https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/10/abasmanesh-4.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-31 06:48:362024-11-12 21:41:10live | چون قانون ساده است، عمل به آنرا جدّی نمی گیری
217نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام و درود فراوان بر استاد عباسمنش وتیم گروه تحقیقاتی عباسمنش
سلام و درود فراوان بر تمام کاربران سایت استاد عباسمنش
تشکر فراوان دارم برای ارائه این فایل هدیه ای ارزشمند وسرشار از آگاهی و روشنایی
وقتی که استاد عباسمنش گفتند که اصلاً به این مسئله اعتقاد ندارند که دعا و نیایش مثلاً در شب قدر و عاشورا بهتر مستجاب میشود من به این فکر کردم که شاید یکی از قدرتمند ترین باورهای استاد عباسمنش این است که در هر لحظه وهرشرایط خداوند دعای من را مستجاب میکند وشاید یکی از دلایل نتایج خوب استاد همین باور باشد.
خداوند که هر لحظه با ماست و از رگ گردن به ما نزدیک تر است و زندگی ما را رصد میکند وبه حضرت محمد (ص) میفرماید که من اجابت میکنم درخواست افرادی را که به من ایمان دارند.
یکی از بهترین شکل و روش دعا کردن همین سوره ای مبارکه حمد است که استاد عباسمنش در یکی از فایل های خود گفتند که من اول صبح به محض بیدار شدن این سوره را میخوانم.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین
الرحمن الرحیم
مالک یوم الدین
ایاک نعبد وایاک نستعین
اهدنا الصراط المستقیم
صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم ولاالضالین
واقعاً به نظر من بهترین روش برای انس گرفتن با قرآن همین سوره ای حمد و بهترین روش برای درک قرآن دوره ای قانون آفرینش است که به بهترین صورت مارا وارد وادی نعمت و برکت میکند.
ستایش مخصوص الله ای که منو از یک تک سلولی به یک انسان کامل تکامل داده ،خدای که مالک آسمانها و زمین و هرآنچه ما بین این دوست
استاد عزیز سلام ،این روزا حالم عالی همه چی خوب پیش میره ،احساسم عالی عالی ،حس میکنم حرفهاتونو بعد از سه سال دارم درک میکنم ،همه حرفهاتون برام پر رنگ تر از همیشست ،این فایل بی نظیر بهم فهموند چرا این چند وقت اینقدر حالم عالیه و همه چی آسون داره پیش میره ،قانون سادست ومن یک عمر فکر میکردم برای هر کاری که بشه بهش گفت موفقیت باید مثل سگ کار کنیم و تلاش کنیم و در عین خستگی بیام خونه و خدا رو شرمنده کنیم که ما کار کردیم و الان دیگه وقتشه تو بهم نعمت بدی
دقیقا این حس من نسبت به خدا بود و از وقتی که کاسب کار شدم و فهمیدم باید برای نداشتهام و آرزوهام کار کنم مثل 99٪آدمها سخت کار کردن با تلاش اشتباه گرفته بودم و همیشه هم با اینکه مثل لودر کار میکردم و پول میساختم ولی آخر ماه بشدت کم میاوردم و مقروض میشدم ،کل زندگیم درگیر وامهای بانکی بود ،قسط و قرض بدهی
همه میگفتن زندگی همه همینه و منم میگفتم درسته ،انگار هر چیز آسونی برای من حکم ناحلال داشت و البته که هنوزم همینطورم با اینکه خیلی بهتر شدم ولی خودم خوب میفهمم که خیلی خیلی جای کار دارم
هیچ جا ندیده بودم کسی که مثل استاد عزیز اینقدر راحت زندگی کنه و همه چیز با هم داشته باشه ،همیشه هم انگ میزدم به هر کسی که یه ذره از من بهتر بود و فکر میکردم مسیرش دزدی و کلک
این فایل و آموزشهای استاد بهم نشون داد اصلا اینجوری نیست قانون خیلی سادست و چون سادست من نگاهم بهش بی ارزش بودن بود ،الان میفهمم وقتی استاد میگه احساس خوب همه چیز یعنی چی،الان میفهمم قطب نمای ما انسانها در این جسم فیزیکی احساس ماست و هر وقت از منبع خیر و برکت فاصله میگیرم صدای این قطب نما به شکل احساس بد مثل ،افسردگی ،عصبانیت ،غصه،قربانی بود و هر چیزی که احساس خوب نباشه ،این فرمول ساده با اینکه روزای اول درکش نمیکردم اما چون باور داشتم به حرفهای استاد باعث شد با عمل کردن بهش هر جا که احساسم بد میشد سریع یه راهی پیدا کنم و از احساس بد بیام بیرون ،اولش سخت بود ولی رفته رفته بهتر شدم و الان میفهمم که استاد میگه شکرگذاری واقعی زمانی که تو در احساس خوبی ،چون فقط در این زمان که قلب من با من حرف میزنه وقتی احساسم خوبه همه چی قشنگ ،آسمون و زمین ،درختها،پروانها،بارون زیبای پاییزی ،هدیه دادن مشتری و دوستان به من،نگاه زیبای مادرم به من وقتی داره باهام حرف میزنه ،پلی استشین بازی کردن با پسرم وقتی بهم گل میزنه و میپرم بغلش ،موتورسواری منو پسرم که عاشقانه منو بغل میکنه و قلب من که بازه موقع شپاسگزاری کردن و انگار بزرگتر شده و داره هوا بیشتر بهش میرسه ،و اشک شوقی که مزش با تمام اشکها فرق داره و اشک شیرین حتی چشمو نمیسوزونه
اینا یعنی من در مسیر درستم ،یعنی توی جاده آسفالت دارم گاز میدم به سمت منبع خیرو برکت
استاد عزیزم بی نهایت سپاسگزارم ازت برای هر کلامی که از قلبتون بر شما نازل شده و به ما انتقال دادین
هر روز که میگذره خیالم راحت تر میشه به قوانین و انگار مثل شما که قاطع اعلام میکنید که خداوند وقتی وعده ای به شما میده حتما محقق میشه ،منم الان توی همون حالتم و فقط به خدام میگم خواستهام چیه و میدونم که اونا همین الان اجابت شدن فقط وظیفه احساس خوبمه تا در زمان درست به خواستم برسم به هیمن سادگی
خدایا بی نهایت سپاسگزارم ازت برای این دنیای فرکانسی ،برای این دنیای پر از زیبای ،برای منی که میون میلیادها اسپرم تایید شدم که بیام به این دنیا و از یک تک سلولی بشم میلیادرها سلول که الان با قلب باز سپاسگزارت باشم
چقدررر این فایل آگاهی داشت خداروشکر، تیکه های قانون آفرینش چقدرر خوب بود، سپاسگزارم خانم شایسته جان برای پیدا کردن این گنج و شیر کردنش با ما.
اولین موضوع، سراغ تکنیک های عجیب و غریب نرید برای موفق شدن، قانون جهان ساده است.
استادجان هررر بار ک من با انسانها معاشرت میکنم ولو کوتاه و حتی در مورد قوانین جهان صحبت میکنیم به هیچ عنوان حتی نزدیک آگاهی های سایت هم نیستن، ینی من بعد از جمله پنجمش میفهمم یا خدااا تو هنوز اندرخم یک کوچه هستی، این فرعیات چیه من نمی فهمم شون، چاکرا چیه، انرژیِ چی چی، حالا طرف مقابلم 40،50 سال از من بزرگتره، حالا ایشون میگن من مدرک دکترای روان شناس دارم من اینم من اونم، منم برا اینکه یه ذره باوراشون رو بکشم بیرون و با نتایج شون مقایسه کنم در حالت فانی مکالمه رو ادامه میدم، و خب بیشتر باورها محدودکننده و شرک آلود، اصن بخدا ب خالصی آگاهی های شما ندیدممم من.
من سعی میکنم همون اول بحث رو با این دوستان ببرم سر خدا و قرآن، ببینم بنده ی خدا تو چقد ب خدا نزدیکی ک این نتیجه حالِ روحی و مالی ته، مثلا میگم من قرآن خوندن رو خیلی دوست دارم معنی اش خیلی زیباست و قانون زندگی رو ازش پیدا میکنم، مثل بزغاله نگام میکنن، بد هی تو حرفام از خدا میگم و از هدایت باز سر تکون میدن با چشای خشک شده تو دلشون میگن چی میگه این بچه، و شده خیلییی از این مکالمات رو بعد از چندین دقایق قطع کردم و گفتم خدافظِ شما. حتی اگر چندین تاش یک ساعتی مثلا طول کشیده خودخواهانه اصن ادامه دادم چون تو تمام مدت من داشتم از قوانین حرف میزدم و طرف مقابل سر تکون میداده ؛))
حتی در مورد قرآن خوندن، تا قبل از آشنایی با سایت شما من اصلا ب خودم این حق رو نمی دادم، خودم رو لایق نمی دونستم ک بتونم قرآن رو درک کنم، معلمای دینی و مامانم میگفتن قرآن هفتاد بطن داره و فقط راسخون در علم میتونن درکش کنن کجای کاری بچه جان، بعد از آشناییتم با سایت، من شروع ب خوندن معنی قرآن کردم، شاید از یه صفحه یه آیه اش رو میفهمیدم، خدا قلبم رو نرم میکرد، احساس میکردم خدا داره کم کم باهام صحبت میکنه، بعد هی آیات بیشتری فهمیدم، هی قوی تر شد درکم، و الان دیگه ب جایی رسیدم ک عاشق درک صحبت های خدام، و حتما سعی میکنم روزانه ساعتی رو اختصاص بدم ب خوندن معنی اش، چقدررر خدا مستقیم باهام حرف زده، یا یه برداشت هایی از اون آیه و داستان ب من وحی میکنه ک کار کارِ خودشه، یه آرامش هایی گرفتم، یه آیه هایی قلبم رو استوار کرده نزاشته پاهام بلرزه، ینی مواقعی ک واقعا نیاز ب کنترل ذهن شدید دارم دخیل می بندم ب قرآن میگم تا باهام مستقیم حرف نزنی و دلگرمم نکنی ولت نمیکنم. و شده و آرامشی ب قلبم نازل کرده گفته بشین سرجات بچه جون، این مسئله تو ک چیزی نیست برا ما.
و حالا مثلا سراغ سرچ کلمه ای میرم، معنی یه سری کلمات رو اشتباه معنی میکنن بعد من از تو دایره المعارف در میارم، اصن انقد حال میده این تحقیقات قرآنی، اونجا ک میگی ایوللل پس بحث اینه، پس قانون این بوده و رفته رفته میفهمم ک چقدرر فایلهای شما تطابق داره ب قرآن، قششنگ یه سری آیه های محکم اش یاد صحبت شما تو فلان فایل می افتم میگم عهههه راست میگفت استادهااا ببین ببین این قانونه، لاجرم عه، انَّ داره قطعا داره همانا داره.
قانون جهان ساده است، رمز موفقیت ساده است، از سادگی عه ک منِ نوعی جدی اش نمی گیرم، همین تمرین ستاره قطبی رو، همین سپاسگزاری ای ک فرمودین، این دو اصل اگر با احساس قلبی انجام بشه دیگه زندگی من تو دستِ خودمه، ولی من باز فراموش میکنم و دنبال آگاهی جدید تو فایلهاتون میگردم، خب می بینی با انجام ستاره قطبی زندگیت این چندوقته رو غلطک افتاده، آروم تر شده، بیشتر الهامات رو دریافت میکنی خب همینو بگیر برررو دیگه عزیز من.
استادجان این روزا دقیقا خدا بهم میگه از حاشیه دوری کن، و سپاسگزاری رو فراموش نکن، حتی دیدم خیلی از بچه های سایت هم همین مشکل رو داشتن.
مثلا میلِ من رو از جمع ها و ارتباطات و شلوغی ها کنده، اصن میخوام توی خونه ای باشم و فقط خودمو و خودش، میخوام شلوغی ها رو حذف کنم تا بیشتر صداشو بشنوم، این روزا خیلی نیاز دارم ب خلوت بودن مغزم، ب سکوت، ب آرامش، دیگه حتی بهش نمیگم من اون خواسته رو میخوام، میگم من خودت رو میخوام، حمایتت رو میخوام، میخوام ببینمت همین، دیگه دنبال شوآف نیستم، هرجا خواستم کسی رو تو ذهنم بولد کنم، خواستم خودمو نشون بدم ب کسی، دستمو گرفته گفته بیا بیا بریم این ور، خلاف جهت منو برده گفته فرکانس، نظم جهان، قانون مندی کار میکنه، این ظواهر رو ولششش. همش میخواد بچسبم ب اصل، میگه بچسب ب اصل ک دستگیره ی محکمی عه ک گسستنی در اون نیست.
میگه تو توحیدی باش همه جهان رو عاشقت میکنم، مگه نکرده؟ دارم می بینم منی ک تقریبا هیچ مهمونی نمیرم ولی وقتی مهمان میاد چنان منو دوست دارن، چنان بهم محبت میکنن، احترام میزارن ک میگم خدایا این عشق و محبت ها همه تویی هاااا.
این آخر هفته یه مهمونی ای دعوت بودیم، گفت نرو عزیزم، ذهنم میگفت خیلی خوش میگذره ها می رید بیرون میگید می خندید، بعد یه آن ترسیم کردم اونجام و دارم تو جمع شون کلییی ورودی چرت میدم ب ذهنم، کاری هم از دستم برنمیاد مجبورم ک باشم تو بحث شون، بعد گفت خب حالا فرض کن خونه خودتونی، میشینی در سکوت و خلوتی با من حرف میزنی، با خودت حرف میزنی، تجسماتِ باکیفیت میکنی، مغزت رو خالی میکنی، توش آشغال پر نمیکنی، فایلهای ارزشمند قدم رو پیش میری، کلی کامنت میخونی، قرآن میخونی، ب همه برنامه هات میرسی، ببین کدومو میخوای؟؟
دیدم معلومه ک تو رو میخوام تو رو میخوام، حتی خانواده و فامیل عاشق این بودن ک منم باشم ولی من گفتم دلم نیست بیام و منم ب حرف دلم گوش میدم و دیدم دیگه کسی اصرار نکرد، و خدا بهشون گفت ساکت، بنده من میخواد با من عشق بازی کنه، میخواد رو خودش کار کنه ک در آینده با انسان های باکیفیت و هم مدارش معاشرت داشته باشه، چون اون لایق بهترین هاست، چون گوش های اون لایق شنیدن حرف های توحیدی عه نه حرف های لغو
از زبون شما گفت یادته استاد میگفت آدمی ک برای خودش ارزش قائله هرجایی نمیره، با هر آدمی معاشرت نمیکنه، هر حرفی رو نمی شنوه، گفتم چششم. انقدرر از دیروز تا الان بهم خوش گذشته، روحیه ام لطیف تر شده، حتی بارها و بارها خداروشکر کردم ک نرفتم چون فهمیدم جَو اش چطور بوده ینی خودش بهم نشون داد، نمیزاره استاد نمی زاره قربونش برم نمی زاره ک من جایی برم ک در شان من نیست، بهش میگم دلم نمیخواد مکالمه ای رو ک بوی تو رو نده، دلم نمیخواد هم صحبتی ای رو ک تهش ب تو ختم نشه، ک نتیجه اش از لطف و موهبت های تو گفتن نباشه.
خیلی استاداردهام رفته بالا، انگار هرچی توحیدی تر بشی، هرچی بهش نزدیک تر بشی، بیشتر مراقب این رابطه ی دونفره تی، نمیخوای کسی یا چیزی ک هم مدار این رابطه و عشق پاک بین تو و خدات نیست، واردش بشه، خیلی حساس میشی هر حرفی وارد ذهنت نشه ک مدارت با خدات بالا و پایین بشه، میخوای فقط این رابطه بهتر و صمیمی تر بشه، میخوای یونیک تر بشه ای رابطه. پس فقط باید از حاشیه و لغو و بیهودگی ها دوری کنی.
یکی از موهبت های نرفتن ب این مهمونی، این بود ک دیشب مستقیم بهم یه ایده ی ناب داد، بعد امروز تو این فایل شما دقیقا مهر تاییدش رو زدید، بارها شکرش کردم و گفتم اگر من میرفتم و ذهنم رو درگیر حواشی میکردم کجا این ایده ناب رو دریافت میکردم. اینجا ک گفتید
من یه ایده ای دریافت کردم ک ب هیچ عنوان با منطق ذهنم نمی خونه، این قلب اصن داره یه چیز پَرت میگه، و حسم گفت: مگه پول نمیخوای؟ ما بهت پول میدیم، تو اینکارو انجام بده
و دقیقا خدا بهم گفت مگه پول نمیخوای؟ مگه رسیدن ب خواسته هات رو نمیخوای؟ لباس، تفریح، گشت و گذار، گوشی خوب، روابط خوب و باکیفیت، تحسین و تشویق شدن ب خاطر استعداد درونی ات؟ عزت و احترام و اعتماد بنفس و عزت نفس؟ مگه پیشرفت و خلق ثروت نمیخوای؟ مگه اینارو نمیخوای؟ خب برو ب برنامه نویسی یاد گرفتن ات ادامه بده.
تو هرچی ک بخوای ما از این طریق بهت میدیم، فقط اینکارو انجام بده، اره مقاومت از طرف ذهنم بسیار هست و قبولش نمیکنه.
بعد من گفتم بابا من کاز این نیرو این همه نتیجه گرفتم، این همه تابحال ب من کمک کرده در زمینه های مختلف، چرا بهش گوش نکنم؟؟؟
چرا باورش نکنم؟ اصن هر اتفاقی میخواد بیوفته، من میخوام ب حرفش گوش کنم.
و جمله آخرتون عملکرد شما نشون میده چه باوری دارید، نه حرفاتون، نه ادا و اطواراتون
عملکرد شما
عمل ات، اقداماتی ک انجام میدی ناعمه، اینکه شرایط مهیاست برات، اینکه یه کامپیوتر با امکانات عالی رایگان خدا جونم بهم هدیه داد، حتی استادِ دوره هارو هم بهم گفت، حالا فقط می مونه همت من، عمل کردن من، ایمان ایمان تعهد حرکت کردن، نترسم از آموزش، از یادگیری، اونایی ک برنامه نویسی یاد گرفتن خفن تر از تو نیستن، مخ تر از تو نیستن، مغزِ تو و اونا یکی عه. علم و نبوغ خداوند در وجودِ تو قرار داره، تو هدایت شده ای، تو توانایی، تو بی نظیری، تو با استعدادی، خداوند تو رو قدم ب قدم حمایت میکنه، تو راه آموزش کنارته، یه پشتیبان آنلاین ک همیشه در دسترس عه، هروقت هرجا گیر کردی فقط از خودش بپرس، سریع بهت جواب مسئله تومیده، با خدا هیچ کاری سخت نیست، با هدایت خدا هیچ کاری سخت پیش نمیره.
حتی دیروز هدایت شدم ب فایل شما با عرشیا، ک عرشیا میگفت شما دوماه بکوب بشین مثلا برنامه نویسی رو یاد بگیر، اصن راهی برای جهان نمیزاری ک هدایتت نکنه ک از اون توانایی و مهارتت برای گسترش و خلق استفاده نکنی، فقط حرکت و همت تو رو میخواد. حتی باز یادم میاد چندین نفرو خدا اورد تو مسیرم و پرسیدن از برنامه هام و گفتم دارم برنامه نویسی یاد می گیرم و کلییی منو تشویق کردن و گفتن کار درستی میکنی، اتفاقا افرادی هستن ک نتیجه گرفتن تو زندگی شون، اصن انگار خدا اینارو اورده بود ک از من این سوال رو بپرسن و تشویقم کنن و مهر تایید بزنن و برن. همین
موضوع بعدی فن بیان
ای خدااا استاد چقدر من از این ادا و اطوارها از بچگی از تو مدرسه بدم می اومد، از اون دوستانی ک فقط لب و دهن بودن، و با لحن صداشون میخواستن خودشو بکشن بالا، بابا بشین در خفا کارِخودتو بکن چقد دنبال حاشیه و دیده شدنی، این یعنی کمبود عزت نفس، ینی آقا تو عزت نفس رو در درونت واقعی بساز، مردم یه بار یه جلسه عاشق اون صدات میشن، دفعات بعدو میخوای چیکار کنی؟مثلا توی یکی از شرکتهایی ک کار میکردم، یکی از همکاران ک اتفاقا کلاس فن بیان هم رفته بودن گویا، خیلی اعتمادبنفسِ صداشون رو گرفته بودن، اماااا دریغ از یه درصد مسئولیت پذیری و تهعد در کار، و نتیجه این بود ک بدترین عملکرد رو تو شرکت داشتن، همش دعوا و درگیری، آقاااا مشتری صدای تو رو نمیخواد ک، چرا شاید بار اول براش جذاب باشی ولی ببینه کارش رو راه ننداختی دیگه …، خودت میدونی. و من اون فردی بودم ک مسئولیت پذیر، ب هیچ عنوان دنبال شوآف و نشون دادن خودم نه ب مشتری ها نه ب رئیس مون بودم، و محبوب همه بودم، همیشه تو جلسات رئیس مون از من تعریف میکرد، میگفت کم حاشیه ترین و مسئولیت پذیرترین، بیشترین احترام رو میزاشت بهم، انقدر ب درست کاریم اطمینان داشتم ک نیازی نمی دیدم خودمو ب کسی ثابت کنم، بلکه عملکردم منو ثابت میکرد بدون هیچگونه حرفی.
خدایا شکرت برای این آگاهی های ناب ک هدیه دادی بهمون
ما خالقین دنیای خودمان هستیم و این داستان که شما خالقیید، اصلا چیز عجیب و پیچیدهای نیست. شما در واقع در همه حال در حال خلق کردن هستید، چه بدانید و چه ندانید. شما سلولهایی دارید که هر لحظه در حال تولد و مرگ هستند و این خلق کردن در واقع تنها کاریست که شما میتونید انجامش میدهید. در طرف مقابل شما با دنیایی طرف هستید که به تمامی درخواستهای شما بله میگوید. نه منظورم به شخص شما، به سلولهایی که شما را شکل میدهند بله میگوید و هیچ قضاوتی هم نمیکند. یعنی با جهانی طرف هستید که هیچوقت نه نمیگوید. بلکه همیشه تاییدتان میکند.
اگر به کاردستیهایی که در کودکی میساختید نگاهی اندازید، یا به سازههای ساختمانی شهر، یا به تمام اختراعات… متوجه میشوید که جهان، خدا هیچوقت نگفته که نه…. این رو نساز! بلکه هر آنچه میخواستید را نیز در اختیارتان گذاشته.
آدمها برای ساختن و خلق کردن اینجا هستند. ماها اینجاییم تا خالق بودن را در هر بعدی تجربه کنیم. و این یک واقعیت و اصل کیهانی است.
برای هیچکسی، هیچ چهارچوب آسمانی در نظر گرفته نشده که باید فلان مسیر را برود. هر کس خودش انتخاب میکند که داستان زندگیاش را بنویسد و زندگی کند. شما با کپی و زندگی کردن نظرات، عقاید و باورهای دیگران، تنها عزت نفست را لگد مال کرده و خودت را بیچیز شمردی. شما در این تجربه مادی هستی تا شگفتیهای درونت را بروز دهی، خودت را تجربه کنی و آن چه که حقیقتا شادت میکند را بدست آوری.
انسان بخاطر کوچکی ذهن و باورهای محدودش، توان بسیار کمی در درک عظمت کیهان دارد. ذهن برای ادامه زندگی، چیزی به نام ایمان را درک نمیکند، همه چیز باید برایش قابل لمس باشد و تا زمانی که مطمئنش نکردی، برایت کاری نمیکند.
هم همسیر کردن ذهنت با تو ضروریست چرا که میتواند با بزرگ کردن شک، ترس، و سایر محدودیتها، به طور کلی تو را از مسیر اهدافت منحرف کند.
ذهن شما همواره شما را در محدوده امن قرار میدهد و این محدوده امن همیشه دلپذیر ذهن است.
اما بیشتر اوقات خلق رویاها در بیرون از این محدوده است.
یکی از شگردهای ذهن برای کنترل شما، خودانتقادی از شما و کارهایتان است. ذهن از خیلی از مسیرها میتونه خودانتقادی از شما رو شروع کنه:
اگر آدم مذهبی باشی، از مذهب وارد میشه.
اگر آدم شجاعی نباشی، از ترس وارد میشه،
اگر آدمی هستی که قانون کار میکنی، از قانون وارد میشه، مثلا بهت میگه حالا کارت رو شروع نکن، چون تکاملت طی نشده! در صورتی که این کمالگرایی ذهنته که باعث میشه حرکت نکنی. بخاطر همینه که لازمه روی اصل کار کنی تا بتونی از این مرزباریک بین اصل و فرع عبور کنی. بخاطر همین میگیم صدای قلب رو بلند کن، چون تو این دوراهی بهت میگه مسیر درست چیه!
جهان، هر چی بهش بگی، همون رو گوش میده. هر فکر تو تبدیل میشه به انرژی جهت ساخت همون خواسته و هیچ چهارچوبی از پیش تعیین شده وجود نداره چون کل این کیهان یک فکر و ایده است، ایده خالق.
هر چی که به جهان بفرستی، خلق میشه و برمیگرده به سمتت.
آدمها عاشق پاره کردن کاغذن، چون همون لحظه صداش رو میشنون و اثر پاره کردن رو با دستاشون لمس میکنن و با چشمهاشون پاره شدن رو تماشا میکنند، اما اینکه یه فکری یه ساعت بعد نتیجش مشخص بشه، ذهن شما نمیتونه ارتباط بین این دو رو متوجه بشه. اثر اون فکر نامناسب به اشتباه خیلی چیزا میتونه تفسیر بشه:
آدمهای مذهبی میگن خدا نخواست…
آدمهایی که شجاع نیستن، میگن حقمون خورده شد….
آدمهایی که قانون رو درک نمیکنن، میگن اینا شر و وررره…
همه ما آدمها در دنیاهایی زندگی میکنیم که خودمان آن را خلق میکنیم و نه هیچ کس و هیچ چیز دیگر.
در واقع خدا کاری نمیکنه! در کتاب قرآن گفته، اگر خدا میخواست، همه شما امتی واحد میبودید، اما اینطور نیست.
خردمندی این نیست که از ترست بقیه رو همرنگ خودت کنی، خردمندی اینه که تنوع افکار رو ببینی و تصدیق کنی، همه اجازه زندگی کردن دارند.
کسی به شما ظلم نمیکند بغییر از خودتان، خود واقعی شما میداند که چه میخواهد، ولی به قدری شکهایت، ترسهایت بزرگ است که در مقابلشان شکست خوردی و بدتر هیچوقت اجازه تلاشی دیگر رو به خودت ندادی.
جهان، براستی آیینه تمام وجود توست:
اگر مهربانیاش را پذیرفتی، مهربانی میبینی.
اگر سختیاش را پذیرفتی، سختی میبینی.
این شمایی که ثروت جهان رو انتخاب میکنی و نه فقر را، این شمایی که خداوند را انتخاب میکنی و نه شیطان را، تویی که عشق بی قید و شرط جهان، سعادتمندی بی قید و شرط را انتخاب میکنی و این تویی که خالقبودن را انتخاب و تجربه میکنی.
شما خالق زندگی خودت هستی، بدون هیچ محدودیتی، بدون هیچ اما و اگری.
تمام فکرهایی که همجهت با خواسته و آرامش بخش هستن، فکرهایی پاک و مقدساند.
تمام فکرهای پریشان کننده، ترمزها و سدهایی هستن که باید از درون پاکشون کنی.
در واقع شما همیشه با حرکت در صراط مستقیم، در درستترین مسیر هستی و باقی کارها را جهان انجام میدهد و شما باید صبوری کنی، اما افرادی که دائم در شک و نفی خودشان بودند، باز از مسیر منحرف شده و به خودسرزنشی، خودانتقادی، شک و عدم عشق به خودشان میرسند.
شما باید عاشق بیقید و شک خودت باشی.
شما باید خدمتگذار ذهنت باشی.
شما باید مهمترین رابطه زندگیت که رابطه با خودت هست رو هر روز بهترش کنی.
شما در درونت تمام گنجها رو داری، ولی فقط هیچوقت عمیقا نگاه نکردی. به دوست داشتن بیقید و شرط هر روزه خودت بیافزای که سعادتمندیت در گرو همینه.
ما با خالقی طرف هستیم که آسمان و زمین را در اختیارمان و قدرت خلق زندگیمان را نیز بدستمان داده. اینکه چقدر لیاقت بهره بردن رو داری به خودت برمیگرده. واقعا چقدر لیاقت برداشتی؟
زیاد بخواه که ذرهای و مثقالی از خداوند کم نمیشه و صبور باش تا جهان کارها رو انجام بده.
الحمدلله بخاطر هم فرکانس و هم مدار شدنم با تعالیم حیاتی و گران قیمت شما
الحمدلله به آرزوی خودتان رسیدید برای عصر حاضر همچون ابراهیم علیه السلام هستید
خداوند شما را به دوستی خودش برگزید و درهای رحمتش را برایتان در همه ابعاد باز کرد
الحمدلله قوانین زیبای خلقت و نحوه عملکرد آنها را به قلب شما که آماده دریافت بود الهام کرد
الحمدلله برما منت نهاد تا هدایت شویم به منابع شما و آگاهانه به حیات طیبه برسیم و بدانیم از کجا آمدیم و برای چه آمدیم و به کجا میرویم از همه مبارکتر تشخیص اصل از فرع بود که نتیجه اش سلامتی آرامش لذت و شادی در همه ابعاد زندگیمان شد
الحمدلله معنی رها بودن را چشیدیم که چکیده احساسمان حال خوب ماست که البته بقول حضرتعالی انتهای ندارد و تازه اول لذتهای بینهایت را حس کردیم
از خداوند و شما و تیم سایت شما و علی الخصوص هم فرکانس ترین و هم مدارترین یار شما خانم مریم شایسته بسیار بزرگ و فاضل و عزیز که خودشان براثر ایمان و عمل به قوانین الهی تبدیل به الگو و معیار انسان شریف و استاندارد یار باوفا شدند که خصوصیات و محاسن بینظیرشان در لیست درخواست هایمان از خداوند قرار گرفته سپاسگذارم
الحمدلله ثمرات و برکات وجودشان برای شما و ما بسیار مشهود است مخصوصا در نظم بخشیدن بیشتر و مرتب کردن دسته بندی ها با توجه به اشرافی که به مباحث شما دارند و بقول خودشان همیشه عطش شنیدن و درک مفاهیم شما را دارند باعث شد فایلهای سایت برای دسترسی بهتر و آسانتر و کاربردی تر چیدمان شود و اقدام اخیرشان که پروژه پربرکت خانه تکانی ذهن است مایه هدایت و بیداری همگان شد خدا برایتان راحتی بیشتر عطا کند خدا بر طول عمر و برکات شما بیافزاید که منشا تحولات و نتایج شیرین برای بندگان خدا هستید و هدایت میکنید همگان را بسوی بهشت دنیا و بهشت آخرت
الحمدلله که خدا را این چنین یافتیم که عالم همه اوست که در صورتهای گوناگون تجلی کرده و هرجا بنگریم جز او نمیبینیم و بقول استاد وقتی در مدار درکش قرار میگیریم اشک امانمان نمیدهد و قلبمان باز میشود برای دریافت آگاهی بیشتر و نعمتهای بیشتر و بیشتر و بیشتر…….
عاشقتان هستم چون بهترین ورودی ذهن و بهترین اهرم برای کنترل ذهن و نادیده گرفتن نجواهای شیطان و بهترین کانون توجه به زیبایی ها شنیدن صدای شما و توجه به مفاهیم بلند موجود در فایل های شماست
سلام به استاد عزیز و دوستان عزیز گام 27 پروژه خانه تکانی
خانم شایسته اگر کامنت من رو دارین میخونین بدونین که با شروع این پروژه من کلی دارم نتیجه میگیرما ، هم مالی هم روابط ، هم سلامتی ، هم توی کارم ، هم توی درک قانون
من نمیدونم اگر این پروزه نبود درک الانم از دوره ثروت رو داشتم یا نه
که بتونم در عمل ، عمل کنم به این اگاهی ها ، بعد یواش یواش نتایج بیان
مخصوصا نتایج مالی تو حوزه ای که دوست داشتم امسال اتفاق بیافته و خداروشکر خداروشکر تو مسیرشم
استاد گفتین قانون راحته ، به خاطر همین میگین نتایج باید راحت اتفاق بیافته
یه مثال و یک نتیجه از خودم بگم ، من هر ماه یه مبلغ پولی بود که داخل یک کارتی میومد و بین من خواهرم و برادرم تقسیم میشد ، تقسیم کردنه و واریز کردنه بر عهده ی خواهرم بود همیشه
و ایشون وقتی واریز میشد اون مبلع به اون کارت ، مبلع رو تقسیم میکرد و واریز میکرد به حساب خودش برادرم و من
گاهی وقتا میشد ایشون این مبلغ رو به حساب من واریز نمیکرد ، من نمیگفتم چرا؟
به خاطر کمبود عزت نفسم بود ، میگفتم نه گناه داره لابد خودش میخواسته ، حالا من که دارم پول میسازم خودم ، سعی میکنم بیشترش کنم که به این مبالع نیازی نداشته باشم و نگاه نکنم ، در صورتی که در واقعیت من فعلن نیاز داشتم به اون مبلغ
یه جورایی مثل کارمندی بودم که کار میکردم بعد موقع واریز حقوقم که میشد کارفرمام برام پولو نمیریخت بعد منم نمیرفتم بگم اقای کارفرما سر برج شده چرا حقوقمو ندادی؟ ماه پیششم ندادیا حواست هست؟
من نمیگفتم میگفتم نه لابد کارفرمام گناه داره ، پول نداره ، نیاز داشته ، ولی یه جورایی در خفا میدیدم که نه اتفاقا کارفرمام میتونه اون مبالع رو پرداخت کنه براش هیچی نیست
در واقع من جراتشو ندارم بگم که لطفا پول منو برام بریز چون از خیلی چیزا میترسم ، مثلن اینکه بهم بگن وای چه قدر هول پوله ، چه قدر پر روعه ، بابا تو که داری پول میسازی حالا اینو بده به ما ، یا اینکه تو که حالا پول تو حسابت هست این ماهو از حقوقت بدر به خاطر ما!
خلاصه یه روز اون حسی که شما میگین استا. پاشو کرده بود تو یک کفش میگفت باید الان بگی چرا ماه پیش اون مبلغ رو نزدی
باید بگی چرا این ماه نزدی
منم هی میگفتم نه ، هی سرپوش میزاشتم میگفتم نهههه من باید یاد بگیرم خودم پول بسازم بیشتر از قبل ، اعلام فرهیختگیم میکردم مثلن
خلاصه اینقدر این خدای درون من توی همون چند دقیقه کوتاه که فکر کنم زیر پنج دقیقه م بود بهم گفت بگو بگو بگو بگو بگو
که آخر من گفتم ، گفتم فلانی چرا ماه پیش مبلغو نزدی؟ گفت خودم نیاز داشتم
من قبلن به خواهرم پول قرض میدادم با همون پیش فرص که اکی قرار نیست این مبلغ رو بهم برگردونه اگر نیازی نداری بهش قرض بده
بعد از یه مدت قرض دادن دیدم ایشون هی پول میاد از من قرض میگیره حالا یا میداد یا نمیداد قرضشو
بعدش گفتم که دارم ولی خودم نیاز دارم قرض نمیدم ، بعد ایشون با این پیشفرص گاهی وقتا اون مبلعی که باید میریخت رو به من نمیداد ، بهمم نمیگفت منم اعتراص نمیکردم که چرا! به خاطر ترسای خودم
تو اون چند دقیقه که این خدای درون کشت منو از بس گفت بگو من فهمیدم که ایشون اون مبلغ ماهیانه رو با همین پیشفرض اینکه من دارم قرص میکنم برمیداره ، و هر ماه پشت سر هم برام واریز نمیکنه
من باید بهش بگم که اقا جان نکن همچین
من باید پا رو دل ترسام بزارم بگم بگم اقای کارفرما حقوق این ماه و ماه پیشمو بده لطفا
خلاصه استاد گفتم ، بهشم گفتم مودبانه دیگه همچین کاری نکن و برندار و تصمیم نگیر برای خودت و ایشون کاملا قبول کرد و گفت باشه و به همین راحتی تو 5 دقیقه درامد میانگین ماهیانه م 1.3 برابر شد
با یه درخواست و صحبت ساده
قانون سادست واقعا
از نظر ذهنی خیلی برام سخت بود کنترل ذهنما ولی کارش ساده بود یه گفتن ساده
صحبت کردن عادی که هر روز میکنم مهم کنترل ذهنش بود که نترسم و بگم
قانون خیلی ساده است. زندگی کردن خیلی ساده است. هیچ چیز عجیب غریب نیست. اصلا دنبال پیچیدگی نرید. این قانون چیزی نیست جز کنترل ذهن. بالاترین راه برای کنترل ذهن، سپاسگذاری است و بس ….
اصلا رهاش نکنین که شیطان همیشه در کمین نشسته که شما رو از راه ناسپاسی، تو مدار بد بزاره و حال دلتون رو بد کنه ….
کلام خدا و شیطان هر دو همیشه هست، مهم اینه که شما کدوم رو بالا ببرین.
نشانه کلام شیطان: غم، ناراحتی، بیماری جسمی، اضطراب، ترس و ….
نشانه کلام خدا: آرامش، قدرت، امید، لذت، آگاهی و ….
قانون در قران هم خیلی ساده بیان شده، در آیات اصل قران. هر جا پیچیدگی در قران دیدی، بدون که این ها آیات متشابه قران است و آیات اصل نیست. تو به اصل بچسب و نتیجه بگیر و لذت ببر …
استاد جان، از نتایج خودم بگم که من که قران رو می خواندم، ولی هیچی ازش نمیفهمیدم و بیشتر اوقات هم به آیات عذاب فقط بر می خوردم، الان خیلی ارتباط بهتری باهاش گرفته ام و حتی از آیات عذاب هم بیشتر لذت میبرم، تا اینکه حس بد بهم بده … ممنون استاد جان
استاد خدا رو شکر تقریبا اکثر روزها با سپاسگذاری، کنترل ذهن دارم که انصافا هر چقدر مینویسی، باز هم مورد هست که بخاطرش شکرگزاری کنی. خدا را سپاس به خاطر این نعمت که از طریق اگاهی های شما، نصیبم شده ….
استاد جان، در هر مسیری که اضطراب و ترس و نگرانی دارم، سریع میفهمم که این راه درست نیست. پس باید مسیرم رو تغییر دهم. چون این نشونه کلام شیطان است. پس اینجا شیما مراقب باش. حواست رو جمع کن …
نکته مهم جهان ساده ست ،زندگی ساده ست ،ودرعین سادگی ذهن میاد پیچیده میکنه تا تو روگمراه کنه
بپذیر سادگی قرآن وجهان وقوانین رو
درک اینکه همه چیز سادس سخته چون باورهای یک عمر ما اینه مگه الکیه واین ذهنیت غلط توی من که کمالگرام شکل گرفته که هرچیزی که راحت بدست میاد حتما اهمیت نداره ولی از اونجا که این یک باور تکرار شونده وپوچ بود وهیچ منطقی توش نیست
به محض اینکه استاد گفت همه چی ساده س باهمه وجود پذیرفتم مقاومتی نکردم ولی برای اینکه این باور ثبت بشه لازمه من این نوع فکر مدام تکرار کنم تا ذهنم اون چیزی که ازقبل نقش بسته پاک کنه
امروز مهم ترین تکنیک فقط تمرین وتکرار وهرجا ذهنم میاد فریبم بده که تو نمیتونی بفهمی درک کنی این فایل گوش میدم
یه جایی خوندم نوشته بود عیسی مسیح میگه تا مثل کودکان ساده نشوی به ملکوت خدا نخواهی رسید
منظور از سادگی رسیدن به درک
بزرگترها دنبال هزاران روش برای بخشیدن هستند ولی یه کودک خیلی ساده میبخشه این یعنی اصل واساس سادگیه وما درطول سالهای عمرمون هزاران راه یاد گرفتیم که فقط مارو گنگ تر وگمراه تر کرده
استاد ازت ممنونم که به سادگی قوانین جهان هستی رو به زبان ساده به ما یاد دادی
گام بیست و هفت:چون قانون ساده است عمل به آن را جدی نمی گیری/ 11 آبان 1403
1. فکر نکنید تکنیک خاصی هست که چیزی رو به دست بیاریم. هیچ شب و روز خاصی وجود نداره. قرآن خیلی ساده است و خودش هم میگه مبین است. جهان ساده است و زندگی ساده است و بعضی ها دوست ندارن تو متوجه بشی و بگن کلید دست منه. نذار بهت دروغ بگن که پیچیده است و شما نرید دنبالش.
2. جهان در هر لحظه داره به فرکانس های ما پاسخ می ده و فرکانس های ما هم مشخص هست وقتی احساس خوبی دارم فرکانس خوبی ارسال می کنم وقتی احساس بدی دارم فرکانس بد ارسال می کنم به همین سادگی
3. بقیه اش اینه که خیلی ساده با سپاسگزاری و تمرکز بر داشته ها و نعمت ها و تمرکز به زیبایی ها و نعمت ها و نکات خوب خودم و باورهای مناسب مالی مثلا باور فراوانی که باعث میشه ترس های من کمتر بشه و در کل هر چیزی که باعث میشه ترس های من کمتر بشه و آرامشم بیشتر شه و همینطور توحید و توکل من به خداوند بیشتر بشه یعنی من دارم در مسیر درست حرکت می کنم.
4. کنترل ذهن کار ساده ای نیست ولی هر چقدر بیشتر تمرین کنید بهتر میشید
5. خیلی واضح و مشخص خواسته هاتون رو بنویسید. این ذهن منطقی شماست که نمی ذاره درخواست داشته باشید. خیلی از شماها برای اینکه فکر نمی کنید به خواسته هاتون برسید چیزی نمی نویسید خواسته ای ندارید چون راهی برای رسیدن بهش ندارید. اگر اینطوری فکر کنید هرگز به هیچی نمی رسید. فقط از خدا بخواه که چی رو می خوای و بگو خدایا باید این خواسته رو به من بدی. و خداوند تو رو به اون مسیر هدایت می کند. هرگاه درخواست واضح باشد راه ها به شما گفته میشه پیش برید ببینید چه اتفاقی میوفته
6. آزادی زمانی یعنی هر وقت هر کاری دوست داری انجام بدی آزادی مکانی یعنی هر وقت هر کجا دوست داری باشی و آزادی مالی یعنی هر چیزی رو هر وقت خواستی بخری.
7. کل داستان اینه که ذهنت رو کنترل کنی. هیچگاه نبوده که خداوند بگه و شیطان هم نباشه ما میگیم و شیطان هم میگه ولی ما صدای شیطان رو پایین آوردیم و کلام الله را بالا آوردیم. نتیجه احساسی صدای شیطان، خشم و عصبانیت و تردید و احساس گناه و ناراحتی است و اما نتیجه احساسی صدای خداوند آرامش است قدرت است احساس خوب و لدت و آگاهی و عشق است. و من به این نیرو اعتقاد دارم. و تسلیم نیروی خداوند باش.
8. بهترین روش شناسایی باورهای شما عملکرد شماست. ببینید چطور عمل می کنید.
9. دوره فن بیان: هیچ وقت استاد دنبال این موضوع نبود. هر چیزی که حاشیه است رو بذارید کنار. فن بیان نیست که روی دیگران اثر می ذاره این شما هستید که فرکانس شماست که روی دیگران اثر می ذاره و عمل به آنچه می گوییم روی دیگران اثر می گذارید. تو کارت رو درست انجام بده و باورت رو درست کن از در و دیوار برات مشتری میاد حالا هر شغلی می خوای داشته باش.
آیه هایی که بیان کردید رو بارها دیدم ولی الان بهتر درک میکنم که واقعا خداوند آنقدر مارو دوست داره که همه چیز رو برای ما به آسانی قرار داده ولی ذهنه ما انسانها عاشقه پیچیده کردن مطالب و سخت دیدن و سخت زندگی کردنه،
با شنیدنه این مطالب بیشتر متوجه ی این آیه میشم که هر چه خیر است از سمت خداست و هرچه شر هست از سمته خودمونه،
وشعر زیبایی که میگه :آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع،سخت میگردد جهان بر مردمانه سخت گیر
واقعا همین که بتونیم ذهنمون رو ناظر باشیم ومتوجه ی افکارمون باشیم وآگاهانه جهت بدیم به افکارمون طوری که حسه عشق و فراوانی وآسانی وبرکت وآرامش روایجاد کنیم،جهان هم همون رو به ما میده واز همون جنس دریافت میکنیم.
خداوند بهترین یاور و حمایتگر من است که همیشه مرا هدایت میکند به بهترینها
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و درود فراوان بر استاد عباسمنش وتیم گروه تحقیقاتی عباسمنش
سلام و درود فراوان بر تمام کاربران سایت استاد عباسمنش
تشکر فراوان دارم برای ارائه این فایل هدیه ای ارزشمند وسرشار از آگاهی و روشنایی
وقتی که استاد عباسمنش گفتند که اصلاً به این مسئله اعتقاد ندارند که دعا و نیایش مثلاً در شب قدر و عاشورا بهتر مستجاب میشود من به این فکر کردم که شاید یکی از قدرتمند ترین باورهای استاد عباسمنش این است که در هر لحظه وهرشرایط خداوند دعای من را مستجاب میکند وشاید یکی از دلایل نتایج خوب استاد همین باور باشد.
خداوند که هر لحظه با ماست و از رگ گردن به ما نزدیک تر است و زندگی ما را رصد میکند وبه حضرت محمد (ص) میفرماید که من اجابت میکنم درخواست افرادی را که به من ایمان دارند.
یکی از بهترین شکل و روش دعا کردن همین سوره ای مبارکه حمد است که استاد عباسمنش در یکی از فایل های خود گفتند که من اول صبح به محض بیدار شدن این سوره را میخوانم.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین
الرحمن الرحیم
مالک یوم الدین
ایاک نعبد وایاک نستعین
اهدنا الصراط المستقیم
صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم ولاالضالین
واقعاً به نظر من بهترین روش برای انس گرفتن با قرآن همین سوره ای حمد و بهترین روش برای درک قرآن دوره ای قانون آفرینش است که به بهترین صورت مارا وارد وادی نعمت و برکت میکند.
خدانگهدار
بنام الله یکتا که هرآنچه دارم از اوست
ستایش مخصوص الله ای که منو از یک تک سلولی به یک انسان کامل تکامل داده ،خدای که مالک آسمانها و زمین و هرآنچه ما بین این دوست
استاد عزیز سلام ،این روزا حالم عالی همه چی خوب پیش میره ،احساسم عالی عالی ،حس میکنم حرفهاتونو بعد از سه سال دارم درک میکنم ،همه حرفهاتون برام پر رنگ تر از همیشست ،این فایل بی نظیر بهم فهموند چرا این چند وقت اینقدر حالم عالیه و همه چی آسون داره پیش میره ،قانون سادست ومن یک عمر فکر میکردم برای هر کاری که بشه بهش گفت موفقیت باید مثل سگ کار کنیم و تلاش کنیم و در عین خستگی بیام خونه و خدا رو شرمنده کنیم که ما کار کردیم و الان دیگه وقتشه تو بهم نعمت بدی
دقیقا این حس من نسبت به خدا بود و از وقتی که کاسب کار شدم و فهمیدم باید برای نداشتهام و آرزوهام کار کنم مثل 99٪آدمها سخت کار کردن با تلاش اشتباه گرفته بودم و همیشه هم با اینکه مثل لودر کار میکردم و پول میساختم ولی آخر ماه بشدت کم میاوردم و مقروض میشدم ،کل زندگیم درگیر وامهای بانکی بود ،قسط و قرض بدهی
همه میگفتن زندگی همه همینه و منم میگفتم درسته ،انگار هر چیز آسونی برای من حکم ناحلال داشت و البته که هنوزم همینطورم با اینکه خیلی بهتر شدم ولی خودم خوب میفهمم که خیلی خیلی جای کار دارم
هیچ جا ندیده بودم کسی که مثل استاد عزیز اینقدر راحت زندگی کنه و همه چیز با هم داشته باشه ،همیشه هم انگ میزدم به هر کسی که یه ذره از من بهتر بود و فکر میکردم مسیرش دزدی و کلک
این فایل و آموزشهای استاد بهم نشون داد اصلا اینجوری نیست قانون خیلی سادست و چون سادست من نگاهم بهش بی ارزش بودن بود ،الان میفهمم وقتی استاد میگه احساس خوب همه چیز یعنی چی،الان میفهمم قطب نمای ما انسانها در این جسم فیزیکی احساس ماست و هر وقت از منبع خیر و برکت فاصله میگیرم صدای این قطب نما به شکل احساس بد مثل ،افسردگی ،عصبانیت ،غصه،قربانی بود و هر چیزی که احساس خوب نباشه ،این فرمول ساده با اینکه روزای اول درکش نمیکردم اما چون باور داشتم به حرفهای استاد باعث شد با عمل کردن بهش هر جا که احساسم بد میشد سریع یه راهی پیدا کنم و از احساس بد بیام بیرون ،اولش سخت بود ولی رفته رفته بهتر شدم و الان میفهمم که استاد میگه شکرگذاری واقعی زمانی که تو در احساس خوبی ،چون فقط در این زمان که قلب من با من حرف میزنه وقتی احساسم خوبه همه چی قشنگ ،آسمون و زمین ،درختها،پروانها،بارون زیبای پاییزی ،هدیه دادن مشتری و دوستان به من،نگاه زیبای مادرم به من وقتی داره باهام حرف میزنه ،پلی استشین بازی کردن با پسرم وقتی بهم گل میزنه و میپرم بغلش ،موتورسواری منو پسرم که عاشقانه منو بغل میکنه و قلب من که بازه موقع شپاسگزاری کردن و انگار بزرگتر شده و داره هوا بیشتر بهش میرسه ،و اشک شوقی که مزش با تمام اشکها فرق داره و اشک شیرین حتی چشمو نمیسوزونه
اینا یعنی من در مسیر درستم ،یعنی توی جاده آسفالت دارم گاز میدم به سمت منبع خیرو برکت
استاد عزیزم بی نهایت سپاسگزارم ازت برای هر کلامی که از قلبتون بر شما نازل شده و به ما انتقال دادین
هر روز که میگذره خیالم راحت تر میشه به قوانین و انگار مثل شما که قاطع اعلام میکنید که خداوند وقتی وعده ای به شما میده حتما محقق میشه ،منم الان توی همون حالتم و فقط به خدام میگم خواستهام چیه و میدونم که اونا همین الان اجابت شدن فقط وظیفه احساس خوبمه تا در زمان درست به خواستم برسم به هیمن سادگی
خدایا بی نهایت سپاسگزارم ازت برای این دنیای فرکانسی ،برای این دنیای پر از زیبای ،برای منی که میون میلیادها اسپرم تایید شدم که بیام به این دنیا و از یک تک سلولی بشم میلیادرها سلول که الان با قلب باز سپاسگزارت باشم
استاد عزیزم بی نهایت سپاسگزارتم
به نام خدای بخشاینده
سلام ب استاد عزیز، خانم شایسته جان و دوستانم
چقدررر این فایل آگاهی داشت خداروشکر، تیکه های قانون آفرینش چقدرر خوب بود، سپاسگزارم خانم شایسته جان برای پیدا کردن این گنج و شیر کردنش با ما.
اولین موضوع، سراغ تکنیک های عجیب و غریب نرید برای موفق شدن، قانون جهان ساده است.
استادجان هررر بار ک من با انسانها معاشرت میکنم ولو کوتاه و حتی در مورد قوانین جهان صحبت میکنیم به هیچ عنوان حتی نزدیک آگاهی های سایت هم نیستن، ینی من بعد از جمله پنجمش میفهمم یا خدااا تو هنوز اندرخم یک کوچه هستی، این فرعیات چیه من نمی فهمم شون، چاکرا چیه، انرژیِ چی چی، حالا طرف مقابلم 40،50 سال از من بزرگتره، حالا ایشون میگن من مدرک دکترای روان شناس دارم من اینم من اونم، منم برا اینکه یه ذره باوراشون رو بکشم بیرون و با نتایج شون مقایسه کنم در حالت فانی مکالمه رو ادامه میدم، و خب بیشتر باورها محدودکننده و شرک آلود، اصن بخدا ب خالصی آگاهی های شما ندیدممم من.
من سعی میکنم همون اول بحث رو با این دوستان ببرم سر خدا و قرآن، ببینم بنده ی خدا تو چقد ب خدا نزدیکی ک این نتیجه حالِ روحی و مالی ته، مثلا میگم من قرآن خوندن رو خیلی دوست دارم معنی اش خیلی زیباست و قانون زندگی رو ازش پیدا میکنم، مثل بزغاله نگام میکنن، بد هی تو حرفام از خدا میگم و از هدایت باز سر تکون میدن با چشای خشک شده تو دلشون میگن چی میگه این بچه، و شده خیلییی از این مکالمات رو بعد از چندین دقایق قطع کردم و گفتم خدافظِ شما. حتی اگر چندین تاش یک ساعتی مثلا طول کشیده خودخواهانه اصن ادامه دادم چون تو تمام مدت من داشتم از قوانین حرف میزدم و طرف مقابل سر تکون میداده ؛))
حتی در مورد قرآن خوندن، تا قبل از آشنایی با سایت شما من اصلا ب خودم این حق رو نمی دادم، خودم رو لایق نمی دونستم ک بتونم قرآن رو درک کنم، معلمای دینی و مامانم میگفتن قرآن هفتاد بطن داره و فقط راسخون در علم میتونن درکش کنن کجای کاری بچه جان، بعد از آشناییتم با سایت، من شروع ب خوندن معنی قرآن کردم، شاید از یه صفحه یه آیه اش رو میفهمیدم، خدا قلبم رو نرم میکرد، احساس میکردم خدا داره کم کم باهام صحبت میکنه، بعد هی آیات بیشتری فهمیدم، هی قوی تر شد درکم، و الان دیگه ب جایی رسیدم ک عاشق درک صحبت های خدام، و حتما سعی میکنم روزانه ساعتی رو اختصاص بدم ب خوندن معنی اش، چقدررر خدا مستقیم باهام حرف زده، یا یه برداشت هایی از اون آیه و داستان ب من وحی میکنه ک کار کارِ خودشه، یه آرامش هایی گرفتم، یه آیه هایی قلبم رو استوار کرده نزاشته پاهام بلرزه، ینی مواقعی ک واقعا نیاز ب کنترل ذهن شدید دارم دخیل می بندم ب قرآن میگم تا باهام مستقیم حرف نزنی و دلگرمم نکنی ولت نمیکنم. و شده و آرامشی ب قلبم نازل کرده گفته بشین سرجات بچه جون، این مسئله تو ک چیزی نیست برا ما.
و حالا مثلا سراغ سرچ کلمه ای میرم، معنی یه سری کلمات رو اشتباه معنی میکنن بعد من از تو دایره المعارف در میارم، اصن انقد حال میده این تحقیقات قرآنی، اونجا ک میگی ایوللل پس بحث اینه، پس قانون این بوده و رفته رفته میفهمم ک چقدرر فایلهای شما تطابق داره ب قرآن، قششنگ یه سری آیه های محکم اش یاد صحبت شما تو فلان فایل می افتم میگم عهههه راست میگفت استادهااا ببین ببین این قانونه، لاجرم عه، انَّ داره قطعا داره همانا داره.
قانون جهان ساده است، رمز موفقیت ساده است، از سادگی عه ک منِ نوعی جدی اش نمی گیرم، همین تمرین ستاره قطبی رو، همین سپاسگزاری ای ک فرمودین، این دو اصل اگر با احساس قلبی انجام بشه دیگه زندگی من تو دستِ خودمه، ولی من باز فراموش میکنم و دنبال آگاهی جدید تو فایلهاتون میگردم، خب می بینی با انجام ستاره قطبی زندگیت این چندوقته رو غلطک افتاده، آروم تر شده، بیشتر الهامات رو دریافت میکنی خب همینو بگیر برررو دیگه عزیز من.
استادجان این روزا دقیقا خدا بهم میگه از حاشیه دوری کن، و سپاسگزاری رو فراموش نکن، حتی دیدم خیلی از بچه های سایت هم همین مشکل رو داشتن.
مثلا میلِ من رو از جمع ها و ارتباطات و شلوغی ها کنده، اصن میخوام توی خونه ای باشم و فقط خودمو و خودش، میخوام شلوغی ها رو حذف کنم تا بیشتر صداشو بشنوم، این روزا خیلی نیاز دارم ب خلوت بودن مغزم، ب سکوت، ب آرامش، دیگه حتی بهش نمیگم من اون خواسته رو میخوام، میگم من خودت رو میخوام، حمایتت رو میخوام، میخوام ببینمت همین، دیگه دنبال شوآف نیستم، هرجا خواستم کسی رو تو ذهنم بولد کنم، خواستم خودمو نشون بدم ب کسی، دستمو گرفته گفته بیا بیا بریم این ور، خلاف جهت منو برده گفته فرکانس، نظم جهان، قانون مندی کار میکنه، این ظواهر رو ولششش. همش میخواد بچسبم ب اصل، میگه بچسب ب اصل ک دستگیره ی محکمی عه ک گسستنی در اون نیست.
میگه تو توحیدی باش همه جهان رو عاشقت میکنم، مگه نکرده؟ دارم می بینم منی ک تقریبا هیچ مهمونی نمیرم ولی وقتی مهمان میاد چنان منو دوست دارن، چنان بهم محبت میکنن، احترام میزارن ک میگم خدایا این عشق و محبت ها همه تویی هاااا.
این آخر هفته یه مهمونی ای دعوت بودیم، گفت نرو عزیزم، ذهنم میگفت خیلی خوش میگذره ها می رید بیرون میگید می خندید، بعد یه آن ترسیم کردم اونجام و دارم تو جمع شون کلییی ورودی چرت میدم ب ذهنم، کاری هم از دستم برنمیاد مجبورم ک باشم تو بحث شون، بعد گفت خب حالا فرض کن خونه خودتونی، میشینی در سکوت و خلوتی با من حرف میزنی، با خودت حرف میزنی، تجسماتِ باکیفیت میکنی، مغزت رو خالی میکنی، توش آشغال پر نمیکنی، فایلهای ارزشمند قدم رو پیش میری، کلی کامنت میخونی، قرآن میخونی، ب همه برنامه هات میرسی، ببین کدومو میخوای؟؟
دیدم معلومه ک تو رو میخوام تو رو میخوام، حتی خانواده و فامیل عاشق این بودن ک منم باشم ولی من گفتم دلم نیست بیام و منم ب حرف دلم گوش میدم و دیدم دیگه کسی اصرار نکرد، و خدا بهشون گفت ساکت، بنده من میخواد با من عشق بازی کنه، میخواد رو خودش کار کنه ک در آینده با انسان های باکیفیت و هم مدارش معاشرت داشته باشه، چون اون لایق بهترین هاست، چون گوش های اون لایق شنیدن حرف های توحیدی عه نه حرف های لغو
از زبون شما گفت یادته استاد میگفت آدمی ک برای خودش ارزش قائله هرجایی نمیره، با هر آدمی معاشرت نمیکنه، هر حرفی رو نمی شنوه، گفتم چششم. انقدرر از دیروز تا الان بهم خوش گذشته، روحیه ام لطیف تر شده، حتی بارها و بارها خداروشکر کردم ک نرفتم چون فهمیدم جَو اش چطور بوده ینی خودش بهم نشون داد، نمیزاره استاد نمی زاره قربونش برم نمی زاره ک من جایی برم ک در شان من نیست، بهش میگم دلم نمیخواد مکالمه ای رو ک بوی تو رو نده، دلم نمیخواد هم صحبتی ای رو ک تهش ب تو ختم نشه، ک نتیجه اش از لطف و موهبت های تو گفتن نباشه.
خیلی استاداردهام رفته بالا، انگار هرچی توحیدی تر بشی، هرچی بهش نزدیک تر بشی، بیشتر مراقب این رابطه ی دونفره تی، نمیخوای کسی یا چیزی ک هم مدار این رابطه و عشق پاک بین تو و خدات نیست، واردش بشه، خیلی حساس میشی هر حرفی وارد ذهنت نشه ک مدارت با خدات بالا و پایین بشه، میخوای فقط این رابطه بهتر و صمیمی تر بشه، میخوای یونیک تر بشه ای رابطه. پس فقط باید از حاشیه و لغو و بیهودگی ها دوری کنی.
یکی از موهبت های نرفتن ب این مهمونی، این بود ک دیشب مستقیم بهم یه ایده ی ناب داد، بعد امروز تو این فایل شما دقیقا مهر تاییدش رو زدید، بارها شکرش کردم و گفتم اگر من میرفتم و ذهنم رو درگیر حواشی میکردم کجا این ایده ناب رو دریافت میکردم. اینجا ک گفتید
من یه ایده ای دریافت کردم ک ب هیچ عنوان با منطق ذهنم نمی خونه، این قلب اصن داره یه چیز پَرت میگه، و حسم گفت: مگه پول نمیخوای؟ ما بهت پول میدیم، تو اینکارو انجام بده
و دقیقا خدا بهم گفت مگه پول نمیخوای؟ مگه رسیدن ب خواسته هات رو نمیخوای؟ لباس، تفریح، گشت و گذار، گوشی خوب، روابط خوب و باکیفیت، تحسین و تشویق شدن ب خاطر استعداد درونی ات؟ عزت و احترام و اعتماد بنفس و عزت نفس؟ مگه پیشرفت و خلق ثروت نمیخوای؟ مگه اینارو نمیخوای؟ خب برو ب برنامه نویسی یاد گرفتن ات ادامه بده.
تو هرچی ک بخوای ما از این طریق بهت میدیم، فقط اینکارو انجام بده، اره مقاومت از طرف ذهنم بسیار هست و قبولش نمیکنه.
بعد من گفتم بابا من کاز این نیرو این همه نتیجه گرفتم، این همه تابحال ب من کمک کرده در زمینه های مختلف، چرا بهش گوش نکنم؟؟؟
چرا باورش نکنم؟ اصن هر اتفاقی میخواد بیوفته، من میخوام ب حرفش گوش کنم.
ازت میخوام ک باورش کنی، ازت میخوام ک ازش کمک بگیری، ازت میخوام ک تسلیم اش باشی.
و جمله آخرتون عملکرد شما نشون میده چه باوری دارید، نه حرفاتون، نه ادا و اطواراتون
عملکرد شما
عمل ات، اقداماتی ک انجام میدی ناعمه، اینکه شرایط مهیاست برات، اینکه یه کامپیوتر با امکانات عالی رایگان خدا جونم بهم هدیه داد، حتی استادِ دوره هارو هم بهم گفت، حالا فقط می مونه همت من، عمل کردن من، ایمان ایمان تعهد حرکت کردن، نترسم از آموزش، از یادگیری، اونایی ک برنامه نویسی یاد گرفتن خفن تر از تو نیستن، مخ تر از تو نیستن، مغزِ تو و اونا یکی عه. علم و نبوغ خداوند در وجودِ تو قرار داره، تو هدایت شده ای، تو توانایی، تو بی نظیری، تو با استعدادی، خداوند تو رو قدم ب قدم حمایت میکنه، تو راه آموزش کنارته، یه پشتیبان آنلاین ک همیشه در دسترس عه، هروقت هرجا گیر کردی فقط از خودش بپرس، سریع بهت جواب مسئله تومیده، با خدا هیچ کاری سخت نیست، با هدایت خدا هیچ کاری سخت پیش نمیره.
حتی دیروز هدایت شدم ب فایل شما با عرشیا، ک عرشیا میگفت شما دوماه بکوب بشین مثلا برنامه نویسی رو یاد بگیر، اصن راهی برای جهان نمیزاری ک هدایتت نکنه ک از اون توانایی و مهارتت برای گسترش و خلق استفاده نکنی، فقط حرکت و همت تو رو میخواد. حتی باز یادم میاد چندین نفرو خدا اورد تو مسیرم و پرسیدن از برنامه هام و گفتم دارم برنامه نویسی یاد می گیرم و کلییی منو تشویق کردن و گفتن کار درستی میکنی، اتفاقا افرادی هستن ک نتیجه گرفتن تو زندگی شون، اصن انگار خدا اینارو اورده بود ک از من این سوال رو بپرسن و تشویقم کنن و مهر تایید بزنن و برن. همین
موضوع بعدی فن بیان
ای خدااا استاد چقدر من از این ادا و اطوارها از بچگی از تو مدرسه بدم می اومد، از اون دوستانی ک فقط لب و دهن بودن، و با لحن صداشون میخواستن خودشو بکشن بالا، بابا بشین در خفا کارِخودتو بکن چقد دنبال حاشیه و دیده شدنی، این یعنی کمبود عزت نفس، ینی آقا تو عزت نفس رو در درونت واقعی بساز، مردم یه بار یه جلسه عاشق اون صدات میشن، دفعات بعدو میخوای چیکار کنی؟مثلا توی یکی از شرکتهایی ک کار میکردم، یکی از همکاران ک اتفاقا کلاس فن بیان هم رفته بودن گویا، خیلی اعتمادبنفسِ صداشون رو گرفته بودن، اماااا دریغ از یه درصد مسئولیت پذیری و تهعد در کار، و نتیجه این بود ک بدترین عملکرد رو تو شرکت داشتن، همش دعوا و درگیری، آقاااا مشتری صدای تو رو نمیخواد ک، چرا شاید بار اول براش جذاب باشی ولی ببینه کارش رو راه ننداختی دیگه …، خودت میدونی. و من اون فردی بودم ک مسئولیت پذیر، ب هیچ عنوان دنبال شوآف و نشون دادن خودم نه ب مشتری ها نه ب رئیس مون بودم، و محبوب همه بودم، همیشه تو جلسات رئیس مون از من تعریف میکرد، میگفت کم حاشیه ترین و مسئولیت پذیرترین، بیشترین احترام رو میزاشت بهم، انقدر ب درست کاریم اطمینان داشتم ک نیازی نمی دیدم خودمو ب کسی ثابت کنم، بلکه عملکردم منو ثابت میکرد بدون هیچگونه حرفی.
خدایا شکرت برای این آگاهی های ناب ک هدیه دادی بهمون
سپاسگزارم
در پناه الله باشید.
چطور شک به خالق بودنم را از بین ببرم!؟
ما خالقین دنیای خودمان هستیم و این داستان که شما خالقیید، اصلا چیز عجیب و پیچیدهای نیست. شما در واقع در همه حال در حال خلق کردن هستید، چه بدانید و چه ندانید. شما سلولهایی دارید که هر لحظه در حال تولد و مرگ هستند و این خلق کردن در واقع تنها کاریست که شما میتونید انجامش میدهید. در طرف مقابل شما با دنیایی طرف هستید که به تمامی درخواستهای شما بله میگوید. نه منظورم به شخص شما، به سلولهایی که شما را شکل میدهند بله میگوید و هیچ قضاوتی هم نمیکند. یعنی با جهانی طرف هستید که هیچوقت نه نمیگوید. بلکه همیشه تاییدتان میکند.
اگر به کاردستیهایی که در کودکی میساختید نگاهی اندازید، یا به سازههای ساختمانی شهر، یا به تمام اختراعات… متوجه میشوید که جهان، خدا هیچوقت نگفته که نه…. این رو نساز! بلکه هر آنچه میخواستید را نیز در اختیارتان گذاشته.
آدمها برای ساختن و خلق کردن اینجا هستند. ماها اینجاییم تا خالق بودن را در هر بعدی تجربه کنیم. و این یک واقعیت و اصل کیهانی است.
برای هیچکسی، هیچ چهارچوب آسمانی در نظر گرفته نشده که باید فلان مسیر را برود. هر کس خودش انتخاب میکند که داستان زندگیاش را بنویسد و زندگی کند. شما با کپی و زندگی کردن نظرات، عقاید و باورهای دیگران، تنها عزت نفست را لگد مال کرده و خودت را بیچیز شمردی. شما در این تجربه مادی هستی تا شگفتیهای درونت را بروز دهی، خودت را تجربه کنی و آن چه که حقیقتا شادت میکند را بدست آوری.
انسان بخاطر کوچکی ذهن و باورهای محدودش، توان بسیار کمی در درک عظمت کیهان دارد. ذهن برای ادامه زندگی، چیزی به نام ایمان را درک نمیکند، همه چیز باید برایش قابل لمس باشد و تا زمانی که مطمئنش نکردی، برایت کاری نمیکند.
هم همسیر کردن ذهنت با تو ضروریست چرا که میتواند با بزرگ کردن شک، ترس، و سایر محدودیتها، به طور کلی تو را از مسیر اهدافت منحرف کند.
ذهن شما همواره شما را در محدوده امن قرار میدهد و این محدوده امن همیشه دلپذیر ذهن است.
اما بیشتر اوقات خلق رویاها در بیرون از این محدوده است.
یکی از شگردهای ذهن برای کنترل شما، خودانتقادی از شما و کارهایتان است. ذهن از خیلی از مسیرها میتونه خودانتقادی از شما رو شروع کنه:
اگر آدم مذهبی باشی، از مذهب وارد میشه.
اگر آدم شجاعی نباشی، از ترس وارد میشه،
اگر آدمی هستی که قانون کار میکنی، از قانون وارد میشه، مثلا بهت میگه حالا کارت رو شروع نکن، چون تکاملت طی نشده! در صورتی که این کمالگرایی ذهنته که باعث میشه حرکت نکنی. بخاطر همینه که لازمه روی اصل کار کنی تا بتونی از این مرزباریک بین اصل و فرع عبور کنی. بخاطر همین میگیم صدای قلب رو بلند کن، چون تو این دوراهی بهت میگه مسیر درست چیه!
جهان، هر چی بهش بگی، همون رو گوش میده. هر فکر تو تبدیل میشه به انرژی جهت ساخت همون خواسته و هیچ چهارچوبی از پیش تعیین شده وجود نداره چون کل این کیهان یک فکر و ایده است، ایده خالق.
هر چی که به جهان بفرستی، خلق میشه و برمیگرده به سمتت.
آدمها عاشق پاره کردن کاغذن، چون همون لحظه صداش رو میشنون و اثر پاره کردن رو با دستاشون لمس میکنن و با چشمهاشون پاره شدن رو تماشا میکنند، اما اینکه یه فکری یه ساعت بعد نتیجش مشخص بشه، ذهن شما نمیتونه ارتباط بین این دو رو متوجه بشه. اثر اون فکر نامناسب به اشتباه خیلی چیزا میتونه تفسیر بشه:
آدمهای مذهبی میگن خدا نخواست…
آدمهایی که شجاع نیستن، میگن حقمون خورده شد….
آدمهایی که قانون رو درک نمیکنن، میگن اینا شر و وررره…
همه ما آدمها در دنیاهایی زندگی میکنیم که خودمان آن را خلق میکنیم و نه هیچ کس و هیچ چیز دیگر.
در واقع خدا کاری نمیکنه! در کتاب قرآن گفته، اگر خدا میخواست، همه شما امتی واحد میبودید، اما اینطور نیست.
خردمندی این نیست که از ترست بقیه رو همرنگ خودت کنی، خردمندی اینه که تنوع افکار رو ببینی و تصدیق کنی، همه اجازه زندگی کردن دارند.
کسی به شما ظلم نمیکند بغییر از خودتان، خود واقعی شما میداند که چه میخواهد، ولی به قدری شکهایت، ترسهایت بزرگ است که در مقابلشان شکست خوردی و بدتر هیچوقت اجازه تلاشی دیگر رو به خودت ندادی.
جهان، براستی آیینه تمام وجود توست:
اگر مهربانیاش را پذیرفتی، مهربانی میبینی.
اگر سختیاش را پذیرفتی، سختی میبینی.
این شمایی که ثروت جهان رو انتخاب میکنی و نه فقر را، این شمایی که خداوند را انتخاب میکنی و نه شیطان را، تویی که عشق بی قید و شرط جهان، سعادتمندی بی قید و شرط را انتخاب میکنی و این تویی که خالقبودن را انتخاب و تجربه میکنی.
شما خالق زندگی خودت هستی، بدون هیچ محدودیتی، بدون هیچ اما و اگری.
تمام فکرهایی که همجهت با خواسته و آرامش بخش هستن، فکرهایی پاک و مقدساند.
تمام فکرهای پریشان کننده، ترمزها و سدهایی هستن که باید از درون پاکشون کنی.
در واقع شما همیشه با حرکت در صراط مستقیم، در درستترین مسیر هستی و باقی کارها را جهان انجام میدهد و شما باید صبوری کنی، اما افرادی که دائم در شک و نفی خودشان بودند، باز از مسیر منحرف شده و به خودسرزنشی، خودانتقادی، شک و عدم عشق به خودشان میرسند.
شما باید عاشق بیقید و شک خودت باشی.
شما باید خدمتگذار ذهنت باشی.
شما باید مهمترین رابطه زندگیت که رابطه با خودت هست رو هر روز بهترش کنی.
شما در درونت تمام گنجها رو داری، ولی فقط هیچوقت عمیقا نگاه نکردی. به دوست داشتن بیقید و شرط هر روزه خودت بیافزای که سعادتمندیت در گرو همینه.
ما با خالقی طرف هستیم که آسمان و زمین را در اختیارمان و قدرت خلق زندگیمان را نیز بدستمان داده. اینکه چقدر لیاقت بهره بردن رو داری به خودت برمیگرده. واقعا چقدر لیاقت برداشتی؟
زیاد بخواه که ذرهای و مثقالی از خداوند کم نمیشه و صبور باش تا جهان کارها رو انجام بده.
سلام استاد حقیقی و بی همتا
الحمدلله بخاطر هم فرکانس و هم مدار شدنم با تعالیم حیاتی و گران قیمت شما
الحمدلله به آرزوی خودتان رسیدید برای عصر حاضر همچون ابراهیم علیه السلام هستید
خداوند شما را به دوستی خودش برگزید و درهای رحمتش را برایتان در همه ابعاد باز کرد
الحمدلله قوانین زیبای خلقت و نحوه عملکرد آنها را به قلب شما که آماده دریافت بود الهام کرد
الحمدلله برما منت نهاد تا هدایت شویم به منابع شما و آگاهانه به حیات طیبه برسیم و بدانیم از کجا آمدیم و برای چه آمدیم و به کجا میرویم از همه مبارکتر تشخیص اصل از فرع بود که نتیجه اش سلامتی آرامش لذت و شادی در همه ابعاد زندگیمان شد
الحمدلله معنی رها بودن را چشیدیم که چکیده احساسمان حال خوب ماست که البته بقول حضرتعالی انتهای ندارد و تازه اول لذتهای بینهایت را حس کردیم
از خداوند و شما و تیم سایت شما و علی الخصوص هم فرکانس ترین و هم مدارترین یار شما خانم مریم شایسته بسیار بزرگ و فاضل و عزیز که خودشان براثر ایمان و عمل به قوانین الهی تبدیل به الگو و معیار انسان شریف و استاندارد یار باوفا شدند که خصوصیات و محاسن بینظیرشان در لیست درخواست هایمان از خداوند قرار گرفته سپاسگذارم
الحمدلله ثمرات و برکات وجودشان برای شما و ما بسیار مشهود است مخصوصا در نظم بخشیدن بیشتر و مرتب کردن دسته بندی ها با توجه به اشرافی که به مباحث شما دارند و بقول خودشان همیشه عطش شنیدن و درک مفاهیم شما را دارند باعث شد فایلهای سایت برای دسترسی بهتر و آسانتر و کاربردی تر چیدمان شود و اقدام اخیرشان که پروژه پربرکت خانه تکانی ذهن است مایه هدایت و بیداری همگان شد خدا برایتان راحتی بیشتر عطا کند خدا بر طول عمر و برکات شما بیافزاید که منشا تحولات و نتایج شیرین برای بندگان خدا هستید و هدایت میکنید همگان را بسوی بهشت دنیا و بهشت آخرت
الحمدلله که خدا را این چنین یافتیم که عالم همه اوست که در صورتهای گوناگون تجلی کرده و هرجا بنگریم جز او نمیبینیم و بقول استاد وقتی در مدار درکش قرار میگیریم اشک امانمان نمیدهد و قلبمان باز میشود برای دریافت آگاهی بیشتر و نعمتهای بیشتر و بیشتر و بیشتر…….
عاشقتان هستم چون بهترین ورودی ذهن و بهترین اهرم برای کنترل ذهن و نادیده گرفتن نجواهای شیطان و بهترین کانون توجه به زیبایی ها شنیدن صدای شما و توجه به مفاهیم بلند موجود در فایل های شماست
سلامت باشید شادباشید و ثروتمند در دنیا و آخرت
سلام به استاد عزیز و دوستان عزیز گام 27 پروژه خانه تکانی
خانم شایسته اگر کامنت من رو دارین میخونین بدونین که با شروع این پروژه من کلی دارم نتیجه میگیرما ، هم مالی هم روابط ، هم سلامتی ، هم توی کارم ، هم توی درک قانون
من نمیدونم اگر این پروزه نبود درک الانم از دوره ثروت رو داشتم یا نه
که بتونم در عمل ، عمل کنم به این اگاهی ها ، بعد یواش یواش نتایج بیان
مخصوصا نتایج مالی تو حوزه ای که دوست داشتم امسال اتفاق بیافته و خداروشکر خداروشکر تو مسیرشم
استاد گفتین قانون راحته ، به خاطر همین میگین نتایج باید راحت اتفاق بیافته
یه مثال و یک نتیجه از خودم بگم ، من هر ماه یه مبلغ پولی بود که داخل یک کارتی میومد و بین من خواهرم و برادرم تقسیم میشد ، تقسیم کردنه و واریز کردنه بر عهده ی خواهرم بود همیشه
و ایشون وقتی واریز میشد اون مبلع به اون کارت ، مبلع رو تقسیم میکرد و واریز میکرد به حساب خودش برادرم و من
گاهی وقتا میشد ایشون این مبلغ رو به حساب من واریز نمیکرد ، من نمیگفتم چرا؟
به خاطر کمبود عزت نفسم بود ، میگفتم نه گناه داره لابد خودش میخواسته ، حالا من که دارم پول میسازم خودم ، سعی میکنم بیشترش کنم که به این مبالع نیازی نداشته باشم و نگاه نکنم ، در صورتی که در واقعیت من فعلن نیاز داشتم به اون مبلغ
یه جورایی مثل کارمندی بودم که کار میکردم بعد موقع واریز حقوقم که میشد کارفرمام برام پولو نمیریخت بعد منم نمیرفتم بگم اقای کارفرما سر برج شده چرا حقوقمو ندادی؟ ماه پیششم ندادیا حواست هست؟
من نمیگفتم میگفتم نه لابد کارفرمام گناه داره ، پول نداره ، نیاز داشته ، ولی یه جورایی در خفا میدیدم که نه اتفاقا کارفرمام میتونه اون مبالع رو پرداخت کنه براش هیچی نیست
در واقع من جراتشو ندارم بگم که لطفا پول منو برام بریز چون از خیلی چیزا میترسم ، مثلن اینکه بهم بگن وای چه قدر هول پوله ، چه قدر پر روعه ، بابا تو که داری پول میسازی حالا اینو بده به ما ، یا اینکه تو که حالا پول تو حسابت هست این ماهو از حقوقت بدر به خاطر ما!
خلاصه یه روز اون حسی که شما میگین استا. پاشو کرده بود تو یک کفش میگفت باید الان بگی چرا ماه پیش اون مبلغ رو نزدی
باید بگی چرا این ماه نزدی
منم هی میگفتم نه ، هی سرپوش میزاشتم میگفتم نهههه من باید یاد بگیرم خودم پول بسازم بیشتر از قبل ، اعلام فرهیختگیم میکردم مثلن
خلاصه اینقدر این خدای درون من توی همون چند دقیقه کوتاه که فکر کنم زیر پنج دقیقه م بود بهم گفت بگو بگو بگو بگو بگو
که آخر من گفتم ، گفتم فلانی چرا ماه پیش مبلغو نزدی؟ گفت خودم نیاز داشتم
من قبلن به خواهرم پول قرض میدادم با همون پیش فرص که اکی قرار نیست این مبلغ رو بهم برگردونه اگر نیازی نداری بهش قرض بده
بعد از یه مدت قرض دادن دیدم ایشون هی پول میاد از من قرض میگیره حالا یا میداد یا نمیداد قرضشو
بعدش گفتم که دارم ولی خودم نیاز دارم قرض نمیدم ، بعد ایشون با این پیشفرص گاهی وقتا اون مبلعی که باید میریخت رو به من نمیداد ، بهمم نمیگفت منم اعتراص نمیکردم که چرا! به خاطر ترسای خودم
تو اون چند دقیقه که این خدای درون کشت منو از بس گفت بگو من فهمیدم که ایشون اون مبلغ ماهیانه رو با همین پیشفرض اینکه من دارم قرص میکنم برمیداره ، و هر ماه پشت سر هم برام واریز نمیکنه
من باید بهش بگم که اقا جان نکن همچین
من باید پا رو دل ترسام بزارم بگم بگم اقای کارفرما حقوق این ماه و ماه پیشمو بده لطفا
خلاصه استاد گفتم ، بهشم گفتم مودبانه دیگه همچین کاری نکن و برندار و تصمیم نگیر برای خودت و ایشون کاملا قبول کرد و گفت باشه و به همین راحتی تو 5 دقیقه درامد میانگین ماهیانه م 1.3 برابر شد
با یه درخواست و صحبت ساده
قانون سادست واقعا
از نظر ذهنی خیلی برام سخت بود کنترل ذهنما ولی کارش ساده بود یه گفتن ساده
صحبت کردن عادی که هر روز میکنم مهم کنترل ذهنش بود که نترسم و بگم
سلام و صد سلام. خدا قوت استاد جان
به نام خدا جون، پروردگار عالم، خدای عشق
گام بیست و هفتم:
نکات بیان شده در این فایل:
قانون خیلی ساده است. زندگی کردن خیلی ساده است. هیچ چیز عجیب غریب نیست. اصلا دنبال پیچیدگی نرید. این قانون چیزی نیست جز کنترل ذهن. بالاترین راه برای کنترل ذهن، سپاسگذاری است و بس ….
اصلا رهاش نکنین که شیطان همیشه در کمین نشسته که شما رو از راه ناسپاسی، تو مدار بد بزاره و حال دلتون رو بد کنه ….
کلام خدا و شیطان هر دو همیشه هست، مهم اینه که شما کدوم رو بالا ببرین.
نشانه کلام شیطان: غم، ناراحتی، بیماری جسمی، اضطراب، ترس و ….
نشانه کلام خدا: آرامش، قدرت، امید، لذت، آگاهی و ….
قانون در قران هم خیلی ساده بیان شده، در آیات اصل قران. هر جا پیچیدگی در قران دیدی، بدون که این ها آیات متشابه قران است و آیات اصل نیست. تو به اصل بچسب و نتیجه بگیر و لذت ببر …
استاد جان، از نتایج خودم بگم که من که قران رو می خواندم، ولی هیچی ازش نمیفهمیدم و بیشتر اوقات هم به آیات عذاب فقط بر می خوردم، الان خیلی ارتباط بهتری باهاش گرفته ام و حتی از آیات عذاب هم بیشتر لذت میبرم، تا اینکه حس بد بهم بده … ممنون استاد جان
استاد خدا رو شکر تقریبا اکثر روزها با سپاسگذاری، کنترل ذهن دارم که انصافا هر چقدر مینویسی، باز هم مورد هست که بخاطرش شکرگزاری کنی. خدا را سپاس به خاطر این نعمت که از طریق اگاهی های شما، نصیبم شده ….
استاد جان، در هر مسیری که اضطراب و ترس و نگرانی دارم، سریع میفهمم که این راه درست نیست. پس باید مسیرم رو تغییر دهم. چون این نشونه کلام شیطان است. پس اینجا شیما مراقب باش. حواست رو جمع کن …
ممنون استاد جان
خدا قوت به شما و مریم بانو جانان
در پناه حق
شیما بانو
بنام خدا
سلام استاد عزیزم
نکته مهم جهان ساده ست ،زندگی ساده ست ،ودرعین سادگی ذهن میاد پیچیده میکنه تا تو روگمراه کنه
بپذیر سادگی قرآن وجهان وقوانین رو
درک اینکه همه چیز سادس سخته چون باورهای یک عمر ما اینه مگه الکیه واین ذهنیت غلط توی من که کمالگرام شکل گرفته که هرچیزی که راحت بدست میاد حتما اهمیت نداره ولی از اونجا که این یک باور تکرار شونده وپوچ بود وهیچ منطقی توش نیست
به محض اینکه استاد گفت همه چی ساده س باهمه وجود پذیرفتم مقاومتی نکردم ولی برای اینکه این باور ثبت بشه لازمه من این نوع فکر مدام تکرار کنم تا ذهنم اون چیزی که ازقبل نقش بسته پاک کنه
امروز مهم ترین تکنیک فقط تمرین وتکرار وهرجا ذهنم میاد فریبم بده که تو نمیتونی بفهمی درک کنی این فایل گوش میدم
یه جایی خوندم نوشته بود عیسی مسیح میگه تا مثل کودکان ساده نشوی به ملکوت خدا نخواهی رسید
منظور از سادگی رسیدن به درک
بزرگترها دنبال هزاران روش برای بخشیدن هستند ولی یه کودک خیلی ساده میبخشه این یعنی اصل واساس سادگیه وما درطول سالهای عمرمون هزاران راه یاد گرفتیم که فقط مارو گنگ تر وگمراه تر کرده
استاد ازت ممنونم که به سادگی قوانین جهان هستی رو به زبان ساده به ما یاد دادی
خدایا شکرت
گام بیست و هفت:چون قانون ساده است عمل به آن را جدی نمی گیری/ 11 آبان 1403
1. فکر نکنید تکنیک خاصی هست که چیزی رو به دست بیاریم. هیچ شب و روز خاصی وجود نداره. قرآن خیلی ساده است و خودش هم میگه مبین است. جهان ساده است و زندگی ساده است و بعضی ها دوست ندارن تو متوجه بشی و بگن کلید دست منه. نذار بهت دروغ بگن که پیچیده است و شما نرید دنبالش.
2. جهان در هر لحظه داره به فرکانس های ما پاسخ می ده و فرکانس های ما هم مشخص هست وقتی احساس خوبی دارم فرکانس خوبی ارسال می کنم وقتی احساس بدی دارم فرکانس بد ارسال می کنم به همین سادگی
3. بقیه اش اینه که خیلی ساده با سپاسگزاری و تمرکز بر داشته ها و نعمت ها و تمرکز به زیبایی ها و نعمت ها و نکات خوب خودم و باورهای مناسب مالی مثلا باور فراوانی که باعث میشه ترس های من کمتر بشه و در کل هر چیزی که باعث میشه ترس های من کمتر بشه و آرامشم بیشتر شه و همینطور توحید و توکل من به خداوند بیشتر بشه یعنی من دارم در مسیر درست حرکت می کنم.
4. کنترل ذهن کار ساده ای نیست ولی هر چقدر بیشتر تمرین کنید بهتر میشید
5. خیلی واضح و مشخص خواسته هاتون رو بنویسید. این ذهن منطقی شماست که نمی ذاره درخواست داشته باشید. خیلی از شماها برای اینکه فکر نمی کنید به خواسته هاتون برسید چیزی نمی نویسید خواسته ای ندارید چون راهی برای رسیدن بهش ندارید. اگر اینطوری فکر کنید هرگز به هیچی نمی رسید. فقط از خدا بخواه که چی رو می خوای و بگو خدایا باید این خواسته رو به من بدی. و خداوند تو رو به اون مسیر هدایت می کند. هرگاه درخواست واضح باشد راه ها به شما گفته میشه پیش برید ببینید چه اتفاقی میوفته
6. آزادی زمانی یعنی هر وقت هر کاری دوست داری انجام بدی آزادی مکانی یعنی هر وقت هر کجا دوست داری باشی و آزادی مالی یعنی هر چیزی رو هر وقت خواستی بخری.
7. کل داستان اینه که ذهنت رو کنترل کنی. هیچگاه نبوده که خداوند بگه و شیطان هم نباشه ما میگیم و شیطان هم میگه ولی ما صدای شیطان رو پایین آوردیم و کلام الله را بالا آوردیم. نتیجه احساسی صدای شیطان، خشم و عصبانیت و تردید و احساس گناه و ناراحتی است و اما نتیجه احساسی صدای خداوند آرامش است قدرت است احساس خوب و لدت و آگاهی و عشق است. و من به این نیرو اعتقاد دارم. و تسلیم نیروی خداوند باش.
8. بهترین روش شناسایی باورهای شما عملکرد شماست. ببینید چطور عمل می کنید.
9. دوره فن بیان: هیچ وقت استاد دنبال این موضوع نبود. هر چیزی که حاشیه است رو بذارید کنار. فن بیان نیست که روی دیگران اثر می ذاره این شما هستید که فرکانس شماست که روی دیگران اثر می ذاره و عمل به آنچه می گوییم روی دیگران اثر می گذارید. تو کارت رو درست انجام بده و باورت رو درست کن از در و دیوار برات مشتری میاد حالا هر شغلی می خوای داشته باش.
به نام خداوند هدایتگر ومهربان
سلامی گرم به استاد عزیزم وخانم شایسته ی نازم
وهمه ی دوستان بینظیرم
آیه هایی که بیان کردید رو بارها دیدم ولی الان بهتر درک میکنم که واقعا خداوند آنقدر مارو دوست داره که همه چیز رو برای ما به آسانی قرار داده ولی ذهنه ما انسانها عاشقه پیچیده کردن مطالب و سخت دیدن و سخت زندگی کردنه،
با شنیدنه این مطالب بیشتر متوجه ی این آیه میشم که هر چه خیر است از سمت خداست و هرچه شر هست از سمته خودمونه،
وشعر زیبایی که میگه :آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع،سخت میگردد جهان بر مردمانه سخت گیر
واقعا همین که بتونیم ذهنمون رو ناظر باشیم ومتوجه ی افکارمون باشیم وآگاهانه جهت بدیم به افکارمون طوری که حسه عشق و فراوانی وآسانی وبرکت وآرامش روایجاد کنیم،جهان هم همون رو به ما میده واز همون جنس دریافت میکنیم.
خداوند بهترین یاور و حمایتگر من است که همیشه مرا هدایت میکند به بهترینها
سپاسگذارم از شما
یاحق