دوره "هم‌جهت با جریان خداوند"، چه مسئله‌ای را حل می‌کند؟ - صفحه 3 (به ترتیب امتیاز)

91 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    الهام سیاوشی فرد گفته:
    مدت عضویت: 495 روز

    به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسگزارم

    سلام عزیزان جان

    سوره لقمان

    أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَهً وَبَاطِنَهً وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یُجَادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا کِتَابٍ مُنِیرٍ ﴿20﴾

    آیا ندانسته‏ اید که خدا آنچه را که در آسمانها و آنچه را که در زمین است مسخر شما ساخته و نعمتهاى ظاهر و باطن خود را بر شما تمام کرده است و برخى از مردم در باره خدا بى[آنکه] دانش و رهنمود و کتابى روشن [داشته باشند] به مجادله برمى ‏خیزند (20)

    وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا وَجَدْنَا عَلَیْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ کَانَ الشَّیْطَانُ یَدْعُوهُمْ إِلَى عَذَابِ السَّعِیرِ ﴿21﴾

    و چون به آنان گفته شود آنچه را که خدا نازل کرده پیروى کنید مى‏ گویند [نه] بلکه آنچه که پدرانمان را بر آن یافته‏ ایم پیروى مى ‏کنیم آیا هر چند شیطان آنان را به سوى عذاب سوزان فرا خواند (21)

    وَمَنْ یُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَى وَإِلَى اللَّهِ عَاقِبَهُ الْأُمُورِ ﴿22﴾

    و هر کس خود را در حالى که نیکوکار باشد تسلیم خدا کند قطعا در ریسمان استوارترى چنگ درزده و فرجام کارها به سوى خداست (22)

    وَمَنْ کَفَرَ فَلَا یَحْزُنْکَ کُفْرُهُ إِلَیْنَا مَرْجِعُهُمْ فَنُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿23﴾

    و هر کس کفر ورزد نباید کفر او تو را غمگین گرداند بازگشتشان به سوى ماست و به [حقیقت] آنچه کرده‏ اند آگاهشان خواهیم کرد در حقیقت ‏خدا به راز دلها داناست (23)

    خدایا شکرت که همواره هم جهت با جریان خداوند هستم

    در مسیر بندگی کردن و تسلیم شدن در مقابل خداوند متعال هستم

    خدا یا شکرررررررررت که همواره در سلامتی کامل و شرایط عالی و بینظییییر هستم

    خدایا شکرت که همواره در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین شرایط قراردارم

    خدایا شکرت که خداوند و تمام قوانین کیهان سرگرم کار ند تا من رشد و پیشرفت کنم

    خدایا شکرت که وجودم در این جهان ارزشمند بوده

    خدا یا شکرررررررررت که خداوند میخواهد من صاحب همه چیز باشم همه چیزهایی که من دوست دارم و زندگی ام را شکوفا تر میکنند

    خدایا شکرت که هر روز درآمد من سرمایه من

    شادی و آرامش و صبر من

    سلامتی و موفقیت هایم و نعمت‌ها و فراوانی های خداجونم در زندگی‌ام افزایش می یابد.

    خدایا شکرت که به عدالت خداوند ایمان دارم و می‌دانم آنچه که متعلق به من است بهم داده میشود پس من آرام و آسوده خاطر هستم

    خدایا شکرت که من یک نابغه هستم و از نبوغ خودم استفاده میکنم.

    خدایا شکرت که من هدایت شده هستم

    خداوند در هر لحظه هدایت مرا بر خودش واجب کرده است.

    خدایا شکرت که آگاهی های ناب الهی در وجودم هستند و مرا به مسیر صحیح پر از نعمت و ثروت و فراوانی و کسب و کار عالی و توحیدی هدایت میکند.

    خدایا شکرت که هر لحظه به خداوند وابسته تر هستم و از غیر خداوند رها تر میشوم.

    خدایا شکرت که همه ما به یک اندازه به خداوند دسترسی داریم

    خدایا شکرت که خداوند از رگ گردن به همه ما نزدیک تر است همواره به درخواست های ما پاسخ می‌دهد

    خدایا شکرت که درخواست های من هم‌جهت با جریان خداوند هستند

    تمام درخواست های من در جهت بهبود و رشد و پیشرفت خودم و جهان خدای مهربانم هستند

    من جانشین خداوند در زمین خلیفه خدا هستم

    من بینظییییر هستم

    من خالق تمام اتفاقات زندگی ام هستم

    من تمام اتفاقات زندگی ام را بر اساس باورها و افکار و فرکانس های خودم بوجود می آورم .

    هیچ عامل بیرونی در من مطلقا قدرتی ندارد

    خداوند قدرت بالای تمام قدرت‌هاست

    من با فرکانس هایم در هر لحظه به جهان دستور خلق اتفاقات را میدهم

    هر فرد و ایده و شرایط و موقعیت و جایگاه و و اتفاقات تماما بواسطه افکار و فرکانس های خودم بوجود می آید.

    طبق قانون جهان به هر چیزی توجه کنم از همان جنس بیشتر وارد زندگی ام میشود

    به سلامتی و روابط عالی و نعمت و ثروت و فراوانی و خیر و خوشی و شادی و آرامش و صلح درونی با خودم و ارزشمند بودنم توجه کنم

    از همان جنس بیشتر وارد زندگی ام میشود و برعکس اینم هر بدی و اتفاق ناخواسته و بیماری و روابط ناجالب و افکار بیمار و توجه به نا زیبایی ها و افراد ناجالب …

    تماما بر اساس باورها و فرکانس های خودم خلق میشوند.

    پس من با این درک از قوانین جهان

    باید هر روز و هر لحظه آگاهانه به کانون توجهم تمرکز داشته باشم

    به احساسم توجه داشته باشم

    به هر یه ذره رشد و پیشرفتم در مسیر تو حید راستژ و درستی و پاکی توجه داشته باشم

    به مسیر تحقق اهداف و آرزوهایم توجه داشته باشم

    به مسیر سلامتی ام توجه داشته باشم

    به مسیر روابط هر روز یه ذره بهتر شدنم توجه داشته باشم

    به مسیر وابستگی ام به خداوند توجه داشتن باشم .

    به مسیر حساب باز کردن روی خداوند توجه داشته باشم

    به مسیربا کیفیت و زیباتر شدن و نکات مثبت و شکر گذاری های بیشتری و رسیدن به آرامش و احساس خوب توجه داشته باشم.

    به مسیر اعراض از نازیبایی ها و و الخیر فی ما وقع توجه کنم

    به مسیر هدایت هایی که جنس آرامش دارند توجه کنم

    به مسیر خالق بودنم توجه کنم

    آیا من باچه افکاری دارم اتفاقات را خلق میکنم ؟

    به مسیر خودشناسی ام توجه کنم.

    مسیر شناخت خودم و خدای درونم توجه کنم.

    به مسیر فرکانس های که من به جهان ارسال میکنم توجه کنم .آیا جنس فرکانس های من از جنس آرامش و صلح با خودم هست ؟

    یا از جنس شرک و ترس و نگرانی ؟

    استاد من تازه دارم به این درک میرسم

    که با خودم به صلح برسم

    باید هر لحظه آگاهانه آرامش را در وجودم به جریان بندازم

    هیچ چیزی ارزش گرفتن آرامش مرا ندارد

    مهم منم

    مهم منم

    مهم منم

    باید تمام تمرکزم را بر روی کانون توجهم معطوف کنم…

    ببینم واقعا چه چیزی داره در وجودم به جهان ارسال میشود؟

    باید تکاملم را بدرستی طی کنم

    هر روز که هدیه ای به نام عمر داره بهم داده میشه باید بفهمم تا آخر روزم که بخشیده از خزانه الهی

    آیا من امروز تونستم خوب زندگی کنم

    کمی آرامتر نسبت به اتفاقات جهان اطرافم واکنش نشان بدهم ؟

    آیا من امروز تونستم کمی بیشتر نسبت به اتفاقات ذهنم را کنترل کنم و بگم الخیر فی ما وقع ؟

    آیا من تونستم امروز کمی خوش برخورد تر و با اخلاق تر و خوش کلامتر و به موقع حرف بزنم ؟

    آیا من تونستم به نکات مثبت جهان اطرافم توجه کنم و لذت ببرم و صادقانه به طرف مقابلم احساس مهم بودن و احساس خوبم را منتقل کنم و خواسته هایم را واضح تر بزبان بگویم؟

    آیا من تونستم امروز رهاتر و وابستگی ام را به عوامل بیرونی کمتر کنم؟

    آیا من تونستم امروز تمام نعمت‌هایم را از آن خدا بدانم و هر لحظه با هر یه کوچولو موفقیت حتی در نوشیدن راحت آب و غذا خوردن اعتبارش را بخدا بدهم ؟

    آیا من تونستم هر یه ذره رشد و پیشرفتم را اعتبارش بخدا بدهم و بگم تو هستی که تمام اموراتم را به بهترین شکل و به اندازه ایمان و باور هایم مدیریت می‌کنی من تسلیمم هیچی نمیدووووونم ؟

    آیا من امروز تونستم تقوای الهی پیشه کنم و همواره در مومنتوم مثبت حرکت کنم و بگم فقط یک نیروی خیر حاکم بر جهان است و آنهم خداوند صاحب کل کیهان تمام ذرات و کهکشانها و آسمان‌ها و زمین و هر آنچه بین آنهاست .

    آیا من امروز تونستم کلامم را مثبت تر کنم و با ادب و احترام به طرف مقابل رفتار کنم ؟

    آیا تونستم با عزیزانم در صلح باشم و هر کسی هر جوری که هست را بپذیرم و با کلامم ذشتت افکار مثبت را جهت دهی کنم زاویه دید م را مثبتر کنم به همه چیز

    خدا یا شکرررررررررت

    استاد هر چقدر روی اینا کار کنم با خودم بیشتر به صلح میرسم

    بیشتر به جمله آنچه برای خود می‌پسندی برای دیگران هم بپسندم را درک میکنم

    احساس میکنم که هر چی بیشتر با خودم به صلح برسم آرامتر باشم به همان نسبت عزت نفسم بالاتر می‌رود و تمرکزم فقط میاد روی خودم.

    به همان اصلم برمی‌گردم

    به خودشناسی و خداشناسی میرسم

    به جهان اطرافم آزادی عمل میدهم

    هر کسی هر جور دوست داره زندگی کنه

    من کنترلی بر زندگی دیگران ندارم ابن خلاف قوانین خداوند است

    چون همه ما به یک اندازه به خداوند دسترسی داریم

    چون هر کسی خودش خالق زندگی خودش است.

    چون همه ما روح های مجردی هستیم تکه ای از وجود پاک خداوند هستیم که آمده ایم خودمان و خدایمان را تجربه کنیم

    ما قدرتی در زندگی دیگران نداریم

    و همچنین کسی قدرتی در زندگی ما ندارد

    و خداوند بارها گفته تمام گناهان را میبخشم به جز شرک

    شرک همان کلمه مقابل توحید است

    شرک همان قدرت دادن به عوامل بیرونی است

    شرک همان حساب باز کردن روی عوامل بیرونی روی قول و قرار هایی که عوامل بیرونی می‌دهند است.

    شرک همان انتظار از عوامل بیرونی است

    شرک همان وابستگی به عوامل بیرونی است

    شرک همان همواره در مسیر نادرست بودن و رفتن تا اسفل السافلین است .

    و توحید تنها فرمانروای کل کیهان تنها قدرت در کل کیهان است

    توحید همان وصل شدن به خدا و حساب کردن روی قدرت نیروی برتر است

    توحید همان آرامش و آسایش و لذت و شادی و نشاط و خوشبختی و رستگاری است

    توحید همان همواره سلامتی است

    توحید همان همواره موفقیت و انگیزه داشتن برای درک بهتر قوانین و بهبود شخصیت است

    همان شخصیتی که هرگز برگی در باد نبوده و هر اتفاقی را الخیر فی ما وقع میدونه

    توحید همان خیر تمام اتفاقات از جانب خداست و هر شری از جانب خودم است.

    توحید یعنی خدا را در هر کاری شریک و صاحب اصلی کارها کردن و سپردن تمام امورات به خداوند و آرام شدن در مسیر رودخانه و رها شدن تا رسیدن به خواسته به آسانی و عزت مندانه

    خدا یا شکرررررررررت من به هر خیری از تو بهم برسد سخت فقیر ترینم.

    من هیچی نیستم و هیچی نمی‌فهمم هر لحظه تمام وجودم را مدیریت و هدایت کن به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و ن گمراهان

    خدایا شکرت برای هر یه ذره بهتر شدنم در هر روز و هر لحظه از زندگی ام

    خدایا شکرت که تمام کارهایم را به دستان قدرتمند تو سپرده ام و روی دوش تو هستم و دارم لذت میبرم.

    خدایا شکرت که گفتی و خودت هم انرژی دستم بودی برای تایپ کلمات کنار هم .من تسلیمم هیچی نمیدووووونم خودت کمکم کن تکاملم را بدرستی طی کنم و در مسیر سرسبز الهی همواره حرکت کنم.

    در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم.

    مریم جونم بابت مقاله عالی و تاثیر گذار

    ت بینهایت سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
    • -
      ناصر گفته:
      مدت عضویت: 1369 روز

      سلام خانم الهام عزیز

      من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق

      از صمیم قلب از شما سپاسگزارم بابت این کامنت سراسر توحید و هدایت و تسلیم و حال خوب

      احسنت به شما که اینقدر عالی نوشتی

      تک تک کلماتتون مفید و قابل تامله

      فکر کنم تمام فایلهای استاد رو خلاصه کردین تو این کامنت

      حقیقتا یک گنجینه فوق العاده خلق کردین

      از همه چیز حرف زدین

      توحید هدایت تسلیم بودن عزت نفس احساس لیاقت سلامتی ثروت روابط عالی آرامش لذت بردن از اکنون

      خیلی استفاده کردم و لذت بردم از تمام جملات عالی تون

      خدا رو شکر میکنم برای وجود شما

      خدا رو شکر میکنم برای هدایت شدنم به کامنت شما

      خیلی ممنونم و براتون خوشبختی دو جهان رو براتون آرزومندم.

      شاد و خرم و آرام و سالم و ثروتمند باشید.

      یاحق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    محبوبه قنواتی گفته:
    مدت عضویت: 1649 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان دوست داشتنی

    دیشب برای اولین بار در عمرم خوابتون رو دیدم الان که سایت رو باز کردم یادم اومد چه همزمانی قشنگی چه خواب آرامی الهی که یه روز از نزدیک ببینمتون.

    چه مقاله تاثیرگذاری بود و چه جالب بود اونجایی که نوشتید شباهت بین دوره هم جهت شدن با جریان خداوند و دوره قانون سلامتی.

    از اونجایی که خداوند در قرآن اشاره کرده که روزه داری برای تقوا = کنترل ذهن شماست عذابی برای انجام ندادن اون عنوان نکرده و هر کس به انجام اون بپردازه آرام تره و به خدا نزدیکتر این همون مفهوم رو می رسونه. من هنوز وارد دوره قانون سلامتی نشدم اما می دیدم که خواهرهام این دوره رو خیلی جدی دنبال میکنن و بعد از یک سال نتایج فوق العاده ای گرفتن من فقط بعضی از اون عادت های جدید رو کپی می کردم و نتایجی گرفتم مثل:

    رسیدن به اندام ایده آل، کاهش شدید بوی بدن، افزایش انرژی روزانه طوری که کم خوابی های معمول هم چندان تاثیری روی انرژی من نداشت و همچنین افزایش تعداد ست در ورزش چون پیلاتس کار میکنم، افزایش تمرکز، کمک به کنترل ذهن، کاهش مقدار تنگی نفس چون من آسم آلرژیک داشتم و بعد از حدود دو ماه تغییر در سبک تغذیه که من در هفته یک بار اسپری مصرف میکردم الان سه هفته ای یک بار اسپری میزنم، کاهش بسیار چشمگیر درد قاعدگی و …

    خدا میدونه اگه من وارد این دوره بشم قراره چه نتایج دیگه ای بگیرم و به کجاها برسم خدایا شکرت.

    استاد جان، مریم جان شما همه دوره هاتون به هم ارتباط دارن این مقاله رو از جهات دیگه میتونید دو به دو برای ارتباط دادن هر دوره ای بنویسید.

    و چه جالبه که مدتی که کنترل ذهن دارید بعد که برمی‌گردید می بینید اکثریت جامعه موضوع بحثشون چیه هیچ حرفی برای گفتن نداری و سکوت میکنی و جمع رو ترک میکنی یا اینکه یه کاری که مدتیه انجام نمیدی مثل صحبت کردن از ناخواسته ها الان میخوای انجام بدی باید آگاهانه انجامش بدی تعجب میکنی انگار باید تلاش کنی اونو انجام بدی بعد به خودت آفرین میگی و تحسین میکنی.

    اینکه می بینی افراد درگیر بیماری ها هستن و میرن سراغ غذاهای ناسالم و مریض میشن و اعتقاد دارن هر چیزی رو باید بخورن چون لذت زندگی در همینه در حالیکه دارن خودشونو بدبخت میکنن و این عین خوردن سم هست از اکن ور مدام پیگیر مراجعه به پزشک های مختلف هستن از این مطب به اون مطب و هر دکتری هم میاد یه چند مدل سم (دارو و قرص) به لیست برنامه هاشون اضافه میکنه و بیماری جدید ایجاد میکنه از اونجایی که اصل اینه که “غذا دارو هست و دارو هم غذاست” انگار یه جورایی دارن دور خودشون دور میزنن شبتون روز میشه و روزشون شب میشه و هر روز اوضاع سلامتی شون بدتر میشه و خبر ندارن که این بهترین سبک تغذیه ست که میتونن وضعیت زندگی شون رو از هر جهت بهتر کنن. تا بحال هیچ سبک تغذیه ای ندیدم که مثل دوره قانون سلامتی بتونه این همه تغییرات مثبت ایجاد کنه و تو رو به هدفی که حتی فکرش رو هم نمیکردی اما معضل زندگیت بود برسونه. گاهی وقتا ما یه مشکلی داریم ولی انقدر بهش توجه نمی‌کنیم انقدر خودمون رو غرق در فرعیات می کنیم و به حواشی توجه می کنیم که حتی درخواست حل اون مشکلم نداریم.

    از نگاه وسیعتر یه وقتایی انقدر مشکل ما حل نمیشه که بی خیالش میشیم و می پذیریمش چون می بینیم اکثریت افراد درگیرش هستن و فکر می کنیم زندگی همین وضع خرابیه که هست به یه سنی میرسی باید دچار مشکل بشی.

    بعد دوره هایی مثل قانون سلامتی و هم جهت شدن با جریان خداوند میان از بیخ و بن یه طوری مدار تو رو بالا میبرن که اگه قبلش چکاپ فرکانسی انجام داده باشی و برگردی ببینی قبلا در چه وضعیتی بودی و الان مدارت چیه جا میخوری که من چی بودم چی شدم.

    ثروت، سلامتی، روابط، احساس آرامش، جدا شدن از بدنه جامعه نتیجه خودبخودی عمل به قوانین الهی، باورسازی و کنترل ذهنه.

    چقدر زیباست که به هدفت برسی اون هم به ساده ترین و زیباترین و هموارترین شکل ممکن.

    خدایا منو به مسیری هدایت کن که هر روز استمرار بیشتری داشته باشم در عمل به قوانین بدون تغییرت.

    خدایا منو هدایت کن به مسیر هم جهت شدن با جریانت.

    خدایا منو به قانون سلامتی هدایت کن.

    خدایا منو به مسیر خلق ثروت هدایت کن.

    خدایا منو به مسیری هدایت کن که هر لحظه اجرا کنم و در زمان مرگ راضی باشم از خودم.

    خدایا کمکم کن در این مسیر نورانی استمرار داشته باشم چون بارها پیش اومده توجهم رو برداشتم و همون نتایجی رو که بواسطه عمل به قانونت خیلی طبیعی دریافت کردم به صورت کاملا طبیعی هم از دست دادم.

    خیلی خوشحالم که اولین کامنت این مقاله رو نوشتم انگار کسی میگفت و من می نوشتم.

    خداوندا سپاسگزارم بابت هر چیزی که می نویسم و نمی نویسم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  3. -
    مبینا حیدری گفته:
    مدت عضویت: 2186 روز

    سلام استاد عزیزم

    دستاوردهای من تا اینجا در دوره

    از وقتی که این مسیر رو شروع کردم، انگار چشمهام به دنیای جدیدی باز شده. دیگه فقط درگیر اتفاقات سطحی نیستم، بلکه یاد گرفتم عمیق‌تر نگاه کنم، احساساتم رو بشناسم و بفهمم از کجا منشأ میگیرن. انگار یه فیلتر قوی جلوی قلبم گذاشتم که هر احساسی رو به راحتی راه نمیده و فقط چیزایی که واقعاً ارزش دارن، وارد قلبم میشن. این آگاهی برام یه موهبت بزرگ بوده، چون حالا دیگه می‌تونم جلوی سیل احساسات منفی رو بگیرم و به‌جای گیر کردن توی گذشته، به آینده‌ای روشن‌تر فکر کنم.

    استاد عزیزم شما همیشه در آموزه هاتون این مسئله رو بیان میکردید،اما انگار من نمیتونستم اینقدر واضح درکش کنم.

    یکی از بزرگ‌ترین تغییراتی که توی خودم دیدم، تغییر نگاهم به خداوند بوده. قبلاً بیشتر اوقات یه حس گناه دائمی داشتم، انگار که همیشه کم کاری کردم و خدا ازم راضی نیست. اما حالا می‌تونم خدا رو نه فقط به‌عنوان یه ناظر سخت‌گیر، بلکه به‌عنوان یه همراه مهربون و اجابت‌کننده ببینم. این نگاه جدید، باری که همیشه روی دوشم حس می‌کردم رو سبک‌تر کرده و باعث شده احساس کنم خدا نه فقط خطاهای لحظه‌ای، بلکه مسیر کلی زندگی من و برآیند کلی رفتارهای من رو می‌بینه. همین باعث شده کمتر درگیر حس گناه بشم و با آرامش بیشتری مسیرم رو ادامه بدم.

    یکی دیگه از چیزایی که توی این دوره برام پررنگ شد، رنگ زندگی بود. همیشه دنبال این بودم که زندگی رو عمیق‌تر درک کنم، تجربه‌ای ناب و واقعی ازش داشته باشم. حالا دارم یاد می‌گیرم که رنگ زندگی فقط توی موفقیت‌های بزرگ نیست، بلکه توی لحظه‌های کوچیکی مثل طلوع و غروب خورشید، صدای پرنده‌ها، نسیم بهاری و حتی یه فنجون قهوه هم می‌تونه پیدا بشه. این درک جدید باعث شده بتونم بیشتر از لحظه حال لذت ببرم و دیگه به اندازه قبل نگران آینده نباشم.

    بزرگ‌ترین چالش من همیشه حفظ این احساسات خوب بوده. خیلی وقت‌ها که یه تجربه عالی داشتم، بعدش ذهنم بهم می‌گفت: “خب که چی؟ تو هنوز اون آدمی نشدی که می‌خواستی.” اما حالا دارم یاد می‌گیرم که رشد، یه مسیر بی‌پایانه و لازم نیست برای رسیدن به یه نقطه خاص، لحظه‌های قشنگ الانم رو نادیده بگیرم. فهمیدم که خدا مسیرم رو می‌بینه و وقتی که با عشق جلو برم، خودش هدایتگری می‌کنه.

    در نهایت، شاید بزرگ‌ترین درسی که گرفتم این باشه که زندگی رو ساده‌تر بگیرم. قبلاً مشکلات برام مثل یه دیوار بلند بودن که رد شدن ازشون غیرممکن به نظر می‌رسید. اما حالا یاد گرفتم که به‌جای مشکل دیدن، بهشون به‌عنوان یه بازی نگاه کنم. یه بازی که اگه آروم بمونم، برنده میشم. این تغییر نگاه، آرامش عجیبی به من داده. دیگه نیازی ندارم که همه‌چیز رو ثابت کنم، نیازی ندارم که با هر بحثی درگیر بشم. ارزش قلبم و روح عمیقم رو درک کردم و اجازه نمیدم ذهنم منو وارد بازی‌هایی کنه که هیچ ارزشی ندارن.

    این دوره تا اینجا برام یه مسیر آگاهی‌بخش بوده و حس می‌کنم هنوز خیلی چیزهای دیگه برای کشف کردن دارم. با امید و اشتیاق، ادامه میدم…

    به نظرتون جوانه زدن دل آدم همزمان با بهار قرآن و بهار طبیعت نتیجه محسوب میشه؟

    ذهنم هی نجوا می‌کنه که نه نمیشه ،اما من احساسم رو نوشتم تا یه بار دیگه از بازی ذهن جدا بشم ،،،دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
    • -
      ابراهیم گفته:
      مدت عضویت: 1395 روز

      سلام مبینا عزیز

      نور آگاهی وقتی عمیق بشه تمام وجود آدم رو میگیره و اولین نتیجه اش دست برداشتن از تقلا و احساس آرامشه.

      الحمدلله به فضل خدا الهی میلیاردها بار شکرت که بار گران از رو دوشتون برداشته شده و عوض شما سوار بر دوش خدا فرمانروای کل شدید.

      تبریک میگم این موفقیت بزرگ رو به شما و امیدوارم همیشه سعادتمند باشید.

      وقتی قلب انسان جایگاه خدا بشه و این قلب باز بشه دیگه همه چی هیچ میشه و همه چی به خدمت تو درمیان.

      میخواستم خدمتتون عرض کنم جوونه دلت رو خوب آبیاری کن و نور بهش برسون تا شاهد میوه های فراوونش بشی.

      خوش بحالتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    روف رضایی گفته:
    مدت عضویت: 920 روز

    بنام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و استاد شایسته مهربان

    سلام خدمت دوستان عزیزم در این مسیر پر از خیر و برکت

    خلی خوشحالم و خداوند را سپاسگذارم که در این جمع خوب و لذت بخش قرار دارم

    واقعا که این دوره هم جهت با جریان خداوند دوره فوق العاده عالی و تاثیرگذار است

    چقدر همه چیز ساده و زیبا بیان می شود

    هر چقدر بیشتر خودمان را در این دوره غرق سازیم به همان اندازه نتایج را بدست می آوریم

    جالب است که بااین دوره معجزاتی زیادی دارد در زندگی مان اتفاق می افتند

    وقتی می آیم کامنت های دوستانم را مطالعه می کنم بیشتر برایم باور پذیرتر می شود

    بیشتر ایمان پیدا می کنم که با جدیت بیشتر این مسیر زیبا را ادامه بدهم

    من وقتی بحث مومنتوم مثبت و منفی را در این دوره زیبا آموختم و درک کردم

    حالا خلی بهتر شدم که دیگه روی مومنتوم منفی تمرکز نکنم

    بلکه بیشتر روی مومنتوم مثبت متمرکز باشم و بدون شک که جوابش خلی سریع رقم می خورد

    حالا خلی خوب دارم آگاهانه به موضوعاتی زندگی ام نگاه می کنم و آگاهانه سعی دارم که جلوی مومنتوم منفی را بیگرم

    و در این دوره بسیار زیبا چقدر تمرین های ساده اما بسیار کار بردی بیان شده که هر کدام شان تاثیر گذاری فوق‌العاده عالی را در زندگی مان دارد

    من از اینکه توانستم از شروع این دوره قشنگ با استاد و دوستانم یکجا شروع کنیم خلی خوشحالم

    چون این اولین دوره ای است که من دارم همزمان با استاد عزیزم ادامه می دهم

    استاد عزیزم از شما بسیار ممنون و سپاسگزارم

    خدایا تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جویم

    خدایا صد هزار بار شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  5. -
    سهراب روان پاک نودژ گفته:
    مدت عضویت: 1252 روز

    باسلام وخداقوت خدمت استادان گرامی استادعباسمنش عزیزوخانم شایسته مهربان وتمام دوستان مسیرتوحید

    روزی که فایل معرفی دوره هم جهت باجریان خداوندروی سایت قرارگرفته

    یک حس عجیبی بهش داشتم

    باراول که فایل معرفی رو گوش کردم کلمه مومنتوم رو اززبان استادشنیدم وقتی که استادفرمودن اگه نشانه ای دیدیدوارددوره شوید من فکرکردم که کلمه مومنتوم برای من نشانه هست

    بعدش نزدیک به 10بارفایل صوتی وتصویری معرفی رو شنیدم ودیدم ولی به طرزعجیبی کلمه مومنتوم ازفایل پاک شده بودکه من شک کردم که استادازاین کلمه استفاده کرده بودیانه؟

    یکی دوروزبعدنشانه روزم که فایل دیگری بودروگوش کردم وتوی اون فایل استادازکلمه مومنتوم گفته بود

    دیگه برام واضح بودکه این یک نشونه هست

    البته من هنوزدوره روتهیه نکردم ولی خیلی امیدوارم که درزمان مناسبش خداوندهزینه اش روبرام جورمیکنه

    توی این چندروزی که مفهوم مومنتوم روازکامنتهای بچه هادرک کرده ام وسعی دارم میکنم بیشتروقتهااحساس خوبی داشته باشم وخواسته هاموتجسم کنم بیشتردارم مومنتوم مثبت رورعایت میکنم

    من کلا ازمهاجرت میترسیدم به خاطرشرکی که داشتم

    بعدازفایل معرفی دوره به طرزعجیبی مهاجرت کردم به مرکزکشور

    من حدود30سال پیش عاشق دختری بودم ولی متأسفانه صورت نگرفت وبایک دختردیگه ازدواج کردم که حاصلش 3تافرزندهست ولی توی این چندسال به خاطرشرکی که داشتم جرأت نمیکردم حرف طلاق وجدایی روبزنم وباهمین استرس ودلخوری وترس داشتم زندگی میکردم ویک روزخوش رودرزندگی تجربه نکردم

    وبعدازاین همه سال به طرزمعجزه واری هدایت شدم به سمت تهران وبعدش فهمیدم که اون دختره توی تهران زندگی میکنه که دوسه روزبعدازرفتنم به تهران باهاش ملاقات داشتم که اون روز شادترین روززندگیم بود وآرامش عجیبی تمام وجودم روگرفته بودهرچندکه چنددقیقه بیشترجورنشدکه باهاش حرف بزنم ولی همین چنددقیقه انگارتمام سالهای گذشته رو به فراموشی می سپرد

    وای خدای من ازاین همه دقت قوانین خداوند

    امیدوارم که هرچه زودتراین زندگی جدیدروباآرامش وشادی واقعی شروع کنم

    تازه این نتیجه فقط باگوش دادن فایل معرفی دوره بوجوداومده دیگه چه برسه که دوره روتهیه کنم دیگه خدامیداند چه معجزاتی قراره واردزندگیم بشه

    ازشمااستادان عزیزم بینهایت سپاسگزارم وهمچنین ازتمام دوستان سایت عباسمنش دات کام

    فعلا خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  6. -
    محمود تهرانی وند گفته:
    مدت عضویت: 1116 روز

    من دانشجوی دوره هم جهت با جریان خداوند هستم، و سپاسگذار پروردگارم که این مقاله بسیار ارزشمند رو هم مطالعه کردم.

    این مقاله برای من مثل یک تمرین خارق العاده بود و یادآوری بیس ماجرا رو داشت و خود این تکرار که در چه مرحله ای هستم روند رو به رشدی رو محکم تر از قبل می‌کنه. ممنون از شما خانم شایسته ،از دیدگاه بینظیرتون که خودش نقش یک مکمل رو ایفا میکنه، در نهایت از خداوند متعال ممنونم که همیشه منو در مسیر الهی هدایت می‌کنه….

    خدایا تا ابد شکرررررر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  7. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 695 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق برای شما

    ردپای روز 27 اسفند رو باعشق مینویسم

    تولد دوست داشتنی من

    27 اسفند

    و خوشحالم که این دوره هم جهت با جریان خداوند رو دارم

    اولین سالی که من در روز تولدم احساس تنهایی نداشتم و خودم بودم و ربّ ماچ ماچیم که باهم رفتیم پارک و کلی تجسم کردم

    من دیروز که به آقای نقاش خداگونه گفتم میخوام امروز رو که تولدمه برای خودم باشم و نیام سرکار ،خیلی راحت پذیرفت و گفت ما یه خانواده ایم و هرموقع خواستی نیای یه روز قبلش بهم بگو

    من امروز که بیدار شدم ردپاهای چند روز پیشم رو نوشتم و مکتوب کردم و درس هایی که در این چند روز گرفته بودم رو نوشتم تا یادم باشه که چقدر انسان های خوبی در اطرافم هستند

    و با چه انسان های خداگونه ای دارم کار میکنم و هر روز از صبح تا شب نقاشی میکشیم روی دیوارای شهر تهران

    چی فکر میکردم چی شد

    یه دختر شهرستانی از یه شهر کوچیک مهاجرت کنه تهران و آرزویی که سال ها در دلش داشته ،به حقیقت برسه و الان 15 روز بود من داشتم کار میکردم

    در اصل یه روزش رو نرفتم سرکار 14 روز

    من دارم آرزوهامو زندگی میکنم و خدارو سپاسگزارم از اینکه لذت میبرم این روزهارو که دارم کار میکنم

    خدایاشکرت

    صبح که بیدار شدم با عشق تمرین ستاره قطبیم رو انجام دادم و هدفون بی سیم بلوتوثی که چند روز پیش خریدم رو گذاشتم تو گوشم ،وای خدایا هرباری که میذارم تو گوشم تا فایلارو و یا صدای ضبط شده خودمو بشنوم کلی ذوق میکنم و هربار میگم خدایاشکرت که هدفون دارم

    و میتونم گوش بدم

    من تا ظهر نوشتم رد پاهای روزای قبلم رو

    نمازمو که میخوندم شنیدم گوشیم زنگ خورد ،بعد نماز دیدم آقای نقاش زیر ساز زنگ زده و بهش زنگ زدم دیدم گفت چیکار میکنی ،چه خبر

    تولدت خوش میگذره ؟

    جالب بود دیروز که گفتم تولدمه و میخوام برای خودم باشم و برم تنهایی بگردم ،براش عجیب به نظر میرسید گفت میخوای تنهایی بری بگردی ؟

    گفتم آره میخوام برای خودم باشم و کاری نکنم

    یه جورایی انگار فرکانس ارزشمندی رو به جهان هستی ارسال کرده بودم و اینکه من لیاقت این رو دارم که لذت ببرم و از تنها بودن خودم به شدت لذت میبرم و اینکه در اصل تنها نیستم و با خدا هرلحظه از زندگیم رو سپری میکنم و هر روز دارم یاد میگیرم از ربّ دل انگیزم ،هرثانیه ام لذت بخش تر از روز قبل میشه

    وقتی احوال پرسی کرد گفت ما اینجا داشتیم کار میکردیم گفتم زنگ بزنم حالتو بپرسم ببینم چه میکنی

    رفتی بیرون

    که گفتم نرفتم و بعد از ظهر میرم

    خیلی پسر خوب و مودب و خداگونه ای هست

    از وقتی دیدگاهم رو تغییر دادم و با این نگاه با این نقاش که از روز اول نمیتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم ،صحبت کردم که هر باری که صحبت میکردم میگفتم پاره ای از وجود خداست و قراره ازش درس یاد بگیرم و به صحبت هاش گوش بدم

    همین امروز هم ازش یاد گرفتم ،از همین زنگ زدنش و احوال پرسی کردنش که گفت سرکار نبودی گفتم حالتو بپرسم

    و شب میگم که فردا کجا باید بیای برای نقاشی دیواری

    این رفتار مودبانه اش خیلی خداگونه بود که در اصل این خدابود که داشت از طریق دستی از دستانش با من صحبت میکرد

    خدایا شکرت که انسان های مودب و با احترامی سرراهم قرار دادی

    بعد که نمازمو خوندم و کم کم حاضر شدم تا برم پارک نزدیک محله مون ،یه پارک خیلی خیلی بزرگ که یه دریاچه خاص و قشنگی داره که فکر کنم اندازه دریاچه خونه پارادایس استاد عباس منش بود ،چون امروز که قدم میزدم بزرگیشو حس میکردم که بزرگه

    من ساعت 2 راه افتادم و رفتم ، هوا به قدری عالی بود و آفتابی و درختای ملچ دونه هاشون بزرگ شده بودن و من وقتی نگاه میکردم به قدری حالم فوق العاده بود که گفتم شما کی دراومدین و من خبردار نشدم

    دیروز که جوانه دانه ای نداشتین

    این یعنی اینکه جهان هستی به سرعت درحال تغییره و منم باید خودمو با جهان هستی هماهنگ‌ کنم

    و خداروشکر کردم و رفتم پارک

    قدم میزدم و با خدا صحبت میکردم و لذت میبردم از این هوای زیبا و بهشتی و بهاری که صدای گنجشکا و پرنده ها تو محیط اطراف پیچیده بود و خود خود بهشت بود

    تو راه کلی عکس گرفتم و وقتی رسیدم پارک درختا یه جور خاص شده بودن ،رنگای سبزی که داشتن تو هیچ فصل از سال این رنگ رو نمیشه دید و از وقتی یاد گرفتم به دقت نگاه کنم به همه چیز ،شروع کردم که با لذت این لحظات رو ببینم

    تو راه درختایی که جوانه داشتن و بوسیدم و عشق ورزیدم و لذت بردم

    وقتی رسیدم پارک یه ساختمون عمارت کوشک ورودی پارک داره و من همیشه عکس میگیرم و وقتی به اون پارک میرسم میگم خونه و عمارت منه

    یه خونه جذاب که مثل خونه های مدل کاخ زمان قدیم هست و بالکن بسیار بزرگی داره که از اونجا میتونی همه جای شهر رو ببینی

    وقتی توجهم رو به زیبایی هادادم و قدم برمیداشتم درختایی که جوانه زده بودن و شکوفه داده بودن رو دیدم که پر از شکوفه های سفید و زیبا بود ،کلی عکس گرفتم و رفتم تا برسم به دریاچه

    چقدر زیبا بود

    کل مسیر رو حس میکردم که دارم تو زمین خونه چند ده هکتاری خودم قدم برمیدارم

    جالب بود هر قدمی که برمیداشتم انگار اونجا برای خودم بود هی میگفتم چقدر بزرگه ربّ من

    سپاسگزارم که این خونه و زمین بزرگ رو بهم عطا کردی و ادامه میدادم که خدایی که تونسته به من کار نقاشی بده و تابلومو بفروشه ،همون خدا میتونه خونه چند ده هکتاری و دریاچه دارش رو بهم عطا کنه ،خدایا شکرت

    من به قدری حس خوب داشتم‌که فقط از دیدن این همه زیبایی لذت میبردم

    اولین سالی بود که روز تولدم باخودم در صلح بودم

    به قدری حالم خوب بود و توجهم به زیبایی های خدا بود که بی نهایت لذت بخش بود

    پارک خیلی خلوت بود و دختر و پسرهای عاشق رو میدیدم که باهم اومده بودن

    مثلا دونفرشون تو پارک داشتن غذا میخوردن با یه قاشق مشترک وقتی دیدمشون چشمامو بستم و تمام عشقی که از خدا بهم هدیه شده بود رو تمامش رو به قلبشون ارسال کردم

    و به وضوح میدیدم که عشق به قلبشون منتقل میشه و احساسش میکردم ولبخند به لبم میومد و کلی حالم خوب بود

    اولین باری بود که در روز تولدم با دیدن دختر و پسرهای عاشق از خدا براشون طلب عشق افزون میکردم

    وقتی کنار دریاچه رسیدم دیدم یه پسر مدام دختری که کنارشه رو میبوسه و عشق بازی میکنن

    طیبه قبل اگر این صحنه هارو میدید یا راهش رو عوض میکرد ویا با حسرت نگاهشون میکرد

    اما طیبه امروز با دیدن این صحنه به قدری سرشار از عشق بود که دوباره چشمامو بستم و عشقی که از خدا هدیه گرفته بودم رو بی قید و شرط و بی توقع و خودخواهانه به قلب هاشون ارسال کردم

    خیلی خوشحالم چون حالم فوق العاده عالی بود

    و امروز فقط انسان های عاشق دیدم

    دختر پسرهایی که عاشقانه کنار هم لذت میبردن

    خدایاشکرت

    وقتی تو زمین پارک قدم برمیداشتم و حس میکردم که خونه خودمه فقط میگفتم چقدر بزرگه ،چقدر زیباست ،استاد عباس منش راست میگفت که انقدر بزرگه که باید هر روز به یه قسمتش برم و کشفش کنم

    و چشمامو میبستم و صدای اسبم و مرغ و خروسا و اردکامو میشنیدم

    وقتی نزدیک قسمتی از دریاچه شدم اردک های سفید و کله غازی که بودن نشسته بودن و جلو آفتاب خوابیده بودن

    دریاچه دقیقا همون دریاچه ای بود که تو تجسمم داشتم و پل بزرگ هم داشت کنار دریاچه یه خونه بسیار بسیار زیبا بود که دور تادورش آب دریاچه بود و یه قسمتش عین خونه استاد عباس منش بزرگ بود و قایق هم گذاشته بودن

    خیلی لذت بخش بود

    ماهیای بزرگ و کوچیکی که داشت و مرغ آبی ها و پرنده های دیگه که دیدنشون به شدت حالمو خوب میکرد

    با خودم بادام برده بودم و میخوردم یهویی یه ماهی خیلی بزرگ قرمز رنگ دیدم یکی از بادام ها رو انداختم و دیدم سریع اومد و خورد و وقتی عکس گرفتم ماهی دقیقا قسمت سایه بدن من درقسمت قلبم افتاده بود

    ماهی ماه تولدم

    خیلی لذت بخش بود

    خدایا شکرت

    من با هر قدمی که امروز برداشتم و با خدا صحبت میکردم و تجسم میکردم تک تک لحظه هارو به وضوح دیدم و به قدری واضح بودن که میگفتم ممنونم که عطا کردی و سپاسگزاری میکردم

    ماشینامو میدیدم

    همسر خداگونه و مهربان و عاشقی میدیدم که بسیار بسیار آزادانه به هم عشق میورزیم

    تو سکوت پارک نشستم زیر سایه درخت و دراز کشیدم و یاد فایل زندگی در بهشت استاد عباس منش افتادم که با مریم خانم شایسته رفته بودن با اسکوتر تا یه جایی و درمورد تکامل صحبت میکردن و دراز کشیده بودن روی چمنا

    منم دراز کشیدم و خدا رو شکر کردم و لذت بردم از این هوای زیبا

    وقتی نزدیک 5 شد برگشتم خونه و از روز تولدم که برای خودم بود بی نهایت لذت بردم با خدا کلی کیف کردیم

    و پیاده برگشتم خونه و تا شب کمی خوابم برد و بعد بیدار شدم و باخدا سر نماز صحبت کردم

    امروز یه روز بی نهایت لذت بخش بود

    الان که داشتم‌مینوشتم یهویی از اخباری که برادرم و مادرم گوش میدادن یه جمله اش پر رنگ شد و شنیدم آیه ای از قرآن رو گفت

    23:7 آیه 96 سوره مریم

    سوره مریم

    إِنَّ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّـٰلِحَٰتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ ٱلرَّحْمَٰنُ وُدࣰّا(٩6)

    همانا آنان که به خدا ایمان آوردند و نیکوکار شدند خداى رحمان آنها را محبوب مى گرداند

    من امروز این آیه رو تجربه کردم و نشونه اش تماس همکار نقاشی بود که زنگ زد و گفت سر کار جات خالی بود زنگ زدم حالتو بپرسم ..

    خدایا

    یا شکرت

    هر روزی که من دارم با خدا عشق و حال میکنم روز تولدمه و لذت میبرم خدایا شکرت

    بی نهایت سپاسگزارم به خاطر این روز بهشتی و ناب که پر بود از عشق

    میدونم که هر روز کمکم میکنه تا مومنتوم مثبت رو حفظ کنم

    شکرت

    شکرت

    شکرت

    سپاس بی کران مخصوص توست ربّ من

    ربّ ماچ ماچی من

    شکرت

    برای تک تکتون بی نهایت عشق و شادی و سلامتی و آرامش و ثروت و نعمت از خدا میخوام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
    • -
      فهیمه زارع گفته:
      مدت عضویت: 2973 روز

      بنام خدای مهربان

      سلام به وجود نازنینت

      طیبه جان اول از همه با کمی تأخیر تولدت را بهت تبریک میگم وامیدوارم سال‌های بعد روز تولدت را شیرین تراز امسال وبا حالی عالی‌تر در کنار عشق زندگی ات تجربه کنی

      دختر فوق‌العاده‌ای، من همیشه کامنت هایی که مینویسی را دنبال میکنم وعشق میکنم از این آرامشی که دارید چقدر تحسینت کردم آفرین به تو عزیزم تمام موفقیت‌هایت را بهت تبریک میگم امیدوارم هرروز شاهد موفقیت‌های روز افزونت در تمام زمینه های زندگی ات باشم

      خیلی دوست دارم روی چون ماهت رو میبوسم

      در پناه الله یکتا همواره شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      هاجر صالحی گفته:
      مدت عضویت: 1635 روز

      سلام ب طیبه ی عزیزم

      تولدت مبارک بهترین ها رو برات میخام.

      میدونستی ک چقدر قشنگ مینویسی، ساده نرم بی آلایش صمیمی و گرم

      طوری قشنگ جزییات رو تعریف میکنی که آدم حس میکنه واقعا اونجا هست.

      چقدر فرکانس این کمنتت پر از عشق ک آرامش بود

      اون نحوه ی تجسمت هم برام درس داشت، ک از خوذت میدیدی

      چه جالب تحسین و توجه کارمیکنه ،

      هدایت شده بودین ب جایی مثل پردایس

      تبریک باشه نتیجه هات، و مرسی بابت این کمنت زیبات، خیلی حسمو خوب کرذ خیلی لذت بردم

      بهترین ها رو برات میخام عزیزم با عشق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    لیلی زینلی گفته:
    مدت عضویت: 896 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان عزیز

    و همه ی دانشجویان مسیر موفقیت و لذت بخش این سایت

    من از زمانی ک این دوره رو شروع کردم .ک خریدار من و همسرم مشترک خریداری کردیم ودر اکانت همسرم هستش .

    واقعا انگار تمام صحبتهای ک تا ب امروز میشنیدم از شما رو بهتر درک کردم و موضوعات برام روشن تر شده و خصوصا قسمت نجواهای ذهنی ک در دوره احساس لیاقت عنوان کردیم و چقدر من فهمیدم چرا نتایج برام پایدار نیست و بعد از چند سال کار کردن روی خودم هنوز درگیر مسائلی میشم که با خودم میگفتم چی شد ک این اتفاق رخ داد واسم .بعد لز دوره احساس لیاقت و نجواهای ذهنی متوجه شدم ک ناخوداگاه در زمانی ک مشغول کارهای روزانه ام هستم ذهنم مشغول میشه و دقیقا ب سمت خشم و ناراحتی از اطرافیانم کشیده میشه و ب سرعت میرفتم تا اخر راه و ناراحتی و قهر و جدایی

    خدای من چقدر تو دقیق و بی ایراد کار میکنی

    بعد از دوره ی احساس لیاقت این موضوع خیلی بهتر شدم و خیلی سعی کردم ک نجواهای ذهنی رو کنترل کنم و به سمت لذت بخش زندگی هدایتش کنم

    در این دوره فهمیدم من همیشه در ناخوداگاهم ی مومنتوی منفی از روابط رو دارم و برای همین اتفاقات ناخاسته ای برام رقم میخوره و بی نهایت دیدگاهم بازتر شده و ب محض شروع نجواهی ذهن ب خودم میگم ن ن این مومنتوی منفیه و سریعا مومنتوی مثبت رو شروع میکنم .با گفتن باورهای مناسب در مورد مومنتوی منفی ذهنی ام و فوق العاده این روزها در ارامش هستم و از شروع دوره اتفاقات عالی برام رقم خورد .خرید ماشین صفر و خرید خونه. و حرکتهای جدید و هدف های جدید در راستای رسیدن ب خاستهامون .خدایا شکرررررت برای این همه راحتی و نعمت و روان شدن چرخ زندگی مون .

    دقیقا احساس میکنم از درون احساس ارامش بیشتری دارم و بسیار نجواهای ذهنی ام به میزان بیشتری خوب و اروم شده و بیشتر زمانها در حال دیدن نعمتهاس و اصلا نمیخاد زجر بکشم برای کنترل نجواهای ذهنی ام و بسیار ارام تر و راحتر شدم

    خدایا شکرررت برای این مسیر رویایی و عالی

    و نتایج استفاده از این دوره خیلی موارد دیگه هم بوده ک کوچیک و بزرگ کنار هم هستن

    خدایا شکرررت

    استاد عزیزم ممنون و سپاسگزار هستم از لطف شما و اگاهی های ناب این دوره گرانبها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  9. -
    زینب مرادی گفته:
    مدت عضویت: 995 روز

    به نام تنها کسی که همه جوره درکنارم هست به نام خداوند بزرگ ومهربان

    سلام استاد عزیزم وخانوم شایسته بزرگوار

    وهمه ی دوستانم

    خداروشکر که بازهم میتوانم بنویسم

    استاد جانم من دوره ی جدید شمارو نخریدم ولی میخوام براتون بنویسم

    چون احساس میکنم به خدای خودم بدهکارم

    چون الان تمام وجودم دوسداره راجبه تنها رب جهان بنویسه دلم میخواد بنویسم تا دلم آروم بگیره

    امشب ازخدا خواستم یه خواسته ی روبرام اجابت کنه وخیلی راحت اجابت شد

    ولی چراذهنم بازم دلش میخواد بامبول

    در بیاره که این شانسی بوده وتو قبلا هم دراین شرایطی که بودی اتفاقات نادلخواه برات افتاده

    خب آره ذهن من ولی من اون موقع به خاطر باورهای اشتباه خودم اون اتفاقات راجذب میکردم

    ولی الان من کلی چیز یاد گرفتم

    الان میدونم خودم خالق زندگیم هستم واگر به خداوند تکیه کنم وتوکل کنم وهمه چیز روبه اون بسپرم همه ی اتفاقات روبه زیبایی وآسانی برای من رقم میزنه

    مگه نکرده مگه تاحالا کمکم نکرده

    مگه وقتی نه ماه توشکم مادرم بودم هوامو نداشت که همه چی برام مهیا باشه مگه وقتی به دنیااومدم یادم نداد چطور شیر بخورم چطور حرف بزنم چطور راه برم چطور بشینم مگه همیشه مواظبم نبود که اتفاق بدی برام نیفته

    مگه ازجایی که هیچی نبودم منو به اینجا نرسوند

    مگه وقتی تو اون زندگی باهمسرم گیر کرده بودم وفقط میخواستم ازاون زندگی خلاص شم کمکم نکرد که به راحتی ازاون زندگی بیام بیرون درحالی که من باورش نداشتم

    خدای من قدرت تویی هرآنچه دارم از توست تو بزر

    بزگترینی تو قدرتمندی تو بهترینها روبرام میخوای

    دوست دارم رب من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  10. -
    زکیه لرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1729 روز

    بنام الله یکتا ،خدای رحمان،رزاق وهاب م

    سلام ب استاد عزیزم و همگی عزیزانم

    الهی صدهزار مرتبه شکر ک در مدار دریافت این آکاهی ها قرار گرفتم

    با وجود اینکه هنوز دوره رو ندارم ولی خییلی دارم بهتر میشم توی قطع مومنتوم منفی و خداروشکر بهتر میتونم ذهنم و کنترل کنم

    همون خدا،همون خدا،همون خدا

    این رمزی هست ک یادگرفتم از دوست عزیزم آقای امیری عزیز

    همون خدایی ک تا حالا برام اتفاقات قبلی رو رقم زده بقیه کارها رو هم انجام میده

    همون خدایی ک منو از هیچ خلق کرده ب راحتی میتونه منو ب هرخواسته ای برسونه

    همون خدایی ک منو تا اینجا آورده و هدایت کرده از این ب بعدم هدایت میکنه

    تنها کاری ک باید انجام بدم اینه ک نزارم مومنتوم منفی شکل بگیره

    ی احساس بد میتونه موجی از اتفاقات بد و ناخواسته رو ایجاد کنه

    من اگه بتونم از همون اول بیاد بیارم ک این منم ک با توجهم دارم اتفاقات و رقم میزنم با احساس خوبم

    با موندن توی احساس خوب و ادامه دادن اون و مرور اتفاق های خوبی ک باهمین افکارم رقم زد

    احساس قشنگی ک بارها تجربه اش کردم باز شدن قلبم

    مرور داشته هام و سپاسگزاری درموردشون ،نعمتهایی ک دارم ،

    تغییرات موثبتم

    مسیری ک تا اینجا ب چ زیبایی هدایت شدم

    و تحسین خودم و قانون ک همیشه ثابته و داره جواب میده

    آرامشی ک الان دارم ب واسطه ی این مسیر

    این مومنتوم مثبت هی بزرگتر میشه

    و احساس من هم بهتر و اتفاقات خوب لاجرم میفته و آسان میشم برای آسانی ها و میشینم روی دوش خدا

    ولی اگه نتونم از همون اول جلوی ذهنم و بگیرم و اجازه بدم ذهنم از کاه کوه بسازه

    ذهنی ک کارش همینه توجه ب نازیبایی ها و ناخواسته ها

    این روند مومنتوم میگیره و اتفاقات ناخواسته سرازیر میشه تو زندگیم

    پس کار من اینکه ک از همون اول جهت دهی کنم ذهنم رو ب سمت افکار ی کم بهتر و خنثی

    و بعد مثبت

    باید مراقب مومنتوم ذهنم باشم

    من الان برای این مسئله راه حلی ندارم

    رها کن،خداوند حلش میکنه برام، نذار قدرت بگیره

    برو سراغ جعبه ی جادویی احساس مثبت و ی حرکتی بزن:

    قرآن گوش بده،

    فایلهای استاد و پلی کن

    برو پیاده روی

    ورزش کن

    بگیر بخواب

    فیلم و انیمیشن ببین

    آهنگ مثبت بزار

    برو تو طبیعت

    خودتو مشغول ی کاری کن

    شکرگزاری بنویس

    تو دفترت باخودت گفتگو کن

    عکاسی کن

    عکس ادیت کن

    هرکاری ک میدونی و میتونی انحام بدی،انجام بده تا مومنتوم منفی شکل نگیره

    وقتی ک خواسته ات رو تجسم میکنی ب اما و اگر بعدش فکر نکن

    همون خدایی ک تو رو ب خواسته هات رسونده ،بعدش رو هم برات درست میکنه نگو چطوری

    همون خدا،همون خدا،همون خدا

    همون خدایی ک کارهای گذشته رو برای من مدیریت کرد،یقیه کارها رو هم مدیریت میکنه

    همون خدایی ک قبلا بارها منو نجات داد ،بازم نجات میده

    همون خدایی ک قبلا آرامش،رحمت،نعمت و ثروت داد بازم این کارو میکنه ،،همون خدا

    همین یک جمله برای سعادت دنیا و آخرت من کافیه

    خدایی ک ماباهاش سروکار داریم منبع خیر مطلقه،بخشش و بخشایشگر ی کار همیشگیش بوده از زمان هبوط آدم تا همین لحظه

    تامیلیون ها سال بعد از ما کارش هدایته،کارش خیررسونده ،کارش نجات دادنه

    مسائل و چالش‌های من ک ب بزرگی ،زنده زنده تو آتیش سوزوندن ابراهیم وحشتناک نیست

    ب اندازه ی طوفان و سونامی توی سرزمین نوح خطرناک نیست

    ب اندازه ی چالش‌های موسی ،عیسی،محمد،یوسف،مریم،زکریا،ایوب و یعقوب بزرگ نیست

    خدایی ک فلسفه ی رب بودنش اینه ک:

    اربابی کنه

    رحمت ببخشه

    رزق بده

    هدایت کنه

    حمایت کنه

    عفو کنه

    نجات بده

    رشد بده

    پیشرفت بده

    آرامش عطا کنه

    سلامتی بده

    ثروت بده

    عشق بده

    اجابت کنه

    زیبایی بده

    گسترش بده و ...

    همون خدا همون خدا، همون خدا،

    کار همیشگیش اینه ک اینارو برخودش واجب کرده

    الهی صدهزار بارشکرت

    خدایی ک عزیز حکیم است توانای شکست ناپذیرحکیم است

    وهو علی کل شی القدیر

    واو بر هر کاری قادراست

    وهو بکل شی علیم

    واو عالم مطلقه

    یَعۡلَمُ مَا یَلِجُ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَمَا یَخۡرُجُ مِنۡهَا وَمَا یَنزِلُ مِنَ ٱلسَّمَآءِ وَمَا یَعۡرُجُ فِیهَاۖ وَهُوَ مَعَکُمۡ أَیۡنَ مَا کُنتُمۡۚ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِیرࣱ۴‮

    . آنچه در زمین فرو مى‌رود و آنچه از آن بیرون مى‌آید و آنچه از آسمان نازل مى‌شود، و آنچه را در آن بالا مى‌رود مى‌داند. و او با شماست هرجا که باشید، و خدا به آنچه انجام مى‌دهید، بیناست

    الهی شکرت خدای من

    ازت سپاسگزارم اتفاق های قشنگی داره تو زندگیم میفته

    دیروز تو اتاقم بودم ک خواهر زاده ام ک کلاس سوم ابتدایی هست از در هال ک اومد تو صدام زد

    خاله زکیه

    خاله زکیه

    گفتم بیا اینجا

    قبل اینکه بیاد داخل گفت خاله چشماتو ببند منم بستم

    گفت دستتو بیار جلو

    دستم و جلو بردم

    ی چیزی گذاشت تو دستم وقتی چشامو باز کردم دیدم ی شال خوشگل با گلهای بابونه برام خریده

    و با عشق داره نگام میکنه

    خیییلی ذوق کردم گفتم مررررسی عزیزم و بوسیدمش

    گفتم خدایا شکرت بخاطر این عشقی ک داری بهم میدی

    ماماناش ک شب اومد گفت باهم رفتیم تو ی مغازه شال فروشی از فروشنده پرسیده شالهاتون چنده

    و ب مامانش گفته میخوام برای خاله ام با پول خودم شال بخرم

    گویا 40 تومن پول داشته ک خواهرم آروم ب فروشنده گفته بهش بگو قیمتش 20 تومنه ،خودم بقیه اشو بهت بدم

    ک فروشنده هم همکاری کرده بود باهاش و بقیه پولشو بهش پس داده بود

    گفت نمیدونی چقد ذوق داشته تا برات شال بخره

    مادرم هم ک همراهشون بود ی شال کرم خوشرنگ برام گرفته بود

    الهی صدهزار مرتبه شکرت

    عاشقتمم بخاطر این نشانه ها

    ک داره بهم میگه مسیرت درسته

    فقط ادامه بده

    سپاسگزارم از استاد عزیزم و همگی عزیزانم بخاطر کامنتهای پراز آگاهی تون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
    • -
      طیبه گفته:
      مدت عضویت: 695 روز

      به نام ربّ

      سلام زکیه جان

      چقدر این جملاتت برام آشنا بود

      من اومدم سایت و پاسخ آقای ابراهیم رو برای رد پای خودم رو بخونم ،نمیدونم چی شد هدایت شدم به کامنت شما و عکستونو که دیدم گفتم بذار ببینم زکیه جان چی نوشتن

      و یاد تک تک حرفایی که برای ردپام نوشته بدین افتادم اینکه گفتین خواهر زاده تون اومده و براتون تو حیاط هدیه داده

      اینکه جریان خواهرزاده تون رو برام نوشتین و چند روز قبل تر ،برای من نشونه بود

      و الان که دوباره اومدم ردپای شمارو بخونم حتی قبل خوندن یاد ردپای شما و خواهرزاده تون افتادم و وقتی ادامه دادم نوشته های پر از عشقتون رو ،با لبخندی عمیق میخوندم

      که رسیدم به این جملات

      دوباره هدیه خاص و ناب

      دوباره عشق

      دوباره یه پیام برای من :

      قبل اینکه بیاد داخل گفت خاله چشماتو ببند منم بستم

      گفت دستتو بیار جلو

      دستم و جلو بردم

      ی چیزی گذاشت تو دستم وقتی چشامو باز کردم دیدم ی شال خوشگل با گلهای بابونه برام خریده

      و با عشق داره نگام میکنه

      خیییلی ذوق کردم گفتم مررررسی عزیزم و بوسیدمش

      گفتم خدایا شکرت بخاطر این عشقی ک داری بهم میدی

      چقدر خدا دقیق داره میچینه

      چقدر هدایت هاش حساب شده هست

      البته که طبق باورهایی که میسازم داره هدایتم میکنه

      خدایا شکرت

      بهترین های خدا به شکل شادی و سلامتی و آرامش و نوری از بی نهایت عشق و زیبایی و ثروت در زندگیت جاری باشه زکیه جانم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      ابراهیم گفته:
      مدت عضویت: 1395 روز

      سلام زکیه عزیز

      همون خدایی که از هیچ ما رو آفرید،همون خدایی که زکریا رو در سن پیری و خانم نازا بچه دار کرد،همون خدایی که مریم رو بدون شوهر فرزند دار کردن

      برای خدا راحته

      خیلی لذت بردم از کامنت قشنگت و هدیه خدا بهت که روسری بوده رو نشانه ای میبینم برای درخواست‌های بزرگ آینده و ایمان بهش.

      تنها چیزی که ما کم داریم ایمان به الله هست.هنوز تو ذهنمون جایگاه خدا کوچیکه.

      هنوز خدا رو حتی به اندازه پدر مادر هامون شکرگزاری نمیکنیم.

      خدایا شکرررت به خاطر هدیه زیبایی که به زکیه دادی.

      کامنتتون پر از آگاهی بود

      براتون آرزوی سعادت دنیوی و اخروی دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        زکیه لرستانی گفته:
        مدت عضویت: 1729 روز

        بنام رب هدایتگرم

        سلام ب ابراهیم عزیز

        سپاسگزارم بخاطر نقطه ی آبی پراز انرژی و عشقی ک برام فرستادین ،دربهترین زمان بدستم رسید

        الهی صدهزار مرتبه شکرت

        همین یکی دوساعت قبل داداشم ،مادر و پدرم اصرار داشتن ک من دست از سراین مسیر و استاد عزیزم بردارم

        با اولشون نیست و بارآخرشون هم نخواهد بود،ولی من مسیری رو ک هدایت شدم بهش هرگز رها نمیکنم اگه کل مردم دنیا باهم بگن مسیرت اشتباهه و داری گمراه میشی،نمیدونی داره چی ب سرت میاد

        من حرفشون رو باور نمیکنم ،قلبم داره بهم میگه مسیرت درسته ،خداوند از طریق استادم داره منو هدایت میکنه، داره هربار درکم و بیشتر میکنه و ایمانم و قوی تر و آرامشم و بیشترو

        روابطم و بهتر و..

        خدایاشکرت بابت این همزمانی زیبا ک یکبار دیگه برام رقم زدی.

        چقددد حواست ب من هست

        چقد عاشقانه داری هدایتم میکنی و بهم میگی بنده ی عزیزم من باتوام ناراحت نباش از حرف بقیه

        اونا در مدار دریافت این آگاهی ها نیستند اونا نمیدونن استاد من چقددد آدم توحیدی پاک و درستیه

        چقد موحد و یکتاپرست هست

        من هیچی جوابشون و ندادم هیچی

        من نمیتونم کسی و تغییر بدم و هیچ قدرتی ندارم برای اینکه کسی و متقاعد کنم ک مسیرم درسته

        مث حضرت نوح ک نتونست فرزندش رو پاره ی تنش و ب این مسیر بیاره

        و خداوند سیستمه ک فقط داره پاسخ میده ب فرکانسهای ما

        و درپاسخ ب درخواست حضرت نوح برای نجات فرزندش میگه جاهل نباش اون از اهل تو نیست همفرکانس تو نیست

        خانواده ی من کسیه ک همفرکانس منه

        همدار با منه

        و هیچ کسی هم هیچ قدرتی نداره ک تاثیری تو زندگی من بزاره ک منو خوشبخت یا بدبخت کنه

        من فقط مسئول زندگی خودمم،مسئول اعمال و رفتار و فرکانس خودم

        من مجرد ب ابن دنیا اومدم و مجرد هم برمیگردم

        الهی صدهزار مرتبه شکرت

        ب لطف خدا امروز روز پنجمی هست ک تونستم روزه بگیرم

        خیلی جالبه قبلا ک روزه میگرفتم چقد انرژیم کم بود همه اش میخوابیدم و احساس ضعف داشتم با اینکه برای سحر هم بیدار میشدم و کلی هم چیزای شیرین میخوردم

        ولی امسال فرق داره همه چی،انرژی من خیلی بیشتر و سحر اصلا بیدار نمیشم ک چیزی بخورم فقط روز دوم بیدار شدم و تخم مرغ آب‌پز خوردم ک همون صبح گشنه ام شد

        حسم گفت ک صبح چیزی نخور فقط آب بخور

        الان فقط شام میخورم و انرژی من خداروشکر بیشتره چون باورهای من ی کم تغییر کرده درمورد سیستم بدن و مواد قندی و اینکه بدن من خیلی قوی هست

        این خودش نتیجه اس

        اینکه من تغییر کردم و خییلی کم پیش میاد ک

        با پدر بحث کنم و نخوام متقاعدش کنم ک حرف من درسته ،این نتیجه اس

        اینکه دیگه فکر نمی‌کنم من قربانی تصمیم ها و انتخابهای اشتباه پدر و مادر و خانواده ام هستم خودش نتیحه اس

        اینکه رابطه ام باخداوند بهترشده،میتونم قرآن بخونم بدون اینکه احساسم بد بشه و احساس گناه کنم این خودش نتیجه اس

        اینکه عشق دریافت میکنم از اطرافیانم و احساس بهتری دارم نسبت ی خودم این ی نتیجه اس

        اینکه تونستم با تجسم گوشی ک دوسداشتم و آرزوم بود الان دارم تایپ میکنم باهاش

        این خودش نتیجه اس

        اینکه درخواستهام ب راحتی پاسخ داده میشه خودش نتیجه اس

        الهی صدهزار مرتبه شکرت

        عصری تو باغچه مون بودم داشتم پیازچه هایی ک کنده بودم و پاک میکردم ک خواهرزاده ام کیان اومد با ی پلاستیک دستش ک کلی کنار خوش رنگ و لعاب توش بود باعشق بهم داد گفت بخور ازش

        کلی ذوق کردم و تشکر کردم ازش گفتم روزه ام کیان بعد از اذان میخورم

        گفت عععع!!!!!

        یکی بخور اشکال نداره خییلی خوشمزه اس هاااا خخخخخخ

        گفتم خدایا شکرت بخاطر اینکه دلها رو برام نرم میکنی و بهم عشق میدی

        الهی صدهزار مرتبه شکرت

        سرشب داداشم گفت امشب چهار شنبه صوری هست گفتم ععع نمیدونستم خواستم آتیش روشن کنم گفت تو ک وقت نمیکنی همه اش عباسمنش گوش میدی،ب حرفش اهمیت ندادم

        فقط میخواستم آتیش درست کنم تا تجربه کنم لذت آتیش درس کردن رو

        ی کم چوب و منقل و آوردم و طبق چیزایی ک تو سریال زندگی دربهشت یاد گرفتم، اومدم ی کم چوب نازک اول آتیش زدم بعد آروم آروم هی بهش چوب اضافه کردم و بعد درست شد ب چ راحتی کلی لذت بردم و خودم و تحسین کردم

        و آتیش ک آماده شد چند دقیقه نشستم نگاش کردم چقددد زیبا بود شعله های قرمز و زرد و نارنجی آتیش

        همون آتیشی ک خداوند سرد کرد برای ابراهیم ،و یاد حرف استاد افتادم ..

        ک خداوند خود آتیشه، خداوند مث آبه ک ب شکل ظرف تو درمیاد

        ب شکلی ک تو بهش میدی درمیاد

        هرجور ک بسازیش ب همون شکل می‌شود برای تو

        الهی صدهزار مرتبه شکرت سپاسگزارم دوست عزیزم مرررسی ک برام نوشتی و باعث شدی ایمانم قوی تربشه

        باعث شدی ک دست ی قلم بشم و بیاد بیارم ک چقددد زیباست خداوند و هدایت هاش خدا خیر دنیا و آخرت و نصیبتون کنه آن شالله

        تنها چیزی که ما کم داریم ایمان به الله هست.هنوز تو ذهنمون جایگاه خدا کوچیکه

        همون خدایی که از هیچ ما رو آفرید،همون خدایی که زکریا رو در سن پیری و خانم نازا بچه دار کرد،همون خدایی که مریم رو بدون شوهر فرزند دار کردن

        الهی صدهزار مرتبه شکرت رب العالمین

        مرررسی ازت دوست خوبم

        ردپای 28اسفند1403

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: