«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش - صفحه 161

2070 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نرگس پرورش گفته:
    مدت عضویت: 2197 روز

    به نام خداوند هدایتگر مهربانم

    (وَ اتَّخَذَ اللَّهُ اِبْراهِیمَ‌ خَلِیلًا)

    (و خدا ابراهیم را به دوستى انتخاب کرد.)

    خدایا تو را شکر میگویم که می شنوم صدای هدایتت را تا آگاه تر باشم و آگاهانه تر زندگی کنم .

    چقدر زیباست ک من در جایگاه انسانی خودم به نقطه ای برسم ک خداوند من رو دوست خودش خطاب کنه . خود من وقتی ک انسان خوب و موفقی هست در پیرامونم و من رو به عنوان دوستش معرفی می‌کنه خیلی ب خودم می بالم و شاد میشم و لذت میبرم حالا فکر کن ک در جایگاهی قرار بگیری ک خداوند،فرمانروای جهانیان تو رو به عنوان دوستت انتخاب کنه .الله اکبر از جایگاهی ک انسانی می‌تونه به دست بیاره . چ افتخاری ،چه عزتی ، چ ثروتی بالاتر از این ک تو دوست خداوند باشی . به قول استاد وقتی خداوند در مورد وحی می‌فرسته به محمد جوری صحبت کنه در مورد ت ک انگار رفیق جون جونی ش هستی . خدایا شکرت ک انسانی تونسته در این جهان در چنین جایگاهی قرار بگیره و خدارو شکر ک از زبان استاد می شنوم که اگر انسانی تونسته ما هم میتونیم . چقدر امیدوار کننده ، چقدر احساس لیاقت و ارزشمندی ، چقدر احساس قدرت میده بهم فکر کردن به این موضوع ک من هم میتونم دوست خداوند باشم . وقتی تصمیم بگیرم که قربانی کنم . قربانی کنم هرآنچه که من رو از توجه به خداوند و زیبایی‌ها و نعمتها و شادی‌ها دور می‌کنه و قربانی کنم هرآنچه باعث میشه تا من نتونم کنترل ذهن داشته باشم و قربانی کنم وسوسه ها و دعوت‌های شیطان رو ک من رو از راه درست و راه آرامش و راه ایمان دور می‌کنه و شرک رو و ناامیدی رو و خشم رو در وجودم رشد میده . قربانی کنم انتخاب هایی رو ک می‌تونه من رو از مسیر درست و توحید دور می‌کنه .

    خدایا من رو بنده‌ی مومن خودت قرار بده و به من قدرتی عطا کن تا در این مسیر پیش برم و ابراهیمی عمل کنم.منی ک حتا از نوشتن و خواستنش هم میترسم و به نوعی ذهنم این احساس لیاقت رو از من دور می‌کنه ک تو کجا و ابراهیمی عمل کردن کجا ، اما من می‌خوام من از تو میخوام رسیدن به این جایگاه رو …

    خدایا یاریم کن تا یادکننده ی تو باشم تا تو هم از من یاد کنی و کمکم کن تا صبرکننده باشم تا تو توجه ویژه به من نشون بدی و لطف و رحمت ت رو بر من ببارانی و وارد زندگیم کنی .

    اینکه باور داشته باشم که تو من رو حمایت می‌کنی .

    اینکه بتونم تسلیم اراده و امر تو باشم .

    اینکه بتونم در مسیر کمال پیش برم و هرروزم بهتر از روز قبل باشه .

    اینکه بتونم همواره بر تو توکل کنم .

    اینکه بتونم ایمان داشته باشم . ایمان به اینکه هدایت میشم و تو با بی نهایت دستانت همواره به من کمک خواهی کرد .

    خدایا من از تو می‌خوام که تسلیم امر تو باشم . احساس خوبی داشته باشم چون ایمان دارم که تو هستی و تو حمایتم می‌کنی . چون ایمان دارم ک تو من رو تنها نمی گذاری . اینکه بتونم که پشت من به تو گرم هست . اینکه با ایمان به تو قدم‌ها م رو بردارم. اینکه بدونم هر اتفاقی برام بیفته به نفع من هست و برای من خوبه .

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    مریم ری را گفته:
    مدت عضویت: 1072 روز

    به نام خدای ابراهیم

    روز سوم از گام به گام من در مسیر توحید

    برای من مباحث توحیدی شیرین تمرین و جذاب ترین مسائل در سایت هستن

    توحید یعنی من و رب

    یعنی من حتی در پس ذهنم در رویاهایم هم رو کسی حساب نکنم

    یعنی حتی نمک غذایم رو هم از ربم بخام

    یعنی حتی روی خودم حساب باز نکنم

    من کامل متوجه شدم و به این درک رسیدم

    که تمام ضربه های که در زندگی خوردم

    یا به این دلیل بوده که روی بقیه حساب باز کردم

    و یا اینکه خودم همه چی دون حساب کردم و خاستم برا بقیه خدایی کنم

    و خاستم جای خدا باشم براشون

    این جفای خلق با تو در جهان

    گر بدانی گنج زر آمد نهان

    خلق را با تو چنین بدخو کنند

    تا ترا ناچار رو آن سو کنند

    تا وقتی تو رو دیگران حساب کنی

    از همون دیگران آسیب میبینی

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    حدیث حسین زاده گفته:
    مدت عضویت: 84 روز

    سلام به خانم شایسته و استاد عزیز سپاسگذار شما هستم که فایل های به این ارزشمندی رو در اختیار ما قرار می دهید خدارو صد هزار مرتبه شکر روز سوم از روزشمار تحول زندگی

    این فایل برای من مثل یک تلنگر بود چون من خیلی آدم نگران و پر از استرس در هر شرایطی هستم و فهمیدم خیلی باید روی خودم کار کنم تا بتونم تسلیم خداوند بشم نشانه تسلیم بودن در برابر خداوند احساس خوب و احساس آرامشه و اگر ما فقط زبانی بگیم خدایا من خودمو به تو سپردم من تسلیم توام ولی هنوز نگران باشیم ولی تشویش و استرس داشته باشیم یعنی ما فقط زبانی خودمون رو تسلیم خداوند کردیم و در واقع تسلیم شرایط هستیم خدایا به من کمک کن آنقدر تو این مسیر استمرار داشته باشم که بتونم به راحتی خودمو به تو بسپارم و وقتی که میگم من تسلیم توام در قلبم احساس آرامش و رهایی کنم.

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    پرستو گفته:
    مدت عضویت: 198 روز

    خدایا، هر چی دارم از توئه، همه‌ی وجودم به بودنت گره خورده…

    سلام به استاد عزیز و بانو‌ی بزرگوار و همه‌ی دوستان نازنینم توی سایت.

    خدایا، شکرت که یه‌بار دیگه منو لایق شنیدن این فایل زیبا کردی. از اون لحظه‌ای که استاد شروع کرد به صحبت از حضرت ابراهیم (ع)، دلم لرزید. از وقتی گفتن که چطور خدا حضرت ابراهیم رو دوست داشت، چطور ایشون شد الگوی تسلیم واقعی، یه حسی ته دلم روشن شد. انگار تازه فهمیدم یعنی چی که یه بنده بدون هیچ چون‌ و چرایی، بی‌قید و شرط، خودش رو بسپره به خدا… تازه فهمیدم که حضرت ابراهیم چقدر بی‌نظیر بودن.

    تا حالا هیچ‌وقت انقدر عمیق به این موضوع فکر نکرده بودم… اینکه یه انسان بتونه تا این حد به خالقش اعتماد کنه، این حجم از تسلیم و ایمان رو تو قلبش جا بده. خدایا، منم می‌خوام یه ذره فقط، یه ذره از اون خلق و خوی زیبا رو داشته باشم. می‌خوام یاد بگیرم مثل حضرت ابراهیم، محکم وایسم، بی‌دلهره، بی‌تردید، فقط با تکیه به تو.

    چقدر قشنگ میشه اگه ما هم بتونیم بهت اون‌قدر اعتماد کنیم که دیگه از هیچ‌چیز نترسیم… اگه یه ذره از باور قوی حضرت ابراهیم تو دل ما هم جا می‌گرفت، دنیای ما پر از آرامش و نور می‌شد، دنیایی که شاید حتی تو خواب هم نمی‌دیدیمش.

    خدایا، من ازت عزت نفس می‌خوام، اراده‌ی قوی، باور محکم و ایمانی که از دل بجوشه، درست مثل حضرت ابراهیم. خدایا، شکرت برای بودنت… شکرت که همیشه هستی، همیشه به موقع می‌رسی و با نشونه‌هات دل ما رو قرص می‌کنی…

    الهی، من کجا و او کجا؟

    ولی دل می‌زند بر آسمان‌ها

    بده از صبر و تسلیمش نصیبی

    ز نور باورش، شعری غریبی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    سهیلا راد گفته:
    مدت عضویت: 618 روز

    سلام خدمت همه عزیزان و استاد گرامی

    روز سوم سفرنامه

    داشتم کامنتای سفر قبلیمو میخوندم و متوجه شدم که چقدر نتایج قشنگ تری گرفتم سری پیش

    و دنبال جواب بودم که چرا

    مشکلم این دفه کجاست

    چرا حالم خوب نمیشه

    و دقیقا جوابم همین بود

    توجهم به حال بدمه

    به بدی های همسرمه و همش منتظرم با فایل گوش دادنه من اون عوض شه

    عه

    مگه میشه دختر؟

    مگه قرار نشد رهاش کنی؟

    برو برگرد به زمانی که همسرت وجود نداشت

    فکر کن نداریش اصلا

    فک کن یه ادم مجردی و ذهنتو از این همه توقعی که ازش داری پاک کن

    اروم باش

    لذت ببر از وجود خودت و تنهاییات

    به خاطر اون اشپزی نکن که بعد توقع تشکر داشته باشی

    به خاطر خودت

    همه چیو همه کاریو فقطو فقط ب خاطر دل خودت انجام بده

    چشمتو بدوز به دستای خدا

    همه چی جور میشه برات

    مگه قبل از وجود اون تو لنگ بودی؟

    مگه زندگی نمیکردی

    پس نگران چی هستی

    چرا خودتو یادت رفته

    چرا منو دوس نداری؟

    چرا توقع داری اون دوست داشته باشه؟

    خدایا ازت میخوام کمکم کنی که این دفعه عالی تر از قبل پیش برم

    میخوام حسابی حواست به من باشه

    که عملگرا باشم

    با کنترل ذهنته که شرایطت عوض میشه عزیزم نه با گوش دادن فایل

    فایل گوش کردن که همون کار فیزیکیه

    ما به کار غیر فیزیکی احتیاج داریم

    به عملگرایی نیاز داریم

    به توحید احتیاج داریم

    پس منم قربانی میکنم امروز همه بندهایی که به چیزای مادی دارم

    بندهایی که به ادما دارم

    و فقط طناب محکم خدارو سفت میگیرم و فقط از خودش میخوام هر چیزیو

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    مریم دستجردی گفته:
    مدت عضویت: 1829 روز

    به نام نامی دوست که هرچه دارم از اوست.

    امروز عالی بود عالی دوستم بعد مدت ها که قراربود بیاد اومد و یک لباس میکیموز دوست داشتنی و کاکائو کنجدی خوشمزه بهم هدیه داد به لطف خدا از ته دلم تایمی که باهاش بودم خندیدم و لذت بردم بعدم استراحت و رفتن به مهمانی با کلی بگو و بخند و بازی آخر شبم به خونه اومدیم.

    خداجونم به این سمت و خواندن کامنت های بچه ها و الانم نوشتن کامنت برای قسمت سوم هدایتم کرد. خدایا بی‌نهایت متشکرم دوست دارم عشق بی نظیر من.

    این روزها اکثر اوقات لبخند به لبم دارم و به قولی الکی خوشم ، راحت‌تر می‌خوابم و ذوق می‌کنم برای یک خواب راحت یک غذای خوشمزه گوشتی

    یک هدیه ، یک مهمانی و شادی . اصلا آماده‌ام یکی دست بزنه و من همراهیش کنم و باهم کلی بزنیم و بکوبیم و برقصیم.

    یکی از دوستان نوشته بود تسلیم بودن یعنی از سرراه خودمان کنار بریم و بزاریم خدا کارش رو بکند

    اولش نفهمیدم سری دوم که خواندم یاد مثال خودم افتادم : من خیلی زیاد نگران بودم که نتوانم پوششی که دوست دارم داشته باشم درواقع دوست داشتم حجاب سر نداشته باشم. از طرفی قانون خانواده می‌دانستم، خلاصه چسبیده بودم بهش اما از وقتی که بی‌خیال این موضوع شدم و بود و نبودش برام مهم نبود، تلاش کردم در لحظه باشم به لطف الله و از آنچه که هست و دارم لذت ببرم و نه آنچه که نمی‌خواهم.

    شرایط عوض شد و من به نسبت قبل حالم بهتر هست دیگه حجاب سرم در خانواده‌ام مهم نیست جالب بدون هیچ بحث و جدلی خیلی عادی و طبیعی اتفاق افتاد در صورتی که قبلااصلا این طوری نبود.

    الان دارم یادمیگیرم از سرراه خودم برم کنار به عبارتی تسلیم باشم تا خدا کارش رو بکند آن هم با لذت بردن از همین لحظه از آنچه که دارم الان بهتر می‌فهمم همه چی همین الان هست دل خوشی و شادی و حال خوب الانم من از یک لحظه بعدم خبر ندارم و هیچ چیز ارزش بدشدن حالم رو نداره.

    عشق می‌کنم وقتی تسلیمم چرا که قلبم سراسر آرامش میشه چرا که من بی‌نهایت لذت می‌برم آن لحظه

    خدایا جسم و روحم تقدیم تو یادم بده مثل ابراهیم و بندگان صابرت تسلیم باشم تنها و تنها از تو از این که خلاف قوانین عمل کنم و با تبعاتش روبرو بشم بترسم.

    خدایا شرک رو از وجودم پاک کن و عشق و نور و امید و باور به قدرت بی‌نهایت خودت رو روز به روز در وجودم بیشتر کن‌.

    یاحق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    فاطمه اقبالی گفته:
    مدت عضویت: 317 روز

    به نام خدای راحتی ها:

    ردپای من در روز شمار تحول زندگی من روز سوم

    (اعتماد رب)پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش مقام حضرت ابراهیم در قران به عنوان یک فرد خاص،اسطوره،الگو،بارها و بارها تکرار شده به مقام خلیل الله رسیده خداوند در قران گفته پیرو ملت ابراهیم باشید که او موحد و مشرک نبود

    حضرت ابراهیم وقتی فرزندش به دنیا میاد در حالی که یک کودک شیرخواره چندروزه بود و یک ماموریتی رو دریافت میکند از طرف خداوند بچه رو به همراه هاجر وسط کویر رها میکند و می رود

    خیلی از ادما هدف و زندگی کل ماموریت زندگیشون شده بچهاشون و هیچ هدفی برای خودشون ندارن

    بهترین حمایتی که از بچهامون میکنیم اینکه حمایت نکنیم

    با این شرایط ببنیم ابراهیم کی بود وقتی احساس کرد که باید ماموریت بره بچه رو تنها گذاشت فقط یک درخواست از خدا کرد خدایا مردم رو دور اینا جمع کن که اینا تنها نباشن و باور داشت و تسلیم بود و این باوری که خدا حمایتش میکند و بعد از 20سال بر میگرده نه اینکه قربون صدقه بچه بره

    خوابی دیده که باید سر بچه رو ببره بر میگرده پ میگوید میخواهم قربانیت کنم در راه خداوند

    تسلیم یعنی رها کنم خودم را من خودم را میسپارم به خداوند و من ایمان دارم که خداوند هدایتم میکند

    من تسلیم امر پروردگارم اگر اتفاق بدی برام بیفتد نمیرم 10سال عذا داری کنم و خود کشی کنم اگر عزیزیو از دست دادم زندگیمو از دست نمیدم

    حتما خوب بوده من تسلیم امر خداوند هستم پ ابن اتفاقات جزئی از طبیعت هست اینکه عزیزمو از دست بدهم و تسلیم هستم نسبت به اتفاقی که برام رخ میدهد

    خدایا تو تنها مالک و صاحب اختیار من هستی من را به راه راست هدایت کن

    تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم

    خدایا هر خیری به ما میرسد از جانب توست

    و هر شری که به ما میرسد از جانب خودمون هست

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    مریم انصاریان گفته:
    مدت عضویت: 1789 روز

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    «وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ»

    «أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ»

    ——————————————

    سلام به استاد عزیزم

    «ابراهیم وقتی احساس کرد باید بره مأموریت اسماعیل و هاجر رو تنها در بیابان رها کرد و رفت فقط از خداوند یک درخواست کرد: خدایا مردم رو دور اینا جمع کن»

    ابراهیم چطور می‌تونه این عمل رو انجام بده، این اعتماد به رب از کجا میاد ؟ البته که قبلش معجزات الهی رو دیده بوده ولی چرا من نمی‌تونم به خدا اعتماد کنم؟ مگه معجزاتشو ندیدم؟معجزه هایی که در زمان تضادهام برام معجزات بزرگی بوده

    چرا در من اعتماد و ایمان لازم رو نمیسازه ؟ چون من فراموش میکنم چون به خودم یادآوری نمی کنم چون برام عادی میشه چون اون معجزه ها در میان نجواها خودشو گم می‌کنه اما اگر بتونم بیشتر و بیشتر به یاد بیارم معجزه های زندگیمو ، آسوده تر میتونم خودمو بسپارم به خدا.

    استاد عباسمنش نمونه حی و حاضر و زنده این موضوعه ، اگر استاد تونسته منم میتونم فقط باید پا بذارم روی جا پاهای استادم.

    باید بپذیرم که منم بنده عزیز و گرامی خداوندم

    قل إنما أنا بشر مثلکم ای محمد به آنها بگو که من بشری مثل شما هستم.

    هر که با تقوا تر است نزد خدا گرامی تر و به خدا نزدیکتر است

    پس میشه ممکنه منم میتونم مثل تمام انسان هایی که به خدا به واسطه تقواشون نزدیک شدن، بهش اعتماد کردن و ایمان آوردن، باشم .

    رها کردن ترس ها و ایمان به خدا و حرکت برای من هدایتها رو میاره ، سپاهیان خداوند رو در آسمان و زمین به مدد من میفرسته فقط باورکنم خدای من عاشق منه منو دوست داره و در مسیرم منو هدایت و حمایت میکنه.

    اگه می‌خوام ببینم چقدر ایمان دارم چقدر به خداوند اعتماد دارم باید ببینم چقدر احساسم خوبه ، به میزانی که رها و آرام هستم یعنی ابراهیم گونه شدم یعنی خداگونه شدم.

    خدایا هر آنچه دارم از تو دارم و سپاسگزارم که هر آنچه دارم از تو دارم.

    إیّاک نعبد و إیّاک نستعین إهدنا الصّراط المستقیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    عصمت دهقانی گفته:
    مدت عضویت: 1182 روز

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت امروز به عصمتت به بنده ات یک فرصت دیگه ای دادی تابتونه به تعهدش عمل کنه الهی شکر

    استادعزیزم سلام و خداقوت بهتون ممنون بابت فایل های گرانبهاتون

    چقد این فایل توحیدی میتونه باشه و چقد قشنگ معنی اعتماد داشتن به پروردگارمو میفهمم

    چقد میتونه ابراهیم اعتماد قوی داشته باشه به پروردگارش و فرزندشو به همراه همسرش دربیابان رها کنه و مطمئنه که خداوند نگهدار و حامی فرزند و همسرش هست این اعتماد و یقین به خداوند آرامشی دروجودم میذاره که دگرگونم میکنه خدایا چجوری میشه این بنده ات اینقد نسبت به تو تسلیمه و توحیدی عمل میکنه

    حتی وقتی خدابهش وعده دادفرزندتو قربانی کن او لحظه ای درنگ نکرد

    این جنس از ایمان و باور و اعتماد به خداوند داشتن واقعا ستودنی است

    کارهر کسی نیس هیچکس نمیتونه به فرزند خودش آسیب بزنه ولی ابراهیم به وعده ی خداعمل کرد وتونست از آزمایش های الهی سربلند بیرون بیاید

    خوندن این داستان ها باورمو نسبت به خداوند قوی تر میکنه که منم بتونم هرلحظه روی تسلیم بودنم و توحیدی عمل کردنم قوی بشم

    این الگوهایی که واضح در قرآن اومده میخواد یک پیامو به من بده که توهم میتونی مثل ابراهیم رها باشی و وابسته به کسی جز خدا نباشی

    تسلیم باشی و آرامش داشته باشی و همه چیزو بسپاری به خودش

    نسبت به فرزند میتونی وابسته اش نباشی میتونی بسپاری ب خداوند از او نگهداری کنه

    هروقت که خودمو عاقل گرفتم و گفتم خودم مراقبشم به فرزندم یک آسیبی خورده اما هروقت که گفتم خدایاخودت مراقبش باش تو بهترین نگهدارنده ای اوبه بهترین وجه ازش مراقبت کرده خداجونم دوست دارم خودت کمکم کنه منم ایمانم هرروز به تو قوی تربشه

    و تو زندگیم توحیدی تر عمل کنم

    الهی شکرت به خاطر همه ی داشته هام

    خدایا تنها تورامی پرستم و تنها از تو یاری می جویم مرا به راه راست هدایت کن

    روز شمار تحول زندگی من روز سوم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    علی یکتاجو گفته:
    مدت عضویت: 970 روز

    به نام خدا

    سلام ودرودخدمت استادعزیزوخانوم شایسته

    امروزتوفایل استادکلی چشمانم روبازکردتابتونم شخصیت تمام امام هاودلیل اینکه پس ازگذشت سالیان سال کسی تابحال نتونسته به اون جنس ازایمان بریه

    توزندگیم قبلاخداروجوردیگه درک کرده بودم باورم کلایه جوردیگه بوداماالان تومداربالاتری نسبت به درک خداوقوانینش هستم

    خدایی که بهمون بافرکانس هاوباورهامون جواب میده خدایی که تماماخیرت روبرامون میخاد

    خدایی که فراوانی رومیخادبرامون یعنی اصلاهمشوبخاطرماهاافریده

    خداوجهان هستی رابطه مستقیمی بافرکانس هاوباورهامون برای رسیدن به خواسته هامون روداره حالاخواه این فرکانس هامنفی باشه وخواه مثبت وخوشبختی

    هرکس که به خداایمان داشته باشه وخواسته هاش رومرورکنه هیچ کاری براش نشدنداره چون خداحتمابه خواسته همون میرسونه فقط کافیه روی مهمترین چیزهاتمرکزکنیم ایمان بخدا وتقویت فرکانس وباورهادرمسیرخواسته ها

    الهی شکرت بخاطراگاهی هایی که روزبه روزتوسط استادعزیزونازنینم ونشانه های مختلف بهمون نشون میدی وماروبه درست ترین راههاهدایت میکنی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: