نقش عشق و اشتیاق در موفقیت - صفحه 27

553 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سارا محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1472 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    غافر:57

    لَخَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَکْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ

    بی‌تردید آفرینش آسمان‌ها و زمین بزرگتر از آفرینش انسان است، اما بیشتر مردم نمی‌دانند.

    سلام سلااااام سلاااام به اساتید عشق

    سلام به دوستان مدار بهشت

    نقش عشق و اشتیاق در موفقیت:

    توانایی تشخیص اصل از فرع… توانایی خلق ثروت از علائق… توانایی به نام خودشناسی

    وقتی عشق و علاقه باشه، روزی دو تا کتاب رو هم با لذت می خونی… شاید از دید بقیه خیلی سخت و زجرآور باشه… وقتی عشق و علاقه باشه، روزی ساعت ها میری تمرینات بدنسازی می کنی، شاید از دید بقیه خیلی سخت و زجرآور باشه

    ظاهرش اینکه طرف خیلی داره زجر میکشه… عشق و اشتیاق، اون کار رو لذت بخش و آسون می کنه… اون کار براش تفریح، عشق، لذت ، سفر

    اگه می خواید خوشبختی به تمام معنا و در پکیج کامل رو تجربه کنید⬅️ برو دنبال علاقه ات و مهارتت رو در اون بالا ببر و باور کن که از اون می تونی پول بسازی ====»» لعلک ترضی و فلاح

    جهان مثل یک سیستم بزرگ که 8 میلیارد چرخدنده داره … هر فرد یک چرخدنده است… اگه هر فردی در جای خودش قرار بگیره، این سیستم خیلی عالی کار می کنه و پاداش هاش رو در اختیار اون فرد قرار میده

    ∆ این جواب هایی که ناخوداگاه میاد، چه منطق هایی پشتشه؟؟

    چطور می تونم باور کنم که این علاقه ی من، می تونه برام پولساز بشه؟؟

    با دیدن الگوها… با دیدن شغل هایی که امروزه خیلی پولساز شدن و یه زمانی خنده مون می گرفت و اصلا فکر نمی کردیم یه روزی بشه شغل و خلق ثروت کنه

    مثال ها:

    1. تو خونه برای خودت آشپزی کنی، زندگیت رو بکنی، بدون اینکه حتی کلمه ای حرف بزنی از این آشپزی و زندگی فیلم بگیری و بزاری تو یوتویوب و کلی خلق ثروت کنی

    خانمی که در یوتویوب با همین کار ماهی بالاتر از یک میلیارد خلق ثروت می کنه

    من اصلاً فکرش رو نمی کردم همین کار ساده ای که روزانه افراد دارن انجام میدن، پتانسل خلق ثروت رو داشته باشه

    2. تو گوشی بازی کنی و فیلمش رو بزاری تو یوتویوب و از طریقش میلیاردی خلق ثروت کنی

    3. با خانواده ات با کمپر یا دوچرخه بری سفر و هم لذت ببری و عشق کنی و هم با فیلمش کلی خلق ثروت کنی

    4. برقصی و با آموزشش خلق ثروت کنی

    5. مردم رو بترسونی و با فیلمش خلق ثروت کنی

    6. تبریک گفتن تولد با مسخره بازی و ارسال فیلمش برای اون شخص

    7. فقط گوش دادن و کلی خلق ثروت

    8. فیلم گرفتن از بازی بچه ات و خلق ثروت

    9. تور لیدری

    10. طراحی قالب برای اینستا

    11. بلاگری

    12. دورهمی و با دوستان چالش بزاری و با فیلمش کلی خلق ثروت کنی

    سوال دوم:

    من بی نهایت به قرآن و تفکر در مورد آیه هاش علاقه دارم… این چیزیکه اگه بهم پول ندن و هیچ کس هم نفهمه، انجامش میدم… تو این یک ماه که واقعاً کل تایمم شده خوندن قرآن و هر بار کلی ذوق کردن و لذت بردن… شاید بقیه که از نزدیک منو می بینن، فکر می کنن من دارم خودمو اذیت می کنم… اما من دارم لذت می برم… این لذت اینقدر قدرتش زیاد که منو از رفتن به دورهمی و سفر و هر چیز دیگه ای منصرف کرده… استاد نمی دونم این همون چرخدنده ای که من باید اونجا قرار بگیرم یا نه… ولی فعلاً که دارم بی نهایت لذت می برم و با هدایت خدا پیش میرم تا تکاملی بتونم به لعلک ترضی و فلاح برسم

    استاد در کنار این لذت بردن، کلی باورهام تغییر کرده و به همون نسبت نتایج زندگیم داره تغییر می کنه… کلی ایمانم به خدا و به این مسیر توحیدی داره افزونتر میشه… زندگی هدایتی داره برام لذت بخش تر میشه… اگر این همون رسالت من باشه، قطعاً باهاش می تونم کلی خلق ثروت کنم

    من با هدف بهبود رابطه‌ی عاطفیم هدایت شدم به خوندن قرآن و تمرکز در اون…‌ اما الان عاااااشقش شدم و دارم ازش لذت میبرم

    دوازدهم شهریور مبااااارک

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  2. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1187 روز

    سلام به استاد عزیز

    سلام به دوستان خوب خودم

    چقدر عالی که امروز در شروع کار خودم در حال شنیدن این فایل ارزشمند هستم

    هر چه بیشتر روی خودم کار کنم و آن کاری که علاقه دارم بپردازم همان علاقه من را به جلو می برد و به من کمک می کند تا بیشتر و بهتر بتوانم به موفقیت های عالی دست پیدا کنم

    باور کردن به آن کاری که می توانم انجام بدهم مهمترین دلیل موفقیت است

    من هم به این باور رسیدم که می توانم موفق بشوم

    همین باور به من کمک کرد که اکنون در کار مورد علاقه خودم قدم بردارم و در آن رشد و پیشرفت کنم

    به آموزش در این راه بپردازم و چقدر هم حال من در آن خوب است

    کاری را انجام می دهم که هم به آن علاقه دارم و هم در آن استعداد دارم

    اکنون که در حال ادامه دادن این روند هستم رشد و پیشرفت خودم را در آن می بینم

    چقدر نکته های عالی به ذهن من رسد

    چقدر حس و حال من خوب است

    چقدر من اکنون آرام و خوشبخت هستم

    در همین شغل و حرفه خودم که صنعت غذا و نوشیدنی است چه شغل ها و چه افراد جدیدی آمده اند که اکنون من موفق و شاد هستند

    دقیقا جهان ما در حال رشد و پیشرفت است

    موفقیت از آن کسی است با عشق و علاقه در حال حرکت کردن است

    سپاس از خدای زیبایی ها

    سپاس از خدای مهربانی ها

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  3. -
    اعظم گفته:
    مدت عضویت: 912 روز

    سلام و درود فراوان به استاد عزیزم و دوستان الهی من

    خداروشکر میکنم بابت این فایل فوق العاده که انگار دقیقا برای خود منه و چقدر بهش نیاز دارم

    استاد عزیزم از وقتی که فایل هاتون رو گوش میکنم سعی کردم گوش کنم و برم سراغ چیزی که عاشقشم و از اونجایی که من سالهاست ورزش میکنم و عاشق‌ورزشم تصمیم گرفتم که یه مربی ورزش بشم کاری که همیشه عاشقش بودم ولی شروع نمی‌کردم

    و بالاخره شروع کردم رفتم مربیگری آمادگی جسمانی رو گرفتم و کلاسم رو تشکیل دادم این اتفاقها توی این یک سالی که شروع کردم رقم خورد و من با دو تا شاگرد کلاسم رو تشکیل دادم و هر روز خداروشکر میکردم بابت اینکه بلاخره کاری که عاشقش بودم رو شروع کرده بودم و چقدر اعتماد بنفس و شوق و ذوق و انگیزه میده

    استاد جانم من الان شاگردهام تقریبا پانزده نفری شدن و هر روز دارم با عشق باهاشون ورزش میکنم و یه دنیای خیلی قشنگ واسه خودم ساختم

    اما امان از نجواهای شیطان که هیچوقت آدم رو رها نمیکنن و دقیقااااا من در خودم میبینم که باورهای مخرب چجوری درونم هستن وشاید بزرگترینش این باشه که مربیگری پول زیادی توش نیست و الان درامدت خیلی کمه چجوری و چقدر میخا بگذره تا تو به یه درآمد برسی و اینکه چجوری میخای از این کارت ثروت بسیاری و اینکه شغلهای دیگه خیلی پول بیشتری توشه و اونا زودتر به درآمد های عالی میرسن .و اینکه وقتی اطرافیانت ازت در مورد درامدت میپرسن و میفهمن که زیاد نیست یه جوری حرف میزنن که ای بابا تو هم میرفتی مثل بقیه توی این شغلهای جدیدی که مد شده و کلللی درآمد و ثروت ساختن ازش

    دوسداشتم بنویسم پاشنه های آشیلم رو و باورهای مخربی که در مورد شغل مورد علاقم دارم

    استاد جانم در رابطه با سوالایی که پرسیدید الان به سری شغلها هستن که تا همین چند سال پیش اصلا وجود نداشتن و اصلاااا درآمد یا ثروتی توش نبود مثل همین استنداپ کمدین…مثل خدمات آرایشگری این اینقدررر گسترده شده ناخن کاری …کاشت مژه و خیلی مشاغل دیگه همین از طریق اینستاگرام و فضای مجازی که چقدر آدمها ثروت ساختن ازش و تا چند سال پیش وجود نداشتن

    در مورد سوال بعدی که باور دارم که از کار مورد علاقم میتونم ثروت بسازم یا نه من میبینم که خیییلی باید روی این باورم کار کنم و پاشنه آشیلمه و هر روز سعی میکنم روی خودم کار کنم و این فایل هاتون چقدر به آدم قوت قلب میده و چقدر کمک می‌کنه که روی باورهای محدود کنندمون کار کنیم

    عاشقتم استاد عزیزم من یکی از خاسته های اول صبحم که از خدای خودم خاستم این بود که قلبم رو به نور آگاهی روشن کنه و به همین زودی و با همین فایل خدا اولین خاستم رو بهم داد اونم چقدر قشنگ و ناب

    خدارو صد هزار مرتبه شکر به خاطر وجودش و همینکه میبینی که داره صداتو می‌شنوه و جوابتو میده یعنی اوج آرامش

    خدایا شکرت بابت این هدیه و این فایل و آگاهی که نصیبم کردی

    امیدوارم این آگاهی رو بارها گوش کنم و بهش عمل کنم

    سپاسگزارم استادم

    در پناه خدای نزدیک و بزرگ و وهاب باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  4. -
    شیما محسنی گفته:
    مدت عضویت: 3578 روز

    استاد عزیزم سلام و صد سلام. ممنون از تهیه این فایل پر از آگاهی ….

    از اونجایی که من همیشه در این سایت در حال بهبود روابط هستم و پاشنه آشیل من روابط هست که دارم غوغایی به پا میکنم در زمینه روابط و به زودی با رعایت تکامل، میام و از نتایجم میگم، کمتر فایل های مربوط به ثروت رو گوش میکردم و یا اگر هم گوش میکردم، خیلی هم توجه نمی‌کردم.

    استاد جان یه چیز جالب بگم که من که در زمینه روابط با وجود رشد عظیم از زمان آشنایی با شما داشته ام و اما هنوز له، له هستم، ولی جالبه که در زمینه مالی به نسبه با اینکه اصلا رو خودم کار نکرده ام، ولی جذب پول و ثروت خیلی راحتتر و بهتر دارم. البته که درسته که خیلی جزیی روی ثروت کار نکرده ام، اما با همین کار کردن ها روی دوره های مختلف ، من رو در زمینه مالی هم ناخودآگاه رشد داده و جالبه که مقاومت هام نسبتا کمتر کمتر شده و جذب ثروت راحت‌تری دارم. خدا رو سپاس…..

    حالا پاسخ به سوال استاد جان:

    استاد جان، واقعا سال های اخیر خیلی روش های درآمدزایی بسیار زیاد شده و چه بسیار ثروت داره ساخته میشه :

    من از نزدیکان خودم شروع میکنم. مثلا خواهر زاده من علاقه به آرایش کردن داره، میره مدل آرایشگاه های معروف میشه و از این طریق هم خودش از اون مدل آرایش لذت میبره و هم درآمد زایی می‌کنه……

    یا داماد ما املاک داره، اما 90 درصد معامله هاش و کارهاش به صورت تلفنی و اینترنتی داره انجام میشه و ثروت میسازه ….

    یا جاری من روزمرگی زندگی اش را در پیج می‌زاره و داره همینطور رشد می‌کنه و البته با کار ابرو و مژه هم درآمد زایی می‌کنه …..

    یا همسرم که دو سالی تو چین کار میکرد و حضوری به شهرهای مختلف می رفت و دستگاه های لیزر تحقیقاتی و پزشکی رو تعمیر و یا نصب میکرد، مدتی آنلاین از ایران، همین کار را می‌کرد و حقوق می‌گرفت …..

    و هزاران سوال دیگر ….

    حالا استاد در مورد خودم: واقعیتش من کارمند هستم و در زمینه رشته خودم هست و تا حدود زیادی شغلم و شرایط شغلیم رو دوست دارم ولی خوب، خیلی علاقه دارم که یه روزی بتونم مواد غذایی طبیعی مثل روغن زیتون محلی و یا تخم مرغ محلی و …. بفروشم. الان هم حدود 5 سالی میشه که در فصل پاییز برای دوستان و آشنایان از رودبار روغن میارم و بطری بطری میکنم و میفروشم و این خیلی برام لذت بخش است. استاد جان باورتون نمیشه، من اصلا اصلا اصلا تبلیغ هم نمیکنم، اما راحت 100 کیلو رو میفروشم و حتی گاهی به خاطر مشغله هایی که دارم به بعضی ها اصلا نمی‌گم که روغن دارم …. اما این کار واقعا برام لذت بخش است و انصافا هر سال در حال بهبود کارم هستم. حالا امسال هم که انجام دادم، میام و از بهبودهای که امسال باهاش مواجه شدم اطلاع میدم و هر سال سعی بر گوش دادن و درک هدایت های پروردگار دارم.

    ممنون استاد عزیز

    در پناه خود خودش باشین

    شیما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  5. -
    حسین و نرگس گفته:
    مدت عضویت: 1821 روز

    الزمر

    قُلْ یَا عِبَادِ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّکُمْ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هَٰذِهِ الدُّنْیَا حَسَنَهٌ وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَهٌ إِنَّمَا یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُم بِغَیْرِ حِسَابٍ

    ﺑﮕﻮ : ﺍﻱ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﻣﺆﻣﻨﻢ ! ﺍﺯ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺗﺎﻥ ﭘﺮﻭﺍ ﻛﻨﻴﺪ . ﺑﺮﺍﻱ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺩﻧﻴﺎ ﺍﻋﻤﺎﻝ نیک ﺍﻧﺠﺎم ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ ، ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻧﻴﻜﻲ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﺧﺪﺍ ﮔﺴﺘﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻓﻘﻂ ﺷﻜﻴﺒﺎﻳﺎﻥ ﭘﺎﺩﺍﺷﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻛﺎﻣﻞ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺣﺴﺎﺏ ﺩﺭﻳﺎﻓﺖ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﻛﺮﺩ .(١٠)

    با نام و یاد خدا و سلام خدمت استاد عزیزم و همه دوستان توحیدی

    الله اکبر چقدر همزمانی ها داره در زندگیم اتفاق میفته و باز ارتباط این فایل با خوابی که دیشب دیدم و اتفاق قبل از خوابم…

    دیشب داشتم آیاتی از قرآن رو مرور میکردم که رسیدم به آیه فوق و خداوند الهام کرد به قلبم که ریشه حسن رو در قرآن و مفهوم اصلیش رو جستجو کنم…

    و برای اولین بار بود در زندگیم که روی این کلمه و مشتقاتش زوم کردم…

    و رسیدم به این که حسن یعنی چیزی که احساست باهاش خوبه و این خوب بودن احساس درونیه و شرطی شده نیست…یعنی برگرفته از نگاهی (مذهبی،علمی، فلسفی و …) نیست…

    یعنی چیزی که فطرتت ازش لذن میبره…مثلا در بعد اخلاقی مثال بزنم عدالت…انصاف…در بعد ظاهری مثال بزنم طبیعت و صورت زیبا..و هر چیزی که فطرت ما بدون دخالت نگاه هایی که تحمیل شده اونو میپسنده و لذت میبره..و مشترک بین تمام انسانهاست …مثلا تمایل به آسان بودن کارها (برخلاف نگاه شرطی شده که باید سختی کشید) یا حتی اعمال خیر اخلاقی (که نشات گرفته از هوای نفسه نه فطرت آگاه بشری) …حالا اگه ظاهر باشه میشه حسن به معنی جمال، اگه عمل با حس خوب باشه میشه احسان و اگه بشه ویژگی شخصیتی میشه محسن…مثلا آیه من یعمل صالحا و هو محسن میگه کسی که عمل صالح انجام میده در حالی که در وجودش ازش لذت میبره و حالش باهاش خوبه…خیلی دایره این لغت گستردس…الله اکبر از این آگاهی…حالا با این نگاه اگه به آیات نگاه کنیم دریچه جدیدی از آگاهی به روی ما باز میشه…

    و وقتی خوابیدم خواب دیدم در سرزمینی پر از عجایب به دنبال مردی میگشتم که کلاه های خاصی رو میدوخت و سفارشی کار میکرد و برای همه شناخته شده نبود…اون مرد همین کلمه حسن بود و کلاه جدیدی که برام میدوخت یعنی نگرش و شخصیت جدید و از طرفی کلاه رو ثروت و موفقیت تعبیر کردن…ارتباطش خیلی دقیقه الله اکبر…دوستانی که در مدار دریافت این کامنت قرار گرفتین خیلی روش تعمق کنید و در قرآن وقت بزارید…منم با این نگاه جدید ان شاالله از این به بعد در آیات تعمق خواهم کرد باشد که طبق آیات بیشمار خداوند رستگار شویم ان شاالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      فاطمه رضایی گفته:
      مدت عضویت: 853 روز

      سلام

      کامنتتون هدایتی از سوی رب بود برام و خودش گفت که بنویسم

      اره خیلی تعبیر زیباییهه از حسن

      اون چیزی که فطرتت میگه خوبه

      و تحت تاثیر چیزای دیگه نیست

      خدا خودش هدایتمون میکنه که در هر لحظه چگونه باشیم و بفهمیم کدوم فطرته و کدوم تاثیر چیزای دیگه

      خدابا شکرت برای این هدایت زیبا که خیلی چیزا رو تو ذهنم روشن کردی عاشقتم

      ممنونم عزیزدل ک کامنت گذاشتید و انقد زیبا و واضح توضیح دادین

      مثلا بچه تر که بودم

      خیلی محجبه طور بودم و چند باری چون شال نپوشیده بودم مهمون اومد جلو در و نرفتم خیلی شرمنده شدم یا مثلا جلو عمو های خودم ک محرمن

      خودمو اذیت میکردم و یه شال بزرگ میپوشیدم

      برام آزار دهنده بود

      ولی اون باور های احمقانه نمیذاشت بفهمم این خودش ازاره

      و گناه نیست کسی موی سر منو ببینه

      بعد ها که به سایت استاد هدایت شدم

      و فابل های حجاب رو دیدم خیلی ذهنیتم تغیر کرد

      بپوشانید تا مورد آزار قرار نگیرید

      این آزار ر مدتی آزار خودم هم دیدم از پوشش های سر آزار دهنده خصوصا تو گرما یا مثلا عروسی

      دیگه کم کم رها کردم

      و آروم آروم ذهنم پذیرفت

      که من با این کار خودمو آزار میدم

      ولی تو حالت دیگه هم وقتی زیادی راحتم مثلا جلو فامیل غریبه ناراحت میشم و میگم نکنه اشتباهه

      مثلا حواسم نبوده با وقت نشده

      برم لباس پوشیده تر بپوشم

      همونجوری با تیشرت اومدم

      بعد فکر کردم بهتر نبود یه فرقی بین پوشش راحت خونه با جلو مهمون باشه؟ یه چیز ازاد تر یا بلند تر میپوشیدی؟ آزار کمتری نداشت نسبت ب نگاه ها و اینکه راحت نباشی جلو مهمون؟

      خدا هدایتم میکنه مطمئنم خدابا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        حسین و نرگس گفته:
        مدت عضویت: 1821 روز

        سلام خدمت خواهر گلم، ببینید تغییر نگاه من نسبت به خداوند از یه نگاه مذهبی به یه نگاه علمی عرفانی جهادی بود که هنوز هم درگیرشم…زمان دایناسورها توسل کجا بود…شفاعت چه مفهومی داشت؟ در مورد خود پیامبر بیشمار آیه هست که میگه تو نمیدانستی و ما هدایتت کردیم…یا میگه تو نمیتونی کسی رو که دوست داری هدایت کنی یا میگه حتی به کسانی که قابلیت دریافت هدایت رو دارن آگاه نیستی و هزاران موضوع دیگه..که خیلی باید رو این باورها کار کرد و خدا شاهده که هنوز ترس های نشات گرفته از نگاه مذهبی منو احاطه کرده و هنوزم ذهنم نجوا داره که نکنه داری گمراه میشی و از خدا کمک میخوام و دست تسلیمم بالاست…در مورد حجاب نکته خوبی بیان فرمودین…حجاب دو تا مولفه داره چه برای مرد و چه برای زن…اولا چیزی نیست که مستقلا محل سوال باشه..بلکه فقط ابزاریست در حفظ حریم انسان و از طرفی بخاطر شان و کرامت انسان ممیز اوست از حیوانات و مایه زینت اوست و پنهان کننده زشتیها… یَا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَیْکُمْ لِبَاسًا یُوَارِی سَوْآتِکُمْ وَرِیشًا ۖ وَلِبَاسُ التَّقْوَىٰ ذَٰلِکَ خَیْرٌ ۚ ذَٰلِکَ مِنْ آیَاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ…کلمه حجاب رو باید با کلمه پوشش و لباس جایگزین کرد تا درک بهتری پیدا کنیم ان شاالله

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    امین ابریشم کار گفته:
    مدت عضویت: 1299 روز

    سلام ودرود بر دوستان و استاد‌گرامی.

    سریع میرم سراغ تمرین ها

    سوال اول:

    1:استریمر،کسی که بازی میکند و پول در میاورد.2:فود بلاگر3:برنامه نویس4:کسی که فن پیج دارد و محتواهای افراد معروف را جدا میکند و ازش کلیپ میسازد،و با تبلیغ کردن در اینستاگرام پول در میاورد.5:بلاگرها6:کسایی که محتوای طنز میذارن7:اشخاصی که unboxمیکنند.8:فروش vpn برای تلگرام.9:تریدر ها10:ناخن کارها11:عمل های زیبایی جدید12:مدیر برنامه ها.13:لیزر مو های زائد.14:ادمین پیج ها و اکانت های اینستاگرام.15:نگه دارنده حیوانات.16نگه دارنده بچه ها.17:طارح و معمار دکور داخلی.18:travel agent.

    19:مشاور سلامت(کارشناس تغذیه)20:وکیل مهاجرتی21:مشاور املاک جوری کا میره برای شما بهترین ملک را میگرده و از شما حقوق دربافت میکنه22:کسی که قهوه را بصورت خاصی برای شما اسیاب میکنه(speciality coffee roaster)

    23:مشاوری که به شما کمک میکنه کمتر از social media استفاده کنید.24:مشاور خرید شراب و بهترین شراب ها را به شما معرفی میکنه.

    تمرین دوم:در مورد این سوال چون واقعا نمیدونم علاقه ی واقعی ام چیه نمیتونم به خوبی جواب بدهم ولی در حال حاضر به معلمی و به تدریس ریاضی و یادگیری ریاضی علاقه ی وافری دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 35 رای:
    • -
      داود زارعی گفته:
      مدت عضویت: 4016 روز

      سلام در مورد مثالهایی که زدید اکثرا اطلاع داشتم اما کسانی که unbox می‌کنند و از این راه پول درمیارن واقعا برام جالب بود.

      مثال بسیار جالبی زدید. واقعا هر چی بیشتر سرچ کنیم و بیشتر دقت کنیم مشاغلی هستند که براحتی از طریق اونها کسب درآمد میشه و این موضوع نشان اون علاقه و عشق عمیقی هست که فرد مورد نظر به اون داره و هر روز با گسترش جهان تعداد این کسب و کارها و تعداد این افراد بیشتر و بیشتر میشه

      سپاس

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    راضیه گفته:
    مدت عضویت: 1035 روز

    به نام خداوند هدایتگر دانا وتوانا

    من از دوران مدرسه همیشه به هنر وکارهای هنری علاقه داشتم ولی به دلایل مختلف از جمله ضعف های شخصیتی ،نگاه جامعه،نگاه خانواده و البته احساس لیاقت پایین که برای حرکت کردن ورسیدن در مسیر علائقم پافشاری نکردم.

    خلاصه رفتم رشته تجربی و دانشگاه هم بهداشت حرفه ای قبول شدم و در همون مسیر به کارم ادامه دادم. ولی انگار یک خلئی همیشه در درونم بود .وچون کارم نیمه وقت بود زمان های آزادی داشتم و همیشه تا فرصتی پیدا می کردم توی اینترنت می گشتم و به دنبال جستجو برای راه اندازی یک کار هنری بودم مدام ایده های مختلفی می اومد زیرو رو می کردم نمی دونستم باید چیکار کنم.ولی یک چیزی رو خوب می دونستم این که جای درستی نیستم .اون رضایتی که می خوام از کارم به دست نمی ارم.انگار می دونستم سر جام نیستم.

    یک روز متوجه شدم یک نمایشگاه صنایع دستی توی شهرمون برگزار می شه با خودم گفتم می رم توی این نمایشگاه ببینم می تونم هنری رو پیدا کنم که بتونم برم سمت اون هنر.رفتم اونجا وبا این نگاه همه ی قرفه هارو به دقت بازدید کردم توی یک قرفه یک تابلو معرق دیدم .از صاحب اون اثر پرسیدم کجا یاد گرفتی .اون هم شماره استادش رو به من داد.بعد که این موضوع رو با خواهرم مطرح کردم گفت بابا توی این کارها که پول نیست.برو سمت کاری که توش پول باشه.برو آرایشگری تو که توی این کار هم خوبی .راست می گفت من کار مش رو خیلی خوب انجام می دادم ولی تمایلی نداشتم توی اون مسیر کار کنم. این مسئله گذشت تا چند ماه بعد که گوشیم مشکل پیدا کرد و مجبور شدم فلشش کنم.بعد دیدم یهو پیج اون استادمعرق ومنبت که شمارشو چند ماه پیش سیو کرده بودم برام اومد بالا. وای دیگه مدهوش اون تابلوها وکارهای هنرجوهاش شدم.گفتم من دوست دارم برم توی این رشته .نمی دونم در عمل چقدر از این کار خوشم میاد یا نه ولی یک سال وقت می زارم ببینم چی میشه. من که این همه سال از عمرم گذشت و کاری که دوست دارم رو نکردم بزار یک سال رو اینطوری امتحان کنم .اون موقع یک روز ،روز آزاد داشتم ولی کارها طوری برام پیش رفت که یک روز کاری دیگه برام آزاد شد ومن تونستم توی این کلاس ها که دو روز در هفته بود ثبت نام کنم .یواش یواش که مهارتم بیشتر می شد شور واشتیاقم بیشتر می شد با اینکه فضای خاصی توی خونه نداشتم یک میز کوچیک درست کردم و مشغول شدم .اشتیاقم به این هنر وصف نشدنیه ولی باور نداشتم که بشه از این هنر پول درآورد. تا اینکه با سایت استاد آشنا شدم.و حرف استاد که برید سمت شغل مورد علاقتون .من باز هم به این هنر به عنوان یک شغل نگاه نمی کردم ولی می دونستم علاقه من کارهای هنریه. استاد توی قدم اول گفت اگر نمی دونی کار درست چیه اون کاری که می دونی غلطه رو دیگه انجام نده. نمی دونم دقیقا منظور استاد راجع به چه موضوعاتی بود ولی من در مورد شغلم اون رو به کار بردم، گفتم باید از این شغلی که دارم بیام بیرون.استعفام رو نوشتم ولی نمی دونستم باید چیکار کنم.مدام توی ذهنم با خدا حرف می زدم و یک روز که خواسته ام مشخص شدن شغلم بود زدم روی نشانه روزانه و الله واکبر که خداوند چقدر قشنگ جوابم رو داد رفتم روی فایلی از زندگی در بهشت که استاد چوب هارو برش می زد و می گفت که می خواد منبت کار کنه و مقارهاش رو نشون داد و گفت همیشه دوست داشته که این کار رو امتحان کنه. دیگه فهمیدم راهم همینه باید تمام تمرکزم رو بزارم روی یادگیری مهارت معرق ومنبت.ولی مکان مناسبی نداشتم اوایل صفحه پیشکارم رو وصل می کردم به اپن آشپزخونه و کار می کردم وبعد از کار همه جارو تمیز می کردم یواش یواش همسرم ایده ای به ذهنش رسید که انباریمون رو خالی کنیم و تبدیلش کنیم به کارگاه.خیلی کوچیکه ولی خیلی دوسش دارم و از این لطف خداوند سپاسگزارم. ولی خوب باورهام خیلی ایراد داشت. باورهای مخالف زیادی داشتم .والان حدود 2 ساله که دارم توی این حرفه کار می کنم ومهارت کسب می کنم نتایجم هنوز خیلی کوچیکه ولی خوب ماشالله ایرادات باوریم خیلی زیادبود در حدی که ایده هم میومد نمی تونستم قدم بردارم.ولی حالا کلی ایده دارم و شروع کردم به اجرای ایده هام که به لطف الله نتیجه های خوبی در انتظارمه.

    ولی شور واشتیاقم توی این هنر فوق العادست اونقدر که توی هر شرایطی باشم این کار حالم رو خوب میکنه ،اصلا خستگی برام معنی نداره.با درست کردن هر کاری کلی ذوق می کنم.قشنگ ترین قسمتش انتخاب طرح و ایده پردازی در مورد نحوه اجراش هست انگار می خوام تمام اون 40 سال نزیسته ام رو زندگی کنم .اینجوری برای انجام کارم حرص می زنم.

    خدایا هر آنچه دارم همه از آن توست.سپاسگزارم.سپاسگزارم.سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 40 رای:
    • -
      Smaeil rostami گفته:
      مدت عضویت: 574 روز

      سلام و خدا قوت ،

      جوری اشتیاق دارم که : انگار میخوام اون 40 سال نزیسته ام رو زندگی کنم ؛ آه که چقدر این جمله تون چنگ زد به قلب و جان من شاید به این دلیل که من بعد از سالها سهل انگاری و امروز فردا و به تعویق انداختن مدتیه که آمدم تا با این نردبان توحیدی به خدا وصل بشم و سهممو از زندگی این‌ دنیا بگیرم ، اون هم توی چعل سالگی .

      من براتون از خدا بهترین پیش آمد ها و مددها رو آرزو میکنم الله نگهدارتون باشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    شیرین عبدی زاده گفته:
    مدت عضویت: 2231 روز

    طبیعیه؟

    طبیعیه که من با این فایل اشک میریزم

    همیشه اینطور بوده در حال جور کردن بودم، جور کرن شرایطی برای اینکه بگم اینهمه سال درس خوندم و وقت گذاشتم و سالهای سال رو گذروندم تا ثابت کنم که من هنرمندم فکرم بی نهایت باز و خلاقه و میشه با هنر ازاد و ثروتمند بود، شما اشتباه میگید… هیچی نمیگفتنا اینقدر خدا خانواده و دوستان حمایتگری بهم داده که همیشه سپاسگزاری کردم ولی میدیدم و میفهمیدم، فهمیدم که وقتی مادر و پدرم وقتی خانواده م نگاهم میکنن برنامه خرید میریزن برنامه سفر میریزن اصلا روی توان مالی من حساب نمیکنن

    مامان همیشه نگران اینده منه، این نگرانی به خودمم منتقل شده و همش میگم اخرِ من چی میشه با این کار و شرایطم و موفق نشدن هام نرسیدن هام

    الان فهمیدم به یادم اوردی که تمام زندگی م اینهمه انرژی گذاشتم برای ثابت کردن اینکه کار و استعداد من میتونه پولساز باشه تمام تمرکزی که میتونستم روی خودم و رشدم بگذارم صرف ثابت کردن خودم شده

    تا همین الان اینها رو نمیدونستم با خودم روراست نبودم بی خبر بودم و میگفتم چرا پیش نمیرم، دیگه نه توانی برای من مونده برای ادامه دادن نه اصلا راهی مونده که امتحانش نکرده باشم قبلا هم نوشته بودم، من خیلی کار کردم، انواع مختلف توی پوزیشن های مختلف شغلی توی شرکت های مختلف از پلتفرمهای اموزشی تااا مشاغلی که اصلا به رشته م ربطی نداشت

    و هیچوقت نبریدم همیشه ادامه دادم همیشه

    از کار کارمندی اومدم بیرون و مستقل کار کردم، و توی کسب و کار فعلی م از یه جایی به بعد بریدم، و تسلیم شدم

    فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا یَتَرَقَّبُ ۖ قَالَ رَبِّ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ ﴿٢١﴾

    پس موسی ترسان و نگران در حالی که [حوادث تلخی را] انتظار می کشید از شهر بیرون رفت، [در آن حال] گفت: پروردگارا! مرا از این مردم ستمکار نجات بده

    احساس عجز کردم،از آینده ای که از نگاه دلسوزانه خانواده م میدیدم ترسیدم و نخواستم اونطور بشه ولی هیچ ایده ای نداشتم، هیچ. ذهن نجواگرم که همیشه استاد داستان پردازی منفی بود الان ساکت شده بود، عین شیطان که میگه

    :” و شیطان، هنگامی که کار تمام می‌شود، می‌گوید: «خداوند به شما وعده حق داد؛ و من به شما وعده (باطل) دادم، و تخلّف کردم! من بر شما تسلّطی نداشتم، جز اینکه دعوتتان کردم و شما دعوت مرا پذیرفتید! بنابر این، مرا سرزنش نکنید؛ خود را سرزنش کنید! نه من فریادرس شما هستم، و نه شما فریادرس من! من نسبت به شرک شما درباره خود، که از قبل داشتید، (و اطاعت مرا همردیف اطاعت خدا قرار دادید) بیزار و کافرم!» مسلّماً ستمکاران عذاب دردناکی دارند!

    سکوت کردم یک دوره ای متوقف کردم همه چیزو ولی یه نور خیلی ظریفی بود که میگفتم که شاید از خدا بخوام درستش کنه برام انجامش بده برام

    الانکه اینها رو مینویسم میبینم که خدا گفت به من بسپار، منو امتحان نکردی، چرا نسپرده گفتی خدا برام انجامش نداده، یه نگاه بنداز همش خودت تنها بودی عین اونهایی که میگفتی میخوان همه کارها رو خودشون بکنن و کار رو تقسیم نمیکنن ولی خودتو نمیدیدی

    منو

    منو امتحان کن!

    و تسلیم شدم…

    فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِیَ مِنْ شَاطِئِ الْوَادِ الْأَیْمَنِ فِی الْبُقْعَهِ الْمُبَارَکَهِ مِنَ الشَّجَرَهِ أَنْ یَا مُوسَىٰ إِنِّی أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ ﴿٣٠﴾

    چون نزد آن آمد، از جانب راست آن وادی در آن جایگاه مبارک از آن درخت ندا رسید که ای موسی! یقیناً منم خدا پروردگار جهانیان

    وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاءَ مَدْیَنَ قَالَ عَسَىٰ رَبِّی أَنْ یَهْدِیَنِی سَوَاءَ السَّبِیلِ ﴿٢٢﴾

    هنگامی که به سوی مدین روی آورد، گفت: امید است پروردگارم مرا به راه راست [که انسان را به نتیجه مطلوب می رساند] راهنمایی کند

    فقط امید داشتم

    هرچی دوستم میگفتم اینکار اونکار فقط سکوت میکردم فقط به نتایجی که داشتم فکر میکردم و مثل ریسمان الهی بهشون چنگ زده بودم میگفتم چطور اینها شد، شاید الانم بشه

    فَسَقَىٰ لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّىٰ إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ ﴿٢۴﴾

    پس [موسی] دام هایشان را [به جهت کمک کردن به آن دو] آب داد، سپس به سوی سایه برگشت و گفت: پروردگارا! به آنچه از خیر بر من نازل می کنی، نیازمندم

    پافشاری داشتم روی تسلیم شدن و منتظر هدایت بودن، باور داشتم و دارم که من تنبل نیستم من ادمی نیستم که منتظر باشم یه کیسه پول از اسمون بیفته ولی… به اینکه قدم بعدی م رو دیگه نمیخوام خودم جور کنم و باید خدا بهم بگه پافشاری میکردم نمیدونستم اصلا همچین چیزی شدنیه یا نه ولی دوست داشتم فکر کنم که میشه

    میخواستم که بشه

    هدایت ها رو کم کم حریصانه جستجو میکردم، هراتفاق هر حرف هرجمله هر کامنتی که میخوندم رو به نفع خودم گل میگرفتم

    حالا مدتیه

    نمیدونم بگم میگذره، میگذرونم، نمیدونم… ولی میدونم که آرومتر شدم، امیدوارتر شدم، بیشتر هدایت شدن و رسیدنم رو امکانپذیر میدونم

    اونقدر نتایج دلچسب گرفتم که مدام دلم بیشتر قرص شده به پشتوانه حضور مبارک رحمان و رحیم ش همون حضوری که میگه

    اللّهُ لاَ إِلهَ إِلاّ هُوالحَىُّ القَیّومُ لاَ‌تَأخُذهُ سِنهٌ و لاَنَومٌ لَهُ مَا فِى‌السّموتِ و‌مَا‌فِى‌الأَرضِ مَن ذَاالَّذِى یَشفَعُ عِندَهُ إِلاّ بِإذنِهِ یَعلَمُ مَا بَینَ أَیدِیهِم و مَا خَلفَهُم ولاَ یُحِیطُونَ بِشىء مِن عِلمهِ إِلاّ بِما شاءَ وَسِعَ کُرسِیُّهُ السَموتِ والأَرضَ وَ لایوُدهُ حِفظُهمَا و هُوالعَلىُّ العَظیمُ

    الله خدایی است که هیچ خدایی جز او نیست زنده و پاینده است نه خواب، سبک او را فرا می گیرد و نه خواب سنگین از آن اوست هر چه در آسمانها و زمین است چه کسی جز به اذن او در نزد او شفاعت کند؟ آنچه را که پیش رو و آنچه را که پشت سرشان است می داند و به علم او جز آنچه خود خواهد، احاطه نتوانند یافت کرسی او آسمانها و زمین را دربردارد. نگهداری آنها بر او دشوار نیست او بلند پایه و بزرگ است

    روش حساب کردم که حواسش هست، قدرتشو داره امکاناتشو داره، دید کامل و وسیعی داره که راه راست بندگانی که هدایت کرده و بهشون نعمت داده رو طبق الگو و نیازهای زندگی من میبینه و هدایتم میکنه

    و من

    الان از خودش میخوام که منو از این بار ثابت کردن خودم راهم استعدادم کارم و مهارتم آزاد کنه

    من با اینهمه فراوانی و امکانپذیری که دیدم دیگه نمیتونم شکست توی شغلم رو بواسطه رسته و زمینه و شهر و نوع تبلیغات و … قبول کنم

    برای موفق شدنم به خودش پناه آوردم

    من باور دارم میتونم توی مسیر مهارت و استعداد و سرمایه های درونی خوشبخت و ثروتمند و سعادتمند باشم

    سال 1400 یه سفارش حدودا صدعددی داشتیم، خدا خودش شاهده که برای تک به تکشون ذوق کردم انگار اولین کارمه، برای همه شون دعای خیر سفر و برکت کردم

    من عاااشق کارم هستم

    من لایق تجربه ی شادی بینهایت در زندگیم هستم

    من میدونم، دیدم که چه انسان باکیفیتی هستم پس من لایقشم

    این متن رو در تاریخ 23جولای نوشتم امروز 25 جولای

    خیلی زیاد بهش فکر کردم چندین بار خوندمش، و یک روز و نیم توی افسردگی بودم، تا دیشب سروته بود موود و حس و حالم، اینکه از خودم عصبانی بودم یا چی نمیدونم، ولی الان به ذهنم رسید که برای خودم داشتم دلسوزی میکردم و برآیند همین دلسوزی این شده بود که یکسری از مشکلات و مسایل دیگه م رو هم مدام توی ذهنم مرور کنم و خودم رو قربانی شرایطی بدونم که هیچ راهی برای تغییر و هیچ نوع امکاناتی برای رفع کردنش ندارم

    ولی شکر خدای همیشه همراهم که تمام این مدت درون من درحال کشمکش بود و فطرت الهی من که باور داره خدا هست و ذهن نجواگر من

    مدام به خودم میگفتم که شیرین حواست باشه دستتو به هیچ وجه توی آتیش نکن، مهم نیست دلیل اینکارت چی باشه

    و هرچی بیشتر خواستم که به مسیر قانون برگردم خدا بیشتر حمایت کرد و شد که آخر شب کلی شرایط مادی و معنوی و مکان و .. بهم داد تا با دوستم بشینیم، گپ بزنیم و حالمونو خوب کنیم و حمد و سپاس برای این حمایت و هدایتش

    و امروز سرشار از امید، باور به احساس لیاقت و راضی از پیروزی ذهنی م از خواب بیدار شدم و اولین چیزی که بعد از شکرگزاری م نوشتم این بود که من بردم من توی بازی کنترل دهن و گرفتن افسار ذهنم موفق شدم

    من لایق پاداش الهی هستم که بهم وعده داده شده و تضمین شده

    خدایا شکرت

    امروز من پرشده از سپاسگزاری و هدایت

    خدایا شکرت

    من بردم، من گل زدم من برنده شدم یکی از خود گذشته م جلو افتادم الان خدا منو ده تا جلو میبره

    پ.ن: از همونروز که با فوران احساسات این متن رو نوشتم، هربار که اومدم اپلودش کنم، یه چیزی بود که نشد، و طبق آموزه هام رهاش کردم و فقط مرورش کردم و بهش فکر کردم

    الان فهمیدم دلیل ش چی بود

    خدایا حرف نداری

    بوس بهت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
    • -
      Smaeil rostami گفته:
      مدت عضویت: 574 روز

      سلام خانم عبدی زاده خواهر عزیزم ، خدا شاهده خیلی لذت بردم خیلی زیاد از متن زیباتون درود بر قلم شیوایی که دارید ؛ این است که میگویند چو از دل برآید لاجرم بر دل نشیند ؛ خواهر عزیزم حالتون رو به قدر فهم و ادارکم درک میکنم و چنین حالاتی برای من بیگانه نیست قطعا آنچه که از خیر به ما میرسه از جانب خدا و آنچه که از شر به ما میرسد از جانب خود ماست؛ با این حساب اگر ما تمام آنچه را که در توان داریم و وظیفه ماست با حال خوب انجام دادیم دیگه مابقی رو صادقانه باید به خدای مهربان واگذاریم و هر چه پیش آید خوش آید و هر چه از دوست رسد نیکوست را سرلوحه قلبمون قرار بدیم .

      در پناه خدای مهربانتر از مادر

      ساد و سربلند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    آرزو دادفر گفته:
    مدت عضویت: 981 روز

    سلام بر استاد عزیزم

    وخانم شایسته عزیز

    جواب سوال اول

    شاید سال‌های دور فوتبال به عنوان یه بازی وتفریح بود اما الان فوتبالیستها دارن ازش پول میسازن

    همیشه فکر میکردیم برای معلمی باید حتما مدرسه یا دانشگاه باید درس داد

    اما الان آنلاین میتونی مطالب وآموزش ها تو بفروشی

    جواب سوال 2

    راستش رو بخواید من خیلی نمیدونم به چه شغلی علاقه دارم

    الان بازرس بهداشت محیط وکارمند مرکز بهداشت هستم

    اما تو همین کار همیشه آموزش دادن وآموزگار بودن برای همکاران رو خیلی خوب انجام میدم ووقتی همکارای دیگه بهم پیشنهاد میدن که مطالب اونها رو هم بگم با اشتیاق اینکار رو میکنم

    حس میکنم علاقه دارم مطالب آموزش بدم عاشق آموزگاری واستادی هستم

    حتی یکی از دوستام منو تشویق کرد بهم گفت به طرز عالی یک مطلب رو تجزیه وتحلیل میکنم وعالی پر مثال وبا جزئیات مطلب رو به مخاطب میفهمونم

    متوجه شدم تو معلمی استعداد دارم

    کلا دانشگاه رو خیلی دوست دارم علاقه دارم اونجا باشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  10. -
    جمال وفروزان دویار هم مسیر گفته:
    مدت عضویت: 990 روز

    سلام به استاد عزیز ومریم خانم وتمام دوستان ناب

    من به شخصه الان دچار در گیری انتخاب شغل هستم وچند روزی هست با وجود پیشنهاد ها وشرایط کاری که دارم نمیدونم کدوم رو انتخاب کنم چون احساسم میگه هیچ کدوم از این شغل ها را دوست ندارم

    1- به نظر من هیچ موقع فکر نمیکردیم بشه از بلاگری پول ساخت وبه عنوان شغل بهش نگاه کرد

    ولی خیلی از ادمها الان به عنوان بزرگترین بیزنس ها دارن ازش استفاده میبرن

    2- من خودم بعد از دیدن این فایل احساس درونی ام بهم میگه که دی جی بودن رو خیلی دوست دارم میتونم از طریق این شغل به همه چیزهایی که دوست دارم برسم ولی ترمز هام میگن که تو نه چیزی از این شغل میدونی ونه استعدادی داری

    ولی من خیلی به موسیقی ودی جی بودن علاقه دارم

    خیلی ممنون میشم اگه دوستان راهنمایم کنن

    ممنون از همگی واستاد عزیز ومریم جان

    روزی پراز خوشبختی ونعمت برای همه ارزومندم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای: