چه افرادی برای مهاجرت کردن، مناسب ترند | قسمت 1 - صفحه 11 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/07/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-07-08 06:23:212024-07-13 02:27:05چه افرادی برای مهاجرت کردن، مناسب ترند | قسمت 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام پادشاه جهان ️
استاد عزیزم سلام ، من حسام الدینم یکی از شاگردان سر به هوای شما ولی مشتاق برای رمز گشایی ، از بازی زندگی ، من سه دوره شگفت انگیز از شما تهیه کردم و البته یکیش رو کنا. گذاشتم چون هنوز در فرکانسش نیستم ، از زندگی پر چالش و پر درسم نمیگم چون دوس ندارم ب نازیبایی های قبل توجه کنم و پادشاه عالم بر من نعمتی قرار داده به نام فراموشی خاطرات بد ، جوری ک گاهی از تومور مغزی پدرم و فوتش در 17 سالکی من و بدهی های ک برای ما گذاشت و رفت تعریف میشه انگار خاطرات ینفر دیگ داره برام تعریف میشه (البته روح پدر بزرگوارم شاد ک بسیار انسان شریف پر تلاش بود ) خلاصه مطلب من رابطه ویژه ای با پادشاه عالم از کودکی داشتم و زیاد باهاشون حرف میزدم گاهی غر گاهی بد و بیراه گاهی قربون صدقه ، اشک هامو پیشش می بردم خنده هام رو ، و من و پادشاه عالم دوست بودیم از کودکی ، به همین علت ایشون بر من لطف کردن و من رو ب سمت کتاب و داستان و رمان هدایت کردن ک نتیجه اون شد کتاب هایی درباره قانون و یکی دوتا استاد دیگ ک نتیجه تمام اینها شد آشنایی با شما استاد گرانقدر ، من زمان خدمتم با شما آشنا شدم در یکی از پر چالش ترین دوران های زندگیم، من با قانون مسیرم رو در خدمت هموار کردم ، کار میکردم همزمان اندازه مسولای سربازیم درآمد داشتم با اینک سرباز بودم،. ب خاطر تبدیل شدن موفقیت ب درس ( از بین رفتن سرمایم در یک بیزینس ب علت کرونا ک البته بعدها متوجه شدم علت من بودم ن کرونا جان ) از اعتماد بنفس بسیار پایینی برخوردار بودم با کمک شما کم کم ب خودم اومدم و از خودم متنفر نبودم ب خاطر سستی ها شکست ها احمال کاری ها و غیره ، ولی بازم هم خیلی عقب بودم ، خدمتم تموم شد و من ب دنبال ی شرکت لنداسکیپ عالی بودم چون من مهندس کشاورزی ام و عاشق ترکیب هنر ساختمان و طبیعت ، با کمک تمرینه الهی ستاره قطبی ب شرکتی هدایت شدم ک جزو سه شرکت برتر ایرانه در این حوزه ، ولی ب خاطر اعتماد بنفس پایینم خیلی مظلوم و خواهشانه و ملتمسانه با حقوق خیلییییی کم استخدام شدم و زیر دست یکی از دستان خداوند اوفتادم ک با من ب شدت بد برخورد میکرد و تحقیرم میکرد البته برای آموختن از جانب پادشاه آمده بود ، من در کمال صبر ب مدد. الله جواب تنفر رو با عشق ، بی احترامی رو با احترام و خساست در یاد دادن رو با آموختن دادم و ایشون خیلی آروم و نرم از شرکت رفت و الان هم یکی از دوستان من شده ب مدد ازمون پادشاه ، و من جای ایشون رو گرفتم اما با حقوق همچنان پایین تر ، کم کم آموختم پیش رفتم از دانشم از هنرم ازسلیقه و شخصیتم تعریف شد و من اینهارو برای خودم تعریف میکردم و تکرار میکردم تا اینک درونم بهم میکفت تو لایق بیش از اینهایی تو خیلی توانایی و مدیرمون من رو ب دفتر فراخوند و خودش ارتقاع شغلی و مالی بهم داد البته برام طبیعی بود ینی راه درست بود ولی درونم بهم میکفت ن لایق بهتر هستی ، چند روزیه استعفا نامه رو گذاشتم رو میز مدیر بلافاصله افزایش حقوق گفتم ن مزایا اضافه شد گفتم ن ، امروز از مصاحبه موفق با شرکتی اومدم ک روف گاردن ایرانمال رو زده ینی بزرگترین روف گاردن خاورمیانه ، با تعریف تمجید اونها از جلسه اومدم بیرون رفتم برای گرفتن پیش فاکتور پیش یکی از وارد کننده های گیاهان لوکس ب ایران ، کمی حرف زدیم گفت بیا پیش من کار کن با اینقد بیشتر از اون شرکت ، در راه برگشت تلفنم زنگ خورد یکی از مدیر پروژه ها بهم پیشنهاد داد ک ب صورت پیمانکاری ی کاری برام انجام بده ، کمی فکر کردم ،من حداقل هفته ای دوتا پیشنهاد استخدام یکی دوتا پیشنهاد پیمانکاری دارم ، پشت موتور زدم زیر گریه و البته الان هم اشک هام سلام دارن خدمتتون ، پادشاه عالم من زمانی رو ب یاد می آوردم ک بعد از کرونا چند ماه بیکار بودم و در همه شرکت ها گلخونه ها شهرداری ها حتی گلفروشی رو میزدم هیچکسسس منو استخدام نمیکرد ، الان چی شده ک همه دانیال منن ، الله بزرگواری به راستی ک پادشاه عالمی ، همش یاد این باوری میوفتم ک ب قلبم وارد شد “ خداوند جوری من را ثروتمند و سعادتمند میکند ک همه بگوید ؛ نگاه کن، حسام بدون پشت و پدر ، خداوند چگونه اورا بالا کشید “ و من بارهااین باور رو تکرار کردم خداوند در حال بالا کشیدن حسام از ته چاه یتیمی و فقر و بی احترامیه ️، امیدوارم دوستان ببنند یا بگویند ک پادشاه عالم واقعا رب العالمین است ، امیدوارم جزوی از کامنت های باسه ک ب قلب ها بشینه چون قلبم بهم گفت بیام و کامنت بذارم ساعت 03:30 صبح
استاد سوالی دارم ک فکر میکنم سوال خیلی هاست ممنون میشم براش ی فایلی درست کنید تا این گره کور برای همه باز بشه و ب یادگار بمونه ، اون هم این نجوای شیطانی ک ، تو سنت زیاده شده آدما زیر 25 سالکی هدفشون رو پیدا میکنن تا 30 استاد میشن تا 35 کار آفرین و 40 پارو ب دست پول پارو میکنن و اگر این پیچ ها رو جا بمونی کارت تموم . و متاسفانه تو فضای مجازی و صفحه های موفقیت هم این باور وجود داره و ب جامعه گسترده تزریق میشه و افسردگی و سرخوردکی نتیجش
ممنونم ک باز هم راهنمای ما باشید و با چراغ هدایت الله راه رو ب ما نشون بدید
در قلب منید استادم 🫶
به نام خداوند بخشنده ی هدایتگر به سمت خواسته هایمان به صورت کاملا بدیهی و طبیعی
سلامودرودخدا به استادعزیزم و تمومی دوستان ارزشمندم
سپاسگزارم ازاستادعزیز که بااین دست از فایلهاشون کلی حسوحال منو عالی میکنه
استادبااینکه کل مبحث این فایل رو در کل قدمها بصورت مفصل توضیح داده بودید،اما این فایل یجوره دیگه بر قلبوجانم نشست،انگار این صحبتهاتون کامل کننده ی اون صحبتها بود و انگار که کل قدمهارو تواین یک جلسه خلاصه کردید
خداروصدهزارمرتبه شکر که تواین سایت مقدس به یک خودشناسی نسبتاً خوبی ازخودم رسیدم و دلیل تموم پیشرفت کردنام و پسرفت هام رو کاملا میفهمم که از کجا آب میخوره
دیگه هیچوقت هیچ عامل بیرونی غیرازخودم رو مقصر نمیدونم،وهرموقع تویک موضوعی اشتباه عمل میکنم،دیگه قشنگ صدای خدارو ازدرونم میفهمم که باهام حرف میزنه و بهم میگه ببین بهت گفتم اینکارو انجام بده ولی تو برعکسشو انجام دادی اینم نتیجش،یعنی دقیقا بازبون خودم بهم میگه دلیل نتیجه ی معکوسی که گرفتی به چه خاطربوده…
واما این ویژگی هایی که از مهاجرت گفتید،که اگه این شخصیت رو درونمون نداشته باشیم،احتمالا مناسب مهاجرت نیستیم،یه نگاه کلی که به خودم انداختم دیدم که چقدر نسبت به سه چهارسال قبلم تغییرکردم و اصلا متوجه این ویژگی هام نشده بودم و همیشه نجواهای شیطان کارخودشو میکنه و میگه تو چه پیشرفتی کردی،ولی الان که فکرشو میکنم من تومسیر رشدوپیشرفت شخصیتیم اتفاقا خیلی هم دارم عالی پیش میرم و مثل گذشته عمل نمیکنم
من ازوقتی که فهمیدم این جایی که زندگی میکنیم خیلی جای مناسبی برای من نیست حالا به دلیل یکسری ناهماهنگی های فرکانسی که نسبت به اطرافیانم ایجادشده،به دلیل اینکه توشرایط نامساعد زندگیم خیلی روی اطرافیانم حساب باز نکنم،به دلیل اینکه ازلحاظ شخصیتی دوست دارم مثل یک انسان توحیدی درتمامی جنبه های زندگیم عمل کنم و این نباشه که بخاطر یک سرماخوردگی کوچیک به دورواطرافم زنگ بزنم که به دادم برسن،یااینکه وقتی تنها میشم بخوام ازخونه بیرون بزنم وباایکسری افرادفامیل که اصلا بامن هماهنگ نیستن رابطه برقرارکنم فقط بخاطراینکه تنهانباشم،بیشتر انگیزه گرفتم که درست فکرمیکنم و باید یک برنامه ی درستوحسابی برای مهاجرتمون حداقل به یک شهر دیگه رو بچینیم تا ازین موقعیت مساعدی که چندین سال برای خودمون فراهم کردیم بیرون بیاییم و یکمی خودمون رو به چالش بکشیم
ولی حالا که فکرشو میکنم میبینم یک انگیزه ی بسیار شدید برای مهاجرت دارم،اما باورهای نامناسب دیگه هم منو درگیرمیکنه که این خونه ارث پدری همسرم هست،و چونکه تو حیاط پدرشوهرم خونه رو ساختیم ممکنه این خونه رو کسی نخره،اصلا کی پول جای خونه ی پدری همسرم میده،اگه بریم مادرشوهرم کلی ناراحت میشه ازدستمون ووو ازینجور حرفها…وخوب همین ناهماهنگی فرکانسی اجازه نمیده که حرکت کنیم
اتفاقا همین دوروز پیش بود برای انجام یک کاری به یک شهردیگه رفتم،وقتی که وارد اون شهرشدم کلی بیشترانگیزه گرفتم که چرامن الان نباید تواین شهر باشم که من بخاطر انجام یه کارکوچیک باید از شهرودیار خودمون بیام تواین شهر کارمو انجام بدم،و وقتی یادم افتاد که چندنفراز فامیلمون تواون شهر مهاجرت کردند من خیلی اونهارو تحسین کردم و ازخدا خواستم که منو هدایت کنه تابتونم برای اون باورهام هم یک منطق بهتری بیارم که مهاجرت رو برای خودمون آسون تر کنیم
ویژگی دوم عدم وابستگی به اطرافیانو خانواده،که تواین مورد خیییلی خییلی عالی دارم عمل میکنم،یعنی به مرحله ای از عدم وابستگی رسیدم که اگه ازلحاظ جسمی برای خانوادم یافامیل مشکلی پیش بیاد اصلا بهیچ عنوان من نگران نمیشم،مخصوصا اگه ببینم که اون طرف داره نتیجه ی کانون توجهش رو به یک سری مشکلات میگیره،و اگه چندین روز از خانواده ودوستوآشنا خبری نداشته باشم اصلا نگران نیستم و اتفافا خیلی هم از تنهابودن خودم توخونه لذت میبرم
مورد بعدی منعطف بودن،واقعا تواین مورد هم بسیار رشد کردم و همیشه سعی ام این بوده که تو شرایطی اززندگیم قرارمیگیرم کاملا خودم رو بااون شرایط وفق بدم،و نخوام گله وو شکایت کنم
و اینو بیشتر اوقات وقتی به طبیعت سفرکردیم میفهمم که چقدر فرد منعطفی هستم و کاملا خودم رو باشرایط طبیعت وفق میدم
مثلا چندروز پیش بود که با خانوادم به طبیعت رفته بودیم و مامانم و داداشم کلی برای کم بودن زغال باهم بحث میکردن،و پختن کباب رو هم به من سپرده بودن،من هم تااونها باهم بحث میکردن بلندشدم و کلی چوب جمع کردم و باچوب یه اتش هیولا درست کردم و یک کباب مشتی براشون درست کردم،اونها چون همیشه با زغال کباب میکردن،هیچوقت فکرشو نمیکردن که با چوب هم میشه کباب رو آماده کنی!و اتفاقا اون کباب خیلی هم خوشمزه ترازبقیه ی کباب هاشد،بعد یلحظه خودمو تحسین کردم گفتم ببین تو همونی بودی که اگه تواین موقعیت بودی توهم کلی بحث میکردی و میخواستی همه رو بخاطر دوتا دونه زغالِ بیشتر مقصر کنی،الان بدون اینکه غر بزنی بلندشدی و فکرچاره کردی،بعد فهمیدم که خداروشکر دارم تواین مورد هم خیلی خوب رشد میکنم و اونجور نیستم که حتما شرایط اونجوری که من میخوام باشه تابتونم زندگیمو بکنم یا لذت ببرم
مورد بعدی قانون تکامل درفرایند مهاجرت هست،که هنوز تواین مورد خیلی تکاملمون رو طی نکردیم،فقط یادمه خیلی سال پیش عموم اینا استان اراک زندگی میکردن و من باخانوادم چندین هفته خونه ی اونها میموندیم،و یادم که به اون موقع میوفته میبینم که چقدر من تواون مسافرت حال روحیم بهتراز بقیه ی سالهای عمرم بود و هرموقع تصمیم به اومدن خونه میشدیم من کلی ناراحت میشدم
الان که فکرشو میکنم اتفاقا فکرمیکنم دوری ازفامیل خیلی هم برای هممون بهتربود،و اگه بخوام یه جای خبلی دورهم باشم،وابستگی آنچنان غیرقابل تحملی نسبت به شهرم یاخانوادم ویا دوستوآشنام ندارم
ولی کلا بعداز آموزشهای استادعزیز آدم بسیارکنجکاوی شدم که بسیارعلاقه مندم از کل دنیای اطرافم سر دربیارم،واین چندماهی که پیاده روی میکردم بعداز سی سال زندگی کردن توی شهرمون تازه تونستم اکثر جاهای شهرمون رو کشف کنم و حس بسیارخوبی دارم ازینکه جاهای ناشناخته ی شهرمونو کشف کردم و فکرمیکنم این قدم اولم بود تا اول از همه کل شهرمونو یک بررسی درستوحسابی کرده باشم وبعد آماده ی حرکت میشم برای قدمهای بعدی تا برم شهرهای دیگه ی کشورمون رو انشالله مسافرت کنیم و منعطف بودن نسبت به شرایط جوی یک محیط جدید رو هم بهتر درک کنم
خداروصدهزارمرتبه شکر که دارم یک شخصیت قوی ازخودم میسازم و امیدوارم بتونم باورهای ناهماهنگم رو در مسیر مهاجرتم به یک شهر دیگه رو درست کنم و خودم رو آگاهانه از این شرایط جوی مساعدی که دارم دور کنم تا مزه ی شیرین مهاجرت و به چالش کشیدنمون رو در یک محیط جدید دیگه بچشم ان شالله…
بی صبرانه منتظر ادامه ی این فایل هستیم…
به نام خدایی که همواره همراه ماست و با ماست.
استاد عزیز چه فایل آگاهی دهنده ی عالی ای. .
من متوجه شدم خیلی برای مهاجرت مقاومت دارم، اما به شدت لازم دارم که فرابرم از جایی که هستم و این فایل شما هدایت دقیق خداونده که طرز برخوردمو عوض کنم با هر جای جدیدی که واردش میشم، استاد جان چقدر بجا تاکید میکردید در همه جای این فایل که مهاجرت یه تغییر بزرگه وقتی مهاجرت میکنی همه چیز عوض میشه، اصلا همین یک نکته رو اگر کسی کاملا بپذیره شاید تمام مشکلاتش در مهاجرت حل بشه یعنی اون چیزی که احساس منو بد میکنه در مهاجرت همینه که انتظار دارم هیچی تغییر نکنه که خیلی خنده داره واقعا.. من اینجوریم که: این خونه چرا فرق داره با خونه ای که توش بودم؟ این محله چرا فرق میکنه؟ این شهر چرا اینجوریه؟ این آدما چرا اینجورین؟ خب عزیزم .. بپذیر که هیچ چیزی قرار نیست شبیه محل زندگی توباشه بله اونجایی که تو بودی یه سری ویژگی های مثبت داشت که شاید از نظر تو تازه وارد این جای جدید نداره اما این جای جدید هم کلی ویژگی مثبت داره که تو اصلا اطلاعی ازشون نداری.. چون اصلا نمیشناسی این جای جدید رو پس باید وقت بذاری و بشناسی این شهر جدید رو این محله جدید رو چطور ندیده نشناخته متوجه شدی که این جای جدید خوب نیست همون جای قبلی بهتره تو اونجای قبلی رو سالها زندگی کردی همه جاشو دیدی باید به جای جدید هم فرصت بدی به خودت فرصت بدی که بری بگردی ببینی بشناسی .
1. انگیزه و هدف: چرا من میخوام مهاجرت کنم ؟ هدفم چیه؟ انگیزه بسیار بالایی دارم و اون هم رشد کردنه چیزی که براش بدنیا اومدم، چیزی که هر روز براش تلاش میکنم.
2. قابلیت انعطاف پذیری و هماهنگ کردن خودت با جای جدید : چقدر میتونی خودتو اداپت کنی، وقتی شما مهاجرت میکنی شرایط کاملا تغییر میکنه چقدر میتونی انعطاف پذیر باشی با این تغییرات؟ این چیزیه که باید در خودم بوجودش بیارم اینکه اولا تغییرات رو بپذیرم، بپذیرم که من باید خودمو با تغییرات هماهنگ کنم من باید خودمو تطبیق بدم و هیچی توی شرایط جدید قرار نیست خودشو با من هماهنگ کنه، و ثانیا بدونم که این تغییرات فرصتهای عالی هستن که جهان در اختیار من قرار داده بصورت عملی تا چیزای جدید یاد بگیرم و رشد کنم.
3. چقدر وابستگی عاطفی با خانواده و دوستان و فک و فامیل دارید؟ یا با شهرت ممکنه این وابستگی رو داشته باشی.
وابستگی چیزیه که در من وجود داره و باید روش کار کنم،با پرورش بیشتر توحید هر وابستگی به غیر خدا کمتر و کمتر میشه، هر چه توحیدی تر باشیم کمتر وابسته ایم وقتی به خداوند وابسته میشیم دیگه اصلا به هیچ کس حتی نزدیکترین فرد زندگیمون هم وابسته نیستیم چون میدونیم این دنیای مادی ناپایداره و قرار نیست چیزی برای آدم بمونه و تنها سرپرست و یار و حامی مهربان ما تنها خداونده و اون همه جا همراه ماست نمیذاره اب تو دل ما تکون بخوره و هر جایی که قدم بذاریم نعمت و برکتشو برای ما میفرسته، انسانهای فرشته خو رو میفرسته و همه جوره هوای مارو داره.
4.چقدر با تغییر مقاومت میکنی؟ تغییر میتونه محل کارت باشه منوی غذایی رشته تحصیلیت باشه یه سری افراد خیلی راحت با تغییر کنار میان یه سری افراد هم خیلی مقاومت دارن با تغییر.
نسبت به قبل خیلی بهترم و سریعتر از قبل با هر تغییری هماهنگ میکنم خودمو یه جاهایی شرایطمو کاملا تغییر دادم مثلا گروه دوستانم رو کاملا عوض کردم، کارم رو عوض کردم، و دیدم که خداوند هر بار بعد از هر تغییری چقدر برکت و نعمت وارد زندگی من کرده و چقدر کیفیت زندگیم بهتر شده بنابراین کمتر مقاومت میکنم در برابر تغییر.
و اینکه بدونیم هیچ جایی پرفکت نیست هر جایی خوبیها و بدیهایی داره خیلی کمکمون میکنه انتظار بیجا نداشته باشیم که جای جدید بدون عیب و ایراد باشه و با تمرکز بر زیبایی های هر شهر یا کشور جدیدی که مهاجرت میکنیم تجربه لذتبخشی رو برای خودمون بسازیم.
استاد عزیزم سپاسگزارم برای این فایل عالی برای خودشناسی بیشتر خیلی فوق العاده بود و کمکمیکنه من خودم رو بهتر بشناسم.
به نام خدای مهربان
سلام و احترام
چقدر فایل خوبیه .. از این جور فایل ها که راجب مهاجرته زیاد بذارید..
پس چرا خدا میگه مهاجرت کنید ؟؟ من الان خیلی اماده مهاجرت شاید نباشم .. یعنی الان من مهاجرت نکنم جهنمی نمیشم ؟؟ پس چرا خدا میگه اگر مهاجرت نکنید میبرمتون جهنم ؟؟ من خیلی قبلا تلاش کردما ولی نتونستم مهاجرتم رو کامل کنم که قبلا در موردش توضیح دادم .. الان این رفته توی مغزم چون من مهاجرت نکردم و تلاش کردم و نشده پس میزم جهنم !!! احساس گناه دارم در این باره !!
1) انگیزه ی من برای مهاجرت چیه ؟؟ ( چه داخل ایران ،، چه مهاجرت به یه کشور دیگه )
جواب من : من انگیزم این نیست که روی بقیه رو کم کنم … من انگیزم اینه که دنیای جدید رو تجربه کنم و چیزای جدید یاد بگیرم و با ادمای جدید اشنا بشم و رشد کنم و موفق تر بشم و ازادی برام خیلی مهمه .. موفقیت و پیشرفت برام مهمه.. تجربه ی دنیای جدید برام خیلی مهمه ..
من الان توی تصاویر دریم بوردم عکسای دانشگاه هاروراد و اینا رو گذاشتم ولی وابسته نیستم بهش که صبح تا شب بشینم بهش فکر کنم … توی دریم بوردم عکسای امریکا و دانشگاه و اینا رو گذاشتم ولی اصلا نچسبیدم بهش.. میگم تکاملم رو طی کنم بهش میرسم..
مثلا به خودم میگم من دوست دارم برم هاروارد یه روز .. باید مثلا اول از دانشگاه تهران شروع کنم !!!
اینستاگرامم رو خیلی وقته دیلیت کردم و دیگه دنبال شعاف کردن و ادا و اطفار نییستم ..
پس در کل انگیزه ی من بزای مهاجرت کردن حالا میگم چه مثلا مهاجرت به امریکا ،، چه مثلا مهاجرت به یه شهر دیگه حتی توی استان خودمون این نیست که روی بقیه رو کم کنم یا شعاف کنم یا ادا دربیارم .. انگیزم بیشتر موفق شدن و پیشرفت کردن و ازاد بودن و چیزای جدید یاد گرفتنه ..
خیلی مثل قبل دنبال این نیستم روی بقیه رو کم کنم .. چون یه سری موفقیت ها رو تونستم توی کشوزم به دست بیارم و دگه اون نیاز روی بقیه رو کم کردن ،، توی وجودم کمتر از قبل شده …
به خودم میگم لذت زندگی رو از خودم دریغ نمیکنم بزای اینکه روی بقیه رو کم کنم !!! نمیگم اینجوری نیستما ،، ولی خیلی کمتر از قبل شدم !!
2) چقدر تجربه ی مهاجرت و یا مسافرت به داخل کشوزم رو دارم و چقدر فلکسیبل هستم ؟
جواب من : تجربه ی مسافرت رو دارم که اغلب با خونواده بوده .. مثلا شمال و اینا رو رفتم …
ولی تنهایی یه مدت تهران بودم کلی چیز جدید یاد گرفتم ولی به خاطر مسائل مالی عقبگرد کردم .. کرمانشاه رفتم.. همدان رفتم.. شهرهای دور و برم رو تا حدودی دیدم تنهایی..
الان مدت یکسال و خورده ایه که چون محل کارم کرمانشاس از شهرستان تا اونجا رانندگی میکنم چون اونجا جایی زو ندارم ساکن شم..
در کل بزای سوال دوم خیلی خوب کشوزم رو نگشتم.. البته توی بچگی با خونواده مثلا اصفهان و شیراز و شمال و اینا رو رفتم و خیلی هم غرغرو نبودم .. که عای دسشویی این باشه و فلان و اینا .. الانم اینجوری نیستم.. اگه یه جا برم مثلا دسشویی نباشه یه گوشه ای موشه ای ردیفش میکنم خخخخ .. اگ مثلا سفر بزام پیش بیاد که مثلا قرار باشه کنار خیابون یا توی پارک یا کنار جاده چادر بزنیم و پیک نیک روشن کنیم و غذا بخوریم و همونجا بخوابیم با این قضیه اوکی هستم و اتفاقا حال میکنم ..
توی بچگی ویژگی ماجراجوییم خیلی خیلی قویتر از الان بود .. اون موقع ها که مسافرت میرفتم با خونوادم و اینا خب میرفتیم خونه معلم یا توی پارکا میخوابیدیم و اینا و من فقط عاشق این بودم بزم و بگزدم و اصلا پول نداشتیم هتل و اینا بگیزیم که ،،، ولی من حال میکزدم باهاش.. چون خیلی سفر کردن رو دوست داشتم ..
الانم در این سن این نیست که نخوام ماحراجوجیی کنم و یا مشتاق نباشم و یا نگران دسشویی و چالش ها و چادر زدن و غذا و اینا باشم..نه اگ یه ذره پول داشته باشم حتما میزم انجامش میدم !!!
پس در کل ماجراجو هستم ولی مشتاق به تجربه های جدید .. ولی میگم توی بچگی بهتر بودم . الان کمتر شده فکر میکنم ..
تجربه ی سفرهای داخلی به تنهایی رو خیلی کم دارم که باید روی این قضیه کار کنم و یواش یواش برم و بیشتر برم دور و برم رو بگزدم !!
به تنهایی در حد کرمانشاه و تهران و همدان و ایناس.. البته ترکیه هم یه بار با تور رفتم .. مسافرت خونوادگی هم خب داشتم … ولی به نظرم کافی نیست !!!
3) ایا وابستگی خانوادگی دارم ؟
جواب من: به نظرم خیلی اگر مثلا توی غربت باشم دلتنگ کسی نمیشم .. نه اونجوری نیستم… میگم یه مدت تهران بودم اصلا خیلی دلتنگ کسی نبودم .. فقط نگرانیم پول بود و به خاطر این قضیه هم هی عقبگرد میزدم !!! اونم چون دوست داشتم ورزش کنم و به موضوع مورد علاقم بپردازم و به خاطر همون .. من لذت های تجربه های جدید زو خراب کردم بزای ورزش کردن !! که قبلا خیلی در موردش توضیخ دادم..
من الان که از شهرستان میزم کرمانشاه سرکار،، من کلی توی کرمانشاه فامیل دارم.. عمو،، دایی،، عمه،، دختر خاله و اینا … ولی توی این یکسال و خورده ای که رفت و امد گرفتم این نبوده به اونا وابسته باشم و هی برم خونشون .. نه اتفاقا ترجیح دادم توی پارک باشم و مثلا بزم بیرون گردی کنم و اینا ولی خونه ی اونا خیلی به ندرت رفتم !!
حتی من مثلا بزای خودم رقتم عضویت کتابخونه گرفتم که وقتایی که میرم کرمانشاه ،،تایم استراحتم رو بزم توی کتابخونه … یعنی با رفتن به کتابخونه حس بهتری دارم تا رفتن به خونه ی فامیلام برای اون استراحت !!! چون یه جوزایی به خودم میگم خب من چند بار میخوام بزم خونه فامیل مگ !! بالاخره باید یه جوری این مسئله حل شه و اینجوزی خودم راحتترم … یا حتی میزقتم توی پارک !!
الان همین شهرستان به کرمانشاه اومدن من،،، کلی مسائل پیش بینی نشده توش بوده که اصلا من بهش فکر هم نکرده بودم .. توی محل کار جدیدم کلی چالش جدید دارم ولس دوست دارم حال میده ..
شناخت ادم ها و تجربه های جدید زو دوست د ارم ..
4) چقدر با تغییر مقاومت دارم ؟؟
جواب : قبلا خیلی مقاومت داشتم الان کمتر شده به نظرم.. دوست دارم چیزای جدید یاد بگیزم حتی اگه بلد نباشم میگم اشکال ندازه یادش میگیزم هرچند که هنوژ جای کار دارم ..
……………………….
نتیجه گیری کلی:
به نظرم بزای مهاجرت خوب باشم ولی باید تکاملم رو طی کنم و اول از کشوز خودم و حتی شهرها و استان های اطراف خودم شروع کنم به سفر کردن و گشتن تا ترس هام کمتر بشه..
یا حتی اگه مثلا بشه بزم کشوز های دیگه رو مسافرت کنم تا ذهنم اماده تر بشه و با فرهنگ های مختلف اشنا بشم ..چون خودم که پولش زو فعلا ندارم ولی اگر مثلا پول داشته باشم بزم کشورهای دیگه رو بگردم و اینا و یا اگر کسی دعوتم کنه بیا بزیم حتما اوکی هستم با این قضیه و توی فلکسیبل بودن بهتر شدم و خوب هستم ..
باید تکاملم رو طی کنم و اول از سفزهای کوچولو کوچولو شروع کنم .. بعدش مسافرت به کشور های دیگه ..
(( پس اینی که بخوام یهو پاشم همه چی رو ول کنم بزم مثلا یه کشور دیگه این اصلا منطقی و درست نیست ولی بازم اگر بزام جور بشه خیلی دوست دارم انجامش بدم .. چون لذت دیدن چیزای جدید رو خیلی دوست دارم … ))
دز کل فقط یه قسمت قضیه زو مشکل دارم اونم اینه که خیلی تجربه ی سفر به تنهایی رو نداشتم که اونم به خاطر نداشتن پوله !! ولی توی فلکسیبل بودن و منعطف بودن در سفر خوب هستم که وقتی به یه چالش در سفر بزمیخورم خیلی دپ نمیشم و اینکه خیلی دلتنگ کسی نمیشم.. حتی یادمه چند سال پیش یه بار با مادرم و یه خانم دگ از فامیلمون با قطار پاشدیم از کرمانشاه تا مشهد رفتیم .. مشکلات خودش رو داشت ولی حال میکردم .. یا یه بار با هواپیما رفتم مشهد .. شرایط هواپیما خیلی جالب نبود ولی من حال میکردم ..
یا مسافرت هامون اغلب از بچگی این بوده که یه جایی چادر بزنیم یا توی خونه معلم بریم واینا .. خیلی هتل و متل نرفتیم.. لذت سفر رو بیشتر از هتل رقتن دوست دارم..
پس در کل باید فعلا همینجوری سفر کنم و بگردم تا اینکه بخوام به فکر مهاجرت مثلا به یه کشور دیگه یا حتی مهاجرت به یه استان دگ باشم!! به موقعش امریکا هم میرم .. عجله ای نیست..
من چقدز تجربه حتی سفرهای داخلی دارم ؟؟
من چقدر تجربه ی حتی سفرهای خارجی دارم ؟؟
گزینه ی مناسب بزای من سفر کردنه تا مهاجرت کردن !!!
این به این معنا نیست که من نمیتونم مهاجرت کنم به یه کشور دیگه یا چه میدونم استان دیگه … به این معناس که الان خیلی امادش نیستم !! ولی روحیش رو دارم … ولی مشتاق هستم … ولی دوست دارم انجامش بدم ..
ولی باید تکاملم رو طی کنم ..
(( نکتش اینه که اگر من بدونم وقتی از زندگیم لذت ببزم و شاد و بیخیال باشم وسبک شخصی خودم رو داشته باشم و سعی کنم ارام ارام سفر برم ،، حتی اگه شده سفرهای کوچک،، اون وقت در زمان مناسب به امریکا هم میرسم،، به چیزای روی دریم بوردم بالاخره میرسم دگ چه عجله ایه !! چون از زندگیم لذت بزدم !! ))
چون اگر واقعا قصدم شعاف کردن نباشه پس عجله ای نمیکنم بزای اون چیزایی که روی دریم بوردم گذاشتم !!
موفق باشید
من دیروز درباره مهاجرت کامنت گذاشته بودم استاد، خیلی خیلی متشکرم که این فایل را در سایت قرار دادید.
تغییر شخصیت به جهاد اکبر نیاز دارد، این موضوع رو هر روز میبینم، هر روز میبینم که اصلا مهم نیست چه چیزی در بیرون اتفاق می افتد، تنها چیزی که مهم است واکنش من نسبت به اتفاقات بیرون است، یا همان شخصیت من!.
استاد عزیزم به نظر من تست شخصیت را باید قبل از گوش دادن به این فایل ها انجام بدیم چون این فایل ها به طور موقت روی ذهن و شخصیت ما تاثیر میگذارد و ممکن است بعد از گوش دادن به فایل، جواب های غیرمعمول را تست بزنیم.
خوشبختانه من ویژگی اول رو دارم و همین چند ماه پیش تقریبا 1/5 ایران رو با دوستام گشتم، و خیلی هم پول خرج نکردیم، فقط هدفمون این بود که فقط بریم ببینیم فلان شهر چچوریه تا ذهنمون باز بشه.
در مورد ویژگی دوم، یعنی انعطاف پذیری با تغییرات، مطئنم که مشکل دارم، من آدم تغییر یهویی نیستم، بیشتر دوست دارم همه چیز را از قبل مشخص کنم. ولی خب طبق تجربه وقتی که برنامه ای که مشخص کردم به هم میخوره معمولا حکمتی داره و این بی نظمی یه اتفاق و تجربه خوب رو میسازه، مثلا چند ماه پیش که می خواستیم از جاده چالوس به تهران بریم، دیدم که چاده چالوس یک طرفه است و مجبور شدیم از جاده هراز بریم، مسیر جاده هراز چند برابر طولانی تر از جاده چالوسه، اونجا متوجه شدیم که ماشین تو سرپایینی به سمت عقب میره! برای من که تو دانشگاه مکانیک خوندم خیلی چیز عجیبی بود و اونجا متوجه شدم ارزششو داشت که به خاطر این تجربه برنامه ای که برای سفر ریختم یه خورده به هم بریزه.
معمولا همیشه کار های من ازهفته ها قبل مشخصه ولی وقتی با اتفاق ناگهانی روبرو میشم حس خوبی براش براش دارم و میدونم حتما یک حکمتی هست.
در مورد روابط خانوادگی و عاطفی حرفی ندارم، در این قضیه صفر صفر ام. :) مخصوصا اگر روزی برسد که خانواده ام به کمک نیاز داشته باشد و من به خاطر دوری از آن ها نتوانم کاری بکنم. به گشت و گذار زیاد علاقه دارم، فعلا تنها راه حلی که به ذهنم میرسد این است که برم بگردم و بعد از مثلا فوقش یکی دو ماه برگردم پیش خانواده ام که این اصلا مهاجرت نمیشود، میشود سفر کردن. الان متوجه شدم! هدف من سفر کردن است نه مهاجرت! شاید اگر این کامنت را نمی نوشتم متوجه این قضیه نمی شدم، وقتی کامنت می نویسم سعی می کنم خودم را زیر نظر بگیرم و این باعث می شود خودشناسی ام بیشتر شود، و بدانم که چه چیزی میخواهم.
استاد عزیزم، حس می کنم جواب مشکلم را پیدا کردم، از شما متشکرم.
الان متوجه شده ام که کامنتی که دیروز درباره مهاجرت گذاشته ام هنوز تائید نشده! :)
این یعنی کامنت من هنوز خوانده نشده و این فایل ربطی به کامنت من ندارد!
نمی دانم از خوشحالی چی کار کنم، این یه نشونه از طرف خداست، بار ها به خودم گفته ام که در حال حاضر بهترین راه برای بیشتر شدن خوشبختی همین سایت هست و بار ها هم این چنین نشانه هایی می آیند. خدایا شکرت که مرا در این مسیر قرار داده ای.
خدایا شکرت.
خدایا شکرت.
خدیا شکرت.
واقعا تو وجود داری و هر لحظه در کنارم هستی، خیلی خوشحالم که حضور تو را در کنارم حس می کنم.
به نام هدایت الله
سلام خدمت استاد و خانم شایسته و همه دوستان خوبم
خداروشکر میکنم امروز هم با فایل ارزشمند مهاجرت چقدر عالی و فوق العاده است این آگاهی های ناب استاد
حالا می خوام بررسی کنم که چه عواملی باعث این تصمیم مهاجرت میباشد
موضوع مهاجرت وعوامل ان
همینطور که استاد گفتن یکی از موضوعات مهم وابستگی است خوشبختانه من هیچ وابستگی به خانواده ام یا دوست یا آشنایی ندارمو همیشه این انگیزه را داشتم که در شهری جدا از خانواده و آشنا زندگی کنم شاید یه جورایی حس آزادی داشت برام و من این آزادی را می خواستم
بحث کنجکاوی هم در میان بود که خودم چطور میتونم اونجا زندگی کنم چه تجربه ای کسب کنم ، آدمهای جدید ببینم ،یاد بگیرم و این حس که تو اون شرایط بیشتر میتونم روی خودم متکی باشم یه سری ترس هام رو بشکنم همه ی افراد جهان برای مهاجرت کردن مناسب نیستند.
اینکه همه ی افراد مناسب برای مهاجرت نیستند بــه ایـن معنـا نیـست که ما نمیتونیم دیدگاه و شخصیت مون رو عوض کنیم.میتونیم دیدگاه و شخصیت مون رو عوض کنیم، این کار شدنــی هست اما نیاز داره به یک جهاد اکبرکسانی که انگیزه های خیلی قوی دارند و هدف مشخصی دارند، اونا اگر مهاجرت کنند و به مسائل و بالا و پایینی هایی هم برخورد کنند، بخاطر اینکه انگیزه خیلی بالایی دارند از پس ان برمیایند .مـــهـــم احساسِ خوشبختی هست، اگر جایی که هستی شهری که هستی احساس خوشبختی میکنی این مــهـمــه.هیج جایی پرفکت نیست،هیچ جایی اونجوری نیست که بگی همه ی اون چیزایی که من میخوام رو یکجا داره و تماما همون جوری هست که من دوست دارم تمام صحبتهای استاد عزیز ،بابت مهاجرت به همین موضوع برمیگرده .به اینکه اولاً تصمیم درستی بگیریم بدونیم تصمیمی که میخوایم بگیریم به چه منظور و چه هدفیه ؟
آیا واقعاً خواسته ی قلبی خودمونه یا نه به خاطر وابستگیهامون نسبت به فرزند و یا خانواده ست؟ و یا اینکه از روی بیماریهایی مثل حسادت ،تاییدو قضاوت دیگران هستش؟که ریشه تو خیلی از موضوعات و مسائل داره.
واقعا باید آگاهی کامل نسبت به تصمیمی که میخایم بگیریم داشته باشیم استاد دوره عزت نفس هم بسیار منو توی این زمینه رشد داد که عادت کنم به تنهایی لذت بردن و بسیار عالی این تمرین رو بارها و بارها انجام دادم طوری که واقعا هیچ نیازی به هیچ پایه ای برای انجام کارهام ندارن و هر کار بخوام بکنم هر جا بخوام برم خودمم و خدای خودم و بسیار هم لذت میبرم از این تنها بودن و زیاد نمیتونم با بقیه باشم اصلا به خاطر همون شخصیت درون گراییم که متوجه شدم خیلی با خودم اوکیم و اصلا اهل اینکه زیاد با بقیه باشم نیستم .
من خودم عاشق حرکت های رو به جلو عاشق رفتن به جاهای جدیدم، عاشق مسافرت و طبیعت
ازشما استاد سپاس گذارم به خاطر تمام آگاهی های خوبتون
در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله
به نام خداوند مهربانم
سلام خدمت استادعزیزم وبانوشایسته و سلام خدمت تمام دوستان عزیزم
سپاسگزارم از شما استاد عزیزم که با عشق این فایل ها رو آماده میکنید به خدا دوستان این فایل های دانلودی بی نهایت ارزشمند هستند، استاد عزیزم از سر ریز داشته هاشون داره می بخشه بخدا اگر بخواهیم بهای این آگاهی هارو بدیم باید میلیون ها تومن مبلغ پرداخت کنیم بابتشون ممنونم از شما استاد جان
بریم سراغ مباحثی که مطرح شد تو این فایل با ارزش
تمام اون مطالبی که فرمودین از اینکه خودتون چه ویژگی هارو داشتین تا باعث شد که به راحتی به خواسته مهاجرت برسید رو من که با خودم مقایسه کردم دیدم دقیقا انگار دارید ویژگی های شخصیتی منو میگید
اونجاهایی که خیلی دوست دارید جهان اطراف را تجربه کنید یعنی خیلی کنجکاو هستید که جاهای زیادی رو ببینید و تجربه کنید یا اینکه اصلا براتون مهم نیست شرایط چی میشه هر جور باشه خودتونو وقف می دیت با اون شرایط یا اینکه اصلا وابسته به کسی نیستید یا حتما باید تو رخت خواب خودم تو خونه خودم بخوابم یا اون یه تیکه که فرمودین تو مغازه می خوابیدین و کلی مسائل که پیش میاد سریع انعطافپذیری خوبی دارید وقتی اینارو می فرمودین انگار ویژگی شخصیتی منو می گفتین
خیلی خوشحالم که دارم دنیای درون خودمو بیشتر کشف میکنم
اللهی صد هزار مرتبه شکرت خدا که یک استادی که همیشه دنبال اصل بوده و هست و خواهد بود رو در مسیر زندگیم قرار دادی
همیشه تو شکر گزاریم بعد از سلامتیم از استادی تشکر و قدر دانی میکنم که استاد تمام استادان دنیا هست
دوستون دارم عاشق همه انسانهای روی کره زمین هستم بی نهایت شکرت که در این دنیای مادی هستم
سلام استاد عزیز
عاشقانه تمام فایلهاتون رو نگاه میکنم و درسشون رو به قدر باورهام میگیرم
ی دنیا تو همین فایل اموزش و راهکار بود فقط خواستم ازتون بابت تک تک فایلهای که میزارید و باعشق منتشر میکنید سپاسگذاری کرده باشم بی صبرانه منتظر قسمتهای بعدی هستم
خیلی دوستون دارم به امید دیدار دوستدارتون رسول ️️
سلام به استاد عزیز و همه ی همراهان
استاد چه باور هایی نیاز هست که ما با هدایت پروردگار مهاجرت کنیم به جایی که واقعا شرایط خوب باشه؟ من در این مکان و موقعیتی که الان هستم دارم روی باورهام کار میکنم که به مکان بهتری هدایت بشم
اما سوال اصلی اینه که من چه باور هایی باید داشته باشم که منجر بشه به اقدام عملی و این اتفاق به خوبی انجام بشه؟
استاد عزیز شما چه باور هایی داشته اید که هدایت شدید به این شرایط و من باید چه مسیری رو طی کنم تا به شرایط آب و هوایی بهتر، مردم بهتر، شرایط اقتصادی در کشور بهتر هدایت بشم.
البته استاد من از دوره های شما استفاده کرده ام و این باور رو دارم که ایران هم میتونه جای بسیار مناسبی برای پولسازی باشه و تا حدودی هم موفق بوده ام اما باز هم از شرایطم راضی نیستم
ممنونم از این همه اطلاعات و تجربیات مفید که در اختیار ما قرار میدین باز هم ممنونم
سلام استاد عزیزم
بازهم مثل همیشه هدایت الله و فایل جدیدی ک ما بهش نیاز داشتیم اومدن ب موقع شما و حرفهایی ک کلام خداست و اززبان شما ب ما گفته میشه خدارو هزارمرتبه شکرمیکنم ک باشما اشناشدم و تو سایت شماعضو هستم و هرروز ب اگاهیه بیشتری میرسم و ذهنم بازترمیشه
استاد ما دیروز بلطف خدا قدم 6 روخریدیم و من خیلی خیلی خوشحالم ک داریم خیلی عالی قدم هارو میخریم و پیشرفت میکنیم و ب احساس بهتری میرسیم
دیشب شوهرم اومد گفت من دوتا تصمیم گرفتم اولیش اینه ک تادو ماه دیگ یه مسافرت 10روزه بریم دومیش اینه ک مغازمو ازینجا جمع کنم (یه سوپرمارکت داریم تو جاده ک میگه درامد بالایی نداره و از پس هزینهای روزمره زندگی برمیاد و ب پس اندازنمیرسه)
و برای زندگی ب جای بهتری مهاجرت کنیم همینطور ک استاد حرکت کرد همینطور ک اقای رضا عطار روشن حرکت کرد با توکل با ایمان ب خدا منم حرکت میکنم ومن متعجب فقط نگاش میکردم اخه ما سه ساله ازدواج کردیم و هیچ مسافرتی نرفتیم هربار بهش میگفتم یک بهانه میورد و من بیشتروقتا تنها یا بعضی وقتا باهم فقط میریم شهرستان خونه مامان و خانواده من حالا ک اومد گفت تصمیم گرفتم 10 روز بریم مسافرت ته دلم خیلی خوشحال شده بودم و داشتم پروازمیکردم فقط با خنده نگاش میکردم و گفت الان فقط میدونم ک باید این قدم رو بردارم ایده الهی ب ذهنم رسیده و من حرکت میکنم قدم بعدی گفته میشه
خداروشکر برای این تغییر بزرگ خداروشکر ک تو دوره 12قدم هستیم دیشب این حرفا زده شد در این صورت ک من هرروز تو ستاره قطبی ازخدا میخوام و درخواست میکنم ک برای زندگی ب جای بهتری هدایتمون کنه ازش میخوام ک ب مسافرت بریم شهرهای مختلف و کشورهای مختلف جاهای زیبا و نعمتهای الهی رو ببینیم و لمس کنیم و لذت ببریم هدایتمون کنه اینطوری شد ک بعداز تصمیمات همسرم صبح ک اومدم تو سایت شما فایل جدید گذاشته بودین دقیقا درمورد همین تصمیمات و بحث ما و خیلی عالی و روشن بهمون گفتید تکاملتون رو طی کنید من خیلی خوشحالم استاد از ته دلم این حس خیلی برام قشنگ و جالب و جدیده قشنگ احساس میکنم ک خدای مهربونم داره بامن حرف میزنه و بهم میگه ک چکارکنم خیلی خوبه من قبلا فک میکردم خدا خیلی ازم دوره و صدامو نمیشنوه میگفتن هرچقدر بیشتر گناه کنی و گناه کارتر باشی ازخدادورتر میشی و صدات بالا نمیره خدا نمیشنوه صداتو
اما الان میدونم ک خدا درون منه کنارمه صبحا ک میخوام ستاره قطبی رو بنویسم و دعا کنم دیگ سرمو بالا نمیکنم دستامو میگریم و میگم خداب من نزدیکه درون منه کنارمه و از رگ گردن بهم نزدیک تره و خیلی حس خوبی دارم خیلی خوشحالم خیلی آرومم و ارامش دارم خداروهزارمرتبه شکر .
من ازین فایل فهمیدم ک ما اگر بخواییم مهاجرت کنیم باید شروع کنیم اول جاهای دیدنی و زیبایه اطرافمون رو بریم ببینیم و کنجکاو باشیم بعد شهرهای اطراف رو سفرکنیم و ببینیم اجازه بدیم تکامل طی بشه اماده بشیم بعد مهاجرت کنیم الان ک دارم اینارو مینوسم هیچ درامدی ندارم و درامد شوهرم فقط خرج زندگی رو جواب میده و ب پس انداز و اینها نمیرسه یعنی هیچ پولی برای مهاجرت کردن نداریم اما من مطمعنم و خوشحالم و میدونم ک ما مهاجرت میکنیم من خیلی دلم میخواد بیام و پرادایس رو ازنزدیک ببینم شمارو ببینم من سریال زندگی دربهشت رو ک میبینم باخودم میگم همینطور ک سمیه خانم و همسرش اقای رامتین تونستن رفتن اونجا پیش استاد و مریم جان هستند اون نزدیکی زندگی میکنند پس ماهم میتونیم با چجوریش کاری ندارم و میسپرمش ب خدا ب رب العالمین ب فرمانروای همه کیهان و مطمعنم ک اگر من سمت خودم رو درست انجام بدم خدای من سمت خودش رو عالی انجام میده و مارو ب بهترین جا برای زندگی هدایت میکنه ما ازادیه مالی ازادیه زمانی و ازادیه مکانی میخواییم و خدابهمون میده انشاالله
راستی درمورد مقاوت درباره تغییر شرایط من زیاد مقاوت ندارم چون تا 17 سالگی تویه روستای خیلی خیلی کوچیک زندگی کردم با کمترین امکانات و بعد ازواجم رفتم تهران منی ک خیلی خجالتی بودم بلدنبودم باکسی ارتباط برقرار کنم وقتی با لهجه شهرستانی خودم حرف میزدم اطرافیان مسخره ام میکردن و کلا بلدنبودم فارسی حرف بزنم با لهجه شهرستانیم حرف میزدم اونجا خیلی تغییر کردم لهجه ام تغییر کرد دوستای خوبی برای خودم پیدا کردم تیپم عوض شد شخصیتم تغیر کرد و دیگ اصلا خجالتی نبودم 4یا5 سال اونجا بودم و الان هم تو مشهد زندگی میکنم ک از شهرستان خودم ک خانوادم اونجان دوره و وابستگی و دلتنگی ب خانواده ندارم اوایل اینطوری نبودم خیلی دلتنگ میشدم خیلی وابسته بودم خیلی گریه میکردم ولی زمان ک گذشت تکامل طی کردم و تغییر کردم پس بازم میتونم بیشترو بهتر هم میتونم ب لطف خدای مهربونم من ب هرچی ک میخوام میرسم و شمارو هم از نزدیک میام و میبینم انشاالله