نقش عشق و اشتیاق در موفقیت - صفحه 18
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/09/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2022-09-13 06:10:262022-12-12 06:51:38نقش عشق و اشتیاق در موفقیتشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد عزیزم و مریم جان زیبا
توی داروخانه های ایران معمولاً یک کسی رو میذارند که به عنوان مشاور پوست و مو هر کسی که یه مشکلی چیزی داشته باشه میره از اون آقا یا خانم مشاوری که توی داروخانه هستش مشاوره میگیره که حالا من توی تهران بیشتر دیدم ولی احتمالاً توی داروخانه های شهرهای دیگه هم این مدل کسب و کار هست
حالا شما اینو در نظر بگیرید از این بابت که من قبلاً توی یک شرکتی کار میکردم که اون شرکت مثلاً ۳۰ نفر از افراد رو استخدام میکرد و اون افراد به عنوان مشاور با کسانی که مشکل پوست و مویی دارند تماس میگرفتن و بهشون مشاوره میدادن و حالا اون محصول درمانی شو هم معرفی میکردند همین کار باعث شد که اون شرکت به طور میانگین ماهی ۳ تا ۴ میلیارد تومان پول در بیاره و مدیرعامل شرکت فقط ماهی ۶۰۰ میلیون تومان به کارمنداش حقوق میداد حالا جالبه بدونید اون کسی که این شرکت رو تاسیس کرده و داره رهبریش میکنه یک پسر ۲۸ ساله جوانی هستش که خیلی با قدرت هم شرکتش رو مدیریت میکرد که این شخص برای من خیلی قابل تحسین بود که ببین پس امکان پذیره میشه که توی این سن یه کسب و کار میلیاردی برای خودت داشته باشی تازه این آدم احتمالاً از سن ۲۴ سالگی که کسب و کارش رو راه انداخته بود چون چهارسال بود که این شرکت راه اندازی شده بود یعنی دقیقاً توی همین زمانه که هستیم تونست اینقدر موفق بشه
یا یه میوه فروشی سر کوچه ی خونه ما هستش که هر روز صبح یک نیسان پُر داره بار میاره و به ظهر کشیده نمیشه که ۷۰-۸۰ درصد بارهاش فروخته میشه دقیقا توی همین اوضاع اغتشاش هاتی که توی ایران ایجاد شد این آدم همچنان به روند کاری خودش ادامه داد یا یه آرایشگری هستش که اسمش احمد هستش این آدم در سال چندین بار فقط سفرهای ترکیه میره و هر دفعه هم که میاد ایران با خودش کلی کفش و کتونی اورجینال از برندهای مختلف میاره که بفروشه این آدم جزو اون آرایشگرهایی هستش که از مناطق دیگه باهاش تماس میگیرند که وقت بگیرند که بیان پیش احمد موهاشون رو کوتاه کنند و هر دفعه هم که کسی میره پیشش کفش و کتونی هم ازش میخره و دقیقاً توی این شرایط به ظاهر ناجالب ایران کلی ثروت داره برای خودش ایجاد میکنه و ثروت ساخته در اصل که حتی خودِ من هم یه کتونی خوب هم ازش خریدم خیلی عالی بود و بسیار بسیار این آدم به شغل آرایشگری که داره علاقه داره در حدی که باورش اینه که اونایی که مثل خودش آرایشگر هستند عمرهای طولانی میکنند 😂 یعنی اینقدر که این شغلش رو دوست داره
اینا همون الگوهایی هستند که دوست داشتم اینجا با دوستان عزیز به اشتراک بذارم
مرسی از استاد عزیز ❤
کی فکرش رو میکرد که از جوک گفتن و کارهای فان و سرگرمی بتونی ثروت بسازی؟!
کی فکرش رو میکرد که از روز مرگی خودت فیلم بگیری و ازش ثروت بسازی؟!
کی فکرش رو میکرد که از رقصیدن بشه پول دراورد؟ و… من باور دارم که روی سنگ های کنار ساحل نشستم و دارم رمان زیبای خودم رو مینویسمو هم لذت میبرم هم ازش پول درمیارم. .
سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و دوستان خوبم
امیدوارم دیدگاه من برای بقیه دوستان مفید باشه
در پاسخ به سوال اول اگه بخوام مثال بزنم در بعضی از کشورها گروه هایی هستند که در ازای گرم کردن و پرشور کردن مراسم ختم یا عروسی پول میگیرند یعنی در ازای گریه و عزاداری یا خنده و شادی پول میگیرند یا مورد دوم با پیشرفت شبکه های مجازی کلی موقعیت ها و شغل هایی که قبلا نبود ایجاد شد مثلا کی فکرشو میکرد بشه با آموزش دادن اصول اینستاگرام به درامد میلیاردی رسید یا گاهی یک ایده هایی که برای بقیه خنده دار به نظر میاد باعث ثروتمند شدن میشه مثل اقای بابک بختیاری که این ایده اومد بستنی رو بریزه داخل لیوان (آیس پک) و همین باعث کارآفرینی و ثروتمندشدنش شد
واقعا مثال ها زیاده و میشه صدها مورد رو مثال زد
در پاسخ به سوال دوم
من نقاشی رو به عنوان شغلم انتخاب کردم و واقعا عاشق نقاشی هستم و خدارو بابت استعداد بالایی که در نقاشی بهم داده شکرمیکنم من وقتی نقاشی میکشم واقعا گذر زمان رو احساس نمیکنم از انجامش لذت میبرم و هیچوقت از نقاشی کشیدن خسته نمیشم ، واقعا احساس میکنم جزئی از زندگیمه که باید باشه یعنی فراتر از اینه که به چشم کار صرفا بهش نگاه کنم چون باعث میشه حالم خوب باشه نمیدونم تا حالا شده حس کنید انجام کاری به زندگیتون معنا میده و زندگیتون رو هدف دار و ارزشمند میکنه من دقیقا این احساس رو به نقاشی دارم بهم معنا و هدف میده ، حتی تو لحظه هایی که یک مشکل یا سختی دارم به نقاشی پناه میبرم واقعا احساس میکنم نقاشی کشیدن من رو قوی تر میکنه
دوستدارم یکم از مسیری که رفتم تا به علاقم برسم بگم
خب منم نسبت به هنر باورهای غلطی داشتم اینکه تو هنر درامد نیست، نقاشی اینده نداره و…. و بخاطر همین باورها زمان دبیرستان رفتم رشته انسانی و بعد کنکور دارم با یه رتبه سه رقمی رشته علوم تربیتی دانشگاه فردوسی مشهد رو قبول شدم و میخاستم معلم بشم و ارشد و دکترا هم روانشناسی بخونم و یه هدفایی داشتم ولی همیشه یه احساس کمبود داشتم شرایط برام رضایت بخش نبود و یه حس پوچی داشتم که همیشه پنهانش میکردم تا ترم ۵ یه بازدید از مرکز فنی و حرفه ای داشتیم و وقتی رفتم اونجا و وارد کلاس نقاشی شدم یه احساس شور و اشتیاق زیادی رو تجربه کردم مثل یه آهنربا من رو سمت خودش میکشید و اون روز فهمیدم که اون حس کمبود تو وجودم بخاطر چی بوده ولی بازم بخاطر باورهام هیچ اقدامی نکردم و چندماه با خودم کلنجار رفتم تا اینکه اواخر ترم ۶ یه تصمیم مهم گرفتم اونم این که انصراف از تحصیل بدم باوجود همه قضاوت ها و سرزنش هایی که میشدم و ترس تو وجود خودم انصراف از تحصیل دادم شاید خیلی منطقی تر بود که من معلم بشم و در کنارش نقاشی رو ادامه بدم ولی برای من که رویای کارافرینی و داشتن یه کسب و کار بزرگ رو دارم کارمندشدن مانع بود چون نمیخواستم به امنیت شغلی که برام داشت عادت کنم و روحیاتم از اول با رهبری کردن ،کارافرینی کردن و اینجور چیزا سازگارتر بود تا کارمندشدن من انصراف از تحصیل دادم و هنوزم احساس میکنم بهترین کارو کردم هرچند که از دیدگاه بقیه زندگیم رو خراب کردم. بعد از اون نقاشیو شروع کردم و اولش امکانات زیادی نداشتم ولی کم کم مسیرها باز شد یکم وسیله خریدم و یه کلاس طراحی شرکت کردم تو اینستاگرام با یکسری پیج های آموزش نقاشی اشنا شدم و بعد خودم یه پیچ زدم و نقاشیام روی سفال و چوب رو به اشتراک گذاشتم و بعد چند روز سفارش نقاشی گرفتم و از کارهام استقبال میشد ولی هنوز تو ذهنم نمیتونستم نقاشیو به عنوان یکاری ببینم که من رو به رویاهام میرسونه و به چالش هایی خوردم و باعث شد دوباره ول کنم باخودم گفتم خب میرم یه هنر دیگه که پتانسیل بیشتری برای موفقیت داره رو انجام میدم واسه علاقه خودمم نقاشی میکشم ، من رفتم تمام درامدی که اون مدت از نقاشی داشتم رو صرف چرم دوزی کردم چون فکر میکردم بازار کیف بهتره ولی بعد یه مدت کار متوجه حس بدم میشدم اون خستگی و کلافگی شدید موقع کار وقتی به فروشگاه های چرم میرفتم از بوی اونجا و نگاه کردن به چرم ها حسم بد میشد وواقعا نتونستم ادامه بدم جالب اینکه اون انرژی بدم موقع انجام سفارش به مشتریامم انتقال پیدا میکرد دقیقا برعکس نقاشی که اون انرژی خوبم به مشتریام انتقال پیدا میکرد این رو از مقایسه رفتار مشتری هام فهمیدم
دوباره برگشتم سمت نقاشی و تصمیم گرفتم روی خوبیای کارم تمرکز کنم و باورهام رو عوض کنم درباره کسایی مطالعه کردم که از طریق رشته های هنری بخصوص نقاشی کارافرینی کردن پیج های نقاشی خیلی موفق رو تحسین کردم و درباره خوبی ها و ارزش های نقاشی مطالعه کردم و الان به جایی رسیدم که واقعا کارم رو ارزشمند میدونم ، کار من هم به اندازه تمام کارها و شغل های دیگه پتانسیل برای موفق شدن و ثروتمند شدن داره و همه ی کارها به یک اندازه پتانسیل ثروت ساختن و موفقیت رو دارن ( این موضوع رو استاد در فایل مهم ترین عامل موفقیت در کسب و کار میگن توصیه میکنم اگه ندیدید حتما نگاه کنید )
الانم نقاشی میکشم و خوشحال که تو مسیر علاقم حرکت میکنم و میخوام به بگم اون حال خوبی که کار موردعلاقتون بهتون میده ارزشمندتر از هرچیزی هست و از هرجایی که میتونید شروع کنید هرچند کم و بسپارید به خدا تا مسیر رو بهتون نشون بده
و اینکه من به کتاب خوندن همیشه علاقه زیادی داشتم و همین علاقه باعث شد من با قوانین جهان آشنا بشم و الان اینجا باشم و زندگیم تغییر کنه برای همین خیلی دوست دارم در آینده یک قدم مفید برای ترویج فرهنگ کتاب خوندن در جامعه بردارم و همچنین بتونم به افرادی که میخوان کسب و کار خودشون رو شروع کنند کمک کنم الان اصلا نمیدونم چجوری ولی مطمعنم در آینده حتما به مسیرش هدایت میشم و انجامشون میدم
برای همتون آرزوی موفقیت و پیشرفت در کار موردعلاقتون رو دارم🙌
سلام و درود به جناب عباسمنش عزیز و سایر دوستان عزیز جان
خیلی از شما سپاسگزارم بابت یادآوری عالیتون و اینکه چقد به من بازم انگیزه دادید. این فایل برای من خیلی عالی بود و کاملااا با جان و دل می پذیرم و بابت همین به من انرژی زیادی داد که منم در حوزه ای که دوسش دارم مشغول تحقیق و مطالعه هستم حتی زمانهایی بوده به جایی رسیده نزدیک 10 هزار نمودار و جدول تهیه کردم در مسیر کاری که دوس دارم ولی الانم پولی توش نبوده ولی چون دوسش دارم بازم دارم این تحقیق رو ادامه میدم و نکته مهم اینه دارم لذت میبرم ازش و قطعا و صددرصد مطمئنم که با ادامه دادن و کسب مهارت هم آرامش میاد، هم موقعیت عالی میاد و هم ثروت فراوان که ازش لذذذت ببرم …
سپاسگزارم بابت حرفای زیباتون
آرزوی آرامش عمیق، شادی بی سبب، تنی سالم و پول و ثروت فراوان دارم برای شما و مریم خانم و سایر دوستان ارزشمند در این سایت
عرض ادب و احترام
برخلاف چیزی که بهمون از بچگی میگفتن اخه عشق و علاقه نون و آب نمیشه
اگه باورامونو اصلاح کنیم
علاقه هم نون میشه هم آب هم خیلی فراتر از نون و آب
میشه هر کاری از قبل ساده تر و راحت تر انجام بشه
و میشه از هر ایده ای کسب درآمد کرد و محدود نشد به فرصت های موجود و بینهایتی فرصت ها و ایده ها رو باور داشت
کی فکرشو میکرد یه زمانی ما گیم بازی کنیم و پول بهمون بدن؟
ما همیشه این تجربه رو داشتیم که وقتی مینشستیم به بازی کامپیوتری بهمون میگفتن برو درستو بخون این بازیا نون نمیشه
ولی الان میبینیم در حوزه متاورس به راحتی گیم بازی میکنی و درآمد داری
چیزی که عمرا تو ذهن مون نمیگنجید بشینیم بازی کنیم و پول دربیاریم
یا مثلا کی فکرشو میکرد کسی بیاد چندین میلیارد بده و زمین مجازی بخره
الانشم به خیلیا بگی اصلا میخندن به آدم فکر میکنن داری دستشون میندازی یا دیوانه شدی
ولی الان هکتارهکتار زمین مجازی در دنیای متاورس خرید و فروش میشه
کی فکرشو میکرد از نشون دادن تفریحت بشه پول بسازی ولی الان بینهایت پیج هست که از تفریح کردنشون و سفرهاشون و هتل هایی که میرن و کلا مراکزی که میرن فیلم میگذارن و هم از پیجشون کسب درآمد دارن هم از اون مراکزی که میرن پول میگیرن
یا مثلا ماساژ یه زمانی تو ایران جا افتاده نبود و یه چیزی در حد مشت و مال توی حموم عمومی ازش یاد میشد خخ😂😂😂
و اگه میگفتن چیزی به نام مرکز ماساژ وجود داشته باشه خیلی غیر عادی به نظر میومد
ولی الان مراکز ماساژ با انواع مدل های ماساژ وجود دارن و خیلی هاشون بخاطر خدماتی که ارائه میدن جزء جاهای لوکس حسابن
به نظرم هرچی جهان رو به جلو حرکت میکنه مشاغل ساده تر راحت تر و بادرآمد بالاتر میشن و البته مشاغل قبلی هم براشون ترفندها و متدهای ساده تری به وجود میاد در پاسخ به درخواست های بشر، البته لزوماَ نه برای همه ، بلکه بستگی شدیدی به باورهای فرد دارن و مداری که افراد توش قرار دارن داره
در یه حالت مثل استاد میشه همواره گفت از این راحت تر چطور و اعتقاد این باشه که خدا همیشه به ساده ترین و آسونترین مسیرها هدایت میکنه و به قول استاد مسیر درست مسیر راحت رسیدنه و البته اعتقاد داشتن به وجود بینهایت راهکار ، خب طبیعتاَ نتیجه اش میشه هدایت به ایده های آسونتره و ترکیب باورهای درست+شور و اشتیاق(علاقه)+ایده ها=بوووم یه معجون موفقیت توپ که با طی تکامل به خواصش هم اضاف میشه
در یه حالت هم میشه باور داشت نابرده رنج گنج میسر نمیشود و هدایت شدن به مسیرهایی که برای کسب درآمد زجر و سختی داشته باشه و ایده هایی که همشون از کنده شدن پوست فرد میگذرن و یا باور داشتن به اینکه علاقه نون و اب نمیشه و رفت توی شغلی که بخاطر نداشتن علاقه و اجباری بودن زنجیر شه به فرد و هر روز این زنجیر بیشتر و تنگ تر شه
انتخاب آزاده و البته که نتایج متفاوت
سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و همهی دوستان قشنگم
استاد آخر ویدیو یه حرف خیلی قشنگ زد که خیلی من دوسش داشتم و خواستم راجبش حرف بزنم
استاد گفت که ممکنه ی جا کار کنی با در آمد بالا اما عشق به اون کار نداشته باشی فقط بخاطر خرج زندگیت رفتی سراغش و… یا یه مثال خودم بزنم
.. یا مثلا کار مورد علاقت،چیزی که دوسش داریو..ب صورت جدی دنبال نکردی بدلیل اینکه مردم اونو بی فایده و بی در آمد میبینن و ارزشمندیو توی یکسری کارای اداری..مدرک تحصیلی یا … میبینن
من خودمم تا همین چند وقته پیش همینجوری بودم خب من توی یه سنی هستم که همه همسن و سالام دارن میخونن برای کنکور،یا رفتن دانشگاه،یا هر کدوم تو یه مغازه کار میکنن
خب من نه دانشگاه و تحصیل رو دوسش دارم نه کار کردن توی مغازه..به هر حال بهم وایب خوبی نمیده
اما چندین بار رفتم توی مغازه ها کار کردم، از قید عشق و علاقم گذشتم..بخاطر اینکه خونواده میگن تو بی عرضه و تنبلی و همسن و سالات اینجورن و تو اینجوریی و فلان …
و منم حرفاشون زود توی روحیم تاثیر میزاشت..
الان البته بهتر شدم و معمولاً حرفاشونو جدی نمیگیرم…
سعی میکنم با فکر کردن به اون چیزی ک دوسش دارم و عاشقشم به خودم بگم که تو با عشقت برو جلو
نه با حرف خانواده یا اطرافیان..خدا هست..از خوشحالی من خوشحاله و دوس داره من پیشرفت کنم توی چیزی که میخوام
درسته همسن و سالام دارن برای کنکور میخونن..یا در حال تحصیلن..اما این چیزی از ارزشمندی من کم نمیکنه..اونا راه خودشون میرن..منم راه خودمو..
در نهایت اگه اینجا کسی همسن منه
دوس دارم بهش بگم بره دنبال هرچیزی که عاشقشه و خودشو لایق میدونه..من میفهمم خیلی از اطرافیانتون میخوان ب شما تحمیل کنن راه درست از نظر اونا چیه..اما شما راه درست از نظر خودتونو ببینید..خداوند حامی و پشتیبان هممونه..بیاین با هم جاری بشیم در دل عشق و علایقمون
Let’s go 🙌🏿😍💚
خیلی خوشحالم که قبل از کنکور متوجه این چیز شدی
همه خودشونو رو میکشن واسه درس و کنکور که بتونن در آینده یه شغل دولتی داشته باشن و دانشگاه خوب قبول بشن
فکر میکنم تقریبا همسنیم باهم :)
همینه همینجوری برو جلو موفق خواهی شد💫✌️😌
هرکسی که واقعا علاقه ای به رشته اش و آینده تحصیلی اون نداره باید بدونه که این راه فقط یکی از راه های درآمد زایی هست
این اف ده ایزی چقد باحال حرف میزنه کلمن
سلام ب زیباترین ترین استاد
سلامی ب فاتح دلها ب رهنموت کننده ما
سلامی ب صدای خداوند روی زمین
و خسته نباشید ب خانوم شایسته عزیز بابت تدوین قرار دادن این فایل روی سایت
ب خودم افتخار میکنم که تو این راه هستم و میتوانم فرکانسمو تغییر بدم و این صحبت ها رو بشنوم شد
خدابا هزاران بار شکرت برای این اگهی هایی که میشنوم و خداروشامر اینقد فذکانس تغییر کرده
با افتخار میگم روزی ده ساعت شایدم بیشتر روی خودم کار میکنم و تو سایتم هستم
اصلن صدایی جز صدای شما گوش دادن حرام است و تمام نقطه سر خط
بی نهایت بی نهایت از شما استاد جان سپاسگژارم برای گفتن این صحبت های گوهر بار که واقعن باید با طلا نوشت من این فایلو بار بیستم گوش میدم هنوز و هنوز برام جدید با اینکه قشنگ هر روز داذم پشت سر هم گوش میدم♥️
بینهایت از شما ممنونم که وقت میزارید و برای ما این فایل های قوق العاده رو اونم رایگان برای ما ضبط میکنید ♥️
خدای شما چقد دوست داشتنی که شما رو ب اینجا هدایت کرده خدایاشکرت که هستی♥️
من هم الان عاشق سایت شما هستم و عاشقانه روزی ده ساعت روس روی خودم کار میکنم چون واقعن عاشق خودم هستم
عاشق صدای شما هستم و ده ساعت هم کمه روزی دوست دارم بیست چهار ساعت هم روی این فرکانس باشم
من ب امید الله مهربان قرار برم ب سمت شغلی که عاشقش هستم ♥️♥️
حرفهایی که شما ب ما میگید مدرسه که هیچی تو هیچ کتابی هم نیس🙌🌹
من هم دنبال عشقم میرم تا هم دنیارو زیباتر کنم برای خودم هم ب جهان نیکی برسونم 😉
هر کی توی هر کاری هست
کار هنری فوتبال رزمی عکاسی از همه همه چیز ب راحتی دوره میسازن و پول درمیارن
با فروش دوره خیلی ب راحتی
حتی شغل های اینترنتی
که خیلی راحت عکس ی کاری میزارن تو اینستاگرام
و بدون هیچ فعالیت فیزیکی ب کل ایران میفروشن از کاراشون
ب راحتی حتی با کمترین فالور بیشترین فروش را دارن
خیلی راحت دیدم پیج های کوچیک حتی روزی بیست قلم جنس میفروشن و خیلی راحت در اول شروع کار روزی دو سه میلیون در آمد دارن
دیدم با چشم این افراد رو
خودم هم تصمیم گرفتم شغل مغازمو جمع کنم برم سمت کار اینترنتی
ب کاری که قبلن توش بودم موفق هم بودم با قدرت میخاهم اینترنتی شروع کنم اون کارو
و مطمئنم تو اون شلوغ خیلی موفق میشم برای تک فروش در قدم اول بعد پخش عمده بعد تولید اون کار و بعد صادر به کشورهای جهان
کاری که عاشقشم وبا پول در اوردن راحت تو این کار میتوانم از زندکی بیشتر لذت ببرم
من عاشق پول و ثروت هستم و پول ثروت وارد زندگی من میشود
بینهایت عااااااااااااشتم استاد♥️
سلام استاد من یه حوضه ایو خیلی دوسش دارم اما میبنم واقعا خوب ازش نمیشه کسب درآمد داشته باشم مثلا یه نوع تفریح بنظر میرسه اما میخواستم بدونم آیا باز میشه توش همون طور که گفتید پولدار و ثروتمند شد؟ ( مسابقه دادن با خوردرو و حرکات نمایشی با خودرو)
پسرم طبق آموزه های استاد هرآنچه تو ازش لذت ببری و باهاش مچ باشی جهان از همون طریق ثروت بی پایان بروت میریزه
هرکاری که آنقدر ازش لذت ببری و عاشقش باشی که شب به عشق اون بخوابی و صبح به عشق اون بیدار شی
کاری که وقتی که داری انجامش میدی، نه خستگی بفهمی، نه تشنگی بفهمی، نه گرسنگی بفهمی، نه گذشت زمان رو بفهمی
مثلا صبح که شروعش کردی، یکهو سرت رو بلند کنی ببینی ۴-۵ساعت گذشته، ظهر شده و تو اصلا نفهمیدی کی گذشت.
این کار هر کاری باشه اگر اینقدر عاشقانه و لذت بخش باشه تو رو به همه چیز میرسونه به ثروت در همه ابعادش چون میدونی که همونطور که استادمون همیشه میگن ثروت فقط در پول خلاصه نمیشه ثروت واقعی یعنی تو، هم بینهایت پول داشته باشی درعین حال سلامت هم باشی که از اون پول بینهایت، بینهایت هم لذت ببری. نه اینکه مثلا با پولت یک کشتی بسیار بزرگ تفریحی گرفتی و دلت میخواد یک سفر عالی رو باهاش تجربه کنی ولی بدنت سالم نیست. تنها کاری که میتونی بکنی اون باشه که تو کشتی باشی ولی فقط بتونی کیف و حال کردن دیگران رو ببینی و خودت بخاطر محدودیت هایی که از جنبه سلامتی داری نتونی عشق و حال کنی.
ثروت واقعی یعنی بینهایت پول داری، سلامتی هم کامل داری، اما خانواده و اطرافیان و روابط بینهایت عالی هم داشته باشی. چون فکرکن با پول زیاد ودر کمال سلامتی توی اون کشتی تفریحی فوق هیولای رفتی عشق و حال. خانواده ت که باهات چپ هستند نه اونا تورو آدم حساب میکنن نه تو اونهارو، ۴تا رفیق و دوست آدم حسابی هم نداری، نه ازونهایی که بقول معروف تا پول داری رفیتن، رفیق بند جیبتن. ازونهایی که اگر وقت و بیوقت، شب و نصفه شب، کاری باهاشون داشتی ازته دل بگن تو فقط جون بخواه. اگر دور و برت اینها نباشن تو طبقه اول لاکچری بهشت هم که باشی قلبت تنهاست پس اونجا برات مثل جهنمه شاید هم سنگینتر از جهنم
بله
ثروت واقعی یعنی بینهایت پول و مال داری و از نظر مادی بی نیازی، سلامتی کامل در تمام جنبه ها داری، روابط عالی با همه انسانها داری،اما پسرم روح تو معنویت میخواد. ثروت واقعی یعنی تو وصل به منبع هم باشی. دیدی یه موقع یه شرایطی پیش میاد که خیلی خوش میگذره، اینقدر شادی، اینقدر لذت، اینقدر صفا که نگم برات انگار داری پرواز میکنی. همه چیز عالی همه چیز عالی واقعا همه چیز. بعد وقتی میای خونه، شب که میخوای بخوابی وقتی که دیگه یک جا ساکن میشی و آروم میگیری و اون ذوق و لذتهایی که چندساعت پیش تجربه کردی رو تو ذهنت آروم آروم مرور میکنی مثل بچه کوچیکی که بعداز کلی بازی حالا در رختخواب در آغوش مادرشه، با لبخند دستش رو در دست مادر گذاشته، چشمهاش رو بسته و صدای آروم ضربان قلب مادر حس امنیت رو در رگهاش جاری میکنه، لذتهای اون روزش رو داره مرور میکنه،حتی گاهی لبخندش عمیقتر میشه و آرام آرام بخوابی دلچسب فرو میره. این بچه صبح سرشار از انرژی و سرزندگی و شادابی بیدار میشه و آماده شروع یکروز تازه و یک عالمه تجربیات لذت بخش دیگه ست.
عزیزم ما برای شارژ مجدد روحمون باید در آغوش خدا باشیم. همونطور که اون بچه جزئ از وجود مادرش بوده که الان تفکیک شدن و برای آرامش نیاز به گرمی آغوش پر مهر و محبت مادر داره، ماهم جزئ از خداوند متعالیم و روح ما که در طول روز کم کم با سروکار داشتن با مسائل روزمره انرژی ش تخلیه شده، نیاز به شارژ مجدد با وصل شدن به انرژی منبع داره
صدالبته این با دینداری و مذهب، آنچیزی که ما تابحال یادگرفتیم کاملا متفاوت هست. بهت قول میدم خودت با چرخیدن دراین سایت یواش یواش خدای خودت رو پیدا میکنی و کلی باهاش تجربه های ناب رو لمس میکنی و لذت میبری.
بیا برگردیم به سوالت
با ماشین بازی و عشق و حال کردن با اون، میشه پول هم درآورد و ثروت های عظیم خلق کرد؟
آره پسرعزیزم میشه
چرا میشه؟
جوابت رو از آموزه ای استاد، آنچه که تا امروز خودم یاد گرفتم، میدم.
بقول استاد خدا یا جهان یا سیستم که درواقع همه یکی هستند خیلی خیلی زیاد مشتاق ثروت شدن ماها هست. چرا؟ به یک دلیل ساده. این جهانی ما در اون زندگی میکنیم هر لحظه در حال رشد، بسط و گسترشه. خوب، ما با ثروتمند شدن به این رشد و گسترش کمک شایانی میکنیم پس اون هم از ما حمایت میکنه و راه رو برای رسیدنمون به ثروت هموار و هموارتر میکنه. مثلا همون کشتی غول تفریحی که گرفتی، خوب، کاپیتان میخوای، ملوان میخوای، آشپز میخوای، کارگر میخوای، اصلا فکر کن به مهندسایی که طراحی ش کردن، کارگرهایی که ساختنش، کارخانه جات چوب، کارخانجات فولاد و آهن، کارخانجات شیشه، رنگ، سیم و لامپ و … و سیستم های برقی و الکتریکی، سیستم های کامپیوتری و دیجیتالی، سیستم های سرمایشی و گرمایشی، انواع مواد غذایی که باید ذخیره بشه و هرکدامش از موقع کاشت بذر تا رسیدن به انبار کشتی تو، چقدر انسان و انرژی در خدمتش بوده و خیلی چیزهای دیگه تا تو این کشتی زیبا رو بخری و یک سفر فقط روزه باهاش بری و حال کنی تمام اینها یعنی اشتغال زایی، یعنی در خدمت گرفتن آنچه خدا بقول خودش مسخر ما کرده و در خدمت ما انسانها قرار داده، یعنی تو برای یکروز سفر و تجربه چیزهای خوب به هزاران هزار نفر نون رسوندی
این یعنی هر روز یک نفری در یک زمینه خاصی که عاشقشه و با اون مورد مثلا مثل تو با ماشین، باهاش حال میکنه و لذت میبره، بشینه با خودش فکر کنه چطور از این هم بهتر، ازینم لذت بخش تر، اونوقته که در جایی که درشکه ها و گاری ها کار مردم رو خیلی خیلی راحت کرده بودند، اتومبیلها، قطارها و کامیونها اختراع شدند، کشتی هابوجود آمدند و رفتند توی آب، هواپیماها درست شدند و رفتند توی هوا، برق اختراع شد و شب دنیا رو روز کرد، تلفن اختراع شد و آدمها رو بهم نزدیک کرد، موبایل اختراع شد، کامپیوتر اختراع شد، اینترنت اختراع شد، واتس آپ اختراع شد،اینستاگرام اختراع شد و …..
این یعنی یه روز یک نفر خواست تو یک زمینه ای که تمرکزش رو اون بود و از ته دل میفهمیدش، لذت بیشتری تجربه کنه، لذت بردن اون باعث شد ما امروز اینهمه تکنولوژی و رفاه و امکانات در اختیارمون باشه.
پس ماهم با کارکردن تمرکزی روی اون چه که قلبا دوسش داریم، چون باعث پیشرفت جهان میشیم، جهان هم بما جایزه میده.هر چه بیشتر در اپن زمینه پیش بریم هم سدها رو جهان خودش بیشتر از جلوی پامون برمیداره هم ثروت رو بیشتر و بیشتر وارد زندگی مون میکنه. البته بخاطر بسط و گسترش خودش ولی خوب ماهم این وسط سود میکنیم هم حال میکنیم هم ثروتمند میشیم
واین لازمه ش عشقه. وقتی تو قلبا یه چیزی رو دوست داشته باشی همه تمرکز و استعدادت رو خرجش میکنی و این باعث پیشرفت موشکی تو در اون زمینه میشه. پس جهان هم میبینه داری عالی پیش میری، سنگها رو تند تند از جلوی پات برمیداره و با ایجاد ثروت در زندگی بهت آرامش میده تا با تمرکز و فراغ خاطر بیشتری روی اون زمینه کار کنی تا هم خودت در اون پیشرفت کنی و هم پیشرفت تو باعث پیشرفت اون مورد بشه و اینطوری به جهان خدمت کردی.
همونطور که گفتم لازمه ش عشقه. وقتی هر چی میگیرنت باز دوباره سر ازونجا و اون زمینه مورد علاقه ت در بیاری، نه بخاطر لج با دیگران، نه، قلبت اونجاست، پس کارهات هم دراون زمینه هر روز راحتتر از روز قبل پیش میره و اوضاع برات آسونتر میشه ولی اگر دیدی که شرایط هر روز سختتر از قبل میشه، اوضاع خوب پیش نمیره و تو باید خیلی زور بزنی بدون یک ایرادی تو کاره. اینجاست که باید یکم توقف کنی، خودت با خودت خلوت کنی و ببینی واقعا چند چندی. شاید راهت اشتباه باشه شاید بدلایلی فکر میکنی که این راهته ولی اشتباه فکر میکنی
مثل اینکه نشستی تو ماشین و داری گاز میدی اما حرکتی نمیکنی.میبینی روبروت همون جاده ای هست که تو میخوای اما هیچ تکونی نمیخوری. اینجاست که اگر یکبار بخودت بیای، پاتو از روی گاز برداری، پیاده بشی، و درست از تمام زوایا اوضاع رو بررسی کنی ، میبینی که بابا، اون جاده ای که روبرت میدی و همون جاده آرامش و لذت و همه چیز بود ، واقعی نیست.اون فقط یک عکس روی دیواره و اون دیوار جلوتو سد کرده و اجازه نمیده حرکت کنی.چرا؟ چون راهت اشتباهه. تو اگر یه چیزهایی میخوای باید از اون یکی جاده بری. جایی که براحتی با یه نیش گاز ماشین زندگیت راه میافته و خودش میره تو اصلا لازم نیست کار زیادی کنی فقط و فقط از مسیر لذت ببر. و اون جاده قبلی مثلا برای من اوکیه نه برای تو. هزاران راه و مسیر توی دنیا برای هزاران انسان هست و هرکسی فقط با گوش کردن به ندای قلبش میتونه راه درست خودش رو پیدا کنه و در طول زندگی در این دنیا بهترین و زیباترین تجربه ها رو خلق کنه. اون وقته که بقول استاد هم خودش خوب زندگی میکنه هم جهان رو جای بهتری برای زندگی کردن میکنه. و پاداشها نصیب این آدم خواهد شد.
آرزو میکنم راه درست رو با گوش سپردن به قلبت پیدا کنی، مسیرش رو با وجود تموم تضادها و مقاومتهایی که اولش میبینی (ناامید نشی) و طی کنی، مثل یک کالسکه که میخوای هلش بدی تا حرکت کنه، اولش باید خیلی انرژی خرج کنی اما وقتی افتاد تو دور ، میشینی توش و دیگه لازم نیست تو کار زیادی بکنی، خودش میره و تو از تماشای مناظر زیبای مسیر لذت میبری
پسر عزیزم برات آرزوی این لذت رو دارم
بله درست میگید اما من باز موندم که آخه این کار ، کار هم نیست که بگیم کار میکنم ، یه نوع تفریحه و به قول خودتون عشق حال با ماشینه کار هم بهش نمیشه گفت و من اینجا سوزنم گیر میکنه که آخه با عشق و حال با ماشین هم مگه میشه پولدار یا ثروتمند شد باید یه کاری کنارش داشته باشی که پوله خوبی ازش بدست بیاری اون وقت میتونی این کارتم ( تفریح ، عشق و حال با ماشین هم انجام بدی ) من مشکلم رو چگونگیشه ، سوزنم رو چگونگی پولدار شدنو ثروتمند شدنش گیر میکنه .
دلیله شاید زیادیشم این باشه که من الان ۱۶ سالمه من ۱۵ سالم بود هرکی میگفت چیکاره میخوایشی یا چیکار دوست داری که نه چیکار میخوای کنی حتی یه جورایی روم نمیشد بگم عشق و حال با ماشین و با کسانیم که راحت بودم میگفتم مسابقه دادن با ماشین و حرکاته نمایشی میگفتن اینکه تفریحه انجام اینجور کارا نون و آب نمیشه و شایدم از اونجایی که من چنتا فایل صوتی در مورد عشق و علاقه به شغل رو گوش میدادم که اون چه کاریه که شمارو شبم ولتون کنن میری برای انجام اون کار و منم دارم میبینم که واقعا عشق و حال با ماشین چیزیه که منو شبم ول کنی میرم انجامش میدم و من به انجام این کار فقط فک میکردم و فکر میکنم به همین دلیل اصلا هیمین الانشم نمیتونم بگم کار یا تفریحه دیگه ایو و اینو میگفتم که میدیدم چجوری برای من میشینن هی سخنرانی میکنن که باید شغل انتخاب کنی و منم قبول نمی کردم چون فایل هاییو از استاد دیده بودم که چیزه دیگه ایو نمیتونستم بپذیرم (رویاهاتو باور داشته باشم ، فایل صوتی عشو علاقه به شغل ) به این دلیل که من مقاومت نشون میدادم در مورد این که بخوام شغله دیگه ایو انتخاب کنم و شاید هم از اینجا ها سوزنم گیر کرد که چگونه و هی فک میکنم که چگونه میگم مثلا فیلمایی درست میکنم تو یوتیوب اون ور این ور کانال درست میکنم میزارم ازدیدنه ویدیو ها مثلا درآمدیم کسب میکنم ( به شرط اینکه کسای زیادی ببینن ) ولی میبینم بازم پوله کمیه حالا اگر از این راه هم درآمدی بدست بیارم
واقعا بنظر شما منی که حتی پوله خیلی از چیزایه کوچک تر از ماشینو ندارم بخرم خوب چیکار میتونم انجام بدم که دوسال دیگه به اون چیزایی که میخوام برسم؟
اصلا در مدت دوسال میشه به اون جور چیزا رسید ؟
و واقعا همیچین آدمی که از انجام اینجور کارا یا به قول شما عشق و حال با ماشین پولدار یا ثروتمند شده باشه واقعا نه تو فضاهای مجازی پیدا کردم نه در و اطرافم همچین کسانی هستند که بشه الگو توی کار حتی من گوگل رو شُخم زدم افراد ثروتمند تو این زمینه کسانیو آورد که این کار کار دومشون بود نه اول من دنباله کسایی میگشتم که این کار رو به عنوان کار اولشون انتخاب کردنو پولدار و ثروتمند شدن
خوب اگر من الان ۱۸ سالم بود گواهینامه میگرفتم البته که خوب واقعا یه چشم به هم زدن هم دوسال میگزره و ۱۸ سالمم میشه ولی خوب واقعا دلم نمیخواد دوسال دیگه شه و من حتی پول اینو نداشته باشم که برم یه وسیله ای که از ماشین و موتور رو دوچرخه هم ارزون تره رو نتونم بخرم پولم به دوچرخه هم نرسه چه برسه ماشین ولی واقعا خوب انجام این جور کارارو اینقدر دوسش دارم که حتی شبا هم خونه نمیرفتم منو خیلی کم در طول روز و شب تو خونه پیدا میکردی که مثلا شام بخورمو بخوابم ، کلا زندگیم با ماشین بود انصافا پوله اولیشم ندارم که ماشینه ۲۰۰ ملیونی بخرمو کلیم موتورشو تقویت کنیو از نظر ظاهری خوشگل کنیو و باید این موضوع که ممکنه با ماشین تصادف کنی کلی خرجش کنی یا بری یکی نوشو بخریو هم به تنت بمالی چون ممکنه تو مسابقه دادنو حرکاته نمایشی این اتفاقات هم ممکنه بیوفته دیگه.
من زیاد صحبت کردم عذر میخوام
اینو بگم که باورهای غلط تو ذهنت بشکنه
چند ماهه پیش بود یکی از دوستام گفت که یه پسری هست که عشق کفتر بازی بود از بچگی هر چی پدر و مادرش بهش میگفتن که ول کن این این کفتر بازی رو بچسب به درس و مشقت
ولی این گوشش برای حرفا نبود کار خودشو میکرد با کفتر بازی عشق میکرد الآن کبوتر خرید و فروش میکنه ۴الی۵برابر پدرش پول در میاره از عشقش از کفتر بازی
یا یه مثال دیگه ای که این دیگه عمیقأ باور محدودت رو میشکنه
میگفت یه پسری هست که تو شهر قم عشق تک چرخ زدن با موتوره
الان داره آموزش تک چرخ به دخترا میده
به نقل قول از دوستم میگفت الان از تهران دخترا وقت میگیرن که بیان واسه آموزش تک چرخ
حالا خودت بیشتر برو تحقیق کن راجب این موضوع
پسر گلم محمدجان
۱- دنبال کسی نگرد که در همین زمینه مدنظرت موفق شده باشه بعد باورهات ساخته بشن که
پس توهم میتونی.
دنبال الگوهایی باش که با انجام کارهایی خارج از عرف عادی مشاغل در جامعه به ثروتهای زیاد رسیدند. پسرم، بنظرت تو از رقص میشه پول درآورد؟ کامنت دوستان روی همین فایل رو بخون. خانمی که متاهله، شوهر داره، زندگی داره، با وجودی که تحصیل کرده است و شاید بقول خیلی ها میتونه بره یه جا استخدام بشه و حقوقی و بیمه ای هم سر ماه داشته باشه، میاد با بها دادن به خواسته ش علیرغم مشکلات متاهلی و همسر و خانواده همسر و …. با رقصیدن پول میسازه، اونم نه اینکه مثلا بره تو مجالس برقصه بلکه تو خونه ش یه بار رقصیده تبدیل به فیلم آموزشی کرده و با فروشش در فضای آنلاین ثروت ساخته. میدونی همین رقصیدن و فیلم ازش تو فضای مجازی گذاشتن میتونه تو خانواده ها خون بپا کنه؟
اما این دوستمون اینکارو کرده و بگفته خودش علیرغم همه مخالفها تمرکزش رو گذاشته روی عشق و علاقه ش. بعد کم کم دنیا دیده عشق و علاقه ش واقعیه راهکاره رو بهش گفته. به قلبش انداخته که چیکارکن و چکارنکن که ازین راه پول هم بهت بدم.
حالا بنظرت انجام حرکات تکنیکی با خودرو باندازه رقصیدن ارزش نداره؟ بنظر من که برای انجام حرکات نمایشی با اتومبیل تو باید از نظر روحی قوی باشی که بتونی در لحظه تصمیمات آنی و درست بگیری، باید از نظر جسمی آدابته و قوی و چالاک باشی تا بتونی در لحظه سرعت عمل داشته باشی، تو باید سطح علمی بالایی داشته باشی چون باید حداقل به فیزیک و ریاضیات مسلط باشی چون تو باید شتاب، مسافت و هزارتا چیز رو که خودتون پسرا بهتر میدونید، موقع تک چرخ زدن و لایی کشیدن و دریفت کشیدن و …. در لحظه و ذهنی محاسبه کنی. پس بنظر من همونقدر که رقصیدن وقتی از دور نگاهش میکنی میتونه جلف و سبکسرانه و مسخره بازی باشه که بجای وقت هدر دادن دراون باید بفکر یه کار آبرومند باشی، ماشین بازی هم همونقدر میتونه برای خانواده و اطرافیان لج درآر و اعصاب خرد کن، و مایه شرمساری و خجالت یا ناراحتی و دلواپسی و نگرانی باشه.
و همونقدر که رقصیدن میتونه علمی و دارای تکنیک و در تمام جهان ارزشمند، و صدالبته یک حوزه بسیار ثروت آفرین و ارزشمند باشه، انجام حرکات نمایشی با اتومبیل هم میتونه بسیار علمی و تکنیکی و ارزشمند و صدالبته ثروت ساز باشه.
یادمه خیلی پیش از این یکروز پسرم داشت برام از جوونی میگفت که از بچگی عشق موتور بود. ازاینکه موتور عشقش بود و ازین حرفها که فقط تو جیب شما پسرها پیدا میشه. مثل این شعر که
آنان که موتور خدای خود میخوانند
کفرش به کنار، عجب خدایی دارند
و ازاین جور حرفها … خلاصه گویا اون پسر خیلی هم سر این عشق ش با خانواده سرشاخ میشده اما کوتاه نیومده گویا که صدمه جسمی هم زیاد خورده اگر درست یادم باشه گویا دست و پاش هم سر تکچرخ و اینجور چیزها شکسته. پدر اون پسر خیلی مخالفت میکرده و اصرار داشته که پسرش درس بخونه و بره مرتب و منظم یه جا استخدام بشه و … خلاصه داستان اینکه آقاپسر ماجرا فقط عشق و حال با موتور رو میخواست. هر چی بهش گفتن نه، مصمم تر شد که بهتر با موتور حرکات نمایشی انجام بده. زمین خورد، بازم ادامه داد. دست و پاش شکست، بازم ادامه داد، سرو کله ش زخمی شد، بازم ادامه داد، هبچ کس تشویقش نکرد که هیچ کلی حرف هم بارش کردن، بازم ادامه داد. بچه خر خونای فامیل رو تو سرش زدن، بازم ادامه داد. میدونی الان کجاست؟ وایستاد سر عشقش، در جایی که بدون اینکه حتی بذهنش برسه که میشه ازین کار پول درآورد، ادامه داد. الان تو ایران جزو نفرات اول تو زمینه موتور سواریه و از آموزش موتور سواری و انجام حرکات نمایشی با موتور اونم با قیمت بالا پول میسازه. بنظرم اسم پیجش اگر اشتباه نکنم موتورآموزی هست.اسم خودش رو الان یادم نیست.
یا
توی دسته فایلهای گفتگو با دوستان، یه آقایی میگفت رفته بوده بنظرم شهر تبریز، کارمند اداره ای شده بوده با حقوق و مزایای خوب،دوستان خوب، خونه، امکانات، بقول خودش شرایط خانواده پسند. اما ته دلش گل و گیاه رو دوست داشته. بالاخره بر تمام آنچه جلوش رو میگرفته غلبه میکنه با دست خالی و بدون هیچ ایده خاصی میاد تهران.نه جایی داشته نه مکانی نه آشنایی نه ایده ای. خیلی دل و جرات میخواد بقول استاد مکان امنت رو بدون هیچ نقشه راهی، رها کنی و فقط با تکیه به عشقی که توی قلبت احساس میکنی قدم تو مسیر بذاری. خدا هم اینجور وقتا خیلی زیاد هواتو داره. اون آقا بنظرم ۳سال از این تصمیم شجاعانه ش میگذشت و سومین برند مطرح در زمینه خودش در کل کشور بود. درست و کاملش رو خودت میتونی گوش بدی.
محمد جان تو دنبال فرد موفق تو همون زمینه بخصوص مدنظر خودت نگرد، بگرد دنبال کسی که از کاری که دیگران کار نمیدونن، تفریح و بازی یا اصلا مسخره بازی میدونن پول درمیاره. تو بخاطر ورودی های غلط باورهای اشتباه دراین زمینه داری که این باورها مثل یه ترمز جلوی حرکتت رو میگیرن. همیشه در هر زمینه ای باور های غلطت رو پیدا کن و باورهای مثبت مخالف با اون باور غلط رو مدام و مدام مرور کن تا اون مثبته اون غلطه رو پوشش بده و محو کنه. همین فایل استاد رو بارها و بارها و بارها ببین. جواب همه سوالاتت در این زمینه اونجا به روشنی داده شده.آنقدر ببین و گوش بده تا در فرکانسش قرار بگیری، ترمزهای ذهنیت برداشته بشن و باورهای ذهنی ت همجهت با این صحبتها بشه. کامنتها رو بخون بچه ها خیلی خوب گفتن و مثالهای عالی زدن. تجربیات بچه ها خیلی به باورهایت کمک میکنه.
یه مثالی یادم اومد، آقای قاسم یادگاری رو تو گوگل سرچ کن، یه بچه ساده ترک زبان روستایی که کارش چوپانیه. شکست عشقی میخوره و میاد برای دل خودش به هزار زور زدن بزبان فارسی شعرمیخونه که عشقم رفت.… چرا رفت…. چرا عاشق من نشد …. و …
الان میدونی چه درآمدی داره؟ یکی از راههای کسب درآمدش این شده که یکی به یکی میخواد تولد تبریک بگه از قاسم آقا میخواد براش متن تبریک رو بخونه و تو پیج اون شخص براش بفرسته در حد ۴-۵جمله اونم در حالیکه تو روستاشون کنار گوسفندان یا مرغ و قازهاش با یه گیتار یا یه عینک دودی یا حتی گوسفند یا خروس به بغل از خودش فیلم یکی دو دقیقه ای میگیره و میفرسته البته که قبلش باید تصویر فیش واریز رو باید براش بفرستی. ۲سال پیش که خودم ازش قیمت پرسیدم گفت( الان نمیدونم به چه مناسبتی تخفیف خورده بود) هر تبریک ۱۷۵ هزار تومن و در عرض یکی دوماه حدود ۳۰۰-۴۰۰تا تبریک گفته بود که نمونه کاراش هم تو پیجش بود. همه شون هم با یک لحن و یک حالت بودن و با این جمله شروع میشدن: سوپرایز…. (مثلا برای خودت) محمد نوراللهی سلطان حرکات نمایشی با ماشین، و ….. مثلا ۱۶ سالگیت مبارک. یه همچین متنی رو برات میگفت و فیلمش رو مثلا از طرف من برات میفرستاد. بنظرت این کاره یا تفریح؟ بنظرت پول ساختن و کسب ثروت فقط از طریق کاره؟ از راه تفریح نمیشه؟بنظرت فقط کارگرای معادن فقط کار میکنن؟
بازم مثال پسرونه
پسری رو میشناسم که خیلی پر انرژی و شاده. هر وقت میرفتن شهربازی و میرفت سوار وسایل بازی میشد خیلی جیغ جیغ میکرد و سروصدا راه مینداخت و این کارش باعث میشد مردم دور اون وسیله بازی جمع بشن مثلا مثل ترن یو یا این عینکهای واقعیت مجازی و … . اولش فقط تفریح بود ولی بعد یکی از اون مسئولین شهربازی گفت اگر با این کارت باعث جذب مشتری بشی درصدی باهات حساب میکنم یعنی به ازای هر مشتری یه درصدی بهت پول میدم. تابستونا گلو براش نمیموند بسکه جیغ و داد میکرد مثلا سوار این صندلیها میشد که میکشن بالای بالا یهو ول میشه هنوز داره دستگاه میکشه بالا اونقدر جیغ و هوار میکرد که یکی اومد گفت من اصلا از ارتفاع میترسم ولی اینقدر این آقا هیجان داد که میخوام سوارشم. بنظرت این کاره یا تفریح؟ این پسر خودش عشق شهربازیه هم مفتی مفتی کلی وسیله بازی سوار میشد هم یه چیزی هم دستی بهش میدادن.
اصلا استاد خودمون ۲۰سال پیش که تو هنوز دنیا نیومده بودی مباحث موفقیتی باین شکل تدریس نمیشد.فقط چندتا کتاب نوشته شده بود و یکسری مجله هم بود که سرگل ش مجله موفقیت به مدیریت آقای احمدحلت بود. من خودم مشتری پروپا قرص ش بودم. چندتا استادم بودن مثل آقای فرهنگ و آقای انوشه و یکی دو تا روانشناس مطرح که برای صداوسیما یا ادارات و ارگانها میومدن و سخنرانی میکردن و البته ازون ارگانها پولش رو میگرفتن. تو همون روزها یه بچه تخس پر شر و شور شهرستانی( استادجان شرمنده) میاد چندتا کتاب میخونه بعد میره سراغ قرآن و یه چیزایی ۱۸۰درجه خلاف آنچه همه تا حالاش گفتن و شنیدن رو میاد وسط پایتخت، درست وسط اونهمه گنده و بزرگ معرکه، تازه پول میگیره که (که بقول یه عده ازون اساتید) اراجیف تحویل مردم بده.
ببین محمدجان، امروز، توی سن شما حرف مخالف زدن خیلی راحته ولی برای ما و تو سن ما هم گفتنش سخت بوده و هست، و هم شنیدنش. تو حساب کن عباسمنش جوان روزی که رفت چشمهاش رو شست و جور دیگر دید که بفکر پول درآوردن ازین راه نبود. اصلا کسی تا اون روز از آموزش مسائل موفقیتی باین شکل که استاد انجام داد، پول درنیاورده بودکه حالا اونم یاد بگیره نفر بعدی این حوزه باشه. استاد فقط رفت پی اونچه قلبش بهش میگفت. رفت پی عشقش، اونچه که وقتی انجامش میداد خستگی گرسنگی تشنگی سرماو گرما رو نمیفمید. اون روزا هیچ چشم اندازی نداشت که این میتونه شغل باشه.ازین راه میتونه شکم زن و بچه رو سیر کنه. میتونه بین مردم ارزش و اعتبار پیدا کنه، برای روز پیری و کوری ش دو زار پس انداز جمع کنه. اون فقط ازین راه خوشش اومده بود، دوسش داشت و ادامه ش داد. یواش یواش درها بروش باز شد. ایده ها بهش گفته شد. مشتریها به سمتش هدایت شدند و پولها و ثروتها بسمتش سرازیر شد.
پس پسرم
اگر هرچی گشتی الگویی دراین زمینه پیدا نکردی، نا امید نشو. تو اولین نفر باش. و خودت بهترین الگو برای بقیه بشو. همونطور که استادمون بودند. و خیلی های دیگه در زمینه های دیگه.
۲- یکی از سمی ترین باورها برای پیشرفت در هر زمینه ای، باور مسموم و شرک آلود چگونه است. محمدجانم، این کلمه کثیف رو از دایره لغات ذهنت برای همیشه پاک کن تا دست و پای حرکتت از زنجیر محکم چگونگی رها بشن و بتونی سبک بال پیش بری. چگونه حرف شیطانه. یه بچه کوچیک رو تصور کن.با خانواده میخوان برن سفر. قراره همه سوار ماشین پدر بشن و برن شمال. پدر با شادی کنار ماشین ایستاده و صدا میکنه بیایید سوارشید راه بیافتیم که کلی قراره بهمون خوش بگذره. اما بچه میگه بابا ما کی میرسیم؟
بابا: عجله که نداریم.نم نم میریم و خوش میگذرونیم تا برسیم.
بچه: چرا زودتر نرسیم؟ زودتر برسیم بهتر نیست؟ بذره از اونکه شما میگی دیرتر برسیم چی؟ تو راه بیشتر خوش میگذرونیم که؟
بابا: ——-
بچه: بابا، با ماشین میریم؟
بابا: بله
بچه: خوب اول این سیستم ماشین رو برای من بگو تا من بدونم این وسیله آهنی چجور قراره مارو برسونه؟
بابا: ——
بچه: ماچطور میخواهیم از در خونه بریم برسیم مثلا خونه عمو توشمال؟ چجور راهو گم نکنیم؟
بابا: خوب از روی نقشه جاده درست رو پیدا میکنیم
بچه: نقشه رو برام توضیح بده.چی هست؟ چطور نوشته شده؟ نحوه استفاده ش چجوره؟ اگر غلط نوشته باشند چی؟ اگه ازین راه نریم ازون راه بریم چی؟ ازون یکی راه به شمال نمیرسیم؟ به کجا میرسیم؟از کجا میدونی به شمال نمیرسه؟ اگه رسید چی؟ و… و… و… و
حالا بنظرت بهتر نیست این بچه مثل آقا بشینه تو ماشین و تنقلات بخوره و کیف کنه و چگونگی رسیدن از خونه شون تا شمال رو از صفر تا صد بسپره به بابا؟ تنهایی کاری که لازمه بچه انجام بده نشستن تو ماشین و حال کردن تا مقصده که بک درصد قضیه ست و ۹۹درصد باقیش تماما به عهده باباست.
پس ما هم باید با ایمان و توکل به خدا بسپریم. محمدجانم، بخداوندیش قسم من تجربه کردم وقتی بخودش سپردم اونقدر کارها برام راحت و دلپذیر واز راههای متفاوت با اونچه من میدونستم انجام شده که فقط انگشت به دهن موندم که مگه ایجوری هم میشد؟ چگونگی به ما ربطی نداره.ما فقط خواسته مون رو مشخص میکنیم، کل کل نمیکنیم و همه رو با قلبمون میسپاریم بدست توانای خودش. و انجام میشه. به بهترین شکل ممکن انجام میشه. من حیث یحتسب و من حیث لایحتسب انجام میشه. از طریقی که تو میدونی ویا نمیدونی. پس قربونت، چگونه رو از ذهنت بردار. البته که مثل هرچیز دیگه ای این هم تکامل میخواد یه روزه انجام نمیشه. اما اینو آویزه گوشت کن و از خاطرت دور نکن. هرجا ذهنت اومد بگه چطور، یاد اون بچه بیافت که من بلدنیستم چطور. بابام بلده. منم به بابام اعتماد دارم. بابام بمن گفته پسرم چی میخوای.گفتم مسافرت به شمال. اونم گفته پس اگر شمال میخوای بیا بشین تو ماشینم و لذت ببر تا چشم بهم بزنی و از مسیر لذت ببری میرسونم
به شمال، به خواسته ت.
آقامحمد عزیزم
خودش گفته
فمن یتوکل علی الله، فهو حسبه
هرکی بخدا توکل کنه(کس دیگه ای رو لازم نداره)خدا براش کافی است
۳- وقتی استاد دنبال عشق و علاقه ش راه افتاد، هیچی نداشت حتی روزهایی بود که پول برای تهیه خوراک مناسب نداشت تنها کاری که کرد این بود که هر کاری تو قلبش احساس میکرد انجام میداد شاید همه اون کارها تو مسیر کسب پول و مال جواب نمیداد اما یه پله جلوتر میبردش. یه چیزی ازش یاد میگرفت. یه تجربه ای کسب میکرد.نگران نباش که الان هیچ پولی نداری فایلهای گفتگو با دوستان رو گوش بده بچه ها تجربه هاشون رو گفتن. اونوقت شاید حتی بگی بابا وضع الان من از بعضی از بچه های سایت خیلی بهتره. بهت توصیه میکنم خیلی تو سایت بچرخ هر فایل استاد رو که دیدی، متن فایل رو هم بخون. و بخصوص تاکید میکنم کامنت بچه هارو با دقت بخون. دریایی از تجربه ست. و یه موضوع مهم.حالا که تازه شروع کردی، بخودت تعهد بده هر فایلی رو دیدی حتما یه چیزی هم خودت کامنت بذاری. بقول استاد مثل یه رد پایی که از خودت بجا میذاری. هربار که برمیگردی و کامنت خودت رو میخونی با ورژن جدیدی از خودت مواجه میشی.چون هرچی جلوتر میری، فرکانس ت هم تغییر میکنه و این باعث میشه ذهنت، شخصیتت، نیازها و خواسته هات هم تغییر کنه،اصلا تعجب میکنی که واقعا من این بودم. این باعث میشه مراحل رشد و تغییرت رو واضح و مستند ببینی و انرژیت رو برای تغییر دو چندان میکنه.
۴- پسرم آخرین
جمله ت این بود
من زیاد صحبت کردم عذر میخوام
آره عزیزم
زیاد صحبت نکن
اصلا صحبت نکن
قربون پسرم، با کسایی که هم مدار با فرکانس ت نیستند اصلا صحبت نکن. استاد یه جمله جالبی داره زیپ دهنت رو بکش
ببین بچه های این سایت فارغ ازینکه تازه وارد باشن یا از بچه های قدیمی سایت، عقاید و باورهاشون همسو و هم جهته. اصلا اگه تو مدار این عقاید و باورها نباشن اینجا نیستن. محمدجان با گشت و گذار کردن تو این سایت یواش یواش خیلی ها از دورت پراکنده میشن.حتی نزدیک ترین کسانت مثل برگ پاییزی از درخت میریزن ودر عوض اونها آدمهای جدید متناسب با فرکانس های اون لحظه ت دورت جمع میشن. و این همیشه ادامه داره. همین حالاش هم برای همه مردم دنیا درحال انجامه. هر لحظه که مدارت تغییر میکنه آدمای دور و برت هم تغییر میکنن. تو در جهت مثبت پیش بری آدمای به همون اندازه مثبت دورت جمعن و برعکس تو در جهت منفی پیش بری آدمای بهمون اندازه منفی(نه کمتر و نه بیشتر، به همون اندازه) دورت جمعند. پس همونجور که استاد همیشه فریاد میکنه راجع به افکارت و بخصوص چیزای جدیدی که تو این سایت عالی و بهشتی یاد میگیری با هیچ کس حرفی نزن.چون اونا تو مدار شنیدن این حرفا نیستن. اونا گناهی ندارن. اصلا مفهوم این حرفا رو نمیفهمن. بهمین دلیل هم فکر میکنن تو از مسیر خارج شدی و تلاش میکنن تو رو به مسیر خودشون بیارن. اگر قلبت حرفهای توی این سایت رو قبول داشته باشه، اونوقت تو هم مقاومت میکنی که تو خط اونا نری و حتی اونا بکشونی اینجا. این فقط بیخودی انرژی هدر دادنه. همین انرژی رو بجای اینکه صرف دیگران هدر بدی، سوخت موشک کن و روی خودت کارکن.
پس
پسر عزیزم آره زیاد صحبت نکن. عذر بخواه از خودت اگر با افراد بیجا صحبت بیجا کنی.
اما
توی این بهشت کلی فرشته های بهشتی هست که ساعتها و ساعتها، صفحه ها و صفحه ها میتونی باهاشون حرف بزنی. پسرم بادیگران حرف نزن اما بیا اینجا و در این سایت صحبت کن. حرف بزن. افکارت رو بریز بیرون. دیدگاهت رو بروز بده. اینجا کسی قضاوت نمیشه. شاید کسی با نظرت
موافق نباشه اما قضاوت نمیکنه. نظر خودش رو برات مینویسه. و این هم به رشد خودش کمک میکنه هم به رشد بقیه که نظرش رو میخونن و چیز جدید یاد میگیرن.
عزیزم من همیشه به پسرهام هم میگم سعی کنید جوری زندگی کنید که لازم نباشه عذرخواهی کنید. عذر خواهی از احساس گناه میاد. و البته که ما یاد گرفتیم چپ و راست، بجا یا نابجا، بگیم ببخشید… عذرمیخوام... شرمندم … این درست نیست
پسرگلم من از خوندن کامنت و درک دیدگاه تو مرد جوون لذت بردم. نه تنها نباید عذر خواهی کنی بلکه من باید ممنون ت هم باشم بخاطر حال خوب و انرژی که از نوشته ت دریافت کردم. همین احساس خوب باعث شد از ساعت ۱۱ بشینم سر موبایل برات بنویسم و الان متوجه شدم از۳ نیمه شب گذشته.
عزیزدلم اینجا، تو این سایت، این بهشت زیبا، زیاد صحبت کن. زیاد بنویس. من از دیدن جوونهای هم و سال خودت تو این سایت و گاها حتی کم سنتر از شما اونقدر حال خوب پیدا میکنم و لذت میبرم که نگو. ازینکه تو این سن به فکر ساختن خودتی که اینجا سر درآوردی لذت میبرم و به تو و به همهی همسن وسالات که عضو این سایتن تبریک و خیرمقدم میگم.
پسرم آرزو میکنم هر روزت بهترین روز عمرت باشه که تا اون روز تجربه ش کردی
شادباشی
سلام سلام
میخوام نظر خودمو صادقانه بگم که اگر با آگاهی الانم در سن شما و شرایط شما بودم چه کار میکردم
مثلا من جای شما:
میرفتم و وارد یه حوضه ای مربوط به خودرو میشدم که بهش علاقه دارم. مثل تیونینگ و تقویت موتور، رنگ، پنوماتیک و چیزای خفن دیگه ای که ما جوونا عاشقشیم
بعدش همزمان روی سایت کار میکردم و باور های مناسب رو ایجاد میکردم در مورد علاقه ام
اینجوری طبق قانون روز به روز شرایطم بهتر میشد
این کل چیزی بود که میخاستم بگم
1_ وارد کار بشی از یه جایی
2_ باور مناسب هم ایجاد کنی
بقیه اش ریزه کاریه که بستگی به شخصیت شما داره
و تبریک میگم به شما که در سن 16 سالگی میدونی علاقه تون چیه
و اینکه توی کامنت گفتید که درامد تولید محتوا برای این کار ناچیزه! اصلا اینطور نیست کافیه برید و چنل یوتیوبر های ایرانی که در حوضه خودرو فعالیت میکنن رو در سایت social blade وارد کنید تا درامد خالص ماهیانه و سالیانه شون رو برای شما نشون بده. راحت بالای 30 میلیون در ماه درامد دارند _ قطعا بنیامین رو میشناسی که بال خودرو تولید میکنه (مثلا)
اگر شما… یه چنل یوتیوب بزنی و آموزش دستی کشیدن اصولی رو بزاری من اولین کسی هستم که ویدیو رو میبینم و لایک میکنم.
منم 23 سالمه خیلی دوست دارم بتونم با ماشینم دستی بکشم، ولی بلد نیستم.
یه ایده دیگه که الان اومد به ذهنم
من حاظرم پول بدم به شما که منو سوار ماشینت کنی و حرکات نمایشی اجرا کنی. من پول میدم
من عاشق اینم که آدرنالین خونم بالا بره.
در شهر های غربی ایران دوستانی دارم که میرن پول میدن به شوتی ها ( اغلب 405 و پژو پارس هایی که کار قاچاق میکنن) تا لذت سواری با سرعت بالای 200km تجربه کنن.
شما میتونی ایونت برگزار کنی
ایونت درگ مثلا
پول عضویت بگیری بعد از همون پول جایزه تایین کنی
خودت میدونی کافیه حرف 5 میلیون جایزه درگ باشه تا کل جوونای شهر حضور پیدا کنن
اوووووه بابا خیلی کار خفنیه
فقط عجله نکن
تکامل
بچسب به سایت روزی 4_5 ساعت توی سایت اموزش های باش فقط میترکونی
ایران خیییییلی عقبه و بسیار بکر
خیلی کار راحتیه موفق شدن در ایران . خارج نرفتم و نمیدونم ولی ایران راحته واقعا
من یک سال وارد کار ماساژ شدم
30 تا هنرجو تربیت کردم 5_6 ماه هم توی سالن های ماساژ کار کردم و مشتری ثابت خودمو دارم. الان اعتبارم در حد کسایی که 10 ساله توی این کار دارن درجا میزنن. 30 تا هنر جو به حرف آسونه، هر هنر جو بالا 250 تا تکنیک بلده که روی عضلات مختلف اجرا کنه! من یه ساله استاد ماساژ شدم که هیچ… بلکه 30 تا هنرجو درست کردم.
کار بسیار راحتی بود….
داداش بچسب به سایت
سلام
خیلی ممنونم از اینکه شما هم نظر خودتون رو گذاشتید خواندم بسیار انرژی گرفتم از نوشته های شما
من حتی به خاطر اینکه یه بار دقیقا ولی نمیدونم کدوم فایلشون بود که میگفتن اگر نمیدونی دقیقا علاقت چیه برو اون کار هاییو که فک میکنین دوست داری علاقه بهش داریو انجام بده و اتفاقا هم من میرفتم مکانیکی (تعمیر موتور ) و 15 روز رفتم دیدم هم واقعا اون چیزی که من عاشقش باشم نیست همم بدنم ضعیف هستش که بخوام در روز اونجور کار هاییو انجام بدم اما باز الان میدونم علاقم دقیقا چیه ولی باز اونم یه جورایی شغل حساب نمیشه که بگیم مثل مکانیکیه یا … رانندگی با ماشین و در هین رانندگی فیلم گرفتنه ( لایو یا فیلم بگریم بعداً ادیت کنم یا افرادی که ادیته فیلم کارشونه فیلم و بدم قشنگ ادیتش کنن بعد بزارم تو فضای مجازی…)
والا من خیلی دوست دارم وقتی رانندگی میکنم فیلم یا لایوم بگیرم جوری که تمام کارایی که پشت فرمون انجام میدم در فیلمه یا لایوه مشخص باشه.
و البته یه اهدافیو انتخاب کردم که از نظر خودم تو سن کم میتونم ماشینی که دوسش دارم و بخرم البته اون ماشین ماشین قبلیه خودمونه (405 GLX مدل 88 از صفری خرید پدرم 1388/9/1 به قیمت 13میلیونو 700 یا 14میلیونو 700 تو 10 155 هزار کیلومتر راه رفت اسمشو گذاشتم جواهر فرانسوی تا وقتی که داشتیمش آخرای سال 98 برج 10 فروختیمش بعد از فروختنش من خیلی عاشقش شدم در حدی که واقعا دنبال انواع کارها میگشتم که پوله خوبی بدست بیارم که تا قبل از 18سالگی بخرمش آخه خوب خیلی من دوست دارم اون ماسیمو تا قبل از 18سالگی بخرم و برای همینم یه برنامه ای چیدم که انشالله همچین همون طور که من برنامه ریزی کردم پیش بره بهش تا قبل از 18سالگی میرسم و بعد از اون میخوام مهارت های رانندگی مو حرفه ای کنم و بعدش همین حرکات نمایشی رو یاد بگیرم که یه شخصی همین پیدا کردم (علی لام) در و اطراف مرقد امام یاد میده پیجه اینستاشم لامکار به خارجیه برم پیشه اون یاد بگیرم در هین یاد گرفتن هم یه افرادیو پیدا کنم که ادیت حرفه آیه عکس و فیلم انجام میدم من فیلم بگیرم بدم اونا درس کنن و یه افراده دیگه ایم پیدا کنم یا خودم به دنباله یاد گرفتنش باشم که تولید محتوا خوب کنم تو همین اینستا هم یوتیوب و هم اگر جای دیگه ایم بود ویدیوها و بزارم دیگه و منم عشق و حال میکنم پشت فرمون GLX همم اگر بشه پول در میارم از عشق و حالم و اتفاقا ایده های شما هم اجراش میکنم و خوشم اومد از ایده هاتون خیلی ممنونم از نظری که دادید .
…..
سلام
خیلی ممنونم از اینکه شما هم نظر خودتون رو گذاشتید خواندم بسیار انرژی گرفتم از نوشته های شما
من حتی به خاطر اینکه یه بار دقیقا ولی نمیدونم کدوم فایلشون بود که میگفتن اگر نمیدونی دقیقا علاقت چیه برو اون کار هاییو که فک میکنین دوست داری علاقه بهش داریو انجام بده و اتفاقا هم من میرفتم مکانیکی (تعمیر موتور ) و 15 روز رفتم دیدم هم واقعا اون چیزی که من عاشقش باشم نیست همم بدنم ضعیف هستش که بخوام در روز اونجور کار هاییو انجام بدم اما باز الان میدونم علاقم دقیقا چیه ولی باز اونم یه جورایی شغل حساب نمیشه که بگیم مثل مکانیکیه یا … رانندگی با ماشین و در هین رانندگی فیلم گرفتنه ( لایو یا فیلم بگریم بعداً ادیت کنم یا افرادی که ادیته فیلم کارشونه فیلم و بدم قشنگ ادیتش کنن بعد بزارم تو فضای مجازی…) و البته در هین رانندگی آهنگ های شاد و مثبت گوش کنم اما آهنگایی که یخورده دوبس دوبسش زیاد باشه مثل آهنگ سندی ( دلمو چی چین چینه ) یا اندی ( دختر بندر ) که تو سفر به دور آمریکا قسمت اولش فک کنم بود استاد همین اهنگو گذاشتن این آهنگو بزاری تو ضبط یه خورده سیستم ماشین هم یه جورایی باشه که به آهنگایی که زیاد بیس ندارن بیس بده خیلی هیجانات آدم میزنه بالا تا ته پاتو میزاری رو گاز در حد دوره موتور چسباندن و کاتاف زدن و رو glx اگزوز زنبوری بندازی با بک فایر و سیستمی که وقتی دنده کمو زیاد میکنی آتش از اگزوز خارج میشه و ای سی یو ماشین یا اگزوز ماشین هم بدی که بشه باهاش کاتاف زد و یه چیز عالی ای میشه اگزوز زنبوری بک فایر کاتاف و اون سیستم واقعا عالیه.
والا من خیلی دوست دارم وقتی رانندگی میکنم همه کار هاای رو که انجام میدم تو فیلم معلوم باشه مثل دستی کشیدن دنده زدن صفحه کیلومتر و فیلم یا لایوم بگیرم جوری که تمام کارایی که پشت فرمون انجام میدم در فیلمه یا لایوه مشخص باشه.
و البته یه اهدافیو انتخاب کردم که از نظر خودم تو سن کم میتونم ماشینی که دوسش دارمو بخرم اون ماشین ماشین قبلیه خودمونه (405 GLX مدل 88 نقره ایه متالیک از صفری خرید پدرم در تاریخ 1388/9/1 به قیمت 13میلیونو 700 یا 14میلیونو 700 تو 10سال از صفری 155 هزار کیلومتر راه رفت اسمشو گذاشتم جواهر فرانسوی تا وقتی که داشتیمش آخرای سال 98 برج 10 فروختیمش بعد از فروختنش من خیلی عاشقش شدم نمیدونم چرا ولی خیلی خواستم که تو سنه کم خودم بخرمش ن با پول دیگران و جالبیشم اینجای که من هنوزم هیچ 405 رو اندازه اونی که داشتیم اینجوری شور شوقب ای داشتنش و علاقه بهش ندارم در حدی که واقعا دنبال انواع کارها میگشتم که پوله خوبی بدست بیارم که تا قبل از 18سالگی بخرمش آخه خوب خیلی دوست دارم اون ماشینو تا قبل از 18سالگی بخرم و برای همینم یه برنامه ای چیدم که انشالله همچی همون طور که من برنامه ریزی کردم پیش بره بهش تا قبل از 18سالگی میرسم البته قبل از خریدنش میخوام از دوره های روانشناسی استاد استفاده کنم و بعد از اون که ماشین خریدم میخوام مهارت های رانندگی مو حرفه ای کنم و بعدش همین حرکات نمایشی رو یاد بگیرم که یه شخصی همین پیدا کردم در اطراف مرقد امام یاد میده پیجه اینستاشم لامکار به خارجیه برم پیشه اون یاد بگیرم در هین یاد گرفتن هم یه افرادیو پیدا کنم که ادیت حرفه ایه عکس و فیلم انجام میدن من فیلم بگیرم بدم اونا درس کنن و یه افراده دیگه ایم پیدا کنم یا خودم به دنباله یاد گرفتنش باشم که تولید محتوا خوب کنم تو همین اینستا هم یوتیوب و هم اگر جای دیگه ایم بود ویدیوها رو بزارم دیگه ،و منم عشق و حال میکنم پشت فرمون GLX همم اگر بشه پول در میارم از عشق و حالم و اتفاقا ایده های شما هم اجراش میکنم و خوشم اومد از ایده هاتون خیلی ممنونم از نظری که دادید .
از درگ ،دریفت عربی با ماشینای دف جلو و همین طور دف عقب و حرکاته دیگه نمایشی خیلی خوشم میاد انجام بدم با اون ماشین و همین طور کارای دیگه مثل با سرعت راندن در اتوبان نصف شب اونم با نیترو یا پنوماتیک همشو کلا دوس دارم.
من برنامه ایو که دارمو گفتم
اتفاقا یادم رفت و یه کتابی که فصل اولشو خواندم ( کتاب میتوانی اگر بخواهی ) فصل اولش گفت رویاهاتون رو جلوی چشمانتان قرار دهید یعنی در طول شبانه روز خیلی ببینید و حتی اون ماشین یه پرده براش خریده بودیم و لحظه فروختن ندادیم در واقع پدرم نداد و اون خوشبختانه هستش من همیشه اون اوایل که زیاد باور نکرده بودم که میتونم بخرمش همیشه اون پرده رو شبا با خودم میخابوندم و لحظه خریدنشو فک میکردم و الانا که باورم بیشتر شده که میتونم بخرمش میگم پرده چیه بابا میخرمش شیشه فایور گلاس میندازم روش که از داخل ماشین بیرونو میشه دید اما از بیرون فقط شیشه معلومه اصلا داخله ماشین هیچی معلوم نیس
من برای GLX هم حتی پیج زدم که وقتی خریدمش فیلم میخواستم بزارم توش بزارم در اینستا و همین طور یوتیوب ممد خط تیره جی ال ایکس 88 خط تیره باز
سلام ارامش عزیز ،
ممنون از توضیحات جامع و کامل شما. خیلی زیبا و کامل نوشتید چطور وقتی در مسیر عشق و علاقه خودمون حرکت می کنیم به گسترش جهان کمک می کنیم و تمرکز در مسیر و هدف سبب می شود ایده های بهتر و بهتری دریافت کنیم و به قول استاد بتوانیم کارها را ساده تر انجام دهیم و روز به روز سبب گسترش جهان و پیشرفت خود مان شویم . امیدوارم شما و همه ما روز به روز در این مسیر الهی پیشترفت کنیم و به خواسته ها و موفقیت واقعی نزدیک و نزدیک تر شویم ، موفقیت در ثروت ، سلامتی و روابط و معنویت. شاد و ثروتمند باشید.
نسرین جان عزیزم درود بیکران خداوند برشما
سپاسگزارم که دلنوشته من رو خوندید و خوشحالم که با اون ارتباط برقرار کردید.
از داشتن دوستان سطح بالایی چون شما بخودم میبالم.
قلبم انرژی خوبتون رو دریافت کرد و احساس خوبی بمن دست داد
دعای خیرتون رو صمیمانه و از ژرفای قلبم آمین میگم و به تبعیت از شما دوست خوبم برای همگی مون آرزوی پیشرفت در خودشناسی و داشتن احساسی عالی دارم
نسرین جانم شاد و موفق و پیروز باشید
ارامش عزیز سلام ،
متن زیبای شما هم مثل اسم قشنگ شما پر از ارامش أست ، دوباره و دوباره متن شما را خطاب به دوست عزیزمون خوندم و دوباره سرشار از لذت ، ایده و اراده شدم ، سپاس گذارم ارامش عزیز در پناه الله یکتا سلامت و موفق باشید
سلام وقت تون بخیر باشه راستش وقتی این کلیپ رو نگاه کردم دیدم چقدر منم این باور اشتباه رو دارم که من خودم با اینکه الان دانشجو ام و دارم درس میخونم که برم سرکار با ماهی 10 تومان و از سر ناچاری رفتم این رشته و در اوایل این رشته بود که متوجه شدم من به گردشگری خیلی علاقه دارم و انقد دوسش دارم که حاضرم منی که اینقدر به خانواده وابسته ام قیدشون رو بزنم و برم
راستش وقتی فقط یه جمله از اینا رو گفتم میگفتن باید پول زیادی داشت تا شروع کرد باید همراه داشته باشی خلاصه خیلی از این چیزا میگن ولی من خودم خیلی باور دارم که میه با حداقل پول شروعش کرد فقط باید اراده کنم و باور داشته باشم،
و الان یه شغل اینترنتی رو صرفا برای اینکه تا تموم شدن درسم بتونم درآمد داشته باشم شروع کردم و فعلا در حال یادگیری هستم
این شغل بازاریاب اینترنتی هست که شاید قبلا هر کس که بهش میگفتی مسخره میکردن ولی الان خیلی جا افتاده بین مردم. من وقتی جهانگردی و سفر دور دنیا توی سرم میچرخید و تحقیقاتی در این زمینه انجام دادم و متوجه شدم خیلیا با کمترین درآمد شروع اش کردند
الان گفتم درسم تموم بشه ولی بازم سردرگمم که چیکار کنم با این وجود با این شغل بازاریابی هم میتونم به دور دنیا سفر کنم و با همه جا ها آشنا بشم و غذاهای کشورهای مختلف رو امتحان کنم الان در حال حاضر همچین ایده ای در ذهنم هست و اونو محقق شده و انجام شده میدونم اش
خیلی تشکر میکنم از فایل زیبا تون
سلام به استاد عزیزم و مریم جان مهربان و دوست داشتنی . خدا رو سپاس به خاطر فایلهای بی نظیری که در اختیارمون میگذارید . من یک سوال دارم که نتونستم هنوز جوابش رو بین انبوه فایلها پیدا کنم . ممنون میشم راهنمایی کنید .اینکه چطور میتونم اصلا علاقه مندی هام رو پیدا کنم ؟ که بتونم شغل مورد علاقم رو شناسایی کنم . هر چی فکر میکنم نمیتونم کاری که شیفته ی اون باشم رو شناسایی کنم . ممنون میشم در این مورد بصورت راهکار عملی راهنمایی کنید .