https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/06/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-06-11 07:37:322023-07-07 09:16:06چرا با وجود تلاش فراوان، به خواستههایم نرسیده ام؟ | قسمت 1
1158نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
استاد مثل همیشه این فایل هم الان دقیقا نیازم بود به شدت و برای پیدا کردن خودم کامنت ها دوستان هم بسیار مفید الهی شکر شکرشکر
سوال 1: چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز به آن نرسیده ای؟
توی پول در آوردن و کسب و کار،توی تربیت فرزند ،تو مهاجرتی که سالهاست دوست دارم انجام بدم والان بچه هام رو بهونه کردم توی ارتباط گرفتن هام اون طوری که دوست دارم
سوال 2: چه افرادی را می شناسی که با وجود تلاش های کمتر، به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا با وجود تلاش های مشابه با شما، خواسته ی آنها محقق شده است؟ (درباره این موضوع با جزئیات توضیح بده)
من آدم های که با لذت زندگی می کنند رو دیدم مثل عموهایم و پدر و برادرهام ولی جالب که وقتی باهاشون صحبت می کنم طوری حرف می زنند که سخته یا اینکه من مدل رفتاری و پول در آوردن هاشون رو دوست ندارم مثلا پدر خودم سالهاست که کار خاصی نمی کنه ولی همیشه پول براش بوده ولی من این روش زندگی رو زندگی نمی دونم چون پول می یاد ولی بسیار محدودیت برا خودشون دارن و تعصب های زیاد یا وقتی می خواهند معامله انجام بدهند بازم چشم شون دنبال هم هست من نمی دونم این رقابت هست یا حسادت با اینکه به همه چیزم رسیدن
سوال 3: چه باورهای محدود کننده ای (ترمزهای مخفی) را می توانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر می کنی باعث شده که با وجود این همه تلاش، باز هم به آن خواسته ها نرسی؟
من این باور رو دارم که من مسئول تربیت بچه هام هستم و بااینکه به ظاهر میگم هر کسی خودش راهش را مشخص میکنه و خدا هم هدایت میکنه توی همه زمینه ها ولی پس ذهنم هم کنترل شون می کنم و دلیل منطقی دارم که دختر و پسرم توی سن بلوغ هستن و نیاز به راهنما دارن و وقتهای هم که مسولیتهای خودشون رو انجام نمی دهند خودم رو سر زنش میکنم که تو دوباره بار اضافه دیگران رو داری می کشی (من همسرم دوسال هست فوت شده ولی وقتی بودن من باز خودم تمام مسئولیت خانه بر عهده ام بود)
یکی از باورهای دیگه ام عجله و طی نکردن تکامل هست و فکر میکنم وقتی به قسمت عمل کردن درست می رسم و جای که خسته می شم و باید استراحت کنم نمی دونم چطور این کار را بکنم چون یه وقتهای واقعا اینقدر ذهنم هنگ می کنه که از کارهای عادی روزمرام هم می مونم و تمرین ستاره قطبی رو حتی نمی خواهم به سمتش برم و انگار راه رو گم می کنم.
استاد آیا هنگ کردن ذهنم طبیعی هست یا باز عجله کردم و نتونستم مسیرم رو درست بچینم؟
سلام خدمت شما استادعباسمنش عزیز و خانم شایسته مهربان
تشکر میکنم از صحبت های زیبای شما که همیشه برای من در زندگی مثل یک چراغ روشن بودید و هستید
استاد یک سوال دارم اگر ما هدفی داشته باشیم ولی بهش نرسیم ممکنه چون اون هدف و اون خواسته مناسب ما نیست یا باعث پیشرفتی که میخوایم نمیشه پس ما بهش نمیرسیم؟ یعنی ممکنه این نرسیدن شاید مسیر و یا هدف را اشتباه انتخاب کردیم؟ یک مثال میزنم :مثلا من فکر میکنم برای پیشرفتم وارتباط داشتن در جامعه و داشتن درامد باید برم دانشگاه و درس بخونم اماشرایط جور نمیشه مثل اجازه ندادن خانواده برای تحصیل، اجبار خانواده برای ازدواج ،بچه کوچیک داشتن و …. و تلاش من بی فایده شده ایا این نشون میده من کلا مسیر را اشتباه انتخاب کردم و یجورایی میخواد خداوند به من نشون بده مسیر اشتباه هست و این راه تو نیست یا اینکه مسیر درسته فقط ترمز هایی دارم که ندیدم و بهشون توجه نکردم؟
ممنونم که وقت میزارید و کامنت ها را با عشق میخونید
شما بینظیرید و همیشه یک الگو برای من بودید سپاسگزارم
به لطف خدا من کار مورد علاقمو پیداکردم تلاش زیادی انجام دادم تا در کارم حرفه ای بشم وتازه که کارمو شروع کردم هنوز درآمد آنچنانی کسب نکردهام نامید نشدم اما بااین خیلی فکر میکنم مگر استاد نگفتن شما حرکت کنید خداوند شمارو هدایت میکنه کم کم به مسیرهای درست. وعالیتر نمیدونم چرا برا ی من اتفاقات خوب نمیفته حتی درآمد کمی هم ندارم مشتری نمیاد برام نمیدونم ترمزهای ذهنی من چیه لطفاً دوستان عزیزم منو راهنمایی کنید.
خدایا سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم به خاطر اینکه من شب گذشته از همسرم پرسیدم دقیقا این سوال استاد وصبح استاد فایلشو برای من میذارن سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم ربم سپاسگزارم به خاطر هم زمانی با شمااز ربم سپاسگزارم.
استعاره گازوترمز
که هی تلاش میکنی ودر جا میزنی وهی سرمایه گذاری میکنی ونتیجه نمیدهد .
ربم من لایق بهترینهای جهانت هستم،تو مرا خلق کردی و جهان رامسخر من کردی من لایق بهترینها هستم.
سوال؟ تا حالا برای چه هدفی زیاد تلاش کرده ام خیلی انرژی گذاشته ام اما نتیجه نگرفته ام
جواب: خلاص شدن از فقر و رسیدن به استقلال مالی بوده
ولی من خودم میدونم که خیلی جای کار داشتم و این مدتی که با استاد کار میکنم خیلی از سوراخ های این سطل را بسته ام
یعنی با داغونی افکارو باورهایی که تا این لحظه داشته ام اگه به استقلال مالی رسیده بودم جای تعجب داشت
کلی باید اعتماد بنفس و احساس لیاقت و خود ارزشمندی و دیگر باورهای مخربم را درست میکردم با شکست هایی که وقتی برای خودم کار میکردم دیدم هنوز جرعت نمیکنم که دوباره برای خودم یک کاری انجام بدم
با اینکه روحیه ام کارآفرینیه
و هنوز سرمو بردم تو لاک خودم که نقص هامو برطرف کنم وگرنه اگه به اعتماد بنفسی برسم که دوباره کار شخصی بزنم شرایط متفاوت خواهد بود
الانم که دارم مینویسم شرایطم را میتونم بگم از 7- رسیده به 3-
اینکه خودم میتونم مدارمو تشخیص بدم برام خیلی مهمه و این باعث میشه حرکات انتحاری انجام ندم قدمهایی فراتر از تکاملو برندارم
اقداماتی که همیشه بجای سود کردن به ضرر کردن و درجا زدن ختم میشد
و اهدافی در خور مدارم را انتخاب کنم
یعنی هنوز هدفم درمان زخم هاست و قبول دارم با این بدن زخمی زمان این نیست برم باشگاه برای ایجاد اندام مناسب
آره برای رسیدنم به هدفم ترمزهام زیاد بوده
گاز دادنها هم معنی نداره خیلی وقتها حتی دادی اشتباه گاز میدی
یعنی از باورهای اشتباه ایده های اشتباه هم دریافت میکنی و میبینی کلی انرژی از دست دادی
سوال؟ چه باورهای اشتباه (ترمز ذهنی) میتونی شناسایی کنی که جلوی رسیدنت به هدفت را گرفته
جواب : شاید قوانین را بلد شده ای ولی تو نمیتونی مثل استاد و سایر دوستان اجراش کنی
تو ضعیفی ارادشو نداری تمرینهاش سخته
فک کردی فقط بلد شدن قانونهاست چه معلوم که تا الان تونسته باشی ده درصد اجرا کنی
ولی دیگه فهمیدم که باید با منطقی کردن ذهنمو آروم کنم
آره من میتونم تغییر کنم و نتیجه بگیرم همانطور که استاد با اون گذشته اش تونست
همانطور که آقا هادی ترابی تونست از افسردگی در بیاد
همانطور که آقا رضا عطاروشن تونست تغییر کنه
من میتونم تغییر کنم و تا حالا موفق بوده ام
آره میشه که منم عادتهام رفتارهام شخصیتم تغییر کنه
دیدی که فلان…… عادتمو تغییر دادم
دیدی تونستم از اون آدم نامناسب فاصله بگیرم
دیدی موفق شده ام که از زندگیم از خودم و از اطرافیانم از کارم از جای که الان هستم شاکی و ناراضی نباشم
و تونستم راضی باشم سپاسگزار و قدردان باشم
منم مثل آقا رضا موفق شده ام به اخبار و فیلمو و بحث های دوستان در باره نکات منفی توجه نکنم
من موفق شده ام زیاد عصبانی نشم در حالی که قبلا بودم
الان میتونم زیاد تو ناراحتی غم نباشم در حالی که قبلا زیاد تو ناراحتی میموندم
من تونسته ام ارزش حرف مردم را تو ذهنم کم کنم و با تکامل کمترشم میکنم و به شکل گذشته ارزش قاعل نیستم به نظر دیگران
من تونستم باور کنم که خدا با من حرف میزنه و میتونم حرفها و راهها و ایده های که خداوند بهم میده را بشناسم
من تونستم زمانی که همسرم خونه نیست ظرفها را بلافاصله بعد از غذا خوردنم بشورم درحالی که قبلا حوسله نمیکردم تا وعده دیگه ظرفها رو سینک میموند
من خیلییی هم جواب گرفته ام اما بدلیل مداری پایینی که توشم ذهنم هیچ کدام از نتایجم را نمیبینه
نمیبینه که دیگه درگیری با همسرم ندارم هیچ بدهی ندارم بیماریم بهتر شده اعصابم آرومه
درحالی که بیرون اومدن از مدار منفی و ضررهای مکرر و درجا زدن ها خیلی سخت تر از اینه که از شرایط نرمال به استقلال مالی رسید
بالا رفتن از سربالایی خیلی سختتر از پایین رفتن از سرپایینیه
برای آقای هادی ترابی سخترین کار رها شدن از افسردگی بود بعدش که راحتر بود براش
حالا که موفق شده ام از سختی ها در بیام پس میشه به درجات بالاترم برسم
من میتونم تغییر کنم
تمریناتی که استاد میده کار سختی نیست که ،
به فایلهاش که گوش کنی میبینی کلی دیدگاهت تغییر کرده مثلا نسبت بخدا باورهای گذشته ات اعتبارشونو از دست میدن و اگه رو اونها تعصب داشتی الان دیگه رو باورهای که استاد تو ذهنت گفته تعصب داری و اونها را تایید میکنی
شاید به اسم تمرین انجام دادن حساسم از بس که در دوران مدرسه از تمرین حل کردن همیشه فراری بودیم
وگرنه تمرینات استاد سختی که نداره خیلی هم راحتن
و اینطور باید این ترمز را بردارم که منم هم تونسته ام کلی قوانین را اجرا کنم
مگه من چمه
توجه نکردن به منفی ها و برعکس توجه کردن به مثبتها و زیبایی ها هم شد تمرین
خب بلاخره چک و لقد های دنیا جواب داد، رسیدیم به ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است.
استاد من حدود یکسال و نیم بود که تولید محتوا میکردم ولی نتیجه اون چیزی که میخواستم نبود.
از طرفی آدم هایی را می دیدم که تا تلاش یک دهم من نتیجه گرفتند و حالا خیلی از من جلو تر اند.
بعد از فایل دو روز پیش خیلی فکر کردم تا بلاخره کلید همه اتفاقات ره پیدا کردم.
امروز نشستم و تعهد های جدید ام را نوشتم و قول دادم که حداقل به مدت 21 روز اون ها را انجام بدم و بعد در موردشون تصمیم نهایی را بگیرم.
شور و اشتیاق خودم را بیشتر کنم و باور کنم که
تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس
خود راه بگویدد که چون باید کرد…
_ من همیشه راجب سخت کار کردن فکر میکردم و ان را با هیچ کاری نکردن اشتباه میگرفتم.
_ پاشنه آشیل کانال من عمل نکردن به تمرینات خودم بود.
_ واقعا یه چالشی را شروع کن و ادامه بده و ثبتش کن..
از فردا برنامه عوض میشه،
1_ به جای اینکه فقط ویدیو درست کنی، نقطه ضعف های خودت را پیدا کن و براشون برنامه ریزی کن و فقط کافیه ثبتش کنی.
2_ هر روز نقاط قوت خودت را حداقل ده مورد بنویس و دلیل هر کدوم را حتما حتما قید کن، اولویت با ویژگی هایی هست که بیشترین حس خوب را نسبت بهش داری.
3_ هر روز حداقل دو تا کار خیلی مهم را نام ببر که بیشترین تاثیر را توی اون روز تو دارند و اون ها را با علاقه انجام بده.
4_ به مدت 21 روز هر روز همین روند را تکرار می کنیم و بعد در مورد نتایج اون صحبت می کنیم.
5_ اهدافت را با اشتیاق مشخص کن و قانون پذیرش را خوب اجرا کن.
استاد جان یادم میاد وقتی داشتید در مورد سایت صحبت می کردید خیلی وقت ها می گفتید الان بهترین سایت موفقیت دنیا را دارید ولی خودتون نمی دونستید و از زبون آدم هایی شنیدید که رفتن و مقایسه کردن..
چقدر عاشق این توحیدی بودن شما هستم که خودتون را خالق زندگیتون می دونید و خواسته هاتون را مشخص می کنید ولی دنبال پیگیری کردن سریع نتایج نیستید و نتایج هم خودشون اتفاق می افتند..
واقعا که وقتی ما مرحله پذیرش را درست انجام بدیم و بدون در نظر گرفتن ایده آل گرایی و دنبال نتایج سریع بودن فقط روی خودمون کار کنیم،
جهان هر روز ما را با نتایج بزرگتر از تصورمون غافلگیر می کنه..
شما و خانم شایسته مثال واضح این قانون برای من هستید..
پرادایس و اون همه زیبایی مثال واقعی این موضوع برای من هست..
و کامنت هایی که هزاران نفر هر روز روی سایت میزارند هم مثال دیگه این موضوع..
ازتون ممنونم به خاطر توحیدی که هر روز تو عمل بهمون نشون دادید و از خانم شایسته هم ممنونم که با عمل کردن به این قوانین همیشه اون ها را برامون چقدر باور پذیر تر کردن..
سلام به استاد خوشتیپم ومریم خانم با اراده. استاد راستشو بخواین من زیاد هدف مشخص نمیکنم وفکر میکنم به خاطر باور عدم لیاقتم باشه اما درطول زندگیم هرکاری که اراده کردم و خواستم رو انجام دادم یک علت دیگش هم ترس بوده از شکست یا خرابکاری یا شماتت اطرافیان برای همون زیاد هدفگذاری نکردم……….آره استاد من واقعا به دعاتون نیاز دارم …….دوست دارم ترسو بزارم کنار اول خودمو بشناسم بعد روابطمو اوکی کنم وبعد هدفگذاری کنم…….من نمیتونم مثالی درمورد فرد موفقی بزنم چون رابطم با ادما خیلی کمرنگه ویه خجالتی ازبچگی نمیزاره رابطه نزدیک با ادما داشته باشم اومدم اینجا اعتراف کنم تاشاید راهی باز بشه به سمت موفقیت…….ناگفته نماند خیلی پیشرفت داشتم حداقل میدونم همه اتفاقها دست خودم بوده ارتباطم با خدا قویتر شده آرامشم خیلی بیشتر شده درونم آرامش عجیبی داره برعکس قبلا که درون پرتلاطمی داشتم من ازجایگاه امروزم راضیم چون میدونم همه چیز دست خودمه خیلی خوشحالم که اینجام وهمراه شماها هستم ………..خودمو خیلی بیشتر ازقبل دوست دارم وهمین که تا اینجای مسیر اومدم به خودم افتخار میکنم…….. استاد در دوران مدرسه منم آرزوی خریدن ساندویچو داشتم خخخخ ……..باور بنیادین همین عدم لیاقته استاد جان اومدم قول بدم هرجور هست این باور رو درست کنم وخودم رو بالیاقتترین فرد بدونم……..
استاد سوال اول اینه که من در رشته بازیگری دوست دارم موفق شوم و به درجات بالا برسم
تلاش هایی که کردم اینه که کلاس رفتم و تمرین کردم و باور سازی هم کردم و دارم تلاشمو بیشتر میکنم
حالا اومدم که ترمز های خودمو بشناسم و بگم
ترمز 1
این که در سن جوانی کسی نمیتواند ایت موفقیت ها را به دست بیاورد در باره این ترمز دارم الگوهایی پیدا میکنم که ببینم در سن جوانی هم بازیگران خوب هستند که از وقتی پیدا کردم میبینم که کم هم نیستند و و منطق من هرروز داره قوی تر میشه
ترمز 2 اینه که اگر من معروف شوم احتمالا ادم بدی میشوم
من برای این ترمز دارم منطق هایی پیدا میکنم که شهرت و ثروت بد نیست بلکه خوب هم هست چون من میتوانم با ثروتم کمک کنم به دیگران که باور کنند خودشان را و قدم در این راه بگذارند
ترمز اصلی من احساس لیاقته که من لیاقت همچین جایگاهیی را ندارم و من نباید برسم ومطمینم احساس لیاقت کمی دارم و شما به این باگ میگین عزت نفس پایین
این عزت نفسو من باید بالاببرم با تمرین های خوب ولی من مشگل و ترمز اصلیم اینه که اصلا کاری نمیکنم و میخام همینجوری برسم یعنی در پرداخت بها هم مشگل دارم.
من هم مثل قای خوشدل این مشگل گیرنده بودن را دارم که نمیتوانم چیزی بگیرم و فکر میکنم بده و زشته و کمبوده ولی با ابن که دوستانی دیدم که در لحظه ای خواسته اند برایشان فراهم شده و دقیقا باور برعکس من را داشتند و گفتند خب داده دیگه من هم استفاده میکنم و الان که دقت میکنم میبینم که پدرم هم این مشگل را داشت ودقیقا عزت نفس پایینی داشت که نمیتوانست درخواست کند
امیدوارم با منطقی کردن و برداشتن این تزمز ها بتوانم زندگی و حرفه خود را بسازم.
من خودم یکی از الگوهام یانیه. یانیس کریسومالیس. یه اهنگ ساز یونانی که از شهرت و ثروت بالایی برخورداره و برای خودش صاحب سبکه.
عملا چیزایی که بهش میگن جاه و مقام و ثروت و شهرت رو داره.
حالا شما بیا مقدمه کتاب زندگی نامشو بخون. میلینی کع اصلا این ثروت چقدر اونو پخته و با ارامش تر کرده . چقدر قشنگ از پدر و مادرش تعریف میکنه. قشنگ میفهمی که این مسیر باعث رشدش شده و این ثروث اونو تبدیل به یه ادم جا افتاده ای کرده .
من با خوندن اون کتاب کلا دیدم نسبت به افراد معروف عوض شد . واقعا ادم بزرگیه . فک کنم اسم کتاب یانی : سرگذشت یک ادیسه بود.
من اینترنتی سفارش دادم اوردن در خونه . سایت گیسوم بود.
با عرض سلام و خدا قوت به استاد عزیزم، خانم شایسته مهربونم و تمام دوستان هم فرکانسی ام
یک سوال داشتم و ممنون میشم که اگر کسی میدونه جواب سوال من رو بده و و راهنمایی کنه.
سوالم این هست که: واقعا ما چطوری میتونیم بفهمیم که چه باورهای محدود کننده و ترمزهای ذهنی داریم؟ یا به قول استاد پاشنه آشیل ما چیه؟
چون هر باور محدود کننده و ترمزهای ذهنی رو اینجا میبینم پیش خودم میگم: خب منکه اینطوری فکر نمی کنم و این ترمزهای ذهنی رو ندارم در زندگیم و کارم (به عنوان مدیر فروش).
ولی حتما ته ذهنم، همون باورها یکی از باورهای محدود کننده من و همچنین ترمزهای ذهنی من باشه ولی خودم خبر ندارم و متوجه نمیشم و در کل به آنها آگاهی ندارم و مخفی هستن.
ممنون میشم از استاد گرامی، خانم شایسته عزیز و دوستان هم فرکانسی ام جواب سوال من رو بدن و راهنمایی کنن.
پیشاپیش متشکرم از لطف و محبت عزیزان دلم، در پناه الله یکتا همیشه سلامت، شاد و ثروتمند باشید.
سلام علی جان ، امیدوارم حالت عالی باشه ؛ یه تمرینی که میتونه برای کشف ترمزهات بهت کمک کنه اینه که وقتی خواسته ها یا آرزوهات رو تو ذهنت تجسم میکنی ، همون موقع چی میاد تو ذهنت و میگه تو به این دلیل نمیتونی ؟؟
چون ما وقتی خواسته هامون رو تجسم میکنیم ممکنه چند ثانیه خوب بریم جلو و صحنه های قشنگ از اون خواسته رو داریم تجسم میکنیم ، بعد یهو یچیزی یه نجوایی تو ذهنمون میاد میگه نه بابا تو لایقش نیستی ، نه بابا اینقدر هم رسیدن بهش راحت نیست ، نه بابا از سن تو گذشته و ….
اون نجوایی که وسط تجسم کردن خواسته هات میاد ، دقیقا همون ترمزهایی هستن که داری و باید روشون کار کنی ؛
سراسر لذت بردم از خوندن این کامنت زیبا وشما دوست عزیز را بابت داشتن این قلم شیوا و دلنشین تحسین وتصدیق میکنم
از بزرگترین دلایل نرسیدن یا دیر رسیدن به اهداف همانطور که فرمودید عدم تسلیم هست واینکه ما میخواهیم بااین ذهن محدود مشکلاتی که خود این ذهن درست کرده را تصحیح کنیم،شاید با زبان بگیم تسلیم هستیم ولی باز در درون میخواهیم با ذهن خودمون اون مسائل را حل کنیم وبدینوسیله راه را بر روی الهامات وشهودات که از طرف یگانه وجود هستی بر ما میاد ،میبندیم…..
سلام و درود بر استاد توانمند و با تفکرم
استاد مثل همیشه این فایل هم الان دقیقا نیازم بود به شدت و برای پیدا کردن خودم کامنت ها دوستان هم بسیار مفید الهی شکر شکرشکر
سوال 1: چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز به آن نرسیده ای؟
توی پول در آوردن و کسب و کار،توی تربیت فرزند ،تو مهاجرتی که سالهاست دوست دارم انجام بدم والان بچه هام رو بهونه کردم توی ارتباط گرفتن هام اون طوری که دوست دارم
سوال 2: چه افرادی را می شناسی که با وجود تلاش های کمتر، به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا با وجود تلاش های مشابه با شما، خواسته ی آنها محقق شده است؟ (درباره این موضوع با جزئیات توضیح بده)
من آدم های که با لذت زندگی می کنند رو دیدم مثل عموهایم و پدر و برادرهام ولی جالب که وقتی باهاشون صحبت می کنم طوری حرف می زنند که سخته یا اینکه من مدل رفتاری و پول در آوردن هاشون رو دوست ندارم مثلا پدر خودم سالهاست که کار خاصی نمی کنه ولی همیشه پول براش بوده ولی من این روش زندگی رو زندگی نمی دونم چون پول می یاد ولی بسیار محدودیت برا خودشون دارن و تعصب های زیاد یا وقتی می خواهند معامله انجام بدهند بازم چشم شون دنبال هم هست من نمی دونم این رقابت هست یا حسادت با اینکه به همه چیزم رسیدن
سوال 3: چه باورهای محدود کننده ای (ترمزهای مخفی) را می توانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر می کنی باعث شده که با وجود این همه تلاش، باز هم به آن خواسته ها نرسی؟
من این باور رو دارم که من مسئول تربیت بچه هام هستم و بااینکه به ظاهر میگم هر کسی خودش راهش را مشخص میکنه و خدا هم هدایت میکنه توی همه زمینه ها ولی پس ذهنم هم کنترل شون می کنم و دلیل منطقی دارم که دختر و پسرم توی سن بلوغ هستن و نیاز به راهنما دارن و وقتهای هم که مسولیتهای خودشون رو انجام نمی دهند خودم رو سر زنش میکنم که تو دوباره بار اضافه دیگران رو داری می کشی (من همسرم دوسال هست فوت شده ولی وقتی بودن من باز خودم تمام مسئولیت خانه بر عهده ام بود)
یکی از باورهای دیگه ام عجله و طی نکردن تکامل هست و فکر میکنم وقتی به قسمت عمل کردن درست می رسم و جای که خسته می شم و باید استراحت کنم نمی دونم چطور این کار را بکنم چون یه وقتهای واقعا اینقدر ذهنم هنگ می کنه که از کارهای عادی روزمرام هم می مونم و تمرین ستاره قطبی رو حتی نمی خواهم به سمتش برم و انگار راه رو گم می کنم.
استاد آیا هنگ کردن ذهنم طبیعی هست یا باز عجله کردم و نتونستم مسیرم رو درست بچینم؟
سلام خدمت شما استادعباسمنش عزیز و خانم شایسته مهربان
تشکر میکنم از صحبت های زیبای شما که همیشه برای من در زندگی مثل یک چراغ روشن بودید و هستید
استاد یک سوال دارم اگر ما هدفی داشته باشیم ولی بهش نرسیم ممکنه چون اون هدف و اون خواسته مناسب ما نیست یا باعث پیشرفتی که میخوایم نمیشه پس ما بهش نمیرسیم؟ یعنی ممکنه این نرسیدن شاید مسیر و یا هدف را اشتباه انتخاب کردیم؟ یک مثال میزنم :مثلا من فکر میکنم برای پیشرفتم وارتباط داشتن در جامعه و داشتن درامد باید برم دانشگاه و درس بخونم اماشرایط جور نمیشه مثل اجازه ندادن خانواده برای تحصیل، اجبار خانواده برای ازدواج ،بچه کوچیک داشتن و …. و تلاش من بی فایده شده ایا این نشون میده من کلا مسیر را اشتباه انتخاب کردم و یجورایی میخواد خداوند به من نشون بده مسیر اشتباه هست و این راه تو نیست یا اینکه مسیر درسته فقط ترمز هایی دارم که ندیدم و بهشون توجه نکردم؟
ممنونم که وقت میزارید و کامنت ها را با عشق میخونید
شما بینظیرید و همیشه یک الگو برای من بودید سپاسگزارم
در پناه الله باشید
سلام استاد عزیزم
به لطف خدا من کار مورد علاقمو پیداکردم تلاش زیادی انجام دادم تا در کارم حرفه ای بشم وتازه که کارمو شروع کردم هنوز درآمد آنچنانی کسب نکردهام نامید نشدم اما بااین خیلی فکر میکنم مگر استاد نگفتن شما حرکت کنید خداوند شمارو هدایت میکنه کم کم به مسیرهای درست. وعالیتر نمیدونم چرا برا ی من اتفاقات خوب نمیفته حتی درآمد کمی هم ندارم مشتری نمیاد برام نمیدونم ترمزهای ذهنی من چیه لطفاً دوستان عزیزم منو راهنمایی کنید.
درود خدمت استاد عزیزم ومریم جانم
سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم به خاطر وجودتون
درود خدمت خواهر وبرادرهای عزیزم
چقدر جالب وچقدر درست وچقدر به موقع
خدایا سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم به خاطر اینکه من شب گذشته از همسرم پرسیدم دقیقا این سوال استاد وصبح استاد فایلشو برای من میذارن سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم ربم سپاسگزارم به خاطر هم زمانی با شمااز ربم سپاسگزارم.
استعاره گازوترمز
که هی تلاش میکنی ودر جا میزنی وهی سرمایه گذاری میکنی ونتیجه نمیدهد .
ربم من لایق بهترینهای جهانت هستم،تو مرا خلق کردی و جهان رامسخر من کردی من لایق بهترینها هستم.
باور عدم لیاقت،
باور به کمبود
همه چیز در جهان برای همه بی حد است وفراوان
ربم سپاسگزارم ربم سپاسگزارم ربم سپاسگزارم
با سلامی گرم و پر از انرژی مثبت
سوال؟ تا حالا برای چه هدفی زیاد تلاش کرده ام خیلی انرژی گذاشته ام اما نتیجه نگرفته ام
جواب: خلاص شدن از فقر و رسیدن به استقلال مالی بوده
ولی من خودم میدونم که خیلی جای کار داشتم و این مدتی که با استاد کار میکنم خیلی از سوراخ های این سطل را بسته ام
یعنی با داغونی افکارو باورهایی که تا این لحظه داشته ام اگه به استقلال مالی رسیده بودم جای تعجب داشت
کلی باید اعتماد بنفس و احساس لیاقت و خود ارزشمندی و دیگر باورهای مخربم را درست میکردم با شکست هایی که وقتی برای خودم کار میکردم دیدم هنوز جرعت نمیکنم که دوباره برای خودم یک کاری انجام بدم
با اینکه روحیه ام کارآفرینیه
و هنوز سرمو بردم تو لاک خودم که نقص هامو برطرف کنم وگرنه اگه به اعتماد بنفسی برسم که دوباره کار شخصی بزنم شرایط متفاوت خواهد بود
الانم که دارم مینویسم شرایطم را میتونم بگم از 7- رسیده به 3-
اینکه خودم میتونم مدارمو تشخیص بدم برام خیلی مهمه و این باعث میشه حرکات انتحاری انجام ندم قدمهایی فراتر از تکاملو برندارم
اقداماتی که همیشه بجای سود کردن به ضرر کردن و درجا زدن ختم میشد
و اهدافی در خور مدارم را انتخاب کنم
یعنی هنوز هدفم درمان زخم هاست و قبول دارم با این بدن زخمی زمان این نیست برم باشگاه برای ایجاد اندام مناسب
آره برای رسیدنم به هدفم ترمزهام زیاد بوده
گاز دادنها هم معنی نداره خیلی وقتها حتی دادی اشتباه گاز میدی
یعنی از باورهای اشتباه ایده های اشتباه هم دریافت میکنی و میبینی کلی انرژی از دست دادی
سوال؟ چه باورهای اشتباه (ترمز ذهنی) میتونی شناسایی کنی که جلوی رسیدنت به هدفت را گرفته
جواب : شاید قوانین را بلد شده ای ولی تو نمیتونی مثل استاد و سایر دوستان اجراش کنی
تو ضعیفی ارادشو نداری تمرینهاش سخته
فک کردی فقط بلد شدن قانونهاست چه معلوم که تا الان تونسته باشی ده درصد اجرا کنی
ولی دیگه فهمیدم که باید با منطقی کردن ذهنمو آروم کنم
آره من میتونم تغییر کنم و نتیجه بگیرم همانطور که استاد با اون گذشته اش تونست
همانطور که آقا هادی ترابی تونست از افسردگی در بیاد
همانطور که آقا رضا عطاروشن تونست تغییر کنه
من میتونم تغییر کنم و تا حالا موفق بوده ام
آره میشه که منم عادتهام رفتارهام شخصیتم تغییر کنه
دیدی که فلان…… عادتمو تغییر دادم
دیدی تونستم از اون آدم نامناسب فاصله بگیرم
دیدی موفق شده ام که از زندگیم از خودم و از اطرافیانم از کارم از جای که الان هستم شاکی و ناراضی نباشم
و تونستم راضی باشم سپاسگزار و قدردان باشم
منم مثل آقا رضا موفق شده ام به اخبار و فیلمو و بحث های دوستان در باره نکات منفی توجه نکنم
من موفق شده ام زیاد عصبانی نشم در حالی که قبلا بودم
الان میتونم زیاد تو ناراحتی غم نباشم در حالی که قبلا زیاد تو ناراحتی میموندم
من تونسته ام ارزش حرف مردم را تو ذهنم کم کنم و با تکامل کمترشم میکنم و به شکل گذشته ارزش قاعل نیستم به نظر دیگران
من تونستم باور کنم که خدا با من حرف میزنه و میتونم حرفها و راهها و ایده های که خداوند بهم میده را بشناسم
من تونستم زمانی که همسرم خونه نیست ظرفها را بلافاصله بعد از غذا خوردنم بشورم درحالی که قبلا حوسله نمیکردم تا وعده دیگه ظرفها رو سینک میموند
من خیلییی هم جواب گرفته ام اما بدلیل مداری پایینی که توشم ذهنم هیچ کدام از نتایجم را نمیبینه
نمیبینه که دیگه درگیری با همسرم ندارم هیچ بدهی ندارم بیماریم بهتر شده اعصابم آرومه
درحالی که بیرون اومدن از مدار منفی و ضررهای مکرر و درجا زدن ها خیلی سخت تر از اینه که از شرایط نرمال به استقلال مالی رسید
بالا رفتن از سربالایی خیلی سختتر از پایین رفتن از سرپایینیه
برای آقای هادی ترابی سخترین کار رها شدن از افسردگی بود بعدش که راحتر بود براش
حالا که موفق شده ام از سختی ها در بیام پس میشه به درجات بالاترم برسم
من میتونم تغییر کنم
تمریناتی که استاد میده کار سختی نیست که ،
به فایلهاش که گوش کنی میبینی کلی دیدگاهت تغییر کرده مثلا نسبت بخدا باورهای گذشته ات اعتبارشونو از دست میدن و اگه رو اونها تعصب داشتی الان دیگه رو باورهای که استاد تو ذهنت گفته تعصب داری و اونها را تایید میکنی
شاید به اسم تمرین انجام دادن حساسم از بس که در دوران مدرسه از تمرین حل کردن همیشه فراری بودیم
وگرنه تمرینات استاد سختی که نداره خیلی هم راحتن
و اینطور باید این ترمز را بردارم که منم هم تونسته ام کلی قوانین را اجرا کنم
مگه من چمه
توجه نکردن به منفی ها و برعکس توجه کردن به مثبتها و زیبایی ها هم شد تمرین
این ترمزی بوده که شناسایی کردم و دارم رفعش میکنم
با سپاس فراوان
به نام خدا
خب بلاخره چک و لقد های دنیا جواب داد، رسیدیم به ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است.
استاد من حدود یکسال و نیم بود که تولید محتوا میکردم ولی نتیجه اون چیزی که میخواستم نبود.
از طرفی آدم هایی را می دیدم که تا تلاش یک دهم من نتیجه گرفتند و حالا خیلی از من جلو تر اند.
بعد از فایل دو روز پیش خیلی فکر کردم تا بلاخره کلید همه اتفاقات ره پیدا کردم.
امروز نشستم و تعهد های جدید ام را نوشتم و قول دادم که حداقل به مدت 21 روز اون ها را انجام بدم و بعد در موردشون تصمیم نهایی را بگیرم.
شور و اشتیاق خودم را بیشتر کنم و باور کنم که
تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس
خود راه بگویدد که چون باید کرد…
_ من همیشه راجب سخت کار کردن فکر میکردم و ان را با هیچ کاری نکردن اشتباه میگرفتم.
_ پاشنه آشیل کانال من عمل نکردن به تمرینات خودم بود.
_ واقعا یه چالشی را شروع کن و ادامه بده و ثبتش کن..
از فردا برنامه عوض میشه،
1_ به جای اینکه فقط ویدیو درست کنی، نقطه ضعف های خودت را پیدا کن و براشون برنامه ریزی کن و فقط کافیه ثبتش کنی.
2_ هر روز نقاط قوت خودت را حداقل ده مورد بنویس و دلیل هر کدوم را حتما حتما قید کن، اولویت با ویژگی هایی هست که بیشترین حس خوب را نسبت بهش داری.
3_ هر روز حداقل دو تا کار خیلی مهم را نام ببر که بیشترین تاثیر را توی اون روز تو دارند و اون ها را با علاقه انجام بده.
4_ به مدت 21 روز هر روز همین روند را تکرار می کنیم و بعد در مورد نتایج اون صحبت می کنیم.
5_ اهدافت را با اشتیاق مشخص کن و قانون پذیرش را خوب اجرا کن.
استاد جان یادم میاد وقتی داشتید در مورد سایت صحبت می کردید خیلی وقت ها می گفتید الان بهترین سایت موفقیت دنیا را دارید ولی خودتون نمی دونستید و از زبون آدم هایی شنیدید که رفتن و مقایسه کردن..
چقدر عاشق این توحیدی بودن شما هستم که خودتون را خالق زندگیتون می دونید و خواسته هاتون را مشخص می کنید ولی دنبال پیگیری کردن سریع نتایج نیستید و نتایج هم خودشون اتفاق می افتند..
واقعا که وقتی ما مرحله پذیرش را درست انجام بدیم و بدون در نظر گرفتن ایده آل گرایی و دنبال نتایج سریع بودن فقط روی خودمون کار کنیم،
جهان هر روز ما را با نتایج بزرگتر از تصورمون غافلگیر می کنه..
شما و خانم شایسته مثال واضح این قانون برای من هستید..
پرادایس و اون همه زیبایی مثال واقعی این موضوع برای من هست..
و کامنت هایی که هزاران نفر هر روز روی سایت میزارند هم مثال دیگه این موضوع..
ازتون ممنونم به خاطر توحیدی که هر روز تو عمل بهمون نشون دادید و از خانم شایسته هم ممنونم که با عمل کردن به این قوانین همیشه اون ها را برامون چقدر باور پذیر تر کردن..
مرسی
سلام به استاد خوشتیپم ومریم خانم با اراده. استاد راستشو بخواین من زیاد هدف مشخص نمیکنم وفکر میکنم به خاطر باور عدم لیاقتم باشه اما درطول زندگیم هرکاری که اراده کردم و خواستم رو انجام دادم یک علت دیگش هم ترس بوده از شکست یا خرابکاری یا شماتت اطرافیان برای همون زیاد هدفگذاری نکردم……….آره استاد من واقعا به دعاتون نیاز دارم …….دوست دارم ترسو بزارم کنار اول خودمو بشناسم بعد روابطمو اوکی کنم وبعد هدفگذاری کنم…….من نمیتونم مثالی درمورد فرد موفقی بزنم چون رابطم با ادما خیلی کمرنگه ویه خجالتی ازبچگی نمیزاره رابطه نزدیک با ادما داشته باشم اومدم اینجا اعتراف کنم تاشاید راهی باز بشه به سمت موفقیت…….ناگفته نماند خیلی پیشرفت داشتم حداقل میدونم همه اتفاقها دست خودم بوده ارتباطم با خدا قویتر شده آرامشم خیلی بیشتر شده درونم آرامش عجیبی داره برعکس قبلا که درون پرتلاطمی داشتم من ازجایگاه امروزم راضیم چون میدونم همه چیز دست خودمه خیلی خوشحالم که اینجام وهمراه شماها هستم ………..خودمو خیلی بیشتر ازقبل دوست دارم وهمین که تا اینجای مسیر اومدم به خودم افتخار میکنم…….. استاد در دوران مدرسه منم آرزوی خریدن ساندویچو داشتم خخخخ ……..باور بنیادین همین عدم لیاقته استاد جان اومدم قول بدم هرجور هست این باور رو درست کنم وخودم رو بالیاقتترین فرد بدونم……..
سلام ب استاد عزیزم
استاد سوال اول اینه که من در رشته بازیگری دوست دارم موفق شوم و به درجات بالا برسم
تلاش هایی که کردم اینه که کلاس رفتم و تمرین کردم و باور سازی هم کردم و دارم تلاشمو بیشتر میکنم
حالا اومدم که ترمز های خودمو بشناسم و بگم
ترمز 1
این که در سن جوانی کسی نمیتواند ایت موفقیت ها را به دست بیاورد در باره این ترمز دارم الگوهایی پیدا میکنم که ببینم در سن جوانی هم بازیگران خوب هستند که از وقتی پیدا کردم میبینم که کم هم نیستند و و منطق من هرروز داره قوی تر میشه
ترمز 2 اینه که اگر من معروف شوم احتمالا ادم بدی میشوم
من برای این ترمز دارم منطق هایی پیدا میکنم که شهرت و ثروت بد نیست بلکه خوب هم هست چون من میتوانم با ثروتم کمک کنم به دیگران که باور کنند خودشان را و قدم در این راه بگذارند
ترمز اصلی من احساس لیاقته که من لیاقت همچین جایگاهیی را ندارم و من نباید برسم ومطمینم احساس لیاقت کمی دارم و شما به این باگ میگین عزت نفس پایین
این عزت نفسو من باید بالاببرم با تمرین های خوب ولی من مشگل و ترمز اصلیم اینه که اصلا کاری نمیکنم و میخام همینجوری برسم یعنی در پرداخت بها هم مشگل دارم.
من هم مثل قای خوشدل این مشگل گیرنده بودن را دارم که نمیتوانم چیزی بگیرم و فکر میکنم بده و زشته و کمبوده ولی با ابن که دوستانی دیدم که در لحظه ای خواسته اند برایشان فراهم شده و دقیقا باور برعکس من را داشتند و گفتند خب داده دیگه من هم استفاده میکنم و الان که دقت میکنم میبینم که پدرم هم این مشگل را داشت ودقیقا عزت نفس پایینی داشت که نمیتوانست درخواست کند
امیدوارم با منطقی کردن و برداشتن این تزمز ها بتوانم زندگی و حرفه خود را بسازم.
دوست عزیزم سلام
درباره ترمز دومت فک کنم بتونم کمکی کنم
من خودم یکی از الگوهام یانیه. یانیس کریسومالیس. یه اهنگ ساز یونانی که از شهرت و ثروت بالایی برخورداره و برای خودش صاحب سبکه.
عملا چیزایی که بهش میگن جاه و مقام و ثروت و شهرت رو داره.
حالا شما بیا مقدمه کتاب زندگی نامشو بخون. میلینی کع اصلا این ثروت چقدر اونو پخته و با ارامش تر کرده . چقدر قشنگ از پدر و مادرش تعریف میکنه. قشنگ میفهمی که این مسیر باعث رشدش شده و این ثروث اونو تبدیل به یه ادم جا افتاده ای کرده .
من با خوندن اون کتاب کلا دیدم نسبت به افراد معروف عوض شد . واقعا ادم بزرگیه . فک کنم اسم کتاب یانی : سرگذشت یک ادیسه بود.
من اینترنتی سفارش دادم اوردن در خونه . سایت گیسوم بود.
موفق باشی دوست من (◍•ᴗ•◍)
به نام الله یکتا
با عرض سلام و خدا قوت به استاد عزیزم، خانم شایسته مهربونم و تمام دوستان هم فرکانسی ام
یک سوال داشتم و ممنون میشم که اگر کسی میدونه جواب سوال من رو بده و و راهنمایی کنه.
سوالم این هست که: واقعا ما چطوری میتونیم بفهمیم که چه باورهای محدود کننده و ترمزهای ذهنی داریم؟ یا به قول استاد پاشنه آشیل ما چیه؟
چون هر باور محدود کننده و ترمزهای ذهنی رو اینجا میبینم پیش خودم میگم: خب منکه اینطوری فکر نمی کنم و این ترمزهای ذهنی رو ندارم در زندگیم و کارم (به عنوان مدیر فروش).
ولی حتما ته ذهنم، همون باورها یکی از باورهای محدود کننده من و همچنین ترمزهای ذهنی من باشه ولی خودم خبر ندارم و متوجه نمیشم و در کل به آنها آگاهی ندارم و مخفی هستن.
ممنون میشم از استاد گرامی، خانم شایسته عزیز و دوستان هم فرکانسی ام جواب سوال من رو بدن و راهنمایی کنن.
پیشاپیش متشکرم از لطف و محبت عزیزان دلم، در پناه الله یکتا همیشه سلامت، شاد و ثروتمند باشید.
به نام خدا
سلام علی جان ، امیدوارم حالت عالی باشه ؛ یه تمرینی که میتونه برای کشف ترمزهات بهت کمک کنه اینه که وقتی خواسته ها یا آرزوهات رو تو ذهنت تجسم میکنی ، همون موقع چی میاد تو ذهنت و میگه تو به این دلیل نمیتونی ؟؟
چون ما وقتی خواسته هامون رو تجسم میکنیم ممکنه چند ثانیه خوب بریم جلو و صحنه های قشنگ از اون خواسته رو داریم تجسم میکنیم ، بعد یهو یچیزی یه نجوایی تو ذهنمون میاد میگه نه بابا تو لایقش نیستی ، نه بابا اینقدر هم رسیدن بهش راحت نیست ، نه بابا از سن تو گذشته و ….
اون نجوایی که وسط تجسم کردن خواسته هات میاد ، دقیقا همون ترمزهایی هستن که داری و باید روشون کار کنی ؛
امیدوارم مفید باشه برات دوست من ، یاحق
با عرض سلام و خدا قوت خدمت مجتبی عزیزم
خیلی خیلی ممنونم که وقت گذاشتید و زحمت کشیدید به سوال بنده جواب دادید و همچنین بسیار متشکرم بابت توضیحات و راهنماییتون.
امیدوارم باز هم از نظرات و تجربیات دوست گرامی ام بتونم استفاده کرده و نیز در اسرع وقت دوره کشف قوانین زندگی استاد بزرگوارم رو بخرم.
باور دارم که من خالق شرایط تمام جنبه های زندگی ام و کارم هستم، چون من جانشین خداوند رب العالمین در زمین هستم.
باز هم سپاسگزارم مجتبی جان، در پناه الله یکتا همیشه سلامت، شاد و ثروتمند باشید.
سلام دوست عزیز
به نظر من تا قوانین رو نشناسی ، ترمزهاتو هم نمیتونی پیدا کنی.
تا وقتی گام اول رو در مسیر خواسته هات برنداری و ماشین آرزوها و رویاهات حرکت نکنه , ترمز خودشو نشون نمیده
گام اول شناخت مسیریه که قراره توش حرکت کنی(شناخت و تعیین اهدافت)
گام دوم ابزار و ماشینیه که قراره به کمک اون تو این مسیر حرکت کنی (قوانین و هدایت و الهامات خداوند)
گام سوم اعتماد به مالک و خالقت که هم راهو ساخته و هم مرکب رسیدن به مقصدتو
تا زمانی که درگیر ذهن استدلالی و نجواهای اون هستیم قطعا به بیراهه میریم
دستگاه قلبتو روشن کن تا هدایت های الهی رو دریافت کنی(پارازیت های ذهن نمیزارن صدای بیسیم خدارو بشنوی)
تو همین مسیر و در کنار همین دوستان بمون
این مکان مقدس اینقدر چراغ داره که راهو ببینی
با آرزوی موفقیت علی جان
با عرض سلام و خدا قوت خدمت سید حبیب عزیزم
خیلی خیلی ممنونم که وقت گذاشتید و زحمت کشیدید به سوال بنده جواب دادید و همچنین بسیار متشکرم بابت توضیحات و راهنماییتون.
امیدوارم باز هم از نظرات و تجربیات دوست گرامی ام بتونم استفاده کرده و نیز در اسرع وقت دوره کشف قوانین زندگی استاد بزرگوارم رو بخرم.
باور دارم که من خالق شرایط تمام جنبه های زندگی ام و کارم هستم، چون من جانشین خداوند رب العالمین در زمین هستم.
باز هم سپاسگزارم سید جان، در پناه الله یکتا همیشه سلامت، شاد و ثروتمند باشید.
سلام استاد جان
با خودم تصمیم گرفته بودم تا یک فایل رو بیش از سه بار گوش نکنم ، نظری یا کامنت نذارم
اینبار سر تعهدم به خودم وایستادم و هرچند مشغول کارم بود اما فایل رو بصورت صوتی گوش کردم
خیلی جالب بود
به قول یکی از اساتید دوران تحصیلم، که میگفت همیشه پاسخ در خود سوال هست اگر سئوال رو چند بار زخونی یا گوش بدی
و من بارها امتحان کردم و از سوال به پاسخ رسیدم.
استاد جان
در پاسخ سوال اول: خوب که فکر کردم دلیل نرسیدن به خواسته و اهدافم این بود که من اصلا بلد نبودم چجوری بخوام
به من یاد داده بودند که اهدافتون باید smart شده
(هوشمندانه) باشه
اما بعدها از شما آموختم اصلا هوشمندانه کردن اهداف نشان از بی خردی انسانه
اهداف باید عاشقانه باشند
متعهدانه باشند
آگاهانه باشند و در راستای خواست پروردگاری که همیشه برای من بهتر از خودم خواسته
فهمیدم آنچه که من میخوام رو خدا قبلا برام فرستاده و دقیقا پشت در زندگیمه اما من درو بروش بستم
فهمیدم تنها راه رسیدن رها کردنه
« باید پارو نزد وا داد.
باید دل رو به دریا (خدا) داد.
خودش میبردت هرجا دلش خواست
به هر جا که رسید ساحل همونجاست»
همه تلاش های من مذبوحانه بود و شنا بر خلاف جریان رودخانه زندگی
کافیه خودتو بسپاری به مسیر رود و بزاری اون تورو تا دریا ببره
از زمانی که تسلیم شدم به آرامش رسیدم
و از وقتی آروم شدم صدای قلبم و الهامات خداوند رو بهتر میشنوم
میدونم هنوز خیلی راه دارم تا به شرایط دلخواهم برسم اما الان خیلی بیشتر یقین دارم که میرسم
هرچند راه بی انتهاست مثل خود خداوند
مهم اینه که واینستی و بری و خسته و ناامید نشی
یاد این داستان از اشعار جامی افتادم »»»
خارکش پیری با دلق درشت
پشته خار همی برد به پشت
لنگ لگان قدمی برمی داشت
هر قدم دانه شکری می کاشت
کای فرازنده این چرخ بلند
وی نوازنده دلهای نژند
کنم از جیب نظر تا دامن
چه عزیزی که نکردی با من
در دولت به رخم بگشادی
تاج عزت به سرم بنهادی
حد من نیست ثنایت گفتن
گوهر شکر عطایت سفتن
نوجوانی به جوانی مغرور
رخش پندار همی راند ز دور
آمد آن شکرگزاریش به گوش
گفت کای پیر خرف گشته خموش
خار بر پشت زنی زینسان گام
دولتت چیست عزیزیت کدام
عمر در خارکشی باخته ای
عزت از خواری نشناخته ای
پیر گفتا که چه عزت زین به
که نیم بر در تو بالین نه
کای فلان چاشت بده یا شامم
نان و آبی که خورم و آشامم
شکر گویم که مرا خوار نساخت
به خسی چون تو گرفتار نساخت
به ره حرص شتابنده نکرد
به در شاه و گدا بنده نکرد
داد با این همه افتادگیم
عز آزادی و آزادگیم»»»
در پاسخ سوال دوم من همیشه افراد موفق رو دیدم که بقول شما استاد عزیزم
یک خصلت و خصوصیت مشترک داشتند
« علی بیغم » بودند و همیشه عاشق این مصرع از شعر حافظ بودم»»»
دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوش
وز شما پنهان نشاید کرد سِرِّ مِی فروش
گفت آسان گیر بر خود کارها کز رویِ طبع
سخت میگردد جهان بر مردمانِ سختکوش
تا نگردی آشْنا زین پرده رَمزی نشنوی
گوشِ نامحرم نباشد جایِ پیغامِ سروش »»
من دیدم که اونایی زودتر رسیدند
کمتر تلاش کردند و بیشتر توکل و اعتماد به خدا
««« فَسَتَذْکُرُونَ ما أَقُولُ لَکُمْ وَ أُفَوِّضُ أَمْری إِلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ [1]
و افوض امری الی اللَّه- من کارهای خود را باو واگذار مینمایم تا مرا از هر بدی مصون بدارد- ان اللَّه بصیر بالعباد- بحال بندگان بینا و آگاه است»»»
وقتی همه چیزو به او واگذار کردی و
وقتی تصمیم گیرنده برای ما خداست و
وقتی که خدا بهتر از ما به حال ما آگاهه
دیگه باید نگران چی بود؟
وقتی که تمام بدیهاتو به خوبی تبدیل میکنه
وقتی که بیشتر از تو برای تو میخواد
وقتی از تو بیشتر عاشق توعه
وقتی بیشتر از خودت هوای تو و داره
اما همه این امتیازات اجازه تورو میخواد چون تو مختار و صاحب اختیاری و خداوند برای تو هیچ کاری انجام نمیده مگر اینکه تو بخوای که انجام بده
«العبدو یدبر و الله یقدر»
واین نشان عظمت انسانه و نشان قدرت خالقی که در عین اقتدار با اجازت بنده کاری رو براش انجام میده.
ببین چه خدایی داریم چه عشقیه این خدا
چه ارباب بینظیری داریم
با همه وجودت قبول کن که بینظیر و خاص و یکتاست و با همه وجود بهش اعتماد کن
و اگر ما به اندازه دانه خردلی بهش ایمان و اعتماد داشتیم
همه چیز حل بود
همه چیز در نهایت زیبایی و در اوج کیفیت و بهترین حالت ممکن برامون رقم میخورد و
ای کاش
اینارو درک کنیم
و در پاسخ به سوال سوم»»»
همه وجود ما میشه ترمز وقتی که فقط روی خودمون و توانایی های نداشته مون حساب باز میکنم
روی غیر خدا ( شرک)
وقتی ذهن میشه حاکم زندگی و همه چیزو تحلیل میکنه
وقتی دستگاه دریافت الهامات و راهنمایی خداوند رو خاموش کردی(قلب)
وقتی دیگران برای تو تصمیم میگیرند
ذهن هیچ درکی از عشق نداره و با توهماتمون تصمیم میگیریم
و چه جهنمی برای خودمون میسازیم.
استادجان
وقتی تسلیم شدم و مثل موسی گفتم: خدایا
فَسَقَىٰ لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّىٰ إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ
بارخدایا، من به هر آنچه بر من فرو فرستی محتاجم.
ورق برگشت و خدا بسیار توبه پذیر و بخشنده و مهربانه
و هدایت شدم به سایت معنوی شما
و آشنا شدم با دوستانی که انگار از بهشت اومدن
کلامتون انگار وحی بود و رسول بی ادعای خدا بودید
همسر شایسته شما ، هارونی بود برای موسی و چقدر زیبا چراغ هدایت ما شدید
خدایا چگونه سپاسگزار این نازنینان باشم؟
که به حق تونسته باشم زحماتشونو جبران کنم؟(قطعا که نمیتونم )
اما همیشه دعاگوی شما هستم و برای شما و بانو همیشه از خداوند بهترین ها در دنیا و آخرتو میخوام.
از خانواده معنوی و دوست داشتنی عباس منش هم سپاسگزارم که با کامنت های الهی و هدایت دارشون مسیر هدایت رو هموار میکنند
خدایا هزاران مرتبه شکررررررررر
سلام ودرود بر سید حبیب حافظان عزیز
آفرین و مرحبا به این قلم
سراسر لذت بردم از خوندن این کامنت زیبا وشما دوست عزیز را بابت داشتن این قلم شیوا و دلنشین تحسین وتصدیق میکنم
از بزرگترین دلایل نرسیدن یا دیر رسیدن به اهداف همانطور که فرمودید عدم تسلیم هست واینکه ما میخواهیم بااین ذهن محدود مشکلاتی که خود این ذهن درست کرده را تصحیح کنیم،شاید با زبان بگیم تسلیم هستیم ولی باز در درون میخواهیم با ذهن خودمون اون مسائل را حل کنیم وبدینوسیله راه را بر روی الهامات وشهودات که از طرف یگانه وجود هستی بر ما میاد ،میبندیم…..
شاد و پیروز باشید.
درود بر شما دوست عزیز و بزرگوارم
سپاسگزارم برای وقتی که گذاشتید و ممنونم بابت بذل توجهتون
به لطف حضور دوستان گلی چون شما که مشوق همراهان خود هستند
به قلمم توفیق نگاشتن دادند
از حضرت دوست برای وجودتون سپاسگزارم
امیدوارم توفیق همراهی تان را داشته باشم
سلام به جناب حافظان
کامنت شما خیلی زیبا و عالی و دقیق نوشته شده بود
مخصوصا اون شعر زیبایی که نوشتین
و درک زیبایی که از قانون داشتین
منو وادار کرد در پاسخ به شما ازتون تشکر کنم
و از خداوند تشکر کنم برای داشتن دوستان خوبی مثل شما
امیدوارم هر روز بهتر از روز قبل باشه براتون همکلاسی خوبم
بدرود
سلام و سپاس دوست عزیز
همراه دوست داشتنی و همکلاسی موفق
سپاسگزارم بابت وقتی که برای خوندن کامنتم گذاشتید و خوشحالم که لذت بردید
امیدوارم بزودی نتایج شگفت آورتونو همینجا بخونم و چراغ راه من باشید
در پناه حضرت عشق و اربابمون همواره شاد و تندرست
سرشار از عشق و آگاهی باشید.
سلاااااااااااااااامممممم بر حبیب خدا
یعنی من عااااااااااااااااااشششقتم با این متن زیبات سیدجان…
یقین دارم این متن سراسر از قلب پاکت بر قلم مبارکت جاری شده..
فوقالعاده بود و سراسر پر بود از خدا..
خدایا شکرت برای این رزق و روزی عالی از آگاهی که در این لحظه مقدس نسیبم کردی..
و ممنونم از شما عزیزم که به حرف قلبت گوش کردی و کلام قلبت رو از منبع لایزال الهی نوشتی..
ممنووووووووووونم حبیب جان..
سلام بر وجیهه بانوی من
میخوام همه همراهانم در این مسیر بدونندکه
بهترین و بزرگترین نعمت در دنیا و آخرت داشتن یک همراه و هم دل و هم مسلک و هم زبون مثل شماست که فقط به همسر بودن اکتفا نکرده
من برای تمام عزیزانی که در این سایت الهی به دنبال راه رهایی از تنهایی و یا پیدا کردن مشعلی از عشق هستند ،
آرزو میکنم که گوهر کمیابی چون شما نصیبشون بشه
که البته باید مثل من از خداوند چنین خواسته ای رو طلب کنند و به خدای عشق ، اعتماد کنند.
الهی هزاران مرتبه شکررررررررر برای وجود نازنینت