چرا بعضی افراد بدشانس هستند؟ - صفحه 27 (به ترتیب امتیاز)

1284 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ابولفضل فنائ گفته:
    مدت عضویت: 922 روز

    به نام خدا

    سلام خدمت استاد جان

    و خانم شایسته عزیز

    هرف استاد واقعا درسته چون که تجربش کردم مییگم

    به هرچیزی چه آگاهانه و چه ناآگاهانه توجه کنی

    حرف بزنی به قول خودمون لفظشو بیای

    از همون جنس موضوع وارد زندگیت میشه

    چه تو بخوای وچه نخوای

    من داشتم توی جاده به پلیس فکر میکردم

    که خدا شاهد بعد 10 دقیقه جناب پلیس فرمودن بزن

    بغل این چیزی نبود که کپی کنم یا بگم حالا یه چیزی هم بنویسم

    قانون واقعا درست عمل میکنه وهیچ جای تقلب نزاشته

    به امید توفیق روز افزون ثروت سلامتی و آرامش

    برای همه عزیزان عباس منشی

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    نرگس گلستانی گفته:
    مدت عضویت: 2062 روز

    به نام خدای مهربان

    دهمین روز تحول زندگی من

    چرا بعضی ها بد شانس هستند

    نکته مهم این فایل که قانون رو از یه زاویه متفاوت بررسی می‌کنه؛

    وقتی انسان دوست دارد که درباره‌ی مشکلات و اتفاقات عجیب و غریب که برایش رخ داده صحبت کند و یه جورایی توجه و نگاه بقیه رو به دست بیاورد.

    اتفاقی که میفته اینه که از همون مشکلات عجیب بیشتر براش رخ میده تا دفعه بعد با آب و تاب بیشتری از شدت گرفتن اون مشکل صحبت کنه و توجه بیشتری بخره :-)

    غافل از آنکه داره به قعر چاه سقوط می کنه.

    در مورد خودم بخوام بگم، چه قبل آشنایی با قانون و چه توی این 3 سال هرگز و هرگز علاقه ای به صحبت کردن از مسائلم نداشتم.

    ولی در گفتگو های ذهنی خودم خیلی خوب این توجه رو انجام می‌دادم..

    طوری که روز ها و روز ها بدون اینکه حواسم باشه که دارم چه بلایی سر خودم میارم، توی ذهنم به اتفاقات و آدم های ناخواسته قدرت دادم

    ولی صحبت هرگز، حتی شنونده خوبی نیستم برای گوش دادن به درد و دل های دیگران ، از طریق نگاه هم به شدت مراقب بودم که چی می‌بینم…

    حالا می‌فهمم قدرت کلام خیلی بیشتر از هر گونه توجه دیگری است..(قدرتمند تر از دیدن، شنیدن، کشمکش ذهنی داشتن….)

    چون اطرافم پر بود از آدم هایی که چنان با خنده و آب و تاب از بیماری ها شون، از روابط فاجعه ی پر از دروغ و خیانت، از بی پولی و……. تا دلتون بخواد صحبت می‌کردند.

    یه نمونه اینه همیشه یک کیسه پر از قرص رو با خودشون حمل می‌کنند و در مورد انواع بیماری های عجیب و غریب شون صحبت می‌کنند..

    بقیه موارد هم که همه مون بهتر می‌دونیم مخصوصا در حوزه روابط..

    اونم به صورت بزرگنمایی یعنی دقیق مصداق همین نکته ای که استاد در این فایل گفتن..

    واقعا علاقه به خاص بودن و مورد توجه قرار گرفتن یه موقع هایی چقدر وحشتناک می‌شود. البته برای کسانی که به قانون آشنا نیستند.

    یک باگی که من تازه پی بردم بهش که اونم یه جورایی تمرکز بر ناخواسته هاست و خیلی ریز بود،

    اینه که از وقتی با قانون آشنا شدم، نتایج زندگی اون افراد رو میشینم تو ذهنم آنالیز می‌کنم و به خودم صد آفرین میگم که از اونا نیستم :-)

    غافل از آنکه این هم یه نوع توجه‌ که اتفاقا خیلی هم خطرناک هست،

    چون به شدت احساس بد رو در من زیاد می‌کرد خدا رو شکر که متوجه ش شدم..

    شاید یه دلیلی که کاملا از مدار این آدم ها خارج نشدم همین بود.

    پس تحلیل نتایج و وضعیت دیگران ممنوع ×

    همه ی این تجربه ها به من این درس رو میده که یک تعهد غیر قابل مذاکره بدهم تا به خواسته ها و زیبایی ها توجه کنم تا به احساس بهتری برسم ،

    و این یعنی “خوش شانسی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    دنیا بسحاق گفته:
    مدت عضویت: 623 روز

    سلام به استاد عزیزم

    استاد چقد خوب در مورد این موضوع صحبت کردین

    و منظور کلی تون رو رسوندین واقعا من امروز به این فایل زیبا هدایت شدم و چند بار هم گوشش دادم و این فایل همون چیزی بود که امروز به گوش دادنش نیاز داشتم

    تا خیلی از حرف ها رو برای من تداعی کنه و من روی این موضوع خیلی کار کردم روی خودم و باورهام میگن که این فایل ها هم باید مثل غذا خوردن باشه همون قدر که بدن ما احتیاج داره به غذا

    به شنیدن این فایل ها هم همون قدر احتیاج داره یعنی نباید بعد از یه مدت اون رو کنار بزاریم و فقط به گوش دادن نیست باید روی خودمون کار کنیم

    استاد در این بار باید بگم که یه مدت بود که از سایت دور شده بودم و ارتعاشم خیلی پایین اومده بود دیگه حس میکردم دارم برمیگردم به هون دنیای سابق داشتم تحت تاثیر جمع هایی قرار میگرفتم

    که من همیشه میگم خدایا من تمام مسیر های زندگیم رو میخوام با تو قدم بردارم اگه تو هستی اگه تو بامنی و حست میکنم منم قدم برمیدارم میخوام تمام قدم هایی که برمیدارم با این اطمینان که تو هستی قدم بردارم اگه تو نیستی منم نیستم و میگم که همشیه میخوام که اگه یکم فاصله گرفتم از این مسیر زیبا منو به مسیر برگردونی و استاد واقعا این و دیدم که همیشه تا یکم فاصله میگیرم خودش منو برمیگردونه

    خدایا شکرت که همیشه بهترین ها رو برام رقم میزنی

    خدایا شکرت که تمام قدم های زندگیم رو با اطمنان به تو قدم برمیدارم

    و در مورد فایل باید بگم که سعی کنیم از جمع هایی که در این مورد صحبت میشه یا کنار گیری کنیم یا وارد اون جمع ها نشیم البته وقتی که انسان تصمیم میگیره روی خودش کار کنه و پاشنه اشیل هاش رو باور های محدود کننده رو کنار بزار انسان هایی سر راهش قرار میگیرن که فقط مثبت فکر میکنن و مثبت هم صحبت میکنن ما خودمون بابد تصمیم بگیریم که کدوم راه رو انتخاب کنیم

    که هرموقع درمورد اتفاقات منفی اتفاقاتی که تمام زندگی مارو تحت تاثیر خودش قرار میده صحبت میکنیم باعث میشم که از این نوع اتفاقات بیشتر توی زندگی ما بیفته

    ولی هرموقع مثبت فکر کنیم و به زیبایی ها توجه کنیم فقط و فقط اتفاقات خوب رو به زندگیمون دعوت میکنیم

    از شما سپاسگزارم به خاطر این فایل زیبا و ارزشمند

    خدایا شکرت برای این فایل زیبا

    در پناه الله یکتا شاد،پیروز وسربلند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    زهرا ذوالفقاری گفته:
    مدت عضویت: 1141 روز

    بنام خداوند بخشنده و مهربان

    بنام خداوندی ک ب من جان و روح داد

    بنام پروردگارم الله

    سلام بر استاد گرامی و مریم بانو

    سلام بر دوستان عزیزم در این مسیر بهشتی در کنار هم هستیم

    روز دهم

    چرا بعضی از افراد بدشانس هستن

    واااای خدایا تا فایل رو پلی کردم خدا انگار داشت باهام حرف می‌زد ک زهرا کجایی داری از مسیر خارج میشی

    از دیروز کلی باران اومد و کلی خسارت داشته در مشهد در بعصی از نقاط و خیلی ها جان خودشون رو از دست دادن ولی ب لطف خداوند جای ما اتفاقی نیفتاده بود و من از دیروز فقط لذت بردم از باران طوفان و رعد وبرق و فقط شکر خدارو بحا میاوردم و با خدایم حرف میزدم و لذت میبردم

    داشتن خانوادم همین الان در مورد همین موضوع صحبت میکردن و بهش توجه می‌کردن و تعریف میکردن از این اتفاق ها من هم وارد بحث شد و همرای شون کردم چند دقیقه بعد توی قلبم ندای اومد گفت زهرا داری چیکار میکنی برو تو اتاقت و ب حرفا توجه نکن و منم همین کارو کردم و اومدم سراغ روز دهم و فایل رو پلی کردم ب گوش دادن

    واااایییییی خداییییییی من

    وقتی استاد شروع کرد ب حرف زدن

    ذهنم قفل کرده بود

    ک زهرا ببین خدا داره باهات حرف میزنه داری برای تو حرف میزنه داره بهت میگه از مسیر داری دور میشی

    داری با خودت چیکار میکنی توی ک خودتو سپردی دست الله چرا نگرانی چرا بهش توجه می‌کنی

    چرا میشینی پای حرف بقیه چرا داری قدرت خدا

    رو فراموش میکنی

    خدایییی من دمت گرم

    خدای من عاشقتم ب موقع دستم رو گرفتی زود منو ب مسیر آوردی و باهام از طریق این فایل صحبت کردی

    قبل از این واقعا برم تو خاکی قبل از این ک از مسیر دور بشم قبل از این ک از تو دور بشم

    دستم رو گرفتی نزاشتی با فکر هایم با جذب اتفاق های بد خودم را در باتلاق غرق کنم

    خدایا ممنونم ک اینقدر مواطبم هستی

    هوامو داری

    خدایای سپاس ازت عاشقتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    مرادعلی ملایی کردکانلو گفته:
    مدت عضویت: 1740 روز

    سلام و درود خدمت استادان عزیز عباسمنش و شایسته و تمام اعضای خانواده بزرگ عباسمنشی.

    روز دهم رو با کمی تاخیر اقدام به گذاشتن کامنتش کردم البته نه بخاطر تنبلی بلکه داشتم سعی میکردم ذهنم رو کنترل کنم و تقریبا موارد زیادی رو بخاطر آوردم که تو تله همین موردی که استاد اشاره کردن افتادم و البته نتیجشو هم دیدم.

    من هم در گذشته مثل اکثریت مردم همین اخلاق رو به دلیل کمبود عزت نفس و جلب توجه داشتم که طبق قانون نتیجه ای جز همون جنس اتفاقات واسم نداشت.

    مثلاً زمانی که تو کارخونه کار میکردم و مسئولیت خط تولید رو بعهده داشتم اگه یک مورد جزئی پیش نیومد همچین با آب و تاب بهش پروبال میدادم و واسه همکارام تعریف میکردم که انگار جیمز باند کارخونه ام و جالب اینجا بود که همین جنس اتفاقات هم همیشه تو شیفت من میفتاد و همیشه شیفت من پراز هیجان بود.

    اینقدر که یک شب کارخونه تو شیفت من آتیش گرفت و یادمه دو شبانه روز ماشین های آتش‌نشانی مشغول خاموش کردن آتش بودن.

    لامصب ذهنم تو اینجور موارد اصلا کوتاهی نمیکنه و خیلی فعاله.

    یا وقتی که رفتم تو کار املاک ازونجایی که ذهنم دنبال هیجان و چالش بود همیشه قراردادهای من یک چالش و بحثی داخلش بود.

    یکی نبود بگه خب پسر عاقل ازین ذهن در مسیر درست استفاده کن.

    الان با آموزشهای استاد فهمیدم که شانس وجود نداره و خودمون خالق شرایط خودمون هستیم و دارم ذهنم رو جهت دهی میکنم که به بهترین و راحت ترین شکل ممکن قرارداد می‌بندم و پولمو هم تمام و کمال میگیرم و مطمئن هستم همین جنس اتفاقات رو هم نتیجه میگیرم.

    خدایا هزاران مرتبه شکر که منو تو این مسیر قرار دادی چون اگه نمیومدم تو این مسیر معلوم نبود این ذهنم منو به کجا میکشوند.

    همه شمارو به دستان پر مهر خداوند متعال می‌سپارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    زهرا هاجری گفته:
    مدت عضویت: 1908 روز

    سلام استاد بزرگوار

    چقدر هر وقت شما صحبت میکنین من میخوام گریه کنم. یعنی انگار تمام حرفهای شما را زندگی کردم اما نمی تونم بیان کنم. چقدر زندگی کردن با انسان های بدبین سخته. و من متاسفانه زندگی کردم… نکته ای که در مورد ارزش سهام بود چقدر ارزشمند بود ممنون که یادمون دادین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1265 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    اغلب افراد تمایل دارند:

    در مورد مسائل و مشکلات خود با دیگران صحبت کنند خصوصا اگر اتفاقات عجیب و غیر معمول برای آنها رخ دهد

    اینگونه:

    در مدار اتفاقات و شرایط ناجالب و نامناسب قرار می گیرند و به جهان درخواست می دهند:

    از این دست اتفاقات برای آنها بیشتر به وجود آورد

    باید بتوانیم هنگام رخ دادن چنین اتفاقاتی:

    -تمرکز خود را بر تعریف کردن اتفاقات خوب قرار داده و به خود تعهد دهیم که تنها اتفاقات خوب رخ داده شده را برای دیگران تعریف کرده و از اتفاقات بد صرف نظر کنیم

    تعهد دادن به خود:

    باعث می شود انتظار ما برای رخ دادن اتفاقات نامناسب در زندگیمان کمتر شود و در نتیجه:

    از این دست اتفاقات را کمتر تجربه کنیم

    اگر تمایل به صحبت کردن در مورد اتفاقات نامناسب داریم:

    آنها را به عناوین مختلف به سمت خود جذب می کنیم

    زمانی که تمرکز ما تنها صحبت کردن درباره ی اتفاقات مثبت باشد:

    اتفاقات مثبت برای ما رخ خواهد داد

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    میثم رخشان گفته:
    مدت عضویت: 1931 روز

    به نام خدا

    سلام استاد عشق

    چقدر لذت بردم از دیدن دوباره این فایل

    و دیدن این زیبایی ها و این ون فوق‌العاده جادار و ایمن

    چقدر این طبیعت سرسبزه

    امروز استاد با وجود نجوای شیطان رفتیم کوه توی ی هوای فوق‌العاده و بارونی و کوه هم مه آلود شده بود

    چقدر لذت بردم از این اکسیژن خالصی که تونستم تنفس کنم

    خدایا صدهزار مرتبه شکرت

    ی جای از کوه ی قسمتی بود که بین دو درخت می‌تونستی فضای مه آلود کوه های مجاور و مشرف به شهر و ی دشت بزرگ رو ببینی و ی نقاشی که فقط خداوند می‌تونست با اون شکل اونو انجام بده

    بعد به دوستم گفتم

    اگه ما با ماشین میومدیم محال بود این طبیعت رو ببینیم محال بود این منظره رو به این خوبی ببینیم

    تمام درختان به خوبی تمیز بودن و تمام ججاده شسته و این کوه خیلی تمیز شده بود

    چقدر در مورد چیز های خوب صحبت کردیم

    چقدر در مورد یگانگی خلقت و یگانگی خالق صحبت کردیم

    و چقدر لذت بردم و خوب امروز تمرین ستاره قطبیم رو انجام دادم و تونستم ی روز فوق‌العاده برای خودم رقم بزنم

    خوب این ها رو گفتم که ی مقدار ذهنم باز بشه و در مورد موضوع فایل ی مقدار اون اصلش که تمرکز بر روی نکات مثبته فارق از هر کجا و هر شرایطی بیشتر صحبت کرده باشم

    یسری ها هستن هم استاد ی جورایی توی هر جمعی ی شکلن

    یعنی توی جمع کسانی که در مورد سیاست حرف میزنن سیاسین

    توی جمع اقتصادی ها اقتصادین

    یا ی آشنایی هست که من میبینم هر بار توی جمع قرار میگیره از موفقیت های مالی که قراره اتفاق بیوفته حرف میزنه

    بعد من پیش خودم میگم خیلی خوبه در مورد اتفاقات خوب مالی حرف زد ولی تو جمعی که اصلا بحثش چیزی دیگست چرا

    یا میبینم افراد ثروتمندی که توی خانواده خودم هستن ندیدم تا بحال در مورد درامدشون حرفی بزنن این چرا هی میگه

    بعد گفتم بنده خدا میخواد ی جورایی توجه جلب کنه

    خوب من بنا به فایل های شما و دیدن این فایل ها دوست نداشتم در مورد موفقیت های مالیم حرف بزنم و الان هم دوست ندارم باز کنم دوست دارم خودش اتفاق بیوفته و نتایج حرف بزنن

    خودم هم استثنا نیستم من هم بارها ماسک زدم

    من هم بارها حتی توی جمع های که فرکانسشون به اون باورهای من نمی‌خورده نشستم و سعی کردم هم فرکانس بشم با جمع

    و جا داره کار کنم جا داره جدا از حرف دیگران کار کنم و هرکجا رفتم خودم باشم فارق از اینکه چه کسی دوست داره و نداره چه کسی می‌شنوه و نمیشنوه

    خدارو شکر میکنم و در آخر آرزوی سلامتی عشق و آرامش و ثروت برای همه عزیزانم دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    علی قادری چاشمی گفته:
    مدت عضویت: 2070 روز

    باسلام حضور همه شما عزیزان دل❤😘

    امروز که به دهمین روز سفرنامه رسیدم با خودم روند یک‌ساله آشنایی و همراهی با این آگاهی‌ها را مرور کردم. از همان روزهای ابتدایی که اشتیاقم به زندگی وارد سطح جدیدی شده بود کم وبیش این موضوع صحبت کردن و تمرکز بر نکات مثبت در آن روزها را رعایت می‌کردم اما هر چه که بیشتر جلو می‌آمدم دقت نظرم بر این موضوع بیشتر و بیشتر می شد و انصافاً در این یک سال خیلی کمتر از قبل در مورد موضوعات ناخوشایندی که تجربه کرده و یا تجربه می‌کنم صحبت می‌کنم و در چند مورد دقیقاً تأثیر صحبت کردن در مورد آنها را کاملاً آزمودم و آگاهانه از تجربیات خوب خویش بارها صحبت می‌کنم جالب اینکه همین امروز هم با افرادی که ارتباط داشتم آن‌ها اخباری از گرانی و تورم را در ابتدای روز به من دادند اما بنده با اتخاذ دیدگاهی مثبت به آن‌ها و همچنین صحبت در مورد موضوعات دل‌خواه خودم با رویکردی طنز گونه، توانستم احساس خودم را خوب نگه داشته و حتی به احساس بهتری برسم و بعد آن جالب‌تر این‌که با افرادی بهتر و دوستانم که انتظار ملاقاتشان را داشتم برخورد کرده و شادمان بودم این نمود عینی این فایل برایم بود که واقعاً هر فرد می‌تواند با صحبت کردن ‌و توجه به هر موضوعی وارد مدار آن شده و نشانه‌های بیشتری را از آن ببیند.

    واینگونه خوش شانسی را برای خودم تقدیر کردم

    از همراهی با شما بی نهایت خوشحالم🙏✌😃

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    مصطفی یادگاری دهکردی گفته:
    مدت عضویت: 2425 روز

    سلام و درود خدمت استاد عزیزم و اعضای سایت الهی عباس منش

    خداوند را سپاسگزارم که من را به شنیدن و دیدن این فایل بی نظیر هدایت کرد

    می‌خوام یکی از تمرکز هوایی که دارم را بگم و اینکه چقدر بیشتر وارد زندگی ام میشه تا درسی برای خودم باشه و تائیدی بر درست بودن قانون تا باورهایمان بیشتر تقویت بشه

    یکی از مواردی که من همیشه تجربه میکنم و در موردش صحبت میکنم چاله چوله های خیابون هستش با خودم و دیگران در موردش صحبت می کنم از بی کفایتی شهرداری میگم از اینکه چقدر شهرسازی اینجا بد هستش و هر بار که توی یک چاله میرم دوباره غر می زنم و گاهی هم به شهرداری فحش می دم و باز چاله های بیشتر و بیشتر و باز صحبت های بیشتر

    من اصلا فکر نمی کردم که این حاصل تمرکز خودم روی چاله هاست تا امروز که این فایل را گوش دادم و تمام غر زدن ها و با دیگران صحبت کردن ها از جلوی چشمم گذشت و گفتم آره همینه تو داری با تمرکز بیشتر چاله های بیشتری را وارد زندگیت می کنی

    من امروز تصمیم گرفتم آگاهانه کانون توجه ام را به جاهای سالم خیابون ها بزارم و ایمان دارم که چاله ها کم کم از زندگی ام بیرون می‌ره و به جاهای بهتر هدایت میشم

    دیشب داشتم سفر به دور آمریکا را می‌دیدم که استاد داشت از زیبایی های آمریکا می‌گفت و الان می بینم استاد این نکته را خیلی خوب رعایت می‌کنه و منم می‌خوام از این لحظه آگاهانه بیشتر و بیشتر روی خواسته ها و زیبایی ها تمرکز کنم

    ممنونم از استاد عزیزم و خانم شایسته

    خداوند را باز هم سپاسگزارم که قدم های کوچک و متوالی را برای تغییر من از کلام استاد عزیزم قرار میده

    به امید روزی که از دستاوردهای فراوانم براتون بگم

    در پناه خداوند و به امید دیدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: