نقش عشق و اشتیاق در موفقیت - صفحه 3 (به ترتیب امتیاز)

سلام

چقدر این روزا دوست دارم راجب این موضوع حرف زده بشه و خودم از ذوق و عششقم به مسیر علاقم که هدایت شدم بگم

و کجا بهتر از اینجا که گوشهای شنوایی هست

و استادی که همیشه حرف برا گفتن داره برا هل دادن و انگیزه دادن و ساخت باور به ما شاگرداش

تا مصمم تر قدمهارو برداریم و طی مسیر کنیم

من ١۴ ساله که استخدامم و بعنوان کارشناس اتاق عمل کار میکنم

برای یه دختر مجرد که تو شهرستان زندگی میکنه رسمی بودن،داشتن حقوق ثابت،ماشین و خونه داشتن ینی اخر خوشبختی !!!!

ولی من رویا داشتم و دارم

من بدنبال رشد و خلق بودم

بدنبال اینکه از روزمرگی در بیام و هدفمند باشه زندگیم

قانع نبودم به راکد بودن

همیشه زندگی ادمهای موفق بخصوص خانمها رو دنبال میکردم ،ته دلم تحسین و گاها حسرت میخوردم

ارزوووو میکردم منم زندگیم رو بسازم تغییرش بدم همیشه رو به بهبود باشه شرایطم

چققققدر مصاحبه استاد با ازاده رو با عشششق گوش دادم و افرین گفتم بهش

منم میخام خدایا

منم رویا دارم

رویای اینکه بتونم رویاهامو محقق کنم و

به افتخار خودم دست بزنم و به احترام خودم بلند بشم وتعظیم کنم

بدون انجام رسالتم از این دنیا نرم که اون دنیا شرمنده خدا بشم که کلی استعداددر وجودم قراره داده و من باخودم به گور بردم

خلاصه این روحیه باعث شده بود که با قوانین جذب اشنا بشم

و دوسال قبل با استاد اشنا شدم و دوره هایی ازشون خریدم بدون مقاومت تشنه این مطالبم

پارسال به مسیر علاقم هدایت شدم

کار قنادی پخت کیک و شیرینی

ووووای که من چققدر عشق و اشتیاق این کار رو دارم و البته داشتم و یه جوری خودم پی برده بودم ولی نمیدونستم از کجا شروع کنم

که هدایت الله باعث شد دقیقا تیرماه پارسال برم کلاس کیک خامه و فوندانت و اموزش دیدیم

با نگرش مثبت و بلند مدت وسایل مورد نیاز رو خریدم و البته بصورت تکاملی

برای مناسبت تولد عزیزانم بجای هدیه براشون کیک تولد درست میکردم

میگفتم بزار مهارتم بیشتر بشه

البته به لطف خدا چند تایی سفارش هم داشتم

و اینکه اولین کیک رو که درست کردم چون روی دوره عزت نفس کار میکردم

پیج زدم و عکسشو پست کردم

یکسال تقرببا اینجوری پیش اومدم

رو باورهام کار میکردم و همش از خدا میخاستم برام مشتری برسونه تا بتونم پیشرفت کنم

ولی چون سفارش نبود همش میگفتم رو باورام کار کنم و در عمل کاری نمیکردم

هی میگفتم خوب نمیشه هر روز برای تمرین پاشم کیک تولد درست کنم !!!

یا به ذهنم میرسید کاش یکی از اساتید قبول کنه برم شاگردی کنم

یا همش میگفتم خدایا دوست دارم که استعفا بدم و فقط به این شغل مشغول بشم ولی هیچ پلنی نداشتم

نزدیکای عید شروع کردم به درست کردن شیرینی تا مهارتم بیشتر بشه و برا عید شیرینی خونگی درست کنم

این کار رو انجام دادم با وجود نجوا ها که چی بشه مگه با این کارا پول میسازی؟

مگه رشد میکنی ؟

فقط کلی داری هزینه میکنی وووو

ولی با تمام این حرفا انجامش دادم واتفاقا از بابت استوریایی که میذاشتم

دو کیلو شیرینی سفارش گرفتم و چققققدر خوشال بودم

(من درامد دارم تو کارم ولی این پول و سفارش که از کار قنادی میگیرم خییلی لذت بخشه برام)

خلاصه بعد از عید هم مدام میگفتم خدایا من دوست دارم رشد کنم

سفارش بگیرم

و کلللی از پیج هایی رو که برا قنادی بود فالو میکردم مدام میگفتم ببین فراوانی رو

مردم برا مسخره ترین چیزا کیک سفارش میدن

پس مشتری هست

و از این راه میشه ثروت ساخت

واقعا هم مقاومت خاصی ندارم

چون بی نهایت الگو دارم میبینم که دارن بی نهایت ثروت ازاین شغل میسازند

خلاصه وار این روند رو گفتم که برسم به اینکه

تقریبا یه ماه پیش جلسه فک کنم ٨ ثروت یک بود که گوش میدادم که

یه تلنگری خورد که باید عملی یه کاری انجام بدم و هدایتهای خدا قدم بعدی رو میگه

همان لحظه که فایل تموم شدگفتم پاشم یه کیک یا شیرینی درست کنم

یهو دیدم دو روز بعد تولد زن داداشم هست

رفتم سراغ وسایلم دیدم تمام وسایل مورد نیاز رو دارم

با عشق شروع کردم و کیک درست کردم خامه کشی کردم و برا دکورش گلهای رز درست کردم و چقدر زمان گذاشتم ولی اصلا لذت میبردم

بعد از اون روز به خودم گفتم

ثریا

تو پول رو برا چی میخای؟؟

برای لذت

خوب وقتی داری این کار رو انجام میدی

بی نهایت لذت میبری خوب لامصب انجامش بده

بین خودم و خدا قرارداد نوشتم

گفتم از درامد هرماهم یه تومن دو تومن هزینه میکنم و مواد لازم رو میخرم و هر روز یه چیزی درست میکنم

هم پیجم فعال بمونه و هم اون لحظه لذت میبرم و هم مهارتم زیاد میشه

و واقعا هم عمل کردم به این تعهدی که دادم

گفتم

خدایا مشتری رو تو برسون

ایده تو بهم الهام کن

تو درست کردنشون کمکم کن که خوب و عالی از اب در بیان

منم هر روز مطالب جدید یاد میگیرم و عملااین کار رو انجامش میدم

نه اینکه به امید مشتری بمونم

یه بار داشتم حلوا هویج درست میکردم

یهو خدا بهم گفت عکس از مواد لازم و مراحل انجام بگیر و بعنوان اموزش بزار تو پیجت

منم عمل کردم به این ایده 😃

وبعد از اون خیلی از چیزایی که درست میکردم بعنوان استوری اموزششو با نکات و عکس از مراحل کار میذاشتم

و یه جورایی خودم رو خیلی غرق در کار کردم

هم موقع انجامش

هم ادیت عکس و اضافه کردن مطالب

و عکاسی از پایان کار

یه روز یکی از افراد که تو همین کار هست و فالورم بود

بهم تو دایرکت گفت چرا این همه زحمت میکشی پست نمیکنی

که پیجت رشد کنه و پست نسبت به استوری خیلی بهتره

وااای

خدای من

انگار خدا بود باهام حرف میزد

یاد استاد افتادم که میگه

الهام میتونه از طریق خوندن مطلبی ازتو یه کتاب باشه،میتونه گفتگوی دو نفر رو بشنویدو الهام باشه برات،میتونه توسط شخصی بهت چیزی گفته بشه

و

من حرف این دوست عزیز رو نشونه دونستم

البته گفتم فعلا امکان فیلم برداری ندارم برا همین استوری میکنم

ینی یه جورایی کمال گرا بودم خبر نداشتم(اینکه باید فیلم برداری کنم و کیفیت اموزشم بالا باشه که بعنوان پست بزارم)

باااااورتون نمیشه

تا دیر وقت بیدار بودم و به این موضوع فک میکردم

فردای همون روز اول صب بیدار شدم و الهام شد که یه ریلز بسازم

و خدا شاهده هیچ پلنی نداشتم

اصلا ساخت ریلز رو بلد نبودم

ولی یهو به ذهنم رسید که عکس کارهایی و فعالیتهایی که تو پیجم انجام داده بودم رو بصورت ریلز پست کنم

بماند که چقدر راجب ریلز مطلب خوندم و یاد گرفتم

و نت موسیقیش فعال نبود ساعتها سرچ کردم و

اخر سر تو اینشات یه کلیپ ساختم با یه اهنگ روش و گذاشتم تو پیجم

وخیلی حس خوبی داشتم

تو مسیر از وقتی اقدام کردم خییلی چیزا یاد گرفتم

متوجه الهامات خدا شدم

حتی برای عکاسی بهم میگه چیکار کنم

کار با برنامه اینشات رو خیلی بهتر یاد گرفتم

insight پیجم رو یاد گرفتم فعال کردم

اموزش که میذارم خودم بهتر یادمیگیرم

اکثر روزا کیک و شیرینی های جدید درست میکنم و این

خلق کردن خیییلی احساس بی نظیری بهم میده

یا در حال درست کردن هستم

یا اموزشهارو ادیت و میزارم تو پیجم

یا دارم کارای قنادان دیگه رو میبینم

نجواها هم هستن!!!

چقدر هر روز هزینه میکنی

تو که سفارش نمیگیری

خوب که چی هدف تو این نبود

تو دوست داری کیک های خامه ای و ..کار کنی

اموزش مجازی رو دوست نداری

اخه تو مگه خودت چقد بلدی که داری یاد میدی

وووووو هزاران تا از این مزخرفات که تو گوشم میاد

ولی من

هدف دارم

من با خدا عهد بستم

من وظیفه ام رو انجام بدم اون برام قدمهای بعدی رومیگه

الان در حال حاضر اقدامم در همین حده خوب منم به نحو احسنت انجام میدم

ووااای استاد استاد

بزار از نقش عشق و اشتیاق بگم

به والله من صبحا که پلن دارم که مثلا امروز قراره قنادی کنم

با ذوق بیدار میشم

من بخدا گرسنگی و تشنگی احساس نمیکنم

باور کنیدیادم میره برم دستشویی🙈🙈

زمان از دستم خارج میشه

کلی ظرف کثیف میشه شاید سه چهار نوبت مجبور بشم بشورم ولی با عشق میشورم و مرتب میزارم سر جاشون

وقتی کشوی کابینتام رو نگاه میکنم و لوازم و مواد اولیه کارم رو میبینم و چقدر تمیز و باسلیقه میچینم عشششق میکنم به تمام معنا

من فقط تو اینستا دارم راجب قنادی و اموزشها و نمونه کارها رو میبینم و سیر نمیشم

من الگوهایی که تو این کار موفق هستن رو هر روز میبینم و چقدر ارزو میکنم منم به اون درجه برسم

خدای من

من عاشق این کارم

باور کنید روزایی میشه صب میرم اشپزخونه غروب در میام

ینی سه نوع کیک و شیرینی درست میکنم و بازم از لذت انجامش سیر نمیشم

فقط استاد هنوز از کارم استعفا ندادم

برا این کار همرمنتظر هدایت خدام

من واقعا دیگه مث سابق تو شغل کارمندیم دل به کار نمیدم

رشدی برام نداره و روزمرگی داره اه و ناله همکاران رو داره

وقت تلف کردن داره نگاه کردن به ساعت داره ،از تایمهای پرتم سر کار فقط برا خوندن کامنتها میزارم و یا ذهنم مشغول کار قنادی هست

ولی این مسیر علاقم

منو هدفمند کرده

به من انگیزه میده

سر ذوق میاره

خلق کردن لذتی داره که قابل وصف نیست(گاها پیجم رو نگاه میکنم میگم ثریا تو اینارو خلق کردی ؟؟افرین به خودم میگم)

صب بیدار شدن با شور و شوق داره

تمرکز لیزری رو کارت گذاشتن داره

لذذذذت داره

چیزی که بخاطرش بدنیا اومدیم

از خودم سوال میکنم اگه بین مسافرت و خرید و رستوران رفتن و مهمونی رفتن

و انجام کار قنادی کدوم رو انتخاب میکنم

میبینم کار قنادی رو ترجیح میدم

پس اینکه استاد میگه شغل و زندگی و تفریح و لذتت یکی میشه ینی همین

ادم که از کارش لذت نمیبره،حقوق میگیره میگه برم باخرید کردن لذت ببرم ،مثلا چند روز برم مسافرت لذت ببرم

یه خانومی هست که الگوی منه تو این کار و بشدت موفقه

خانمی که تو تبریز مشغول این کاره

کللللی سفارشات کیک های چندین طبقه بزرگ برا مراسمات میگیره،تو تبریز ،مشهد،کرج،تهران اموزشهای مختلفی میذاره

ینی

فک از استوریاش متوجه میشم که شب تا صب و صب تا شب فقططططط مشغول این کاره

یه ثانیه تایم ازاد نداره

ولی میدونم که داره لذت میبره و نیازی نداره که مدام بره مهمونی و مسافرت و عمل جراحی زیبایی و شواف کردن خودش

بشدت تحسینش میکنم و تو پیجش هم برخلاف خیلیا که مطالب غیر مرتبط میذارن یا التماس کامنت و لایک رو میکشن ایشون فقط ازنمونه کاراش و ورکشاپهاش میذاره

و تبلیغ خیلی زیادی نمیکنه چون داره با کارش ثروت بی نهایت میسازه نیازی نداره از تبلیغ پیج دیگران پول بسازه

خلاصه الگوی خیلی خوبی برا من هستن

ان شاله ورکشابهاشون رو شرکت میکنم تو تبریز

همه ی این واقعیتها هست و میدونم اینده کاری که بهش علاقه دارم چیه و اینده کار کارمندی

ولی ولی هنوز

نتونستم استعفا بدم

خدایااااااا

فقط ایمانم رو قویتر کن که ادامه بدم این مسیر رو و اینکه بتونم با باورهای درست تمام وقت مشغول این رسالتم بشم