چرا بعضی افراد بدشانس هستند؟ - صفحه 39 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-18.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2015-06-24 21:44:182021-11-09 05:11:00چرا بعضی افراد بدشانس هستند؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
باسلام
خیلی ممنونم ازتون استاد که برامون یه همچین فایل هایی رو گذاشتین کوتاه اما مهم که قانون رو ساده بهم میگین خدارو هزار بارشکر
مایک هم اونجا خیلی کوچیک بوده امیدوارم هرجاهست موفق باشه و تو مسیر هدایت پروردگار باشه
چه جاده قشنگی چه جالب که شما دنبال جواب سوال ها و تحقیقات کارتون تا اروپاهم سفر کردید از یک شهر به شهر دیگه که ما این اگاهی هارو داشته باشیم ازتون خیلی ممنونم
چه ماشین قشنگ و زیبایی دارید
چقدر موفق هستیدو سلامت و شاد خدا زیادترش کنه
من که العان شمارو نگاه میکنم با این فایل مقایسه میکنم تفاوت رو میبینم خیلی تغییر کردید و عالی ترشیدید از هر نظر
خوشحالم که هستید
بله من قبلا خیلی توجه میکردم به منفی ها چون فکر میکردم اگر فکر کنم و مراقب اتفاقات بد باشم که نکنه بهم ظربه نزنن خیلی اتفاقات بد برام می افتاد اما خدارو شکر که العان قانونو میدونم به اتفاقات بد کمتری توجه میکنم صحبت میکنم و فکر میکنم اتفاقات خوب زیادی برام رخ میده و ایمانم بیشتر شده به خدا و همون جمله مشهور که نه غمی از گذشته دارم نه ترسی از اینده چون به خدا ایمان دارم و هرچقدر ایمانم قوی تر بشه تو مسیر خوب ترسام غمام کمتر میشه اتفاقات خوب بیشتری برام رخ میده و انقدر در طول روز عالی پیش میره که بدی ها دیده نمیشن یا حتی نیستن و اگرم باشن من توجه نمیکنم تا هدایت بشم به جاها ادم ها شرایط عالی تر چون قانونه بچه ها به جایی میرسیم که اگر یه ادم ناراحت باشه برامون غیر طبیعبه رفتارش شنیدم که استاد میگن اگر ناراحتی یا پول نداری و… تو غیر طبیعی هستی داری غیر طبیعی زندگی میکنی
امیدوارم هممون به جایی برسیم که به طبیعی ترین حالت ممکن زندگی کنیم
عاشقتونم
سلام که نام خداست به همه عزیزانی که انتخاب کردند زیبا زندگی کنند و زیباییها رو ببینند .
و سپاس خدایی رو که در همین نزدیکیست و خدایی که به شدت کافیست .
این فایل زیبا نکاتی در دلش داشت که دوست دارم برداشتم رو بگم .
خوش شانسی یا بد شانسی رو خودمون ایجاد میکنیم . وقتی به خاطر عزت نفس پایین خودمون رو لایق و ارزشمند نمیدونیم برای داشتن نعمات و موهبات الهی ، تلاش میکنیم که با اینکه نعمات رو داریم از فقر و کمبود حرف بزنیم که نکنه دیگران چشممون کنند و مدام از سختیها و کمبود حرف میزنیم ،غافل از اینکه صحبت کردن همانا و ارسال فرکانس کمبود و عدم لیاقت همانا ،که نتیجش جذب ناخواسته هاست .
من تا قبل از آشنایی با این آموزه ها ،حتی اگر نعمتی هم داشتم ،پیش دیگران وانمود میکردم که ما نداریم و سختی داریم و از این حرفا . ولی الان دیگه میدونم که تنها از شیرینی ها و نیکیها و زیبایی ها باید بگم تا از همون جنس نصیبم بشه ،هیچ کس هم نمیتونه چشمم بزنه یا نعمتی که مال منه ازم بگیره .
مسئله دیگه حسادت نسبت به داشته های دیگرانه . امروز میدونم حسادت یعنی باور به کمبود ،باور به اینکه اگه به دیگری اون نعمت رسید ،دیگه برا من قحطی میاد وبه من نمیرسه . اما الان میدونم که وقتی برا نعمتی که دیگران دارند شکر گزار خداوند باشیم و اون نعمت و دارایی یا موفقیتهای دیگران رو تحسین کنیم از همون جنس نعمت و برکت وارد زندگیمون میشه .
شانس رو خودمون با دنبال کردن و توجه به زیباییها و موفقیتها تو جهان اطرافمون ،ایجاد میکنیم .
دنیا پر از نعمت و فراوونی هست باید باورش کنی توش غرق بشی، تو اقیانوس نعمات و لطف خداوند ،باید به سمتش حرکت کنی تا به دستش بیاری . باید تو جاده ای بیفتی که به صورت طبیعی نعمات و موهبات رو جذب کنی .
همه ،باید متعهد بشیم که سکوت کنیم وقتی حرفی نداریم برا بهتر کردن شرایط .
خدایا یاریمان کن تا تنها زمانی لب به سخن بگشاییم که کلاممون ،دلی رو شاد کنه ،مسئله ای رو حل کنه ،چراغ راهی باشی و نعمات زیبا رو به سمتتون بکشونه .
سکوت ،صدای خداوند است .
به نام خدای مهربان و هدایتگرم
سلام یه استاد عباس منش عزیز و خانواده صمیمی عباس منش
خداروشکر میکنم که آگاهی های این فایل رو از قبل توی زندگی رعایت میکردم دقیقا نکات خاصی که استاد اشاره میکردن رو ما عادت داشتیم همیشه برای همدیگه تعریف کنیم… که دقیقا توی سفری که داشتیم که توی فصل سرما بود ما به هوای خوبی برخوردیم و اصلا اذیت نشدیم… دقیقا وقتی مراسم داشتیم بدون برنامه ریزی خاص قبلی دقیقا روز قبلش برنامه همه مهمون ها جور شد و تونستیم مهمونی خوبی برگزار کنیم…امروز هم دقیقا وقتی کارم زیاد بود و دوست داشتم به آرایشگاهم برسم آدرس آرایشگر جدید دقیقا بین مسیر کاری من بود و میتونم به موقع برسم… دیروز وقتی قصد خرید کردم و یادم افتاد توی این کیفم کیف پول ندارم سریع بعدش یادم اومد ک توی جیب این کاپشنی که تنمه کارت پولم رو گذاشتمو اینا دقیقا چیزاییه که من این روزا بهش توجه میکنم و برای دوستام تعریف میکنم… شاید با تعریف کردن مسائل ناخوشایند ما توجه اطرافیان رو به خودمون جلب کنیم و حس خوبی باشه… نه جلب توجه همیندحرفی برای گفتن داشتن و ارتباط برقرار کردن ممکن احساس خوبی داشته باشه اما از تکرار اون ماجرا توی ذهنمون قطعا حس بدی میگیریم و این مخالف قانون هست… درصورتی که با تعریف کردن اتفاقات خوب هم ما میتونیم نه تنها حرفی برای گفتن داشته باشیم بلکه حرفای قشنگ بزنیم…و با مرور اون اتفاق خوب تو ذهنمون دوباره و دوباره احساس خوبی بگیریم و باعث بشه که اتفاقای خوب بیشتری خلق کنیم… خدایا شکرت
خدا جونم عاشقتم
سلام به بهترین استاد زندگیم،سلام به مریم نازنین و خدا رو شکر که وقتی کامنت های مریم جان رو در مورد فایل های هر روز سفرنامه میخونم،حس میکنم ،چقدر تو درک قوانین جهان کمکم میکنه،
مریم جان عاشقتم
من دیروز مطلبی رو نوشتم در مورد احساس قربانی بودنی که شخصی با حرفاش،ناخواسته به من میداد و من تونستم این آدم رو حذف کنم از زندگیم و دیروز با تمرین ها آروم بگیرم
جالبه همین طور که کامنت ها رو میخوندم و نکته های که به نظرم مفیده رو یادداشت میکردم متوجه شدم که ،اگه کسی تو زندگیت بوده که احساس بدی بهت میداده،درسته با تکامل تو مسیر تونستی حالت رو خوب کنی،ولی با تکامل بیشتر،اینقدر مدارت تغییر میکنه که اصلا این تیپ آدمها سر راهت قرار نمیگیرن
پس طبق فایل امروز برای خوش شانس بودن ،در مورد ناخواسته ها با کسی حرف نزن،همچنین جلوی نجواهای ذهنت رو هم بگیر
این همون ترمزهای معنیه که چندین روز قبل مریم جان،تو یکی از فایل ها قشنگ در موردش توضیح داده بودم
خدا رو شکر میکنم که اینقدر خوش شانسم، که خواستم تو مسیر این آگاهی باشم و تو مدار درک این آگاهی ها
خدا جونم شکرت
با سلام به استاد عزیز و خانواده صمیمی عباس منش
روز شمار تحول زندگی من قدم دهم
پسر دایی من یه لفظ یاد گرفته بود که مرد باید سختی بکشه
زیاد از این جمله استفاده میکرد
و داستان هایی که تعریف میکرد مربوط به سختی کشیدن
و اتفاق های سختی که براش رخ میداد
و من عمل کردن قانون رو با اتفاق هایی که براش
پیش میامد رو دیدم و سعی میکنم که عکس باورش
رو برای خودم بسازم که همه چیز ساده انجام میشه
سختی وجود نداره که به نظرم دیدگاه هم خیلی تاثیر
گذاره شاید کارهایی که برای من آسان و لذت بخشه
برای کسای دیگه بخاطر دیدگاهشون سخت باشه.
و یه نکته دیگه در این فایل برام جالب بود این که شما
استاد عزیز رو موقع ضبط این ویدو با الان تون مقایسه میکنم
کلی پیشرفت در همه ابعاد اعم سطح کیفیت زندگی
محل سکونت سلامت وضعیت مالی داشتید به من این رو گفت که
موفقیت سقف نداره و همیشه میشه بهتر شد حتی در
شرایطی که عالی به نظر میرسه و به خودم میگم امیر
هیچ موقعه نباید متوقف بشی و تو شرایطی ایده آلی
که الان برات هدف هست هم که رسیدی بازم باید رو
باورات کار کنی که بهتر بشی .
به نام خدای مهربان
سلام
برگ دهم سفرنامه
خداروهزاران بار شکر که من رو در این مسیر قرار داد و ازش میخوام که ثابت قدم باشه و ادامه بدم
در متن انتخابی نوشته شده بود که ما به خودشناسی میرسیم و واقعا درسته من اعتراف میکنم که برای توجه دیگران یا اینکه حرفی برای گفتن داشته باشم یه چیزای تو ذهنم تصور میکردم که یکیش اینکه من تصور میکردم که آره رتبه ی کنکورم خیلی خوب میشه بعد بیام صحبت کنم و باید بگم دهم و یازدهم خیلی ضعیف بودم چه دردسر هایی کشیدم ولی دیگه تصمیم گرفتم که رتبه برتر بشم و من شروع کردم و بع اینجا رسیدم ببینید من تونستم شما هم میتونید
و الان که یازدهمم دقیقا همینطور بوده
این باور مخرب از این نشات میگیره که من هر فرد موفقی رو دیده بودم این بود که از روزهای سختی که گذرونده بودن صحبت میکردن و منم با خودم میگفتم من چی بگم از روزهای سخت ؟
(باورتون نمیشه من تصور میکردم که بین همکلاسی های جدیدم درسام ضعیفه و خودم رو اونجوری که الان هستم تصور میکردم
وای خدای من شکرت که آگاهم کردی )
عزت نفس عزت نفس چقدر مهمه !!
از این به بعد من دنبال الگوهایی میگردم که با باورهای خوب به موفقیت رسیدن شما تو یکی از فایل ها زندگی مسی رو مثال زدید و من بیشتر روی این قضیه کار میکنم و ورودی های مناسب به ذهنم میدم توی اینستاگرام چقدر کلیپ های انگیزشی میدیدم که میگفتن باید شکست بخوری تا حرفی داشته باشی برای گفتن و …..
یا تلوزیون و فیلم ها و یا داستان افراد موفقی که از بدبختی هاشون میگفتن
همشون رو حذف میکنم
تا اتفاق های بد هم نیفته
خدایا بی نهایت سپاسگزارم
روز دهم
رد پای من
من متاسفانه این عادت بد را داشتم که خودم را در حالت و موقعیت های بد تصور می کردم و بعد دلم برای خودم می سوخت
الان که فکر می کنم می بینم چه اشتباه بزرگی بوده البته این مدتی که روی خودم کار کردم کمتر شده تا حدی که میشه گفت صفر شده اما در مورد صحبت نکردن راجع به اتفاقات بد هنوز نمی تونم کنترل زبانم را داشته باشم و بعد که صحبت کردم تازه می فهمم که نباید اینکار را می کردم و البته عامدانه از توجه به اخبار و بحث های سیاسی اجتناب می کنم
امیدوارم که با کار کردن بیشتر روی خودم کنترل زبانم هم بیشتر و بهنر بشه.
ممنون از استاد عباس منش و خانم شایسته
به نام خدا
سلام به استادالهیم وخانواده الهی و دوسداشتنیم
استادجانم این فایل درعین کوتاه بودن به اندازه ساعت هامفیدبود
این شش دقیقه به اندازه ششصدساعت کاربردی ومفیدبودوسرشارازآگاهی های ناب ،سرشارازنکات ریزوارزنده بودکه اگرمن نوعی آگاهی های همین شش دقیقه روتوی زندگیم به کارببرم وبهشون عمل کنم زندگیم سراسرخوشبختی وآرامش می شود.
استادجانم مادرموردمشکلاتمون حتی باخداهم حق نداریم حرف بزنیم چه برسه به بنده خدا
ماحتی حق نداریم باخودمون هم حرف بزنیم وگفتگوی ذهنی داشته باشیم چه برسه به دوست وفامیل وآشنا چون جهان کاری نداره که من باخودم حرف میزنم یاخدای خودم یامردم جهان فقط وفقط با«احساس»من کارداره وبه احساس من پاسخ میده حالافرقی نمیکنه که من چطوری وباصحبت کردن باچه کسی احساسم رادرگیرکنم درهرصورت به محض اینکه احساس من درگیرشودجهان سریع به احساس من پاسخ میده …
پس ماهستیم که باافکارمون ،باکانون توجهمون تعیین میکنیم که خوش شانسیم یابدشانس
خدایاسپاسگزارم بابت این آگاهی های ناب
عاشقتم استاادجانم
با سلام خدمت استاد و مریم عزیزمون
روز دهم و تعهد من
تعریف کردن داستان و تجربه های زندگیمون چه خوب یا بد،درواقع داره فرکانس ارسال میکنه برای جذب بیشتر از جنس اون تجربه
گاهی راجب مسایلی حرف میزنیم که اصلا شاید به اون شدت خوب یا بد نباشه اما مبالغه بخرج میدیم یا میخواییم، دوس داریم جوری تعریف کنیم که یا طرف مقابل به حیرت دربیاد یا متعجب بشه یا ترحم کنه یا…
در واقع در همه ی حالات،دنبال جلب نظر اون شخص شنونده هستیم
که این خودش،با شناخت و درک اگاهیی ها ،ناشی از خود کم بینی،کمبود عزت نفس و ترمز بزرگی مثلنظر مردمه ،تایید مردم
مثلا راجب تصادفی که کردم،که چقدر خوب جمش کردم ،ممکن بود بزنم خانومه بمیره اما خوب ردش کردم
درسته دارم تمرکز میکنم به نکات مثبت اون قضیه،ولی ایا کسی ازمن پرسید چی شده؟
اگرم پرسید در جواب:یک تصادفه ساده بود و تمام بخیر گذشت
چرا جزییاتو و بررسی میکنم و هیجانیش میکنم؟ میخوام به مخاطب حس هیجان بدم؟؟
چرا الان ک درک از انرژی و فرکانس دارم،اصلا دارم این انرژیو خرج ایجاد هیجان در مخاطب میکنم؟؟؟ اونو متمرکز کنم برای اهدافم بجای اینولخرجیا
ولخرجیایی که اصن هم باعث میشه،موضوع اصلی ناخواسته به وسط بیاد و هم ترمز بررگ تایید و تعریف دیگران!
ما اصلا نباید راجب مسائل ناخواسته نه تنها با دیگران حرف نزنیم،حتی با خودمونم حرف نزنیم
حتی با خدااای خودمونم حرف نزنیم
چون بحث،بحثه انرژیه فرکانسه!
مهم نیس داری به کی میگی،تو با مرورش داری فرکانسمیفرستی
راجب مساله قانونیم
چرا بعضیا وقتی سوال میکنن ،نمیگم حل میشه به زودی؟
میام میگم اره فلان مرحلست
قاضی سریه پیش اینجوری کرد
من اینجوری کردم
فلان وکیل تا اینجا پیش برد!!!
بابا یه جمله :::داره حل میشه
چرا حواسم نبوده،درک مثل الان نداشتم، ک باهمین توضیحات که اصلش،جذب حس ترحم مخاطب،یا القای حس قربانی شدنه خودم به مخاطب
و همه اینا مرور و مرورو مرووره این ناخواسته و هی تولید فرکانسش بوده و هیچوقت تموم نشده و این موضوع هی طول کشیده و حل نشده
چرا با گفتن اینک فلان حرکت ورزشی خیلی سخته،من خیلی سختی کشیدم برای انجامش ولی تونستم بالاخره
میخوام تمجیده شنونده رو جذب کنم با ایجاد بزرگ نمایی
اصلا چرا؟چون نمیدونستم دارم ازین جنس،سختی کشیدن برای کارهای دیگرو جذب میکنم،فرکانسشو میفرستم
یه جمله!! راحت بگو:این کارو حرکت شدنیه!!
اگه ما توی مسایلی خوبیم و بعضی از مسائل بدیم،باید ببینیم توی اون موضوع ومساله ی ناخواسته،توجه ما روی چه جیزی بوده
من خودم با گوش دادن همزمان دوتا فایل رایگان، جلسه دهم تحول زندگیه من که جزو تعهدات هر روزه ی منه و «عادتی ک زندگی شمارو تغییر میدهد» که امروز روی سایت اومد،
متوجه ترمز جدیدی شدم،
که ظاهرا حرف از زیبایی ها بوده،ولی زیبایی هایی از یک ناخواسته که برای برانگیخته کردن حس طرف مقابل با عناوین مختلف بیان شده
چرا رفتم دارم اون ناخواسترو ته ذهنم فکر میکنم که بخوام اگاهانه تلاش کنم از زیباییاش بگم
اصلا توجه و تمرکزمو بردارم و نگم چیزی !
انرژیمو اصلا هدر ندم
این جمله ی استاد که فرمودن،حتی با خدای خودمم حرف نمیزنم راجب مساله،یه در جدید به روی من باز کرد
بحث بی توجهی و اعراض نیس،بحث اینه رجوع به درونه خودمون میکنیم و ترمزارو کدهای مخرب را میشناسیم و برطرف و ورود زیبایی ها در مسائلی ک خودمون ایجادش میکنیم
همین صحبت نکردن با دیگران
کلمه دیگران رو،وقتی درونه خودمون بینیم از کجا و برای چی صورت گرفته ،خیلی از مسایل حل میشه
چرا اصلا با دیگران باید راجب ناخواسته ها حرف بزنیم؟اصلا حتی زیبایی های موجود در یک ناخواسته؟چرا میخوایم راجبشون بگیم براشون؟
اونارو حلال میدونیم؟؟ شرک مخفی
دنبال تعریفشونیم؟؟ کمبود عزت نفس
میخوایم مارو بپذیرن؟؟ نداشتن احساس لیاقت
میخوایم باهامون همدردی کنن؟ قربانی دانستن خودمون
و هزاران مساله ی دیگه
وقتی همین ترمز مردم که توی همه موارد زندگیمون هست و کلمه دیگران رو، تحلیل کنیم برای خودمون، دیگ ناخواسته ای بوجود نمیاد توی فیلدای مختلف و در صورت وجود زود حل میشه
مثل روابط و ازین دست
حتی در ارتباط با حرف زدن با خدا!
قبلا خب توی حرف زدن با خدا،در زمان وجود مسائل ناخواسته،بدونه اینک مراقب کلامم باشم همینجور میگفتم براش ،همینجور حرف میزدم به حساب اینک خب خداست!
بله خداست ولی بادرک امروز! همون حرفا هم انرژی داره ،داره لحظه ی بعد ماه بعد،ایندتو میسازه
خیلیارو دیدم و حتی خودم تجربه داشتم،که با گریه و زاریو شیون،نشستییم زانو زدیم جلوی خدا و جوری راجب مشکلات و بد بختیای خودمون و دیگران براش میگیم و حس قربانی،یا عجزو ناتوانی ابراز میکنیم ک فکر میکنیم هرچقدر این قضیه رو خودمونو بدبخت تر جلوه بدیم خدا، زودتر حلش میکنه
اما غافل ازینک،همین جمله ها ک از زبونمون داره جاری میشع،داره حل شدن یا نشدنه اون موضوع رو رقم میزنه!
میتونیم جوره دیگ با خدا حرف بزنیم،میتونیم با سپاسگذاری و شکر گذاری حتی توی حالت ناتوانی در حل موضوع،باهاش حرف بزنیم
که جنس این سپاسگذاری،هم باعث حس خوب میشع هم باعث پیدا کردن هرچه راحتر راه حل میشه،همینطور باعثه ورود ورودی هایی از جنس تمرکز بر چیزهایی ک داریم از خدا سپاسگذاری میکنیم
چقدر این اگاهی ها هروز داره در جدیدی برام باز میکنه
خداروشکر برای پیدا کردن یه ترمز دیگه
با تمام وجودم دارم حس میکنم که حرکتم راحتر شده،نشونه های همین امروز زندگیم و نتایج فقط همین امروزم،خودش داره نشون میده چقدر دارم فرکانسامو بهتر میکنم و چقدر قرارره بهتر بشه همه چی
شکر خدایاو ممنون استاد که چه به حق میگین در زمان مناسب اتفاق میفته!
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته ی عزیز دل
سلامم به همه بچه های سایت که هدایت شدند به این کامنت من
من امروز خیلی خوش شانس بودم که بنا برای ساخت خونم اومد وبا زحمت فراوان و لطف زیادشون بنیاد محکم و استاندارد و طرح و نقشه ای زیبا ریخت براساخت خونه قشنگم
من سپاس گزار خداوندم که خوش شانس هستم با اینکه راه من دور است تا رسیدن به خونه تازه ساختم ،اما تا نهار مادر شوهرم برای کار گر های من میان وعده ها رو آماده میکنه ، و با شور و اشتیاق فراوان از آنها پذیرایی میکنه تو خونه خودش ،. من ممنون خداوندم بابت این شانس بزرگم
من چقدر خوش شانس هستم حتی وقتی خودم وقت نداشته باشم جاری مهربانم جایگزین من است و کمک حال من ،
خدا رو شکر من خیلی خوشحال و خوش شانسم که همسرم از شغلی که دوستش ندارم بیرون آمد و دنبال کار ساخت و ساز خونه قشنگم هست که هر چه زودتر صاحب خونه بشیم ،
خدارو شکر که همیشه استقلال مالی دارم که هر چقدر لازم باشه وسایل بخرم و هر چقدر بخوام برای آسایش خودم و بچه ها فراهم کنم ،
خدارو شکر که محیط زندگی حال حاظر من دارای درختان میوه با انواع گونا گون است هر چه قدر که بخواهم میتوانم آزاد زندگی کنم مستقلتر شدم آرامش ذهنی بهتری را دارم
استاد عزیزم چقدر میکاییل خوشگل و ناز خوابیده
وچقدر حضورش تو فایل ها تون زیبایی خاصی داره
وجود میکاییل شادی رو به دلم مینشونه چه تو بچگی با مزه بوده
(استاد عزیزم واقعا خوش شانس بودم که دنبال فایل دانلودی به نام تعهد به خواسته ها ،،یا رها بودن (نسبت به خواسته بودم
(اما هدایت شدم به این فایل بی نظیر که ترکیب بشه با مقاله خانم شایسته عزیز ، تعهد به خواسته ها).خیلی کوتاه و کارا بود کلی درکم بالا رفت و در زندگی به کار میبندم تا خوش شانسی های بیشتری جذب کنم ،