«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش - صفحه 9 (به ترتیب امتیاز)

2070 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهدی و زهرا سیدی گفته:
    مدت عضویت: 1749 روز

    روز سوم سفر نامه :

    منو همسرم دو سال تو شرایط مالی سختی بودیم و نمیتونستیم برای خونمون کولر تهییه کنیم از طرفی دیگه تحمل گرما رو نداشتیم که سال بعد هم تکرار بشه ، فقط از خدا میخواستم کمکمون کنه . چندین بار نجوا اومد تو ذهنم که از پدر مادرامون قرض کنیم ولی یاد ویدیو همش باهامون بود که فقط خدا و کاملا معجزه وار هزینه اش جور شد و ما کولر خریدیم و الان تو خنکی زیر کولر دراز کشیدمو دارم این کامنتو مینویسم خخخخ خدایا شکرت .

    راستی اینم بگم که من خیلی شرک داشتم و نقطه کورمم این بود که به جای خدا همیشهههه رو کمک پدر و مادرم حساب میکردم و همینم باعث شد چند سال اول زندگیم رشدی حاصل نشه ولی از جایی که توحید رو از سایت یاد گرفتم معجزه ها پشت سر هم داره رخ میده و ماجرای کولر یکی از ده ها ماجرایی بود که سر شرک بر سرمون میومد و ما اون موقع نمیفهمیدیم چرا کارامون همش میپیچه توهم ریشه اش از کجا میاد .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    اکرم مهدی گفته:
    مدت عضویت: 1270 روز

    سلام کبری خانم

    پیام شما بسیار جالب بود بارها از این اتفاقات در زندگی برای من رخ داده نمونه اش همین دیروز اتفاق افتاد که می خواستم برم سفر وتوی کارتم پولی نبود از خدا خواستم یک مقداری پول برام برسونه همون روز نوشتم خدایا طلب هام واریز بشه به صورت کامل وجالب اینجاست همون روز 1میلیون و600 طلب بدون زنگ زدن وحتی گفتن من واریز شد به کارتم وکسی دیگری که ازش پول می خواستم وگفت بود آخر ماه تیر میده یک روز بعد از واریزی اول واریز شد وزنگ زد وگفت پول زودتر براتون واریز کردم این است نتیجه اعتماد وتکیه بر خدا به جای خلق ….

    خدایا شکرت

    بر اتون بهترین ها رو از خدا می خواهم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    زری گفته:
    مدت عضویت: 806 روز

    سلام استاد جانم و دوستان هم قدم من

    با اینکه چندوقت پیش که آگاهی های این فایلو مرور میکردم براش کامنت گزاشتم و فکر کردم که اوکی دیگه معنی تسلیم بودنو فهمیدم ولی بازهم انگار اون جوابی که به نظر خیلی کامل بود منو راضی نکرد و همش گوشه ذهنم بازم این سوال بود که تسلیم بودن چیه چطور بفهممش چطور بهش عمل کنم

    طبق این سوال خداوند منو راهنمایی کرد به سمت چند فایلی که ارتباط داشت با این فایل و من اونقدر گوش دادم و نوشتم ونوشتم و تمرکز کردم و دقیقا خدا هم قدم به قدم منو به پاسخهای کاملتر و فایلهای بهتر هدایت کرد تا پاسخو یافتم

    البته چیزی که الان احساس میکنم بهترین جوابه و شاید چند وقت دیگه که باز تکاملم طی شد جواب بهتری پیدا کنم

    و اما بریم سراغ نتایج اینهمه تمرکز ارزشمند:

    تسلیم بودن دقیقا هم معنیه با کلمه عمل کردن همونطور که کلمه ایمان با عمل معنا پیدا میکنه تو بیشتر آیه های قرآن البته تا جایی که من مطالعه کردم هرجا کلمه ایمان اومده یه عمل صالح هم کنارش هست هرچقدر فکر میکنم و بررسی میکنم این بهترین جوابه

    چرا؟!

    چون وقتی به ابراهیم گفته شد سر بچتو ببر عمل کرد،وقتیکه به نوح گفته شد کشتی بساز عمل کرد،وقتی به مادر موسی گفته شد بچتو به آب بینداز عمل کرد،موسی هنگام فرار به سمت دریا رفت ، و…..هم من و هم شما کلی مثال دیگه میتونیم بزنیم از ماجراهای قرآنی که چطور افراد با ایماااان عمل کردن به آنچه که بهشون گفته شد

    اونها فقط طبل تو خالی نبودن ادا در نیاوردن اونا عمل کردن عمل عمل عمل

    مهم نیست شرایط چیه باید بری تو دلش

    من در خواست کردم فرکانسو ارسال کردم توجه کردم ورودی هامو کنترل کردم حالا خدا هدایتم کرده به سمت اون خواسته و این مرحله مهمشه که تو رو به اونچه که میخوای میرسونه باید عمل کنی هرچی که هست و تحت هر شرایطی الانه که وقت تسلیم بودنه وقته چگونگی نکردنه وقت بها پرداختن برای هدفه وقت پا گزاشتن روی ترسهاست وقت بهانه نیاوردنه وقت عمله عمل عمل

    همینجاست که آدمها غربال میشن چون حرف زدن و جولان دادن خیلی راحته اما وقت عمل که میشه همه فرار میکنن وقت شام که میشه همه سر میز حاضر میشن واسه خوردن ولی وقتی زمان ظرف شستنه همه فرار میکنن

    کتاب گفتگو باخدا(خدا میگه مهم نیست من با چه کسی صحبت میکنم مهم اینه که چه کسی به من گوش میکنه) خیلی هامون دست و پا میزنیم واسه شنیدن صدای خدا ولی کافیه کمی آروم باشیم و فقط در مسیر قلبمون و چیزی که احساس بهتری بهمون میده حرکت کنیم تا هردفعه بلندتر و واضح تر بشنویم اما نکته اون چیزی نیست که الهام میشه نکته اینه که چقدر بهش گوش میدی و حرکت میکنی

    تو پای در راه بنه خود میگویدت که چون باید کرد

    تو قدم اول بردار خدا در ازاش هزار قدم بر میداره

    به انداره ای که بها میپردازی به اونچه که میخوای میرسی

    هیچ شاهزاده با اسب سفیدی وجود نداره هیچ کیسه پوله در حال پرواز در آسمونی وجود نداره هیچ غول چراغ جادویی نیست

    درسته قانون جهان اینه که هر آنچه بخوای برات موجوده فقط کافیه بخوای کافیه فرکانس ارسال کنی

    درسته که خدا میگه هرکه مرا بخواند من اجابتش میکنم

    اما باید به ادامه هم توجه کرد که میگه آنها باید دعوت مرا بپزیرند (وقتی هدایتت میکنه تسلیمی؟عمل میکنی ؟پا روی ترسهات میزاری؟) و به من ایمان بیاورند تا راهشان را بیابند(اگر میخوای راهتو پیدا کنی باید ایمان داشته باشی ایمان واسه چی؟ایمان کشک وخالی به چه کاری میاد اصلا ایمان به چه دردی میخوره ؟وقتی میخوای قدم برداری به ایمان نیاز داری که بگی من میرم جلو با تکیه بر خودت با تکیه بر تواناییهایی که تو وجود من نهادی با توکل بر حمایت و پشتیبانی تو )

    به قول استاد حضرت ابراهیم تا اینکه پسرشو قربانی کنه جلو رفت تو تا کجا جلو میری؟

    همونقدر که میتونی عمل کنی میتونی به دست بیاری به همون میزان نه کمتر نه بیشتر

    سوره جن:

    وَأَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدَىٰ آمَنَّا بِهِ ۖ فَمَنْ یُؤْمِنْ بِرَبِّهِ فَلَا یَخَافُ بَخْسًا وَلَا رَهَقًا

    و ما چون به سخنان هدایت گوش فرا دادیم برخی ایمان آوردیم و هر که به خدای خود ایمان آورد دیگر از نقصان خیر و ثواب و از احاطه رنج و عذاب بر خود هیچ نترسد13

    وَأَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَمِنَّا الْقَاسِطُونَ ۖ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولَٰئِکَ تَحَرَّوْا رَشَدًا

    و اینکه گروهی از ما تسلیم خدایند، و برخی منحرف اند، پس کسانی که تسلیم شدند در صدد یافتن حقیقت و راه مستقیم اند 14

    پس اگر میخوای به راه درست هدایت بشی تسلیم باش

    تسلیم خدا باش با حال خوب با توکل با تعهد

    عمل کردن به معنیه سختی کشیدن و زجر کشیدن و بیل زدن نیست بلکه همه چیز خیلی راحت به دست میاد همه چیز برای ما محیا و آمادست فقط کمی صبر میخواد و ایمان که ثابت قدمت کنه در مسیر

    قشنگی جهان اینه که همه چیز تکامل داره و پله پله بالاتر میری هرچی ظرف وجودت کاملتر میشه هدایتهایی که بهت میشه ایمان و عمل بیشتری میطلبه

    مثل حضرت ابراهیم که اول بهش گفته شد بتها رو بشکن کار سختی بود در اون زمان ولی سخت تر از قربانی کردن پسرش نبود و او هرچقدر عمل کرد و عمل کرد و خودشو ظرفشو بزرگتر کرد رسید به درجات بالاتر و سخت تر امااااا به همون نسبت ارزشمند تر و با نتایج بالاتر الکی نیست که ابراهیم اسوه و الگوی قرآنه

    حالا اگه نگاه کنم به زندگی خودم اول راه بهم میگه فقط فایلارو بیشترو بیشتر گوش بده ورودی هاتو کنترل کن تمرکز کن بر نکات مثبت بعد هی هرچی به این کارهای کوچیک عمل کنی قدم های بعدی بهت گفته میشه و بدون اگر هنوز هدایت نشدی به مدارهای بالاتر کارتو درست انجام ندادی همون قدم های کوچیکی که بهت گفته شده تکمیل نکردی و باید بگردی ببینی ایراد از کجای کاره آیا هنور باور نکردی؟

    ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است

    استاد مهم ترین عامل عمل نکردنو باور نداشتن میدونه

    و به عنوان یک تلنگر به خودم بگم که وقتی قهرمان وزنه بردار المپیک تمریناتش با بطری نوشابه بوده تو چه بهانه ای داری؟

    موفقیت زمانی اتفاق میوفته که تو بهانه نتراشی و هرجایی که هستی حرکت کنی و وقتی جهان اشتیاق تورو ببینه درهارو برات باز میکنه

    زری اگر متعهدانه آموزشهای استادو باور کنی و در زندگیت به صورت عملی اجراشون کنی اونوقته که قانون به کار میوفته و جریان نعمت و ثروت و خوشبختی وارد زندگیت میشه

    در پناه رب نهان و آشکار میسپارمتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. -
    مهشید گفته:
    مدت عضویت: 1687 روز

    فایل نشانه دیروز من: «اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش

    سلام به اساتید عزیزم

    سلام به دوستان خوبم

    وَمَنْ أَحْسَنُ دِینًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّهَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا ۗ وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلًا ﴿١٢5﴾

    و دین چه کسی بهتر است از آنکه همه وجودش را تسلیم خدا کرده و نیکوکار است، و از آیین ابراهیم یکتاپرست حق گرا پیروی کرده است؟ و خدا ابراهیم را دوست خود گرفت. (سوره نساء- آیه 125)

    عید قربان، بزرگترین عید مسلمانان جهانه.

    مقام حضرت ابراهیم در قرآن به عنوان یک اسطوره و به عنوان یک الگو بارها و بارها تکرار شده. به مقام خلیل اللهی رسیده، و خداوند بارها و بارها در قرآن گفته که پیرو ملت ابراهیم باشید… پیرو آیین ابراهیم باشید… که او موحد بود و مشرک نبود، و از تمام آزمایشات ما سربلند بیرون آمد:

    سوره نحل:

    إِنَّ إِبْرَاهِیمَ کَانَ أُمَّهً قَانِتًا لِلَّهِ حَنِیفًا وَلَمْ یَکُ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ﴿120﴾

    ابراهیم یک امت بود مطیع فرمان خدا، و خالی از هر گونه انحراف، و هرگز از مشرکان نبود.

    شَاکِرًا لِأَنْعُمِهِ اجْتَبَاهُ وَهَدَاهُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ ﴿121﴾

    او شکرگزار نعمتهای پروردگار بود، خدا او را برگزید، و به راه راست هدایتش کرد.

    وَآتَیْنَاهُ فِی الدُّنْیَا حَسَنَهً وَإِنَّهُ فِی الْآخِرَهِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ ﴿122﴾

    و ما در دنیا به او همت نیکو دادیم، و در آخرت از صالحان است.

    ثُمَّ أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّهَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ﴿123﴾

    سپس به تو وحی فرستادیم که از آئین ابراهیم، که خالی از هر گونه انحراف بود و از مشرکان نبود، پیروی کن.

    …………………………………………………………………………….

    چند نفر از ما حاضریم یه چیزی که خیلی برامون مهم و باارزشه رو رها کنیم و بریم، و اعتماد کنیم که خداوند نگهبانشه و حمایتگرشه؟

    + هدف زندگی یک فرد، نمی‌تونه بچه‌هاش باشه. و بهترین حمایتی که از بچه‌هامون می‌تونیم داشته باشیم، اینه که، بچه‌هامون رو حمایت نکنیم.

    + زمانی که حضرت ابراهیم احساس کرد که باید بره ماموریت، اون بچه رو تنها گذاشت و فقط از خدا یه درخواست کرد و گفتش: خدایا مردم رو دور این‌ها جمع کن… اینا تنها نمونن. و باور داشت.

    سوره ابراهیم:

    وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَٰذَا الْبَلَدَ آمِنًا وَاجْنُبْنِی وَبَنِیَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنَامَ ﴿٣5﴾

    و زمانی را که ابراهیم گفت: «پروردگارا! این شهر را شهر امنی قرار ده! و من و فرزندانم را از پرستش بتها دور نگاه دار!

    رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ کَثِیرًا مِنَ النَّاسِ ۖ فَمَنْ تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی ۖ وَمَنْ عَصَانِی فَإِنَّکَ غَفُورٌ رَحِیمٌ ﴿٣6﴾

    پروردگارا! آنها بسیاری از مردم را گمراه ساختند! هر کس از من پیروی کند از من است؛ و هر کس نافرمانی من کند، تو بخشنده و مهربانی!

    رَبَّنَا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُوا الصَّلَاهَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَهً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ ﴿٣٧﴾

    پروردگارا! من بعضی از فرزندانم را در سرزمین بی‌آب و علفی، در کنار خانه‌ای که حرم توست، ساکن ساختم تا نماز را برپا دارند؛ تو دلهای گروهی از مردم را متوجّه آنها ساز؛ و از ثمرات به آنها روزی ده؛ شاید آنان شکر تو را بجای آورند!

    رَبَّنَا إِنَّکَ تَعْلَمُ مَا نُخْفِی وَمَا نُعْلِنُ ۗ وَمَا یَخْفَىٰ عَلَى اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ فِی الْأَرْضِ وَلَا فِی السَّمَاءِ ﴿٣٨﴾

    پروردگارا! تو می‌دانی آنچه را ما پنهان و یا آشکار می‌کنیم؛ و چیزی در زمین و آسمان بر خدا پنهان نیست!

    الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی وَهَبَ لِی عَلَى الْکِبَرِ إِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ ۚ إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ الدُّعَاءِ ﴿٣٩﴾

    حمد خدای را که در پیری، اسماعیل و اسحاق را به من بخشید؛ مسلّماً پروردگار من، شنونده دعاست.

    رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلَاهِ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی ۚ رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ ﴿4٠﴾

    پروردگارا: مرا برپا کننده نماز قرار ده، و از فرزندانم، پروردگارا: دعای مرا بپذیر!

    رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَیَّ وَلِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسَابُ ﴿4١﴾

    بار الها، روزی که حساب به پا می‌شود بر من و والدین من و همه مؤمنان ببخشا.

    …………………………………………………………………………….

    و اینه اون تفاوت حضرت ابراهیم با خیلی از ماها:

    1- ابراهیم تسلیمه….

    2- باور داره، که خداوند حمایتش میکنه.

    ما داریم در مورد تسلیم بودن صحبت می‌کنیم… ما داریم یه پله بالاتر از هر چیز دیگه‌ای صحبت می‌کنیم.

    تسلیم بودن به این معنا که:

    من رها می‌کنم خودم رو

    من خودم رو به خداوند می‌سپارم

    و من ایمان دارم که خداوند حمایتم می‌کنه، کمکم می‌کنه.

    من تا این حد تسلیمم…

    و به این دلیله که انقدر این شخصیت توی قرآن برجست است. و خداوند هر جایی که می‌خواد از انسان کامل مثال بزنه، از حضرت ابراهیم مثال می‌زنه:

    بخشهایی از آیات سوره مریم:

    وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّهُ کَانَ صِدِّیقًا نَبِیًّا ﴿41﴾

    در این کتاب از ابراهیم یاد کن که او بسیار راستگو و پیامبر خدا بود.

    إِذْ قَالَ لِأَبِیهِ یَا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لَا یَسْمَعُ وَلَا یُبْصِرُ وَلَا یُغْنِی عَنْکَ شَیْئًا ﴿42﴾

    هنگامی که به پدرش گفت ای پدر! چرا چیزی را پرستش میکنی که نمی‏شنود و نمی‏بیند و هیچ مشکلی را از تو حل نمی‏کند؟!

    وَأَعْتَزِلُکُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَأَدْعُو رَبِّی عَسَى أَلَّا أَکُونَ بِدُعَاءِ رَبِّی شَقِیًّا ﴿48﴾

    و از شما و آنچه غیر از خدا می‏خوانید کناره گیری می‏کنم، و پروردگارم را می‏خوانم و امیدوارم دعایم در پیشگاه پروردگارم بیپاسخ نماند.

    فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَکُلًّا جَعَلْنَا نَبِیًّا ﴿49﴾

    هنگامی که از آنها و از آنچه غیر خدا می‏پرستیدند کناره گیری کرد ما اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم، و هر یک را پیامبر بزرگی قرار دادیم.

    وَوَهَبْنَا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنَا وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِیًّا ﴿50﴾

    و از رحمت خود به آنها ارزانی داشتیم و برای آنها نام نیک و مقام مقبول و برجسته قرار دادیم.

    ان شاالله که خدا کمک کنه که ما هم به این مسیر حرکت کنیم.

    …………………………………………………………………………….

    + تفاوت آدم‌ها توی همین ترس‌هاست.

    تسلیم بودن، و ایمان داشتن به این معناست که:

    من ایمان دارم که خداوند به من کمک می‌کند

    من ایمان دارم که شرایط جوری پیش میره، دست‌های خداوند جوری پیش میره و اتفاقات به شکلی پیش میاد، که من تنها نمی‌مونم… بارم روی زمین نمی‌مونه… کارم حل میشه.

    هیچ ایده‌ای ندارم، هیچ کسی رو هم نمی‌شناسم و کار و درآمدمی هم ندارم، ولی:

    میرم توی دلش

    من توکل می‌کنم به اون

    و ایمان دارم که این کار انجام میشه

    این اون چیزیه که تو باید در خودت ایجاد کنی، اگر می‌خوای توی زندگیت موفق بشی و اگر می‌خوای واقعاً پیشرفت کنی:

    ایمان و تسلیم بودن در مقابل خداوند،

    و ایمان داشتن به اینکه:

    هدایت میشیم…

    به اینکه مورد حمایت قرار می‌گیریم…

    که خداوند بینهایت دست داره که به ما کمک کنه.

    سوره عنکبوت:

    فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ وَقَالَ إِنِّی مُهَاجِرٌ إِلَى رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ﴿26﴾

    لوط به او ایمان آورد و گفت من به سوی پروردگارم هجرت می‏کنم که او عزیز و حکیم است.

    وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَجَعَلْنَا فِی ذُرِّیَّتِهِ النُّبُوَّهَ وَالْکِتَابَ وَآتَیْنَاهُ أَجْرَهُ فِی الدُّنْیَا وَإِنَّهُ فِی الْآخِرَهِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ ﴿27﴾

    و ما به او اسحق و یعقوب را بخشیدیم، و در دودمانش نبوت و کتاب آسمانی قرار دادیم، پاداش او را در دنیا دادیم و در آخرت از صالحان است.

    …………………………………………………………………………….

    خیلی باید روی خودم کار کنم که، توی هر شرایطی و توی هر موقعیتی، این تسلیم بودن رو در خودم ببینم که؛ من تسلیم پروردگار هستم.

    اونوقت:

    دیگه همیشه احساسم خوبه. چون:

    همیشه ایمان دارم که خداوند هست و خداوند داره منو حمایت می‌کنه.

    برخی از آیات سوره انعام:

    وَکَذَٰلِکَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ ﴿٧5﴾

    و این گونه فرمانروایی و مالکیّت و ربوبیّت خود را بر آسمان ها و زمین به ابراهیم نشان می دهیم تا از یقین کنندگان شود.

    إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِیفًا ۖ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ ﴿79﴾

    من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمانها و زمین را آفریده؛ من در ایمان خود خالصم؛ و از مشرکان نیستم.

    …………………………………………………………………………….

    نکته مهم اینه که:

    نشانه تسلیم بودن احساس خوبه

    نشانه ایمان احساس خوبه

    + وقتی که من تسلیم باشم، وقتی که من ایمان داشته باشم، و بدونم که خداوند خیر من رو میخواد، بدونم که خداوند من رو به مسیر درست هدایت میکنه و بدونم که خداوند من رو تنها نمیذاره:

    من حالم خوبه و احساس خوبی دارم

    من پشتم گرمه و پیش میرم

    من ناامید نمیشم…. من خسته نمی‌شم

    ترسها منو در بر نمی‌گیره… شجاع میشم

    حرکت می‌کنم و میگم: من حرکت می‌کنم، خداوند به من برکت میده.

    من ایمان دارم که کمکم می‌کنه

    من تسلیم امر پروردگارم

    حتی اگر یه اتفاقی هم بیفته میگم: حتماً خوب بوده… من تسلیم خداوند هستم و تسلیم هستم نسبت به اتفاقاتی که برام به وجود میاد.

    …………………………………………………………………………….

    در مورد این موضوع فکر کن….. در مورد حضرت ابراهیم توی قرآن مطالعه کن. خیلی بهت احساس آرامش میده. خیلی شخصیت برجسته‌ایه. خیلی متفاوته… خیلی متفاوته.

    سوره هود:

    إِنَّ إِبْرَاهِیمَ لَحَلِیمٌ أَوَّاهٌ مُنِیبٌ ﴿٧5﴾

    چرا که ابراهیم، بردبار و دلسوز و بازگشت‌کننده بود!

    فقط فکر کن به شرایطی که داشت و کارهایی که انجام داد:

    بخشهایی از سوره صافات:

    وَإِنَّ مِنْ شِیعَتِهِ لَإِبْرَاهِیمَ ﴿83﴾

    و از پیروان او ابراهیم بود.

    إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ ﴿84﴾

    به خاطر بیاور هنگامی را که با قلب سلیم به پیشگاه پروردگارش آمد.

    إِذْ قَالَ لِأَبِیهِ وَقَوْمِهِ مَاذَا تَعْبُدُونَ ﴿85﴾

    هنگامی که به پدر و قومش گفت: اینها چه چیز است که می‏پرستید؟!

    أَئِفْکًا آلِهَهً دُونَ اللَّهِ تُرِیدُونَ ﴿86﴾

    آیا غیر از خدا، به سراغ این معبودان دروغین می‏روید؟

    فَمَا ظَنُّکُمْ بِرَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿87﴾

    شما درباره پروردگار عالمیان چه گمان می‏برید؟

    فَنَظَرَ نَظْرَهً فِی النُّجُومِ ﴿88﴾

    او نگاهی به ستارگان افکند.

    فَقَالَ إِنِّی سَقِیمٌ ﴿89﴾

    و گفت من بیمارم.

    فَتَوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِرِینَ ﴿90﴾

    آنها از او روی برتافته و به او پشت کردند.

    فَرَاغَ إِلَى آلِهَتِهِمْ فَقَالَ أَلَا تَأْکُلُونَ ﴿91﴾

    مخفیانه نگاهی به معبودان آنها کرد و از روی تمسخر گفت: چرا از این غذاها نمی‏خورید؟

    مَا لَکُمْ لَا تَنْطِقُونَ ﴿92﴾

    چرا سخن نمی‏گوئید؟

    فَرَاغَ عَلَیْهِمْ ضَرْبًا بِالْیَمِینِ ﴿93﴾

    سپس ضربه‏ ای محکم با دست راست و با توجه بر پیکر آنها فرود آورد.

    فَأَقْبَلُوا إِلَیْهِ یَزِفُّونَ ﴿94﴾

    آنها با سرعت به سراغ او آمدند.

    قَالَ أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ ﴿95﴾

    او گفت: آیا چیزی را می‏پرستید که با دست خود می‏تراشید؟

    وَاللَّهُ خَلَقَکُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ ﴿96﴾

    با اینکه خداوند هم شما را آفریده و هم بتهائی را که می‏سازید!

    قَالُوا ابْنُوا لَهُ بُنْیَانًا فَأَلْقُوهُ فِی الْجَحِیمِ ﴿97﴾

    آنها گفتند بنای مرتفعی برای او بسازید، و او را در جهنمی‏از آتش ‍ بیفکنید!

    فَأَرَادُوا بِهِ کَیْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَسْفَلِینَ ﴿98﴾

    آنها طرحی برای نابودی ابراهیم ریخته بودند ولی ما آنها را پست و مغلوب ساختیم.

    وَقَالَ إِنِّی ذَاهِبٌ إِلَى رَبِّی سَیَهْدِینِ ﴿99﴾

    و گفت: من به سوی پروردگارم می‏روم او مرا هدایت خواهد کرد.

    رَبِّ هَبْ لِی مِنَ الصَّالِحِینَ ﴿100﴾

    پروردگارا! به من از صالح ببخش.

    فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِیمٍ ﴿101﴾

    ما او را به نوجوانی بردبار و پر استقامت بشارت دادیم.

    فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ قَالَ یَا بُنَیَّ إِنِّی أَرَى فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ ﴿102﴾

    هنگامی که با او به مقام سعی و کوشش رسید گفت: فرزندم من در خواب دیدم که باید تو را ذبح کنم. بنگر نظر تو چیست؟ گفت: پدرم هر چه دستور داری اجرا کن، به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت.

    فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِینِ ﴿103﴾

    هنگامی که هر دو تسلیم و آماده شدند و ابراهیم جبین او را بر خاک نهاد …

    وَنَادَیْنَاهُ أَنْ یَا إِبْرَاهِیمُ ﴿104﴾

    او را ندا دادیم که ای ابراهیم!

    قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیَا إِنَّا کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ ﴿105﴾

    آنچه را در خواب ماموریت یافتی انجام دادی، ما اینگونه نیکوکاران را جزا می‏دهیم.

    إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلَاءُ الْمُبِینُ ﴿106﴾

    این مسلما امتحان مهم و آشکاری است.

    وَفَدَیْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ ﴿107﴾

    ما ذبح عظیمی را فدای او کردیم.

    وَتَرَکْنَا عَلَیْهِ فِی الْآخِرِینَ ﴿108﴾

    و نام نیک او را در امتهای بعد باقی گذاردیم.

    سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِیمَ ﴿109﴾

    سلام بر ابراهیم باد!

    کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ ﴿110﴾

    اینگونه نیکوکاران را پاداش می‏دهیم.

    إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِینَ ﴿111﴾

    او از بندگان با ایمان ما است.

    وَبَشَّرْنَاهُ بِإِسْحَاقَ نَبِیًّا مِنَ الصَّالِحِینَ ﴿112﴾

    ما او را به اسحاق، پیامبری صالح، بشارت دادیم.

    امیدوارم که خداوند ما رو هدایت کنه و امیدوارم که ما هر روز به این قضیه فکر کنیم که تا چه حد می‌تونیم ایمانمون رو ببریم بالاتر و چون آدمهایی بودن که این کار رو کردن، پس ما هم می‌تونیم که این کار را انجام بدیم.

    و همیشه از خدا بخواه که:

    من رو حمایت و هدایت کن که ابراهیمت باشم.

    سعی کنیم خودمون رو، و قلبمون رو، و ایمان و باورمون رو نزدیک کنیم به حضرت ابراهیم.

    خدایا کمکمون کن و هدایتمون کن که مثل اون عمل کنیم…

    که ترس‌هامونو بریزیم و بریم توی دل ترس‌هامون ….

    و حرکت کنیم و ایمان داشته باشیم که الله ما رو حمایت می‌کنه.

    و هر کجا که بهش توکل کنیم، و هر کجا که ایمان داشته باشی و حرکت کنی، بارت روی زمین نمی‌مونه و کارت انجام میشه….

    اونم با بهترین شیوه و با بهترین روش… با دست‌هایی که هیچ وقت فکرش رو هم نمی‌کنی و هیچ ایده‌ای براشون نداری بهت کمک می‌کنه و واقعاً راضیت می‌کنه.

    راضی میشی از این نگاهی که به جهان داری و از این تفکری که داری و نتیجه‌ای که می‌گیری.

    در تمام ابعاد ازش نتیجه می‌گیریم.

    و وقتی توی زندگی تماماً با توکل و با ایمان پیش بری، خیلی زندگی قشنگ و آروم و بی‌دغه و بی‌نگرانی و بدون ترسی خواهی داشت.

    زندگیت پر از نعمت پر از سلامتی و پر از خوشبختی و پر از زیبایی خواهد بود.

    و میشه که همه مردم این رو تجربه کنن. فقط ما باید روی باورهامون کار کنیم…

    …………………………………………………………………………….

    در مورد حضرت ابراهیم و داستان‌های قرآنیش بیشتر بخون. روحیش رو بفهم، و ذهنیتش رو درک کن. نگاهش رو به جهان و نگاهش رو به خداوند و نگاه خداوند به اون رو ببین:

    سوره شعرا:

    وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ إِبْرَاهِیمَ ﴿6٩﴾

    و سرگذشت مهم ابراهیم را بر آنان بخوان،

    إِذْ قَالَ لِأَبِیهِ وَقَوْمِهِ مَا تَعْبُدُونَ ﴿٧٠﴾

    هنگامی که به پدرش و قومش گفت: چه چیز را می پرستید؟

    قَالُوا نَعْبُدُ أَصْنَامًا فَنَظَلُّ لَهَا عَاکِفِینَ ﴿٧١﴾

    گفتند: بت هایی را می پرستیم و همواره ملازم پرستش آنها هستیم.

    قَالَ هَلْ یَسْمَعُونَکُمْ إِذْ تَدْعُونَ ﴿٧٢﴾

    گفت: آیا هنگامی که آنها را می خوانید، سخن شما را می شنوند؟

    أَوْ یَنْفَعُونَکُمْ أَوْ یَضُرُّونَ ﴿٧٣﴾

    یا به شما سود و زیانی می رسانند؟

    قَالُوا بَلْ وَجَدْنَا آبَاءَنَا کَذَٰلِکَ یَفْعَلُونَ ﴿٧4﴾

    گفتند: نه، بلکه پدرانمان را یافتیم که به این صورت عبادت می کردند!

    قَالَ أَفَرَأَیْتُمْ مَا کُنْتُمْ تَعْبُدُونَ ﴿٧5﴾

    گفت: پس آیا می دانید که آنچه می پرستید،

    أَنْتُمْ وَآبَاؤُکُمُ الْأَقْدَمُونَ ﴿٧6﴾

    هم شما و هم پدران پیشین شما

    فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِی إِلَّا رَبَّ الْعَالَمِینَ ﴿٧٧﴾

    هم آنان قطعاً دشمن منند، جز پروردگار جهانیان

    الَّذِی خَلَقَنِی فَهُوَ یَهْدِینِ ﴿٧٨﴾

    همان کسی که مرا آفرید و هم او مرا هدایت می کند،

    وَالَّذِی هُوَ یُطْعِمُنِی وَیَسْقِینِ ﴿٧٩﴾

    و آنکه او طعامم می دهد و سیرابم می کند

    وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ ﴿٨٠﴾

    و هنگامی که بیمار می شوم، او شفایم می دهد

    وَالَّذِی یُمِیتُنِی ثُمَّ یُحْیِینِ ﴿٨١﴾

    و آنکه مرا می میراند سپس زنده ام می کند

    وَالَّذِی أَطْمَعُ أَنْ یَغْفِرَ لِی خَطِیئَتِی یَوْمَ الدِّینِ ﴿٨٢﴾

    و آنکه امید دارم روز جزا خطایم را بر من بیامرزد.

    رَبِّ هَبْ لِی حُکْمًا وَأَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ ﴿٨٣﴾

    پروردگارا! به من حکمت بخش، و مرا به شایستگان ملحق کن.

    وَاجْعَلْ لِی لِسَانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ ﴿٨4﴾

    و برای من در آیندگان نامی نیک و ستایشی والا مرتبه قرار ده،

    وَاجْعَلْنِی مِنْ وَرَثَهِ جَنَّهِ النَّعِیمِ ﴿٨5﴾

    و مرا از وارثان بهشت پرنعمت گردان،

    وَاغْفِرْ لِأَبِی إِنَّهُ کَانَ مِنَ الضَّالِّینَ ﴿٨6﴾

    و پدرم را بیامرز که او از گمراهان است.

    و ببین خدا چه جوری در موردش صحبت می‌کنه. کافیه که آیاتی که خداوند در مورد حضرت ابراهیم گفته رو بخونی تا ببینی که جنسش با بقیه آیات متفاوته:

    وَإِبْرَاهِیمَ الَّذِی وَفَّىٰ

    و ابراهیم همان که به طور کامل وفا کرد (آیه 37 سوره نجم)

    سوره صافات:

    وَإِنَّ مِنْ شِیعَتِهِ لَإِبْرَاهِیمَ ﴿٨٣﴾

    و به راستی ابراهیم از پیروان نوح بود،

    إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ ﴿٨4﴾

    هنگامی که با دلی پاک به سوی پروردگارش آمد.

    سوره ص:

    وَاذْکُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِیمَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ أُولِی الْأَیْدِی وَالْأَبْصَارِ ﴿45﴾

    و به خاطر بیاور بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب را صاحبان دستها و چشمها.

    إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَهٍ ذِکْرَى الدَّارِ ﴿46﴾

    ما آنها را با خلوص ویژه‏ ای خالص کردیم، و آن یادآوری سرای آخرت بود.

    وَإِنَّهُمْ عِنْدَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَیْنَ الْأَخْیَارِ ﴿47﴾

    و آنها نزد ما از برگزیدگان و نیکانند.

    جنسش، جنس یه عشق ناب پروردگاره انگار که درباره نزدیک‌ترین دوستش داره صحبت می‌کنه:

    بخشهایی از آیات سوره انبیاء:

    قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا یَنْفَعُکُمْ شَیْئًا وَلَا یَضُرُّکُمْ ﴿66﴾

    گفت: آیا به جای خدا چیزهایی را می‌پرستید که هیچ سود و زیانی به شما نمی رسانند؟

    أُفٍّ لَکُمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ۖ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿6٧﴾

    اُف بر شما و بر آنچه به جای خدا می پرستید؛ پس آیا نمی‌اندیشید؟

    قَالُوا حَرِّقُوهُ وَانْصُرُوا آلِهَتَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ فَاعِلِینَ ﴿6٨﴾

    گفتند: اگر می خواهید کاری انجام دهید او را بسوزانید، و معبودانتان را یاری دهید.

    قُلْنَا یَا نَارُ کُونِی بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَىٰ إِبْرَاهِیمَ ﴿6٩﴾

    گفتیم: ای آتش! برابر ابراهیم سرد و بی آسیب باش.

    وَأَرَادُوا بِهِ کَیْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَخْسَرِینَ ﴿٧٠﴾

    و بر ضد او نیرنگی سنگین به کار گرفتند پس آنان را زیانکارترین قرار دادیم.

    وَنَجَّیْنَاهُ وَلُوطًا إِلَى الْأَرْضِ الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا لِلْعَالَمِینَ ﴿٧١﴾

    و او و لوط را نجات داده و به سوی سرزمینی که در آن برای جهانیان برکت نهاده ایم، بردیم.

    وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ نَافِلَهً ۖ وَکُلًّا جَعَلْنَا صَالِحِینَ ﴿٧٢﴾

    و اسحاق و یعقوب را به عنوان عطایی افزون، به او بخشیدیم و همه را افرادی شایسته قراردادیم.

    وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاهِ وَإِیتَاءَ الزَّکَاهِ ۖ وَکَانُوا لَنَا عَابِدِینَ ﴿٧٣﴾

    و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما هدایت می کردند، و انجام دادن کارهای نیک و برپا داشتن نماز و پرداخت زکات را به آنان وحی کردیم، و آنان فقط پرستش کنندگان ما بودند.

    …………………………………………………………………………….

    و این خیلی بهت کمک می‌کنه برای اینکه راهت رو پیدا کنی برای اینکه یه جوری عمل کنی که خدا هم درباره ما هم اینجوری صحبت کنه.

    سوره ممتحنه:

    قَدْ کَانَتْ لَکُمْ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ فِی إِبْرَاهِیمَ وَالَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْکُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ کَفَرْنَا بِکُمْ وَبَدَا بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمُ الْعَدَاوَهُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِیمَ لِأَبِیهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَکَ وَمَا أَمْلِکُ لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ رَبَّنَا عَلَیْکَ تَوَکَّلْنَا وَإِلَیْکَ أَنَبْنَا وَإِلَیْکَ الْمَصِیرُ ﴿4﴾

    برای شما تاسی نیکی در زندگی ابراهیم و کسانی که با او بودند وجود داشت، هنگامی که به قوم مشرک خود گفتند: ما از شما و آنچه غیر از خدا می‏پرستید بیزاریم، ما نسبت به شما کافریم، و میان ما و شما عداوت و دشمنی همیشگی آشکار شده است، و این وضع همچنان ادامه دارد تا به خدای یگانه ایمان بیاورید، جز آن سخن ابراهیم که به پدرش وعده داد که برای تو طلب آمرزش می‏کنم، و در عین حال در برابر خداوند برای تو مالک چیزی نیستم. پروردگارا! ما بر تو توکل کرده‏ ایم، و به سوی تو بازگشتیم، و سرانجام همه به سوی تو است.

    انشاالله که هممون با صالحان محشور بشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      Maryam گفته:
      مدت عضویت: 866 روز

      سلام مهشید عزیزم

      ممنون بابت کامنت کامل و جامعی که نوشتی و نکات این جلسه رو با دقت و به زیبایی هر چه تمام‌تر، برای ما بیان کردی.

      *

      مرور چند نکته:

      تسلیم بودن به این معنا است که:

      من رها می‌کنم خودم رو

      من خودم رو به خداوند می‌سپارم

      و من ایمان دارم که خداوند حمایتم می‌کنه، کمکم می‌کنه.

      من تا این حد تسلیمم…

      تسلیم بودن، و ایمان داشتن به این معناست که:

      من ایمان دارم که خداوند به من کمک می‌کند

      من ایمان دارم که شرایط جوری پیش میره، دست‌های خداوند جوری پیش میره و اتفاقات به شکلی پیش میاد، که من تنها نمی‌مونم… بارم روی زمین نمی‌مونه… کارم حل میشه.

      نشانه تسلیم بودن احساس خوبه

      نشانه ایمان احساس خوبه

      وقتی که من تسلیم باشم، وقتی که من ایمان داشته باشم، و بدونم که خداوند خیر من رو میخواد، بدونم که خداوند من رو به مسیر درست هدایت میکنه و بدونم که خداوند من رو تنها نمیذاره:

      من حالم خوبه و احساس خوبی دارم

      من پشتم گرمه و پیش میرم

      من ناامید نمیشم…. من خسته نمی‌شم

      ترس‌ها منو در بر نمی‌گیره… شجاع میشم

      حرکت می‌کنم و میگم: من حرکت می‌کنم، خداوند به من برکت میده.

      *

      خدا رو هزار بار شکر برای هدایت شدنم به سمت این کامنت پرمحتوا و زیبا. خیلی ممنونم دوست من.

      برات آرزوی رسیدن به خیلی بیشتر از سقف تمام آرزوهات رو دارم

      و امیدوارم زندگی عاشقانه و فوق‌العاده‌ای رو تجربه کنی، بسیار سلامت باشی، آرامش و آسایش داشته باشی، عزتمند باشی، آبرومند باشی، موفق باشی، ثروتمند باشی و در رفاه کامل زندگی کنی،

      و در یک کلام، در هر دو جهان، بسیار خوشبخت ‌و سعادتمند باشی.

      با عشق و احترام فراوان، دوست تو، مریم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        مهشید گفته:
        مدت عضویت: 1687 روز

        مریم عزیز، دوست من، سلام.

        امیدوارم که خوب و شاد باشی.

        ممنون از اینکه وقت گذاشتی و کامنتم رو خوندی و بسیار خوشحال شدم از دیدن پاسخت.

        خوشحالم از اینکه برات مفید بوده و از مرور نکاتی که تکرار کرده بودی خیلی لذت بردم.

        نکاتی که نوشتی رو نشانه ای از طرف خدا در پاسخ به سوالات توی ذهنم، و گفتگویی که امروز با خدا داشتم، دونستم.

        مریم جان، دعا و آرزوهایی که آخر کامنتت نوشتی، اینقدر شیرین و سخاوتمندانه است که دفعه اول که خوندمش، مطمئن نبودم که تا پایان خط، هنوز این دعا ادامه داره…

        تک تک کلماتی که در این دعا استفاده کردی برام باارزش و دلنشین هستن.

        امیدوارم زندگی برات همینطور سخاوتمند، و در تمام ابعادش، همراه با آسانی و عزت و رضایت باشه.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    سید جواد همتی گفته:
    مدت عضویت: 1987 روز

    به نام خدا که به شدت کافیست

    به شرط ایمان و بندگی پاکی دل

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و تمام دوستان خوش قلب

    استاد من سپاسگزار شما هستم که پیغام شما بهم رسید و واقعا تا جایی که تونستم فیلم های حضرت ابراهیم و دوباره دیدم و چقدر خوشحالم از این بازی قلبم بعد دیدن این حد از ایمان توکل صبر اقدام و عمل و در نهایت توحید متشکرم سپاسگزار خداوند هستم که هدایتم کرد به سمت الگو و اسوه توحید و یکتا پرستی خیلی خوشحالم

    ابراهیم یعنی یکتا پرستی یعنی توحید عملی یعنی الگو یعنی مسیر درست برای رسیدن به دوستی با خداوند یعنی یقین یعنی پایداری یعنی صبر یعنی اعتماد به خداوند یعنی جسارت شجاعت حرکت اقدام ابراهیم یعنی احساس ارزشمندی یعنی لیاقت یعنی انسانیت یعنی انگیزه شور و شوق ابراهیم یعنی هدف یعنی نشانه بزرگی و عظمت و رحمان رخیم بودن خداوند ابراهیم یعنی سر سوزنی از قدرت خداوند ابراهیم یعنی تکامل در مسیر درست ابراهیم یعنی نشانه فراوانی ابراهیم یعنی کلکسیونی از تمام آنچه یک انسان باید برای رسیدن به توحید داشته باشد

    استاد عزیزم من شما رو تحسین میکنم که یه جایی یه روزی خواسته ای داشتید تا توحید را به ما نشان دهید و مسیرش و بارهایش را به ما عرضه کنید و خواسته شما این بود که ابراهیم باشید استاد سپاسگزارم که توانستید به سمتش حرکت کنید و هر روز بیشتر از دیروز در این مسیر موفق باشید و نتیجه بگیرید هم خودتون خوب زندگی کنید هم جهان رو جای بهتری برای زندگی دیگران کنید بهتون از صمیم قلب تبریک میگم و ازتون سپاسگزارم و خداوند رو شکر میکنم که منم در این مسیر قرار داده

    استاد وقتی داشتم بررسی میکردم و حالا فیلم هر رو میدیدم چقدر برام واضح شد که این جامعه ای که من توش قرار گرفتم چقدر شبیه به اون زمان هست من خودمو میگم واقعا چقدر به همه باج دادم چقدر همه رو تو ذهنم بزرگ کردم چقدر رو همه حساب کردم چقدر شرک ورزیدم چقدر همه چیز و همه کس رو بزرگ کردم و غافل از اینکه بازی اصلا چیز دیگه ای هست

    واقعا بعد از کمی تفکر به خودم گفتم واقعا جواد خدا باید چیکار کنه برای ما که نکرده کتاب به این با ارزشی قرآن مسیر به این درستی توحید نشانه و هدایت میخواستی به فراوانی یافت می‌شود کسی رو میخواستی که موفق شده باشد در تمام جنبه ها و ازش درس یاد بگیری و عمل کنی تا همه چیز درست بشه استاد عباس منش بدن سالم میخواستی بهت داده دیگه چیکار باید میکرده که نکرده استاد من یه نظر به این رسیدم که واقعا اینجوری که من دارم بندگی خدا و این حد از جهلی که دارم و حسابی که روی خودم روی دیگران میکنم اگر نگم از مردم بت پرست زمان حضرت ابراهیم کمتر نیست بیشترم نیست اخه دیگه خیلی بی انصافی با این همه تجهیزات بازم بی ایمانی بازم شرک بازم حساب روی چیزی غیر از خداوند واقعا کمه این حد از نگاه به دستان دیگران برای رسیدن به خواسته واقعا خنده داره

    مورد دیگه ای که واضح بود تکامل در اجرای دستورات و هدایت خداوند بود که چقدر واضح بود این قانون طلایی در همه جا کار میکنه

    مورد بعدی که درک کردم فاصله بین هدایت و عمل کردن صفر بود یعنی وحی شد بت ها رو بشکن اقدام شد عمل شد نتیجه گرفت وحی شد که به پیامبری مبعوث شدی سریع اقدام کرد به اطرافیان پیغام را رساند عمل شد نتیجه مشخص شد وحی شد باید هجرت کنی اقدام شد عمل شد نتیجه مشخص شد وحی شد باید همسر و فرزندت را ببری در بیابان رها کنی سریع اقدام شد عمل شد نتیجه مشخص شد یعنی وقتی پاکی دل باشه وقتی ایمان و اعتماد به خداوند باشه اونم کجا میان جماعت مشرک و حضور و نجواهای شیطان واقعا نداشتن شک و تردید و ایمان به هدایت خداوند و عمل کردن واقعا تحسین داره یعنی یه دفعه هم نپرسید از خدا چرا گفت میگی باید این مسیر رو بریم بریم و تمام اما بزرگ‌ترین آزمایش قربانی کردن اسماعیل بود شبی که خواب دید و وحی آمد و گفت که باید اسماعیل را قربانی کنی همان طور که در فایل هم اشاره کردید خوب خیلی سخته ولی با وجود همه سختی و کمی ترس و با وجود اینکه هر قدمی که بر میداشت شیطان هم نجواهای خودش را هر لحظه تحمیل می‌کرد اما ثابت قدم ماند و ادامه داد بازهم حرکت کرد اقدام کرد و عمل کرد و نتیجه مشخص شد

    تمام بی ایمانی و شرک من همش بهونه است چون فرقی نمیکنه که خلیل الله باشی یا نه جاهایی تو زندگی هست که صداش می‌زنی و به وضوح بهت میگه اینکار رو بکن ولی میشینی هزار بار تحلیل میکنی میدونی کی داره بهت میگه ولی به زمین و زمان شک داری یاد اون آیه ای از قرآن میوفتم که اگر آسمان را به زمین بیاری و معجزات خودت را یکی پس از دیگری نظامشان دهی بازهم ایمان نمیارن و این جمله طلایی شما ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است

    با همه این وجود من خودمو میگم اومدم اینجا و در این مسیر قرار گرفتم که هر روز ذره ای توحیدی تر باشم شعار ندهم عمل کنم ایمان داشته باشم و اقدام کنم کسی که ایمان داره نه ترسی داره و نه غمی این یعنی پاکی دل یعنی هماهنگی ذهن با روح اومدم اینجا تا خودشو پیدا کنم و چقدر شما استاد عزیزم در این زمانه ما الگو و اسوه خوبی هستید برای من امید وارم هر روز کمی بیشتر توحید ایمان عمل و ماندن در این مسیر قوانین و عمل کردن به آن و گرفتن نتیجه کمک کنم و دستی باشم از دستان خداوند تا هم خودم خوب زندگی کنم هم کمک کنم تا زمین جای بهتری برای زندگی باشه

    متشکرم و ممنونم سپاسگزارم از همگی

    براتون آرزو میکنم ثانیه به ثانیه زندگیتون پر از حضور خداوند پر از ایمان و حس خوب باشه

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    سیده گفته:
    مدت عضویت: 501 روز

    به نام خدایی که در این نزدیکیست.

    سلام دوستان عزیزم

    من امروز روی نشانه ای برای من زدم و این فایل مهم برام باز شد ، و صحبت های استاد عزیز منو یاد چندین سال گذشته انداخت

    زمانی که یه موضوع مهمی توی زندگی من پیش اومده بود که داشت من و زندگی مشترکمون رو نابود میکرد که مدت ها بود باهاش میجنگیدم که اونو درست کنم و نمی‌شد

    خیلی تلاش کردم و باز هم نمیشد

    حالا که خوب فکر میکنم و به گذشته بر میگردم می بینم احساس بد وفکرهای بدی بود که اتفاقات نا جالب برام پیش میومد .

    یه روز که دیگه واقعا خودم رو سپردم به خدا و بی خیال همه چی شدم و با خودم گفتم خدا درست می‌کنه و از ته قلبم توکل کردم بدون امید داشتن به کسی

    خدا بهم الهام کرد برو از این شهر و مهاجرت کن .

    وقتی استاد میگن خدا بهم گفت واقعا درست میگه من بارها این رو درک کردم

    شاید بعضی ها اینو درک نکردن

    ولی برای من خیلی پیش اومده و وقتی بهش عمل کردم چقدر موفق شدم و پیشرفت کردم

    بالاخره اون روز من به ندای قلبم گوش دادم و رفتم تقاضای انتقالی گرفتم که عملا در اون موقع از سال برای سازمان مابعید بود .

    ولی برای من به طور معجزه آسایی درست کرد .

    وقتی استاد مثال فامیلشون رو زدن من یاد خودم افتادم

    که خدا چطور منو هدایت کرد و بارم زمین نموند و بدون هیچ پارتی و فقط با توکل به الله توانا من تونستم انتقالی بگیرم

    و دستان خداوند برای کمک به من توی شهر غریب اومدن و کارها به شکل عالی پیش رفت وقتی من توکل کردم و نجواهای شیطانی را از خودم دور کردم.

    و

    حالا سالهای زیادی از اون وقتا گذشته و من چقدر روز به روز زندگیم بهتر و بهتر شد

    خدایا شکرت

    هزاران بار شکر

    و

    تا حالا پیش فامیل و دوستان مثال ما رو میزنم که چطور زندگیم رو نجات دادم

    و این روزها هم منتظر رخ دادن موضوع مهمی هستم که مدتی هست می‌خوام کاری جدید رو راه اندازی کنم به قول استاد با دست خالی و با ایده ی الهامی و باور کردم تمام زندگیم رو خودم خلق می کنم با کنترل ورودی های ذهنم

    امروز هم مثل اون سال‌ها باز هم کارم رو به خود خدا سپردم و دیگه از کی و کجا و چگونه رها شدم

    روی نشانه زدم و این فایل و خاطرات گذشته یادم اومد که چطوری منو نجات داد

    پس دیگه نگران گذشته و ترس از آینده ندارم

    اینو نوشتم تا رد پایی بشه برای خودم و دوستان عزیزم که باورشون رو زیاد کرده باشم

    که باور کنن خودشون میتونن با هدایت های الله مهربان خودشون زندگیشون رو خلق کنند

    دوستت دارم و امیدوارم همیشه در پناه خدای مهربان شاد و سربلند باشید و قدرت رو همیشه به قدرتمندترین فرمانروای جهان بدید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  7. -
    زهره بانو گفته:
    مدت عضویت: 2529 روز

    سلامی گرم و صمیمی خدمت خانواده ی عزیزم به خصوص پدربزرگوار این خانواد جناب استادعباسمنش?

    سومین برگ سفرنامه ی زهره ی عزیز?

    این روزها به شدت سرم شلوغه و سرگرم کسب و کار فصلی ای که برای خودم راه اندازی کردم هستم،امروز نجواهای شیطان اومده بود توی سرم و میگفت این محصولاتی که داری آماده میکنی اگه به فروش نرسه چی و این داستانها که همتون خوب میدونید این شیطان چطوری حرف میزنه.

    باگوش دادن این فایل دوباره قدرت گرفتم و شیطان درونم رو سرکوب کردم و بهش گفتم همون خدایی که منو هدایت کرد،همون خدایی که این ایده رو به ذهن من فرستاد و همون خدایی که تااین جای کار کمکم کرد تا کارمو پیش ببرم،همون خدای مهربون و روزی دهنده مشتری هایی برای خرید محصولاتم رو هم به سمت من روانه میکنه و آروم شدم و احساسم خوب شد.

    سپاسگزارم خدای من

    سپاسگزارم استادمهربانم

    سپاسگزارم خانم شایسته ی دوست داشتنی

    دوستتون دارم

    هرچی آرزوی خوبه مال شما…????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  8. -
    ندا رامی گفته:
    مدت عضویت: 3430 روز

    سلام و درود فراوان واقعا شیفته ی توصیف حضرت ابراهیم از زبان شما شدم

    چقدر زیبا میتونه باشه زندگی یه آدم هزاران هزار سال قبل ایمانی که به خدا داشته و اعتمادی که به قوانین تفییر ناپذیر خداوند داشته به نظرم هیچ آدمی نیست روی زمین که بتونه از بچه ش بگذره خداوند میدونه نقطه ضعف ما آدما چیه با همون نقطه ضعف حضرت ابراهیم رو امتحان کردو سربلند بیرون اومد درسای زیادی داره برای منه نوعی واقعا عشقش به خداوند خالص و ویژه بود توی سخت ترین آزمون خداوند سربلند بیرون اومد و برای همین هم توی قران به طور ویژه از اون یاد میشه.گاهی اینقدر درگیر زندگی میشیم و وابستگی هاش که حتی یادمون میره برای چی اومدیم و برای چی میریم.گاهی دکمه استوپ رو میزنیم نگاه میکنیم میبینیم کلی راه رو زدیم تو جاده خاکی و مجدد به مسیر درستمون برمیگردیم و این چیزی نیست جز هدایت پروردگار درست مثل هدایت دوباره ودوباره من به سایت ‌ عمل کردن به آگاهی ها.

    همسر من همیشه مقاومت داره در مقابل مهاجرت به خارج از کشور و همیشه میگه من الان که ازدواج کردم نمیتونم بی گدار به آب بزنم و ندونسته مهاجرت کنم چون نمیدونم چه اتفاقی میفته شاید از نظر یه مرد یا سرپرست خانواده این تفکر عقلانی باشه که گامهاشو سنجیده برداره اما همیشه یه چیزی ته دل من فریاد میزنه که تو قدمتو بردار برو خدا کمکت میکنه ولی به خاطر مقاومتهای ذهنی همسرم هیچ صحبتی نمیکنم و منتظر میمونم تا به این نتیجه برسه .

    من آدمی هستم توی زندگی که از روزی که از پدرم اجازه گرفتم سر کار برم و مستقل باشم یعنی از سن ۱۷ سالگی روی پای خودم بودمو هستم و حمایتی از جانب پدرو مادرم نداشتم چه مالی چه عاطفی همیشه گله مند بودم که توی سختی های زندگی منو رها کردن و کنارم نبودن الان با شنیدن این فایل و این صحبتها به خودم افتخار میکنم که پدرم باعث شد من مثل سنگ محکم باشم و از من سنگ گرانبهایی ساخت شاید اگر حمایت میکرد من اینقدر محکم و مستقل نبودم و هنینجا ازش تشکر میکنم خیلی سختی کشیدم خیلی اذیتم شدم چون پدرم شرایط مالی مساعدی نداشت اما الان خوشحالم چون سرم بالاست و به خودم افتخار میکنم .

    امیدوارم راهی که میرمو ادامه بدم و بتونیم خیلی به شخصیت حضرت ابراهیم نزدیک بشیم خیلی راه دوری در پیش داریم به قول استاد ولی منم شیفته ی ویژگی های شخصیتی این شخص شدم و دوست دارم حتی ذره ای مثل اون باشم و مثل اون فکر کنم😊👌

    امیدوارم همیشه تندرست باشین و همیشه لباتون بخنده❤️😍🌹عاشقتونم❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    نوشین تقی پور گفته:
    مدت عضویت: 1991 روز

    به نام بزرگ ترین حامی

    سلام،

    امروز روز سوم روزشمار من هست و اومدم که نظرم رو در مورد این فایل بنویسم.

    چقدر جنس این آرامش قشنگه. ایمان داشتن به حمایتگریِ یک نیروی بالاتر و آرامش داشتن چقدر قشنگه. چقدر حسش خوبه.. اینکه ایمان داشته باشی در شرایط سخت و ترسناک پیش رو، خدا کمکت میکنه. که دست هاش رو برات میفرسته، واقعا جذابه.

    این فایل سراسر “ایمان” بود. ایمان، ایمان، ایمان.

    حقیقتش من خودم الان تو بطن یک همچین موقعیتی هستم. ایمانم رو با یه سری اعمال خیلی بزرگ دارم نشون میدم. مسیر، جالب و در عین حال کمی برام ترسناکه. البته الان خیلی ترسم ریخته، اوایل و شروعش خیلی برام قدم بزرگی بود.

    انشاالله بعد از تحققش، خیلی خیلی خوشحال با چند صد لِوِل ایمان بالاتر، میام و همشو براتون تعریف میکنم تا داستان من، امید و انگیزه ای برای سایر دوستان بشه.

    توی این مسیر هر قدمی که بر میدارم، “توانستن” رو مرتعش میکنم و با هر قدم حالم بهتر میشه. من ایمانِ هیولایی رو دارم نشون میدم و با هر قدم به خدا میگم حال کردی؟ بهم افتخار کردی؟ برو منو نشون فرشته هات بده و بگو کیف میکنید از ایمان بنده م؟ جیگرتون حال میاد؟

    بعدم نشونه هاشو یکی پس از دیگری میبینم که میگه برو.. همینو برو.. داری درست میری.. هواتو دارم..

    من نسبت به خواسته م پررو ام. اره. نسبت به چیزی که از خدام میخوام پررو ام. چرا نده؟ چرا نشه؟

    من دارم بهاشو میدم! من قدم گذاشتم تو ناشناخته ها. من سمت خودمو خوب دارم انجام میدم. چرا نکُنه برام؟ برا من نکنه برا کی کنه؟ توحید عملی رو مثل بنز دارم اجرا میکنم. به هیچکس جز خودش تکیه نکردم و تنها دارم میرم جلو. فقط خودم و خودش.

    وقتی تحققش چندین و چند برابر ایمان منو قوی تر میکنه، معلومه که مشتاق برآورده کردنش برامه! مشتاق و امیدواره که من سنگی این بین نندازم تا راحت بتونه خواستمو محقق کنه. از خداشه! فقط نباید ناامیدش کنم.. زشته.. زشته کسی رو که انقدر مشتاق کمک بهته، ناامیدش کنی.. بی معرفتیه.

    آره، شدنش یه مقدار تو ذهنم بزرگه. اما نمیذارم که این حسم مانع بشه. مگه کم بودن آدمایی که به یه خواسته هایی شون رسیدن که انقدر بزرگ و دست نیافتنی بوده تو ذهنشون که خودشونم موقع تعریف کردن میگن هنوزم باورم نمیشه! مگه کم بودن؟ تازه انقدر ایمانمو بردم بالا که اونقدرم خواسته م تو ذهنم بزرگ نیست. باورتون نمیشه چه ایمان خفنی تو این راه دارم نشون میدم! حالا براتون تعریف که کنم، شاخ درمیارید!

    بله. اینجوریاس.

    من برای این خواسته به هیچ فکر و نجوایی اجازه ی ناامیدیم رو نمیدم. هیچ چیزی نمیتونه جلوی تحقق این خواسته م رو بگیره. هر فکر و نجوایی ام بخواد بیاد درجا اینجوری ام که خب که چی؟ بعد خیلی پررو و حق به جانب ده تا دلیل میارم که خودش کوچیک میشه و از رو میره.

    اره من شوخی ندارم. من فقط نشونه هاشو باور میکنم. دستمو گرفته. هوامو داره.

    من لایق ترینم برای این خواسته.

    این فایل هم ایمانم رو دوباره چند برابر بیشتر کرد :) یه نشونه ی دیگه. چقدر توش دارین میگین بارها کمکتون کرده و اصرار میکنین که به خدا جواب میده!

    الان احساس میکنم چشم یه لشگری اون بالا به منه!

    احساس میکنم خودشم یه کم نگرانه که نکنه ول کنی، نکنه بیخیال بشی، برا همین هروز از در و دیوار داره نشونه میده بهم! که نوشین برو ها! توروخدا ناامید نشی که خیلی ناراحت میشم! :))

    من غلط بکنم قربان! انقدر هم بی ادب نیستیم!

    مسیر یه مقدار ترسناکه، اما عجیب برام جذاب و هیجان انگیزه. وقتی میرم تو دل ترس هام یه انرژی خیلی زیادی میگیرم. اصلا انگار کل بدنم خنک میشه.

    درست میگید استاد، این چیزیه که خیلی ها ندارند، “ایمان داشتن به اینکه میشه” که “خدا کمکم میکنه” که “خدا حمایتم میکنه با بی نهایت دستش”.

    سختم هست. با تمام وجودم قبول میکنم که سخته. اما باحاله! قمار کردن رو این قضیه خیلییی حال میده!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      الهه سوادکوهی گفته:
      مدت عضویت: 2831 روز

      سلام نوشین جووون عزیزمممم چقدر من دوستت دارم

      منم از دیشب روزشمار رو شروع کردم و خیلی خیلی هدایتی بهش برخوردم و شروع شد

      اومدم ی سری بزنم ب فایلهای بعدی ک چشمم خورد ب این کامنتت و انقدرررررر باهاش حال کردم ک چندبار خوندمش و بعد تو دفترم نوشتمش

      انگار من بودم با قلم تو

      خیلی ب مسیری ک من الان توشم نزدیک بود. کاری ب موضوعش ندارم اما ایمانت رو بی نهایت تحسین کردم دخترررررر

      چقدر تو شیرینی و شیرین مینویسی

      رفتم تو پروفایلت و بقیه کامنتاتم خوندم چندتاشو

      چقدر دلنشین بودن

      چقدر خوب قانون رو درک کردی واقعا بهت تبریک میگم

      معلومه ک تو لایق ترینی برای رسیدن ب خواستت

      معلومه ک خدا هم دارن با فرشته هاش برای وجودت و عرضه و جسارتت کف میزنن

      معلومه ک تو باید برسی و من باید برسم و برای ما نشه برای کی بشه!؟

      عاشقتم دختر

      پیگیر کامنتاتم

      پروفایلت رفت تو علاقه مندیهام

      بدرخشی😍

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        نوشین تقی پور گفته:
        مدت عضویت: 1991 روز

        سلام الهه ی عزیزم!

        چقدر خوشحال و شاکرم که کامنتم انقدر شما رو تحت تاثیر قرار داد و حس خوبی بهت داد.

        منم هنوز خیلییی کار دارم و خیلییی راه دارم..

        اما با همه ی پستی بلندی های مسیر تلاشمو میکنم که از راه درست خارج نشم.

        هر چیزی که مینویسم الهام خدا هست و حتما خدا از طریق نوشته های من میخواسته ایمان و انگیزه ی شمارم قوی تر کنه و بگه ببین الهه! این دقیقا برای تو بود! بخون و باور کن و بهم توکل کن که من خواستم تو این زمان تو این مکان و این صفحه باشی. من خواستم چشمت به این کامنت بیفته. که بهت بگم اگر بهم ایمان داشته باشی و اگر کوتاه نیای، منم ناامیدت نمیکنم..

        الهه ی عزیزم ممنونم از لطف زیادی که به خودم داشتی و از خدا میخوام چندین برابر این مهربونی ای که نثار ادم ها میکنی و حس خوبی که بهشون میده، به خودت برگرده عزیزم..

        انشاالله که در پناه خدا خوشحال و راضی باشی.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سمانه آقاجری گفته:
      مدت عضویت: 1110 روز

      سلام به نوشین عزیزم

      چقدر با کامنت شما گریه کردم چرا که تمام حرف های دل منو زدید که خدا خواسته منو برآورده کنه ایمان منو قویتر می‌کنه

      خیلی سال هم امید داشتم هم ترس داشتم ایمان داشتم ولی این دفعه ایمان واقعی یعنی هر چی بترسی سریع آروم کنی خودتو بگی ببین من دارم سمت خودمو انجام میدم مگه نگفتی ایمان بیار به من من برات درستش میکنم ببین من دارم ایمانم نشون میدم تو هم ایمان منو قوی کن

      حرف ها برای گفتن زیاد فقط فقط فقط خودش می‌دونه که رو خودش حساب کردم و نتیجه این باورم رو بده نه تنها من بلکه به هر کسی که تو بدترین شرایط دارن بهت ایمان میارن خدا و امیدشون تویی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        نوشین تقی پور گفته:
        مدت عضویت: 1991 روز

        سمانه ی عزیزم

        سلام

        چقدر خوشحالم که تونستم در این مسیری که میرید، ذره ای بهتون دلگرمی و امید بدم.

        مسیر سخته سمانه جان، واقعا سخته.

        شما تنها نیستی و هممون به گونه ای داریم مسیر های سخت خودمون رو طی میکنیم.

        منم تو این مسیر گاهی ناامید و پر از شک میشم، اما از خدا میخوام که دوباره بهم نشونه بده، دوباره هدایتم کنه تا از مسیرم خارج نشم.

        ما لیاقت رسیدن به تمام درخواست های الهیمون رو داریم سمانه جان.

        لیاقتش رو داریم و فقط باید باور کنیم که من هم میتونم، که برای منم میشه، که هیچ خواسته ای اونقدر بزرگ نیست که محقق نشه. من از هیچ کس پایین تر نیستم و هر کس که به خواسته ی من رسیده، یک سند و مدرک و نشونه س که منم میتونم برسم..

        خدا، خیلی خیلی موارد کمی هست که شاید خواسته مون رو محقق نکنه، اونم فقط به خاطر اینکه چیز خیلی بهتری برامون در نظر گرفته. در 99 درصد مواقع فقط و فقط خودمون هستیم که جلوی تحقق اون خواسته رو میگیریم وگرنه خدا هیچ مشکلی با براورده کردن خواسته های ما نداره! وگرنه همچین قوانینی برای جهانش نمیذاشت. گفته خودتون به هرررر چی که میخواین میتونید برسید..

        اره سمانه جان..

        خودمون باید با رسیدن به خواسته هامون، برای قوی شدن ایمانمون تلاش کنیم. این چیزیه که خدا هم میخواد و کمکمونم میکنه براش..

        فقط کاشکی خودمون مانع نشیم..

        از خدا میخوام جواب ایمانت رو خیلی زود بگیری و به بهترین راه ها و مسیر ها هدایت بشی.

        ممنون ازت که باعث شدی این حرف هارو بنویسم و به خودم هم دوباره یاداوری کنم.

        در پناه خدا و زیر چتر هدایت خدا باشی.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          سمانه آقاجری گفته:
          مدت عضویت: 1110 روز

          نوشین عزیزم پیامت رو بعد از یک ماه الان دیدم

          و در حالی بودم که باز نا امیدی امید حال خوب و بد داشتم پیامتون خوندم و با گفتن این جمله تون که خدا مشکلی نداره با خواسته ما

          یاد امشب افتادم که سر نماز بغضم ترکید و گفتم گریه نکن ببین خدا خیلی دوستداره که تو به خواسته ت برسی پس بمون تلاش کن تا خدا رو خوشحال کنی چون اونم خوشحال میشه وقتی تو به خواسته ات می‌رسی.

          عزیز من نوشینم چقدر ایمان قوی توی کامنتت هست

          چقدر دوستدارم منم بتونم همچین ایمانی داشته باشم و رها باشم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    الهه سوادکوهی گفته:
    مدت عضویت: 2831 روز

    به نام خداوند هدایتگر و حمایتگرم

    سلاااااام عشق من استادِ جانم آخ که چقدر عاشقتونم من

    سلام ویژه به مریم جان عزیزم بانوی همیشه همراه و بی نظیر

    .

    روز سوم روزشمار تحول زندگی من 9 آذر ماه 1401:

    خدایا من از تو بی نهایت ممنونم که از هدایت شدگان قرارم دادی و هر روز منو در مسیر تغییر باورهام و رشد و آگاهی و عملگرایی ثابت قدم نگه میداری

    خدایا عاشقتم که متعهدانه در این مسیر موندم و فقط حمایت و هدایت توست که منو متعهد نگه میداره

    الهه عزیزم عاشقتمممم که انقدر با ایمانی و انقدر مشتاقی برای تغییر برای رشد برای پیشرفت در تمام زندگی

    خدایا شکرت که امروزم یه روز پربار و پر از سفارش و درامد و ثروت و نعمت رو سپری کردم و الان در ساعت 2 بامداد دارم مینویسم و راضیم از امروزم راضیم از مسیر عشق و علاقم راضیم ازین لحظه که با وجود خستگی جسمم روحم تازست و دارم یک لیوان چای داغ مینوشم و لذت میبرم و مینویسم

    .

    استاد این فایلهای توحیدی چی داره که اینجور آدمو مسخ خودش میکنه و اینقدر آرامش میبخشه به قلب آدم؟؟؟؟؟

    واقعا واقعا یه تفاوت گنده فرکانسی هست بین فایلهای توحیدی شما با بقیه فایلهای بی نظیرتون

    اصلا از گوش دادن بهشون سیر نمیشه آدم

    امروز این فایل اعتماد به رب رو که سفرنامه روز سومم بود چندین و چندبار پشت هم پلی کردم و گوش دادم و لذت بردم و اصلا خسته نمیشدم اصلا برام یکنواخت نمیشد و انگار وجودم تشنه دریافتش بود و همش میگفت بازم میخوام

    ابراهیم!

    چقدر شما همیشه از ایمان ابراهیم تعریف کردید و چقدر من نزدیکی و شباهت زیادی میبینم بین رفتار و عملکرد و زندگی و تصمیمات شما با ابراهیم..

    واقعا خوش بحال شما که انقدر خوب تونستید خودتون رو به الگوتون نزدیک و شبیه کنید

    تو این فایل گفتید من که خیلی راه دارم تا به ایمان ابراهیم برسم، اما استاد من الان ک چندساله شما رو میشناسم و پیگیر فایلهاتون هستم دیدم و میبینم که چقدر روز به روز توحیدی تر میشین و تصمیماتتون بر پایه توحیده… نمونش در مورد مایک پسرتون و فرستادنش ب ایران که واقعا تصمیم توحیدی و بزرگی بود! کاری ب جزئیاتش ندارم اما من ک از بیرون میبینم میگم واقعاااااااااا تحسین برانگیزی استاد

    بیشترین چیزی که میتونم از خدا بخوام که در وجودم بسازمش تسلیم بودنه

    این روزا خیلی بیشتر دارم طعم خوش تسلیم بودن رو میچشم و دارم از لذت آرامش و رهایی که در پس تسلیم بودن هست بهره میبرم..

    وقتایی ک زور نمیزنم و به خدا میسپارم و میگم خدایا من هیچی نمیدونم من هیچی نیستم تو میدونی تو بهم بگو تو راهو نشونم بده و میبینم که بعدش چه آرامشی تمام وجودمو میگیره و دیگه واقعا به هر خیری ک از خدا بهم برسه راضی و خوشحال میشم و میبینم که همیشه اینجور وقتا نتیجه به نغع من رقم میخوره

    پس چرا تسلیم نباشم؟؟؟

    چرا نخوام همه چیزو همممممممه اموراتمو از خودش هدایت بخوام

    اصلا چقدر زندگی لذت بخش تر راحت تر و آسوده تره وقتی نیاز نیست برای هر چیزی کلی بشینی فکر کنی و دو دو تا چهار تا کنی و فقط از خدا بخوای هدایتت کنه

    آخه مگه من چی میدونم با این عقل و منطق محدودم؟؟

    اصلا مگه منطق من چیه جز باورهایی ک این همه دارم سعی میکنم اصلاحشون کنم!؟

    پس چرا باید روی عقل خودم حساب کنم در حالی که اون نیروی برتر اون عقل کل در وجود من و نزدیک منه از رگ گردن بهم نزدیک تر و منتظره تا ازش بخوام و با تسلیم ازش بخوام و هدایتم کنه

    اون میدونه چی برام بهتره

    اونه که از تمام غیب از آینده و گذشته من مطلعه و میدونه خیر و شر من در چی نهفتست و اونو بهم الهام میکنه

    از خدا میخوام قلبمون رو باز کنه برای دریافت هدایتها و الهاماتش

    از خدا میخوام کمکون کنه تسلیم تر باشیم و بهش اجازه بدیم که هدایتمون کنه

    از خدا میخوام منو در مسیر مستقیم پر نعمت ثابت قدم نگه داره

    الهی آمین

    عاشقتونم استاد عزیزم عاااشقانه و آگاهااانه دوستتون دارم

    .

    با عشق

    الهه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      گلنوش علیزاده گفته:
      مدت عضویت: 1272 روز

      سلام عزیزم

      الهه جانم امروز 11 آذر سال 1401 هست و من با اینکه خیلی وقته استادو میشناسم تازه می‌خوام شروع کنم توحیدی زندگی کردن رو اینکه مدام به خودم یادآوری کنم ذهنیتهایی از قبیل اینکه خدا حواسش به من هست،تسلیم خدا باشم،ایمان به یاری اش تو همه ی زمینه های زندگی ام داشته باشم،ارامش رو با یادش به زندگی ام دعوت کنم و….

      امروز تو روز سوم این سفرنامه اتفاقی نظر شما رو خوندم .خوشحالم که همراهانی مثل شما دارم و چه قدر انرژی که داری جذابه .امیدوارم هر روز هممون به توحید و باور واقعی به خدای واحد مون نزدیک تر بشیم .

      دوستتون دارم دوست های هم فرکانسی ام 🌹😍

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        الهه سوادکوهی گفته:
        مدت عضویت: 2831 روز

        سلام گلنوش جان عزیزم

        امیدوارم در بهترین حال باشی

        ممنونم که برام نوشتی و باعث شدی در این لحظه یکبار دیگه کامنت خودم رو بخونم و با خدای خودم تجدید عهد کنم ک بیشتر و بیشتر تسلیمش باشم و اجازه بدم ک اون بهم بگه اون راهو نشونم بده و من فقط بگم چشم چشم انجامش میدم و تمام

        گلنوش جان منم مثل شما در مسیر رشد و تکامل هستم و دارم تمرین میکنم تسلیم و توحید رو

        دارم تمرین میکنم درخواست کردن و سوال پرسیدنهای مداوم از خداوند از این نیروی برتری ک از همه چیز آگاهه

        از خدا میخوام قلبمون رو باز کنه برای دریافت الهاماتش

        از خدا میخوام در این مسیر توحید و یکتاپرستی روز ب روز بهتر بشیم و ثابت قدم بمونیم

        عاشقتم☺🤗

        در پناه خدا

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: