مروری بر آموزش‌های استاد عباس‌منش در سال 87 | قسمت 1 - صفحه 8 (به ترتیب امتیاز)

355 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    طاهره نورانی زاده گفته:
    مدت عضویت: 2452 روز

    سلام بر استاد قشنگ و مهربان و عزیزم، خانم شایسته زیبا و همه دوستان هم فرکانسی

    من از این فایل آموختم که استاد با عمل کردن بر آنچه میگن و میگفتن همیشه در مسیر پیشرفت و ارتقا در کوتاهترین زمان ممکنه بودند، توی این فایل از رفتن تو دل ترس گفتن، ترس های فلج کننده، ترس هایی که توان حرکت رو از آدم میگیره و میبینی مدت ها گذشته و تو هیچ اقدامی نکردی ،می خواهم اینجا چند مورد از مواردی رو بگم که من ترسیدم ولی تو دل ترسم رفتم و دیدم هیچ اتفاقی نیافتاده

    اولیش مهد کودک فرستادن پسرم تو سنه سه سالگی با وجود وابستگی عمیقی که متاسفانه توی اون سال‌ها بهش داشتم. اون روزها اولین بار بود که کتاب بازی زندگی اثر فلورانس اسکاول شین رو میخوندم که نوشته بود مادران نگران عامل بوجود آوردن اتفاق های بد برای فرزندانشان هستند و گفته بود فرزندتون رو به خدا بسپارید و عجیب بر دلم نشست و باعث شد خیلی سریع برای فرستادند به مهد اقدام کنم و کمی نفس بکشم و خودم باشم و چقدر پسرم هم مستقل شد و چقدر اتفاق های خوب برای من افتاد آزادی عمل بیشتر باشگاه رفتن و غیره

    دومین باری که یادم میاد تو دل ترس هایم رفتم بیرون رفتن مثل رستوران تنها با پسرم وقتی همسرم نبود تا عکس های قشنگ برای اینستاگرامم بگیرم و ذوق گرفتن عکس های قشنگ من رو به حرکت واداشت کاری که قبلا هرگز نمیکردم و این کار توی اعتماد به نفسم گشتن شهر به تنهایی و کشف تازه ی شهر بسیار تاثیر گزار بود.

    انجام یه سری کارهای بازسازی خانه و زنگ زدن به متخصص کار بدون حضور همسرم

    الان فقط این موردها به ذهنم میرسه که اخیرا روی داده ولی مطمینم که رفتن تو دل هر ترسی کلی ظرف وجود آدم رو بالا میاره و دیدش رو وسیع و اعتماد به نفس رو قویتر میکنه و کلی فرصت ها و لذت های جدید به وجود میاره

    ترس هایی که باید تو دلشون برم

    رانندگی کردن باید واقعا انجامش بدم دیگه

    اقدام برای گرفتن مدرک مربیگری ورزش خیلی بهش علاقه دارم. به امید خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    امین اطمینان گفته:
    مدت عضویت: 2438 روز

    سلام

    من هم از صحبت کردن توی جمع می ترسیدم اما حالا نه تنها دوره آموزشی برگزار می کنم بلکه ویدیو هم از خودم می گیریم و تو کانال آموزشیم می ذارم

    امروز بهم الهام شد که بجز کانال توی آپارات هم ویدیو بذارم

    طبق گفته استاد که باید اهل عمل بود فورا در اتاق را بستم که کسی مزاحمم نشه و بتونم ویدیو را ضبط کنم

    40 دقیقه ویدیو ضبط کردم بدون هیچ یادداشتی و حتی جاییش مطلب را فراموش کردم اما ضبط را متوقف نکردم و ادامه دادم تا ویدیو کامل شد

    بعد توی آپارات ثبت نام کردم و ویدئو را اپلود کردم لینک ویدیو را تو کانالم گذاشتم

    الان که چند ساعت گذاشته 22 نفر ویدیو را دیدند

    نمی دونم چرا جدیدا کاری بهم الهام میشه حس می کنم که با انجام اون کار بیزنس شخصیم تغییر بزرگی می کنه و انگیزه برای انجامش زیاده

    اگرچه وقتی انجام میدم دقیقا اون نتیجه به دست نمیاد اما من خوشحالم که به الهامات با کمترین فاصله عمل می کنم در مقابل نتایج تسلیم و رها هستم

    ممنونم از استاد و خانم شایسته

    موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1162 روز

    مروری بر آموزه های استاد عباس منش در سال 87.

    میخاستیم مهمونی بریم .منتظر پسرم بودیم گفت نیم ساعت دیگه میرسه ،اومدم تو فایلهای دانلودی وهدایت شدم به این فایل .

    دیدم تایمشم خوبه گفتم بزار این فایلو گوش بدم.

    تو این فایل کاملا مشخصه که استاد روند تکاملی خودشونو طی کردن والان چقدر رشد بزرگی کردن.

    نمیخام دنبال عیب وایرادهاشون بگردم یا بخام با الان مقایسه کنم ولی برام‌ جالب بود که استاد انقدمیکنن که عجله نکنید،هرچیزی باید روند تکاملی خودشو طی کنه .آرام باشید تا نتایجها رو ببینید!حالا میفهمم برای چی انقدبه این موضوع تاکید دارن.

    انصافا که استاد عزیز،هر آموزشی که به ما میدن با توجه به تجربیات خودشون هستش .

    این موضوع به همگی ماثابت شده .

    پس لازمه ی رسیدن به موفقیت ورشد بیشتر ،صبر کردن ،ایمان داشتن ،تلاش وپشتکار داشتن ،احساس لیاقت در خود دیدن ،پی به ارزشمندی های خود بردن وادامه دادن ولذت بردن از این مسیر هستش.

    منی که دارم این الگو رو میبینم باید بدونم که هرچیزیو میشه بدست اوورد.به هر خواسته ای میشه رسید،فقط کافیه همه چیو دست زمان بسپاریم وتمرکزمونو روی تغییرات فرکانسی خودمون بزاریم.

    آخه یه زمانی بود که برای انجام هر کاری ودیدن نتیجه ی اون کار،حرص میکردیم که چرا نمیشه؟!

    چرااین چیزی که میخواهیم اتفاق نمیفته؟!

    انقد تو احساس بد می‌رفتیم که زمان برامون سخت وزجر آور می‌گذشت.

    تا یه کاری میکردیم دلمون میخاست به عانی نتیجشو ببینیم که اگه نمیدیدیم ،خیلی جاها بیخیال اون قضیه میشدیم.

    یه کم صبر، یه کم حوصله اصلا تو کارمون نبود.

    پرتوقع وپر ادعا بودیم .

    خب نتیجه ی خاصی هم عایدمون نمیشد.

    کار اشتباه اگه میکردیم توقع داشتیم خدا زود فراموش کنه اما وقتی یه کار مثبتی میکردیم مثل طلبکارا با خدا حرف می‌زدیم .

    واسه خودمون اعجوبه ای بودیم !

    استاد عرض کردن که مشکلات باعث رشد ما هستن.

    چیزی که تا چند سال پیش هیچ درکی ازش نداشتم .

    بیخود کرده مشکل پیش بیاد ؟!

    برای چی ؟!چرا همش سر ما میاد؟!

    چراانقدبد شانسیم ؟!

    من می‌دونم همه ی اینا به خاطر بی عرزگی همسرمه؟!

    ارع اون‌هیچی بلد نیست!

    تقصیر خانوادشه !اونا بلد نبودن به بچشون چیزی یاد بدن!

    چقدر بی مسولیت بودن !چقدر همسرم بی مسولیته!

    خدایا این چی بود سر راه من گذاشتی؟!

    برای چی من عاشق این شدم ؟!

    آخه چرا فریب وعده وعیداشو خوردم ؟! اینکه هیچی بلد نیست!

    چه جوری پس پولدار بشم ؟!

    چ جوری حال خودمو خوب کنم ؟!

    چه جوری خوشبخت بشم؟!

    گند زدم به زندگیم ! این زندگی اون‌چیزی نبودکه من آرزو داشتم !

    دقیقا تا چند سال پیش متاسفانه بنده چنین افکاری داشتم .

    دقت کردید،از همه طلبکار بودم !

    بدون اینکه خودم حرکتی بزنم ازهمه توقع خوب کردن ورسوندن به خواسته هامو داشتم.

    از خدا هم خیلی زیاد گله مند میشدم .

    واقعن نمیدونستم‌سهم ونقش من تو این زندگی یا بهتره بگم تو این جهان چیه ؟!

    نمی‌دونستم اکثر این مشکلات چیزایی هستن که خودم دعوتشون میکنم .

    خودم از جهان درخاست ایجاد مشکل میکنم ؟البته که ناآگاهانه!

    مشکلات باعث رشد ما هستن ولی نه اینکه خودت دامن بزنی برای به بوجود اومدن مشکل !

    نه اینکه وقتی پیش میاد اصلا نفهمی که چطور با اون مشکل مقابله کنی!

    من مشکلات رو میدیدم اما راه مقابله با اونا رو بلد نبودم .

    در نتیجه اون‌مشکلات هیچ وقت باعث رشد من نشدن که هیچ ! اتفاقا مشکلات منو بیشتر هم میکردن.

    وعلت همه ی اینا رو عوامل بیرونی میدونستم .

    عالم و آدم مقصر میشدن جز خودم .

    خیلی خودمو قبول داشتم .

    با خود خواهی تمام ،فقط از دیگران توقع میکردم.

    تمرکز روی خودم !

    توجه وتغییر روی افکار وباورهای خودم !

    تغییرفرکانسی!

    داشتن احساس خوب!

    صلح با درونم !

    هماهنگی بین ذهن وروح!

    سپاسگزاری!

    دیدگاه خدایی داشتن!

    دست از تغییردیگران برداشتن!

    توکل کردن همراه با صبر!

    احساس لیاقت داشتن!

    کنترل نکردن دیگران !

    کنترل ذهن!

    اعراض!

    ورودیهای مناسب!

    دیدن مثبت‌های دیگران وتوجه به مثبتهاشون!

    ایجاد خودباوری!

    صحبت نکردن در مورد ناخواسته ها!

    کانون توجه به هر چیز مثبت!

    وااااای خدای من با همه ی این کلمات بیگانه بودم وهیچ درکی از هیچکدوم نداشتم .

    خدایا شکرت واقعن شکرت !

    تازه الان متوجه میشم که بله در طی این چند سال تغییرات زیادی کردم .

    که مهمترین واصلی ترینش رو این می‌دونم که دست از تغییر دیگران برداشتم.

    وفهمیدم که خودم عامل هرچیزی بودم و هیچ کس هیچ کجا مقصر نبوده !

    همه چی از درون من وبا من بوده!

    وقتی اینجا آروم گرفتم ونقص به این بزرگی که تو دنیای بیرون دنبال خوشبختی وآرامش می‌گشتم رو از بین بردم ،خدای خوب ومهربون رو هم پیدا کردم.

    خدا رو که پیدا کنی وباورش کنی دیگه همه چی حله!

    مشکل میاد خب بیاد،به قول استاد حلش میکنیم .

    ارع سخته ،تو عمل خیلی سخته ولی اگه بتونی با اصول قوانین جهان پیش بری، جدن رشد میکنی .

    من اینو به عینه تو این 7ماه اخیر دیدم.

    چون با مشکلات مختلفی مواجه شدم هم از لحاظ عاطفی با همسرم ،هم به لحاظ مالی،هم روابط با دیگران ،هم سلامتی خلاصه همه جوره داستانی داشتم اما خیلی خوشحالم که تونستم خیلی خیلی بهتر از گذشته عمل کنم .

    اصلا به هم ریختگی گذشته رو نداشتم .

    اصلانگرانی هایی مثل قبل رو نداشتم.

    ترس اومده ورفته چون مهارش میکردم.

    هرجا که تونستم خدا رو یاد کنم وهمه جوره بهش اعتماد کنم واقعن اون مشکلم به بهترین شکل ممکن حل شده .

    هرجا که به خودم تکیه کردم ،جزضعف وناتوانی در خودم چیزی ندیدم .

    پس همه چی ،همه ی قدرت ،دست خودشه .

    وقتی خدا رو داشته باشی باخت نمیدی .

    وقتی خدا رو داشته باشی ،مشکلات برات وحشتناک ب نظر نمی‌رسه .

    میدونید راه حلهای خوبی سر راهت میزاره البته به شرط اینکه بهش ایمان داشته باشی.

    چطور ایمان خودتو میخای نشون بدی؟!

    در وحله ی اول باید صبور باشی .

    باید مثل انسانهای متوکل اجازه ندی احساست بد بشه واحساستو خوب نگه داری.

    چون فهمیدی از قدرت تو خارجه و باید به یه چیز قدرتمند دیگه ای تکیه کنی پس کی بهتر از خدای مهربونمون .

    با هر بار تجربه ،تازه عقلت درست کار می‌کنه ودست از کارای بیهوده برمیداری.

    حرف اضافه نمیزنی.

    همه چیو تحت اختیار خودش میزاری .

    درواقع رها میکنی ومیسپاری به خدا.

    ودر آرامش به زندگیت ادامه میدی تا ببینی چی پیش میاد.هرچی پیش اومد میپذیری .چون بازم نمیدونی چرا وبه چ علت موضوعی پیش اومده ؟!

    ایمانت رو باید تا آخر مسیر ینی تا زنده هستی ادامه بدی .

    تو غافل از هرچیزی هستی وخدا قادر و توانا به هرچیزی .

    واینکه تو باورش کردی که خدا برای تو چیزی جز بهترین نمیخاد.پس با اعتمادت ،هر جا که هدایتت می‌کنه برو.

    به هرچی که هدایت میشی بپذیرش .

    چشم .امیدوارم که جا نزنیم .

    امیدوارم که همانطور که با جون ودل این باورها رو پذیرفتیم تو عملکردهامون هم به همین قشنگی نشون بدیم .

    خدایا عاشقتم .میخامت خیلی زیاد.

    عباس منش عزیز شما هم که جای خود دارید.

    چون با شما هستم خدای خودمو پیدا کردم.

    ایمان من با آموزه های درست وبه جای شما داره شکل قشنگی به خودش میگیره .

    در هر لحظه با پیش اومدن هر مسئله باید ایمان خودمون رو به خدا نشون بدیم .امیدوارم این تمرینابقدری قویمون کنه که بتونیم راحتر از پس مشکلات بزرگ بربیاییم.

    اینکه با هر بار تجربه به مشکلات قبلی خودم نگاه کنم خیلی بهم کمک می‌کنه که نگران نباش ،این نیزبگذرد.

    تو فقط توکل کن وهر کاری که لازمه ودر توان تو هستش رو انجام بده وبه بقیش کاری نداشته باش .

    خدایا ازت ممنونیم که درک و آگاهی ما را هرروز بیشتر از دیروز میکنی.

    استاد جان سپاسگزار از وجود شما.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1259 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    قدرت درونی و اینکه چرا مشکلات و تضادها برای ما مفید هستند؟

    افراد نمی دانند که :

    مشکلات و تضادها به چه میزان می تواند به بهبود و رشد آنها کمک کرده و چه قدرتی برای تغییر و بهبود اوضاع نامناسب به نفع انها را دارد.

    افرادی که به خواسته های خود دست نمی یابند:

    واقعا عاشق دستیابی به خواسته های خود نیستند. باید مانند کودکان فکر و عمل کنیم:

    کودکان ذهن استدلالی ضعیف تری نسبت به ما و نیمکره ی راست قوی تری دارند که نیمکره ی دریافت الهام و شهود الهی است.

    چند مرتبه قادریم اگر شکست خوردیم از ابتدا آغاز کنیم؟

    بسیاری از ما با اولین شکست نا امید می شویم اگر عاشق رسیدن به اهداف خود نباشیم: به هیچ وجه نمی توانیم به آنها دست یابیم .

    تمام تمرکز ما باید بر هدفمان باشد رسیدن به هدف باید به قدری برایمان اهمیت داشته باشد که قدم های کوچک روزانه برای تحقق آن برداریم البته:

    این به معنای وابستگی به خواسته ها نیست

    زندگی ما توسط : تصمیماتمان ساخته می شود نه: شرایطمان

    ما لحظه به لحظه در حال : تصمیم گیری هستیم حتی اگر تصمیم نگیریم: تصمیم گرفته ایم که تصمیم نگیریم

    زندگی ما توسط: تصمیمات مان رقم می خورد

    تصمیم گیری مانند : عضله ای تقویت می شود به اندازه ای که تصمیمات بیشتر و درست تری می گیریم: در انجام این مهارت به کسب مهارت دست می یابیم.

    شک و تردید: بدترین عامل در فرآیند تصمیم گیری است

    افراد موفق: سریع تصمیم می گیرند .

    افراد موفق: از آموخته های خود در زندگیشان استفاده می کنند

    افراد به سه دسته تقسیم می شوند:

    کتاب می خوانند و استفاده می کنند و موفق می شوند

    کتاب می خوانند و استفاده نمی کنند و موفق نمی شوند

    کتاب نمی خوانند

    هر زمان کتابی می خوانیم به نکته نکته ی آن عمل کنیم و نکات مهم را یادداشت کنیم

    اگر می خواهیم نتایج خوبی نسبت به گذشته کسب کنیم باید بتوانیم:

    متفاوت فکر و متفاوت عمل کنیم

    حتی اگر می خواهیم اشتباهی مرتکب شویم: اشتباه جدید مرتکب شویم

    اگر خواهان تغییر واقعی هستیم باید :با تعهد به تمرینات دوره عمل کنیم

    اگر به دنبال نتایج واقعی هستیم : تمرینات را به درستی عمل کنیم

    همواره از خود انتظار و توقع بیشتری داشته باشیم و سطح استانداردهای خود را بالاتر از عموم جامعه قرار دهیم. افراد به دو دسته تقسیم می شوند:

    افرادی که از خود انتظار بیشتری دارند

    افرادی که از دیگران انتظار بیشتری دارند

    باید انتظار زیادی از خود داشته باشیم : از پتانسیل های درونی خود بیشتر استفاده کنیم

    توانایی های پنهانی زیادی در ما وجود دارد که اگر استانداردهای خود را بالاتر ببریم:

    بروز خواهد کرد

    ترس بزرگترین عامل: عدم موفقیت است

    زمانی که می خواهیم برای تحقق خواسته های خود قدم برداریم : ترس ها به سراغ ما خواهند آمد

    ترس باعث می شود: نه به جلو و نه به عقب حرکت کنیم و ثابت بمانیم به مشکلات پیش رو برای تحقق خواسته هایمان فکر نکنیم: باعث می شود که بترسیم و قدمی برای تحقق آنها بر نداریم

    تنها راه غلبه بر ترس : مواجهه شدن با آن است پس از غلبه بر ترس متوجه می شویم:

    تمام ترس های ما : واهی و پوچ بوده است

    رسیدن به هدف : کار سخت و دور از دسترسی نیست

    اگر به شیوه ای متفاوت فکر و عمل کنیم: شرایط به نفع ما تغییر خواهد

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    احمد خدادادیان سردابی گفته:
    مدت عضویت: 662 روز

    به نام الله که بخشاینده و با رحمت و بسیار وهاب است

    سلام خدمت استاد عزیز و گرامی و خانم شایسته مهربان و همه دوستان عزیزم در این مسیر زیبا

    خداوند رو سپاسگزارم بابت این مسیر زیبا و توحیدی واین فایل پر از آگاهی

    یادم استاد در سال 87 من خدمت سربازی بودم اونجا یه دوستی داشتم که خیلی باهم رفیق بودیم من در اون سالهای جوانی اصلأ قوانین جهان هستی رو نمی‌شناختم یادم که این دوست عزیزم ازم پرسید که به چه کاری مشغول هستی و من گفتم کار جمع آوری ضایعات وخرید و فروش که به من پیشنهاد دادن که بیا کار فنی یاد بگیر و ایشون که تو کار آسانسور بودن به من هم پیشنهاد دادن ومنم چون کار فنی خیلی دوست داشتم وارد این کار شدم وخدارو سپاسگزارم که به من عزت نفس و اعتماد به نفس داد تا این کارو یاد بگیرم و میلیاردها تومان پول بسازم از این کار ولی از زمانی که قوانین جهان هستی فهمیدم ودارم روی خودم کار میکنم خودم وارد چالش‌های بزگترین کردم دارم کارت بازرگانی خودمو میگیرم ودر کنارش زبان انگلیسی که علاقه شدیدی بهش دارم میخونم خداوند به من گفت که این دوتا کارو به سر انجام برسونم الان که با شما همکلام هستم بیشتر کار های کارت بازرگانی خودمو انجام دارم وفقط دیپلمم مونده که دارم امتحان میدم وچند تا امتحان دیگه مونده تا دیپلم نظام جدید خودمو بگیرم و زبان انگلیسی رو خدارو شکر خیلی پیشرفت داشتم که با علاقه ای زیادی که دارم تا یک سال این زبان رو مثل زبان مادری صحبت خواهم کرد شاید هم زمان کمتری زمان ببره

    خوب استاد عزیز این مسیری که من طی کردم مثل مسیر تکامل شما هست پا گذاشتم رو ترسم با اینکه هیچ سر رشته ای از کار آسانسور نداشتم ولی کسی نیست در اصفهان و ایران که به اندازه من فنی مهندسی در نصب آسانسور بهتر باشه چون واقعاً علاقه به کارهای فنی داشتم از آن زمانی که من وارد این کار شدم 10-15سال می‌گذره واین زمان کمی نیست کسب تجربه های گوناگون خیلی وقتها شده کارو اشتباهی نصب کردم وشاید دو سه روز زمان برده تا اصلاح کنم ولی همیشه به خودم میگفتم طوری نیست تجربه میشه و خداوند رو سپاسگزارم که منو به نقطه رسونده که باز هم جای پیشرفت هست ولی میخوام وارد چالشی که خداوند بارها و بارها به من الهام کرده بشم واون کار تجارت کالاها و تجهیزات آسانسور وغیره هست بشم و می‌دونم این کار راهم با تکامل و عزت نفس بالا و اعتماد به نفس بالای که دارم میتونم در مدت زمان کوتاه شاید چهار الا پنج سال به بزگترین تاجر جهان تبدیل بشوم خدارو هزاران بار سپاسگزارم که منو لایق دونست تا در مسیر شما حرکت کنم و همسفر در این مسیر زیبا با شما انسان های خوب ویکتا پرست باشم Nice to meet you ostad abasmanesh

    می‌بینمتون در پردایس زیبا تون یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    حسین گرزدین گفته:
    مدت عضویت: 1921 روز

    سلام

    بعد از اینکه کلمه بگذار ریشه ها محکم شوند که نتایج و ثمره ها خواهد آمد رسیدم کاملا فهمیدم که چرا به این فایل هدایت شدم و دارم گوشش میدم،راستش خیلی وقت بود تو سایت بودم دوره هایی هم گرفته بودم اما ب قول استاد انگار عاشق هدفم نبودم چون عمل خاصی نمیکردم تا اینکه ۱۵ روز پیش خدا به بهترین و دقیقترین اولین تلنگر تو تمام مدت زندگیم رو بهم زد و من بلافاصله اون تلنگر رو گرفتم شاید تو دو سه روز تحلیل فقط فهمیدم هدف اون ضربه از سمت جهان چی بود. هدفش دقیقا همین بود که بفهمونه به من تو داری مسیر قبلی زندگیت رو ادامه میدی ولی خیلی پررو میگی که خواهان نتایج جدید هستم، از اون روز من جدی شدم من متعهد شدم و به تعهدم پایبند موندم و الان دارم درک میکنم که واقعا سید چی میگفت که من تمام وقت تو بندر داشتم رویه خودم کار میکردم و تویه این حرفش فقط دو تیکه ش برای من الان مهم شده ۱.تمام وقت ۲.کار میکردم.

    تمام وقت که واقعا تمام وقت هستش وقتی کسی متمرکزه تو خوابم داره به سمت اهدافش میره این چیزیه که این روزها دارم میفهممش و دارم لمسش میکنم. ولی کار کردن رو با گوش دادن مداوم فایل ها تو ان روز ها دارم درک میکنم که دوست عزیز حجم اطلاعاتی که داری حملشون میکنی اصلا و تحت هیچ شرایطی مهم نیست آیش تویه قرآن که دیگه همه میدونن خدا چی گفته ، بعد از گوش دادن این فایل کامل به اون کلمه رسیدم و بهم الهام شد که منظور از اینکه روی خودم کار میکردم همون کیفیت کار کردن روی خودمه نه فقط ی سری فیلم و صدا گوش دادن واقعا خیلی فرق میکنه شنیدن یا دیدن یک چیز تا درک و لمس کردن اون مفهوم بچه ها وقتی تو تصمیمتون تویه زندگی جدی میشین واقعا نمیدونین چقدر همه چی فرق میکنه و نگاهتون به همه چی عوض میشه چقدر زاویه دیدتون به همه چی فرق میکنه، همین زاویه دید بعدا خودش چه چیزایی رو بهتون نشون میده که متحیر میشین چه چیزایی دارین تو زندگیتون ولی نمی دیدینشون.

    آره مثه بچه باشید مثه بچه

    یه بچه شرایط حالیش نیست فقط میخواد

    یه بچه افتادن حالیش نیست باز بلند میشه(بگو صد هزار بار بیفته)

    یه بچه اصلا نمیبینه بقیه چجور نگاش میکنن

    یه بچه اصلا به فکرشم نمیاد بقیه چجور دربارش فکر کنن

    یه بچه وقتی ی چیزی رو میخاد دنیا براش سفید میشه و فقط اون هدفش رو مثه یه لکه سیاه میبینه و فقط اونو میخاد

    یه بچه تا بهش داده نشه دست بردار نیست

    و بقول خودش تو کمتر از ده ماه میرسه رو صحنه و جوری حرف میزنه انگار سال ها رو صحنه بوده واقعا فکر میکنین نترسیده؟ واقعا فکر میکنید ی وقتایی نگران نشده؟ قطعا شده، ولی بقول خودش ترس هست همیشه هست مهم اینه ایمان بهش بچربه مهم اینه ایمان ترس رو خورد کنه مهم اینه شما بهش بها ندید و ندید و ندید تا آخر خسته بشه از دستتون و بشینه یه گوشه و فقط نگاتون کنه.

    من کاملا حرف استاد رو درباری عضله تصمیم گیری درک میکنم چون تازه اینجور شدم (اصلا اون تلنگر که بهم زده شد خب الان عاشقش شدم زندیگمو زیر و رو کرد واقعا عاشقشم) هر چیزی که به قلبم میاد، خودتون میدونین الهام چجوریه رو بلافاصله عملیش میکنم بچه ها واقعا بلافاصله ها و واقعا جواب میده امتحانش کنید خودتون میفهمید اونایی ک امتحانش کردن که کاملا میفهن چی میگم، یکیش رو مثال میزنم براتون تا بگم چجوری شد من شب از سرکار اومدم تا جایی ک تونستم مشغول فایلا شدم تا خوابم برد یعنی ی جوری بود ک نتونستم جوری ک میخام فایلا رو گوش بدم و استفاده کنم، خلاصه من خواب افتادم و صبح دقیقا لحظه ای ک چشمام باز شد دقیقا همون لحظه قلبم بهم گفت برو به همکارت بگو از این به بعد من فقط تا ظهر پیشتم ، حالا میخام بگم تو اون یه لحظه ک این جمله از ذهنم گذشت چی کلا تو ذهنم مرور شد بک گراند اون جمله (من فقط تا ظهر میام سرکار)این بود: اگه واقعا به ذهنی بودن جهان و کار کردن روی خودت ایمان داری چرا تمام وقت رو سرکاری مگه نمیگی همه چی ذهنه ، باوره ،پ نشون بده(این سوالو شما هم از خودتون بپرسین بعضی وقتا آیا واقعا اعمال ما تو زندگی واقعا در راستای باور داشتن به ذهنی بودن جهلن هست؟) منم صبح رفتم و بهش گفتم و راحت همه چی پیش رفت و الان من فقط تا ظهر سرکارم. تمام مدت کار رو کارم متمرکزم و سرکارم هدفون همرامه و گوش میدم و از لحظه ای که میام از سرکار درحال تحلیل و گوش دان فایلا و باور سازی برای خودمم تا وقتی بخابم .(تو تصمماتتون مرد باشید ،مرد بودن یه نوع صفته عشقا به جنسیت نیست) . بچه ها واقعا تصمیم گیری خیلی مهم خیلی، میخام یه فرمول رو که بهم الهام شد تو وسط فایلا بهتون بگم نمیدونم دقیقا درسته یا نه ولی فک کنم همینجوره:

    سرعت و قدرتی ک شما در عمل به الهاماتتون دارین(تصمیم گیری) به نظر من دقیقا داره میزان ایمانتون رو به چیزایی که میگین نشون میده

    (و ایمانی که عمل نیاورد………………….است)

    ان شا الله خدا هممونو پر از برکت و شادی و محبت کنه.

    بچه ها کامنت بنویسین شما عاشق کامنتاتونم.

    سید ی دنیا ممنون خیلی مردی بخدا خیلی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    حمید خالقی گفته:
    مدت عضویت: 3899 روز

    ترس ترس ترس

    الان میفهمم چرا استاد میگه من به هرچی رسیدم راحت رسیدم ….

    چون بر ترسهاش غلبه کرده و میکنه ..

    ولی عده ای مثل پشت ترسهاشون پنهان میشن و ترسهاشون اونها رو مدیریت و کنترل میکنه و بهشون جهت میده که حتی چگونه تصمیم بگیرند چه برسه به اینکه چه تصمیمی بگیرن یا چگونه بر اون غلبه کنن.

    الان میفهمم چرا زندگی برا خیلیامون اینقدر سخت شده ..

    چون به جای اینکه بر ذهنمون کنترل داشته باشیم و بر ترسهامون غلبه کنیم اونو کنار گذاشتیم رفتیم سراغ راهایی که به نظرمون ترسی نداریم و دقیقا اون مسیر دوم مسیری بوده که پر از سنگ لاخ و جاده خاکی و گرد و غبار بوده ….

    یادمه قبلا یه جایی کار میکردم همکارام میگفتن : “ترسو یه مرده است”

    و دلیل موفقیت و پیشرفت من در اون برهه نداشتن ترس بود حتی از بالاترین مافوق مجموعه هم هیچ ترسی نداشتم.

    پس باید به دلیل رفتارهامون و در مرحله ریزتر دلیل ترسهامون رو پیدا کنیم و اگه هم نتونستیم پیدا کنیم حمله کنیم به دل ترسها اون وقت به قول استاد خواهیم دید که این ترسها ترسهای واهی و دروغین بودند.

    در واقع ترس و یا خطری وجود نداره اینها همه اینها صرفا ساخته و پرداخته ذهن هستش ..

    همین و وسلام ….

    شاد موفق و پیروز باشید در پناه الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    عادله گفته:
    مدت عضویت: 2472 روز

    سلام

    وقتی سایت و باز کردم و این فایل و دیدم.

    دانلودش نکردم.با خودم گفتم سال ۸۷ مدار استاد خیلی پایینتر از الانش بوده.پس با توجه به شناختی که از الان استاد دارم قطعا حرفهای با کیفیتشو الان دارم میشنوم و حرف قابل توجهی نمیتونه توی این فایل باشه که برای من اموزنده باشه.

    فقط وقتی از گذشته استاد فیلمی گذاشته میشه من به شرایط استاد و ظاهرش نگاه میکنم و با الانش که مقایسه میکنم خیلی انگیزه حرکت میگیرم.

    واسه همین گفتم بزار ببینم استاد اون موقع ها چطوری بوده،برام جالب میاد.حس خیلی خوبی میگیرم از این همه پیشرفت.

    آنلاین فایل و پلی کردم،شروع کردم به دیدن.

    حدود ۶ دقیقه گذشت گفتم چیز خاصی نداره.حوصله پاورپوینت و … ندارم.مثل بقیه اساتید که الان این مدلی کار میکنن.

    اومدم بیرون و رفتم متن فایل و خوندم.

    دوباره برگشتم گفتم نکنه چیزی باشه که برای من موثر باشه.دوباره ادامه رو نگاه کردم.

    وقتی استاد از ترس حرف زد من کلی تکون خوردم.دیدم خدایا چه تعریف تازه ای از ترس شنیدم.تعریفی که من و وادار به حرکت میکنه.

    این تعریف و از کسی شنیدم که ۱۲ سال پیش این حرف و زده و عمل کرده،الان به این نقطه ایده آل رسیده.

    مگه میشه باور نکرد و به راحتی از این آگاهی گذشت.خیلی تاثیرگذار بود.خیلی این حرف و شنیدیم همه مون که باید بری تو دل ترس ها،ولی فقط خدای من میدونه هیچ وقت اینطوری انگیزه حرکت نگرفته بودم.

    انگار ترسهام کم شد و فهمیدم ترسها به خاطر عدم برخورد با اتفاقات پیش میان.

    ترس از چیزهایی داریم که وجود ندارن یا ندیدیمشون.

    حس خوبی پیدا کردم از این سند که مهر تاییده صداقته استاده.این گذشته باعث میشه استاد دوست داشتنی تر بشه.

    استاد اینجا شما فقط ۲۸ سالته.چقدر سریع پیشرفت کردی.اونم به خاطر این بود که به قول خودتون به آموزه ها عمل کردین.

    من خودم در مورد مسائلی که بهشون علاقه ندارم یا برام سخته، برای عمل کردن مقاومت دارم.

    ولی الان خیلی نظرم برگشت.دیدم شما اون موقع از جنس امروز ما بودی از لحاظ فرکانسی و مدار،فقط حرکتت از ما خیلی بیشتر بوده.

    در مورد اینکه وقتی کتاب میخوندی،به تک تک جملات فکر میکردین.مینوشتین و بلافاصله عمل میکردین،اینم خیلی تاثیر گذار بود.

    دیدم من خیلی وقت ها کتاب و میخوندم،فقط شده بودم انبار اطلاعات و آگاهی،واسه دیگران سخنران خوبی بودم ولی خودم برام سخت بود عمل کنم.

    به نیت عمل و تغییر میخوندم،ولی همیشه یه نجوایی داشتم که میگفت حالا وقت زیاده برای عملی کردن این آموزه ها.منم که ذهنم و باز گذاشته بودم و شیطون حسابی داشت با نجواهاش جولون میداد.

    من این اشتباه و دارم که برای بعضی چیزها تنبلی میکنم و میگم حالا از فردا و … ولی یه روز به خودم میام میبینم مثلا ۳سال گذشته و من اون کارو انجام ندادم.

    چون اون موضوع جز حواشی زندگیم بوده خیلی جدی نگرفتم.ولی الان میفهمم خیلی اشتباه کردم.

    فقط حرکت باعث نتیجه ست.

    من فایل و تا اخر دیدم.نتونستم دانلودش نکنم.شما از اول تاثیر گذار بودی.چون حرفهاتون چکیده زندگی واقعیتونه.

    پیش به سوی حرکت مستمر…💜

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    حسن یزدانی گفته:
    مدت عضویت: 2103 روز

    استاد سلام . از دیدن این ویدئو انقدر به وجد اومدم که نمی دونم اصلا از کجا شروع کنم . استاد چقدر جذاب با تمام وجودم این سیر تکامل رو حس کردم . همیشه وقتی ذهنم می خواست در مورد زندگی و پیشرفت شما در همه جنبه ها از خودش مقاومت نشون بده .

    با خودم میگفتم حسن الان استاد رو نگاه نکن قبلش رو ببین چطور بوده راستش خیلی دنبال یه همچین ویدئویی بودم تا روند تکامل شما رو به زبان تصاویر ببینم .

    استاد از همون روزها و از همون دوره های سال ۸۷ قشنگ میشه اینو حس کرد که شما چقدر تشنه ی پیشرفت و بالا رفتن بودید .

    خیلی این فایل به من آموخت که صبر کردن و نچسبیدن به خواسته ها و طی کردن تکاملم چقدر مهمه

    استاد انقدر به ذوق و شوق اومدم از دیدن این روند تکامل که دوست دارم حسمو یه بار دیگه بگم . و اینکه زمانهایی که ذهن عجله ی زیادی میکنه که به تو بگه خیلی سریع باید به خواسته هات برسی . بدون اینکه تکاملت رو طی کرده باشی . بیشترین اشتباه کسایی که تو این مسیر هستند همینه

    اما من به خودم گفتم که بارها و بارها باید گذشته شما رو و روند تکامل شما رو ببینم و هزاران بار با خودم تکرار کنم و به ذهن بازیگوشم بفهمونم که

    این مسیر رو با لذت طی کن

    با احساس خوب طی کن

    با صبر و شکرگزاری داشته هات طی کن

    به خودم بفهمونم که هدف اصلی اینه که تو از روند رشدت به تکامل باید برسی .

    واقعا تکامل کلمه ای جادویی

    تکامل خودش یه کتاب چند هزار صفحه ایه

    تکامل هدف این دنیای فیزیکییه

    تکامل همون تشخیص اصل از فرع هستش

    اصلی که اصلا فکر نمی کنیم که (اصله)

    هر جایی که میرم و دقت می کنم این تکامل رو می بینم

    استاد مبحث تکامل چقدر به آدم آرامش میده

    چقدر واقعا احساس آدم رو خوب می کنه

    یه اطمینان قلبی با خودش داره

    وقتی فکر میکنم به گفته ی خودتون که حتی این جهان هم برا شکل دادن به خودش بر اصل تکامل استوار بوده خیلی خیالم راحت تر میشه . که این یه (قانونه)

    چون هدف اینه که من و روح من در جریان این تکامل رشد کنه و بزرگ بشه .

    این هدفیه که خدا برای ما بندگانش تعریف کرده همون طور که گفته تو خلیفه ی من بر روی زمینی پس برو و اصل خودت رو بفهم و درک کن و رشد کن و برگرد . با قدرت هم برگرد .

    از خدا می خوام تو این مسیر هر لحظه به من و خانوادمون کمک کنه .

    یا حق 😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    سمیه امینی گفته:
    مدت عضویت: 2273 روز

    به نام فرمانروای جهان رب مهربان

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    به نام هدایتگر جهان

    خداوندا تو را شکر میکنم برای فرصت زندگی و حضور در این روز زیبا و فرصت نوشتن و شنیدن و تامل کردن

    خدایا تو را هزاران بار شکر میکنم برای حضورم در این سایت بهشتی و استاد عزیزم و مریم جان شایسته عزیزم و دوستان الهی و گرانقدرم

    خدایا تو راهزاران بار شکر میکنم که تصمیم گرفته ام که حالم رو خوب نگه دارم و تمرین کنم تا تمرکز بر زیباییها و نعمتها جزیی از وجودم شود

    خدایا تو را هزاران بار شکر میکنم برای این روزهایم برای بودن در کنار انسانهای ارزشمند برای تجربه های جدید و برای بیشتر عمل کردنهایم

    پس مینویسم از اگاهی های این فایل با ارزش برای خودم و دوستانم

    سپاسگزاری هایم رو هم تقدیم میکنم به شما استاد عزیزم و خانم شایسته مهربانم و دوستانم در این خانواده ی صمیمی

    درسهایی که از این فایل دریافت کردم:

    مبحث امروز: قدرت درونی؛ چرا مشکلات ( تضادها) برای ما واجب هستند؟

    انسانها خودشون نمیدونند که مشکلاتی که باهاشون روبرو میشن چقدر میتونن کمک کننده باشن و باعث رشد و تکاملشون بشن و از طرفی انسانها خودشون هم نمیدونن که صاحب چه نیرو و قدرتی هستند و چه کارهایی میتونن با تکیه بر نیروی درونشون که همون خداست انجام بدن.

    ✅ کسانیکه به اهدافشون نمیرسند به این خاطر هست که واقعا عاشق اون چیزی که میخوان نیستند.

    ما باید عاشق اهداف و خواسته هامون باشیم باید رسیدن به اهدافمون بدامون مهم باشه فکر و ذکرمون باید حول اونها بچرخه اما یک نکته ی مهم وجود داره که باید توجه مون روی نکات مثبت باشه به هدفمون نچسبیم و رها از نتیجه از مسیرمون و تکاملون و تجربه اندوزی مون لذت ببریم.

    باید مثل بچه ها فکر کنیم !!!!🤗😍 چرا که ذهن استدلالی شون زیاد قوی نیست اونها بیشتر از نیمکره ی راست مغزشون که نیمکره ی الهام و شهود هست استفاده میکنند. نیمکره ی راستشون که نیمکره ب قدرتمند انسانه در اونها بسیار فعاله.

    ✅ زندگی ما رو شرایط ما نمی سازه ، بلکه تصمیمات ما میسازه.

    هر لحظه از زندگی ما در حال تصمیم گیری هستیم. تصمیم گرفتن مثل یک عضله عمل میکنه که با تکرار و تمرین قوی تر میشه. افرادی که دودل و مردد هستند از این عضله ی مهم در زندگیشون خیلی استفاده نکردن در عوض افراد موفق و ثروتمند دائما در حال تصمیم گیری هستند و همین استفاده زیاد این عضله رو قوی تر کرده و به راحتی می تونن در لحظه تصمیمات درست و سریع بگیرند.

    ✅ انسانهای موفق از آموخته ها و دانسته های خود در زندگی استفاده میکنند.

    ما باید به آنچه که میخونیم عمل کنیم حتی اگر شده یک خط کتاب میخونیم باید بهش فکر کنیم و عمل کنیم. از دانسته هامون استفاده کنیم و اجراییشون کنیم و نتایج و بازخوردها رو بررسی کنیم ( ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است!) تنها در این صورته که در پروسه ی تجربه و تکامل می تونیم رشد کنیم.

    ✅ مطمئن باشید میتوانید زندگی متفاوت از گذشته داشته باشید اگر متفاوت فکر کنید و متفاوت عمل کنید.

    اگر مثل قبل عمل کنیم نتایج هم تغییری نمیکند و نباید منتظر معجزه باشیم بقول انیشتین: دیوانه کسی است که کاری رو دوباره و دوباره انجام بده و منتظر نتیجه ی جدید باشه. کنفوسیوس هم میگه اگر میخوای اشتباه کنی یه اشتباه جدید بکن نه اشتباهات تکراری

    پس اول از همه متفاوت فکر کردن و بعد متفاوت عمل کردن ، با این شرط شرایط عوض میشود. اگر میخواهیم متفاوت واکنش بگیریم اول باید متفاوت فکر کنیم و بعد متفاوت عمل کنیم.

    ✅ باید واقعا و از صمیم قلبتان خواهان تغییر باشید و خود را متعهد به انجام تمرینات کنید. نتیجه گرفتن در این جا مهم است انجام تمرینها واجب است البته که تمرینها بیشتر فکری هستند.

    ✅ باید خیلی بیشتر از گذشته از خودتون انتظار داشته باشید. اگر میخواهید متفاوت از بقیه نتیجه بگیرید باید خیلی بیشتر از اونچه که بقیه از شما انتظار دارند از خودتان انتظار داشته باشید. باید بگویید من میخوام یه قدم برم بالاتر، من نباید تو این جایگاه بمونم ، باید خودتون رو امتحان کنین تا به توانایی هاتون ایمان بیارید.

    ✅ ترس بزرگترین دام بر سر راه موفقیت است. دقیقا همون لحظه ای که آدم میخواد قدم برداره ترس و تردید به سراغش میاد. شکسپیر میگه ترسها و تردیدها خائنینی هستند که ما رو از موفقیت باز می دارند. ترس باعث میشه آدم هنگ کنه نتونه هدایت رو دریافت کنه نتونه عمل کنه

    تنها راه برطرف کردن ترس رفتن تو دل ترسه روبرو شدن با اونه!!

    ترسهای ما واهی هستند اصلا وجود ندارند ذهن ما اونها رو بوجود میارن و وقتی ما به باهاشون برخورد میکنیم می بینیم چیزی نبودن

    ✅ موفق شدن کار سخت و پیچیده ای نیست. اگر جور دیگه ای فکر کنیم همه ی دنیا همه ی کاینات به کمک ما میان تا ما رو به هدفمون برسونن.

    خداروشکر بی نهایت بار

    برای همه سلامتی و خوشبختی و سعادت و ثروت بی انتها ارزومندم

    شاد و مسرور باشید

    خداوند یار و یاور و نگهدارتان باشد

    💜

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: