چه موضوعی را باور کرده ای؟ - صفحه 40 (به ترتیب امتیاز)

960 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    اعظم گفته:
    مدت عضویت: 898 روز

    به نام خدای مهربان

    بهبه سلاااااام به استاد جانمممم

    خوش اومدی ..استاد جان خیلی وقته خاستم یه چیزی بهتون بگم و یادم می‌رفت اونم این بود که کتاب قدرت از خانم راندا برن خیلی کتاب عالیه و خیلی حرفهاش شبیه به حرفهای شماست هر زمان که میخونمش حرفهای شما تداعی میشن دوسداشتم این مطلب رو بهتون بگم

    .عاشقتم استاد جانم دوسدارم کامنتم فقط این کلمه باشه و هزاران بار تکرارش کنم عااااشقتم استااااااد خیلی بلند گفتم که صدام برسه تا آمریکا…….

    سپاسگزارتم ای بهترین دست خدا بر روی زمین و ابراهیم ترین انسان این زمانه

    چقدررر کلامتون پربرکته برامون استاد چقدر عادت کردم به صداتون یعنی من اگه روزی فایل گوش نکنم یا صداتون نشنوم حس میکنم با سرعت دارم سقوط میکنم و صدای آژیر خطر گوشم رو کر می‌کنه

    استاد جان وقتی میخام یه چرت کوچیک بزنم و اطرافم شلوغه هندزفری رو میزنم تو گوشم یکی از فایلهاتون رو میارم و با صداتون با آرامش چرتم رو میزنم .کللی استیکر قلب و خنده

    سپاسگزارم بابت این فایل ناب این همه آگاهی ..امروز صبح توی دفترم و تمرین ستاره قطبیم نوشتم که خداجونم امروز قلبم رو پر از نور آگاهی کن .امروز خودت برام هدیه و کادو های ناب بفرست .امروز برام خیر و برکت و فراوانی بفرست

    و بله مثل همیشه خدا کار نمیکنه بلکه شاهکار می‌کنه ..یه کم پیش پیام واسم اومد که آقای رضا عطاروشن یه کامنت گذاشته سریع اومدم و شروع کردم به خوندنش و خدایا صدهزار مرتبه شکرت چقدر حس و حالم عالی شد چقدر من لذت بردم و حک شده تک تک حرفهای آقای عطارروشن و چقدر بهم انگیزه میده با اون لحن زیبا و آرامش بخششون

    خدارو صدهزار مرتبه شکر

    امروز این کلمه ی باور برام یه رنگ و بوی دیگه ای داشت واقعاااا که همه چی باوره خدایا کمکم کن روی این موضوع به اندازه کافی تمرکز کنم چون دارم لمس میکنم که باورها با ما چکار کردن و چقدررر قدرتمندن.خدایا بهم قدرت و قوت بده برای درک این آگاهی ها

    خلاصه که بقول شاعر

    مستم نه از آن دست که میخانه بخواهد

    وای از دل دیوانه که دیوانه بخواهد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    سمیه اسفندیاری گفته:
    مدت عضویت: 1877 روز

    به نام خدایی که تمام قدرت دست اوست

    سلام به استاد عزیزم،چشم‌ ما روشن استاد،شکر که دوباره شما رو میبینم و یه اگاهی از یه زاویه دیگه،شکرررر

    امروز احساسم بعد از چند روز کلنجار با نجواها خوب بود،احساس سبکی و خوبی داشتم،هر وقت نجواها از همه طرف فشارمیاره به خودم میگم متعهد و صبور باش داره مدارت عوض میشه،واین منطق منو اروم میکنه و متعهد میشم به کار کردن روی خودم،تمرکز بیشتر و بعد از این بحران حالم خوب میشه و احساس میکنم درکم بالاتر رفته و اینم نتیجه ادامه دادنه و متعهد بودنه،بیشتر مینویسم و بیشتر فکر میکنم که اینم طی کردن تکامله

    راحتتر ایده هایی که میاد رو اجرا میکنم،ایمانم قوی تر میشه ونشانه ها رو بهتر میفهمم

    هر وقت روی عقل خودم حساب کردم اسیر نجواها میشم،میترسم،نگرانم،و این روزنه قوی ذهنم که میگه از کجا و چه طوری حالم رو بد میکنه ولی به محض رها شدن،نوشتن،تمریناتی که توی دوره ها هست همه چی عوض میشه،یه حسی میگه برو کشف قوانین رو رندم گوش کن،واااای خدای من،انگار اولین بارم دارم میشنوم،اینا کجا بودن،میفهمم درکم عوض شده و مدارم تغییر کرده،مینویسم تمرین انجام میدم و سبک میشم و اینا خودش تقویت ایمانه و بعد میفهمم اتفاقات راحت و ساده و بینظیر زندگیم از کجا آب میخوره…

    درسته تغییر ذهنی که سالهاست یه خط سیر رو رفته حالا رام کردنش سخته،خیلی سخته،ولی هر قدمش واقعا لذت بخشه،هر بار بیشتر باورم میشه مسیرم درسته،باید ادامه بدم،در این مسیر گوش نا محرم نباشد جای اسرار سروش،پله پله،آرام ارام شدنیه

    هر بار یه بخشی از شخصیتم رو میشه که باید بیشتر روش کار کنم و خوشحالم که متعهد ماندم و هر مینویسم به کتابها و مطالبی هدایت میشم که مثل کتابهای کمک درسیه،تستهای که منو در مهارت قانون کمک میکنه،کتابی که دقیقا الان باید بخونم،فایلی که دقیقا مناسب حال الان منه،زدن روی دکمه(مرا سوی نشانه ام هدایت کن)منو میخکوب میکنه از این دقت در فهمیدن احساسم و مثل یه کوچ،یه مشاور منو قدم به قدم جلو میبره،میگه اینجا تله است نرو،اینجا برو…و اینا ایمانم رو میافزاید.‌..دعایی که هر روز از خداوند دارم

    وقتی ذهنم میگه از کجا و چه طوری،میگم نمیدونم،من قادر به درک قدرت و توانایی خداوند نیستم،من گنجایش درک بزرگی خداوند رو ندارم،پلن های خداوند رو نمی‌شناسم، من فقط ادامه میدم،من روی خدا حساب میکنم،کی بهتر از خودش هست واقعا؟مگه داریم،مگه میشه…کی بهتر از خداوند برای شراکت هست،تقسیم کار هست،اینا گفتنش راحته در عمل …ولی در وزوز نجواها کار راحتی نیست،کنترل ترسها و نگرانیها کار راحتی نیست،ولی گفتنش به مرور و دیدن نشانه ها هر چند کوچک، تاییدش،تکرارش و باورش،هر بار راحتتر میشه توکل کرد،یقین داشت…اینو دقیقا همین چند روز پیش برام رخ داد و بعد هدیه امروز ما بچه ها که منتظر نشانه ها و شکار اونا هستیم،تیر خلاص رو زد…هر بار بهتر میشم…از یک ماه پیشم خیلی بهتر شدم،به خودم افتخار میکنم و خوشحالم…شکرررر خدای بزرگم

    با همین شرایطی که دارم حالم بعد از هر نجوا و ترسی،گذر کردن از این بحران بهتر و بهتر میشه

    خدایا شکرت

    استاد عزیزم دوست دارم،سپاسگزارم که به فکر بچه هات و دانشجوهات هستی،دوست دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    Sara Ardavan گفته:
    مدت عضویت: 2120 روز

    به نام خدای مهربان

    *خواسته : 1.بیداری هر لحظه بیشتر و بیشتر خودارزشمندی بی قید و شرط مون:

    1.باورهای پرقدرت با ریشه و منطق درست و پایدار: 1.من تنها من قدرت خلق زندگی مون اونجور که لذت میبرم دارم چون بی قید و‌شرط ارزشمندم

    2.با بیداری بیشتر و بیشتر خودارزشمندی بی قید و شرطمون جریانی از نعمت ها، ثروت ها، روابطه بسیار زیبا، آرامش، سلامتی و جوانی بیشتر و زیبایی بیشتر و سعادت دنیا وآخرت جاری ِ در هر لحظه مون

    3.تایید مسیر درست: «مسیر توحید، ایمان و قدمهای عملی مون»:

    1.حس عالی هر لحظه مون، شادی،آرامش و اطمینان قلبیِ

    2.حذفِ«گذشته:ترس/آینده:نگرانی»

    3.فقط و فقط لذت در لحظه بودن مون «با کنترل آگاهانه ورودی و توجه به زیبایی هامون در هر لحظه» نشونه جریان تکاملی در مسیرِ تجربه جریانی از نعمت ها، ثروت ها، فراوانی ها، آرامش،روابط عالی تر ،زیبایی و جوانی و سلامتی بیشتر و سعادت دنیا و آخرت مونِ

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. -
    سید مصطفی حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1724 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام به استاد عزیزم چقدر خوشحالم که فایل جدید گذاشتید وچهره خندان شما رو دیدیم

    بحث باورها همیشه برای من جذاب بوده بعضی باورها قدرتمند کننده هستند و خیلی از باورها محدود کننده وقتی در مورد ورزش صحبت میکنید که در کشور جاماییکا ورزش دو ورزش اول این کشور هست و قهرمانان زیادی هم دارند وحتی ورزش دو رو معنوی میدونند این تو کشور ما هم هست که ورزش کشتی رو مربوط به اسطوره ها و پهلوانان میدونند وحتی شعر هایی داریم با این مضمون که مربوط به قدرت جسمانی است از رستم و اسفندیار وامام علی و..که در طول دوران سروده شده

    ز نیرو بود مرد را راستی

    زسستی کجی زاید وکاستی

    یا اشعاری در وصف اینه که پهلوانان نمی میرند

    امام علی ورزشکار وپهلوان بود و… که همه اینها باعث شده ما به ورزش کشتی همت داشته باشیم

    یادمه من اصلا کشتی علاقه نداشتم ولی پسر عموم داداشم وخواهر زاده هام که هم سن بودیم می‌رفتند گود کشتی وخواسته یا ناخواسته من رو میکشوندند وسط وانقدر با من گلاویز شدند که یاد گرفتم وحتی توی گود کشتی خراسان هم کشتی گرفتم

    آنقدر جو وفضا وتشویق از از کشتی گیران بود که ناخواسته ترغیب می‌شدیم برای کشتی گرفتند

    توی عروسی ها هم کشتی می‌گرفتند وبه برنده جایزه های خوبی میدادند سکه نیم سکه وحتی گوسفند زنده که پهلوان به صورت نمادین روی دوشش مینداخت

    الف) چه باورهای قدرتمند کننده ای داری که آن باورها ایمان و انگیزه هایت را در راستای تحقق خواسته هایت افزایش داده، به گونه ای که منجر به قدم برداشتن، اجرای ایده ها و تحقق خواسته هایت شده و به این شکل به نفع شما کار می کند؟

    باورهای قدرتمند کننده ای در مورد باور سلامتی دارم وخانوادتا مریض نمیشیم وبدن های قویی داریم پدر من با وجودی که دفترچه بیمه داره اعتبار دفترچه تمام میشه بدون اینکه حتی یک برگ استفاده کنه اصلا مریض نمیشیم خیلی کاری وفعال هستیم یادمه زمانی که باشگاه کشتی میرفتم حریفهام از تمرین با من خسته میشدند و درخواست میکردند با حریف دیگه ای کشتی بگیرم

    بدن های لاغر اندام وپر زوری داریم مثلاً من تو کشتی تو هم دوره ای هام از همه بهتر بودم یا داداشم قهرمان مچ اندازی کشور شد با وزن 63 کیلو پدر بزرگم خیلی قوی بوده وکسی حریفش نمی‌شده وحتی پدرم که خیلی ها قبولش دارند به قوی بودن وپشتکار زیاد داشتن

    من کار فنی خیلی عالی ای دارم وهر چیزی توی خونه خراب بشه قطعش رو میگیرم و تعمیرش میکنم از پس هر چیزی بر میام به قول استاد حریفم

    انسان جذاب و تاثیر گذاری هستم یادمه به عموم گفتم که ماشینت رو عوض کنی بهتره، برای کارتون ماشین سایپا یا تیبا بگیر که بعد از یک هفته ایشون ماشینش رو فروخت ویه تیبای مدل بالا خریدنداکثر فامیل نظر من براشون اهمیت داره وحساب ویژه ای باز میکنند

    در دوران مدرسه همیشه مورد توجه معلم ها واساتید بودم یه معلم داشتیم که من رو داماد خودشون صدا میزند خخخ

    البته ایشون لطف داشتند وحتی فرزندی نداشتند

    در مورد درس و مدرسه فوق‌العاده بودم وکل دوران مدرسه تا اول دبیرستان شاگرد اول بودم و همیشه به خودم میگفتم من بهترینم من لیاقت بالایی دارم

    تو بحث ارتباطات هم خوب بودم

    ب) چه باورهای محدود کننده ای را پذیرفته ای که بر علیه شما کار می کند؟ باورهایی که باعث شک و تردید، به تعویق انداختن و مانع تراشیدن برای حرکت در راستای تحقق خواسته هایت شده و به این شکل به شما ضربه زده است؟

    باورهای محدود کننده تا دلتون بخواهد داشتم وهر روز هم دارم درون خودم کنکاش میکنم

    مادرم همیشه به من می‌گفتند که تو اگر کارمند نشوی از گشنگی می‌میری وباعث شد برم وکارمند شوم با وجود جو منفی که داشت پابرجا در شغل کارمندی ماندگار شوم

    باوری که پول بد هست وتو نباید پول داشته باشی

    خیلی از اوقات تلاشی برای رشد مالی نداشتم

    باور به اینکه من باید عرق به وطنم داشته باشم هم باعث شد برای مهاجرت کردن به کشور دیگه تلاشی نکنم

    باوری که من نمیتونم من نابلد هستم باعث شد شجاعت حرکت کردن برای بیزینس خودم رو نداشته باشم

    باور به اینکه با دختران حجاب خوب هستند به دخترانی به غیر از این فکر هم نمی‌کردم

    البته که باورهای محدود کننده زیادی دارم هی داره یادم میاد

    آدم های خوب رو براشون یه فیلتر گذاشته بودم که مرد ها ریش داشته باشند اخمو باشن لباس های تیره ومندرس بپوشن و…وخانم ها هم به یک وجه دیگه که از ورودی هایی که داشتم بود

    باور های بسیار مخرب در مورد دلسوزی و فداکاری و ایثار که به لطف دوره عزت نفس برطرف شد و باورهای خوبی جایگزینی شدند

    هر کس هر جا هست سر جای درستشه

    همه آدم‌ها به یک اندازه به خدا نزدیک هستند

    من مسئول زندگی خودم هستم و نمیتونم زندگی کسی رو تغییر بدهم

    خودم خالق زندگی خودم هستم خیلی باور معنوی ای هست که خداوند قدرت رو در دستان من قرار داده که زندگیم رو هر طور دوست دارم بسازم

    من باید لذت ببرم تا اتفاقات خوب و راحت تری رو تجربه کنم پس لذت میبرم

    بعد از هر خنده خنده بزرگتری در راهه

    یا خنده خنده میاره وغم غم میاره پس میخندم وشادی میکنم

    اکثریت راه اشتباه رو میروند به یک دلیل ساده اکثریت زندگی خوبی ندارند

    البته که دوره ارزشمندروانشناسی ثروت بسیار برای خودم ضروری میدانم وخداوند در زمان مناسبش این دوره رو به آسانی در اختیارم قرار خواهد داد

    بسیار سپاسگزارم از استاد عزیزم خانم شایسته وهمه دوستان سایت عباسمنش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    سمیه زحمتکش گفته:
    مدت عضویت: 1625 روز

    به نام خداوند بخشاینده مهربان

    خداراشکر بابت وجود خداوندگار مهربانم که امروز را هم فرصت زندگی ونفس کشیدن داد

    خداراشکر بابت سلامتی جسمی روحی ام

    خداراشکر بابت وجود فرزندانم که هم فرکانسم هستند

    خداراشکر بابت سقف بالای سرم

    خداراشکر بابت تجربه زندگی در روی کره خاکی که خودم توانایی هایم را تجربه کنم

    خداراشکر که از وجود خداوند قدرتمندی هستم

    خداراشکر بابت هرآنچه روزی ام کردی ای خداوندم وروزی هایی که میدهی .

    خداراشکر بابت وجود این صحبت ها وجود استاد عزیزم که خداوند به موقع هدایت میکند برای هر فایلی که دقیق به موقع هست .

    سلام بر استاد عزیزم که هر جمله از حرف های شما را باید طلا گرفت ,باید با گوش ودل وجان شنید اگر بخواهیم وباور کنیم .

    استادهمین باور آخر را که گفتید :

    همه زندگی ما را باورهامون میسازه

    همه چیز دست خودمون هست، من دارم زندگیم را خلق میکنم،هر چی را بخواهی میتونی به وجود بیاری،افکارمن داره اتفاقات رارقم میزنه .

    همین جمله را باور کنیم به خدا همه چی تغییر می‌کنه برامون

    استاد عزیزم چند روز میشه دارم روی روانشناسی ثروت دو کارمیکنم که چند وقت بود نشنیده بودم ،می بینم چقدر ترمز دارم روی 10تا بهش اول این روانشناسی ثروت دو .

    جمله ای که بیشتر من رو به فکر می‌بره که ثروتمندان به خدا نزدیکتر ونردیکتر میشوند و افراد فقیر از خداوند دور میشوند برای من ترمز شده

    یعنی با حرف زدن نمیشه فرکانس را عوض کرد وگول بزنی خودت را

    واقعا باید بشینه تو عمق وجودت بعد نتایج میاد .

    استاد جان به این نکته رسیدم که خودتون هم گفتید که ماهرانچه را باور کنیم برامون در زندگی اتفاق میفته واین عدالت خداونده که سرنوشت هرکدام از ما را دست خودمون داده

    استادجان دقیقا الان که دارم ثروت دو را می‌شنوم این فایل روی سایت اومد واین یعنی هدایت الله که درسته ومن باید فقط این فایل ها را بشنوم والان زمان شنیدنش بود .

    الف) چه باورهای قدرتمند کننده ای داری که آن باورها ایمان و انگیزه هایت را در راستای تحقق خواسته هایت افزایش داده، به گونه ای که منجر به قدم برداشتن، اجرای ایده ها و تحقق خواسته هایت شده و به این شکل به نفع شما کار می کند؟

    باور به اینکه من میتونم خودم پول بسازم .

    باور اینکه هیچ کس قدرتی در زندگیم نداره وکسی نمیتونه جلوی من را بگیره اگر من نخوام .

    باور اینکه ژن تاثیر داره در جسم و روح واخلاقم

    باور اینکه اگر پدر و مادرم یه بیماری یا موی سفید دارند من هم از اونها به ارث میبرم .

    باور اینکه بقیه می‌تونند به تو ظلم کنند

    باور به اینکه فقط با نماز به خدا نزدیک می شوم وخدا فقط پیامبر و امامان را هدایت می‌کنه وامامان وپیامبرها افراد خاص ونور چشمی خدا هستند.

    باور به وصل شدن وکمک خواستن از خدا فقط وفقط

    باور اینکه همه می‌تونند موفق بشوند و افراد ثروتمند افراد خاصی نیستند .

    باور به اینکه ثروتمند شدن به سن بالا تر داشتن یا تجربه بیشتر داشتن نیست به مدار

    ب) چه باورهای محدود کننده ای را پذیرفته ای که بر علیه شما کار می کند؟ باورهایی که باعث شک و تردید، به تعویق انداختن و مانع تراشیدن برای حرکت در راستای تحقق خواسته هایت شده و به این شکل به شما ضربه زده است؟

    باور های شرک آلود که حتما همسرم باید کمکم کنه تا فروش کنم .

    باور وابسته بودن وتایید همسر در کاری که دوست دارم .

    باور اینکه باید پول بیشتر بسازم تا مواد اولیه بگیرم بعد شروع کنم .

    باور کمبود وترس از خرج کردن به راحتی

    باور اینکه همه چی بالا رفته ومن باید بیشتر تلاش کنم تا بتونم چیزی بخرم

    باور های فقر وترس از کم شدن

    باور اینکه رابطه خوب و افرادی که با هم خوب هستند تا آخر عمر کم هست و همه بحث دارند در زندگیشون.

    باور اینکه در کشور ایران نمیتونم موفق بشوم وباید برم جای بهتر .

    باور اینکه خانواده ام حامی ام هستند وکمکم می‌کنند و همون شرک .

    باور اینکه باید بقیه ازتو حمایت کنند تا موفق بشوی

    باور اینکه سرنوشت من از قبل رقم خورده ومن قدرت تغییر باورهای منفی ام را ندارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    آوا مختاری نیا گفته:
    مدت عضویت: 2703 روز

    سلام استاد گرامی و مریم عزیزم ، و سلام به دوستان خوبم که کامنت های فوق عالی نوشتند،

    من زهرا هستم.

    بسیار خوشحال شدم که فایل جدید را دیدم، الان اواسط بار دومی هست که دارم فایل رو میبینم ، دام خواست همین الان کامنت بنویسم.

    در دقیقه ی 26 اون زنگی که باید در ذهن و مغز من به صدا در می اومد، به صدا درآمد.

    استاد میگن من چرا باور کردم که فلان استعداد را ندارم ؟؟ چرا باور کردم که نمیتونم بیزینس داشته باشم؟؟…

    واقعا چرا؟

    اینو این‌جا داشته باشید،

    من هر وقت آشپزخونه م کثیف میشه ، احساس بدی درباره ی خودم پیدا می کنم و فکر میکنم که تنبل و بی نظم و شلخته هستم که گاز و سینک رو تمیز نکردم، و این کار تمیزکاری برایم بزرگ و طولانی می رسید، یعنی هم ناراحت بودم و هم اقدام نمی‌کردم،

    دیروز تو این فکر بودم یهو گفتم بزار همین الان تمیز کنم تا غذا داره آماده میشه،

    در عرض ده دقیقه تمیزکاری کردم و دیدم عه!!

    احساسم نسبت به خودم عوض شد،

    گفتم ببین این ذهن سر چه موضوع مسخره ای داشت به من احساس ناکافی بودن و بد بودن می داد، و چه زود از موضع ش عقب کشید ،

    این نکته منو عمیق تو کرد تو تجربه های خودم ، و فکر کردم نکنه این مقاومتی که من درباره ی پول ساختن دارم ، و احساس شدید نتونستن من هم با درست کردن ی باور محدود کننده برطرف میشه،

    اصن دیدم نسبت به این مقاومت عوض شد،

    تا اون موقع ذهن من حرفهایی که درباره ی خودم از اطرافیان شنیده بودم برام تکرار می‌کرد ، که «زهرا مظلومه، عرضه نداره، زبون نداره حرفشو نمیتونه بزنه..»

    و این تصویر ذهنی هیچ جوره عوض نمی‌شد،حتی با وجود اینکه من بعد از فوت همسرم مدیریت زندگی با سه فرزند قد و نیم قد رو به عهده گرفتم و مستقل زندگی‌ کردن رو شروع کردم و صدها مسئله ریز و درشت رو تو زندگی حل کردم ،

    جوری تغییر کردم که اون زهرا قبلی رو نمی‌شناسم ،

    جوری که اطلاعات و توانایی های منو کمتر کسی داره،

    حالا این ذهن میاد منو با تکرار باورهای قبلی سرکوب می کنه ،

    به خودم گفتم آخه چرا تو قبول می کنی که بی عرضه ای؟؟؟ آخه مگه تو بیعرضه ای ؟

    تو این همه تغییر مثبت ، شجاعت، اقدام رو نمی‌بینی و حرف نخ نمای ذهن رو چسبیدی،

    به خدا تا حالا به این نقطه نرسیده بودم،

    قبلا هر چقدر میخواستم خودمو در وضعیت دلخواه تصور کنم ، خیلی قوی نبود و خودم هم ی آدم قوی توش نمیدیدم،

    این بار اومدم با نگاه ی زن قوی و با عرضه که اتفاق های خوب مالی رو می تونه رقم بزنه ، به خودم تو آیینه نگاه کردم ،

    آره، چرا که نه؟

    اصلا کی از من بهتر؟ کی از من مستعد تر؟

    من که روند تغییر مثبتی رو سه ساله شروع کردم ،

    هیچ کس بهتر از من و بیشتر از من لیاقت ثروتمند شدن رو نداره،

    دارم روی دوره عزت نفس کار می کنم ، و از خداوند خواستم که در پایان دوره ، امکان خرید دوره لیاقت رو برام فراهم کنه ،

    راستی ی باوری که به من کمک کرده رو می خوام باز کنم ، اونم این باور هستش که « بدن من یکی از قوی ترین و بهترین و سالم ترین بدن های دنیا هستش»

    البته با تکرار سعی می کنم هرچه بیشتر تثبیتش کنم ،

    البته خودم خواستم که به این شکل بسازمش ، و علت ش هم شواهدی هست که از بنیه بدنی خوب در خودم دیدم،

    شروعش از اینجا بود که ، چند سال پیش من برای خرید چرخ خیاطی رفتم بازار تهران جایی که چرخ خیاطی ژاپنی استوک میفروشند، و دیدم که تقریبا همه ی بهترین چرخ ها که ژاپنی هم هستند ، استوک و کارکرده هستند، و جالب این که فروشنده روی این چرخ کار کرده سه سال هم ضمانت می ده!!

    اون موقع خیلی تحسین کردم صنعت ژاپن رو که ببین چه محصولی تولید کرده که کلی کار کرده ، بعد میاد اینجا تازه روی محصول دست دومش، فروشنده سه سال هم ضمانت میده ، این بخاطر کیفیت بالای اون محصول هست.

    همون موقع ها که تحت تأثیر این تجربه بودم ، این الهام به من شد که این فقط ی چرخ خیاطی ژاپنیه، انقد خوب کار می کنه، بدن من که ساخته ی خداونده، با این همه علم و توانایی ، چرا نباید خیییلی بهتر ازین چیزی که می بینم کار کنه ؟

    چرا نباید خوب بمونه؟ سالم بمونه؟

    تازه تو قرآن خداوند یکی از پیامبران رو مثال می زنم و میگه حدود نهصد سال عمر کرد، یعنی چی؟؟؟

    یعنی این بدن انسانی چنین قابلیت و ضمانتی داره!!

    پس من اومدم تکرار کردم که بدن من یکی از بهترین و قوی ترین بدن های دنیاست و سالم سالم تا نود و پنج سالگی همین جوری سالم و بی مشکل می‌ره!!

    شکر خداوند متعال خیلی خیلی کم مریض شدم این چند وقت، حتی وقتی بچه ها بیمار میشن من علائم خیلی جزئی نشون می ده بدنم و رد می کنه،

    من میگم بدن من سیستم ایمنی پیشرفته ای داره، و یکی از بهترین بدن های دنیاست.

    انشالله تا نود و پنج سالگی پیش رفتم میام تیک هدفم رو می زنم!

    ممنونم از استاد و از همگی،

    شکر‌خدای مهربان.

    خوشحالم که در کنار دوستانم هستم.

    بدرخشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    الهه پوراحمدی گفته:
    مدت عضویت: 1422 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته دوست داشتنی

    خدایا شکرت برای آشنایی با این مفاهیم .

    استاد چقدررررر من این روزها به این فایل نیاز داشتم و البته که هر روز نیاز دارم بهش.

    اما باور قدرتمند کننده در مقابل محدود کننده (نادرست).

    استاد من با شما معنای واقعی کلمه باور رو درک کردم.

    استاد وقتی با آموزه های شما آشنا شدم شروع کردم به تغییرات باورهای نادرستم. اولش هیچ درکی نداشتم فقط به شما اعتماد کردم وقتی گفتین باورهامون داره زندگی مونو می‌سازه.

    البته اینم بگم که اولش یه تغییر فکر بود بعد کم‌کم نشانه ها اومد و من تونستم با تلاش و تمرکز صد درصدی فکرامو به باورهام تغییر بدم.

    استاااد نمی دونین چقدرر تغییر باورها و درست کردن باورها به من و زندگی من آرامش داده.

    من بینهایت باور محدود کننده در مورد همه موضوعات زندگیم داشتم. الان همش با خودم میگم خدایا من چطوری اون موقع با اون همه باور مخرب زندگی میکردم البته زندگی که نه ، گذراندن لحظات عمرم.

    حالا می‌خوام از باورهایی بگم که واقعا حس میکنم که در من به مرور زمان شکل گرفت. و من برای شکل گرفتن این باورها یه مدت این باور رو می‌نوشتم و می ذاشتم جلو چشمم. مثلا می‌چسبوندم جلو داشبورد ماشین، تو آینه ام، رو لپتاپم، رو صفحه گوشیمو ….

    گاهی حتی مثل ذکر تسبیح مدام با خودم تکرار می کردم. گفتن این باورها خیلی راحته اما اینکه بشینه در من و من رو مجبور کنه به اقدام یه چیز دیگست. البته اینم بگم که خودمو دوختم به فایلهای شما و به شدت ورودی هامو کنترل کردم. یعنی فهمیدم چاره ای جز این ندارم.

    و اما باورها:

    خداوند همیشه با منه

    خداوند هادی و حامیه منه

    این ترمز ها و باورهای محدود کننده منه که نذاشته من به خواسته هام برسم

    خداوند مشتاق تره از من برای رسیدن به خواسته های منه

    من در هر کاری و در هر بعدی نیاز به هیچ فرد خاصی ندارم چون خدا با منه

    ایمان یعنی منطقی فکر نکردن و دیدن دستان خداوند

    باورهامه که داره زندگیمو میسازه

    هر لحظه خدا بامنه

    وظیفه من فقط درخواست کردنه

    وظیفه خدا هم فقططط اجابت کردنه

    خدا من رو دوست داره

    راههای رسیدن به خواسته ام در مدار ذهنیه من نیست و من عقلم بهش نمی‌رسه

    من دوست داشتنی هستم

    من اگر خودم رو لایق بدونم رسیدن به خواسته هام راحت تره

    من فقط باید روی خودم کار کنم

    برای پول درآوردن نیازی به زجر کشیدن نیست میشه راحت پول درآورد.

    حال خوب کلید اصلی رسیدن به خواسته هامه

    خداوند آدمها و شرایط مناسب رو میاره تو زندگی من

    #ولی هنوز در حوزه احساس لیاقت و ثروت و باور به فراوانی خیلی باور محدود کننده دارم که دارم با همون فرمون ادامه میدم و میرم جلو. و میدونم که چه درهایی از نعمت و برکت داره تو زندگیم باز میشه.

    خدایاااا بینهایت ازت ممنونم

    خدایا شکرت

    استاد عزیزم ازتون ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    مجید یاری گفته:
    مدت عضویت: 1017 روز

    باسلام وخدا قوت خدمت استاد جونم وخانم شایسته عزیز

    خیلی جالب بود برام با این که 3 تا محصول از سایت خریدم .ولی بازم روی بحث باورها ،ذهنم هنوز هم که هنوزه دنبال منطقی قوی میگرده ومیخاد بازهم بیشتر قانع بشه.وخدا راشکر تونستم

    در ضمینه ثروت چند تا باور خوب واسه خودم درست کردم .یکی از بهترین باورهای من اینه که وقتی هرکجا وهرقت کبوتر یا کریم میبینم به خودم میگم امروز هم یه واریزی یا یه پول حتما میاد بحسابم .واین اتفاق حتما میفته وبه شکل معجزه آسا حسابم پر میشه .جالبه که بدونید که قبلا وقتی کبوتر یا کریم میدیدم که از خودش صدا می‌کرد با خودم میگفتم حتما یه خبر بدی میخاد بیاد.که خدارا شکر از زمانی که وارد سایت شدم شروع به اطلاح بهبود شخصیتم وباورهام کرده ام وبه تازه گی دارم روی دیدن گنجشکها هم روی خودم وباورهام کار،میکنم تا بتونم یه باور فراونی و پول سازی درست کنم

    باتشکراز زحمات استاد وخانم شایسته وآرزوی سعادت وخوشبختی وسلامتی وثروت فراوان برای اعضا سایت عباس منش .خدا نگهدار همگی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    مریم بذرا گفته:
    مدت عضویت: 812 روز

    سلام براستادعزیزم و مریم جانم

    استادفایل رو استاپ کردم و فکر کردم تا یک باور قدرتمندکننده در وجودم پیدا کنم دیدم نه باوری نیست که درمن وجود داشته باشه وباعث پیشرفت من شده باشه .

    وباز مثل همیشه رسیدم به حرف شما که تمام باورهایی که به ما خورونده شده همش باور محدود کننده و تخریب گر بوده و هست .

    از بچگی از زبان خالهام و تمام اقوام مادریم شنیدم که میگفتن ما کم شانس به دنیا اومدیم و پدر و مادران ماهم همینطوربودن .واین باور تخریبگر بامن رشد کردوهرروزبزرگ و بزرگترشد.هرموقع توی زندگیم یه اتفاقی افتاد سریع توذهنم میومد که به قول خالهام و مادرم ما که شانس نداریم و هیچی براما درست پیش نمیره.

    استاد خدا میدونه که این باور تمام زندگی من رو تحت تاثیر گذاشته.چقدرباعث کم شدن لیاقت من شده خیلی جاها باعث شده که من خودموو خواستهامو نادیده بگیرم .همش بگم خوب ما خانوادگی شانس نداریم و تلاشی هم براشون نکنم .

    انگار همیشه یه جور ناامیدی در دلم داشتم .

    من یکسالی که توی سایت هستم همش روی این باور کار کردم واین باور چون ریشه ای قوی درمن داره هنوزکه هنوزه باید روش کاربکنم .

    توی فایل که شما میگفتین این باور از کجا اومده وچراماهمینطوری هرچیزی رو میفهمیم باورمیکنیم واقعا حرفی واسه گفتن نداشتم .

    فقط میگم خداروشکر که من بااین مباحث اشناشدم واین باور رومن به خورد بچهام نمیدم.

    وخداروشکر دوره ی لیاقت رو خریدم و دارم روی این باور که از عدم لیاقت من میاد کار میکنم.

    استاد

    خانواده ی شوهرم هم یه باوری دارن که میگن ما کلا جنس دندونامون خوب نیست و کلا با این مسئله خیلی راحت کنار اومدن و تا یه دندون دردی میگرن سریع میرن اونو میکشن ومیگن فایده نداره درستش کنیم.

    یا خودم تومدرسه این باور رو داشتم که اصلا از ریاضی سردرنمیارم هیچ وقت نمیتونم ازش نمره خوب بگیرم.وهمیشه هم همینطورپیش میرفت.

    استاد عزیزم ومریم جانم ازتون سپاس گذارم بابت ضبط این فایل و خیلی خیلی دوستتون دارم..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    میترا اسکندری گفته:
    مدت عضویت: 1466 روز

    بنام خدای هدایتگر

    سلام به استاد خوش اندام ومهربانم وبه مریم جانم وهمه بچه های بی‌نظیر.

    من برای بار دوم که روی این فایل کامنت میزارم اونم بعد از چند بار گوش کردنش ، به دو دلیل

    اول اینکه بار اول ودومی که فایل رو گوش دادم یه سوال یا نجوایی تو مغزم آمد ، بار سوم که گوشش دادم خدا جواب سوال رو بهم الهام کرد .

    گفتم با شما هم مطرح کنم شاید سوال بچه ها هم باشه .

    اون قسمت از مقاله رو که استاد خوند که نوشته بود زیر ساخت های ورزشی آمریکا هم برای ورزش دومیدانی خیلی اوکی وخوب واستاد هم این حرف رو تایید کرد گفت زیر ساخت ها هم خیلی مهم دیگه ،

    حتی مدارس و دانشگاه ها ش هم پیست دومیدانی های خوبی داره ،این نجوا تو ذهن من آمد که ببین پس عوامل بیرونی هم مهم .

    ولی خیلی بهش توجه نکردم تا اینکه برای بار سوم که گوشش میکردم قبل از اینکه به این قسمت از فایل برسم که برام سوال بود بهم الهام شد که همون عوامل بیرونی هم که تو فکر میکنی مهم اونم به خاطر باورهای خود افراد جامعه به وجود آمده .

    مثلا: تعداد زیادی از مهاجران سیاه پوست باور داشتن که در ورزش دومیدانی استعداد خوبی دارن و ژن این ورزش رو دارن و به خاطر باور جمعی، جهان هم کمک کرده ودر همون کشور زیر ساخت ها هم مهیا شده .

    ولی اگه مثلا من نوعی به یه چیزی باورداشته باشم ولی اون مکانی که من زندگی میکنم قابلیت رشد منو نداشته باشه جهان منو به جایی هدایت میکنه که قابلیت رشد من رو داشته باشه .

    ودوم اینکه در کامنت اولم باورهای محدود کننده ای به ذهنم نیومد بعد از خوندن کامت بچه ها چند تا از باورهای محدود کننده رو شناسایی کردم

    باور اینکه همه خاندان ما در سطح متوسط وحتی رو به پایینی بودن وهستند.

    _ هر که بامش بیش برفش بیشتر ( جالب اینه که اصلا فکر نمیکردم چنین باوری در ضمیر ناخود آگاه من باشه ولی یه بار که با یه مشتری حرف میزدم خاطر نیست که چی گفت که من در جوابش گفتم خب هر که بامش بیش برفش بیشتر وسری از حرف خودم تعجب کردم که آه پس من هنوز این باور تو وجودم هست )

    باور اینکه مگه آدم چقدر زندست.( که یجوری آدم بی انگیزه میکنه )

    استاد قشنگم این فایلتون همون جور که تو کامنت خیلی از بچه ها هم بود خیلی انرژیش بالا بود وما رو رفلش کرد خداروشکر که ما شما رو داریم. براتون بهترین ها رو آرزو میکنم

    انرژی وانگیزم برای تغییر زندگیم خیلی بالاست و اینو مدیون شما وهمه اعضای عزیز این سایت خداروشکر به خاطر وجود تک تکتون .

    در پناه رب مهربون باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: