"قدرت اراده" در مقابل نحوه عملکرد مغز انسان - صفحه 7

454 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    علی اسدی گفته:
    مدت عضویت: 1344 روز

    هم اکنون خوشحالم وشکر گزارکه همینک بودنم ادامه دارد و قوطوردرعضمت عشق خداهستم

    سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته وخانواده عباسمنش

    خداقووت مردبزرگ خداوندروزبروز بهت عذت بیشتری بده که دست خداشدی بروی زمین استاد شما بی‌شک کسی هستی که حرف وعملت یکی هست شماهمیشه بامدرک حرف میزنی

    من دوساله باشماوسایت شما آشنا شدم وخداروصدهزارمرتبه شکر ازیک میلیارد بدهی حالا رسیدم بجایی که کارکسب خودم رودارم باکمترین سرمایه وخداروشکردرآمدیکه هروزبهش افزوده می‌شود ومهمترازهمه ارامش وحال خوبی که دارم وسپاسگزارخداوندم وتشکرویژه دارم ازاستاد(عرشیانفر)که باعث شد باشما اشنابشوم

    وبه اندازه ای که به اموزش های شماعمل کردم نتیجه گرفتم

    واماقانون سلامتی

    من بلطف خداازهمون اوایل که دوره قانون سلامتی که بروی سایت قراد گرفت تهیش کردم ومتعهدانه عمل کردم با اینکه فقط اضافه وزن داشتم وگرنه هیچ گونه بیماری نداشتم

    توانستم درکمتراز40روز15کیلووزن کم کنم وبه وزن ایدآل برسم چقدانرژی فیزیکی من بالارفت دیگه ازاون چرت های بعد نهارخبری نیست وقتی غذا میخوردم کسل میشدم وانرژیم می افتاد

    ولی حالا چقدوقت بیشتری پیداکردم چقدانرژیم بالارفته وسرحالترشدم منی که 50قدم راه میرفتم کمرم وپاهام دردمیگرفت حالا براحتی میتونم روزی 10کیلومتر راه بروم ولذت ببرم وسپاسگزارخداوندم

    یه چیزدیگه که من متوجه شدم ازوقتی که دوره قانون سلامتی رواستفاده کردم که خودبخود از سیگاروموادمخدر بیزارمیشی براحتی گزاشتمش کنار بدون هیچ مقاومتی

    استاد عزیز نمیدونم چجوری ازشماتشکرکنم

    فقط امیدوارم بانتایجم بتوانم شماروشادکنم ومیدونم این میتونه بهترین تشکرازشماباشه چون میدانم وقتی شمانتایج مارومیبینید واقعاخوشحال میشوید

    درپناه الله یکتا شادوثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
    • -
      مریم گفته:
      مدت عضویت: 969 روز

      سلام دوست عزیز

      وقت شما بخیر وروزهاتون پر از حال خوب

      کامنت شما رو خوندم واز نتایجی که گرفتین خیلی خوشحال شدم بهتون تبریک میگم و امیدوارم هر روز بیشتر از قبل در این مسیر توحیدی به رشد و پیشرفت برسید اگه جسارت نباشه می‌خوام لطف کنید به سوال من پاسخ بدین من خیلی دلم میخواد دوره ی قانون سلامتی استاد و تهیه کنم برای خودم و همسرم تا بتونیم با سلامت وانرژی بیشتر زندگی کنیم اما سوالاتی توی ذهنم بود که هیچ وقت نتونستم از استاد بپرسم واز بیانش میترسیدم اما دیدم شما تو کامنت بهش اشاره کردین همسر من چند سال پیش درگیر یه بیماری شد به خاطر اینکه کمتر درد بکشه و نمی‌توانست دارو های مسکن استفاده کنه با پیشنهاد یکی از دوستاش شروع کرد به مصرف تریاک اولش اصلا فکر نمی‌کرد که وابسته بشه اما از اونجا که این مواد مغز آدم و به کنترل خودش در میاره کم کم عادت کرد به مصرف بعد از دوسال بیماری به لطف الله درمان شد ولی وابستگی به مواد مخدر و نتونست کم کنه من چند بار تصمیم گرفتم دوره ی قانون سلامتی رو تهیه کنم و با این شیوه زندگی کنیم بیشتر هم بخاطر همسرم که بدنش بعد از اون پروسه ی بیماری خیلی ضعیف تر از قبل شده اما این فکر که مصرف مواد نمیزاره به روشی که استاد توضیح دادن تو دوره عمل کرد هر بار منصرف شدم

      امروز خوندم که شما نوشتین با عمل به قانون سلامتی خیلی راحت سیگار و مواد و گذاشتین کنار خیلی خوشحال شدم که اگه یک نفر تونسته با این روش پس حتما همسر منم با توجه به اینکه خودش هم خیلی دلش میخواد ترک کنه میتونه اول ازتون تشکر میکنم که بدون ترس از قضاوت شدن لطف کردین و این تجربه تون و نوشتین وبعد می‌خوام که اگه میشه توضیح بدین که چطور این کار و کردین دارو هم استفاده کردین یا نه ؟؟؟همون اول گذاشتین کنار یا بعد از چند وقت که بدن تون به شیوه ی جدید تغذیه عادت کرد ؟؟و اینکه در زمان ترک درد زیادی رو تحمل کردین یا راحت بود ؟؟البته اگه نخواستین پاسخ بدین من کاملا درک میکنم

      براتون آرزوی سلامت و موفقیت دارم

      در پناه حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        علی اسدی گفته:
        مدت عضویت: 1344 روز

        سلام مریم خانم عزیز

        خوشحالم که کامنت من روخوندین ولطف کردین جواب دادین

        دوره قانون سلامتی واقعابینزیره من اولش اصلابرنامه ای برای ترک این عادت نداشتم ونیدونستمم که دوره قانون سلامتی دراین موردهم تاثیرداره ولی وقتی دورروشروع کردم 10رزطول کشیدکه بدنم به روزی یک وعده غذا عادت کنه نه اینکه گرسنه بشم ولی نخورم بدنم خودبخود بقول استاد رفت روچربی سوزی و دیگه روزی یک وعده غذا بیشتر درخاست نمی‌کرد

        والبته چون اول یه چکاپ کامل ازوزنم دوروبازو ودورکمر ودور بازوهایم گرفته بودم وبرای خودم دریک دفترچه نوشته بودم وهروز صبح ناشتاخودمووزن میکردم وروزی 700گرم وزنم کم می‌شد واین خیلی انگیزه ام رابیشترمیکرد

        بعدحدود یک ماه موتوجه شدم دیگه ازدود خوشم نمیاد وبدون هیچ مقاومت ویااستفاده از داروی خاست موفق شدم وخداوند راسپاسگزارم بخاطر وجود استاد عزیز

        امیدوارم که جواب سوال تون روگرفته باشید

        درپناه الله یکتا شادوثروتمند باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
        • -
          مریم گفته:
          مدت عضویت: 969 روز

          ازتون بینهایت سپاسگزارم این مشکل که تو زندگی مون هست داشت مثل خوره نابودم میکرد وهیچ دستاورد خوب و موفقیتی رو نمی‌دیدم با اینکه با دوره ی احساس لیاقت استاد زندگیم خیلی قشنگ تر شده ولی یه چیزی به قلبم فشار می‌آورد که چه فایده ای داره موفقیت وقتی بزرگترین مشکل که حتی حاضر نیستی در موردش با کسی حرف بزنی و شرمنده ای به خاطرش این همیشه همراه

          زندگیت هست …وقتی دیدم شما به این راحتی در موردش نوشتی وگفتین که با قانون سلامتی تونستی ترک کنید قلبم آروم شد

          الآنم که جواب کامنت مو دادین اشک توی چشمام حلقه زد که این مشکل هم به وقت خودش حل میشه

          بینهایت ازتون سپاسگزارم

          امیدوارم تو زندگی به هرآنچه میخواین والان آرزو دارین برسین و تجربه کنید

          شما این انگیزه رو بهم دادین که در اولین فرصت دوره قانون سلامتی و تهیه کنم و زندگیم و بهبود بدم

          در پناه الله موفق و پیروز باشید

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
          • -
            علی اسدی گفته:
            مدت عضویت: 1344 روز

            سلام مریم خانم

            وقتی اون گوشه نقطه آبی‌میاد واقعا زوق زده میشم

            خداوندراسپاسگزارم که لطفش همیشه شامل حال این بنده هست

            ممنون از شماکه وقت گداشتی ونوشتی وتحسینم کردی این خودش یعنی توجه به نکات مثبت

            این جورمشکلات بیشترین فشارواسترس که به آدم میده حرف مردم هست ی زمانی حرفم مردم برام مهم بودولی الان خداروشکر باآموزشهای استاد خیلی کم ارزش شده حرف مردم برام.

            والبته سریه اشتباه مالی مجبورشدم دوسال پیش مهاجرت‌ کنم وبامهاجرت کردنم هم ازاون ادمهادورشدم هم اینکه درهایی ازرحمت ونعمت خداوند بروم بازشده

            ونتایج عالی گرفتم ازدرآمدخوب وقت آزاد رابطه باهمسروفرزندانم

            احساس میکنم شمابیشترازاینکه به دست آورد هات توجه کنی تمرکزکردی برروی یک نقطه سیا روی برگ سفیدزندگیت

            والا کارزیاد سختی نیست

            امیدوار هروز ازدیروز بهتر وموفق ترشادتر درکنارخانواده

            درپناه الله یکتا شادوثروتمند باشید

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    مهرداد یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 980 روز

    سلام استاد خیلی ازتون تشکر میکنم که این فایل رو ضبط کردید و برامون گذاشتید تا ما هم که از این دوره استفاده نکردیم بدونیم روند این دوره و کارکرد بدن به چه شکلیه.

    استاد الان که این فایل رو شنیدم خیلی ذهنپ رنج میکشه که چرا اینقدر من موا قندی میخورم .من به شدت به مواد قندی شکر شیرینی و کیک و بیستکوییت علاقه دارم همیشه بین وعدهای غذا این چیزا رو میخورم چون به قول شما ذهن درخواست میده برای دریافت و من هم فکر میکنم خسته شدم و گرسنم شده پس باید میاون وعده بخورم تا انرژی بگیرم برای کار .

    خیلی خیلی الان رنج‌اور شده خوردن شیرینی جات و کربوهیدرات .حالا فهمیدم تمام مواد غذایی که داریم میخوریم کربوهیدرات داره به جز پروتیین که شما مصرف میکنید اما فعلا با توجه به در امدی که دارم نمیتونم این دوره رو تهیه کنم و بعدش رو هم به قوانینش عمل کنم چون فقط باید گوشت بخوریم اما خیلی برام لذتبخشه که این دوره رو تهیه کنم و به سلامتی و انرژی بالا برسم .خداراشکر اندامم خوبه و اضافه وزن ندارم اما اینکه گفتید مغز دوست داره بره سمت قند خیلی برام جالب بود و من هم هنیشه بهش گوش دادم و پاداش بهش دادم

    انشاالله این دوره رو میخرم و بهش عمل میکنم و ازش لذت میبرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  3. -
    هادی برزیگر گفته:
    مدت عضویت: 1376 روز

    سلام به استاد عزیزم خانم شایسته عزیز وتمام هم فرکاسیهای عزیز

    من 6روزه که دوره قانون سلامتی رو خریدم ودارم بهش عمل میکنم جلسه 7 هستم توی 6روز من 4 کیلو وزن کم کردم یعنی از 99کیلو رسیدم به 95 فقط تو 6روز که گاهی میخواستم وزن کم کنم انقدر به خودم فشار می آوردم که…….

    خانومم 2کیلو وزن کم کرده

    از دختر 8 سالم بگم که واقعا برای اضافه وزنش من وخانومم نگرانش بودیم

    تا ظهر میخوابید.اکثر موقع ها کسل بود.کلی میخورد همیشه دهنش منجبید مثل خودم.برای لباس خریدنش باید سفارش میدادیم وحق انتخابی نداشت همونی که سایزش بود باید استفاده میکردو……

    فقط توی6 روز انرژیش بالا رفته در حال حاضر 2وعده

    غذا که فکرشو نمیکردم بتونه به شیوه قانون سلامتی عمل کنه با اون همه چیپس و….که میخورد. امیدوارم هر چه زودتر 3تا مون به همون یک وعده برسیم

    من خانومم هکار هستیم تقریبا کل روز رو بی انرژی وچورتی بودیم که نسبت به قبل خیلی بهتر شدیم

    کلی برامون خیرو برکت داشته وداره یعنی اگر به 3ماه برسیم چ اتفاقات فوق العاده ی رو تجربه خواهیم کرد؟؟؟

    استاد نمیدونم چطور تشکر کنم امیدوارم با همین یک کلمه حرف دلمو بهتون برسونم

    سپاسگذارم….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  4. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1269 روز

    بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    «قُلْ مَن ذَا الَّذِی یَعْصِمُکُم مِّنَ اللَّهِ إِنْ أَرَادَ بِکُمْ سُوءًا أَوْ أَرَادَ بِکُمْ رَحْمَهً وَلَا یَجِدُونَ لَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ وَلِیًّا وَلَا نَصِیرًا» ﺑﮕﻮ: «ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺭﻧﺠﻲ ﻳﺎ ﺭﺣﻤﺘﻲ ﺍﺭﺍﺩﻩ ﻛﻨﺪ، ﻛﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ [ﺍﺭﺍﺩﻩ] ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻧﮕﺎﻩ ﺩﺍﺭﺩ؟» ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺟﺰ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﻮﺩ، ﻧﻪ ﻛﺎﺭﺳﺎﺯﻱ ﻣﻲ ﻳﺎﺑﻨﺪ ﻭ نه یاری ﺩﻫﻨﺪﻩ ﺍﻱ. (١٧ أحزاب)

    ••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••

    الهی به امید تو و برای تو و با هدایت تو؛ الهی یگانه فرمانروای ازلی و ابدی همه هستی تو را سپاس بر بی‌نهایت نعمت و رحمت و مغفرت و آرامش و گسترش ثروت در جهان؛ الهی تو را سپاس بر نعمت آگاهی که همانا آن را نوری قرار دادی که قلب اهل ایمان را با آن روشن کنی. «رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَاغْفِرْ لَنَا ۖ إِنَّکَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»

    ••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••

    سلام و درود فراوان استاد عباس منش عزیز و استاد شایسته بزرگوار و همه دوستان نازنینم در یگانه سایت گسترش توحید.

    از همین تریبون از استاد شایسته درخواست می‌کنم وقتایی که استاد با این الگوی آموزش برامون فایل تهیه می‌کنه من باب اینکه ما دلمون براتون تنگ نشه،شما از پشت صحنه چند بار رد شین تا ببینیمتون؛ هرچند رد پای تلاش‌های شما زحمت ادیت فایل‌ها و آپلود اون‌ها روی سایت کاملاً مشهوده.

    ••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••

    خوب بازم یه فایل آموزشی دیگه و کلی آگاهی توحیدی و بسیار ارزشمند؛ یادمه استاد شایسته توی فایلی می‌گفت استاد عباسمنش استاد پیدا کردن اصل از فرعه، شاید این فایل به وضوح نمود این صحبت‌ باشه. خوب من طبق آموزش‌های استاد یه چیزهایی در مورد اهرم رنج و لذت می‌دونستم و برای بعضی از موضوعات اهرم رنج و لذت نوشتم. اما صحبت‌های استاد توی این فایل به سمت و سویی رفت که انگار من هنوز چیزی در مورد اهرم رنج لذت نمی‌دونم.

    ••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••

    اگه بخوام تجربه خودم را از اهرم رنج و لذت بگم باید به موضوع آخری اشاره کنم که آگاهانه از اهرم رنج و لذت برای ایجاد یک تغییر استفاده کردم. در جریان دوره ارزشمند احساس لیاقت متوجه این شدم که من گفتگوی درونی یا همون سلف تاک مثبتی با خودم ندارم، نه تنها گفتگوی مثبتی ندارم بلکه گاهی اوقات خودم رو به شدت سرزنش و تحقیر می‌کنم مخصوصاً زمانی که ناخواسته اشتباهی ازم سر می‌زنه. و در ادامه برای خودم یک اهرم رنج و لذت نوشتم و با کمک آیات قرآن و یک سری حقایق زندگی خودم و یک سری تجربیات گذشته، برای خودم نوشتم که اگر نتونم گفتگوی درونی مثبتی با خودم داشته باشم چه اتفاقات بدی رو طی 5 سال آینده تجربه خواهم کرد و اگر بتونم گفتگوی درونی مثبتی با خودم داشته باشم چه اتفاقات مثبت و خوبی رو در 5 سال آینده تجربه خواهم کرد. و بعداً روی گوشی یک آلارم تنظیم کردم که هر روز بهم یادآوری کنه که الان وقت خوندن اهرم رنج و لذته. به نظرم می‌رسه نیاز به این دارم که برای موضوعات بسیاری اهرم رنج و لذت بنویسم، من جمله روابط، سلامتی، کسب درآمد، تعهد و تلاش روی آموزش‌ها و … تجربه من از اهرم رنج و لذت در خصوص گفتگوهای درونی خیلی خوب و مثبت و نتیجه بخش بود. الان تا ذهنم بخواد نجوا کنه یا سرزنش کنه یا به هر دلیلی ایرادی ازم بگیره و تحقیرم کنه بلافاصله مچشو می‌گیرم و اجازه نمی‌دم حالمو بد کنه. چون من به مدت بیش از 40 روز اهرم رنج و لذت رو مطالعه کردم و عواقب گفتگوی درونی منفی رو برای خودم بازگو کردم، از طرفی ویژگی‌های مثبت رو خیلی بولد و هایلایت کردم و اجازه دادم ذهنم بپذیره و باور کنه که گفتگوی درونی مثبت زمینه ساز بسیاری از موفقیت‌هاست. الان دیگه هر وقت میرم جلوی آینه بی اختیار لبخند می‌زنم یک جمله مثبت به خودم می‌گم یا هر وقت که میرم توی باشگاه تا ورزش کنم در اکثر مواقع به خودم انگیزه میدم، یا وقتایی که دارم پیام می‌نویسم، اگر جمله منفی در مورد خودم به کار ببرم بلافاصله پاکش می‌کنم و ارسالش نمی‌کنم. خواستم بگم اهرم رنج و لذت همیشه جواب میده.

    ••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••

    و اما قانون سلامتی

    استاد تو این فایل بسیار اطلاعات مفیدی در خصوص قانون سلامتی بهم داد که تا پیش از این من این اطلاعات رو نداشتم.من هر چیزی از قانون سلامتی می‌دونستم منحصر می‌شد به فایل‌های آگاهی وکنجکاوی خودم که می‌رفتم یه سری موضوعات رو سرچ می‌کردم. امروز بعد از صحبت‌های استاد باز هم کنجکاوی من ،من رو هول داد به طرف اینکه برم ارزش غذایی بعضی از چیزهایی که توی سبد غذایی من حضور داره رو یه بررسی کنم. با اجازتون حتی گوجه فرنگی مقادیر زیادی کربوهیدرات و قند داره من نمی‌دونستم و خوشحال بودم از اینکه دارم سالاد سبزیجات مصرف می‌کنم با این ذهنیت که سالاد که دیگه سالم سالمه. حتی خیار و کاهو و کلم مقدار زیادی کربوهیدرات نشاسته و قند دارند و من نمی‌دونستم. از حبوبات نگم که بالای 50 درصد کربوهیدرات داره و من همیشه روی سالادم مقداری حبوبات آبپز استفاده می‌کردم با ذهنیت اینکه حبوبات پروتئین داره. هنوز وقت نکردم کنجکاوی‌هام رو به جای مثبتی برسونم. تا پیش از این فکر می‌کردم که آجیل‌ها جز غذاهای سالم محسوب میشن. ولی با صحبت‌های امروز استاد متوجه شدم که باید بیشتر تحقیق کنم. یه سری مواد غذایی رو مدت‌هاست که از سبد غذاییم حذف کردم. ولی در مورد خیلی از اونا باید بیشتر تحقیق کنم. یعنی فکرشم نمی‌کردم یه روزی مجبور باشم قید ماست رو بزنم. خیلی از شرکت‌های تولید لبنیات برای تولید ماست چکیده از مقدار زیادی نشاسته استفاده می‌کنند. با اینکه من تلاش می‌کردم سالم غذا بخورم، و در کنارش ورزش رو داشته باشم ولی سبک زندگی اقماری (شیفتی و خوابگاهی) باعث میشه یه وقتایی برنامه به هم بخوره، چه برنامه غذایی چه برنامه ورزشی.

    و در نهایت مسئول این وضعیت خود منم. منم که با افکارم با فرکانس‌ها و باورها و انتخاب هام این سبک کار و شغل و زندگی رو در پیش گرفتم.

    امیدوارم بتونم اونقدر تغییر مثبت ایجاد کنم که دیگه نگران این موضوعات نباشم.

    با اینکه من قانون سلامتی را ندارم ولی با همین آگاهی‌های اندکی که تونستم به دست بیارم، تونستم 13 کیلو وزنم رو کم کنم (از 87 به 74) و چند باری که بادی آنالیز انجام دادم تمام ریزالت‌ها همه در حد عالی و تعادل بوده. (چربی، BMI ، مینرالها)

    ••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••

    خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر این فایل و بخاطر این آگاهی ها.استاد از شما بینهایت سپاسگزارم بخاطر این تلاشهای شما که نه تنها برای دانشجویان دوره قانون سلامتی،بلکه برای همه مفید بوده.

    استادان عزیزم و دوستان نازنینم از صمیم قلبم دوستتون دارم، در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشید.

    «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 125 رای:
    • -
      محمد حسین تجلی گفته:
      مدت عضویت: 2225 روز

      به نام یگانه خالق هستی

      سلام و درود به شما دوست عزیزم ، آقا حمید بزرگوار

      چقدر این عکس پروفایل شما زیباست و احساس قشنگی بهم میده

      من خدا رو تو این عکس دیدم، خدایا شکرت

      حمید جان دیدگاه شما رو خواندم بسیار لذت بردم و در موردِ تجربه‌ی استفاده از اهرم رنج و لذتی که نوشتی … بسیار سپاسگزارم برای من الهام بخش بود

      اصلا به همین دلیل امروز هدایت شدم به دیدن این‌ فایل و به همین دلیل هم هدایت شدم بیام دیدگاه های این فایل رو بخوانم

      اهرم رنج و لذت

      حمید جان با تمام وجودم تحسینت می کنم که اینقدر برای خودت ارزش قائل هستی و سبک زندگی سالم (ورزش و تغذیه‌ی مناسب) رو انتخاب کردی ، دمت گرم

      حمید جان دیشب هدایت شدم یه دیدگاهی رو از شما خواندم، زمانش برای تیرماه امسال بود … یادم نیست در چه فایلی بود، ولی اون دیدگاهِ شما در پاسخ به من بود و مستقیماً برای من نوشته بودی

      کلی از من تعریف کرده بودی و بهم گفته بودی که چقدر پیشرفت کردم در تمام ابعاد

      سپاسگزارم ، حقیقتا خودم هم به صورت ملموس متوجه شدم که ارتباطم با اعضای سایت روز به روز داره زیبا تر میشه

      دوست های ارزشمندی داره توی زندگیم میاد

      و دوست ها و همکار های نامناسب هم خودم با جسارت، حذفشون می کنم، هر کسی که در مدار من و افکارم نباشه، هزاران ویژگی خوب داشته باشه ، اگر بهم الهام بشه که این فرد به این دلیل یا به این دلایل برای تو نا مناسبه میگم چشم و حذف میشه… نقطه سر خط.

      جسارتی که از آگاهی میاد، نه از حماقت

      جسارتی که از ارزش قائل شدن برای خودم میاد و از این بابت به خودم می بالم، حذف کردن اون ها به معنی بی احترامی کردم بهشون نیست، به معنای ارزش قائل شدن برای خودم و کنترل ورودی های ذهنم هستش، این بهایی هست که باید برای رسیدن به هدفم بپردازم، باید ایمانم رو در عمل به خداوند نشون بدهم

      به قول خانم شایسته در صفحه توضیحات دوره‌ی کشف قوانین … موضوع خنده دار اینجاست که افراد زیادی توقع دارند بدون اینکه تغییری در شخصیت، رفتار و طرز تفکر خود ایجاد کنند، زندگی آنها دستخوش تغییر اساسی بشود و شرایط آنها به سمت بهتر تغییر کند.

      زیاد متنِ این صفحه رو میرم می خوانم، به غرور سازنده‌ام بر می خوره و انگیزه می‌گیرم برای خیلی چیزها….

      ارتباطم طی یکی دو هفته ی اخیر با پدر و مادرم هم به طرز مشهود و غیر قابل انکاری زیبا تر شده (انصافاً خوب بود ولی راضی کننده نبود، الان هم کُن فَیَکون نشده ولی نمی توانم کتمان کنم که نشانه های بسیار زیادی دارم می بینم در این حوزه)

      این نتایج شیرین که باعث شده حالم بهتر بشه ، احساس گناهم بسیار کمتر بشه

      به خاطر تمرکز گذاشتن روی اجرای توحید در عمل هستش

      مدتی هست که با تعقل و تأمل شروع به مطالعه‌ی معانی قرآن کردم

      حقایقی رو دریافت کردم که گاهی وقت ها اشک ریختم ، گاهی وقت ها نیم ساعت خیره میشدم به صفحه‌ی کتاب …

      اتفاقات زیبایی داره در زندگیم رقم می خوره

      نمی خواهم بیشتر از این در اینجا صحبت کنم

      ان شا الله در زمان مناسب با کوله‌باری از نتایج ، مخصوصاً نتایج توحیدی میام در سایت می نویسم و به طور مخصوص با شما هم گپ میزنم

      فقط دوست داشتم اینجا برایت بنویسم و خوشحالت بکنم برادر عزیزم، واقعاً با قلبم دوستت دارم و برایت آرزوی سلامتی و تندرستی و عشق و مودت در زندگی رو دارم

      برتیت آرزوی سوار شدن بر دوش خداوند و لذت بردن از مسیر رو دارم

      حمید جان من می خواهم حتماً عکس پروفایلت رو با لینکلن در آمریکا ببینم ها

      می خواهم ببینمت وقتی که در آمریکا هستی و لینکلن سوار میشی ، جدی میگم ، دوست دارم این لحظه رو ببینم برایم خیلی شیرینه

      حمید عزیز می خواهم یه موضوع دیگه هم اینجا اذآن کنم که مطمئناً از فرط خوشحالی قلبت باز میشه

      این عکس پروفایلی که داری از من می بینی مربوط به یه پارک زیبا در خیابان امام حسین پردیسان هست در تعطیلات عید 1402 ، یعنی همین امسال

      چرا اینقدرررر خوب یادم مونده این عکس رو؟

      اتفاقا اون موقع هم ماه رمضان بود و روزه بودم و رفته بودم برای بازدید میدانی از اون منطقه (صبح بود و هوا هم بهاری بود، اذیت نمیشدم، بازدید میدانی مرتبط به بیزنس فعلی‌ام، مشاور املاک هستش) چون اون روز پس از یکی دو ساعت پیاده روی با زبان روزه اودم نشستم در پارک و پروفایلم رو باز کردم و یه نقطه‌ی آبی از شما دریافت کرده بودم:)

      اونجا شما موضوع خرید دفتر چرمی و خرید چند خودکار رنگی رو مطرح کردی …

      و به من همین پیشنهاد رو دادی

      نمی خواهم موضوع رو باز کنم ، خودت میدونی گپ و گفتمان در مورد چی بود:))

      اونجا اولین جرقه در ذهنم خورد که بیام سراغ مطالعه‌ی قرآن ولی مقاومت داشتم و قشنگ یادمه گفتم نه … به وقتش خداوند هدایتم می کنه…

      اما همیشه اون نصیحت شما یادم بود

      چون الان یک ساله عکس پورفایلم همه جا همینه… نه فقط در سایت بلکه همه جا (تلگرام و واتس اپ و …) کلا عادت دارم فقط یک عکس پروفایل تنظیم می کنم و در همه جا هم زمان از یک عکس استفاده می کنم و این عکس حکم امضای من رو داره و باهاش شناخته میشم و به این زودی ها هم عکس پروفایل عوض نمی کنم

      دلیل اینکه خیلی یاد صحبت شما و نصیحت دوستانه‌ات می افتادم این بود که این عکس پروفایل رو نگاه می کنم یاد اون روز توی پارک و اون نقطه‌ی آبی می افتم

      از اون روز در فروردین 1402 گذشت و گذشت و … من می دیدم که شما از آیه یا آیات قرآن در دیدگاه هایت استفاده می کنی …

      خانم سعیده شهریاری از آیات قرآن و استفاده می کنه و خیلیییی هم از شیرینی و لذت قرآن و درک آن یاد می کنه

      همش میگه از قرآن شهد عسل می چکه؟؟

      و البته …

      می دیدم که دیگر دوستان هم از آیات قرآن کم‌ و بیش در دیدگاه هاشون استفاده می کنند

      و من فکر می کنم بنیانگذار این سبک از دیدگاه نوشتن شما هستی و این راه رو شما باز کردی

      درود پروردگار و تمام فرشته ها و ما بنده های صالح خدا بر شما حمید حنیف عزیز (جدی صحبت می کنم، این همین الان به قلبم الهام شد نوشتم برای شما) که این سبک از نگارش رو استارت زدی و الهام بخش ده ها ، صدها و هزاران نفر شدی

      خودِ من این همه نتیجه‌ی خوبی که دارم‌ میگیرم و بالاتر توضیح دادم … به خاطر خواندن و درک کردن قرآن و عمل به آگاهی های این کتاب هستش

      سپاسگزارم

      —————————————–

      یه سوال هم از خدمت شما داشتم

      نحوه‌ی دقیق استفاده از اهرم رنج و لذت رو برای من توضیح می‌دهی ؟

      به شدت نیاز به استفاده از این اهرم در جنبه هایی از زندگی ام دارم

      قبلاً نوشتم و استفاده هم کردم و متعهد بودم در استفاده و چیت دی نداشتم

      نتایج خوبی هم گرفتم ولی راضی کننده نبوده! و نتایج نصفه و نیمه یا کوچیک بوده

      به همین خاطر به من الهام شد که از شما… شمایی که استفاده کردی از اهرم و نتیجه گرفتی، راهنمایی بگیرم

      و من خودم گواه هستم که نتیجه گرفتی

      به صورت کاملاً ملموسی در این دیدگاه نوشته‌های شما احساس ارزشمندی و احساس لیاقت درش بود

      من آدم جزیی بینی هستم این جزو خصوصیات اخلاقی من هستش و این رو نه صرفاً برای انگیزه دادن به شما بلکه به این دلیل که حقیقت بود گفتم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1283 روز

        بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

        فَلَمَّا تَرَاءَى الْجَمْعَانِ قَالَ أَصْحَابُ مُوسَىٰ إِنَّا لَمُدْرَکُونَ

        چون آن دو گروه یکدیگر را دیدند، اصحاب موسی گفتند: حتماً ما به چنگ آنان خواهیم افتاد.

        قَالَ کَلَّا ۖ إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهْدِینِ ﴿۶٢﴾

        موسی گفت: این چنین نیست، بی تردید پروردگارم با من است، و به زودی مرا هدایت خواهد کرد.

        ========================

        سلام به برادر عزیزم محمدحسین

        سلام و سلامتی و نور و عشق و رحمت الله به جسم و جان و روح توحیدی عزیزت

        ببخشید وسط صحبتتون وارد شدم :)

        اومدم یک پیام بازرگانی کوتاه پخش کنم برم :)

        کامنتت رو خوندم و اومدم که تایید 5فایو استار پاش بزنم و برم که خداااا گفت نه ! فایو استار کافی نیست بنویس!

        و تایید کن صحبت های محمدحسین رو !

        من به حقانیت صحبت شما گواهی میدم که بنیانگزار کامنت های قرآنی آقای امیری بوده،و اون زمان که من از دوره دوازده قدم تازه با قرآن آشنا شدم و صرفا با علاقه میخوندمش و اغراق میکنم خیلی هم درک نداشتم ازش …حمیدِ حنیف برای من کامنت قرآنی می‌فرستاد ،من عین بز بهش نگاه میکردم :)))نمی‌فهمیدم چی میگه :)))

        میخوندما،لذتم می‌بردم ولی اصل و اساسش رو نمی‌فهمیدم …

        ولی همین ممارست من،همین کامنت های قرآنی حمید ،من رو مشتاق کرد به جای خوندن سرسری قرآن ،سعی کنم آیه ها رو درک کنم و بفهمم چی داره بهم میگه …

        یعنی شروع آشنایی من با قرآن و خوندن ترجمه و درک شیرینش با دوره دوازده قدم و آموزش های بی نظیر استاد عباسمنش بود،اما درک و تحلیل و تامل در آیه هارو به صورت تکاملی از آقای امیری یاد گرفتم.

        و الان که به اینجا رسیدم که به لطف خدا کم پیش میاد که من کامنتی بنویسم و ایه های قرآن خود به خود توی ذهنم نیاد و ازش استفاده نکنم،باز هم وقتی کامنت های قرآنی حمیدجان رو میخونم میخکوب میشم و قلبا تحسینش میکنم و میگم این پسر بی نظیره …

        از خداوند برای هردوتون طلب نور و رحمت میکنم،دوستیتون برقرار

        قلب سلیمتون در پناه نورِ آسمون ها و زمین …

        به امید دیدارتون در بهترین زمان و مکان

        قلبِ فراوانِ فراوانِ فراوان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای:
        • -
          محمد حسین تجلی گفته:
          مدت عضویت: 2225 روز

          به نام یگانه خالق هستی

          سلام و درود خدمت خواهر عزیزم، سعیده‌ی موحد و خوش قلب

          ممنونم بابت دیدگاه زیبا و فان و آموزنده‌ای که نوشتی :)

          سعیده جان من پاسخ آقا حمید به خودم رو خواندم ، ایشون می گفت ایده‌ی اهرم نوشتن و استفاده از اون رو از دیدگاه های شما یاد گرفته

          لطفاً به من بگو چطور از این اهرم استفاده می کردی

          من در پاسخ دوم برای آقا حمید هم نوشتم، (لطفاً مطالعه کن) اهرم رو متوجه شدم و می خواهم اجراش کنم اما به خاطر پاسخ ها و شیوه های متفاوت دوستان در عقل کل، من دچار تناقض شدم و اصل و فرع رو گم کردم

          پیشاپیش بابت زمان و انرژی و محبتت که پاسخ می دهی سپاسگزارم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
          • -
            سعیده شهریاری گفته:
            مدت عضویت: 1283 روز

            محمد حسین عزیزم سلام به روی ماهت برادر عزیزم

            امیدوارم حال دلت عالی باشه و غرق احساس عمیق خوشبختی!

            معذرت میخوام که پاسخ دادن به کامنتت طول کشید،واقعا نمیتونم روی زمانبندی عقل خودم به کامنت ها پاسخ بدم،عجیب پاسخ دادن به کامنت ها برام فرکانسیه….

            محمدحسین جان،یکی از اصول موفقیت استاد اینکه همیشه شاخ و برگ های اضافی رو زده و فقط روی اصل تمرکز کرده،بنابراین این اصل همیشه یادت بمونه، مهم اینکه بدونی فلان موضوع چی هست و اساسش چیه،بعد بیا برای خودت شخصی سازی کن!

            درمورد اهرم رنج و لذت در دوره روانشناسی ثروت و دوره ی حل مسئله خیلی واضح و دقیق توسط استاد عباسمنش و استاد شایسته توضیح داده شده که اگر دوره ها رو نداری،بزارش توی سبد خریدت و بهش فکر نکن چطور میخوای بخریش،در زمان مناسب برات خریده میشه،این کلک رشتی رو حتما جدی بگیر :)

            و حالا که لطف داشتی از من پرسیدی،امیدوارم بتونم در حد عقل و فهم خودم،توضیح مناسبی بهت بدم!

            ببین ذهن ما آدم ها همیشه میخواد از یک رنج فرار کنه و به سمت یک لذت حرکت کنه!درمورد خیلی از کارها این اهرم و رنج توی ذهن ما برعکس تعبیه شده بخاطر گذشته ای که داشتیم،تجربه هایی که از سر گذروندیم و چیزهایی که شنیدم و…

            ولی خبر خوب اینکه ما میتونیم این موضوع رو کاملا تغییرش بدیم،و اگر اهرم رنج و لذت در ذهن ما درست بشه،خود به خود ما به سمت خواسته هامون حرکت میکنیم.

            فرض کن من میخوام ورزش رو شروع کنم ولی هربار میگم از شنبه،یا یک روز شروع میکنم فرداش بیخیال میشم…چرا؟ چون ذهن من میخواد از رنج ورزش فرار و به لذت تنبلی برسه…

            حالا من میاد جای این دوتا رو توی ذهنم عوض میکنم!

            دفترمو باز میکنم و مینویسم اگر من ورزش رو شروع نکنم تا 5 سال آینده ی چه بلاهایی سرم میاد؟

            و به صورت پرکتیکال و اگزجره…میام بدترین اتفاقات رو مینویسم…

            مثلا(دیابت میگیرم،باید انسولین بزنم و بعد حتی ممکنه پامو بخاطر قند قطع کنند!یا بیناییم رو از دست بدم!)

            تا میتونی و به ذهنت میرسه اثرات مخرب ورزش نکردن رو بنویس!

            و بعد میای مینویسی اگر من ورزش رو شروع کنم تا 5 سال آینده چه اتفاقات عالی برام رخ میده؟

            برای مثال(من انقدر خوشتیپ و خوش هیکل میشم که هر دختری عاشق من میشه و میخواد که با من باشه!!!:)) )

            و بعد تا میتونی از فواید ورزش و بنفیت هاش و اتفاقات خوبی که برات رقم میزنه بنویس!!!

            تا اینجا شد اصل داستان!

            استاد میگه این نوشته هارو تا 21 روز بخون،بیشترم خوندی چه بهتر!

            دیگه اینکه چه وقتی از روز بخونی،با صدای بلند بخونی یا آروم،چه جوری بنویسی و …اینا دیگه میشه حاشیه…هرجور راحت تری همون کار رو بکن!

            ولی ایمان داشته باش که حتما جواب میده …

            ومطمئن باش به محض اینکه یکم این اهرم ها توی ذهنت جابه جا بشه،شما ناخودآگاه حرکت میکنی به سمت اون خواسته ت…هر بار میبینی حتی اشتیاقت هم بیشتر میشه بهش…

            تا زمانی که جای اهرم ها دقیقا درست بشه …

            البته که ممکنه لازم باشه هرچندوقت یکبار بهش سر بزنی و بخونی،چون این ذهن خیلی چموش تشریف داره!!!!

            و اینم یادت نره،درتموم این مسیری که میری خداوند با فرستادی پی در پی هزاران فرشته ی به کمکت میاد.

            إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجَابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّکُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلَائِکَهِ مُرْدِفِینَ

            و آنگاه که از پروردگارتان یارى خواستید و خدا بپذیرفت که من با هزار فرشته که از پى یکدیگر مى‌آیند یاریتان مى‌کنم.

            دوستت دارم و به دستان قدرتند الله یکتا میسپارمت.

            عیدت مبارک توحیدی ترین محمدحسین دنیا

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
            • -
              محمد حسین تجلی گفته:
              مدت عضویت: 2225 روز

              به نام یگانه خالق هستی

              سلام به سعید خانم عزیزم، خواهر توحیدی و دوست داشتنیم

              خدا رو شکر خیلی حالم خوب میشه وقتی یه نقطه‌ی آبی ازت دریافت می کنم :))

              احساس می‌کنم یکی از بهترین آدم‌هایی که تا حالا تو زندگیم دیدم که می توانه با حرفاش بهم احساس ارزشمند بودن بده و در مقوله‌ی محبت کردن بدون توقع به درجه‌ی استادی رسیده شمایی :)) جدی میگم دلی می نویسی … لاجرم بر دل آدم می نشینه …

              خیلی پاسخ خوب و کاربردی ای بود

              سپاسگزارم

              حتما ازش استفاده می کنم

              عیدت مبارک سعیده جان

              امیدوارم تو این تعطیلات حسابی بهت خوش بگذره

              و در پناه خداوند مهربانی ها باشی

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          حمید امیری Maverick گفته:
          مدت عضویت: 1269 روز

          سلام و درود بی‌نهایت سعیده جان. از لطف و محبت و بزرگواری شما سپاسگزارم. و همچنین از لطف و محبت محمدحسین عزیز .

          وقتی خداوند توی قرآن به پیامبر میگه «وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ» من کارآموز آماتور چه اعتباری میتونم به خودم بدم. خداوند خودش داره آگاهی رو گسترش میده. از بینهایت دست و زبان. من هیچ اعتباری رو به خودم نمیدم. نه من ، حتی استاد عباس منش با این همه نتایج با این همه ایمان با این همه فایل آگاهی بخش ایشون هم هزاران بار گفته اعتبار همه اینها با خداست. اگر حتی ذره ای هم اینطور باشه که شما می‌فرمایید و من مفید بودم خدا رو شاکرم که من رو از انسانی بی مصرف و داغون و در مدار کفر و شرک تغییر داد و منت سرم گذاشت و تاج عزت و بندگی خودش رو بر سرم گذاشت و من رو بین دوستان توحیدی این سایت عزیز کرد.

          «ز یزدان دان نه از ارکان که کوته دیدگی باشد ؛ که خطی کز خرد خیزد تو آن را از بنان بینی»

          همه چیز توحیده.

          از شما متشکرم در پناه رب العالمین باشید.

          «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1269 روز

        بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

        «وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ» ؛ «أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَٰکِن لَّا یَشْعُرُونَ»

        (ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﻮﺩ: «ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﻓﺴﺎﺩ ﻧﻜﻨﻴﺪ!» ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻨﺪ: «ﻣﺎ ﻓﻘﻂ ﺍﺻﻠﺎﺡ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﺍﻳﻢ!»

        ؛ ﺁﮔﺎﻩ ﺑﺎﺷﻴﺪ! ﺍﻳﻨﻬﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﻣﻔﺴﺪﺍﻧﻨﺪ؛ ﻭﻟﻲ ﻧﻤﻲ ﻓﻬﻤﻨﺪ. ؛ 11-12 بقره)

        ••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••

        سلام و درود فراوان به برادر بزرگوار و عزیزم محمدحسین جان. الهی که حال دلت عالی عالی باشه و در بهترین زمان و مکان این کامنت رو دریافت کنی. از این همه لطف و محبت شما سپاسگزارم. ازت متشکرم که ماجرای عکس پروفایلت رو برام تعریف کردی و البته عکس پروفایل منم ماجرا داره که تعریف میکنم‌.

        ••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••

        یه لحظه گفتم واقعاً نمیدونم از کجا شروع کنم به نوشتن … الهی که خداوند هدایتگرم باشه.

        همین چند دقیقه پیش این دوتا آیه از سوره بقره رو نوشتم توی دفترم و درسی که ازش گرفتم رو زیرش نوشتم. به دلم افتاد اینجا بنویسمش برای شما و بقیه دوستان.

        آدمهایی که هنوز خودشون رو اصلاح نکردن به دنبال ایجاد تغییر و اصلاح جامعه و افراد و شرایط بیرونی هستن و اینها به تعبیر و شهادت قرآن جز فساد کار دیگری نمیکنن. بهترین و پایدار ترین شکل تغییر تغییریه که از درون و با تغییر باورها و رفتار و عادات شکل بگیره. اما جامعه پره از اکثریتی که معتقدند باید شرایط بیرونی تغییر کنه تا ما هم شرایطمون عوض بشه. این نگاه رو توی جامعه زیاد میبینیم. چقدر فرقه کسی که داره تقلا می‌کنه و زجر می‌کشه برای تغییر بیرونی و کسی که به قول استاد عباس منش جهاد اکبری داره از درون خودش و باورهای غلط و ترمزهای ذهنیش رو شناسایی می‌کنه و با ایجاد باورهای توحیدی، خودش رو اصلاح می‌کنه. اصلاحگر واقعی اون کسیه که از درون خودش اصلاح رو شروع می‌کنه.

        این درسی بود که از این آیات گرفتم و خدا رو صد هزار مرتبه شکر که شاگرد کلاس درس استادی هستم که به این قانون عمل کرده و همه ما هم داریم از استاد عباس منش الگوبرداری میکنیم.

        ••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••

        چند روز پیش بود رفتم توی ساحل بوشهر پیاده روی و دوربین عکاسی رو بر حسب اتفاق با خودم برده بودم. به تازگی داشتم فایلهای قدم هفت رو کار میکردم. من وقتی فایلهای استاد رو گوش میدم نمیتونم یه جا بشینم. انگار یه حسی از درون بهم میگه پاشو حرکت کن، پاشو راه بیافت، پاشو یه کاری بکن. بخاطر همینه من فایلهای استاد رو مخصوصاً جلسات آموزشی محصولات رو باید توی حرکت گوش بدم. بعد از حدود 4 کیلومتر پیاده روی اینجا روی این نیمکت نشستم و به منظره غروب نگاه میکردم. فایلهای استاد رو قطع کردم و داشتم موزیک انگیزشی و تجسمی گوش میدادم. دیگه حتی تجسمی نبود که بخوام خواسته هام رو تجسم کنم. داشتم توی افق و توی تابلوی شگفت انگیزی که خداوند ترسیم کرده بود خود خدا رو تجسم میکردم. میگفتم خداوند همزمان هم نوره، هم انرژی ، شکل و فرم و قالب نداره و هیچ چیز حتی زمان بر خداوند احاطه نداره و بخشی از بی کران انرژی خداوند میشه چند تریلیون کهشکان که هر کدوم چند تریلیون ستاره دارن و یکی از اون ستاره ها خورشید ماست و زمین و نهایتاً ما انسانها که روی زمین ساکنیم. و داشتم با ارباب گفتگو میکردم. و طبق معمول جمله طلایی (ارباب ، من به هر خیری که بهم عطا کنی محتاج و نیازمندم)

        توی یه لحظه ای که جلوه ای از قدرت شگفت انگیز پروردگار توی افق ترسیم شده بود دوربین رو از توی ماشین برداشتم و از منظره عکس گرفتم و چند بار هم خواستم کامنت بنویسم و اینو توی کامنتم بگم که چرا این عکس پروفایل رو گذاشتم ولی هر بار کامنت ها نیمه کاره رها میشد. تا اینکه الان و اینجا و در پاسخ به کامنت ارزشمند شما اینو نوشتم. ازت متشکرم که با سوالت بیادم آوردی.

        ••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••

        محمدحسین جان بینهایت تحسینت میکنم این همه تغییر مثبت که در خودت ایجاد کردی و با باورهای جدید و با احساس خود ارزشمندی آگاهانه و ناخودآگاه افراد و شرایط پیرامونت رو تغییر دادی. بینهایت تحسینت میکنم. این همون تغییر از درونه، آیین همون جهاد اکبره برای تغییر.

        ••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••

        در خصوص سوالی که پرسیدی در مورد اهرم رنج و لذت برای هر موضوعی باید اهرم رنج و لذت مخصوص اون موضوع نوشته بشه.

        من با خودم گفتگوی درونی خوب و مثبتی نداشتم و خیلی نسبت به خودم با نامهربانی حرف میزدم. چه گفتگوی درونی و چه گفتگو با افراد دیگه.

        اتفاقاً ایده این اهرم رنج و لذت رو هم از کامنت های خانم شهریاری گرفتم.

        موضوعش اینجوری بود

        درصورتیکه نتونم گفتگوی درونی مثبتی با خودم داشته باشم چه رنج‌هایی رو طی پنج سال آینده تجربه خواهم کرد بعد زیر شماره میزدم 1-2-3 و یه سری موارد رو می‌نوشتم. مثلا: ( موفقیت و نتایج طلایی کسب نمیکنم ؛ اطرافیان هم منو تحقیر میکنن ؛ شرایط زندگی هر روز سخت‌تر و تحقیر آمیز تر میشه و چندین مورد دیگه تا اونجایی که میتونستم اهرم رنج رو دردناکتر و رنج آور تر می‌نوشتم که هربار که میخونم بیشتر به عواقب گفتگوی درونی منفی با خودم پی ببرم.

        در ادامه اهرم لذت بود (در صورتیکه با خودم گفتگوی درونی مثبت داشته باشم چه اتفاقی برام می‌افته ؛ مثلا نتایج طلایی ، روابط با افراد ارزشمند، شرایط کاری و زندگی ، خواسته هایی که میتونم بدست بیارم و … تا میتونستم این قسمت اهرم لذت رو لذت‌بخش تر میکردم و این رو یک یادداشت نوشته بودم توی گوشی ، هر روز صبح گوشی آلارم میزد و من باید اینو میخوندم. هر بار که میخوندم زیر یادداشت یه شماره میزدم روز 1-2-3-4- … تا حدود پنجاه و چند روز اینو میخوندم و هنوز هم هر چند روز یکبار میخونمش.

        این تجربه من بود امیدوارم که برات مفید باشه.

        ••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••

        محمدحسین جان بینهایت ازت متشکرم بخاطر کامنت ارزشمندت خیلی احساسمو خوب و مثبت کرد. مدتها بود دلم میخواست برای شما و چندتا دیگه از دوستان کامنت بنویسم، ولی از بس سرم توی دفتره و دارم می‌نویسم و یا دارم فایل گوش میدم دیگه کمتر کامنت مینویسم. یه سری از روزها از صبح از خونه میزنم بیرون میرم توی ساحل ماشین رو زیر سایه یه درخت میذارم و همونجا توی ماشین شروع میکنم به نوشتن و خواندن و گوش دادن و کار کردن روی فایلهای استاد، تا حوالی ظهر . در حدی که خانمم بشدت از این رفتار من شاکیه ولی میگم من باید بتونم این آزادی زمانی رو مدیریت کنم. اگه بخوام زمانم رو هدر بدم بعد از اون وارد چرخه تخریب میشم. من اگه بتونم شیفتهای 14 روزه رو مدیریت کنم اون وقت میتونم آزادی زمانی رو هم مدیریت کنم.

        ازت متشکرم که هستی و اینقدر عالی داری روی خودت کار می‌کنی و اینقدر بهم لطف و محبت داری که نگران نیستم کامنتم چقدر طولانی شده.

        راستی این روزهای ماه رمضان فرصت خوبیه برای قرآن گوش دادن. از اون جهت که روزه داری باعث میشه بخش زیادی از انرژی ذهن آزاد بشه و بتونی تمرکز بذاری روی قرآن و یا فایلهای آموزشی.

        در پناه ارباب قشنگمون باشی. اربابی که بینهایت تواب و رحیم و رزاق و وهاب و غنی و مهربانه.

        در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی محمد حسین جان.

        «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 35 رای:
        • -
          محمد حسین تجلی گفته:
          مدت عضویت: 2225 روز

          به نام یگانه خالق هستی

          سلام و درود خدمت برادر عزیزم حمیدِ حنیف

          بنده‌ی موحد خداوند مهربان

          •••••••••••••••••••••••••••••

          سپاسگزارم بابت تمام تعریف هایی که از من داشتی

          بی نهایت احساس خوب ، پاک و الهی از دل نوشته هایت دریافت کردم و خدا رو شاکرم به خاطر دوستی ارزشمندمون که در اون فقط تحسین کردن و خیرخواهی هستش

          و خدا رو شاکرم به خاطر وجود شما

          و برای استمراری که در سرمایه‌گذاری بر روی خودت داری بهت تبریک و خداقوت میگم

          ••••••••••••••••••••••••••••

          من دو تا سوال دارم از خدمت شما

          ممنون میشم پاسخ بدهی

          اهرم رنج و لذت نوشتن کار خیلی پیچیده ای نیست فقط باید طبق اصولش که منفی ها و مثبت ها جدا باشن و با بزرگنمایی رنج و لذت ها نوشته بشوند

          این دو اصل رو من پس از چند بار مطالعه‌ی دیدگاه شما بهش رسیدم

          اما در مورد شیوه‌ی مطالعه

          1- سوالم اینه که شما فقط همون یکبار در صبح می خواندی یا روزی چند بار می خواندی؟

          با صدای بلند می خواندی یا آروم؟1

          من قبلاً در مورد شیوه‌‌ی استفاده از این اهرم در عقل کل خواندم

          نظرات اونقدر متفاوت بود که دچار تناقض شدم!! و رفتم در حاشیه ، نفهمیدم اصل و فرع چیه!!

          2_ اینکه گفتی در ایام روزه داری ، بخش زیادی از انرژی ذهن آزاد میشه…

          خیلی دوست دارم که بیشتر در این باره بدونم

          منطقش رو درک کنم و بتوانم از این موهبت الهی بیشتر به نفع خودم استفاده کنم

          •••••••••••••••••••••••••••

          پیشاپیش بابت زمان ، انرژی و محبتی که داری و پاسخ می دهی سپاسگزارم

          من از همین امروز اهرم رنج و لذت در اون حوزه‌ای که می خواهم رو می نویسم و با درکی که الان دارم شروع می کنم به استفاده از اهرم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
          • -
            حمید امیری Maverick گفته:
            مدت عضویت: 1269 روز

            سلام محمد حسین جان.

            منو ببخش برادر که با تاخیر جواب میدم. نمیتونم بگم گرفتار بودم چون واقعاً گرفتاری مساوی ست با احساس منفی، من احساسم مثبت بود و متمرکز بودم روی فایل‌ها و نوشتن و یه کمی هم کارهای شخصی روزمره. نشد که جواب بدم.

            محمدحسین جان اصلا پیچیده اش نکن. یه نگاهی بنداز به تمام صحبتهای استاد عباس منش ، ببین این مرد توحیدی چقدر همه چیز رو به سادگی انجام میده.

            من تمرین گذاشتم برای خودم و یه سری نکات رو نوشتم و هر روز صبح گوشی آلارم میزد و میخوندم. من یبار میخوندم شما اگه دوست داشتی و راحت بودی و آزاد بودی 2 یا 3 بار بخون یا بیشتر .

            جواب همه سوالاتت یه چیزه «خودت چطوری باهاش راحتی و ازش لذت میبری»

            اهرم رنج و لذت صرفاً بیاد آوردن یه سری پیامد یه عادت غلط هست و نتایج طلایی عادت درست . باید با ذهن خودت بنویسی با ذهن خودت راحت باشه.

            مثلا برای روابط

            رنج ها میشه کاهش درآمد ، تنش با اطرافیان و خانواده ، عدم آرامش ذهنی ، هر جا بری کارت به مشکل بخوره و …

            لذتها میشه افزایش آرامش ذهن ، افزایش درآمد ، برخورد محترمانه از طرف اطرافیان و خانواده و دوستان ، دریافت هدایا از اطرافیان و …

            تا میتونی نکاتی رو بنویس که رنج ها رو رنج آور تر کنه و لذت ها رو خوشایند تر. تمرین رو جوری که باهاش راحت باشی انجامش بده.

            سوال دومت در مورد تاثیر روزه. اول که اینو باید از بچه هایی بپرسی که قانون سلامتی رو دارن. یه قسمتی از کامنت خانم شهریاری رو در پاسخ به یکی از دوستان براتون کپی میکنم بخونید ایشون خیلی خوب توضیح دادن :

            «همه ی دانشجویان دوره ی قانون سلامتی،به این نتیجه رسیدند که دوره قانون سلامتی رو باید قبل از هر دوره ای میداشتند،میدونی چرا داداش؟ برای اینکه نعمت داشتن سلامتی،جسم سالم،انرژی فوق العاده اصلا قابل مقایسه با هیچ چیز نیست. یعنی شما به محض اینکه شروع میکنی به اجرای قانون سلامتی،از همون روز اول نتایجش رو میبنی که چقدر سرحال تری،چقدر انرژی داری،و چقدر قدرت دریافت الهاماتت رو بیشترو بیشتر میشه. شما کی میتونی به الهامات خدا دسترسی داشته باشی؟وقتی ذهنت آرومه!وقتی سرحالی!وقتی انرژی داری! اگر بدنت درست کار کنه،روحت خیلی راحت تر به انرژی منبع وصل میشه. چندتا نکته:اول از خداوند هدایت بخواید و ازش سوال بپرسید که ایا الان باید این دوره رو بخری یانه …ومطمئن باشید که حتما پاسخ رو بهتون واضح و شفاف میده»

            یه سری احادیث از پیامبر و حضرت علی هم نقل شده در مورد فواید گرسنگی برای بدن. حالا من نمی‌خوام وارد جزئیاتش بشم. من خودم به شخصه از ماه رمضان لذت میبرم، اینکه روزی یک وعده غذا بخوری باعث میشه بدنت از همون یه وعده مواد مورد نیازش رو تامین کنه. خیلی از عادتهای غذا خوردن ما همه اش هوس الکیه، واقعاً احساس گرسنگی نیست.

            یه مثال ساده بزنم برات. وقتی میخوای ماشین رو استارت بزنی چرا باید چراغ ها رو خاموش کنی؟ کولر ماشین خاموش باشه. چون اینها هم دارن برق مصرف میکنن. موقع استارت اگه همه انرژی باتری برسه به استارت خیلی بهتره. شما فرض کن توی طول روز بخش زیادی از انرژی جسمیتو میخوای صرف کنی تا روده غذا رو هضم کنه یا بقیه اعضای بدن به این گوارش کمک کنن، یا مثلاً کلیه ها مواد زائد رو دفع کنن. بماند که بعضی از مواد غذایی هورمون ها رو بهم می‌ریزه و استرس و اضطراب رو افزایش میده.

            تاثیر روزه داری اینه که انرژی بدن همه اش صرف میشه برای کارکرد مفید بدن. چند سال پیش نتایج تحقیقات یه دانشمند ژاپنی رو میخوندم که تاثیر روزه بیش از 12 ساعته رو اینجوری بیان کرده بود که بدن می‌ره سراغ سلول های بیمار و سلولهای سرطانی و اونها رو تجزیه می‌کنه و انرژی داخل اونها رو مصرف می‌کنه. چون سلول های سرطانی قند زیادی مصرف میکنن. از طرفی دستگاههایی که میتونن توده سرطانی رو کشف کنه از طریق افزایش دما توی اون سلولها می‌تونه پیداشون کنه. بدن وقتی با کمبود قند مواجه بشه می‌ره سراغ همون سلولهای پر مصرف و ناسالم و همه رو به مرور زمان تجزیه می‌کنه.

            بی دلیل نیست خداوند میگه «کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم»

            حتی به تجربه بهش رسیدم که روزهایی که سحری می‌خوردم خیلی بیحال و کسل و خابالو بودم. روزهایی که سحری نمی‌خوردم سرحالتر بودم.

            الان دوساله من دیگه سحری نمی‌خوردم. فقط یه فنجون قهوه و یه لیوان آب. ولی افطاری در حد سیر شدن کامل غذا میخورم. اول یه کم مایعات گرم ، بعدش یه ذره افطاری خیلی سبک و بعدش شام اصلی. (افطار و شام به فاصله نیم ساعت که معده راه اندازی بشه) امیدوارم که مفید باشه.

            در پناه رب العالمین همیشه شاد و موفق و سلامت باشی.

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
            • -
              محمد حسین تجلی گفته:
              مدت عضویت: 2225 روز

              به نام یگانه خالق هستی

              سلام به شما برادر عزیزم آقا حمید

              سپاسگزارم بابت پاسخ زیبایی که برای سوال اولم ، استفاده از اهرم رنج و لذت نوشته بودی

              حتماً از مواردی که نوشتی و اون اصل ساده گرفتن بر خودم استفاده می کنم

              اما مطالبی که در مورد فواید روزه داری نوشتی و مخصوصاً سبک شخصی خودت برای روزه داری خیلی برایم قابل تأمل بود

              سپاسگزارم

              احساسم میگه که من هم یه شب به همین سبک شما پیش برم بدون سحری روزه بگیرم ببینم ، اگه راحت تر بودم ادامه بدهم

              چون خودم هم به شخصه با سحری خوردن مقاومت دارم و نتایج نا جالبش هم دیدم! ( که قید نمی کنم دیگه)

              به همین خاطر حسم میگه به روش شما پیش برم و اجازه بدهم بازخورد بگیرم، من اونور ماجرا رو دیدم خوب نبوده پس می خواهم این سمت رو امتحان کنم

              باز هم ممنونم بابت توجهت و پاسخ های ارزشمندی که نوشتی

              عیدت مبارک باشه و امیدوارم این بهترین تعطیلات نوروزی باشه که تجربه می کنی ، حسابی بهت خوش بگذره و سال‌ها‌ی بعد بازهم تعطیلات بهتری رو داشته باشی

              در پناه خداوند مهربانی ها باشی

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
          • -
            حمید امیری Maverick گفته:
            مدت عضویت: 1269 روز

            سلام و درود محمد حسین، سال نوت مبارک برادر. الهی که در پناه رب العالمین سالی پر از سلامتی و موفقیت و شادکامی و ثروت داشته باشی. و هر لحظه قلبت متصل باشه به خداوند.

            محمدحسین جان ، داداش کامنت آخرت گزینه پاسخ نداشت اینجا برات می‌نویسم.

            ببین این سبک شخصی من بود ، اصلا بهت توصیه نمیکنم به سبک من کار کنی. هر چند تا حدودی میدونم سحری خوردن چیکار می‌کنه با بدن. خستگی و خواب‌آلودگی و بی‌حالی و تشنگی و سایر مواردی که گفتنش اینجا جالب نیست …

            من الان این دومین رمضانه که سحری توی برنامه ام نیست. سالهای گذشته چند بار خواب موندم سحری نخوردم بعد انتظار داشتم اذیت بشم ولی دیدم خیلی راحتم. امیدوارم که تجربیات من دردسر ساز نشه. ولی مایعات رو حتماً بخور. بجاش افطاری و شام رو در حد توانت خوب غذا بخور.

            نکته همه این توضیحات این بود که برسم به اینجا، سالهای قبل ماه رمضان بیشتر ساعات روز رو من خواب بودم. اصلا حال نداشتم از جام بلند بشم. ولی الان صبح ساعت 4 آلارم گوشیه، یه سره بیدارم. بعضی وقتا ظهر یه چرت کوتاه می زنم حدود 10 دقیقه و بازم بیدارم تا حدود 10 شب. من امروز یک جلسه از قدم 4 و یک جلسه از قدم 5 رو گوش دادم. نشانه روزانه و فایل هدف برای سال جدید و 4 جلسه از قدم 3 و 4 جلسه از قدم 7 رو گوش دادم. یه سریا رو نوشتم الان ساعت 9:15 است تعهد قرآنی رو هم نوشتم و دارم کامنت مینویسم برای شما.

            روزهای دیگه واقعا اینقدر زمان و انرژی نداشتم. اگه من هر روز بتونم اینقدر زمان و انرژی بذارم روی فایلها، ظرف شش ماه معجزات وارد زندگیم میشه.

            امیدوارم که همیشه شاد و سلامت باشی. و امیدوارم از دل پر حرفی های من نکته مفیدی بتونی برداشت کنی.

            در پناه رب العالمین باشی محمد حسین عزیز.

            «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
            • -
              محمد حسین تجلی گفته:
              مدت عضویت: 2225 روز

              درود بر شما حمید عزیز

              امیدوارم حالت بی نهایت عالی باشه و غرق در آرامش الهی باشی

              الان داری صدای من رو از بوستان 2 هکتاری نخبگان می شنوی

              معماری این بوستان باعث شده فضای این بوستان محسور شده با زیبایی ها باشه

              واقعاً یکی از زیباترین و خوش نقشه ترین بوستان های قم هست

              و گروه پیمانکاری‌ای هم که مدیریت پارک رو به عهده داره ، انصافاً خیلییی به این پارک میرسه

              از همه نظر ها …

              رعایت بهداشت بوستان …

              زنده نگه داشتن همیشگی گل و گیاه ها و همیشه و همیشههه رسیدگی به این موجودات زیبا (انصافاً عملکردشان در این زمینه رویایی عه)

              تأمین روشنایی بسیار مناسب برای شب

              یک عاااالم نیمکت های با ارگونومی مناسب برای نشستن های طولانی مدت

              به نظر من دستای معمار این پارک رو باید طلا گرفت

              طراحیش در عین ساده بودن بی نهایییت زیباست

              اینجا از دو طرف و دو زاویه هم می توانم طلوع خورشید رو ببینم و هم غروب خورشید

              الان هم که فصل بهاره

              صدای چه چه پرنده ها و زیبایی پرواز کلاغ ها آدم رو دیوانه می کنه :))

              فکر کن داری توی پارک قدم میزنی و برای دوستت مثل همین الان کامنت می نویسی

              یهویی می بینی رسیدی به یه باغچه کوچیک ده متری که بالای 20 تا پروانه‌ی خوشگل و رنگ وارنگ دارن بالای این گل ها می چرخن و میان وعده نوش جان می کنند

              بعد یه نفس عمیییق می کشی و لبخند رضایت روی لب هات می شینه و میگی

              خدااااایا شکرت

              دو تا چشم سالم بهم هدیه دادی با رزولیشن 700 مگا پیکسل که می‌توانم بی نهایت زیبایی رو ببینم و لذت ببرم و شکرش رو به جا بیارم:))

              فکر نمی کنم قوی ترین دوربین های DSLR جهان هم بتوانند با این کیفیت زیبایی ها رو ببیند و خدا رو شکر کنند :))

              •••••••••••••••••••••••••••

              آقا حمید عزیز ، بردار بزرگ تر و عزیزم

              من حالم بی نهایت خوبه و در سلامتی کامل به سر می برم

              به لطف خدا در درک الهامات و عمل به آن ها به پختگی خوبی رسیدم

              اون شب به خودم گفتم اگر هدایت الهی اومد و نشانه‌ای دریافت کردم که شرایط این مدل روزه گرفتن را داشتم ، یک روز روزه می‌گیرم و بعد فیدبک می گیرم و بررسی می کنم که آیا می خواهم به این شکل ادامه بدهم یا نه

              آیا این روش برای من و با سیستم و سوخت و ساز جسم و ذهن من سازگار هست یا نه

              خب

              هنوز برای من شرایطش پیش نیومده طی این چند روزه به این شکل عمل کنم و من هم میگم حتماً خیریته و راضی هستم …

              اما برای سحری خوردن تا زمانی به غذا خوردن ادامه می دهم که ذهنم دستور میده که الان سیر شدم

              دیگه مهم نیست بشقاب غذا تموم شده باشه و یا چقدر از غدا مونده باشه ، از همونجا غذا خوردن رو متوقف می کنم

              و بعدش هم فقط یک لیوان شربت تخم شربتی و یه مقداری آب

              خدا رو شکر در طول روز هم با اینکه فعالیت بسیار زیاد ذهنی و فیزیکی دارم تا موقع افطار اذیت خاصی نمیشم و خیلی راحت هستم

              ضمن اینکه وقتی سحری رو به میزانی که ذهنم‌ دستور میده می خورم و یک ساعت الی یک ساعت و نیم بعدش هم بیدارم و دارم روی باور هایم کار می کنم بعد می خوابم

              دیگه احساس سنگینی هم ندارم و غذا تا حدودی هضم شده و خواب آرومی هم تجربه می کنم

              حمید جان، دوست عزیزم بابت خیرخواهی و قلب مهربان شما ازت سپاسگزارم

              «خداوند بهترین نگهدارنده و مهربان ترینِ مهربانان است»

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    ژاله احمدی گفته:
    مدت عضویت: 970 روز

    سلام به استاد عزیزم

    چقدر این فایل به جا بود

    من وهمسرم باهم دوره قانون سلامتی خریدیم وتقریبا 1ماه به این روش کار کردیم ولی ذهنم دیگه نتونست ادامه بده دقیقا مثل معتادها بدن درد داشتم

    واقعا مصرف این مواد مثل موادمخدر هست

    تحمل نخوردن کربوهیدرات ها ذهنمو داغون کرده بود

    تا اینکه برگشتم به شیوه گذشته

    همسرم چندوقت بعد من نتونست قانونو ادامه بده

    خییییلی دوست داریم دربهترین زمان با جدیت شروع کنیم اما امان از نجواهای ذهنی که فشار میاره

    من مدتی درگیر مسئله ای هستم با اینکه دارو مصرف میکنم ولی کاملا خوب نشدم ودکترم گفته دلیلش مصرف شیرینی جاته که این بیماریو تشدید میکنه

    خداوند از هر طرفی داره منو آگاه میکنه برای استارت این دوره باارزش

    خییییلی این صحبت های شما به دلم نشست

    خدایا به من ذهن قوی بده برای استارت دوره

    به امید روزی که از نتایج باارزشم بنویسم وخیلی راحت زندگی سالم داشته باشم.

    استادم همیشه شادوسلامت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  6. -
    سارا مرادی همت گفته:
    مدت عضویت: 1052 روز

    بنام خداوند مهربان و بخشنده

    سلام به روی ماهتون استاد جونم

    سپاسگزارم که سخاوتمندانه این آگاهی ها رو گسترش میدین .

    قانون سلامتی برای من یک ابزار عالی بوده و هست برای عمل به اصل و عملکرد درست

    چون ی مدتی اون مدلی که خودم دوست داشتم قانون سلامتی و اجرا میکردم

    روزی یک وعده میخوردم اما اون یک وعده فقط شکلات و بستنی بود و با کمال افتخار هم خودم و گول میزدم که دارم به شیوه درست عمل می‌کنم

    تمام قوانین همینه !!

    اون مدلی که خودمون دوست داریم به قوانین عمل می‌کنیم

    بعد خودمون هم توجیه می‌کنیم که درست عمل می‌کنیم بعد از یک مدت هم شاکی میشیم که چرا نتیجه نمیگیریم ؟؟؟!!!

    من متوجه شدم که باید در عمل ، آگاهانه به قوانین درست در موقعیت درست عمل کنم تا نتیجه درست حاصل بشه

    البته به نظرم تغییر تغذیه خیلی راحتر از تغییر ی سری باورها و عادات فکری تکراریه ، برای من

    در مورد سیستم قانون سلامتی باید بگم که شاهکاره !!!

    من چون فوتبال بازی می‌کنم یک مربی تغذیه داریم که هر 40 روز یکبار برامون جلسه میزاره و سیستم تغذیه و استراحتمون و کنترل میکنه ، اگه بهتون بگم که چقدر در مسیر گمراهی باورتون نمیشه !!!!!

    من که طی جلسات فقط گوش میدم و میگم درسته حق باشماست چون اگه بگی روزی یک وعده ، میگه تو بیماری یا افسردگی داری باید بری پیش روانشناس یعنی در این حد طرف تو خاکیه ، نگم براتون

    البته که من خیلی سپاسگزارم که به اصل هدایت شدم و اگه خطایی در عمل داشته باشم از کوتاهی خودمه

    در مورد اهرم رنج و لذت

    استاد دیروز ی تجربه یی داشتم که بعد از ساعت ها فکر کردن در موردش متوجه شدم که رفتاری که باعث ناراحتی من شد در واقع پاداشی بود برای ذهنم و این و خوب درک کردم که هر باور ، هر رفتار ، هر موضوعی و تجربه یی رو که میخوام در زندگی ام تغییر بدم

    فقط فقط و فقط باید روی رنج آور بودن یا لذت بخش بودنش برای مغزم کار کنم تا نتیجه پایدار حاصل بشه

    و اینم بستگی به عمق اون موضوع در مغزم داره

    مثلا منی که تایید بقیه برام پاداش بوده و یک عمر با تایید بقیه احساس خوبی و تجربه کردم برای اینکه باور کنم احساس ارزشمندی و خوب بودن بی قید و شرط ِ

    باید هر روز برای خودم توضیح بدم و از مزایای بی قید و شرط ارزشمند بودن بگم

    و همینطور از معایب گره زدن احساس خوب بودن ، احساس ارزشمند بودن به عوامل بیرونی

    مثل تایید بقیه ، مثل مهربانی از روی جهل ، مثل نادیده گرفتن خواسته هام بخاطر برآوردن خواسته های بقیه

    مثل مقایسه واقعیت زندگی ام با یک لحظه زندگی بقیه

    و این مسیر و باید هر روز تکرار کنم تا گمراه نشم

    مغز خیلی علاقه داره به الگو های قدیمی خودش بگرده و انگار مدل های قدیمی براش احساس امنیت و آشنایی داره واسه همین هرزگاهی همش بهونه میاره که آدم و ببره به سمت مدل گذشته اش

    اونجاست که باید سریع براش توضیح بدی که اگه برگردی به گذشته چه اتفاقات ناخوشایندی در انتظارته !

    امروز موقع پیاده روی دیدم یک ردیف درخت جوان که تازه کاشته شده بودن از سه طرف محافظ داشتن تا راست قامت رشد کنن و از باد و بارون آسیبی نبینن!

    همونجا به خودم گفتم منم الان مثل این درخت هستم و باید خیلی مراقب باورهای تازه یی که ساختم باشم تا تنومند بشن و رشد کنن ،

    اون مثال شرطی شدگی حیوانات که گفتین ،

    اینجا چون تقریبا همه سگ دارن ، من این و بارها دیدم که برای تربیت سگ هاشون چطوری با دادن شیرینی (که مخصوص سگ درست کردن )

    چطوری سگ و شرطی و تربیت می‌کنن

    و یاد خودم افتادم در گذشته که سیگار میکشیدم و سیگار کشیدن اینقدر برام لذت بخش بود با روشن کردن سیگار انگار جهان و بهم داده بودن ، آروم میشدم و فقط با تغییر لذت به رنج همون سیگار الان برام رنج آور شده !

    ایشالا که خدای مهربان خودش حمایت و هدایتمون کنه که از مسیر گمراه نشیم و ثابت قدم به مسیرمون ادامه بدیم و به الهامات درست عمل کنیم تا عاقبت بخیر بشیم

    البته که خاصیت این جهان دو بعدی همینه

    هر بار یک لذت و پیدا می‌کنیم که باید به رنج تبدیل بشه و برعکس

    رنج هایی هستن که بخاطر افکار اشتباه تجربه کردیم و باید به لذت تبدیلش کنیم

    و این مسیر تا لحظه یی که در زمین ساکن هستیم ادامه داره

    خدایا سپاسگزارتم برای همین لحظه باشکوه اکنون

    خیلی سپاسگزارم استاد جونم برای این فایل ارزشمند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 79 رای:
  7. -
    محمدصادق امام بخش زاده گفته:
    مدت عضویت: 1534 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم

    مطالبی که در این فایل گفته شد مطالب بسیار اساسی و درستی هست که حواسمون باشه داریم چه پاداشی بابت چه کاری به ذهنمون میدیم. وقتی سیستم پاداش دهی رو اشتباه بچینیم و بابت یک کار نادرست پاداش بدیم به مغز، ترک اون عادت مخرب بسیار سخت میشه و در مورد سلامتی هم وقتی که ما شکر میدیم به مغز و انرژی مغز رو از طریق مواد قندی تامین میکنیم به مغز پاداش میده به این رفتار و همین باعث میشه که یک عادت مخرب ایجاد کنیم که برای خوردن مواد قندی پاداش دریافت کنه و برای نخوردن مواد قندی جریمه ایجاد بشه و اشتها ایجاد بشه. چرا که قند زیاد دادن به بدن باعث میشه که مغز انرژی رو از طریق قند تامین کنه و از طرفی چون بدن انرژی داره این مواد قندی زیاد منجر به تولید چربی در بدن میشه و به شکل چربی در بدن ذخیره میشه و بیماری های مختلف ایجاد کنه مثل چاقی، خستگی ذهنی و خستگی بدنی و چون شکر مثل کوکائین عمل میکنه باعث میشه که معتاد بشیم به قند از طرفی بدن تلاش میکنه قند خون رو کنترل کنه با انسولین و قند خون رو جدا میکنه و قند اضافی به شکل چربی مجدد ذخیره میشه و این روند نادرست ادامه داره تا جایی که فرد چاق میشه و بیماری های خود ایمنی و بیماری های دیابت و … میگیره. و تنها راه این هست که با اهرم رنج و لذت بیایم خوردن مواد قندی رو ممنوع کنیم برای خودمون و مواد قندی هر چیزی که اسمش کربوهیدرات هست یعنی برنج نون حبوبات سیب زمینی و اغلب میوه جات و موادی که کربوهیدارت و شکر داخلشون هست و وقتی ممنوع کردیم بدن مجبور میشه بره سراغ هورمون گلوکوگان به جای انسولین که از طریق مصرف چربی ها انرژی مغز و انرژی بدن رو تامین میکنه و همین باعث میشه چربی های بدن مصرف بشه و بدن از کیتون ها استفاده کنه و در مقابل انرژی پایدار برای مغز ایجاد میشه و دیگه از طریق قند انرژیش تامین نمیشه و باعث میشه خلق و خو بهتر بشه مودی نباشیم و از طرفی انرژی بسیار بالایی پیدا کنیم. من دوره قانون سلامتی رو ندارم ولی با همین اطلاعاتی که از طریق فایل های رایگان قانون سلامتی دریافت کردم نوع غذا خوردنم رو تغییر دادم. من خودم فردی هستم که به دلیل عدم استقلال مالی در این زمینه خوب عمل نمیکنم و موادی که مصرف میکنم با اینکه خیلی از مواد مثل برنج و نان رو حذف کردم اما بالاخره یک سری مواد قندی به بدنم میرسونم به همین دلیل تمایل به خوردن شیرینی‌جات رو در خودم دارم و برای حل این مسئله باید کلا مواد کربوهیدرات دار رو حذف کنم و به صفر برسونمش که برای این کار باید استقلال مالی برسم که بتونم مواد مناسب رو برای بدنم تهیه کنم چون الان با توجه به شرایط خانواده موادی که به بدنم میرسه اصلا درست نیست و من دارم همون غذایی که خانواده تهیه میکنن رو میخورم و اینجا میفهمیم که استقلال مالی چقدر مهمه و باعث میشه سلامت زندگی کنیم. در حال حاضر درآمد من به اندازه ای نیست که من رو به استقلال رسونده باشه که خودم مواد غذایی خودم رو تامین کنم و وابسته به خانواده هستم و خانواده هم بیشتر موادی که مصرف میکنن مواد قندی هست از حبوبات تا سیب زمینی و غذایی نیست که درست کنن و توش مواد کربوهیدرات دار نباشه و من باید خودم رو به استقلال مالی برسونم که بتونم مواد غذایی بدنم رو خودم انتخاب کنم. به همین دلیل مرتب دارم روی سایتم کار میکنم و امیدوارم بتونم به استقلال مالی برسم. اما یک سوال مهم هم دارم از استاد عزیز که اگر دلیل چربی های بدن خوردن مواد قندی هست چرا ما یک سری آدم رو داریم که 30 ساله دارن مواد قندی مصرف میکنن اما شکمشون دو تکه نشده کبدشون چرب نشده و یا اصلا اضافه وزنی یا تپل بودنی ندارن؟ من پسر دایی هام یا دوستانم یا فامیل و افراد رو میشناسم که تا حد زیادی هر روز مواد قندی به بدنشون میرسونن ولی نه کبد چرب دارن و نه هیچی. صبح ها چایی شیرین میخورن، وعده های غذاییشون مرتب برنج و نون و سیب زمینی هست. پیتزا میخورن بستنی میخورن آب هویج میخورن و خیلی از این مواد رو مصرف میکنن و اصلا زندگیشون پر از کربوهیدرات هست پس طبق قانون باید بدنشون چربی زیادی رو ایجاد کنه و شکم داشته باشن ولی این افراد کاملا لاغر هستند. این تضاد رو چطور میشه بهش پاسخ داد؟ ولی بر عکس یک سری افراد هستن که چاق هستن و از همین مواد غذایی مصرف میکنن. من برام سوال شده که عامل چاقی چیه؟ چرا که طبق صحبت های شما وقتی میگید قانون بدن اینی هست که من میگم باید همه یک نتیجه مشابه بگیرن در مورد چاقی و لاغری ولی اینطور نیست. چرا یک سری افراد هر چی میخورن و بیشتر از ما هم مواد قندی میخورن ولی چاق نیستند؟ و بحث یکی دو سال هم نیست و بحث 30 سال 40 سال زندگی هست که اینها هر روز مواد قندی مصرف میکنن ولی چاق نیستند. اگر عامل اصلی چاقی خوردن مواد قندی هست چرا ما چنین افرادی رو داریم؟ لطفا به این سوال من پاسخ بدید. اگر بخواهم اطلاعات بیشتری بدهم افرادی هستند مانند رضا عطار روشن که در آموزش هاشون در مورد لاغری میگن که عامل اصلی چاقی ذهنی هست و اگر ذهن رو درست کنی میتونی مواد قندی بخوری و چاق نشی و حتی ماکارانی سیب زمینی و نون میتونه تاثیر مستقیمی بر لاغری داشته باشه و میتونید به سایتشون هم سر بزنید و مطالبی که میگن رو مطالعه کنید و افراد زیادی از طریق این روش تغییر فرمول‌های ذهنی یا همون باورها لاغر شدند. میخواهم بدونم نظر شما در این رابطه چی هست؟ چرا یک سری افراد با تغییر باورهاشون تونستن لاغر بشوند نه تغییر مواد غذایی بدن؟ و در آموزش هاشون ادعا میکنن که شما میتونی هر چه دلت میخواهد بخوری اما با تغییر باورهات لاغر بشی مثل هزاران نفری که هر چی میخوان میخورن ولی چاق نمیشن، میدونم پرسیدن این سوال جسارت میخواهد و افراد کمی هستن که جسارت پرسیدن اینجور سوالات رو دارن، امیدوارم جسارت من منجر به تولید یک فایل مفید در این رابطه بشه و به این تضاد در نتیجه پاسخ داده بشه.

    عاشقتونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 34 رای:
  8. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1902 روز

    به نام اللهِ یکتا

    سلام به همگی.

    فایل امروز، ذهن منو برد به خاطراتم از دوره قانونِ سلامتی و رعایتِ سفت و محکم دوره، و طبیعتا جواب عالی که گرفتم در مدت زمانی که متعهد بودم به دوره.

    من خارج از هر احساس گناه یا سرزنشی با خودم و کسانیکه مثل من هستن میخوام صحبت کنم.

    چیزی به اسم روندِ تکاملی خیلی مهمه در این دوره.

    نتیجه ی من برای روند تکاملی بود که طی کردم تا برسم به دوره و بعد انجام دادنش.

    اینطوری نبود که یهو تصمیم بگیرم وارد شم، بعد عمل کنم و بعد نتایج بیاد…

    شاید یک سال و خورده ای گذشت از خرید دوره (همون موقع که دوره اومد من خریدمش)، که من از نظر روانی آماده شدم تا واردش بشم…

    100 روز قبلش خودم رژیم کنترل غذایی و پیاده روی رو شروع کرده بودم، و بعد از 100 روز وارد برنامه شدم.

    تو اون 100 روز قسمت شیرینی رو حذف کرده بودم، فقط خرما و شیره میخوردم.

    به عبارتی وقتی دوره رو شروع کردم بخشی از تمرین هامو از قبل انجام داده بودم و مسیر برام هموارتر بود، ذهنم گارد خاصی نداشت…

    حتی پیاده روی داشتم و از این لحاظ هم اماده بودم…

    فقط مونده بود بحثِ کربوهیدراتها که اونم عملیاتی کردم…

    و کم کردن وعده های غذایی و رسوندش به یک وعده…

    من اذیت خاصی نشدم به صورت معدلی که بخوام نگاه کنم.

    و بعد کاهش وزنِ عالی، سلامتی عالی، تنظیم خواب عالی، انرژیِ عالی…

    پارسال طی چند مرحله و با برنامه ریزی خودم خونه رو خونه تکونی عید کردم و لذت بردم هم از انرژی عالیم هم ذوق و شوقم، هم روحیه ی عالی و پرنشاطم.

    و اما…

    قطع دوره بعد از حدود 5 ماه برای من به دلایل من که جاش اینجا نیست و خودم باید کار کنم روشون.

    حسم میگه اهرم رنج و لذتم متوقف شد، یا جابجا شد به مرور زمان و فرمانِ خروجم صادر شد کم کم.

    اصلا با این قسمتش اینجا کار ندارم.

    چون این انتخاب من بوده، مسیولیتش هم با منه، و خوشحالم که یاد گرفتم بعدش با خودم دوست شم و احساسم رو آسیب بیشتری نزنم با سرزنش.

    دوستان نازنینی که میخواین وارد دوره سلامتی بشین، از من به عنوان دوست، یه پیشنهاد به شما، این اصول رو از لحظه ی اول و دکمه ی استارت، دایم با خودتون مرور کنین و فکر نکنین که بلدین و لازم به یاداوری نیست:

    1- به روند تکاملی در این دوره و هر فایل و مدت زمانی که میخواین اجراش کنین، خیلی خوب فکر کنین و بعد انجامش بدین.

    اگه حس میکنین با سختی و زور و فشار میخواین برین مرحله بعد، یه ذره دیگه به خودتون فرصت بدین، با زور و اجبار هیچ نتیجه ی خوبی حاصل نمیشه.

    اگه ذهن کمال گرایی دارین حتما باهاش زیاد صحبت کنین.

    چون اون شما رو به عجله میندازه واسه دیدنِ سریعِ نتیجه و کارتون رو خراب میکنه.

    یهو به خودتون میاین میبینین بریدین و رها کردین.

    2- روی اهرم رنج و لذت خوب کار کنین.

    تحلیل کنین.

    بالا پایین کنین.

    من هنوزم خوب درک نکردم این اهرم رو به شایستگی.

    3- شما تو این مسیر به همه ی نتایجی که استاد میگن بدون شک میرسین، حتی به چیزهای دیگه ای هم که مختصِ شماست هم میرسین، مثلا من لرزش دستهام هم برطرف شد…

    پس اروم جلو برین و متعهد.

    اروم یعنی با احساس خوب.

    اهسته و پیوسته

    شک نکنین اولین حس بد، شما رو شل میکنه برای خروج از مسیر…

    با خودتون صحبت کنین، خودتون به خودتون انگیزه بدین.

    4- تشویق کنین هر ثانیه خودتون رو…

    فکر نکنین کاری که انجام میدین معمولیه…

    نه!

    شما دارین یه تغییر اساسی تو سبک زندگیتون انجام میدین آهسته و پیوسته.

    این تشویق ها، انگیزه و امید شما رو تقویت میکنه.

    این تشویقِ خود توسط خود، خیلی نقش مهمی داره.

    ساده ازش نگذرین…

    5- یه اصلِ مهم در این دوره…

    به هیچ عنوان، به هیچ عنوان، به هیچ عنوان، خودتون رو با دیگران در طیِ مسیر مقایسه نکنین…

    اول از همه استاد و مریم جون، بعد سایر هم کلاسی های حاضر در دوره سلامتی و …

    الگوها فقط باید به ادم انگیزه بدن، همین…

    اگه باعث مقایسه میشن سریع ترمز بزنین خودتون، و از این تله خارج شین، نذارین ذهنتون تو مقایسه بمونه.

    این مقایسه مثلِ سَم عمل میکنه…

    چون توقع شما رو نادرست از خودتون با توجه به شرایط خودتون، بدن خودتون، روحیه ی خودتون، بالا میبره و حاصلی نداره جز حسِ بد، سرزنش، احساس کم بودن، ناتوانی و …

    شما ویژگی های فیزیکی و روحی خودتونو دارین که به هیچ وجه مثل بقیه نیست.

    اگاهانه وارد بازیِ مقایسه نشین.

    دوستان دوره احساس لیاقت میدونن دقیق من دارم از چه تله ی مخربی صحبت میکنم.

    اینارو دارم به خودم یاداوری میکنم…

    چون عبور از این مسیر (دوره سلامتی)، این درس هارو بهم داد، با تمام احساساتِ خوشایند و ناخوشایندی که تجربه کردم ولی لازم داشتم باهاشون روبه رو شم…

    هر کسی درس های خودشو یاد میگیره.

    اما حالا خودم…

    چند وقتی هست با ارامش به دوره سلامتی فکر میکنم…

    به شروعی دوباره، با نگاهی متفاوت از گذشته…

    نه که الان شروع کنم…

    نه.

    میخوام اول دوست شم دوباره با دوره، اونم نه به زور و با عجله، میخوام تکامل رو طی کنم، به ارومی و با حس خوب به خودم …

    سمانه ی قبل از دوره احساس لیاقت با بعدش، فرق کرده.

    چون الان بهتر درک کردم ارزشمندی مو گره نزنم به کاهش وزنم و …

    میخوام کم کم بهبود بدم وضعیتِ سالم خوری رو…

    من متوجهِ باگ هام شدم که از کجا راهِ اسیب برام باز میشه تو این دوره…

    میدونم کجاها ضعف دارم و نمیتونم ذهنمو کنترل کنم…

    آمادگیِ روانی برای این مسیرِ بی انتها، خیلی مهمه.

    غذا، یکی از قوی ترین محرک ها و انگیزه های انسان هست تو زندگی.

    دیگه عجله ای ندارم، چون نتیجه ی آرامش و روند تکاملی همچنین عجله و عدم روند تکاملی رو تو این دوره تجربه کردم…

    هیچ سرزنشی در کار نیست.

    من باید جفتشو میدیدم و تجربه میکردم تا بهتر متوجه بشم کدوم بهتره و موثرتر.

    سمانه متوجه شده گاهی اشتباه میکنه.

    یاد گرفته حتی اگه اشتباه کرد خودشو سرزنش نکنه.

    خودشو مقایسه نکنه با دیگران.

    فکر نکنه همه 100 درصد درست هستن و متعهد، خودش بی ثباته و غیر متعهد…

    نه یاد گرفتم منم گاهی اشتباه دارم، مثل بقیه…

    گاهی خارج میشم از برنامه و تعهدم…

    و مهمتر از همه یاد گرفتم به هیچ عنوان خودمو با دیگران مقایسه نکنم که بعد نجواها بیان سراغم و آزارم بدن، بهم حس بی ارزشی بدن…

    آهسته و پیوسته رفتن ارزشمنده.

    که من تازه کم کم دارم بهتر درکش میکنم.

    چون سمانه جانم پاشنه آشیلش کمال گرایی بوده و هست…

    داره خودشو بهبود میده.

    میگه یا 100 یا هیچی…

    برای همین تخته گاز میره…

    بعد با یه کوچولو اشتباه ترمز میگیره، این دفعه میره تا صفر و منفی…

    من دارم کار میکنم که طرز فکر و باورهامو بهبود بدم.

    وقتی بهبود اتفاق بیوفته، الگوهای تکرار شونده ضعیف تر میشن و کم کم محو میشن.

    برای تمام عزیزانی که داخل دوره هستن و ادامه میدن،

    عزیزانی که میخوان واردِ دوره بشن،

    عزیزانی که وسط دوره هستن و دارن جلو میرن،

    عزیزانی که علاقه مند شدن به دوره و دوست دارن وارد دوره بشن،

    عزیزانی که خارج شدن از دوره،

    و سایر عزیزان، بهترین ها رو آرزو میکنم.

    ان شاالله همه در بهترین زمان و با روند تکاملی وارد دوره بشن و جلو برن و به خودشون و احساساتشون هم توجهِ ویژه داشته باشن.

    خوشحالم که احساسم نسبت به خودم و دوره سلامتی بهبود پیدا کرد.

    هیچکس مقصر نبوده و نیست…

    ارامش بهم کمک میکنه بهتر فکر کنم و بهتر اقدام کنم.

    خدایا شکرت برای نتایجی که دیدم تو دوره سلامتی و آرزوشونو داشتم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 49 رای:
    • -
      حسین نظری گفته:
      مدت عضویت: 3081 روز

      سلام عزیزم الهه ام از اکانت همسرم

      واقعا برات بهترین هارو ازخدای مهربانم میخوام چون چه توی دوره ارزشمند احساس لیاقت چه اینجا حرفاتون بوی خدارو میده پراز آرامش و حس خوبه واقعا سپاس گذار الله یکتام هستم که در این بهشت زیبا با شما عزیزان واستاد عزیزم همراه هستم انشالله همیشه بهترین باشی ودر پناه الله یکتا شاد وسالم وثرتمند در دنیا واخرت باشی بوس بهت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      Nafis گفته:
      مدت عضویت: 1062 روز

      سلام صبح زیبای سمانه جان به شادی و سلامتی

      هر بار نوشته‌ها ت پر از نکته و پند اند برای من اما این بار فقط می خواهم راجع به اهرم رنج و لذت بنویسم چون خودم هم خیلی نمی دونم این اهرم چطور کار می‌کنه.

      استاد تو جلسات دوم و چهارم روانشناسی ثروت یک در مورد این اهرم صحبت می کنن ، ناگفته نماند این همان جایی است که من استاپ کردم و دیگر ادامه ندادم شاید بیشتر از یکسال باشد .

      اِنی وی ، استاد از نحوه کم کردن وزنشون می گویند ، که در برگه نوشتن اگر وزن کم کنند در پنج سال آینده چه بلاها یی سرشون می آید و حداقل 21روز خوندنش و غیره که خودت بهتر می دونی و بعد که دیگر روی این اهرم کار نکردن دوباره لذت خوردن برگشت و بعد چند سال ماندن تو وزن دلخواه دوباره چاق شدند . یعنی اینطور که من فهمیدم با اهرم می خواهیم برای ذهن منطقی کنیم که چه کاری به نفعش است در دراز مدت . نمی دونم تو دوره سلامتی هم از اهرم استفاده می کنند یا نه ولی حدس من این است که اینقدر با فکت ها صحبت می کنند که نیازی به اهرم نیست چون اهرم می خواهد منطقی کند و وقتی اینقدر خودت فکت داری که نیاز نیست برگه بنویسی ، می دونی چرا این را می گم

      1.استمرار و نحوه عملکرد استاد بعد قانون سلامتی

      2, من خودم برای ورزش فکر می کردم بهترین کار برای من پیاده روی است چون هوای اول صبح و طلوع آفتاب و صدای پرنده ها و خودت می دونی اون فضای الهی را خیلی دوست دارم .

      اما با هیچ اهرمی نتونستم خودم را واردار به استمرار کنم حتی 4یا 5 ماه کاغذ را می خوندم چند مدل اهرم نوشتم از ایده های بقیه استفاده کردم ، بعد ولش کردم خسته و نا امید شدم اما تو دوره احساس لیاقت که یاد گرفتم به خودم احترام بگذارم روش چی کانگ ورزش تو خونه با یوتیوب را به راحتی با علاقه و لذت و استمرار هر روز انجام می دهم.

      مورد بعدی سحر خیزی بود که می خواستم 5صبح باشد چندین ماه شاید بالای 6 ماه براش اهرم رنج و لذت را کار کردم بیدار هم میشدم سر ساعت ولی کل روز کسل بودم و وسط روز می خوابیدم یا حتی بعد نیم تا یک ساعت ساعت بیداری صبح دوباره می‌خوابیدم، بعد به این نتیجه رسیدم که من همان زمان رو دارم در طول روز از دست میدم پس بهتره خواب شبم رو کامل کنم و زمان روزم رو مفیدتر استفاده کنم شاید بیداری صبح زود برای من مساوی بود با بیماری شاید خوابم کامل نمی‌شد شاید بدنم به بیشتر از 6 ساعت خواب در روز احتیاج داشت و من به زور می خواستم بهش بقبولانم نه 6ساعت کافیه. اما همین بدن در برابر خوردن شیرینی‌جات مصنوعی بدون حتی یک خط نوشتن اهرم رنج و لذت چون براش واضح و منطقی بود که شکر مساوی سم وارد کردن به بدن ، بدون هیچ مقاومتی شیرینی جات مصنوعی رو کنار گذاشت بدون هوس کردن فکر کنم کاری که خود استاد عباس منش با ذهنش انجام داده باشه در دوره سلامتی همینه.

      خوشحال میشم اگر تو هم به نتیجه‌ای در مورد اهرم رنج و لذت رسیدی که بهتر بتونم بهش عمل کنم و نتیجه بگیرم ازش با من در میون بگذاری.

      لذت های زندگی ات پایدار

      سلامت باشی و برقرار

      در پناه خداوند قادر مطلق

      یک بوس انگشتی برای گل پسرت از طرف من بگذار

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        سمانه جان صوفی گفته:
        مدت عضویت: 1902 روز

        سلام به نفیسه جانم.

        دیروز وقتی کامنتت رو خوندم که در مورد اهرم رنج و لذت نوشتی، چیزی نداشتم بنویسم برات…

        چون خودمم درست درکش نکردم، انجام دادم تو دوره سلامتی ولی نمیدونم کیفیت داره یا نه.

        دیشب هدایت شدم برم اکانت همسرم و کامنتهامو تو دوره سلامتی بخونم.

        اولین کامنتم رو برای جلسه 7 گذاشته بودم که مربوط به پیاده روی بود.

        اولا اینکه نوشته و ردپامو خوندم کیف کردم.

        اینکه چطوری شروع کردم و جلو رفتم.

        جالبه دیگه حسِ بد نداشتم، قبلا نمیتونستم برم تو دوره سلامتی و کامنتهاش، حسم بد بود چون قطع کرده بودم و حتی تا حدودی حسِ بیزاری هم داشتم نسبت به اون محیط و دوره (برای عملکرد خودم).

        چیزی که میخوام بنویسم برات از اهرم رنج و لذت رو در قالب مثال میگم که خودم درکش کردم:

        من به صورت خودکار علاقه مند پیاده روی نبودم، حتی گاهی سختم هم بود، درسته تو رژیم های قبلیم پیاده روی یا کلاس ورزش میرفتم، اما خودجوش و برحسب علاقه ی قلبی نبود، پذیرفته بودم که باید باشه و جواب میده، و انجام میدادم.

        اما اینبار پیاده روی و شروعش اتفاقاً به کاهش وزن ربط نداشت اصلاً…

        پارسال تقریبا ابان ماه به این نتیجه ی درونی و حسی رسیدم برای جلوگیری از افسردگی، حس های بد، خانه نشینی به معنیِ ترس از بیرون رفتن از خونه و حس های منفی دیگه، برم بیرون و پیاده روی کنم.

        اون زمان شرایط کشور دچار بحران بود و قشنگ حس کردم پریشونی و افسردگی رو درون خودم، حالا من اخبار رو پیگیری نمیکردم اما تو اینستا گاهی و کمی ویدیوهای ناخوشایند اون زمان، جلوی چشمم میومد.

        خب اینستا رو که تعطیل کردم، و پیاده روی رو آغاز…

        فکرم چی بود برای پیاده روی؟

        سمانه تو برای تغییر حال و احوال و روحیه ات برو پیاده روی.

        یعنی روح درمانیِ خودم و برگشتن نشاط و حال خوب به روانم.

        این دلیل خیلی قوی بود و هست، الان شاید کمرنگتر شده باشه ولی هنوزم از پیاده روی خوشم میاد.

        این جالبه، و نشون میده ذهنم یه اهرم رنج و لذت ساخته، خارج از اینکه درکم نسبت به اهرم در چه سطحیه، ولی فهمیدم این درسته‌.

        این انگیزه باعث شد استارت بزنم با روزی 10 دقیقه، اینطوری که هفته ای 1 دقیقه به زمان پیاده روی ام اضافه شه.

        (نکته مهم که الان تو ویرایش کامنت ایده اش اومد:

        دلایل ما برای خودمون باید محکم باشه نه دیگران، احتمالاً دلایل من واسه اهرم رنج و لذت برای تو جواب نده.

        چون ما متفاوتیم از هم، طرز فکر و زندگی ها و عملکردهامون، همونطوری که ممکنه دلایل استاد برای اهرمش، برای من جواب نده، پس من باید بگردم داخل افکار خودم و دلایل خودم رو بیرون بکشم.

        این یه نسخه ی از پیش تعیین شده نیست، هر بار تو هر مثال برای هر کسی فرق میکنه.)

        ببین، این دقیقا از ایده و هدایت خدا میاد که منِ گاهی کمال گرا، با روزی 10‌ دقیقه استارت بزنم…

        هر روز بیش از اون حداقلِ روزانه پیاده روی میکردم، مثلا میشد 16 دقیقه یا هر چی.

        اما مهم تکاملی بود که تو ذهنم قایل بودم.

        هر هفته 1 دقیقه اضافه میشد، وقتی جلسه 7 دوره بودم پیاده روی ام حداقل روزانه اش به 25 دقیقه رسیده بود.

        من چون ذهن منظم و چیدمان داری دارم، هر روز تو نوت موبایلم مینوشتم تاریخ و مدت زمان پیاده روی مو.

        فکر میکنم این کار به نظم بهتر ذهنی کمک میکنه مخصوصا ماه های اول کسبِ یه عادت جدید.

        این مدل باعث شد من کم کم علاقه مند بشم و روی پیاده روی حساب ویژه ای باز کنم.

        حالا هم شده بود روشی برای حال خوب، هم سلامتی، هم تحرک روزانه.

        مخصوصا بعد از جلسه 7 دوره سلامتی که استاد مفصل از خواص و فواید پیاده روی گفتن، بیشتر عاشقش شدم.

        مخصوصا اینکه به خاطر اموزشهای استاد به این سمت متمرکزتر شدم که تو پیاده روی هام، توجهم بره روی زیبایی های محیط، حیوانات، طبیعت، ادم ها، گفتگو با خودم و خدا، هدایت هایی که میومد و …

        کلا پیاده روی تبدیل شد به یه پکیجِ شادی بخش.

        تو همون پیاده روی فواید بیشماری نصیبم شد: شجاعت و جسارت و اعتماد به نفسم بالاتر میرفت هر بار.

        صبح زود میرفتم (با توجه به فصل، بهار شده بود ساعت 5 صبح هم برم بیرون.)

        تنها رفتم همیشه.

        مسیرهای جدید اطراف منزل رو کشف کردم.

        ترسم ریخت.

        مدار امنیتم تقویت شد.

        یعنی با هدایت خدا میرفتم و برمیگشتم، تو مدار امنیت هم که بودم…

        یعنی یه پکیجِ خارق العاده شد واسم…

        از اول که این نبود…

        من پای در راه گذاشتم، راه خودش بهم گفت چه باید کنم.

        الان یکی از باورها، از روی دیوار افتاد:

        عجله نکن سمانه جون

        چیزی که باید اتفاق بیوفته، میوفته. شتاب تو، تاثیری نداره جز اینکه باعث میشه از مسیرِ رسیدن، لذت نبری.

        به به از این هدایت های کاملا به جا و سرِ وقت خدا.

        نوشتمش اینجا، چون میگم شاید پیام الانِ تو هم که میخونی باشه :)

        امیدوارم این مثالم بتونه کمی به درک خودم و شما کمک کنه در زمینه اهرم رنج و لذت.

        هم دوره روانشناسی ثروت 1 و هم دوره سلامتی، استاد توضیح دادن در موردش، اما فاصله دارم با درکش …

        احتمالا این مفهوم رو دارم سخت میکنم برای خودم.

        نتیجه گیریِ من از مفهوم این اهرم تا الان:

        – اینکه پیچیده اش نکنم.

        – دائم به خودم یادآوری کنم چرا دارم فلان کار بهبودبخش رو انجام میدم؟

        – دلیلِ بسیار محکم و قوی پیدا کنم برای انجامِ اون کارِ بهبود بخش، تا ذهنم سریع قانع شه.

        (من گفتم برای سلامتیِ روح و روانم و ترس هام میرم پیاده روی، اگه از اول میگفتم برای کاهش وزن میرم، احتمالِ قوی پایدار نمیشد.)

        – روند تکاملی رو رعایت کنم.

        اگه عجله کنم، انجامش فقط چند روز بیشتر نمیشه، اینو مطمینم.

        یعنی دلیلِ خوب برای انجام اون عادت خوب، و روند تکاملی دو نکته ای هست که تو موفقیت اهرم رنج و لذت خیلی موثره.

        – حالا اگه انجام ندم اون کار بهبودبخش رو چی میشه؟

        خب یاد دردی که برام میاره میوفتم، و میگم نه، من اینو نمیخوام…

        اینو باید در مورد چیزی اجرا کنی که بتونی پاسخ سوالهاشو که نوشتم اینجا، خوب بدی.

        اگه جواب قاطع و محکمی نباشه، اهرمی شکل نمیگیره.

        این میزان درک من از این مبحث مهم هست.

        امیدوارم خودم و شما و همه خوب درک کنیم، تا اجرامون بهتر هم بشه.

        یه درس هم وسطای نوشتن برام اومد که مینویسم:

        هر چیزی به واسطه ی تاثیر فرکانسی اش روی ما عمل میکنه، نه فقط کلام…

        احساسی که از شنیدن، دیدن، یا یه رفتار داریم.

        اونه که برام خلق میشه، نه چیزی که صرفاً روی زبونم میاد.

        مثال: من چیزی میشنوم.

        چی حس میکنم؟

        خشم؟

        اگه تکرار بشه، خشم رو خودم تولید میکنم …

        رد میکنم؟ (اعراض)

        تکرار نمیشه، میره.

        به همین سادگی در کلام.

        ولی در عمل باید درکش کنم تا رفتارم عوض شه.

        در پناهِ خدا باشی عزیزم، هر بار ذوق میکنم بیشتر و بیشتر که پیامی از شما دارم.

        استاد جان ازتون سپاس گزارم که با اموزش هاتون باعث شدین انقلابی درونم شکل بگیره و تو مسیر بهبود قدم بذارم.

        خدایا شکرت برای همه ی روزی های حساب و غیر حسابی که هر لحظه بهم میدی.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          Nafis گفته:
          مدت عضویت: 1062 روز

          سلام سمانه جانم

          از این نوشته های دلی ات کلی آموزش می‌بینم به قول زهرا جان نظام الدینی تو زلالی مثل چشمه

          *هر چیزی به واسطه ی تاثیر فرکانسی اش روی ما عمل میکنه، نه فقط کلام…

          احساسی که از شنیدن، دیدن، یا یه رفتار داریم.

          اونه که برام خلق میشه، نه چیزی که صرفاً روی زبونم میاد*.

          یعنی واکنش ما به اتفاق پیش آمده مهم تر از خود اتفاق است.

          و در مورد اهرم رنج و لذت چقدر به درک بهترم کمک کردی

          *چون ما متفاوتیم از هم، طرز فکر و زندگی ها و عملکردهامون، همونطوری که ممکنه دلایل استاد برای اهرمش، برای من جواب نده، پس من باید بگردم داخل افکار خودم و دلایل خودم رو بیرون بکشم.

          این یه نسخه ی از پیش تعیین شده نیست، هر بار تو هر مثال برای هر کسی فرق میکنه*

          میدونی ذهنم دنبال یک راه مشخص و تعریف شده می گرد برای انجام کارها مثل فرمول ریاضی که عدد را توش بگذاری و جواب بده ، ولی این که تو گفتی دیدم را عوض کرد اینکه با توجه به گذشته و شرایط خودم باید ببینم چه روشی برام مناسب است ، و از همه مهمتر تکامل و انگیزه ، شاید اگر خودت هم می خواستی اهرم را پیاده روی بنویسی فکرش راهم نمی کردی اینستا یا امنیت را جزو موارد باوری اما وقت شروع راه برات روشن شد و انگیزه نمایان ، پس عجله و شتابزدگی را کنار بگذارم و از سر راه خدا کنار بروم اجازه بدهم هدایت بشوم

          بوس و بغل و عشق برای پرنده بهشتی زلال و با صفا که زیبایی ها یش را هر روز می بیند و مینویسد و از خوش اخلاقی خودش همه را بهره مند می کند ، و بوس انگشتی برای نی نی گل پسرت. انشاالله در پناه جان جانان الله مهربان در بهترین زمان در بهترین مکان باشی

          بهترین حال دنیا را برات آرزو دارم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    زهرا کرمی گفته:
    مدت عضویت: 2753 روز

    به نام خدای هدایتگرم به سمت زیباییها

    سلام به استاد فرهیخته و سلام به خانم شایسته مهربان و تمامی دوستان

    استاد جان خیلی عالی عملکرد مغز توضیح دادید واقعا لذت بردم کارکرد انسولین و هورمون ها را بیان کردید من. خودم رشته ام آزمایشگاه هست و خیلی خوب متوجه می‌شدم ولی آن قسمت پاداش مغز برای من خیلی جالب بود واقعا شما را تحسین می کنم چقدر خوب عملکرد مغز شناختید و اینکه گفتید ببینید پاداشی که به مغزتان می دهید به شما کمک می کنه یا نه فوق العاده بود خیلی برای من ملموس بود یک مثالی دارم من از وقتی با شما آشنا شدم واقعا شخصیتم تغییر کرد رفتارهام با اطرافیان خیلی فرق کرد و این تغییر شخصیت برای من خیلی لذت بخش هست و الان فهمیدم مغز من خواهان این تغییر بوده تا این جا عالی ولی خوب من باورهای ارزشمندیم هنوز قدرتمند نیست و بعضی اوقات رفتارهایی از اطرافیان می بینم به شدت ناراحت میشوم این در صورتی هست که من واقعا تمرکزی بر روی آن افراد ندارم و اصلا کاری هم با آنها ندارم همین امروز یک رفتار ناپسندی را از یک فرد در محل کار دیدم و من هیچ چیزی نگفتم و اصلا نگاه هم به آن فرد نکردم و ذهنم کنترل کردم البته یکم ناراحت شدم ولی تمام تلاشم کردم فکر نکنم آمدم خانه یادم آمد و به خودم گفتم زهرا ببین همین که جواب ندادی آن آتیش گرفته ویکی دو تا حرف دیگر و ذهنم آروم شد چون تو این چند سال اگر مورد می دیدم من همش سعی می کردم خوبی های طرف بگم البته برای بعضی آدمها ذهنم قبول می کرد و آروم میشد ولی برای این آدم نه این در صورتی که من واقعا به آن فرد خیلی احترام می گذاشتم ولی شخصیتش طوری که دوست داره دیگران تخریب کنه و برای من قابل قبول نیست و حرف زدن من در حد سلام بود این گفتم آلان متوجه شدم که شما گفتید ببینید ذهنتان با چی دارید شرطی می کنید فهمیدم باید مثل قبل عمل کنم ایگنور کنم چون ذهن به این روش عادت می کنه و براش لذت بخش تر هست فکر کنم ذهن من در مورد این فرد خیلی اذیت شده و تصمیم گرفتم حتی سلام هم نکنم همان طور که در احساس لیاقت گفتید واقعا باری از دوش من برداشته شد از شما بابت این فایل های ارزشمند سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  10. -
    مینا میری گفته:
    مدت عضویت: 784 روز

    با سلام به استاد عزیزم و خانواده صمیمی عباسمنش

    سپاسگزارم که هر لحظه از خداوند هدایتی خواستم هدایت شدم به دستی ارزشمند از دستان خداوند که شما هستید برای زندگی پر انرژی تر و شادتر و افزایش انرژی روزانه خودم دغدغه های متعددی داشتم و قبل تر ها به این فکر کرده بودم که کاش بدن نیاز به این همه موادغذایی نمی‌داشت تا بعد از مصرف غذاها دچار بیحالی و خستگی میشدم و حتی زمانی ک به شیوه اسلام روزه گرفتن را تجربه میکردم این احساس به شدت قوی تر میشد و ن تنها کمکی به کاهش وزن نمیکرد بلکه در کنار رنجی بی نتیجه لذتی کم دوام را تجربه میکردم به همین دلیل چند سالی فقط مصرف روزانه ام را به آب جوش و ماسالا و یک وعده غذای روزانه تبدیل کردم و به راحتی نوشابه و شیرینی و شکر را حذف کرده بودم اما به دلیل مصرف سایر کربوهیدرات ها که قبلا نمی‌دانستم دلیل این چیت ها است دوباره به رژیم غذایی برگشتم که حتی از ریتم زندگی کنار خانواده ام به شدت اعتیادآورتر نسبت به شکر بود…

    در این مسیر به شما هدایت شده بودم و میخواستم به همان رژیم مصرف آب و یک وعده غذا برگردم که بازهم ناتوان میدیدم خودم را

    این درحالی است ک من بارها قند به معنای شکر و شیرینی و نوشابه را کنار گذاشته بودم

    یعنی هر هشت سال دو یا سه سال این خوراکی ها را مصرف میکردم

    ولی اکنون با 180 سانتی متر قد 92 کیلو گرم وزن دارم

    و نسبت به کم کردن هیچ تغییر خاصی نداشته ام…

    ولی با این توضیحات این جلسه هم مسائل مربوط به رژیم هایم را درک کردم

    هم مسائل ذهنی و دغدغه های سایر مسائل زندگی ام را با شناخت نوع عملکرد مغز و رابطه آن با اراده درک کردم…

    ولی سوالی ک برایم پیش آمد این است که چرا مغزم برای درک بیشتر این مسئله مقاومت میکند؟

    که در حین تماشای کلیپ جوابم را تا حدی دریافت کردم

    مغزم باوجود اینکه بارها بدون مصرف قند انرژی تولید کرده است آسوده دریافت کردن انرژی قند را بیشتر تشویق می‌کند و با خوشحالی بیشتر از این روش حمایت می‌کند…

    مغز با وجود چنین توانایی که می داند هر دو روش برایش عملی است باز هم روش آسان تر را انتخاب می کند

    چون طبق گفته شما به لزوم اجرای آن روش بلند مدت تر ایمان ندارد به دلیل تکرار جامعه و افراد و مقالات مربوط به مغز …

    و بازهم به قدرت تکرار و شنیدن مطالب متعدد ایمان آوردم و خواستم به تمام شما عزیزانی که این کامنت رو میخونید یادآوری کنم که برنامه نویسی مغز با آگاهی های استاد عباسمنش دقیقا در عین تمرکز و راحتی بسیار دلنشین است که فقط با همنشینی دراز مدت کنار استاد جهان اطراف مان ساخته می‌شود

    از شما و گروه تحقیقاتی ارزشمندتان برای جمع آوری و کشف این اطلاعات ارزشمند و بیان جزئیات با دقت به شدت قابل بررسی سپاسگزارم و بارها و بارها خوشحال میشم وقتی متوجه میشم ک خداوند چقدر راحت مارو هدایت میکنه فقط کافیه بخوایم و صداش کنیم و از صمیم قلب بخواهیم ک تغییر کنیم ن صرفا برای تاثیر گزاری روی دیگران با اثبات خود به دیگران و یا جلب توجه دیگران

    که باز هم به ریشه های باورهای توحیدی می‌رسیم و لزوم هدفمندی استاد و گرایش ایشون به سمت توحید که باعث شده درخت وجودشون چنین میوه هار پربار و شیرین و ارزشمند و دوست داشتنی داشته باشه که هر لحظه بیشتر از قبل منو به این باور نزدیک میکنه که خداوند مهربان ترین و قدرتمندترین فرمانروای جهانی هست که بسیار برای شناختش باید سپاسگزار باشیم و درخواست کنیم که ما را به خودش و شناختش و مسیر شناختش هدایت کنه

    بی نهایت لبریزم از آگاهی های ارزشمندی که به وسیله فایل های شما نسبت به خداوند دریافت کردم و این طور بی نظم نوشتن رو هنوز نتونستم اصلاح کنم…

    سپاسگزارم

    سپاسگزارم

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای: