راهکارهایی برای شناسایی و رفع ترمز ذهنیِ مخرب با نام «احساس عدم لیاقت»‌ - صفحه 6

دسته بندی: پاسخ به مسائل زندگی

جواب‌های «عقل‌کل»دسته بندی: پاسخ به مسائل زندگیراهکارهایی برای شناسایی و رفع ترمز ذهنیِ مخرب با نام «احساس عدم لیاقت»‌
956

یکی از ملموس ترین جاهایی که «باور احساس عدم لیاقت» خود را نشان می‌دهد، رفتاری است که نسبت به پرداخت بهای خواسته‌هایمان داریم.
از ملموس‌ترین لحظاتی که می‌توانیم «باور احساس عدم لیاقت» و «باور به کمبود» را در خود شناسایی نماییم‌، لحظاتی است که به شدت بر سر بهای کالای مورد علاقه‌مان چانه می‌زنیم یا بدتر از همه، با اینکه توان تهیه‌اش را داریم، اما به دنبال راهی برای نپرداختن قیمت واقعی آن و تخفیف گرفتن هستیم. یعنی همیشه داشتن خواسته‌هامان را موکول به زمانی می‌کنیم که‌ یک جنس تخفیف بخورد.
در یک کلام، پرداختن بهای خواسته‌هامان برای ما کاری بسیار سخت است.

به خاطر این کد مخرب در ذهن، وقتی بابت کالا یا تجربه ای پول می پردازیم که دوست داریم، گویی جان از بدنمان خارج می‌شود و به شدت احساس بدی پیدا می‌کنیم و این بدترین فرکانس درباره «کمبود ثروت» است که‌ یک آدم به عنوان خالقی که با فرکانس‌هایش‌، تجربه‌هایش را خلق می‌کند‌، می‌تواند ارسال کند. فرکانسی که از یک طرف ما را وارد مدار کمبودهای بیشتر می‌کند و همزمان از نعمت‌های بیشتری دور می‌کند.
اگر خوب خودمان را بشناسیم و ریشه ی رفتارها و واکنش هایمان را بدانیم، می فهمیم که موضوع‌ تخفیف گرفتن نیست بلکه پای چند ترمز جدی در میان است که خودشان را به شکل تلاش برای به دست آوردن خواسته هایمان با تخفیف، نشان می‌دهند.
به همین دلیل  دوست دارم یک نکته اساسی را اول از همه به خودم و سپس به همه افرادی که این متن را می‌خوانند و به دنبال موفقیت‌های مالی پایدار هستند‌، یادآور شوم و ترمزی را به آن‌ها نشان دهم که شناختن و رفع کردنش‌، از هر تخفیفی که بخواهی بدست بیاوری، سودمندتر است و می تواند عاملی باشد برای ورود ثروت‌های بسیار به زندگی ات.
در واقع این جنس از رفتار که برنامه ریزی می کنیم تا تجربه خواسته هایمان را به زمانی موکول کنیم که یک جنس تخفیف می خورد یا به طور کلی به دنبال داشتن خواسته هایمان به صورت رایگان، تخفیف و… هستیم یعنی پرداخت بهای خواسته‌هایمان برایمان سخت است، این رفتار خبر از دو باور بسیار مخربی می دهد که سرمنشأ تمام کمبودها و نداشتن هایی است که در زندگی خود تجربه می کنیم.

سردسته ی این دو باور‌، «باور به کمبود» است.
باور به کمبود نعمت، ثروت، عشق، موفقیت و هر چیزی است که‌ ما آن را ارزشمند می‌دانیم.
سپس در ادامه کار به همین جا ختم نمی‌شود و این باور مثل یک دستگاه مولد، شروع به تولید هزاران باور محدود کننده‌ی دیگر نیز می‌نماید که در تمام تار و پود وجودمان ریشه می‌دواند و ما را وارد مداری می‌کند که از مدار ثروت فرسنگ‌ها فاصله می‌گیریم.
به همین دلیل‌، حتی تجسم کردن ثروتمند بودن هم برایمان سخت می‌شود.
قانون این است که‌ مدار تخفیف خواستن‌، با مدار خواستنِ ثروت‌، از هم جدا هستند. نمی‌توانی هم به دنبال تخفیف باشی و هم باور فراوانی را بسازی.
نمی‌توان به فراوانی باور داشت اما مرتب به دنبال تخفیف نیز بود. این دو مسیر‌، خلاف جهت هم هستند به همین دلیل تو مرتبا در این مسیر در حال رفت و برگشت هستی.
دومین باور محدود کننده در این باره‌، «باور احساس عدم لیاقتِ داشتن ثروت» است. به این معنا که‌، درباره تجربه‌ی نعمت‌های بیشتر‌، احساس لیاقت نداری. خصوصاً هرچه آن نعمت‌ها تجملی‌تر باشند‌، به خاطر احساس عدم لیاقت‌، راضی کردن خودت برای تجربه‌ی آن نعمت‌ها سخت‌تر خواهد بود‌، حتی اگر مشکلی در پرداخت بهای آن نداشته باشی.
در واقع این باور‌‌، یعنی احساس عدم لیاقت‌، زاییده‌ی باور به کمبود است. یعنی باور به این‌که‌ پول درآوردن‌، کار سختی است. حتی اگر آدمهایی را ببینی که به راحتی در حال پول ساختن هستند‌، به خودت خواهی گفت‌:
خوب‌، من آنقدرها خلاق نیستم که از عهده‌ی این کار بر بیایم(که خودش نشانه‌ای محکم از عدم لیاقت و باور نداشتن توانایی‌هایت است). در نتیجه تنها راه‌کار برایت این خواهد بود که :
مراقب باشی در خرج پول‌، از هرگونه اسراف پرهیز نمایی و با این نگاه‌، آنقدر خودت را در مدار کمبود ثروت پش می‌بری که‌، ترجیح می‌دهی فقط برای نیازهای فوق ضروری هزینه نمایی. سپس آنقدر درباره نیازهایت دچار سوء تفاهم می‌شوی که نیازهای ضروری را نیازهایی تعیین می‌کنی که به زنده‌ماندن وابسته است و هرگونه تجاربی که مربوط به روح و روانت است و اصلاً برای تجربه‌ی آن نعمت‌ها به این جهان آمدی را غیر ضروری می‌دانی مثل:
تجربه اقامت در یک هتل زیبا برای چند روز
یا تجربه خوردن غذا در یک رستوران که بهایش به اندازه هزینه یک ماه غذا در منزل است
یا تجربه سفر با بلیط فرست کلاس که بهایش به اندازه چندین سفر است
یا تجربه …
یا حتی تجربه استفاده از مبلمان چرم به جای اجناس چینی.
در حالیکه بی خبری دلیل اینکه هر روز از تجربه‌ی این نعمت‌ها فاصله‌ی بیشتری می‌گیری‌، همین نوع نگاه است و نه عدم توانایی ات در ساختن ثروت!
سپس باور محدود کننده‌ی «احساس عدم لیاقت در تجربه نعمت و ثروت» بیشتر در تو ریشه می‌دواند و تو را بیشتر در مدار عدم لیاقت فرو می‌برد.
مثلاً  ترجیح می‌دهی خودت از وسایل بی‌کیفیت استفاده نمایی و وسایل گران‌بها و با ارزش را برای میهمان بگذاری…
به همین دلیل وسایل زندگیِ تو شامل دو دسته است:
ظروف دَمِ دستی بی‌کیفیت برای خودت و ظروف لاکچری زیبا برای میهمان
ملافه پاره و پوره و بی کیفیت و قدیمی برای خودت و ملافه نخی و خوشبو و خوش‌رنگ برای میهمان
و…
یا حتی بدتر از آن‌، این رفتار را درباره خودت و اعضای خانواده مثل همسر و فرزند نیز تعمیم داده‌ای
مثلا در خرید لباس‌ موارد غذایی‌، مواد شوینده و تمیز کننده و … اولویت را با سایر اعضای خانواده قرار می‌دهی و سعی می‌کنی همواره نیازهای خودت را کاهش دهی و کم‌خواه‌تر شوی.
مثلا‌ از آنجا که همسر و فرزندانت زیاد از دستمال های یکبار مصرف برای خشک کردن دست و … استفاده می‌کنند‌، تو ترجیح می‌دهی برای برقراری تعادل در مصرف دستمال حوله‌ای‌، برای تمیز کردن خانه از دستمال های پارچه‌ای استفاده نمایی.
یا لباس های ارزان‌قیمت و بی‌کیفیت بخری و به هر ترتیبی همواره هزینه‌های خودت را کاهش دهی تا کمتر اذیت شوی. چون به اندازه کافی احساس لیاقت تجربه بهترین‌ها را نداری.
چون درباره لایق بودن و انسان خوب و باگذشت بودن‌، دچار سوء تفاهم شده‌ای. چون همواره برای راضی کردن خودت در استفاده از یک نعمت‌‌، به دنبال یافتن دلایل قانع کننده‌ هستی. یعنی خودت را لایق نمی دانی تا برای خودت تا این حد هزینه کنی و فکر می‌کنی آنقدر ارزشمند نیستی که پول نازنین‌ات را صرف این خواسته نمایی. در نتیجه یا از آن چشم می‌پوشی و یا به دنبال شیوه‌هایی هستی تا دلایلی منطقی‌تر از لایق بودنت‌، پیدا کنی. یعنی به این شکل که:
«من توانستم تخفیف بگیریم
من رایگان این را به دست آوردم
من بهای واقعی اش را نپرداختم و …»
این احساس گناه را که برای خودت پول خرج کرده‌ای‌، از خود دور می کنی و یا به خاطر این کار احساس قدرت هم می‌کنی در حالیکه نمی‌دانی ریشه این رفتار که در اصل باور کمبود و باور احساس عدم لیاقت است‌،  چه نعمت‌هایی را از زندگی‌ات دور نموده است.
نعمت‌هایی که قابل مقایسه با هیچ تخفیف و هدیه ای نیست. و تازه ماجرا به همین جا نیز ختم نمی‌شود و حتی اگر به خاطر یک باور قدرتمندکننده‌ی دیگر‌، نعمتی وارد زندگی‌ات شود‌، این باورِ محدودکننده‌، به شکل یک اتفاق غیر مترقبه‌، آن نعمت را از زندگی‌ات حذف می‌کند.
من داستان‌های بسیاری درباره این موضوع از افراد زیاد داشته‌ام که نوشته‌اند، ماشینی که آن همه سال دوست داشتم سوار شوم را خریدم اما اوضاع به گونه‌ای پیش رفت و هزینه‌های غیرمنتظره به گونه‌ای روانه زندگی‌ام شد که مجبور شدم به خاطر آن هزینه‌های غیرمترقبه‌، که اصلا هیچ وقت در زندگی‌ام وجود نداشتند، نهایتا ماشینم را بفروشم.
و بسیار حسرت می‌خورَد که ای کاش حداقل از امکانات آن ماشین مثل کولر و… استفاده کرده بود… ای کاش حداقل کاور پلاستیک صندلی‌ها را در آورده بودم و لذت نشستن روی چرم صندلی را تجربه کرده بودم و…
در حالیکه خبر نداشت‌، همین رفتارها که نشانه‌ی باور احساس عدم لیاقت و در نگاه وسیع‌تر‌، باور به کمبود است‌، آن نعمت‌ها را از زندگی‌اش خارج ساخته است.
در واقع، « مأموریت باور احساس عدم لیاقت»، دور کردن نعمت‌ها از زندگی شماست و حتی اگر به خاطر یک باور درست، نعمتی وارد زندگی‌ات شود، این باور کاری می‌کند که آن نعمت بار و بنه اش را از زندگی‌ات بَربندد و به شکلی باورنکردنی و غیرمنتظره از زندگی‌ات بیرون برود.
این رفتار که همیشه به دنبال یک تخفیف ویژ‌‌ه هستیم تا به خواسته‌هایمان برسیم‌، معنایش دقیقا این است که:
«من که به صورت طبیعی امکان تهیه این جنس را ندارم. مگر اینکه تخفیف بخورد. مگر اینکه ارزان شود. مگر اینکه وام بگیرم. مگر اینکه قسطی بپردازم.»
یعنی از یک طرف آن خواسته آنقدر شدید است که نمی‌توانی بی خیالش شوی‌، از طرفی آن باورها آنقدر مخرب است که‌ نمی‌توانی به داشتنش به صورت طبیعی فکر کنی. به همین دلیل به جای تغییر این کد مخرب و این ترمز قوی، خودت را با این کد مخرب‌، هماهنگ می‌کنی.
درحالی‌که این ماجرا نه‌تنها کمکی به افزایش توان مالی‌ات نخواهد کرد‌‌، بلکه شروع به‌، بر‌باد دادن نتایج سایر باورهای قدرتمندکننده‌ات نیز می‌گردد.
دلیل اینکه افراد پس از اینکه نعمتی را به دست می‌آورند و پس از مدت کوتاهی به شکلی عجیب و غیر منتظره آن را از دست می‌دهند‌، همین باور عدم احساس لیاقت است.
به قول استاد عباس منش که می گوید “بیشتر افراد‌، باورهای خود را تغییر نمی‌دهند بلکه‌، می خواهند خواسته‌های جدیدشان را بر آن باورها منطبق سازند” و این اصلا امکان ندارد و نتیجه‌اش ساخته شدن یک باور محدودکننده‌ی دیگر است که باید بپذیری چنین چیزی در سرنوشت تو نیست و این برای از-ما-بهتران است!
به نظر شما‌، «از ما بهتر هم مگر هست!».
اگر همه‌ی ما به یک اندازه به منبع ثروت وصلیم و به یک اندازه توان خلق زندگی‌مان را داریم، از ما بهتر کیست؟ چه کسی لایق‌تر از خودم برای استفاده از این نعمت می‌تواند وجود داشته‌باشد.
بنابراین‌، اگر به دنبال تجربه‌ی موفقیت مالی پایدار هستی‌، توصیه می‌کنم‌، خیلی جدّی تعهدی غیر قابل مذاکره را برای ریشه کن کردن این باورها و این رفتارها شروع کن.
خصوصاً در مواردی که مربوط به آموختن قوانینی است که زندگیِ ما را متحول می‌کند، حتی پرداخت تمام داریی‌مان نیز در برابر نتیجه‌ای که کسب می شود، مبلغ ناچیزی به حساب می‌آید  و حتی یک دقیقه به تعویق انداختنِ شروعِ این آموزش‌ها نیز زمان زیادی به حساب می‌آید‌، چه برسد به اینکه منتظر بمانیم تا تخفیف بخورد.
خشت اولِ موفقیت پایدار‌، از ساختن «باور به فراوانی و باور به لیاقت داشتن ثروت‌»، شروع می‌شود.
باور احساس عدم لیاقت در تجربه ثروت‌، یک شاه‌ترمز است که‌، اگر بتوانی روی این ترمز کار کنی و آن‌را اصلاح نمایی‌ ترمزهای بسیارِ دیگری‌، به خودی خود برداشته می‌شود.
زیرا باور احساس لیاقت‌، شاه‌کلید عزت نفس است و از آنجا که عزت نفس‌، مهم‌ترین توانایی است که به شما قدرت می‌دهد تا خودت را باور کنی و توانایی‌هایت را ببینی و ارزشمند بدانی و بخواهی از آن‌ها ثروت بسازی‌، وقتی این ترمز برداشته می‌شود‌ به مداری هدایت می‌شوی که می‌توانی از توانایی‌ها و علائقت ثروت خلق کنی.
به همین دلیل استاد عباس‌منش همیشه شروع موفقیت‌هایش را به ساختن عزت نفسش مرتبط می‌داند و به این دلیل‌، صرف نمودنِ وقت برای ساختن باور احساس لیاقت‌، تا این حد برای شما مهم است.
خصوصاً اگر صاحب کسب و کار خودت هستی، داشتن راهنمایی مثل روانشناسی ثروت۳‌، برای رونق کسب و کارت‌، یک ضرورت است. در جلسات این دوره‌، استاد عباس‌منش بهتر از هر جای دیگری‌، چگونگی ساختن باور احساس لیاقت را آموزش داده است.
زیرا تا زمانی که باور احساس لیاقت را بعنوان مدیر کسب و کارت نسازی و این باور را به روح و روان کسب و کارت منتقل ننمایی، فارغ از انیکه چقدر خدماتت عالی است و چقدر محصولت باارزش است، هیچ راهی به مسیر کسب و کارها سودآور نداری.
پس واقعاً ارزشش را دارد که چنین سرمایه‌گذاری سودآوری برای خودت و کسب و کارت انجام دهی.
زیرا این‌، مهم‌ترین سرمایه‌ی اولیه تو برای شروع و رونق دادن به کسب و کارت است.
زیرا‌ اگر می‌دانستی نداشتن باور احساس لیاقت‌، مانع ورود چه نعمت‌های بزرگی به زندگی‌ات شده، اگر آب دستت بود‌، آن را کنار می‌گذاشتی و جهادی اکبر برای ساختن باور احساس لیاقت‌، به راه می‌انداختی.
فقط مسئله این است که ما هنوز هم درک نکرده‌ایم که‌ ما‌، خالقی هستیم که تمام اتفاقات لحظات بعدی را‌ با فرکانس‌های این لحظه خلق می‌کنیم. فرکانس‌هایی که  خود را به خوبی در رفتارها و واکنش ما به موضوعات مختلف افشاء می کنند و حقیقت باورهای ما را به ما نشان می‌دهند .
اگر برای ریشه‌کن کردن این باورهای مخرب جهاد به راه نیاندازی‌، هر دقیقه و ثانیه‌ای که با این باورها پیش می‌روی‌، این ریشه‌های محدودکننده‌، در وجودت عمیق‌تر می‌شود و شاخ و برگ‌های بیشتری تولید می‌کند و نتیجه‌اش این است که:
احساس می‌کنی سال‌هاست که در یک سطح متوقف مانده‌ای و هنوز پس از این‌همه تلاش‌، اوضاع مالی رضایت‌بخشی نداری. نتیجه‌اش این است که‌ همیشه درگیر پرداخت قسط‌های تمام‌نشدنی می‌شوی.
نتیجه‌اش این است که‌ همیشه درگیر جور کردن هزینه‌های زندگی‌ات خواهی بود. همیشه درگیر تلاش برای اخذ یک وام دیگر برای پرداخت قسط چند وام قبلی هستی و به این شکل اوضاع مرتباً پیچیده‌تر و غیرقابل‌کنترل‌تر می‌شود و نمی‌دانی که این موضوع اول از همه از اینجا شروع شد که مشتاق داشتن خواسته هایت به صورت رایگان، ارزان و یا بهره مندی از یک تخفیف ویژه بودی.
این مانع خیلی ریز است و خودش را در قالب سود، زرنگی و زیرکی نشان می‌دهد اما خودمان بهتر می‌دانیم که این حقیقت ندارد.
حقیقت این است که هیچ لذتی بالاتر از این نیست که آنقدر ثروتمند باشیم که برای داشتن خواسته‌ای، نیازی به حتی دانستن قیمت آن نداشته باشیم و فقط اگر آن را نیاز داریم، تهیه‌اش نماییم.
خصوصاً کالاهایی که ارزش افزوده‌شان بی‌نهایت است. مثل کالاهایی که روح و روان ما را متعادل می‌کند و ما را به طبیعت ثروتمند و بی‌نیازمان باز می‌گرداند و آن را به یادمان می‌آورد و ما را در مدار آن ثروت‌ها قرار می‌دهد.
به همین دلیل تأکید می‌کنم حتی یک دقیقه به تعویق انداختن شروع این آموزش‌ها نیز زمان زیادی به حساب می‌‌آید چه برسد به اینکه منتظر بمانیم تا تخفیف بخورد. زیرا هر ثانیه‌ی شروع نکردن تغییر این باورها‌، بسیار برایمان گران تمام می‌شود و در هر ثانیه‌، ما را از ثروت‌های بیشتری دور می‌کند و به ضررهای بیشتری نزدیک می‌کند.
فقط وقتی این ریشه را در وجودت دنبال می‌کنی، می فهمی که چه شاخ و برگ‌های تمام‌نشدنی ای دارد.
به همین دلیل است که استاد عباس منش در دوره ثروت ۱ و جلسات اولیه‌ی ثروت ۳‌، تا این اندازه بر ساختن باور فراوانی تاکید دارد و می گوید وقتی این باور ساخته می شود، هزاران باور محدودکننده خود به خود از وجودت حذف می شود.
تا زمانی که این باور در وجود ماست، راهی به سوی موفقیت مالی پایدار و استقلال مالی پایدار به معنای واقعیِ بی‌نیازی، نخواهیم داشت. زیرا ثروت یک امر ذهنی است؛ اول ذهن شما ثروتمند می‌شود و سپس‌ آن ذهن ثروتمند‌، ثروت را وارد زندگی شما می‌کند.
ذهن ثروتمند، یعنی ذهنی که فراوانی را باور دارد و می‌داند که بی‌نهایت ثروت برای همه در جهان وجود دارد، هرگز برای داشتن خواسته‌هایش انتظار تخفیف را ندارد و با عشق‌، بهای خواسته‌هایش را تمام و کمال می‌پردازد.
ذهن ثروتمند هرگز تجربه‌ی خودش را به خاطر گرفتن تخفیف‌، به تعویق نمی‌اندازد.
ذهن ثروتمند هرگز داشتن خواسته‌اش را منوط به گرفتن تخفیف نمی‌داند و چنین ذهنی سبب هدایت فرد به مسیر ایده‌های ثروت‌ساز می‌شود.
به شما هم توصیه می کنم که اگر می‌خواهی که به موفقیت مالی پایدار برسی و به مدار ثروت دسترسی داشته باشی‌، کلا از همین حالا ذهنت را به روی دنبال تخفیف بودن برای داشتن خواسته‌هایت ببند‌ و آن را جزو خطوط قرمز زندگی‌ات بدان.
بهتر است همیشه به جای اینکه بخواهی چیزی ارزان یا رایگان شود تا بتوانی آن را بخری یا داشته باشی، این باور را بسازی و این درخواست را از جهان داشته باشی که‌ توان مالی تو بیشتر شود تا بتوانی هر چیزی را که می‌خواهی بخری. نه فقط درباره‌ی محصولات ما، بلکه در مورد همه‌ی مسائل زندگی‌ات و همه خواسته‌‌هایت این باور را بساز.
زیرا وقتی این کار را انجام می‌دهید، و جهان جدیت شما  در این موضوع را می‌بیند، دیگر شما را در مداری قرار می‌هد و شرایطی را تجربه می‌کنید که اول به شما توانایی خرید را می‌دهد و بعد آن خواسته‌ی مورد نظر را به شما نشان می‌دهد.
زیرا این باور به تو احساس قدرت بیشتری می‌دهد و تو را به مسیرهایی هدایت می‌کند؛ و به استقلال مالی‌ای می‌رسی که می‌توانی در هر زمان، هر آنچه که مورد نیازت هست را بخری، بی آنکه نگران قیمتش باشی یا اصلا حتی به قیمتش نگاه کنی.
در هر صورت‌، اگر درباه‌ی برداشتن این ترمز و ساختن باور احساس لیاقت‌، متعهد و مصمم هستی‌، دوره روانشناسی ثروت۳‌، منبعی کامل از آگاهی‌ها خالص و ورودی‌های مناسب برای ساخته شدن باور لیاقت داشتن برای نعمت‌ها است.
هرچه بیشتر روی ساختن این باور کار کنی‌، احساس خودارزشی بیشتری می‌کنی. و این احساس به شما کمک می‌کند تا خودت و توانایی‌هایت را ببینی و ارزشمند بدانی و مهم‌تر از همه‌، به این فکر کنی که چطور می توانی از این توانایی ها ثروت بسازی و مهم تر از آن، ایده هایی را جدی بگیری و اجرا کنی که به خاطر این طرز تفکر به ذهنت خطور می کند.

حتی نمی‌توانی تصور کنی که با ساختن باور خودارزشی‌،‌، چه سایه سنگینی از سر توانمندی‌هایت بر می‌داری که تا حالا اجازه شکوفا شدن به آن توانایی‌ها را نداده بود.
زیرا بارها‌، خواسته‌هایی در وجودت شکل گرفته بود تا بخواهی بخشی از توانمندی‌هایت را بروز دهی. هزاران ایده در راستای آن خواسته ها آمده بود‌،  اما از آنجا خودت را ارزشمند نمی‌دانستی و از آنجا که فکر می‌کردی موفق ها همان از شما بهتران هستند‌، آن ایده‌ها و آن توانایی‌ها را جدی نمی‌گرفتی که بخواهی برای‌شان اقدام نمایی. در نتیجه آنهمه شور و شوق که با آن خواسته‌ها آمده بود‌،‌ با سمّی به نام «باور احساس عدم لیاقت‌» در نطفه خفه می‌شد و به این ترتیب خواسته‌های بسیاری در وجودت تبدیل به رویایی دور و دراز شده است. صدهایی ایده‌ای که هرگز فرصت تحقق یافتن نیافتند و زیر سایه‌ی سنگین باور عدم لیاقت ماندند و هرگز فرصت ابراز وجود نداشته‌است.
حالا زمان آن است که جهادی اکبر برای ریشه کن کردن کدی مخربی به نام «احساس عدم لیاقت در داشتن نعمتها» را در وجودت اصلاح کنی.

به همین بخش اعظمی از آموزش های دوره روانشناسی ثروت 1 اختصاص دارد به شناسایی این دو باور مخرب «باور به کمبود و باور احساس عدم لیاقت» و راهکارهای و تمریناتی برای تغییر این دو باور.

در دوره روانشناسی ثروت 1، شما به وسیله ی آموزش ها و تمرینات این دوره و خودشناسی ای که در این روند طی می شود، فرایندی تکاملی را طی می کنی برای تغییر شخصیت خود.

این تغییر ابتدا در ذهن و افکارت ایجاد می شود و سپس به اندازه ای که این نوع تفکر را جدی می گیری و در ذهنت می پرورانی و تمرینات را به همان شیوه ای که استاد از شما خواسته است انجام می دهی، رفتارها و راهکارهایت را تغییر می دهد. نگاهت به مسائل زندگی ات را تغییر می دهد. نگاهت به توانایی هایت را تغییر می دهد و مهم تر از همه ایمانت را برای قدم برداشتن، مسائل را حل کردن و مولد ثروت بودن تقویت می کند و در طی فرایندی تکاملی، به زندگی ات آنچنان کیفیت می دهد که ربطی به شرایط کنونی ات نداشته باشی.

اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره روانشناسی ثروت 1 و نتیجه ای که می توانی با عمل به آنها بسازی

نمایش:  به ترتیب تاریخ   |  به ترتیب امتیاز   
14

به نام خدای مهربان

سلام بر استاد عزیزم وخانم با لیاقتش خانوم شایسته مهربان و عزیز .

امروز که از خدا خواستم باز ترمزهای ذهنی مرا راجع به ثروت نشان دهد هدایت شدم به این پاسخ بسیار ارزشمند شما .خدای من تو چه زیبا هدایت‌گری هستی که در عرض یک ساعت از آمدن این پیام من آن را مشاهده کنم .
خدای عزیزم سپاسگزارم .
از زمانی که مطالب وحرفهای استاد را دنبال می‌کنم دارم روی این باور احساس لیاقت داشتن کار میکنم .از همان روزهای اول که وارد این فضا نشدم فقط با قانون نوشتن وتجسم آشنا شدم وضمیر ناخودآگاه وخوذم به عنوان خالق طوفانی در من شروع شد که باید آنها همه اشغال های ذهنی م را با خود ببرد .
از همان روز بزرگ خواستم از خدا همیشه میگفتم خدای من خدای زیادیست چون همیشه چشمم دنبال نعمت های خوب در جهانش بود اما نمی‌دانستم داستان زندگی من توجه فرکانس وباورهاست.

همان روزها شروع کردم به ارزش گذاری بیشتر برای خودم .همان روزها دیگر مهمان را بعد خودم قرار دادم و از بهترین وسایل برای خوابیدن خودم و ظروف استفاده کردم .
تا جاییکه که روی مادرم هم تاثیر گذاشتم واو هم تغییراتی کرد اما نه آنچنان .

شروع کردم به ارزش گذاری بیشتر برای خودم این باورها خیلی ریز هستند وچموش وباید همیشه روی آنها کار کرد .من اذعان دارم شاید اندازه ی سوزنی به این آگاهی ها عمل کرده باشم اما نتایج عالیش را دیدم در درون خودم وبیرونم باید خیلی روی این باورها کار کنم که میبینم چگونه جلوی راه ثروتمند شدنم را گرفته نشده ترمز های وحشتناک ‌

من هم این باورها را داشتم وحالا فهمیدم خیلی عمیق تر بوده طیبه جان .پیامی که دست که بانک خدا برایم نکاشته عمیق تر از این حرفهاست که نشانه هایش را در زندگی اطرافیانم و اتفاقاتی که برایشان دارد میفتدگواهی میگیرم وقانون را تصدیق وتحسین میکنم .

همان روزها دنبال تایید وتحسین گفته های استاد م رفتم و هزاران مثال پیدا کرده ام در خودم و در زندگی اطرافیانم که بخاطر این باورها به چه مسیر های هدایت شدم و هدایت شدن .

خدایا شکرت هزاران مرتبه جای عالی آمده ام که دیگران روحشان هم خبر ندارد از این حرفها .

با ایمان وجدیت بیشتر متعهد بیشتر وباور وایمان بیشتر راهی مسیری لذت بخش تر میشوم .این بار خیلی دوست دارم با نتایج مالی وروابطی و رسیدن به خواسته های دیگر م انگیزه م را بالا ولذت ببرم و استفاده کنم و انگیزه های دیگران راهم افزایش دهم و برای خانواده م هم سالها دوست دارم کارهایی برایشان انجام دهم انجام دهم .

دوستت دارم خدای عزیز و استاد م و خانوم شایسته خوش قلم .مدتیست دارم واو به واو مقالات ارزشمندتان را مینگارم در دفترم و عاشق نوشتن هستم ولذت میبرم وکلی آگاهی م بالا تر رفته .سپاسگزارم عشق دلم

با آرزوی شااادی وسلامتی و ثروت و عشق وسعادتمند در دنیا واخرت برای همه عزیزان ومردم جهان .

در پناه خدای هدایتگر رزاق



2

2 سال پیش

سلام وخداقوت

راستش من با خوندن این مطالب ارزشمند و فوق العاده یه کم استرس گرفتم چون من خییلی ریشه ای دچار این باورها هستم هرچند قلبا ذره ای دوست ندارم اینجوری باشم و تلاشم تغییره اما بنظر ب نسبت بقیه راه طولانی دارم!

من با پدری زندگی میکنم که تو قعر باورهای محدودکنندس!

اگه چندتا مثال بزنم احتمالا دوستان فرکانس بالا دیگه بقیه کامنتمو نخونن درین حد!

حالا من سوالم اینه چطور میتونم رو خودم کار کنم و بتونم خودمو نجات بدم چون مثلا من دارم رو خودم کار میکنم، میبینم رفته ی وسیله دست دوم خریده آورده خونه و حالم گرفته میشه این در شرایطیه ک توان خرید نو اون وسیله رو داره😑یا مثلا هرچیزی که میخریم یا باید قایم کنیم یا بگیم کسی هدیه داده!خرج کردن براش زجر بی انتهاس!این درشرایطی هست ک پول داره! یه جورایی از پول زیاد فراریه حتی اگه حقش باشه میذاره جلو چشمش خورده شه!موندم این دیگه چ مدلشه!! از درست شدن افکار اون ناامیدم چون اصلا آگاه نیست و قبول نمیکنه این حرفارو.

حالا من نمیدونم چطور رو خودم کار کنم چون این باورها واقعا زندگیمو مختل کرده امکان جداشدن هم ندارم. کاش بهم بگین قدم ب قدم چیکار کنم چون تمام ذهن من انقدر درگیر این مسئله اس ک خسته شده!!پیشاپیش ممنون از راهنماییتون🙂


2 سال پیش

سلام و درود

ندا جان شما قدرت تغییر کسی رو هیچوقت نداری و خواهی داشت

شما میتونی برعکس رفتارای پدرت عمل کنی مثل حکایتی زیبا از سعدی که میگه ادب از که آموختی از بی ادبان

به نظرم فرصت خوبی که پند بگیری از رفتارهای پدرت

14

سلام و درود
اگر میخوایم پول ساختن و ثروتمند شدن و رفاه مالی رو تو زندگیمون تجربه کنیم یکی از خط قرمزهای ما باید این باشه: چونه زدن، تخفیف گرفتن و احساس بد داشتن در هنگام پول خرج کردن.
چون منشأ این فتار و این جنس احساس، باور کمبود و عدم احساس لیاقت هست که مهمترین ترمز و باور محدود کننده در رسیدن به ثروت محسوب میشه.
پس از این به بعد به خودمون قول بدیم که دیگه هرگز دنبال چونه زدن، تخفیف خواستن نباشیم. شاید اولش خیلی سخت باشه که رفتارمون رو تغییر بدیم ولی میتونیم به صورت تکاملی این رفتار رو تمرین کنیم و هر بار کمی بهتر عمل کنیم.


14

سلام به گروه تحقیقاتی عباسمنش
امروز به خاطر پایدار نبودن موفقیتهای مالی ام از خدا سوال و درخواست کمک کردم و با اینکه دوره ی عزت نفس رو دارم و تمریناتش رو دارم انجام میدم، با خوندن این مطلب به درک بیشتری از “احساس لیاقت و باور فراوانی” رسیدم. حتی وسط خوندن متن، یک اقدام ساده اما بسیار مهم به ذهنم رسید و همون لحظه بلند شدم و انجامش دادم. بعد اومدم و بقیه ی مطلب رو خوندم. این مطلب جواب خدا بود که با دستان شما نوشته شد و انگار این یک پیام اختصاصی برای من بود، دقیقا همین امروز که از ته دل از خدا جواب خواستم. خدا رو شکر.
خیلی متشکرم بابت این مطلب فوق العاده.


13

سلام خانم شایسته ی عزیز بسیار سپاسگزارم از آگاهی هایی که با ما دادید شما و استاد عباس منش عزیز دستانی از دستان خداوند هستند اجر شما با خدا .. خانم شایسته ی عزیز از شما سپاسگزارم…. به راستی به قدرت معجزه ایمان دارم من متعهدانه روی خودم کار می کنم از خدا خواستم من را هدایت کند لینک این مقاله ی ارزشمند روی سایت قرار گرفت.. بعد از مطالعه مقاله ، کلی چراغ توی ذهنم روشن شد و گیج و مات مانده بودم.. فکرش را نمی کردم این رفتارهایی که در جامعه به خاطر آنها تشویق می شویم چه ترمزهایی برای نرسیدن ما به مدار ثروت هستند فکر می کردیم کم کردن هزینه ها، هنر یک زن برای حمایت از اوضاع اقتصادی امروز است.. چقدر از گرفتن تخفیف و خرید لباس ها و محصولاتی که با تخفیف می گرفتیم کیف میکردیم….خانم شایسته ی عزیز و استاد عباس منش عزیز بسیار سپاسگزارم که مشتاقانه وقت خود را برای هدایت ما به مسیر الهی و زیباتر صرف میکنید …. اجر شما با خدا … موفق پیروز شاد و سلامت باشید


13

باسلام خدمت شما خانم شایسته که الحق شایسته شدی برای قانون
باورهای کمبود وعزت نفس که جز اساسیترین باورهای محدود کننده هستند را باید کد بنویسیم تا درست بشن
کمبود:فراوانی(دیدن تمام نعمتها و تحسین آنها بااین نگاه که چقدر فراوان نعمت وجود دارد ومن بااین تحسین وارد مدارش میشم ونعمتها به فراوانی جذب من میشن و نکته اینه که تاکید میکنم اصل اینه که جهان پایه واساسش فراوانی است ،،فراوانی آب،باران،پول،خاک حاصلخیز،درخت،برگها،آدمها،ماشین،…) به میزانی که بتوانی
اما با احساس قلبی قوی تری این فرکانس را بفرستی و صدق بالحسنی کنیم آسان میشویم برای آسانیها

عزت نفس ؛ درهمه موارد ردپا داره انتخاب دوستان،درآمد،شغل،خوراک وپوشاک و… هرچه خودم را دراولویت بزارم یعنی خودم را دوست داشته باشم و نوبتم را تا زمانی خودم نیاز دارم به هیچکس نبخشم حتی همسرم (اولا باید به خودم این باور را بقبولونم که ارزشمند هستم ودوما همه به انتخاب من احترام میزارند اینها راقبول کنم در وجودم)
اما‌گاهی عزت نفس ریزتر ازاینها هم میشه اینکه جنس خوب میخری ولی حالت خوب نیست اینهم نکته ای است قابل اهمیت به قول یه حاج آقایی در مورد نماز صحبت میکرد میگفت اگه نماز حال خوب بهت نمیده بیخود میکنی میخونی حالا تا وقتی لایه های زیرین افکار را درست نکنیم نتایج تغییری نمیکنند به قولی خودشناسی پایه خداشناسی است


13

سلام خدمت خانم شایسته ی عزیز و گرامی
نوشته های خیلی خیلی ارزشمندتون واقعا تو زندگی من تاثیر گزاشته
بی نهایت ازتون ممنونم بابت اینکه با ما به اشتراکشون میزارید
و مطمئنم که به زودی کتاب های ارزشمندتون چاپ میشه و تو کل دنیا کلی میفروشه،
چون واقعا خیلی خیلی خوب مطالب رو بسط میدید و از زوایای مختلفی به یه مطلب نگاه می کنید که باعث میشه درکمون خیلی بالاتر بره
این متن واقعا شگفت انگیز بود

“حتی نمی‌توانی تصور کنی که با ساختن باور خودارزشی‌،‌، چه سایه سنگینی از سر توانمندی‌هایت بر می‌داری که تا حالا اجازه شکوفا شدن به آن توانایی‌ها را نداده بود.”

چقدر این جمله خوب بود
چقدر این آگاهی ها ناب هستن ، خدایا شکرت بابتشون
ازتون ممنونم خانم شایسته ی عزیز


13

بنامِ خدای یگانه
سلام خانم شایسته‌ی نازنین و دوستان عزیز و زیبا !
خانم شایسته این مقاله‌ی شما در نظرم اول درکش مشکل بود،ولی وقتی کامنت دوستها را خوندم درکش منطقی تر شد برام و اونقد تجربیات دوستان برام قشنگ بود ک خیلی خوب تونستم درک کنم این نکته‌ی تخفیف و داشتن احساس لیاقت.
من دیشب تا چشام کار میکرد کامنت دوستها را با عشق خوندم ،درک کردم چقد احساس لیاقت مهمه.
استاد تو جلسه ششم قدم اول توضیح دادن که شما باید یک هدف برا خودتون تعیین کنید نه صدتا، و روی اون هدف کار کنید. برا اون هدف قدم‌های کوچک بردارین
من ۱۵ دقیقه آخرش بدون اینکه گوش بدم اهدافمو نوشتم و کامنت کردم.
ولی بعد اون ۱۵ دقیقه اخری ک شنیدم فهمیدم اشتباه کردم عجله کردم برا نوشتن اهداف
بعد اون جلسه را یکبار دیگه هم شنیدم
خوب درک کردم استاد چه گفته
اونجا استاد یک چیز قشنگ گفت
که مثلا این هدف ک احساس ارزشمندی خودتون بیشتر کنید باشه
یهو یک آلارم زد تو گوشم
که نازی آره رو احساس ارزشمندی ات کار کن
چیزی ک واقعا دنبالشم
نوشتن از اهرم رنج و لذت که چقد خوبه داشتن احساس ارزشمندی، و رنجش رو هم نوشتم که چقد نبودش میتونه مانع رسیدن به اهدافم بشه.
بعد هدایت شدم به این صفحه، چون استاد درجلسه هفتم قدم اول درین مورد ک خانم شایسته کلی به مسایل ما مقاله نوشته صحبت کردن، منم اومدم اینجا و این مقاله رو دیروز خوندم.
امروز صبح تصمیم گرفتم بخودم احساس ارزشمندی بدم
پول داشتم و همشو واسه خریدن دوره عزت نفس جمع کرده بودم و چند قدم دوره ۱۲ قدم
گفتم من مدتهاست دنباله یک خریدم،هی میگم نخر دستمو گرفتم
فهمیدم دارم باور کمبود درخودم رشد میدم طبق گفته های استاد شایسته.
رفتم اول یک رستورانت شیک، بدون تخفیف گرفتن و بهترین غذا رو برا خودم خریدم ، فقط چون پول ریز نداشتم پول کلان دادم گفتند عیبی نداره باقیش. چند چیز دیگه هم کار داشتم ولی چون پدر و مادرم در ماشین منتظرم بودن صرف نظر کردم گفتم یکروز دیگه باقی خریدامو میکنم.
دنباله دوره عزت نفس بودم که تا اومدم خونه دیدم دوستم که پسورد حساب سایتمو داره برام دوره عزت نفسُ خریده ،بدون
اینکه من پولی پرداخت کرده باشم اتفاقا پولهامو واسه این دوره نگاه کرده بودم ، ولی بدون اینکه پولش بدم هدیه شد برام این دوره ارزشمند،هرقدری هم گفتم حساب خودتو بده کارت به کارت کنم نپذیرفت . ایشون حتی بخاطر من حساب پی‌پال درست کردن چون خارج از ایران فقط حساب پی‌پال میشه خرید کرد.
من فقط با خوندن کامنتها و نظرات شما عزیزان و خانم شایسته‌ی گل تونستم با این احساس ک منم ارزشمندم یک روز عالی رو تجربه کنم.
دوره‌ایی ک مدتها بود دنبالش بودم خریدم.
قبل خرید دوره ۱۲ قدم اصلا هدفم عزت نفس بود ولی خوب در صرافی‌ها مقدار زیاد نشد ارسال کنم به حساب استاد کارت به کارت کرده بودم اونا گفتن اول کم ارسال کن بعدا که تایید شد بیشتر بفرست.
خانم شایسته گفتند نه اینطور دیگه نکن کارت به کارت
و اینطور شد ک من تونستم فقط با اون پول کم دوره ۱۲ قدم،قدم اول بخرم . من گرچه خواهان خرید این دوره بودم ولی می‌دونستم مشکل اصلی من در عدم عزت نفسه که باید درستش کنم.
و بالاخره امروز من بعد یکروز مطالعه این مقاله گوهربار،کامنت‌های قشنگ شما عزیزان به این حس ارزشمندی رسیدم.
الان میدانم هرقدر ناامید نشم ادامه بدم،ایمان به غیب داشته باشم خدا تنهام نمیذاره و به شکل نشونه ها با خوندن این مقاله من به اهدافم میرسم فقط با تغییر نوعِ نگاهم .
از همه عزیزانی ک از تجربیاتشون نوشتن سپاسگزارم.
خانم شایسته‌ی عزیز، طبقِ قولی ک بشما دادم دوره عزت نفس رو هم خریدم.
برای همه رسیدن به خواسته هاشون میخوام. باور کنید و ادامه بدهین اجابت خدا نزدیک هست.


13

با سلام خدمت همه هم خانواده ای های عزیز این مطلب عالیه عالیه من مسیرهای زیادی را در زندگی برای ثروتمند شدن طی کردم که ناموفق بوده و الان که نگاه میکنم این حس عدم لیاقت را کاملا توی زندگیم میبینم اما خداوند را هزاران بار سپاسگزارم که من را با استاد آشنا کرده و دارم خودم را اصلاح میکنم و این حس را بطور طبیعی داشتم حذف میکردم و چند مورد مثل اینکه همیشه دوست داشتم کفشهای مارک بخرم نه بخاطر مارکش بلکه بخاطر کیفیتش اما همیشه منتظر میموندم تا تخفیف بخوره اما دو روز پیش رفتم و کفشی را که دوست داشتم بدون توجه به قیمتش خریدم و الان احساس عالی دارم و مطمعن هستم که اینها شروع کاره و انشالله رفته رفته مدارم بهتر خواهد شد سپاسگزارم سپاسگزارم


12

سلام به گروه محترم عباسمنش و استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی و بینظیر.
تمام این متن و خوندم و سرمو تکون دادم ،قبلا هم چند بار این متنو خوندم ولی ایندفه فرق داشت ،تازه بعضی از کلمات و جمله ها رو دارم میفهمم بعد از تضادی یک ساله که به علت عدم ادامه کار کردن روی خودم به وجود اومد و این بی انگیزگی دلیلش همین باور عدم احساس لیاقت بود ،چون بعد از سه سال کار روی بیزینس خودم درامدم داشت عالی میشد و یه جا برگشتم به خودم گفتم چرا من باید انقدر سود کنم و یکساله که هیچ پروژه ای ندارم و تازه میفهمم که چی شد ،خدا رو هزاران بار سپاسگزارم که بهم نشون داد و هدایتم کرد،از امروز تموم تمرکزمو میزارم تا این باور رو عوض کنم.


12

سلام خداقوت.دقیقا موافقم با نظرتون.
از ماست که برماست.
البته تقصیر ما نیست چون با این اعتقادات و فرهنگ تو نهاد اجتماع و خانواده‌و….بزرگ شدیم و در پوست و گوشت و خون ما نهادینه شده.
اما تقصیر ماست اگر با این دیدگاه زندگی رو ادامه بدیم.
زمانیکه اگاه شدیم،باید تغییر کنیم،باید شکل بگیریم تا تغییر دهیم.
من با این استاد عزیزی که پیدا کردم و جذبش کردم زندگیمو تغییر میدم،قول میدم.به خودم و شما.
سپاسگزارم.



2

3 سال پیش

سلام دوست عزیز چقد زیبا نوشتید که تقصیر مانیست که توی این اعتقادات واین فرهنگ‌وخانواده بدنیا اومدیمووبزرگ شدیم اما لز لین ببعد تقصیر ماست که آیت دیدگاهرو ادامه بدهیم باید تصمیم بگیریم تا تغییر کنیم ، این کامنت شما دقیقا منو یاد اون حرف استاد میندازه که میگه این تقصیر ما نیست که اگر احساسمون بد بشه بایک تضاد در زندگی ، چون ماهم بلهره ادمیم ولز احساسات درست شدیم ،اما این دیگه تقصیر ماست اگر بخواهیم توی این احساس بد بمانیم ، وباید اینو روی ذهنمون حک کنیم که هرچه بیشتر در اون احساس بد بمانیم مثل اینکه داریم دستمونو بیشتر تو آتیش فرو میکنیم ..دیگه اگر به لین آگاهی برسیم همین یک لصل برایمان کافی خواهد بود که ..اول احساس باید خوب باشه بعد اتقاق خوب پشت بندش میاد بعبارتی احساس خوب =اتفاق خوب


2 سال پیش

با سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته جان

و خدمت اعضای گرامی

من این متن رو که خوندم فهمیدم اصلی ترین باوری که من رو کاملااااا محدود کرده این باور هستش که تو قدت کوتاه هست و مثل بچه هایی

و این باور باعث شده که من نتونم هرچیزی رو که میخوام بهش برسم. هم مالی و هم معنوی

مثلا نمیتونم دوست خوب پیدا کنم یا یه شغل پیدا کنم. همش فکرم بهم میگه با این قدت چجوری میخوای با یقیه حرف بزنی تو مثل بچه هایی. یا اینکه میگه تو جایی استخدام نمیشی تو قدت کوتاه

12

سلام استاد عزیز امید وارم همیشه خوب وسر حال باشید واقعا ترمز هایی که در متن بالا گفته شد توی زندگی من واقعا وجود داره ودارم کاملا درک می کنم که چرا وقتی باور به فراوانی داشتم ولی با فکرهای مخرب مثل تخفیف ویا رایگان شدن ویا نبودن یک خواسته بیشتر در مسیر نرسیدن به خواسته هام هستم ومهمتر از همه عدم احساس لیاقت که همواره به صورت یک ذهن پنهان مارو از رسیدن دور میکنه به نظر من اول از همه باید عزت نفس خودمون کار کنیم تا رسیدن به هر خواسته ویا ثروتی رو حق خودمون بدونیم وبدانیم که خالق هر انچه که می خواهیم خودمون هستیم ممنونم از شما وخانواده بزرگ عباس منش


12

سلام به همه
خیلی جالبه من تازه الان از فروشگاه برگشتم و کلی جنس که تخفیف خورده بود رو خریدم اصلا فکر نمیکردم که این یه ترمز مخرب توی باور به فراوانی باشه
از وقتی دوره ۱۲ قدم رو خریدم یه مقدار بهتر شدم توی خریدهام
اعتقاد به فراوانی ثروت واقعا آدم رو عوض میکنه
خیلی از خدا ممنونم که منو الان به این آگاهی هدایت کرد ،البته میدونم که این فرکانس رو خودم ارسال کردم
الان توی دوره ۱۲ قدم هستم و تشنه شنیدن بقیه قدمها هستم
ولی حتما بعد از این دوره روانشناسی ثروت رو میخرم چون خدارو شکر از بچگی توی تضاد مالی بزرگ شدم و الان میفهمم که این یک نعمت بزرگ برای من بوده .
و میدونم که حتما ثروتمند میشم و با خودم عهد کردم که راه استاد عباسمنش رو برم و هیچوقت دیگه جنس قسطی نخرم و وام هم نگیرم چون میدونم که خدا راه رو برای به دست آوردن هر چیزی که اون لحظه لیاقتشو دارم باز میکنه
نمیدونم پایان دوره ۱۲ قدم چقدر ثروتمند شدن ولی میدونم انقدر هست که مثل آب خوردن بتونم روانشناسی ۱و۲و۳ رو یکجا بخرم
خدا یا شکرررت



1

2 سال پیش

سلام دوست عزیزتر از جانم ..جسارتا من با گوشه ای از فرمایش شما مخالفم ..اینکه آدم به خاطر داشتن باور کمبود چانه بزنه و تخفیف بگیره با اینکه یک جنس را بخره در حالیکه تخفیف خورده و بنظرم باید به اون بعنوان هدیه ای از طرف سیستم به خاطر باورهاتون نگاه کرد،متفاوته …در کل اگر واقعا حستون بعد از خرید خوب بود یعنی باورتون اونقدر قوی بوده که این تخفیف را بدون هیچ تلاشی و خودبخود بدست اوردید و اونو هدیه تلقی میکتید و شادتر میشی ‌..ولی اگر حست بد بود و حالت خوب نبود باید به این حالت شک کنی …مخلصم

12

با سلام و خسته نباشین
ممنونم بابت پاسخ خانم شایسته و کامنتهای عالی دوستان
من نمیدونستم تخفیف گرفتن باور کمبود ایجاد میکنه
به لطف خدا هدایت شدم به این صفحه و یکی از ترمزهام رو شناسایی کردم.
ممنونم


11

به نام یزدان پاک
من خودم لایق نمی‌دونم شاید زبونی بگم ولی از درون نمیخوم
من همه چیز خوب برای اطرافیانم می‌خوام
من دلم برای همه میسوزه جز خودم
هنوز روی خدا حساب باز نکردم
هنوز ذهنم در گیر سیاست واتفاقات جامعه هست
هنوز روی رفتار بد خانواده تمرکز دارم
هنوز خودم گناهکار میدون
هنوز خودم نبخشید م کینه نفرت دارم
باور کمبود دارم همش میترسم تموم بشه
این باگهای منه که دارم روشن کار میکنم



3

2 سال پیش

سلام به‌شمادوست قدرتمندم.اول ازهمه بگم که آفرین به این جسارتت که قدرت اعتراف به ضعفهات روداری واینکه خیلی‌ها شهامت گفتن ضعفهاشون روندارن[دَمت گرم] ودوم اینکه حتما وحتما شما میتونی وقدرت اینوداری که خودت رولایق همه چیزهای خوب بدونی و باتوکل به خدا وهمت واراده خودت که قطعا داریش دراین مسیر حتما درمدت کوتاهی کلی نتایج وحرفها برای ارائه خواهی داشت.درپناه خداوند ثروتمندوسعادتمنددردنیا وآخرت باشی💪💪


2 سال پیش

سلام

بهتون تبریک میگم که دارین تلاش میکنین که خودتون تغییر بدین ، و تحسینتون میکنم که دارین ایراداتون رو پیدا میکنین و در مسیر رفع کردن اونها هستین،

اولین کلید تغییر و پیشرفت این هست که انسان قبول بکنه که ایراد و اشکال و ضعف داره ، چون خیلی از آدمها رفتار و باورهاشون رو بهترین میدونن و اصلا به این فکر نمیکنن که ممکنه رفتار و باورهاشون اشتباه باشه و در نتیجه هیچ تلاشی برای تغییر نمیکنن، ولی شما با شجاعت اومدین و قبول کردین که ایراداتی دارین و این اولین کلید پیشرفته، و از طرفی مسئولیت شرایط فعلی تون رو به عهده گرفتین و گردن بقیه نمیندازین.

به خاطر این آگاهیِ که در مورد خودتون پیدا کردین سپاسگزار خدا باشین چون تا همین جاش هم خیلی پیشرفت کردین و جدا شدین از بدنه جامعه، همین مسیر رو با قدرت ادامه بدین و از خدا هدایت بخواهین،

اگه بخاهین نتایج متفاوت نسبت به اکثریت جامعه بگیرین باید رفتار و باورهای متفاوت از جامعه داشته باشین،

مثلا کلا تلوزیون رو حذف بکنین و پبگیر اخبار و خبرهای منفی نباشین و مواردی که استاد تو فایلهای مختلف گفتن، من خودم الان نزدیک ۳ساله اخبار نمیببنم و الان کلا تلویزیون رو حذف کردم و خیلی آرامش دارم .

منتظر خبرهای عالی از طرف شما هستم

شادی ثروت سلامتی عشق و آرامش براتون آرزومندم


2 سال پیش

سلام دوست عزیز ناصر خان

سپاسگزارم که من راهنمایی کردین

دارم تلاش خودم میکنم به امید این هستم که به زودی بیام از نتایج خوبم بگم زندگیم همونی بشه که همیشه میخواستم

11

سلام به مریم بانوی شایسته

خدایا عجب چیزهایی گفته شد باورم نمیشه واقعا در این 50 سال همش اشتباه کردم … اشتباه کردم.
از وقتی یادم هست همیشه از دادن پول به خواهرها و برادرانم دریغ نمی کردم
حتی در مدرسه با وجود اینکه عاشق ساندویچ کالباس بودم هیچوقت نمی خریدم و پیش خودم میگفتم پولش را نگه دارم شاید کسی لازم داشته باشه. خدایا این همه فداکاری ….
حتی وقتی ازدواج کردم هم همین طور بودم. 24 سال سابقه کار دارم ولی شاید باور نکنید در این 24 سال حتی یک انگشتر برای خودم نخریدم. چون حقوقم را برای بچه هام، خواهرام و برادرام خرج میکردم و به اونا میدادم.
هر وقت نیاز ضروری به خرید چیزی داشتم با ترس و لرز برای خودم میخریدم و اصلا از خریدش لذت نمی بردم.
بله همیشه دنبال گرفتن تخفیف بودم.
شاید باور نکنید پول سنوات کاری ام را هم به خواهرام دادم که بعد از چند سال میلغ کمی از آن به من برگردانده شد.
وای خدایا یعنی در این 50 سال اشتباه کردم.
امروز به این فایل هدایت شدم ولی احساس بدی به من دست داد از طرفی خوشحال شدم که متوجه اشتباهاتم شدم ولی از طرف دیگر خودم را احمقی بیش نمی دانم.
ولی باز هم یه علامت سوال بزرگ در ذهنم به وجود آمد!!
یعنی کمک کردن به اعضای خانواده درست نیست!!
پس این همه سفارش کمک کردن به دیگران خصوصا اعضای درجه یک خانواده چی میشه!!
من گیج شدم لطفا راهنمایی کنید.
با سپاس
مریم



8

4 سال پیش

کمک‌کردن خوبه ولی اگه احساس ترحم باشه غلطه و تو فقط ده درصد یا بیست درصد درامدتو باید کمک کنی و اگ خیلی بیش از حد هم بخوای پولتو به دیگران بدی طوری که لباس های موردعلاقه جواهرات موردعلاقه سفر،شلوار،رستوران،کافه و باشگاه موردعلاقت رو نداری ینی خودتو شایسته این پولها نمیدونی و خب قاعدتا یا جذب ثابت میشه و یا حتی کمتر


4 سال پیش

سلام افرا جان

الان هم که درآمدی ندارم همچنان توقع دارند که بهشون پول بدهم.

البته از قبل خیلی بهتر شدم. سعی می کنم جواب منفی بدهم.

ممنونم


4 سال پیش

سعی نکن قشنگ بگو نه من خودم وسایل نیاز دارم اگ ناراحتم شدن که شدن اگ واقعا دوستت داشته باشن چرا باید بخاطر اینکه تو چیزیو ک نیاز داری میخری واسه خودت ناراحت بشن:/ جز اینکه دور از جون شما یه مشت فرصت طلب باشن که اونموقع این افراد تو زندگی شما نباشن خیلی بهتره🤷🏻‍♀️💞


4 سال پیش

مشکل اینه که دلم براشون میسوزه.

چون همیشه با آه و ناله از من درخواست میکنند.

و حرفشون اینه که: بچه‌ها ت اینجا نیستند و خودت هم نیازی نداری و …

ولی حق باش شماست باید جواب منفی بدهم. ممنون از شما

البته متاسفانه کارم را از دست دادم و بیکار شدم.

با توجه به سابقه کاری ۲۴ سال در چاپ کتابهای دانشگاهی و دقت بسیاری در کارم، الان بیکارم.

عاشق کارم بودم. نمی‌دونم چطور میتونم این مشکل را حل کنم. 😢😢

البته هر روز در ستاره قطبی می‌نویسم و منتظرم خدای خوبم مرا به سمت یک شغل خوب و عالی هدایت کنه.

امیدوارم بتونم این کار خوب را جذب کنم.

به امید روزهای خوب

🤗🤗

افرا جان، دوست خوبم خیلی خوشحال شدم که پاسخ دادید. 💕💕❤️


3 سال پیش

مریم عزیز ازت ممنونم به خاطر هینتی که به من دادی. یادم انداختی منم توی مدرسه دلم ضعف می کرد اما گاهی که حتی پولشو داشتم هم ساندویچ کالباس نمیخریدم. چون مامانم همیشه به من قسمت درجه دو و سه غذا رو میداد و این باور رو پیدا کرده بودم که شایستگی شو ندارم. یادم نمیره همیشه دلم اسمارتیز مینو میخواست اما دلم نمیومد بخرم ، میگفتم گرونه. وقتی یک زن بالغ شدم و آگاهیم رشد کرد فهمیدم باید با تمرین آشتی با کودک درون این حس های بی لیاقتی رو از بین ببرم . رفتم برای خودم پشمک چوبی و اسمارتیز خریدم ، دقیقا همون مدل که دلم میخواست.چند تا ما. دیگه که بچگی از ترس مواخذه بزرگترها نرفته بودم سراغش هم رفتم و این سد و تابوی سن و سال رو شکستم. باور نمی‌کنید چقدر روحیه م عوض شد. سال ۹۱ پدرم هزینه سفر به مکه به من داد اما من توی مکه هم دنبال فروشگاه های ارزون بودم، برای خودم چیزهای ارزون خریدم . اما برای خواهرم یک پیراهن گرون خریدم . میگفتم نه من نباید لباس گرون بپوشم ،لباس گرون مال پولدارهاس. با اینکه به من می‌گفتند این پیراهن به خودت بیشتر میاد اما اهمیت ندادم و دادم به خواهرم. وقتی هم میرفتم سلف هتل بیشتر خوراکی های میز بغل که بلا استفاده بود رو بر می داشتم . بعدا پشیمون شدم . و الان هر جا میرم با حس فراوانی برخورد میکنم . خوراکی گرون بیاد تو خونه ، عادی برخورد میکنم ، میل داشته باشم میخورم ، نداشته باشم ، اهمیت نداره برام که ممکنه تموم شه یا دیگه نیاد


3 سال پیش

سلام خدمت شمادوست گرامی

عرض کنم خدمتتون که کی گفته کمک کردن به دیگران بده اشتباه نکنید دوست عزیز کمک کردن به دیگران و باز کردن گره از کار دیگران لیاقتی می خواد که خدا نصیب هر کسی نمی کنه .ولی اشکال کار شما این بوده که عزت نفس پایینی داشتید و به دیگران بیش از خود اهمیت می دادین توجه به دیگران معنیش این نیست که آدم خودشو فراموش کنه در واقع شما تو این مقوله دچار افراط و تفریط شده اید.شما همونقدر که برای نزدیکانتون و نیازهای اونا ارزش قایل بودین باید دو برابر اونو برا خودتون هزینه می کردین.انشاالله خدا به آگاهیهای همه مون را بالا ببره تازندگی موفق توام با ثروت و آرامش داشته باشیم و همواره در راه درست قدم بگذاریم.


3 سال پیش

سلام دوست عزیز. بهترین ها برای شما.‌تا جایی که من یاد گرفتم از آموزه های استاد. کمک کردن ب دیگران وقتی ارزش داده که تو از خودت نکنی بدی به دیگران.‌اگر خودت نیاز نداشتی و دادن اون پول بهت آسیب نمیزد یعنی مشکل برات ب وجود نمی‌آورد خودت از همه نظر اوکی بودی با این باور که کمک کردن من باعث میشه پول و نعمت بیشتری وارد زندگیم کنه نه از سر دلسوزی یا اینکه اگر من کمکش نکنم بدبخت میشه یا من وطیفه دارم یا هر چی. باید با باور فر اواني و با احساس خوب به کسی که به کمک تو نیاز داره و بهت گفته از اطرافیان درجه یک و آشنایان نه کسی که نیاز نداره یا بهت نگفته . میشه با این شرایط کمک کرد خیلی هم‌خوبه.

موفق باشيد


3 سال پیش

سلام دوست عزیز

منم تازه با این موضوع مواجه شدم که درخواست ثروت برای خودم داشته باشم نه بقیه

و دارم بهش خیلی فکر میکنم و بنظرم واقعا یکی از باورهای منفی منم هست

چیزی که من از این متن و کامنتها متوجه شدم در جواب به سوالتون

اینه که کمک کردن خیلی خوبه

خیلی زیاد و ما نباید هیچوقت دست برداریم ازش

اما بحث کمک کردن نیست

بحث اینه که وقتی ما پولی داریم و خرجش نمیکنیم برای خودمون و میذاریم کنار تا به کسی کمک کنیم. دو تا باور منفی شکل میگیره

اینکه یک به فراوون بودن دنیا اعتماد نداریم.که اگر برای خودم خرجش کنم پولم تموم میشه و دیگه نمیاد دستم تا به کسی کمک کنم.

و دو من خودم رو لایق نمیدونم و ارزشمند نمیدونم. چون اگر من خودمو ارزشمند بدونم برای خودم خرجش میکنم

چیزی رو از خودم دریغ نمیکنم بخاطر دیگری

و زمانی که اون عزت نفس کامل رو داشته باشیم که همیشه خودمون رو اولویت قرار بدیم در این صورت دنیا میفهمه .چون اینو بهش ثابت کردیم (با مقدم دونستن خودمون نسبت به همه)

حالا همه چی رو در اختیارمون قرار میده و ما پول بیشتری در میاریم که بیشتر به خودمون برسیم و ظرفمون سوراخ نمیمونه چون داریم واسه خودمون خرج میکنیم و به خودمون بها میدیم و حالا پول بیشتر که داریم

پس به راحتی بدون اینکه از خواسته های خودمون بگذریم

اول به خودمون میرسیم و بعد کمک میکنیم به دیگران.

یعنی اونقدری پول هست و داریم که به خودمون برسیم و باز هم اضافه بمونه و فراوون باشه

و دیگه اینجا کمک کردن به کسی خلا تو زندگی خودمون ایجاد نمیکنه.

و در نهایت

ما باور فراوانی و عزت نفس نداریم!

و باید روی این دو کار کنیم.

11

سلام استاد جان
سلام خانم مریم
سلام داداشیا
سلام آبجیا
سلام عباس منشی‌ها
عصرِ زمستونی‌تون بخیر.
آومدم از تغییراتم درطی یک هفته بنویسم که ردپا باشه برا خودم
من کامنت دوستانو خوندم ک نوشتن رفتن خرید کردن برا خودشون بدون تخفیف گرفتن و کلی برا خودشون خرج کردن.
منم دیروز رفتم هرقدری ک داشتم برا خودم لوازم موردنیازمو خریدم.
من چون موهای فر دارم و همش وز میشه اصن متوجه بیشتر زیباتر شدنش نبودن ک از حالتِ وز بودن بیرون بشه ،ولی بعد خوندن کامنت دوستات درین مقاله خانم شایسته، و شنیدنِ جلسه اول دوره‌ی عزت نفس، من به طور جادویی متوجه ارزشمندی خودم و بها دادن به خودم شدم
در لباس پوشیدن متوجه بهای بیشتر بخودم شدم که عالی تر لباس بپوشم حتی درخانه، و حتی در بیرون بیشتر از گذشته شیک تر باشم نه برا تایید و تحسین بقیه برا خودم،متوجه شدم منِ درونم شیک بودنو دوست داره
رفتم کلی کرم نرم کننده موی فر، ژل حالت دهنده، انواع ماسک های صورت بایودنس و یک مدل دیگه گرفتم.
من دنبالِ پوست شفاف بودم
باور میکنید من معلم بودم ده سال ،پولی ک بدست می آوردم هرگز حتی کرم ضدآفتاب نخریدم
فقط لوازم مورد نیاز ضروری رو خریدم هرگز دنبال پوست بهتر نبودم و شد اینکه سیاهی دور چشمم زیاد شده
وقتی این ماسک بایدونس زدم صورتم خیلی عالی بود صورتم شفاف تر، خطوط ناخواسته صورتم گم شد.
گرچه من خودم دوساله ماسک های خانگی درست میکنم ولی هیچکدام اینطور به صورتم ننشسته بود.
رفتم امروز چندتای دیگه هم ازش خریدم .گفتم ماهی یک دونه استفاده کنم ازش
ینی میخوام بگم من هدایت شدم بیشتر متوجه خودم باشم، بیشتر بفهمم تو دنیا فقط خودم مهمم
گرچه این دویال بیشتر از همه‌ی عمرم متوجه خواست‌ها و نیازهام هستم ولی فهمیدم فقط رفع نیاز مهم نی، باید ارزشمندی را در درونم نیز پایه ریزی کنم که نتایج عالی بگیرم
اینقد دنبالِ شفافیت صورت بودم که خدا هدایتم کرد به این ماسک ها و یک ماسک خانگی ک طرز تهیه‌اش یاد گرفتم میخوام این جوانی پوست ک هرگز متوجه اش نبودم دوباره بخودم هدیه بدم.
چون جوانی، زیبا بودن حقِ طبیعی همه ماست.
دوستا روی خودتون کار کنید باور کنید نتیجه میده .
من در کمتر از سه هفته دارم به نتایج عالی میرسم
اگر این روند دائمی بشه چقد نتایج زیباتر و عظیمتر خواهند شد.
همیشه حالِ دلتون عالی باشه عزیزانم.


11

این متن بی نهایت برایم خوب و تاثیرگذار بود و در حین خواندن آن افرادی از فامیلهایمان را ک همیشه مشتاق تخفیف گرفتن هستند و توانایی تخفیف گرفتن را مایه فخرشان میدانند و زندگی خوبی را تجربه نمی کنند ذهنم جلوی چشمم آورد،خیلی خوشحالم و از اینکه خدایم ب این مسیر هدایتم کرده همیشه سپاسگزار خواهم بود،
و حرکت در مسیر تغییر باورها هم جهادی ب معنای واقعی کلمه اکبر میطلبد چون خیلی خیلی سخته ب خصوص برای افرادی ک در خانواده ای با پدری بزرگ شده اند ک این دو باور فراوانی و عدم لیاقت در جهت منفی درش موج بزنه
من از خدایم برای ایجاد باور فراوانی و لیاقت صبری جمیل و پشتکاری مضاعف خواهانم



2

6 سال پیش

وای خدا ببین کجا میبری مارو واقعا راست میگی بابای خودم همش دنبال تخفیف و ارزون

دیگه خودتون ته ماجرا رو بخونید میوه هاش همه داغون و اینا همیشه م منو مسخره میکنه تو بلد نیستی دولا پهنا باهات حساب میکنن

ولی من همیشه هرچقد میگه میدم و استاد میدیدم که تیپ میده گفتم اره پول داره میده ولی واقعا واقعا این تفکر و باور لیاقت داشتن میدونی چقد مطمنه که بازم قراره در بیاره وایی خدا چقد تو خوبی انگار ادم نقشه گنج پیدا میکنه خدایا شکرتتتت شکرت شکرت همه دستای بندری بالا اه اه خدا خدا دمت گرم هی جلو میریم روشن تر میشه هی بالا تر میریم به دستای هم که دستای خداست

خدایا بازم هدایتم کن هدایت تو شیرین تر از عسله تو خوده خوده عسلی دوستات عسلن راهت عسله و پر از عشق و حاله خدایا شکرت


5 سال پیش

چه خوب گفتید اقاعلی رضا..این سایت نقشه ی گنجه..تسمیه ی عالی ای بود..الحمدلله

10

سلام به استاد بزرگوار و سرکار خانم شایسته عزیز با این متن فوق العاده و بیدار کننده که به نظر من این متن الهی بود واقعا
سلام به دوستان هم فرکانسی

درسته من هم با این ترمز بزرگ مواجه بودم ، که صد البته بی خبر از اینکه این افکار سمی ترمز هستند و ما را از نعمت‌ها بی کران الهی محروم می‌کنند.
تلنگری بود برای من ، تلنگر بزرگ امروز از ساعت ۸ صبح تا الان متن زیبای خانم شایسته عزیز را سه بار خواندم و همچنین تعداد زیادی از کامنتهای دوستان را .
برای خودم باور کردنی نبود که من که اینقدر مقید به رعایت اصول و دست و دلبازی برای خودم هستم درگیر این ترمز بزرگ ( تخفیف گرفتن ، و خرید برای همه اعضا خانواده به جز خودم و … ) خیلی خیلی ممنون از خانم شایسته عزیز که چقدر ظریف و دقیق توضیح دادند و در واقع برای من افشاگری کردند از درون خفته من ( انگار تمام این سالها با من بودید و در طول این مدت آبرو داری می‌کردید و دم نمی زدید و حالا ناگهان من را از خواب غفلت و گمراهی بیدار کردید ) . البته خاطر نشان کنم که من هنوز یک سال است که‌ از فایل های دانلودی و کامنت های دوستان استفاده میکنم .
از ته قلبم و از تمام وجودم از شما و از استاد عزیز و بزرگوارم که این محیط خدایی و آسمانی مهیا کرده اید سپاسگزارم . سپاسگزارم . سپاسگزارم

برای همه دوستان کهکشانی حاضر در این سایت آرزوی سلامتی ، شادی ، ثروتمندی و موفقیت دارم .


10

سلام چه اطلاعات عالی بود. ما از همون دارایی فعلیمون چه استفاده ای می کنیم که احساس لیاقت کنیم. مثلا به قول شما وقتی چیزای خوب برای مهمونه خب این باعث میشه ما بی لیاقتی رو در خودمون زیاد کنیم بعد تعجب کنیم چرا هنوز فراوانی رو جذب نکردیم.


10

به نام خداوند بخشاینده و مهربانم
سلام وعرض ادب خدمت استادعزیزم ودوستان
به‌نظرم احساس لیاقت بینهایت مهمه ومیشه گفت باعث اتفاقات خوب میشه توزندگیمون
وقتی خودمونو دوسداشته باشیم وقتی احساس ارزشمندی بکنیم دیگه درموقعیت های مختلف سعی نمیکنیم برای بقیه خودمونو تعقیر بدیم
ضا
ظاهرمونو تعقیر بدیم
چون باور داریم مادرهر شرایطی عالی هستیم

همه چیز روخودمون باباورهامون می‌سازیم
این قانون واقعا ساده س وچون ساده س یادمون میره
خودم توی این چنرور به خاطر یه سری مسائل کلا سایت روفراموش کردم
کامنت نمیخوندم ولی دراون لحظه حالم ب نمیشد واتفاق بدی نمی‌افتاد
ولی بعد از چن روز خودشو نشون میده حالت بد میشه
باید بتونیم درهرشرایطی تواین مسیر بمونیم باید بتونیم هرچقد میتونیم وقت بذاریم

خداوند جواب می‌دهد فقط از ما میخواد حرکت کنیم توکل وحرکت

وبعدش
همه چی بهتر میشه
اتفاقات خوب میفته
شادی بیشتر میشه
زندگی زیباتر میشه
کارها راحتر میشه
ادمهای خوب بیشتر میشن
عشق بیشتر میشه روابط عاشقانه ی لذت بخش روتجربه میکنیم
به راحتی به هرچی بخوایم می‌رسیم
سلامتی بیشتر میشه
خداوند همیشه درکنار من است
هوادار من است
قلب من فقط جایگاه خداست
خدایا شکرت به خاطر دستان سالمی که دارم برای نوشتن
چشمانی زیبادارم برای دیدن
قلبی مهربان وسالم دارم برای دریافت هدایتهای پروردگارم
دوستدارم خدای مهربونم
دوستون دارم استاد
دوستون دارم خانوم شایسته زیبا وفوقلعاده

خدایاشکرت که تونستم بنویسم
زینب هرلحظه به تومهتاج است


رفتن به بالا