چه افرادی برای مهاجرت کردن، مناسب ترند | قسمت 2 - صفحه 8
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/07/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-07-13 02:21:542024-07-13 02:41:17چه افرادی برای مهاجرت کردن، مناسب ترند | قسمت 2شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام خدای مهربان و بخشنده
سلام ب استاد عزیزو مهربونم وخانم شایسته زیبا و خندان .
استاد واقعا خدارو صد هزار مرتبه شکر میکنم که واقعا این دوتا فایلی که درمورد مهاترت گذاشتین مثل بقیه قایل هاتون رویایی و بی نظیررن .
من همیشه میگم هر وقت میخوایی مهاحرت کنی باید تکاملت طی بشه این و از شما یاد گرفتم استاد مثلا 9 ماه پیش ک من میخواستم برم استرالیا و از روی ذوق و شوق و بدون هدف میخواستم برم از خدا
هدایت خواستم که ی نشانه ای بهم نشون بده که
ببنم کاری و که دارم انجام میدم درسته یانه .
ک خداوند توی یکی از فایل های شما از طریق شما
بمن گفت که هر تصمیمی که میگیری اگر بهم زیخته شدی ینی حستو بد کرد و عحله و ترس و نکرانی به هنراه داشت اون تصمیم برای تو نیست و رهاش کن تا بره یا همون که میگید ایده ای که با شرایط فعلی شما ناسازگاره و با شرایط فعلی شما قابل احرا نیست بزای شما نیست ولش کنید بره .
من این کارو کردم و الانم ک شما گفتید که روی زبان. کار کنید و سرمایه اولیه با خودتون بیارید .دقیقا داشتم روی اینا کار میکردم و از شهرستاتم ب ساری استان مازندران مهاحرت کردم .
وگذاشتم که تکاملم طی بشه و با دوره 12 قدم و مشخص کردن قدم های کوچیک و رسیدن بهشون که همون هدف های کوجیک انکیزه ای بشم برای هدف های بزرگتر دارم کار میکنم .
و قدم ب قدم حرکت کنم ب امیدو یاری الله یکتا .
استاد من عاشق مهاجرتم به چه دلیل :
1.همیشه از خودم برای هر کاری دلیل میخوام .
مثلا هدفت از مهاحرت چیه . واقعا استاد من دوس دارم کل زندگیم توی سفر باشه و قومیت ها و فرهنگ ها و زبان های مختلف و ببینم .
مثلا ی جایی ک خانم شایسته گفتند که وقتی توی ایران بوده و روز بوده و داشته ب این موضوع فکر میکرده که ی جای دیگه توی دنیا الان شبه . دوس دارم تجربه کنم واقعا دوس دارم جا های ددری باشم که واقعا بتونم بیشتر ب خدا توکل کنم .
استاد من عاشق تنهایی شدم و توی تنهایی خودم دارم عشق میکنم .
و ب ی جایی رسیدم که خیلیا دوس دارن با نن وقت بگذرونن ولی خودم وارد اون جمع ها نمیشم و دوستان خیلی خیلی خوبی هن دارم اما.
همون دوست هایی ک قبلا من ب اونا میگفتم ک با من تماس بگیرین هر از گاهیی که جویایی حالم باشن الان اونا ب من میگن که حداقل ی زنگ بزن .
استاد من عاشق گوش دادن ب فایل های شما هستم حتی اهرم رنج و لذت هم نوشتم که اگر ب اموزه های استادعمل نکنم چه اتفاقی در جهت مثبت و منفی برام میفته .
استاد من واقعا دوس دارم چندین و چند زبان یاد بگیرم عاشق اینم که زبان انگلیسی ومثل زبان مادری صحبت کنم عاشق اینم که نحوه صحبت کردن آدم بزرگ های شهر های محتلف نحوه صحبت کردن هم سن و سال های خودم در شهر ها و کشور های مختلف و ببینم دوس دارمبا افراد موفق جامعه صجبت کنم خدایا شکرت اول نیمدونستم توی این کامت چی بنویسم . استاد واقعا من این باور و دارم ک توی هر کاری برم بهترین میشم توی هر کاری که برم . و الان توی این کامنت ک هدایت الهیه از خدا میخوام که شغلی ک ویزژگی هاشو نوشتم و سر راهم بزاره شغلی ک واقعا عاشقم .فقط وئژگی هاشو میدونم . که بتونم ب این خواسته هام برسم .اگر انسان ها برای هر واریشون دلیل بیارن . همیشه موفق هستند .
ما غذا میخوریم ب دلیل اینکه بدنمون نیاز داره و سیر بشیم .
کار میکنیم که پول دربیاریم و لذت ببریم از اون شغلی که دوسش داریم .
میخوابیم که ب استراحت نیاز داریم .
لباس گرم میپوشیم که در برار سرما محافظت بشه از بدنمون .
انسان برای هر کاری دلیل و هدف داشته باشه برده .
استاداز نه دلم عاشقتم اول عاشق خدام بعد خودم و بعد شما و خانم شایسته مهربون در مناه االله یکتا شادو سالم باشید
به نام خداوند بخشنده مهربانم
سلام استاد خوش قلبم
سلام مریم جانم
سلام به دوستان هم مسیرم
استاد عزیزم من در کل خیلی علاقه دارم شرایط جدید،تغییرات جدیدروتجربه کنم البته شرایط وتغییرات بهتر از شرایط قبلم
الآن تقریباً 11ساله که صاحب خونه شدیم اما قبلا که مستاجر بودیم وهربار یه خونه جدید یه مکان جدید میرفتیم کلی انرژیم مثبت میشد کلی انگیزه میگرفتم برای لذت بردن از زندگیم انگار برام یه شروع جدید ویه تجربه جدید بود یعنی این انرژی مثبت رو در کل خونه وبچهام وخودم وهمسرم میدیدم
خیلی دوست دارم زندگی وشرایط متفاوت رو تجربه کنم
اهل ریسکم
شخصیت جستوجوگری دارم دوست دارم هربار یه شرایط جدیدی روتجربه کنم
علاقم به مهاجرت وهدف اصلیم برا مهاجرت،زندگی وآسایش بهتره.
دوست دارم هربار یه پله ازقبل برم بالاتر ورشد کنم
سپاسگزارم استاد عزیزم شما بی نظیرین با توضیحات تون کاملا این مسئله مهاجرت رو برام روشن کردین
هیچ عجله ای برای مهاجرت ندارم دوست دارم با کار کردن روی خودم ولذت بردن از لحظه لحظه زندگیم وتجربه کردن پله پله زندگیم از همینجایی که هستم رشد کنم ودرزمان مناسبش مهاجرت کنم.
سپاسگزارم استاد عزیزم انشاالله سالم وتن درست باشین
سلام بر استاد عزیز و مریم جان
ضمن تشکر از این موضوع عالی که مطرح کردین و چقدر به موقعه ، چون این روزها بازار مهاجرت حسابی داغه و یه عده به هر قیمتی و با قربانی کردن شرایط خوبشون و از روی احساساتی مثل خشم ، دارن تصمیمات غلط میگیرن و ایکاش همه این فایل خوب شما رو گوش کنن .
من بر اساس سنم در هر دورانی یه خصوصیتی داشتم ، وقتی نوجوان بودم پر از شور و شوق و هیجان بودم برای دیدن تمام دنیا .کشف اقوام مختلف ، فرهنگ هاشون ، غذاهاشون وووووو.
از کتابخانه مدرسه یکسری کتاب امانت میگرفتم و میخوندم، در مورد مردم و سرزمین های مختلف که اثر گذار ترینشون در اون سن برای من ، مردم و سرزمین سویس بود . بحدی که چند سال بعد بطرز شگفت انگیری چهار روز مهمان هواپیمایی سویس ایر شدیم و تونستم زوریخ رو ببینم . در طول زندگیم بارها عزم مهاجرت کردم و هر دفعه که بعنوان تست به کشوری سفر کردم ، بعد از یکماه دلتنگ دوستام و خانواده و ایران شدم .
البته من هیچ وقت به سمت امریکا ، استرالیا یا کانادا نیامدم و سفرهام فقط به اروپا و اسیا و چین بود . ولی در اغلب سفرهام که تازه توریست هم بودم و کلی هم خوش میگذشت ، این دلتنگی بود . باید بگم یکی از دلایل دلتنگی من این بود که تنها میرفتم و اغلب عزیز دلی در ایران چشم انتظار داشتم که بخاطرش بر میگشتم . شاید مهاجرت در کنار یار خیلی خیلی راحت تر باشه .
تنها کشوری که فکر میکنم حاضرم طولانی مدت بمونم و خیلی هر دفعه رفتم بهم خوش گذشت ، ترکیه است . و این هم بخاطر تشابهه زیاد فرهنگیمونه . من در جایی که فرهنگشون شبیه خودمون باشه بیشتر احساس ارامش میکنم و دلیل دیگه اشم نزدیگیش به ایرانه که حس میکنم میتونم زود زود به دیدار دوستان و خانواده بیام .
مهاجرت به نطر من البته یا شاید باور من در سن نوجوانی و جوانی قابل تحمل تره ، بخاطر همون شور و اشتیاقی که ادم در جوانی داره . ماجراجو تره و هیجاناتش بیشتره و کنجکاو و پر از شور و شوقه .
الان چند ساله دیگه به هیچ وجهه به مهاجرت فکر نمیکنم . با توجه به سفرهایی که رفتم و دوستانی که در اروپا دارم میدونم برای هر کسی مهاجرت راحت نیست و اغلب دوستانم که با همسرشون مهاجرت کردن ، راحت تر تونستن شرایط رو پذیرا باشن .
الان دوست دارم حسابی پول دربیارم و سالی 4 بار برم یه گوشه ایی از دنیا بمدت 20 تا 30 روز بمونم و دوباره برگردم . این ایده ال ترین روش برای منه . خونه که بهش تعلق خاطر دارم سرجاشه و فقط دنیا رو میرم میگردم.
بهرحال با توجه به تستی که زدم من گزینه نامناسبی برای مهاجرت نیستم ولی باورها و دلبستگی هایی دارم که باید اگر این قصدرو دارم روشون کارکنم . که چون دیگه پرونده اشو بستم ، فقط بدنبال جور کردن امکانات برای دنیا گردی هستم .
در پایان یادی کنم از یه ضرب مثل قدیمی که میگه دنیا گشتن از دنیا خوردن بهتره .
ممون از فایل عالیتون ، مثل همیشه و تست خوبی که تنظیم کردید .
دوستتون دارم .
به نام خدای مهربان خدایا شکرت ک به این فایل هدایت شدم من حس میکنم با تمام چیز هایی ک گفتین من ساخته شدم برای مهاجرت همیشه اینکه مهاجرت کنم و دوره هاتون رو بخرم برام ی احساس فوق العاده قویی بود خدایا شکرت که با شما اشنا شدم و اما من چه چیز هایی رو دارم برا مهاجرت استاد من احساس میکنم هر مشکلی پیش بیاد میتونم کنترل کنم سریع روی خودم و اموزه ها کار میکنم که احساسم عالی بشه این اعتماد ب نفس را تا حدی دارم ک میتونم مهارت های جدید یاد بگیرم و در خودم پرورشش بدم و میتونم انقدر روی زبانم کار کنم ک بهترین بشم من عاشق این احساسم ک الان دارم من واقعا احساس خوبی دارم اینجا از زندگیم لذت میبرم اما دوست دارم مردم جدید مردمی که توی امریکا با هر هیکل و لباس و قیافه ای میان بیرون میرن سفر هر طور ک دوست داشته باشن اشنا بشم دوست دارم با ادم های جدید اشنا بشم تا حدی سعی میکنم وابستگیم رو هر روز کمتر کنم دوست دارم که برم همه شهر های ایران رو بگردم با چالش های سفر روبخ رو بشم من باید تکاملم رو طی کنم خداروشکر که هر روز دارم بهتر میشم و خداوند به من راه رو الهام میکنه قدم هارو برام میچینه خدایااااا هزاران بار سپاس بابت همه این زیبایی ها و قوانین فوق العادت
بنام خداوند بخشنده و مهربان
حمدوستایش مخصوص خداوندی است که فرمانروای جهانیان است
سلام به استاد عباسمنش عزیز و مریم بانوی بسیار شایسته
خدارو صد هزار مرتبه شکر بابت وجودت استاد جان
محتوای این دو قسمت اینقدر ارزشمند هستن که اگه صدتا مشاور و تراپیست و وکیل رو میرفتیم اینقدر عالی کامل صحیح واقعی به ما چشم اندازی از شخصیت برای مهاجرت نمیدادن که مهمترین عامل شخصیت هست یعنی اگه پول کافی باشه و زبان اوکی باشه اما شخصیت اوکی نباشه یه جای کار لنگ میزنه
فایل اول رو که شنیدم خیلی ذوق کردم که وای منو همسرم اکثر این مواردی که استاد برای مهاجرت گفتن رو ما تجربه کردیم
مثل سفر به اکثر مناطق ایران مثل انعطاف پذیری مثل دوست داشتن تغییر و وابسته نبودن به خانواده و اقوام و دوست داشتن تنهایی رو ،
اما هنوز مهمترین عامل که هدف هست رو نداریم .
توی قسمت دوم متوجه شدم بیشتر برای کلاس گذاشتن و چشم و چشمی ثابت کردن به بقیه دنبال مهاجرتم و حتی زبانمم در حد صفر هست
خدارو صدهزار مرتبه شکر متوجه شدم که این طرز فکر که هر کس که مهاجرت کنه حتما خوشبخت میشه و صددرصد همه چیز اوکی میشه نیست
در حال حاضر از زندگیم از مکان زندگیم از شرایط زندگیم و همه چیز راضی هستم و با تک تک سلولهام احساس خوشبختی دارم .
از خدا ک پنهان نیست از شماهم پنهان نباشه ولی با فایل دوم یکم ترسیدم از مهاجرت
آخه من بینهایت شاد بودن و شادی رو دوست دارم و هرزمان که جایی بودم که آهنگ شاد شنیدم و دیدم آقایون خیلی راحت میرقصن اما من نمیتونم برقصم بخاطر شرایط جامعه ، یه درخواست خیلی شدید در من شکل گرفته که خدایا منو جایی هدایت کن که هرزمان اراده کردم و دوست داشتم بتونم شادیمو بیان کنم ابراز کنم فارق از محدودیت های جنسیتی و جامعه و مناسبت ها و ….
یا وقتی سفر داشتیم به ترکیه دیدیم که چقدر مردم خودشون هستن چقدر طبیعی چقدر راحت چقدر راضی چقدر شاد و خوشحال هستن اونجام باز این درخواست در من شکل گرفت که دوست دارم همچین جایی زندگی کنم.
امیدوارم شخصیتم به حدی رشد کنه که برای این مکان ها آماده بشم و هدایت بشم به این کشورها
خداوندا ما را هدایت کن به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای
آمین
سلام براستاد گرامی خانم شایسته مهربان وهمه دوستان عزیز.
استاد منم آزمون رو انجام دادم اصلا ادم مهاجرت نیستم وتاحالا بهش فکر نکردم .احساس میکنم هرچی لازمه تو همین کشورخودم وجود داره برای من دیدن اعضای خانواده ام خیلی مهمه.دورهم نشستن در حیاط بزرگ پدری درتابستان بانوشیدن چایی خیلی لذت بخشه.زندگی کردن درشهرخودم باهوای پاک وخنک واسمان آبی که نه خبری از ترافیک هست( که درعرض سه دقیقه به محل کارم برسم )نه خبری از الودگی هوا خیلی مهمه.امنیت شغلی برام مهمه که کارمندم وسالها سابقه دارم که تبحرکافی رو دارم.ادم ریسک پذیری نیستم ومحتاط هستم برای همون اصلا به مهاجرت فکر نمیکنم
به نام خداوند رزاق
سلام به استاد و مریم جون و تمامی بچه های پاک و الهی سایت
الان فکر میکنم این سایت بزرگترین نعمتی هست خداوند بهم هدیه داده همیشه شکرگزاری میکنم
دیشب من و دخترم حرف زدیم راجع به استاد و مریم جون چقدر دل بزرگی دارن مهاجرت کردن اون هم توی زمین به این بزرگی در آمریکا خیلی تحسین کردیم که چقدر ضرف وجود ایشان بزرگه شجاع هستن قطعا خداوند به شجاعان پاداش می دهد تا چند ساعت ذهنم درگیر بود به شجاعت و بزرگی این دو فرشته
ما که توی ایران هستیم با کلی همسایه دور ورمون اگه ساعتی تنها باشیم می ترسیم نوش جونتون این همه لیاقت این همه بزرگی.
تو روستا که بودیم گاهی برق میرفت ترس داشتیم با یک خشه کوچک الان شما زمین به این بزرگی با کلی درخت و جنگل و ...بخدا شما نامبروان هستید ایمان قوی دارید
مهاجرت دل بزرگی می خواد ایمان قوی می خواد سر نترس می خواد
وابستگی جلوی رشد و پیشرفت می گیره
ممنونم استاد بابت آزمون فهمیدم ترمز زیادی دارم برای مهاجرت
وقتی بچه بودم بخاطر نبود مدرسه اومدم پیش یکی از فامیل برای تحصیل دوازده سالم بود چقدر اذیت شدم همیشه درگیر بودم باید کلی کار خونه انجام می دادم ….یادم هست برف من باید از حیاط جمع میکردم می بردم بیرون توی کوچه کپسول من می بردم پر می کردم صف نفت می رفتم غذا درست می کردم انگار من خونه دار بودم با اون سن کم تا دانش آموز از ترس باید همه کار می کردم آخرش هم بعد از سه سال ترک تحصیل کردم به خاطر فوت پدرم …
بعد هم ازدواج اجباری زود هنگام ….
حدود شش سال پیش که به شهر مهاجرت کردیم با سه تا بچه و مستاجری الان به لطف خداوند با آموزه های استاد حالم بهتره احساس آرامش دارم اگه چهار سال پیش ام بود طاقت نمی آوردم الان می دونم خداوند در بهترین زمان و مکان بهم خونه میده همین که آرامش دارم برام نعمت بزرگیه این مدیون آموزه های استادم
خیلی معجزه دیدم دستان خداوند به کمکم اومدن بخدا از غیب برام کمک می اومد
جاری ام ازم پرسید چرا فکر خونه نیستی بی خیالی گفتم خونه من حاظره گفت کجاست گفتم نمیگم به شوخی توی دلم من خدا رو میگفتم که بهم میده بهترین خونه رو ولی اگه پیش اون میگفتم خدا باور نمیکرد….
از وقتی اومدم شهر دیگه کمتر جای میرم قضاوت کمتری میکنم تحسین میکنم قبلا حسود بودم الان چقدر فرق کردم اینها برام نتیجه قانون هست الان غر نمی زنم شکرگزارم خودمو دوست دارم از لحاظ مالی خیلی بهتر شدیم
قبلا بخاطر این که خواهرم کمکمون کنه چقدر ازش می ترسیدم جواب تلفن اش زود بدم الان برام مهم نیست گردن کج نمیکنم هر وقت زنگ بزنه جواب میدم
وابسته فامیل نیستم وابسته همسرم نیستم چقدر می ترسیدم برم بیرون از ترس همسرم الان چقدر بهتر شدم
گوشی دست نمیگرفتم آهنگ گوش نمی کردم تا همسرم از دستم ناراحت نشه خودمو محروم می کردم الان کلی فرق کردم اینها رو گفتم تا یادم بمونه از کجا به کجا رسیدم
روی خدا حساب کردم دوره خریدم قبلا آرزو می کردم پول من هم بره توی سایت دوره استاد بخرم
خدایا هزاران مرتبه شکرت
از مهاجرت به شهر خیلی راضیم اگه روی ترمز هام کار کنم به بهترین جا خداوند هدایتم میکنه
سپاسگزار این سایت الهی ام
در پناه خداوند باشید
سلام به استادعزیزم ومریم جانم
وهمه دوستانم در ادامه دادن این مسیرتوحیدی
انّ الله یحبّ المتوکلین(آلعمران159)
خدا توکل کنندگان را دوست دارد.
نقشه ای که خدا برامون داره
از نقشه ای که خودمون برای خودمون داریم خیلی قشنگ تره
پس بهش ایمان داشته باش
هر چیزی به وقتش اتفاق میوفته
خدایاشکرت بابت گستردگی این دنیای زیبایت که هر کدام از ما را در گوشه ای از آن متولد نمودی تا از همان ابتدا بصورت کاملا تکاملی رشد کرده وهمه چیز را تجربه کنیم ،تجارب هایی در زندگی های متفاوت در فرهنگ،اصول ،آداب و رسوم، غذاها،پوشش و…..ودر ادامه تحت تاثیر رفتارها آگاهانه وناآگاهانه به زندگی ادامه دادیم والگوهایی که کنارمان بود ونگاه کردیم وعمل کردیم اما در کنارش کتابی عظیم، جامع وکامل هم در خانه هایمان بود ، بعضاخوانده هم می شد ولی چرا این همه رفتارهای غیر قرآنی ،اختیار به ما داده شده بود اما جبردر کنارش ما را مستاصل ودرمانده کرده بود رفتاری که دوست نداشتیم وتا حدودی می دانستیم سرانجامی ندارد اما انجام دادیم .
یادم می آید از موقعی که خودم را شناختم هم درس می خواندم وهم کار می کردم بیشتر دوست داشتم از رفتارهایی دور باشم وبعد هم یک تصمیم نادرست وعجولانه در ازدواج باز هم برای اینکه این دفعه کلا از خانه وخانواده دور شوم وادامه این روند اشتباه سالیان سال طول کشید ومن ازچاله به چاه افتادم وبماند در این حدود 14 سال مهاجرت واز این محل به آن محل در کرج وسختی هایی طاقت فرسا با همسری بیمارتراز خودم وپدرومادری که نه تماسی نه پی جور حالی ومن یک تنه جور همه مسائل را کشیدن ها، اکثر شغل هارا کار کردم از تمیز کردن خانه های مردم تا دفترداری ، این زندگی را خود ناآگاهانه انتخاب کرده بودم بایدچک ولگد ها راتحمل می کردم ازدنیا وآدم هایش، گاهی وقتها نیاز است که آلبوم زندگیم را ورق بزنم تا لحظه های سعادت وخوشبختی امروزم را قدر بدانم وآگاهانه هرروز زندگی کنم تا تاوان ناآگاهی گذشته ام را پرداخت نمایم .
زمانی که برای همیشه تصمیم گرفتم تنهایی را تجربه کنم وازصفر مطلق شروع کنم به بوشهر برگشتم همان جایی که باید می بودم اما این دفعه متفاوت تر ،انگار خداوند هدایتم کرد که باید همین جا تکاملت را شروع کنی ،شروع کردم حتی جایی نداشتم که بخوابم،چند ماه درمحل کارم سوپری مصطفی خوابیدم ،این در حالی بود که خاته پدرم نزدیک بود چند کوچه آن طرف تر،کم کم پول هایم را جمع کردم وخانه ای کرایه وبعد زندگیم رنگ وبویی تازه گرفت ومصطفی عاشق من شد و استارت معجزه وجودش توسط خداوند در زندگیم والان حدود 11 سال است با او هستم.
بعد هدایت ومعجزه بی نظیر خداوند به سمت استادم ولحظه به لحظه هایم لبریز شد از خداوند…. آخ آنقدر دردهای روحی وجسمی کشیده بودم که صحبت هایش پایان تمام دردهایم شد من تمام وجودم شنیدن شد واین عالی ترین وموثرترین هجرت زندگیم به سمت ایشان بود وتا به امروز هرروز وهر لحظه ادامه دارد قدم درمسیری مالامال از سعادت وخوشبختی ودریافت معجزه پشت معجزه و به لطف خداوند مصطفی هم در تمام لحظات هم فرکانس بامن چه چیز زیباتر ازاین ،او دیگر دوست نداشت من کار کنم اوایل کمی ناراحت می شدم اما خداوند به من الهام کرد که نگران هیچ چیز نباش تو دیگر در مسیر درست وآگاهانه قدم گذاشته ای با من باش تا دنیا را برایت گلستان کنم وواقعا هم وعده خداوند حق بود ……
الان من صاحب همه چیز هستم و همه متعلق وبه نام خداوند است همیشه آرامش می خواستم،احساس عالی،خوشبختی در لحظه تا روزها وسالیان سال تا زنده هستم ادامه پیدا کند و فهم ودرک قرآن که به لطفش از طریق استاد آن هم معجزه بود وهرروز خواندن وعمل کردن ،تمام سعی ام تمرکزروی رفتارهاوعملکردم بوده وهست .
در طول این سالها هجرت ها کردم ،تجربه ها آموختم، جایی که هستم امن ترین جای دنیاست ومن احساس بی نظیر خوشبختی در تمام زمینه ها ،به لطف بودن دراین مسیر توسط هدایت خداوند در کنار ایمان وتوکل که به زیبایی از استادم آموخته ام دارم ودر ادامه زندگیم هرچه صلاح بداند وهرکجا هدایتم کند آماده هستم چون من به خدایی ایمانِ واقعی پیدا کردم که فقط خیر وخوشبختی مرا می خواهد ومن هم تمام سعی ام این است که بنده ای باشم مورد خواست خودش با اعمال، گفتار ورفتار در خور بندگی اش وتمااام.خدایا بی نهایت شاکروسپاسگزارم….
امروز صبح که به لطف خداوند برای پیاده روی رفتم، فایل جلسه چهارم از قدم 10 را گوش جان میسپردم وچقدر کلام استاد در مورد تمرکز وتصمیم گیری بی نظیر بود واقعا برای هر تصمیم وبه خودم تاکید می کنم مریم حان برای هر تصمیم اول تمرکز ،تمرکز وتمرکز که نکته کلیدی وطلایی تمام موفقیت ها می باشد وبعد با ذهنی بازوپاک وقلبی آرام ، دریافت الهامات ونشانه ها وهدایت های خداوند که واقعا اعجاب انگیز است.
در پناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی باشید و بدرخشید، عاشقتونم.
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
متشکرم متشکرم متشکرم
به نام هدایت الله
سلام خدمت خواهر عزیزم مریم بانوی ارزشمند و توحیدی وفعال سایت
از شما سپاسگزارم بابت کامنت خوبی که نوشتی چقدر لذت بردم از اینکه قانون رو خوب درک کردی
دختر بینظیری شما تمام کامنتهای قشنگشون بوی خدا رو میشود حس کرد یک رنگی وساده زیستن رو میشود حس کرد به نظر من انقدر خوب با خودت در صلح هستی و ارامش در زندگی شما حاکم است وعالی هستی که کامنتهای زیبایی مینویسی
بهترینها را برات آرزو میکنم امیدوارم هر روز مثل ستاره های آسمان بدرخشی و ما هم لذت ببریم از نتایج خوبت دوستان خوب مثل شما نعمتی هستند دراین سایت الهی
در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله
با درود و وقت بخیر خدمت مریم مهدوی فر عزیزم
انّ الله یحبّ المتوکلین(آلعمران159)
خدا توکل کنندگان را دوست دارد.
عزیزم داشتم کامنت زیبا تو شروع میکردم که بخونم یهویی این متن زیباتو دیدم پغی اشکم در اومد اینکه گفتی:
نقشه ای که خدا برامون داره
از نقشه ای که خودمون برای خودمون داریم خیلی قشنگ تره
پس بهش ایمان داشته باش
هر چیزی به وقتش اتفاق میوفته
با اینکه شدیداً به این گفته ها ایمان دارم ولی نمیدونم چرا چند روزیه که کم تحمل شدم و همش منتظر یک تغییر و تحول اساسی هستم هر چند بطور مداوم دارم روی خودم کار می کنم و دهنمو کنترل می کنم و روی سری فایل های دانلودی توانایی کنترل ذهن بطور روزشمار و رندم دارم کار می کنم ولی نمیدونم چرا امروز نمی تونم روی ذهنم کنترلی داشته باشم انکار چشمانم به دستان خداوند خیره مونده….
بعدش دوباره آمدم کامنت زیباتو خواندم و بازم اشکم در اومد ولی خدا رو در کنار آقا مصطفی عزیز به احساس خوشبختی رسیدی و تحسینت می کنم و خدا رو شکر که دستی از بی نهایت دستان خداوند بسمتت هدایت شد و الان شکر خدا به همه ی خواسته هایت رسیدی و انشالله هر روز بیشتر و بهتر و قشنگترشو خواهی یافت
مریم جان مرسی مرسی عزیزم که اومدی و برامون نوشتی و همون اول کامنتت نشونه ی الهی رو دریافت کردم و همچنان ادامه میدم و چشممو از هدایت های خداوند بر نمیدارم و منتظر الطاف الهی هستم الهی آمین
موفق و پایدار و سلامت و ثروتمندی برای تو دوست عزیزم و برای همه مون آرزومندم
شاد و سلامت باشید
وَقتی درونَت پاڪ باشَد
خُدا چِهرهات را گیرا میڪُند
این گیرایی از زیبایی و جَوانی نیست..
این گیرایی از نورِ ایمانی است
ڪه دَر ظاهِر نَمایان میشَود..
سلام به رویای عزیزم ،عاشقتم
خداروشکر بابت وجود استاد ارزشمندم که باعث شده دراین سایت مقدس ولبریزازمعجزه باعطر ناب کلامِ توحیدی شان وجودمان معطر به نور ایمان به خداوند شود ومن سعادت این را داشته باشم که در معبدگاهِ تنهایی های عاشقانه خود وبه دور از هر هیاهوی نسبیتی ، چنین دوستانِ بی نظیری خداوند روزیم کندو اگر از همه دور شدم، خود را کنار عزیزکرده هایش ببینم ،خدایاشکرت.
رویاجانم امسال تمام سعی ام خواندن تک تک کامنت ها بوده ودیدن رشدوپیشرفت دوستانم که از صمیم قلبم بی نهایت خوشحال می شوم وواقعا در کنار چنین استادومریم بانوی عزیزی، باید هم روز به روز حال واحساس مان عالی وذهن مان آرام تا آرامش سهم همیشگی قلب مان باشد ،
اما عزیزجان اتفاقاتی به یکباره می افتد و یا مسئله ای فکرمان را مشغول وذهنمان می خواهد یه کوچولو خودنمایی کند ودرگیرمان،
اما الان دیگر کنترلش در دست من است ونمی تواند زیادی جولان دهد واین طبیعی است ومن آرزویم برایت این است رویای مهربانم که همیشه کامنت هایت را باعشق می خوانم ،از این کنترل ذهن سربلند بیرون آمده وبعد نگاهت به خداوند تلاقی پیداکند واو را در گوشه ای دنج تجسم کنی که روبرویت نشسته وتو هم چشمکی به وجود نورانی اش زده ومیگویی خدایا من از پسِ کنترلش برآمدم وباهم میخندین وزندگی ادامه دارد……
در پناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی باشید و بدرخشید، عاشقتونم.
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
متشکرم متشکرم متشکرم
سلام استاد
اگه بگم بازم همزمانی شده که نه شما تعجب میکنید نه من نه هیچ کس دیگه
این هدایت خداست که شما فایلی بزارید که مشکل ماهاست
یکم از شرایطم میگم و بعد راجب تصمیمی که گرفتم صحبت می کنم:
من از یه مدرسه دولتی عادی توی یکی از شهرستان های تهران که هیچ امکاناتی نداشت درس خوندم و شدم رتبه 300 رشته ریاضی
اون موقع با توجه به ذهنتیم رشته مهندسی مکانیک علم و صنعت خوندم
وسط دوره کارشناسی با تضاد هایی که بود من با شما اشنا شدم و دیدم اصلا علاقه سوزانی به این رشته ندارم
خب ترس ها برای تغییر رشته وجود داشت منم شرایطم عالی بود
– با بهترین استاد ایران در حوزه کامپوزیت فعالیت داشتم(خودشون بهم پیشنهاد دادن)
– کل خاندانمون تقریبا حوزه کاریشون صنعتیه مثل پدر خودم
– معدل کل 18.20 که راحت بدون کنکور میتونستم ارشد هر دانشگاهی هر رشته ای داخل ایران بخونم!
– دو پیشنهاد از دانشگاه شریف برای ادامه تحصیل در گرایش ساخت و تولید و طراحی کاربردی داشتم بدون کنکور که زنگ میزدن التماس میکردن
– پروژم هم راجب صندلی خودرو 206 از ایرانخودرو بود
– فیلد فعالیتیم طوری بود که خیلی راحت میتونستم بخش های دفاعی کشور بدون دغدغه با راننده شخصی برم سربازیم بگذرونم و …
حالا من بخاطر شجاعتی که در درونم بود رشتم رو به مدیریت کسب و کار تغییر دادم
اصلا هم راحت نبود
با مقاومت عجیبی مواجه شدم
از سمت خانواده که تو عقل نداری شرایط تو ارزو بقیس
از سمت دوستا که بابا تو حالیت نیست داری چه غلطی میکنی
از سمت استادم که قشنگ جلو رفیقام مسخرم کرد که تو اخر شغلت میشه کسی که گوسفند میشماره
از سمت دانشگاه شریف که میگفتن تو چه ادمی هستی زنگ میزنیم میگیم مدارک بیار ثبت نامت کنیم تو میگی نه
از لحاظ مالی چون من 4 سال خونده بودم و با تغییر کل تجربه و اندوخته هام از بین میرفت تو زمینه تحقیقاتی
از لحاظ دوستا محیط رشته همه چی تغییر بزرگی بود
ولی بخودم گفتم یبار تصمیم بگیر یبار خودت پاش وایستا!
گفتم چشم
خلاصه بدون کنکور رشته مدیریت کسب و کار دانشگاه علم و صنعت به صورت استعداد درخشان قبول شدم
یعنی اینقدر وضعم خوب بود رشتمو هم که عوض کردم راحت بدون کنکور ارشد قبول شدم
اومدم این سمت دیدم اصلا شبیه مهندسی نیست
نه نرم افزارا
نه کارش
نه هیچی
ولی علاقه دارم!
اینجا رفتم دنبال علایقم
همیشه هم دیده بودم رفیقام که از ایران رفته بودن
همیشه هم بهم میگفتن که بیا بابا فرار کن ازون خراب شده
خلاصه منم همچنان درگیر این موضوع بودم ولی تصمیم جدی نمیگرفتم
یادمه اولین باری که با یه دختر خانمی صحبت میکردم بهش گفتم ببین من ادم ایران موندن نیستم ها ببین اوکی هستی کل زندگیت ول کنی باهام بیای؟
یعنی تا این حد همیشه برام مهم بوده
البته سفر به امریکا این علاقه و ذهنیت رو در من ایجاد کرد چون عاشق سفر کردن و ماشینی سفر کرردن هستم
خلاصه یک ماه و نیم پیش با یکی از دوستام که پارسال رفته بود امریکا یه جلسه انلاین داشتم
از شرایط و … برام گفت
خیلی تشویق کرد که بابا دو سال دهن خودت سرویس کن میای این ور عشق و حاله ها!
برای دومین بار توی زندگیم اون شب خوابم نبرد!
خیلی فکر کردم
چند هفته فکر کردم تا اینکه نشستم ببینم درد من چیه
من چی میخام از زندگی
هدفم از مهاجرت چیه؟
قبلش بگم:
استاد تمامی شرایطی که گفتید رو من دارم تقریبا
– یعنی وابسته نیستم خیلی به فک و فامیل(خانواده خودم هنوز ازشون دور نشدم ولی مامانم که میگه خیلی بی عاطفه ای:)))
– عاشق یادگیری چیزای جدید و عاشق یادگیری انگلیسی
– عاشق طبیعت و سفر
– عاشق چالش ( انگار اوضاع اروم میشه خسته میشم:)))
– عاشق تغییر (نه در حد شما ولی خوبم بنظرم ولی بازم خیلی ترس داشتم همین قدرم با شما تغییر کردم وگرنه خانواده ما که کسی جریت نمیکنه هیچ کاری تو زندگیش بکنه)
– وابستگی کم دارم ( فقط وابستگی به رابطه عاطفیم دغدغم بود یعنی حتی خانواده خودم هم خیلی برام جای فکر نداشت)
– عاشق امتحان چیزای جدید
– امنیت برام مهم نیست (اصلا بیمه برام مهم نیست) و ریسک پذیر هستم یکوچولو
– مثبت اندیش نمیشه گفت ولی یه کوچولو از منفی بهترم یعنی یه کوچولو مثبت هستم
ولی
ولی
ولی استاد دست گذاشتی رو چیزی که خدا بهم وحی کرد یک ماه پیش
بهم گفت:
هدف اصلی مهاجرت تو چیه عباس؟
– تحصیل؟
– پز دادن؟
– شوآف کردن تو سایت؟
– فرار کردن از ایران؟
– پول دار شدن؟
– فرار از سربازی؟
– تو ایران که نمیشه برم اونور شاید شد؟
….
استاد دیدم من اصلا علاقه ای به ادامه تحصیل در دکترا ندارم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
چرا دارم میرم؟
– پز بدم بگم دیدید منم رفتم من میتونستم رفتم فقط حرف زدن بلد نیستم میتونم برم
– بگم رفتم امریکا عشق و حال تو بهترین جای دنیا
و هزار تا چیز دیگه که پایش اشتباه بود
یعنی انگیزه من خودم نبودم
من عاشق امریکا هستم ولی نه بیام تحصیل کنم!(اینجا باور اینکه فقط یه راه هست و زود هم تموم میشه و باید سریع بجنبی وگرنه از دست میره رو فهمیدم(کمبود))
چون میشنیدم که ببین ایران داره همه جا تحریم میشه الان نری دیگه نمیشه و فلان
منم تو ذهنم این بود که میرم اونجا دکترا میخونم چهار سال بعد میرم سراغ زندگیم( یعنی 4 سال تو کاری ک علاقه ندارم برم و مقاله بدم و بعدش با هزار دردسر کار پیدا کنم و … که فقط به مردم بگم تونستم)
که چی؟
که بیام تو سایت بنویسم منم مهاجرت کردما!!!!!!
که به همه بگم ببین منم تونستم
که بیام بگم استاد اینهمه میگی مهاجرت من غول اخرم زدما
اصلا باورم نمیشد اون روز!
حالا نکته جالب ترش اینجاست
من به این نتیجه رسیده بودم تو ایران که نمیشه موفق شد بهت بها نمیدن همه وصلن همه فلان و …. ( باورهامو ساخته بودم ولی ورودی ها تخریبش کرده بودن)
و باید از ایران برم تا به جایی برسم پولدار بشم
در آمد دلاری و ازین چرت پرتا
تازه دوستم گفت ببین مدیر عامل تپسی که درآمدش عالیه میگه اشتباه کردم برگشتم ایران تو برو دیگه هم برنگرد
و اینطوری من میخاستم بخودم ظلم کنم
دلیلش هم کج فهمی از قرآن بود
کج فهمی از حرفای شما بود
بابا من دارم باورهامم با خودم میبرم
اینجا پول نداشته باشم اونور که بدتره
شرایط سخت تره
من نمیگم دوست ندارم مهاجرت رو
من عاشق اینم از ایران برم لذت ببرم دنیا رو بگردم چیزایی رو بخرم که نیست تو ایران برم جایی که فیلتر نیست برم جایی که خیلی از تضاد هارو نداره
ولی
نه به هر قیمتی!
نه اینکه خودم اذیت کنم زهرمار کنم زندگیم به خاطر بقیه
مورد بعدی سربازیم بود
من هم که فراری از سربازی
میگفتم اوکی میرم بعد پولشو میدم
خلاصه من حتی پول رفتن هم نداشتم
به خودم میگفتم بابا قانون میگه باید از مال خودت بدی بری
نه با فروش چیزی
چون مادرم میگفت ماشینت بفروش برو
منم که رو ماشینم غیرتی
گفتم ببین من خودم بفروشم ماشین نمیفروشم
هم با فروش مشکل دارم هم با ماشین که دوسش دارم
حالا ماشینم یه کوییکه ارزون ترین ماشین ایران
ولی خب دوسش دارم دیگه چه ربطی داره
کلا ماشین زیادی دوست دارم:)
خلاصه بعد از یه گفت و گو ذهنی به شدت سنگین و طاقت فرسا
به این نتیجه رسیدم که هدف من انگیزه من برای مهاجرت غلطه
هر وقت این باگ ها تو ایران اوکی شد
هر وقت درآمدم تو ایران اوکی شد خونم اوکی شد همه چی
بعد با انگیزه بهتر میرم از ایران
ولی نه برای فرار از اینکه ایران خونه متری 100 ملیونه باید صد سال کار کنی یه خونه تو تهران بخری
ولی نه برای اینکه اینجا هر روز داره بدتر میشه باید بری تا اوضاع خوب بشه
ولی نه برای این چیزا
ولی نه برای فرار از تحریم و تورم
ولی نه ببرای فرار از شرک
اره همش شرکه
توی همه انگیزه هام کمبود ایمان به خدا بود
در کل خیلی آمریکا رو دوست دارم
شاید چون بقیه جاهای دنیا رو ندیدم
ولی شخصیتم رو نسبتا مناسب مهاجرت دیدم
و اینجا هم تصمیمی خلاف اکثریت و حرفای مردم و طبق ایمان به خدا گرفتم
همیشه اینجور موقع ها سخته اولش
ولی خدا همیشه هوام داشته
مطمئنم که منو رها نمیکنه و بهم ثابت میکنه ایمانی که نشون دادم و از سر ترس ها تصمیم به مهاجرت نگرفتم
نتیجه آزمون هم مطابق چیزی بود که احساس می کردم:
آزمون تشخیص شخصیت مناسب مهاجرت
پاسخهای شما به سوالات آزمون نشاندهنده مقاومتهای درونی شما در برابر “تغییر” است. این مقاومتها معمولا خود را در این نوع رفتار و نگرش نشان میدهند:
فرار از مواجهه با چالشها؛
فرار از حل مسائل؛
ترس دوری از عزیزان؛
بیمیلی برای یادگیری زبان جدید یا ادغام با فرهنگ جدید؛
ترس از شناخت قوانین کشور جدید؛
ترس از سایر ناشناختهها؛
جمع این ویژگیها به این معناست که: این شخصیت، آمادهی این حجم از تغییر نیست. زیرا برای این شخصیت، مهاجرت به معنای دست و پنجه نرمکردنهای مداوم با تغییرات استرسزا است. طبق قانون، ماندن در این احساس بد، فرد را به شرایط نادلخواه بیشتری هدایت میکند و مرتباً از این چالش به سمت چالش بعدی پیش میبرد.
از آنجا که انگیزههای شما برای مهاجرت، پایدار و درونی نیست، ممکن است به محض برخورد با اولین مانع، تمام اشتیاق و انگیزهی شما تبدیل به ناامیدی و اضطراب شود. ضمن اینکه به خاطر عدم تعهد به برنامه ریزیهای بلند مدت، حضور در کشور جدید نه تنها به پیشرفت شما نمیانجامد، بلکه ممکن است ضررهای مالی و روحی قابل توجهی نیز برای شما داشته باشد. به طوری که در نهایت تمام سرمایه و پسانداز خود را بیهوده خرج میکنید و دوباره به نقطه حتی عقبتر از اکنون برمیگردید. سپس از آنجا که شروع دوباره برای شما به معنای از دست دادن و شکست خوردن است، ممکن است در چرخه معیوب خودسرزنشی و خودتخریبی گیر بیفتید.
اما فارغ از موضوع مهاجرت، مسئله اساسیتر این است که:
لازمهبهبود شرایط کنونی شما، مهاجرت نیست بلکه بهبود این شخصیت است. در غیر اینصورت، هر اقدام فیزیکی دیگر، نهتنها بهبودی در شرایط کنونی شما ایجاد نمیکند بلکه به خاطر این باورهای محدودکننده، به سمت شرایط محدودکنندهتر پیش میروید. خواه آن اقدام مهاجرت باشد یا …
ممکن است خواندن این جملات برای شما سنگین و نگران کننده باشد اما خبر خوب برای شما این است:
درست است شخصیت کنونی، ویژگیهای لازم برای مهاجرت یا بهبود شرایط کنونی را ندارد اما به این معنا نیست که شما نمیتوانید این شخصیت را تغییر دهید. اتفاقاً تضادهای شرایط کنونی، توانایی های بالقوهای در درون شما شکل داده که مثل یک نهال آمادهی شکوفایی و ثمر دادن است. یک تعهد جدی می تواند این پتانسیل را شکوفا کند و به راحتی تمام ناکامیهای گذشته را جبران کند. تمام مقاومتهایی که به آنها اشاره شد و مسیر تغییر را برای شما دشوار کرده، قابل بهبود و تغییر است اما قدم به قدم و در یک فرایند تکاملی و مستمر.
لازم به ذکر است که مهاجرت به یک کشور دیگر، نهتنها عامل اساسی تجربهی خوشبختی نیست بلکه خیلی از افراد در کشور خودشان در حال تجربهی خوشبختی و رشد هستند.
بنابراین، اگر “مهاجرت” یا به صورت کلی “تغییر شرایط کنونی” برای شما مهم است، اولین قدم، مهاجرت شما از شخصیت فعلی به شخصیتی بهبود یافتهای است که لاجرم شرایط شما را بهتر میکند.
بر طبق تجزیه و تحلیل پاسخهای شما، پیشنهاد ما برای ایجاد این حدّ از تغییرات ریشهای و پایدار، کارکردن با آگاهیها و تمرینات دوره شیوه حل مسائل زندگی است. زیرا ریشه اصلی مقاومتهای درونی شما در برابر تغییر و بهبود، برمیگردد به احساس ناتوانی شما دربارهی حل مسائل پیش رو.
شما خواهان رشد و پیشرفت هستید اما از آنجا که چالشهای پیش رو را بارها بزرگتر از توانایی خود در حل مسائل میبینید، از مواجهه با هر نوع چالش و تغییری میترسید. این پاشنه آشیل شماست. “پاشنه آشیل”، همان نقطهای است که ایجاد کمترین بهبود در آن، بیشترین تغییرات مثبت را در تمام جنبههای زندگی ایجاد میکند. دوره شیوه حل مسائل زندگی، آگاهیها و تمرینات کاملی برای اصلاح این پاشنه آشیل دارد.
اجرای آگاهیها و تمرینات این دوره، باورهای بنیادین شما درباره توانایی حل مسئله را دستخوش تغییرات اساسی میکند. به گونهای که هم خودت و تواناییهای درونیات را باور میکنید و هم خدایی که همواره هدایتگر شما به سمت راه حلهاست. منطقهای قوی این دوره، این باور قوی را در ذهن شما میسازد که:
خداوند من را با توانایی حل مسئله به دنیا آورده است؛
هر مسئلهای که به آن روبرو می شوم، از قبل توانایی حل آن مسئله به من داده شده است؛
این تغییرات اساسی در باورهایت، ظرف وجود شما رشد میدهد و از مسائلات بزرگتر میکند:
آن وقت نهتنها از چالشها فرار نمیکنید، بلکه آنها را فرصتی برای رشد و پیشرفت میدانید؛
آن وقت نهتنها فکر نمیکنی مسائل راهکار ندارند بلکه با ایمان به وعده “انّ مع العسر یسری” (همانا با هر مسئله، راهکار هم میآید)، به جای تمرکز بر مشکل، به یافتن راهکار تمرکز میکنید؛
طبق قانون، این جنس از تمرکز، همواره هدایتگر شما به سرراستترین و سازندهترین راهکارهایی است که نهتنها مسائل پیش رو را حل میکند بلکه کلید رشد ظرف وجود شماست.
این حد از تغییرات بنیادین در شخصیت شما، لاجرم منجر به مهاجرت شما از شرایط نادلخواه کنونی به شرایط مورد دلخواه میشود. به این معنی که اگر مکان کنونی قابلیت ارائهی نعمتها و امکانات متناسب با شخصیت بهبوددادهشدهی شما را داشته باشد، شما در همین کشوری که هستید، به شرایط بهتر هدایت میشوید و نعمتهای بیشتری را تجربه میکنید.
اگر هم قابلیت و امکانات این کشور جوابگوی شخصیت بهبوددادهشدهی شما نباشد، جهان شما را به مکان جغرافیاییای هدایت میکند که قابلیتها، امکانات و نعمتهای همسنگ با شخصیت بهبود داده شده شما را داشته باشد. آن هم از مسیر هموار و لذتبخش.
به نام خداوندی که هر چه دارم از اوست
ما رمیت اذ رمیت لکن الله رمی
سلام به دوستان عزیزو استاد گلم
من خودم همیشه دوست داشتم دنیارو ببینم البته قبل دیدن سریال زندگی در بهشت و سریال سفر به دور امریکا اصلا نمیدونستم دنیا در این حد زیباست
ما انقدر مکان های خارقالعاده داریم الان اشتیاقم بیشتر شده و این یکی از خواسته های جدیدمه
دیدن دنیا
سفرهای عالی به مکان های فوق العاده که استاد در فایلا نشونمون میدن
سه بارم تو ایران مهاجرت داشتم به شهرهای مختلف و این مهاجرت ها هر کدوم بهتر از قبل بوده برام
مخصوصا مهاجرت اخر که میدونستم برام خوبه ولی به دلیل وابستگی مقاومت داشتم و انجام شد و بشدت راضیم به لطف الله
ولی من از شرایطم راضیم،ایرانم دوست دارم چون از استاد یادگرفتم فقط زیبایی ببینم،من اصلا نمیتونم دیگه ایرادو ببینم،یاد گرفتم اعراض کنم
به دل طبیعت برم و لذت ببرم از تو جمع بودنم از تنها بودنم
و قطعا همه جای دنیا یه حسن هایی داره و یک سری ایراد ،اون نگاه ماست که چطور ببینه
من مثل دوست استاد در همین جایی که هستم با مردم همزبان خودم دارم زندگی رو زندگی میکنم به لطف خدای مهربان و آموزه های استاد جان
شاید یک روزی که برم و دنیا رو برگردم نظرم عوض بشه و بخوام در مکان بهتری زندگی کنم
خدای من سپاس
ممنون استاد عزیزم