دلیل نتایج پایدار - صفحه 34 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/07/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-07-09 05:51:142023-07-09 06:20:30دلیل نتایج پایدارشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلااام به استاد عزیزم و مریم گلی جان و دوستان گل تر از گل.
بنازم بنازم بهداین همزمانی و نشونه های درست بودن و در مسیر بودنم.
من تقریبا 99 درصد مواقع هر روز با اینکه کارمندم تو محل کارم که زمان خیلی آزادی دارم و سپاسگزارم از الله وهابم بخاطر این تایم آزادی که حتی تومحل کارم دارم، از ساعت 9 وارد سایت میشم و تا ظهر شروع میکنم فایل گوش دادن نوشتن و سعی به انجامشون.
الان جدیدا فایلهای دانلود استاد از باورهای ثروت رو دارم کار میکنم و دیروز دیدم فایل جدید اومده اومدم دانلود کنم گفتم مجید بزار کامنتها هم بیاد رو سایت بعد ببین و کامنتها هم باشه که بخونی و دوست داشتی توهم کامنت بزاری و فایل دیروز دانلود نکردم.
من در کامنتهای قبل و رد پاهایی که از خودم جا گذاشتم نوشتم که از کجا رسیدم به الانم و چه نتایجی گرفتم حتی نتایج کوچک و انرژی و حال خوبی که در 30 روز ماه تعداد روزهای بالای 27 و 28 روز حسم حالم توجه و عالی.
یه چند روزی حس کردم دارم درجا میزنم امروز صبح دیگه حتی واسه دویدن سحرگاه هم بلند شدم لباس پوشیدم آماده شدم نجوا ها سحرگاه شروع کردن و خلاصه گرفتم خوابیدم و دوباره که بیدار شدم برم سرکار با نجواهای : این چه وضعشه ، داری پسرفت میکنی(درحالی که به اندازه ای که با فایل هدیه استاد و جلسهای قانون آفرینش تا جلسه6 نتایجی همچون راه اندازی کسب و کار مورد علاقم بیزینست خودم و… نتایجی عالی گرفتم به اندازه کار روی خودم) تو یسری اتفاقا داره میفته الکی داری به خودت زحمت میدی (نجوا اینجوری جلوه میداد انگار که مجبورم میکنن بخوام اصل رو رعایت کنم در حالی که خودم میخواستم نتیجه هرچند کوچک گرفته بودم و به خصوص حالم خوب بود حسم عالی بود) خلاصه امروز از صبح داشتم تسلیم میشدم ولی هی نجوا ها میومدم باز هم تو این حالت میگفتم مجید سکوت کن ذهنت بازی رو گرفته دست لطفا به هیچی فکر نکن و سعی میکردم به طلوع خورشید به زیبایی و تمیزی تهران عزیزم، درختها و کسب و کارهایی که داشتن با امید وفور رزق و روزی تجارتشونو شروع میکردن(من عاشق تجارتم میبینم لذتبخش برام) خلاصه سرمو گرم کردم تا رسیدم محل ولی خب چون سحرم نتونسته بودم برم پیاده روی و دویدن انرژی صبحگاهی شارژ نشده بودم کسل بودم دیگه گفتم مجید بیخیال باش رها کن.. داشتم میرفتم با همون کسل بودنم تو سایت(که اصولا وقتی حسی که باید داشته باشم نداشته باشم نمیرم تو سایت) صبح گفته بودم خدایا خداجونم یه نشونه بزرگ بهم بده و رفتم و میخواستم برم مرا به نشانه ام هدایت کن بزنم و چشمم به این فایل خورد گفتم مجید دانلود کن اینو ببین شاید همینه و سپاسگزارم ازین همزمانی و تلنگری که خوردم..
بینظیر بووووود بینظیییرررر … پر قدرت به لطف الله و آموزشهای استاد بینظیرم و عاشق همتونم
فقط به زودی زووود میخوام ببینمتون استاد.
سپاسگزارم
به نام خدا وبایاد خدا.سلام.استاد عزیزم ممنونم که منو روشن کردین چون واقعا این برام سوال بود چرا یه روز حالم خوبه یه روز بد.چرا یه بار احساس ارزشمندی میکنم یه بار نمیکنم واحساس بدی دارم به خودم.یه موضوعی که خیلی دوسدارم ادامه ش بدم اینه که صبح زود بیدارشم هروز به خودم میگم فردا حتما بیدار میشم اما نمیشه ودوباره بهانه میارم برا خودم.یا مثلا افرادی اطرافم هستن که منفی نگر هستن یه بار که باهاشون صحبت میکنم میگم دیگه باید این رابطه روکمتر کنم باید باهاش حرف نزنم اما بازم میرم سمتش .یا مثلا وقتی کتاب رویاهایی که رویا نیستن فصل اولشو خوندم استاد گفتن خودتونو تواون شرایطی که میخواید باشیدتصورکنین تصور کنین توخونه ی که دوسدارین نشستین غذامیخورین حموم میرین
من به محض این که خوندمش گفتم چه ایده ی خوبی وکلی ذوق داشتم
تا چن روز این کارو کردم ودیگه تموم یادم رفت.به نظرم تنها دلیلی که میتونم براش پیداکنم متهد نبودنمه ولی دارم کار میکنم ومطمئنم روز به روز بهتر میشم .در پناه خداباشیم هممون.دوستون دارم.
《بسم الله الرحمن الرحیم》
شنیدن این دوجمله طلایی باعث شد اصل از فرع را تشخیص دهم، متوجه شوم در چه مسیری هستم!!
_تازمانی که روی خودم کار میکنم نتایج هم در زندگی ام خلق میشوند،( خودم خلقشون میکنم)
جهان با ورودی کار میکند ورودی مناسب میدم نتیجه مناسب هم می گیرم
و حالا برداشت های من:
اگر عشق میخواهم باید عاشق شوم،باید عشق بی قید شرط بدهم چه از لحاظ بیانی وچه از لحاظ عملی،زیبایی میخواهم وارد زندگیم بشه باید زیبابین باشم باید به دنبال زیبایی باشم حتی اگر در جهنم هم بودم باز باید به دنبال زیبایی باشم؛در روابطم باید زیبایی درون افراد را ببینم و توجه کنم و یاد آور شوم به خودم که باید باورهای مناسب در باره هرآنچه که میخواهم بسازم
“”چرا که به هرآنچه توجه کنم از همان جنس وارد زندگی ام میشود””
به نکات رفتاری زیبای همسرم…
به نکات زیبای محل زندگی ام
و…
فقط باید درجست و جو زیبایی ها باشم،
باید تحسین کنم که حس سپاسگزاری در درونم شکل گیرد؛چرا؟
چون= حال خوب، و اینجاست که اتفاقات زیبا پدیدار میشوندو حالا اگر نازیبایی و یا تضادی مواجه شدم این را بدانم که می بایست معرض باشم واما همیشه به خودم یاداور شوم که من با این تضادها رشد تنها میکنم من با این تضاد ها ظرف وجودیم بزرگ میشود و تنها زمانی میتوانم رشد کنم که برای حل مسائل زندگی ام به بیرون از خودم به جست وجو نباشم …
استاد جان سپاسگزارم
شما واقعا موفقیت در تمام جوانب زندگی را آموزش میدهید و چه قدر صحبتاتون به جان میشینه
خدایا صدها هزار بار شکرت
به نام خدا
سلام
خدایا شکر که توی بهترین حالت و بهترین زمان ممکن هدایت شدم به این فایل
ی چند تا ذهنیت داشتم که برم سراغ فایل های توحیدی یا بررسی حجاب که وقتی وارد سایت شدم ی احساسی بهم گفت که بیام این فایل رو ببینم
اول فایل استاد که شروع کردی و چند تا الگوی ذهنی برام باز شد مثال انجمن معتادان توی ذهنم اومد که بیام توی کامنت ها بزنمش اما در ادامه فایل شما به خوبی بهش اشاره کردی و این موضوع منو دگرگون کرد
ی موضوعی که خیلی مهمه توی انجمن معتادان گمنام و به نظرم با توجه به آموزش های شما توی برنامه های شما
(پرهیز از یکبار مصرف) هستش
این خیلی تاکید میشه توی اون پمفلت های شروع جلسات و تاکید میکنه که باید پرهیز بشه و ی جمله ای با این موضو ع که مصرف یکبار کافی و هزار بار ناکافی هست ی همچین چیزی
خوب من هم توی برنامه های شما بودم کلی نتیجه گرفتم و واقعیت امر این بوده در مورد من که بعد کلی نتیجه و آرامش ی تضاد رفتن ی کارمند کلی منو به هم ریخت البته درست فکر کنم
اینه که من کلی روی خودم کار کردم کلی مواظب حرف زدن بودم کلی مواظب بودم که چه فرکانسی میفرستم و جهان پاسخ داد درآمد بیشتر شد اعتماد به نفس بیشتر شد افراد مناسب رو جهان وارد زندگی من کرد و من نتونستم اون افراد رو از طرف خدا ببینم و نتونستم دلیل نتایج رو سایت و آموزش ها و باورها بدونم و کم کم فاصله گرفتم از این شنیده ها و این مناظر زیبا و اتفاقات آرام آرام به سمتی رفت که طبق مسیر نبود
حالا این هم بود که من چون یسری آگاهی داشتم همواره بعضی وقتها صدای خدا رو میشنیدم و عمل میکردم و نتایج متفاوت بود
مثلا همین چند وقت پیش زنگ زدم به یکی از کاسب های که باهاش کار. میکردم و بعد ی چند دقیقه صحبت ی مقدار جنس فروخت به من اون هم گفت هر وقت داشتی پول بده خوب خیلی شرایطش خوب بود آزاد آزاد
به محض این که جنس ها خالی شد در مغازه من فهمیدم اشتباست و از طرف خدا ندیدم و بلافاصله ی پیام دادم به ایشون که شما لطف داری میدونم که پول نمیگیری ولی این روش با اون چیزی که من درک کردم در تضاده
بنده خدا کلی زنگ زد کلی پیام داد ولی من قبول نکردم و خدا شاهده همون روز بعد از همون محصول با ی قیمت فوقالعاده فروش داشتیم یعنی بعد اون تصمیم که طبق روال استاد بود
مثال دیگه:من داشتم روی خودم کار میکردم شرایط فوقالعاده بود ی کارمندی بود که به خوبی همه کارها رو انجام میداد و اصلا نیاز نبود من باشم زنگ زدم به یکی از دوستان برای ی ماشین گفت اتفاقا ی ماشین شاسی بلند دارم که بهت میدمش گفتم واقعیتش کنند الان اونقدر پول ندارم
گفت چکار داری بیا ببر ی مقدارشو بده بقیش رو چک بده
وسوسه شدم
خلاصه رفتم ی دسته چک گرفتم و رفتم ماشین رو آوردم اما این مسیر رفت و برگشت هی خداوند بهم میگفتی اشتباهه
خلاصه من ماشین رو آوردم و با فردا صبحش تصمیم گرفتم که برم پس بدم و بلافاصله به هیچی توجه نکردم بردم پس دادم باز صدای الله رو شنیدم و طبق مسیر حرکت کردم
بعد اون ماشین کلی زندگی من رو به بهبود بود فرض میکنیم من ماشین رو نگه می داشتم نگرانی چک ماشین رو داشتم
خرید مغازه و هزینه های جاری رو داشتم و بعد ی چند ماه اون کارمندی که کلی زحمت میکشید فرکانسمون جدا شد و رفت اون هم نبود من میموندم و ملی بدهی و نگرانی
خوب من ماشین رو نیاوردم
کلی نگرانی از من دور شد
کارمند مه رفت تونستم خودم رو جمع و جور کنم و کار رو به دست بگیرم چون نگران نبودم چون بدهکار نبودم
بعدی ی هشت ماه رفتم خونه ای که داشتم رو تخریب کردم بازسازی کردم با همون شیوه استاد عباسمنش نقد نقد نقد
و توی دوماه تموم شد اون خونه بعد خونه ی ماشین جدید بعد اون ماشین جدید ملی سرمایه گذاری برای ادامه کسب و کار بعد اون ی سرمایه گذاری توی حمل و نقل جاده ای کاری که داشتم و ی سرمایه گذاری مثل خرید سهامه هر ماه ی مبلغ خوبی رو میرسونه بدون تلاش
میتونست مسیر از این بهتر باشه
یعنی الان که میام میبینم فایل ها رو میبینم که کلی عقبم کلی فایل ارزشمند اومده که کوش ندادم
و اینها چقدر. میتونست به من کمک کنه
خوب اشکالی ندارد اینا تجربه شده
الان پخته تر شدم
میدونم چه جاهایی باز خداوند منو هدایت کرده به مسیر منو متعهد کرده به مسیر و خدایا شکرت از همون عوامل لیست میگیرم
مثلا من سقفم خیلی کوتاه بوده
من روی دیگران حساب کردم
من شک کردم که مسیر میتونه به من کمک کنه
و وارد شرایط جامعه شدم
و الان باز خداوند هدایت کرده منو و جای هیچ نگرانی نیست و خداوند پاسخ میدهد
خدایا شکرت
استاد عزیز خیلی سپاسگذارم بابت این فایل ارزشمند یعنی شما عملا از زندگی خودت از لذت رانندگی کردن توی ی طبیعت فوقالعاده میزنی و لازم نیست فیلم بگیری از صحبتات و این کار رو برای این انجام میدی که متعهدین هر لحظه به مسیر
متعهدین به گسترش زیبایی ها در جهان
و من سپاسگذارم از شما
سلام خدمت استاد عزیزم
سلام به خانوم شایسته گل
سپاسگزارم برای آماده سازی و تهیه این فایل
این فایل باید هر روز پلی بشه ، چون ذهن رو فرش میکنه که اصل چیه فرع چیه
باعث میشه بهمون یادآوری بشه که توی مسیر درست فقط بهتر و بهتر بشیم
من کلا دو ساله که با شما و سایتتون آشنا شدم
اما توی این مسیر بالا و پایین شدم
از سری دلایلی که بعد دیدن این فایل به ذهنم رسید براتون لیست میکنم
اولین مورد :عدم باور کامل و صددرصدی به این اصل که تمام اتفاقات زندگی من توسط من و افکارم رقم میخوره.چون اگه باور صددرصدی باشه ، دیگه من هر دری وری نمیشنوم ، با هر کسی همکلام نمیشم ، وقتم رو توی سوشال مدیا تلف نمیکنم
مورد دوم : عدم تمرکز روی یه مسیر که دارم ازش نتیجه میگیرم و مسیر راحت و آسونیه.
مثلا من میام دو تا فایل از شما میبینم ، دوتا فایل از فلانی تو یوتیوب یا اینستا نگاه میکنم ، دو سه کتاب میخونم ، از چند نفریم مشورت میگیرم
نتیجه این میشه که ذهن من فقط پر شده از اطلاعاتی که با هم در تناقضن و ذهن من نمیتونه تشخیص بده کدوم مسیر براش خوبه.
مورد سوم: عجله داشتن برای نتایج بزرگ
(بزرگ از نظر ذهن من).ذهن من دوس داره که نتایج کوچیکی که از این آموزهها بگیره رو ربط بده به شانس.اصلا یجورایی ما آدمها دوس داریم که همه چیز شانسی باشه برامون.چون ذهن براش سخته که بپذیره همه اتفاقات زندگیش رو داره خودش رقم میزنه.ذهن براش رنج آوره که زیر بار همچین مسئولیتی بره
مورد چهارم: تاثیر پذیری از شرایط بیرونی
بطور مثال یه اتفاق ناجالبی برای من رخ میده بعد ذهن چون اون اتفاق براش سنگینه برمیگرده برای فرار از اون موقعیت میره سراغ عادت های قبلیش.من افراد زیادی رو دیدم که سیگار رو ترک کرده بودن بعد به یه تضاد خوردن ، نتونستن ذهنشونو آروم کنن دوباره برگشتن به همون عادت سیگار کشیدن.یا برای مثال من به این درک رسیدم که یه سری عادت ها و شوخی های نامناسب دارم توی روابطم با اطرافیان و همین شوخی باعث شده که بقیه به من بیاحترامی کنن.خیلیا اومدن گفتن که بابا تو چقدر عوض شدی.باز فاز ورداشتی ما همون جواد قبلی رو میخوایم که شوخی میکرد.چقدر خودتو میگیری و همین موضوعات داشت روم اثر میکرد که با این فایل متوجه شدم بذار بقیه هر چی دوست دارن بگن.من رو مسیر درست خودم میمونم
مورد پنجم : احساس گناه از انجام یه اشتباه.ینی مثلا من یه کار اشتباهی رو انجام میدم و حتی واقفم که اینکار اشتباهه.مثه روز برام روشنه.تو یه شرایط سخت قرار گرفتم و اون اشتباه رو انجام میدم.بعد از انجام اون اشتباه ذهن من میاد تله احساس گناه و شرم رو برام میندازه.با اینکه خودش منو کشیده تو اون مسیر ولی بعدش خودش میاد شروع میکنه به من احساس گناه میده که آره همه چیز خراب شد.دیگه تو از مسیر درست خارج شدی و کارت تمومه.یه شرایطی رو برام میسازه که هیچ راه برگشتی به مسیر درست برام باقی نذاره.به نظرم ما باید با خودمون درصلح باشیم و خودمونو ببخشیم و بدونیم که نیاز داره به تکامل و تمرین و استمرار.اشکالی نداره که از مسیر درست خارج شدی.دوباره برگرد. تو اینجور موقعا به خودم میگم اون خدایی که منو خلق کرده خودش گفته صد بار اگه توبه شکستی باز آ .منو میبخشه و با آغوش باز میپذیره.به من سخت نمیگیره.طبیعت منو میشناسه من کی باشم که خودمو نبخشم.اینطوری حداقل اگه اشتباه کردیم یه راهی باز گذاشتیم برای بازگشت ولی اگه بیفتیم تو احساس گناه دیگه راهی نیست برای برگشتن و همون اشتباه رو هزاران بار تکرار میکنیم.
استاد چقدر هیکل فوقالعاده ای ساختید چقدر پوستتون عالی شده.چقدر اوضاع مالی تون تحسین برانگیزه.حتی من دقت کردم از موقعی که شما دارید به شیوه قانون سلامتی عمل میکنید،شیوه گفتار و کلامتون عوض شده.خیلی آرامتر ، دلنشین تر شیوا تر و فوقالعاده تر صحبت میکنید.همه اینا نشون دهنده اینه که زندگی شما رو به پیشرفت و رشده
شما استاد قدرت اراده رو عالی در شخصیتتون ایجاد کردید.به قول خانوم شایسته عزیزم واقعا شما استاد تشخیص اصل از فرع هستید.من از همه لحاظ تحسینتون میکنم
جمله طلایی شما تو این فایل که انگار یه چک آبدار و خوشمزه (برای آگاه شدن و بیداری) برای من بود اینه:
چقدر بعضیا سقف آرزوهاشون کوچیکه
این باعث میشه من سعی کنم استاندارد هامو ببرم بالاتر و تعهدی تر توی این مسیر حرکت کنم
فایل بسیار عالی بود من چندین بار بهش گوش کردم امیدوارم بتونم توی زندگیم هم بهشون عمل کنم
شاد ، سالم و سلامت ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
خداوند نگهدارتون
این کامنتم بی نظیره به خدا قسم عمیق اگر فکر کنی
سوالاتم بسیار سطح بالاس
من 10 روز هستش عضو سایت شدم
خیلی چیزها یاد گرفتم ولی کلی سردرگم شوم
به قول قرآن ولضالین شدم گمراه
من سردرگمی هامو میگم شماها جواب بدین اگه خواستین قطعا این کامنت بسیار مفید هستش
1_یک جایی استاد میگن که اگر فکر کنید ثروتمند شدن کار سختیه پس کار سختی میشه پس باید این باور رو عوض کنید ولی من در جاهایی دیگ دیدم که استاد میگن باید بها بدین باید قربانی کنید باید بعضی ناملایمات رو تحمل کنید این ها باهم چه فرقی دارن ؟
2_تو این 10روز فهمیدم حس خوب مساوی اتفاقات خوب که باعث بشه دقیقا همون حسو داشته باشی
این درست ولی یک چیز میگن باید با حس خوب کار کرد من وقتی کار میکنم تو سختی هستم چطور حسم خوب باشه؟
3_استاد یک جایی میگن همه چیز باور هستش حتی تو بعضی کامنت دوستان دیدم اینو ولی وقتی بیزینسو میبینم من باید تو یک کاری حرفه ای بشم مثلا شرکت اپل بخاطر باور اپل نشده بخاطر اینکه بهترین جنس رو ارائه میده اپل شده استاد عباسمنش بخاطر اینکه بهترین قوانین رو درک کرده بهتر از کسای دیگ برای همین بهترین هستش تو این کار پس نقش باور چیه؟
باور هدایت میکنه آیا اوکی باشه ولی همه چیز نیست تو یک کاری حرفه ای بشی مهم تر از باوره
اصلا مشکل همینکه تو کاری بهترین بشی
نظر شما چیه آره شما شمایی که کامنتو میخونی
4_این یکی تو این 10روز بشدت برام سواله
احساس و باور جدان یا یکی منظورم اینه:
من باید توجه کنم به چیزهایی که دوست دارم و احساسم خوب شه و نتیجه اتفاقات خوب هستش
و رو باورام کار کنم که نتایج عوض بشه اونم جدا با ورودی مناسب و منطقی
یا اینجوری که
من با ورودی مناسب احساس خوب پیدا میکنم و وقتی همین ورودی هارو تکرار میکنم خب شکر گزاری هم یک ورودی هستش دیگ وقتی این ورودی هارو تکرار میکنم باورم عوض میشه
من اینو درک نمیکنم
5_باور همون رسیدن به مرحله ناخودآگاه که آدم دیگ اتوماتیک همه چیزو انجام میده هستش یا نه باور یک سری ورودی های منطقی هستش که وقتی تو ورودی های منطقی خلاف اون میاری و هی تکرار میکنی تا ذهن بگه این منطقی تره یا اینم درسته و اونم اما این برام بهتره پس اینو قبول کنمه؟
6_بحث تمرکز
من وقتی رو یک چیز تمرکز میکنم مثلا پول که از روز دوم تصمیم گرفتم روش تمرکز کنم تصمیم گرفتم رو کار و برداشتن ترمزهای مالی و تجسم عمیق و باورهای مناسب مالی تمرکز کنم بعد چند روز آدم به چیزایی جدید میرسه که من به عزت نفس رسیدم این باعث میشه مباحث زیاد بشن و خب اینجوری نمیتونم همشو باهم جلو ببرم ولی از این ور هم عزت نفس خیلی مهم اومد به نظرم بعد من از این میسوزم که هر کی تو یک چیز پاشنه آشیل داره من تو همشون پاشنه آشیل دارم من چجوری تمرکز کنم ؟
آیا بهتره کارمو بکنم و بعد که عادت کردم بهش برم سراغ ذهنیت ؟
من کارم عکاسی پرتره بود قبلش کلی کار انجام داده بودم کاری نبودن که بتونم انجام بدم در واقع علاقه نداشتم بعد فهمیدم تو پرتره نمیتونم یه سری خواسته ها اومد من فهمیدم که باید یک کار دیگ بکنم رسیدم به یوتیوب و یک ایده ای بود خواستم انجام بوم و همه چیزو اوکی کردم خدا میدونه چقدر زمان گذاشتم نشد بعد یک ایده دیگ که دارم انجام میدم و شورت ویدیو هستش ولی تو این 10روز یک ایده رسیدم که میخوام اینو زود تموم کنم اونو اجرا کنم از کجا اومد من به اون زیاد علاقه نداشتم زیاد هم تاثیر خاصی نمیزاره تو جهان ولی ایده جدیده نیازه مهارت و تجهیزاته که تا حدی دارم بقیشم آموزش مبیبنم و اینکه علاقه دارم از همه مهتر ولی انجام دادنش به این راحتیا نیست مثل تمام کارهای دیگ ولی این یکم بیشتر با شرایط من خیلی سخته ولی باید انجام بدم شوق دارم چون هر کاری کردم جواب نداد اینو از درس هایی که از قبل گرفتم اومد و تصمیم گرفتم انجام بدم من خیلی کارا کردم به پول نرسیدم یا هم رسیدم ادامه نداشته
من که انجام میدم این ایده رو ولی شما اگه نظری دارین بگین چون شما با تجربه هستش و این برام باارزشه
خیلی چیزا دلم میخواد بنویسم پرم پر از حرف ولی بمونه برای بعد
راجب لیاقت و بلایی که سرم اورده و چقدر مهمه و عزت نفس و روابط که تو روابط من له شده ای تمام هستم اصلا همین باعث شد من بفهمم و آشنا بشم با این سایت چون اتفاقاتی برام میافته که شاخ در میارین و این ها ثابت کرد ذهنیتو
سلام وحید عزیزم
به سایت خوش آمدی، دمت گرم.
همه ی سئوالات رو نمیتونم تک تک بهت جواب بدم. یه چند تاییش رو شاید…
کار بهتر اینه که بری به بخش عقل کل و محتوای سئوالاتت رو دونه دونه سرچ کنی…اگه سئوالت رو کسی تا حالا نپرسیده باشه، بچه ها میان جواب میدن و اگه نمونه سئوالت باشه، که جوابش رو میخونی.
خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشی.
سلام به همه
جواب سوال اول :از زمانی که اولین بار فهمیدم جهان به فرکانسهای ما جواب میده خوندن کتاب راز بود
وای سراز پا نمیشناختم. انگاری دریچه ی بزرگی از جهانی نو بروی من باز شد خیلی خوشحال بودم که دیگه هیچیز و هیچکس نمیتونه مانع رسیدن به ارزوهام باشه
در واقع وقتی فهمیدم از جهنم فعلی میتونم به هر جایی که رهنم میخاد برسم انگاری همه ی اون ارزوهارو پیشاپیش بدست اوردم انقدر که خوشحال بودم
بعد کم کم از طریق استادهای دیگه و کتابهای دیگه وصل شدم هدایت شدم به اموزه های استاد عباسمنش
دیگه دنیا مال من بود یعنی الانم هست و اینکه بارها و بارها اینها برام تکرار میشد خیلی خوشحال بودم. نتیجه ش هم حذف ادمهای سمی از زندگیم بود که بزرگترین دستاوردم بود من از یک اسارت همیشگی نجات پیدا کردم
دومیش حذف بیماریهای داعمیم بود که این هم دستاورد بزرگی بود سومیش کسب و کار راه اندازی کردم. چهارم مهاجرت کردم. ووووو خیلی چیزهای ریز دیگه که اهمیتش کمتر از این چند مورد نبوده. ولی به ظاهر کوچیک بودن
جواب سوال دوم :
وقتی که میفهمیدم داستان چیه میرفتم سراغ عمل کردن به قانون و ول میکردم کار کردن روی خودم کلا مسیر و ول میکردم نتیجه ش میشد کسب و کاری که راه اندازی کردم به شکست مواجه شد و من دوباره بخاطر ترسهام رفتم سراغ کارمندی
و دوباره یه سری ادم سر راهم قرار میگرفتن که اعصابم و خرد میکردن
بی پولی میومد سراغم وووو
جواب سوال سوم :
نمیدونم داستان چیه که ما هر از گاهی با تمام اینکه میدونیم مسیر درست اینه و تمام خیر و خوبی و ثروت و سلامتی اینجاست تو این مسیره باز هم به بیراهه میریم
فکر کنم این ناخوداگاه ویران شده ی ماست که مارو میبره
یا اموزه های بعد از تولد که همش اشتباه بود هی وارد عمل میشه
مثل یه ویروس مثل یه کد مخرب هر از گاهی تلاشش رو میکنه و مارو به بیراهه میبره
وقتی افت میکنیم کلی ضرر میکنیم و رنج دوباره رو متحمل میشیم دوباره میرم سراغ قوانین جهان دوباره یادمون میاد که کد جدید بنویسیم
تا بعد در پناه حق
سلام استاد عزیزم
ترک اعتیاد واقعا کاریه که نمیشه توش تقلب کرد
ینی اگه تقلب کنی حتتتما نمیتونی ترک کنی
من شرمنده ام چون همیشه توی دوره قانون سلامتی تقلب میکنم
و توی ذهنم همیییشه این منطق هست که حالا یبار که اشکال نداره
در برابر خواسته کثیف ذهنم مقاومت نمیکنم اشکال نداره حالا بزار خوش باشیم
مننن میییتتتتوووووونمممممم از این مرحله گذر کنم
ینی توی ذهنم میگم بابا من به مرگ میخندم مثل گربه چکمه پوش میگم اشکال نداره من به روش اشتباه میخندم حالا یبار چیت کنم
دیگه همین یباره
و باااووورررر کنید به خودم اومدم و حالا وضعیت جسمانیم به شدت به هم خورده
بدنم قند سوز شده همش گشنم میشه
همش درحال گشنگی کشیدن هستم
بدنم پره جوشه
سرم شوره داره
خوابالو هستم همییییشششششه
پاهام همیشه گر میگیره
بدنم گرمش میشه تب دارم
اکثر به خاطر رعایت نکردن قانون سلامتی افسرده ام حدقا خفته ای یکبار و این توی روابطمم اخلال ایجاد کرده
توی تمام زندگیم نفوض کرده چون احساس بدی دارم که نمیتونم ترک کنم
و باعث میشه از افسردگی رو بیارم به خوشی های پوچ
مثل خوردن و فیلم دیدن
در یک باتلاقی گیر افتاد که احساس میکنم هررررچقدر اراده داشته باشم هیییچکاری نمیتونم بکنم
تقلب هام باعث شده نسبت به ارادم بی اعتماد باشم
و به خودم میگم تو هرررتصمیمی میگیری متعهد نیستی و حرفت اعتبار نداره
چقدددررررر هم احساس پشیمانی دارم معدم درد میکنه شکمم باد میکنه کارامو نمیتونم انجام بدم
تصمیم صدرصد میگیرم که حتما حتما حتما دیییییگگگگگگگگه چیت نمیکنم
و برای یاد آوری یک نشانه ای برای خودم میزارم
تقلب تعطیل وسلام
توجهم روی کانون تمرکزمه
و خوشحالیم و لذتم از همین طریقه
سلام می کنم به استاد عزیزم به خانم شایسته عزیز و دوستان عزیز.
من قبل از دیدن این فایل باوری در ذهنم داشتم که در ناخودآگاه من بود و بهش عمل می کردم نه آگاهانه!!وقتی به نتیجه ی قابل توجهی دست پیدا کنی که دوست داشتی که داشته بودیش و الان بهش رسیدی،دیگه ادامه نمیدی، و حرف استاد خیلی قابل تامل است که خوشی زیر دلمون رو میزنه ،چون به نتیجه ای خواستیم ،الان رسیدیم و این رو برای خودمون دلیل قرار می دیم که دیگه ادامه ندیم ،ولی وقتی به عادت های قبلیمون بر می گردیم ،همون نتایج قبلی به سراغمون میاد ،شما تا موقعی نهالت در هر زمینه خوب رشد می کنه که بهش آب،کود و رسیدگی بهش بدی و از موقعی که قطع کنی اون روش رو نهالت رشد نمی کنه و از این بابت گلایه مند هستی که چرا نهالم رشد نمیکنه (الان دیدی تنه اش بلند شده و برگ داد ولی دیگه رشد نمی کنه) و نتایج ما بر اساس همون ورودی های ما هست. به قول استاد جهان ،جهان تکرار هست تا موقعی که به تکرار عادت های خوب و افکار خوب در هر زمینه ای بپردازی نتیجه اش رو خواهی دید و پیشرفت می کنی نسبت به روز قبل ولی کافیه یک روز قطع کنی و متوجه خواهی شد که نتیجه ای عایدت نمیشه و نتیجه همون عادت ،عایدت میشه.
از خداوند بی نهایت سپاسگزارم که همیشه در حال هدایت انسان ها هستش و با یکی از دست هاش روی زمین آشنا شدم که آگاهی های لازم رو میده و همینطور تشکر می کنم از استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز که زحمت می کشند و این آگاهی ها رو در اختیار من قرار می دهند.
میشه چیزی گفت اصلا؟؟
میشه توجیه کرد؟؟
کاش موضوع فقط ظواهر بود و گوش دادن و نوشتن
اما فرای اینهاست
فرکانسه باورها رفتاره
یه وقتایی ظاهر همه چی اوکیه و انگار خودتم نمیدونی تو چه راهی هستی
شایدم حست آلارم داده اما چون حواست به درونت نبوده و تو ظواهر گیر کردی همش چسبیدی که خب باورام رو دارم درست میکنم
در حالی که باورات چیزی جز اون حس و اعمال و نتایج روزانه و هفتگی و ماهانه ت نیس
اما فکر میکنی نه این یه چیز جداست و حالا به وقتش جواب میده
به قول یکی از دوستان حتی میری تو فاز اینکه اینا شبه علمه علمی نیس و….
خیلی بده
خیلی خیلی خیلی بده
گمراه باشی و هرگز هیچی نفهمی بهتر از اینه بذاری مشکوک بشی و ناامید
من که سرم پایینه
نمیدونم آدم چرا با خودش این کارو میکنه؟؟
چرا به قول شما خوشی بهش نمیاد؟؟
این لیاقت و ارزش چیه که انقد مهمه و چرا انقد شرط و شروط براش گذاشتیم که یچیز ساده سختمونه
من که به خودم خیلی بدهکارم
در مورد سوالی که پرسیدید 2 تا دلیل رو مانع میدونم یکی مغرور شدن و توهم دانایی
اینکه بلدم بلدم راه بندازم اینکه فنجونم همیشه پر باشه اما متوجه شدم نه تنها هرروز متولد میشم و باید بدونم هرروز یه روز جدیده و از نو شروع کنم بلکه هر لحظه باید فرض رو بر این بذارم که خب چی یادبگیرم من الان چیزی بلد نیستم
دومی اینکه قدر و ارزش خودم رو ندونم
این دوتا عین یه سم تمام انرژیم رو گرفت
عین یه شئ زرد رنگه
وقتی بدونی طلاست با جون و دل تو جعبه میذاری و مراقبشی
وقتی فکر کنی بدل و بی ارزشه پرتش میکنی به دورترین قسمتی که میتونی
تفاوتش همین قدره