عشق واقعی از دیدگاه استاد عباس ‌منش - صفحه 5 (به ترتیب امتیاز)

709 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    الهام گفته:
    مدت عضویت: 2802 روز

    بنام فرمانروای کل جهان

    سلام

    امروز وقتی وارد صفحه ی اصلی سایت شدم ؛ این فایل نظرم را جلب کردو این را یک نشانه دیدم .

    شروع صحبتهای استاد بااین باور زیبا است که :

    خداوند مرا هدایت کرده ؛ در رابطه به یک فردی که ؛ آنطوری که من می خواهم هست . قرار نیست که من درستش کنم .

    قانون میگه : وقتی من روی خودم کار می کنم و باورهای مناسبی دارم ؛ من هدایت می شوم به ( آدمهایی که درست هستند) . درواقع باتوجه با فرکانس وباورهای من ؛ هم فرکانس هم هست و قرار نیست که آن فرد را تغییر دهم که درست بشه . همان طوری هست که باید باشد.

    نکته خیلی مهم :

    تمرکز کردن در روابط برای تغییر فرد مقابل ؛ بزرگترین اشتباه در روابط است .

    هیچ وقت در روابط به دنبال آقا ویا خانم X نباشم .

    درواقع اینکه من می خواهم فقط با فلان فرد خاص ازدواج کنم ؛ منافات دارد با کسی که درحال هدایت است .

    فردی که درحال هدایت است میگوید:

    من میخواهم روی خودم کار کنم . خودم را لایق یک آدمی با همچین ویژگی هایی بکنم . یک رابطه ای که همچین ویژگی هایی – همچین عشقی – همچین لذتی و همچین زیبایی را من در آن رابطه تجربه کنم .

    در دوره عشق و مودت از باورهایی گفته شده که من می توانم هدایت شوم به انسان های مناسب حتی آدمهایی که در زندگی ما هستند ؛ بدون اینکه من بخواهیم کاری با آنها انجام دهم یا بحث کنم ویا داد وفریاد کنم ؛ خودشان تغییر کنند به شکلی که زندگی برای من لذت بخش تر شود.

    اگر در روابط نگرانی وجود داشته باشد درواقع این نگرانی مفهوم عشق نیست بلکه معنای آن خلاء عاطفی است .

    این وابستگی است .

    وقتی من از خودم یک شخصیت قوی و توانمند و توحیدی و متوکل می سازم یه آدم هم با این ویژگی در رابطه بامن قرار می گیرد نه اینکه من بخواهم آن فرد را اینطوری بسازم .

    استاد یک شخصیت خودساخته وتوحیدی و متوکلی دارد و اصلا نگران کسی یا چیزی نیست.

    داشتم فکر می کردم من دراین مورد چقدر خوب عمل می کنم . دیدم فقط تنها نگرانی من فرزندم است .

    من در زندگی نگران هیچ کسی نیستم به غیر از فرزندم

    که باید روی این قسمت خیلی کار کنم .

    اینجا پاشنه آشیل من در توکل به خدا و باورهای توحیدی ام است که باید خیلی روی ایمان وتوکل ام کار کنم.

    نگرانی از بی ایمانی می آید .

    چقدر این جمله زیباست :

    توکل یعنی اینکه خداوند حواسش به همه چیز است .

    دیدگاه استاد عباس منش :

    رابطه ای که درآن نگرانی است ؛ این رابطه ی مزخرفی است . رابطه ی ۲تا آدم ضعیفه – آدمهایی که خلاء عاطفی دارند.

    رابطه عالی رابطه ای است سرشاراز توانمندی و استقلال و احترام به یکدیگر وسرشار ازآزادی بدون پنهان کاری .

    من اگر درمسیر درست باشم هدایت می شوم به آدمی که با ویژگی های من اوکی است .و قرارنیست من او را تغییر دهم ویا او مرا تغییر دهد و هر کدام از ما هم آزاد هستیم .

    قانون می گوید :

    ما اصلا کاری باآدمها نداریم – ما روی خودمان کار می کنیم ؛ آدم مناسب وارد زندگی ما می شود.

    چیدمان آدمهای اطراف من کار جهان است . کار من این است که فقط روی خودم کار کنم و اجازه دهم تا جهان کارش را انجام دهد به یک آدم خاص یا یک موقعیت خاص نچسبم .من اجازه می دهم که خداوند مرا هدایت کند.

    آنقدر باید برای خودم ارزش قائل شوم که نگران کسی نباشم .

    اگر من پایه های باوری ام را درست بچینم زندگی در تمام جنبه ها خوب می شود.

    وقتی قانون را بدانم و ایمان داشته باشم به درستی خداوند – ایمان داشته باشم که وقتی من تغییر می کنم جهان اطراف مرا با ویژگی هایی که با تغییر من – بافرکانس وجودی من هماهنگ است می چیند بدون نقص ؛ آنوقت دیگه نگران بیرون از خودم نیستم و روی خودم کار می کنم .

    خدایا منو هدایت کن به یک رابطه ی عاطفی زیبا و لذت بخش – به روابط عالی با آدمهای اطرافم و هیچ وقت نگران آدمهای اطرافم نباشم .

    درپناه الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  2. -
    نازنين گفته:
    مدت عضویت: 2250 روز

    وای وای استاد تو چیکار کردی با دله من؟؟؟ خدا پیام منو به گوشتون رسوند؟؟؟ دقیقا تو روزهایی که داره یه اتفاقایی تو زندگی زناشوییم میوفته و خداوند از در و دیوار نشونه‌هاشو به سمتم سرازیر میکنه که نازنین! اگه آرزوهای بزرگ داری باید بتونی وابستگی‌هاتو سر ببری، شما یه همچین فایلی بذاری که منو از خوابی توهم‌زا بیدار کنه

    من در حاله تغییرم، من درحال رشدم، من فرکانسام متفاوت شده و حالا زمین و زمان داره بهم نشون میده که این جایی که الان درش هستی مناسب با تویی که داری از پیله بیرون میای نیست، باید جسارت داشته باشی که وجودتو از شرایط فعلیت بکنی و خودتو رها کنی در جریان هدایت الله.

    استاد هرروز که داره میگذره من احساس میکنم چقدر غریبه‌ام با همسرم، چقدر اونو نمیفهمم و چقدر اون منو نمیفهمه، ۱۰ روزه بین مایی که تو این ۴سال زندگی مشترک قربونت برم از زبونمون نمی‌افتاد، هیچ کلامی رد و بدل نشده، ۱۰روزه که خداوند داره نشونه‌هاشو یکی پس از دیگری به سمتم میفرسته که یه تصمیم بگیرم که نیاز به جسارت داره، اما چه کنم با این حساب و کتابای ذهنی که پای حرکتمو سست کرده، چه کنم از این جسارتی که باید باشه و نیست از این ایمان و توکلی که باید باشه ولی نیست یا حداقل کمه، انقدر کم که توانم رو برای گرفتن به تصمیمی اساسی گرفته. دو روز پیش انقدر این جدال بین قلب و ذهنم بالا گرفته بود که احساس خفگی بهم دست داده بود، ناچارا میخواستم با خانم فرهادی تماس بگیرم که منو برای خرید دو دوره عشق و مودت و راهنمای عملی که بینشون تردید داشتم راهنمایی کنه اما بازم تردید کردم، تردید چقدر کشنده است!!!

    استاد تو حساس ترین نقطه زندگیمم، دیروز داشتم با خودم فکر میکردم که کاش میشد جسارت و ایمان رو برای یکی دو روز از کسی قرض گرفت و باهاش حساس ترین تصمیم زندگی رو گرفت و بعد پسش داد، اما همه اینا ساخته و پرداخته ذهنیه که با دو دوتا چهارتا کار میکنه، سیستم هدایتی خداوند که این حساب کتابارو بر نمیداره، خدا فقط یه اقدام میخواد که از سره توکل عمیق درونی باشه

    این روزها هرروز دارم از خدا نشانه میخوام گفتوگوی هرروزم با خدا اینه که نشانه بیشتر نشانه بیشتر نشانه بیشتر و حالا این فایل شما که انگار تیر خلاص خدا برای من بود ولی سر خودمو که نمیتونم کلاه بذارم پشت همه این نشانه خواستنای بیشتر در واقع یه احساس نیاز به تضمین نهفته است، تضمینی که منطق ذهن میخواد اما در مکانیزم جهان خداوند معنایی نداره.

    هربار که فایلاتونو گوش میکنم با خودم میگم استاد بگو، استاد از ساک قرمز به دست با دو بچه کوچک به تهران رفتنت بگو، از جسارتایی که به خرج دادی از ایمان نشون دادنات در برابر هدایت رب بگو، بگو تا اون قسمت از ذهنی که میگه پس بعدش چی میشه ساکت میشه اونی که داره نجوا سر میده که با وضعیت تو طلاق، شدنی نیست ساکت بشه اون صدایی که میگه تو مستقل نیستی، خانوادت مخالفت میکنن و مردم چی میگن ساکت بشه

    من هرروز از خدا هدایت میخوام برای تصمیمی که میدونم چیه ولی هنوز به ورطه عمل نرسیده، نمیدونم قراره چی بشه اما اینو میدونم که هرطور شده باید ایمانمو در عمل نشون بدم چون «ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      مربی گفته:
      مدت عضویت: 1893 روز

      بنام خالقی بی همتا

      سلام به دوست عزیزم نازنین

      انشالاه خدا بهت ایمان و جسارت لازم برای قدم برداشتن و پا گذاشتن تو دل ترسهات رو بده.

      وقتی کامنتت رو خوندم یه جورایی درک کردم که تصمیمت چقدر میتونه سخت و کنترل نجواهای ذهن و درک بین الهامات و نجواها سخت باشه.

      نمیدونی چی درسته و چه غلط؟

      نمیدونی کدوم بهتره و بهت کمک میکنه.

      یه الهام میرسه که ارومت میکنه و خوشحالت میکنه اما باز بعدش میبینی دوباره میبینی نجواهای به شکلهایی دیگه از زاویه هایی دیگه درگیرت میکنند.

      تجربه این تغییر ها و این جور تصمیمات رو داشتم.

      من مجردم و حالا که فکرش رو میکنم میبینم واقعا ایمان میخواد یه همچین حرکتی و یه چنین تصمیمی اما سختی این به دلیل تصمیمه نیست که سختش کرده، به دلیل باورهای قبلی به خاطر اون ترمزهاست که سختش کرده و این تصمیم میتونه در زندگی خیلی خیلی بهت کمک کنه، بیشتر از اونچه که فکرش رو میکنی.

      به قول استاد که میگفت اونقدر وزنم بالا رفته بود و چاق شده بودم که میخواستم از در کابین کشتی پیاده بشم دیدم از در رد نمیشم و اونجا بود که دیگه عزمم رو جزم کردم برای کاهش وزن و میگفت وقتی تونستم وزنم رو کم کنم اونقدر انگیزه و اعتماد بنفس و قدرت و خودباوری بهم داد که نقطه عطف زندگیم شد و تمام اقداماتم و حتی همون مهاجرتم از بندر عباس به تهران هم به خاطر اون عزت نفس و خود باوریه بود.

      مطمئنم این موقع ها تنها چیزی که میتونه کمک کننده باشه، اینه که در مرحله اول به درستی قانون ایمان داشته باشی که خودت خالق زندگیت هستی و توانایی بهتر کردنش رو داری.

      دوم اینکه بگی من تحت هر شرایطی میخوام فقط به قانون عمل کنم و مطمئنم که به قانون عمل کنم نتیجه صد در صد به نفع من خواهد بود.

      انشالاه که خیره.

      به قول یکی از بازیگرا که میگفت کی میگه طلاق یه شکسته در زندگی.

      شکست میتونه یه نقطه عطف و شروع یک موفقیت و زندگی فوق العاده باشه.

      هر چه خیر است برایت پیش میاید.

      تنها چیزی که میتوانم بگویم اینست که ما در هر لحظه در حال هدایت از سمت خداوند هستیم و خداوند حامی کسیه که بهش توکل میکنه.

      در هر لحظه هر چقدر هم که در یک ثانیه پیشش تصمیمی را گرفته باشیم که به نظرمون اشتباه بوده الان با خوب کردن احساسمون با این دید که درست ترین انتخاب بوده و میتونه هدایت خداوند باشه، میتونیم دوباره به نیروی هدایت وصل بشیم و ازش درخواست هدایت کنیم.

      به خدا می سپارمت.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      شیرین حمزه ای گفته:
      مدت عضویت: 2705 روز

      سلام نازنین عزیز، دوست خوبم🌹

      هدایت شدم به خوندن کامنت شماویه حسی بهم گفت که تجربه خودم روازتصمیمی که گرفتم وبهایی که برای ازادی خودم پرداختم بنویسم شایدکمکی باشه برای شمادوست عزیزم..

      من زندگی مشترکی داشتم که تبدیل به جهنم شده بودبرام وازاونجایی که من تحت هیچ شرایطی نمیتونم تحت سلطه کسی بودن روبپذیرم وازادی برام اولویت زندگیمه، تصمیم گرفتم جدابشم، من ۲۳سالم بوداون زمان ویه دختر۸ساله هم داشتم شغلی هم نداشتم مدرک تحصیلی معتبری هم نداشتم خانوادم هم که طلاق براشون بدترین جنایت بودانگاروگفتن که اگه طلاق گرفتی دیگ اسم ماروهم نیار، امامن به حدی تشنه ی ازادی بودم وشب وروزبه رویای مستقل شدن فکرمیکردم که اصلا به بعدش فکرنمیکردم میگفتم من جدامیشم حالا بعدیه چیزی میشه دیگ.. وباتمام این مانع هامن جداشدم ازشوهرم وبایه مقدارپس اندازی که داشتم یه اتاق ۲۵متری اجاره کردم وبادخترم زندگیموشروع کردم تازه دخترم مدرسه هم بودوهزینه تحصیل اونم بود، تنهاکاری که بلدبودم ارایشگری بودومیگفتم توخونه کارمیکنم وخرجمودرمیارم، خداشاهده تمام دارایی که برام مونده بود۷۰هزارتومن بود، امامیدونین چی شد۳روزبعدکه توخونه جدیدرفته بودم یه کاربرام پیداشدخیلی معجزه وار،وازاون هم خداوندچه دستها که برای کمک به من فرستادوچه راه هاکه برام بازکرد.. من نگران نبودم چون ازادشده بودم وخوشحال بودم ازاینکه ارامش دارم وآزادم وبه همین دلیل هم خداوندکارخودشوانجام میداد، من قانون رونمیدونستم اونروزااماایمانم خیلی قوی بود، باورای مخرب زیادی داشتم اماایمانم حتی ازالانم هم قویتربودوهمون باعث شدکه من ازهیچی نترسم وادامه بدم الان که ۱۷سال میگذره ازاون روزا..پدرومادرم وکل فامیلم باافتخاردرموردمن صحبت میکنن وچقدمورداحترامم، چون خودم میدونستم مسیرم درسته وادامه دادم، بقیه چیزادیگ خداخودش برام درست کرد… ایناروگفتم نه اینکه بخوام بگم شماهم طلاق بگیر، نه.. خواستم بگم وقتی ازتصمیمی که داری واسه انجام کاری باتمام ایمان وقدرت قدم برداری خداوندایمانت روکه ببینه راه هاروبرات بازمیکنه عزیزم،.. اگه توی زندگی مشترکت عشق هست وشماتصمیم بگیری که این عشق روقویترش کنی خداوندراهشوبهت نشون میده واگرم بخواین ازاین زندگی جدابشین بازم خداراهشوبهتون نشون میده امافقط بایدازهمون راه باریکه قدم بزاری حرکت کنی اونوقت به جاده بازترومسیرهموارهم میرسی…

      براتون ارزوی قلبی سرشارازعشق وایمان الهی میکنم🙏💖

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    سید کاظم فلاح گفته:
    مدت عضویت: 3325 روز

    دوستان خوبم سلام

    سید بزرگوارد و بانوی شایسته پارادایس سلام

    روی صحبت من با اون دوستانی هست که بعد از سالها آشنایی با سید حسین عباس منش هنوز تغییر اساسی تو زندگیشون رخ نداده

    روی صحبت من با اون عزیزانی هست که شاید تازه با این سایت و فایلها آشنا شدن

    روی صحبت من با خودمه و روی صحبت من با استاد و دوست عزیزم و خانم شایسته ، خواهر بزرگوارم هست

    ما به معنای واقعی کلمه هنوز نفهمیدیم چه گنجی به ما داده شده. آقا من تو این تاریخ یعنی ۱۷ مرداد ۹۹ دارم این حرفو میزنم. من از اوایل سال ۹۵ با فایلهای استاد عباس منش آشنا شدم. بالای ۳ ساله دارم با استاد عباس منش کار میکنم و شخصیتم ، عادتهام، طرز تفکرم، اخلاقم، سبک زندگیم، ایمانم و کلا همه چیز ۱۸۰ درجه تغییر کرده.

    اما به خدا قسم تازه الان دارم به ارزش این حرفها پی میبرم.

    آقا من تو این سالها همه فایلهای استادو با شوق و ذوق بارها و بارها و بارها دیدم. یه روزهایی بود به عباس منش فحش میدادم از شدت ناامیدی و عصبانیت. یه روزهایی بود مانیتور کامپیوتورو بغل میکردم صورت عباس منشو از رو مانیتور میبوسیدم. هر جور حالتیو بگی من تجربه کردم. آقا من باورهام خـــــــــــیلی داغون بوده. شما نمیتونیم تصور کنید اگه من بگم در گذشته چه افکاری در حوزه عزت نفس و روابط داشتم. اما الان…. اما الان.. وای وای وای

    ببین الان دارم میفهمم این حرفها، این آگاهی ها ، این درک قانون فرکانس ، این فایلها چه گنجـــــــــــیه از جانب خدا به هر کدوم ما داده شده

    به خدا کسی که این حرفهارو نادیده بگیره از بیخ کور و کره!!!!!

    استاد اینو فیلتر نکن بخون لطفا : من ۱۶ ساله پیش پیوند کبد کردم و هر چند وقت یه بار کلی مسئله جسمانی برام پیش میومد. همین چند وقته پیش به خاطر جدید ترین مسئلم ۲۰ روز بیمارستان بستری بودم . اما با کنترل ذهنم خودمو وارد فرکانس سلامتی کردم و مسئلم کاااااااامل برطرف شد. آقا گوش کن : دارم میگم ۱۶ ســــــال درگیرش بودم. تو ۱۶ سال باورهای محدود کنندم در مورد سلامتی از رشته کوه های آلپ هم تو مغزم سخت تر بود. اما من تغیررش دادم چون باور کردم نقطه تمرکزم به سادگی شرایط رو تغییر میده مهم نیست ۱۶ سال مریض بوده باشی و همه بهت گفته باشن مریضیت خاصه!

    آقا من میفهمم وقتی استاد از رابطه عاشقانه واقعی میگه یعنی چی!!! من همون سال اول آشنایی با استاد نیمه گمشدمو جذب کردم. دختری که تو کل عمرم رویاشم نمیدیدم!! خیلی از بچه های سایت فایل مارو دیدن تو تلگرام. بعد ۲ سال و ۶ ما رابطه بـــــــی نظیر و عاشقانه مسیرمون از هم جدا شد خیلی دوستانه شکل رابطه تغییر کرد. بدون جنگ و دعوا

    الان هم باهم دوستیم فقط

    این حرفو منی میزنم که قبلا در به در دنبال یه رابطه داغون بودم که فقط تنها نباشم اگرم کسی جواب رد بهم میداد خودمو میزدم!!

    این حرفو منی میزنم که اگه یه دختر ماتیکش یکم پر رنگ بود خودمو در حدش نمیدیدم!!!

    اما الان ببین چی شدم؟

    آقا تغیـــــیر در چه حد؟!

    من طرز فکرمو تغییر دادم و عزت نفسمو بالا بردم و بعد یه رابطه رویایی رو تجربه کردم در زمانی که اصلا تصورشم نمیکردم!

    بعد از اینکه رابطم تموم شد من فهمیدم چـــــــــــقدر استانداردهای من تو رابطه بالا رفته. یعنی من انقدر تغییر کردم که از شدت تغییر هنوز نتونستم تغییرات عظیم خودمو باور کنم!! یعنی شدت تغییر من از خودباوری من به مراتب سریع تر بوده. همه میگن قدر خودتو بدون، قدر خودتو بدون. میخوام بگم ما خودمونمو نفهمیدیم چقدر تغییر کردیم چون تو یه جمعی هستیم که همه تغییرر کردن فکر میکنیم همه مثل مان!!!

    منی که قبلا خودمو لایق رابطه با یه آدم داغون هم نمیدونستم الان براتون استانداردهامو میگم :

    قبلش باید بهتون بگم که همیشه به خدا میگم اول این استانداردهارو تو وجود خودم بساز تا لیاقت چنین رابطه رو بدست بیارم. و به شدت دارم رو خودم کار میکنم

    – اول از همه طرف من باید معیارهای قرآنی یک همسر مناسب رو داشته باشه. کمتر کسی میدونه معیارهای قرآنی یک همسر خوب چیه. اما بهتون میگم

    یک همسر رویایی از منظر قرآن همچین فردیه :

    تسلیم فرمان خدا – با ایمان – خاضع و خاشع – توبه کننده – عبادت کننده – مهاجرت کننده

    حالا تو خودت میخوای بری بگردی همچین کیسی رویایی رو پیدا کنی؟! ” موفق باشی!!!! ”

    تو باید خودت این ویژگی ها رو تو خودت بسازی بعد مثل آب خوردن ( به قول آمریکایی ها like a pice a cake ) خدا چنین فردی رو میاره تو زندگیت

    – دوم من خیلی دوست دارم طرفم در یک خانواده بسیار ثروتمند بزرگ شده باشه و با قوانین آشنا باشه. وابسته ثروته خانوادش نباشه و خودش بخواد کاملا مستقل زندگیشو بسازه. چرا میخوام در خانواده ثروت مند باشه؟ چون باید باورهای مالیش به باورهای مالی من بخوره و دلم میخواد برم تو فضای ثروت. من دلم میخواد کاملا شکل زندگیم و آدمهایی که باهاشون میگردم عوض بشن. حالا اینجارو داشته باشید :

    یادمه چند سال پیش با مادرم رفتیم خواستگاری یه دختر خانمی که خونشون تو جنوب شهر بود و یه تیکه از دیوار خونشون از این دیوارهای کاذب پلاستیکی بود! اصلا یه وضعی!

    من همون آدمم که معیارهام در این حد رفته بالا

    یادمه یه بار به یکی گفتم من چنین معیاری دارم! شروع کرد چرت و پرت گفتن در مورد فرهنگ معیارهایی که باید به هم بخوره. منم متوجه شدم که چقدر تصمیم درسته : ))

    – بقیشو نمیگم چون خیلی طولانیه و از حوصله خودمو شما خارجه . اما میخوام بگم الان خودمو در حد یه پادشاه میدونم که باید با یه ملکه تو رابطه باشه و واقعا به کمتر از بهترین راضی نیستم. و بعضی اوقات بعضی ها میگن آقاااووووااای فلــــاح شما که میگفتین رابطه رویایی دارین و اینا چی شد؟ هنوزم میگم اون رابطه برای من و طرفم معجزه ای بود که ما فهمیدیم میشود این قدر زیبا زندگی کرد و بعد خواسته هامون خــیلی خیلی بزرگتر شد و هر دو از اون رابطه کلی چیز یاد گرفتیم و لذت بردیم.

    اما من الان تازه دارم میفهمم معنی قدرت ذهنم چیه! من تازه دارم میفهمم فرکانسهای ذهنم چی کار میکنه و تازه دارم تفاوت فاحش طرز تفکرم رو با بقیه مردم دنیا درک میکنم.

    به خـــــــدا اونایی که این فایلها رو جدی نمیگیرن و روزنامه وار ازش رد میشن، اگر بدونن چه قدرتیییییییییی دارن و چقدددددددددر ساده میشه به این زندگی که استاد عباس منش برای خودش ساخته رسید و چقـــــــــدر اهمیت داره که تمام هدفت تو زندگی تغییر باورهات و کنترل ذهنت و افزایش ایمانت باشه صبح تا شب چمبره میزنن رو این فایلها. اصلا نمیزارن یه دونش در بره از دستشون.

    من همهههه فایلهای اینستاگرام استاد رو با ربات از تو تلگرام دانلود میکنم و تو یه پوشه گذاشتم به اسم الگوی ثروت. هر کدومو میبینم میگم میخوام. میخوام. اینو میخوام

    بابا چرا متوجه نیستیم؟ رویاااااای ما این زندگیه. داره بهمون نشون داده میشه. خدااااااااا داره بهمون نشون میده. ما هدایت شدیم که اینجایم. یعنی چی این اتفاقا!! مگه الکیه؟

    اقآآآآآ اگر قرار نبود این زندگی رویایی رو تجربه کنیم که الان تو بدبختی خودمون دست و پا میزدیم و مثل آدمهای دیگه خونمونو استرولیزه کرده بودیم از ترس بیماری و زخم معده گرفته بودیم از شدت نگرانی تورم!! آقا منو شما بلاتکلیف نیستیممم.

    این فایلها تکلیف مارو روشن کرده که بشینیم قورتشون بدیم. وااای انگشتام خسته شد

    من نمیدونم. مــــــــــــن وقتی میشنوم استاد میگه استاندارهام بالاست یاد خودم میافتم . من باید به بینهایت خواسته برسم.

    نه فقط تو دنیا. من استانداردام برای بعد مرگمم بالاست.

    من این حرفا تو کتم نمیره که بهشت چند طبقستو اینا. این مزخرفا برای تو قصه هاست. من از خدا خواستم منو به بالاترین حد فرکانس عشق و ثروت و ایمان و توحید برسونه تا بهترین هارو تجربه کنم. اینم از خودش خواستم. چون باورهامو تاحالا خودش ساخته برام.

    ما هیچ کاری نکردیم فقط یه تصمیم جدی گرفتیم. این شخصیتی که داریم رو خدا از ما ساخته. پس قراره یه چیزی بشیم که همچین چیزی ازمون ساخته.

    گوش کن ! فهمیدی چی گفت یا همینجوری ازش رد شدی؟

    میگه : قراره یه چیـــــــــــــزی بشی، که این شخصیتو ازت دارم میســـــــازم

    گفتی موفقیت ؟!!

    بیااااااااااااااااا اینم موفقیتتتتتتتتت

    این راهشه.

    حالا من هــــــی دارم لگد میپرونم. نــــــه!!! نشده هنووووووز. کی میشه پس!!! چرا اینجوری چرا اونجوری!!!

    کاش میشد یه ندای آسمانی از اون بالا میومد میگفت :

    کوووفت ! خفه شو دیگه انقدر نق نزن. بشین این فایلهارو ببین . این همه زیبایی دورو برت ریختم که بهشون نیگا کنی !

    این همه خواسته تو دلت انداختم که بهش فکر کنی

    خوب همین کارو بکن دیگه!!!

    همین کارم نمیخوای بکنی بعد میگی چرا نشد؟

    خیلی مسخرست. بهای لذت بردن از زندگی، لذت بردن از زندگیه بعد ما حاضر نیستیم از زندگی لذت ببریم 😂😂😂 😞😞

    این اختیار مسئولیت خیلی خیلی سنگینیه. برای همین تو قرآن میگه ما ولایت خودمون رو به هر موجودی سپردیم قبول نکرد غیر از انسان

    سکانس بعد

    —————-

    الکــــــــــــــیه مگه. آقا ما هر کدوممون طلاییییییم. گنجیمممممم. این فکر مسخررو از کلت بنداز بیرون که باید از همون کاری که داری پول در بیاری. همه دنیا تورو میخوان

    همه کسبو کارا . همه آدمها. همه به آدم متفاوت و مثبت و متفکر و عمیق و مثبت اندیش و پر انرژی و با ایمان و با انگیزه ای مثل تو نیاز دارن.

    نگاه زیبا بین و متفاوت منو تو دنیا رو تغییر میده. دنیا رو دست آدمهایی مثل ما میچرخه نه رو دست آدمهای معمولیکه همش کلشون تو بدبختیاست. مگه چند درصد آدمهای دنیا مثل منو تو رو خودشون کار کردن. نمیدونم من تازه دارم درک میکنم حقیقتو . من مطمئنم خـــــــــیلی هاتون هنوز نرفتیم بخش راهکارهای مسائل شما رو بخونین. جواب ۹۹% سوالتونو اونجاست. جواب ۹۹% سوالتتون اونجاست. من مطمئنم خیلی هاتون تا استاد فایلو میزاره نیگا میکنید و میرید سراغ زندگیتون.

    آقا اصلا کی گفته استاد عباس منش داره فایل میزاره؟

    کی گفته این بشر داره باهاتون حرف میزنه؟

    کی گفته مریم شایسته داره زیبایی های آمریکا و پارادایسو نشونت میده؟

    کی گفته من دارم مینویسم؟!!

    همه اینارو داره خدا بهمون نشون میده اگه چشممونو باز کنیم اگه بفهمیم تک تک کلماتی که تو این سایته و داره در مورد فرکانس و باور و نقطه توجه حرف میزنه حرفهای خداست با ما.

    جدی بگیر برادر

    جدی بگیر خواهر

    زندگی هیچی غیر از این حقیقت نیست که تو داری انتخاب میکنی به چه چیزی توجه کنی

    تو داری انتخاب میکنی چی رو باور کنی

    و خدا هم تبدیل میشه به همون.

    وسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      سمیه بانو گفته:
      مدت عضویت: 1970 روز

      ممنون دوست عزیز چقدر قشنگ وتاثیر گدار ومفهومی مطلب رو بیان کردید واقعا این تکه از متنتون که گفتید

      ما هیچ کاری نکردیم فقط یه تصمیم جدی گرفتیم. این شخصیتی که داریم رو خدا از ما ساخته. پس قراره یه چیزی بشیم که همچین چیزی ازمون ساخته

      واقعا داره تلنگر بیداری وهوشیاری رو میزنه

      دوست عزیز میخام لنید راجع به فرکانس سلامتی ووارد شدن به مر سلامتی منو کمک کنید چون چشمان من صعیفه با نمره دو ومدتی هست عینک نمیزنم ومیخام که چشمم خوب شه اما نمیدونم باورهای درست سلامتی چیه وچطور رو مدار سلامتی برم ممنون میشم کمکم کنید

      ممنون امیدوارم همیشه شاد وخوشحال باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        سید کاظم فلاح گفته:
        مدت عضویت: 3325 روز

        سلام خانم سمیه خواهر عزیزم

        اگر عینک رو خودتون از چشمتون برداشتین به هوای اینکه من میخوام با ذهنم چشمامو خوب کنم کار اشتباهیه و نتیجه عکس میده و باید عینکتون رو بزنید. اگر این کارو کرده باشید چون بلاخره چشم نمره داره و تار میبینه به جای تمرکز روی سلامتی همش تمرکز روی نمره چشمه و دارید فرکانس نمره ضعیف چشم رو میفرستید و حتی نتیجه که نمیگیرید شاید اوضاع بدتر هم بشه.

        شما عینک رو بزنید وقتی چشماتون سلامتی خودشو پیدا کنه عینک براتون تار میشه و خودتون متوجه میشید که الان وقتشه که عینک رو بردارم. هر چیزی تکامل داره.

        فقط این رو بگم که تمرکز فقط روی موضوع سلامتی. فقط روی سلامتی. فقط فرکانس سلامتی باید بفرستی.

        هر جوری بخوای با زور و فشار و انگیزه به خودت تلقین کنی که مشکل رو حل میکنی باز هم توجهت رو مشکله.

        تصور کن خدا ازت میپرسه چی میخوای؟

        شما میگی میخوام چشمام سلامتی خودشو بدست بیاره

        میگه اوکی برو ردیف میشه

        تو فقط تسلیم باش و سوال نکن و نگو چجوری! چطوری! کی!

        فقط به سلامتی فکر کن حله

        در واقع ما فقط و فقط و فقط باید به چیزی که میخوایم بهش برسیم فکر کنیم و در موردش حرف بزنیم و نه در مورد روند درمان یا روند رسیدن و یا هر چیز دیگه ای…. و این کااااار به حدییییی سادست که ما باور نمیکنیم تنها کار لازم همینه . یعنی از شدت سادگی توش موندیم

        پس فقط به سلامتی چشمات فکر کن

        به این که چقدر احساس خوبی داره وقتی آدم واضح میبینه ( حالا وقتی که عینک رو چشمت باشه میتونی واضح ببینی دیگه ! درسته؟ نه وقتی برداشتی! وقتی داری در مورد واضح دیدن صحبت میکنی احساست به عینک نباید بد باشه، احساسات و توجهت به سلامتی و وضوح دید باشه. و حتی از عینکت هم تشکر کن! هر چقدر از عینک دوری کنی بیشتر جذبش کردی )

        خلاصه که هر جوری میتونین فقط توجهتون رو سلامتی باشه و احساسات خوب باشه

        کاری که من کردم تو یه ورق ۲۱ عدد نوشتم به نشانه ۲۱ روز و به خودم تعهد دادم تو این ۲۱ روز هر جوری که شده فقط باید احساس خودم رو عااااالی نگه دارم و فقط به سلامتی فکر کنم، در موردش حرف بزنم ، تجسم کنم و …

        به خودم قول دادم که تحت بدترین شرایط هم حالمو بد نکنم و به موضوع بیماری و سختی هاش فکر نکنم. حواس ذهنم رو پرت کنم و بزارم روی موضوعات دیگه ای که حالمو خوب میکنه.

        هر روز که میتونستم احساسم رو خوب نگه دارم جلوی یکی از روزها کلمه ” Ok ” رو مینوشتم و به خودم گفتم اگه این ۲۱ روز رو با موفقیت پشت سر بزاری آخرش یه جایزه خوب پیش من داری.

        حالا برای اینکه احساسات نسبت به چیزی که میخوای ” یعنی سلامتی کامل چشمانت ” مدام خوب باشه باید روی باورهاتم کار کنی

        یعنی باید باورهای محدود کننده رو از سر راه احساس خوب برداری

        مثلا اگه ذهنت داره بهت میگه :

        بابا نمره ۲ دیگه خیلی زیاده فکر نکنم انقدرا هم معجزه بشه! باید اینو عوض کنی. باید به خودت یادآوری کنی که هیچ عامل بیرونی ” که اینجا نمره چشمته ” تاثیر نداره و فقط فرکانس ذهن شماست که داره خلق میکنه

        یا مثلا اگه ذهنت داره میگه این مشکل خانوادگیه یا ارثیه ، خوب این باورها نمیزاره احساسات نسبت به سلامتی چشم خوب بمونه دیگه . باید رو اینا کار کنی

        زمانی که بتونی مدت زمان پیوسته ای رو در احساس خوب بمونی به این معنیه که باورهات داره تغییر میکنه و اون موقع نتایج میاد

        وقتی کاملا درک کنیم ما با فرکانس داریم شرایط رو خلق میکنیم و دیگه هیچی و هیچی و هیچـــــــــــــــــــی مهم نیست ، فقط فرکانسه که مهمه دیگه هر کاری برامون ممکن میشه

        از قسمت منوی سایت ” سوال دارم ” برید قسمت پاسخ به مسائل زندگی، متن از خانم شایسته در مورد سلامتی رو بخونین خیلی کمکتون میکنه

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
        • -
          سمیه بانو گفته:
          مدت عضویت: 1970 روز

          سلااام ممنون از راهنمایی کاملی که کردید خدارو شکر امروز احساس میکردم دیدم بهتر شده البته من چند ماهی هست در واقع عینکم شکست وخودم احساس کردم چون زیاد وابسته به عینکم شدم این یعنی باید بزارمش کنار وخدا روشکر با هدایتی که از طریق شما بهم رسید امیدوارم خیلی زود چشمم خوب خوب شه واز امروز منم تو گوسیم تاریخ ۲۱ روزخ رو میزارم وبا عشق به گفتهاتون عمل میکنم وعده ی ما ۲۱ روز دیگه به امید خدا

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    نوشا گفته:
    مدت عضویت: 3146 روز

    ب نام یکتای قدرتمند،

    استاد عباس منش بی نظیر،خانوم شایسته ی مهربون و تمام اعضای خانواده ی عزیزم سلام،

    این فایل تونو نمیدونم امروز برا بار چندم بود ک گوووش کردم درواقع قبلا گوشش کرده بودم ولی امروز هدایت شدم بهش،

    از صب ک از خواب بیدار شدم بدخلق بودم،سرکارم قشنگ احساس میکردم چقد بی اعصاب و بی حوصله م و تمام تلاش مو کردم ک ذهن مو کنترل کنم و ببینم چه باور اشتباهی دارم ک ب اینجا رسیدم،ب من خیلی کمک کرده خوندن کامنت های اعضای خانواده و براهمین تصمیم گرفتم بیام و تجربه ی خودم و بنویسم ک شاید ب بقیه هم کمک کنه،

    من تو رابطه ای هستم الان ک نسبت ب بقیه ی رابطه های قبلی م بسیار بسیار بهتره و همونیه ک میخام از خیلی لحاظ،باگی ک بهش برخورده بودم یکی دو روز پیش و یکم بهمم ریخته بود اینه ک پارتنرم ب من وابسته شده،درواقع درطی دوماه گذشته ما هرشب همدیگه رو دیدیم و برای ساعت های طولانی کنارهم بودیم(من تنها با سگ م زندگی میکنم و اون با پدر و مادرش)،من دختری هستم ک نسبت ب همسن و سالای خودم مستقل ترم و طرز تربیت خانوادگی مون طوری بوده همیشه ک با استقلال داشتن ما کاملا موافق بودن و حتی تشویق و حمایت مون هم میکردن برا اینکه قوی باشیم و روی پای خودمون واستیم،طوری ک الان من 3سال هست ک با وجودی ک تو شهری زندگی میکنم ک پدر و مادرم هم ساکن همینجا هستن ولی تنها براخودم زندگی میکنم،اینم بگم ک شهر ما سنتیه بیشتر تفکرش و من دختری رو نمیشناسم ک تنها زندگی کنه اینجا،حدود 8 ماهی هم میشه ک دارم زبان میخونم برا مهاجرت و برنامه م هم این بوده ک تنها برم (پیش ازینکه با پارتنرم آشناشم) ولی خب الان طوری شده ک ایشونم میخاد بیاد بامن،

    خلاصه ک،

    دوروز پیش ک روز تعطیل بود من دلم خلوت خودمو میخاست،شب قبل ش برا 6،7 ساعت پارتنرمو دیده بودم و باهم یه سفر کوتاه رفتیم ب یه شهر نزدیک خودمون،کلی خوش گذشت و لذت بردیم و من اخرشب برگشتم خونه ی خودم ک بخابم و ایشونم رف خونه شون،

    فرداش چون خسته بودم ظهر از خواب بیدار شدم و ترجیح دادم روز تعطیل مو بخابم ب اندازه ی کافی ( چون روزای دیگ من 6ونیم صب باید بیدارشم برم سرکار)،بعدش رفتم عصر ب پدر و مادرم سر زدم و باز دلم خاست تا شب کنارشون بمونم،اینکه کجام رو هم اطلاع دادم ب ایشون،درواقع ما رابطه مون این شکلیه ک از همون اول هرکسی هرجایی ک میخاسته بره با اطلاع قبلی میرفته ( اجازه نه ها،صرفا اطلاع).

    شب ساعت 9 ک میخاستم برگردم خونه ی خودم،پیامی ک ایشون داد و احساس کردم لحن ش ناراحته،ازش پرسیدم چیزی شده؟ گف نع.

    اون شب خیلییی پیاماش و مدل حرفاش ناراحت بود و منم دیگ نپرسیدم دلیل شو،فرداشم ماجرا همین بود تا اینکه بعدازظهر دوباره پرسیدم چیزی شده ک از دیشب یجوری هستی؟ ک شروو کرد مسیجای بلند بلند فرستادن ک اره من اولویت م تو رابطه خنده های تو و خوشحالی تو هست بعدش خانواده و زبان و بقیه س ولی تو اینطوری نیستی و هروقت ک دلت خاست منو میدی زیر مبل!

    یجوری بود ک میخاست ب من احساس گناه بده ک من اولویت م تویی ولی اولویت تو خودتی،

    امروز ظهر ک تصمیم گرفتم ذهن مو کنترل کنم و خودمو جم و جور کنم از خدا هدایت خاستم و ب این فایل هدایت شدم و دوباره یادم افتاد ک من نه تنها باید اولویت م خودم باشم،بلکه اصن وظیفه ای جز این ندارم تو زندگی م،

    میدونین،

    خیلی آسونه از این مسیر منحرف شدن،چون مسیریه ک غالب مردم و اکثریت جامعه نمیرن ازش،بنابراین تو در اقلیتی و خیلی وقتا خودتم یادت میره ک راهت درسته یا نع،من خودم گاهی فراموش میکنم مسیرو،تا باز ب احساس م فک کنم و قطب نمامو کار بندازم و بیام یه سر بزنم ب این سایت و یادم بیاد رسالت م چی بود،دوباره بیفتم تو مسیر،

    امروز با فایل تون دوباره ب آرامش رسیدم،یادم افتاد ک من باید فقط رو خودم کار کنم و لایق بشم و بعدش هدایت میشم ب سمت ادمای درست و لایق،

    اون جمله تون ک گفتین ‘ وظیفه ی ما نیست ک ادمای درست و دور خودمون جم کنیم،این وظیفه ی جهانه،وظیفه ی ما فقط اینه رو خودمون کار کنیم’ تمام چیزی بود ک من لازم داشتم بشنوم ش و ب ارامش برسم،

    هزاربار ازتون ممنونم استاد عزیزم،

    این ک رابطه م با این پارتنرم ب کجا میرسه اخرین چیزیه ک میخام بهش فک کنم یا نگران باشم بابت ش،من فقط رو خودم کار میکنم و هدایت میشم بیشک،

    یه شعر قشنگ داره رابرت فراست،مسیر زندگی ما ادمایی رو میگه ک تو راه شما داریم قدم میزنیم،

    تقدیم تون

    ‘ در جایی ک قرن ها و فرسنگ ها با اینجا فاصله دارد،

    دو جاده ی جنگلی از هم جدا میشدند و من،

    من راهی را ک کم گذر بود برگزیدم،

    و تمام تفاوت ها ناشی ازین انتخاب بود’

    دوستون دارم

    با عشق و روشنایی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  5. -
    فرزانه دستوریان گفته:
    مدت عضویت: 2272 روز

    به نام خداوندی که تنها فرمانروا وصاحب اختیارجهانیانه

    به نام خدایی که متناسب با باورها وفرکانس هام هر لحظه من رو هدایت میکنه.

    خدایاشکرت شکرت شکرت بابت این درخت های زیبا واین بلندی وکوتاهی درختا که زیبایی درختا بیشتر شده – خدایاشکرت برای این ریاچه زیبا وبزرگ و گوارا-خدایا شکرت بایت این کلبه زیبا وبا این درهای جدید بی نهایت زیباتر شده خداقوت استاد وخانم شایسته عزیز-این تصویر داره فریاد میزنه بی نهایت نعمت هست وبا تصویر این زیبایی در آب دریاچه خیلی لذت بردم وباز نمایشگر دوبرابر شدن این فراوانی زیبایی ونعمت هست. به به چقددر زیبا شده کل نرده ها رو برداشتین واقعا خدا قوت خدایاشکرت بابت صدای پرنده ها وقورباغه ها و خورشید در حال غروب. خدایاشکرت برای سلامتی استاد وخانم شایسته عزیز – خدایاشکرت برای تهیه این فیلم سرشار از آگاهی وچند روزی بود به شدت نیاز به همچین آگاهی داشتم وهمینی اسمش رو تو تلگرام دیدم گفتم این همونه که من میخوام بدون معطلی اومدم دانلود کردم واز دیروز تا حالا ۴ و۵ باره دیدم و دوست دارم بهتر درکش کنم به کمک خدا. مهر تاییدی بر درکی بود که بدست آورده بودم واقعا خدایا شکرت.

    خدایا شکرت بابت اینترنت که آزادی مکانی بهمون داده و تونستم دانلود کنم خدایاشکرت برای سلامتی چشم وگوشم که این آگاهی وزیبایی ها رو دیدم وشنیدم وخدایاشکرت برای سلامتی انگشتانم که الان دارم این متن رو تایپ میکنم.

    درست کردن فرد مورد نظر:

    خدارو هزاران مرتبه شکر که فردی در زندیگتون هست که اونجوری میخواین هست اصلا قرار نیست که شما درستش کنید.

    خیلی از افراد در رابطه فکر میکنن من وارد رابطه ای میشم و اون فردمورد نظر رو درستش میکنم.

    وقتی روی خودمون کار کنیم وباورهای درست داشته باشیم ما هدایت میشیم به آدم هایی که درست هستند یعنی با توجه به باورها وفرکانس های ما هم فرکانس ماهستند قرار نیست ما اونا رو تغییر بدیم اونارو ودرستشون کنیم همون چیزی هستند که باید باشن.

    اصلا تمرکز کردن در رابطه برروی تغییر دیگران یکی از اشتباهاتی است که افراد در رابطه شون دارند.

    به دنبال آقا یا خانم x نباشید نگید من میخوام با این آدم به اسم فلانی ازدواج کنم این کار منافات داره با کسی که در حال هدایته, اون کسی که در حال هدایته میگه آقا میخواهم روی خودم کار کنم خودم رو لایق یه آدمی با یه همچین ویژگی هایی بکنم. اینکه اسمش چیه یا کیه اصلا مهم نیست یه رابطه ای که یه همچین ویژگی هایی داشته باشه ویه همچین عشقی یه همچین زیبایی ولذتی رو تو اون رابطه تجربه کنم.

    نگرانی برای عزیزان و دیگران:

    اینکه میگن عشق واقعی عشقیه که یه کسی باشه که تو نگرانش باشی یا او نگرانت بشه این عشقه، این مزخرفه ، به نظر استاداین عشق نیست این وابستگیه ، این خلا عاطفیه . چیزی که من میخوام اینه که یه آدم قوی باشم یه آدم توانمندی باشم تو رابطه با یک آدم قوی وتوانمند دیگه .یه آدم توحدی وموحدی باشم تو رابطه با یک آدم که توحیدی وموحد هست نه اینکه من بخوام بسازمش . به همین دلیل من اصلا نمیتونم نگران باشم من نمیتونم نگران آدم های دیگه باشم.

    وقتی انسان به خداوند توکل میکنه دیگه نگرانی نداره . توکل یعنی اینکه خداوند حواسش به همه چی هست. نگرانی یعنی اینکه خدا که وجود نداره من باید از مثلا عشقم محافظت کنم من باید نگرانش باشم وبا نگران بودن وزنگ بزنم عزیزم حالت خوبه نگرانت شدم بعد اونم بگه آی چقدر رابطه رویایی که یکی نگران من میشه ولذت ببره. این رابطه مزخرفه. این رابطه دوتا آدم ضعیفه باهم. دوتا آدمی که خلا عاطفی دارند .

    مخفی نکردن خودم وویزگی هام :

    من یکسری ویژگی های دارم وبا اون ویژگی ها خوب وراحتم نمیام خودم رو مخفی کنم من اگر در مسیر درست باشم هدایت میشم به یه آدمی که با ویژگی های من راحته نه اینکه به زور بخواد اوکی باشه خودش همینجوری هست همینجوری راحته لذت میبره خوشحاله ، اصلا دوست داره طرف مقابلش همچین ویژگی هایی داشته باشه.

    اگر تو رابطه ای هستی که داری یکسری چیزها رو قائم میکنی وماسک میزنی بدون رابطه ات مشکل داره ، اعتمادبه نفست ضعیفه . اگر مسیری رو که داریمیری مسیرت درسته بگو آقا این مسیر منه قرار نیست همه ما مثل هم باشیم یه چیزهایی من بهش علاقه دارم یکسری ویژگی ها دردرون من هست در یکسری افراد نیست این تنوع جهانه قرار نیست همه مثل هم باشند . ولی وقتی ما در مسیر درست بریم آدم هایی رو جذب میکنیم که با ویژگی های ما اوکی هستند نه قراره اونا مارو تغییر بدند نه قراره ما اونا رو تغییر بدیم . وقتی با ویزگی های من اوکی باشه نیاز نیست من چیزی رو مخفی کنم که بگم من یکسری چیزهارو ماسک بزنم اینو نبینه اونو نبینه که ناراحت نشه فلان نشه. نه آقا من خیلی راحت میگم این ویژگی های منه این شخصیت منه وهیچی هم برای مخفی کردن ندارم اگه با این ویژگی ها اوکی هستی میتونیم با هم ادامه بدیم .

    نداشتن نگاه تا ابد به ازدواج ادامه دادن:

    هر وقتم اوکی نبودیم هر کدوممون به هر دلیلی با ویزگی های طرف مقابلمون اوکی نبودیم نمیخواستیم خیلی راحت میتونیم بریم دنبال زندگی خودمون ، قرار نیست نگاهمون به روابط یک رابطه باشه که باید تا ابد ادامه پیدا کنه . نه ما انسانیم تغییر میکنیم ممکنه من الان یکسری ویزگی ها داشته باشم بعدن بخوام یه آدم دیگه ای بشم طرف مقابلم ممکنه نخواد ممکنه بخواد بره تو یه فضای فکری دیگه اون آزاده منم آزادم مگه قراره همدیگه رو زندانی کنیم یه رابطه عاطفی درست این ویژگی رو داره و من به کمتر از بهترین قانع نیستم در روابطم من تو هیچ چیز از زندگیم کمتر از بهترین رو نخواستم.

    منهیچوقت نتونستم در روابطم استانداردهام رو پایین نگه دارم مثلا یه آدم نامناسبی باشه . من گفتم یک رابطه لذت بخش میخوام زندگی یک فرصت کوتاهه از نظر من و من این فرصت کوتاه رو قشنگ میخوام ازش استفاده کنم در روابطم.

    وقتی انسان با باورهای درست حرکت میکنه وروی خودش کار میکنه در رابطه هدایت میشه به فردی که کاملا هماهنگه مثل دوتا چرخ دنده کاملا چفت میشن تا زمانی که مثل هم اند باهم زندگی میکنن ولذت میبرند وقتی هم که تغییر کنند خیلی راحت میرن دنبال زندگی خودشون .

    مگه برده گرفتم که بیام بگم آقا تو این کار نکن اون کارو نکن تو اینجوری نباش تو اینجوری نباش. به ضم اینکه من عاشق توام بیام تورو نابود کنم بیام تورو محدود کنم زندگی رو از تو بگیرم چون عاشق توام واسمش رو بزارم عشق .نه بابا شما میخواید زندگی کنید منم میخوام زندگی کنم اگر من تو مسیر درست باشم یه آدمی رو جذب میکنم که اون اوکیه با این قضیه با این ویزگی های که من دارم

    یه رابطه دو انسان متول توحیدی و موحده اینه با هم هستند لذت میبرن و با هم نیستند هم لذت میبرن.

    قانون رو در روابط رو به یاد بیارید قانون این نیست که در روابط ما آدم ها رو تغییر میدیم ما اصلا کاری به آدم ها نداریم ما روی خودمون کار میکنیم آدم های مناسب وارد زندگی ما میشن. حالا این آدم ها میتونه رابطه همسر ، دوست دختر ف دوست پسر باشه میتونه همکار باشه میتونه رئیس باشه میتونه کارمند باشه میتونه همسایه باشه هر کسی میتونه باشه. من روی خودم کار میکنم جهان بقیه کارها که چینش افراد اطراف من چه افرادی قرار بگیرن کارجهانه کار من نیست کار من اینه که روی خودم کار کنم. واجازه بدم جهان کار خودش رو انجام بده نچسبم به یه آدم خاص نچسبم به یه نفر و بگم من فقط میخوام در این زمین که کویره برنج بکارم نمیشه این کارو کرد . کسی که ایمان داره میگه من میخوام برنج بکارم خداوند هدایتم میکنه به زمینی که برنج بکارم یا برنج برداشت کنم. نمیاد مولفه ها رو ثابت کنه . کسی که به خداوند میسپاره همه چی رو به خداوند میسپاره رو خودش رو ایمانش کار میکنه رو توکل روی لیاقتش کار میکنه .

    یه رابطه حوب سرشار از توانمندی ، استقلال، آزادی و احترام به عقاید همدیگه است

    منی که میخوام تو رابطه خوب باشم آیا خودمن لایق هستم آیا من لیاقت دارم تو این رابطه ؟ آیا خود من اون آدم مناسبه هستم؟ من دنبال یه آدم مناسبه میگردم آیا خودمن اون آدم مناسبه هست؟ من بیام روی خودم کار کنم وخودم رو اون آدم مناسب کنم خداوند کارش رو انجام میده . اگر من آدم مناسب باشم خداوند آدم مناسب رو میاره تو زندگیم بدون شک. به همین دلیل نیاز نیست که ما آدم ها رو تغییر بدیم . من حتی در آموزشام هم دنبال این نیستم که شما رو تغییر بدم من آموزش ها رو میدم میگم هرکس تو این مدار باشه میاد ومیشنوه و استفاده میکنه هر کی هم که نیست نیست.

    داستان کسی که میخواد فامیلش رو نگه داره و میخواد اون جوری که دوست داه باشند مثل کسیه که میخواد کویر رو نگه داره ومیخواد توش برنج بکاره. من میگم کاری به فامیل ندارم من روی خودم کار میکنم وخداوند آدم های مناسب رو میاره ممکنه فامیل من نباشند.

    اگر انسان پایه های باوریش رو خوب بچینه زندگی در تمام جنبه ها خوب میشه اگر روی خودش کار کنه اگر خودش رو لایق کنه روی اعتماد به نفسش کار کنه اگه روی باورهای درستش کار کنه اگه روی ایمانش کار کنه اونوقت لازم نیست مواظب چیزی باشه در رابطه نگران باشه. لازم نیست که بخواد چیزی رو کنترل کنه . خداوند درست همه چیز رو درست میچینه بغل هم.

    آیه قرآن: مردان پاک برای زنان پاک و مردان ناپاک برای زنان ناپاک.

    یعنی وقتی آدم قانون رو میدونه وایمان داشته باشه به درستی خداوند وایمان داشته باشه به اینکه وقتی من تغییر میکنم جهان اطراف من رو با ویژگی های که با تغییر من هماهنگه با فرکانس های وجودی من هماهنگه میچینه بدون نقص این کارو انجام میده. اونوقت دیگه نگران بیرون نیست روی خودش کار میکنه .اونوقت نگران نیست که من یه آدمی رو بیارم که این ویزگی رو داشته باشه. میگه من روی خودم کار میکنم واون آدم با این ویژگی میاد که نمیخواد من درستش کنم نمیخواد من این ویزگی رو بهش تلقین کنم این ویزگی رو بهش بقبولونم خودش همینجوری هست.

    نکته مهم واصل مطلب: خداوند با توجه به فرکانس های تو همه چی رو اطراف تو هدایت میکنه. پس موضوع مهم فقط کار کردن روی خودمون هست

    ممنون استاد بابت این آگاهی های ارزشمند خدایاشکرت شکرت

    تا اینجا صحبت های استاد رو تایپ کردم واز اینجا به بعد مربوط به خودم هست.

    من کاملا موافقم وبه نظرم طبق تجربیات خودم چسبیدن به کسی هم خلا عاطفی وعدم لیاقته هم باور اینه که آدم خوبه کمه وواسه همین حاظره معیارهاش رو بیاره پایین (عدم باور فراوانی) . واای من به دلیل این مسئله خدامیدونه چقدر خودم رو اذیت کردمه .

    شکر خدا از وقتی باسایت شما آشنا شدم این شجاعت در من ایجاد شده ک اهل مخفی کردن به هیچ کسی نیستم وسعی میکنم خودم باشم .

    اینکه نخوام دیگران رو درست کنم از وقتی با کتاب تئوری انتخاب آشنا شدم جدی شروع کردم به کار کردن که فقط روی خودم کار کنم وبه قول استاد نخوام نقش خدا رو برای تغییر زندگی دیگران بازی کنم راست میگم خودم رو درست کنم و موفق بشم و نگران بودن عزیزانم کنارم نباشم وسعی کنم توکلم و لیاقتم رو افزایش بدم ودارم تکاملم رو طی کنم که با این فیلم خیلی قشنگ راهنمام شدین متشکرم.

    ونگاه تا ابد بودن بودن در ازدواج برام غیر قابل قبول بود چون عموم همچین باوری دارند منم فکر میکردم باید این شکلی باشه ولی به خودم میگفتم اگر من رشد وتغییر کنم و اون فرد نخواد یعنی حکم با هم ادامه بدیم البته تو فایل مصاخبه هاتون دیدم ومتوجه شدم از اون موقع. خداراشکر وخیلی خوشحال شدم که مسیر درست را دارم درک میکنم واز خدا میخوام که کمک کنه در مسیر درست عملگرا باشم.

    من لایق روابط عالی هستم.

    اگر یه رابطه سرشار از آزادی واستقلال ولذت میخوایم باید به قانون عمل کنم وفقط روی خودمو کار کنم وایمان داشته باشم که خداوند اون افراد با این ویزگی هایی که میخوام به سمت من هدایت میکنه.

    خداراشکر طی این مدتی که باسایت هستم تو ارتباطم با هر کسی به تضاد میرسیدم سعی میکردم ومینشتم بررسی میکردم چه مسئله رو درون من هست که این شخص داره بهم یادآوریش میکنه که درستش کنم چون این آدم ها آینه من هستند. با طی کردن تکاملم

    آفرین برتوانمندی خودم که این همه متن رو تایپ کردم وبه درک بیشتر خودم کمک کردم

    سپاس فراوان از شما استاد عزیز وهمه دوستان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  6. -
    یگانه ثروت گفته:
    مدت عضویت: 1775 روز

    نشونه امروز من.

    سلام به استاد عزیز و قدرتمندم و مریم عزیز دل استاد و عزیز دل ما.‌❤️

    استاد یعنی من عاشقتونم. چقدر شما قدرتمند و قوی هستید. چقدر با قدرت حرف می زنید. صدایی خدایی.

    عاشقتون هستم. چقدر لذت بردم از این فایل. تحسینتون می کنم استاد نازنینم.

    معنای عشق رو با شما فهمیدم. من مدتی بود روابطم با همسرم خراب شده بود. بسیار با هم مشکل پیدا کرده بودیم. حس منفی و بدی داشتم. مدام بحث و دلخوری و دعوا و ناراحتی. سر هر چیز. انجام کارهای خونه، خرید و هر چیزی بحث می کردیم.

    الان خدا رو بی نهایت شکر، بی نهایت شکر، مدتی است حسم داره بهتر می شه. ایشون هم خیلی آرام تر شده. و مجموعاً احترام و عشق داره در روابطمون خودش رو نشون می‌ده. چرا؟

    چون من مدتی است بیش از گذشته دارم رو خودم کار می کنم و هی فایل می بینم و گوش می دم.

    احساس می کنم می تونم یه روزی برسم به جای شما. نزدیک بشم به نوع رابطه شما و مریم دوست‌داشتنی و عشق. من می تونم، چون شما تونستید.

    عاشقتونم که چقدر صریح و آشکار و توانمند دارید نگرانی برای طرف مقابل رو در رابطه رد می کنید. 👏👏👏👏👏👏❤️❤️❤️

    نگران چیزهای دیگه و افراد دیگه بودن در زندگی شما جایی نداره. چرا؟ چون اگه آدم به خدا توکل داشته باشه دیگه نگرانی در زندگیش معنا نداره. و شما به خدا توکل دارید. به خدا وصل هستید.

    توکل یعنی خدا حواسش به همه چیز هست. پس اگه ما توکل کنیم، نیاز نیست دیگه نگران باشیم.

    ما خودمون رو درست کنیم، رو خودمون کار کنیم، فرد مناسب و افراد مناسب خودشون میان تو زندگی ما.

    من دنبال رابطه ای هستم به قول استاد، سرشار از آزادی، استقلال، توانمندی، احترام به همدیگه.

    من نباید چیزی رو در رابطه عاطفیم مخفی کنم.

    اگه من در مسیر درست باشم کسی به زندگی من هدایت می شه که با ویژگی های من راحته و اصلاً من رو اونطوری دوست داره.

    کسایی که ماسک می زنن و پنهون‌کاری می کنند، رابطه‌شون مشکل داره.

    خدایا شکرت به خاطر وجود استاد قدرتمند و دوست‌داشتنی و عزیزم. استادی که دارم ازش درس زندگی یاد می گیرم. استاد یگانه و نازنینم. خدایا شکرت.

    تحسینتون می کنم استاد خوبم که به کمتر از بهترین قانع نیستید.

    تحسینتون می کنم مریم عزیز دل که در جایگاهی قرار گرفتید که هم‌فرکانس استاد باشید و بهترین باشید.

    تحسینتون می کنم به خاطر باورهای درست‌تون. به خاطر زندگی سالم و زیبا و سرشار از احترام و لذت و آزادی و استقلال و عشق‌تون.

    اکثر ما زندگی رو به طرف مقابلمون حروم می کنیم، جهنم می کنیم، اون رو برده و اسیر می کنیم، عذابش می دیم و فکر می کنیم داریم عاشقانه زندگی می کنیم.

    استاد چقدر از این فایل درس گرفتم. سپاسگزارم استاد خوبم.‌ اصلاً هر چقدر هم بگم انگار نمی تونم به قدر کافی تشکر کنم. کافی نیست. زبونم قاصره از سپاسگزاری.

    یک روز در فلوریدای قشنگ و عزیزم شما و مریم جانم رو در آغوش می گیرم و دست‌تون رو می بوسم برای همه اونچه که بهم آموختید و نگاهم رو به زندگی عوض کردید و باعث شدید باورهای اشتباهم رو اصلاح کنم. ❤️👏🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  7. -
    امیرحسین ادیبی گفته:
    مدت عضویت: 2915 روز

    سلام

    آدم فراموش میکنه…

    من به شخصه خیلی چیزارو فراموش کردم و میکنم و نیاز دارم یادآوری کنم به خودم

    تمرکز آدم همیشه روی کمبوده و واقعا خیلی مهمه این موضوع… هربار هم که نعمت های بیشتری بهش میرسه بازم فکر میکنه آخریش بوده و فرصتی جز این نیست…

    توی روابط من تمام روابطی که داشتم خدا اونارو هدایت کرده به سمت من و من هیچ کاری نکردم

    با اینکه پسرم اما در تمام موارد روابط من وجوه اشتراک زیادی داشتن که خیلی جالبن برای خودم

    همیشه و همیشه و همیشه و همیشه توی روابطم چه دوست معمولی همجنس که پسر باشه

    چه دختر به عنوان دوست عاطفی یا دوست دختر

    همیشه از جاهایی و افرادی بهم نزدیک شدن که هیچوقت فکرش رو نمیکردم و دقیقا مصداق آیه قران که میگه از جایی که فکرش رو نمیکنی بهت میدیم و من واقعا تمام روابطم یا اصلا فکرش رو نمیکردم یا اصلا فکر نمیکردم همچین فردی وجود خارجی داره!

    یعنی وقتی طرف میومد توی رابطه با من، تازه متوجه میشدم همچین کسی وجود داره!

    خدای من…

    و تو همشون فرد مقابل پاپیش گذاشته و حتی حتی حتی مورد بوده که طرف منو ندیده و فقط از روی چت کردن ابراز علاقه کرده!! برای خودم عجیب بود که طرف حتی منو ندیده و هیچی هم نمیدونه از من اما علنی میاد ابراز علاقه میکنه و دوست داره رابطه ایجاد کنه با من

    توی تمام موارد اینجوری بوده که اون دختر پا پیش گذاشته و شروع کرده صحبت کردن با من، چه مجازی چه حضوری… همیشه اینجوری روابط من شکل گرفته… حتی پسرها برای دوست معمولی هم اونا جلو اومدن و من هیچ کاری نکردم

    و بعد از مدتی دیدم که بهترین دوست های من همینایی بودن که هیچوقت فکرش رو نمیکردم و به وهم منم نمیرسید که اینا روزی بشن دوست من…. اصلا هیچ فکری در مورد اینا نمیکردم و تو ذهنم لحاظ نمیکردمشون

    یعنی خب خیلی وقتا چه دخترا چه پسرا یک سری جنس مخالف رو تو ذهنشون دارن و بهشون فکر میکنن…اما تمام روابطی که تو زندگی من شکل گرفته کسایی بودن که من حتی فکر عادی هم نمیکردم در موردشون

    و بسیار برام جالبه من مدتی به دخترهای مذهبی و این تیپی علاقه مند شده بودم و خیلی تمرکز کرده بودم روشون… و این فرکانس برام از همین جنس افراد میاورد!!! و بازم اونا بودن که پا پیش میزاشتن و اصلااااااااا فکرش رو نمیکردم خدا اینارو بزاره تو زندگیم

    یعنی استاد من تجربه کسی رو دارم که طرف دختر یکی از سپاهی های بلندپایه یکی از شهرهای تهران بوده… و وقتی که از یه طریق عجیب و غریب وقتی اومد سمت من و بعدش شناختمش و از خودش اطلاعات داد متوجه شدم دختر همچین کسیه… کااملا مذهبی و کسی که یکسره تو فاز شهدا و دین و مذهب بود، این فرد میومد بدون هیچ شناختی به من ابراز علاقه میکرد و خیلی هم پیگیر بود…

    و نکته ی بسیار جالب دیگه اینکه در تمام موارد که من رابطه داشتم همشون بدون استثنا شباهت های شخصیتی بسیار زیادی با من داشتن و وقتی که با ضعف و با باورها و کانون توجه بد وارد رابطه بعدی میشدم باز هم میدیدم که این آدم جدید کپی پیست آدم قبلیه…برام حیرت آور بود…

    همشون بدون استثنااااااااااا یکسری ویژگی های منفی داشتن که اتفاقا من بشدددددت حساااااس بودم روشون و اگه بخوام صداقت داشته باشم من هم اون ویژگی هارو ناخوداگاه داشتم!

    مثال میزنم:

    هر کسی که با من وارد رابطه شده تا الان بدون استثنا فردی بوده که متخصص دروغ گفتن بوده…

    من خودم به شخصه آدم دروغگویی نیستم به اون صورت اما خیلی زیاد حساسم و توجهم خیلی زیاد روی این موضوع بود و هروقت دروغی میفهمیدم از طرف هزار بار مرورش میکردم… و اینجوری شد که هرکسی که میومد تو زندگی من همون روز اول یه دروغش برام روشن میشد و این وجه اشتراک با اینکه تلخ بود اما ایمان منو خیلی زیاد کرد… و بخاطر حساسیت زیاد و توجه زیاد من به این مورد بود

    مورد بعدی اینکه دخترایی که با من وارد رابطه میشدن بشدت کنجکاو بقیه پسرا بودن!

    یعنی طرف با من وارد رابطه میشد، به من خیانت نمیکرد اصلا و نکردن هیچکدوم، اما کنجکاو بقیه پسرا بودن و علاقه مند بودن به اینکه راجع به بقیه پسرها کنجکاوی کنن و این مورد هم بشددددددت روی مخ من بود و توجه شدیدی روش داشتم و وقتی که به خودم فکر کردم و عمیق شدم دیدم خدای من، من خودم ناخوداگاه کنجکاو دخترا هستم و همیشه دارم توی ذهنم بررسی میکنم! کاملا ناخوداگاه و بدون قصد و غرض اینجوری بودم و هرکسی هم که وارد زندگی من میشد دقیقا همینجوری بود و شدیدا کنجکاوری پسرارو میکرد… و این مورد هم توی همشون مشترک بود

    به قول خانوم شایسته توی یک مقاله، ما میبنیم که توی روابطمون هر فرد از بعدیش بهتر بود از لحاظ قیافه و خانواده و جایگاه اجتماعی و غیره

    اما رفتار و شخصیتش آینه ای از خود من و توجهات من بود… یعنی گذر زمان و عوض شدن آدم ها بدون اینکه من کانون توجهم عوض بشه هیچ تغییری برام ایجاد نکرد و این تکرار رفتارهای بد از سمت اونا باعث شده بود که ذهن من مسموم تر بشه روز به روز… چون هی توجهات منفی من رو تایید میکردن و هی روی مخ من بودن…

    اما هروقت که من درخواست رابطه به صورت واقعی داشتم و فرکانسم هرسمتی بود خیلی سریع و طی اتفاقات عجیبی طرف وارد زندگیم میشد و تمام موارد هم خود طرف منو پیدا میکرد و میومد توی چت من یا با من صحبت رو شروع میکرد و اول از همه هم خودش علاقه مند بود به من…

    و اینکه همیشه فردی بهتر از قبل وجود داشت

    اما متاسفانه ما میچسبیم به آدما و فکر میکنم آدم خوب کمه

    اصلا آدم خوب چیه، حتی به اون آدم بده هم میچسبیم و ولش نمیکنیم و نمیتونیم فراموش کنیم!!!

    این وابستگی واقعا سمه…

    انگار این کمبود و این وابستگی و اینکه لذت ها و نعمت ها تموم شدنی هستن توی وجود ماست

    حتی من دقت کردم دیدم وقتی یک سری فیلم زیبا و فوق العاده میبینم و خیلی لذت میبرم ازش، پیش خودم میگم کاش این فیلم تموم نمیشد و ادامه داشت…. یک مدت بعد با یه فیلم قشنگ و عالی دیگه آشنا میشم و از اون لذت میبرم و بازم میگم کاش ادامه داشت… در صورتی که همیشه اینو میگم و همیشه هم بهترش گیرم میاد اما ما نمیدونیم! نعمت ها برامون قفله… تا وقتی تجربه نکنیم و نبینیم فکر میکنیم نیست…

    در صورتی که هرچقدر جلو میرفتم میدیدم فیلم بهتری هم بود… به خودم میگم دیدی این فیلم چقدر قشنگ بود؟ در صورتی که اصلا فکرش رو نمیکردی این فیلم انقدر قشنگ باشه… ولی بود… بازم مثل روابط فیلم هایی که فکرش رو نمیکردم لذت بخش باشن به تورم میخوردن و خیلی لذت میبردم ازشون… اما یادم میره که تا قبل از آشنایی با این مورد، تو فکر میکردی بهتر از این نیست… اما بود… همیشه هست و خواهد بود

    یا حتی آهنگ ها… فکر میکنیم دیگه بهتر و قشنگتر از این آهنگ نیست و هی گوشش میدیم و هی گوشش میدیم تا جایی که حالمون بهم میخوره و حس بدی بهمون میده و این همون وابستگیه… در صورتی که اگه رها باشیم همیشه بهتر و بهتر و بهتر هست

    این وابستگی و باور کمبود توی همه چی زندگی ما هست… و البته که این فراوانی نعمت ها و اینکه همیشه بهترش هست و اینکه خدا از جایی میده که فکرش رو نمیکنیم هم همیشه هست

    ما باید جایگاه این دوتا رو توی مغزمون عوض کنیم

    من باید همیشه اینارو مرور کنم و بگم امیرحسین جان مگه تو برای روابطی که تا الان داشتی کاری کردی؟

    همش رو خدا برات آورد و همیشه هم آورد و تو کاری نکردی و تلاشی نکردی و حتی نخواستی به قول معروف مخ طرف رو بزنی و التماسش رو کنی و حتی طرف مقابل از خداش بود که با تو باشه… با اینکه دختر بود و تو پسر… با اینکه اصلا نمیشناختت!!! و حتی ندیده بودت!!! با اینکه از للحاظ خانوادگی و ظاهری خیلی خوب بودن!!

    اما تمام این موارد وقتی من وابسته شدم طرف از من متنفر میشد، وقتی حساس میشدم روی رفتاراش، وقتی گیر میدادم، وقتی ناراحت میشدم و احساس بد داشتم و حساب میکردم روی رابطه و تمام ذهنم متمرکز میشد روی اون، همون دختری که خودش پا پیش گذاشته بود و از من خوشش اومده بود و عاشقانه میخواست بامن باشه دیگه بهم محل نمیداد!!! باورتون میشه؟ وقتی من وابسته میشدم و حساب میکردم، همون کسی که خودش اومده بود سمت من دیگه حسی به من نداشت و سرد میشد

    توی تمااااام موارد زندگی من این مورد بوده که وقتی من شرک ورزیدم طرف از زمین تا آسمون عوض میشد

    در صورتی که اون عشق و علاقه که به من داشت کار خدا بود… اینکه یک دختر بیاد حرف رو شروع کنه و حرف بزنه بی دلیل و ابراز علاقه کنه و عاشقانه بخواد با من باشه و من هم هیچکاری و هیچ تلاشی نکنم همش کار خدا بود

    انگار خدا مخش رو زده بود و فرستاده بودش سمت من و حتی من درخواستی ازش نمیکردم و فقط باید تن میدادم به رابطه… تمام اینا کار خدا بود

    وقتی من شرک ورزیدم لطف و نعمت خدا هم قطع شد و دیدم با چشمای خودم که همونایی که روزی اومده بودن سمت من به صورت اختیاری و از روی ذوق و شوق، هموووونا دیگه محل نمیذاشتن بمن و سرد میشدن و انگار دنیای من جهنم میشد و تو تاریکی غرق میشدم…

    منبع و سرچشمه ی تمام نعمت های ما مستقیما خداست… اصلا کسی که به ما علاقه داره این علاقه ی خدا به ماست که در قالب یک انسان در اومده و وای از روزی که وابسته بشیم و حساب کنیم و بخوایم که مراقب طرف باشیم و نگران باشیم که نکنه اتفاق بدی بیفته… وای از اون روز که جهنم رو در همین دنیا تجربه میکنیم… و من کردم

    خیلی موضوع مهمیه این شرک و این وابستگی و چقدر نیاز دارم که مرور کنم زندگی خودم رو و به خودم بگم تو چکار کردی برای روابطت؟ بهترین دوستات رو که اون خدا برات آورد… تمام روابط احساسی تورو که خدا برات جور کرد و حتی اونا پا پیش گذاشتن و انگار که خواستگار تو هستن با اینکه تو پسری!!! اینا کار خداست عزیز من… نه تو… اگه فکر میکنی که تویی که میتونی نظر افراد رو جلب خودت کنی و دختره رو عاشق خودت کنی خب چرا وقتی وابسته شدی موفق نشدی به اینکار و اون سرد شد؟

    اگه فکر میکنی که مردم عاشق ظاهر تو میشن چطور بود که آدما بدون اینکه عکس تورو دیده باشن یا خودتو دیده باشن عاشقت میشدن و میخواستن باهات رابطه داشته باشن؟ چطور شد؟ مگه تو فکر نمیکردی که ظاهرت باید قشنگ باشه یا باید کار خاصی کنی که دوست داشته باشن؟ خب پس کو؟؟؟؟

    واقعا این رهایی و عدم وابستگی چه معجزاتی که نمیکنه… خدایا منو هدایت کن به مسیر خودت به مسیر توحید

    خدایا من نیازمند هدایت و لطف توام… منو از هرچی شرک هست دور کن و به سمت خودت بکشون…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
    • -
      ‌‌‌🌸زهرا سلطانی🌸 گفته:
      مدت عضویت: 3054 روز

      امیر حسین جان کامنتت عالی بود واقعا نیاز داشتم به خوندنش

      اونجایی که گفتی وقتی یه اهنگ رو زباد گوش میدی که حالت به هم میخوره به خاطر وابستگیه

      عالی بود

      منم تو روابطم خیلی تجربه کردم کسانی که خودشون بدون دخالت من وارد رابطه با من شدن درست بعد از یه تایمی سرد شدن و اینها برمی گرده به وابستگی من ادمی که برای من میمرد و قربون صدقه من می رفت بعد از مدتی خودش رابطه رو کات کرد

      وقتی می شینی با خودت فکر می کنی و تجزیه و تحلیل می بینی درست وقتی رگه های وابستگی توی وجودت شکل می گیره و قوی میشه اون ادم ولت می کنه میره و اون رابطه بیشتر باعث عذابت میشه

      ممنونم ازت به نکات خیلی خوبی اشاره کردی چند بار خوندم کامنتت رو و حالمو خیلی خوب کرد

      خدایا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      فاطمه محسنی گفته:
      مدت عضویت: 478 روز

      سلامممم دوست عزیزم

      خیلی خیلی لذت بردم واقعا کامنتتون اگاهی بخش بود خیلی نکته ها داشت برای من

      سپاسگزارتونم

      خدایا شکرت

      منم مثل شما وابستگیو و نتیجه ی خورد شدنم به خاطر وابستگیو توی زندگیم دیدم

      کامنتو که میخوندم بعضی جاها از شوق و از اینکه دارین منو تعریف میکنید اینقدر تند تند میخوندم مثل کسی که گرسنه است و غذای خوشمزه گذاشتن جلوش

      خدا هممونو هدایت کنه

      خدا هممونو کمک کنه

      خدا کمکمون کنه وابسته خودش بشیم

      خدایا باورامونو ایمانمونو بیشتر کن

      خدا تنها از تو یاری میجوییم

      ما را به راه راست هدایت کن

      شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      حدیث گفته:
      مدت عضویت: 1239 روز

      سلام دوست عزیز ممنون از کامنتتون بسیار عالی بود.یه سوال داشتم ازتون چطور میشه وابسته نبود خب گاهی آدم از یکی چه جنس مخالف و چه موافق خوشش میاد دوست داره رابطه ادامه پیدا کنه و اینجاست که همه چی خراب میشه این وابستگیه همه چیو بهم میریزه.آخه واقعا اون رابطه رو میخوای نمیتونیم خودمونو گول بزنیم که نمیخوایم چیکار کنیم وابسته نشیم؟

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        امیرحسین ادیبی گفته:
        مدت عضویت: 2915 روز

        سلام

        خب این حالت خواسته ی همه هست که وابسته نشن

        باید روی خودمون و عزت نفسمون خیلی کار کنیم و همینکه همیشه به خودمون بگیم که اگه وابسته بشم رابطه از بین می‌ره خودش خیلی کمک می‌کنه

        باید روی احساس لیاقت و ارزشمندیمون کار کنیم

        باید بدونیم که بقیه عاشقانه دوست دارن با ما باشن و خیلی هم لذت میبرن از بودن با ما

        همش برمیگرده به احساس لیاقت و عزت نفس و خودارزشی

        باید همیشه روی خودمون کار کنیم و باورهای توحیدیمون رو تقویت کنیم

        موفق باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          حدیث گفته:
          مدت عضویت: 1239 روز

          ممنون از وقتی که گذاشتید.

          کاملا درسته حرفتتون

          ریشه بیشتر مشکلاتمون تو همین عزت نفس پایینه و ندیدن خدا تو زندگیمون باید وابسته اون بشیم نه آدما ولی خب درک کردن اینم تکامل میخواد خداروشکر که هدایتمون کرده به مسیر درست

          آگاهیاتون روز افزون موفق باشید🌸🌸🌸

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    الناز شهریور گفته:
    مدت عضویت: 2114 روز

    احساس کردم باید ثبت کنم،تا بیشتر در وجودم نهادینه بشه و یادم همیشه بمونه که کار من چیه

    الآن تاریخ 5,18 هست،همین شیش ماهه پیش بود،یا شاید بیشتر هشت ماه پیش،روزی نبود که دعوا نداشته باشم،با مادرم یا برادرم و همیشه هم کتک می‌خورم!😂

    همش شرک،همش احساس عدم لیاقت،همش نجوا،همش احساس بی ارزشی که من لیاقتی ندارم و انسانی اضافی ذر این دنیا هستم و کسی من رو نمیخواد،انسانی که باید باسختی لیاقت خودش رو به خودش اثبات میکرد،هدفم چیزی بود که از بچگی مطمئن بودم این عشق مورد علاقمه ولی این قدر نجوا میومد و تایید میکردم که زیر باور ها دفن شده بود و باور دیگه نداشتم که این علاقه اصلی من باشه و اصلا من اومدم به این جهان تا این رو تجربه کنم،هدفم کنکور بود نه این که وارد رشته مورد علاقه ام بشم بلکه مثلاً من از این دنیای ظالم بیرون اومدم و یه آخیش گفته باشم!!!کسی که انگار تمام وظیفه ها همش روی اون بود،کار خونه،کار بیرون،شاید ساعتی یا حتی روزی خیلی زیاد ۱۰،۲۰ یا ۳۰ سوال می‌تونستم حل کنم اگر میتونستم،یعنی تمام شرایط جوری پیشرفت می‌رفت که من همون ۲۰ تارو هم حل نکنم،همش به خاطر خودم بود،همش،چون یادمه قبل از این که تعهد و جهاد اکبر بدم و قبل از این که رشدم شروع بشه داشتم نجواها رو تایید میکردم،خودم این باور و شرایط رو ساخته بودم،قبول دارم

    اتاقی که درش بودم اصلا نور نداشت،یک پنجره که اون هم روبه رو به ساختمون های مجتمع بود و هیچ نوری به اتاقم اون جور وارد نمیشد،اتاقم یک یا دولامپ زرد شمعی که نور زیادی هم ندارن داشت و من برای خوندن توی روز باید از چراغ مطالعه استفاده میکردم،

    الآن داخل اتاقی هستم که یک دیوارش فقط پنجره از بالا به پایینه،رو به حیاط و دقیقا چون یک باغچه کوچیک اون تهش داره دیگه حشره ای وجود ندارد که بخواد از پنجره وارد اتاق بشه،روزی بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ تا سوال حل میکنم و دارم حالا روی سرعت و کیفیت و تمرکزم کار

    میکنم،یه چراغ فوق العاده پرنور داخل اتاق که که حتی با وجود این که واقعا پرنوره،چون همش نور از بیرونه موقع روز،دیگه این چراغ زورش نمی‌رسه که اون قد روشن کنه با این که پرنور ترین چراغی بود که برای اتاق گذاشتم!وقتی مادرم یا برادرم می‌خوان وارد اتاق شن قبلش در میزنن،میگم بفرمایین اما دوباره در میزنن که مطمئن شن من أماده هستم برای ورودشون،همه کار های رو خدا با دست هایش انجام میده،مادرم خاله ام یا هر کسی،دیگه نیاز به من نیست که دست به چیزی بزنم،اون زمان یک جور هایی با تمام فامیل ها قهر بودم یا همش یک حس کینه یا نفرت بود،الآن انگار همه پر از محبتن و همیشه خبرم رو میگیرن و با محبت با من برخورد میکنن،هر روز فراوانی،برام لباس هدیه میاد غذا،راحتی،این آرامش این سکوت،این هماهنگی،این هدایت خدا و احساسش،

    میخوام بگم از کجا شروع شد تا یادم باشه من چیکار کردم که الآن دارم این شرایط رو تجربه میکنم،

    همش از من شروع شد،یادمه،داشتم از مدرسه برمیگشتم و همین جور هم داشتم متن ایمیل شده فکر کنم قدم هشت رو میخوندم(اون زمان قبل از شروع رشدم به خاطر باور های نادرستم میگفتم مثلاً فقط در زمان مسیر میخونم یا گوش میکنم که مثلاً من وقت ندارم،اما الآن هر روز فرصت ها و نعمت های بیشتری رو تجربه میکنم)

    متنش این بود که آدم هایی که روی خودشون درست کار نمیکنن و گه گاهی کار میکنن مثل آدم های فلجی میمونن که به جای این که بیان روی خودشون کار کننن تا درست بشه عصا دستشون گرفتن،و بعد به خودم نگاه کردم،و از خودم بدم اومد که من داشتم این طور به این دیدگاه و باور ها نگاه میکردم،در شرایطی که اتفاق می‌افتاد مثل همون آدم قبلی بودم چون اساسی نکرده بودم و فقط به عنوان عصا ازشون استفاده میکردم یا نگاه میکردم،جهاد اکبرم از اون جا شروع شد،دیگه نه تنها در بین راه بلکه در خونه،در مدرسه هم میخوندم(من همیشه از قانون ها پیروی نمیکنم،به منطق رجوع میکنم،اگر احساس میکردم که این قانون بی منطقه اهمیت نمی‌دادم و گوشی میوردم و استفاده میکردم)

    در روابط،همش شرک بود،از اون جایی بود که من شروع کردم به کار کردن روی نجواها،هر بار نجوا از شرک می‌گفت و من از توحید و میگفتم نه،ببین،قدرت دست خداست و این ها قدرت ندارن،مگه قلب من داره میتپنه به خاطر این هاست؟!!یعنی استاد میگه من اول روی خودم کار کردم،روی باور هام کار کردم،و بعد خدا جهان رو هماهنگ کرد و من هدایت شدم رو بهتر درک میکنم،و هر بار اوضاع بهتر و بهتر شد،هر بار بهتر و بهتر،یادمه،داشتم روی این باور کار میکردم که من نمیخواهم دیگه دست بزنم به کار خونه چون خودم هدف دارم و این ها،هر بار از تکنیک ها و روش های مختلفی استفاده میکردم(قانون منظورمه)هر بار تعهدم رو تکرار میکنم که الناز تو تعهد دادی(این تعهد مال بعد از زمان شناختن هدفمه که در زمان مناسبش اون رو هم تعریف میکنم)یا این که میگفتم ببین موقع کار کردن تصور کن داری سوال حل میکنی،کم شده بود،اما هنوز نرفته بود،چند ماهی بود داشتم روش کار میکردم،دیگه بار آخر گفتم خدایا کمک کن چیکار کنم و همو موقع گفت برو سمت مجله(یه مجله که حدود ۵۰ نفر فکر کنم رتبه برتر ها رو مشخص کرده بود و مصاحبه کرده بود)و بعد گفت این منطق رو تکرار کن،این که مگه این ها دست به ظرفی زدن؟!!!!!مگه دست به لباسی زدن؟!!!!و با تمام وجود منطقه می‌گفت نه،خوب معلومه کسی که تمرکزش روی هدفشه مگه زمان برای این کار ها هم میازره؟!!و بعد احساسم تغییر کرد و تازه بود که داشتم درک میکردم استاد میگه منطق برای باور هاتون بسازین یعنی چی،و هر بار برام منطقی شد و هر روز تکرارش کردم و همون آخرین بار با عزت نفس و ایمان به مادرم گفتم ببخشید من نیاز دارم تمام زمانم رو روی هدفم بزارم تا نتیجه دلخواهم رو بگیرم،و چند ساعت بعدش گفت که تو دیگه نیاز نداری دست به چیزی بزنی و فقط به هدفت فکر کن،کسی که قبلاً هر بار می‌گفت تو وظیفته منم کار دارم،البته به خاطر خودم بود،و قبل از این حرف،حرق نزدم که دعوا کنم و یا بگم بسه،میدونستم که ربط به فرکانس خودم داره و از خداهدایت میخواستم که چی کار کنم

    یعنی وقتی استاد میگه من با کسی حرف نزدم که مثلاً تو این جور باش یا من این جور باشم یا کسی رو قانع کنم،من یاد خودم میافتم،نگفتم که مثلا،مادرم این طور نباشه یا این طور باش یا این درسته یا اون غلطه،به خدا من از خدا هدایت خواستم و قانون رو بیشتر خواستم که باور کنم و خدا هدایتم کرد به اون فرکانس و گفت این طور فکر کن و عمل کن و کردم و نتیجه اینه،

    زمانی که داشتم روی خودم کار میکردم،گفتم خدایا،من بهت ایمان دارم،کارِ من عمل به تعهدمه و کار تو هماهنگ کردن و همه کار هارو انجام دادن،گفتم من ایمان دارم اگه من روی خودم کار کنم و ادامه بدم تو من روبه جای بهتر هدایت میکنی،مادرم و برادرم رفتن که خونه ببینن،من حتی این دوسه بار نرفتم و حتی یک کلمه هم نگفتم و که مثلاً حواستون باشه که مثلاً چنین اتاقی داشته باشه با این ویژگی،تمام توجه ام روی برنامه بود و وقتی اتاق رو دیدم اصلا یکهو جا خوردم،فقط جا خوردم،فقط جا خوردم و در تمام اون یک هفته یا چند روز اول داشت اشک از چشم هام جاری می‌شد که دقیقا خدا چه چیزی رو هماهنگ کرده و هر با هم سپاسگزاری میکنم انگار که تازه وارد اتاقم شدم،اولاش تمرکزم از برنامه می‌رفت یا هرچیزی،روی باور هام کار کردم و از خدا هدایت خواستم،هدایت خواستم تا هدایتتم کنه بگه چه زمانی کار کنم و چه زمانی برنامه انجام بدم تا هم قدم روزانه ام رو برداشته باشم هم روی باور هام کار کنم،و همش هدایت خداست،دارم این ها رو مینویسم که الناز،توی روی خودت کار میکنی،کیفیت باور هات رو می‌بری بالا تر و لیاقتت رو مبری بالاتر و جهان هدایت میکنه،خدا هدایت میکنه،به خدا تمام رشدم هدایت خدا بود،همین چند روز پیش هدیه یه لپتاب ۸ میلیونی بهم داده شد،بهترین کیفیت،اصلا میبینمش روحم رو نوازش میده،و …

    خیلی رشد های دیگه کردم،این فقط یک بخشی بود که خواستم بنویسم تا یادم باشه من روی خودم کار میکنم و کاره من عمل کردنه و کار خدا هماهنگ کردن،یادم باشه کار من چیه و من چه طور الآن این قدر پیشرفت کردم،یادم باشه این که من هر بار نجوا ها رو کنترل کردم و هر بار منطق هارو تکرار کردم،هر بار توجه کردم به نعمت ها و سپاسگزاری کردم،هر بار از هدایت خواستم و نشونه ها رو تایید کردم و تحسین کردم این نوع کار کرد جهان رو،هر بار عمل کردم به الهام و از خدا الهام خواستم،همش هدایت خداست،سپاسگذارم که به تمام این فرکانس ها هدایتم کردی و لیاقتم رو یادم اوردی،بعدا یک روز وقتی قلبم گفت در زمان مناسب میخوام از اول بنویسم،که کجا بودم،چی شد،چه بارو هایی رو تغییر دارم و چه تغییر هایی رو تجربه کردم و روند پیشرفتم رو بنیوسم،به وقتش،این قسمت رو قلبم گفت بنویس تا یادت باشه تو روی خودت کار کردی و جهان تمام کار ها رو کرد،الآن هم همینه،

    سپاسگذارم،خدایا شکرت،بعدا هم میام مینویسم که این فایل چه تاثیری روم گذاشت و چه باور غلطی رو فهمیدم که همین یکی دور وز پیش فقط حسم بد میشد و لی نمی‌فهمیدم داره از کجا آب میخوره،و میام مینویسم.

    هدایتشان کرد که یادم اوردی،سپاسگذارم،ند روی خودم کار میکنم و جهان من رو هدایت میکنه،همش همینه به خدا،خدایا شکرت

    مریمم سپاسگزارم،آفرین که داری روی خودت کار می‌کنی واقعا آفرین،با این که داری این روابط رو تجربه میکنی اما داری روی روابطط و باور هات کار میکنی،واقعا آفرین،تحسینت میکنم،استادم،واقعا اعتماد به نفستون رو تحسین میکنم،این قد با خودتون راحتین،اعتماد به نفس یعنی این که خودت رو قبول داری و با خودت راحتی،این که موقع حموم هابیت اما این قدر راحتین که نکنه مثلاً کسی من رو این جور ببینه،چه قد لذت بردم از این عزت نفستون،واقعا تحسینتون میکنم،واقعا،👏👏👏👏💞💞💞🌹🌹🌹🌹🌹

    و هر بار به خودم میگم الناز تو هم همین اعتماد به نفس رو داشته باش و خودت رو قبول داشته باشی،خدایت شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
    • -
      غزل گفته:
      مدت عضویت: 2210 روز

      سلام الناز عزیز خیلی خوشحالم بابت پیشرفت هات .خدارو شکر برای این کامنت زیبا و این حس خوبی ک گرفتم و یه نکته جالب من همین امروز داشتم ب لپ تاب گرفتن فکر میکردم و الان کامنت شما رو خوندم😍نمود قانون🤩 هداااااایت 🥰

      امیدوارم شاهد پیشرفت هر روزت باشم و هر روز کلی اتفاقای خوب برای هممون بیوفته .در پناه خدا❤

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مرضیه پری پور گفته:
      مدت عضویت: 2752 روز

      سلام الناز جانم

      چقدر لذت بردم از خوندن کامنتت عزیز دلم

      تحسینت می کنم برای درک عالیت از قانون و اینکه تمرکزت رو روی خودت و ساخت باور هات گذاشتی و اینقدر عالی نتایج عملکرد عالیت رو گرفتی

      بله عزیز دلم کافیه ما روی خودمون و باورها مون کار کنیم، خدا آدم ها و شرایط اطراف مون رو مدیریت می کنه، این قانون ثابت و غیر قابل تغییر جهانه.

      منتظر خوندن نتایج بی نظیرت هستم عزیزم

      برایت از تنها فرمانروای جهانیان بهترین‌ها را خواستارم 😘😘😘😘😘😘😘😘🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    Saiedeh گفته:
    مدت عضویت: 2081 روز

    سلام به استادعملگرا ،مریم شجاع ودوستان عزیزم

    بله دقیقا همینطوره که میفرمائیداستاد

    یعنی تمام مسائلی که در روابط ودرجنبه های دیگه زندگیمون تجربه می کنیم به واسطه درک نکردن قوانین جهان،عدم خودشناسی وخداشناسی هستش

    وچه همزمانی جالبی دیشب داشتم باهمسرم درخصوص یک رابطه واقعی وعشق صحبت می کردم

    دیدم اکثریت افراد در روابط که خیلی به مشکل برمیخورن همش به دلیل درک نکردن قوانین خداونده

    البته قبلا خودم نگاه درستی به روابط نداشتم اماخداروشکرباکار کردن روی خودم هروزدارم بهتروبهترمیشم

    درواقع وقتی من قوانین درک کنم،باورکنم که مسئول تمام زندگی وشرایطش خودم هستم،وقتی روی عزت نفسم کار کنم،وقتی خدا روبهتردرک کنم،باخودم درصلح قراربگیرم،برای خودم ارزش قائل باشم

    دیگه همه چیز حل شده ست،بدون اینکه من بخوام کاری انجام بدم که طرف مقابلم تغییرکنه

    وعشق واقعی اینه که دوطرف مثل دوتا دوست ورفیق باتمام احترامی که برای عقایدوعلائق همدیگه قائل هستند درکنارهم لذت ببرن،

    یک رابطه ی بدون وابستگی،بدون توقع داشتن ازطرف مقابل وبی قیدوشرط عشق وزریدن به طرف مقابلت

    خب حالاهرچقدرمن باخودم درصلح قراربگیرم دیگه همه چی به خوبی پیش خواهدرفت،نگرانیی دیگه وجودنخواهدداشت که منو نگران کنه ویامن خودم اذیت کنم

    وخداروشکر نسبت به سطح درکم ازاین موضوع،وروندتکاملیم، بهترازقبل به چیزی که دارم میگم عمل می کنم واین مسیرادامه خواهدداشت؛والان هم خداروشکریک رابطه ی عالی باهمه رو دارم تجربه می کنم

    افرادی هم که بایداززندگیم حذف میشدن جهان خیلی عالی کارش انجام داد واونایی که بایدتغییرمیکردن تغییراتشون به نسبتی که من تغییرمیکنم تغییرکرده؛

    حالاهرچقدر دارم روی بهبود خودم کار میکنم میبینم تغییرات بسیارمثبتی که درخودم واطرافم داره رخ میده

    وهرچقدرتکامل دارم طی میکنم شرایط داره بهتروبهترازقبل میشه،یعنی من هرروزم رو دارم لذت میبرم،دراحساس خوب هستم واتفاقات خوب طبق قوانین بدون تغییرخدا قشنگ بدون هیچ نقصی وارد زندگیم میشه

    حالاهرچقدربهتروباتمرکزروی خودم کارکنم شرایط ازاینم که هست عالی ترمیشه

    وقتی به قبلِ خودم فکر میکنم قشنگ میفهمم تغییراتی که درخودم ایجادکردم

    وبحث عزت نفس چقدر مهمه چون دراکثر روابط که میبینم دلیل اصلی مشکلاتشون برمی گرده به عدم خودشناسی وعدم درک قانون جهان

    حالاخودم که دارم روشون کارمیکنم، در رابطه م چه باهمسر وچه بادوستان و..دیدم چقدر تغییرکرده نسبت به قبل

    وقتی می بینم درارتباط باافرادفامیل و..طرف در برخوردش باهام وجه کاملامثبت بهم نشون میده وبابقیه همون فرد کاملاتغییرمیکنه

    واین نشون میده هرچقدرمن به هماهنگی باخودم برسم آدمای اطرافم یاعوض میشن ویاتغییرمیکنن

    ونکته ی مهم اینه برای تغییرشرایطمون چه در رابطه،سلامتی،مالی و..تنها وتنها کاری که باید انجام بدیم کار کردن روی خودمون،بهبودخودمون و”عمل کردن” به اگاهی هایی که دریافت میکنیم.

    بحث نگران بودن خیلی نکته ی خوبی بوداستادبهش اشاره کردین

    خودمن کلادوس ندارم کسی نگرانم بشه اما اینکه نگران بقیه بشم بایدروش کارکنم چون یه جاهایی خودم دراین شرایط قراردادم

    وچقدراحساس بدی بهت دست میده ولحظات برای خودت جهنم میکنی

    خب نسبت به قبل بهترشدم امابایدبهتربشه

    اینم ازیک تمرین خوب دیگه برای بهبودشخصیتم✔

    برای منم پیش اومده یه وقتایی که تنهابودم

    ودوستان،خانواده خودم وهمسرم نگران بودن ازاینکه من تنهانباشم،نکنه اتفاقی بیفته و…ودقیقا نمی تونستم این احساسشون درک کنم چون برای من لذت بخش بودزمان هایی رو تنهاباشم

    خب اوایل ترس داشتم وچون میدونستم برای بهبودشخصیتم باید پاروی ترس هام بگذارم دفعات بعدی هم میخواستم تنهاباشم بااینکه میتونستم برم پیش دوستم ویادوستم بیاد،اماتنهاموندم وبالاخره برترسم غلبه کردم وحالامونده درمحیط هایی که ترسش دروجودمه واردبشم..واین روندادامه خواهدداشت

    وبه خودم افتخارمیکنم که چنین شخصیتی دارم که به دنبال بهبود خودشِ

    بله استادقبول دارم که واقعا متفاوته زندگیتون،وبسیارباعث افتخاربرام که همچین استادعمل گرایی دارم

    وچقدردوست دارم متفاوت بودن رو،نه اینکه متفاوت باشی امامسیرزندگیت ناهموار،نه!متفاوت باشی،متفاوت فکرکنی،متفاوت عمل کنی ومسیرزندگیت هموار،پرازلذت ونعمت باشه واین یعنی عشق؛

    “زندگی رو بایدآسون بگیرم وازتک تک لحظاتش لذت ببرم وخداروبابتش سپاسگزارباشم،بخاطرهمه چی،بخاطر قدرت خلق کنندگی که بهم داده که زندگیم به هرشکلی که دوست داشته باشم بسازم،بدون نگران ازنظربقیه،به سبک شخصی خودم تا بهشت رو ابتدادرهمین دنیاتجربه کنم که به هنگام مرگ حسرتش تودلم باقی نمونه”

    سپاسگزاراستادعزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  10. -
    هلنا گفته:
    مدت عضویت: 2701 روز

    انسان وقتی به خداوند توکل میکند دیگه نگرانی ای ندارد !

    تا میخوام لحظه ای بترسم به خودم یادآوری میکنم خدا مواظب سلامتی منه

    و اون کاری که دوست دارم رو انجام میدم

    توکل یعنی اینکه خداوند حواسش به همه چی هست

    یعنی هلن آزاد و رها زندگی کن و از هیچ چیز نترس

    و همه چیز را به خدا بسپار و او حواسش به همه چی هست …

    خدایا خودمو به تو سپردم کمکم کن توی عملم هم اینو ب خودم و ب خودت ثابت کنم .

    🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

    وقتی ما توی مسیر درست هستیم همیشه آدمهایی رو جذب میکنیم که با ویژگیهای حال حاضر ما اوکی هستن و مشکلی ندارن !

    وقتی ما با کسی برخورد میکنیم تو رابطه که به ظاهر داره کمکمون میکنه اما از وجودش احساس بدی دارم و میگم شاید دستی از دستان خدا باشه ردش نکنم بعد میگم چیزی یا کسی که از سمت خدا باشه قطعا باید 《احساس خوب 》 به من بده !

    این آقای ایکس به من احساس خوبی نمیده برای همین تصمیم میگیرم و با جسارت میام ازون رابطه بیرون !

    خدایا شکرت که با این نشانه ها داری بهم میگی خبرهای خوبی در راهه …

    زندگی فرصت کوتاهی ست …میخواهم ازین فرصت کوتاه بهترین استفاده رو بکنم تو جنبه روابطم و فقط لذت ببرم از لحظه به لحظه باقیمانده عمر زمینیم . خدایا کمکم کن که سخت محتاجم به هر آنچه از فضل بی انتهایت به من رسد تو این زمینه …

    من هم مثل استادم دختر با اراده و عمل گرایی هستم

    قانون اینه که ما روی خودمون کار کنیم و جهان آدمهای مناسب رو با ما و باورهای ما هماهنگ کنه

    وظیفه من کار کردن روی خودم و کار جهان چیدن آدمهای اطراف من منطبق با افکار غالب من کانون توجه من و باورهای من است

    خدایا شکرت که رها از هر انسانی دارم زندگی میکنم

    وقتی من به دنبال آدمی هستم که صادق درستکار و با ایمان باشه ایا خودم درستکار صادق با ایمان و وفادار هستم ؟

    اگر هستم ک جهان لاجرم اون شخص مناسب با خواسته های من رو وارد زندگیم میکنه

    اگر نیستم که باید روی خودم کار کنم و مناسب و لایق یک رابطه درست بشم

    اونم بطور واقعی نه ادا !

    اونی بشم که میخوام تا لاجرم جهان شخص متناسب رو وارد مدار و زندگیم کنه .

    وقتی که قانون رو بدونم و ایمان داشته باشم به درستی قوانین خداوند و ایمان داشته باشم که وقتی تغییر کنم جهان اطرافم رو با ویژگیهایی که با تغییر من هماهنگه با فرکانس های من هماهنگه میچینه بدون نقص ؛ دیگه نگران دنیای بیزون از خودم نیستم

    چون باور دارم جهان طبق فرکانسها و باورهای منه که آدمها رو وارد زندگیم میکنه

    خدایا شکرت بابت این درکم از قوانین ت …

    ☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️

    همه چیز در این دنیا ممکنه

    حتی خواسته ای که هیچ انسانی روی زمین انجام نداده باشه اما من میتونم و میشود که من اولین نفر باشم .

    😍😍😍

    نگرانی از بی ایمانی می آید

    ترس نقطه مقابل ایمان است

    توکل یعنی اینکه خداوند حواسش به همه چیز هست

    یه رابطه 《درست و طبیعی》 رابطه ایست سرشار از توانمندی و استقلال و احترام به یکدیگر و سرشار از آزادی عمل و رفتار بدون پنهان کاری

    من اگر در مسیر درست باشم هدایت میشوم به آدمی که با ویژگی های حال حاضر من اوکی هست و قرار نیست او مرا تغییر دهد

    قانون میگه :

    ما اصلا کاری با آدمها نداریم ما روی خودمون کار میکنیم ادم مناسب وارد زندگی ما میشود 《 لاجرم !》

    چیدن آدمهای اطراف من کار جهان است

    کار من اینه که فقط روی خودم کار کنم و اجازه بدم تا جهان کارشو انجام بده

    انقدر برا خودم ارزش قائل باشم که نگران کسی نباشم

    خدایا منو هدایت کن به یک رابطه ی عاطفی زیبا و لذت بخش و به روابط عالی با آدمهای اطرافم و کمکم کن که هیچوقت نگران عزیزانم نباشم .

    احساسات درونی آدمها اونها رو با هم هم ارتعاش و هم مدار میکنه و همفکرانسی در رابطه همه چیزه

    همفکرانسی نتیجه ی احساس حاصل از خواسته ها و باورهای یکسان است

    تشابه فرکانسی و اهداف مشترک افراد رو با هم هم مدار میکنه و هم بستر !

    من میخوام انسانهایی وارد رابطه م بشن که صادق راستگو خوش اخلاق متوکل توحیدی مثبت امیدوار با عزت نفس بالا درک بالا و… باشه

    آیا من خودم هم این ویژگی ها رو دارم ؟ چند درصد ؟

    مهمترین رابطه زندگی من رابطه من با خدای درونم و خالق و فرمانروای من است

    وظیفه ی من اینه که رو خودم کار کنم و باورهای عالی بسازم بعد خداوند و جهان چیدمان افراد اطرافم را اون جوری که من میخوام درست میکنه

    که نیازی به تغییرش نیست

    نیازی به نگران بودن نیست

    توکل یعنی خداوند حواسش به همه چی هست .

    نگرانی یعنی اینکه خدایی وجود نداره من باید مواظب باشم من باید محافظت کنم

    این پیام الهی را سعی میکنم سرلوحه ی همه چیزم در زندگیم قرار بدم که نگران نباشم دیگه

    نگران هیچ چیز نباشم

    چون اگر ادعا میکنم که متوکلم نباید نگران چیزی باشم

    باید تمرکزم را از دیگران بردارم و فقط روی خودم کار کنم اخه من چکار دارم به بقیه وقتی کل اتفاقات رو خودم با افکار خلق میکنم

    هلنای عزیزم باور کن که تو لایق بهترین روابط عاشقانه و رویایی هستی

    روابطی از جنس توحید و توکل و ایمان و عشق و آرامش و خوشبختی و زیبایی هرچه تمامتر

    کافیه من روی خودم کار کنم

    به ترسام غلبه کنم

    تلاش کنم که مستقل تر و قوی تر باشم

    تا جهان از همین جنس فرکانس رو سر راهم بیاره

    وقتی تو مسیر درست باشم و توکل داشته باشم نگرانی معنایی نداره

    و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون

    انسان توحیدی یعنی کسی که باور داره خدا همه کارا رو درست میکنه

    نگرانی یعنی خدایی وجود نداره

    منم باید یاد بگیرم که خودم رو لایق بالاترین استانداردها بدونم و خودم هم اونا رو کسب کنم اول از همه

    رابطه درست رابطه دو انسانی هست که هردو موحد و توحیدی اند هر دو دارند با هم لذت میبرند و ذوق میکنند از زیباییها

    هردو توانمندن و استقلال دارن

    هردو احترام می زارن به عقاید و علایق همدیگه

    میشود

    میشود خوشبختی رو در تمام جنبه های زندگی تجربه کرد میشود

    اگه برای استاد شده برای منم میشود

    مگر نه اینکه ما همه دارای سیستم عصبی یکسانی هستیم

    مگر نه اینکه قوانین جهان ثابت و برای همه یکسان است و عدالت محض بر جهان حکمفرماست تا جایی که حتی برگی بدون اذن الله از درخت بر زمین نمی افتد

    پس دیگر جای هیچ نگرانی ای نیست

    هلنااااااا

    این خودتی که زندگی تو در هر لحظه خلق میکنی و هر اتفاقی برات میفته و افتاده مقصرش خودت بوده و هستی

    و هرکس دیگه تو هر شرایط و موقعیت که هست جایی هست که لایق شه

    من در این لحظه خودم را دلیل تمام اتفاقات پیش اومده در روابطم و در کل زندگیم میدانم

    خدایا شکرت که بهم توان و اراده دادی تا بنویسم

    خدایا شکرت که کنار می پشت می هوامو داری دوستم داری عاشق می

    اگر من نگرانم یعنی ایمان ندارم

    اگر من میترسم یعنی ایمان ندارم چون ایمان نقطه مقابل ترسه

    رابطه عاشقانه واقعی توش ارامش هست احترام هست استقلال فکری هست اعتماد هست

    هلناااا وقتی به خداوند توکل میکنی وقتی بهش اعتماد میکنی نگران چی هستی ؟ آسوده خاطر باش و اعتماد کن به این نیروی قدرتمند و بی پایان که او تو را در مسیر هدایت درست قرار میده چرا که خودش میگه ما حافظ جان و مال و سلامتی شما خواهیم بود

    و من به درستی این مسیر ایمان دارم

    او حافظ و نگهدار جان و مال و سلامتی و عزیزان من بوده هست و خواهد بود تا ابد پس نگران اینده نباش که و هو معکم این ما کنتم

    او با شماست هرکجا که باشید …

    چکیده ای از مطالب فایل و کامنتهای ارزشمند لایک شده ی دوستان

    سپاس گذارم از دوستان برای نوشتن کامنتهای ارزشمند و فوق العاده تون

    تو کامنت بعدی میبینمتون که این قصه سر دراز دارد …

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
    • -
      Princess Ela گفته:
      مدت عضویت: 2425 روز

      خدای من خدای من خدای من

      عشق عشق عشق خواهری جان دلممم هلنای نازنین مننن زیباترین دختر نروژی ام

      چقدر چقدر بینطیر نوشتی چقدرررفوق العاده بودد چقدر چقدر جامع و کامل بود چقدر چقدربا تمام قلبممم با تمام روحمم این تعهد نابت روو این اتصاللل بینطیرت رووو واقعااا اینن ارامش هر لحظه ات رو چقدر چقدرتحسینت میکنمم چقدرتحسینت میکنم عشق دلمم خدای چقدرر زیبا هرلحظه هرلحظخ هدایتمون میکنهه از بینهایت لینهایت طریققق بهم الهام میکنههه هرلحظه هدایتمون میکنه هرلحظه هدایتمون میکنهه هرلجظه بهمون الهام میکنهه چقدرر پاسخ سوالاتم در جای حای این کامنت ونوشته ی ناب الهی ات بود چقدر ریبا نوشتی اونقد تک به تکش نکته بود که بیشتررش بینهایت نوشتم برای خودم جقدر زیبا گفتی چقدرریبا گفتی که خداوند همه چیززه همه چیزاونهه

      دقیقا دقیقا چقدرعاشق اینن توحیدد ناب درونتمم چقدربینهایت بسنهایت تحسینتت میگنممم چقدربینهایت اینن ادامه دادننت این درک بینطیرت اینن عالییی تمرکز نابت رو چقدربا تمام وجودمم با تمام قلبمم تحسینتت میگممم جقدرتحسینت میکنمم نورقلبمم جقدر ازت یاد میگیرم خواهر شجاع من چقدرتحسینت میکنمم چق ر زیبا گفتی که خدادندد هرلحظه خیر وشهر رو بهم الهام میکنه خرلحظه هدایتمم میکنهه هرلحظه بهم وحی میکنه که همه چیززاونه تنها قدرت اونهه تنهه قدرت اونههه و اوو مواظب و حافظظ همه چیزززز منه هرلحظه هدایتمم میکنهه هراحظه بهم الهام میکنه چقدر زیبا گفتی. چقدر زیبا گفتیی چقدر با تمام وجودم این عملگرایی بینطیرت روو چقدرتحسینت میکنمممم

      نتونستم نکویسم جان خواهری عاشققتمم عاشققتمم جمله به جمله اش برام درس واشت چقدرر زیبا خداوندم از بینهایت طریق هدایتم میکنه چقدرزیبا هرلحظه هدایتممم میکنهه اونچه که لازم است بشنوم و ببینمم و بدونم برای درکک بیشترم برای رشد بهتر و بیشترم برای کمک به من از بینهایت طریق عاشقانه ی عاشقانه هدایتممم میکنه به سمتش هرلحظه بهم الهام میکنههه هرلحظه اگاهی های نابش رو بهم میرسونه سپاسگذارم عشق خواهری که نوشتی چقدر تحسیننن میکنمماین عالی کار کردن تعهد بینطیرت رو جقدر چقدراحسینت میکنمم چقدرتحسینتت میکنمم اینن خودت بودنن این عزت نفس واعتماد بهذنفست رو چقدر زیبا گفتی که خدای منن من سخت محتاجممم به هرانچه از تو رسدد بینهایت محتاجممم که همه توییی همه توییی همه از جانب توستت همه از جانب اوستت همه هدایت اوست تنها قدرتت اوست تنها قدرت اوست که عاشقانه عاشقمونهه عاشقانه عاشقمونه چقدر برام درس داشت خدای من شکرت هزاران بارشکرتت هزاران بارشکرت جقدرزببا گفتی نفس من. وظیفه ی منن کار کردن روی خودنههه واین منم که خالق تمامم لحظه به لحظه ی زندگیم هستم این منمم که تنهاا دارم خلق میکنمم و وظیفه ام تنها ووتنهااا کار گردن روی باورامه ووظیفه ی جهاننن هداینههه منه. وچیدن ادمای بینهایت هم فرکانس و هم فکر وهم باور من در زندگی منه

      هلنای نازنین من اونقدر نوشته ی نابت سرشار ازاگاهی از عشق از اتصال ازز بینهایتت تسلیمم بود که اشکام بینهایت ریخت وچقدرررعاشقق این عشقق نابتم جقدررعاشق ایننن عشق بازی بینطیرتمم جقدرربینهایت بینهایت تحسینت میکنمم نورقلبمم جقدربینهایت تحسینتت میگنم جقدررببا گفتی که توکل یعنی خدای منن تنها برای من کافیستت توکل یعنی خداوندم حواسش به همه جیززهستت توکل یعنیی اوونه که تنها کارارو برام انجام میده هرلجظه هدایتم میکنه جقدرعاشققتمم جقدرعاشققتمم جقدرزیبا نوشتی چقدرر خداوند زیبا هدایتمم میکنه به سمت پاسخ سوالاتم چقدرزیبا هراحظه هدایتم میکنه جقدرزیبا هرلحظه هدایتمون میکنه جقدرعاشقمونهه چقدرهرلحظه همه جوررر مواظبمونه عاسققانه عاشقمونه عاشقانه عاشققمونه عاشق اینکه غرق نعمت وبرکت عشق و ثروت و لذتت بی انتهایش باشیم عاشق ماست عاشقق تریننه بهمون

      عشق خواهریی الهی که هرانجع در دل دارییی به بینهایت بینهایت بینهایت فراتررر بینهایت فراترر از ان برسییی الهی که خبر بینطیز گواهی نامه ات رو بشنومم و بپرم بغلت و دیوانه وار ببوسمت

      چقدربینهایت تحسینتت میگنم عشق من جقدرتحسینت میکنم جقدر ستایش میکنمم این تعهو وعشق نایت را جقدرتحسینت میکنم چقدرربینهایت تحسینت میکنمم جقدرتحسینتت میکنمم

      عشق خواهررری چقدر ریبا گفتی دقیقا دقیقاا مگتو لایقق بهترین های بهتذین هاییی چقدرزیبا گفتی که من لایقق بهترین رو زیباترین عاشقانه تر و بینهایت یه رابطه ی سرشار ار توکل از توحیددد از اینان از اتصال لذت زیباییم جقدرزیلا گفتی جان دلمم جقدرعاشققتمم جقدر زیبا گفتی که توحیدد یعنی باور دارمم که خداوونده که تنها وتنهات خداونده که کارارو برام اتجام میده ودرست میکنه عاشققتمم تو لایق ترین لایقق ترینییی به بهترین ها جقدرتحسینتت میکنم

      الهی که جریانی از عشقققق از بینهایتتت رابطه ی بینطیرتوحیدی و سراسز عشق ارامش نعمت و زیبایییی بینهایت جریامی از ثروت نعمت و برکت عشق شادی جاری ترینن جاری ترین باشه برلحظه لحظه اتتن جام خواهری بهنرین های بهترین هارووو برایت میخواهم بینهایت بینهایت بهترین های بهترینن هارو از یگانه قدرت جهان که همه اوست تنها قدرت اوست تنها او کافی ترین کافی ترین است همه عشق اوست همه از جانب اوست همه اوستت که هرلحظه هدایتمون میکنه هرلحظه هدایتمون میکنه خدای من شکرت هزاران بارشکرت جقدر زیبا بود جقدر لذت بردم جقدرر اگاهی های ناب خداوندم جاری بود چقدرتحسینت میکنمم جقدر💖💖💖

      او با شماست هر جا که باشید

      عاشقتم عاشقتمم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      سهراب روان پاک نودژ گفته:
      مدت عضویت: 1269 روز

      سلام دوست عزیزهلنا خانم چقدر ازکامنت شما لذت بردم وروحیه گرفتم ومنم نظرم اینه که ماوقتی روی خودمان کارکنیم ودرمسیرهدایت الله قرار بگیریم وهمه چیزرابه دستان قدرتمندالهی بسپاریم لاجرم جهان حتمأ آن دونفررا به هم پیوندمیده فارغ ازرنگ ونژادومحل سکونت وسن وسال..فقط کافیه که هم فرکانس باشیم ودست خدارابازبذاریم وبه خداوندتوکل کنیم وازخداوندهدایت بخواهیم..عاشقتم دوست عزیز

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: