عشق واقعی از دیدگاه استاد عباس ‌منش - صفحه 12 (به ترتیب امتیاز)

709 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Maryam گفته:
    مدت عضویت: 1449 روز

    روزشمار 105

    سلاممم امیدوارم حالتون عالی باشه

    حس میکنم به یه همچین فایلی نیاز داشتم تازگیا حتی بدون اینکه بخوام وقتی اینجا میام فایل روزم همونی هس ک الان بهش نیاز دارم ک بشنوم بدون درخواست جواب میگیرم.

    یه مدت بود برام سوال بود که توی روابط معیار اصلی ملاک اصلی رو چی باید در نظر گرفت اخلاق،شغل،رفتار،شخصیت،عقاید،درآمد،سن،خانواده،فرهنگ کدوم؟کدوم مهم تراز بقیس کدوم باید قطعا همونی باشه ک من میخوام خیلیی برام سوال شده بود چون هرسری نظرم عوض میشد و معیارم تغییر میکرد و چند وقت پیش بود که به این نتیجه رسیدم ک هیچ کدوم آره هیچ کدوم ملاک نیستن و نباید باشن و اینو وقتی ک فایل هارو دیدم و تاحدودی باقوانین آشنا شدم فهمیدم و الان بااین فایل مطمئن تر شدم چون من خودم با همه ویژگیام خودمو دوست دارم دیگه جهانم ک متناسب با فرکانس من افراد رو در مسیرم قرار میده برای همینه ک در زمان های مختلف باافراد متفاوتی آشنا میشم چون مدام در حال تغییرم پس این یعنی من اگ یکسری ویژگی هایی رو دوست دارم طرف مقابلم داشته باشه باید ببینم اول خودم توی اون فرکانس هستم یا ن یعنی تنها کاری ک باید انجام بدم اینه ک خودم بشم همونی ک میخوام اینجور خواهی نخواهی جهان برات متناسب با فرکانسی ک داخلش قرار داری با یک سری افراد آشنا میشی پس اگرم ملاکی یا معیاری داری باید اونو اول در خودت ایجاد کنی و این دیگه کار رو راحت میکنه نیاز نیس تلاش کنم طرف تغییر کنه کافیه خودم تغییر کنم و طرف یا تغییر میکنه اونم یا ک کلا مسیرش ازم جدا میشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      محمد حسین پرهیزکار گفته:
      مدت عضویت: 1610 روز

      سلام

      به نظر من اصلی‌ترین معیار در ایجاد ارتباط باید هم فکر و هم فرکانس باشیم

      هم فرکانس که باشیم مابقیش خودش درست میشه

      100سال بعد هیچ کدوم از ما تو این دنیا نیستیم، پول ،خانواده،و….اینا تو این دنیا میماند

      این مدل تفکر ما حال خوب ما رشد تعالی ما هست که هم بدرد این دانیا هم اون دنیاهای بعدی میخوره

      شاعر میگه

      کبوتر با کبوتر باز با باز

      کند همفکر با همفکر پرواز

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    پروانه صنعت گفته:
    مدت عضویت: 2332 روز

    سلاممم سلاممم

    بعد از فکر کنم دوسال دارم کامنت می ذارم

    الهی شکرتت برای حال خوبم عشقمم ممنونم ازت هر چی هست مال خودت هست اخه من کیم که به گم مال منه ولی باز با نجواهای شیطان از راه خارج میشم اما اینم قشنگه الهی گوش من را صم کن از نجواها

    امروز که داشتم این فایلو گوش می دادم یاد یه خاطره افتادم از سه سال پیش خودم .من و همسرم با هم دوست بودیم و البته تایم بسیار لذت بخش باهم گذروندیم اونم به دلیل عدم وابستگی من و البته اون بود الان متوجه میشم من ناخوداگاه باورهای توحیدی داشتم و بخاطر اون این همه خوشی رو تجربه کردم که همیشه تعجب می کردم دیگران چرا انقد تو رابطه دوستی دعوا و بحث دارن و ما اصلا نداشتیم فقط خنده خنده همین و البته اون موقع ها یه وقتایی هم می ترسیدم نکنه مسیر من اشتباهه نکنه ما هم مشکل داریم و زدیم تو فاز انکار و مشکلاتمون رو زیر قالی میکنیم با لایه خنده االان با توجه به قانون میدونم مسیرم درست بوده به فضل خودش

    الهی شکر

    سه سال پیش یا کمی بیشتر بود همسر به همراه دوستانمون تصمیم گرفتن مجردی برن روسیه برای جام جهانی من اولش به خاطر همون روشی که از دوستی داشتم کاملا قبول کردم و خیلی کول برخورد می کردم چون می دونستم احتمالا نمیرن اما گو‌یا جهان برای رشد من برنامه ای اساسی چیده بود

    برنامه جور شد و من هر لحظه احساس شکست و خیانت می کردم احساس اینکه دور زده شده ام چون می گفتم ما همه جا باهم میریم و هستیم چرا بدون من می خواد بره در حقیقت من و به چندتا سیبیل فروخته .و غم اخ عجب غمیی رو سینه ام نشسته بود شش ماه طول کشید تا این رنج به گنج تبدیل کنم اما درد درد درد انگار تو سینه من غم بشریت نشسته بود اما گذر کردم به لطف خودش الان می فهمم که همه دردی که کشیدم از وابستگی بوده درسته من تو زندگیم مشکل خاصی با همسرم نداشتم و فکر می کردم ما هر دو ازادیم اما تو عمل دیدم نه و این وابستگی ریشه داره در من

    یه جایی خوندم چون خدای زیبا مارو برای خودش خلق کرده و خط قرمز خدا وابستگی ما به خلایق هست و انگار هر چی تو وابسته تر میشی خدا غیورترو درد تو بیشتر تا یاد بگیری که وابسته به خلق نباشی و بدونی تو برای خودش هستی .

    من باز تو دام داشتم میافتادم که خدارو شکر و به فضل خودش هوشیار شدم الهی شکرت زیبا که دستم رو گرفتی.

    یه ترمزم هم پیدا کردم تو کامنت ندا رنجبری عزیز منم می ترسم اگر ثروتمند بشم رابطه ام با همسرم خراب بشه یا باعث جدایی ما بشه الان مهمترین دلیل عدم وفور در ثروت رو همین موضوع می دونم که ندا جان نوشته بود اصلا چرا بیام الگو پیدا کنم چرا نیام از ریشه این مساله رو حل کنم روی این وابستگی و ترس کار کنم.

    الهی شکرتتت ممنونن ازشما زیبارویان عالم هستی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    مینا کاشی گفته:
    مدت عضویت: 1292 روز

    به نام رب العالمین

    روز 105 روزشمار من

    سلام بر استاد عزیز

    من از وقتی مفهوم فرکانس را تا حدودی درک کردم و این موضوع را باور کردم که من قادر نیستم دیگران را تغییر بدم و دست از روی منبر رفتن برداشتم و فقط وقتم را برای خودم گذاشتم دیگه الان که بعد از تقریبا یکسال به این فایل برخورد کردم که قبلا گوش کرده بودم راحت مفهوم این فایل را درک و پذیرفتم.

    البته در ارتباط با همسرم همیشه اینجوری بوده ام . ولی الان خیلی راحت متوجه میشم که من فقط قادر به تغییر خودم هستم . و من مسئول خودم هستم . من فقط میتونم خودم را درست کنم و آن چیزهایی که من دوست دارم را در خودم ایجاد کردم و کاری ندارم به دیگران. و مطمئن هستم جهان خودش بهترین های منو برام میزاره.

    در ارتباط با همه آدم ها هم همین قانون هست . من دیگه دنبال زیبایی ها در دیگران هستم و من فقط روی خودم کار میکنم . و به بقیه کاری ندارم .

    بقیه هر جور دوست دارن فکر کنند و از افکار من خوششون نمیاد به من هیچ ارتباطی نداره.

    البته که اینکار خیلی سخته و من باید مرتبا مواظب افکارم باشم . ولی پذیرش این که خداوند همه چیز را با توجه به فرکانس های من هماهنگ میکنه ، زندگی منو تغییر داده و هر روز هم داره بهتر و بهتر میشه.

    من روی خودم کار میکنم نکات مثبت خودم را پیدا میکنم و تحسین میکنم. روی نقاط مثبت دیگران تمرکز میکنم و تحسین میکنم و بقیه اش را میسپارم به قانون جهان هستی.

    قانون بدون تغییر خداوند.

    هر انچه در این جهان تجربه میکنم انعکاس اعمال و افکار من است. جهان مثل یک آینه عمل میکنه . من نمیتونم خودم پر باشم از بدی ها و توقع داشته باشم طرف مقابلم همسرم، دوستم و … ، تمام چیزهای خوبی که من دوست دارم را داشته باشه. نه . در این جهان کبوتر با کبوتر باز با باز رعایت میشه.

    پس وقتی میپذیریم که ما خالق زندگیمون هستیم و وقتی میپذیریم که ما فقط و فقط قادر به تغییر خودمون هستیم ، دست از سر بقبه برمیداریم و به خودمون میپردازیم اونم تمرکزی.

    پس جهان چاره ای نداره جز اینکه به قانونش عمل کنه و خودش ما را هدایت میکنه به سمت آدم هایی که همه انچه ما دوست داریم را یکجا دارند و ما قرار نیست تغییری در اونها بدیم اونها خودش همون هستند.

    چقدر قبول قوانین کار را راحت میکنه. اینکه بپذیریم آب در 100 درجه میجوشد چه من دوست داشته باشم چه نداشته باشم . این یک قانون است. پس وقتی کتری آب را روی شعله میگذاریم مطمئنیم که آب بستگی به حرارت در زمان مشخص وقتی به 100 درجه برسد میجوشد. پس با خیال راحت به کارامون میرسیم و وقتی آب جوش اومد چای دم میکنیم.

    وقتی اینجوری به قوانین ایمان بیاریم به همین راحتی به خودمون میرسیم و کاری به کار بقیه نداریم و منتظر جوش آمدن میمانیم با ایمان کامل‌ .

    نمیگیم ایندفعه شاید 100 درجه به جوش نیاد. نه مطمئنیم . قوانین بی تغییر جهان هستی را باور میکنیم و راحت دنبال زندگی خودمون هستیم و وقتمون را فقط و فقط روی خودمون میگذاریم .

    خدایا شکرت که این آگاهی ها با این سایت و با این استاد عزیز به من گفته شده.

    و من هم با خیال راحت فقط و فقط فایل های استاد را گوش میکنم و تکرار میکنم که قوانین یادم نره.

    این جهان کوه است و فعل ما ندا

    سوی ما آید نداها را صدا

    سپاسگزارم از خدای مهربونم بخاطر این مسیر سبز

    و سپاسگزارم از استاد عزیزم

    خیلی خیلی دوستتون دارم و سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    مهدی و زهراگائینی گفته:
    مدت عضویت: 2452 روز

    سلام استاد خداروشکر واسه این همه زیبایی

    و آگاهی ،من اول محو اون طبیعت بهشتی شدم اون آرامش دریاچه و بازتاب درختان و کلبه توی آب وای خدا واقعا عالیه از ذوقی که کردم اونجا رو نشون همکارم دادم و چقدر این آرامش درونی شما استاد توی محیط اونجا تاثیر گذاشته انگار یکی هستین.

    ممنونم واسه این همه دریچه های فکری ناب که دباره ی روابط به ما میگید و ما میفهمیم میشه اینجوری هم زندگی کرد .

    گائینی پلیس راه استان قم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    علی یزدانی گفته:
    مدت عضویت: 1564 روز

    سلام عزیزانم

    خوبین شب و روزتون بخیر😊🍃🙏🍃💚

    مشغول تمرین شکرگزاری راندابرن بودم که گفتم سری به سایت بزنم

    روز ۲۸م دوم شکرگزاری من امشب تموم شد

    فردا روز اول ۲۸ روز سومه

    خیلی عالیه خدااایااااشکرت

    هر روز منتظر احساسات خوب و اتفاقات خوب و خبرهای خوبم و هر روز بهتر میشه

    دارم رو باور فراوونی و لیاقت در همه جنبه های زندگی کار میکنم

    دوس دارم هر روز قشنگتر و زیباتر شه و هر روز شادی و آرامش بیشتری تجربه کنیم

    مثلا میشه هر اتفاق یا خبر خوبی رو باهم تعریف کنیم و شکرگزاری کنیم

    امروز به این آگاهی رسیدم که همه مردم جهان و هر چیزی که تو دنیا هست باعث موفقیت و پیشرفت ماست

    هر چی رو به جلو میریم درکمون نسبت به خودمون و جهان و قوانین بهتر میشه

    یه حسی هست که من نمیتونم توصیفش کنم ولی یه جورایی دوس دارم دربارش خیلی حرف بزنم

    میشه عنوانشو گفت : یگانگی با همه چیز و همه کس ، یگانگی با خدا ، هماهنگی با خدا ، یکی بودن با تمام وجود با کائنات و… نمیدونم شما بش چی میگین ولی میدونم حتماً خیلی حسش کردین

    ایمان و آرامش و اعتماد و اطمینان کامل در لحظه

    یعنی ایمان به اینکه فقط من و خدا کافی هستیم ، خدا خالقه و بما تمام قدرت رو داده؛قدرت ۱۰۰٪ خلق زندگی…

    یعنی باورایی مثل چشم زدن ،قربونی کردن یا ترس از هر شخصی یا قوانین کشوری و یا ترس از اینکه کسی در زندگی ما تاثیر بزاره یا بتونه بلایی سرمون بیاره ، هر گونه ترسی از افراد یا چیزهای دیگه ضد یگانگیه

    من تو قرآن دنبال این میگشتم بعد دیدم همه جاش نوشته شرک، مشرکان و… شرک یعنی قدرت خلق زندگی رو از خودمون سلب کردن و به دیگران دادن

    جالبه نوشته خدا از همه گناها میگذره ولی شرک رو به هیچکس نمیبخشه

    خیلی هم نوشته همه چی تو زندگیتون بخاطر چیزیه که از پیش میفرستید (فرکانس،باورا)

    و خدا به بندگان ظلم نمیکنه

    من چندین سال پیش فرد مذهبی مسلمون شیعه ۱۲ امامی متعصبی بودم ولی بعد که دیدم نتیجه نمیگیرم بین دین و رویاهام رویا رو انتخاب کردم و به مطالعه و تحقیق پرداختم

    کاری به قرآن ندارم ولی اکثر حرفایی که بما گفته شده اصلا تو قرآن نیس همش دروغه

    توسل به غیر خدا بزرگترین دروغه که خود قرآن هم میگه پیرو آیین ابراهیم باش که موحد بود و مشرک نبود …. تسلیم هدایت خدا بود

    من تورات و انجیلم خوندم

    کتاب وصل بخدا و گفتگو با خدا هم خوندم،خیلی کتابا رو خوندم برای اینکه باورای کثیفی که تو مغزم کردنو پیدا کنم و تغییرشون بدم

    باورتون نمیشه چه چیزایی پیدا کردم

    مثلا یکی از باورا که اکثر کسایی که مذهبی بودن دارن اینه که من اگه پولدار شم از خدا دور میشم یا آدم بدی میشم اینو خیلی دارم تغییرش میدم اینا تو اعماق باورای ما هست که باید پیدا کنیم و عوضشون کنیم اگه باورای بنیادینمون رو عوض کنیم هر بار اتفاقات بهتری رو تجربه میکنیم

    این توجه به بدیها نیست بلکه این حل مسئله هس و ما با حل مسائل رشد میکنیم

    یه رابطه ای بین پول و خدا (معنویت)تو ذهن ما هست همینطور بین پول و روابط و بین پول و سلامتی و بین پول و کار و… تو ذهن ما هست

    با به وضوح رسیدن نسبت به این که چه باورایی داریم میتونیم قشنگ تفکیک کنیم و تغییر بدیم و وقتی باورا به هر اندازه تغییر کنه زندگی در همون لحظه به همون اندازه تغییر میکنه

    چیزی که من حالا با تحقیقاتم درک میکنم خیلی متفاوته با عقاید قبلنم

    دوس دارم هر روز درک بهتری از قوانین جهان داشته باشم

    من نسبت به پارسال خیلی تغییر کردم از هرلحاظ اما مهمترین تغییرم همین احساس یگانگیه

    دو سه ماه پیش داشتم فکر میکردم که خب الان دین من چیه؟

    بعد فهمیدم یکتاپرستی

    یعنی ایمان به خود و خدای درون

    که همیشه با منه و با الهامات و نشونه های جهان بامن حرف میزنه…

    عشقه واقعا عشقه توحید توحید توحید

    احسااااس یگانگی

    از خوشالی خواب نرفتم امشب

    بازم دوس دارم بگم اگه دوس داشتید بعداً بیشتر باهم حرف بزنیم

    ممنونم عزیزانم

    شاد و سلامت باشید❤😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    محمد احمدی گفته:
    مدت عضویت: 641 روز

    سلام عزیزان

    استاد عباس منش عزیز و مقتدر

    واقعا رابطه زیبای شما با عزیز دلتون قابل تحسینه.

    مبارکتون باشه . نوش جونتون.

    نکات زیبایی گفتید و به قول خودتون

    بالاترین استاندارد را می گویید.

    یادمه تو کتاب اثر مرکب دارن هاردی خونده بودم که ایشون می گفت:

    من با همسرم یه وقتهای داریم که اسمش را قرار عاشقانه گذاشتیم

    و تو اون قرار اون چیزهایی که من از طرف می خوام را بیان می کنم و اون هم همینطور.

    و مسائلی که از همدیگه تو اون فاصله تا قرار عاشقانه بعدی باعث ناراحتیمون میشه را هم میگیم.

    به نوعی با خواسته های که از هم داریم ، همدیگر را اون طوری که میخواهیم تغییر میدیم

    من هم طبق همین آموزه ها و گفته های قدیمی ها که می گفتند تو

    هر طور که بخوای می تونی همسر تو تغییر بدی خیلی از زمان هام را صرف تغییر در اون می کردم.

    ولی اینجا نگاه شما به نظر من یه پله بالا تره

    چون شما رو خودت کار می کنی طرف مقابلت تغییر می کنه.

    نیازی نیست زور بزنی تا اونو تغییر بدی.

    این خیلی زیباتر و کامل تر از اون روشی هست که دارن هاردی میگه.

    خدایا شکر بابت این آگاهی

    سپاس فراوان از استاد عباس منش و همکاران محترمش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    ساناز جمشیدیان گفته:
    مدت عضویت: 905 روز

    یک رابطه سالم یعنی اعتماد به هم در هر شرایطی، جدیدا دارم اینو تمرین میکنم

    اوایل ارتباط ما هم بحث گوشی چک کردن و… بود اما کم کم دیدم تنش ها الکی ایجاد شده پس صبر کردم و اعتمادم بهش ایجاد شد خیلی مواقع ما خودمون یک دیدگاه اشتباه داریم بزور میخوایم به طرف مقابل القا کنیم الان دیگه همه چیزمون مشترک شده، از وقتی روی قوانین حال خوبو حس خوب کار میکنم حتی مسله ای هم میشه زود میتونم مدیریت کنم و اون مسله حل میشه

    شما هر دو دقیقا در یک فرکانس هستید و هر دو یک مدل رفتار میکنید سختترین قسمت اینه یکی همفرکانس نباشه و مدل دیگه ای رفتار کنه و این سخته

    استاد شما راحت دل میکنی هر کس میخواد باشه و از مدارت خارجش میکنی اما برای من کلا دل کندن سخته چه ادمها چه هر چیزی

    بهتر از قبل شدم اما نه در همه چیز

    خداروشکر این روزها روابطمون عالیه به همفکری رسیدیم و از وقتی یک فایل از شما گوش دادم و شما به بحث اعتماد کردن اشاره کردین من همونجا کامنت گذاشتم نوشتم قول میدم تلاشمو بکنم که این رفتار اصلاح کنم الان برای هر تصمیمی دلم میخواد نظر من بشه اما میگم عزیرم هر تصمیمی بگیری قبولت دارم برو انجام بده خیلی تمرین سختی برای خودم گذاشتم اما به خودم گفتم بزار پیش بره باورهاش و فرکانسهاش اونو میبره جایی که میخواد دیروز اومد گفت میخوام پول قرض کنم ماشین عوض کنم مشتری اومده و… من گفتم هرکاری میخوای انجام بده عزیزم بااینکه میدونم قانون تکامل چیه قرض نباید گرفت اما همسر منکه در این فرکانس ها نیست پس راه خودشو میره این مدل میدونم هر اتفاقی هم بیفته خیر و خوبی برای من داره

    چقدر الان ارومترم که میزارم هر کار دلش میخواد بکنه له تصمیماتش احترام میزارم

    از چیزای کوچکتر شروع کردم تا به این پذیرش رسیدم مثلا اولش برای میز تلویزیون بود که اگه ادم سابق بودم انتخاب من میشد اما گفتم کدوم دوس داری دقیقا موردی که منم دوس داشتم انتخاب کرد گفتم پس همین عالیه و چقدر هم عالی و زیبا شد و وقتی من بهش احترام گذاشتم تا گفتم میز تحریر میخوام گفت کدوم اشاره کردم همون را هم برام خرید یعنی اونم بلافاصله این احترام به من گذاشت

    الان هنوز هم دارم تمرین میکنم به همسرم در هر تصمیمی در هر رفتاری اعتماد کنم چون من دارم روی خودم کار میکنم در مدار من اتفاقات بد وجود نداره بلکه هر چیزی بشه برای من خیر و خوشی هست

    ممنون استاد که انقدر خوب اموزش میدین که من میتونم اینگونه بهتر بشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      فاطمه ۱۴۰۳ گفته:
      مدت عضویت: 681 روز

      بنام خدا

      سلام دوست عزیز و توحیدی

      خوشم اومد ک درحال تغییر شخصیتت هستی منو شما دریک مسیرهستیم واقعا ما انسانهای خوشبختی هستیم بقول آقای فردوسی

      من هم توی این زمینه بهم گفته شد چندبار ک ب عقاید بقیه وهمسرم احترام بذارم ب نظرش احترام بذارم واجازه بدم راه خودشو بره بلاخره یا باهم ب موفقیت می‌رسیم یا جهان بدون هیچ مشکلی وبطور طبیعی مارو جدا میکنه نمیدونم برای همسرم چ اتفاقی میفته فقط برای خودم قطعا ادامه ی این مسیر زیبا وزندگی سراسر خوشبختی وشادی وآرامش برای همین بجای اینکه من آرزوهامو خاسته هام رو بخاطر همسرم یا هرکس دیگری کوچک نکنم من کار خودمو بکنم راه خودمو برم هرکس بامن هم مسیرباشه درآینده بامن خواهد ماند چ دیدگاه آرامش بخشی واقعا زیباست تغییر دادن شخصیت مهمترین موضوع زندگیمه چون اگر من زیبا شوم از درون از بیرون همه چیز زیبا می‌شود روابطم ثروت سلامتی

      اما همه ی ما فراموش می‌کنیم کافیه یک هفته کار نکنیم روی ورودیامون سریع یادمون میره چطور باید فکر کنیم

      باید ادامه بدم هرروز میگم باید ادامه بدهم تا باورهای قدرتمند درمن نهادینه بشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 2597 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان، که هر لحظه در حال هدایتِ منه

    سلام استادم ممنونم از این فایل بسیار زیبا و کاربردی.

    این لحظه از صبح که از خواب بیدار شدم اونم به دلیل بی ملاحظه گی فردی که مثلا داریم کنار هم زندگی میکنیم من این فایل دیدم و چقددددر این لحظه دلم میخواست منم جزء یکی از اون دوستانتون میبودم که میتونستم یک ساعت باهاتون حرف بزنم. این خواسته مگه چقدر بزرگه که دست نیافتنی باشه.

    همیشه تو زندگیم سعی کردم بهترین خودم باشم، همیشه در حال کار کردن رو خودم بودم و همیشه در حال سخت گیری به خودم تا جایی که اصلا لذت نمیدونم چیه البته که همشم راهو اشتباه رفتم و بعد از اشناییم با شما و دیدگاه هایی که ارائه کردید خیلی زندگیم تغییر کرد و راه های اشتباه رو تصحیح کردم.

    شرایط من گاهی جوری میشه که با وجود این همه کار کردن گم میشم گیج میشم درمانده میشم و نمیدونم کار درست چیه، انتخاب درست چیه، یه وقت ها امیدوارِ امیدوار یه وقت گمشده ی گمشده تو مسائلم و نمیدونم کدومو به دست بگیرم و پیش ببرم و عجله هم میکنم گاهی که بدتر میشه.

    برای خودم متاسفم با وجود اینکه شاگرد استاد ارزشمندم هستم و گاهی ادعا هم دارم پیش خودم، در رابطه ایی هستم که حتی برای مسئولیت های کمو کوچیکی که هر کسی تو زندگیش داره و اگه انجام نده فشار به طرف مقابل وارد میشه، مجبورم همش بگم یاداوری کنم گوشزد کنم و حرص بخورم، اونم با شرایط خودم، و خودمو گول میزنم و هنوز توقع دارم و امیدِ تغییر.

    ارزوی بهترین های همیشگی رو دارم برای شما و برای همه ی بچه ها و از خداوند طلب هدایت میکنم برای خودم به راه راست. امیدوارم به سمتی پیش بریم ما بچه ها که یه روزی نشه که فرصت تمام شده باشه و پشیمان از زندگی نکردن بوده باشیم.

    عاشقتم استادم و سپاسگذار🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 722 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق برای شما

    105. روز شمار تحول زندگی من از این جعبه شگفتی خدا

    الان که مینویسم اتفاقات روز 13 فروردین رو از صبح مینویسم

    من امروز 13 ام که نوشتم در مورد نقاشی الهام شده ام که درمورد شب 21 شهادت امام علی بود

    و بعد اتمام تابلوم به چشمم یه چهره و یه پارچه دیده شد که به سرش بسته هست ولی هی سوال میپرسیدم میگفتم آخه خدا من حس میکنم که نقاشی یه جور دیگست و من نمیبینمش

    چجوریه؟

    امام علی که تو سجده موقع نماز بهش شمشیر زدن

    بعد امروز بعد از ظهر به تابلوی نقاشیم که نگاه میکردم دوباره پرسیدم

    و یهویی بالای اون قسمتی که پارچه میدیدم یه چهره ترسناک دیدم و یهویی یه صدایی شنیدم که تابلوتو برعکسش کن

    وقتی بلند شدم و برعکسش کردم همون چهره رو دیدم که در حال سجده بود و جونی

    و اون چهره ترسناک قاتل امام علی

    یه لحظه گفتم من آخه چطوری این چهره رو بکشم که هدایت شدم تو گوگل نوشتم و عکسایی که آورد دیدم تمام تصاویر چهره هاشون نورانیه و گفتم پس مشخص شد نور قراره بشه

    و بعد برای افطاری رفتیم خونه فامیلمون اونجا به خواهرم نشون دادم همین که عکسو دید گفت این شبیه شمشیره

    من اون رو ندیده بودم بعد گفتن خواهرم دیدم که دقیقا از جای شمشیر قطرات خون سرازیر شده

    و شروع کردم به گریه کردن

    وقتی به آبجیم تعریف میکردم به فامیلمونم که اومد اتاق و همیشه پیگیر نقاشیام هست پرسید و بهش گفتم و جریانشو براش تعریف کردم

    وقتی برمیگشتیم تو ماشین به داداشم تعریف کردم و وقتی دم در خونمون رسیدیم داداشم گفت طیبه از من به تو نصیحت این جور چیزارو دیگه به هیچ کس تعریف نکن

    میدونم بهت الهام میشه و خدا بهت نقاشیاتو میگه

    ولی وقتی تو میای به آدما میگی اونا ممکنه درکت نکنن و نفهمنت و تو اذیت بشی

    فقط هر کس پرسید این نقاشیاتو چجوری کشیدی بگو بهم الهام شده

    منم گفتم داداش آخه نقاشای دیگه هم مثلا استاد فرشچیان بهشون الهام شده کشیدن و جریان بعضی نقاشیاشونو گفتن

    گفت با این جزئیات نگفتن تو دیگه به کسی نگو چون شاید درکت نکنن که چی بوده بین تو و خدا

    یاد حرف استاد افتادم که میگفت همه چیز که مدار قرار گرفته و اگر در مدار شنیدنش نباشن اگر هزار بار هم بگی کسی نمیشنوه یا اشتباه میشنوه

    از این به بعد سعی میکنم جزئیات هدایت هامو به اطرافیانم نگم بین خودم و خدا باشه

    ولی بار هاشده که میگفتم نیام تو سایت بنویسم ولی یه حسی منو آورده به این سایت و نوشتم اتفاقات رو

    وقتی داشتم به فامیلمون تعریف میکردم ازم پرسید اسم تابلوت رو چی گذاشتی گفتم دیگه چون برای شب قدر بود اسمشو قدر گذاشتم

    ولی نمیدونم شاید باز به اسم تابلو فکر کنم

    بعد یهویی بهم گفت 21 امین سوره قرآن رو ببین چیه ؟

    شاید اسم تابلوتو اونجا مثل نقاشیای قبلیت باشه

    من نگاه کردم 21 امین سوره انبیا بود

    شروع کردم به خوندن

    به آیات 75 که رسیدم گفتم مگه من اسم تابلو رو مشخص نکردم همون دیشب که قدر هست

    پس چرا دنبال اسم میگردم

    آیه بعد رو که خوندم انگار خدا قشنگ جواب رو بهم داد

    آیه 76 و نوح را هنگامی که پیش از این ندا کرد

    پس ندایش را اجابت کردیم

    و تمام پیامبرارو تو آیات میگفت و میگفت خواستن و اجابت کردیم

    اینجوری درک کردم که یه حسی بهم گفت تو دیشب درخواست کردی و درخواستت اجابت شد

    سوالت این بود میخوام برای امشب یه نقاشی بکشم

    برای شب قدر باشه

    شب 21 ام

    و من هدایت شدم به فایل رابطه ما با انرژی که خدا مینامیم

    استاد گفتن که

    در زمان مناسبش بهت الهام میشود بهت گفته میشود

    و سوالی که گفته شد که پرسیده بشه

    این جمله منو یاد دیشبم انداخت که این سوال یهویی گفته شد بهم که بپرسم از خدا

    که گفته شد

    آیا من میتونم نقاشی برای امشب ، شب قدر 21 ماه رمضان بکشم

    و من بعد شنیدنش سوال رو تکرار کردم و از خدا پرسیدم و به جواب رسیدم

    و تو تقریبا 40 دقیقه تابلو نقاشیم رو کشیدم

    وقتی این هدایتای خدا رو میبینم برای نقاشیام انگار آروم تر از هر روز دارم میشم نسبت به همه چیز

    قبلا یه سری خواسته ها داشتم که قشنگ حس میکردم‌که چسبیدم بهشون و رها نیستم و بارها سوال میکردم چجوری رها باشم و تسلیم باشم

    و واقعا همه چیز تکامله وقتی به قبل نگاه میکنم میبینم چقدر من نسیبت به خواسته هام رها تر شدم و دیگه بی قراری قبل رو ندارم

    خدا هر روز داره به من درس یاد میده و کمک میکنه تا ظرفم رو بزرگ تر کنم

    درسته یه وقتایی شده درست درک نکردم و جواب نادرست گرفتم ولی اونم برای رشدم بود و انقدر زیاد ازش درس گرفتم که واقعا خدا روشکر میکنم که هر لحظه هدایتگرم هست درمورد همه چی

    امروز متوجه شدم که چقدر آروم تر شدم به نسبت روزای قبلم که یه وقتایی وقتی خواسته هام رو که فکر میکنم تقلای قبل رو ندارم و یه آرامش خاصی دارم وقتی بهشون فکر میکنم

    یه جورایی دلم قرصه میدونم که هدایتم میکنه در همه جنبه های زندگیم و ازش میخوام کمکم کنه تا عمل کنم به هر آنچه که باید عمل کنم و این عمل کردنمه که باعث میشه ظرفم بزرگ بشه

    هدایت های بعدی رو دریافت کنم

    به قول استاد میگفت که تا عمل نکنی هیچی تغییر نمیکنه

    تا شخصیتتو تغییر ندی نتایجت پایدار نمیشه

    باید مستمر و ادامه دار باشه

    و من هر روز تو نوشته هام از خدا میخوام کمکم کنه و کمکم میکنه و بی نهایت ازش سپاسگزارم

    برای تک تکنون عشق و شادی و سلامتی و آرامش و بی نهایت ثروت از خدا میخوام و سعادت در دنیا و آخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 1371 روز

    سلام به استاد عزیز و مریم خانوم،فک میکنم این دومین کامنت من تو سایت هست من با اکانت خواهرم دوره دوازده قدم را خرید کردیم و چند ماهه که دارم روی خودم کار میکنم بعد از تقریبا یکسال اضطراب و ناامیدی الان به یه آرامش نسبی رسیدم ولی هنوز نتایج مالی خوبی نگرفتم اون بخاطره اینه که یه مدت به شکل خیلی بدی باورهام درمورد ثروت و فراوانی نابود شد و امیدوارم بتونم درستش کنم با هدایت خدای مهربونم،درمورد روابطم من از اول رابطه بنا را بر صداقت گذاشتم هرچند که همسرم آدم مذهبی و خیلی سنتی و متعصب بود ولی رابطه ای که قبل از ازدواجم با شخص دیگه را داشتم بهش گفتم چون میدونستم نمیتونم یه عمر با پنهانکاری و استرس زندگی کنم و واقعا هیچ محدودیتی در رابطمون واسش نزاشتم و خودشم آدم متعهدی هست تا به حال گوشی موبایلشو چک نکردم و من باورم درمورد روابط اینه که اگر کسی موندگار نباشه یا بخواد خیانت کنه تو سلول انفرادی هم که زندانش کنی راهشو پیدا میکنه پس تا زمانی که متوجه همچین خطایی نشدم از بودن باهاش لذت میبرم و اگر روزی بهم خیانت کنه اون لیاقت منو نداشته و مطمنا بد از اون خدا منو به سمت فردی هدایت میکنه که لایق من باشه و کلا آدم وابسته ای نیستم اوایل رابطمون همسرم منو محدود میکرد ولی بعداز اینکه خودم واسه خودم ارزش قائل شدم و حدو مرز واسش تعیین کردم ایشون هم به خواسته هام احترام گذاشت و هر روز خدا راشکر رابطمون داره بهتر میشه و فک میکنم بیش از دو سال هست که دیگه باهم دعوا و بحث بد نداشتیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: