هدفی متفاوت برای سال جدید - صفحه 53
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/03/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-03-18 06:29:522024-03-18 06:42:05هدفی متفاوت برای سال جدیدشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام رب این جهان بزرگ و پهناور
به نام خدایی که هر چه دارم همه از آن اوست
سلام به استاد عزیزم و سلام به مریم جانم
سلامی به قشنگی این صبح زیبای بهاری 12 فروردین خدمت دوستان توحیدیم
استاد عزیزم این روزها در حال مسافرت خیلی از زیباییها و فراوانیها رو دیدم و برای خودم داشتن احساس لیاقت اون خواسته رو دارم اگر اونا تونستن من هم میتونم فقط باید روی احساسه لیاقت و ارزشمندی و عزت نفسم و افکار و باورهام بیشتر کار کنم و امسال تلاشمو میکنم و میدونم موفق میشم
امسال با خودم عهد کردم در آمدم و 4 برابر کنم ومیشود من ایمان دارم چون لیاقتشو دارم چون در خودم میبینم که تلاشم جواب میدهد چون ایمانم به قدرت خدا نسبت به چند ماهه پیش بیشتر شده
افکار و باورهای درست رو در ذهنم ایجاد کردم در مورد باور فراوانی و هر روز بیشتر و بیشتر میشه
استاد عزیزم خدا رو هزاران مرتبه شکر میکنم که من امسال هدایت شدم به این فایل بسیار مهم و زندگی ساز و ثروت و نعمت
احساسه لیاقت رو باید خودت بسازی با باورها و افکار درست در درونت که این هم شدنیست با گوش دادن مداوم فایلها با نوشتن و عمل کردن دقیقه به دقیقه و ساعت به ساعت ذهنتو کنترل کنی و زیباییها و خوبیها رو جایگزین کنی
خدایا هر لحظه هدایت و کمکم کن
خدایا هر لحظه کمکم کن که یادم باشد هر چه دارم رو تو به من دادی من هیچ ندارم
خدایا شکرت سپاسگزارتم ای خدای زیبا
سلام بر استاد عزیزم همه ی همفرکانسیهای دوست داشتنیم در خانواده ی بزرگ عباسمنشی درود برشما
برای بار دوم در این فایل بی نظیر دوست داشتم کامنت بگذارم ودلم نیومد احساسم را به اشتراک نگذارم
اولا باید در مورد اون احساس لیاقت داشتن باید بگم این خود ما هستیم که به دیگران میگیم به ما احترام بزارن یا برعکس وطبق کتاب چهار میثاق انگار به روی خود برچسبی نصب کرده ایم که هی لطفا به من لگد بزن
من خودم واقعا همیشه فکر میکردم چون یک زن هستم طبق آموزه های دینی باید مطیع وفرمانبردار باشم وسکوت من در برابر بی احترامی یا هر رفتاری از سوی دیگران ورفع رجوع آن با خنده نشان دهنده ی شخصیت پخته ومهربان بودن من است واشکالی نداره در صورتی که در درون ناراحت میشدم من با آموزه ها وراهنمائیهای شما تونستم تا حدود زیادی شخصیت خودم را رشد بدم افرادی که قبلا به شدت در برابرشون کوتاه میومدم واونها را بالاتر از خودم شاید میدیدم برام بی اهمیت شدن احترامشون را دارم اما خودم را تغییر دادم ودیدم که بابا این من هستم تعیین میکنم اونها بامن چطور رفتار کنن حتی در مورد همسرم چون باور کرده بودم همیشه کارهای منزل را خودم انجام بدم ومرد توی خونه فقط باید استراحت کنه استاد به والله بدون اینکه کار خاصی انجام بدم فقط حس لیاقت در خودم را بیدارکردم خودم را لایق این دونستم که من هم انسانی هستم قابل احترام ودیشب که مهمان داشتم همسرم کلی بهم کمک کرد وظرفها را تماما به تنهایی شست که مهمانها تعجب کرده چون هرگز چنین حرکتی ما نداشتیم
قبل از آمدن مهمانها با خدای خودم بالای پشت بام خلوت کردم وباهاش صحبت میکردم نمیدونم چطوریه من هر چه از خدا خواستم زمانهایی که باهاش خلوت میکنم وباهاش صحبت میکنم به بهترین شکل بهم میده اون هم به سرعت
یه نجوایی توی ذهن من داشت اذیتم میکرد واون هم اینکه بعضی اوقات میگه توی این 47سالی که ازخدا گرفتی چه پیشرفتی کردی وبعضی اوقات انتظار زیادی از خودم دارم ومیگم دیگه کی بابا توی چه سنی میخوای یه کاری کرده باشی
خلاصه داشتم به خدا میگفتم چکار کنم خودت بهم امید بده راه درست را نشانم بده
خلاصه پدر ومادرم شب مهمان ما بودن صحبتی از طرف اونها شد وهدایت شدبه موضوعی که من به اون امید وصل شدم واین هدایت خدا بود
پدر من الان 83 سالشونه مردی بسیار دوست داشتنی با خصوصیات عالی وبه قول خودشون دنیا دیده ودنیا گشته شخصی که از سن کم روی پای خودش بوده واز سن 12 یا 13 سالگی مانند مرد زندگی میکرده وچند سالی را شجاعانه در کشور کویت کار میکرده
پدرم همیشه اهل گشت وگذار واز لحاظ مالی هم خدا راشکر در رفاه ایشون بزرگترین الگو در دسترس من که هیچ گاه توجهی نداشتم
دیشب بحث رفت به سمت سن وسال واین حرفها ومن اون نجوای ذهنی اومد در نظرم واز پدر پرسیدم شما هیچ وقت براتون همچین مسئله ای پیش اومده که حس ناامیدی هم داشته باشی وهمون سوالی که از خودم میپرسیدم امروز 000000
پدرم با کمال تعجب گفت نه برای چی دخترم
به نظر من سن فقط وفقط یک عدده وما جوری باید زندگی کنیم که خدا به داشتن بنده ای مثل ما به خودش بباله وببینه ما چه انسانهای شکر گذاری هستیم دخترم زندگی همینه به دنبال چی هستیم داشتن سلامتی حال خوب وآرامش داشتن در کنار عزیزانمون بقیش حله وای خدای من چه جمله ای بود به یکباره امید توی تک تک سلولهای بدنم زنده شد پدرم که توی این سن حتی یک دونه قرص هم نه خورده ونه میخوره کسی که هرگز به بیمار شدن اعتقادی نداره وهمیشه میگه از بچگی حرفش توی گوشمه که مریضی توی بدن جایی نداره ومستاجره وباید بره چیزی که به صورت خیلی ملموس توی وجود ایشون موج میزنه اینه که هرگز نگران نیست وهمیشه اعتقاد داره هرگز آدم نباید خودش را بیکار کنه وبه اصطلاح ول بتابه
واین هدایت الله بود برای من
موضوع اینه که ما اولا اعتماد به هدایتهای خدا داشته باشیم وحتی زمانهایی پیش میاد یه اتفاق به ظاهر نازیبایی از نظر ما میوفته ولی ته تهش میرسی به این که بابا این خود خوشبختی بود وتعجب میکنی موضوعی که برای من پیش اومد که توضیحش مفصله ومن بعد یک مدت 10 روزه تازه دیدم این قضیه چقدر به نفع من بوده خداراشکر چون اون موضوع باعث از بین رفتن یک تضاد دیگه شد با کمال ناباوری
دوم اینکه ما بایدبه الگوهایی که خیلی به ما نزدیک هستن توجه کنیم وقرار نیست دنبال افرادی بگردیم که خیلی دورن
وسوم به خدا اعتماد کامل داشته باشیم وهمواره ازش هدایت بطلبیم من که هر وقت ازش خواستم کمکم کرده
من در سالی که گذشت خیلی تغییر کردم وبسیار زیبا بود چون با مجموعه ی این سایت زیبا آشنا شدم وشخصیتم بسیار رشد پیدا کرد اما با یاری خدا وآموزهای استاد دوست داشتنیم امسالم را سال رشد شخصیتیم قرار دادم وفقط وفقط از خودش هدایت میخوام تا عالی بشم در تمام جنبه های زندگیم ومیدونم همیشه کمکم میکنه
ممنونم از استاد عزیزم وخانم شایسته ی گل که اینچنین ما را دوست دارن وما هم عاشقشونیم
دوست داشتم احساس خوبم را با شماهم به اشتراک بگذارم در پناه حق شاد باشید وموفق
سلام به استاد عزیزم و دوستان فوق العاده ام که سال پیشم را یعنی 1402 را پر از زیبایی ها و انگیزه های زیبا کردن !
و قراره امسال را هم عالی تر از سال قبل پیش بریم!
امیدوارم حالتون عالی و جیبتون پر پول باشه!
من امیرمحمدم و میخوام پیشرفت های سال پیشم را بازگو کنم و اثرات فایل های استاد عباسمنش عزیز را برروی خودم توضیح بدم؛
خوب…
بریم از اول سال 1402 شروع کنیم!
من در نوروز سال پیش در دفترم نوشتم که میخواهم به چه اهدافی در
سال جدید برسم!
من در اون زمان در کار ترید و خرید ارز های دیجیتال بودم و به همین دلیل اولین هدفم خرید 1 اتریوم کامل بود
و بعدیش سود عالی در خرید و فروش ارز ها و بعد از اون هم خرید دوچرخه و…
خوب من این اهداف را نوشتم و در تعطیلات عید بودیم که به همراه پدرم درحال خرید و فروش ارز ها بودیم و تقریبا کل عید را به همون کار گذروندیم !
و باید بگم که به اولین هدفم در همون 13 روز اول رسیدم :یعمی خرید 1 اتریوم!
ولی بعدا متوجه شدم که ارز دیجیتال و استرس خریدش داره من را اذیت میکنه و به جای دادن حس خوب به من داره عصبانیت و استرس را بهم تحمیل میکنه !
پس کنارش گذاشتم و چیزی از کنار گذاشتنش نمیگذشت که به طور خیلی هدایتی و زیبایی داخل یک شرکت برنامه نویسی به عنوان کار آموز رفتم و شروع
به یادگیری زبان هایhtml5.css3.javascript.php کردم و بعد از 1 هفته به هدف واقعی خودم و رسالتم رسیدم و فهمیدم که رسالت من در این جهام چیه و میخوام چکار کنم و دقیقا هم یادم هست که با دوچرخه در اصفهان در مفتح درحال حرکت بودم که این هدف بهم الهام شد و اونوقت بود که واقعا با تمام وجودم وبا تمام تمرکزم شروع به یادگیری بهتر برنامه نویسی کردم و بلافاصله بعد از اون یه منبع درآمدی هم پیدا کردم! و از جایی که پدرم فایل های استاد را گوش میدادن من هم وقتی که هدفم واقعیم را فهمیدم تصمیم به شروع
تغییر زندگیم در راستای رسیدن به هدفم کردم و خدا میدونه که من چقدر در این راه با اشک شوق و حس عالی حرکت میکنم و چقدر هر شب که میخوابیدم برای فردایی که داشتم پر از شوق بودم
و همینطور ایمان خیلی عالی و در این راه
من چندین بها پرداختم که چند تای اونها این بود:حذف موبایل ،حذف تلویزیون ،حذف عوامل برهم زننده تمرکزم و…
که واقعااا حس حرکت سریع سمت هدفم من را متعجب کرده بود ! و هرروز با خدای خودم رفیق تر و رفیق تر میشدم !و خداوند به عنوان نشانه های نزدیک تر شدن به هدفم یه موتور بهم داد و بهم نشون داد که داری راه را درست میری!
و همینطور حرکت کن و به هدفت برس!
و من در این راه اینقدر بخشنده شده بودم و حس عالی داشتم که نگم براتون!
خلاصه همینطوری رفتیم جلو تر که خداوند اینقدر که ما این سریال زندگی دربهشت را دیده بودیم که واقعا الان که میخوایم فایلی را انتخاب کنیم ازش که ببینیم واقعا چیزی نیست که ندیده باشیم! و مارا هدایت کرد خداوند عزیزمون به شمال ایران دقیقا به جایی شبیه خونه ی روی آب استاد و دریاچه ی بزرگ دور اون و واقعا ما متحیر شده بودیم از این هدایت زیبا و قانون زیبای خداوندمون!
حالا بریم جلوتر ! مدرسه هامون شروع شد و باید به مدرسه میرفتم و راستش زیاد از مدرسه خوشم نمیاد چون حس حرکت به سمت هدفم را نمیده !
اما باید بگم که باز هم با اینکه درس های زیادی هم داشتیم من برنامه نویسی را ادامه میدم و تمرکزم را از روش اصلا برنمیدارم به حدی که روزانه حدود 10 ساعت سر کامپیوترهستم و بقیه زمان باقی مانده را هم به خاطر پدر و مادرم که اصرار میکنن چشم هات را استراحت بده کمی استراحت میکنم !
و دوباره اتفاق دیگه ای هم که افتاد این بود که من از منزل تا مدرسه که حدود 15 کیلومتر را هست را با دوچرخه میرم و باید بگم که این بها هم بی نتیجه نبوده و یه دوچرخه ی جدید را هم برام داشته که
این هم از دست آور های سال جدیدم بوده و همینطور عروس هلندی جدید که خریدم و کلاه کاسکتsmk،کیبورد redragon ،مانیتور lg و… که همه ی اینها زمانی که با استاد عباسمنش پیش رفتم و بهتر به زندگی ام توجه کردم و همینطور از راه لذت بردم اتفاق افتاد و اینها همش لطف رب عزیزم هست و ما همیشه و همیشه باید روی خودش حساب بکنیم و هدفم فعلا شخصی هست و تازمانی که بهش نرسیده ام درباره اش با کسی حرف نمیزنم اما باید بگم که نزدیکه و هرروز قدمی به سمتش برمیدارم و تکاملم را طی میکنم! و امیدوارم که سال جدید پر از زیبایی احساس خوب و پر از انگیزه ها و پیشرفت برای همتون باشه…
خدانگهدارتون
سلام سال نو مبارک باشه
استاد عزیزم مثل همیشه عالی و به جا صحبت کردین و تأثیر گذار
من و برادرم میخواستیم که امسال یکی دیگه از دوره های شمارو خریداری کنیم که خودتون راهنمایی کردین از پارسال که دوره قانون سلامتی شمارو گرفتم میشه گفت که هزاران برابر تغییر کردم هم جسمی و هم روحی ومن به قدرت کلام شما ایمان پیدا کردم و مطمئن هستم با خرید هر کدوم از محصولات شما فصل جدید و قشنگی در زندگی من شروع میشه و خدارو هزاران بار شکر میکنم که در مداری قرار گرفتم که با شما اشنا شدم .سالی پر از برکت و ثروت و رحمت الهی براتون ارزو میکنم
سلام و درود خدمت منیره سادات عزیز ،،
خدارو صد هزار مرتبه شکر که این همه انرژی و وایب عالیییییی داری و اینکه چقدر این نشانه فوق العاده خریدار این محصول کنار اسمت بی نظیر که میفهمونه به من این منیر سادات متعهد شده کلی کارای فوق العاده تو سال جدید انجام بده و کلی اتفاق های بی نظیر برای خودش خلق کنه انشالله که تک تک خواسته های خوشگل قلبیت تیک موفقیتش بزنی به یاری الله ،،
خدایا صد هزار مرتبه شکرت که ثروووووتتتتمند و شااااااد و سلامت هستیم ،،
به نام کسی که ما را آفرید
سلام
سلام به همگی سلام به استاد عزیز و خانم شایسته ی عزیز
و سلام به دوستانم
کامنتم درباره ی ماه های قبله فکر کنم آخر رای خرداد ماه بود که خیلی هوا خوب بود بابام گفت :((هوای بیرون خیلی خوبه منظورش تراسمونه اون گفت که بریم امشب اونجا بخوابیم ما هم رفتیم اون شب اون جا خوابیدیم باور کنید انگار می تونستی ستاره ها رو احساس کنی خیلی اون شب قشنگ بود تازه اون شب ماه هم کامل بود خیلی به ما خوش گذشت اگه خداوند بابام رو هدایت نمی کرد ما این شب پر ستاره رو از دست می دادیم.
دوست دارم یک داستان دیگه هم بگم که در این چند هفته رخ داد یعنی همون هفته پیش که عید بود روز بعد از عید من مریض بودم و پدرم برای خوش حالی من رفت بلیت سیرک گرفت آها ببخشید نگفتم توی یک ماه پیش سیرک آذربایجان به ایلام اومدند و مدرسه ما رو به اونجا برد خیلی بهمون خوش گذشت ولی این دفعه شب رفتیم با خانواده رفتیم ولی اون دفعه که من با مدرسه رفتم صبح بود خیلی بهمون باز خوش گذشت ولی چون بازیگرای جدید تری رو آورده بودن خیلی بهتر تر نمایششون رو اجرا کردند . و من بقدری بهم خوش گذشت که بکلی مریضیم فراموشم شد.
یه شب هم ما رو به عروسی دعوت کردن
من خوشم نمی یومد برم عروسی ولی خداوند منو هدایت کرد و بهم گفت بری عروسی خوش میگذره و منم رفتم عروسی سوپرایز شدم انقدر بازی کردم با فامیلامون که داشتم می مردم خیلی خلاصه خوش گذشت راستی نگفتم بابام برام بستنی خرید بعدش که خیلی خوش مزه بود و من به لطف خداوند مهربان خیلی خوش گذروندم
دیروز هم ما رفتیم طبیعت با فامیلامون خیلی خوش گذشت مهمترین چیزی که دیدم سرسبزی بود
استان ایلام شده بود شمال خیلی بارون باریده بود همه جا خیلی سرسبز بود من از خداوند خیلی تشکر می کنم بابت هر چیزی که به ماا داده
امید وارم از کامنتم خوشتون بیاد چون از ته ته قلبم براتون نوشتم و دوست دارم که برام دربارهی این کامنتم کامنت بفرستید
ممنونم از عمو محمد و خاله رویا و خاله فهیمه عزیزم که برام کامنت نوشتند.خداحافظ
به نام خدای فرشته های نازنین
سلام فرشته ی مهربان و زیبا، سلام شینا ی قشنگ و دلربا، سلام دختر فهمیده و دانا، سلام دختر کورد بی پروا
قشنگم،عیدت مبارک عزیزم، ان شاءالله سال بسیار خوبی برای خودت رقم بزنی و بیایی از اون ماجراهای جذاب و شیرین همراه خانواده ات برامون بگی و ما لذت ببریم.
چه خوبه که بابای مهربونت شما را به سیرک برده و باعث شده که تمرکز شما از ناخوشی برداشته به حال خوب و شادی برسی.
در اینجا بابای مهربان تون عدم توجه به ناخواسته و توجه به خواسته رو بصورت عملی به شما نشان داده است که چه نتیجه خوبی به همراه خواهد داشت.
شینا جان ان شاءالله همیشه به گشت و گذار و شادی باشی دختر خوشگل ام.
شینا جان مررررسی که با کامنت قشنگت، آخر شب خوبی رو برام رقم زدی.
اومدید خوزستان حتما یه سر به ما هم بزنید.خوشحال میشم که شما را ببینم.
دوست دارم یه عالمه، بوووووس به صورت ماه ات
بنام رب العالمین
سلام وسلامتی ونور وعشق الهی به وجود نازنینت
شینای عزیزم قربونت برم خاله آنقدر اتفاقات را باهیجان وشوق وزوق فراوان تعریف میکنید که هر هفته منتظر خواندن اتفاقات قشنگی که تجربه کردی هستم
عزیزم از خوابیدن در تراس خانه در یه شب فوق العاده زیبا گفتی ومن رو بردی به دوران بچه گیم آن موقعه همه خانواده زیر آسمان پرستاره بالا پشت بام میخوابیدیم چقدر لذت میبردیم از دیدن آسمان زیبا
احسنت به تو عزیزم که به ندای قلبت گوش دادی وعروسی رفتید واز آنجائیکه وعده خداوند حقه خداروشکر که خیلی بهت خوش گذشت
خیلی دوست دارم طبیعت زیبای ایلام را از نزدیک ببینم وزیبایی های آن را تجربه کنم
عزیزدلم کامنتت به ما انرژی میده وبودنت در کنار ما باعث افتخار وخوشبختی ماست
خیلی دوستت دارم وروی چون ماهت را میبوسم
در پناه الله شاد وسلامت وسعادتمند باشید
یاحق
سلام شینا جان
سال نو بر شما و خانواده گلت مبارک باشه عزیزم
هزار آفرین به شما که اینقدر زیبا کامنت می نویسی و اینقدر خوب به نکات مثبتی که در اطرافت میبینی توجه می کنی، از هدایت خداوند صحبت می کنی و ازش تشکر می کنی
کامنتای قشنگت خیلی به من احساس خوبی میده مخصوصاً این یکی که گفتی از ته ته قلبت نوشتی و خیلی به دلم نشست
راستی من هم یه نوه دارم که 9 سالشه اسمش هم شبیه شماست شما شینا هستی نوه من تینا هست خیلی هم به نقاشی علاقه داره و نقاشی های قشنگی میکِشه،امسال هم داره فارسی نوشتن رو یاد میگیره و دیروز با خوشحالی دفترش رو بمن نشون داد که به فارسی نوشته بود (من از خدا تشکر می کنم که خیلی خوب نقاشی می کشم)
شینای دوست داشتنی روی ماهتو می بوسم و از خدا میخوام که همراه با پدر و مادر عزیزت سالی پر از نعمت و سلامتی و شادی خبرهای خوب و اتفاقات زیبا داشته باشی
درودبرشیناجون زیبابین وزیبارو..
کامنتات روهمیشه بالذت میخونم وکلی تحسینت میکنم برای اینکه چقدر نگاه زیبابینی نسبت به تمام اتفاقات اطرافت داری تحسینت میکنم شیناجون عزیزم بر ای درک بالایی که داری ازقانون خداوند وزیبایی ها، واین کامنتت هم خیلی زیبانوشتی وزیبایی ها واتفاقات مثبت روبسیارزیبا توضیح دادی، آفرین برشما که اینقد نگاه زیبایی به همه چیزداری تبریک میگم برای این درک بالا ونگاه زیبابین به شما دخترزیبااا، بازم ازاین کامنت های زیبا برامون بنویس عزیزم..
درپناه رب بی همتا شاد وموفق باشی عزیزم
کلیییی بوووس روی صورت ماهت
سلام شینا جون
امیدوارم همیشه حال دلت خوب باشه
روزهات پر از شادی و سلامتی
شبهات شبهای قشنگ و پرستاره
چقدر لذت میبرم که توی جمع خانوادمون یه دختر کوچولو ی نازنین هست که میاد و تجربه های قشنگ شو مینویسه هدایت پروردگار و درک میکنه و بی چک و چونه عمل میکنه آفرین به تو منم یه خاطره برات مینویسم از رفتن به عروسی چند وقت پیش ما دعوت شدیم بریم عروسی من دوتا دختر خوشگل دارم مثل تو وقتی بهشون گفتم بیان با ما گفتن دوست نداریم بیام عروسی من اولش اسرار کردم ولی خیلی زود یادم به صحبتهای استاد افتاد و گفتم هر جور دوست دارین من بهتون پیشنهاد دادم اگه نیان هم ناراحت نمیشم وقتی خواستم برم دختر بزرگم که 13 سالشه و خیلی درون گرای با ما نیومد و موند خونه اما دختر کوچکترم که 11 سالشه با ما اومد اولش هم خیلی بهش خوش گذشت ولی آخرای عروسی دیگه حوصله ش سر رفته بود و داشت تحمل میکرد یه کوچولو پشیمون شده بود ولی به روش نیاورد تا مراسم تموم شد و برگشتیم خونه …
اما تو چون به هدایت خدا گوش کردی عروسی هم که رفتی بهت کلی خوش گذشت
من از راه دور میبوسمت دوست دارم و برات بهترین ها رو آرزو میکنم
سلام قشنگم
ای جآنم ای جان
واقعا تحسین میکنم تورو عزیزم نمیدونم چندسالته اما داری عالی بزرگ میشی وچقدر زیبا رشد میکنی
دورت بگردم یاد دخترم افتادم اینقد مث خودت حرفای زیبا میزنه بعضی وقتا حس میکنم خدا داره با من از زبان دخترم صحبت میکنه چقد دخترم را تحسین میکنم ک 7 سالشه وبا کل همسن سالهاش متفاوت هست
وافرادیکه خوششان میات چقدر ب من میگن چ دختر باهوشی داری چ حرفاش جالبه ک تعجب میکنن
عزیزم امیدوارم هرجاهستی خوش وسلامت باشی وتو بزرگ بشی واقعا چی بشی گلم از حالا شروع کردی
بهترین ها نصیبت جانم
درود ددددددد و سلام به شینای نازنینم .. سلام به مو مشکی خوشکلم .. آخه تو چقدر زیبایی . چقدر فرشته ای .. احساس می کنم خداوند یکی از اون فرشتگانش رو برامون فرستاده تا پیغام این نوشته های زیباشو بخونیم و برامون نشونه های فرستاده
سیزده بدر تون مبارک
سیزده بدر تون خیلی خیلی مبارک
…چقدر خوبه یک خاطره ی خوب و عالی از خرداد ماه گذشته رو بیاد آوردی و این نشون دهنده ی اینه که ذهن زیبای تو در مدار دریافت خوشحالی های بیشتری هستش مرسی مرسی شینا جونم . منم همش همین کار رو انجام میدم یعنی سعی می کنم همش زیبایی ها و قشنگی ها رو بخودم یادآوری کنم .. اینکه حتما تراس بزرگ و خوبی دارید که تونستید اونجا بخوابید و از اون هوای خوب و عالی روی تراس لذت ببرید و مشغول دیدن اون ستارگان زیبا و اون ماه کامل باشید .. آفرین به بابا جونت
آقای زرگوشی عزیز
خب خدا رو شکر دو بار سیرک رفتی یکی از طرف مدرسه که صبح بود و یکی هم بهمراه خانواده در شب .. خیلی عالیع که از دو زاویه روز و شب این سیرک رو دیدی و همچنین یکبار با دوستان و همکلاسی ها و معلم ها دیدی و این احساس خوب و عالی رو هم با خانواده ی عزیزت تجربه کردی و هم با مدرسه ..خدا رو شکر با دیدن این خوشحالی ها کسالتت برطرف شد .. خب معلومه با توجه کردن به زیبایی ها و خوشحالی ها جایی برای کسالت و مریضی باقی نمی مونه عزیز دلم .. خدا رو شکر حالت خوبه خوبع عزیزم
بازی کردن با بچه ها توی عروسی و بستنی خوردن و طبیعت گردی و تفریح و دیدن اقوام و تمام این تفریحات عالی و خوش گذرانی ها نتیجه ی مثبت اندیشی و زیبا بینی خودت و بابا و مامان عزیزت هستش .. نازنین مرسی مرسی که از آب و هوای بارانی ایلام هم گزارش دادی چه احساس خوبی برام داشت اینکه آنقدر بارون بباره که سرسبز بشه و این نعمت باران الهی رو داشته باشید واقعا اون سرسبزی رو داشتم تصور می کردم که چقدر می تونه زیبا باشه . چقدر هوای بارونی برام لذت بخشع البته شهر زیبای منم پردیس هم خنک و سرد هستش هم بعد از عید بارون خوبی بارید ولی هنوز سرسبز نشده .. کلا هوای پردیس ییلاقی و کوهستانی هستش یعنی اکثرا هوا خنک هستش خدا رو شکر
شینا جونم من که از کامنت زیبات خیلی خیلی خوشم اومد و مطمعن هستم که از ته ته ته اون قلب پاک و با صفات نوشتی فرشته ی مهربونم
مرسی مرسی عزیزم امید دارم که امسال بهترین سال رو داشته باشی و همین طوری بصورت ادامه دار بهت خوش بگذره و خوشحال باشی و شادی رو هر روز تجربه کنی و بستنی های خوشمزه ی بابا جونت رو نوش جان کنید
مرسی عزیزم بازم بیا و برآمون بنویس من همیشه کامنت های پر محتوا تو می خونم .. از اینکه اینقدر قشنگ و ساده و روان می نویسی بهم انرژی میده و سعی می کنم کلمه به کلمه نوشته هاتو با دقت بخونم
قربونت اون دست های کوچولو موچلوی خوشکلت برم که اینقدر زیبا می نویسی
به مامان جون و بابای عزیزت هم سلام منو برسون
راستی شینا جون نمیدونم پروفایل مامانت کدومه کاش زیر همین کامنت خودشون رو معرفی کنند . میدونم توی همین سایت هستند ولی نمی شناسمشون ..
شینا جونم عزیزم عاشقتم خیلی زیاد . بوس بوس عید دیدنی
به نام خداوندی که مهربون هست و بخشنده
سلام شینا جونم دختر قشنگم ،چقدر زیبا خاطرات زیباتو برامون تعریف میکنی، نمیدونی چقدر من از خوندنشون لذت میبرم ،خدا بابا و مامان مهربونتو برات نگهداره دختر زیبا. خیلی خوشحال شدم و خدا رو شکر کردم که شما هم مثل شمال ما بارندگی های خوبی. داشتین،
شینا جونم سال نو شما مبارک سالی پر از اتفاقات قشنگ پر از حال خوب داشته باشی.
شینا جونم منم دیروز که 12 فروردین بودم یه تالاب قشنگ رفتم سوار قایق پدالی شدم بعدش نزدیک یه استخر کوچولو شدم که صدای زیبای قورباغه ها میومد و داخلش پر از بچه قورباغه بودن که تازه به این دنیا اومده بودن، بعد دیدم سرسره و تاپ داره سوار سرسره اش شدم ،راستش موقع پایین اومدن یه کوچولو ترسیدم ولی به ترسم غلبه کردم و راحت اومدم پایین،. رفتم جلوتر یه تاپ بلند. و دیدم که به دو تا درخت وصل بود یکم سوارش شدم خیلی باحال بود و جای شما خالی بود و کلی طبیعت خوشگل بوته های زیبای چایی روی تپه رو دیدم خیلی زیبا بودن،
دختر گلم خیلی خیلی دوستت. دارم ممنونم که برامون از خاطرات قشنگت مینویسی ،از شمال ایران یه بوس قشنگ برات میفرستم، از خدای قشنگمون میخوام یه عالمه باران پر برکت برا سرسبزی و زیبایی استان شما بفرسته، در پناه خدا سلامت و شاد شاد شاد باشی.
سلام شینا خانم عزیز
حال دلتون عالیه عالی باشه
امروز صبح تا بیدار شدم کامنت تون رو خواندم
چه قدر قشنگ و زیبا نوشته بودین
چه قدر هم با سلیقه و شور و شوق توضیح داده بودین
کل روزم رو پر انرژیو حس حال خوب بودم
ایشالا که همیشه به شادی و تفریح و لذت باشی و با کامنتای قشنگت ما رو خوشحال کنی
شبتون بخیر و پر ستاره
سلام.
سلام استاد عزیزم.
سلام خانم شایسته مهربون
و سلام به تمام اعضای خانواده بزرگ استاد عباس منش.
وظیفه بود که زودتر از اینها سال نو رو خدمت استاد عزیزم و بقیه دوستان تبریک بگم.
هر چند با تاخیر ولی با عشق این سال جدید رو به همه عزیزان تبریک میگم و امیدوارم سالی پر از اتفاقات عالی باشه براتون.
استاد من هر موقع میخوام کامنت بذارم نگرانم که نکنه یکی از دوستان که رده بالاتری هست و چندین دوره رو خریداری کرده و ستاره های بیشتری داره🫠و با تعهد داره سایت رو دنبال میکنه به حرفام بخنده و بگه چقدر ابتدایی داره حرف میزنه.
ولی خب امروز دیدم که از وقتی که عضو این خانواده بزرگ شدم خیلی تونستم بهتر بشم.پس میتونم بیام و یه ردپایی هرچند کمرنگ از خودم بذارم.
پس میتونم ادامه بدم و به بهترین ها برسم.
منی که قبل از ورود به سایت دوست نداشتم حتی طلوع آفتاب رو ببینم و از اومدن صبح ترس داشتم الان با اشتیاق از خواب بیدار میشم و اولین کاری که میکنم اینه که یک قسمت از کتاب معجزهی سپاسگذاری رو میخونم و بعد میرم سراغ دفتر شکرگزاری و ستاره قطبی.تا وقتی که این تکالیف رو انجام ندم از خونه خارج نمیشم.
از صدای پرنده ها لذت میبرم و دارم به زیباییها و نقاشی های خداوند روی زمین دقت میکنم.
پس این یعنی یک قدم رو به جلو.
منی که با کوچکترین اتفاق از کوره در میرفتم و میگفتم پس این خدا کجاس.چرا به داد من نمیرسه.پس این که میگن خدا عادله کو.
الان فهمیدم که الخیر فی ما وقع و دیگه برای اتفاقات به ظاهر بد که میوفته، ناراحت نیستم.چون میدونم یه خیریتی در اون هست به نفع من.چون میدونم برگی بدون اذن خدا زمین نمیوفته و اون خدا خیرررر مطلقه.پس چرا باید نگران اتفاقات بد باشم.
استاد فهمیدم که من دارم با افکارم زندگیم رو میسازم.این یعنی عدل خدا.
فهمیدم که خدا رب و فرمانروای جهانه.
جهانی با این عظمت.که من رو اشرف مخلوقات قرار داده.گفته تو فقط بخواه من بهت میدم ولی به شرط بندگی.پس چرا باید بترسم.من بندگی خدارو میکنم اون مهربون هم فرمانروایی.
من فکر میکردم تغییر نکردم و ترس داشتم از حرف زدن ولی دارم برای ذهن چموشم کلی فکت پیدا میکنم که نشون میده من خیلی حالم بهتر شده.خدارو شکر.
من دارم میبینم که وقتی آرامش دارم و خودم رو تو آغوش خدا جونم رها میکنم من رو به بهترین جاها هدایت میکنه.در بهترین زمان و بهترین مکان قرار میگیرم.خدایا شکرت مهربونم.هزاران هزار بار شکرت.
استاد من امسال برای اولین بار بعد از تعطیلات نوروزی دلم برای کارم تنگ شد.این رو مدیون آموزشهای شما هستم.من بعد از 12 سال کار کردن امسال اولین سالی بود که با عشق و علاقه و لذت نشستم پشت میز.خدا رو شکر
من برای اولین بار با آموزشهای شما فهمیدم که کار من خیلی ارزشمنده.من باید برای کارم و خودم ارزش قائل باشم تا دیگران هم ارزش قائل باشن و به کارم بها بدن و بتونم به رده های بالاتر هدایت بشم.
فهمیدم که من زیبا هستم .
فهمیدم که منی که الان اینجا هستم خلق شده توسط خدایی هستم که همه چیزززززز است.پس من بهترین هستم با همین قیافه و هیکل.
من قبلا ماهی یک بار ورودی مالی داشتم ولی الان ورودی های مالی من بیشتر شده.من تونستم کلی پول کنار بذارم و کلی از خواسته های خودم رو که وابسته به پول بودن رو برآورده کنم.این یعنی پیشرفت…خدارو شکر.
استاد من وقتی وارد این سایت شدم به این امید اومدم که پولدار بشم.ولی الان دارم به چیزهایی میرسم که روحم رو صیقل میده.به آرامش نسبی رسیدم که با اینکه درصد کمی داره و با اینکه هنوز نقصهای زیادی دارم ولی خیلی حالم بهتر شده.خیلی روحیه ام قوی تر شده.خیلی اعتماد به نفسم رفته بالا.
من قبلا تو جمع خانواده همسرم حتی نمیتونستم حرف بزنم ولی الان خیلی بهتر شدم.خدارو شکر
استاد همین که من در طول روز کلی انرژی دارم مدیون خدا و شما هستم و این یعنی پیشرفت.
اینکه سعی میکنم در لحظه حال زندگی کنم و هر لحظه تلاش میکنم که ذهنم رو از روی اتفاقات گذشته بردارم و روی لحظه حالم متمرکز بشم یعنی دارم یه پله بالاتر میرم.
خدارو به خاطر همه اینها و خیلی چیزهای دیگه شکر میکنم .
قبلا تا سرم خلوت میشد میرفتم سراغ گوشی و دوست داشتم اهنگ گوش کنم ولی الان صدای شما و حرفهای دلنشین شما شده بهترین آهنگ برای من.
استاد خدارو شکر میکنم و خیلی خوشحالم که انقد منو دوست داشته که کمکم کرد با سایت الهی شما آشنا بشم.همین بهم انرژی میده و جهان بهم میگه که خانووووم خدا خیلی دوستت داره ها.پس قوی تر برو جلو.مرسی خدا جونم.عاشقتم مهربونمچشم
هنوز هم باید با تعهد بیشتر روی خودم کار کنم تا هر روز یک پله بالاتر برم و زودتر به اااااوج خودم و بهترین خودم برسم.
استاد جونم من تمام این ها رو و این حس خوبم رو مدیون شما و خدای مهربونم هستم و از صمیم قلبم ازتون ممنونم و هر روز خداجونم رو به خاطر حس خوبی که دارم،به خاطر حضور در سایت شما و به خاطر خیلی چیزهای دیگه شکر میکنم.
هرروزی که یه تغییری در شخصیت من ایجاد بشه برای من روز جدید و روز نو هستش.امسال این رو از صمیم قلبم درک کردم.ولی باز هم جا داره که به درک خیلی بالاتری برسم.
استاد جونم میدونم که خدا در ازای این آموزشهایی که به ما میدید بهترین ها رو میاره تو زندگی شما ولی با این حال باز هم از خدا میخوام بهتون سلامتی و طول عمر بده تا درکنار شما بتونم بیشتر به خدا نزدیک تر بشم.
خیلی دوستتون دارم.
به نام رحمان
سلام عرض ادب احترام خدمت جناب آقای عباس منش و مریم خانم و تمامی اعضای این خانواده توحیدی
استاد شما در مورد بزرگتر کردن ظرف درون صحبت میکنین و میگن که وقتی ظرف درون بزرگتر بشه تمام نعمت ها و ثروت ها واردش میشه ….
من طی تحقیقات خودم به این موضوع خودم رسیدم که انرژی های مشابه هم دیگر رو جذب میکنن خوب مساوی خوب است ….
حالا من تکه ایی از وجود خداوند هستم و وقتی به یه موضوعی برخورد میکنم و یه خاسته درون من شکل میگیره من همون لحظه به اون خاسته رسیدم اما رب العالمین امروز منو هدایت کرد به بهترین شیوه و گفت حسین دلیل این که من روی زمین زندگی میکنم و روی زمین زمان کند میگذره و خارج از جو زمین زمان تند میگذره به دلیل ماهیت زمین از هسته و قطب شمال و جنوب به این دلیل که زمان کند میگذره قانونی به وجود آمده به نام تکامل و قرآن میگه صبر یعنی من به تمام خاسته هام رسیدمممم فقط من باید دریافت کنم حالا چطور باید دریافت کنم باید روی همین موج مثبت بمونم همین ورودی ها رو تکرار کنم تمام توجه و تمرکزم رو بزارم روی خاسته هایم و همین روند رو هی ادامه بدم به همین دلیل قرآن فقط از فعل مضارع استفاده میکنه بهشتیان همواره در حال رشد هستن من آمدم تحقیق کردم دیدم هرچی از سطح زمین بالاتر میرویم زمان زودتر میگذره فاصله تهران تا مشهد با هواپیما 2ساعت طی میشه اما با ماشین 12ساعت پس این کند بودن زمان هست که تکامل رو به وجود آورده و به همین دلیل هست که من همون لحظه به خاستم نمیرسم چند سال طول میکشه ولی وقتی تجسم میکنم همون لحظه هرچی میخام تجربه میکنم چرا چون من خود خداوند هستم تکه از وجود این انرژی هستم انرژی که فقط از شکلی به شکل دیگه تغییر حالت ایجاد میکنه حالا من باید این انرژی رو از شکلی به شکل دیگر تغییر حالت بدم با چه ابزاری کانون توجه تمرکز و به قول استاد عزیزم باورها این باور ها از کجا میان از ورودی ها ….
الان میفهمم تمرکز و توجه چقدر مهم هست و من 100درصد خودم دارم خلق میکنم شرایطم رو و برگی بدون اذن خدا از درخت نمیفته ….
من طبق تمام تجربیاتی که به دست آوردم به لطف این انرژی بازم همینم قانون تو هر مسیری بری خداوند توی این مسیر سُرت میده یعنی انرژی مشابه فکر مشابه همو جذب میکنن بازم به لطف قانون من به این موضوع پی بردم که آغا هر کاری میخام انجام بدم یه کلمه بیام ببینم انجام اون کار نتیجش باعث ایجاداحساس خوب درون من میشه یا نه اگر میشه اون اصله و باید انجامش بدم چون احساس خوب هست که داره کارهارو انجام میده یعنی تمام قرآن این که میگع این کارو کنید این کارو کنید بخاطر این هست که نتیجش میشه احساس خوب و انرژی های مشابه همو جذب میکنن و خوب =خوب=خوب=خوب و این روند تا لحظه مرگم ادامه داره و همین کند پیش رفتن زمان هست که مومن و منافق رو جدا میکنه مشخص میکنه که چه کسی راست گفته و ایمانش قلبی بوده یعنی آزمایش میشیم به قول این انرژی فقط باید توی اون لحظه از مسیر خارج نشیم همین مسیر رو ادامه بدیم همین مسیر احساس خوب رو و بعد تمامممم خاسته ها به آسانی وارد زندگی من میشود چرا چون آقای عباس منش این کار رو کرد چون پیامبر این کارو کرد به آسانی و به راحتی البته که قدم های عملی هم به ما گفته میشه که همان هم بر اساس احساس خوب هست و ویژگی اون قدم ها این هست که بسنده به هیچ عامل بیرونی نیست و با شرایط اون لحظمون کاملا قابل اجراست ..
پس جهان بیرون من آینه تمام نمای درون من هست پس باید از این لحظه به بعد فقط و فقط شروع کنم به ظرف درونم رو بزرگتر کردن و بعد من میرمممممم به اقیانوس ها چون این قانون هست مانند قانون جاذبه و قوانین بدون تغییر هستن از کجا میفهمیم از این که یه مداد رو هزاران بار از بلندی پرت کن پایین همش میافته پایین و این قانونه و آنقدر قوانین ثابت هست
خدا کهکشان ها آسمان ها همه چیز رو گرد آفریده همه چیز در مداری گرد شناور هست این گردی به من این پیغام رو میدهد که خداوند با یه تیر میلیاردهاااااا نشان رو زده …..
شب و روز به وجود میآید با این گردی فصول به وجود می آید با این گردی تبخیر آب به وجود میآید و…….یه عالمه چیز دیگه اصلا مغزم سوت داره میکشه
حالا هرچقدر کارها راحت تر آسان تر بهتر سودمند تر لذت بخش تر و بُردش وسیع تر
بشه یعنی کارهارو داره خداوند انجام میدهد و مسیر درست تره ….
یعنی من باید بیام به بستر رو فراهم کنم و بعد خدا کارها و این انرژی کارها انجام میدهد با چه باوری با این باور که من شدم اشرف مخلوقات که جهان رو گسترش بدم و من اگر حق رو پابرجا کنم و نیتم رشد و گسترش جهان باشه این انرژی با من موافق هست و این انرژی سودمند و بابرکت هست و کسب کار من رو رشد میدهد چرا چون در راستای خودشه قوانین خودش در راستای رشد
پس با این اوصاف نیازی به تبلیغ نیست یعنی اصلا هرچی مطالعه و تحقیق میکنم میبینم که اصلا واسه انجام هیچ کاری نیاز به هیچ عامل بیرونی نیست حتی نیم درصد حتی به اندازه وزن ذره گرد غبار در هوا نیاز به هیچ عامل بیرونی نیست
قرآن اصلا کلمه به کلمه قانون هست کلمه به کلمه ……
حالا من چطور میتوانم از این قوانین استفاده کنم
هرکاری میخام انجام بدهم ببینم احساس ارزشمندی و احساس لیاقت درونش هست یا نه نتیجش باعث احساس خوب میشه یانه و احساس خوب مساوی اتفاقات خوب این قانون است و البته باید همواره در این مسیر بمانم تا به خاسته هام برسم یعنی من بهشون نمیرسم اونا وارد چرخه زندگی من میشن زمان مناسب مکان مناسب اتفاق میفته من از اون امکانات بخاطر احساس لیاقتی که در خودم ایجاد کردم استفاده میکنم و بعدشم میزارمشان و تنها برمیگردم به نزد پروردگارم و من اگر در این دنیا خوب زندگی کرده باشم اون دنیا هم جام خوبه قرآن میگه بهشت و مسیر بهشت و جهنم از این دنیا میگذره
قبل از نوشتن کامنت هام از این انرژی که درونم هست درخاست میکنم که هدایتم کنه و هرچی نوشته شد خودش بود نه حسین دانش خواه
سپاس گذارم
سلام دوست عزیزم
واقعا محشر بود کامنتت و چقدر خوبه که ما داریم تلاش میکنیم امتیاز هیچ کار خوبی رو ب خودمون ندیم بگیم کار خدا بود این باعث میشه از مسیر منحرف نشیم و مغرور نشیم و توحید رو حفظ کنیم .
دوست عزیزم چقدر خوشحال شدم دیدم در مدت کوتاهی که کامنتت منتشر شده انقدر امتیاز گرفته .
من حدود دو ماه با شما هم مدار شدم و قشنگ متوجه بالارفتن مدارت میشم .
هر بار کامنت هات از دفعه قبل بهتره .
تبریک میگم.
واقعا این چیزایی ک در مورد تکامل و پایین بودن سرعت روی زمین گفتی خیلی خیلی خیلی برام شگفت انگیز بود
قطعا ما اگه روی زمین و داخل جو زمین نبودیم اصلا نیازی نبود انقدر صبر کنیم برای خواسته هامون و بنظرم همین صبر کردن همین گذر زمان با ایمان و بی ایمان رو از هم سوا میکنه .
و من از حرفای قشنگت یه چیزی دریافت کردم .
در مورد انجام کارها .
اینکه هر چقدر کارها به شیوه ای آسان تر انجام شود ، بازدهی و نتیجه پر بار تر میشود .
ی مثالی همین الان به ذهنم رسید
مثلا قدیم ها برای برداشت محصولات کشاورزی از داس استفاده میشد که کلی زحمت و زمان میخواست
اما الان به وسیله عنواع و اقسام ماشین ها این کار هم راحت تر شده هم پربار تر و چقدر کشاورزی گسترش پیدا کرده
اما هنوز 90 درصد شایدم بیشتر ما آدم ها فکر میکنیم اگه میخوایم ی کاریو به نحو احسن انجام بدیم و نتیجه بیشتر بشه باید مثل اسب کار فیزیکی انجام بدیم !!
آخه چرا ….
واقعا چرا ما از کارهای خدا الگو نمیگیریم که با گرد آفریدن کهکشان و سیارات و …. هزارتا هدف رو باهم زده .
چرا من هنوز فکر میکنم وقتی دارم فعالیت ذهنی انجام میدم وقتم تلف میشه .
البته الان واقعا بهتر شدم
قبلا عذاب وجدان میگرفتم
الان بهتر شدم ولی میخوام بازم بهتر بشم
الان دیگه حداقل نصف وقت من پای دفتر و قلم و گوشی سپری میشه چون دارم فکر میکنم .
من عاشق تنهایی و حال خوبی هستم که در اون لحظه دارم و در افکار خودم غرق میشم .
داشتم با خودم فکر میکردم چقدر خوبه یکی دیگه میشینه فکر میکنه بعد نتایجی که بدست آورده اینجا مینویسه و منم میتونم استفاده کنم
بخاطر همین خیلی ازت ممنونم و خداروشکر میکنم بخاطر این سایت خداروشکر بخاطر وجود استاد و شاگردهاش .
در پناه الله شاد باشی دوست من
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به زهرا خانم عزیز
سال نو مبارک انشاالله که امسال تمرکزی بزاریم برای ظرفمان رو بزرگتر کردن
همین الان داشتم قرآن مطالعه میکردم و گفتم چی میشه که من مشرک میشم و هدایت شدم که من اگر قوانین خداوند رو تمام و کمال بپذیرم و هرکاری که میخام انجام بدهم نتیجش رو نگاه کنم که احساس خوب باشه و همواره خودم رو در احساس خوب نگه دارم اون موقع من مشرک نیستم یا بهتر بگم کمتر مشرک هستم در کل و انموقع من دارم بندگی میکنم آمدم برسی کردم دیدم قرآن داره میگه :
همواره سپاس گذاری کنید :خب نتیجه سپاس گذاری احساس خوب هست
همواره از هر گناهی پرهیز کنید
:نتیجش احساس خوب هست
همواره عمل نیک داشته باشید:نتیجش احساس خوب
همواره راست گو حق گرا امانت دار پیشی گیرنده به کارهای خیر و صدقه دهنده زکات و…..
نتیجه همه این ها میشه احساس خوب
پس زمانی که من احساسم خوب هست و این احساس خوب رو همواره ادامه بدم انموقع من کمتر مشرک هستم چون احساس خوب وجود خود رب العالمین هست…
حالا فیزیک میگه انرژی های مشابه همو جذب میکنن یعنی فیزیک کل قرآن رو همه چیز رو روشن تر برای من کرد خب وقتی من همواره جوری در تمام مراحل زندگی جوری زندگی کنم که احساسم خوب باشه پس این احساس خوب انرژی های مشابه رو جذب میکنه و وقتی من این سیکل رو ادامه بدم آرام آرام و به صورت طبیعی و به آسانی با عزت و با احترام کامل خاسته های من وارد چرخه زندگیم میشود و بعدشم که بازگشتم به سوی رب العالمین هست و مالک هیچ چیزی من نیستم …پس طبق این فایل و طبق تمام تحقیقات من چون واقعا زهرا خانم باید تحقیق کرد و بهش رسید وگرنه نمیشه درکش کرد یعنی باید بخای تا جهان سُرت بده توی این مسیر و کم کم به یقین برسونه خود شخص رو خب طبق تجربیات من ما خود خداوند هستیم خالق زندگی خودمان هستیم که به هرچیزی توجه کنیم تمرکز روش بزاریم و تجسمش کنیم اون چیز به ما داده شده است اما به دلیل خاصیت کره زمین یه مدت کوتاهی مثلا چند ساله زمان میبره که جسم مادی ما اون رو تجربه کنه که این مدت هم ما بهش میگیم تکامل و من برای دریافت خاسته هام باید روی همین موج اولیه بمانم یعنی من خاسته خودم رو تجسم میکنم و جهان تایید میکنه حالا واسه دریافتش باید روی همین موج بمونم یعنی همین ورودی ها رو بدم توجه و تمرکزم رو کنترل کنم تا همواره احساسممممم خوب باشه بعد دریافتش میکنم
توی قرآن خودتون هم بارها بهش برخورد کردین که خداوند میگه من اگر چیزی رو اراده کنم فقط میگویم باش پس بی درنگ میباشد دقیقا همینه من الان اراده میکنم برم مثلا توی ماشین خودم توی اتوبان 101امریکا و شد همین الان شد چرا جسم مادی من همین الان تجربش نمیکنه به دلیل خاصیت کره زمین چون زمان اینجا کند میگذره
ما به خاسته هامون رسیدیم فقط باید دریافتش کنیم
شما زهرا خانم به تمام خاسته هات رسیدی فقط باید دریافتش کنی یعنی چی یعنی به طور واضح همواره احساس خودت رو خوب نگه داری یعنی من کاری که انجام میدهم این هست هرکاری میخام بکنم نتیجش رو میسنجم که آیا نتیجش باعث میشه احساس من درونن و واقعی خوب بشه یا نه چون همه کار رو داره احساس خوب انجام میده همه کارها رو اگر کاری که میخام انجام بدم نتیجش احساس خوب میشد انجام میدهم اگر نمیشد به هیچ وجه ممکن انجام نمیدم …
زهرا خانم ببینید من دارم میبینم که استاد عزیزمون داره میگه من توی بندر عباس روحم لطیف شده بود یعنی ایشان موضوع احساس خوب رو به عنوان اصل پذیرفته بود و یقین پیدا کرده بود به همین دلیل سریع و آسان و راحت نتیجه گرفت چون واقعا براش تلاش کرد و جهانم ُسر میده به هر مسیری که بریم من میبینم خیلی از افراد سایت که نرسیدن به نتایج دلخواه فقط به این دلیل هست که این موضوع رو به عنوان یه اصل نپذیرفتن یعنی من میبینم دیگه مثلا افراد خود من هم قبلا همین جور بودم اگر احساسم خوب بود کامنت میزاشتم اگه احساسم خوب نبود هیچ کاری نمیکردم یعنی تلاش نمیکنن افراد برای احساس خوب داشتن کاری که من دارم انجام میدهمممم من واقعا دارم تلاش میکنم برای این کار و تلاش من خداروشکر داره منو به یقین میرسونه کم کم و …خیلی خوشحالم خیلی زیاد
فقط باید به یقین برسیم
کسانی از برکات آسمان ها و زمین شامل حالشان میشه که به پروردگارشان آرامش یافتن یعنی چی یعنی به قوانین خدا یقین پیدا کردن و این یقین باعث شد آرامش درونی داشته باش و مو به مو طبق قوانین پیش برن یا حداقل تمام تلاششان رو بکنن
خدا بهت ثروت و نعمت بده ثروتی که نتوانی از پس حساب و کتابش بر بیایی رزق بدون حساب کتاب
چون واقعا تقوا با ثروت میاد من اگر ثروتمند بشم دزدی نمیکنم حسادت نمیکنم شرک کمتر دارم دروغ نمیگم آرامشم بیشتر میشه سپاس گذارتر میشم خوشحالیم و شادیم بیشتر میشه خدارو بهتر درک میکنم میتونم انفاق کنم و وارد دوره قانون سلامتی میشم و جسمم سالم تر میشه و………
در پناه خدا شاد باشی دوست عزیزم
سلام دوست عزیزم
سال 403 برای شماهم مبارک باشه انشالله شروع یک تحول بزرگ تو زندگیت باشه و همواره حس د حال خوب و خوش را تجربه کنی
دیشب عکس پروفایل تون رو دیدم خیلی ذوق کردم خیلی قشنگ بود خیلی بهم میآید انشالله در کنار هم بچگی کنید و خوشحال باشید
واقعا این حرفی که همیشه میزنید خیلی مهم . من حتی یبار اینو از کامنت شما برداشتم و چسبوندم کنار آینه اتاقم.
اما الان برا ی مدتی امدم مسافرت . مسافرت یکی از اون خواسته های من همیشه دوسدارم تو گشت و گذار باشم
و یادمه زمستون که بود از خدا خواستم هدایتم کنه برم مسافرت تو سال جدید و بیشتر تو طبیعت باشم همش خودم رو تو جنگل تصور میکردم در حال دیدن شکوفه ها و واقعا هم الان بهش رسیدم .
منم خیلی دوستدارم این کلید همیشه تو ذهنم فعال باشه که هر کاری خواستم انجام بدم فکر کنم ببینم آیا حالم خوب میمونه یا بد میشه .
آخه بعضی وقتا حال خوب برای چند دقیقه اس و بعد آدم پشیمون میشه . ذهن هم اینجور وقتا قشنگ گول میخوره .
دیشب آش دوغ پخته بودیم و فوق العاده خوشمزه بود و من خیلی خوردم و اون لحظه دقیقا تو چند دقیقه اول خیلی حسم خوب بود ولی بعد پشیمون شدم گفتم تا فردا شب هیچی جز آب نمیخورم.
حالا این که ی مثال کوچک.
ولی بنظرم دلیل این فکر نکردن ها از روی عجله هست از روی حس کمبود هست از طمع . و دقیقا نجوا ها از اینجا شروع میشه و اصن به تو اجازه فکر کردن نمیده .
ی بنده خدایی میگفت شیطان کاری با نماز و عبادت و روزه و حجاب و…. تو نداره
شیطان همه تلاشش اینه تو تغیر نکنی . خوب آدم وقتی فکر نکنه چطور میخواد تغیر کنه .
شیطان انقدر نجوا های بدوبدو الان دیر میشه . و چرت و پرت در گوش آدم میخ میخونه که آدم اصن وقت نکنه فکر کنه .
همینه که استاد میگه عجله . هرس . طمع. خشم . کینه . غم . و.. همش و همش نجوای شیطان. بهش عمل نکن .
واقعا صبر چقدر خوبه . فکر کردن چقدر مهم . حس و حال خوب چه راهنمای بزرگی برای ما انسان هاست .
پس یادم باشه واقعا
یادم باشه حال خوب رو حال خوب پایدار نه لحظه ای رو سرمشق زندگیم کنم .
خدایا شکرت
خدایا کمکم کن من یادگرفتم فقط از خودت بخوام .
ممنونم دوست خوبم . شاد و ثروتمند باشی مثل همین حالا .
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به خانم کریمی بزرگوار
من انسان عجولی بودم ولی وقتی تلاش کردم برای مثبت بودن تلاش کردم برای انسان بهتری بودن کم کم جهان آگاهی منو بیشتر کرد و الان خیلی خوب شدم توی موضوع عجله ولی خیلی جای کار دارم اگر نگاهمون رو به زندگی اینجور بکنیم که ما یه مسیر در پیش داریم و هیچ عجله و حرصی نیست و فقط باید از لحظه به لحظه مسیر لذت ببریم میتونیم بهتر کنترلش کنیم البته باید تکاملمون طی بشه باید زمان بگذره باید هضم بشه این موضوعات باید کار کنیم یعنی واقعا یه شبه نیست
ولی من دارم میبینم که وقتی واقعا تلاش میکنم ادا در نمیارم جهان بهم کمک میکنه هدایت میکنه چندین قدم میندازه آدم رو جلو و من واقعا راضی هستم پیشنهاد من این هست که با قدرت این مسیر رو ادامه بدیم ورودی هارو کنترل کنیم و توجه و تمرکز خودمون رو بزاریم رو چیز هایی که بهمون احساس خوب بدن و کم کم روش برخورد با ذهنمون رو یاد بگیریم و
نتایج میاد اصلا به من الهام شد خدا با من صحبت کرد بهم گفت حسین هرچی که میخای بهت داده میشه فقط بخاطر ماهیت کره زمین زمان روی کره زمین کند میگذره به همین دلیل چندسالی زمان میبره که بهش برسی بهم گفت فقط روی هم موج بمون فقط احساس خودت رو خوب نگه دار یعنی یه جوری زندگی کن که همواره در احساس خوب باشی
خدا با من صحبت کرد به صورت واضح شما میفهمی بچه های سایت میفهمن ولی به هرکس بگم میگه چطوری صحبت کرد هدایتم کرد گفت خیالت تخت تو فقط احساست رو خوب نگه داره دهنتو کنترل کن رو همین موج بمون و من با تمام وجودم عمل میکنم به دانسته هامممممم ….
سپاس گذارم بابت وجود شما از خداوند متعال
منم عکس پروفایل شمارو دیدم بسیار زیبا شدید و بهتون آفرین میگم چقدر لذت بخشه برای دل خودت زندگی کردن واقعا خدایا شکرت
خدا بهت ثروت بده نعمت بده قدرت سپاس گذاری بهت بده قوانینش رو بهت بیاموزه ……. سپاسگذارمممم
در پناه رحمان
به نام رحمان
سلام به زهرا خانم عزیز و گرامی
داشتم در مورد شرک فکر میکردم که همین امروز چندین لول انگار این انرژی حاکم بر جهان منو توی موضوع شرک و یکتاپرستی انداخت جلو گفتم بیام برای شما هم کامنتش کنم و…
چه زمانی من مشرک میشم؟ زمانی که من باور ندارم که خالق صددرد زندگی خودم هستم
چه زمانی کمتر مشرک هستم؟
زمانی که من باور دارم که خالق صد درد زندگیم هستم و این باور که من خالق صد درصد زندگیم هستم باعث شده که من اقداماتم عوض بشه یعنی از هر گناهی پرهیز کنم برای این که حالم خوب باشه و ورودی مناسب بدم توجه و تمرکز روی زیبایی ها باشه سپاس گذار باشم فروتن باشم و امانت دار راستگو درستکار نیکوکار و همه چیزم رو بر اساس آخرت چیدن همه اینا برای این هست که احساسم همواره خوب باشه و اگر من تلاشی نمیکنم برای این که حالم رو خوب نگه دارم اگر من پرهیز نمیکنم از هر گناهی اگر من تلاش آگاهانه نمیکنم برای احساسم و کلا دنبال تلاش کردن نیستم من شرک دارم چون باور ندارم که صددرد خالق زندگی خودم هستم کسی که باور داره دیگه واقعا با تمام وجودش دست به عمل میزنه که فقط احساسش رو خوب نگه داره تحت هر شرایطی و خوشبختی گره نزنه به هیچ عامل بیرونی و خوشبختی با افکارش به دست بیاره با جهت دهی افکارش و کسی که این کارها رو بکنه اون داره تلاش میکنه که کمتر مشرک باشه و خداوند بارها گفته من قلب شمارو میدونم و تلاش کسی ضایع نمیشه یعنی امروز این به قلب من واضح شد که آغا میخای یکتا پرست باشی میخای از آیین ابراهیم حنیف پیروی کنی باور داری که 100درصد خالق زندگیت هستی منم گفتم بله گفت پس یالا شروع کن شروع کن خوشبختی با کنترل ذهن به دست آوردن شروع کن همواره احساس خوب داشتن واسه این که همواره احساس خوب داشته باشی باید طبق قرآن پیش بری همواره عمل نیک داشته باشی همواره پرهیز کنی از هر گناهی و همه چیزتان رو براساس حق کنی یعنی همه اینا امروز به قلب من واضح شد حالا نمیدونم چطور توضیح بدم واقعا توضیح دادنش یکم برام سخته واقعا با کلمات نمیتونم درست توضیح بدم ولی به من گفت شرک یعنی این که باور نداری خالق زندگیت هستی و تلاشی نمیکنی یا نصف نیمه تلاش میکنی که اونم به درد نمیخوره
یکتا پرستی هم یعنی این که تمام تلاشت رو بکنی تمام توانت رو بزاری و باور داشته باشی که انرژی های مشابه همو جذب میکنن امید داشته باشی باور کرده باشی حرف های خدارو و بخاطر این باور آرامش و آسایش پیدا کرده باشی و آروم گرفته باشی یقین پیدا کرده باشی
امیدوارم که تونسته باشم چیزی که درک کردم رو بیان کنم و خدارو شکر
خدایاااااااااااا سپاسگذارمممم
در پناه خدا شاد باشی دوست عزیز
سلام دوست خوبم از صمیم قلب مچکرم بابت کامنت شما و تحسین شما . خیلی خوشحال شدم .
اتفاقا دیشب همین موقع که شما این کامنت دوم رو فرستادی منم داشتم تو دفترم برای خدا مینوشتم و سپاسگزاری میکردم بابت همه اتفاقات خوبی که این مدت پیوسته داره برام رخ میده برای این حال خوبم .
ی چیز خیلی قشنگی شب سیزده بدر تو آسمون دیدم که خوبه بدونید . من اون روز صبح از خدا ی سوپرایز خواسته بودم تو ستاره قطبی. بعد که رفتیم تو شالیزار و تا شب اونجا بودیم با خواهرم و خانوادش دور آتیش جمع شده بودیم و لذت میبردیم که من ی ستاره دنباله دار دیدم و از شدت زیباییش جییغ کشیدم خدایی اول به اشتباه افتادم فکردم از این آتیش بازی هاست چون چند دقیقه قبلش یکی از ویلا های اطراف داشتن آتیش بازی میکردن ازین نور افشانی ها . آقا حسین من تو این مدت که با استاد آشنا شدم این سومین بار بود که ازین ستاره دنباله دار ها میدیدم اونم خودتون میدونید دلیلش چیه بخاطر توجه و تحسین من و عشق من به دیدن آسمان . آقا حسین این ستاره به قدری نزدیک بود که اندازه ماه بود آقاحسین این ستاره به قدری درخشان بود که فقط ی رنگ نداشت بلکه طیفی از رنگ های سبز آبی زرد و نقره ای بود و اینکه مسافت تقریبا زیادی رو طی کرد تا از نظر ما ناپدید بشه .
آقاحسین اینو گفتم تا ب خودم و شما یادآوری کنم بابا ما با قدرت خلقی که خدا بهمون داده شهاب سنگ و بارون و آفتاب و باد هم برامون به حرکت درمیاره . دیگه ماشین و خونه که چیزی نیست فقط ذهن ما که اونا رو بت کردن همین .
من وقتی خواسته خودم رو داشتم مینوشتم هم خیلی حس خوبی داشتم هم یقین داشتم هم شوق داشتم هم منتظر بودم . یادم رفته بود ولی ذهن نا خودآگاه من منتظر بود .
من از وقتی از خونه همسرم برای همیشه امدم بیرون حدود 3 ماه گذشته و پسرم رو بیشتر از یک ماه نه صداش رو شنیدم نه دیدمش و امروز دلم بدجور براش تنگ شده بود بقدری که منی که حتی شماره شوهرم حذف کرده بودم که وقتی میرم روبیکا عکس پروفایلش ب چشمم نخوره . امروز رفتم گشتم شمارشو پیدا کردم و نزدیک بود بهش زنگ بزنم که حال پسرم بپرسم و بگم عکسی فیلمی بفرسته .
اما ی لحظه یاد حرف شما افتادم یاد کامنت هامون افتادم و درنگ کردم . فکر کردم . از خودم پرسیدم زهرا تو که الان هنوز ندیدیش داری اشک میریزی یعنی واقعا اگه از حالش با خبر بشی اگه ببینیش اگه صداش رو بشنوی اون حرکاتش اون شیرین زبونی هاشو ببینی و بشنوی خدایی حالت چجوری میشه ؟ بهتر میشه؟
از ته قلبم صدا آمد که نع
بدتر میشم که بهتر نمیشم
دلتنگ تر میشم که آروم تر نمیشم
دیوانه میشم
ممکنه عنان از کف بدم
و کاری بکنم که بعد پشیمون بشم
پس بیخیال شدم
میدونی آقا حسین ی چیزایی هست در ظاهر درد آور قلب آدم رو صد تکه میکنه ولی انسان با ایمان همون لحظات همون کاریو انجام میده که در ظاهر دردناک ولی انسان با ایمانی که به غیب ایمان داره میدونه ته ته این کار نتیجه این کار صلاح خیر .
من بعد هفت سال زندگی با همسرم وقتی کاملا پذیرفتم ایشون دلش مریض دیگه با خودم عهد بستم کلاهمم اونطرف ها افتاد نرم سمتش و از خدا خواستم جوری از این بنده اش دور بشم که هیچوقت هیچوقت چشمم به چشمش نیوفته .
من یقین دارم که همه چیز درست میشه این گره رو خداوند جوری برام باز میکنه که خودمم انگشت حیرت بر دهان میمونم .
من از اون وقت که ایشون رو ندیدم هرچه میگذره زندگیم لذت بخش تر میشه آرامشم بیشتر میشه و من میفهمم که توی مسیر درستی هستم .
و همچنان باید ادامه بدم و همچنان باید کنترل کنم ورودی هایم رو باورهام رو .
من واقعا حالم خوبه جوری که تو عمرم انقدر مطمئن نبودم .
استاد میگه برای اینکه بفهمید تغیر کردید یا نه نتیجه هاتون رو ببینید .
نتیجه من اینه که آرامش دارم . رها هستم . قوی تر شدم . منی که صبح و شب گرییه میکردم الان اوه چی بشه دلم برا بچم تنگ بشه چند قطره اشک بریزم بعد انقدر منطق های قوی میاد تو ذهنم که باز دلم قرص میشه . من خیلی خیلی خیلی بیش تر از گذشته احساس خود ارزشی میکنم . من اصن قضاوت اونایی که هی بهم میگن تو مادر بی رحمی هستی برام ارزشی نداره . من اصلا خیلی کم پیش میاد ناراحت بشم یا عصبانی بشم اگر هم بشم زود تموم میشه ازبس منطق های قوی تو ذهنم پر شده .
من بینهایت سپاسگذار خداوندی هستم که شما رو برای این لحظات خلق کرد تا حرف ها و قوانین خودش رو باهم به اشتراک بزاریم .
من سپاسگذار خداوندی هستم که سریع جواب میده .
من اگه تا آخرین لحظه زندگیم سپاسگزاری کنم بازم کمه .
دوست خوبم ممنونم که برام کامنت گذاشتی خوشحال شدم نظراتت خیلی مفید و ارزشمند .
در پناه الله مهربان خوش و خرم باشی .
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به زهرا خانم عزیز و ارزشمند
امروز خداوند من رو با بهترین شیوه هدایت کرد گفت اگه میخوای توی مسیر درست باشی یعنی باید انتخاب کنی که سپاس گذار باشی یا ناسپاس چون وقتی انتخاب میکنی که سپاس گذار باشی انموقع هست که
شیطان نمیتونه منحرف کنه تورو حالا واسه این کار باید شروع کنیم به سپاس گذاری کردن و با قدرت این کارو انجام بدیم چون وقتی در تمامی شرایط احساس خودمون رو خوب نگه میداریم یعنی داریم انتخاب میکنیم که خداوند هدایتمان کنه و این خیلی یعنی من در طول روز فقط به خداوند میگم خدایا قدرت بیشتری برای سپاس گذاری بهم عطا کن چون سپاس گذار که باشم همه چیز درست میشه
خدایا سپاس گذارم
در پناه خدا شاد باشی دوست عزیزم
سپاس خداوند را
سلام به همه بروبچ عزیز
امروز11 فروردین داشتم خونه تکونی میکردم وسایلامو و خیلی از وسایل رو دور ریختم چون خونه و زندگی استاد رو نگاه میکردم میدیدم هیچ چیز اضافه ای تو خونش نداره و همه چیزایی که داره رو استفاده می کنه و چیزی که استفاده نکنه رو نگه نمیداره به امید اینکه روزی از روزها شاید استفاده شد…اینو خودم حدس زدم و درک کردم و چیزی تو فایل ها نشنیدم در این مورد
منم تصمیم گرفتم اون نوشته یا چیز هایی که بهم حس بد میده رو بندازم تو یه کیسه و 13 بدر اتیششون بزنم( مثل فایل های زندگی در بهشت که استاد و مریم جون بعضی لوازم رو اتیش میزدن منم گفتم همینکارو بکنم و یجوری شبیه استاد و مریم عزیز بشم)
خلاصه همه وسایلی که بهم حس بد میدادن و استفاده نمیکردم رو جدا کردم گذاشتم یه طرف از جمله: دفترچه خاطرات. من نمیدونم این به چه درد من میخوره؟ خیلی حس بدی داشتم وقتی متن هاشو میخوندم انگار میرفتم 5 سال قبل و بازم همون حوادث برام رخ میداد. بخاطر همین انداختم دور
لطفا دوستان نظراتشونو در این مورد بنویسن که چه نظری در این مورد دارن…
مورد بعدی کتاب هایی بود که نمیخوندم و حس بد میگرفتم ازشون و خاطرات بد بهم میدادن
لباس های قدیمی و…خلاصه همشونو ریختم بیرون
و با ذهن باز و فراق بال قراره هدف های جدید برای سال جدید بنویسم و هرروز فکرای جدید و حال خوب کن رو مرور کنم.
گفتم بیام تجربه مو در این مورد اینجا بنویسم
سلام زهرای عزیز.من به شدت عاشق این کارم.وخیلی لذت میبرم وقتی چیز اضافه رو ازخونه درمیارم وخونه رو خالی میکنم.من سال گذشته خیلی این کار رو انجام دادم کلی لباس اضافه دراوردم کشوها چقدر مرتب وخلوت شدند.حتی من چندساله که تو این مسیرم وقبلا با اساتید دیگه بودم وهمه جلساتشو یادداشت میکردم اومدم اون نوشته های اساتید قبلی رو پاره کردم .کتابهای اضافه رو کتابخونه تحویل دادم.به هرچی میرسم با خودم میگم واقعا لازمه اینو نگهدارم اگه جواب نه هست خارجش میکنم هر چی میخواد باشه.وخونه ام خیلی خلوت شده .این ایام عید که خونه بقیه میرفتم میدیدم چقدر وسایل اضافه دارن وشلوغن به خودم میگفتم خوش به حال خودم.حتی اسباب بازی ها رو خیلی کم کردم.دیگه بچه هام میگن مامان فقط مونده مارو بزاری سرکوچه!!!!!
به جمله آخرت خیلی خندیدم
آفرین مریم عزیز، دقیقا منم جزوه ها و نوشته هایی که از اساتید قبلی در مورد قانون و فرکانس نوشته بودم رو ریختم دور. حین ریختن یه نجواهایی میان سراغم که؛ زهرا نکنه اینو لازم داشته باشی؟ به اون نجوا میگم من طی یکسال گذشته نیومدم اینارو چک کنم پس ازین به بعد هم نیازی بهشون نخواهم داشت. داستان شمس و مولانا میاد ذهنم که شمس به مولانا میگه همه کتاباتو از دم بریز تو آب و نابودشون کن. مولانا میگه چرا اخه؟ شمس میگه وقتی هنوز این کتابارو داری ذهنت نمیتونه چیز جدید یاد بگیره و قبولشون کنه و بپذیره، به قولی باید ظرفت رو خالی کنی تا بزرگ بشه، با ظرف پر با ذهن پر نمیتونی چیزای جدید یادبگیری. خوشحالم برا هردوتامون که این مسئله رو درک کردیم و هرسال بهش عمل میکنیم
عزیزم دوست دارم
سلام زهرا جان.
خونه تکونی وسایل به من حس خوبی میده.
یه جور سبک شدن ذهنم از چیزهایی که مدتهاست هستن ولی استفاده نمیشن.
من تو خارج کردن وسایلی که استفاده نمیکنم خوب عمل میکنم، چه لباس باشه چه هر چیز دیگه ای.
وقتی مرتب هستن و تمیز خارجشون میکنم و هدیه میدم.
چون من استفاده نمیکنم ولی هست کسی که از داشتن و استفاده از اون وسیله خوشحال شه، یا حتی بهش نیاز داشته باشه.
با هدیه دادنشون، به عبارتی انرژیِ حبس شده شون رو آزاد میکنم.
اگه حس کنم مرتب هم نیستن دور میندازم.
در مورد دفتر خاطرات نوشتی…
من از نوجوانی مینوشتم و یادگاری نگه میداشتم، همیشه فکر میکردم برمیگردم و میخونم و جالب خواهد بود، اما مدتهاست متوجه شدم برنمیگردم که بخونم، ضمن اینکه منم حس میکنم چون ترکیبی از همه چیز رو مینوشتم بهم حس خوب نمیداد لزوماً و همه رو تا اونجایی که یادمه پاره کردم و دور ریختم.
در حال حاضر فقط دفاتر سپاس گزاری مو نگه داشتم، چون میدونم داخلش فقط زیبایی و حس خوب نوشتم. اینم مثل دفتر خاطراته اما فقط قشنگی های زندگیم که خیلی هم زیادن و هر روز مینویسمشون.
برخی از کتاب هامو هم هدیه دادم…
اونایی که متوجه شدم زمان زیادی گذشته و نخوندم و نخواهم خوند، یا خوندم و قصد ندارم مجدد بخونم.
من اعتقاد دارم وسایل صاحبِ خوبی پیدا میکنن برای خودشون، فقط کافیه ما آزادشون کنیم تا برن بهترین جای ممکن.
در کل لذت بردم که کامنتت در مورد خونه تکونی وسایل و خروجشون بود.
تحسینت میکنم که میتونی ازشون بگذری و عبور کنی.
یه انگیزه دیگه هم دارم من برای خروجِ برخی وسایل از منزل: اینکه جا باز بشه برای نسلِ جدیدِ خواسته هام.
من تا حالا تجربه سوزوندن یادداشت هامو نداشتم، اما قبل از دور انداختن حتما ریز ریز میکنم تا کاملاً غیر قابل دسترسی بشن.
من از یه زمانی به بعد متوجه شدم وسایل کاربردی رو نگه دارم با مابقی خداحافظی کنم.
یا موقع خرید فکر کنم واقعا قصد استفاده شو دارم یا فقط یه لحظه هوس کردم که بخرمش.
سالها پیش خواهرم حرفی بهم زد که تو خونه تکونیِ وسایلم نگاهم رو بازتر کرد:
گفت وقتی هر سال وسیله هاتو از جعبه درمیاری دوباره برگردونی داخلش، یعنی قصد استفاده نداری و فقط جا رو اشغال میکنن، بعد یه سری چیزها رو که فکر میکردم خاطره هستن رو دور ریختم دیدم هم فضا آزاد شد هم اینکه اتفاقا به راحتی فراموش شدن و هیچ ناراحتی ندارم بابتِ نبودشون.
وابستگی و چسبندگی به وسایل هم یکی از شاخه های وابستگی در انسان هست.
که یعنی اگه نباشه یا فکر کنم به نبودش حالم بد شه…
کلا وابستگی حس آدمو بد میکنه.
خیلی خوب کردی که تجربه تو نوشتی اینجا.
و مرسی باعث شدی این ویژگی خودمم بنویسم.
علاوه بر وسایل، یه سری افکار هم هستن که نیاز به خونه تکونیِ اساسی دارن چون فضای زیادی رو اِشغال و حبس میکنن تو ذهن.
یه کار باحالی که در مورد لباس هام میکنم هم اینه که وقتی لاغر میشم لباس های مرتبِ زمان تپلی ام رو خارج میکنم، و وقتی تپل میشم لباس های مرتبِ زمان لاغری مو خارج میکنم جهت هدیه دادن.
بدون حسرت که ممکنه دلم تنگ بشه براشون یا دوباره نیاز بشن و …
به عبارتی زندگی در لحظه رو تمرین و تجربه میکنم.
جالبه که زود هم یادم میره قبلا چی داشتم که الان ندارم و خارجش کردم.
این آزادسازیِ فضا و انرژی بسیار ارزشمنده به نظر من و دل میخواد و شجاعت…
چون یه صدایی اون پشت میخواد بگه حیفه نگهش دار و …
اما حیف نیست.
یه روزی این وسیله اومده منو خوشحال کرده، حالا میره یکی دیگه رو خوشحال میکنه و انرژی اش هم آزاد میشه.
یاد یه مثال جالبی افتادم:
موقع اسباب کشی به این خونه مون پارسال، من همه ی نمونه کارهای خودم (درس هنر) و یادگاری های دانش آموزام رو آوردم با خودم، چندین کلییربوک بودن و فراوان.
خب دوستشون داشتم و فکر میکردم همه شون هم باید بمونن باهام، که هم یادگاری هستن هم یه رزومه ی مفصل…
جابجا که شدیم، یهو به خودم اومدم تو فضای کمدهات الان همینی هست که داری بیا و مدیریت کن و سبک سازی کن، با جسارت و رهایی کلی شون رو دور ریختم و تعداد محدودی رو نگه داشتم، هم جا باز شد هم انرژی زیادی تو ذهن خودمم باز شد.
جالبه که خونه تکونی دوطرفه انرژی ازاد میکنه، هم فضا هم ذهن.
بهترین ها برای تو زهرا جان.
الهی شکرت برای همه ی نعمت هات.
سلام عزیزمم
سپاس بخاطر متن قشنگت عزیزدلممم
لذت بردم از خوندن تجربه هات در این مورد، این سایت کلا تازگی داره برام و حس بی نظیری میگیرم، الانم حسم خوب شد اومدم اینجا
گفتی از نوجونی یادگاری مینوشتی و فکر میکردی برمیگردی میخونی ،منم دقیقا همینجوری فکر میکردم، فک میکردم برمیگردوم میخونم و برام جالب میشه از صندوقچه در میارم و به نوه هام نشون میدم درصورتی که من اصلا دوست نداشتم همچین زنی باشم پس انداختم بیرون.
موقع انداختن، فلش مموری هامو دیدم یادم افتاد کلی عکس سمی دارم توشون و اونارم یادگاری نگه داشتم. وقتی فلش مموری هامو چک میکنم حس بد میگیرم از دیدن عکس هام نه بخاطر اینکه خودمو میبینم بلکه خاطره و حس های بدی که اون لحظه تجربه کردم میاد ذهنم و حسمو بد میکنه. فعلا تصمیم گرفتم مموری هام همینجوری بمونه و نگاشون نکنم شاید کلا انداختم دور نمیدونم..حس خوبی ندارم به نگهداشتن عکس از قدیم، نمیدونم.. گاهیم میگم ثروتمند که شدم مقایسه میکنم ولی نه! دو سه تا عکس بمونه کافیه نه چنتا مموری و فلش!!!!
گفتی جسارت و شجاعت میخواد این دور ریختن. زدی تو خال. شجاعت گذشتن از وسایل! خیلی حس خوبیه این شجاعته و خوشحالم این شجاعتو دارم من آدم شجاعی ام
وابستگی به وسایل و عکسها و خاطرات گذشته! اینها اجازه پرواز به آدم نمیده! اما خوشحالم که ما درک کردیم این موضوع رو و داریم وابستگی هامونو کم میکنیم
این وابستگی میتونه یجور شرک هم حساب بشه، چون وابستگی رو هرجوری حساب کنی تو داری یه شی یا وسیله رو بهش میچسبی اونو بزرگش میکنی و یجور بت تو حساب میشه. پس میتونه اینم نوعی شرک باشه. همونطور که وقتی وابسته دوس پسرمون میشدیم و اونو برا خودمون بت میکردیم بزرگش میکردیم شرک محسوب میشد
سمانه جان تحسینت میکنم تو این کار عالی عمل میکنی
اون نوشته ات هم بی نظیر بود گفتی؛ وقتی وسایلارو از جعبه درمیاری تمیزشون میکنی باز میذاری تو جعبه یعنی قصد استفاده ازشو نداری! دیگ حق مطلب ادا شد
این موضوع تو کشور ما خیلی شایع هست. لوازم لوکس و خوشگل میخرن و میزارن دکور که بقیه بیان ببینن و جالبش اینه سالها ازون وسایل استفاده نمیکنن!!!!!!!! اینو کجای دلم بذارم؟؟؟ خخخ خلاصه خیلی رسم عجیب غریبیه. وقتی تو سریال زندگی در بهشت دیدم مریم و استاد هیچ وسیله دکوری ندارن چقدر خوشحال شدم بال دراوردم لذت بردم ازین کارشون ازین سبک زندگی، ختی مبل هاشونم یجوریه که خودشون راحت باشن و به زیبا دیده شدن اهمیت نمیدن! عاشقتونم مریم جون عاااااشقتونممم دوستون دارم تحسینتون میکنم خلاصه الگو شدین برا منننننن
بی مقدمه تا یادم نرفته بنویسم ،
الان که بهش فکر میکنم میبینم من سال گذشته چه کارهایی انجام دادم ، چه هنرایی ازخودم نشون دادم ، چقدر یاد گرفتم ، چه تجربه هایی جدیدی داشتم و بهش دقت نکرده بودم الان که در 6 دقیقه اول فایل گفتین متوجه شدم که فقط به خاطر این تونستم انجامشون بدم چون احساس لیاقت توی خودم دیده بودم ، چون متوجه شدم میتونم این کارو انجام بدم و بعد رفتم توی مسیرش و انجام شد و رفت .
سال 1403 باید بیشتر و بیشتر به احساس خود ارزشمندی فکر کنم ، دائما توانمندی هامو جلوی چشمم بیارم ، دائما در حال یادگیری باشم لذت ببرم و انجام بدم و مطالعه کنم و بهتر بشم ،
بله باور دارم ، باور دارم امسال میتونم کلی غذاها و کیک ها و دسر ها رو یاد بگیرم ،
قطعا امسال سال پیشرفت و رشد بیشتریه برای من ، خدای من تو بهم جهت بده که توی مسبری که هستم احساس لیاقت بیشتری داشته باشم .
به نامِ نامیِ قلبم، به نام حضرت دوست
که هر چه شعر سرودم فقط به خاطر اوست
اگر چه سوخته این دل در آتش دوری
ولی امید وصالش برای من داروست
نشد که لحظهای از صید او شوم غافل
شبیه چشمِ پلنگی که در پی آهوست
میان دشت شقایق وَ یا اقاقی و یاس
همیشه شوق نگاهم به شاخهی شب بوست
قسم به لحن صدا و به تار موهایش
برای من، به ابد او همان گل خوشبوست
به ناله های دل بیقرار من سوگند
که هر چه شعر سرودم فقط به خاطر اوست
=========================================
به نام خدای هدایتگرم
سلام به استاد عزیزم و سلام به استاد شایسته، سلام به دوستان توحیدی عزیزم
سال 1402 چه دستاوردهایی داشتم؟
_دانشگاه رفتم که تا الان خیلی برام خیر و برکت به همراه داشته و داره
_بیشتر از سال قبل روی خودم کار کردم
_ همون گوشی که میخواستم به آسونی خداوند برام خرید
_انجام تمرینات عملی عزت نفس که بهم الهام میشد خیلی به بهبود عزت نفسم کمک کرد
_دوستان همفرکانسی که خداوند وارد زندگیم کرد، خیلی چیزا یاد گرفتم ازشون، الگو گرفتم، باورهام قویتر شد
_باشگاه رفتن و ورزش کردن، که هم روی سلامتیم هم بالابردن عزت نفسم تاثیر زیادی داره
_مهارت رقصیدنم با دیدن کلیپ و تمرین به شدت بالاتر رفت چون علاقه دارم خیلی زود یاد گرفتم
_رفتن توی دل چندتا از ترسهام
_سال 1402 برای اولین بار سفر کردم به شهرهای دیگه:خرمآباد دوبار، ایلام، تهران، جنوب کشور
_سفر چند روزه به خارج از کشور
_مهارت عروسک دوزی رو یاد گرفتم
_به گمونم امسال و کُلَن از وقتی به این مسیر هدایت شدم به اندازه کل سال های زندگیم لباس خریدم
========================================
سال 1403 رو سالِ کار کردن روی عزت نفس و احساس لیاقتم نام گذاری کردم و اهدافم رو در جنبههای مختلف سلامتی و روابط و مالی توی دفترم نوشتم و برای هر کدوم این سوال رو برای خودم مطرح کردم که برای رسیدن به این اهداف چه تغییرات شخصیتی باید در خودم ایجاد کنم؟
نمیدونستم انقدر زود خداوند اجابت میکنه؛ در روز 6 اُم فروردین ماه دوره عزت نفس رو بهم هدیه داد
خدایا خودمو، زندگیمو، خواستههامو به تو میسپارم
در آخر، سالی که قراره شخصیت بهتری از خودمون رو بسازیم به دو استاد بزرگوار و دوستان عزیزم تبریک میگم
سالی دو عْید کردن، کار عوام باشد
ما صوفیانِ جان را هر دَم دو عْید باید
به نام هدایت الله
سلام خواهر عزیزم زهرا دوست ارزشمند وتوحیدی سایت
سال نوروز را به شما وخانواده ات تبریک میگم
ازشما سپاسگزارم بابت کامنت خوبی که نوشتی مخصوصا شعر زیبایی که اول صبح روزم را با کامنت زیبای شما آغاز کردم
بهت تبریک میگم از دستاوردهای خوب پارسال شما
امیدوارم درسال جدید در راستای خواستههایت وتغییر شخصیت در تمام جنبههای زندگی موفق و سلامت باشید
واز موفقیتهای خوبی که به دست میاری برای ما بنویسی وما هم لذت ببریم
شما زهرای عزیز رابه خدای بزرک وروزی دهنده میسپارم
سلام به برادر توحیدی، دوست مهربان و عزیزم آقای روحی
سپاسگزارم که برام نوشتین و نقطهی آبی فرستادین
سپاسگزارم بابت آرزوهای قشنگی که با فرکانس بالا برام آرزو کردین
به قول سعیده جان شهریاری,, «تحسین شما،نشون دهندهی صلح درون و قلب روشنِ خودتونه»
شعر ها هم مثل کل کامنت،هدایت خداوند بود من کاری نکردم…
انشاءالله در پناه الله یکتا
شاد
سالم
ثروتمند
سعادتمند
پولدار و پیروز باشید