نقش عشق و اشتیاق در موفقیت - صفحه 29 (به ترتیب امتیاز)

553 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ندا سادات گفته:
    مدت عضویت: 1535 روز

    بنام خداوند عشق و زیبایی ها و تمام فراوانی ها

    ما به خداوند اعتماد داریم

    سلام بر استاد و مریم جون این زوج خوشبخت که الگوی عالی برای ما هستند

    نقش عشق و اشتیاق در موفقیت

    استاد واقعا همینه همینه که عاشق یه کاری باشی تفریح ت کارت میشه

    من به لطف الله رفتم دنبال علاقه ام ،علاقه ای که 20 سال پیش می دونستم این کار را دوست دارم ولی در مسیر نبودم وبه هدایت های خدا بی توجه بودم

    رفتم دنبال عشقم ،الان میتوانم خلق کنم ،رفتم کلاس خیاطی ثبت نام کردم الان هنرجو هستم ولی لباس هایی را خلق میکنم که همه میگن یک خیاط 30 ساله اینطوری لباس را توی تن نمی خوابونه

    استاد فوق العاده عشق به این کار دارم صبح و شبم را بهم دوختم و هم عشقم شده هم دارم خلق میکنم ،هم دارم لذت میبرم

    خیلی خوشحالم که وقتم پر است

    هدف دارم

    چند تا مدرک در این حوزه گرفتم

    بااینکه وسایل آنچنانی هم نگرفتم ،از اون چیزی که دارم به نحو احسنت استفاده میکنم و خلق میکنم و لذت میبرم

    حتی خونه ی مادرم هم میرم وسایلم رو میبرم ،و میگم به جای اینکه الکی بشینم در و دیوار را نگاه. کنم هم کارم رو انجام میدم ،هم به دیدن پدر و مادرم رفتم

    استاد اصلا نمی تونم بیکار بشینم

    یک حوزه ای هم هست که خونه ی مادرم تمام وسایل های هست و به راحتی کارم رو خونه ی مادرم انجام میدم

    این از عشق زیاد است ،همه تعجب می‌کنند ،اخه چطور از پس این کار برمیایی

    این فقط عشق است عشق من به کاری که دارم میکنم

    از نظر بقیه خیلی کار مشکلی هست ولی از نظر من بهترین کار است

    از نظر من اگر بتوانی خلق کنی میشی مثل خدا

    خدا خلق می‌کنه من هم به لطف خودش می توانم خلق کنم

    من عاشقانه این کار را انجام می دم

    و وقتی نتیجه ی کارم را میبینم لذت میبرم

    خدارو روشکر میکنم به خاطر اینکه عشق منوبهم نشان داد

    و میدانم اگر قانون تکامل را رعایت کنم در این کارم حرفه ای میشوم

    و چون کارم را دوست دارم ،خلق میکنم ،لذت میبرم و هدف دارم به طور طبیعی ثروت هم میاد

    من همین الان هم دارم لذت میبرم

    لذت میبرم از اینکه ذهنم فقط مشغول کارم است

    لذت میبرم صبح زود بلند میشم و هدف دارم و کارم را انجام میدهم

    لذت میبرم ،که فکر تعطیلی نیستم ،که از کارم و آموزش هایم بزنم و برم این ور و اون ور ،لذت میبرم که اینقدر کار دارم و وقت میهمانی های چرت وپرت را ندارم

    و خیلی راحت میگم نه کار دارم نمی تونم بیام

    فارغ از اینکه برام مهم باشه طرف ناراحت میشه

    خوشحال هستم از اینکه روی یک هدف تمرکز کردم و اجازه به ذهن نمیدم که منو بندازه به کار دیگه ،میگم نه من به این هنر علاقه دارم و باید به جایی برسم که حرفی برای گفتن داشته باشم

    خوشحال هستم از اینکه سرمایه گذاری روی کارم میکنم و بابت آموزش هایم بهای آن را پرداخت میکنم

    خوشحال هستم از اینکه ،پولی که دارم را الکی خرج نمیکنم و فقط میدهم پای آموزش و وسایل های مورد نیازم برای آموزش

    خوشحال هستم از اینکه لحظه لحظه ی زندگی م هدف دارم

    یا دارم هنرم را انجام میدم

    یا دارم فایل های استاد را گوش میدم

    برای همه این آرزو را دارم کاری رو که دوست دارن رو بشناسند و دنبال عشقشون برن

    وقتی دنبال عشقت میری جوان تر میشی باخدا

    وقتی دنبال عشقت میری زیباتر میشی باخدا

    وقتی دنبال عشقت میری سالم تر میشی باخدا

    من از وقتی دنبال عشقم رفتم قسم میخورم سالم شدم

    وقتی دنبال عشقت میری و تو مسیر باشی و قانون رو بدونی و با خدا باشی ،فقط لذت میبری

    کار با عشق + عشق به خدا = موفقیت

    استاد عزیز سلام به مریم جون برسونید

    و به امید دیدار بدون صفحه ی شیشه ای

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    ندا گلی گفته:
    مدت عضویت: 1826 روز

    سلام بر همه عزیزان

    روزشمار 186 فصل هفتم

    از سری فایل های بینظیر در راستای کسب و کار مورد علاقه

    اینکه وقتی خواسته ای داری و براش شور و شوق داری خیلی راحت بدستش میاری البته که براش کار زیاد هم انجام میدی اما نه زجر بیخود بلکه با عشق اون کار و انجام میدی

    من داشتم به خودم فکر میکردم گفتم فعلا کسب و کار و میزاریم یه گوشه کاری بهش نداریم چه کاری بوده در طول زندگیت که براش شور و شوق زیاد داشتی و برای رسیدن بهش هم کلی کار انجام دادی اما با عشق

    خیلی فکر کردم به اون کار که خواسته م بوده و شور خیلی زیادی داشتم ولی ذهنم یاری نکرد و البته خودمم سرزنش نکردم گفتم شاید الان حضور ذهن نداری اون کار بزرگه رو بگی اما یادم افتاد به شور و شوق های کوچیک کوچیک که بدون اینکه از لحاظ جسمی یا ذهنی خستم کنه انجام دادم مثلا تدارک برای سفر تا قبل اینکه با استاد و مریم جان آشنا بشم و اونا با سبک زندگیشون بهم یاد بدن برنامه ریزی نمیخواد سفر و همش و فقط بسپار به خدا و برو تو دل سفر و بزار خدا هدایتت کنه کلی برنامه ریزی میکردم و بخوای بهش از دید منطقی نگاه کنی اصلا کار راحتی نیست و کلی انرژی بیشتر ذهنی و یکمی فیزیکی میگیره از ادم اما من چون خیلی اهل سفر و تفریحم با عشق انجامش میدادم خسته میشدم گاهی اما خیلی کم الان اون نشتی و اتلاف وقت و انرژی رو میزارم روی کارهای دیگم قبل سفر یه مثال میزنم

    مثلا حتما برنامه باید از یکماه تا حداقل یکهفته مشخص میشد برنامه : مکان مشخص شده، افراد مشخص شده، و فیکس کردنش اگه دسته جمعی بود که خودم تنهایی میفتادم دنبال بچه ها که صد در صدشون و اعلام کنن البته این هنوزم در من هست اما خیلی خیلی بهتر شدم حداقل ذهنمو درگیر نمیکنه و اعصاب خوردی ایجاد کنه بعد ازین پروسه برداشتن لباس و وسایل بعد چه اهنگ هایی اونجا گوش کنیم چه کارهایی انجام بدیم و لیست میکردم بعد لیست خرید و…. تو این بین از ده تا سفر 3تاش کنسل میشد حالا یسری هاش دقیقه نود یسری هاش زودتر و اصلا هم اعتقادی نداشتم حالا که اونا کنسلن خودم برم و بمرور تمام اینا رفع شد جوری که اگه قبلا در اکثر موارد من پیشنهادارو میدادم الان بقیه میان پیشنهاد میدن اصرار میکنن و نصف برنامه ریزی ها رو بعهده میگیرن و اینم بگم لباسامو که همون شب قبل سفر برمیدارم اینکه اونجا چیکار کنم چه اهنگهایی گوش کنم و اینا همش حذف شد بطور کامل با این منطق که میریم خوش میگذرونیم و همونجا ایده ها میاد (البته تو سفرهای دسته جمعی معمولا) پیش میاد که یهو سفر دقیقه ای نودی حالا شده حتی یک روز بوده و فقط دل و سپردم به سفر و….

    حالا در رابطه با خواسته داشتن رابطه عالی علاوه بر اینکه سعی کردم ریز به ریز نکات و تمرین هایی که استاد تو دوره عشق و مودت گفتن و انجام بدن خودمم شور و شوق زیادی داشتم و در راستای رسیدن بهش کلی کار انجام میدادم و 1درصدم به نشدنش و خستگی ش فکر نمیکردم

    تنها موضوعی که هنوز بعد چهارسال که تو سایتم و روی خودم کار میکنم ذهنمو درگیر کرده و هنوز دارم رو خودم کار میکنم و بهش فکر میکنم اینه که علاقه من چیه البته که الان یکسال تمرکزی دارم روش میزارم و برای اینکار دارم ریشه یابی میکنم خودمو و شناختهامو و ترمزهای مالی و ساختن پول رو تو خودم و اینکه الان استاد گفتن اگه میخوای خوشبختی رو در تمام جهات تجربه کنی برو سمت یک یا چند موضوعی که فکر میکنی بهش علاقه داری تا برسی به علاقه اصلیت و تمرکزت فقط روی همون یک کار که علاقت هست بزاری بقیه چیزها خودش میاد و توی اون کار مهارت کسب کن و اینو باور کنی از موضوع یا حرفه مورد علاقت میتونی پول و ثروت بسازی

    حالا من جواب تمرین ها رو میدم با مثال های الانم چون قبلا جواب داده بودم پارسال

    خب بلاگر بودن شغلی هست که اینروزها خیلی طبیعی تر شده و البته که زیاد بلاگر یا ادمین اینستاگرام یا تلگرام خیلی زیاد شده شغلی که حتی نیازی نیست که حتما تو محل خاص وجود داشته باشی و هرجا خونه سفر باشی هم با گوشی میشه هندلش کنی این قبلا حتی بعنوان شغل هم ازش اسم نمیبردن تا تقریبا حدود 7/8 سال پیش و الان شاید 5/6 ساله که خیلی زیاد شده و یکی دو ساله دیگه رسما شناخته شده هست و درامد های زیادی هم میشه از کسب کرد البته برای کسی که حتی تو این زمینه هم باورهای مناسب داشته باشه که اون مبحث جداست تو همین بلاگرهای مختلف یه نفر هست که کلیپ های اینستاگرام یا مصاحبه های خیلی جنجالی رو در حد چند ثانیه کوتاه میکنه و اعلامش میکنه مثلا یه کلیپ ده دقیقه ای از یه فردی که با این عنوان شروع میشه : مثال من اومدم براتون بگم چجوری شد که با همسرم اشنا شدم این یه تیکه رو میزاره و میگه رفته بودن سفر اونجا همو میبینن در صورتی که خود اون شخص با جزییات و آب و تاب برای اینکه خیلی ویدیو ش ویو بخوره میاد داستان و توپنج الی ده دقیقه میگه یا یسری شغل ها که اصلا نمیدونم چجوری میشه تعریفش کرد با کلمه :)))

    تمرین دوم:

    من اگه بهم میگفتن بازی بهت ثروت زیاد میده فقط میشستم از صبح تا شب بازی میکردم هر نوع بازی ای

    یا اینکه یه کسب و کاری یا معرفی کنم یا قرار باشه یه چیزی رو معرفی کنم اینم دوس دارم میدونم که الان همچین مواردی زیاد هست و درامدزایی هم میشه ازش کرد ولی همون ترمز و نجوا که احساس میکنم کار بیهوده و مزخرفی هست و بعنوان شغل هم نمیشه ازش نام برد و دارم

    فعلا همینا به ذهنم میرسه

    بازم ممنونم ازتون استاد بابت انتشار این اگاهی های فوق العاده دوستتون دارم خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    سجاد علیزاده گفته:
    مدت عضویت: 1843 روز

    سلام استاد

    این فایل دقیقا تو زمانی که لازم داشتم اومد رو سایت

    و خدا رو هزاران بار شاکرم بابت وجود افرادی مثل شما و هم مداری من با این افراد

    استاد عزیز خواهشمندم از پیداکردن معنی و مفهوم زندگی و رسالت فایل بزارید. چون واقعا احساس بی رغبتی و بی رنگ و بو. بودن زندگی میکنم

    سپاسگزارم از شما استاد زلال و متواضع💙💚💛❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 708 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق برای شما

    رد پای روز 15 شهریور رو با عشق مینویسم

    دروغ نگو

    مگه نمیخوای مثل من بشی پس سریع درستش کن

    این پیام پر رنگ امروز خدا برای من بود

    من از صبح ساعت 9 حاضر شدم و رفتم بازار حسن آباد کاموا بگیرم تا گل ببافم و ببرم بفروشم ،کامواهام تموم شده بودن

    وقتی رفتم خرید کردم و برگشتم پانزده خرداد و گیره تق تقی خریدم و از اونجا رفتم خانی آباد تا چوب آینه دستی بخرم

    تا ساعت 4 بعد از ظهر بیرون بودم

    انقدر جمعیت زیاد بود تو بازار

    همه برای خرید اومده بودن و خداروشکر میکنم انقدر فراوانی هست که پر از لوازم تحریر ،پوشاک خوراک و همه چیز هست

    خداروشکر میکنم

    وقتی برمیگشتم سوار بی آر تی بشم کارتم پول نداشت ،مسئول شارژ گفت پول بده یکی کارت بزنه

    اولش حواسم نبود که 10 هزار تمن تو کیفم پول دارم

    گفتم من پول ندارم ،دستگاه نیست من با کارت بانکی شارژ کنم ؟

    گفت نه و من باز گفتم پول ندارم که یهویی خدا بهم یادآوری کرد پول داری و من چون گفتم پول ندارم و دستم پر وسیله بود ،حوصله نداشتم کیفمو باز کنم و از طرفی گفتم بذار بعدا دو بار کارت میزنم ،من که همیشه میزنم

    به حرف خدا گوش ندادم و هی گفتم پول ندارم و گفت برو

    بعد هی صدای خدا رو میشنیدم هی میگفت دروغ نگو چرا دروغ گفتی

    سریع ببر پولو بده

    منم دو اون چند ثانیه داشتم با خدا بحث میکردم میگفتم خب بعدا میدم چه اشکالی داره باز میگفت دروغ نگو

    تو نباید دروغ بگی سریع برو و پول کرایه رو بده

    گفت مگه تو نمیخوای به من نزدیک بشی ،به نور من و مگه نمیخوای چهره ات زیبا باشه

    چرا دروغ گفتی وقتی یادت اومد تو کیفت پول داری

    سریع برو و پول کرایه رو بده

    منم چشم گفتم و رفتم و پول رو دادم برگشتم

    خیلی این صدا بلند و بلند تر میشد وقتی من مقاومت میکردم که پول بی آر تی رو ندم

    خوشحالم از اینکه رفتم و کرایه رو دادم

    سعی میکنم بیشتر به حرفای خدا گوش بدم

    شب وقتی داشتم گل میبافتم و به فایلای اینستاگرام گوش میدادم

    عجیبه یهویی متوجهش شدم

    داشتم تو اینستاگرام دوباره فایلای تیکه ای استاد رو میدیدم و صحبتای الهی قمشه ای

    یهویی دیدم مصاحبه افراد موفق رو نشونم میده

    انگار باید بیشتر و بیشتر به خودم الگو هارو یادآوری کنم

    چون تو یه فایلی استاد میگفت که چجوری باوراتون تغییر میکنه؟ راهش معرفی الگو به خودته و باید هر روز الگوهارو به یاد بیاری و به خودت تکرار کنی

    یه لحظه گفتم ببین طیبه چرا مثلا اینا رو اوایل ورودم به سایت یا مسیر آگاهی نمیاورد

    چرا الان میاره و انقدر پشت سر هم میاره که متعجب شدم

    چقدر کار خدا دقیق برنام ریزی شده هست خوب بلده چه وقت چه چیزایی رو بهم تاکید کنه

    امروز بی نهایت عالی بود و از خدا سپاسگزارم بابت همه چیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    ابوالفضل نادی گفته:
    مدت عضویت: 660 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامی .

    هرجا واقعا تحولی در این دنیا میبینیم انسان های موحد وبا ایمان وباباور درست نه یک فکر لحظه ای انجام داده اند اگر محمد علی کلی یک تغییر نه تنها در ورزش بلکه در دنیا انجام داد به خاطر اون خودباوری بود که می‌گفت من بهترین هستم واینرو به به همه ثابت میکنم وله همه دنیا اثبات شد که او بهترین است بله همه چیزباوراست .

    1.کسانی که در زمینه های که پول می‌سازند که قبلاً نبوده .

    1.مثلا کسانی که مسافرت به جای جای زیبای کشور خودشان مثلاً ایرانگردی یا جهانگردی میکنند وویدئو میگیرندوجاهای دیدنی را معرفی وبه نمایش میگزارند در اینستاگرام یا یوتیوب میگزارند وهم مسافرتشان را میروند وهم لذت میبرند وهم پول می‌سازند .

    واگر آن کاری که خودم ازش لذت میبرم پولساز باشد سراغ بوکس حرفه ای میروم چون خیلی عاشقش هستم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    یاسین نظری گفته:
    مدت عضویت: 1619 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    روز 186: سلاااااام به استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز و دوستان خوبم امیدوارم حالتون عاااالی باشه ، رونی کلمن اسطوره بدنسازی که واقعن تحسینش میکنم بخاطر این همه جایزه که تو رشتش کسب کرد و تو رشته ای پول ساخت و فعالیت کرد که بش علاقه داشت و اونجا که همه فکر میکنن طرف داره ازیت میشه و داره هر روز وزنه میزنم با اینکه نمیدونن که طرف عاشقه این کاره چه ازیت شدنی باباااااااا طرف وقتی داره وزنه میزنم داره لذت می‌بره و چی ازین بهتر که باور کنیم میشود از رشته ای که بش علاقه داریم پول هم بسازیم ،خدارو شکر میکنم که من رو هدایت کرد به یه دانشگاه فوق العاده چمران و یه شهر زیبا به اسم اهواز و رشته علوم ورزشی که عاشقشم دارم تحصیل میکنم یک ساله و کلی چیز یاد گرفتم سپاسگزارم خدای من ،الان من عاشق فوتبال بازی کردنم و تو تیم هم هستم ، یعنی من دیوونه این ورزشم عااااشقشم ، خدارو شکر که متعهد شدم و هر روز قدم بر میدارم برای حرفه ای شدن و باور دارم که میشود با فوتبال بازی کردن پول ساخت و به خداوند ایمان دارم و میدونم که باید باور های درستی داشته باشم تا خداوند من رو به مدار های بالاتر هدایت کند ، تا این یه ماه که کلی اتفاقات فوق العاده و باور نکردنی افتاده از وقتی دارم تمرکزی رو خودم کار میکنم ، استاد اونبار با بچه ها رفتیم سانس گرفتیم زمین چمن ، هزینه سانس پونصد تومن بود و یک ریال طرف از ما پول نگرفت خداااای من دستان خداوند چطور دارن عمل میکنن و قانون چقدر زیبا داره عمل میکند ، عااااشقتونمم ‌.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    موسی حسینی گفته:
    مدت عضویت: 897 روز

    سلام به استاد وخانم شایسته

    این فایل یکی از نشانه های من بود

    سوال اول چه شغل هایی الان است تا قبلا این شغل ها نوده اند والان به عنوان یک بیزینش از ان استفاده میکنند

    من تو محل خودمان شخصی را میشناسم که به اسب خیلی علاقه داشت وعاشق نگه داشتن اسب بود این اول یه اسب خرید وبرای لذت بردن ونگه داشتن وان قدر اسب دوست داشت ازان به خریدو فروش اسب پرداخت ماشالا ان قدر اسب داری برای خودش درست کرد که اسب های دیگران را نگه میداشت وماهیانه مبلغی از صاحبان اسبها دریافت میکرد

    ودر کنار انهااز کشش اسبها هم پول زیادی دریافت میکرد

    اصلا هیچ کس باور نمیکرد که این ادم اسب های اسیل میخرید نریون

    وبعد با اسبهای دیگر گشش میکرد واز کشش اسب پول انگفتی میساخت دمش گرم

    وبعد ایده فروش اسپرم اسب به ذهن این ادم امد وحتی اسپرم اسبش رت هم میفروخت واین الان در فدراسیون اسب در کشوری مقام اول را کسب کرد

    واز این عشق وعلاقه اش الان میلیادر شده افرین

    وسوال بعدی

    به چه شغلی علاقه و عاشقَش هستی

    من خودم عاشق درک وشناخت جهان هستی هستم ومیخواهم مهارت کسب کنم وتحقیق کنم اموزش ببینم اموزش بدم وپول بسازم و ثروت مند شوم وبه صورت حرفه ای وتخصصی ماشالا به خودم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    مرضیه فرجی گفته:
    مدت عضویت: 1056 روز

    سلام استاد عزیزم..این فایل نشونه امروز من بود ،وقتی ک با حال خوب بعد از یک تجسم عالی اومدم تو سایت و از خدا خواستم ک هدایتم کنه ب قدم بعدی توی شغل جدیدم

    خب واقعا میتونم بگم من یکی از همونایی بودم ک تو شغل قبلیم بسیار حرفه ای شده بودم و درآمد نسبتا خوبی نسبت ب تایم کاریم داشتم..اما خب کارمندی بود..اما ثابت بود..اما ب قول شما من هرروز با اکراه میرفتم سرکار و میگفتم خدایا کی تعطیلات میشه من نرم دیگه..ی جورایی ب خاطر زنده موندن و پول درآوردن میرفتم..اما ب لطف خداوند مهربونم و ب لطف وجود شما و آموزش هاتون و حرف های امیدبخش شما ازون شغل اومدم بیرون و کم کم شغل مورد علاقمو ک ذره ای درموردش فکرم نکرده بودم و اصلا نمی‌دونستم چی دوست دارم ،،پیدا کردم و قدم برداشتم برای بهتر شدن توی این شغل و نسبت ب روز اولم خیلییییییی بهتر شدم..واقعا با عشق انجام میدم..یک هنر یک آرامش بی نظیر یک عشق فوق العاده دارم موقع کارم دارم..خیلی خیلی دوستش دارم . خداروشکر …من این آرامش و عشق رو از حرفای شما دارم استاد..وقتی ک ب ما امید میبخشی..وقتی ک تشویقمون میکنی ک بریم سمت عشق و علاقمون..وای ک بازم احساساتی شدم و هربار درمورد شما و این لطف بی نهایت خدا ک ب من نگاه کرد و هدایتم کرد و منو آورد تو مسیر خوشبختی ناخودآگاه اشکام سرازیر میشه و کیه ک این حسو بفهمه جز شما..جز خداوند..جز همه دوستانی ک توی این مسیر اومدن…گاهی بین آدم ها احساس غریبی میکنم اینکه نمیتونم بگم این راهش نیست..این همه سختی و حال بد راه زندگی نیست..نمیتونم بگم بیاید سایت استاد عباسمنش .زندگیتونو بسازید..هرچند ک اوایل نمی‌دونستم قانون مدارها رو و ب دوستانم میگفتم و چقدر مسخره شدم ..چقدر بهم انگ خودخواهی ،بی خیالی ،و…زدن حتی نزدیکترین آدم هایی ک براشون ارزش زیادی قائل بودم..اما مهم نیست..مهم نیست دیگران چی میگن..من خودم می‌دونم و خدای خودم و بین تمام آدم ها استادمو انتخاب کردم ک بپذیرم هرآنچه رو میگه..

    استادم من از آموزش های شما و چیزهایی ک ازتون یاد گرفتم اولین نتیجه ش آرامش درونی و امیدواری ب خداوند بود و هست و راحت تر شدن مسائل زندگیم..ب قول شما چرخ زندگیم روونتر شد

    از اونجایی ک خودم تنبلی کردم و اونجور ک باید دل ندادم تو انجام تمرین ها هنوز اونطور ک باید نتیجه مالی نگرفتم…یعنی تا الان لنگ هم نموندمااا..قبلا سرکار میرفتم و کار فیزیکی میکردم ی هفته بعد از حقوقم صفر میشدم و لنگ کرایه ماشینم میشدم..اما الان با اینکه سرکار نمیرم اما از جاهای مختلف برام پول میرسه و خداروشکر هم‌ تو حسابم پول دارم و هم تو کیفم…اینم نتیجه ست و می‌دونم ک باید تکاملم طی بشه و عجله ای ندارم و می‌دونم بالاخره ب هرچیزی بخام میرسم..خداروشکر

    میرم سر اصل مطلب ک سوالات شما بود..سوال اول ک گفتین اولین چیزی ک ب ذهنم اومد و ب نظرم خنده دار اومد شغل کفسابی پا هست..یعنی من دیدم تو آرایشگاه خانما میان . کف پاشونو میدن ی خانم دیگه ک شغلش همینه براشون میسابه و اون پوستای مرده رو پاک می‌کنه…اولین بار ک دیدم خندم گرفت..گفتم خدایا مگه واسه کف پا هم میرن ارایشگاه .خب این شغل جدید ک‌تا چندسال پیش اصلا شغل ب حساب نمیومد..و آفرین ب اونی ک ب فکرش رسید ازین راه پول دربیاره

    درمورد سوال دوم میتونم ب شغل جدید خودم اشاره کنم..یک هنر زیبا و جذاب و درخشان ک خیلی دوستش دارم..ساختن تاج و ریسه ی عروس ک واقعا حس خوبی ب آدم میده این هنر..اینکه با چندتا نگین و مروارید ی تاجی بسازی ک روی موها بدرخشه و کلی زیباتر کنه اون عروس یا اون خانم رو….یادم میاد ک بچگی هام ازین کارا میکردم و میرفتم سراغ وسایل مامانم و یواشکی ی چیزایی درست میکردم..الان دوباره بچه شدم و با ذوق و شوق اینکارو میکنم..

    در آخر ممنونم ازتون استادم و خیلی دوستتون دارم و از راه دور بغلتون میکنم با عشق و از خدای مهربونم براتون سلامتی و موفقیت های بیش از پیش رو آرزو میکنم..مرسی از دوستان خوب هم فرکانسم تو این بهشت عباسمنش دات کام

    اینم بگم استاد هروقت هندزفری تو گوشمه و دارم حرفای شمارو گوش میدم،، پسرم ازم می پرسه مامان کجایی چیکار. میکنی میگم عباسمنش دات کام .

    بازم سپاسگزارم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    نفیسه گفته:
    مدت عضویت: 650 روز

    سلام به استاد عباسمنش عزیز و خانوم شایسته نازنین

    من از دانشجوهای دوره کشف قوانین هستم

    در جلسه دوم این دوره تمرینی مطرح شده با این مضمون که ایا خواسته ای داشتید که به راحتی محقق شده ولی برای خیلی از افراد به سختی پیش می رود یه اصلا محقق نمیشود ؟

    من در جواب به این سوال که خواسته ای داشتم که به راحتی محقق شده و اون دانشگاه رفتنم بود که بدون رفتن به کلاس کنکور یا گرفتن مشاوره از کسی یا هر کمک دیگه ای من به راحتی در یک دانشگاه دولتی نزدیک خونمون پذیرفته شدم و تنها دلیلش عشق و اشتیاق زیاد من به درس خوندن بود .

    (با تمام وجودم درس می خواندم و دوست داشتم در این مسیر پیشرفت کنم)

    (چه هدایت هایی شدم و خداوند چقدر مسیر رو بر من هموار کرد)

    من این موضوع رو که عشق و اشتیاق به شدت راه رسیدن به خواسته ها رو راحت و سریع می کنه رو متوجه شده بودم.

    ولی چیزی که الان نمی دونم اینه که دقیقا نمی دونم به چه موضوعی در زندگی علاقه شدیدی دارم تا برم مهارتش رو کسب کنم و ازش پول بسازم.

    چیزهایی که از کودکی یادم میاد علاقه شدید به مطالعه و کسب اگاهی داشتم ،زیست ،شیمی یا ریاضی دوست نداشتم

    ولی اگاهی رو دوست داشتم.

    مدام این سوال رو از خودم می پرسیدم فرق افراد موفق با ما چیه؟اونا چه خصوصیاتی دارند که ما نداریم؟

    الان که با استاد اشنا شدم می فهمم عمیقا علاقه مند به این اگاهی ها بودم.

    بدون اینکه کسی مجبورم کنه خودم هر روز ساعت ها به فایل های استاد گوش میدم

    بیشتر مواقع حواسم رو جمع می کنم نسبت به ورودی های ذهنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    سمانه گفته:
    مدت عضویت: 1933 روز

    سلااام به استاد جانم و عزیز دل هممون مریم جان و تمام دوستان خوبمم در این فضای قشنگ که محبوب همه اوناییه که دنبال رشد و پیشرفت خودشون و جهانشون هستن

    استاد جانم از اونجایی که من خیلییی ذهنم و فکرم میره دنبال عشق و علاقه ای که بتونم باهاش از هر لحاظ آزاد و رها باشم و کمک کنه هم خودم گسترش پیدا کنم و هم جهان خیلی از شغل ها رو ذهن منطقیم رد میکنه منتها از اونجایی که تونستم درک کنم آدمها و مدارها رو . ادمها و فرکانس ها رو شغلی که الان خیلی ها دارن باهاش زندگی میکنن و چند سال پیش اصلا یه درصد هم به ذهن مردم خطور نمیکرد همین نشون دادن روزمرگی هاست که منجر به بلاگری شده

    و اما سوال دوم …

    استاد جانمم من به شخصه خیلییییی دوس دارم هم مسیر باشم با شماااا و چون در چند سال گذشته از هر لحاظ هم روابط هم سلامتی هم ثروت شدیداااا دچار بحران بودم و از یه جایی دیگه خواستم همه چی تغییر کنه و تا الان که اینجا کنار شمام و پله به پله دارم تکاملم رو طی میکنم و خیلیییی از قبل حالم بهتره آرامش دارم شبا راحتر میخوابم و خیلیییی از مسائلممم حل شده و داره روز به روز بهتر میشه به شدت دوس دارممم بتونم دست خدا بشم برای اونایی که دنبال راهی میگردن تا تغییر کنن استاد جانمم میخوام بعد اینکه که نتیجه پایدار پیدا کردم توی هر زمینه ای از رشد خودم اینو به دیگران هم بگم هر چند همین الانشم از افراد خانواده افرادی هستن که میان ازم کمک میگیرن منم با کمال میل راهنماییشون میکنم عشق میکنم وقتی میبینم ادما حالشون خوووبه و باور دارم که میتونم از این راه ثروت آفرینی کنم

    عاشقتونمممم❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: