چه موضوعی را باور کرده ای؟ - صفحه 29 (به ترتیب امتیاز)

960 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا محمد خانی گفته:
    مدت عضویت: 998 روز

    به نام خالق افرینش و دوست و حامی همیشگی

    سلام استاد عزیزم خانم شایسته دوستای شایسته خانواده ارزشسازم

    من از خالقم سپاسگزارم برای این نور امید این نور ارزشمندی که پشت کلی باورهای غلط باورهای نابودگرم پیداشون کردم

    باورهای قوی که منو رشد میده

    ربمو پیدا کردم که کمکم میکنه ستون های اشتباه که کلی بهم اسیب میزنن جلو نعمتو رشدم میگیره رها کنمو پایه های محکمی برای ثروتو سلامتی زندگی قشنگم بسازم

    باورهایی که باعث رشد جهان میشه باورهایی الهی

    مثل این که من تنها نیستم و درون الله هست و همیشه به طور جادویی زندگیمو پیش میبره واتفاقات رویایی میاره

    هم باوری واقعی هست هم بسیار کمک کننده

    اینکه زهنه ماناتوانه و من همواره تو حرفی ارزشمندی که تو میزنی جاایی و افرادی که تو میپسندی ببینم

    این یه درخواست از رب

    میدونی چقد حرفمو بقیه بیشتر قبول میکنن چقد حرفام تاثیرگزارتر شدن چقد تو رابطه احترام بیشتری دریافت میکنم قشنگ خودم احساس میکنم توی روابطم حرفای زیباتری میزنم و میشنوم و زندگیم عالیتر شده بعده این باور پس همینه ادامش میدم قویترش میکنم

    باور های قوی که منو ظعیف میکنن

    مالی وکار

    اینکه زندگی کردن سخته صبح تا شب پاشی بدویی برای یه سود کم

    توی همه خانواده ام به سختی کار کردن زور زدن و ظعیفی ما راحتنشون داده میشه

    و اینکه ما خیلی باید تلاش کنیم تا کار انجام شه تا ارزش خلق بشه

    مادرم همسرم برادرم خیلیا که میبینم یا کار شغل معین ندارند یام به سختی و زور انجام میشه

    حتی زنای خانواده هم خانه داری به زور هست

    حتی خواهریام همه یا مریض هستند دارند از کار در میرن یام با سختی وبا گریه وهزاران بهانه انجام میدن

    سلامتی

    ما بدن هامون ظعیف وبیمار هست یا نزدیک بیماری هستیم چون خانواده ژنشو داره

    من خودم از طرف خانواده هی میگفتند به خودت برس کمی فک میکنم مثل اینکه باورشون اینه ما ظعیفیم وباید همیشه به خودمون برسیم وگرنه مریض میشیم

    من چون باور قوی داشتم بدنم قویه همیشه سالم بودم همیشه بدنم پر از انرژی و خوب کار میکنه و گاهی ام اگه سرمایی چیزی میخوردم زودی و راحت خوب میشد الان همونم که دیگه به لطف عشق ربم نیس مدت هاس سرماهم نخوردم واقعا بدنم به طور جادویی عالی کار میکنه خواهر شوهرم اینا داشتن اروم بهم میگفتند مگه میشه ککسی انقد سالم باشه یه قرصم نخوره من با تمام وجود قلبم میگفتم اره من خودم و استاد و خیلیا. و برای این سلامتیه ارزشمند خداروصد هزار مرتبه شکر

    همه گی در پناه پر مهر برکت رب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  2. -
    امیرحسین روشنگر گفته:
    مدت عضویت: 1762 روز

    سلام خدارو شکر میکنم تو این خانواده هستم

    من سپاس گزار خدا هستم هم فرکانسم با این خانواده سپاس گزارم برای تحولاتی که توی زندگیم با درک قانون رخ دادن و ادامه داره معتادم به این آگاهیها و چه اعتیادی به زیبای اعتیاد به توحید موفقیت بهبود شخصیت لذت بردن از زندگی و سپاس گزاری خدای وهاب.

    تنها الگوی من شما هستید استاد و درس گرفتن از شما باعث شده نتایجم بشه مثالهای خودم برای هدفهای بالاترم استاد شما بمن یاد دادید فکر کردن رو خدارو شکر میکنم و ازتون سپاس گزارم.

    من واقعا دارم لمس میکنم این باور که پول راحت با تلاش کمتر بدست میاد همه‌چیز باوره.

    بی نهایت سبک تفکر….من چیو باور میکنم چیزی که بهم احساس خوشبختی و حرکت میده…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  3. -
    زمرد سلیمانی گفته:
    مدت عضویت: 1580 روز

    به نام خدای مهربان

    سپاس مخصوص الله فرمانروای جهانیان است

    خدایا شکرت بابت این این همه آگاهی ناب که در این فایل هست

    سلام استاد گرامی و مریم بانو.

    تمام زندگی انسان، همان باورهاییه که داره، انسان با باورهاش امید و انگیزه پیدا میکنه.

    متاسفانه باورهایی که ما داریم ناخواسته بوده، چون باورهای ما از کودکی توسط خانواده و محیط ساخته شده،

    خدا رو صد هزار مرتبه شکر که با آموزه های استاد عباسمنش عزیز، باورهای مخرب (محدودکننده ) رو شناسایی کردم و باورهای درست جایگزینش کردم اگرچه باور درست ساختن، خیلی زمان میخواد، بهترین و منطقی ترین راه باور ساختن برای هر چیزی، پیدا کردن الگوهای مناسب هست

    به لطف الله یکتا، با شرکت در دوره فوق‌العاده و بی نظیر احساس لیاقت، کشف قوانین زندگی، عشق و مودت، قانون سلامتی، توحید عملی و…. باورهای محدود زیادی شناسایی کردم و الان باورهای خوبی دارم

    در پناه الله یکتا شاد، سلامت، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  4. -
    سهیلا سلیمی گفته:
    مدت عضویت: 964 روز

    سلام براستاد عزیز مریم جانم همفرکانسیهای دوست داشتنی ام عاشقانه آرزوی بهترینها را برای همتون دارم

    استاد خیلی خوشحالمون کردید وچششممان به دیدارتون روشن شد

    استاد البته که یک سری باورها چه اشتباه وچه درستش باعث میشه کیفیت زندگیمون خوب یا بد بشه من خودم در مورد وزنم خیلی حساس بودم وخوب برای رسیدن به وزن ایده آلم مدام در حال رژیم گرفتن ورزش وپیاده روی بودم وباور کرده بودم که بابا من به مادرم بردم یا به مادر بزرگ پدریم اما اگر هم ژنتیک بود پس چرا مادر بزرگ مادریم بسیار لاغر وخوش اندامه وخاله ام همینطور پس درست نیست وهمش برمیگرده به عادات بد غذایی در افراد وخواهرم سمیه همیشه با این مسئله مقاومت داشت ومیگفت اصلا نمی فهمم شما را که میتونید رژیم بگیرید وبه من میگفت رها کن

    اما الان یک سالیه که رها کردم ودیگر رژیمی در کار نیست وورزش را فقط برای حس خوب نشاط واحترام به بدنم انجام میدم وزنم زیاد نیست وهمه میگن خیلی عالی هستی خدا را شکر

    اما چیزی که برام خیلی جالبه اینه که پدر من 82سالشونه بدنی سالم قوی همیشه فعال مشغول به کار وآدم بسیار شکرگزار

    ایشون در طول زندگی یک عدد قرص نمیخوره وشاید یک یا دوبار به دکتر اون هم با اصرار اطرافیان

    هیچ اعتقادی به بیماری وخوردن قرص ودوا نداره واگر کوچکترین احساسی مثلا سرما خوردگی داشتا باشه چند ساعتی در فضای باز حتی توی تابستان در برق آفتاب دراز میکشه یک پتو رویش میکشه وبیدار میشه که حسابی عرق کرده یعنی واقعا در برق آفتاب

    وبعد میگه خوب خوب شدم خبلی عجیبه برامون یعنی میگه اگه دردی اومد سراغتون بگید عزیزم شما مستاجرید لطفا هر چه زودتر برید بیرون با احترام

    استاد من تحسینشون میکنم

    ویک باور زیبای دیگری که داره اینه که همیشه میگه خدا هیچ وقت توی زندگیم منا در نگذاشته وهمیشه هوام را داشته ومن تحسین میکنم این باورهاشا

    استاد بازهم ممنونم انشاالله بتونیم بهترین باورها را جایگزین باورهای مخربمون کنیم

    الهی شکر ممنون ازشما دوست داشتنیها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  5. -
    یوسف علیزاده گفته:
    مدت عضویت: 1747 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان، خداوند هدایتگر من و همه دوستان به شرط باور قلبی به خودش

    درود بر شما استاد عباسمنش عزیز

    استاد جان اینکه ما چیزی و موضوعی رو بشناسیم و ازش نتیجه بگیریم برمیگرده به باوری که ما ازش داریم؛ اون تفکری که بارها و بارها بهمون گفته شده و ازش ورودی داریم. همه ما یکسری باورهایی داریم که براساس خونواده ، جامعه، منطقه جغرافیایی و… شکل گرفته، و یکسری چیزهایی رو باور کردیم، اینکه خیلی ها مثلا روی یک چیزی باور دارن و تعداد افراد موافق و هم نظر دربارش زیاده یعنی اون باور به شکل عظیم و گسترده ای بین افراد اون منطقه یا جامعه گفته شده و ورودی داده شده؛ و ما انسان هم از چیزی نتیجه میگیریم که بهش باور داشته باشیم چه خوب باشه چه بد

    قبلا خودم چنین چیزی رو نمیدونستم و مثل اکثریت مردم فکر میکردم که هرکسی تونسته به موفقیتی برسه بخاطر ژنش بوده یا توانایی خاصی داشته و همه هم مثل پدرانشون که نسل به نسل به این ها رسیده بود قبول کرده بودن ولی در واقع ما به چیزی میرسیم که قبول کرده باشیمش

    اگر مثلا کسی باور داشته باشه که بخاطر اینکه تو فلان خانواده یا کشور بدنیا اومده و نمیتونه ثروتمند بشه پس نتیجه نمیگیره، اکر کسی باور داشته باشه که تو خونوادشون از نسل های قبل مثلا مادرشون یا پدرشون فلان مشکل جسمانی رو داشتن و خودش هم مستعد دریافت اون مشکله ، نتیجه شو میبینه

    و برعکس اگر کسی باور داشته باشه که تو خونوادشون همه پزشک شدن پس من هم پزشک میشم نتیجه شو میبینه

    پس همه جیز برمیگرده به اینکه ما چه چیزی رو باور کردیم

    مثلا در مورد خودم من از بچگی این باور رو داشتم که خیلی خوشتیپ هستم و هرجا میرفتم دیگران از لباس هام و تیپم تعریف میکردن‌و این باور با من همچنان هست و خودم هم باور دارم که آدم خوش تیپی هستم و در من نهادینه شده، یا مثلا باور دارم که من آدم با اعتماد به نفسی هستم به خصوص از وقتی با شما آشنا شدم و آگاهی هام بیشتر شد احساس لیاقتمو سعی کردم بهتر کنم و به همین ترتیب اعتماد به نفسم بیشتر شد راحت نه میگم راحت تو جمع صحبت میکنم و خیلی موارد دیگه

    یا مثلا این باور رو دارم که در یادگیری مهارت ها بسیار با استعداد و باهوش هستم و سریع یاد میگیرم، یا مثلا الان به این باور رسیدم که آدم هر چیزی رو بخواد و هدف گذاری کنه و تجسم کنه و تو ذهنش بسازه میتونه در دنیای بیرون هم داشته باشه

    ولی در مورد باور فراوانی که فکر میکنم پاشنه آشیل همه مون هست باید خیلی بیشتر کار کنم ، باید به خودم بگم و یادآوری کنم مثال های فراوانی رو تا نهادینه بشه و هر روز باید روش کار کنم

    ممنونم از شما استاد عزیز خیلی دوستون دارم و دوست دارم بیام امریکا از نزدیک ببینمتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  6. -
    حسین زارع گفته:
    مدت عضویت: 1037 روز

    سلام استاد و دوستان

    فایل فوق‌العاده تاثیر گذاری هست

    بعد از یه مدت دارم این کامنت رو میزارم

    من دوره ثروت 1 و دورهای دیگه رو خرید کردم

    و

    دقیقه این فایل

    چه موضوعی را باور کرده ای؟

    برای من دوره ای 46 دقیقه ای هست

    تیر خلاص و چکیده تمام دورها برای من هست

    من دقیقا میبینم که تو کل شرایط زندگیم باورهایم منو محدود کرده و شده ترمز

    پا تا زانو توگازه ماشین روغن سوزی افتاده

    باورهای مخرب

    اهل روستایی بودن که آوازی بد نامی و درگیری دارن و خشم گین و بی اعصابن و همیشه بی فرهنگ دیده میشدن ،همیشه پذیرفته نشدن و تحقیر شدن و پس زده شدن

    باور مناسبی که باید ایاجاد کنم

    باید انسانهای موفق روستای خودم رو پیدا کنم باهاشون صحبت کنم اونا رو به خودم یادآوری کنم

    منطق بیارم که منم میتونم یکی از اعضای موفق شده این روستا یاشم

    مسئله قبلا بابت افسردگی که به لطف خدا روز به روز کم رنگ تر شده

    باور به اینکه خانوادتن مشکل اعصاب و روان داشتم و باید برم روانپزشک و قرص مصرف کنم و تا آخر عمر داستان همیشه

    خداروشکر

    به لطف خدا

    کمک خدا

    استاد عباس منش این سایت تجربه دوستان منو هدایت کرد تا باور کنم و هدایت بشم به خدایی مهربان

    شناخت خدا

    باور به خدا

    خدا هست قدرت داره آفریننده منه و میتونه توی هر زمینه ای که باورش کنم و بهش اگر ایمان داشته باشم میتونه مسئله روحی روانی منو به سلامتی برسونه خداروشکر این باور همچنان در حال رشد مثبته

    جالب اینکه ریشه تمام مسائل من در باور احساس تنهایی و احساس تنها بی هامی و بی پشت و پناه بودنه

    و جالب اینکه

    من توی 35 سال عمرم تا به اینجا اینو فهمیدم که وقتی بتوانم خدا رو باور کنم که توی هر زمینه ای میتونه به من کمک کنه

    نه ترسی برامه

    نه غم گین میشم

    عاشق این باورم

    من باور کردم که توی خانواده ای با روابط ضعیف بزرگ شدم و دقیقا شده الگو روابطم

    دقیقا توجه و باورم روی اثبات این موضوع بود

    امروزه سعی میکنم جاهایی که پذیرفته تر شدنم منطق میارم

    رشته کاریم املاک هست

    باورم درباره پول درآوردن اولا میگه

    من لایق انجام کارهای بزرگ درآوردن مبالغ بزرگ و انجام معاملات بزرگ و جوش دادن معاملات بزرگ

    چون میگه تو بی ارزشی و تو رو چه به این کارها این کار آدمهای بزرگ کسایی هست که روابط قوی دارن و خانواده دارن و ثروتمندن و بچه پولدار بودن و….

    باور کمبود مشتری

    ترس از دست دادن مشتری

    کمبود خریدار

    کمبود پول بازار و….

    و جالب اینکه در پس باورهام هنوز اینکه میگن بنگاهی کلاهبرداره هست با اینکه خودم بنگاهیم

    باید منطق و دلیل بهش نشون بدم

    احساس لیاقت و ارزشمندی که لایق داشتن پول در مبالغ عالی بالا و میلیاردی هستم

    لایق و ارزشمند و به اندازه کافی خوب هستم که معامله ها رو به سر انجام برسانم من لیاقت کارهای مهم بزرگ هستم و من با خرید خانه برای کسی خیلی کار خدا گونه ای انجام دادم

    باورم درباره شخصیتم با اینکه ظاهر زیبایی دارم و انسان خوش قلبی هستم نیت نسبتا خوبی دارم و مهربانم و نکات مثبت زیادی دارم

    باورم به اینکه من اضافی هستم

    اینکه من نفرت انگیز و همیشه بدگویی مشه پشت سرم

    خوب نیستم

    دوست داشتنی نیستم

    ضعیف هستم

    تو سری خور و خار و…هستم

    چون توی این خانواده بزرگ شدم با داشتن این همه نکات مثبت

    دقیقا میبینم نتیجه باورهای مخربم رو نصبت به خودم

    دقیقا روابطم خیلی جای کار داره

    یعنی تو روابطم باورهام رو با جزئیات دقیق تجربه می‌کنم

    باید نشانه هایی که از من تشکر مشه بابت نکات مثبتم

    بابت قلب و نیت پاکم

    بابت کارهای خوبم

    بابت انسانیتم

    بابت ظاهر زیبایی که دارم و بارها بهم گفتن که معلومه انسان خوبی هستی

    باید اینا رو بکنم ملکه ذهنم و تکرار کنم و بیاد خودم بیارم جاهایی که این نکات مثبت و واقعی درونیم به من یادآوری شده

    میخام کلی بنویسم

    خداشاهده بدون هیچ دلیلی ام بخاطر بها دادن به نجواهای ذهنی

    الان اینو هم یادم اومد و دیدم و قسم بالایی رو پاک نمیکنم

    همیشه توی صحبت‌های خودم برای اثبات قسم میخورم

    باور دارم کسی منو باور نمیکنه حرفهامو کارهامو حرفهام و کارهام بی ارزش و پوچه و خریدار نداره

    چون این رو در درون باور و احساس میکنم

    من ایمانم را نصبت به خودم از دست دادم

    و خودم رو باور ندارم

    با داشتن نکات بی نهایت مثبت

    برای مثال

    استاد توی دوره لیاقت گفتید احساس ارزشمندی من نباید به میزان کاری که انجام میدم گره بخوره

    من چون جای گاه اجتماعی و شغلیم بخاطر تضادی که پیش اومداز دست دادم و من نتوانستم درسش رو بگیرم خودم رو باختم ایمانم رو از دست دادم نا امید و غم گین رفتم تو تنهایی خودم و خلاصه فرار کردم

    و دقیقا دیدم که ارزش من به شرایط اجتماعی من بنده

    به درآمدم بنده

    به مشتری زیاد بنده

    به ماشین خارجی بنده

    به روابطم بنده

    به تایید بنده

    و با از دست دادن این ها کل باورهای قبلی آوارشدن و چون سیل با احساس سرزنش و گناه و غم بیشتر برگشتن و نا امید و گوشه گیرم کردن

    و الان درسش رو گرفتم و شروع کردم و بزودی میام و از تجربه این چالش و درسی که بهم دادمیگم

    من باید رشد کنم در رشته کاریم و خودم رو قوی تر کنم

    و نگاه میکنم میبینم این تضاد

    تیشه به ریشه کل مسائل من یعنی باور های شرک آلود من زد

    من نیاز دارم به باور به خدا

    باور به بودنش

    باور به در کنارم بودنش

    باو به این که من لایقم که کمکم کنه

    باور کنم که خدا هست و کارها در طبیعی ترین شکلش آسان راحت زیبا و فراوانه همچی

    باورکنم خدا هست لحظه به لحظه من هدایت میکنه منو دوست داره منو رها نمیکنه عاشق من حسین هست من بنده ی خوبش که توی کل عمرم رفتار مثبتم نسبتا بیشتر هست و بنده نسبتا خوبی بودم پس اونم از داشتن من خوشحاله

    ولی به اندازه باور من

    ایمانی که بهش دارم

    فاصله ای که قرارش دادم

    و قدرتی که من بهش میدم بهم کار میده

    دقیقا من باورهام داره ثانیه هامو رقم میزنه

    میبینم اینو و باید دلیل منطقی بیشتری بیارم برای ایجاد نشانه ها و باور به خوبی ها

    شاد و با ایمان باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  7. -
    مصطفی سیار گفته:
    مدت عضویت: 766 روز

    با سلام خدمت دوستان عزیز و استاد خوبم و خانوم شایسته عزیز .

    در مورد باورها که همه چیزه من توی چهار سال گذشته که مهاجرت کردم از داراب (شیراز)به تالش (گیلان) ، توی دو سال اول ،داستان باور ها و این که هر چیزی رو که بهش فکر کنی و توی اون فکر خودت رشد ایجاد کنی حتما باور شکل میگیره حتما نیاز نیست که یه باور محدود کننده از بچگی داشته باشی ، ینی چی ،یعنی این که من نادانسته شروع کردم به افکار مسموم که شمالی ها زمین همسایه رو بهت نشون میدن و زمین خودشون رو بهت میفروشن ، ادمهای ناتویی هستن و سر غیر بومیها کلاه میزارن همش باید دادگاه باشی شغل جدیدم بستنی فروشی بود و این فکر رو توی خودم رشد دادم که اینا بستنی نمیخورن و این باور رو رشد دادم تا جایی که مغازه م رو جمع کردم .

    جالب اینه که توی دوسال دوم با استاد و سایت استاد اشنا شدم و شروع کردم خوشبینانه به اطرافم نگاه کردن ، و هر شب چند تا فایل از سفر به دور امریکا رو دانلود میکردم و بارها و بارها میدیدم تحسین میکردم و به رابطا استاد با خانوم شایسته توجه میکردم و خواسته ها در وجود من شکل گرفت تا جایی که سبک حرف زدنم و صحبت کردنم تا حدودی شبیه به استاد شده .

    یه جایی به خودم اومدم دیدم اقا مردم شمال چقد انسانهای شریفی هستن چقد صمیمیت توی وجودشون هست چقد توی شرایط به من که بومی نیستم کمک میکنن بعد یه جا نشستم و فکر کردم گفتم، چی شد !!!!این مردم که همون مردم هستن شهر هم که همونه من هم که همون ادم هستم چرا حواشی اطراف من اینقدر تغییر کرده بعد فهمیدم من با دیدن فایل ها و توجه به سبک استاد باورهام تغییر کرده و برای همین هم هست که شرایط اطراف من هم تغییر کرده خواسته هام بزرگ شده عاشق طبیعت شدم و همون جور که استاد توی روانشناسی ثروت میگن به هر چیزی که توجه کنی از اساس همون توی زندگیت اتفاق میوفته، یه جوری شد که هر روز صبح با همسرم میرم توی جنگل و یه ساعت پیاده روی میکنم و 10 کیلومتر راه میرم وزنم 20 کیلو کم شده کل زندگیم شده صحبت در مورد خواسته ها .

    من همیشه میگفتم طبیعت و جنگل رو توی گیلان باید ببینی و مازندران جنگل نداره با وجود این که مازندران هم زیاد میرفتم اما نمیدیدم ، سه ماه پیش یهو چشمم به جنگل های چالوس و بقیه جاهای مازندران باز شد گفتم عه چی شد پسر این اگه جنگل نیست پس چیه چرا تو نمیدیدی انگار خداوند یه پرده از جلو چشمام برداشت .

    یه ماه پیش با یه گروه کوهنوردی، کاملا اتفاقی اشنا شدم که تقریبا هر هفته برنامه میزارن و زنگ میزنن بمن و اسرار که باید حتما باهاشون برم ،اینجاست که استاد میگن به هر چیزی که توجه کنی لاجرم به سمتت میاد حالا خوب یا بد فرقی نداره پس باورهای فراوانی رو باید توی خودمون رشد بدیم ، همین جمعه رفتیم قله با گروه ماهیچه پای همسرم گرفت بخاطر پیاده روی طولانی دو روز پیش دوباره برنامه تمرینی گذاشتن و به همسرم زنگ زدن گفته بود نمیایم و به من زنگ زد گفتم بخاطر وضعیت جسمانی تو اگه نریم بهتره ، مدیر گروه بخودم زنگ زد و من نتونستم بگم نمیام و دیروز رفتیم تمرین توی یه قله ی کوچیک اینجا بود که لاجرم هدایت شدیم به اون چیزی که بهش توجه میکردیم حتی اگه خودت نخوای ،

    در مورد این که چه باوری هست که دلیل علمی هم نداره که منبع موثقی برای اثباتش نیست اما بهت کمک میکنه یا نه تو بهش توجه میکنی یا نمیکنی !

    من توی این 4،5 سالی که اومدم شمال زیاد شنیدم که شیرازیها ادم های بسیار خوب و با محبت و خونگرمی هستن ، که اتفاقا همه یه دوست شیرازی خوب داشتن و اصلا خلاف اون رو نشنیدم که این موضوع به بهتر شدن شخصیت من خیلی خیلی کمک کرده که به خودم اجازه ندم بر خلاف باوری که نسبت به شیرازیها هست عمل کنم و هر روز به انسان بهتری تبدیل شدم چون سالهای زیادی هست که میشنوم و میدونم نظر مردم کشور در مورد استان فارس چیه و توی این چند سال اخر که کامل از شیراز مهاجرت کردم هر جایی که میگم شیرازی هستم این حرف های خوب رو میشنوم .

    و اما یه باور دیگه هست که اصلا بمن کمک نمیکنه و من اصلا با وجود این که شنیدم اما باورش نکردم اونم این که شیرازی ها خسته و تنبل هستن چون فقط توی شمال و توی این 5 سال شنیدم و اصلا نخواستم قبول کنم هر جا هم میشنوم میگم نه این واقعیت نداره و من حتی یه نفر رو نمیشناسم که بگم اره یه الگوی تنبل و خسته میشناسم پس حرف شما درسته و این باور مردم روی من هیچ تاثیری نذاشته اتفاقا میگم توی هر کاری که شما انتخاب کنی بیا رقابت کنیم ببینیم که کی تنبله و خسته میشه ، بهیچ وجه نخواستم قبول کنم چون اصلا بمن کمکی نمیکنه و باعث پس رفت و درجا زدن من میشه .

    یه باور هم هست کا برا خودم اصل قرار دادم و بهم خیلی کمک کرده .

    هدف ، تلاش ، پشتکار .

    همیشه این سه اصل رو برا خودم داشتم و توی شروع کارم همیشه گفتم خدایا با توکل بر تو شروع میکنم و چون هدف دارم و براش تلاش میکنم و هر جا خواستم کم بیارم از پشتکار استفاده کردم باعث رشد و ترقی من شده تا جایی که من توی هیچ جنبه ای هیچ ربطی به ادم قبلی که 14 سال پیش بودم ندارم حتی خواسته هام هیچ ربطی به قبلم نداره اون موقع هدف و ارزوم این بود که از کارگری در بیام و راننده نیسان بشم اما الان با رعایت قانون تکامل توی تدارک مهاجرت هستم چون یک بار هم با ایمان به خدا مهاجرت کردم و کاملا موفق بودم و به قول استاد توی سابقه و بیوگرافیم هست میدونم با ایمان به خدا و ساختن باورهای درست در جهت خلق خواسته لاجرم به اون هدایت میشویم . این در حالیه که خانواده من همگی هنوز توی همون شرایط قبلی که سالها بودن هستن و هیچ تغییری نکردن حتی یه مسافرت هم نمیتونن برن و من اصلا هیچ اماری نمیتونم از مسافرت رفتنم در بیارم از بس زیاد بوده …

    از استاد عزیزم سپاسگذاری میکنم که این فایل بسیار ارزشمند رو توی سایت گذاشتن انشالا من هم بتونم مثل استادم پیشرفت کنم و بتونیم دنباله رو موفقیت های استاد باشیم همه مون توی اون کاری که بهش علاقه داریم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  8. -
    الهام رمضانپور گفته:
    مدت عضویت: 1415 روز

    بنام خداوند بخشنده

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان عزیز و مهربام و تمام دوستان با ایمان

    من سارا رضایی هستم 11 ساله و از همین که میتونم کامنت بنویسم و ارتباط داشته باشم خدا را شکر میکنماستاد این فایل خیلی زیبا بود و من خیلی به این فایل به طرز شگفت انگیزی هدایت شدم چون من اون روز دقیقاً من جمعه اومدم داخل سایت و دیدم که این روشو که خوندم دیدم فایل جدید نوشته بعد وقتی متن و موضوع فایل رو دیدم واقعاً شگفت زده شدم و خدا را شکر کردم حتی به مامانمم یعنی الهام . حالا توضیح بدم که چه اتفاقی افتاد که انقدر شگفت زده شدم من اون روز رفته بودیم خونه پدربزرگ و مادربزرگم و با پسر عموهام داشتیم یه فیلم ترسناک داخل یوتیوب نگاه می‌کردیم فیلم واقعاً ترسناک بود این فیلم حالا داخل یوتیوب می‌گفتم واقعیه ولی خب فیک بود در اصلولی خب من خیلی حس کنجکاوی داشتم و خواستم برم که در مورد این سایت تحقیق کنم بعد از اینکه تحقیق کردم یک سری چیزها رو باور کردم که خیلی به ضرر من بود چون یک سری خواننده‌ها داخلش هستند که من خیلی خواننده‌ها رو دوست داشتم یه سری کسایی بودن که من دوستشون داشتمخب من ولی خیلی تعجب کردم و خیلی ناراحت شدم و واقعاً باور غلطی بود واقعاًم نباید داخل من شکل می‌گرفت ولی یعنی داشتم با خودم می‌گفتم سارا ای کاش این فیلمو نمی‌دیدی ای کاش ای کاش واقعاولی بعد وقتی برگشتم خونه با مامانم صحبت کردم گفتم مامان الهام من واقعاً ترسیدم از این فیلمه و واقعاً داره روم تاثیر می‌ذاره نمی‌خوام اینطوری بمونم این باور غلطو نمی‌خوامبعد حالا با مامانم انقدر صحبت کردم حتی رفتیم داخل نشانم هدایت کن یک فیلمی واسه ما اومد که واقعاً ما رو به یعنی واقعاً نشانه ما بوده هدف ما بود انگار اون فیلمو دیدیم در موردش صحبت کردیم دوتایی و خیلی عالی بودبعد من گفتم که پس این ندای من بود این ندای من بود که این فیلم رو ببینم اصلاً باید می‌دیدم چون من حتی یه سری ترس‌های دیگه هم داشتم از قبل واسه چیزای خیلی مزخرف ولی ولی خب وقتی با مامانم صحبت کردم یه فایل گوش کردیم امروز دوبارهامروز این فایل جدید جدیدتونو گوش کردم و واقعاً رو خودم تاثیرات خوبی گذاشتم چون الان شدت بسیار زیادی از اون ترس‌های همه ترس‌های من کم شد به خاطر اون به خاطر اون صحبته به خاطر اون فایله و اصلی‌ترینش به خاطر اون فیلم ترسناک استاد من ی باور محدود کننده ای دارم که واقعا اذیتم میکنه من ی مکانی میرفتم که اونجا اعتماد بنفسم خیلی پایین اومد اونجا من نمش فکر میکردم همه من رو مسخره میکنن و درواقع چون باور داشتم اتفاق افتاد به قول شما که جهان به باور هام گوش کرد و واقعا مسخره شدم ولی داخل مدرسه من تصمیم گرفتم و گفتم که سارا تو میتونی و خیلی بهتر از قبل شدمچه در ندرسه چه هرجای دیگه ای حلا یچی بگم معمولا پدر بزرگ ها میگن شما ها باید دکتر شین چون ‌پول توی همین کاره ولی من گوش نکردم من گفتم من باید برم دنبال علاقه خودم و خدا وند در ها رو با استفاده از کلید ها برای من باز کرد و من الان یک بسکتبالیت هستم و کلاس برنامه نویسی هم میرم چون اینها علاقه من هستن و من از این جلسه درسای بزرگی گرفتم خدایا ازت ممنونم که همیشه همراهم هستی

    وَیَنصُرَکَ اللَّهُ نَصرًا عَزیزًا

    و خداوند تو را به یک پیروزی شکست‌ناپذیر یاری نماید!

    لِیَجزِیَ اللَّهُ کُلَّ نَفسٍ ما کَسَبَت ۚ إِنَّ اللَّهَ سَریعُ الحِسابِ

    تا خداوند هر کس را نسبت به دستاوردش جزا دهد. بدانید خدا به سرعت به حساب‌ها رسیدگی می‌کند

    استاد عزیز و مریم جون و تمام دوستان عزیزم امیدوارم همه ما در مهر پروردگار رونق پیدا کنیم

    امید دارم که خداوند حافظ همه ما است

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  9. -
    یلدا گفته:
    مدت عضویت: 417 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام استاد عزیز

    درس هایی که من از این فایل یاد گرفتم، این بود که هر باور محدود کننده ای را نپذیرم. اگر من به خداوند ایمان داشته باشم با قدرت تمام خواسته هایم را بزرگ کنم و باور کنم که بهش میرسم، خودم رو در قله موفقیت ببینم .و باورهای قدرتمند کننده رو در خودم تقویت کنم.خداوند به یاری من می آید و مسیر را برایم هموار میکند تا به خواسته هایم برسم.

    یک باور قدرتمند کننده که من در خودم ایجاد کردم این بود که شما بارها گفتید خودتون خالق زندگی خودتون هستید و ذهن من بدون کمترین مقاومت پذیرفت و سعی کردم در عمل انجام بدم مواقعی بوده که خواب ناجالب دیدم یا در جمع هایی بودم که باورهای محدود کننده داشتن من هیچ کدوم رو نپذیرفتم و به خودم همیشه یادآوری میکنم که من خودم خالق زندگی خودم هستم و اگه شرایط به گونه ای بوده که نگرانی داشتم سریع به خودم اومدم و آگاهانه احساسم رو خوب نگه داشتم و دیدم که در ادامه همه چی خوب پیش رفته ، وهمین باور چقدر ایمان و اعتماد به نفسم رو بیشتر کرده ،با دانش به این موضوع که من خالق زندگیم هستم.آگاهانه زندگی کنم.

    استاد به خاطر این فایل ارزشمند از شما سپاسگزارم

    استاد شما بهترینید

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      احسان شهرکی گفته:
      مدت عضویت: 875 روز

      بنام خدا

      سلام یلدای عزیز دوست با ایمان من

      سپاسگزار ازت و تحسین میکنم شما بابت کامنتی ک گزاشتی

      این رد پاها کاملا ادم رو سوق میدن ب اون جاده سرسبزه ک سوت زنان طی خواهی کرد

      کامنت بینظیری گزاشتی

      با این ک یک هفته عضو سایت هستی چقد واضح درک کردی ک

      خودمون خالق شرایط خودمون هستیم

      دقیقا همینه و این عدالت خداوند ک هر کسی خالق شرایط خودش باشه

      و ب اندازه سر سوزنی ب کسی ظلمی نخواهد شد

      شما ب مراتب بهتر از روزهای اولیه من هستید

      فقط با همین تعهد ادامه بده

      شک نکن میشه

      با تغییر باور همه چی ممکن خواهد شد

      در اخر امسال با اشتیاق منتظر نتایجت خواهم بود

      تو بی نظیری یلدای عزیز

      در پناه الله باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    هاشم داداشی گفته:
    مدت عضویت: 1386 روز

    به نام خداوند بخشنده هدایتگرم

    عرض سلام و احترام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون و دوستان هم فرکانسم

    از باور قدرتمند کننده ای که در خود بوجود آوردم میگم پدر بزرگ من 153 سال عمر کرد و همیشه سالم و سرحال بود با اینکه چند سال آخر عمرش نابینا بود ولی بدنی کاملا سالم و بدور از هر دارویی بود کل سیستم بدنش در بهترین شکل ممکن قرار داشت من یادمه حتی یک قرص هم در طول عمرش مصرف نکرده بود در سن 70 سالگی ازدواج می‌کنه خودش بهم تعریف میکرد که من هشت پادشاه دیدم یک رهبر و یک ریس جمهور در سال 63 مثل اینکه شمعی رو خاموش کنی دیده از جهان فرو بست و به دیار حق شتافت دندان‌هایی که تازه در آورده بود و من دیدم عمر پدر بزرگم و سلامتی که داشت برای من یک باور بسیار قدرتمندی شده که من با این باور دارم زندگی میکنم وقتی من به این باور رسیدم و دنبال بهبودی و سلامتی خودم بودم هدایت شدم به این سایت زیبا و اولین دوره‌ای که خرید کردم دوره قانون سلامتی بود و به جرعت میتونم بگم این باور من بود که منو هدایت کرد خداوند در زمان مناسب که بتونم دوره قانون سلامتی رو تو همون اوایل خرید کنم و چنان تمرکزی روی قانون سلامتی کار کردم که به دوماه نکشید من پانزده کیلو وزن کم کردم و دو سایز کوچکتر شدم یعنی از xl به M سایز کم کردم و الان با عشق حالا تا 70% من از قانون استفاده میکنم بدنی بسیار زیبا و اندامی عالی برای خودم ساختم و در سلامت کامل هستم طوری که چند روز پیش یه نفر اومد مغازم و گفت تست قند خون و فشار براتون رایگان بگیرم منم گفتم ایرادی ندارد و وقتی تست قند خونم و گرفت گفت ناشتا هستین ساعت نه شب گفتم من میان وعده‌ها رو حذف کردم خیلی عالی بود و من خودمو تحسین کردم اینا همش برمیگرده به اون باوری که تو خودم ساختم الان که دارم کامنت مینویسم بدنی بسیار آماده دارم طوری که هزار متر شنا رو تو چهل دقیقه میرم من 50 سالمه به خودم میگم و هر کی ازم می پرسه من 28 ساله هستم و چقدر این باور کمکم کرد و هدایت شدم به مسیر درست

    و اما باور های محدود کننده که در رابطه با ثروت تو ضمیر ناخودآگاه ام جا خوش کرده یه جهادی اکبر میطلبه برای غلبه به این باورهای کهنه و قدیمی که راهنمایی جز دوره روانشناسی ثروت یک چیز دیگه ای نیست و از خداوند خواستم اینه که در زمان مناسبش در مسیر دریافتش قرار بگیرم منی که خواستم رسیدن به استقلال مال هست بهترین گزینه برای ساختن باورهای قدرتمند کننده در رابطه با ثروت هست از از لحاظ سلامتی ،روابط ، در بهترین حالت هستم و فقط از لحاظ مالی هنوز اتفاقی تو زندگیم رخ نداده اون چیزی که من دوست دارم باشه نیست خیلی از قبل بهتر هستم ولی باز خییییییییلی جای رشد دارم و خیلی رو تغییر شخصیت ام باید کار کنم باورهای محدود کننده که تو کسب و کارم داشتم این بود که من هر کاری رو را مینداختم اولش خیلی خوب رشد میکرد ولی با ورودیهای نامناسب که به ذهنم میومد همه چیز خراب میشد مثلا یادمه جنس که به مشتریان میدادم همش دلهره این و داشتم که چک برگشت میخوره این نمیتونه پاس کنه و خیلی چیزهای دیگه و درست همون اتفاق می‌افتاد و طوری شد وقتی دیدم من نمیتونم ذهنمو کنترل کنم به طور کل کار پخشمو بیخیال شدم یعنی صورت مسئله رو پاک کردم عوض اینکه بیام ایراد کارمو پیدا کنم و بهبودش بدم کلا بیخیال کارم شدم و تا زمانی که من اون باورام و درست نکنم و قدرتمندش نکنم دست به هر کاری بزنم اشتباه و باید اول تغییر تو ذیدگاهم و شخصیتم ایجاد کنم بعد راها و ایده ها بهم گفته خواهد شد به امید روزهای بهتر که بیام کامنتم و بنویسم و فیلم پیشرفتم و به استادم بفرستم که من تونستم و موفق شدم استاد عزیزم عاشقانه دوستون دارم دوستان مهربانم بهترینها رو براتون از درگاه خداوند متعال خواهانم چون لایق بهترین‌ها هستید هر کجا که هستید در پناه الله یکتا شاد و پیروز و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: