چرا بعضی افراد بدشانس هستند؟ - صفحه 29 (به ترتیب امتیاز)

1284 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مریم غدیری گفته:
    مدت عضویت: 3779 روز

    سلام به استاد عزیز، خانم شایسته ی عالی و مایک نمونه

    و سلام به همه ی هم فرکانسی های محترم

    این فایل نشانه ی امشبم بود، ساعت ۱۰:۳۰ بازش کردم، و اینترنت هم پس از یک هفته وصل شده است. متوجه شدم امروز یک بار ظهر در مورد اینکه چرا مردم حقوق کوچک را کم اهمیت می شمارند حرف زده ام و بعد هم پس از وصل شدن اینترنت با دوستم که در ایران نیست در همین باره گفتگو کردیم.

    نشانه بسیار درست بود.

    استاد اولین بار بود که این فایلتان را دیدم. من در این ۲ سال و نیم خیلی روی ورودی هام خوب کار کردم و نتایج عالی گرفته ام. با دیدن این فایل درکی که در من اتفاق افتاد این هست که: مریم تو خواستی موضوعی برای حرف زدن داشته باشی ، اما دقت کن که به چی داری توجه میکنی .حتی درباره ی این موضوع خیلی به ظاهر ساده هم نباید حرف بزنی چون باعث میشه بیشتر جذبش کنی. و الان تعهدم را مینویسم. عاشق این تعهداتم هستم . چون با ایمان عملی در ذهنم پایدارشان میکنم. خدایا سپاسگزارم برای این آگاهی جدید.ممنون از این سایت بی نظیر که بزرگترین نعمت من بعد از حیات در کره ی زمین می باشد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    محمد علي رجايي گفته:
    مدت عضویت: 2307 روز

    سلام

    من محمد علی رجایی هستم

    استاد عزیزم دوباره یه روز جدید از سفر نامه و یه اگاهی جدید دیگه ????

    استاد واقعا این مورد که نباید در مورد اتفاقات بد و منفی اطرافمون صحبت کنیم و بالعکس در مورد نکات مثبت و اتفاقات خوب صحبت کنیم یکی دیگه از ترمزهای من بود که تو این فایل بهش اشاره کردید

    من همیشه به خاطر اینکه خیلی از طلبکارام هر روز پیگیر حساباشون بودن یا دوس داشتم یا مجبور بودم فقط از شرایط بد بازارو گرونی و ….حرف بزنم تا شاید کمی بیشتر وقت بگیرم اما الان با این اگاهی همینجا متعهد میشم که دیگه تحت هیچ شرایطی با هیچ کسی حتی نزدیکترین ادمهای دور و برم در موردشون حرف نزنم و به جاش از جمله هایی استفاده کنم که مثبت تر پر انرژی تر باشه

    استاد حالا دارم کم کم درک میکنم دلیل اتفاقات این چند سال که برام افتاده که صد البته با توجه به اگاهیهای جدید متوجه شدم اون تضادها باعث شد که الان من اینجا تو این سایت پر از خیر و برکت و عالیی باشم اونا باعث شدن که من بتونم ترمزهامو پیدا کنم و با اموزه ها و اگاهیهایی که شما در اختیارمون میزارید بهتر راحتتر اسون تر و لذت بخش تر این راهه پر از نعمت و سلامتیو فوق العاده عالی رو طی کنیم و هر روز یه قدم حتی کوچیک برداریم که همین قدمهای کوچیک که شاید قبلن اصلن به چشم نمیومدن بشه اغاز موفقیتهای پایدار و همیشگی

    برای همه دوستانم که باهم راهی این جاده صاف و پر از لذت و شادی و عشقه

    ارزو سلامتی و حال و احساس خوب و عالی دارم ????????

    استاد بینهایت ازت سپاسگذارم ??????????? خانم شایسته عزیز ازشما که شدید دستی از دستان خداوند تا ما به این اگاهیهای ناب هدایت بشیم از خدا براتون دنیا و اخرت پر از خیر و برکت ارزو میکنم ????????????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 3239 روز

    روز دهم سفر زیبای من💕

    سلام🌷

    یکی از عادت های بد گذشته ام این بود ک وقتی با افراد صحبت میکردم حتی اتفاقاتی ک واقعا تو زندگیم خیییلی خوب بود رو براشون یجوری تعریف میکردم ک دلشون نخواد یا مثلا چشمم نزنن یا ی عالمه فکرای نااااادرست دگ… اتفاق های یکم بد رو هم خیلی پیاز داغشو زیاد میکردم ک شاید توجه شون جلب من بشه !!!!😅

    ولی از وقتی ک تصمیم گرفتم زندگیم رو تغییر بدم و تمااام قدرتم رو بزارم تا ورودی هام رو کنترل کنم..

    از وقتی ک از استاد عزیز شنیدم کلام قدرتمند ترین فرکانس رو ارسال میکنه و همانطور که اولین آیه ای ک ب پیامبر نازل شده اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ.. ، خداوند به پیامبر میفرمایند بخوان ، صحبت کن ، نگفته بنویس یا هدایت کن یا تسلیم کن..‌.

    این صحبت ها واقعا منو ب فکر برد و ذهن منو تقریبا قانع کرد ک راه درست اینه

    از اون موقع تا الان سعی ام این بوده ک فقط اتفاقات خوووب و دوست داشتنیم رو تعریف کنم..چون وقتی اتفاقای خوووبم رو تعریف میکنم تو ذهن بقیه هم این شکل میگیره ک اگه فاطمه انقدر خوش شانسی میاره و انقدررر اتفاقای خوب براش میوفته پس من هم میتونم.. هرررر روز بهتر میشه و سپاس گذار خداجونم هستم ک مرا یاری میکنه در این راه زیبااا

    نتیجه ش این بوده که اکثرررر اتفاقات زندگیم خوووب بوده و باااااید همینجوری ادامه بدممم

    ی مثال میخام بزنم از کاری ک همین چندساعت پیش انجام دادم و خودم رو واسه خودم لوس میکنم و تحسینش میکنم😁🥰 ، با خانواده خونه ی پدربزرگم بودیم و میخاسن شروع کنن در مورد بحث های سیاسی و اخبار بد ک اصلا باب میل من نیست صحبت کنن

    من یکهو بهشون باااا ذوووق گفتم رااااااستی 😀 ی فیلم ۵.۶ دقیقه ای جدیدا دیدم ک در مورد عظمت جهان هستیِ و خیلیییی خفنه و .. و کلا حواسشون پرت من شد و سریع گوشیم رو ب تلوزیونشون وصل کردم و دیگه خدااااروشکر موضوع بحثشون شد عظمت خلقت پروردگار قدرتمند من❤🥰

    در روز دهم تعهدی محکــــم تر به خودم میدهم که فــقــط اتفاقات عاااالیِ زندگیم رو برای بقیه تعریف کنم و فقــــط توجه ام روی نکاتِ مثبــــت زندگیِ زیبام بزارم

    سپااااس گذارم از خداااجونم که منو یاری کرد تا اینجای سفر پیش برم

    سپاس گذارم از خانم مریم شایسته ی عزیزم

    ان شالله ک لحظه ب لحظه ی زندگیِ هممون غرق آرامش الهی و ثروت و سلامتی و خوشبختی باشه ❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    نادیا گفته:
    مدت عضویت: 2540 روز

    سلام🌹

    چیزی که جالب برام قبل از اینکه به این فایل هدایت بشم همین چندساعت پیش فکر میکردم،

    کسی میشنه باهم درد دل میکنه،

    من قانون یاد گرفتم،(ولی در عمل هنوز تق لقم بسیار)

    احساس خوب=اتفاقات خوب

    احساس بد=اتفاقات بد

    بعد میخوام به طرف بفهمونم به مسله از زاویه ای نگاه کنه که حسش خوب باشه،

    در صورتی اون حرف من گوش میده!!!

    که من مشکل اون فرد تجربه کرده باشم😯😯

    پس برای همین در ضمیر ناخودآگاهم میخوام

    مثل اون مشکل😱😱

    بعد برم پیش طرف بگم: نگاه من شرایط تو رو داشتم،

    ولی حسم خوب نگه داشتم،امیدم از دست ندادم،قوی بودم😨😨

    این عمل برای چی!؟؟؟؟؟؟؟

    تاییدشدن،مورد توجه واقع شدن.

    قهرمان و قوی دیده شدن😖😖

    آخرشم چی؟؟ تجربه اتفاقات بد،بدتر از اون طرف عمل کردن😌

    مثلا

    ، برم معتاد شم بعدش ترک کنم،تا طرف بگم نگاه ترک کن،من راحت تونستم.

    در صورتی که در نتیجه بدتر از اون فرد شده.

    یا در مورد ما خانمها،دونبال تجربه های بدی با همسرمان هستیم،

    تا بریم تو جمع خانمها صحبت کنیم؛اره چنین مسله بود

    ولی من (قوی،باهوش) از پسش براومدم،

    حلش کردم😓

    و خیلی مثالهای احمقانه دیگه ای وجود داره😧

    به به الان که دارم مینوسم داره برام رو میشه این مسال.

    اصلا الان فکر میکنم چه چیزهای وحشتناکی خواستم تجربه کنم،

    بقول استاد ما دونبال تجربه کردن بدبختی هستیم،

    که بعدش بریم توی جمع بگیم مثلا چنین بیماری گرفتم،یا چنین بلای سرم اومد،

    حال میکنیم😤😤😱😨

    همش برمیگرده به عزت نفس،کمبود اعتماد بنفس.

    مورد تایید شدن،دیده شدن.

    خدای من یعنی اکثر یا بیشتر مشکلات ما به این دلیل تو زندگیمون رخ میدن،

    من تا دوران دبیرستان اصلا به هیچ عنوان از مشکلاتم حرف نمیزدم،حتی به صمیمترین دوستام.

    ولی متاسفانه دختری دیدم؛که مشکلاتش صحبت میکرد،

    یجور کلاس یا دیده شدن داشت.

    گفتم پس داشتن این مشکلات ضایع نیست

    که بخوام پنهان کنم،

    اتفاقا با بیان اونها مثلا پیش دوستام مورد توجه قرار میگیرم.

    که عجب چیزهای این دختر تجربه کرده😰

    دوستان هر انجمن و جمعی که به هر عنوانی جمع میشن برای حل مشکل،

    بیشتر دیدم درباری مشکل حرف میزنن تا راه حلش شرکت نکنیم.

    چون اون دختر خانمی که الگوی من شد مال چنین انجمنی بود و مثلا دختر تهرانی بود.

    و متاسفانه من از اون زمان شروع کردم؛

    به بازگوی مشکلات😤

    که الان شده جز از من،

    که الان با قوانین آشنا شدم،میخوام این عادت ترک کنم وحشتناک سختم،

    از این عادت،چقدر دارم ضربه میخورم،

    ولی همه سعی و تلاشم میکنم و از خدا میخوام یاریم بده .

    امشب و اینجا تعهد میدم فقط درباری خوشهام و شادهام و اتفاقات خوبی که تجربه کردم صحبت کنم😍😍

    (جهاد اکبر)

    🌼🌼🌼🌼

    در ضمن با نوشتم این کامنت،متوجه این باور شدم!!!!

    که اگه بخوام حرفم روی طرف مقابلم تاثیر داشته باشه،

    باید مشکل اون طرف تجربه کرد باشم،

    در صورتی که این باور من و واقعیت نیست،

    و باور اشتباه و دردسرساز برای من!!!!

    ثانیا به من چه،مگه من مسول خوب کردن حال طرفم،

    یاد استاد افتادم،که میگفت بندرعباس میومدن دم درشون

    تا نصف شب صحبت میکردن،

    همون افراد تو خوشهاشون یاد از ما نمیکنن🙃

    باز این افراد جذب ما هستن،

    و خودمون مسول خوب کردن حس اونها میدیدیم.

    در صورتی که من فقط فقط مسول حس خودم هستم.

    من به عین دیدم کسی که افتضاح بود از همه نظر شرایطش؛

    در مدتی عالی شد شرایطش،در معجزه زندگی میکرد جوری که برای بقیه باور پذیر نبود،

    باهاش صحبت میکردم باز حس بد و داشتن چیزی برای شکوه و گلایه کردن.

    و بعد مدتی شرایطش از قبلشم به مراتب بدتر شد.

    ببخشید طولانی شد،متنم.

    در پناه حق باشید خانوادی خوش شانس من😘🤗🌻🌻🌻🌻

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    علیرضا جلالی گفته:
    مدت عضویت: 2041 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی بزرگوار

    دوره روز دهم چله نشینی

    خدایا شکرت بابت هدایتم به این سایت الهی

    خدایا شکرت که روز به روز تکاملم را طی میکنم وخدایا شکرت که میتوانم اینجا باشم اینقدر آزادی زمانی دارم که نشسته ام کنار بخاری و دارم کامنت می نویسم.

    چقدر من دوست داشتم تا دیگران برایم دلسوزی کنند و به من بگویند آخی …

    جالب اینکه پارسال ودر بحبوحه مشکلاتم میرفتم هر کس را می دیدم از مشکلم ونگرانیهایم برایش تعریف میکردم و اتفاق حالی که برام افتاد همان کسانی که از نظر خودم برایشان درددل کردم و حتی جلو آنها اش و ریختنم بعدا بدترین دردسرها را برایم به وجود آوردند و‌..‌.

    آره من فکر میکردم اگر برای دیگران از بدبختی هایم بگم آنها به من کمک میکنند و حتی به این راضی بودم که به من بگویند آخ چقدر بدشانسی طفلکی…و حالا میدانم چگونه خودم یا دست خودم باعث سقوط خودم میشدم اما بازهم خداروشکر میکنم که از دل اون اتفاقات وتضادها به اینجا هدایت شدم وبه اینهمه نعمت و برکت هدایت شدم

    اما امروز کانون توجه ام به الله بود به اینکه من یک حامی یک مدیر برنامه ریزی یک پشتیبان دارم و چقدر حس زیبایی بود چقدر امروز کارهایم آسان انجام شد چقدر خیالم راحت بود و چقدر رهاتر بودم چقدر آرام تر خوشحال تر وخونسردتر امروز بابت اختلافی که با صاحب خانه قبلی ام داشتم با هم صحبت کردیم و آرام تر وخونسردتر باهاش صحبت کردم و فقط از خدا خواستم که همه چیز زو خوب جلو ببره و خداروشکر تا اینجا پیشرفت خوبی بود و مطمئنم حالا دیگه که نتیجه اش هم رضایت بخش میشه هرچند دارم سعی میکنم بیشتر و بیشتر خودم رو وورودیهام رو کنترل کنم و نگران نباشم که آخرش چی میشه ‌به قول استاد خود به خود درست میشه .

    امروز تمام توجه ام به رابطه ام با خدای خودم بود و این بهترین حسها هست و بهترین ارتباط ها .وباید اینقدر روی این رابطه کار کنم که توحید عملی و وجود ربم را با گوشت وپوستم احساس کنم حتی در جزئی ترین امور زندگی ام در غذا خوردن در بازی با فرزندانم در خوابیدنم و….

    و چی از این لذت بخش تر و خوش تر که با خدایت با ذهن وروحت به هماهنگی برسی به قدری که هماهنگ شوم نتایج هم به دست میآید و خودشان را نشان میدهند اصلا دیگه دنبال نتیجه نیستم چون مطمئنم که هستند و فقط دز مکان و زمان مناسب میآمد به سمت من مثل آب که مطمئنم در لوله هست و در زمان مناسب میتوانم از آن استفاده کنم و نیازی به تقلا ندارم.

    خدایا هرچقدر تورو بهتر درک میکنم صحبت کردن از تو برام و از رابطه با تو برام سخت تر وهیجانی تر میشه.

    خدایا دوست دارم همین .و همین قدر ساده.

    شاد باشید و تندرست ثروتمند در دنیا وآخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    Reza JahanBakhsh گفته:
    مدت عضویت: 1414 روز

    با سلام به استادم و خانه شایسته مهربان

    ولا تخاطبنی فی الذین ظلمو انهم مغرقون ۲۷ مومنون

    در باره کسانیکه ستم ورزیده اند با من سخن مگویی آنان غرق شدنی اند.

    یعنی در باره ناخواسته ات با من حرف نزن

    چرا خدا از نوح اینطور بخواهد؟ مگه چه می‌شود اگر در باره کسانیکه ستم کردند نوح صحبت کند؟

    قهر خدا ک نمی‌آید خدا که آگاه بر پیدا و پنهان است، خدا که می‌داند از مؤمنان و ستم پیشه گان.

    خدایا شکرت بابت این آگاهی ناب!

    صحبت نکن نوح! کانون توجه ات می‌شود ظالمان، بعد چی می‌شود؟ از ظالمان بیشتر میبینی!

    ناراحت میشوی غصه میخوره غمگین میشوی!

    قدرت کلام!

    ما با قدرت کلام مان خیلی خوب می‌توانیم ذهن مان را در دست بگیریم و از سوی دیگر وقتی با کلام مان در باره ناخواسته ها حرف می‌زنیم یعنی عمدا ذهن مان را می‌بریم روی ناخواسته ها!

    که این تعهد بر صحبت نکردن با دیگران در باره ناخواسته ها و اتفاقات بد در حقیقت یک نوع از کنترول ورودی است برای مان در پهلویی ورودی های دیگر مان

    من خودم را متعهد میکنم در زندگی ام فقط در مورد اتفاقات خوب که برایم افتاده صحبت کنم!

    خدایا شکرت بابت آگاهی این روز سفرم برای همه شما خوبان بهترین ها را آرزومندم برای خودم تعهد بیشتر!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    Zahra گفته:
    مدت عضویت: 2177 روز

    سلام به همه دوستان و استاد عزیز و مریم مهربان

    الان که دارم این متن و مینویسم دارم به آسمونی نگاه میکنم که خورشید رنگ زیباشو پاشیده به زیر ابر ها و یه فضای زیبایی رو نقاشی کرده و خدارو شکر میکنم از پنجره خونم میتونم این زیبایی رو ببینم، از صبح این آسمون داره برای ما دلبری میکنه خدایا شکرت، کمکم کن بهتر بشناسمت، قدم تو جاده ای گذاشتم که از خدا خواستم ارامش سهم من باشه، ازش خواستم خودشو بهم بشناسونه، ازش خواستم کمکم کنه وقتی همه چیز خوبه بتونم ذهن نجواگرمو کنترل کنم تا لحظه حال و از دست ندم، خدایا کمکم کن، به گذشتم نگاه میکنم میبینم اصلا ادم بدشانسی نبودم، از دید خیلی ها و حتی خودم تو خیلی چیزا غیر از ثروت که البته اونم داشتیم ولی ثروتمند نبودیم خوش شانس بودم، و یه جوری باورم شده بود خوش شانسم و همیشه خدارو جوری میدیدم که کاری میکنه واسه من اتفاق بدی نیفته، به خاطر این فکرم خیلی جاها خدا کمکم کرده، خدا جاها دستمو گرفته، وقتی اومدم تو این مسیر از یه جایی به بعد همه چی و اشتباه برداشت کردم و کم کم از خدا دور شدم و ازش ترسیدم، میخوام بگم قبلا بدون دونستن قانون فقط با این فکر که خدا هوای من و داره همشم میگفتم نمیدونم چرا ولی خدا همش هوای من و داره اتفاقای خوبی رو تجربه میکردم، الانم میخوام قدرت و بدم به خدا و ازش بخوام و خیالم راحت باشه بهم میده، بازم یه قولی میدم که فقط از چیزایی حرف بزنم که حالم خوب میشه اگه به خاطر افکار منفی نمیتونم آینده خوب مجسم کنم به خودم قول بدم اصلا مجسم نکنم فقط حالم خوب باشه آینده خوب خودش اتفاق میفته، طبیعی طبیعی طبیعی، اتفاقی که حالمو بخواد بد کنه دیگه رخ نمیده، طبیعی زندگی میکنیم طبیعی رشد میکنیم طبیعی لذت میبریم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    نگین اخباری گفته:
    مدت عضویت: 1435 روز

    👈 روز دهم سفرنامه🌸

    سلام به همسفران عزیز و استاد گرامی

    خداروشکر بابت فایل جدید و آگاهی های جدید و ناب👌

    راستش به خودم و گذشتم رجوع کردم که کجاها از ناخواسته ها صحبت کردم

    کجاها برای تایید شدن و جلب توجه کردن شروع به صحبت درمورد منفی ها کردم

    و واقعا خلاف جریان حرکت کردن سخته چون خیلی طبیعی شده بین مردم صحبت درمورد منفی ها اما مراقبت از شنیدن و صحبت نکردن درمورد منفی ها به نظرم پاداشش خیلی بزرگه و ارزشش رو داره

    و اینها از خلأها نشات میگیره وقتی درونم خالیه دوست دارم هرکاری کنم تا دیده بشم و به این شکل درونم پر کنم

    و همیشه به خودم میگم که فقط خداوند می‌تونه خلأهای من رو پر کنه

    اون اصله اون منبع هر عشق و نیکی هست💓

    البته خودم در مسیر رشدم و هر روز در تلاشم قدمی به سمت جلو بردارم به امید روزی که اونقدر رشد کنم که ذره ای برام حرف و نظر بقیه مهم نباشه

    البته که این مسیر رشد بی انتهاست

    و ایدۀ قشنگی که موقع دیدن فایل به ذهنم اومد😃

    اینکه یه کانال شخصی برا خودم باز کنم و هر لحظه هر اتفاق مثبتی که می افته اونجا ثبت کنم و خودم رو متعهد کنم به انجام اینکار

    چون ذهن من ناخودآگاه دوست داره بره سمت منفی ها و باید افسار ذهنم رو بگیرم

    و من خودم به شخصه سعی میکنم کمتر در جمع خانواده باشم و بیشتر سرگرم کارهای خودم و یا کمک به خانواده باشم چون خیلی بحث غیبت و منفی ها میشه

    و یا گوشم هندزفری بزارم و به نحوی از ورودی ها مراقبت کنم

    با دوستانی که می دونم تو فاز منفی اینها هستن سعی میکنم مکالمه ام در حد نیاز باشه

    و خودم تا اونجایی که بتونم اصلا وارد بحث غیبت و اینا نمیشم صحبت درمورد منفی ها چون خیلی تأثیرات بد داره و حالم شدیداً بد می‌کنه

    انگار زباله های سطل آشغال رو وارد روحم میکنند

    همش کار خداونده همش معجزه خودشه که من رو وارد مسیر رشد کرد و هر لحظه مراقبمه و ازم مراقبت می‌کنه سپاسگزارشم🙏🥰

    سپاسگزارم از استاد عزیز و مریم‌جان❤️

    در پناه خداوند یکتا شاد، سالم، ثروتمند باشید🙌

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    حورا دهقانی گفته:
    مدت عضویت: 1764 روز

    به نام خدای جان هدایتگر وهابم

    سلام به استاد عزیزم و مریم زیبا

    سلام به همه دوستان همفرکانسی درجه یکم،

    استاد عزیز ممنون که دست خدای عزیزم شدی تا از طریق شما با من صحبت کنه و به من نکته‌های کلیدی به من بده تا بتونم گام‌های محکمتری در این راه برای رسیدن بهش بردارم و زیبایی‌ها را بیشتر ببینم و بیشتر و بیشتر خوبی‌ها و زیبایی‌ها را با دیدن و حرف زدن راجعبشون جذب کنم تا با این اتفاق خالق خوبی‌ها بشم و خدا بهم بیشتر و بیشتر بده ممنونم

    دوستان عزیزم استاد و مریم نازنینم در درگاه خداوند شاد، سلامت، ثروتمند و در آرامش مطلق از زیبایی و نعمت‌های بی‌انتهای درجه یک خداوند بهرمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    محمدرضا رئیس آبادی گفته:
    مدت عضویت: 2122 روز

    سلام.

    وقت همگی بخیر.

    و امروز هم روز دَهُمِ سفر نامه با یک فایل شش دقیقه ای.

    ✨چرا بعضی افراد خوش شانس هستند؟📎فایلِ روزِ دَهُمِ روز شمارِ تحولِ زندگی من.

    اگه من بتوانم به همی فایل شش دقیقه ای عمل کنم خیلی راحت و مدت زمان بیشتری می توانم در احساس بهتر بمانم.

    !!!!!!!واقعا باید حق داد به افرادی که از قانون آگاهی ندارند برای اینکه بشینند و از مشکلات و خاطرات نا دلخواهشون حرف بزنند!!!! چرا؟؟؟؟ چون آخه حرفی غیر از این برای گفتن ندارند.چون حرف زدن در باره ی ناخواسته هاشون براشون راحته.

    من باور و تجربه کردم که اگر با افراد منفی نگر هم صحبت نشوم روز به روز کارم با افراد مثبت اندیش تر و خوش قول تر می افتد.

    در مورد شانس باید بگم که من از وقتی که یادم میاد نسبتاً به شانس اعتقادی نداشتم.

    از بعد از آشنایی با استاد که دیگه اصلاً.

    آخه من نمی دانم! که چرا از ههمون بدو آشناییم با استاد این همه حرفاش به دلم مینشینه ؟!؟!؟!؟!؟!؟!

    من فقط باید به این آگاهی ها عمل کنم.

    من نباید چیزی رُ که خوندم هنوز ازش نتیجه نگرفتم با دیگران در میان بگذارم .

    من باید اول از همه سعی کنم که خودم را تغییر بدم بعد که نتیجه گرفتم دیگران از من درخواست می کنند که به آنها هم راه موفقیتم را معرفی کنم.

    من به همین مقدار بسنده می کنم و خدا حافظی .

    امید وارم هرکجا که هستید در پناه الله یکتا شاد،سلامت ثروت مند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    خدا نگهدار.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: