعی و اروم و بدیهی شکل میگیرن، گاهی یادمون میره که این نتایج بخاطر کار کردن رو باورامونه و باعث میشه اروم اروم غافل بشیم.
یه مورد دیگ همون داستان توپ و زمین بازیه… بنظرم باید بقول استاد اصلا چیتدی نداشته باشیم بخودمون اصلا اجازه ندیم حتی در معرض اون ورودی های نامناسب قرار بگیریم، چون شیطان در کمین هست که همینکه راه ورود ب ذهن باز شه، شروع کنه ب نجوا کردن و کارو برامون سخت میکنه.
مورد بعدی همونطور که استاد گفتن میتونه ب این خاطر باشه که سقف ارزوهامون کوتاست …. سریع ذهنمون میگه منو این همه خوشبختی محاله… و راضی میشیم ب همون نتیجه اولیه… دیگ ادامه نمیدیم میگیم بسه
مورد بعد میتونه به این خاطر باشه که بگیم من همه چی دونم… دیگ راه رو فهمیدم یا توهم بزنیم که داریم مسیر و درست میریم درحالیکه این طور نیس(نتایج گویای اینه که مسیرمون درسته یا نه)
مورد بعد میتونه به این خاطر یاشه که عجول هستیم میخایم سریع برسیم ب پله اخر… قانون تکامل رو درک نمیکنیم… نمیایم با همون بهبود کوچک بخودمون انگیزه بدیم برا ادامه و میگیم چه فایده من میخاستم ب پله صد برسم… این باعث میشه دلسرد بشیم و ادامه ندیم.
این کامنت رو گذاشتم تا رد پایی باشه برا خودم تا یاداور شم که منم از این مسیر منحرف شدم و کمکی باشه برا خودم و دوستان که تعهدمون تقویت بشه.
مهم ادامه دادنه
مهم تعهدداشتنه
نتایج تا زمانی هست که روی ذهنمون کارکنیم و عملکردمون تغییر کنه.
استادجان واقعاا تعهدتون رو تحسین میکنم و شما همینطورم ک گفتین بسیار لایق این زندگی رویاییی و خیلییییی بهترش هستین.. سپاسگزار خداوندم بخاطر وجودتون.
شما و مریم جان رو خیلی دوست دارم:)
سلام به استاد عزیز
سلام به دوستان خوب خودم
صحبت های استاد واقعا عالی است و گوش دادن به این صحبت ها و عمل کردن به آنها واقعا زندگی من را تا به حال دگرگون کرده است و حال من را خوب کرده است
وقتی که هرچیزی که در زندگی من رخ می دهد نتیجه باورها و افکار خودم است
پس می توانم با ساخت باورهای خوب برای خودم زندگی دلخواه خودم را رقم بزنم
وقتی که استاد عزیز توانسته است پس من هم می توانم براحتی و راحتی و حال خوبی به دستاوردهای خودم برسم
دوره های عالی من شرکت کردم
دوره قانون سلامتی که واقعا برای من خیلی مفید بود و اکنون در بهترین اندام خودم هستم
دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها که باز برای من یک معجزه بود
دوره کشف قوانین زندگی که واقعا برای من یک دوره ای است که خودم را خالق یافتم و دانستم که می توانم براحتی برای خودم بسازم
یک نکته اینجا است که باید همیشه و همیشه روی خودم کار کنم
اینگونه نباشم که با دریافت نشانه ها و حال خوب دیگر بگذارم کنار
نه باید با دیدن نشانه ها متعهدانه تر روی خودم کار کنم و بیشتر و بیشتر روی خودم کار کنم
این نکته مهمترین درسی که بود که از صحبت های استاد من یاد گرفتم
تا وقتیکه در مسیر درست باشم و همیشه متعهدانه روی خودم کار کنم موفقیت از آن من است و خواهد بود
این صحبت های استاد را من در قانون سلامتی استاد یاد گرفتم و خدا را شکر تا اکنون که هشت ماه از آن می گذرد همیشه و همیشه رعایت کرده ام و حالم خوب است
سلامتی عالی و بهتری را هر روز در حال تجربه کردن آن هستم
من قانون سلامتی را همیشه و همیشه بهترین الگو برای خودم قرار داده ام
من که همیشه در حال پرخوری و هرزه خوری بودم اکنون به بهترین شیوه ممکن در حال رعایت اصول تغذیه خوب خودم هستم
همیشه دنبال بهترین خودم هستم
همیشه در همه جا در حال مراقبت از خودم هستم و می توانم براحتی و آسانی به هر چیزی که دوست دارم دست پیدا کنم
همه این صحبت های استاد بر می گردد به داشتن احساس خود ارزشی و دوست داشتن خودم
این بر می گردد به داشتن اعتماد به نفس خودم
همه چیز از درون من شروع می شود
من ذهنیت و باورهای من تغییر کند بی شک جهان بیرون من هم تغییر خواهد کرد
بی شک صحبت های استاد همیشه و همیشه برای من بهترین چراغ راه بوده است و من همیشه با گوش دادن ب صحبت های استاد بهترین ها نصیب من شده است
ممنونم از استاد مهربان
سپاس از خدای خوبی ها
سپاس از خدای هدایتگر خودم
سپاس از خدای فراوانی ها
بسم الله الرحمن الرحیم
از دیروز که این فایل را دیدم ؛ دارم فکر میکنم حقیقتا این انسان چیست؟
انسان میداند و با چشم خودش دارد می بیند که روی پاکت سیگار خیلی صادقانه نوشته که سیگار موجب سرطان است ولی باز مصرف میکند و…
انسان میداند و با چشم خودش میبیند که اگر درس نخواند در امتحانات ترم مردود میشود ولی با خودش میگه حالا همین امشب برم پارتی ، از فرداشب میخوانم و این فرداشب میشود فرداشب و…
به قول شاعر
عهد کردم که دگر می نخورم در همه عمر
بجز از امشب و وفرداشب و شبهای دگر
انسان میداند و با چشم خودش میبیند که…
تازه اینها همه چیزهایی است که با چشم خود میبینید ، دیگر یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ بماند…
یاد داستان نوح می افتم که چند صد سال تبلیغ کرد
و برای مردمش یک منطق هایی آورد که با کمی تفکر می توانستند به خدا برسند
اما نتیجه چه شد؟
وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِیلٌ
“سوره هود 40”
فقط عده کمی ایمان آوردند
واقعا این انسان چیست؟
یک موجود بسیار فراموشکار که خداوند در قرآن میفرماید
(ص وَٱلۡقُرۡءَانِ ذِی ٱلذِّکۡرِ)
[سوره ص ١]
قسم میخورد به قرآنی که حاوی یادآوری است
قرآن که مضامین عالی را در بر دارد فقط برای یادآوری است
تامل کنید
“قرآن با این عظمت برای یادآوری است نه تعلیم”
یعنی تمام این حقایق را ما از قبل میدانستیم اما فراموش کردیم و به همین خاطر حضرت محمد مامور شد و با قرآنش همه این حقایق را به ما متذکر شد
انسان چه زود فراموش میکند…
و در برابر این فراموشی باید داروی تکرار و استقامت را استفاده کرد
داروی تکراری از جنس
(ٱلَّذِینَ هُمۡ عَلَىٰ صَلَاتِهِمۡ دَاۤئمُونَ)
[سوره المعارج ٢٣]
داروی تکراری از جنس دائم در توجه به خدا بودن
صلاتی از جنس رَبِّ ٱجۡعَلۡنِی مُقِیمَ ٱلصَّلَوٰهِ ابراهیم…
و داروی استقامتی از جنس
(وَأَلَّوِ ٱسۡتَقَـٰمُوا۟ عَلَى ٱلطَّرِیقَهِ لَأَسۡقَیۡنَـٰهُم مَّاۤءً غَدَقࣰا)
[سوره الجن 16]
وای که من عاشق این آیه هستم
هر موقع بخوام کم بیارم این واژه ٱسۡتَقَـٰمُوا۟ این آیه را به خود متذکر میشوم و با خود میگویم که اگر طاقت بیاری این وعده خداست که مَّاۤءً غَدَقࣰا روزی تو میشود
“غدق” در زبان عربی یعنی فراوانی اندر فراوانی
این آگاهی های بالا بعد از سیلی های بسیاری که از جهان خوردم به من رسیده…
شیطان به آدم و همسرش گفت
حالا یه دونه سیب بخور ، چیزی که نمیشه…
و او خورد و…
باید پناه ببریم به خدا از این نجواهای شیطان که می آید در کالبد نزدیکانمان و از زبان آنها به ما میگوید
حالا یه شبه دیگه ، چیزی نمیشه
حالا یه نگاهه دیگه ، چیزی نمیشه ، اینقدر مقدس بازی در نیار…
بابا هنوز تو جوونی ، تا پیری خیلی راهه ؛ بعدش یک توبه نصوح میکنی…
واقعا باید در این مواقع ذکر لب هایمان همیشه این دو آیه قرآن باشد
(وَقُل رَّبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنۡ هَمَزَ ٰتِ ٱلشَّیَـٰطِینِ)
(وَأَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَن یَحۡضُرُونِ)
[سوره المؤمنون 98_97]
خدایا به تو پناه میبرم که جزو اکثریت باشم که وقتی که در قرآن حضرت محمد که تو به او نازل کردی نگاه میکنم میبینیم همیشه اکثریت را توبیخ کردی
وَأَکۡثَرُهُمُ ٱلۡفَـٰسِقُون
بَلۡ أَکۡثَرُهُمۡ لَا یُؤۡمِنُونَ
و…
و دعا میکنم که مرا جزو اقلیت قرار دهی همان اقلیت هایی که در قرآن به آنها افتخار کردی…
وَقَلِیلࣱ مِّنۡ عِبَادِیَ ٱلشَّکُورُ
قَلِیلࣰا مَّا تُؤۡمِنُونَ
و…
و دعا میکنم که خدایا ایمانی به من دهی که از بودن در مسیر هدایت نترسم ، ترسی که از این نجوای شیطان می آید
همه در مسیر دیگری هستند و من در این مسیر ، نکنه مسیر من اشتباه باشه…
به قول حضرت علی علیه السلام که در نهج البلاغه میفرمایند
أَیُّهَا النَّاسُ، لَا تَسْتَوْحِشُوا فِی طَرِیقِ الْهُدَى لِقِلَّهِ أَهْلِهِ
ای مردم ، هرگز از بودن در مسیر هدایت بخاطر کم بودن افراد آن وحشت نکنید…
استاد عباس منش و خانم شایسته ممنونم از شما
بابت این فایل های ارزشمند
حقیقتا وقتی عکس این قسمت فایل شما را دیدم یاد فایل ” توحید عملی 6 ” افتادم ، منتها در آن فایل شما پشت فرمان مرسدس بنز بودین و اینجا پشت فرمان فورد
اون فایل یکی از محبوبترین فایل های منه ، در پوشه ای به عنوان محبوبترین ها آن فایل را ذخیره دارم و بارها گوش کردم و میکنم و خواهم کرد
باز هم ممنونم از شما که ما را با خدای راستین آشنا کردین…
سلااام به استاد عزیزم و مریم گلی جان و دوستان گل تر از گل.
بنازم بنازم بهداین همزمانی و نشونه های درست بودن و در مسیر بودنم.
من تقریبا 99 درصد مواقع هر روز با اینکه کارمندم تو محل کارم که زمان خیلی آزادی دارم و سپاسگزارم از الله وهابم بخاطر این تایم آزادی که حتی تومحل کارم دارم، از ساعت 9 وارد سایت میشم و تا ظهر شروع میکنم فایل گوش دادن نوشتن و سعی به انجامشون.
الان جدیدا فایلهای دانلود استاد از باورهای ثروت رو دارم کار میکنم و دیروز دیدم فایل جدید اومده اومدم دانلود کنم گفتم مجید بزار کامنتها هم بیاد رو سایت بعد ببین و کامنتها هم باشه که بخونی و دوست داشتی توهم کامنت بزاری و فایل دیروز دانلود نکردم.
من در کامنتهای قبل و رد پاهایی که از خودم جا گذاشتم نوشتم که از کجا رسیدم به الانم و چه نتایجی گرفتم حتی نتایج کوچک و انرژی و حال خوبی که در 30 روز ماه تعداد روزهای بالای 27 و 28 روز حسم حالم توجه و عالی.
یه چند روزی حس کردم دارم درجا میزنم امروز صبح دیگه حتی واسه دویدن سحرگاه هم بلند شدم لباس پوشیدم آماده شدم نجوا ها سحرگاه شروع کردن و خلاصه گرفتم خوابیدم و دوباره که بیدار شدم برم سرکار با نجواهای : این چه وضعشه ، داری پسرفت میکنی(درحالی که به اندازه ای که با فایل هدیه استاد و جلسهای قانون آفرینش تا جلسه6 نتایجی همچون راه اندازی کسب و کار مورد علاقم بیزینست خودم و… نتایجی عالی گرفتم به اندازه کار روی خودم) تو یسری اتفاقا داره میفته الکی داری به خودت زحمت میدی (نجوا اینجوری جلوه میداد انگار که مجبورم میکنن بخوام اصل رو رعایت کنم در حالی که خودم میخواستم نتیجه هرچند کوچک گرفته بودم و به خصوص حالم خوب بود حسم عالی بود) خلاصه امروز از صبح داشتم تسلیم میشدم ولی هی نجوا ها میومدم باز هم تو این حالت میگفتم مجید سکوت کن ذهنت بازی رو گرفته دست لطفا به هیچی فکر نکن و سعی میکردم به طلوع خورشید به زیبایی و تمیزی تهران عزیزم، درختها و کسب و کارهایی که داشتن با امید وفور رزق و روزی تجارتشونو شروع میکردن(من عاشق تجارتم میبینم لذتبخش برام) خلاصه سرمو گرم کردم تا رسیدم محل ولی خب چون سحرم نتونسته بودم برم پیاده روی و دویدن انرژی صبحگاهی شارژ نشده بودم کسل بودم دیگه گفتم مجید بیخیال باش رها کن.. داشتم میرفتم با همون کسل بودنم تو سایت(که اصولا وقتی حسی که باید داشته باشم نداشته باشم نمیرم تو سایت) صبح گفته بودم خدایا خداجونم یه نشونه بزرگ بهم بده و رفتم و میخواستم برم مرا به نشانه ام هدایت کن بزنم و چشمم به این فایل خورد گفتم مجید دانلود کن اینو ببین شاید همینه و سپاسگزارم ازین همزمانی و تلنگری که خوردم..
بینظیر بووووود بینظیییرررر … پر قدرت به لطف الله و آموزشهای استاد بینظیرم و عاشق همتونم
فقط به زودی زووود میخوام ببینمتون استاد.
سپاسگزارم
سلام استاد عزیزم و خانم شایشته عزیزم که جانانه شما را در این مسیر همراهی میکنند
استاد عزیزم من زمانی با شما آشنا شدم که میخواستم سکوت فضای خیاطی کردن رو با صوتی پر کنم و یاد گرفتم و شکرگزاری کردم و باب های جدید درامدی در زندگیم باز شد و مشغول شدم و زمان های کمتری فایلهای شما رو گوش میکردم ، پس رفت نکردم اما پیشرفت هم نکردم اونطوری که مدنظرم بود ولی از این فایل شما متوجه این باگ شدم و کامنتهای دوستانم در سایت هم باعث روشن تر شدن قانون برام شد .
ممنونم استاد عزیزم
امیدوارم که جز شاگردانی باشم که شما به وجودش افتخار می کنید
دلیل نتایج پایدار
به نام خدای غفور رحیم
با سلام خدمت استاد عزیزم خانم شایسته ی عزیز و همه ی دوستان الهی ام
خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان این آگاهی ها همراه بشم و با اونها باز هم ی کم بزرگتر
خداوندا ازت درخواست میکنم کمکم کنی این جریان آگاهی که با دیدن این فایل توی ذهنم به جریان اومده رو با همون قدرتی که بهم دادی مدیریتش کنم تا بتونم اینجا مکتوبشون کنم تا بقول نفیسه جان کد کتب رو که اینقدر خودت توی کتابت بهش تاکید کردی رو اجرا کنم و چیزهایی رو مکتوب کنم که شاهدش فقط خودتی و خودمم تا سندی باشه برای قضاوتهای خودم تا زمانی که سررسیدشون به پایان میرسه و میخوام برم ی لول بالاتر ی نگاهی بهشون بندازم و از مکتوب کردنشون راضی و مسرور باشم و گرنه تو که دانای علیم و سمیع و بصیری
گوش دادن به این فایل همزمان شده برای من با کار کردن روی باورهای توحیدیم با دسته بندی اجرای توحید در عمل و الان رسیدم به فایل توحید عملی 6 که استاد توی ی قسمتی ازش میگن :
تمام نتایج من حاصل تلاش برای قدرت دادن به باورهای توحیدیم بوده است تا روی آدم ها حساب نکنم و روی قدرتی حساب کنم که قدرت خلق هر خواسته ای رو به من بخشیده و هدایتگر من در مسیر هر خواسته ای گشته
یه اندازه ی یقین به این قانون که فرکانس های خودمان زندگیمان رو خلق میکند توحیدی میشویم و به همان اندازه نیز در آرامش می مانیم از خطرها مصون می مانیم و برکت ها راهشان را به سوی زندگیمان پیدا میکنند
تو به عنوان بخشی از نیرویی که ذاتش فراوانی سلامتی ثروت و عشق است میتوانی با باور کردن رابطه ات با این نیرو و باور کردن فراوانی نعمت ها سلامتی و عشق راه ورود آنها را به زندگی ات باز بگذاری و تجربه شان کنی
و اونچه که من الان توی این ماشین و از قاب این دور بین دارم میبینم ماشینی که اصلا انگار داره روی ی جریان سیال آرام حرکت میکنه انگار اصلا روی زمین نیست اونقدر که نرم و آرام داره پیش میره که من یک لحظه شک میکنم این واقعیه یا رویاست !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
و من رو یاد توصیف استاد توی دوره دوازده قدم قدم دوم میندازه از مسیر زیبای صاف و آسفالته وسط جنگل و تایید محکمیه بر هر آنچه که شنیدم در مورد وجود این مسیر زیبا عبارت خلق هر خواسته ای رو چنان توی ذهنم پر رنگ میکنه
که باز من رو میبره به فایل های توحیدی و فایل توحید عملی 3 که استاد میگم :
خداوند همه چیز می شود همه کس را
اونموقع استاد این اندام رو نداره ولی همه ی چیز های دیگه رو داره و الان این هم به اونا اضافه شده
داشتم فکر میکردم اگر ی زمانی استاد بخواد فایل های توحید عملی رو هم آپدیت کنه این رو هم میگه که :
خداوند برای تو اندام زیبا هم می شود
توی همین فایل توحید عملی 6 استاد میگن که :
دلیل تفاپت نتایج من با دیگر استاتید موفقیت چیزی جر توحید نیست و گرنه من نه تحصیلات آنچنانی دارم نه قدرت سخنوری متفاوتی و نه اندام و هیکل قشنگی
و من میگم باز هم اگر اون فایل آپدیت بشه استاد میتونه این ادعا رو هم اضافه کنه که من ندیدم که کسی از اساتید موفقیت اینقدر مثل من خوش هیکل و خوشتیپ باشه که باز هم دلیلش بر میگرده با باورهای توحیدیم چیزی که خود من تازه بعد از 4 سال بودن توی این مسیر دارم درکش میکنم که همه چیز توحیده و اگر این درست بشه بقیه موارد خودش درست میشه و واسه همین هم خودم رو متعهد کردم به کار کردن روی باورهای توحیدیم و خدا رو شکر حال خوبی رو دارم تجربه میکنم
استاد عزیز نمیدونم خودتون توجه کردین یا نه که:
از زمانی که دوره سلامتی رو دارین کار میکنین دیگه اون پوزیشن قبلی نشستن توی ماشین رو ندارین که لم بدین و پاتون بزارین روی کنار فرمون بقول خودتون حداقل من ندیدم
اونموقع که ما اون پوزیشن رو از شما میدیدم خیلی هامون میگفتیم که استاد رو ببین چقدر ریلکسه و چجوری میشینه پشت فرمون و …
اما من الان به این درک رسیدم که اون پوزیشنه طبیعی نبود بدن شما شما رو به سمت همچین پوزیشنی سوق میداد چون انرژی کافی برای راست نگه داشتن خودش رو نداشت چون راست بودن بدن ی چیز طبیعیه و الان من دارم این رو در مورد بدن شما میبینم .طبق همون چیزی که توی دوره سلامتی میگین الان بدن شما و کمر شما اونقدر راست و کشیده شده پاهای شما اونقدر صاف و راست و کشیده و دراز شدن که دیگه اصلا بدن شما تمایلی به اون پوزیشن قبلی نداره یعنی اگر بخواد هم نمیشه اصلا جا نمیشن اینقدر کشیده شدن هرکسی فایل های قبلی شما رو با این فایل ها و مخصوصا این فایل مقایسه کنه متوجه این تغییرات میشه
من خودم از اون دسته افرادی بودم که قانون سلامتی رو خریدم با وجود اینکه چاق نبودم و به ظاهر هم بدنم سالم بود که البته این رو هم با اومدن توی این مسیر و بودن با شما بدست آوردم و تا چند ماه صددرصد بهش عمل میکردم و در عرض 2 ماه 10 کیلو کم کردم اونم منی که 58 کیلو بودم و رسیدم به 48 .خیلی لاغر شده بودم جوری که هرجا میرفتم همه تعجب میکردن و فکر میکردم من سرطانی چیزی گرفتم اما من سرشار از انرژی بودم و سبک و سرحال .
اما امان از مهم بودن حرف مردم اونقدر اون حرفا تکرار شد که من کم آوردم و دیگه صد درصد عمل نکردم به دوره هرچند که باز هم خدا رو شکر میکنم که باز با این وضعیت هم نتایج اونقدر عالی هست و میل من به خوردن خیلی از غذاها از بین رفته و اصلا تعجب میکنم من چجوری ی زمانی اینها رو میخوردم و الان فقط 3 وعده اصلی رو میخورم و چقدر هزینه های من کم شدم و بیشتر میتونم پس انداز کنم و خواسته ام رو عملی کنم چقدر وق و انرژیم آزاد شده و چقدر دارم متفاوت از بقیه عمل میکنم و راضی هستم از این سبکی که کامل نیست اما همین هم خیلی برام سود و منفعت داشته
اما در مورد بقیه دوره ها و افیل ها و کار کردن روی خودم خدا رو شکر توی این 4 سال هم تعهد داشتم و هم استمرار و هیچ وقت نشده که من بخوام به عقب برگردم واین آموزش ها رو رها کنم و سرم به سنگ بخوره و دوباره بیام و تعهد بدم و شروع کنم .نه هیچ وقت این برای من توی این 4 سال اتفاق نیفتاده .حالا بقول شما بعضی وقتها نتونستن ذهنم رو کنترل منم و در حد ی روز از مسیر خارج شدم اما باز با همین فایل ها و آگاهی ها خودم رو آروم کردم و ادامه دادم و ادامه میدم و بقول شما تایج داره نشون میده که باورها تغییر کرده و نمودش هم متفاوت شدن رفتارهای منه
استاد جان دیروز واسه ی مصاحبه ای رفته بودم و الان وقتی دارم دیروزم رو بررسی میکنم متوجه تغییرات مثبت در رفتارها و عملکردم میشم :
اولا که همونطوری که از خداوند خواسته بودم خیلی سریع ماشین گیرم اومد هم از این ور و هم از اون ور
بعدش توی تمام مسیری که توی ماشین بودم فقط کوهها و درخت های اطراف جاده رو نگاه میکردم و مدام حرف های شما توی ذهنم مرور میشد در مورد فراوانی همه چیز از جمله کوهها و درخت های رشته کوه زاگرس و قسمتی که توی شهر و استان ماست چیزی که همیشه ما رو ازش میترسوندن که درخت های بلوط دارن از بین میرن و خشکسالیه و هیزم نیست و از این چرت و پرت ها .وقتی داشتم دقت میکردم به درخت ها ی سوال از خودم پرسیدم که تا حالا کی تونسته همین درخت های همین ی تیکه ی زاگرس رو که توی شهر و استان ماست بشماره ؟!!!!!! که بدونه اصلا کم شدن یا نه .پس این حرفه چرته .من حتی نتوستم بشمارم توی ی متر مربعش چند تا درخت هست
کی تا حالا تونسته برگ های یکی از این درخت ها ی بلوط رو بشمره که چند تاست فقط یکی ی درخت ؟!!!!!!!
خدای من اصلا وقتی به اینا فکر میکردم چقدر باور فراوانی توی ذهنم تقویت میشد
تازه وقتی به مرکز استانمون رسیدم که چند سالی بود نرفته بودم دیدم چقدر تغییر کرده و چه ساختمونها و بناهایی ساخته شده که قبلا نبود چه مغازه های بزرگ و شیکی اگر ایناها نماد فراوانی نیست پس چیه
توی مسیری که داشتیم میرفتیم نرسیده به یکی از شهرها چقدر خونه باغ و خونه های ویلایی دیدم که قبلا نبود
چقدر از دیدن زردالوهایی که توی ی باغ کوچیک پرورش داده بودن به ذوق اومدم
چقدر خدا رو شکر کردم که با وجود اینکه من و خواهرم با هم مصاحبه داشتیم اما مصاحبه گر من همونطوری که خواسته بودم خیلی آدم آسون گیر و شاد و خندانی بود و خیلی سریع کار رو انجام داد ولی مال خواهرم تقریبا ی ساعت طول کشید و چه سوال هایی که نپرسیده بود
چقدر همونطوری که از خداوند خواسته بودم بموقع رسیدیم خونه و من تونستم خیلی راحت کلاس هام رو برگزار کنم
چقدر از اینکه کارت پولم از رزق خداوند پول توشو بود جوری که من نگرانی بابت هزینه ها نداشتم و خیلی راحت هزینه ها رو پرداخت میکردم خوشحال بودم
چقدر از اینکه توی ماشین هیچ کس صحبتی نکرد راجع به چیز منفی و تمام مسیر رفت و برگشت توی سکوت مطلق سپری شد جوری که من یا پی دی اف میخوندم یا فایل های شما رو گوش میکردم نشان از تغییر فرکانس های من داشت
و همه ی اینها نشان از تغییرات بنیادین باورها داره که اینقدر کارها داره برای من راحت و متفاوت از دیگران پیش میره نشان از استمراری که توی این مسیر داشتم
دیروز داشتم ی مطلبی رو میخوندم در مورد شاهدان روز قیامت که یکیش همون اعضا و جوارح بدن بودن که توی قرآن هم خیلی راجع به اعضای بدن و ارتباط اونها با دریافت یا عدم دریافت هدایت ها صحبت شده همون جایی که خداوند راجع به سمع و بصر و افوا ههم صحبت میکنه و به یاد آوردم که قبلا از اومدن توی این مسیر چقدر از این مساله وحشت داشتم که روز قیامت قراره این شاهدان چجوری برای من شهادت بدن و قطعا اگر اون موقع از دنیا میرفتم علیه من بودن
اما الان خدا رو شکر با این آگاهی ها اون ترسه از بین رفته چون حواسم به جوارحم هست و دارم میبینم نشانه های این رو که :
ساهاست من گوشم رو به روی اخبار و چیزهای بد مسدود کردم جوری که وقتی دیروز از من پرسیدن اخبار گوش میدی من با جرات گفتم نه سالهاست گوش نمیدم
وقتی از من پرسیدن مساله روز دنیا چیه اظهار بی اطلاعی کردم چون واقعا نمیدوستم توی دنیا چه خبره چون سالهاست برام مهم نیست و فقط برام مهمه توی دنیای خودم چه خبره
وقتی ازم پرسیدن نظرت راجع به حجاب چیه گفتم خداوند توی قران گفته برای اینکه اذیت نشم حجابم رو رعایت کنم و من بیرون همینی هستم که الان پیش شما هستم ی دختر مانتویی که قبلا چادری بوده اما الان با درک مانتویی شده نه با تقلید
وقتی ازم پرسیدن توی فضای مجازی هستی گفتم دارم واتس آپ و تلگرام ولی اصلا بهشون سر هم نمیزنم که ببینم چه خبره مگر برای تدریسی چیزی
وقتی ازم پرسیدن که چه کار میکنی که وقت نماز یادت نره من گفتم من دایم الصلاتم و بدون ساعت
وقتی ازم خواستن قران بخونم من با عشق این کار رو انجام دادم چون مدتهاست دارم این کار رو انجام میدم و جنس آیه ها برام آشنا بود
وقتی در مورد آرایش ازم پرسیدن و من گفتم فقط بعضی وقتها ضد آفتاب میزنم علیرغم اینکه میدونستم باورشون نمیشه یا فکر میکنن من دروغ میگم من خوشحال بودم که خودم بودم حقیقت رو گفتم
و الان هم راضیم از عملکردم حتی اگر اون جواب هایی که دادم به مضاق اونها خوش نیومده باشه چون رزق و روزی من رو داره خدا میده نه اونا
وقتی ی برسی میکنم از خودم میدونم هنوز خیلی ترمزها دارم که باید شناسایی و برطرف بشن تا باز هم درهای نعمت و رحمت بیشتری بروم باز بشه واین مسیر بهبود همیشگیه اما بخودم نمره قبولی میدم توی آزمون استمرار و تعهد
سپاسگزارم استاد عزیزم و خانم شایسته ی عزیز
به نام خدا سلام من صبا ام و خوشحالم که بیننده شما هستم ️
وقتی که 19 ساله بودم با قوانین آشنا شدم و حالا 23 ساله هستم و در نزدیکی 24 سالگی ام خداروشکر️
طی این مدت تجربه های خیلی بزرگ و ارزشمندی رو کسب کردم و بینهایت خوشحالم که در این سن درحال تجربه شون هستم خداروشکر️
تجربه من درباره این موضوع
این بود که در ابتدای یادگیری این مباحث
رفتار و شخصیت و عملکرد من طی سه ماه پله پله تغییر کرد و بعد ادامه پیدا کرد و نتایج شگفت انگیزی رو به چشم دیدم و تجربه کردم که به شکل کاملا بدیهی و طبیعی وارد زندگیم شدن اما من میدونستم که نتیجه عملکردمه
از یک جایی فایل ها رو گوش میدادم اما شخصیت من به تغییرش ادامه نداد
و به همون آهستگی که رشد کرده بودم به همون آهستگی هم پسرفت کردم
و بعد از یک سال که ناخواسته های زیادی رو دیدم
یک روز با خودم نشستم گفتم تو داری هر روز فایل ها تو گوش میدی
چرا هیچی خوب نیس پس
بعد گفتم آره حتما الکی بوده
و چند هفته فایل گوش ندادم
و یه شب با خودم گفتم کی میخوای دستتو از جلو چشمت برداری؟
نتیجه نگرفتن تو دوتا دلیل میتونه داشته باشه
یکی اینکه فایل ها چرت و پرت باشه
دوم اینکه فایل ها درسته و تو به درستی بهش عمل نکردی
و اینجا بود که کلمه ی عمل در من نور ایجاد کرد انگار
یادم اومد پشت سر هم که
عمل چیه ؟
تغییر شخصیت چیه
باید چکاری انجام بدم برای ساختن یه شخصیت قوی و سطح بالا
نشستم فاکتور هایی که برای ساختن شخصیت قوی لازم بود رو برای خودم نوشتم
مثل نظم و هدفمندی و بهترین عملکرد رو داشتن و تلاش پیوسته و اراده و تمرکز
و ترکیب کار فیزیکی و عملی با تمرین های متافیزیکی در هر روز به صورت پیوسته و مداوم
نتیجه رو خلق میکنه
و یادم اومد که من فقط فایل گوش میدادم و به تجربه درک کردم که متافیزیک به تنهایی و بدون عمل تنها یک توهم است
همون طور که کار فیزیکی به تنهایی نتیجه بخش نخواهد بود
و به طور کلی وقتی پا تو مسیر عمل کردن گذاشتم
جهان و دیدگاه و درک بسیار متفاوتی رو از قوانین به دست آوردم ️
خداروشکر
تو این مسیر شما بسیار راهنمای من بودید
و سپاسگزارم که با شما آشنا شدم️
به نام خداوند بخشنده مهربان
الهی به امید تو
ای مالک و ای صاحب اختیار من
خالق توانا و حکیم و عادل
شکر و سپاس فراوان برای نعمت و موهبت بی نهایت ارزشمند زنده بودن…
خالق مهربان شکر و سپاس فراوان برای شروع زندگی در یک صبحِ بی نهایت زیبا و الهی
خداوند مهربان من ، سپاسگزارم که امروز هم چشم هام باز هستند و زیبایی هایِ بی نهایتِ اطرافم رو می بینم و کککِییف می کنم.
خدای مهربان شکرت که امروز هم دستهام و پاهام عالی حرکت می کنند و تمام کارهایم رو به راحتی انجام می دهم.
خدای مهربان شکرت که انگشتانم بهتر از قبل با مغزم هماهنگ هستند و می تونم تایپ کنم.
خدای مهربان ، داشتم تو دفترم اینها رو می نوشتم ولی خیلی واضح گفتی برو همین ها رو کامنت کن . چشم…
خدای رحمن و رحیم ، شکرت که امروز هم تمام حواسم دقیق و عالی و بهتر از قبل کار می کنند.
خدای شکرت برای حس شنوایی و شنیدن صدای موسیقی ، صدای عزیزانم ، صدای پرندگان و شنیدن صدای استادم
خدای شکرت برای توانایی و حس چشایی و لذت بردن از غذاهای لذیذ و سالم
خدای شکرت برای توانایی حرف زدن و برقراری ارتباط با عزیزانم و اطرافیانم
خدای شکرت برای توانایی و حس لامسه و لمس کردن همسر و فرزندان و عزیزانم و لذت بردن از وجود آنها
خدای مهربان شکرت برای توانایی و حس بویایی و لذت بردن از این همه بوی دلنشین گلها و عطرها و بوی نم باران
خدای مهربان ، بی نهایت سپاسگزارم ، دیشب هدایتم کردی به جلسه اول قدم ششم دوره دوازده قدم و همچنین این فایل بسیار عالی .
چند روزی بود به یک خواسته خودم چسبیده بودم و از زبان همسرم با من حرف زدی ، که عزیزم دلم رها باش …
بنده من : ول کن … اگر خواسته ای داری و همش داری اصرار می کنی و پیگیری می کنی یعنی راه رو غلط داری میری…
بنده من : خواسته ات رو گفتی ، کد اون رو هم نوشتی ، تجسم کردی ، به احساس خوب هم که رسیدی ، روی این موضوع حدود 15 مورد نکته مثبت هم نوشتی ، آفرین ….
دیگه ولش کن
بسپار به من
اگر به من ایمان داری و من رو قبول داری دیگه چرا همش تکاپو می کنی؟؟
مگه استاد نگفت که اگر خواسته ای داری و تحقق اون خواسته با تکاپو و پیگیری های مکررر و زور زدن و اصرار کردن پیش میره ، مسیر غلط هست!!!! یک ایرادی تو کارت هست!!!
چون مسیر رسیدن به خواسته ها باید و باید از مسیر هموار و راحت و همراه با لذت و آرامش باشه…
اگر صدق بالحسنی باشی ، اگر اعطی و التقی باشی ، در نتیجه برای تو آسان می شود آسانی ها
یعنی کارهای تو براحتی و در چشم به هم زدنی به سادگی تمام انجام می شود.
آیا من در حال تصدیق زیبایی ها هستم یا چسبیدم به خواسته ام و زور می زنم و تقلا می کنم؟؟!!
متاسفانه زور می زدم . شدیدا هم زور می زدم و تو در و دیوار بودم.
خدایا شکرت برای الهام و هدایت دیشب تو از زبان همسرم…
چقدر استاد زیبا و شیوا و دلنشین تو فایل جلسه اول قدم شش دوره 12 قدم این موضوع هدایت و اعتماد به قدرت خداوند رو توضیح دادند. ما به یک GPS اعتماد می کنیم و هدایتش رو با تمام وجود قبول می کنیم . وقتی این قابلیت رو باور داریم مقصد رو انتخاب می کنیم سوار ماشین می شیم و استارت می زنیم و حرکت می کنیم…
حرکت می کنیم …. چقدر تو این قسمت من جای کار دارم …
حرکت می کنم . کی حرکت می کنم ؟؟؟ زمانی که یک GPS رو روی گوشی نصب کردم و مقصد رو زدم و این برنامه مسیر رو نشون میده و من حرکت می کنم.
زمانی که باور میکنم این gps درست کار می کنه ، بهش اعتماد می کنم حرکت می کنم.
آیا سزاوار نیست به خدایی که خالق قوانینی هست که gps و کلی امکانات دیگه بر پایه این قوانین طراحی و ساخته شده اند اعتماد کنم؟؟
آیا سزاوار نیست به خالق تمام قوانین جهان و کیهان اعتماد کنم ، باور کنم و حرکت کنم؟؟
مشکل دقیقا اینجاست که من به GPS بیشتر از خداوند اعتماد دارم!!!!
اگر به خداوند اعتماد دارم باید حرکت کنم. باید توانایی هام رو پیدا کنم
عشق و علاقه ام رو پیدا کنم
و وقتی مسیر برام واضح شد ، اصلی ترین کار همین حرکت کردن هست .
حرکت کردن در مسیر الهامات و علایق مشکل من هست و فکر کنم یکی از مهم ترین دلایل تفاوت در نتایج افراد همین حرکت کردن و ماندن در این مسیر هست.
همه آموزش ها و کار کردن ها روی خودم ، خریدن دوره های استادعباسمنش ، و نوشتن تمرین ها و ساختن باورها و کلی تمرکز کردن بر زیبایی ها و و و …. همه و همه باید منجر بشه به حرکت کردن .
این پاشنه آشیل من هست.
خدایا شکرت.
چقدر عالی امروز صبح من رو داری تغذیه میکنی از منبع بی نهایت آگاهی و بصیرت خودت . سپاسگزارم.
تمام این تمرین های عالی و بی نظیر و خریدن دوره های استاد ، نوشتن کدها ، تمرکز بر زیبایی ها ،ایجاد احساس خوب همیشگی ، کار کردن روی باورها ، تقویت ایمان و ساختن باورهای توحیدی و تقویت عزت نفس ، همه و همه باعث هدایت من به یک سری اقدامات و ایده ها در مسیر علایقم میشه .
و اگر در این نقطه بسیار سرنوشت ساز ، من به این ایده ها و الهامات خداوند که برای هر کسی کاملا متفاوت و متغیر هست ، عمل نکنم و اقدام نکنم و حرکت نکنم یعنی عملا نباید منتظر خلق نتایج خاصی باشم.
یعنی من به خدا و هدایت او اعتماد ندارم
یعنی من به قوانین بدون خطای خداوند احترام نمی ذارم.
و پس نباید منتظر تغییر شرایط و نتایج زندگی ام باشم.
الهی شکرت این رو هم الان گفتی به من : دیروز کاملا هدایتی و نمی دونم چطور هدایت شدم به فایل سخنرانی استاد در سالن تفاهم در سال 87 و اونجا استاد مجددا در همین راستا مثال عالی زدند که اگر همون کارهای عملی قبلی رو انجام می دهیم نباید منتظر نتایج جدید باشیم. رفتار و اقدامات علمی قبلی همون نتایج قبلی رو در پی خواهد داشت.
و مثال انشیشتین رو زدند ، که آدم دیوانه کسی است که همون کارهای قبلی رو تکرار می کنه و منتظر نتایج جدید هست.
در همین فایل بسیار زیبا استاد در مورد دلیل نتایج پایدار فرمودند ، مهم ترین تاکید ایشان حرکت در مسیر درست است .
اگر این حرکت متوقف یا منحرف شود ، کاملا واضح است که نتایج هم متوقف می شود .
مثالی که الان به ذهنم رسید ، فرض کنیم یک هواپیما در کریدور هوایی مشخص خودش از تهران به سمت لندن در حال حرکت هست و باید در مسیر 280 درجه حرکت کنه ، فقط کافی خلبان 2 الی 3 درجه مسیر رو اشتباه ست کنه و مثلا 283 درجه تنظیم کنه . هواپیما در حال انحراف 3 درجه ای (در ظاهر بسیار ناچیز) از مسیر خودش هست و در طی یک مدت زمان کوتاه کاملا از مسیر اصلی خودش منحرف میشه .
پس ماندن و حرکت کردن در مسیر درست مهم ترین و اصلی ترین و اساسی ترین مرحله ای است که شرایط و نتایج افراد در متفاوت می کنه.
یادگیری تمام آموزش های استاد و زمانی که ما صرف درک این آگاهی ها می کنیم منجر می شوند به جذب یک سری شرایط و تصمیمات و اقدامات ، و این جا یک دو راهی میشه .
افراد موفق و بی نظیری مثل استاد عباسمنش و دانشجویان موفق ایشان ، با عمل کردن و حرکت کردن و اقدام کردن به این ایده های الهی که کاملا با ایده های قبلی متفاوت هستند ، نتایج بزرگ رو رقم می زنند.
.
.
خدای مهربان من و تمام دوستانم رو که در این مسیر زیبا و الهی قرار گرفته اند رو ثابت قدم کن .
شجاعت و ایمان ما را در عمل به ایده و الهامات (که در ادامه انجام تمرین ها و دوره های استاد عزیزمون هست) بیشتر و بیشتر کن.
خدای مهربان ما به هر خیری که از تو به ما برسد فقیر هستیم و اگر تو ما را یاری نکنی از زیان کنندگان خواهیم بود.
شرایط و ویژگی ها و انسانها و اتفاقاتی رو به سمت ما هدایت کن که حرکت و ایمان و اقدام ما رو بیشتر و بیشتر تقویت کنه.
چراغ هدایت خودت رو در دلهای ما روشن کردی ، هر روز و هر روز به این روشنایی اضافه کن.
خدای مهربان تک تک دوستانم رو به اهداف و خواسته هایشان از هموارترین و راحترین راه برسان.
خدای مهربان هر جا که خطا کردیم و راه را اشتباه رفتیم ، دست ما رو بگیر و مسیر درست رو به ما بگو.
خدای مهربان ، هر جا که ایمان و اعتماد ما سست شد ، از طریق فرشتگانت و دستان بی شمارت راهنمای ما باش.
خدای مهربان عنایت کن که بتونیم خالق ارزش و خالق ثروت باشیم.
یا رب العالمین ، تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم.
ما را به راه راست هدایت کن ،راه کسانی که به آنها نعمت و ثروت و خوشبختی و سعادتِ دنیا و آخرت را عطا کرده ای
نه کسانی که به آنها غضب کرده ای و نه گمراهان.
به نام خالقِ مهربونم که هر لحظه هدایتم میکنه به خیر و شادی و لذت بردن از زندگیم.
عاشقشم و عاشقمه.
صبح به خیر میگم به همه ی عزیزان در حالیکه از پیاده روی اومدم، نشستم روی نیمکت یه بچه پارک، قبل از منزل مادرم.
کاملا پر نشاط و سرشار از حس خوب و پر انرژی.
الهی شکرت.
مریم جانم بسی لذت بردم صدای قشنگتو شنیدم و از این فایل خیلی خیلی لذت بردم و میبرم و خواهم برد.
اومدم بنویسم از کارهایی که سمانه با تعهد انجام داده و میده و خیلی سپاس گزار خدا هستم بابت تک تک شون، سپاس گزار اساتید عزیزم هستم و همینطور سپاس گزار تک تک بچه های سایت که با کامنت هاشون راهگشا هستن.
*تعهد دادم هر روز کامنت بخونم و بنویسم:
یه روزی تو یه فایلی شنیدم استاد پیشنهاد دادن اینکار رو انجام بدیم و همدیگه رو تحسین کنیم. چشم گفتم و شروع کردم…
کم کم شروع شد، الان خیلی راضی و خوشحالم از این تجربه ی جذاب…
چه درس ها که از کامنتها نگرفتم من…
خدا رو شکر.
اگه به هر دلیلی یه روز نشه که بنویسم، جبرانش میکنم بعدش…
سمانه جون آفرین برای ورود به این تجربه ی ناب و حفظ کردنش.
*تعهد دادم به خودم از اول آبان که هر روز پیاده روی کنم، از 10 دقیقه شروع کردم تا الان که بالای یک ساعت و خرده ای هم شده.
اصولا کیف میکنم با این پیاده روی.
هدف پیاده روی، برای من بهبودِ روحیه ام هست که خداییش خیلی موثر بوده و هست و خواهد بود.
لذت میبرم با پیاده روی هام.
شده یه وقتی فقط 20 دقیقه برم، اما با عشقه، میگم با همون هم عشق کن، لذت ببر، همونطور که 70- 80 دقیقه هم لذت میبری.
تو پیاده روی توجه میکنم به نکات مثبت، سلام میدم به آدمای غریبه و حیوانات، لبخند میزنم بهشون، احوالپرسی میکنم باهاشون، الهام ها میاد، از خدا کمک میگیرم تو مسایلم، اصولا خلوت جذاب من با خودم و خدا تو پیاده روی اتفاق میوفته، حالمو عالی میکنه، هر روز بیش از پیش.
هدفون میذارم، فایلهای استاد رو گوش میدم، موسیقی های مربوط به خدا رو گوش میدم، آیه 35 سوره نور، اسماء الحسنی و … رو گوش میدم شارژ میشم، دستهامو باز میکنم و خدا رو بغل میکنم تو پیاده روی هام.
فرقی نمیکنه کجا و چقدر پیاده روی کنم، با خدا میریم و میایم و عشق و صفا می کنیم.
کلی قشنگی میبینم هر روز.
الان روی نیمکت نشستم. صدای آواز پرنده های عزیز دلم میاد، هوا مطبوعه، تو سایه هستم، زیر سایه ی درخت مهربونِ خدا، بغل دستم هم بید مجنون هست که عاشقشم.
به به.
امروز فایل فقط روی خدا حساب کن استاد رو شنیدم و لذت بردم.
در مورد شرک
مثل مورچه ای که در تاریکی شب روی سنگ سیاه و صاف حرکت میکنه…
عجب کلامی
چقدر نهفته…
دریچه ای جدید برام باز کرد…
الهی شکر برای روزیِ امروز.
*کار دیگه ای که انجام میدم تمرین هدایته، مبحثِ هدایت گرفتن از خدا رو از فروردین 99 شروع کردم و خیلی خیلی باهاش کیف میکنم، صفا می کنم، عشق میکنم، الان وصل شده به تسلیمِ خدا بودن، فکر کنم جفتشون یکی هستن، من اینطوری حس میکنم.
کاملا راضی و خوشنودم از این تمرین روزانه ام، که هر بار بهتر و شیرینتر میشه برام…
به خدا امید دارم، به هدایت خدا امید دارم.
امروز خودمو از دست خودم سپردم به خدا، گفتم من بلد نیستم تو بلدی، خودت هدایتم کن…
الهی شکر که تو زندگیمی خدا جاااااانِ دلم.
* تعهد دادم به خودم هر روز به زیبایی ها و نکات مثبت توجه کنم و تحسین کنم زیبایی ها رو، همینطور سپاس گزاری کنم.
انجام روزانه ی این تمرین عالیه، نتایج شگفت انگیز داشته برام، اولیش هم خوب شدن حس خودمه که ادامه پیدا میکنه…
تمرینِ کنترل ذهن هم کم کم وارد تمرین های روزانه ام شد. این یکی چقدر خفنه.
عبارت جادویی الخیر فی ماوقع چقدر جذابه و یکی از سریع ترین راه های کنترل ذهنه که استاد جان یاد دادن و من دارم نهایت استفاده از این روش رو میبرم.
این تمرین برام شگفت انگیزه، دوستش دارم و با عشق انجامش میدم هر روز، دیگه تبدیل به روتین شده برام، یعنی نمیتونم انجامش ندم…
توجه به قشنگی های اطرافم از طبیعت گرفته تا آدمها، حیوانات و …
فعلا اینارو یادم میاد، میخوام برگردم خونه، تا درودی دیگر بدرود.
خدا حافظ و پناهِ تک تکتون باشه دوستای عزیزم.
تو پرانتز یه چیز باحال بگم: یه خانم الان اجازه گرفت نشست روی نیمکت روبه روم، خداحافظی که کردم ازش گفت در پناه خدا، دقیقا بعد از اینکه من اینجا نوشته بودم:
خدا حافظ و پناهِ تک تکتون باشه دوستای عزیزم.
الهی شکر اندازه ی بی اندازه.
دیروز گذشته و تموم شده، امروز یه روز ناب و محشر دیگه آغاز شده، خدایا جونم مرسی که فرصت تجربه کردنشو بهم دادی و میدی. مرسی که زنده ام.
ای انسان، ای آدم، سمانه، همه: نترس، گفته میشه، هدایت میشی.
بدونِ خدا هیچی نیستم،هیچی ندارم…
سمانه جون: توحیدی باش و شاکر
خدایا بهت گفته بودم خیلی خفنی یا نه؟ خب میدونم گفتم اما دوباره میگم تو خیلی خفنی، خیلی خیلی خفنی، سمانه عاشقته.