چه موضوعی را باور کرده ای؟ - صفحه 32 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/06/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-06-10 07:50:062024-06-10 07:54:09چه موضوعی را باور کرده ای؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام خدمت همه ی دوستای عزیزم به لطف خداوند مهربان من از وقتی توی دوره دوازده قدم شرکت کردم خیلی خیلی باور های قدرتمند کننده ای ساختم و واقعا بهبودی های زیادی توی زندگیم خلق شده و الآن دوست دارم درمورد بهبودی ها و نتایج خوبی که بعد از ساختن یه سری باور ها به دست آوردم بگم
خب من توی بحث روابط خیلی روی جذاب بودنم و روی این که شخصیت ، ویژگی های ظاهری و باطنی و کلا مدلم دوست داشتنیه کار کردم جدا از این که سعی کردم خیلی بیشتر از قبل توانایی ها و ظاهر و رفتار های خودمو دوست داشته باشم سعی کردم درک کنم که بینهایت دخترهای سطح بالا ، زیبا و به قول معروف عالی هستند که عاشق این ویژگی های من هستند و دیوانه وار منو میخوان و تلاشمو برای بیشتر و عمیق تر شدن این باور ها کردم و دارم هنوز هم میکنم و نتیجه ای که ایجاد شده اینه که اولا توی خیابون و هرجایی که دختری هست اولا با تحسین زیبایی هاش سعی میکنم لذت ببرم دوم اینه که میبینم و میفهمم که توجهش نسبت بهم جلب شده و این تازه اولشه چون من توی محل کارم به شدت خیلی عاشقم هستند و دختر هایی که شرایط رابطه باهام رو دارن اکثرا بهم توجه دارن و به قول خودمون کراش بودنشون رو میرسونن.
اخیرا یکی از دوستای دخترم که دوست معمولی باهم بودیم ازم خواست بریم بیرون و تقریبا همون حالتی که یعنی خیلی مستقیم نباشه ازم پرسید که میخوام باهاش باشم یا نه و منم گفتم به نظرم کمی صبر کنیم و بعد از چند روز دوباره پیگیری کرد و منم گفتم که به درد هم نمیخوریم شما حساب کنید توی کشوری مثل ایران و شهری مثل یزد که همیشه این دیدگاه بوده که دختر ناز میکنه یا نمیدونم دخترا حتی به هم میگن ما از پسرا خوشمون نمیاد یا مثلا حتما مرد باید بره جلو مرد باید مثلا مخ بزنه اینجوری دختر دور من ریخته اونم دخترایی با کلی فاکتور های شخصیتی مثبت به خدا نمیدونید چقدر زیبا پایه با شخصیت و نگرش های مثبتی دارن
میدونید این موضوع که یه دختر بیاد و به من درخواست بده یه بخشش هست این که من اونقدر از درون به رشد و بلوغ و آرامش رسیدم که با این که اون دختر زیبا ورزشکار هم رشته ای منه اما من به اینا بسنده نکردم و گفتم قطعا بهتر و هماهنگ تر هم میاد و به الهامم گوش گردم و نه گفتم یه طرف دیگه هست
منی که تا یه سال پیش اگر حس میکردم دختری کمی از من خوشش میاد و کمی با خواسته هام هماهنگ بود سریع میخواستم باهاش وارد رابطه بشم ولی حالا چی میفهمم چقدر لولم رفته بالا میفهمم چقدر خواستنی شدم اخیرا مدیرمون به شوخی گفت تو این همه دختر توجه دارن بهت و میخوانت ولی تو انگار که تو باغ نیستی و با این که سن ازدواجت هست ولی انگار نه انگار چیکارت کنم نمیدونم.
شاید الآن طبیعی شده باشه اما یادمه چقدر سعی میکردم توجه یک دختر رو جلب کنم و چقدر پیوی میرفتم به هوای این که مخ بزنم و الان اینقدر آرامش دارم و اینقدر رها هستم و اینقدر خاطر خواه دارم که اشباه شدم و هول نیستم و اجازه میدم تا فرد هماهنگ تری رو خدا هدایت کنه توی زندگیم جالبه که همه دارن برای من همسر پیدا میکنم همه دنبال دختر با چشمای رنگی برای من هستند(چون من خیلی دختر چشم رنگی دوست دارم)
خلاصه این یکی از نتایجم بود اما نتیجه بعدیم درمورد سرعت یادگیریم توی کاری های جدیده
خب من توی دوره ی دوازده قدم تلاش کردم تا این باور بسازم که من خیلی سریع و عالی مطالب و کارهای جدید رو یاد میگیرم و من توی کار خودم نخبه هستم و یک مغز متفکرم به همین علت رفتم توی دل کارهای جدید هرچی بیشتر روی این باور کار میکردم بیشتر میدیدم که انگار واقعا مخ اون کارم و بیشتر توانایی هام رشد کرده مثلا من توی بحث حرکات اصلاحی که وارد شدم شروع کردم به طراحی سیستمهایی از تمرین که بهم درموردش توی کار حرکات اصلاحی گفته نشده بود اما توی تمرینات بدنسازی باهاش آشنا شده بودم درموردش فکر کردم و از استادم پرسیدم که این سیستمها رو میشه استفاده کرد و گفتن بله و من با این که خیلی در مورد به حساس بودن و تخصصی بودن حرکات اصلاحی بهم گفته شده بود ولی خیلی سریع و راحت یاد گرفتم و شروع به کار کردم و تازه شروع کردم به کشف و اختراع سیستمهایی تمرینی جدید به لطف کار کردن روی قانون و ساخت باور های مناسب خدارو صد هزار مرتبه شکر
سلام مصطفی عزیز
خواستم منم بهت پیشنهاد دوستی بدم خخ
نتایج تو دقیقا خواسته های من هستن
من میخوام پسرهای سطح بالا و باشخصیت بهم پیشنهاد بدن و میخوام با پسرهای باشخصیت دوست باشم
پسرهای غیرهول، پسرهایی که رو خودشون کار میکنن، رو باوراشون کار میکنن، اهل بیزنس و کسب وکار هستن، بیزینس من هستن، کلا پسرهایی که بیزنس دارن رو دوس دارم
خواستم خواسته مو اینجا بنویسم و
نتایجت رو تحسین کنم
سلام دوست خوبم زهرا خانم زیبا
امیدوارم حالت دلت عالی و در این مسیر قدم هات محکم تر بشه
باورت نمیشه من چه نتایج بی نظیری توی زندگیم گرفتم از بهبود شرایط رفاهی زندگیم تا رشد درآمدی و بهبودی نسبی کیفیت مالیم توی روابط هم دیگه نگم برات باورت نمیشه منی که یه زمانی تنها خواستم یک رابطه عاطفی بود حالا هرکی ولی الآن چه دختر هایی توی زندگیم زیاد شدنا یعنی باورت نمیشه چقدر متشخص زیبا خوش اندام خوش فکر شاد اصلا نمیتونم بگم چقدر هماهنگ با خواسته های من اکثرشون هم که رشته تحصیلیشون با من یکیه که این یکی از بهترین اتفاقات زندگیمه من آدمی هستم الان که توی بحث رابطه ی عاطفی میتونم ادعا کنم که نه تنها بینهایت دختر خوب هست بلکه میتونم بگم بینهایت دختر هماهنگ با خواسته های من هست و از اونجایی که من قانون برانگیختگی در روابط رو یاد گرفتم تقریبا اکثرشون منو دوست دارن به شدت احترام میزارن به شدت پایه باحال و دوست داشتنی هستند و خب میفهمم که آمادگی ارتباط عاطفی رو با من دارن و من میگم خدایا نگاه کن قبلا یکی بود که اونم مناسب نبود و چقدر اذیت شدم از بودن باهاش و با تغیر باور هام این همه دختر عالی که من به ولله قسم فقط دارم سعی میکنم فعلا باهاشون دوست باشم تا شناخت پیدا کنم ازشون که کدومشون مناسب تره تازه کاش من پا میزاشتم جلو به خدا امروز یکیشون باهام اومد کافه و ازم راجب یه موضعی مشورت خواست چون مشورت میخواست باهام قرار گذاشت و بهم میگفت همه ی بچه ها درمورد شما خیلی خوب میگن و منم دوست داشتم که با شما مشورت کنم چون خیلی مورد اعتماد و پخته هستین وقتی باهاش حرف زدم خیلی با قوانین آشنا بود چقدر خداروشکر کردم که درمورد مسئلش وقتی از قانون گفتم پذیرشش رو داشت و درک میکرد و توی این مسیر بود واقعا یکی از زیبایی های زندگی من امروز همین درک قانون توسط عزیزانم هست یادمه توی یکی از دوره ها استاد میگفتن تا اطرافیانتون التماس نکردن از قانون نگید و دقیقا الآن خداشاهده میان ازم درخواست میکنن که راهنماییشون کنم و بهشون بگم راجب مسائل زندگی چجوری عمل کنن
چطوری شکر کنم اتفاقاتی که توی زندگیم خداوند با صدای استاد وعدشو بهم داده بود الآن محقق شده هر روز دوستای جدید آدمهای جدید رفقای باشخصیت و کیس های اوکازیونی که بینهایت برای من مناسب هستند میخواهند با من باشن و من عجله ندارم برای رابطه و کاملا آرومم و اجازه میدم هدایت بشم توی این زمینه
الهی صد هزار بار شکر و خوشحالم که الگویی برای خواسته ی اینده ی تو هستم دوست خوبم اگر ذدست داشتی از نتایج مالی و شغلیم هم میتونم درموردش بهت بگم
یاحق
سلام تبریک میگم بهتون
فقط ممکنه بفرمایین بنظر شما رعایت چه نکاتی و انجام چه کارهایی باعث شده مورد توجه افراد زیادی باشید؟
فرمودین خیلی روی خودتون کار کردین، ممکنه بفرمایین مثلا چه کارهایی؟
و توصیه شما به فردی که میخواد آدم لول بالایی جذب کنه چیه؟یعنی بنظر شما چه کاری انجام بده؟
سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار و عزیزان سایت
خدا میدونه که تمام حرفهای استاد رو با پوست و گوشت و رگ و خونم درک میکنم و ایمان دارم
از زمانیکه ایمانم بخدابیشتر شده و باورهایم اصلاح شده، زندگی روی خوش، خودش رو بهم نشون داده
زندگیم لحظه به لحظه عالیتر و بهتر شده
خیلی مواقع بوده که خیلی جاها گیر کردم، چنان با الهامات قلبی، با اتفاقات ناب الهی، با معجزاتش با درک نشانه ها و استفاده از ایده ها و فرصتها بزرگم کرده که خودم هم مبهوت بودم، قدرت فقط خدا، هدایت فقط خدا، یاری فقط دستان خدا، مسیر فقط مسیر هموار الهی و السلام
سعادتمند باشید
بنام منبع لیاقت عالم …
استاد عزیزم وخانم شایسته ی خوشتیپ ودوست داشتنی وعزیزم
ممنونم بابت اینکه اینقدر با عشق مطالب نابی برامون مهیا میکنید
واگراستمرار و تمرین وتکرار من در این مسیر باشه باعث میشه رشد وپیشرفتم هرروز کمی بهتر از روز قبلم باشه
همونطور که وقتی وارد این مسیر وسایت شدم کاملا سردرگم بودم و همچون نوزادی بودم که تازه متولد شده ولی کم کم یاد گرفتم
وباطی کردن تکاملم مفهوم همین تکامل و لیاقت وعزت نفس وصلح با خود وخیلی از موارد دیگه رو فهمیدم
وایمانم به این مسیر هرروز کمی بیشتر از روز قبلم شد
وبا گنج تیلیاردی دوره ی لیاقت باعث شد بهتر وبهتر درک کنم و حتی در مبحث باورها درک بهتری داشته باشم ونتایجم به وضوح بهتر وبهتر بشه
همه چیز باوره باوره باوره…
عاشقتونم استاد عزیزم که اینقدر واضح ورسا قانون رو برامون شرح میدین و
مبحث باورها رو که مهم ترینه رو برامون بارها تکرار میکنید
از خدا میخوام در جریان باورها که کل این مسیره و اصله ….بی نهایت کمکم کنه واین جریان رو برام اسان کنه
تا نتایجم هرروز زیباتر وقشنگتر از قبلم بشه و دریافت کنم نعمت هایی رو که حق الهی منه طبیعی وخود به خود
سپاس از شما دوست بالیاقتم که وقت گذاشتی و پیامم رو خوندی
عاشقتونم بزرگ مرد و خانم شایسته ی قدرتمندوارزشمندم
به نام خدای باورها همون میگن خداوند قضاوت نمیکنه سر. قضیه باورها خیلی قشنگ نشون میده هیچ قضاوتی نداره هر جوری باور کنی تقدیمت میکنه
سلام استاد عزیزم چقدر دلم براتون تنگ شده بود و خانوم شایسته نازنین که انرژیشون تو فایل رو قشنگ دریافت میکنیم و همه ی دوستان
باور.،همه ی زندگی مارو باور هامون میسازه خب حالا باور چیه من تقریبا 1سالو نیمه تو ساینم همیشه میشنیدم استاد میگفت باور باور چیه اما درک نمیکردم همون داستان که استاد تو دوره ی کشف قوانین گفتن انسان ها بر چهار گروه اند خیلی ها که اصلا نمیشنون این اگاهی هارو بعضی ا میشنون بعضیا که شنیدن درک هم میکنن اونا که درک کردن صبر میکنن با احساس خوب من الان که درک کردم فهمیدم که اون زمان فقط میشنیدم درک نداشتم استاد من توی عید کل خانواده م رفتن سفر رفتن شهرستان من کلا توی خونه روی دوره ی احساس لیاقت کار کردم تعطیلات تموم شد من هی دیدیم شما چی داری میگی درک کردم داستان باورهارو
من قبل اینکه بیام توی این مسیرو این سایت یه باور محدود کننده داشتم درباره ی کارم که کاری که یه روزه جمع شه که اصلا کار نیست اصلا با کیفیت نیست دقیقاا کارهای من طول میکشن خیلی قشنگ طول میکشید. که هم خودم داغون میشدم هم مشتری آسی میشد ولی من اون موقع ها نمیفهمیدم داستان باورهارو الان میفهمم وقتی اومدم تو سایت یه چیزیو همیشه وقتی میرفتم پشت دستگاه تکرار میکردم که خداوند در هر. زمانی در هر مکانی از من مواظبت میکند من ناخواسته این باورو ساختم دقیقاا از اون زمان به بعد من هیچ وقت دستم نبرید همیشه سالم پر قدرت بودم من الان فهمیدم که ناخواسته این باورو ساختم الان که درک کردم فهمیدم که چقدر قشنگ این باورو ساختم
الانا خیلی دارم رو باور هام کار میکنم خیلی زیباتر راحتر شده زندگیم چرخ زندگیم راحت میچرخه استاد یادم نمیاد مشکل خاصی برام افتاده باشه مخصوصا از عید به اینور واقعا ممنونتونم استاد هر روز یکی از سپاسگذاری هام حضورم توی این سایته خدای شکرت
من توی اولین کامنت هام گفتم که من با باور اینکه بچه پولدارم بزرگ شدم اینم بگم وضعمون از اطرافیانمون خیلی بهتر بود و من اینو باور کرده بودم که بچه پولدارم این باور یه کاری کرده بودم که دقیقاا داستان خداوند که میگه من به هر چیزی بگم موجود شد اون چیز موجود میشه باید موجود شه منم هر چیزی میخواستم توی زندگیم بود هر چیزیو دقیقاا هر چیزیو
خواسته هامم کم نبود همیشه هم میگفتم بالاترینه ما منه چون باورم این بود بچه پولدارم(احساس لیاقت )
ولی خدا شاهده هیچ چیزیو پدرم برام نخرید خودم خریدم اتفاقات شرایط طوری میشد میخریدم 13 سالم بود کامپیوتر تازه اومده بود گفتنم میخوام خریدم 17 سالم بود گفتنم زنجیر و دست بند طلا میخوام خریدم اونم زخیم ترینشو گوشی N95 اون زمان بالاترینش بود خریدم گفتم خط موبایلم باید کد یک باشه خریدم ماشین تا اراده کردم خریدم یعنی میگفتم میخوام میخریدم و برام موجود میشد. از چه باوری اینکه من بچه پولدارم تا قبل حضورم توی کارگاه پدرم که به شدت باوری های داغونی داره که در من نهادینه شد استاد یه باوری رو از جناب هاکوپیان توی دوره ی قانون افرینش گفتن من اونجام گفتم که باز صد. رحمت به جناب هاکوپیان که باور داشته اگر 30 سال کار کنی هر روز له مدت 16 ساعت موفق میشی پدر من 50 ساله از هفت صب تا ده شب کار کرده الان باید نصف تهران مال ما بود ولی باز خدارو شکر مستجر نیست فقط از وقتی اومدم تو سایت کلی رو خودم کار کردم الان واقعا زندگیمو میبینم هر روز بهتر میشه به لطف لله قشنگم و اموزه های استاد
خدایا عاشقانه میپرستمت و دوستت دارم
خدایا بی نهایت سپاسگذارتم
استاد قشنگم سپاسگذارم
خانوم شایسته نازنین سپاسگذارم
بسم الله الرحمن الرحیم
استاد عزیزم وقتی این فایل را دیدم خیلی فکر کردم
اول خواستم بگردم باورهای قدرتمند کننده ام را بنویسم دیدم هرچی من از کودکی تا الان شنیدم از باورهای مثبت و قدرتمند کننده
چیزی پیدا نکردم ولی تا دلتون بخواد همه باورهایی که شنیدم و دیدم همه باورهای محدود کننده بوده
باورهایی مثل تو که هیچی نیستی
ببین فلانی را به چه موفقیتهایی رسیده ما که نمیتونیم برای ما که نمیشه
همیشه مقایسه شدم که ببین فلانی هارا
و موفقیتهای دیگران را کوبیدند تو سر ما
یا مثلا هر ایده ای که داشتم خانواده به من میگفتند تو که نمیتونی
این کار رو نکنی ها بدبخت میشی
وقتی اومدم تو سایت عباس منش و با آموزشها کار کردم دلیل تمام نرسیدن به خواسته هام و فهمیدم که همه از باورهایی بوده و هست که در وجود چه ریشه عمیقی پیدا کرده
استاد من در دوره احساس لیاقت وقتی برای اولین بار میخواستم توانایی هایم را بنویسم شاید باورتون نشه روز اول اصلا نمیتونستم توانمندی یا نکته مثبتی از خودم بنویسم اصلا نمیومد تو ذهنم و اونجا بود که متوجه شدم وای من چه کردم با خودم
بعد با این باورهایی که از عدم احساس لیاقتم هست اونوقت میخواهم رشد کنم و پیشرفت هم بکنم وبعد دلیل نرسیدن به خواسته هایم را فهمیدم
استاد وقتی شروع کردم و نکات مثبتم و توانمندیها و نوشتم تازه کم کم خودم را شناختم و برام باور پذیر شد که واقعا من چه تواناییها و چه نکات مثبتی داشتم که حتی خودم از اونها غافل بودم
و همین موضوع چقدر به من کمک کرده
استاد به نظر من ریشه تمام باورهای محدود کننده در عدم احساس لیاقت هست
وقتی من متوجه شدم که من لایقم من لایق به دنیا آمده ام بدون هیچ قید و شرط
اونوقت در همه زمینه ها خودم را باور میکنم و میتوانم براش قدم بردارم
در روابط در ثروت در بحث معنویت اینکه من بدونم من لایقم که خداوند به من الهام کند و من لایق صحبت کردن با خداوند هستم
استاد از پارسال که دوره احساس لیاقت را خرید کردم و دارم روش کار میکنم
درسته اولش تو در و دیوار بودم
ولی نا امید نشدم
دوره را تکرار کردم
امسال یه دفتر تهیه کردم و فقط اختصاص دادم که نکات مثبت و توانایی هایم را بنویسم
خیلی به من داره کمک میکنه
هر روز شده یک دونه هم نکته مثبت از خودم متوجه بشم یا توانایی یا بهبودم زود برای خودم یادداشت میکنم و سعی میکنم بار ها و بارها مرور کنم
استاد خیلی به من کمک کرده
خیلی برای ساختن باورهای خوب کمک میکند
همین که ما متوجه بشیم ما لایق هستیم اونوقت هر باور نامحدودی را نمیپذیریم و کمک میکنه که برای خودمون باورهای درست بسازیم و واقعا باورش کنیم نه فقط نوشته باشیم و در حد حرف باشه
بلکه این کار باعث میشه بیاد در عمل و قدم برداشتن
استاد من خیلی از شما ممنونم
از پروردگارم بینهایت سپاسگزارم که به من لطف داشته که من را در این مسیر الهی قرار داده
در پناه الله یکتا باشید
به نام خدا
سلام خدمت استاد عباس منش و خوانواده محترم ودوستان سایت.من هم چندین باور اشتباه داشتم که این فایل رو دیدم متوجه شدم تا الان داشته به من کمک میکرده برای رشدم برای مثال باور داشتم چون داخل این شهر به دنیا اومدم خیلی باهوشم یا بخاطر اینکه اصلیتم فلان جاست خیلی شجاع هستم یا اینکه همسایه ما از فلان کشوره من زبان اون کشورو راحت یاد میگیرم .و تا الان این باور های اشتباه داشته به پیشرفت من کمک میکرده
به نام خداوندی که بینهایت مهربان است و بخشنده
سلام گرم و از تمام وجودم به استاد عزیزم و مریم بانوی مهربان
به خدا سپردم که بگوید و من بنویسم
استاد جان من مدتی است دارم دوباره دوره دوازده قدم رو کار میکنم و قدم دوم هستم و تصمیم گرفتم بدون هیچ عجله ای پیش برم و شدیدا داشتم روی باورهام کار میکردم که این فایل گرانبها روی سایت اومد هم از دیدن روی ماهتون خوشحال شدم هم از موضوعی که در موردش صحبت کردین لذت بردم خیلی به موقع و به جا بود
من این چند روز هر چی باورهای محدود کننده رو زیر رو کردم دیدم ای وای آبشخور همه شون ریشه در مذهب داشته و من رو چقدرررررر از لذت بردن در زندگی محرومم کرده
بعد از دیپلم یک کار بسیار عالی و باارزشی رو شروع کردم که خیلی هم موفق بودم بخاطر باورهای خشک مذهبی خیلی راحت از دست دادم و گفتم هر چه بیشتر خونه باشم و نامحرم نبینم و نامحرم منو نبینه به خدا نزدیکترم
یاد گرفته بودم هر چه ساده زیستر ،فقیرتر و بدبخت تر باشم خداوند اون دنیا اجر بیحساب به من میده چون مرتب از اطرافیان شنیده بودم اینجا سختی بکشی عوضش اون دنیا پادشاهی میکنه و خدا جبران میکنه
چقدر بیرون رفتنها چقدر شادیها چقدر فرصتهارو بخاطر خشکه مذهبی بودن و حرفها و روایات ساختگی به خودم حرام کردم
خدا میداند چقدر قرآن خوندم چقدر دعا خوندم و زار زدم و فکر میکردم به خدا نزدیکتر میشوم و دریغا که هر روز دورتر و دورتر شدم
یکی دیگر از باورهای محدود کننده باور کمبود بود که باور کرده بودم که هر کسی ی سهم کمی از دنیا داره و خداوند به بعضیها زیاد میدهد و به بعضیها کم و همیشه میگفتم این با عدالت خدا جور درنمیاد ولی یک باور خوبی در این مورد داشتم که خداوند به همه فرصتهایی را میدهد یک عده استفاده میکنند و یک عده غفلت میکنند
باور خو
ب دیگه ای از اول داشتم این بود که من یک سخنران دینی میشوم و همه جا از خدا و قرآن میگویم که انشاءالله خدا یاریم میکند و من به آرزویم میرسم
الهی قربونت بشم استاد جان که منو با خدا آشنا کردی به خدا قسم تازه میفهمم خدایم را تازه بعد از این همه قرآن خوندن کوچولو کوچولو دارم کلام خداوند رو درک میکنم
تازه دارم ابراهیم را موسی را عیسی را محمد را میشناسم و تازه معنی توحید را درک میکنم و از قالب شعر اصول دین چند بود بیرون میایم و توحید واقعی را میشناسم
روح من کم کم دارد لطیف میشود وقتی نام خدا را به زبان میاورم اشک شوق در چشمانم حلقه میزند و چقدر خداوند را نزدیک خودم احساس میکنم و همه اینها را مدیون آشنایی با استاد توحیدیم میدانم
دوستون دارم
سلام
به همه دوستان عزیز
سلام به استاد گرامی و همراهان همیشگیشون
سپاس از خدا به خاطر هدایتم به این مسیر و سپاس از استاد عزیز و همراهانشون که اینقدر برای من و ما زحمت می کشند .
سپاس از همه دوستان به خاطر به اشتراک گذاشتن تجربه هاشون و حضورشون
من چند روزی بود که از سایت فاصله گرفته بودم البته حداقل روزی 2 ساعت فایل های دانلودی رو به صورت صوتی در مسیر رفت و آمد به محل کارم گوش میدم .
تغییرات به وجود آمده در زندگیم در چند ماهه اخیر اگر بگویم هیچ ربطی به روند زندگی در چند سال گذشته ندارد دروغ که نگفته ام هیچ بلکه کم هم گفته ام و غیر قابل قیاس می باشد .
در روزهای اخیر چالش های جدیدی را در مورد کار تجربه کردم که شاید روزگار گذشته ام بود حتما به جاده خاکی میزدم و کلا از مسیر خارج میشدم اما به لطف خدا و آموزه های استاد عباسمنش تونستم با کنترل ذهن تا الان خودم رو هر چند به سختی اما حفظ کنم . این کنترل برای من خیلی کار بزرگی بوده هر چند که می دانم حالا حالا ها جا برای بهتر شدن داره .
خداروشاکرم که الان بعد از مدتی چند دوباره دارم کامنت می نویسم و خودم رو دوباره در مسیر می بینم .
امشب وقتی اومدم نشونه ای رو برای هدایت بگیرم بنر این فایل رو دیدم و یه چیزی در درونم گفتم به جای نشونه این رو کلیک کن و من هم انجام دادم . ( انگار صدای استاد تو ذهنم بود که تو فایل های دانلودی میگه کاد به بیرون بدم یا داخل اینو بخوذم یا اونو و وقتی اون میگه اینکار رو بکن استاد هم انجام میده )
جالبی این هماهنگی اینه که من در بحث پول پاشنه های آشیلی دارم که هنوز درست نتونستم اونا رو حتی پیدا کنم و جالب تر از اون اینه که تااین جای مسیر که اومدم وقتی به این موضوع فکر میکنم حس میکنم یه چیزایی وجود دارد (که این با قبلم رشد خیلی قابل توجهیه چون من اصلا قبلا این چیزا رو نمیدونستم ) و حتی خیلی هاش رو از زبان استاد تو فایلهاش شنیدم ولی هنوز چلوی چشمام یه هاله ای وجود دارد که درست نمیتونم تشخیس بدم واین اون تکاملی هست استاد همیشه ازش حرف میزنن . و من این روزها دارم آهسته آهسته این چیزا رو درک میکنم . و تکامل پیدا میکنم .
در خصوص پول من با دیدن این فایل حس کردم یه درجه از اون کدری که در تشخیص دارم کمتر شد و حالا با گذشت این مدت میدونم که باید این فایل خوراک شبانه روزیم بشه تا ضخامت این هاله به قدری کم بشه و یا کلا از بین بره ولی خب با یه بار گوش کردنش چه روحی رو در ضبط این فیلم به کار گرفتی استاد عزیز که من رو لاجرم به نوشتن واداشت .
امروز من ( منظورم روزهای حال الان من هست ) بعد از یک بار گوش دادن حدود 300 تا از فایل های شما که یه روزی با ابزارهای دانلود از چندین سایت مختلف جمع آوری کرده بودم و در انتهای آنها به این نتیجه رسیم که باید همه را انتخاب و با گرفتن دکمه شیفت و دیلیت حذف کنم و کردم و از نو دونه به دونه و با عنوان مشخص از روی سایت خود شما استاد عزیز دانلود رو انجام بدم و حالا در دوره کردن دوباره که فک کنم تا الان 50 یا 60 فایل (البته به جز نشونه های روزم ) شرکتی رو که سه سال پیش به ثبت رسونده بودم به حرکت انداختم یه نیرو استخدام کردم یه ماه حقوق دادم و بیمه ایشون رو پرداخت کردم هر چند که هنوز به درآمد نرسیدم اما در مسیر قرار دارم و باز هر چند که نجواهای شیطانی که هر از چندگاهی امانم رو میبرند ولی به لطف خدا و بودن در مسیری چون مسیر سایت عباسمنش میدونم در لحظه ای که این هاله ابهام شناختم از خودم رفع شو و یا حتی به اندازه ای که بتوانم در مورد باورهای از قبل نشسته در مغزم شناخت اندکی پیدا کنم آنگاه است که بو قول استاد خواسته ها بی امان و یکی پس از دیگری و لاجرم مرا فرا خواهند گرفت .
بعداز گوش دادن این فایل و خوندن دو کامنت از کامنتهای دو دوست عزیز من اینگونه منقلب شدم وای که خدا می داند اگر عمر را صرف در این راه کنم چه خواهد شد .
من با اینکه قبلا حس می کردم ، با خوندن و گوش دادن فایلها خیلی از مسائل رو دیگه میدونم و هر بار که پیشتر میروم تازه میفهمم که تا الان انگار همه آن چیزی که می دانستم در قابل این نکته که الان فرا گرفتم هیچ بوده اند .
امشب تازه وقتی شروع به نوشتن کردن گفتم بنویسم که نشانه ای از دریافتم باشد برای آینده ام ولی الان یه لحظه به خودم اومدم دیدم ناخوداگاه مطالبی جاری شده است که اثلا از من نبوده ولی آنچه بر من گذشته بوده .
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
میخواستم ادامه ندم ولی یهو یه جرقه تو ذهنم زد که تو یه باور درمورد کارت داری که جلوی ورود ثروت و در واقع کسب درامد از کارم رو به اندازه ای که ارزش واقعی اش هست رو گرفته و اونم اینه که از زمان خیلی دور شاید از دوران کودکی کارهای زیادی رو چه در خانه و چه در بیرون باید از سر وظیفه انجام میدام و باید انجام میدام و این موضوع باعث شده که من الان هم وقتی کاری رو دارم انجام میدم نه اینکه توقع دریافت اجرت رو ندارم بلکه یه چیزی در وجودم به صورت خیلی خیلی سیمانی اون هم از نوع سیمان آبیک درود چسبیده و اونم اینه که وظیفه ام رو دارم انجام میدم خب و من گاها ساعت ها وقت رو برای انجام کاری شپری میکنم و طرف مقابل هم می رود که می رود خیلی عنایت داشته باشد تشکر بکند و لاغیر و الان که دارم می نویسم احساس می کنم این باید چند تا پارامتر داشته باشه و فقط به از سر وظیفه بودن بر نمیگرده . شاید احساس عدم لیاقت هم درگیرش باشه . هنوز نمیدونم ولی خیلی خوبه و خداروشکر میکنم که دارم می نویسم و همینجور این مطالب برام شفاف میشه .
با رفتن به دوران گذشته از مود نوشتن خارج شدم و قشنگ حس کردم که رابطه و جریان الهام قطع شد به طوری که سه بار همین ( کلمات رابطه و جریان رو نوشتم و پاک کردم ) .
خب من تا الان دو تا باور رو پیدا کردم که در عدم دریافت درآمد متناسب از محل کارم موثر هستند و یا لااقل الان من فکر میکنم که اینجوریه .
1- انجام دادن کار بر حسب اینکه وظیفه امه
2- عدم احساس لیاقت پاداش و یا دآمد متناسب با کارم
خداروشکر و سپاس از همه دوستان عزیز و استاد گرامی
سلام به استاد عزیزم
بهترین رفیق و همراهی که تا امروز ، به من هدیه شده
خداروشکر میکنم برای حضورتون
و سلام به همه رفقای حاضر در این جمع
به کمکتون نیاز دارم
از ابتدای سال 1402 با شروع تهیه دوره 12قدم ، صادقانه ،صادقانه و دور از هرکلیشه گویی
اتفاقات متفاوتی رو در زندگیم تجربه کردم، قبلا هم نوشتم، از ابتدای خردادماه دوسه مورد خییییلی مهم و تعیین کننده در زندگیه من اتفاق افتاد و تجربه شد و بسیار سپاسگذار خداوند هستم
این، بار اول نیست که از اموزه های استاد استفاده میکنم. اما دریافتهام هیچوقت به این وضوح و شفافیت نبوده.همه چیز خوب پیش رفت تا اینکه انگار من هم مثل خیلیای دیگه در ابتدای این راه، درگیر روتین و روزمرگی شدم و انگار از مسیر خارج شدم
شرایط شخصی و شغلی ومالیه خوبی رو تجربه کردم اما جزئیات شغلی و حجم کار، بسیااااار منو آزرد و اذیت کرد ،جوری که مجبور به استعفا شدم
با تمام وجود دلم میخواد در لاین مورد علاقم که هنر و زیبایی هست ورود بکنم اما بهر شکلی که تلاش میکنم تنها راهش پرداخت یه رقم سنگین به همکاران و عزیزان دست اندر کاره یا باید خودم سرمایه گذاری بکنم که حقیقتا نه شرایطش هست و نه من این حجم از شجاعت رو دارم ( در این لحظه). مدتهاس پیگیر یافتن شغل جدید هستم جور میشه اما به یه شکلی ( یا احساس نارضایتی)دوباره کنسل میشه
دوباره برمیکردم سمت علائقم و بازهم ، راهی نمیبینم. انگار که من دقیقا، مشکلم پیداکردن اون پاشنه آشیله که هنوز نمیدونم چیه و چطور باید کشفش بکنم ، جدیدا شرایط شغلیی مهیا شده که از من بابت کار اداری، سیصد میلیون سفته میخوان و من اصلا دلم نمیخواد انجامش بدم و این در حال حاضر تنها شرایط کاریه موجوده
تمام قلبم فریاد میزنه که بگو نه
و برو دنبال کاری که دوسش داری
اما اون ترس از دست دادنه هنوز باهامه
و اینکه اگه حالا حالاها کار مورد علاقم جور نشه ، چه بکنم
بسیار سردرگمم و تلاش میکنم برگردم به روحیات چندماه پیشم و همون باور و همون تاثیرگذاری.
اومدم ازتون کمک ، قدرت و جسارت بگیرم
برای شروع دوباره
سپااس فراوان برای حضورم در این فضا
سلام فاطمه جان عزیزم
به نظرمن همین جا بمون ، منتظر باش ولی بی صبر نباش ، عجله ام نکن ، تا میتونی ذهن قشنگت و پر کن از زیبایی ها و کنترل.
به محض اینکه میاد حالت بد بشه خوبش کن ولی هروز و هروز روی مهارتی که عاشقشی کار کن خودت و فرو کن ولی اجازه نده نتونی نفس بکشی و غرق بشی بالا بمون لذت ببر نفس بکش زندگی کن با لذت به قول استاد حان سوت زنان و در آرامش برو جلو ،
یهویی میبینی که کاری که دوست داری خودش انجام میشه ،
منم الان در همین وضعیتم چون که میدونم بودجه ندارم برای شروع کار مورد علاقم فعلا دارم روی مهارتم کار میکنم به تفریحم میرسم ورزشمو میکنم روی رشته هنریم هم فعالیت میکنم ،
همین جا بمون کامنت بخون کلیپ ببین بنویس ، پیاده روی برو و لذت ببر و نگران نباش و نترس
خودش خود به خود درستش میکنه ، بسپار به خودش عزیزم .
موفق باشی
بهاره جانم سلام
ممنونم ازت رفیق
چقدر خوب گفتی
حس خوبی بمن داد حرفات
اینکه بمونیم پایدار باشیم روی خودمون کار بکنیم و باااور بکنیم که هدف ما شدنیه
اما با چطور و چگونش کاری نداشته باشیم همونی که از دستمون برمیاد رو انجام بدیم
خداوند به زیباترین شکل، برای ما
خواهد چید ️
سپاسگذارم از تو بهار مهربون
به نام خداونده بخشنده بخشایشگر مهربان
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و همه دوستان خوبم
من میخوام در مورد یه باور سمی در مورد خودم بگم که اصلا کاری کرده که من نتونم باور سازی کنم
اونم اینکه
در ذهن خودم باور سازی رو سخت و پیچیده کردم
یعنی
باورم این هست که باور سازی سخت هست
ولی باز خدارو شکر که هدایت شدم به یک کامنتی از بچها که یک موضوع در زندگیش اتفاق افتاده بود
و یه سری حرفها رو شنیده بود در مورد کسب و کار خودش که با همون چنتا حرف به این باور رسیده بود که اره کارهای من دیگه مشتری نداره و قدیمی شدن
در صورتی که از همون کارهای که اون دوستمون داره
کسانی دیگه ای دارن خوب میفروشن
اونجا بود که این سدی که برای باور سازی تو ذهنم بود رو شکوند
چون خودم هم تو دام همین چنتا حرف و کانون توجه چند دفعه ای افتادم و یه باور مخرب برای خودم درست کردم
خدارو شکر که به درک خوبی در باور سازی رسیدم
و خواستم به اونای که مثل من درگیر باور سازی هستن که چطور باور بسازیم بگم که
باور سازی یعنی توجه کردن به یک موضوع و پذیرشش میشه باور همین به این سادگی
البته که استاد تو دوره 12قدم گفتن
ولی از اونجای که من درست عمل نکردم و تمرینات رو درست انجام ندادم مفهومش رو درست درک نکرده بودم
امیدوارم که بتونم روز به روز درک بهتری از مفاهیم داشته باشم