https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/06/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-06-11 07:37:322023-07-07 09:16:06چرا با وجود تلاش فراوان، به خواستههایم نرسیده ام؟ | قسمت 1
1158نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
آیا تا به حال هدفی داشتی مه تلاش کنی بهش برسی ولی نرسیدی
خداروشکر تو این زمینه من تو حوضه مورد علاقم خیلی خوب داشتم پیش میرفتم ولی به خاطر ی سری باور اشتباه از مسیر خارج شدم و به مدت چند سال در گمراهی بودم و از این شاخه به اون شاخه میشدم وبالاخره به لطف خدا و استاد عزیزم از موقعی که هدایت شدم به این سایت الهی دوباره وارد مسیر و حوضه مورد علاقم شدم و خداروشکر دارم ادامه میدم
سوال 2
ایا کسانی هستند که کمتر از تو تلاش کردند یا به اندازه تو تلاش کردند ولی ساده تر و سریع تر به اهدافشون رسیدن
بله من رفیقم که با هم تو همین مسیر بودیم و چند سالی با هم بودیم و خوب داشتیم رشد میکردیم ولی رفیقم رشد بیشتری کرد با اینکه نسبت به من تقلای کمتری داشت و حتی کمتر هم کار میکرد ولی موفقیت های بیشتری به دست آورده که البته ناگفته نماند که براش خوشهالم
سوال سه
چه باور هایی هست که در ذهنت میتونی شناسایی کنی که جلوی موفقیت های تورو گرفته
1.پاشن آشیل بزرگ زندگیم احساس عدم لیاقت و عزت نفس پایین
2. باور نمیکنم که منم میتونم مثلا فلان چیزو داشته باشم
3.خود باوریم ظعیفه
4.نسبت به سنم ترس دارم و همش هی به این فک میکنم سنم بره بالا دیگ نمیتونم تو این حوضه فعالیت کنم
5. فک میکنم کسی که منو نمیشناسه چجوری میتونم بدون اینکه کسی تو این حوضه کاری منو نمیشناسه پیشرفت کنم
6.خیلی هدفو برای خودم بزرگش میکنم بتش میکنم برای خودم
در مورد روابط
1.پاشن آشیل بزرگ زندگیم من باز هم عدم احساس لیاقت اینکه من نمیتونم مث بقیه رابطه عاطفی خوبی داشته باشم یا من لیاقتشو ندارم
2.چجوری مثلا از پس هزینه های رابطمون بر بیام
3.منو محدود میکنه و نمیزاره سمت هدفام برم
خدا روشکر از. موقعی که اومدم تو سایت خیلی بهتر شدمه از نظر احساس لیاقت و چندتا باور دیگه اینا به لطف الله و استاد عزیزم دارم بهتر میشم
باور های بحث مالی هنوز نتونستم باور های که باعث شدن اونجوری که باید از نظر مالی پیشرفت کنم رو پیدا کنم ولی دارم تلاش میکنم انشالله خدا کمکم کنه باور های محدود کننده که نمیزاره ثروت به صورت طبیعی. و روان وارد زندگیم بشرو پیدا کنم و جایگزین کنم
من اولین بار شما رو داخل سمینار های خانه معلم دیدم و با مریم بانو داخل دفتر تجریش هم کلام شدم
هنوز صمیمیت رفتارشون و اون حس گرمی جنوبی بودن که به من منتقل کردند رو به یاد دارم
ولی افسوس که من از مدار شما خارج شدم و روزگار بسیار بسیار بسیار سخت گذشت
داستان زندگی من بماند برای نوشتن در فایل های بعد.
من حدود 5 ماه هست که وارد حوزه مشاور املاک شدم. به ملک از سالها علاقه مند بودم ولی بخاطر باورهای ذهنیم که املاک محیط خوبی نیست و این شغل منظر اجتماعی خوبی نداره من وارد املاک نشدم ولی در نهایت 5 ماه قبل به طور جدی کارم رو در معتبر ترین املاک کشور استارت کردم.
وقتی فایل
من روزی حداقل 12 ساعت حضورا کار می کنم
و جزو تیم فروش ملک هستم
اما دریغ از حتی یک فروش از هر لحاظ توانمند هستم ارتباطی و از هر لحاظ.
اما موفق به نو شتن قرار داد نشدم.
حدود 3 ماه شبها خونه نمی رفتم و مدام در خانه اطرافیان می خوابیدم اما دچار عدم تمرکز شدم و کمخوابی و کسلی در محیط کار بعد دوباره روال خودم رو تغییر دادم و الان یکماه هست که می روم خونه خودمون و با پدرم از نزدیک کرج تا میدان ونک فقط و فقط صدای ملکوتی شما رو با جان و دل گوش می دهیم.
من هدفم مشاور اول شدن در املاک خودمون هست اما دریغ از حتی یک قرارداد و دلم می خواهد تا آخر امسال بتوانم یک kmc بخرم.
این ماه یک مشاور یک میلیارد و نهصد واریزی کمیسیون برای املاک ما داشت و 900 میلیون دریافت می کنه در حالی که 6 روز مونده به آخر ماه و من هنوز هیچ کمیسیونی دریافت نکردم.
اما این مدت که ویس ها رو با پدرم گوش می دهیم کلا تو جهت موفقیت هستم و بابا رانندگیشون خیلی آروم تر و بی حاشیه تر شده.
چیزی که سالها نتونسته بودم درستش کنم و در ضمیر ناخودآگاهشون بود.
من بامداد 5 شنبه امروز حدودا 4 صب از خدا خواستم من و با باور هام مواجه کنه و ازش خواستم به من بگه کدوم باورم رو باید تغییر بدهم.
و اتفاق عجیبی که افتاد من ساعتی که بازدید یک ملک رو دادم و مشتری گفت من دلار بابتش پرداخت می کنم مالک در بنگاه دیگه ای امضا کرد و زیر قیمت مشتری من فروخت.
یعنی دقیقا برعکس اصل همزمانی.
و من امشب اومدم تو خونه نوشتم من در زمان مناسب به مشتری مناسب سرویس شایسته می دهم که نتیجه قرارداد آسان و عالی می شود.
اما این رو هم بگویم مدارم بالا رفته و همه چیز خیلی تغییر کرده.
به جای مشتری بی پول مشتری با سوناتا میاد
سرویس ها و زنگ خورهام زیاد شده
و به نتایج خیلی نزدیک هستم
می خوام باور های ورودی پولم رو پاکسازی کنم
من باورهام در مورد پول خیلی خرابه ظاهرا.
از خدا می خوام کمکم کنه تا بتونم تمام باورهای اشتباهم رو پاکسازی کنم.
و باورهای ثروت ساز بسازم.
خیلی حرف ها دارم کم کم کامنت می فرستم از تجربیاتم رو در مسیری که با شما همسفر هستم و معجزاتی که پیش می آید را اینجا بازگو خواهم کرد.
روز تولد پیامبر است. برات آرزو می کنم امسال kmcتو بخری.
یک تجربه بگم کمکت میکنه: من تازه برگشته بودم ایران.میخواستم یک قرار دادم اوکی بشه نمیشد.خیلی صبر کردم. روحیم رو نباختم. فقط صبر کردم و تماسهای لازم رو با حال خوب و آرامش گرفتم. چند ماه غیر طبیعی طول کشید اما شد.
بعدا فهمیدممن از معدود کسانی بودم که بدون معرفی اون قرار داد برام اوکی شد.خدا برام اوکی کرد. برای تو هم می کنه. با حال خوب و صبر ادامه بده. حتما میشه. قدر بابارو بدون
سلام و صد سلام به همسفران عزیزم در این سایت الهی که
می دانم نه استادان عزیزم
و نه همسفران عزیزم در این دنیا لنگه ندارند
الهی شکر برای وجود تک تک تون
……..
من جواب این سوال را می خواهم بدهم
و اون این هست که
اولا من خدای خودم را باید بهتر بشناسم و همه ی موفقیت ها و دلایل موفقیت ها و همه و همه اعتبارش را به خود خداوند قادر متعالم بدهم
دوما اینکه من هنوز به صحبت های استاد . به کشف قوانین زندگی . به استمرار در کار کردن روی خودم ایمان قطعی و واقعی و صد در صد را ندارم حالا چرا ندارم ؟؟؟
چون هنوز در شک و تردید هستم که آیا این قانون هست ؟؟!؟
آیا جواب می دهد
آیا من این همه بیایم و روی خودم کار کنم جواب ندهد چی ؟؟؟!
آخه بنده ی خدا .. این همه جواب گرفتی … دیگه شک کردن اینجا چه معنایی دارد
من خودم خیلی از قانون و از صحبت های استاد عباس منش عزیزم در مورد قانون نتیجه گرفتم خدا را صد هزار مرتبه شکر
چه آشغال هایی که در زیر مبل با دست خودم کرده بودم و ریخته بودم و کم کم خداوند بهم گفت درشون بیار ...
تا کی می خواهی همه را زیر مبل کنی؟؟؟؟
تا کی می خواهی مخفی بازی کنی ؟؟؟؟
و خداوند همیشه پاسخ می دهد
پاسخ درخواست کننده را
الهی شکر
الهی شکر
الهی شکر
……
من هدف اصلیم «««« زندگی کردن در ویلای شخصی خودم با عشق و با لذت و آرامش و سلامتی است »»»
خیلی هم تلاش کردم برایش ولی نتیجه هنوز نگرفتم
البته که هدف های دیگر هم بوده
که اونها را خود خود خود خدا با عظمتی که دارد برایم خلق شون کرده است خدا را بی نهایت سپاسگزارم
ولی این خواسته را من خیلی وقته دارم
و دوباره اومدم از خداوند هدایت خواستم
و دوباره روش کار کردم
خدا را صد هزار مرتبه شکر
من اومدم دونه به دونه ترمزهایی که استاد جان می گویند را سعی کردم روزی یک دونه روشون کار کنم
اول از فایل های توحیدی شروع کردم
و دیدم ایمانم خیلی سست است
اومدم روی ایمانم به شدت کار کردم
هر چی که وارد زندگیم شد . حتی کامنت ها . خواندن کامنت ها وووو همه را از خداوند دونستم
بعد روی ترمز ها یکی به یکی دارم کار می کنم
بهشون فکر می کنم
تامل می کنم
و خدا را صد هزار مرتبه شکر اوضاعم بهتر شده و می تواند بهتر هم بشود اگر روند را ادامه بدهم
و سرد نشوم
خدایا خودت کمک کن
الهی به امید تو
……
در مورد الگوهایی که استاد جان گفتند من خیلی الگو پیدا کردم و بهشون نزدیک شدم
و در حد خودم یعنی جوری که در فضولی نباشد ازشون پرسیدم
و در نود و نه درصد گفتند از وام . قسط . چک . نسیه
و به خودم گفتم :: مبارک تون باشه ولی این راه از من نیست . مال من نیست
و رهاشون کردم
فقط در حد اینکه به ذهنم بگم این افراد تونسته اند پس من هم می تونم
همین و دیگه روی خودم دارم کار می کنم
خدایا خودت کمک کن به بهترین شکل ممکن به این خواسته ی اصلیم برسم و هر روزم بهتر از یک ثانیه قبلم شود
خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم
……
حالا من باید بیام الگوهایی را پیدا کنم . برای خودم تکرارشون کنم که
کسانی که در زمان خیلی کم با تلاش خیلی کم به بهترین شکل ممکن به این خواسته من رسیده اند دریافتش کرده اند و هر لحظه از زندگی شون به بهترین شکل داره سپری میشه ……….
خدایا خودت بهم نشون بده تا باورم شود که همین جوری که برای اینها شده برای من هم میشود براحتی
در مورد این فایل تجربه هام رو نگاه کردم دیدم من در مورد هدفهائی که خیلی پیگیر بودم بهشون رسیدم ولی در بعضی از موارد اونها رو از دست دادم. مثلا ماشین و طلا و ملک داشتم که در اثر یک سرمایه گذاری غلط همگی از دست رفت و تقریبا به صفر رسیدم. تنها یک خونه برام مونده و دارم تلاش می کنم کارم رو شروع کنم و گسترش بدم. که اصلا دلیل ورود من به این سایت نتیجه دعای من به درگاه الهی و استمداد از او بود.
به خاطر یک سری مسائل عاطفی 5 سال گذشته عمرم را به آتش کشیدم. ولی باز هم به خودم میگم شروع کن. الان بهتره از 5 سال دیگه است که شاید کلی جیز دیگه از دست داده باشی. ولی هنوز اون شعله کاملا فوران نکرده ولی در طی این یک هفته که جدی وارد سایت و دوره 12 قدم شدم کم کم اون شعله شمع داره روشن و روشنتر میشه. من در طی روزها و روزها برای 5 سال حتی در زمان خواب خواب راحت نداشتم . پر بودم از اضطراب و ترس از دست دادن و تنهائی. ولی این چند روزه حواسم ببشتر جمع شده و سریع سعی می کنم خودم رو درگیر مطالب سایت کنم که زمانی برای افکار مزاحم و منفی نباشه ولی البته هنوز تمام نشده. دیروز کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم رو از سایت تهیه کردم و طی دو سه ساعت تمامش کردم. انگار خودم رو در آبشار مطالب که می گذارم بیشتر انگیزه و جرات حرکت پیدا می کنم.
چند ساله هدف من یک هدف نامناسبی بود که میدونم به خاطر عدم احساس لیاقت در پی اون بودم. برای همین تقریبا هدف مناسب با زندگی خودم نداشتم . نمیتونم بگم الان کاملا حذف شده ولی دارم روی خودم کار می کنم که فعلا هدفم رو بگذارم روی درآمد مالی که از صفر خارج بشم.
امیدوارم ایمانم قوی بشه و خدا کمکم کنه که از این مسیر جا نزنم.
با شنیدن این فایل و آموزه های استاد به این نتیجه رسیدم که من درگیر ترمزهای روانی در مورد رابطه عاطفی هستم. من مجردم و با اینکه با تمام وجود رابطه عاطفی رو دوست دارم ولی باورهای محدودکننده ای دارم مثلا اینکه هیچ رابطه خوبی ماندگار نیست یا هر عشقی آخرش به جدایی و نفرت ختم میشه و هرچقدر ما به هم نزدیکتر بشیم و همدیگر رو بیشتر دوست داشته باشیم ، به همون اندازه به شکست عاطفی نزدیک تر میشیم، به همون اندازه شکننده تر میشم، به همون اندازه اگر طرف رو از دست بدم، نابود تر میشم. آگاهانه میخوام رابطه داشته باشم، اما ناخودآگاهم میگه ببین اگر این رابطه کمی غلیظ تر و عمیق تر بشه بعدا که جدا بشی ضربه ها عمیق تر میشه و وحشتناک تر ، پس نذار این رابطه عمیق بشه. در عین خواستن، فاصله گرفتن و مقاومت کردن. این سیکل تکرارشونده خیلی من رو آزار میده. به محض اینکه کسی میخواد به من نزدیک بشه، به شکل نا خودآگاه محرک های روانی من جوری عمل میکنن که دافعه بوجود میارن و من دچار کشمکش روانی میشم و اتفاقا انقدر اوضاع برام سخت و پیچیده میشه که شاید اگر همون جدایی و شکست برام اتفاق بیافته ، انقدر آزاردهنده نباشه.
نه از تنهایی لذت میرم و نه در رابطه بودن حالم رو خوب میکنه. به نظرم که مهم ترین دلیلش میتونه عدم احساس لیاقت باشه. با وجود اینکه همیشه تعریف و تحسین زیادی از دوست و آشنا دریافت میکنم از ظاهرم و ویژگیهای اخلاقی و باطنی ام، ولی احساس رضایتمندی ندارم و حالم خوب نیست به طور مداوم و این احساس و حال بد باعث شده در تمام زمینه ها عملکردم به شدت افت کنه .
خیلی حساسم روی رفتار و نحوه برخورد آدمها نسبت به خودم. آدمها خیلی برام مهم هستن و رفتارهاشون رو میبرم زیر ذره بین و تایید طلب و تحسین طلب هستم و حال روحی ام به شدت به بیرون از خودم و کامنتهایی که دریافت میکنم و نحوه برخورد آدمها بستگی داره. بهتر بگم با خودم در صلح نیستم. مثلا وقتی میرم کلاس زبان، با وجود اینکه همیشه عملکرد خوبی دارم و دوستانم همیشه این موضوع رو بهم میگن ولی خودم احساس رضایت ندارم و چند بار ازشون میپرسم که این جلسه خوب بودم؟ اونا هم میگن آره تو همیشه خوبی ولی من نیازمند تعریف بیشتری هستم تا از خودم راضی بشم. مدام خودم را با دگیران مقایسه میکنم. حس میکنم در تله بی ارزشی گیر افتادم و میدونم تا زمانی که این مشکلات حل نشه، اتفاق مثبتی در همه زمینه ها خصوصا روابط برام اتفاق نمیافته.
از خوندن کامنتهای شما دوستان خیلی استفاده میکنم، میخوام ازتون خواهش کنم که اگر فایلی مرتبط با مشکلات من در سایت میشناسید به من معرفی کنید یا اگر خوتون هم شرایط مشابه من رو تجربه کردید خوشحال میشم نظرات و راهنمایی هاتون رو بشنوم.
دقیقا دنبال تایید اطرافیان بودم و حالم به واکنش بقیه بستگی داشت انگار روحم تشنه ی تایید دیگران بود ک مدت کوتاهی حالم خوب شه
با اینکه من همیشه بی نظیر بودم و مثل خودت کارهامو عالی تر از همه انجام میدادم
هر کاری میکردم که بقیه ازم تعریف کنن، من دیگه آروم قرار نداشتم و تو جهنم بودم
یه جورایی هم به احساس لیاقت بر میگرده هم کمال گرایی
اینارو سرچ کنی فایلای مربوط میاد، اما فک میکنم فایل های توحیدی به من کمک کرد
که استاد میگه همه چی از خداس و مردم هیچ نقش و تاثیری تو زندگی ما ندارن مگه اینکه ما بهشون قدرت بدیم با توجه کردن به رفتار و حرفاشون
وگرنه غیر ازخدا هیچ کس نمیتونه کاری کنه که به ضرر یا نفع ما باشه،من الان خیلی وقته فقط به خودم اهمیت میدم و میگم چه بقیه بگن من خوبم یا بدم اصلا برام مهم نیس فقط باید رو خودم کار کنم و در هر صورت من لایق بهترین هام چون خدا گفته همین که تو روی زمین اومدی لایق تمام نعمت های من هستی نه که در فلان شرایط لایقی نه، در هررر صورت بهترین ها مال ماست
تند تند نوشتم امیدوارم کمک کنه بهت به نظرم فایلای توحیدی رو بارها ببین و مردم رو تو زندگیت کمرنگ و کمرنگ تر کن و با افتخااار برای خودت زندگی کن و ببین جهان چه کمکی میکنه بهت وقتی شرک رو کنارمیزاری و میفهمی ارزش خودت از همه بیشتره و تنها خدا میتونه تاثیر بزاره و پشتت باشه و اگه درست قدم برداریم مارو به عرش ببره هم دنیامون عالی شه هم آخرت
کامنتتو که میخونم یاد خودم میفتم در سالهای نه چندان دور،والبته نمیتونم بگم که خیلی عالیم ولی خییلی بهتر از قبلم
بهت توصیه میکنم دوره عزت نفس استاد رو تهیه کن ، یا اگه داری دوباره گوش کن چون خیلی تو زمینه ی خودباوری کمکت میکنه و وقتی چندین و چند بار گوششون کنی و برگردی عقب میبینی که اصلا اون ادم سابق نیستی و هر بار که دوره رو گوش میکنی بازم برات جدیده
والبته که منم تو این زمینه هنوز خیلی جا دارم که بهتر بشم ولی این دوره خیلی کمکم کرده
با سلام وعرض ادب خدمت استاد عزیز و خانم شایسته عزیز،
سپاسگزارم با بت اطلاعات زیبا و آگاهی های ارزشمندتان
استاد عزیز من 4 ماهه با سایت شما آشنا شدم اما مدت خیلی زیادی هست با اساتید محترمی چون استاد عرشیانفرو سهیل سنگرزاده و پیجهای خارجی روی باور خودم کار کردم و از شغل کارمندی که دوستش نداشتم اومدم بیرون و دست به چندین شغل آزاد زدم اما فقط تجربه کسب کردم و از نظر مالی پیشرفتی نداشتم،تمام ترمز هایی کهشما فرمودید را در خودم توی این چند سال از بین بردم و هیچکدوم ندارم خدا رو شکر اما واقعا نمیدونم ایراد کارم کجاست که پیشرفت نمیکنم چه در زندگی و مسائل عاطفی و چه در مسائل مالی،خیلی دلم میخواد دوره هاتونو بخرم اما فعلا شرایطشو ندارم اما جزاولین نیازها گذاشتمش ن که خریدشون کنم و مطمینم موفق میشم مطمینم پیروزی در من رخ داده که با سایت شما آشنا شدم و مطمینم ی روز میام و از موفقیتهای روز به روز و معجزه وارم میگم براتون،
ممنونم از تک تک ثانیه های ارزشمندی که با صحبت هاتون به ما هدیه میدید،شاکر وجود ارزشمندتان هستم
سلام عرض میکنم خدمت استاد عباس منش عزیزم و استاد خانم شایسته بزرگوار
و سلام عرض میکنم خدمت همراهان گرامی
خیلی خوشحالم که خداوند منو به این بهشت هدایت کرد و باعث شد که الباقی روزهای زندگیم رو در بهشت سپری کنم و بابت این موضو از استاد عباس منش سپاسگزارم و خداوند را شاکرم که این فرصت طلایی رو نصیب من کرد
خانم سمیه فدایی بزرگوار من به شما تبریک میگم که شما هم این فرصت رو پیدا کردید که در این بهشت زیبا همراه ما باشید و این خودش یک امتیاز خیلی بزرگ محسوب میشه برا همه دوستان
من خیلی سوادم کمتر از اون هست که بخوام مورد خاصی بگم ولی چند مورد که از همین بهشت یاد گرفتم جهت کمک و راهنمایی شما خدمتتون عرض میکنم شاید بتونه مفید باشه
یادمه تو یکی از فایلها استاد فرمودند شما هر باور مخربی رو که کشف کنید و اصلاحش کنید همون لحظه نتیجه اون رو در زندگی مشاهده میکنید
دو باره در یکی از فایلها یکی از دوستان کامنت خیلی زیبایی نوشته بودند به این مضمون که
ما ابتدا باید باور کنیم که هیچ عامل بیرونی در موفقیت یا عدم موفقیت ما هیچ نقشی ندارد و همه چیز به باورهای ما ربط دارد یعنی ما اول باید باور کنیم که باورهای ما کل زندگی ما را رقم میزنن بعد بریم باورهامون رو درست کنیم
شما در کامنتتون فرمودید که من تمام باورهای مخرب خودم رو شناختم و اصلاح کردم و نتیجه مالی نگرفتم
ولی ظاهرا شما هنوز باورهای مخربی در مورد پول دارید یا ترمزهای ذهنی هنوز در ذهن شما هست که مانع نتیجه گرفتن شما میشه
ولی بابت این موضوع اصلا نگران نباشید و بابت عدم خرید دوره هم احساس بدی نداشته باشید خود استاد فرمودند داخل همین فایلهای رایگان به اندازه کافی اطلاعات و راهکار هست که شما باهاش میتونید تو زندگیتون انقلابهای عظیمی ایجاد کنید
من به شما پیشنهاد میکنم اصلا عجله نکنید و بعد از چندین مرتبه گوش دادن به این فایلها و خواندن کامنت های دوستان که در بسیاری از اوقات دوستان راهکارهای بسیار عالی و تجربیات خیلی زیبایی رو از زندگیشون بیان کردن که ارزش اونها کمی از یک دوره آموزشی نیست من واقعا از تمام دوستان که زحمت میکشن و کامنت مینویسن سپاسگزاری میکنم
شما از این همه اطلاعات و تجربیات که حجم اون هم خدا رو شکر بسیار زیاده استفاده کنید و با تعویض فرکانس و مدارتون حتما به نتایج عالی مالی میرسید و اونوقت حتما کامنت بزارید تا ما هم از پیشرفت های عالی شما خوشحال بشیم و لذت ببریم
از خداوند سپاسگزارم که به همه ما فرصت داد تا در این بهشت زندگی کنیم
من مطمئنم که شما به نتایج عالی میرسید چون نشانه اون وجودتان در این جمع هست پس قدر خودتون رو بدونید و با ایمان و توکل روی خودتون کار کنید و با استفاده از این میوه های بهشتی که بصورت رایگان در اختیارتون هست زندگیتون رو بسازید
بعد از شنیدن این فایل تاثیرگزار داشتم فکر می کردم که واقعا دلیل ناکامی من در رشته و حرفه ای که انتخاب کردم و خیلی براش زحمت کشیدم چی بود؟ چرا بعضی از دوستان و همکارانم با تلاش کمتر و مسیر ساده تری تونستن موفق بشن ؟ من در دو مورد احساس میکنم که به شدت ترمزهای روانی مزاحم باعث شدند که به نتیجه دلخواهم نرسم. یکی در بحث کار و دیگری رابطه.
من سالها پیش با تلاش بسیار زیاد با رتبه عالی در آزمون وکالت قبول شدم. در ابتدا شور و شوق وشعف زیادی داشتم چون به خواسته ای که سالها دنبالش بودم و براش تلاش کردم رسیده بودم. تایم زیادی روی ابرا سیر میکردم از فرط خوشحالی.
دوره کارآموزی رو هم با موفقیت پشت سر گذاشتم. اما بعد از اون دچار یک حالتی شدم که احساس میکردم این شغل نیازمند تبحر و تخصص و تسلط زیادیه و خودم را لایق اون نمیدونستم. همش احساس میکردم من باید خیلی بنیه علمی قوی داشته باشم که بتونم موفق عمل کنم. وقتی پرونده ای بهم محول می شد سرتاپای وجود من رو استرس فرا میگرفت و دیگه خواب وخوراک نداشتم تا اون پرونده به نتیجه برسه. زندگی بر من حروم می شد وقتی کار جدیدی رو بعهده میگرفتم. دلم نمیخواست شکست بخورم و اصلا نمیتونستم شکست رو تحمل کنم. دلم میخواست همیشه بهترین عملکرد رو داشته باشم. وقتی کیسی رو بعهده میگرفتم میخواستم که حتما به نتیجه برسه و اضطراب و استرس زیادی داشتم. این در حالی بود که همه دوستا و همکارایی که با من کار میکردن خیلی ریلکس بودن و همه مون تقریبا توی یک سطح تحصیلی و علمی بودیم ولی اونا راحت کار میکردن و من همیشه به اونها غبطه میخوردم. جوری شده بودم که بعد از مدتی دیگه نمیخواستم کار کنم و مسئولیت هیچ پرونده ای رو بعهده بگیرم . فکر میکردم اینجوری راحت ترم. از زیر بار مسئولیت فرار میکردم، یا میخواستم حتما در کنار کسی کار کنم که او مسئولیت کار را به عهده بگیره. خلاصه که سالها درگیر این وضعیت بودم و نه تنها پیشرفت نکردم، کارم رو هم کنار گذاشتم. البته بعد ازون همیشه احساس ناکامی داشتم بخصوص وقتی میدیدم که همکارام دارن کار میکنن و موقعیت خودشون رو ارتقا دادن. همیشه با احساس ناکامی و شکست زندگی کردم .
باورهای محدودکننده من احساس عدم لیاقت و خود ارزشمندی بود. دائما خودم رو با دیگران مقایسه میکردم. با کوچکترین اشتباهی، شروع به خودخوری و خود سرزنش گری میکردم. همیشه دیگران رو بالاتر و برتر از خودم میدیدم و به آنها غبطه میخوردم. هیچوقت خوشحالی واقعی و احساس رضایت درونی رو در زندگی ام احساس نکرده ام. حتی مواقعی که از من تعریف و تمجید میشد، من خودم رو لایق اون تعاریف نمیدونستم. همیشه فکر میکردم که اگر وکیل موفقی باشم خوشحال خواهم بود، اگر در کارم موفق باشم خوشحال خواهم بود. هیچوقت خودم رو صرفا بدون هیچ دستاوردی مهم و باارزش نمیدونستم. فکر میکردم حتما باید دستاوردی داشته باشم که با ارزش و لایق باشم. برای بدست آوردن تعریف و تمجید دیگران خودم رو سانسور میکردم. خیلی از مواقع خود واقعی ام نبودم چون قضاوت دیگران خیلی برایم مهم بود. دائما دنبال تعریف و تمجید از دیگران بودن و دلم میخواست در مرکز توجه باشم و فقط به من توجه کنند. مثلا کلاس زبان میرفتم و برای اینکه تاپ استیودنت کلاس باشم و توجه استاد همیشه روی من متمرکز باشه بیشتر از همه درس میخوندم و خودم رو اذیت می کردم و استرس و اضطراب زیادی رو تحمل میکردم. خلاصه در هر حیطه ای یا باید بهترین میبودم یا نبودنم را انتخاب میکردم. سالهااای سااال با این روند جلو اومدم و خیلی از فرصتهای زندگی ام رو از دست دادم و الان هم در بلاتکلیفی و انفعال به سر میبرم. الان که به لطف استاد، ترمزهای ذهنی ام رو شناختم و متوجه شدم که ایراد کار کجاست خیلی خوشحالم و امیدوار شدم که بتونم روی خودم کار کنم و این موانع رو از سر راه زندگی ام بردارم و منم بتونم مثل همه آدمها زندگی عادی شغلی و خانوادگی خودم رو داشته باشم.
خوشحال میشم که اگر کامنت من رو میخونین و شما هم درگیر این ترمزهای روانی بودید و تونستید از شرشون خلاص شید من رو هم راهنمایی کنید.
می خواستم خودم کامنت کنم ولی عمدا اومدم در جواب کامنت شما جواب دادم و نوشتم که هم ردپا باشد
و هم قانون آزادانه بدهیم با هم
هم من رشد کنم
هم شما
و هم دوستانی که کامنت را می خوانند
چون همین نوشتن ها و ادامه دادن هاست که پایداری نتایج را رقم می زند
وگرنه همه یادمون می ره
…
چرا باید دستاوردها مون باعث خوشحالی و بالابردن عزت نفس مون باشد
چرا باید خود خوری کنیم برای موفقیت های دیگران و شکست های خودمون
اینها عواملی هستند که مانع شده اند که ما به خواسته هامون نرسیم و درجا بزنیم
من خودم هم این ناکامی ها را داشتم
و دارم
ولی با خوندن کامنت شما باز هم بیاد آوردم چون ما انسان هستیم و فراموش کار و یادم میرود
با یادآوری بیاد می آورم که مقایسه کردن خودم با دیگران عامل این هست که من متوقف شوم . غبطه بخورم که چرا اینها دارند ولی من ندارم ؟؟
ببین الکی نمیشه گفت من این ترمزها را ندارم . اگر نداری که کجاست موفقیت های بزرگ و اگر قبول کنم که دارم باز هم خدا را شکر که قبول کرده ام و باید روشون کار کنم
وقتی با عده ای که در سطح پایین هستم می نشینم قشنگ می بینم که همه به خال خودشون زار می زنند . افسوس حال و گذشته را می خورند و اگر دستاوردی هم دارند در حد یک خونه کوچیک و یک ماشین پراید مدل پایین است
استاد میگه : من استانداردهام بالاست و وقتی بالا گرفتی برنده ای
.
کامنت شما را خوندم و توقف کردم
چون به خودم گفتم : مکه به خدا نگفتی نشانه . ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده.. همینه . این را درستش کن روش کار کن . برو قدم بعدی .
من یه جاری دارم ایشون خیلی دستاوردهای بالایی را کسب کرده خدا را شکر ولی همه با قسط ووام و چک و نسیه . من این را نمی خواهم
من آسان شدن راه را برای خلق کردن خواسته و خواسته هام می خواهم.
دوست عزیزم کامنت شما خیلی پرمحتوا است
خیلی کارساز است
باید در مدار دریافت کامنت شما کسی باشد تا نکته و نکته های قانون را دریابد .
دوستان شما با شما تلاش کرده اند ولی درون مهمه که چی گفته میشود
شماها همه با هم رشد کرده اید ولی اونها از شما موفق تر هستند حالا دلیلش این هست که اونها باورهای مناسب تری دارند و مطمئنا ترمزهای کمتری
ما باید کسانی که حالا در مثال شما همکاران عزیز تون را تا می تونیم تحسین کنیم بگوییم ماشاالله احسنت آفرین هزار ماشاالله .. این تحسین خودش ایمان می خواهد چون هر کسی نمی تواند
من در پدرم الان از پیاده روی میام اونقدر خونه های فوق لاکچری دیدم و همه خونه ها . صاحب خونه ها وو را تحسین کردم و تایید کردم که قانون کار می کند ولی باز هم ترمزها نمی گذارند و باید ریشه یابی شوند
مثلا در مورد خودم فهمیدم یعنی خداوند بهم گفت که صاحب خونه پول از کجا آورده تا این خونه را خریده و صاحب شده هم در کلام هم در ذهن
کار نداشته باش که ایشون کی هست
چه شخصی هست . چکاره است . کارخونه دار است . ماشینش چیه . شغل اصلیش چیه . از کجاش آورده که تونسته این خونه را بسازد
کار به کار این ها نداشته باش
تو فقط تایید کن و تحسینش کن و بگو حتما و مطمئنا وقتی برای ایشون سده برای من هم میشود این را می دونم این را مطمئنم
البته که دارم روی این ترمزها و باورها کار می کنم و باید به مرحله ی دریافت برسد
ولی باز هم خوشحالم که خداوند بهم
گفت الحمدلله خدا را صد هزار مرتبه شکر
.
در مورد مقایسه کردن خودمون با دیگران هم خیلی باید روی خودمون کار کنیم یعنی باید مدام یادآوری کنیم که این من هستم . فلانی از من بهتر هست
ولی من هم به موفقیت های زیادی دست پیدا کردم
مثلا من در مورد زندگی کردن در خونه ی خودم خیلی خودم را با دیگران مقایسه می کردم
در شهر ما چند تا خیابون هست که خیلی به نسبت بقیه خیابون ها رشد ملک هاش عالی بوده
من میبینم خیلی ها میگن نه فقط فلان خیابون فلان ساختمون
بعد میگن چطور به فلانی داده پس یه ما هم مثل اپن باید بده
البته از یه جهاتی خوبه که آدم بتونه بهترینها را برای خودش بخواهد
اما اینکه بخواهیم خودمون را مقایسه کنیم با دیگران این خارج از قانون است و دست یافتنی نیست
یعنی بگیم چطور اون دارد من هم عین اون را می خواهم مثل اون می خواهم از راهی که اون رفته می خواهم
شاید خدا می خواهد بهتر از اون را به ما بده
البته این با الگو برداری فرق دارد
اگر موفقیت بزرگی دیگران دارند باید بری من و شما الگوهای خوبی باشند و مدام تکرارشون کنیم که ببین برای این شده بهترینها هم شده پس برای من هم شدنیه پس برای من هم میشود
.
دوست عزیزم کامنت شما خیلی پر محتوا است
خیلی ترمزها و باورها داخلش دارد
.
الهی که همیشه در مدار موفقیتها و دستاوردهای بالا و در اوج باشیم هم من هم شما و هم همه ی دوستان عزیزم
چه هدف هایی رو انتخاب کردی و اون شکل که میخوای که نتیجه نگرفتی و یا اینقد کنده روند رسیدنت که راضی کننده نیست؟
خب دقیقا من داشتم به این فکر میکردم برای جواب به این سوال که واقعا جز کدوم دسته افراد هستم. اصن هدفی داشتم؟ یا خیر
دیدم بله هدف که داشتم
خب حالا شده که لیزری دنبالش باشم و یا اصن تلاش کرده باشم
خب در خصوص یه سری چیز ها اره واقعا با خودم صادق باشم
ولی در خصوص خیلی از هدف هام خیلی زود جا زدم
من شاید برای روابطم تنها چیزی بوده که خیلی تلاش کردم و خب دیگه اخرش جا زدم
اینکه فرمودید آیا کسی رو میشناسید که به هدف شبیه تو رسیده باشه ؟
جالبه من خودم وقتی می خواستم به نتیجه دلخواهم برسم و خودم انگیزه بدم با الگوی مناسب دقیقا چندین نفر از آشناهای نزدیک خودم از خونواده خودم که خواهرای خودم هستند نتایج متفاوتی گرفتند و خب نتیجه ای رو گرفتند ک منم دنبالش بودم و بار ها و بار ها اونا رو الگوی خودم قرار میدادم ولی خب بازم نتونستم ب هدفم برسم
خب در واقع من اصلن باورهای اونا رو نداشتم واقعا
و خب خیلی هم تلاش شاید نکردم ک تو وجودم بسازم و خب جالبه که من تلاش میکردم ساخته بشه ولی خب سیمان ها قوی تر بودند تا اینکه من زوری ک میزدم بهش برسه و خب راهمم شاید اشتباه بود
و خب در نهایت یه تصویر بدی و نتیجه های نا جالبی رخ داد برام که متوجه شدم میتونست اینطوری نباشه
چرا همیشه این منم که نباید ب اهدافم برسم ؟؟؟؟؟
مورد بعدی در خصوص مهاجرت که فرمودند استاد
من سال های ساله ک تلاش کردم
من دنبال مدارک زبان چقدر رفتم
یک سال تمام خانوادمو ندیدم که از نظر مالی تلاش کنم
از نظر اینکه رفتم و قرار داد بستم با شرکت مهاجرتی
و خیلی هزینه گذاشتم
و خب این وسط چندین سال درگیرش بودم
و خب در نهایت اون هم ناموفق شد و من به اینکه چیزی باشم راضی شدم بعد نرسیدن ب نتیجه که اصلن شبیه کسی که خودم میشناسم نیست
اینم ک تلاشم بی نتیجه بود در نظرم
و خب من یکی از دوستان نزدیکم با همسرشون هدف میزاشتن و زمان و انرژی که میزاشتن و خب نتایج شون هم ظاهر میشد
از نظر روابطی از نظر ثروت و مهاجرت من همشونو شاهد بودم که بهش رسید
و من واقعا فکر میکردم خب این چطور داره میرسه از همه نظر اوکی میشه و چرخه براش میچرخه.
خب الانم که در خصوص زندگی مشترکم دارم همین راه رو میرم متاسفانه و نمیدونم چرا مقاومت دارم برم سراغ باورهام
میدونم که دارمشون ولی واقعا نمیرم درستشون کنم شاید نمیدونستم چطور خب بنیادی درست بشن اینجوری که همش دارم میشنوم چندین ساله صحبتا رو ولی این کد ها رو از سر راهم برنداشته
فقط من آکاهیم نسبت به وجود این کد ها بالا رفته
الان دارم فکر میکنم دوره کشف قوانین بتونه کمکم کنه که حلشون کنم.
در خصوص پیدا کردن کار مورد علاقم و کسب ثروت هم ید طولایی دارم در خصوص رفتن و نرسیدن و رها کردن
چه باورهای محدود کننده ای تو ذهنم وجود داره که نمیزاره کم رشد کنم ؟
من پیش فرض های بزرگی که سد راهمن
احساس عدم لیاقته
که خودش باز از عدم عزت نفس و عدم خودباوریمه
ازینکه شجاع نیستم و ترسام زیاده
اینکه از همون تغییر میترسم
از اینکه حس قربانی شدن دارم و ترحم بقیه و تایید بقیه رو انکار میخوام
از اینکه نمیتونم خودم تصمیم بگیرم و مسیول زندگیم باشم و فرار میکنم از مسولیت
همیشه عدم لیاقته منو عجیب کشونده عقب تا یک قدمی هدفم بودم ولی بد جور برگشتم به زیر زیر صفرش
همشون ناخداگاه شکل میگیره
و اینکه باورام ایراد های ریز و درشت زیاد دارند
خدایا شکرت
الان چند روزه همش میگم خدایا خب من میخوام باورامو تغییر بدم و اینقد ضربه نخورم و به این فایل هدایت شدم.
خدایا میدونم بیشتر از خودم میخوای که من ب هدفم برسم.
خب الان اینجا دونه دونه مینویسم تا جایی که ذهنم یاری میده تا شروعی باشه برای اینکه پیرمرد سراغشون :
در خصوص روابط:
ترس از دست دادن طرف در وجودم خیلی زیاد بود و خب تجربشو میکردم
اینکه من نمیخوام ازدواجم با کسی منو از خانوادم دور کنه
من مامانم باید راضی باشه از همسرم و ازدواجم
من نمیخوام کاری کنم خلاف جهت خانواده و جریان جامعه من نمیخوام مردم پشت سر خانوادم حرف بزنن من نمیخوام که تایید شونو نداشته باشم
من خیلی قوی نیستم که خانوادمو از دست بدم و پلای پشت سرمو خراب کنم
بزار مسئلیت تصمیم رو بدم دست اونا و خودم فرار کنم از مسئلولیت
من حس ترحم خونواده و اطرافیان رو میخوام
اینکه مشکل ایجاد کنم و بگم دیدی چی شد شما خواستید این بشه
خب اگه تصمیمم اشتباه باشه چی
من میترسم از عواقب تصمیمم
خب شاید این کفر باشه و خلاف ایمان باشه
خودمو رها کنم و کاری نکنم ببینم خدا برام چی میخواد. اگه بخوام تو یه رابطه بمونم یا برم و تصمیم بگیرم اگه اشتباه یاشه و اصرارم خلاف ایمان باشه و شرک باشه چی؟
چطور باید تشخیص بدم یه شخصی برام بودنش خوبه یا خراب
بچه چی میشه خب خانپادم چی میشن
چطور بفهمم تصمیم من احساسی نیست من کلا ادم احساسی هستم و همیشه از احساسساتم ضربه میخورم چ جلوی منطقم رو میگیره
منطق بهتره گمونم تا احساسات من که همیشه اشتباه میکنه
مردم چی میگن
خودم چیکار کنم تنها
خب منم مثل بقیه باید زندگی کنم و رویا پردازی نکنم
من انگار در مدار دریافت ادم های خوب نیستم من ادمایی که همه چی تمامن در مدار یک قدیمیشون قرار میگیرم ولی چون عدم لیاقت دارم و ایمان ندارم که لایق باشم و این شدنی نمیشه اصلن خودم کاری میکنم که نشه. و کاملا مشهوده که خودم رو دوست ندارم و همیشه لول خودم رو میارم پایین
من از صفر باید شروع کنم نه اینکه با یه نفر که همه چی داشته باشه و اوکی باشه
نمیشه همه چی اینقد خوب باشه یه جای کار میلنگه..
زندگی همینه برای همه همینه
در خصوص مهاجرت هم
خب تنها برم اونجا چکار کنم
از خانواده بگذرم دلشون میشکنه
چرا برم تنها اونجا خطرناکه
چرا بقیه دخترا این فکرا رو نمیکنن
اگه از پس کارم اونجا برنیام چی
اگه زبان رو خوب از پسش برنیام چی
اگه اشتباه باشه کشور مقصدم چی
من این تصمیم رو چرا گرفتم؟ تو همین ایران خب به اون چیزایی برسم که میخوام برم اونجا برسم
درنهایت خب مهاجرت اینقدرا هم راحت نیست شدنی نمیشه
پول زیاد میخواد تنها میشی افسرده میشی و پشیمون
.
در خصوص ثروت هم که اصلا مهم ترینش همون بحث لیاقت
مقایسه خودم و خانوادم با اطرافیان
کم دونستن خودم
توانایی هام و استعدادم ایمان نداشتن
همیشه ترسیدن از شروع و ادامه کار ب تنهایی
سرمایه گذاری روی بقیه به جای خودم
ثروت ساختن خیلی راحت نیست
من دخترم و ناتوانم و ضعیفم
دنیا ادم گرک و قوی میخواد
من منطقم ضعیفه ریاضیاتم دقت نمیکنم و ورشکست میشم
من که همیشه از همه هدفام و رویاهام زدم به خاطر بقیه اینم روش
من نمیرسم پس انرژیمم نزارم ک بعد مسخره بشم ک نتونستی باز
هر راهی ک رفتم فکر کردم خدا لهم الهام کرده اشتباه رفتم اخرش شکست خوردم پس نمیتونم ب خودم اعتماد کنم
من خیلی تنها هستم و هیچکس منو درک نمیکنه
اصن کسی درحد من که درکم کنه نیست اونایی هم ک هستن که از مدارم خارج کردم با حس عدم لیاقتم
سلام استاد گرامی من خیلی دوست دارم دورهای شمارو خریداری کنم اما درحال حاضر بدلیل بعضی شرایط امکان خرید ندارم …استاد گرامی من تا به الان واسه خواسته هام خیلی تلاش کردم از نظر جسمی و روحی صفرتا 100خودمو گذاشتم اما اون نتیجه ای که میخواستم واقعا نگرفتم چون من خیلی زیاد میخوام و بهترین نحوه میخوام اما نمیدونم چرا نمیشه یا تو جای خودم درجا میزنم یا برمیگردم عقب واین موضوع منو بشدت عذاب میده و خسته میکنه و درحال حاضر از دورهای رایگان شما دارم استفاده میکنم به معرفی یکی از دوستان تا ببینم به کمک خداوند وشمامیتونم ی راحله جدید پیدا کنم
سوال 1: چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز به آن نرسیده ای؟
خب من برای روابطم واقعا تلاش کردم،و روابطم با اطرافیان خیلی بهتر شده،عشق و محبت زیادی میگیرم،ولی تو بحث روابط عاطفی میدونم ک باید درستش کنم(باورهامو)
شاید به تضاد خوردم،ک خواسته های بزرگتر بخوام
خدایا شکرت خدایا شکرت
سوال 2 :چه افرادی را می شناسی که با وجود تلاش های کمتر، به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا با وجود تلاش های مشابه با شما، خواسته ی آنها محقق شده است؟ (درباره این موضوع با جزئیات توضیح بده)
خب خیلیا رو میبینم ک معرفت و تایم و محبتی ک من دارمو نمیذارن ،ولی اتفاقا باهاشون بهتر برخورد میشه ،بدون تلاش فیزیکی،یا بدون اینکه کاری کنن
سوال 3: چه باورهای محدود کننده ای (ترمزهای مخفی) را می توانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر می کنی باعث شده که با وجود این همه تلاش، باز هم به آن خواسته ها نرسی؟
میدونم جواب دادن به این سوال خیلی بهم کمک میکنه
1_تو فایل اشاره کردین ،گاهی چون میترسی رابطه عمیق شه و بعدا شکست بخوری،هیچ وقت اجازه نمیدی اون رابطه قشنگ پیش بره ،چون میگی تهش تنهام دیگه
2_عدم احساس لیاقت
من خودمو خیلی دوس دارم ،و همه بهم میگن خوشگل و خوش پوش و خوش هیکل و باکلاس و … هسم ،ولی شاید بخاطر اتفاقات گذشته من ناخوداگاه حسی در تضاد با چیزی ک هستم داشتم
شاید در عمل اونقدرا به خودم احترام نذاشتم ،اینکه از خوابم میزدم تا با طرف صحبت کنم،یا اینکه هدفامو فراموش کرده بودم ،خودمو فراموش کرده بودم و ب اون اهمیت میدادم ،به رابطه ای ک بینمون فاصله زیاد بود ،تفاوت سنی ،و خیلی از ملاک های دلخواهم نبود،قانع شده بودم و صرفا خودمو با این حرف ک اون اهل رشده و درکم میکنه و … راضی شده بودم و …
استاد از دید من دقیقا همون روزی ک دیگه تحمل نکردین و استعفا دادین از شغلی ک باهاش راحت نبودین ،زندگی شما تغییر کرد
برا من امروز صبح ساعت 6 این اتفاق افتاد و من تصمیم گرفتم دیگه چیزایی ک اذیتم میکنه رو تحمل نکنم ،و شاید این اولین قدم باشه
3_رابطه عاطفی مانع رسیدن من به اهدافم هس و باید تنهایی پیش برم ،ازدواج محدودت میکنه
تو ارزشمندی فاطمه ،بهت افتخار میکنم ک یه سری چیزا رو دیگه تحمل نمیکنی ،ممنونم ازت برای فضایی ک ایجاد کردی ،تا نعمت ها وارد شن،ممنونم ازت بخاطر ایمانی ک به خودت و خدا داری،برای تغییرت،برای باورهایی ک جایگزین میکنی برای لذت و شادی ای ک با باورهای جدیدت داری برای آیندم خلق میکنی ،تو رفتارت تغییر کرده پس باورهات داره تغییر میکنه
این دنیا پر از آدمهای مناسب و دوست داشتنیه
باغ خودت رو زیبا کن ،پروانه ها خودشون میان
به استاد و خانم شایسته نگاه کن نه تنها مانع هم نیستن بلکه باعث رشد و پیشرفت هم هستن
اولویتت لذت بردن از ثانیه به ثانیه زندگیت باشه،همه چی در زمان مناسب اتفاق میوفته
تو واقعا دوست داشتنی هستی و آرزوی هر پسر موفق و خودساخته و از هر نظر جذاب و بی نظیری هستی
تو خود عشق هستی،و در این دنیا و آخرت عشق عظیمی رو تجربه میکنی،دستت تو دستای خداس،اعتماد کن حتی به چیزی ک علتشو نمیدونی،
تو تا آخر عمر عاشقانه زندگی میکنی
باور جایگزین :لیاقت تو یه مرد متعهد،وفادار ،خوش قلب،مهربون،خوش صدا،خوش اخلاق،خوش هیکل،جذاب،خانواده دوست،با صداقت،شجاع،مسئولیت پذیر،قوی،
موفق،پولساز،ثروتمند،محترم،خوش ذوق،پر انرژی،با اصالت،معتمد،از هر جهت برای تو دوست داشتنیه،و تو از هرجهت برای او دوست داشتنی هستی،بدنش فقط به نوشیدنی و خوراکی های مفید عادت داره،با عزت نفسه،لایقه،عاشق توئه ،اهل ورزش و تفریح و طبیعته،کنار هم باعث رشد هم هستین،رابطه تون سرشار از عشق و اعتماد و ارامش و حال خوبیه ،یه رفیق پایه اس برای تجربه این زندگی ،کسی که باهاش میتونی پرواز کنی :)
خدایا تو آگاهی به قلبم ک من تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم …
از این به بعد نکاتی ک متوجه میشم دررابطه با روابطم رو همینجا کامنت میکنم
خب گفتم روابطم با اطرافیان ،دوستام،اساتید حرفه مورد علاقم و … واقعا عالیه و همه جوره عشق و احترام دریافت میکنم
چون خودم از صمیم قلب دوستشون دارم ،و بهشون احترام میذارم ،و مدام سعی میکنم خوبیاشونو ببینم،حتی تو چیزایی ک بقیه میگن بد هس،من از یه دید و زاویه دیگه ای سعی میکنم به قضیه نگاه کنم و کلا خیلی روابطم عالی شده ،قبلا هم خوب بود الان واقعا عالیه و میدونم عالی تر هم میشه
اما بحث روابط عاطفی بخاطر باورهایی ک گفتم مخصوصا باور اینکه ازدواج محدودت میکنه و … خب خودم دست خدا رو باز نذاشتم ،ولی تا نسبت بهش اگاه شدم ،رها کردم موضوعو ،یعنی دیگه توجهم به این قضیه نیس ک رابطه عاطفی مانعه و … کاملا از هر لحظه ام دارم لذت میبرم و فرمونو دادم دست خدا ،هروقت اون بخواد آدم مناسبم از ساده ترین راه میاد تو مسیرم
اما نکته اصلی ک بخاطرش اومدم کامنت بذارم،این بود ک دیروز تجربه جالبی داشتم :
چیزی ک مدت ها فکر میکردم خیلی برام دوست داشتنی و مناسبه،با دیدن واقعیت و شناخت نسبت به اون قضیه ،دیدم اونقدرا هم چیزی نبوده ک میخواستم
گاهی بخاطر عدم شناخت از چیزی،فکر میکنیم اون شغل،یا اون ادم برای من بهترینه،و چون باورت اینه طوری رفتار میکنی ک انگار بدون اون نمیشه زندگی کرد!
اما اگه جای درستی وایسیم،و قضیه رو جوری ببینیم ک هست،شاید رها کردن برامون خیلی راحت تر باشه،و راحت تر ایمان میاریم،و راحت تر اعتماد میکنیم به خدایی ک برامون بهترینها رو میخواد
و به محض اینکه این اتفاق بیوفته،
و تو واقعا متوجه شی چه چیزی رو داری میخوایی،چیزی ک ممکنه اونقدرا خوشحالت نکنه،یا اصلا این اون چیزی نبود ک تصور میکردم ،راحت تر کنار میذاری
و استاد من اینجا از پی نوشته هام به این حرفتون میرسم ک خواسته ها باید دقیق مشخص باشه و بدونی واقعا چی میخوایی و کجا میخوایی بری و در این راستا باورهاتو قوی کنی ،و دیگه نتیجه رو بدی دست خدا ،(چه بسا خیلی بیشتر از خواسته هات رو دریافت کنی و تو بحث روابط آدمی رو کنار خودت ببینی ک همه جوره مناسب توعه حتی اگ درخواست نکرده باشی اون ویژگی رو) و تو این مسیر حالتو خوب نگه داری ،از لحظه به لحظه اش لذت ببری
استاد من هرچی میرم جلوتر بیشتر ایمان میارم ک داشتن حال خوب تنها قانونیه ک همه چیز رو پوشش میده
دقیق یادمه تو یکی از فایلای رایگان ک شما مسافرت رفته بودین و مریم جون تو پردایز تنها بودن و مادرتون بهتون میگه برگردین پیش مریم جون و شما حتی به این قضیه حتی فکر نکرده بودین چون این خواسته مریم جون هم بوده ک گاهی تنها باشن و با ترسهاشون مقابله کنن :) انقدر هماهنگ انقدر زیبا
به نام خدا
سوال 1
آیا تا به حال هدفی داشتی مه تلاش کنی بهش برسی ولی نرسیدی
خداروشکر تو این زمینه من تو حوضه مورد علاقم خیلی خوب داشتم پیش میرفتم ولی به خاطر ی سری باور اشتباه از مسیر خارج شدم و به مدت چند سال در گمراهی بودم و از این شاخه به اون شاخه میشدم وبالاخره به لطف خدا و استاد عزیزم از موقعی که هدایت شدم به این سایت الهی دوباره وارد مسیر و حوضه مورد علاقم شدم و خداروشکر دارم ادامه میدم
سوال 2
ایا کسانی هستند که کمتر از تو تلاش کردند یا به اندازه تو تلاش کردند ولی ساده تر و سریع تر به اهدافشون رسیدن
بله من رفیقم که با هم تو همین مسیر بودیم و چند سالی با هم بودیم و خوب داشتیم رشد میکردیم ولی رفیقم رشد بیشتری کرد با اینکه نسبت به من تقلای کمتری داشت و حتی کمتر هم کار میکرد ولی موفقیت های بیشتری به دست آورده که البته ناگفته نماند که براش خوشهالم
سوال سه
چه باور هایی هست که در ذهنت میتونی شناسایی کنی که جلوی موفقیت های تورو گرفته
1.پاشن آشیل بزرگ زندگیم احساس عدم لیاقت و عزت نفس پایین
2. باور نمیکنم که منم میتونم مثلا فلان چیزو داشته باشم
3.خود باوریم ظعیفه
4.نسبت به سنم ترس دارم و همش هی به این فک میکنم سنم بره بالا دیگ نمیتونم تو این حوضه فعالیت کنم
5. فک میکنم کسی که منو نمیشناسه چجوری میتونم بدون اینکه کسی تو این حوضه کاری منو نمیشناسه پیشرفت کنم
6.خیلی هدفو برای خودم بزرگش میکنم بتش میکنم برای خودم
در مورد روابط
1.پاشن آشیل بزرگ زندگیم من باز هم عدم احساس لیاقت اینکه من نمیتونم مث بقیه رابطه عاطفی خوبی داشته باشم یا من لیاقتشو ندارم
2.چجوری مثلا از پس هزینه های رابطمون بر بیام
3.منو محدود میکنه و نمیزاره سمت هدفام برم
خدا روشکر از. موقعی که اومدم تو سایت خیلی بهتر شدمه از نظر احساس لیاقت و چندتا باور دیگه اینا به لطف الله و استاد عزیزم دارم بهتر میشم
باور های بحث مالی هنوز نتونستم باور های که باعث شدن اونجوری که باید از نظر مالی پیشرفت کنم رو پیدا کنم ولی دارم تلاش میکنم انشالله خدا کمکم کنه باور های محدود کننده که نمیزاره ثروت به صورت طبیعی. و روان وارد زندگیم بشرو پیدا کنم و جایگزین کنم
عاشقتونم
یا وهاب
به نام بخشنده بی حد و حساب
سلام بر استاد تمام حوزه موفقیت و بانوی نازنین
من اولین بار شما رو داخل سمینار های خانه معلم دیدم و با مریم بانو داخل دفتر تجریش هم کلام شدم
هنوز صمیمیت رفتارشون و اون حس گرمی جنوبی بودن که به من منتقل کردند رو به یاد دارم
ولی افسوس که من از مدار شما خارج شدم و روزگار بسیار بسیار بسیار سخت گذشت
داستان زندگی من بماند برای نوشتن در فایل های بعد.
من حدود 5 ماه هست که وارد حوزه مشاور املاک شدم. به ملک از سالها علاقه مند بودم ولی بخاطر باورهای ذهنیم که املاک محیط خوبی نیست و این شغل منظر اجتماعی خوبی نداره من وارد املاک نشدم ولی در نهایت 5 ماه قبل به طور جدی کارم رو در معتبر ترین املاک کشور استارت کردم.
وقتی فایل
من روزی حداقل 12 ساعت حضورا کار می کنم
و جزو تیم فروش ملک هستم
اما دریغ از حتی یک فروش از هر لحاظ توانمند هستم ارتباطی و از هر لحاظ.
اما موفق به نو شتن قرار داد نشدم.
حدود 3 ماه شبها خونه نمی رفتم و مدام در خانه اطرافیان می خوابیدم اما دچار عدم تمرکز شدم و کمخوابی و کسلی در محیط کار بعد دوباره روال خودم رو تغییر دادم و الان یکماه هست که می روم خونه خودمون و با پدرم از نزدیک کرج تا میدان ونک فقط و فقط صدای ملکوتی شما رو با جان و دل گوش می دهیم.
من هدفم مشاور اول شدن در املاک خودمون هست اما دریغ از حتی یک قرارداد و دلم می خواهد تا آخر امسال بتوانم یک kmc بخرم.
این ماه یک مشاور یک میلیارد و نهصد واریزی کمیسیون برای املاک ما داشت و 900 میلیون دریافت می کنه در حالی که 6 روز مونده به آخر ماه و من هنوز هیچ کمیسیونی دریافت نکردم.
اما این مدت که ویس ها رو با پدرم گوش می دهیم کلا تو جهت موفقیت هستم و بابا رانندگیشون خیلی آروم تر و بی حاشیه تر شده.
چیزی که سالها نتونسته بودم درستش کنم و در ضمیر ناخودآگاهشون بود.
من بامداد 5 شنبه امروز حدودا 4 صب از خدا خواستم من و با باور هام مواجه کنه و ازش خواستم به من بگه کدوم باورم رو باید تغییر بدهم.
و اتفاق عجیبی که افتاد من ساعتی که بازدید یک ملک رو دادم و مشتری گفت من دلار بابتش پرداخت می کنم مالک در بنگاه دیگه ای امضا کرد و زیر قیمت مشتری من فروخت.
یعنی دقیقا برعکس اصل همزمانی.
و من امشب اومدم تو خونه نوشتم من در زمان مناسب به مشتری مناسب سرویس شایسته می دهم که نتیجه قرارداد آسان و عالی می شود.
اما این رو هم بگویم مدارم بالا رفته و همه چیز خیلی تغییر کرده.
به جای مشتری بی پول مشتری با سوناتا میاد
سرویس ها و زنگ خورهام زیاد شده
و به نتایج خیلی نزدیک هستم
می خوام باور های ورودی پولم رو پاکسازی کنم
من باورهام در مورد پول خیلی خرابه ظاهرا.
از خدا می خوام کمکم کنه تا بتونم تمام باورهای اشتباهم رو پاکسازی کنم.
و باورهای ثروت ساز بسازم.
خیلی حرف ها دارم کم کم کامنت می فرستم از تجربیاتم رو در مسیری که با شما همسفر هستم و معجزاتی که پیش می آید را اینجا بازگو خواهم کرد.
یا حق
سها جان خیلی صادقانه نوشتی.
برات از صمیم قلب آرزوی موفقیت می کنم.
روز تولد پیامبر است. برات آرزو می کنم امسال kmcتو بخری.
یک تجربه بگم کمکت میکنه: من تازه برگشته بودم ایران.میخواستم یک قرار دادم اوکی بشه نمیشد.خیلی صبر کردم. روحیم رو نباختم. فقط صبر کردم و تماسهای لازم رو با حال خوب و آرامش گرفتم. چند ماه غیر طبیعی طول کشید اما شد.
بعدا فهمیدممن از معدود کسانی بودم که بدون معرفی اون قرار داد برام اوکی شد.خدا برام اوکی کرد. برای تو هم می کنه. با حال خوب و صبر ادامه بده. حتما میشه. قدر بابارو بدون
به نام خدا
خدایی که در این نزدیکی است
خدایی که از رگ گردن به ما نزدیکتر است
….
سلام و درود خدمت استادان عزیزم
سلام و صد سلام به همسفران عزیزم در این سایت الهی که
می دانم نه استادان عزیزم
و نه همسفران عزیزم در این دنیا لنگه ندارند
الهی شکر برای وجود تک تک تون
……..
من جواب این سوال را می خواهم بدهم
و اون این هست که
اولا من خدای خودم را باید بهتر بشناسم و همه ی موفقیت ها و دلایل موفقیت ها و همه و همه اعتبارش را به خود خداوند قادر متعالم بدهم
دوما اینکه من هنوز به صحبت های استاد . به کشف قوانین زندگی . به استمرار در کار کردن روی خودم ایمان قطعی و واقعی و صد در صد را ندارم حالا چرا ندارم ؟؟؟
چون هنوز در شک و تردید هستم که آیا این قانون هست ؟؟!؟
آیا جواب می دهد
آیا من این همه بیایم و روی خودم کار کنم جواب ندهد چی ؟؟؟!
آخه بنده ی خدا .. این همه جواب گرفتی … دیگه شک کردن اینجا چه معنایی دارد
من خودم خیلی از قانون و از صحبت های استاد عباس منش عزیزم در مورد قانون نتیجه گرفتم خدا را صد هزار مرتبه شکر
چه آشغال هایی که در زیر مبل با دست خودم کرده بودم و ریخته بودم و کم کم خداوند بهم گفت درشون بیار ...
تا کی می خواهی همه را زیر مبل کنی؟؟؟؟
تا کی می خواهی مخفی بازی کنی ؟؟؟؟
و خداوند همیشه پاسخ می دهد
پاسخ درخواست کننده را
الهی شکر
الهی شکر
الهی شکر
……
من هدف اصلیم «««« زندگی کردن در ویلای شخصی خودم با عشق و با لذت و آرامش و سلامتی است »»»
خیلی هم تلاش کردم برایش ولی نتیجه هنوز نگرفتم
البته که هدف های دیگر هم بوده
که اونها را خود خود خود خدا با عظمتی که دارد برایم خلق شون کرده است خدا را بی نهایت سپاسگزارم
ولی این خواسته را من خیلی وقته دارم
و دوباره اومدم از خداوند هدایت خواستم
و دوباره روش کار کردم
خدا را صد هزار مرتبه شکر
من اومدم دونه به دونه ترمزهایی که استاد جان می گویند را سعی کردم روزی یک دونه روشون کار کنم
اول از فایل های توحیدی شروع کردم
و دیدم ایمانم خیلی سست است
اومدم روی ایمانم به شدت کار کردم
هر چی که وارد زندگیم شد . حتی کامنت ها . خواندن کامنت ها وووو همه را از خداوند دونستم
بعد روی ترمز ها یکی به یکی دارم کار می کنم
بهشون فکر می کنم
تامل می کنم
و خدا را صد هزار مرتبه شکر اوضاعم بهتر شده و می تواند بهتر هم بشود اگر روند را ادامه بدهم
و سرد نشوم
خدایا خودت کمک کن
الهی به امید تو
……
در مورد الگوهایی که استاد جان گفتند من خیلی الگو پیدا کردم و بهشون نزدیک شدم
و در حد خودم یعنی جوری که در فضولی نباشد ازشون پرسیدم
و در نود و نه درصد گفتند از وام . قسط . چک . نسیه
و به خودم گفتم :: مبارک تون باشه ولی این راه از من نیست . مال من نیست
و رهاشون کردم
فقط در حد اینکه به ذهنم بگم این افراد تونسته اند پس من هم می تونم
همین و دیگه روی خودم دارم کار می کنم
خدایا خودت کمک کن به بهترین شکل ممکن به این خواسته ی اصلیم برسم و هر روزم بهتر از یک ثانیه قبلم شود
خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم
……
حالا من باید بیام الگوهایی را پیدا کنم . برای خودم تکرارشون کنم که
کسانی که در زمان خیلی کم با تلاش خیلی کم به بهترین شکل ممکن به این خواسته من رسیده اند دریافتش کرده اند و هر لحظه از زندگی شون به بهترین شکل داره سپری میشه ……….
خدایا خودت بهم نشون بده تا باورم شود که همین جوری که برای اینها شده برای من هم میشود براحتی
الهی به امید تو
….….
من باید به این خواسته براحتی با عشق برسم
من نمی دونم
خدایا با خودت
………
سلام به همه عزیزان
در مورد این فایل تجربه هام رو نگاه کردم دیدم من در مورد هدفهائی که خیلی پیگیر بودم بهشون رسیدم ولی در بعضی از موارد اونها رو از دست دادم. مثلا ماشین و طلا و ملک داشتم که در اثر یک سرمایه گذاری غلط همگی از دست رفت و تقریبا به صفر رسیدم. تنها یک خونه برام مونده و دارم تلاش می کنم کارم رو شروع کنم و گسترش بدم. که اصلا دلیل ورود من به این سایت نتیجه دعای من به درگاه الهی و استمداد از او بود.
به خاطر یک سری مسائل عاطفی 5 سال گذشته عمرم را به آتش کشیدم. ولی باز هم به خودم میگم شروع کن. الان بهتره از 5 سال دیگه است که شاید کلی جیز دیگه از دست داده باشی. ولی هنوز اون شعله کاملا فوران نکرده ولی در طی این یک هفته که جدی وارد سایت و دوره 12 قدم شدم کم کم اون شعله شمع داره روشن و روشنتر میشه. من در طی روزها و روزها برای 5 سال حتی در زمان خواب خواب راحت نداشتم . پر بودم از اضطراب و ترس از دست دادن و تنهائی. ولی این چند روزه حواسم ببشتر جمع شده و سریع سعی می کنم خودم رو درگیر مطالب سایت کنم که زمانی برای افکار مزاحم و منفی نباشه ولی البته هنوز تمام نشده. دیروز کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم رو از سایت تهیه کردم و طی دو سه ساعت تمامش کردم. انگار خودم رو در آبشار مطالب که می گذارم بیشتر انگیزه و جرات حرکت پیدا می کنم.
چند ساله هدف من یک هدف نامناسبی بود که میدونم به خاطر عدم احساس لیاقت در پی اون بودم. برای همین تقریبا هدف مناسب با زندگی خودم نداشتم . نمیتونم بگم الان کاملا حذف شده ولی دارم روی خودم کار می کنم که فعلا هدفم رو بگذارم روی درآمد مالی که از صفر خارج بشم.
امیدوارم ایمانم قوی بشه و خدا کمکم کنه که از این مسیر جا نزنم.
با احترام
سلام دوستان
با شنیدن این فایل و آموزه های استاد به این نتیجه رسیدم که من درگیر ترمزهای روانی در مورد رابطه عاطفی هستم. من مجردم و با اینکه با تمام وجود رابطه عاطفی رو دوست دارم ولی باورهای محدودکننده ای دارم مثلا اینکه هیچ رابطه خوبی ماندگار نیست یا هر عشقی آخرش به جدایی و نفرت ختم میشه و هرچقدر ما به هم نزدیکتر بشیم و همدیگر رو بیشتر دوست داشته باشیم ، به همون اندازه به شکست عاطفی نزدیک تر میشیم، به همون اندازه شکننده تر میشم، به همون اندازه اگر طرف رو از دست بدم، نابود تر میشم. آگاهانه میخوام رابطه داشته باشم، اما ناخودآگاهم میگه ببین اگر این رابطه کمی غلیظ تر و عمیق تر بشه بعدا که جدا بشی ضربه ها عمیق تر میشه و وحشتناک تر ، پس نذار این رابطه عمیق بشه. در عین خواستن، فاصله گرفتن و مقاومت کردن. این سیکل تکرارشونده خیلی من رو آزار میده. به محض اینکه کسی میخواد به من نزدیک بشه، به شکل نا خودآگاه محرک های روانی من جوری عمل میکنن که دافعه بوجود میارن و من دچار کشمکش روانی میشم و اتفاقا انقدر اوضاع برام سخت و پیچیده میشه که شاید اگر همون جدایی و شکست برام اتفاق بیافته ، انقدر آزاردهنده نباشه.
نه از تنهایی لذت میرم و نه در رابطه بودن حالم رو خوب میکنه. به نظرم که مهم ترین دلیلش میتونه عدم احساس لیاقت باشه. با وجود اینکه همیشه تعریف و تحسین زیادی از دوست و آشنا دریافت میکنم از ظاهرم و ویژگیهای اخلاقی و باطنی ام، ولی احساس رضایتمندی ندارم و حالم خوب نیست به طور مداوم و این احساس و حال بد باعث شده در تمام زمینه ها عملکردم به شدت افت کنه .
خیلی حساسم روی رفتار و نحوه برخورد آدمها نسبت به خودم. آدمها خیلی برام مهم هستن و رفتارهاشون رو میبرم زیر ذره بین و تایید طلب و تحسین طلب هستم و حال روحی ام به شدت به بیرون از خودم و کامنتهایی که دریافت میکنم و نحوه برخورد آدمها بستگی داره. بهتر بگم با خودم در صلح نیستم. مثلا وقتی میرم کلاس زبان، با وجود اینکه همیشه عملکرد خوبی دارم و دوستانم همیشه این موضوع رو بهم میگن ولی خودم احساس رضایت ندارم و چند بار ازشون میپرسم که این جلسه خوب بودم؟ اونا هم میگن آره تو همیشه خوبی ولی من نیازمند تعریف بیشتری هستم تا از خودم راضی بشم. مدام خودم را با دگیران مقایسه میکنم. حس میکنم در تله بی ارزشی گیر افتادم و میدونم تا زمانی که این مشکلات حل نشه، اتفاق مثبتی در همه زمینه ها خصوصا روابط برام اتفاق نمیافته.
از خوندن کامنتهای شما دوستان خیلی استفاده میکنم، میخوام ازتون خواهش کنم که اگر فایلی مرتبط با مشکلات من در سایت میشناسید به من معرفی کنید یا اگر خوتون هم شرایط مشابه من رو تجربه کردید خوشحال میشم نظرات و راهنمایی هاتون رو بشنوم.
ممنونم.
سلام بهاره ی قشنگم خوبی؟
ببین منم تا حد خیلی زیادی همینطوری بودم.
دقیقا دنبال تایید اطرافیان بودم و حالم به واکنش بقیه بستگی داشت انگار روحم تشنه ی تایید دیگران بود ک مدت کوتاهی حالم خوب شه
با اینکه من همیشه بی نظیر بودم و مثل خودت کارهامو عالی تر از همه انجام میدادم
هر کاری میکردم که بقیه ازم تعریف کنن، من دیگه آروم قرار نداشتم و تو جهنم بودم
یه جورایی هم به احساس لیاقت بر میگرده هم کمال گرایی
اینارو سرچ کنی فایلای مربوط میاد، اما فک میکنم فایل های توحیدی به من کمک کرد
که استاد میگه همه چی از خداس و مردم هیچ نقش و تاثیری تو زندگی ما ندارن مگه اینکه ما بهشون قدرت بدیم با توجه کردن به رفتار و حرفاشون
وگرنه غیر ازخدا هیچ کس نمیتونه کاری کنه که به ضرر یا نفع ما باشه،من الان خیلی وقته فقط به خودم اهمیت میدم و میگم چه بقیه بگن من خوبم یا بدم اصلا برام مهم نیس فقط باید رو خودم کار کنم و در هر صورت من لایق بهترین هام چون خدا گفته همین که تو روی زمین اومدی لایق تمام نعمت های من هستی نه که در فلان شرایط لایقی نه، در هررر صورت بهترین ها مال ماست
تند تند نوشتم امیدوارم کمک کنه بهت به نظرم فایلای توحیدی رو بارها ببین و مردم رو تو زندگیت کمرنگ و کمرنگ تر کن و با افتخااار برای خودت زندگی کن و ببین جهان چه کمکی میکنه بهت وقتی شرک رو کنارمیزاری و میفهمی ارزش خودت از همه بیشتره و تنها خدا میتونه تاثیر بزاره و پشتت باشه و اگه درست قدم برداریم مارو به عرش ببره هم دنیامون عالی شه هم آخرت
دوستت دارم بهاره عزیزم
سلام بهاره جان
کامنتتو که میخونم یاد خودم میفتم در سالهای نه چندان دور،والبته نمیتونم بگم که خیلی عالیم ولی خییلی بهتر از قبلم
بهت توصیه میکنم دوره عزت نفس استاد رو تهیه کن ، یا اگه داری دوباره گوش کن چون خیلی تو زمینه ی خودباوری کمکت میکنه و وقتی چندین و چند بار گوششون کنی و برگردی عقب میبینی که اصلا اون ادم سابق نیستی و هر بار که دوره رو گوش میکنی بازم برات جدیده
والبته که منم تو این زمینه هنوز خیلی جا دارم که بهتر بشم ولی این دوره خیلی کمکم کرده
با سلام وعرض ادب خدمت استاد عزیز و خانم شایسته عزیز،
سپاسگزارم با بت اطلاعات زیبا و آگاهی های ارزشمندتان
استاد عزیز من 4 ماهه با سایت شما آشنا شدم اما مدت خیلی زیادی هست با اساتید محترمی چون استاد عرشیانفرو سهیل سنگرزاده و پیجهای خارجی روی باور خودم کار کردم و از شغل کارمندی که دوستش نداشتم اومدم بیرون و دست به چندین شغل آزاد زدم اما فقط تجربه کسب کردم و از نظر مالی پیشرفتی نداشتم،تمام ترمز هایی کهشما فرمودید را در خودم توی این چند سال از بین بردم و هیچکدوم ندارم خدا رو شکر اما واقعا نمیدونم ایراد کارم کجاست که پیشرفت نمیکنم چه در زندگی و مسائل عاطفی و چه در مسائل مالی،خیلی دلم میخواد دوره هاتونو بخرم اما فعلا شرایطشو ندارم اما جزاولین نیازها گذاشتمش ن که خریدشون کنم و مطمینم موفق میشم مطمینم پیروزی در من رخ داده که با سایت شما آشنا شدم و مطمینم ی روز میام و از موفقیتهای روز به روز و معجزه وارم میگم براتون،
ممنونم از تک تک ثانیه های ارزشمندی که با صحبت هاتون به ما هدیه میدید،شاکر وجود ارزشمندتان هستم
سمیه،فدایی
سلام عرض میکنم خدمت استاد عباس منش عزیزم و استاد خانم شایسته بزرگوار
و سلام عرض میکنم خدمت همراهان گرامی
خیلی خوشحالم که خداوند منو به این بهشت هدایت کرد و باعث شد که الباقی روزهای زندگیم رو در بهشت سپری کنم و بابت این موضو از استاد عباس منش سپاسگزارم و خداوند را شاکرم که این فرصت طلایی رو نصیب من کرد
خانم سمیه فدایی بزرگوار من به شما تبریک میگم که شما هم این فرصت رو پیدا کردید که در این بهشت زیبا همراه ما باشید و این خودش یک امتیاز خیلی بزرگ محسوب میشه برا همه دوستان
من خیلی سوادم کمتر از اون هست که بخوام مورد خاصی بگم ولی چند مورد که از همین بهشت یاد گرفتم جهت کمک و راهنمایی شما خدمتتون عرض میکنم شاید بتونه مفید باشه
یادمه تو یکی از فایلها استاد فرمودند شما هر باور مخربی رو که کشف کنید و اصلاحش کنید همون لحظه نتیجه اون رو در زندگی مشاهده میکنید
دو باره در یکی از فایلها یکی از دوستان کامنت خیلی زیبایی نوشته بودند به این مضمون که
ما ابتدا باید باور کنیم که هیچ عامل بیرونی در موفقیت یا عدم موفقیت ما هیچ نقشی ندارد و همه چیز به باورهای ما ربط دارد یعنی ما اول باید باور کنیم که باورهای ما کل زندگی ما را رقم میزنن بعد بریم باورهامون رو درست کنیم
شما در کامنتتون فرمودید که من تمام باورهای مخرب خودم رو شناختم و اصلاح کردم و نتیجه مالی نگرفتم
ولی ظاهرا شما هنوز باورهای مخربی در مورد پول دارید یا ترمزهای ذهنی هنوز در ذهن شما هست که مانع نتیجه گرفتن شما میشه
ولی بابت این موضوع اصلا نگران نباشید و بابت عدم خرید دوره هم احساس بدی نداشته باشید خود استاد فرمودند داخل همین فایلهای رایگان به اندازه کافی اطلاعات و راهکار هست که شما باهاش میتونید تو زندگیتون انقلابهای عظیمی ایجاد کنید
من به شما پیشنهاد میکنم اصلا عجله نکنید و بعد از چندین مرتبه گوش دادن به این فایلها و خواندن کامنت های دوستان که در بسیاری از اوقات دوستان راهکارهای بسیار عالی و تجربیات خیلی زیبایی رو از زندگیشون بیان کردن که ارزش اونها کمی از یک دوره آموزشی نیست من واقعا از تمام دوستان که زحمت میکشن و کامنت مینویسن سپاسگزاری میکنم
شما از این همه اطلاعات و تجربیات که حجم اون هم خدا رو شکر بسیار زیاده استفاده کنید و با تعویض فرکانس و مدارتون حتما به نتایج عالی مالی میرسید و اونوقت حتما کامنت بزارید تا ما هم از پیشرفت های عالی شما خوشحال بشیم و لذت ببریم
از خداوند سپاسگزارم که به همه ما فرصت داد تا در این بهشت زندگی کنیم
من مطمئنم که شما به نتایج عالی میرسید چون نشانه اون وجودتان در این جمع هست پس قدر خودتون رو بدونید و با ایمان و توکل روی خودتون کار کنید و با استفاده از این میوه های بهشتی که بصورت رایگان در اختیارتون هست زندگیتون رو بسازید
شاد پیروز و ثروتمند باشید
سلام دوستان
بعد از شنیدن این فایل تاثیرگزار داشتم فکر می کردم که واقعا دلیل ناکامی من در رشته و حرفه ای که انتخاب کردم و خیلی براش زحمت کشیدم چی بود؟ چرا بعضی از دوستان و همکارانم با تلاش کمتر و مسیر ساده تری تونستن موفق بشن ؟ من در دو مورد احساس میکنم که به شدت ترمزهای روانی مزاحم باعث شدند که به نتیجه دلخواهم نرسم. یکی در بحث کار و دیگری رابطه.
من سالها پیش با تلاش بسیار زیاد با رتبه عالی در آزمون وکالت قبول شدم. در ابتدا شور و شوق وشعف زیادی داشتم چون به خواسته ای که سالها دنبالش بودم و براش تلاش کردم رسیده بودم. تایم زیادی روی ابرا سیر میکردم از فرط خوشحالی.
دوره کارآموزی رو هم با موفقیت پشت سر گذاشتم. اما بعد از اون دچار یک حالتی شدم که احساس میکردم این شغل نیازمند تبحر و تخصص و تسلط زیادیه و خودم را لایق اون نمیدونستم. همش احساس میکردم من باید خیلی بنیه علمی قوی داشته باشم که بتونم موفق عمل کنم. وقتی پرونده ای بهم محول می شد سرتاپای وجود من رو استرس فرا میگرفت و دیگه خواب وخوراک نداشتم تا اون پرونده به نتیجه برسه. زندگی بر من حروم می شد وقتی کار جدیدی رو بعهده میگرفتم. دلم نمیخواست شکست بخورم و اصلا نمیتونستم شکست رو تحمل کنم. دلم میخواست همیشه بهترین عملکرد رو داشته باشم. وقتی کیسی رو بعهده میگرفتم میخواستم که حتما به نتیجه برسه و اضطراب و استرس زیادی داشتم. این در حالی بود که همه دوستا و همکارایی که با من کار میکردن خیلی ریلکس بودن و همه مون تقریبا توی یک سطح تحصیلی و علمی بودیم ولی اونا راحت کار میکردن و من همیشه به اونها غبطه میخوردم. جوری شده بودم که بعد از مدتی دیگه نمیخواستم کار کنم و مسئولیت هیچ پرونده ای رو بعهده بگیرم . فکر میکردم اینجوری راحت ترم. از زیر بار مسئولیت فرار میکردم، یا میخواستم حتما در کنار کسی کار کنم که او مسئولیت کار را به عهده بگیره. خلاصه که سالها درگیر این وضعیت بودم و نه تنها پیشرفت نکردم، کارم رو هم کنار گذاشتم. البته بعد ازون همیشه احساس ناکامی داشتم بخصوص وقتی میدیدم که همکارام دارن کار میکنن و موقعیت خودشون رو ارتقا دادن. همیشه با احساس ناکامی و شکست زندگی کردم .
باورهای محدودکننده من احساس عدم لیاقت و خود ارزشمندی بود. دائما خودم رو با دیگران مقایسه میکردم. با کوچکترین اشتباهی، شروع به خودخوری و خود سرزنش گری میکردم. همیشه دیگران رو بالاتر و برتر از خودم میدیدم و به آنها غبطه میخوردم. هیچوقت خوشحالی واقعی و احساس رضایت درونی رو در زندگی ام احساس نکرده ام. حتی مواقعی که از من تعریف و تمجید میشد، من خودم رو لایق اون تعاریف نمیدونستم. همیشه فکر میکردم که اگر وکیل موفقی باشم خوشحال خواهم بود، اگر در کارم موفق باشم خوشحال خواهم بود. هیچوقت خودم رو صرفا بدون هیچ دستاوردی مهم و باارزش نمیدونستم. فکر میکردم حتما باید دستاوردی داشته باشم که با ارزش و لایق باشم. برای بدست آوردن تعریف و تمجید دیگران خودم رو سانسور میکردم. خیلی از مواقع خود واقعی ام نبودم چون قضاوت دیگران خیلی برایم مهم بود. دائما دنبال تعریف و تمجید از دیگران بودن و دلم میخواست در مرکز توجه باشم و فقط به من توجه کنند. مثلا کلاس زبان میرفتم و برای اینکه تاپ استیودنت کلاس باشم و توجه استاد همیشه روی من متمرکز باشه بیشتر از همه درس میخوندم و خودم رو اذیت می کردم و استرس و اضطراب زیادی رو تحمل میکردم. خلاصه در هر حیطه ای یا باید بهترین میبودم یا نبودنم را انتخاب میکردم. سالهااای سااال با این روند جلو اومدم و خیلی از فرصتهای زندگی ام رو از دست دادم و الان هم در بلاتکلیفی و انفعال به سر میبرم. الان که به لطف استاد، ترمزهای ذهنی ام رو شناختم و متوجه شدم که ایراد کار کجاست خیلی خوشحالم و امیدوار شدم که بتونم روی خودم کار کنم و این موانع رو از سر راه زندگی ام بردارم و منم بتونم مثل همه آدمها زندگی عادی شغلی و خانوادگی خودم رو داشته باشم.
خوشحال میشم که اگر کامنت من رو میخونین و شما هم درگیر این ترمزهای روانی بودید و تونستید از شرشون خلاص شید من رو هم راهنمایی کنید.
ممنونم
به نام نامی دوست
الهی به امید تو
خدایا شکرت
سلام و درود بر آبجی عزبزم بهاره نازنین
.
می خواستم خودم کامنت کنم ولی عمدا اومدم در جواب کامنت شما جواب دادم و نوشتم که هم ردپا باشد
و هم قانون آزادانه بدهیم با هم
هم من رشد کنم
هم شما
و هم دوستانی که کامنت را می خوانند
چون همین نوشتن ها و ادامه دادن هاست که پایداری نتایج را رقم می زند
وگرنه همه یادمون می ره
…
چرا باید دستاوردها مون باعث خوشحالی و بالابردن عزت نفس مون باشد
چرا باید خود خوری کنیم برای موفقیت های دیگران و شکست های خودمون
اینها عواملی هستند که مانع شده اند که ما به خواسته هامون نرسیم و درجا بزنیم
من خودم هم این ناکامی ها را داشتم
و دارم
ولی با خوندن کامنت شما باز هم بیاد آوردم چون ما انسان هستیم و فراموش کار و یادم میرود
با یادآوری بیاد می آورم که مقایسه کردن خودم با دیگران عامل این هست که من متوقف شوم . غبطه بخورم که چرا اینها دارند ولی من ندارم ؟؟
ببین الکی نمیشه گفت من این ترمزها را ندارم . اگر نداری که کجاست موفقیت های بزرگ و اگر قبول کنم که دارم باز هم خدا را شکر که قبول کرده ام و باید روشون کار کنم
وقتی با عده ای که در سطح پایین هستم می نشینم قشنگ می بینم که همه به خال خودشون زار می زنند . افسوس حال و گذشته را می خورند و اگر دستاوردی هم دارند در حد یک خونه کوچیک و یک ماشین پراید مدل پایین است
استاد میگه : من استانداردهام بالاست و وقتی بالا گرفتی برنده ای
.
کامنت شما را خوندم و توقف کردم
چون به خودم گفتم : مکه به خدا نگفتی نشانه . ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده.. همینه . این را درستش کن روش کار کن . برو قدم بعدی .
من یه جاری دارم ایشون خیلی دستاوردهای بالایی را کسب کرده خدا را شکر ولی همه با قسط ووام و چک و نسیه . من این را نمی خواهم
من آسان شدن راه را برای خلق کردن خواسته و خواسته هام می خواهم.
دوست عزیزم کامنت شما خیلی پرمحتوا است
خیلی کارساز است
باید در مدار دریافت کامنت شما کسی باشد تا نکته و نکته های قانون را دریابد .
دوستان شما با شما تلاش کرده اند ولی درون مهمه که چی گفته میشود
شماها همه با هم رشد کرده اید ولی اونها از شما موفق تر هستند حالا دلیلش این هست که اونها باورهای مناسب تری دارند و مطمئنا ترمزهای کمتری
ما باید کسانی که حالا در مثال شما همکاران عزیز تون را تا می تونیم تحسین کنیم بگوییم ماشاالله احسنت آفرین هزار ماشاالله .. این تحسین خودش ایمان می خواهد چون هر کسی نمی تواند
من در پدرم الان از پیاده روی میام اونقدر خونه های فوق لاکچری دیدم و همه خونه ها . صاحب خونه ها وو را تحسین کردم و تایید کردم که قانون کار می کند ولی باز هم ترمزها نمی گذارند و باید ریشه یابی شوند
مثلا در مورد خودم فهمیدم یعنی خداوند بهم گفت که صاحب خونه پول از کجا آورده تا این خونه را خریده و صاحب شده هم در کلام هم در ذهن
کار نداشته باش که ایشون کی هست
چه شخصی هست . چکاره است . کارخونه دار است . ماشینش چیه . شغل اصلیش چیه . از کجاش آورده که تونسته این خونه را بسازد
کار به کار این ها نداشته باش
تو فقط تایید کن و تحسینش کن و بگو حتما و مطمئنا وقتی برای ایشون سده برای من هم میشود این را می دونم این را مطمئنم
البته که دارم روی این ترمزها و باورها کار می کنم و باید به مرحله ی دریافت برسد
ولی باز هم خوشحالم که خداوند بهم
گفت الحمدلله خدا را صد هزار مرتبه شکر
.
در مورد مقایسه کردن خودمون با دیگران هم خیلی باید روی خودمون کار کنیم یعنی باید مدام یادآوری کنیم که این من هستم . فلانی از من بهتر هست
ولی من هم به موفقیت های زیادی دست پیدا کردم
مثلا من در مورد زندگی کردن در خونه ی خودم خیلی خودم را با دیگران مقایسه می کردم
در شهر ما چند تا خیابون هست که خیلی به نسبت بقیه خیابون ها رشد ملک هاش عالی بوده
من میبینم خیلی ها میگن نه فقط فلان خیابون فلان ساختمون
بعد میگن چطور به فلانی داده پس یه ما هم مثل اپن باید بده
البته از یه جهاتی خوبه که آدم بتونه بهترینها را برای خودش بخواهد
اما اینکه بخواهیم خودمون را مقایسه کنیم با دیگران این خارج از قانون است و دست یافتنی نیست
یعنی بگیم چطور اون دارد من هم عین اون را می خواهم مثل اون می خواهم از راهی که اون رفته می خواهم
شاید خدا می خواهد بهتر از اون را به ما بده
البته این با الگو برداری فرق دارد
اگر موفقیت بزرگی دیگران دارند باید بری من و شما الگوهای خوبی باشند و مدام تکرارشون کنیم که ببین برای این شده بهترینها هم شده پس برای من هم شدنیه پس برای من هم میشود
.
دوست عزیزم کامنت شما خیلی پر محتوا است
خیلی ترمزها و باورها داخلش دارد
.
الهی که همیشه در مدار موفقیتها و دستاوردهای بالا و در اوج باشیم هم من هم شما و هم همه ی دوستان عزیزم
.
به نام خداوند
سلام خدمت همه دوستان و استاد بزرگوار
سوال این قسمت؟
چه هدف هایی رو انتخاب کردی و اون شکل که میخوای که نتیجه نگرفتی و یا اینقد کنده روند رسیدنت که راضی کننده نیست؟
خب دقیقا من داشتم به این فکر میکردم برای جواب به این سوال که واقعا جز کدوم دسته افراد هستم. اصن هدفی داشتم؟ یا خیر
دیدم بله هدف که داشتم
خب حالا شده که لیزری دنبالش باشم و یا اصن تلاش کرده باشم
خب در خصوص یه سری چیز ها اره واقعا با خودم صادق باشم
ولی در خصوص خیلی از هدف هام خیلی زود جا زدم
من شاید برای روابطم تنها چیزی بوده که خیلی تلاش کردم و خب دیگه اخرش جا زدم
اینکه فرمودید آیا کسی رو میشناسید که به هدف شبیه تو رسیده باشه ؟
جالبه من خودم وقتی می خواستم به نتیجه دلخواهم برسم و خودم انگیزه بدم با الگوی مناسب دقیقا چندین نفر از آشناهای نزدیک خودم از خونواده خودم که خواهرای خودم هستند نتایج متفاوتی گرفتند و خب نتیجه ای رو گرفتند ک منم دنبالش بودم و بار ها و بار ها اونا رو الگوی خودم قرار میدادم ولی خب بازم نتونستم ب هدفم برسم
خب در واقع من اصلن باورهای اونا رو نداشتم واقعا
و خب خیلی هم تلاش شاید نکردم ک تو وجودم بسازم و خب جالبه که من تلاش میکردم ساخته بشه ولی خب سیمان ها قوی تر بودند تا اینکه من زوری ک میزدم بهش برسه و خب راهمم شاید اشتباه بود
و خب در نهایت یه تصویر بدی و نتیجه های نا جالبی رخ داد برام که متوجه شدم میتونست اینطوری نباشه
چرا همیشه این منم که نباید ب اهدافم برسم ؟؟؟؟؟
مورد بعدی در خصوص مهاجرت که فرمودند استاد
من سال های ساله ک تلاش کردم
من دنبال مدارک زبان چقدر رفتم
یک سال تمام خانوادمو ندیدم که از نظر مالی تلاش کنم
از نظر اینکه رفتم و قرار داد بستم با شرکت مهاجرتی
و خیلی هزینه گذاشتم
و خب این وسط چندین سال درگیرش بودم
و خب در نهایت اون هم ناموفق شد و من به اینکه چیزی باشم راضی شدم بعد نرسیدن ب نتیجه که اصلن شبیه کسی که خودم میشناسم نیست
اینم ک تلاشم بی نتیجه بود در نظرم
و خب من یکی از دوستان نزدیکم با همسرشون هدف میزاشتن و زمان و انرژی که میزاشتن و خب نتایج شون هم ظاهر میشد
از نظر روابطی از نظر ثروت و مهاجرت من همشونو شاهد بودم که بهش رسید
و من واقعا فکر میکردم خب این چطور داره میرسه از همه نظر اوکی میشه و چرخه براش میچرخه.
خب الانم که در خصوص زندگی مشترکم دارم همین راه رو میرم متاسفانه و نمیدونم چرا مقاومت دارم برم سراغ باورهام
میدونم که دارمشون ولی واقعا نمیرم درستشون کنم شاید نمیدونستم چطور خب بنیادی درست بشن اینجوری که همش دارم میشنوم چندین ساله صحبتا رو ولی این کد ها رو از سر راهم برنداشته
فقط من آکاهیم نسبت به وجود این کد ها بالا رفته
الان دارم فکر میکنم دوره کشف قوانین بتونه کمکم کنه که حلشون کنم.
در خصوص پیدا کردن کار مورد علاقم و کسب ثروت هم ید طولایی دارم در خصوص رفتن و نرسیدن و رها کردن
چه باورهای محدود کننده ای تو ذهنم وجود داره که نمیزاره کم رشد کنم ؟
من پیش فرض های بزرگی که سد راهمن
احساس عدم لیاقته
که خودش باز از عدم عزت نفس و عدم خودباوریمه
ازینکه شجاع نیستم و ترسام زیاده
اینکه از همون تغییر میترسم
از اینکه حس قربانی شدن دارم و ترحم بقیه و تایید بقیه رو انکار میخوام
از اینکه نمیتونم خودم تصمیم بگیرم و مسیول زندگیم باشم و فرار میکنم از مسولیت
همیشه عدم لیاقته منو عجیب کشونده عقب تا یک قدمی هدفم بودم ولی بد جور برگشتم به زیر زیر صفرش
همشون ناخداگاه شکل میگیره
و اینکه باورام ایراد های ریز و درشت زیاد دارند
خدایا شکرت
الان چند روزه همش میگم خدایا خب من میخوام باورامو تغییر بدم و اینقد ضربه نخورم و به این فایل هدایت شدم.
خدایا میدونم بیشتر از خودم میخوای که من ب هدفم برسم.
خب الان اینجا دونه دونه مینویسم تا جایی که ذهنم یاری میده تا شروعی باشه برای اینکه پیرمرد سراغشون :
در خصوص روابط:
ترس از دست دادن طرف در وجودم خیلی زیاد بود و خب تجربشو میکردم
اینکه من نمیخوام ازدواجم با کسی منو از خانوادم دور کنه
من مامانم باید راضی باشه از همسرم و ازدواجم
من نمیخوام کاری کنم خلاف جهت خانواده و جریان جامعه من نمیخوام مردم پشت سر خانوادم حرف بزنن من نمیخوام که تایید شونو نداشته باشم
من خیلی قوی نیستم که خانوادمو از دست بدم و پلای پشت سرمو خراب کنم
بزار مسئلیت تصمیم رو بدم دست اونا و خودم فرار کنم از مسئلولیت
من حس ترحم خونواده و اطرافیان رو میخوام
اینکه مشکل ایجاد کنم و بگم دیدی چی شد شما خواستید این بشه
خب اگه تصمیمم اشتباه باشه چی
من میترسم از عواقب تصمیمم
خب شاید این کفر باشه و خلاف ایمان باشه
خودمو رها کنم و کاری نکنم ببینم خدا برام چی میخواد. اگه بخوام تو یه رابطه بمونم یا برم و تصمیم بگیرم اگه اشتباه یاشه و اصرارم خلاف ایمان باشه و شرک باشه چی؟
چطور باید تشخیص بدم یه شخصی برام بودنش خوبه یا خراب
بچه چی میشه خب خانپادم چی میشن
چطور بفهمم تصمیم من احساسی نیست من کلا ادم احساسی هستم و همیشه از احساسساتم ضربه میخورم چ جلوی منطقم رو میگیره
منطق بهتره گمونم تا احساسات من که همیشه اشتباه میکنه
مردم چی میگن
خودم چیکار کنم تنها
خب منم مثل بقیه باید زندگی کنم و رویا پردازی نکنم
من انگار در مدار دریافت ادم های خوب نیستم من ادمایی که همه چی تمامن در مدار یک قدیمیشون قرار میگیرم ولی چون عدم لیاقت دارم و ایمان ندارم که لایق باشم و این شدنی نمیشه اصلن خودم کاری میکنم که نشه. و کاملا مشهوده که خودم رو دوست ندارم و همیشه لول خودم رو میارم پایین
من از صفر باید شروع کنم نه اینکه با یه نفر که همه چی داشته باشه و اوکی باشه
نمیشه همه چی اینقد خوب باشه یه جای کار میلنگه..
زندگی همینه برای همه همینه
در خصوص مهاجرت هم
خب تنها برم اونجا چکار کنم
از خانواده بگذرم دلشون میشکنه
چرا برم تنها اونجا خطرناکه
چرا بقیه دخترا این فکرا رو نمیکنن
اگه از پس کارم اونجا برنیام چی
اگه زبان رو خوب از پسش برنیام چی
اگه اشتباه باشه کشور مقصدم چی
من این تصمیم رو چرا گرفتم؟ تو همین ایران خب به اون چیزایی برسم که میخوام برم اونجا برسم
درنهایت خب مهاجرت اینقدرا هم راحت نیست شدنی نمیشه
پول زیاد میخواد تنها میشی افسرده میشی و پشیمون
.
در خصوص ثروت هم که اصلا مهم ترینش همون بحث لیاقت
مقایسه خودم و خانوادم با اطرافیان
کم دونستن خودم
توانایی هام و استعدادم ایمان نداشتن
همیشه ترسیدن از شروع و ادامه کار ب تنهایی
سرمایه گذاری روی بقیه به جای خودم
ثروت ساختن خیلی راحت نیست
من دخترم و ناتوانم و ضعیفم
دنیا ادم گرک و قوی میخواد
من منطقم ضعیفه ریاضیاتم دقت نمیکنم و ورشکست میشم
من که همیشه از همه هدفام و رویاهام زدم به خاطر بقیه اینم روش
من نمیرسم پس انرژیمم نزارم ک بعد مسخره بشم ک نتونستی باز
هر راهی ک رفتم فکر کردم خدا لهم الهام کرده اشتباه رفتم اخرش شکست خوردم پس نمیتونم ب خودم اعتماد کنم
من خیلی تنها هستم و هیچکس منو درک نمیکنه
اصن کسی درحد من که درکم کنه نیست اونایی هم ک هستن که از مدارم خارج کردم با حس عدم لیاقتم
من تا ابد باید حسرت رسیدن ب خواسته هام رو بکشم
به نام خدا
خدایا شکرت
.
سلام و درود بر سمیه نازنین آبجی عزیزم
.
من یک هدف اصلی برای خودم گذاشتم و دارم روش کار می کنم خدا را صد هزار مرتبه شکر
حال با کامنت شما خیلی ترمزهام دارد چشمک می زند
خدا را صد هزار مرتبه شکر
.
در مورد احساس مسوولیت گفتید که من هم دارم این ترمز را
من خواسته ام زندگی کردن در خونه و ویلا است …..
حالا چرا ویلا ؟؟
چون همسرم خیلی ویلا دوست دارد
و من به خاطر ایشون این هدف را دارم که ویلا داشته باشم
البته خودم هم ویلا و زندگی کردن در ویلای شخصی خودم را دوست دارم
ولی بیشتر به خاطر همسرم هست
و برای چی ؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!
برای اینکه اگر نشد و بهش نرسیدم بهش بگم دیدی چی شد . دیدی تو گفتی ؟؟؟؟ دیدی هی ویلا ویلا کردی ؟؟؟
من که نمی خواستم
به خاطر تو این جوری شد
دیدی نشد
همون خونه خوب بود
من به همون خونه راضی بودم
و تقصیر را بندازم گردن اون
واقعا باید به خودم بگم هدف اصلیم چیه
خودم چی رو می خواهم
ویلا …
خونه…
خونه باغ….
….
کدوم را عمیقا می خواهم ؟؟؟
و دیگران را هم حذف کنم
چون برای دیگران نباشه هدفم
برای خود خودم باشه
.
خودم مهم هستم
دیگرانی وجود ندارند
که بعد اگه نشد تقصیر را بندازم گردن این و اون
.
خدایا شکرت
خدایا هر آنچه داریم از آنه توست
خدایا هدایت مون کن به باورهای درست . به باورهای کارساز و منطقی و محکم و اساسی
الهی به امید تو
سلام استاد گرامی من خیلی دوست دارم دورهای شمارو خریداری کنم اما درحال حاضر بدلیل بعضی شرایط امکان خرید ندارم …استاد گرامی من تا به الان واسه خواسته هام خیلی تلاش کردم از نظر جسمی و روحی صفرتا 100خودمو گذاشتم اما اون نتیجه ای که میخواستم واقعا نگرفتم چون من خیلی زیاد میخوام و بهترین نحوه میخوام اما نمیدونم چرا نمیشه یا تو جای خودم درجا میزنم یا برمیگردم عقب واین موضوع منو بشدت عذاب میده و خسته میکنه و درحال حاضر از دورهای رایگان شما دارم استفاده میکنم به معرفی یکی از دوستان تا ببینم به کمک خداوند وشمامیتونم ی راحله جدید پیدا کنم
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
خدایا شکرت برای وجودتون
.
سلام و درود بر سمیه بزرگی عزیز
.
در مورد نرسیدن به هدف فرمودید
ببینید در مورد رسیدن به خواسته و هدف هامون باید تکامل را کامل رعایت کنیم
که استاد در فایل ها گفتن کامل
شما باید با ایمان بیشتر . با توکل بیشتر فایل های استاد را گوش کنید . نکته برداری کنید . بهش عمل کنید . حرکت کنید وو…..
اینکه با استاد هستید کافی نیست
مهم اون ترمز ها و باورهای ما است که مثل سیمان در مغز و ذهن ما هست و چسبیده
و اینها همه احتیاج به زمان دارد
زمان بیشتری با قانون بودن
زمان بیشتری با استاد عباس منش بودن
زمان بیشتری روی خودمون کار کردن
زمان بیشتری با خدا بودن
زمان بیشتری با خدا مناجات کردن
وووو
…
اینکه شما بهترین ها را می خواهید خودش خیلی خوبه
اما باید
قانون تکامل و قانون تصاعد را به خودتون یادآوری کنید
شما باید هدف های کوچک برای خودتون بزارید
بعد که بهش رسیدید اپن را تایید کنید خدا را شکر کنید
تاییدش کنید که قانون داره کار می کنه
از خداوند هدایت بخواهید
و دوباره هدف بعدی
دوباره خواسته های بعدی
.
این موارد را هم به خودم و هم به شما دارم میگم که
یادمون باشه که قانون کلاه سرش نمی رود
همه ی اینها با هم جواب می دهد
دنبال چیزی بیرونی نباشیم
.
این را هم به خودم میگم و هم به شما آبجی مهربونم که
استاد عباس منش را خیلی دنبال کنید
همه چیز در ذهن ما است
فقط باید باور کنیم که می شود
دنبال این نباشیم که کسی ما را به راه راست هدایت کند
فقط باورهای ما است که کارساز است
به امید الله مهربانم همه با هم رشد می کنیم
خدا را شکر اینجا هستیم
خدا را شکر خداوند ما را هدایت کرده به این سایت الهی و رویایی
هم برای خودم و هم برای شما آرزوی بهترینها را دارم
سلام به استاد عزیزم و همه دوستان
روابط
سوال 1: چه خواسته یا هدفی داشتی یا داری و با اینکه تمام تلاش های ممکن را انجام داده ای اما هنوز به آن نرسیده ای؟
خب من برای روابطم واقعا تلاش کردم،و روابطم با اطرافیان خیلی بهتر شده،عشق و محبت زیادی میگیرم،ولی تو بحث روابط عاطفی میدونم ک باید درستش کنم(باورهامو)
شاید به تضاد خوردم،ک خواسته های بزرگتر بخوام
خدایا شکرت خدایا شکرت
سوال 2 :چه افرادی را می شناسی که با وجود تلاش های کمتر، به سادگی به همان خواسته رسیده اند یا با وجود تلاش های مشابه با شما، خواسته ی آنها محقق شده است؟ (درباره این موضوع با جزئیات توضیح بده)
خب خیلیا رو میبینم ک معرفت و تایم و محبتی ک من دارمو نمیذارن ،ولی اتفاقا باهاشون بهتر برخورد میشه ،بدون تلاش فیزیکی،یا بدون اینکه کاری کنن
سوال 3: چه باورهای محدود کننده ای (ترمزهای مخفی) را می توانی در ذهن خود شناسایی کنی که فکر می کنی باعث شده که با وجود این همه تلاش، باز هم به آن خواسته ها نرسی؟
میدونم جواب دادن به این سوال خیلی بهم کمک میکنه
1_تو فایل اشاره کردین ،گاهی چون میترسی رابطه عمیق شه و بعدا شکست بخوری،هیچ وقت اجازه نمیدی اون رابطه قشنگ پیش بره ،چون میگی تهش تنهام دیگه
2_عدم احساس لیاقت
من خودمو خیلی دوس دارم ،و همه بهم میگن خوشگل و خوش پوش و خوش هیکل و باکلاس و … هسم ،ولی شاید بخاطر اتفاقات گذشته من ناخوداگاه حسی در تضاد با چیزی ک هستم داشتم
شاید در عمل اونقدرا به خودم احترام نذاشتم ،اینکه از خوابم میزدم تا با طرف صحبت کنم،یا اینکه هدفامو فراموش کرده بودم ،خودمو فراموش کرده بودم و ب اون اهمیت میدادم ،به رابطه ای ک بینمون فاصله زیاد بود ،تفاوت سنی ،و خیلی از ملاک های دلخواهم نبود،قانع شده بودم و صرفا خودمو با این حرف ک اون اهل رشده و درکم میکنه و … راضی شده بودم و …
استاد از دید من دقیقا همون روزی ک دیگه تحمل نکردین و استعفا دادین از شغلی ک باهاش راحت نبودین ،زندگی شما تغییر کرد
برا من امروز صبح ساعت 6 این اتفاق افتاد و من تصمیم گرفتم دیگه چیزایی ک اذیتم میکنه رو تحمل نکنم ،و شاید این اولین قدم باشه
3_رابطه عاطفی مانع رسیدن من به اهدافم هس و باید تنهایی پیش برم ،ازدواج محدودت میکنه
تو ارزشمندی فاطمه ،بهت افتخار میکنم ک یه سری چیزا رو دیگه تحمل نمیکنی ،ممنونم ازت برای فضایی ک ایجاد کردی ،تا نعمت ها وارد شن،ممنونم ازت بخاطر ایمانی ک به خودت و خدا داری،برای تغییرت،برای باورهایی ک جایگزین میکنی برای لذت و شادی ای ک با باورهای جدیدت داری برای آیندم خلق میکنی ،تو رفتارت تغییر کرده پس باورهات داره تغییر میکنه
این دنیا پر از آدمهای مناسب و دوست داشتنیه
باغ خودت رو زیبا کن ،پروانه ها خودشون میان
به استاد و خانم شایسته نگاه کن نه تنها مانع هم نیستن بلکه باعث رشد و پیشرفت هم هستن
اولویتت لذت بردن از ثانیه به ثانیه زندگیت باشه،همه چی در زمان مناسب اتفاق میوفته
تو واقعا دوست داشتنی هستی و آرزوی هر پسر موفق و خودساخته و از هر نظر جذاب و بی نظیری هستی
تو خود عشق هستی،و در این دنیا و آخرت عشق عظیمی رو تجربه میکنی،دستت تو دستای خداس،اعتماد کن حتی به چیزی ک علتشو نمیدونی،
تو تا آخر عمر عاشقانه زندگی میکنی
باور جایگزین :لیاقت تو یه مرد متعهد،وفادار ،خوش قلب،مهربون،خوش صدا،خوش اخلاق،خوش هیکل،جذاب،خانواده دوست،با صداقت،شجاع،مسئولیت پذیر،قوی،
موفق،پولساز،ثروتمند،محترم،خوش ذوق،پر انرژی،با اصالت،معتمد،از هر جهت برای تو دوست داشتنیه،و تو از هرجهت برای او دوست داشتنی هستی،بدنش فقط به نوشیدنی و خوراکی های مفید عادت داره،با عزت نفسه،لایقه،عاشق توئه ،اهل ورزش و تفریح و طبیعته،کنار هم باعث رشد هم هستین،رابطه تون سرشار از عشق و اعتماد و ارامش و حال خوبیه ،یه رفیق پایه اس برای تجربه این زندگی ،کسی که باهاش میتونی پرواز کنی :)
خدایا تو آگاهی به قلبم ک من تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم …
دوستون دارم :)
11:11
سلاااااام
عاشقتونم استاااد
از این به بعد نکاتی ک متوجه میشم دررابطه با روابطم رو همینجا کامنت میکنم
خب گفتم روابطم با اطرافیان ،دوستام،اساتید حرفه مورد علاقم و … واقعا عالیه و همه جوره عشق و احترام دریافت میکنم
چون خودم از صمیم قلب دوستشون دارم ،و بهشون احترام میذارم ،و مدام سعی میکنم خوبیاشونو ببینم،حتی تو چیزایی ک بقیه میگن بد هس،من از یه دید و زاویه دیگه ای سعی میکنم به قضیه نگاه کنم و کلا خیلی روابطم عالی شده ،قبلا هم خوب بود الان واقعا عالیه و میدونم عالی تر هم میشه
اما بحث روابط عاطفی بخاطر باورهایی ک گفتم مخصوصا باور اینکه ازدواج محدودت میکنه و … خب خودم دست خدا رو باز نذاشتم ،ولی تا نسبت بهش اگاه شدم ،رها کردم موضوعو ،یعنی دیگه توجهم به این قضیه نیس ک رابطه عاطفی مانعه و … کاملا از هر لحظه ام دارم لذت میبرم و فرمونو دادم دست خدا ،هروقت اون بخواد آدم مناسبم از ساده ترین راه میاد تو مسیرم
اما نکته اصلی ک بخاطرش اومدم کامنت بذارم،این بود ک دیروز تجربه جالبی داشتم :
چیزی ک مدت ها فکر میکردم خیلی برام دوست داشتنی و مناسبه،با دیدن واقعیت و شناخت نسبت به اون قضیه ،دیدم اونقدرا هم چیزی نبوده ک میخواستم
گاهی بخاطر عدم شناخت از چیزی،فکر میکنیم اون شغل،یا اون ادم برای من بهترینه،و چون باورت اینه طوری رفتار میکنی ک انگار بدون اون نمیشه زندگی کرد!
اما اگه جای درستی وایسیم،و قضیه رو جوری ببینیم ک هست،شاید رها کردن برامون خیلی راحت تر باشه،و راحت تر ایمان میاریم،و راحت تر اعتماد میکنیم به خدایی ک برامون بهترینها رو میخواد
و به محض اینکه این اتفاق بیوفته،
و تو واقعا متوجه شی چه چیزی رو داری میخوایی،چیزی ک ممکنه اونقدرا خوشحالت نکنه،یا اصلا این اون چیزی نبود ک تصور میکردم ،راحت تر کنار میذاری
و استاد من اینجا از پی نوشته هام به این حرفتون میرسم ک خواسته ها باید دقیق مشخص باشه و بدونی واقعا چی میخوایی و کجا میخوایی بری و در این راستا باورهاتو قوی کنی ،و دیگه نتیجه رو بدی دست خدا ،(چه بسا خیلی بیشتر از خواسته هات رو دریافت کنی و تو بحث روابط آدمی رو کنار خودت ببینی ک همه جوره مناسب توعه حتی اگ درخواست نکرده باشی اون ویژگی رو) و تو این مسیر حالتو خوب نگه داری ،از لحظه به لحظه اش لذت ببری
استاد من هرچی میرم جلوتر بیشتر ایمان میارم ک داشتن حال خوب تنها قانونیه ک همه چیز رو پوشش میده
دقیق یادمه تو یکی از فایلای رایگان ک شما مسافرت رفته بودین و مریم جون تو پردایز تنها بودن و مادرتون بهتون میگه برگردین پیش مریم جون و شما حتی به این قضیه حتی فکر نکرده بودین چون این خواسته مریم جون هم بوده ک گاهی تنها باشن و با ترسهاشون مقابله کنن :) انقدر هماهنگ انقدر زیبا
نتیجه حرفام :
دقیق مشخص کن چی میخوایی
در راستای این هدف باورهای قوی بساز
حالتو عالی نگه دار و رها کن
تو هرمسئله خوبی ها رو پیدا کن
این چرخه رو تکرار کن
پروردگارا تو آگاهی به قلبم که من
تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
عاشقتونم :)