چه موضوعی را باور کرده ای؟ - صفحه 27 (به ترتیب امتیاز)

960 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سیما کشاورز گفته:
    مدت عضویت: 1376 روز

    سلام به استاد عزیزم و سر کار خانم شایسته عزیزم و سلام به همه‌ی دوستان عزیزم

    استاد عزیزم به نظر من باور قدرتمند کننده شبیه به یک درخت تنومند هست که ریشه های بسیار بسیار محکمی داره که هیچ باد و طوفانی نمیتونه اون رو از جا دربیاره

    شاید در مواقع خیلیییی وحشتناک کمی دچار آسیب بشه اما بازم تنومند باقی میمونه

    من همیشه باورم به این هست که تناسب اندامم تحت هیچ شرایطی بهم نمی‌خورد،با توجه به اینکه دو تا زایمان داشتم هرگررز مشکلی نداشتم

    حتی من رژیم غذایی هم ندارم اما باز هم تناسب اندامم حفظ شده

    هر چقدر هم در مدار ناخواسته ایی قرار بگیرم بازم اون باور اونقدر قوی هست که به قوه ی خودش باقی میمونه

    اماااا

    در مورد ثروت تقریبا میشه گفت باور مخرب زیاد دارم و از همه بدتر هم این هست که پول به سختی به دست میاد

    و انگار که بدجور رو این موضوع قفلی زدم

    اما این فایل درسهای خوبی و نکته های آموزنده ایی بهم داد که انشاالله بتونم ازش نهایت استفاده در مسیر خواسته هایم ببرم

    چقدر که از کامنت دوستان عزیزم درس گرفتم

    ممنون از همه ی شما بزرگواران

    انشاالله که در پناه الله یکتا، شاد، سالم و ثروتمند باشید

    دوستدار شما :سیما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  2. -
    محمد حسین تجلی گفته:
    مدت عضویت: 2244 روز

    باور یک فکری هست که میلیارد ها بار تکرار میشه ، نه اینکه یک بار فکر کرده باشی ، نه یه یقین هستش. باور یک فکر نیست ، باور یک‌ اطمینان قلبیه که … این است و جز این نیست. به این میگیم باور.

    حتی اگر من یه باوری داشته باشم که ، مبنای علمی نداشته باشه … ولی من باور کردم و قدرتمند کننده است ، داره بهم کمک می کنه ، چه اشکالی داره ، اجازه می دهم این باور قدرتمند کننده در وجودم بمونه.

    اگر من باور داشته باشم ، که از کودکی تو یک زمینه ای مورد رحمت خدا قرار گرفتم ، مثلاً استعداد فوق العاده‌ای دارم در مورد فلان چیز … احتمالاً در اون زمینه بیشتر روی خودم سرمایه‌گذاری می کنم و بیشتر حرکت می کنم.

    ببین چه باوری رو‌ داری که به شما کمک کنه ، احساس کنی من یه برتریِ ذاتی ای نسبت به بقیه دارم ؟

    ببین چه باورهایی رو داری که بهت بگه که من این استعداد رو دارم برای پیشرفت و بعد بری سراغش …

    اگر شما یه هدفی داشته باشی… و باورهای مناسبی برای اون هدف داری… خیلی کارت راحته برای پیشرفت.

    استاد هم از همین روش استفاده کرده برای پیشرفت ، میگه وقتی که من اومدم در مسیر تدریس قوانین و سمینار برگزار کردن ، این باور رو ساختم، که من ساخته شدم برای تأثیر گذاری روی آدم ها … من آدم خیلی تاثیر گذاری ام.

    وقتی شروع می کنی به ساختن یه باور جدید ، یه سری نتایج توی همون زمینه می گیری ، بعد این نتایج کمک می کنه که هی انگیزه بگیری برای انجام اون کار ، چون نتایج داره بهت ثابت می کنه که آره تو ساخته شدی برای این کار …

    استاد میگه من در تمام حوزه هایی که بهتر و بهتر شدم ، اومدم خودم این باور رو ساختم که من اصلاً استعداد دارم برای این کار… کاری هم ندارم اگه کسی هم بیاد بگه نه تو فقط فکر می کنی که استعداد داری ، تو هیچ استعدادی نداری !! میگم اشکالی نداره ، بگذار من فکر کنم که در این زمینه استعداد دارم ، چون این فکر کردنه داره به من کمک می کنه ، چه اشکالی داره:)

    باید منِ محمد حسین تجلی هم مثل استاد اینطور ذهنم رو تربیت کنم که :

    من وقتی می خواهم یه چیزی رو بشنوم ط اصلا به این فکر نمی کنم اون طرف کیه؟! و چی میگه؟!

    به این فکر می کنم که این جمله ، این باور ، که داره در ذهن من میاد داره به من کمک می کنه ؟؟ یا داره به من ضربه میزنه ؟؟

    اگه کمک می کنه می گیرمش ، اگه ضربه میزنه رهایش می کنم.

    به همین دلیل اگه آدم باهوشی باشم ، حواسم هست که چه چیزهایی رو دارم می شنوم ، هرگز پیش طالع بین و فالگیر و … نمیرم ، منظورم هر کسی هست که می خواهد یه آینده‌ای غیر قابل تغییر رو به اسم سرنوشت!! به من تحمیل کنه …

    بیام ، بیینم در موضوعات مالی چه باورهایی رو دارم که ترس رو در من ایجاد می کنه؟

    بیام بهشون حمله کنم ، مثال هایی رو پیدا کنم که مخالف اون ترس و باور محدود کننده باشه و به این شکل باور های قدرتمند کننده رو درونم ایجاد کنم … و اونوقت می بینم… می بینم که داره شرایط مالی من تغییر می کنه و وضعیت مالی نا به سامانم ، ربطی به عوامل بیرونی نداشته و نداره ، فقط باورهای محدود کننده‌ی من بوده که جلوی رشد مالی من رو می گرفته ، نقطه سر خط.

    امیدوارم این صحبت ها کمک کنه … که قوی تر بشم ، کمک کنه که خدا رو باور کنم ، کمک کنه که توانایی ای که خدا بهم داده رو باور کنم

    این یه باور قدرتمند کننده است که همه چیز دست خودمه … من دارم زندگیم رو خلق می کنم ، هر چیزی رو که بخواهم می توانم به وجود بیارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  3. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1259 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    اگر باوری به پیشرفت ما کمک کند :

    حتی اگر عامل بیرونی مثل ماه تولد باشد و باعث می شود به ما در دستیابی به اهداف کمک کند چون این باور در خدمت پیشرفت ما و باور قدرتمند کننده ای است باید آن را بپذیریم

    اغلب ما باورهای محدود کننده داریم و بسیار کم پیش می آید باورهایی داشته باشیم که به سلامتی و روابط و…ما کمک کند بیشتر آنها باورهایی است که به ما اثبات می کند چون ارث سرمایه اولیه پارتی و.. نداریم به موفقیت دست نمی یابیم و داشتن چنین باورهایی به ضرر ما و باورهای درستی نیست و بر علیه ما کار می کند.

    برخی باورهای اشتباه داشته اما به نفع آنها عمل می کند اگر کسی چنین باوری دارد باور او را خراب نکنیم و باور اشتباهی به او ندهیم همه ی ما با باورهای نادرست احاطه شده ایم.

    در مورد سلامتی باورهای بسیار مخربی داریم بسیار کم پیش می آید باورهای درست و مناسب داشته باشیم هر آن چیزی که با تمام وجود باور می کنیم اتفاق خواهد افتاد. باورها بارها و بارها تکرار شده و تبدیل به :

    یقیین می شود باور اطمینان قلبی در مورد موضوع است.

    حتی اگر باور خوبی داشته که حقیقت ندارد اما به ما کمک و برای رسیدن به اهداف جوابگو خواهد بود آن را بپذیریم و سعی در تغییرش نداشته باشیم

    زمانی که انگیزه با باورهای مناسب داشته باشیم به تمام اهداف خود دست می یابیم.

    اگر باور داشته باشیم که خداوند استعداد ذاتی در زمینه ای به ما بخشیده است:

    مشخصا بر روی آن سرمایه گذاری بیشتری می کنیم.

    برای رسیدن به هر هدفی :

    اگر باورهای مناسبی داشته باشیم به راحتی پیشرفت می کنیم .

    چیزی را که می پذیریم:

    برای ما رخ خواهد داد ربطی به درست یا غلط بودن آن ندارد.

    باورهای نامناسب باعث می شود :

    قبول کنیم که هیچ گاه به نتیجه دست نخواهیم یافت

    به باورهای محدود کننده ی خود شک کنیم.چرا باید چنین چیزی را بپذیریم؟

    بررسی کنیم و ببینیم چه باورهایی به ما ضربه می زند؟

    وقتی شروع به تغییر باورهای خود می کنیم جهان نشانه هایی را به ما نشان می دهد و خداوند اتفاقاتی را رقم می زند که این تغییر را تایید می کند

    بنابراین:

    باورهای مناسب را در ذهن خود ایجاد کنیم که کمک کند حرکت کنیم.

    اگر باورهای نامناسب داشته باشیم پیش از شروع شکست خورده هستیم

    هر حرف و جمله ای که می شنویم مهم نیست چه کسی می گوید :

    بررسی کنیم که به ما کمک می کند یا ضربه زننده است؟

    اگر به ما کمک میکند آن را بپذیریم.

    هر چیزی که به ما بگوید:

    در این زمینه خوب عمل می کنی

    اما در سایر زمینه ها عملکرد خوبی نداری

    ذهن ما نکات مثبت را نمی پذیرد اما مشکلات و نقاط ضعف ما را می پذیرد.

    بنابراین مراقب شنیده های خود باشیم

    هرگز نزد ستاره شناس فالگیر… نرویم:

    خودمان را خالق زندگی خود بدانیم بررسی کنیم در مورد موضوعات مختلف چه باورهایی داریم؟

    چه باورهایی را پذیرفتیم که به ما ضربه زده آنها را نپذیریم.

    ببینیم چه باورهایی در ما احساس ترس ایجاد می کند:

    الگوهای متضاد با آن را پیدا کنیم

    به هر آن چیزی که می شنویم فکر کنیم:

    اگر به ما ضربه می زند آن را فراموش کنیم و باورهای مناسب را در ذهن خود ایجاد کنیم.

    آگاهانه تصمیم بگیریم:

    حرف هر کسی را نشنویم

    هر چیزی را باور نکنیم

    هر چیزی که به ما احساس ترس نگرانی و ضعف می دهد باور محدود کننده است.

    هر آن چیزی که باور می کنیم در زندگی ما اتفاق می افتد.

    همه ی جهان به افکار و باورهای ما واکنش نشان می دهد.

    همه چیز در دستان ما است افکار ما اتفاقات زندگی ما را رقم می زند

    وقتی به خواسته و هدف خود فکر می کنیم و باورهای مناسب داریم به سمت آن هدایت می شویم

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  4. -
    علی شهناز گفته:
    مدت عضویت: 1172 روز

    بنام رب بسیار بخشنده و بی حساب رزاق من

    سلام استاد عزیز و خوشتیپ ، به به چقدر خوشتیپ وبدن عالی ساختی دمت گرم استاد یکی از باورهای عالی که شما جدیدا تو من کمک کردید ساخته بشه همینه که تا آخر عمرم هر موقع به بدنم اهمیت بدم سریع خودشو میسازه و عظله سازی میکنه

    من قبلا باورم این بود که سن از 30 گذشت دیگه بدن هر چی هست همونه سن رشد تموم شده یا این که مریضیها از 40 سال به بعد میاد سراغ ادم خلاصه شما اولین نفر بودید که همه این باورهای محدود رو ثابت کردید که غلط هستن و میشه بعد 40 سالگی بدنی ساخت عالی ماشالا بدن شما الان طوریه که انگار 40 سال وزنه زدید دمت گرم استاد

    استاد من یکی از باورهایی که خوشبختانه مثبت بوده برام این بود که مادر من از بچگی همه جا میگفت علی(یعنی من) کلا از شیر خودم خرده و شیرخشک نخورده ما 7 تا بچه ایم و چون همش شنیده بودم شیر مادر خیلی مقوی هست این باور تو وجودم شکل گرفت که چون من شیر مادرمو خوردم بدنم خیلی قوی هست و بخصوص دندون هام خیلی محکم هستن و استخونهام خیلی محکمن همین باور باعث شده من نه مسواک میزنم نه چیزی الان 40 سالمه یه دونه دندون یه زره خرابم باشه ندارم یا همین باور باعث شده من تا حالا هیچ شکستگی نداشتم علارغم این که بچه روستام و کلی کارهای خطرناک انجام دادم از بچکی کلی از کوه افتادم از درخت افتادم حتی یه بارم تو دانشگاه اجباری بودن دکتر دندونهامو نگاه کرد گفت تا حالا دندون به این محکنی ندیدم تو عمرم گفت برو که تو از بابت دندون بیمه ای تا اخر عمرت و الان با توضیحات شما متوجه شدم چقدر این باور بهم کمک کرده تو سلامتیم

    یا یه باور مثبتی هم که داشتم یعنی خودم ساختم از دوره دانشگاه این بود که چون اینترنت و این چیزها خوب داره رشد میکنه در اینده یجوری میشه که کار فیزیکی معنی نداره من میشینم و پول در میارم اون موقع که با اینترنت آشنا شدم خیلی این فکر تو سرم میچرخید که این اینترنت باعث میشه کارها خیلی راحت بشه به خدا استاد کم کم این باور تقویت شد به خدا الان من کارم دلالی گوشت منجمد هست ولی باورتون میشه من خانمم الان 9 ماهه بارداره من فقط برا خرید از خونه بیرون میرم یعنی کلا از خونه کارهامو تلفنی انجام میدم اولا زیاد زنگ‌میزدن مشتریها بعد این باورو ساختم که اون مشتری به من زنگ میزنه که میخواد بخره و نقد هم بخره به خدا الان از 2 تا تماس که با من گرفته میشه یکیش خرید صدرصده و اونم اصلا بحث نمیکنن نسیه یا چیزی فقط نقد تازه چون سرمایه هم نداشتم اینو تو ذهنم ساختم که برا هیچ کاری پول نمیخواد خدا شاهده کار گوشت یه کاریه که سرمایه زیاد میخواد ولی من یه هزار تومنم تا حالا سرمایه از خودم نزاشتم استاد این باورها چه کارها که نمیکنن حالا میفهمم شما چرا میگید همه چی باوره

    استاد یه باوری هم که به من ضربه زد این بود که من یه بار یه فال گیری رفتم به من گفت بخت تو رو بستن نمیتونی استخدام بشی و باید دنبال کار ازاد بری چون اون موقع همش میخواستم استخدام بشم البته با اون حرفش کمکم کرد خداروشکر اومدم دنبال کار آزاد همون آدم به دوستم گفت من تو بخت تو ثروت خیلی زیادی میبینم اون دوستم باور کرد چند سال طول نکشید خیلی ثروتمند شد و من باز متوجه قدرت باورها شدم

    سپاسگزارم استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  5. -
    کیان علیپور گفته:
    مدت عضویت: 1433 روز

    سلام خدمت دوستان عزیزم.استاد عزیز و خانم شایسته.امیدوارم سلامت ثروتمند و سعادتمند باشین. با توجه به موضوع این قسمت و اینکه خودم دونده ی دومیدانی هستم برای من آموزنده و جالب بود.ولی داستان من میتونه جالب باشه.با وزن اولیه ی یکصد و چهار کیلو و قد متوسطی که داشتم ظاهر چاقی هم داشتم چون بعضی افراد قد بلند بخاطر بلند قدی اضافه وزنشون مشخص نیست.حالا من شروع به پیاده روی کردم و فقط قصد کاهش وزن داشتم و همچنین به قول استاد عباس منش تکامل را داشتم‌طی میکردم و میکنم و الان هم در حال سیر تکاملم.یواش یواش دو رو اضافه کردم مثلا چند دقیقه دو و چند دقیقه پیاده روی و …..برنامه ای برای ورزش حرفه ای نداشتم.محل ورزشم پارک نزدیک خونه بود.یکسال گذشته بود و از یکصد و چهار رسیدم به هفتاد و دو کیلو و دیگه بصورت پارکی و آماتور میدویدم.حالا گفتم من که روزانه میدوم بذار توی مسابقات اداره در سطح استان شرکت کنم.خب از دوستان جویا شدم مسابقه دومیدانی کجا برگزار میشه گفتن استادیوم تختی اهواز.منم گفتم روز قبل مسابقه برم زمین رو ببینم برای من ناآشنا نباشه.با اتفاق همکارم رفتم که زمین رو ببینم اون فکر کرد من میخام برم و کلا دومیدانی کار کنم و من اصلا چنین قصدی نداشتم.رسیدیم اونجا و دوستم گفت آقای جادری کیان اومده کلاس دو و شما زحمت رو بکش و یادش بده.دیگه آقا ما که خواستیم فقط محل مسابقه رو ببینیم افتادیم تو ورزش دومیدانی.خاطرتون باشه من یکسال قبل یکصد و چهار کیلو بودم بدون انجام هیچ ورزشی بصورت جدی.الان چندین ساله هم تثبیت وزن دارم و توی رشته فعالیت دارم و پنج سال پشت سر هم تو کشور در سطح اداره به ترتیب سوم سوم دوم چهارم و چهارم شدم و توی استان خوزستان در همون سطح اداری همیشه اول هستم.روزایی هست بیست و یک کیلومتر نان استاپ میدوم و بیست و پنج کیلومتر هم دویدم.دویدن توی هوای چهل پنجاه درجه ی دزفول برای من لذت بخشه و راحت.در صورتیکه ما از طرف عموها و دایی ها چاق هستیم و به قول استاد ننشستم فکر کنم ما ژنتیکی چاقی هستیم و فایده نداره و آلان با کمک خدا دارم خودم رو برای مسابقات آماده میکنم️️️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  6. -
    افسانه نوشادی گفته:
    مدت عضویت: 720 روز

    سلام.

    درمورد این فایل که دیدم من خواسته ای دارم اینکه میخوام با یک پسر خوب و با درک و شعور شهری ازدواج کنم با یک فرد مناسب،

    خب خیلی باورهای محدود کننده هم دارم یا از دیگران میشنوم که مثلا فرد خوب دیگه نیست یا از کجا میخواد بیاد یا اینکه میگن مگه دختر کی هستی که میخواد یه فرد خوب و عالی از یه جای بهتر بیاد یا اصلا دیگه نیست همش تموم شده رفته،و خودمم این باور کمبود ویا اینکه از کجا میخواد بیاد باعث شده از اون شور شوق برای تغییر باورهام و کارکردن روی خودم برای خلق یک رابطه کم بشه یعنی انگار کم کرده از اشتیاقم یه حس نا امیدی اینکه نمیشه شاید داری در توهم به سر میبری همچین چیزی نمیشه یا از کجا میخواد بشه هیچ راهی نمیدونم هیچی به ذهنم نمیرسه با اینکه واقعا خواسته ی من همیشه بود که با یک فرد خوب ازدواج کنم و ازدواج عاشقانه ای داشته باشم ولی این باورهای محدود کننده کم کم از اطرافیان شنیدم منی که قبلا با چه ذوقی روی خودم کار میکردم ولی دیگه اون اشتیاق سوزان نیست میدونم خودم اجازه دادم این حرفهارو بشنوم چون دیگه انگار به کار کرد قانون هم شک کردم،اما همین چند وقت پیش از فردی شنیدم اصلا تو اولین نفر باش حتی اگه هیچکس نبوده که به همچین خواسته ای رسیده باشه،گفتم چرا که نه اصلا استاد خیلی وقتا همینو میگه اصلا اولین نفر میخوام باشم من انگار با اینهمه کار کردن روی خودم هنوز به قدرت خلق کننده گی خودم و باورهام ایمان ندارم و یه جورایی در سردرگمی ام آخه چجور مگه میشه از چه راهی آخه ،دیگه کسی نیست همینکه نمیدونم از چه راهی همین اما و اگرها باورهای محدوکننده ی منه که داره محدودم میکنه ضعیفم میکنه مگه استاد نمیگه به چگونگیش فکر نکن هیشکی نمیدونه از چه راهی تو فقط روی باورها و قوانینی که استاد در روابط گفته روی خودت کار کن مگه به خدا ایمان نداری به قوانینش ایمان نداری اون خودش میچینه همه چیز رو هماهنگ میکنه تو فقط روی خودت کار کن بقیه اش با خد ا بسپار به خودش ولی در همین موضوع ایراد دارم میچسبم به یک راه که باید از این راه باشه یا از این راه نباشه راه دیگه ای نیست یا کمبوده کسی دیگه نیست یا فرد خوبی نیست چجوری میخواد بشه یعنی هنوز همین باوره اشتباهه که میخوام راه تعیین کنم برا خدا تو کارش دخالت کنم در صورتی که شما میگید تمرکزت رو بزار روی خودت به این قوانین عمل کن بقیه اش با خدا ولی همین ترسها و باورهای محدودم هنوز داره کار میکنه و ضعیفم میکنه خودمم میدونم ایرادمه ولی باید بتونم تغییرشون بدم و احتیاج داره به یک تلاش اساسی برای تغییر باورهام،

    خب همین اخیرا خواستگاری داشتم و اون هم مدار نبودنه باعث شد به ازدواج ختم نشه و یک سری حاشیه هایی هم داشت کمی احساس خوبمو بهم ریخت و واقعا تو این مدت تونستم احساس خوب خودمو حفظ کنم و در مسیر باشم با حاشیه های الکی ای که برام به وجود اورد و طبق قانون عمل کردن واقعا برام سخت بود اما خداروشکر الان راضی ام که این موضوع باعث شد قویتر بشم،

    یعنی از این به بعد هر باوری فکری که از هر کسی شنیدم که بهم کمک میکنه قویترم میکنه قبول کنم و اگه باوری محدود و ضعیفم میکنه نشنومش و اصلا با این افراد برخوردی نداشته باشم که باورهای بدو محدود به خوردم بدن باید بها بپردازم .

    دارم در این راه تلاش میکنم و سپردم به خودش من روی باورهام کار میکنم و تلاشمو میکنم که به قوانین عمل میکنم چجوریش با خدا اگر باورهای محدودکننده نداشته باشم خیلی راحت و بدیهی بهش میرسم باید بیشتر به قدرت خلق کنندگی خودم و باورهام ایمان بیارم و مشرک نباشم قدرت رو به عوامل بیرونی بدم ،اگر این دنیا داره طبق قوانین و سیستم ثابتی پیش میره پس منم طبق قوانین عمل میکنم تا به خواستم و نتیجه ی دلخواهم برسم ،هنوز واقعا خودم میدونم که خیلی وقتا قدرت رو به عوامل بیرونی میدم و باورهای محدود کننده ای دارم اما باید تغییرشون بدم به امید خدا…

    مرسی بابت این فایل مفید و خوبتون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  7. -
    میلاد خوشبخت گفته:
    مدت عضویت: 1210 روز

    سلام استاد عزیزم

    خدایا هرچه دارم از تو دارم

    در رابطه با باورها من فقط یه چیزو میدونم

    اینکه جهان و این سیستم فقط یکار رو بلده اونم اینکه به ما ثابت کنه که درست فکر میکنیم یعنی هر باوری داشته باشیم چه خوب چه بد.

    اگر باور داشته باشیم که مثلا ژن فلان انسان هابرای

    فلان ورزش خوبه من که نمیتونم هرجا میریم و هرکاری بکنیم به ما ثابت میشه که تو درست فکر میکنی

    و اینکه همه چیز داره بخاطر باورهای ما رقم میخوره

    من خودم در مورد رابطه مشکل داشتم و دارم هنوز اما ازوقتی توجهم رو گذاشتم روی فراوانی و رابطه های پر از عشق و کیفیت بالا هرروز دارم هدایت میشم به دیدن و شنیدن روابط عاشقانه و زیبا

    چی این وسط داره تغییر میکنه که من اینطوری میبینم(باورهای من)

    الان هم با تعهد دارم روی باورهای ثروت کار میکنم که نه تنها باورهای ثروت ساز بلکه در همه جنبه‌های دیگر زندگی ام دارم رشد میکنم خداروشکر

    وقتی باور کردم که خودم دارم خلق میکنم

    وقتی میدونم که تنها راه رسیدن به خدا ثروتمند شدنه

    ثروت مرا به خدا نزدیکتر میکند

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  8. -
    عاطفه نوری گفته:
    مدت عضویت: 1973 روز

    استاد عزیزم من شمارو بینهایت تحسین میکنم این همه اتصال انرژی و پویایی و انگیزه و حال خوب… همین دیدن شما به من باور میده ک میشود روز ب روز زیباتر موفق تر شادتر سالم تر و ودرخشان تر بود و عضله ای تر و پویاتر

    چون من چیزی ک توی کل عمرم از اطرافیان میشنیدم این بود ک سن بره بالاتر ادم چاق تر میشه ما ژن چاقی داریم من چیزی هم نمیخورم ولی نمیدونم چرا چاقم خدا ک چیزی بهم نداد هرچیزی هم داد خوب نیست یا ما بدبختیم

    استاد شما ببین فقط چقدر باورهای بدنه ی جامعه ویرانگر و بدبخت کننده ست…

    و من باور کردم با شما شادابی جوابی و قانون سلامتی رو و اینکه میشه سبک شخصی خودت رو داشته باشی و روز به روز سالم تر شاداب تر موفق تر و درخشان تر باشی

    من با شما باور کردم میشه تا اخرین لحظه عمر پر انرژی و عالی باشی چون باور جامعه فقط محدود به یک سن و برهه ای از زمان هست اما این باورها خودشون هست و نتایجشون هم مشخصه…

    وقتی انسانی درست زندگی کنه سالم زندگی کنه و در مسیر هدایت خداوند باشه و روز به روز قوی تر عمل کنه و ذهنش رو پاک کنه از باورهای اشتباه قطعا و یقینا که زندگی خوب و روحیه خوب و قوی و باکیفیتی خواهد داشت…

    چون همه چیز زندگی ذهن و روحیه ماست و وقتی این دو قوی و سالم باشه قطعا زندگی هم پر باتر و با کیفیت تر و سالم تر خواهد بود…

    استاد الان با گوش دادن چندین و چندبار این فایل ارزشمند ک مدام اگاهی گفته میشه و ب درک بیشتری میرسم متوجه شدم که کلا من در گذشته انقدر ورودی های منفی داشتم از ادمهای منفی ک کلا خودم رو انسان حساب نمیکردم اصلا هیچ فکری توی ذهن من نبوده اصلا خودم رو لایق نمیدیدم ک حتی بخوام فکری داشته باشم یا خدایی داشته باشم و یا درخواستی داشته باشم همین قدر وحشتناک…

    تو یکی از فایلهای رایگان باورهای ثروت ساز شما میگید بچه ها خیلی دلم میخواد بگم من در گذشته اصلا خودم رو ادم حساب نمیکردم خودم رو لایق نمیدونستم و فک میکردم اضافی هستم زمانی همه چیز در زندگی من عوض شد ک من احساس کردم لایق هستم لیاقت دارم…

    چقدر دوستتون دارم استاد عزیزم و چقدر بعد از این فایل باید اون فایلی رو گوش کنم ک ما خالق شرایط زندگی خودمان هستیم این باورها باید بنیادین عوض بشه

    من باید خیلی قوی تر و متعهدتر عمل کنم دقیقا مثل روزهای اولی ک عاشقانه کار میکردم الان هم راضی ام اما همیشه میشه ک بهتر باشه و با کیفیت تر باشه و هرچقدر تمرکز و ورودی ها قوی تر و خالص تر قطعا اولین نتیجه احساس متعالی تر و متصلتر…

    خلاصه مطلب اینکه تنهایی در غار حرا و کنترل ورودی ها هزاران بار ارزشمندتر و باشرافت تر از بودن در جمع و زندگی و ادمهایی ک به تو حس ناکافی بودن حس بد و کمبود رو بدن…

    پس صبر کن که وعده خدا حق است. مباد آنان که به مرحله یقین نرسیده‌اند، تو را بى‌ثبات و سبکسر گردانند…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  9. -
    مسعود محمدی گفته:
    مدت عضویت: 3791 روز

    و خدایی که در این نزدیکی است…

    عرض سلام و ادب و احترام خدمت استاد عباس منش عزیزم، بانو شایسته همراه و همدل و همه عزیزان حاضر در این مکان مقدس…

    به به! واقعا به به!

    عجب استاد خوش تیپ و درجه یکی…

    چقدر دیدنتون توی این استایل و توی این لباس های شاد حال آدم رو خوب می کنه! واقعا دمتون گرم که تلاش کردید هم خودتون بهتر زندگی کنید و هم جهان رو تبدیل به جایی برای بهتر زندگی کردن آدم‌ها کنید.

    واقعا چقدر قابل تحسینید استاد… دمتون گرم… فکر می کنم یه ماه بیشتر بود که هر روز اولین کاری که بعد از باز کردن لپ تاپم انجام میدادم، چک کردن سایتتون بود. و پریروز که دیدم فایل جدید گذاشتید، گل از گلم شکفت! قصد داشتم همون روز کامنت بذارم اما نشد. همون موقع گفتم اول بیام بگم چقدر دلتنگتونم استاد… چقدر بهتون احساس نزدیکی دارم… چقدر حس می کنم حضور شما توی زندگی من معجزه بسیار بزرگی از جانب رب وهاب بوده و همیشه خدارو برای این نعمت بزرگش سپاسگزارم…

    اما بعد! بریم سراغ موضوعاتی که توی این فایل فوق العاده بیان کردید:

    1-اول این که صحبت هاتون در مورد باورها فوق العاده است استاد. در شرایطی که حدود 10 سال از زمان عضویتم در سایت شما میگذره، هنوز درک درستی از مفهوم باور ندارم. شاید بتونم بگم الان کمی بهتر میفهمم باور یعنی چی و چطوری میشه ساختش! فاصله بین درک یک مفهوم و شنیدنش به اندازه فاصله بین آسمون و زمینه. و من بیشتر از این که این مفاهیم رو درک کنم شنیده بودم و مثل یک ضبط صوت فقط تکرار میکردم.

    برای ساختن یک باور، ذهن باید با آموزه‌های مربوط به اون بمبارون بشه و انسان باید جوری تغییر کنه که اصلا یادش نیاد یه زمانی مخالف چیزی که الان هست فکر می کرده.

    در مورد خودم، باورهای مخرب و سازنده بسیاری دارم. در بعضی از موارد می بینم که باورهایی که دارم بسیار مناسبه و در بعضی دیگه باورهای من کاملا مخربند. از اون جایی که قرار نیست روی باورهای مخرب تمرکز کنیم،‌پس مستقیم میرم سراغ بیان چند تا از باورهای درستی که دارم.

    در زمینه کسب و کار،‌ این باور در وجود من شکل گرفته که «خودم با کسب و کار خودم میتونم پول بسازم.» و نیازی به کار برای بقیه ندارم. البته عامل ایجاد این باور درون من اون احساس نیاز به آزادی شدیدیه که داشتم. اما یه زمان‌هایی هم بوده که من باید برای بقیه کار می کردم. اما به لطف خدا الان کسب و کار من که در زمینه مشاوره تحصیلیه، کاملا کسب و کار خوب و پولسازیه. و خیلی از افرادی که من رو می بینن،‌ براشون درک این که خودشون میتونن پولسازی کنن کار سختیه. یه جورایی انگار باور دارن اگه کسی دستشونو گرفت و وارد کاری کرد، میتونن پول بسازن وگرنه نه.

    در زمینه روابط عاطفی، من همیشه باور داشتم که می تونم همسری داشته باشم که کاملا با من هم تفکر باشه. یعنی از یک همسر عادی فراتر باشه. خیلی درک نمی کردم افرادی رو که میگفتن همسر جای خودش، دوست و رفیق هم جای خودش! من باورم این بود که اگه ازدواج مناسب باشه، همون همسر دوست و رفیق و همکار و همه چیز می تونه باشه. بعد که مریم خانوم شایسته و ارتباطشونو با استاد دیدم، این باور بسیار در من تقویت شد و بعد از مدت کوتاهی خداوند یک فرشته رو توی زندگی من قرار داد که نه تنها الان با هم رابطه عاطفی داریم، بلکه بخش بزرگی از کسب و کار منو مدیریت می کنه و حتی به عنوان یک دوست و رفیق صمیمی خیلی از جاهایی که از مسیر خارج میشم، من رو دوباره به مسیر برمیگردونه. خداروشکر به تازگی هم عضو سایت استاد شده و هر روز ما مدت زیادی رو باهم در مورد قانون صحبت می کنیم. نحوه ایجاد این رابطه هم خودش یه معجزه است واقعا. رابطه ای که در کمال عشق و آرامش وابستگی درونش راهی نداره.

    در بخش سلامتی، من همیشه باورم این بوده که سالمم و اصلا مریضی درونم راهی نداره. از کجا می دونم این باورو داشتم، از این که مدت زمان زیادی هست که من حتی یه قرص هم به لطف خدا مصرف نکردم. حتی زمانی که بیماری همه گیری وقوع پیدا کرد، من یه نفره رفتم نوشهر. البته اونجا درگیرش شدم و وقتی که برگشتم به لطف خدا با بخور جوش شیرین و این چیزا کاملا حالم خوب شد. این باور سلامتی در وجود من هست. که به لطف خدا همه چیز میخورم و هیچ مساله ای هم ندارم.

    در بحث تحصیل و درس خوندن هم همیشه این باورو داشتم که با کمترین میزان مطالعه می تونم بالاترین نتیجه رو بگیرم. باوری که خیلی سعی می کنم در ذهن دانش آموزان خودمم بذارمش. این باور باعث شد با کمترین میزان مطالعه رتبه 67 کنکور ارشد و 6 دکتری تخصصی رو کسب کنم. شاید با روزی کمتر از 2 ساعت درس خوندن که برای خیلیا قابل باور نیست.

    2-چقدر این نکته که ما باید باورهای خوب رو صدبار بشنویم و اگه کسی باور اشتباه بهمون داد ازش اعراض کنیم رو دوست داشتم. به قول استاد وقتی جهان براساس باورهای ما نتیجه میده، بذار یه باور اشتباه ولی مثبت در ذهنمون قرار بگیره. چقدر این آموزه‌های استاد رو دوست دارم. اصل از فرع جدا شده همیشه. استاد نمیگن نه! وقتی یه باوری اشتباس، فرقی نمی کنه که محدود کننده باشه یا پیشرفت دهنده! نباید داشته باشیم! (از این حرفهای جوگیرانه که معمولا زده میشه!) استاد میگن به خود باور نگاه کنید اگه بهتون کمک میکرد بپذیرینش حتی اگه بقیه گفتن درست نیست!

    3-این نکته که ما روی چیزی سرمایه گذاری می کنیم که باور داریم توش خوبیم هم خیلی نکته خوبیه. در جلسه اول دوره عزت نفس استاد فرمودند که به جای اینکه بخواین تو هر چیزی خوب باشین، توی اون چیزی که نقطه قوتتونه سرمایه گذاری کنین. و این نکته به درستی در تحقیق این دانشمند هم بیان شده. وقتی من باور دارم در بحث مشاوره تحصیلی کار من یکه و هیچکس در کل ایران مواردی که من اشاره می کنم رو بیان نمی کنه، پس حتما در این کار سرمایه گذاری می کنم. حالا اون سرمایه میخواد پول باشه، میخواد انرژی باشه و یا عمر! فرقی نمی کنه.

    4-یکی از ترمزهایی که توی این فایل متوجهش شدم این بود که من در مقابل تعاریفی که ازم میشد، مقاومت داشتم. یعنی انگار عدم پذیرش اون تعاریف رو یه جور فروتنی و تواضع میدیدم! اما الان متوجه شدم که نه! اتفاقا اگه باور داشته باشم که کار من درجه یکه و عزت نفس کافی رو داشته باشم، اون تعاریف رو واقعا می پذیرم. دقیقا مثل استاد عباس منش که در کار خودشون، خودشونو استاد میدونن و الحق و الانصاف که اگه یه نفر در این دنیا لایق کلمه استاد باشه، از نظر من استاد عباس منش هستن.

    و در انتها، باز تحسین می کنم مریم خانوم شایسته رو! بابا دمتون گرم! آقا 45 دقیقه گوشی رو گرفتن و همراه با استاد پیاده روی کردن کار هرکسی نیستا! به زبون ساده اس! فقط کافیه گوشی رو دستمون بگیریم و ده دقیقه یه جا نگه داریم. خواهیم دید که بعدش چه اتفاقی برای دستمون میفته. این آمادگی جسمانی فوق العاده هم از برکات دوره بی نظیر قانون سلامتیه.

    خلاصه که دمتون گرم استاد! خیلی دلتنگتون بودم و هستم. از خدا میخوام که سریال های «زندگی در بهشت» و «سفر به دور امریکا» که در وجود خیلیا انقلاب ایجاد کرده رو به دلتون بندازه که دوباره شروعش کنین.

    برای شما عزیزانم از درگاه الله یکتا، تنها، و تنها، و تنها قدرت حاکم بر جهان هستی، بهترین اتفاقات رو آرزو دارم.

    خدانگهدار

    1403/3/23

    18:36

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      محمود رضائی گفته:
      مدت عضویت: 1159 روز

      سلام و درود خدمت شما دوست و هم خانواده عباس منشی عزیز کامنت شما را خواندم و بسیار لذت بردم از باورهای خوبی که ساختید و

      به کار گرفتید و زندگیتون را باهاش شکل دادید چه در زمینه شغل و تحصیل و عاطفی و اجتماع و بیزینس و… انشالله که ادامه دار باشه و خدا کمکم کنه من هم با آ موزه های استاد بتوانم و موفق شوم و همینطور نکته سنجی شما را تحسین میکنم که خانم شایسته 45 دقیقه گوشی بدست بودن مرسی مرسی تشکر از همه شما دوستان استادعزیزمون یا علی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    نجمه امانی گفته:
    مدت عضویت: 817 روز

    سلام به استاد عباس منش عزیز

    و

    استاد شایسته جان

    و

    سلام به همه کسانی ک کامنت مناا میخونن

    سلام خدا جونم سلام پدر آسمانی و ثروتمندم

    خدایا من ازت میخوام ک موفق بشم ک ثروتمند بشم و وقتی ثروتمند بشم به هیچ کدوم از هشت میلیارد بنده هات روی کره زمین کاری ندارم ، چون این ثروت رو تو از فضل و کرم خودت با توجه به باورها و فرکانسهای خودم بهم دادی ..

    خلاف قوانین خودت عمل نکردی ..

    شانسی و از سر دلسوزی بهم ندادی

    اونها هم میتونن خودشون مثل من خالق باشند.

    مثال همون مهمونی ک سلف سرویس هست وکلی غذاهای خوشمزه ..من برای خودم کشیدم و دارم لذت میبرم بعد چند نفر بیان جلوی میز من بشینن و به لقمه های من با حسرت نگاه کنن ..خب من چی میگم؟؟؟

    میگم چرا زل زدید به من ؟؟

    پاشید برید شما هم برای خودتون از این خوراکی های لذیذ بکشید .

    آره خدا جونم من اگر به ثروت برسم میخوام حین مسافرتهام توی لوکس ترین هتل های جهان اقامت داشته باشم ..

    میخوام لوکس ترین و بروز ترین ماشین های جهانااا سوار بشم و لذت ببرم ..

    میخوام عشق کنم برای خودم ..ثروتت رو ببینم و هر لحظه شکرگزارت باشم

    میخوام لوکس ترین و شیک ترین و بزرگترین خونه شهر ، مال من باشه ..

    چون من به خودی خود لایق ثروتم ..لایق ثروتمندی هستم ..و اینو من با فرکانسهام به جهان ثابت میکنم

    من اینااا باور کردم

    من کاری به فقرا ندارم من با خرید شیکترین و گرانترین ویلاها ..ماشینها ..سهام ..به گسترش جهانت کمک میکنم و در اصل خودمم ک دارم بالاترین لذت رو میبرم ..

    من لایقم و اینو باور کردم

    من یاد گرفتم :

    ک وقتی این جهان همش سیستمی عمل میکنه و به فرکانسهای من جواب میده من فرکانس فراوانی بفرستم تا اون هم فراوانی و ثروت رو برام بیاره

    اصل همینه …آره آره ..

    خب همه میتونن خودشون فرکانس بفرستند برن فرکانس ثروت بفرستند ..

    چون من میخوام فقط لذت ببرم از ثروتم..

    خوش بگذرونم ..

    عشق کنم واسه خودم و اگر هم بخششی دارم بخاطر حس خوب خودمه چون ثروت من دردی از اونها دوا نمیکنه تا خودشون نخوان زندگیشون تکونی نمیخوره

    من یاد گرفتم :

    توجهم رو فقرا و فقر نذارم چون

    یاد گرفتم :

    اون نیازمنده اگر بخواد ثروتمند بشه به من ربطی نداره جایی از من تنگ نمیکنه توی این جهانت

    خدایا من یاد گرفتم :

    هیچ بی عدالتی نشده همه سر جایی هستند ک باید باشند

    من یاد گرفتم :

    ظلمی در حق هیچکسی نشده

    چون

    یاد گرفتم :

    هر کسی نتیجه فرکانس خودش رو میگیره

    یاد گرفتم :

    ک برای رضایت و خوشاومدن مردم کاری نکنم چون اصلا هیچ فرقی نداره ک اونها در مورد من چی فکر میکنن چون ک این فرکانس های خودمه ک خلق میکنه ن نظرات مردم ..

    و فکر دیگران هیچ تاثیری توی زندگی من نداره

    یاد گرفتم:

    دلسوزی نکنم

    یادگرفتم :

    احساس گناهی نداشته باشم ک چرا من ثروتمندم اخی اونا فقیرن؟؟

    بابا لامصبهااا منم یه زمانی تصمیم گرفتم یا خدا بگم و بلند شم ..

    روی باورهام کار کنم و ثروت بسازم ..خب

    شما هم یه تکونی بخورید اگر میخواید به اینجاا ک من رسیدم برسید

    من یاد گرفتم :

    ک هیییییییچ مسئولیتی نسبتی به احدی جز خودم ندارم ..

    چون من فقط میتونم ذهن خودماا کنترل کنم و زندگی خودمو بسازم

    در ضمن خداجان ..

    من یاد گرفتم:

    ک تو ک خودت اینهمه ثروت داری …این همه وهابی ..

    این همه مهربونی ..

    خودت خالق کل و قدرت مطلق جهانی هم

    خلاف قوانین ت عمل نمیکنی

    ..دلسوزی نمیکنی ..

    شانسی به کسی ثروت نمیدی تا طبق قانون عمل نکنن..

    بعد من بیااام بشم دایه مهربون تر از مادر؟؟؟

    نووووچ من نیستم ..

    من فقط ثروت رو برای خودم میخوام چون من لایقم

    من همینطوری بدون کمک به فقرا بدون توجه به فقر و نیازمنداا. هم لایق ثروتم .

    چون با ثروتم با خریدام با مسافرتهام به گسترش جهان ت کمک میکنم چون لذت میبرم ازش ..

    چون من اشرف مخلوقاتم ..

    آره من اشرف مخلوقاتم ..

    دنیا پر از ثروت هر کسی خواست خودش بره دنبالش …

    پیش بسوی خلق ثروت

    الهی به امید توووو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای: