هدفی متفاوت برای سال جدید - صفحه 16 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/03/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-03-18 06:29:522024-03-18 06:42:05هدفی متفاوت برای سال جدیدشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به همگی .استاد جان اگه کلمه ای بالاتر از سپاسگذاری هست به من یاد بدید تا اون طوری ازتون قدردانی کنم بابت حرفهایی که به لطف خدا بر زبانتون جاری میشه و هر بار میایید به شکل فایل، چه دانلودی چه محصول در اختیارمون قرار میدید .
مونده بودم چه هدفی رو انتخاب کنم برای سال جدید .به لطف خدا من هم از دانشجویان دوره احساس لیاقت هستم. اولش احساس کردم این دوره چیز خاصی برام نداره ولی هر بار که بارها و با رها جلسات رو گوش دادم دست ذهنم برام رو میشد با گوش دادن به این فایل ،شروع کردم برای بار سوم به جلسات این دوره گوش دادن و از اول ضبط کردن جمله های الماس مانند و بسیار ارزشمندتون توی این دوره ،جلسه 10 توحید عملی هم به این دوره اضافه کردم .
استاد به شدت 1000 نیازه که مدت زمان زیادی رو روی این دوره کار کنم و فکر نکنم کافیه .چیزهایی رو خدا داره با کلام شما از درونم بیرون میکشه که شاه کلید تمام مسئله هامه.
داشتم به ناامیدی میرسیدم اما خدا هدایتم کرد و الان خیلی خوشحالم .نمی فهمیدم دلیل اینکه اینهمه دارم روی خودم کار میکنم و نتیجه مورد نظرمو نمیگیرم کجاست که خدا با این دوره هدایتم کرد .باید خیلی روی خودم کار کنم .ایمان دارم که نتایج خودشونو نشون میدن .ایراد از درون منه .
البته که بسیااار سپاسگذار شما و خداوند هستم و شرایط من از روزی که با شما آشنا شدم بسیار تغییر کرده ولی باز نیاز هست بهتر و بهتر بشه .
متشکرم که این فایل رو تهیه کردید تا هدف امسالم برام واضح تر بشه .راستی دارم برای پشرفت توی کارم روزی 2 ساعت زمان میگذارم تا توی کارم خودمو ارتقاء بدم و این کار احتمالا حدود 4 ماه زمان میبره ولی با اشتیاق دارم جلو میرم وقتی به نتیجه رسیدم میام و براتون از نتایج مینویسم .مریم جان ،خانوم فرهادی عزیز،آقا ابراهیم عزیز به خاطر تمام زحمت هایی که برای سایت می کشید تا هممممیشه سپاسگذارتون هستم….. عاشق همممتونم در پناه خدا باشید
به نام خدایی که از رگ گردن به ما نزدیک تر است
سلام استاد جانم، سلام به روی ماهتون که چقدر دلمون براتون تنگ شده بود، خدا را شکر که بار دیگه چشم ما به جمال و کمال شما روشن شد، با اندامی فیت و تحسین برانگیز، خدایا شکرت. سال نوی شما هم مبارک، انشالله همون دعایی که همیشه برای ما می کنید برای خودتون باشه “این سال بهترین سال زندگیتون باشه و هر سال بعدی از این سال هم بهتر باشه” (قلب قلب قلب)
سلام به پردایس زیبا که دلمون برای اونم تنگ شده بود، برای دریاچه، برای اون فضای سبز بی انتها، برای مرغ و خروسا…
همینجا از مریم بانوی نازنین تشکر میکنم برای فایل های روزشمار که سایت رو فعال نگه داشته بود و فایل های ارزشمند قبلی رو برای ما یادآوری می کرد، خدا قوت!
استاد جان خبر خوب براتون دارم. نتیجه براتون آوردم :)))) این سال جدید برای من با سال های قبل فرق میکنه از این جهت که به خواسته ای که مدت های زیاد دنبالش بودم رسیدم و پیشنهاد کاری که مدت ها براش اپلای میکردم رو دریافت کردم. قراره به زودی برم کالیفرنیا و کار جدیدم رو شروع کنم. یه جای گرم و آفتابی! همون جوری که آرزوشو داشتم! روزهای زیادی با گوش دادن به آهنگ های تجسمی، برآورده شدن این خواسته رو تجسم کرده بودم…خیلی روزا دیگه ناامید شده بودم و حتی دیگه تجسم هم نمیتونستم بکنم، اما هر بار خدا کمکم کرد، با یه نشونه ای دلمو گرم کرد، دستمو گرفت و من دوباره بلند شدم و ادامه دادم. دوره ی عزت نفس و احساس لیاقت خیلی بهم کمک کرد که احساس لیاقت گمشده م رو پیدا کنم. جمله های تاکیدی رو روی صفحه ی اصلیِ گوشیم گذاشته بودم تا مدام با خودم تکرار و باور کنم. موفقیت های قبلیم رو لیست کرده بودم و هر شب قبل از خواب اونا رو مرور می کردم. مزیت ها و نکات مثبت این شغل رو هم نوشته بودم و با خودم تکرار می کردم. با اینکه هیچ نشونه ای از پاسخ مثبت نبود و هر جوابی بود، جوابِ ریجکتی بود، سعی می کردم به روش های مختلف حالمو خوب نگه دارم و حواسم به حال خوب= اتفاقات خوب باشه. خلاصه هر روشی که از شما یاد گرفته بودم به کار بستم تا پام از روی ترمز برداشته بشه و این ماشین حرکت کنه، و کرد!
استاد جان فقط یک جلسه از دوره ی کشف قوانین رو شروع کرده بودم که این اتفاق افتاد. من میشیگان پیش خواهرم سمیه بودم. سمیه باردار بود و درست روزی که دخترش لیلیان به دنیا اومد من این خبر رو دریافت کردم. خدا برنامه رو جوری چیده بود که من بعد از تولد لیلیان هنوز پیش سمیه باشم چون بعد از تولد، سمیه و لیلیان 2 هفته بیمارستان موندن و این مدت سمیه و شوهرش به یک نفر سومی احتیاج داشتن تا از دخترِ دیگه شون تینا نگه داری کنه. ینی یه جوری خدا برنامه ها رو چیده بود که من وقتی فکرشو میکردم مو به تنم سیخ میشد. من تونسته بودم رها کنم و همه چیزو بسپرم به خدا. خدا هم جوابمو داد. الان در آستانه ی یه مهاجرت بزرگم. بعضی وقتا ترس میوفته به جونم، ولی سریع با خودم تکرار می کنم:
إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهۡدِینِ
خداوند با منه و منو هدایت خواهد کرد
عاشقتونم استاد جان و آرزو می کنم یک روز از نزدیک در آغوشتون بگیرم (قلب های زیاد…)
سلااااام یاسمن عزیز
سال نو مبارک
اتفاقات نو مبارک
کار جدید مبارک
مکان زندگی جدید مبارک
مسیر هموار خداوند مبارک
یادت باشه چند وقت پیش نوشتم برات که مسیر برات هموار میشه ایشالا
خدا هدایتت میکنه و کرد
و چقدر منتظر بودم خبر مهاجرتت رو بخونم تا هم تحسینت کنم و هم باورم قویتر بشه
مسیرهایی که خدا بلده و خدا میسازه هموار و لذتبخش و آسون و سرراسته
چقدر لذتبخشه بندگیشو کردن
مثل ی پادشاه میبرتت به بهترین مقصد
عالی بودی یاسمن
بهت تبریک میگم
برای کنترل ذهنت
برای خلق کردن شرایطی که میخواستی
برای ایمانی که حفظ کردی
برای صلاتی که کردی
واقعا لذت بردم
إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهۡدِینِ
خداوند با منه و منو هدایت خواهد کرد
خوشحالیم در حدیه که انگار خودم از ی مسیر راحت و آسون مهاجرت کردن
برات بهترینها رو آرزو میکنم
امسال بهترین سال زندگیت خواهد بود
اینم ایشالا آخر سال میای و خودت تاییدش میکنی
شاد و سلامت و ثروتمند باشی :)
سلام به نوید عزیز،
عید نوروزِ شما هم مبارک
امیدوارم امسال بهترین سال زندگیت باشه و هر سال از امسال بهتر!
یادم هست کامنتی که چند وقت پیش برام نوشتی و باعث دلگرمیِ من شدی…مثل الان با این پاسخی که برام گذاشتی!
واقعاً ممنونم ازت و خدا رو شکر میکنم که دوستی مثل شما دارم!
چقدر خوب گفتی:
مسیرهایی که خدا بلده و خدا میسازه هموار و لذتبخش و آسون و سرراسته
دقیقاً همینطوره، ممنونم که یادآوری کردی.
در پناه خدا بهترین ها رو برات آرزو میکنم دوست عزیزم (ایموجیِ دسته گل :)
سلام
خدمت استاد و بانو شایسته و تمام دوستان این غار حرا (به قول سعیده دوست داشتنی)
الان شب 23 ماه مبارک رمضانه و ساعت 2:44 دقیقه بامداد بعد از خوندن دعای جوشن کبیر که چقدر زیباست(امشب داشتم فکر میکردم چرا مردم اون همه سال شب قدر رو با گریه و زاری گذروندیم الان درکم اینه امشب شب شادیه اصلا ادم کیف میکنه جوشن کبیر میخونه از این دعا نور و شادی میباره مگه میشه اسما خدا رو بخونی و حالت عالی نشه پس ما چمون بود اون همه سال که عژا میگرفتیم با خوندن این دعا️). هر وقت میخواستم بیام اهداف سال 1403 رو اینجا بنویسم تا ردپایی برای من باشه ولی نمیشد دلیلش این بود که قرار بود تکاملم طی بشه و از روی تضادهایی که میبینم برسم به این نقطه که واقعا چی رو میخوام.الان وضو گرفتم چون واقعا اینجا صلات واقعیه منه. من زیاد کامنت نمیزارم ولی سعی میکنم تا جایی که میشه کامنت بخونم. کامنت خوندم صلاته برام.
سال 1402 واقعا پربارترین و بهترین سال زندگیم بود. به لطف رب العالمین نازنینم هر سالم از سالهای قبلش بهتره برام. امسال 20 شهرویور خدا دامنم سبز کرد و نیکان عزیزم دنیا اومد که خنده هاش لذت بخش ترین صحنست برام. ذوق و برق نگاهش بهم یادآوری میکنه هروقت تونستی انقدر به کوچیکترین چیزها ذوق کنی خوشبختی. انقدر راحت میشه هواسش پرت کرد از چیزی که مناسبش نیست که بهم یاد میده که انقدر سوزنت گیر نکنه رو چیزی که مناسبت نیست و حالت بد میکنه. اگه به چیزی علاقه نداشته باشه هرکاری کنه علاقه نشون نمیده و اگه چیزی براش جالب باشه باز نظر دیگران براش مهم نیست و کار خودش میکنه باز بهم یاد میده سرت به کار خودت باشه تو حال خودت باش بیخیال همه.
خلاصه نیکان برای خودش یه دانشگاه که همه واحداش عملیه
امسال از نظر مالی هم سال عالی بود و چقدر رشد کردیم. این همه پول اومد ولی من احساس لیاقت نکردم حتی اندازه 1 ملیونش رو برای خودم یه دوره بخرم یه کتابی بخرم یه گل برای خودم بخرم فقط چندبار خودم پیتزا مهمون کردم اونم از نوع بی کیفیتش چون احساس لیاقته انقدر داغونه که اجازه نمیده با اینکه خداروشکر داریم ولی حتی یه پیتزا با کیفیت بخورم. اخرای سال کائنات چنان چک و لقدیم کردن که تا چند روز حتی از جام نمیتونستم پا شم. گفت به خودت بیا دیگه بسه هرچی عمر و جونی و زندگی و داراییت رو گذاشتی برای بقیه. هیچ کسی رو به زور نمیشه لایق کرد. قضیه از این قرار بود که من تارا خریدم برای برادرم ولی اون چون عاشق پاترول بود خیلی راحت بدون اینکه به من بگه رفت تارا رو با یه پاترول معاوضه کرد و خیلی راحت گفت من پاترول دوست دارم در حالی که من واقعا برای جور کردن پول تارا خودم به اب و اتیش زده بودم. چند روز قبل اینکه این اتفاق بیفته هرجا میرفتم یکی فوت شده بود از جلوی بیمارستان رد میشدم یکی مرده بود تلوزیون باز میکردم مرده نشون میداد از تو خیابون رد میشدم تشییع جنازه بود خودم فهمیده بودم خدا با نشونه هاش میگه اماده باس غمی میاد سراغت.نشانه خدا رو اینجوری برای خودم تعبیر کردم که من بعد فکر کن برادری نداری و تمام. چون من ادمیم که تقریبا همه کار برای برادرم کردم بسه دیگه واقعا. یا داشتم با برادر کوچیکترم میرفتم جایی که عین اینکه انقدر باهم خوب داشتیم صحبت میکردیم یه دفعه برگشت گفت خیلی از اخلاقت خوشم میاد!! من میگی انگار اب یخ ریختن روم. اصلا دیگه نمیتونستم حرف بزنم. انگار خدا داشت میگفت بخور نوش جونت اینم نتیجه فداکاری و از خودگذشتگی بیش از حده. کی بهت گفته فداکاری ارزشمنده؟ این نتیجشه بخور نوش جونت.دوباره عید شد رفتم خونه خانواده همسرم و از دیدن عروس جدیدشون خییییلی بهم ریختم نه اینکه اون بنده خدا کاری کرده باشه ها نه بلکه به من یاداوری کرد که چقدر احساس بی لیاقتیت بیداد میکنه نمونش اینکه شب عید موندن خونشون ولی من یازده ساله هیچ عیدی خونم نبودم هرچند شاید دوست داشتم شب عید خونم باشم. یا من 11 ساله شاغلم و هربار حقوق گرفتم ریختم به حساب همسرم و هیچ وقت نخواستم از اون پول برای خودم چیزی که نیاز ندارم ولی دوست دارم رو بخرم ولی جاریم که کلا 3 ماه نیست سرکار میره خیلی راحت توی جمع میگه با پولم میخوام برم طلا بخرم من اصلا احساس لیاقت نمیکنم که بگم محمود بریم طلا بخریم با اینکه الان تو حسابمون پولم هست. خلاصه عجیب چک و لقد خوردم تا بفهمم چیکار کردم با خودم. باز هرچی فکر میکنم میبیندم چقدر خدا وهابه که بهم انقدر نعمت داده به منی که انقدر به خودم ظلم کردم. امشب هرجا تو دعای جوشن کبیر از بخشش خوندم گفتم خدایا من ببخش که خودم ظلم کردم ببخش که احترام خدای وجودم نداشتم.
حالا برسیم به درخواست هایی که با توجه به تضادهایی که باهاشون روبرو شدم برام واضح شد.
1. روی احساس لیاقت خودم خیییلی کار کنم
اقدام: خرید دوره احساس لیاقت و عزت نفس
2. دوست دارم جای بهتری زندگی کنم و یه مدت تنها باشم با همسرم و پسرم
خیلی وقته به مهاجرت فکر میکنم ولی وابستگی نمیذاشت و هی میگفتم مادرم بدون من چیکار میکنه انگار من خدام مثلا.شرک همینه دیگه
برای فرار از شرایطی که خودم ساختمش به مهاجرت فکر نمیکنم بلکه بخاطر اینکه من بسیار توانمندم و خیلی درس خوندن دوست دارم و از صفر تو ایران به شرایط ایده عالی رسیدم پس هرجا برم میتونم زندگی خوبی برای خودم بسازم و دوست دارم دنیا رو ببینم مگه من چقدر زندم دوست دارم ببینم خدا چقدر زیبایی خلق کرده و لذت ببرم از دیدنشون و به عظمت خدا هم برسم. دوست دارم تکنولوژی بهتر ببینم دوست دارم کیفیت زندگیم بالاتر بره کیفیت لباسی که میپوشم کیفیت ماشینی که دارم کیفیت جاده ای که توش دارم میرم و …
خلاصه دوست دارم مهاجرت کنم اونم امریکا
اقدام: خوندن زبان اونم خیلی جدی
دوره تندخوانی بگذرونم
3. خدا لطفش شامل حالمون بشه و دوتا زمین عالی بخریم. پارسال که خودم به هر اب و اتیشی زدم ولی نشد دیگه دست تسلیمم بردم بالا میگم اوستا کریم ریش و قیچی دست خودته زمین های خوبی بخر برامون که خییییلی سود عالی داشته باشه برامون و دسترسیش عالی باشه و خونه های خیلی خوبی توش بشه ساخت و تراکم و سطح اشغالشون عالی باشه همسایه هاش بی نظیر باشن و …بعدم خودت خداجونم بسازش
4. دوست دارم اندام زیبایی بسازم و پوستم سفید تر شفاف تر خوشرنگتر بشه و خالهای روی صورت کاملا محو بشن.
انرژی جسمیم و تمرکزم خیلی بالا بره
خلاصه به شیوه قانون سلامتی زندگی کنم
سلام مجدد.
دیشب در عقل کل سعیده عزیز جوابی به یکی از دوستان در زمینه روابط داده بود که این جملش من به فکر برد
در هیچ زمینه ای دنبال عوامل بیرونی نگردید:
در زمینه خرید زمین ورثه ای به این فکر نکنم که چه جوری باید پولش جور کنم. چه جوری راضیشون کنم اپارتمان بردارن ازم. چه جوری اپارتمان هارو بفروشم. کی سندش به نام بزنم.چقدر پول واسه سند نگهدارم. چه جوری با این همه وراث طرف بشم. به این فکر نکنم چه جوری بسازمش و …
بلکه فکر کنم: من از این زمین و موقیتش و نورگیر و تمیز بودن و امکانات واحدهاش خوشم اومده و به کارم میاد و خیلی دوست دارم داشته باشمش و درخواستم دادم و خدا اجابتم کرده فقط باید ایمانم نشون بدم و تسلیم و رها باشم و روی شخصیت و باورهام کار کنم تا ظرفم بزرگ بشه و بتونم دریافت کنم.منتظرم تا سندش رو به نامم کنه
من لیاقت داشتن همچین زمین با کیفیتی رو دارم
به هیییییچ عنوان به چگونکی خریدش فکر نکنم
سلام مجدد.
مینویسم تا ردپایی باشه برای خودم یاد بگیرم که تسلیم بودن و رها بودن در عمل چطوریه.
حداقل 4 ماه که خیلی جدی دنبال فروش اپارتمانهای شهرقدس و خرید زمینم. که اخرش به این نقطه رسیدم که من همه تلاشم رو کردم دیگه باید بسپرم بخدا. همه تلفن من دارن بخوان باهام تماس میگیرن و سپردم به خدا دقیقا فردا زمینی در اطراف شهریار (کهنز) دیده بودم که مالکش زمینش رو با اپارتمان های من قرار بود معاوضه کنه ولی هنوز جواب قطعی بهم نداده بودن خانومش پیام داد اپارتمان هاتون پارکینگ داره و عید تبریک گفتم و گفتم بله. دو روز بعدش شیطون رفت تو جلدم هی گفت پیام بده ببین چی میگه هی گفتم سپردم بخدا اگه بخواد خودش زنگ میزنه در نهایت تسلیم نجواها شدم و پیام دادم و کار خراب کردم. خدا گفت اگه فکر کردی خودت میتونی پیش ببری خوب بسم الله این گوی و این میدان. اگه به من سپردی که بشین سرجات بشین ببین چطور خدایی میکنم. چون ایمان عملی نشون ندادم و شرک ورزیدم قدرت دادم به مالک نتیجه هم مشخصه دیگه.
دیشب یکبار دیگه همه چی سپردم بخدا گفتم خدایا تسلیمم. امروز بنگاه زنگ زد یکی از واحدها مشتری داره میفروشی؟ گفتم خبر میدم.
زنگ زدم به مشاور املاک زمین مهرگان شرایط خریدم رو بهشون کفتم قرار شد با مالک صحبت کنه خبر بده.
شب مالک یه خونه کلنگی که ورثه ای هست تو مرکز شهر زنگ زد که ما فروشنده ایم. من خیلی ریلکس شرایط خودم گفتم برای خرید. اینبار دیگه خیلی ارومم عجله ندهرم ریلکس ریلکسم شرک نمی ورزم و تسلیم تسلیمم تا ببینم خدا چطور همه چیز زیبا کنار هم میچینه تا من به هدفم برسم.
باز میام و نتیجه رو مینویسم
به نام الله یکتا
چقدر عالی هست که مثالهای زندگیتون رو به اشتراک گذاشتین تا درسی باشه برای ما و این نشون دهنده این هست که شما رشد کردین و نظر دیگران براتون مهم نیست و چقدر خوبه که همه ی ما در عمل ثابت کنیم که لایق هستیم و خدا رو شکر میکنم بخاطر هدایتش و ممنونم از شما…
سلام و درود به دوست عزیز ،،
چقدر سبک نوشتنت دوستداشتم سمیرا جان ،،
ی نشونه ای توی نوشته ات بود که احساس کردم باید برات بنویسم سحر ها غیر از ماه رمضان هم بخون جوشن کبیر و حتماً با معنی انقدری که معنیش مهمه بفهمی قشنگ و سه تا دعای حضرت علی علیه السلام یکی دعای صباح یکی نامه 31 به امام حسن و دعای کمیل فارسی ترجمه آهسته شمرده شمرده طوری که قشنگ متوجه بشی ، قشنگ لول آپ میکنه آدمو اینا ،،
و دوره مقدس قانون سلامتی که میکوبه از لحاظ فیزیکی و از اول میسازه آدمو و همینطور دوره مقدس احساس لیاقت که از غذا خوردن برای هممون واجب تر ،،
وایب خوبی از کامنتت گرفتم و جوابت اینه که اینستاگرام و پاک کنی و جاش تایمت بزاری توی سایت مقدس عباس منش باشی و تا میتونی کامنت بخونی و کامنت بزاری چرا که صد در صد هم برای خودت موثر هم برای رفیقای داخل سایتت ،،
انشاالله که امسال بهترین سال زندگیت باشه و سال بعد بهتر از امسال ،، این دعای استاد عزیزم که شاهکار ،، خداروصد هزار مرتبه شکر ،
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام و درود خدمت استاد عباسمنش و استاد شایسته عزیز
پارسال توی دفتر هدف گذاریام نوشته بودم چی می خوام ولی نمی دونستم باید هدفم طوری که استاد گفتن بنویسم
مثلا زیارت کربلا درخواست داده بودم که خدا رو شکر پارسال رفتیم خیلی شلوغ بود گرما و ….
بخدا قسم به طور معجزا آسا رفت و برگشت ما آماده شد
تو کربلا که بودیم داشتیم خرید می کردیم جلو پ و نزدیک حرم ابوالفضل یک آقای نورانی نزاشت ما حساب کنیم خودش حساب کرد همان جا شکر خدا رو به جا آوردم این دست خدا از کجا اومد حس کردم خود آقا ابوالفضل بوده….
این برام معجزه بود و نشونه
وقتی داشتیم سوار یک از اون موتور کوچک ها می شدیم به خاطر خستگی من کیف و مدارک موبایل و تمام پول و چیزهای مهم پاسپرت … توی کیفم از شونهام افتاد همیشه توی گردنم بود نمی دونم چه جوری باز هم خداوند از طریق مادرم که حواسش بود داشتیم سوار می شدیم همان موقع برداشت گفت حواست کجاست؟! دوباره معجزه دیدم
وقتی بر می گشتیم سوار یک ون زیبا و نو شدیم با چند انسان بزرگوار، بخدا مادرم خیلی ترسیده بود فکر بد می کرد همش حس منفی میداد بخدا قسم من به ندای قلبم گوش دادم هیچ ترسی نداشتم توجه نکردم خواستم مادرمو آروم کنم ولی اون حرف خودش بود در مورد راننده این نجوای شیطان بود که مادرم می ترسید اون هم برام معجزه بود اگه قبلا بود من هم می ترسیدم
بخدا قسم اون چند تا آقای مهربان کوله پشتی من که خیلی سنگین بود تو راه پیدا روی همش با اون آقا بود … امیدوارم هر کجا هستن در پناه خداوند باشن چه انسان های شریفی این هم دستان خداوند
خواستم برای خودم بنویسم و یادم بمونه چه معجزه های دیدم که البته بیشتر از این هم بود ….
خدایا شکرت که پارسال همسرم زمین خرید، خونهای تو روستا داشتیم فروختیم و چند معامله خوب همسرم انجام داد، سال خوبی بود دخترم دانشگاه قبول شد، این ها رو تو هدفهام نوشته بودم
چرخ خیاطی خریدم، همسرم تراکتور خرید، پسرمو برای کلاس زبان ثبت نام کردم، خیلی نشونه های از قانونِ نوشتن گرفتم من عاشق نوشتن هستم
لباس هایی که دوست داشتم خریدم و پالتو که مدتها بود می خواستم یک روز از طریق همسرم برام خرید و خودش برام کفش سفارش داد
دوستان با قلم و دفتر آشتی کنید چون خداوند تو قرآن به قلم قسم خورده معجزه می کنه
استاد من الان مثل شما که در بندر عباس توی خونه چوبی بودید و سیمانی هستم ولی بخدا اون قدر آرامش دارم شاید کسانی که در قصر بزرگ هستن آرامش نداشته باشن همش شکر گزاری میکنم اسمشو گذاشتم خونه پر خیر و برکت واقعا همین طوره
دارم تکامل طی میکنم ایمان دارم خداوند در زمان و مکان مناسب بهترین خونه رو برام در نظر گرفته
در پناه الله مهربان و یکتا شاد و سالم و سلامت و تندرست و سعادتمند باشید
پروردگاراسپاسگزارم که همیشه هستی وهمیشه مارو هدایت میکنی به بهترین مسیر هاکه پرازعشق توست وجهانت رابرپایه آن آفریدی
سپاس فراوان از خداوندبی همتابرای خلق استادارزشمندی چون شما وخانواده عباسمنشی که همیشه چراغی بودندبرای پیدا کردن مسیرهای درست هرروزه 🩷🩷
استادارزشمندم هدفی که امسال انتخاب کردیدهمان چیزی بود که من بهش نیازداشتم وسالهاست که از شما آموختم چگونه عزت نفس خودرا تقویت کنم ودراین مسیر به لطف خداوندهدایت شدم به رشدشخصیت خودم ونتایج بسیارچشمگیری گرفتم وحالا دراوج اتفاقاتی را خداوند برایم رقم زده که باور نمیکنم که تا این حد رشد کرده باشم ودچار شک وتردید شدم که واقعا میتوانم دررابط بالاتری که تا حالا تجربه نکردم ولی خداوند مهربان برایم رقم زده وارد شوم ودرست دراین کشاکش فایل شما مثل همیشه چراغی شدتا ببینم مسیر الهی که خداوند برای منه(فرداد) انتخاب کرده همان مسیری که پراز نعمت برای سلیمان نبی وبرای شما استادارزشمندم انتخاب کرده بودوچقدر خوشحال وسپاسگزار خداوندی هستم که پراز عشق وعشق وعشق هست و این عشق سوزان اوآرامش بخش ترین قسمت زندگی ماست پروردگاراسپاسگزارم پروردگاراسپاسگزارم پروردگاراسپاسگزارم پروردگاراسپاسگزارم که همیشه هستی کنارمون وهیچ برگی بدون اذن تو بر زمین نمیافتد ️️️
سپاس فراوان از لطف خداوندبرای وجودشماوسخنان گرانبهای شمااستادوراهنماو
وحی منزل من برروی زمین خداوند
راستی امروز 5فرروردین روزتولد من هست واز شما استاد ارزشمندم میخوام برای من دعا کنید که مانندشما خوب وشادزندگی کنم وجهان راجای بهتری برای زندگی دیگران کنم آمین یا رب العالمین
سلام و درود خداوند بر شما دوست عزیز
عید نوروز و سال جدید و تولدتون رو بهتون تبریک و شادباش میگم.امروز تولد مادرِ منم بود و تولد خودمم 5 روز دیگه است. چند وقت پیش یه سکانسی از فیلم یاغی در فضای مجازی دیدم که طناز طباطبایی در اون سکانس میگفت: مهمه که آدم متولد چه ماهی باشه! فروردینی ها کلا ذاتشون برنده است. کاری به قسمت اولش نداریم ولی جمله دومش تو ذهنم موند و همیشه به خودم یادآوریش میکنم و سبب ایجاد باور خوبی برام شده که دوست داشتم شما هم این سکانس رو ببینید و این باور قدرتمند کننده رو در خودتون بعنوان هدیه تولدتون بسازید.بهترینها رو براتون آرزو میکنم.یا حق
سلام به شما دوست وهمفرکانسی عزیزسپاسگزارخداوندهستم برای پیام زیبا وپرانرژی شما که پراز لطف خداوندمهربان بودوتبریک میگم به مادر عزیزشما وشما به خاطر بهترین ماه سال که پراز رشد وفراوانی نعمت خداوند مهربون هست وچقدر عالی بیان کردید واین نعمت گرانبها رواز لطف خداوند داریم برای انتخاب بهترین وزیباترین ماه سال البته من عاشق همه ماههای سال خداوند هستم ولی فروردین من رو یادجوانه ها ورشد وسرزندگی جهان میاندازد وباعث افتخارم هست که با شما آشنا شدم
سلام خدمت فاطیما عزیز
تولد مبارک انشالله همیشه شاد وشکر گزار درمسیررشد وخودشناسی باشی
کامنتت قشنگ بود
واقعا اگه فقط بتونم همین یک جملروباورکنم که حتا هیچ برگی بدون ازن خداوندزمین نمیفته دیگه هیچ وقت نگران نیمیشم وبه خدای خودم اعتمادمیکنم
ممنون ازهمه دوستان که کامنت مینویسن وباعث انگیزه بقیه دوستان هم فرکانسی میشن
درپناه الله یکتا شادوثروتمند باشید
سلام به شما دوست وهمفرکانسی عزیزسپاسگزارخداوندهستم برای پیام زیبا وپرانرژی شما که پراز لطف خداوندمهربان بودوتبریک سال جدید به شما ازخداوند مهربان برای شما سلامتی وآرامش وآسایش وشادی وثروت وزیبایی وعشق طلب میکنم تا زندگیتان پراز الطاف خداوندباشد وهست
بنام یکتای بی همتا
سلام به استاد عزیزم و بانو شایسته
سلام به همه ی دوستان بییینظیرم
خدارو شکر بابت این فایل بییینظیر که حجت رو برمن تمام کرد ومسیر هدفگذاری رو برام هموار
این بهترین عیدیی بود که تو عمرم دریافت کردم و منو به بهترین مسیر هدایت کرد …خدایا شکرت
من از طریق پروفایل دخترم دوره احساس لیاقت رو دارم و گوش کردم.
استاد عزیزم چقدر زیبا به نکات مهم و اساسی ایرادات شخصیتی مون اشاره کردید
تمام فایلها رو باید با گوش جان شنید تا چراغ راهمون بشه این سخنان گهربار…خدایا شکرت
یکی از ایرادات من اینه که نوشتن علیرغم اینکه برام لذت بخش هست انجامش سخته
کامنت بندرت مینویسم فقط گوش میدم
ولی توانایی خوبی تو تحسین کردن دیگران و نتیجه گرفتن از این طریق دارم اخیرا خیلی راحت ارتباط برقرار میکنم و کارام توسط دیگران به خوبی پیش میره یه جورایی رون شده و احساس خوبی دارم… خدایا سپاسگزارم
درلحظه زندگی کردن رو دارم خوب یادمیگیرم بهمین خاطر بیشتر مواقع حالم خوبه
خدایاشکرت بابت تمام اتفاقات زندگی ام که باعث رسیدن من به خواسته هایم میشود.
درپناه حق شادو سلامت سعادتمند باشید
لَا تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ
زبانت را به حرکت در نیاور تا در خواندن آن شتاب ورزی.
إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ
بی تردید گردآوردن و قرائتش بر عهده ماست
فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ
پس هنگامی که آن را خواندیم،خواندنش را دنبال کن.
ثمَّ إِنَّ عَلَیْنَا بَیَانَهُ
سپس توضیح و بیانش نیز بر عهده ماست
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامی
خواستم فقط یه موضوعی رو برای خودم و دوستان
یادآوری کنم…من مدتها فایل گوش میدادم، کامنت
میخوندم، یادداشت برداری میکردم، اما تغییرات خیلی آرام و نامحسوس بود، تا جایی که متوجه شدم در هنگام دریافت آگاهی ها باید حضور داشته باشم، ذهن خودآگاه به این دلیل که تغییر رو مثل مرگ میبینه برای خودش و با تغییر مبارزه میکنه، یکی از کارهایی که برای جلوگیری از تغییر خودش انجام میده اینه که با ایجاد عجله و شتاب در درک یا تبیین موضوعی یا انداختن قلابی که نوک اون قلاب موضوعی وسوسه انگیز برای رفتن ذهن به گذشته یا آینده هست سعی میکنه حواس شما رو از موضوعی که سعی دارین در لحظه حال روش تمرکز کنید و بوسیله اون ذهنو تغییر بدین پرت کنه و خودش بر تخت بنشینه، اینجوری اگه ساعتها فایل گوش بدیم تاثیر خاصی نداره، اما چاره کار چیه؟ چیزی که من درک کردم و در زندگی خودم پیاده کردم (کتابهای زیادی در این باره نوشته شده) این بود که سعی کردم هر کاری انجام میدم فقط همون کار رو انجام بدم! منظورم اینه که به قول اکهارت توله اگه دستتونو دارین میشورین تمرکز کنید روی شستن دستها، خنکی یا گرمی آب، صدای آب، این کارو در مورد هر چیز دیگه انجام بدین تا یواش یواش انسان متمرکز تری بشین ( و ذهنتون در گذشته و آینده پرواز نکنه)، فرق من قبل از این آگاهی و بعد از این آگاهی این شده که قبلا با ذهنم قرآن میخوندم و درک سطحی داشتم و روی قلبم تاثیر خاصی نداشت، اما الان (با تمرین و ممارست) با قلبم میخونم (و خیلی راه داره تا بهتر بشم) و لذت میبرم، قرآن شراب مومنانه، برای اینکه بفهمیم یه کامنتو با ذهن داریم میخونیم یا نه باید ببینیم قلبمون حضور داره یا نه و لذت میبریم یا نه، مثل اینه که یه وعده غذا رو برای سیر شدن بخوریم یا لذت بردن!تا وقتی دارین لذت میبریم یعنی اونجا حضور داریم و به پیام اون غذا در قالب طعم های جادوییش گوش میدیم و همون لحظه اگه با کسی صحبت کنیم یا اسیر ذهن بشیم لذت غذا رو درک نمیکنیم…شاید خلاصه بخوام بگم باید مطالبو کامنتها رو و فایلهای استاد رو مزه مزه کنید و ذره ذره بچشید، دوستان از وقتی نگرشمو در مورد روش استفاده از فایلها تغییر دادم دارم با فایلها عشقبازی میکنم، خیلی لطیف شدم، فقط ازتون میخوام فایلها رو این مدلی که هدفونو تو گوشم بزارم و بخوابم یا مثلا کارامو انجام بدم در کنارش گوش بدم گوش ندید، فایلها و کامنتها رو نوش جان کنید! آیات قرآنو ذره ذره با آگاهی بچشید ببینید چیکار میکنه باهاتون! درباره نتیجه بهتون بگم تو این یکی دو ماه گذشته نزدیک 30 تومن بغیرالحساب بحز حقوقم و عیدی با اینکه کارمندم و هیچ کسب و کاری ندارم از جاهایی که گمان نمیبردم ورودی مالی داشتم، و نکته جالبش اینه که فقط دارم روی احساس لیاقت و ویژگی های شخصیتیم کار میکنم، که همه چیز تکامل شخصیت خودمونه که ظهور توحید در قلبمونه… فقط برای بودن در لحظه حال باید تمرین و ممارست داشت،من متوجه شدم تمرکز یعنی همون در لحظه حال بودن، چرا این موضوع اینقدر مهمه؟ وقتی در لحظه حال باشیم آگاهیم و مراقبه داریم و الهاماتو دریافت میکنیم، (نقطه مقابل یکی شدن با ذهن و اسیر نجوا شدن)…این همون مقام صمت در عرفانه که وقتی گوش جان به روی نجواهای ذهن بسته شد به روی ندای ملکوت باز میشه، این همون مقام سکوته… یادمون باشه، هر کاری میکنیم فقط همون کار رو انجام بدیم ( و هزار تا کار دیگه با ذهنمون انجام ندیم!) و در آخر این که دوستان لطفا این کامنتو با ذهنتون نخونید!
بنام خدای مهربان
سلام به استاد عزیز و گرانقدرم، سلام به همه شما عزیزان
به به استاد یک فایل جدید بعد از مدت ها گذاشتن اونم 28 اسفند 1402 هست.ایشون دارند روی یک پروژه جدید کار میکنن و تمرکزی روی اون پروژه هستن که به زودی خبرهاشو میشنویم و میبینیم. استاد تمرکز کردین تمرکزی و همین فایل نگذاشتن هاتون خودش برای من درس داره و هربار بعد مدتی که فایل میگذارید اصلا یک تحوله و یک بهبود و یک رشد توش هست.من از فایل نگذاشتن هاتونم درس میگیرم استاد جان. واقعا سپاسگزارم برای وجود پربرکت تون…
استاد سپاسگزارم برای آرزوی قشنگ تون که برای همه ما میکنید. اینکه امسال بهترین سال زندگی مون تا الان باشه وسال های بعدی هرسال بهتر از امسال باشه.
^ وقتی که میرسیم به سال جدید “خیلی از ماها تصمیم میگیریم” که با تمام وجود و با کلی پشتکار و انگیزه و استقامت فراوان هدف گذاری کنیم تا امسال یک سال فوق العاده ایی برای من باشه.“همه ی ما اونجوری فکر میکنیم.”
^ برای منم اینجوری بود که اول سال که میشه، میایم موقع سال تحویل هدف هامون رو مینویسیم. و چقدر هم خوشحالیم که 30 تا 40 تا هدف مینویسیم در حوزه های مختلف(در مورد سلامتی، روابط، کار، مسائل مالی، معنویت،…) بعد که نوشتیم میزاریم توی دفتر و بعد عملا دیگه بهش کار نداریم.تا سال بعد که دوباره همین احساس میاد.
همیشه سال جدید یک احساسی هست که، میگیم امسال قراره فرق کنه. امسال قراره یکسری اتفاقات خوب برای من بیفته.
^من میخوام در مورد کارکرد جهان یک توضیح دوباره ایی بدم. که جهان چطوری کار میکنه.ببیــنید ” ما توی دنیایی زندگی میکنیم، که داره به افکار ما پاسخ میده.” یــعنی ما در هر لحظه با افکارمون داریم افکاری رو به جهان ارسال میکنیم و جهان داره به افکار ما پاسخ میده. “چــطور پاسخ میده؟” افکار ما رو تبدیل میکنه به شرایط، موقعیت ها، افراد و ایده ها که وارد زندگی مون میشن.
به هر مقداری که یک فکر تکرار بشه و تبدیل بشه به یک باور. اون قوی تره و باعث میشه که خیلی سریع تر اون اتفاقات رخ بده. ایــن کارکــرد جهانه.
خب، حالا وقتی شما میری هدف گذاری میکنی و یک هدفی رو مینویسی عملا توی اون نیم ساعت بهش فکر کردی و بعدش هم بسته میشه و تموم میشه میره. و بهش فکر نمیکنی.نه تنها بهش فکر نمیکنی بلکه اون ویژگی هایی که نیازه برای اینکه به هدفت برسی رو هم در وجودت ایجاد نمیکنی.
وقــتی میگیم که افکار ما دارند زندگی ما رو رقم میزنن، داریم در مورد کل فکرایی که توی سرمون هست صحبت میکنیم.
چــه فکری در مورد خودت داری؟
چــه فکری در مورد دنــیــا داری؟
چــه فکری در مورد آدم هــا داری؟
چــه باورهایی در مورد موضوعات مختلف داری؟
اینا دارند بصورت اتوماتیک وار توی ذهنت همینطور تولید(generat) میشن و داره اتفاقات رقم میخوره.به همین دلیلـه که اتفاقات خیلی از افراد، امسال شون شبیه سال قبل شون هست و سال قبل شون هم شبیه سال قبل تر شون هست. یعنی عملا تغییر خاصی نمیکنه.
چـــرا ؟!
به این دلیل که افکارشون تغییری نمیکنه.
به این دلیل که باورهاشون تغییری نمیکنه.
به این دلیل که اصلا تلاشی نمیکنن که “نوع نگاه شون” رو تغییر بدن.
^ من وقتی به این فکر کردم که چطور یکسری هدف هایی رو توی زندگیم انتخاب کردم و بهش رسیدم. دیدم که مهمترین عاملی که باعث شد تا من به یکسری از هدف هام برسم (به اغلب خواسته هایی که نوشته بودم رسیدم، حالا بعضی هاشون زودتر بعضی هاشون دیرتر) بعد دیدم چه خواسته هایی رو من راحت تر و سریع تر رسیدم. “اون خواسته هایی که من در موردشون احساس لیاقت در موردشون میکردم.”
یعنی میگفتم که:
من لایقـم که اینو داشته باشم.
من لایقم که این رابطه رو داشته باشم.
من لایقم که توی کارم موفق باشم.
من لایقم که موفقیت مالی کسب کنم.به ایــن اندازه، به اندازه ایی که احساس میکردم لیاقت دارم.
^دوره احساس لیاقت که از بهترین دوره هایی که استاد تهیه کردند و بچه ها چه نتایجی از این دوره گرفتند.بچه هایی که سال ها روی خودشون کار کرده بودن و این قسمت داستان قسمت “خودارزشمندی” رو در خودشون ایجاد نکرده بودند یا اصلا نمیدونستن که چه افکاری در مورد خودشون دارند.
^به این فکر کن که وقــتــی میری جلوی آینه و خودتو میبینی،در مورد خودت چـه فکری میکنی. نه فقط در مورد ظاهرت، در مورد خودت.
آیا باور داری که توانمندی؟! آیا باور داری که کارت ارزشمنده؟! آیا باور داری که آدم دوست داشتنی هستی؟! آیا توانمندی هاتو بهش دقت کردی؟! آیا میدونی که آدمی هستی که میتوانی یاد بگیری؟! “اینکه آدمی هستی که کلی چیز یادگرفتی و پیشرفت کردی و آدمی هستی که هرچیزی که نیاز باشه برای پیشرفت کردن میتوانی یــاد بگیری.”
آیا باور داری که میتونی پیشرفت کنی و هربار بهتر و بهتر شوی؟! یا نه باور داری که از یک حدی بیشتر نمیتونم پیشرفت کنم؟!
در مورد کارت:
آیا باور داری که کاری که داری انجام میدی ارزشمنده؟! آیا باور داری که داری ارزشی خلق میکنی؟! آیا باور داری که اگر در کارت یکسری چیزهایی رو بلد نیستی میتوانی یاد بگیری و میتوانی بهتر شوی؟!
^ خیلی از اهداف مالی من بهش رسیدم به واسطه ی شغلم بود.
من یک باور بنیادین در خودم ساخته بودم که:
“کار من ارزشمنده.”
“کاری که من میکنم ارزشمنده.”
“کاری که من دارم میکنم، داره تغییر بزرگی در زندگی افراد ایجاد میکنه.”
من در این زمینه به خودم خیلی شک نداشتم.اینجوری نبود که فکر کنم کارم بی ارزشه و به همین دلیل توی مسائل کاری خیلی خیلی پیشرفت کردم. توی یکسری مسائل پیشرفتم کندتر بوده به این دلیل که یکسری ترمزهایی توی ذهنم داشتم و در اون زمینه احساس خودارزشمندی نمیکردم.
^ وقــتــی به خودت نگاه کنی میبنی یکسری افکار همیشه دارند با تو صحبت میکنن.همیشه میگن که تو به درد این کار نمیخوری، طرف دوستت نداره، تو زیبا نیستی، تو توانمند نیستی و همینجری ای افکار درند توی ذهنت کار میکنن. این افکار داره اتفاقات رو رقم میزنه. این افکار داره شرایط رو به وجود میاره.
^ وقتی اومدم بررسی کردم که چی میشه که ما به اهداف مون میرسیم، دیدم اون اهدافی که واقعا خودمون میخوایم. یکی از مولفه های مهم اینه که اهدافی که واقعا ما اون اهداف رو خودمون برای خودمون میخوایم نـه برای اینکه چشم بقیه رو کور کنیم، نـه برای اینکه پدر و مادرمون رو راضی کنیم، نـه برای اینکه به بقیه نشون بدیم. نـه برای اینکه فلانی به اون هدف رسیده منم میخوام برسم. “مــا اون هدف رو میخوایم برای خودمون.”
^من نشستم فکر کردم و دیدم که من چه ارزش هایی دارم،چه چیزهایی برام مهمه، چه الویت هایی توی زندگی من هست. بعد گفتم که با توجه به شخصیتی که من دارم، با توجه به علاقه هایی که من دارم،با توجه به ویژگی هایی که من دارم مـــن میخوام به این اهداف برسم. اینا خواسته های واقعی منه. خواسته های درونی منه. کاری ندارم بقیه به چه اهدافی رسیدن نمیخوام با بقیه رقابت کنم، نمیخوام با بقیه خودمو مقایسه کنم، نمیخوام چون فلانی به فلان چیز رسیده منم برسم که چشمش رو کور کنم. نمیخوام به بقیه چیزی رو نشوان بدم. نمیخوام خودمو ثابت کنم. من اینو میخوام من این خواسته رو دارم.
ایــن قــــدم اولــــه….وقتی میخوای هدف ها رو انتخاب کنی بیا ببین تـو واقعا چی رو میخوای؟!
وقتی طرف میاد میگه هدف من اینه که میلیاردر دلاری بشم. تا سال بعد چند میلیون دلار پول داشته باشم. چرا این حرف رو میزنه! ب این دلیل که میخواد به بقیه نشون بده و اِلا پوله رو نمیخوادکه توی کامپیوتر صفرهاشو بشماره. میخواد که با پوله یک چیزی داشته باشه. ” چرا نیاد بنویسه که من میخوام توی زندگیم چی داشته باشم؟ میخوام چی رو تجربه کنم؟!”
میخوام چه مسافرت هایی رو برم؟
میخوام چه وسیله نقیله ایی رو داشت باشم؟
^ هدف هایی که من براحتی بهشون رسیدم، هدف هایی بودن که من با تمام وجود میخواستمشون برای خودم نه برای بقیه…درونم اون هدف رو میخواست.
این قــــدم اولــه که خواسته و هدفی رو که امسال میخوای بنویسی برای خودت بخوای نه برای اینکه به بقیه ثابت کنی. نه انتظاراتی که بقیه از تو دارند. ببین خودت چی دوست داری.
وقتی که یک خواسته ایی رو واقعا و درونا بخوای خیلی انگیزه داری برای حرکت کردن براش. و رسیدن بهش…صبح تا شب فکر مبکنی و تجسم میکنی و نیاز به زور زدنن نداره و خود اتفاق می افته.
قـــدم دوم اینه که باور داری که لیاقتبه اون خواسته رو داری، باور داری که لیاقت رسیدن به اون رابطه رو داری.
^در مورد روابط همه چیز احساس ارزشمندی هست. به اندازه ایی که تو برای خودت ارزش قائل هستی دیگران برات ارزش قائل هستند.
خودتو چقدر دوست داری؟
چقدر به خودت احترام میذاری؟
چقدر برای خودت ارزش قائلـی؟
به همون نسبت بقیه بهت احترام میگذارن، به همون نسبت بقیه برات ارزش قائل هستن……
.
.
.
ادامه دارد…
درود و سلام و مبارک باد ونوروزتون پیروز و عید مبارک باد عزیزم فهمیده جونم دوست قدیمی ام مبارک
سلام فهمیده جون خواستم ازت تشکر و قدردانی کنم بابت این کامنت آموزشی و ارزشمندت …
درسته .. واقعا باید هر چیزی رو برای خودمون بخوایم فقط و فقط برای وجود ارزشمند خودمون بخوایم فقط و فقط باید احساس لیاقت و ارزشمندی اون خواسته رو داشته باشیم .. فقط و فقط باید اول از همه خودمون رو مهم بدونیم برای آرامش و آسایش خودمون باشه فقط برای لذت بردن خودمون باشه . باید آنقدر آن خواسته برای وجودمون ارزشمند باشه که لایق داشتن اون باشیم ..
فهمیده ی عزیزم ممنون و سپاسگذارم برای اینکه با خواندن کامنت زیبا و پر محتواست به درک و آگاهی بیشتری هدایت شدم .. اتفاقا یکی از اهداف سال جدیدم کار کردن روی تغییر شخصیتم هست روی خود ارزشمندی و داشتن لیاقت و لایق بودن .. چون استاد گفتند اگر روی این تغییر شخصیت خودمون کار کنیم در تمام جنبه های زندگی همه چی رو بدست میآوریم . پول ثروت سلامتی روابط درست عشق و مهر و محبت و کسب و کار خوب و مشتری و غیره.. خلاصه ی کلام فقط و فقط باید روی شخص مقدس الهی خودم کار کنم . بازم ممنون و سپاسگذارم برای این کامنت زیبات
موفق و پایدار باشی
سلام به روی ماهت رویای قشنگم
سلام به شما دوست ارزشمندم
سلام دوست قدیمی و هم مسیر و هم فرکانسی من
واوووو چه سورپرایزی شدم، سایت رو رفرش کردم و دوتا کامنت داشتم ویکیش از یک دوست ناب و قدیمی و ارزشمندم هست. باورت میشه امروز داشتم از صفحه ی یک این فایل کامنت بچه ها رو میخوندم و شما هم اسمت توی ذهنم اومد. هنوز به کامنت های شما برخورد نکردم ولی قطعا اگر برخورد میکردم منم با عشق برات مینوشتم و سال جدید رو تبریک میگفتم.
واقعا سپاسگزارم برای وجودت عزیزم، واقا سپاسگزارم برای حضور ارزشمندت که هربار هرجایی اسم و نام و عکس و چهره زیبات رو مییبنم میگم ماشالله رویا جان ماشالله این یعنی استمرار و بودن در مسیر درست و ادامه دادن…واقعا چقدر خوشحالم برای داشتن شما دوستان ارزشمند و نابم. اینکه با هم و به هم چیزهای خوب رو یادآوری میکنیم و در کنار هم رشد میکنیم.
من توی این کامنتم فقط صحبت های استاد رو سعی کردم بنویسم و وقتی خودم نوشته ام رو خوندم انگار فایل رو جور دیگه ای فهمیدم و درکم یک لول بالاتر رفت. هنوز نتونستم ادامه اش رو بیام با دقت و تمرکز گوش کنم و بنویسم.
سپاسگزارم که بهم میگی فهمیده و منو لایق فهمیده بودن میکنی لایق تمام معنای زیبای اسمم.خدایا شکرت که منو سرشار از آگاهی و فهم میکنی هربار بیشتر وبیشتر
عاشق این جمله ات شدم:
“خلاصه ی کلام فقط و فقط باید روی شخص مقدس الهی خودم کار کنم”
رویا جان برات از الله یکتا از اون دعا قشنگ های استاد که اصلا تهش بی انتهاست رو دارم. دعای نابی که خیلی دوستش دارم بقول استاد امسال بهترین سال زندگیت باشه و هرسال هم بهتر از امسال باشه. باز هم سال جدید رو با عشق و صمیمت بهت تبریک میگم و برات بووس میفرستم…
ارادتمندت فهیمه
عاشق این جمله ل
سلام مجدد فهیمه جونم همون فهمیده جونم بهتره عزیزم
اینم لینک کامنتم رو برات اینجا میگذارم که زیاد دنبالش نگردی .. اصلا بجای اینکه ده تا کامنت بخونی ماشاالله به اندازه ی ده تا کامنت فقط مال من بود خودم داشتم غش می کردم هر چقدر اسکرول می کردم تمام نمیشد!!!!!! بماند که قسمت آخرشو دوبار کپی کردم آخه من اول توی ذخیره های نت می نویسم بعد میذارم توی سایت چون یوقت هایی زحمت هام میپره abasmanesh.com
قربونت برم برای این انرژی سرشار از مهر و محبت و تاثیر گذارت . مرسی مرسی عزیزم عاشقتم ..که بهم انگیزه ی بیشتری دادی
مرسی دوست عزیز و قدیمی خوشکل و نازنینم بوس بوس عید دیدنی
سلام استاد عزیز. به خدا همین الان که اول صبح است من داشتم فکر میکردم که الان میرم تو سایت ی فایل جدید راجع به سال جدید که یک روز دیگه شروع میشه ببینم وگفتم استاد حتما راجع به هدف گذاری میگه استاد جان من هنوز فایل روگوش نکردم چون اینترنت ضعیف بود انقدر ذوق داشتم که قبل از گوش دادن به فایل کامنت گذاشتم واقعا استاد جهان به افکار ما پاسخ میده پس چرا من افکاری که پاسخ آن را دوست ندارم میفرستم استاد خوبم با استفاده ازآموزه های شما دارم تمرین میکنم که به چیزهایی که دوست دارم فکرکنم مثل امروز که داشتم به موضوع این فایل فکر میکردم الان میخوام برم گوشش کنم ایمان دارم جواب سوال منه. سال جدیدرا به شما وخانم شایسته عزیز پیشاپیش تبریک میگم ازخداوند بهترینهارو براتون میخوام به تمام دوستان هم مدار که توی این سایت معنوی حضوردارند هم تبریک میگم وآرزوی سلامتی وخوشبختی پایدار دارم
به نام خداوند هدایتگر
سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز
سلام به همه دوستان ارزشمندم
خدایا ازت سپاسگزارم که هر لحظه هدایتم میکنی به مسیر درست
استاد عزیزم من پارسال اواخر اسفند بود که دوره حل مسائل رو شروع کردم و وقتی آگاهی های این دوره رو گوش دادم کاملا برام قابل لمس بود که چرا من هرسال هدفم رو میزارم برای مسائل مالی و به هدفم نمیرسم
چون یه عالمه مسئله تو زندگی من بود که اون مسائل تمرکز و انرژی من رو میگرفت و اصلا من تمرکزی رو اهدف خودم و رو کسب و کارم نداشتم
این سالی که گذشت من تمام هدفم رو گذاشتم که رو شخصیتم کار کنم و بیام ضعف های شخصیتیم رو بهبود بدم
هدفم رو گذاشتم برای تقویت عزت نفسم و اینکه برای خودم ارزش قائل باشم
استاد بزرگترین پاشنه آشیل من داشتن یه شخصیت ایثار گر و دلسوز برای دیگران بود طوری که اصلا اهداف خودم برام مهم نبود و همیشه اولویتم دیگران بودن
خیلی عالی تونستم با دوره حل مسائل این پاشنه آشیلم رو پیدا کنم و بهبود بدم
و با هربار نه گفتن به دیگران و با هر بار ارزش قائل شدن برای خودم و با هربار مهم نبودن حرف دیگران برام
عزت نفس من پله پله رشد کرد
با اینکه قبلا شرایط کاری من یه جوری بود که هرروز میرفتم سرکار حتی روزهای تعطیل و کلا تایمم پر بود ولی همیشه دیگران از من درخواست داشتن و من مجبور بودم که از کارم و از زمانم بزنم و برم مسائل اونا رو حل کنم یا خواسته هاشون رو اجابت کنم
ولی از وقتی رو خودم کار کردم و به خودم تعهد دادم که حلال مسائل دیگران نباشم و به درخواست هاشون با قدرت بگم نه
حتی به پدر و مادرم
از وقتی تعهد دادم که برای زمانم و انرژیم ارزش قائل باشم و زمانم رو برای خودم خرج کنم نه برای دیگران
کاملا رفتار جهان با من عوض شد
این سالی که گذشت با اینکه من به آزادی زمانی کامل رسیدم و دیگه مثل سالهای قبل پر مشغله نبودم ولی دیگه ازم درخواستی نمیشد
تمام زمانم و تایمم و انرژیم برای خودم بود
خوب قطعا تمرکزم رفت رو اهداف خودم و کارم و خوب طبیعتا نتایج مالی هم بهتر و بهتر شد
وقتی من اومدم رو بهبود شخصیتم کار کردم در نتیجه رابطه ام با همسرم بهتر شد و اون مسائلی که تو روابط عاطفی من بود برطرف شد در نتیجه آرامشم بیشتر شد و من میتونستم تمرکزم رو بزارم رو کسب و کارم
تا وقتی من تو روابط عاطفیم مشکل داشتم نمیتونستم تمرکزی رو درآمدم داشته باشم و هرسال میومدم اهداف مالی برای خودم انتخاب میکردم و به هیچ کدوم نمیرسیدم
ولی واقعا به این درک رسیدم که اگه من بیام رو بهبود شخصیتم کارکنم خود به خود به اهداف مالیم هم میرسم
استاد یکی از بهترین باورهایی که دوره حل مسائل در من ساخت این بود که
خدا راه حل تمام مسائل رو میدونه و من رو به جواب مسئله ام هدایت میکنه
و الان برای کوچکترین کارهام هم از خدا هدایت میخوام
اگه من فقط یه مورد از سریال سفر به دور امریکا یاد گرفته باشم و باورش کرده باشم
این جمله خانوم شایسته عزیز بود که گفتن
خدایا تو از خود من به نیازم آگاه تری پس در بهترین زمان نیاز من رو برطرف میکنی
منم از خدا هدایت خواستم و گفتم خدایا من چی و باید بهبود بدم ؟
خدایا نیاز من چیه؟
من و هدایت کن و بهم بگو برای سال جدید بیام کدوم دوره رو کار کنم ؟
خدا بارها و بارها بهم نشانه داد که تو باید رو احساس لیاقتت کار کنی
گفتم خدایا بهم بگو که ترمز من چیه ایراد من چیه ؟ و من و هدایت کن که بتونم اونو اصلاحش کنم
و چقدر خدا قشنگ هدایتم کرد به جواب و یکی از بزرگترین ترمز هام رو پیدا کردم
من یه برادر زاده دارم که 14 سالشه و همیشه هر چیزی و که میخواد خیلی راحت از پدر و مادرش درخواست میکنه و همیشه اون درخواستش اجابت میشه حالا چه از طریق پدر و مادرش چه از راه های دیگه
بارها شده یه چیزی خواسته و اونو به عنوان هدیه دریافت کرده
قشنگ میبینم که هر چیزی که میخواد جهان براش فراهم میکنه
اصلا هم به این فکر نمیکنه که گرونه یا پولش از کجا میخواد بیاد
اون درخواستش و میده و خدا به هر حال از یه راهی براش اجابت میکنه
حالا این دختر از نظر بقیه دختریه که اصلا به فکر باباش نیست
همش میگه اینو میخوام اونو میخوام
اصلا قانع نیست
خیلی پر توقعه
چند روز پیش باهم رفته بودیم خرید و هر چیزی که لازم داشت و خرید
وقتی اومدیم خونه دیدم که یه نفر براش 500 هزار تومن پول به عنوان عیدی فرستاده و کلی خوشحال شد
دیدم یه ساعت جدید هم دستشه گفت اینم هدیه گرفتم
اونجا این جرقه تو ذهن من خورد که ببین این دختر از نظر بقیه خودخواهه و همش داره درخواست میکنه و اصلا قانع نیست
در صورتی که جهان داره بهش پاداش میده
اون همیشه خودش و لایق بهترین چیزا میدونه و همیشه هم بهترین ها رو دریافت میکنه ولی این از نظر دیگران چیز خوبی نیست
من دیدم تو ذهن من خوب بودن مترادف شده با قانع بودن و کم خواستن
تو ذهن من داشتن احساس لیاقت و ارزش قائل شدن برای خودت مترادف شده با خودخواه بودن و پررو بودن
من از بچگی با این باورهای غلط بزرگ شدم و الان هم
تو ذهن من این باور شکل گرفته که اگه من قانع باشم زن خوبی هستم
و یادم افتاد استاد تو دوره قانون آفرینش هم به این موضوع اشاره کردن که زن خوب زنی نیست که قانع باشه بلکه اون زنی که درخواست میکنه زن خوبیه
و خودم هزارتا مثال برای خودم آوردم که من با همین درخواست نکردن و با قانع بودن و نشون دادن عدم لیاقت خودم چقدر نعمتها رو از خودم دور کردم
کاملا برام واضح بود که نعمتها چطوری اومدن ولی من دریافتشون نکردم
بارها و بارها همسرم خواسته برام چیزی بخره ولی خودم نخواستم چون احساس میکردم اگه بخوام میشم پررو میشم پر توقع
الان چند روزه که این ترمز و پیدا کردم و دارم این باور رو در خودم میسازم که هرچقدر من بیشتر بخوام و هرچقدر بیشتر برای خودم ارزش قائل باشم و هرچقدر احساس لیاقت داشته باشم جهان به من پاداش بیشتری میده
اگر من خودم رو لایق بدونم اتفاقا همسرم هم بیشتر دوستم داره
هر چقدر من بیشتر بخوام یعنی فراوانی رو بیشتر باور کردم پس خدا رو بیشتر باور کردم
و همچنین دارم رو باور فروانی هم کار میکنم چون فکر میکنم ریشه همه اینا برمیگرده به باور کمبود
وقتی من به فراوانی باور داشته باشم دیگه نمیگم نمیخوام دیگه نمیخوام قانع باشم
من همیشه وقتی میخوام یه باوری رو تغییر بدم و باورهای خوب بسازم میام برای خودم الگو پیدا میکنم
و هرروز دارم برای خودم مثال پیدا میکنم از افرادی که احساس لیاقت میکنن و چطوری دارن به خواسته هاشون میرسن و جهان بهشون پاداش میده
و افرادی که برای خودشون هیچ چیزی نمیخوان و همیشه به فکر دیگران هستن یا قانع هستن و جهان چطوری داره نعمتها رو ازشون دور میکنه
استاد تو همین چند روزه که دارم باورهای خوب میسازم درباره این موضوع قشنگ میفهمم که جهان داره بهم واکنش نشون میده
چقدر تو این چند روز عیدی گرفتم
چقدر خدا بهم رزق بی حساب داد
چقدر رفتار آدم ها با من عوض شده و بهم بیشتر احترام میزارن و تحسینم میکنن
چقدر طلب داشتم که اصلا یادم رفته بود ولی خودشون به حسابم واریز کردن
چقدر بیشتر خودم و دوست دارم و با خودم به صلح رسیدم
منم هدف امسالم رو گذاشتم که رو احساس لیاقتم کار کنم
استاد ازتون ممنونم که به این موضوع اشاره کردین که بیایم تو سال جدید شخصیتمون و بهبود بدیم
انشالا که سال جدید برای همه مون پر از آگاهی و تجربه های قشنگ باشه