«الخیر فی ما وقع» در شعر پروین - صفحه 7 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-11.gif
800
1020
پشتیبانی سایت
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
پشتیبانی سایت2014-07-10 13:27:512020-10-19 00:19:31«الخیر فی ما وقع» در شعر پروینشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی بزرگوار
روز چهل و ششم سفر نامه
هرلحظه که تسلیمم درکارگاه تقدیر
آرام تر از آهو بی باک تراز شیرم
هر لحظه که میکوشم درکار کنم تدبیر
رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر
خدایا شکرت که روز به روز تکاملم را طی میکنم و هر روز سعی میکنم زیباتر ببینم دنیایم رل دنیایی که خالقش خودم هستم و باورهایم. داشتم فکر میکردم که چرا من و اغلب بچه های سایت وقتی در سایت هستیم خیلی از چیزها برایمان همزمانی دارد از جمله همین فایلهای سفرنامه یا حتی مطلبی را که داریم مطالعه میکنیم و حتی حرکت انگشتانمان بر روی صفحه کلید که چه موضوعی را مطالعه کنیم. این برای من بسیار اتفاق افتاده که دقیقا همان چیزی را در سایت میخوانم که به آگاهیهای آن نیاز داشتم.شاید یکی از دلایلش اون اعتماد واحساس خوبی هست که در سایت داریم که یک احساس خالص هست و حالا اگر این احساس و اعتماد را در تمام لحظات به خودمان وتوانایی ها یمان و به خدایمان داشته باشیم چقدر همه چیز کن فیکون میشود.
تسلیم وتوکل که برخاسته از ایمان به الله است کلید مسائل هست کلید حل تضادها و چقدر این جمله تاثیر گزار هست برای من:
استاد عباس منش
به گونه ای ایمان به غیب را به من آموخته که بتوانم در شرایط نادلخوه، بیآنکه ایده یا راه حلّی داشتهباشم یا روی قول و کمک فردی بتوانم حساب کنم، به خود بگویم فارغ از اینکه شرایط بیرونی چیست، من از درون خود را به آرامش میرسانم با این اطمینان و یقین که، محال است من به احساس اطمینان قلبی و آرامش برسم و آن شرایط، هرچقدر هم نادلخواه، به نفع من تغییر نکند.
و این چیزی است که من اسمش رو جادوی تضادها میگذارم و به جای اینکه در برابر آنها گارد بگیرم حمله میبرم به سمت شان تا حل کنم تا با حل کردنشان بزرگ شوم قوی شوم قوی در ایمان و توکل به رب و البته کار سختی است وقتی عملا در اون موقعیت قرار میگیریم و در اون موقعیت هست که توحید عملی باید بیاد به کمکمون.
و در آخر تسلیم تسلیم به اینکه فقط به داشته های ذهن خودمان قانع نباشیم و ایمان داشته باشیم که به منبعی وصل هستیم که بسیار راه حلهایی دارد که من نمیدانم که من فقیرم به آنها که مِن حیث لا یحتسب هستند و آن وقت آرام میشوی مثل یک آهو و شجاع وجسور هستی مثل یک شیر آن وقت نگران نیستی احساست بد نمیشود و به هم نمیریزی مطمئن هستی که را حلها می آیند ایده ها میآیند و دستان خداوند دست به کار میشوند تا تو حالت خوب باشد چون آزمایشت را پس دادی آنگاه که بهم نریختی و احساست را بد نکردی و ناامید نشدی آنگاه که از ریختن گندمها نهراسیدی و نگران نشدی چون مطمئن بودی که بالاتر از گندم و با ارزش تر از گندم در انتظار توست (چقدر این جمله با معنیه :در انتظار توست)یعنی آماده و مهیاست دز انتظار هست که تو مدارت رو تغییر بدی تو به منبع وصل بشی تو ایمان داشته باشی که میشه تو صبر داشته باشی تا تکا ملت طی بشه .خوبیها در انتظار تو هستند تا تو به دستشون بیاری باتلاشت با تلاش برای احساس خوب داشتن با تلاش برای با ایمان شدن و پله های ایمان را بالا رفتن نه با توحید عملی نه اینکه فقط حرف بزنیم و گوشه ای بنشینیم بلکه بدون ترس وبا شهامت حرکت کنیم برای باورهایمان برای بهره برداری از سرمایه ای که با بودن در این خانواده صمیمی در کنار استاد بدست آوردیم
ویَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یحَْتَسِبُ وَ مَن یَتَوَکلَْ عَلىَ اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکلُِّ شىَْءٍ قَدْرًا
و او را از جایى که گمان ندارد روزى میرساند، هر کس به خدا توکل کند خدا او را کافى است. خداوند در انجام فرمان خود پایدار است و براى هر چیزى اندازه اى قرار داده است.
شاد باشید و تندرست ثروتمند در دنیا وآخرت
به اسم و یاد الله رحمن و رحیم. هم دائم العطاست و هم دائم الرحیم و پر مرحمت و مهربان. و در پناه بخشندگیش مهربانی میکنه.
که آرامش بخش دلهاست. خوب کننده ی احساسات ست.
جان دهنده ی مردگان ست.
تنها خالق تنها و یگانه معبود عالم و جهان هستی و جهان هااا.
همه چیز است همه کس را.
داشتم فکر میکردم مثلا من سینوزیت دارم و چقدر علائمش بصورت کاهش قوای جسمی و ذهنی و روحی و خلقی خودش را نشان می دهد.
و گفتگوی الآنم با خداوند قسمت کوتاهی از نیایشم را گفتم اینجا بنویسم. که پر از حس خوب شدم.
گفتم سینوزیت کیلو چنده، این که ذره ای بیش نیست پیش خدا.
فصل سرما و گرما چیه؟ عفونت و ویروس و باکتری اصلا چی چیه؟
دولت کیه؟ دولت از آن خداست،
قد و وزن و چهره چیه؟ تحصیلات و مردم و فرهنگ و اقتصاد و قوانین مجلس و جابجایی های افراد و تصمیمات دیگران و حتی گذشته خود من کدوم صیغه ست باز.
سن چیه؟ اشتباهات کدومه؟ هیچ کدومه اینا در برابر خداوند هیچن، چون مالک تمام اینها اوست.
مالک زمین و زمان و عمر و آسمان ها و حشرات و گیاهان و جانوران و آدمها و گردش ایام و فصول سال و زمین های کشاورزی و باغات و سیارات و ماه و خورشید و ستارگان و مرزهای جغرافیایی کشورها و دولت ها و ذرات و اتم ها و ملک ها و مقام ها و پول ها و مشاغل و فرزندان و زاد و ولد ها و….
بیماری کیلو چنده، هر مریضی رو شفا میده.
هر نابینایی رو بینا میکنه
هر فلجی رو راه می بره و قوت میده
هر سرطانی رو شفا میده
هر نوع مرض جسمی و روحی و ذهنی رو رفع میکنه.
مگه نکرده؟؟؟ مگه زلیخا رو نکرد؟؟؟
مگه یوسف (ع) رو قعر چاه همه چیز نداد؟ از علم تعبیر خواب و از زیبایی و عزت و مقام و از ثروت و دولت و از همسر زیبا و از آرامش و عشق و….
هر ایدز و هر قلب و مغز و پوست و .. رو درست تنظیم و درمان میکنه. شفا و نور میبخشه.
هر صورتی رو زیبا و نورانی میکنه
هر فقری رو به ثروت تبدیل میکنه فقر کیلو چنده نداری باز کدومه.
هر نیازمندی رو بی نیاز از مال دنیا میکنه
هر مجردی رو متأهل و هر تنها و بی کس ماندگان و بی دوستی رو صاحب همسر و دوست و یار و یاور میکنه
هر ضعیفی را حمایت می کند
هر بیکاری رو کار میده
هر زمانی رو تنظیم میکنه
هر محیط و مکانی رو روبراه میکنه
هر مضطربی را آرام می کنه
هر تنفری رو به عشق و محبت تبدیل میکنه
هر خشم و عصبانیتی رو آرام و پر از مهر و لطافت می کنه.
هر پرسشی را پاسخ است.
هر مسأله ای را راه حل.
هر مغازه و کاسبی و بیزنس و شغلی را پر برکت و پر فروش می کنه.
هر جنسی را می فروشد
هر بی خانمانی را صاحب خانه و مسکن
و هر بی خودرو و پیاده ای را صاحب خودرو و حمل و نقل عالی میکند
هر بی لباسی را لباس و کفش می پوشاند
هر شکمی را سیراب می کند
هر خطایی را می بخشد و هدایت میکند
و هر دستی را میگیرد.
خداوند هر آبرویی را حفظ و هر شخصیتی را عزت و مقام می دهد.
هر چشمی را بینا و هر گوشی را شنواست.
هر روزی را شب و هر شبی را روز می کند
گرما را سرما و سرما را گرما می کند
هر ناامیدی را امید و هر غمگینی را شاد می کند.
هر عاشقی را به معشوقش میرساند
خداوند همه چیز است.
او همه چیز میشود همه کس را به شرط… پاکی دل به شرط ایمان به شرط تقوا به شرط اعتقاد و اعتماد و تواضع و قدرشناسی.
دم همتون گرم و خیلی ممنونم از استاد عزیز و محترمم که این فضا رو عاشقانه و خیرخواهانه فراهم کرده و اینقدر ساده در اختیار ماست به لطف الله مهربان و اینقدر هزینه این سایت کرده که بتونیم استفاده کنیم.
برای استاد عزیز خانم شایسته و خانم فرهادی و آقا ابراهیم نازنین
بهترین ها رو از خدای یکتا خواستارم.
برای شما دوست عزیزم آرزو دارم هر آنچه در دل داری به حقیقت زندگیت تبدیل شود به لطف خدای مهربان.
یا حق
به نام خدا
توکل و درخواست درست تو این شعر توجه منو جلب کرد واقعا
پیرمرد داستان ما از ته دل به خدا گفت که گره زندگیمو باز کن توکل کرد و خدا با ی اتفاق به ظاهر بد هدایتش کرد به سمت ثروت و درخواست پیرمرد
و همینه ک جذابه و همینه ک به ما یاد میده باید همیشه توکل داشت و با اتفاقات به ظاهر بد ایمان و توکلمون رو از دست ندیم و فقط و فقط از خدا درخواست کنیم
آخ آخ یهویی ی ماجرایی ک برای خودم اتفاق افتاده یادم اومد ک دوسدارم باهاتون به اشتراک بزارم
چند وقت پیش من تو ی دکه فروشنده بودم که ساعت کاریش برای من زیاد بودو خسته کننده بود برام
به خدا گفتم خدایا ی دکه دیگ برام جور کن با همین حقوق و ساعت کاری کمتر مث پیرمرد داستان مون از ته دل خواستم و خدا بعد یکی دو هفته ی دکه دیگ برام جور کردو رفتم اونجا با ساعت کاری خیییلی کمتر
دوباره دلم آروم نداشت و پول و مهارت بیشتر میخاستم و اینکه من همیشه شب کاری میکردم تو دکه ها و همین خستم کرده بود
باز به خدا گفتم خدایا ی کاری میخام ک با دانشگاهم کنار بیاد و شب کاری نداشته باشه و حقوقش بیشتر باشه و ی مهارت هم کنارش یاد بگیرم
نتیجه چی شد؟!
الان برقکشی میکنم توی سعادت آباد تهران ک واقعاااا عاشق این منطقه م عاشق خونه های بزرگ و ماشینهای گرون قیمت و هرروز توی دلم تحسین میکنمشون و این ماجرا هنوز ادامه داره
الهی شکرت بخاطر این سایت این جو این همه فایل گرانبها این همه بقیه خودم ک با عشق کامنتمو میخونن️
سلام استاد عزیز
سلام دوستان عالی خودم
این فایل برای من خیلی عالی و درس ها داشت
انگیزه من را خیلی بالا برد
یاد گرفتم که همیشه در تضاد ها و اتفاقات بظاهر بد حس و حال خودم را خوب نگه دارم
به آن اتفاق نگاه کنم و از آن درس بگیرم
ملاک ایمان من به خدای مهربان این ارامشی است که در درون من است
ایمان و امید داشتن
ذوق و شوقی که دارم
اینها نکاتی است که من همیشه باید در زندگی خودم به آن توجه داشته باشم
هر زمان از همه من ناامید شدم تنها کسی که من می توانم روی او حساب باز کنم فقط و فقط همان خدای مهربان من است
بارهای بار دل به دیگران بستم و ضرر کردم و کارم باز به مشکل بر می خورد
این نتیجه امید داشتن به غیر از خداوند بود
از زمانی که شروع کردم دل به خدای خودم ببیندم و فقط از اوکمک بگیرم او هم خیلی خیلی در این میان هوای من را داشته است
اینها همگی نشان از این است که وقتی از او کمک بخواهم او با دستهای هدایتگر خودش من را هدایت می کند
من را بسوی موفقیت ها هدایت می کند
دیگران را وسیله قرار می دهد تا براحتی و آسانی کارهای من را انجام بدهند
ممنونم استاد عزیز
سپاس از خدای هدایتگر خودم
سپاس از خدای مهربانی ها
متن کامل فایل ارزشمند “مفهوم الخیرفی ماوقع در شعر خانم پروین اعتصامی” تقدیم به دوستان عزیز هم فرکانسی:
به نام خدای مهربان
سلام خدمت دوستان عزیز
امروز میخوام در مورد ایمان صحبت کنم، در مورد توکل صحبت کنم. توی خیلی از برنامه هام به دوستان میگم که همیشه هر اتفاقی می افته یک خیریتی توش هست و باید نگاهمون به اتفاقات به ظاهر نامناسب، این نگاه باشه که یک اتفاق خوبی در راه هست. و من به شما قول میدم که اگر شما احساس خب رو در همه ی لحظات زندگیتون داشته باشید اتفاقات فوق العاده عالی براتون رخ میده. این یک قانونه.
اگر احساس خوب داشته باشید اتفاقات خوب رخ میده و اگر احساس بد داشته باشید اتفاقات بد رخ میده. این یک قانونه و استثنایی هم نداره. اگر سعی کنید در تمام طول شبانه روز، در هر شرایط و در هر موقعیتی احساستو خوب کنی مطمئنا اتفاقات خوب جوری از در و دیوار وارد زندگی شما میشه که شما رو مبهوت میکنه.
این کار شاید در شروع کار ساده ای نباشه اما مطمئنا با تمرین اتفاق می افته. با تغییر باورها اتفاق می افته. ما باید ایمان داشته باشیم که روند جهان همواره خیر و خوشی و خوبیه. کسی که احساس خوب داره یعنی کسی که ایمان داره. من همیشه در همه ی دوره هام میگم ملاک ایمان نه به ریش هست و نه به جای مهر روی پیشونیه و نه به چادره و نه به هیچ چیز دیگه ای. ملاک ایمان از دیدگاه من احساس آرامش درونیه.
هرچقدر احساس آرامش داشته باشیم، هر چقدر احساس خوب داشته باشیم یعنی این که ما به یک نیرویی ماورای نیروی خودمون اعتماد داریم که این نیرو محافظ ماست. که اون نیرو با ماست. به این میگن ایمان. نشان ایمان، نشان ظاهری ایمان این احساس خوبه. اگر احساس خوب داری یعنی ایمان داری. اگر امید داری یعنی ایمان داری. اگر احساس شوق داری، احساس ذوق داری، اگر آرامش داری یعنی ایمان داری. هیچ چیز دیگه ای نیست. واقعا هیچ چیز دیگه ای نیست.
“الا بذکر الله تطمئن القلوب” تنها با یاد خداوند دلها آرام می گیرد. این موضوع در یکی از شعرهای بسیار بسیار زیبای خانم پروین اعتصامی اومده و من امروز میخوام در مورد این شعر با شما صحبت کنم.
من وقتی که این شعر رو برای اولین بار گوش دادم تا کلی وقت گریه کردم و نمی تونستم احساس خودم رو کنترل کنم. نمی تونستم این احساسی رو که در من ایجاد کرد این شعر کنترل کنم و اشک از چشمانم سرازیر شد و امیدوارم که برای تو هم این اتفاق بیفته. چون احساس خیلی قشنگیه. احساس پاکیه، احساس رسیدن به خداست، احساس عشقه، احساس درک خداونده.
این شعر داستان یک پیرمرده که خیلی زندگی سختی داشته و از اونجا شروع میشه که همه ردش کردن، همه دست رد به سینه اش زدن. پیش همه رفت. پیش همه گدایی کرد. پیش همه رو انداخت. امیدش رو از خدا دور کرد و به غیر خدا رو آورد. نابود شد زندگیش ولی خداوند بازم دوسش داشت. ولی خداوند بازم بهش رحم کرد. ولی خداوند دید اون رو. اونی که خدا رو ندید، خدا دیدش و خدا دوسش داشت.
خدا همه ی ما رو دوست داره با تمام اشتباهاتمون، با تمام بی ایمانی مون. با تمام بدی هامون دوستمون داره. بخشیده ما رو و هرروزم داره به ما میگه که برگرد بیا پیش من. هرروزم میگه منو ببین من هرچی که بخوای بهت میدم. تو فقط منو باور کن، فقط منو بشناس، منو درک کن. بعد هرچی که از دنیا میخوای بهت میدم. چی میخوای بهت بدم؟ پول میخوای؟ سلامتی میخوای؟ عشق میخوای؟ رابطه ی قشنگ میخوای؟ کار خوب میخوای؟ هرچی رو که بخوای بهت میدم.
این شعر اینجوری شروع میشه:
پیرمردی، مفلس و برگشته بخت / روزگاری داشت ناهموار و سخت
هم پسر، هم دخترش بیمار بود / هم بلای فقر و هم تیمار بود
این، دوا میخواستی، آن یک پزشک / این، غذایش آه بودی، آن سرشک
این، عسل میخواست، آن یک شوربا / این، لحافش پاره بود، آن یک قبا
داستان رو اینجوری توضیح میده که شرایط یک پیرمرد بسیار بسیار تهیدست، با بیمارهایی که تو خونه داره، یک تفسیر و یک توضیح بسیار واضح از یک زندگی بسیار بسیار سخت و نامناسب رو میگه و بعد ادامه میده:
روزها میرفت بر بازار و کوی / نان طلب میکرد و میبرد آبروی
دست بر هر خودپرستی میگشود / تا پشیزی بر پشیزی میفزود
هر امیری را، روان میشد ز پی / تا مگر پیراهنی، بخشد به وی
شب، بسوی خانه می آمد زبون / قالب از نیرو تهی، دل پر ز خون
روز، سائل بود و شب بیمار دار / روز از مردم، شب از خود شرمسار
پیرمرد داستان ما هرروز میرفت گدایی میکرد، هرروز میرفت دستشو جلو هر کس و ناکسی دراز میکرد بلکه یه چیزی بهش بده. وقتی هم که میومد خونه خیلی ناامید و ناراحت میومد خونه و احساس خیلی بدی داشت.
صبحگاهی رفت و از اهل کرم / کس ندادش نه پشیز و نه درم
از دری میرفت حیران بر دری / رهنورد، اما نه پائی، نه سری
ناشمرده، برزن و کوئی نماند / دیگرش پای تکاپوئی نماند
درهمی در دست و در دامن نداشت / ساز و برگ خانه برگشتن نداشت
نشون میده که پیش هرکسی رفت هیچ چیزی بهش ندادن. همه ی شهر رو، همه ی کوچه ها رو رفت. دیگه حس راه رفتن نداشت اما هیچی برای بردن خونه نداشت. رو نداشت که برگرده بره خونه.
رفت سوی آسیا هنگام شام / گندمش بخشید دهقان یک دو جام
زد گره در دامن آن گندم، فقیر / شد روان و گفت کای حی قدیر
گر تو پیش آری بفضل خویش دست / برگشائی هر گره کایام بست
چون کنم، یارب، در این فصل شتا / من علیل و کودکانم ناشتا
میخرید این گندم ار یک جای کس / هم عسل زان میخریدم، هم عدس
آن عدس، در شوربا میریختم / وان عسل، با آب میآمیختم
درد اگر باشد یکی، دارو یکی است / جان فدای آنکه درد او یکی است
بس گره بگشودهای، از هر قبیل / این گره را نیز بگشا، ای جلیل
رفت پیش دهقان و پیش آسیابان و آسیابان هم یه مقدار گندمی بهش داد و گفت خدایا شکرت. خدایا تو اگر بخوای کمک کنی میتونی همه جوره کمک کنی و اگر من این گندم رو بفروشم هم میتونم عدس باهاش بخرم، هم عسل بخرم. میتونم بچه هامو خوب کنم و این صحبت ها رو به عنوان تشکر از خدای مهربان داشت میکرد و در انتها هم گفت:
بس گره بگشودهای، از هر قبیل / این گره را نیز بگشا، ای جلیل
گفت گره ی زندگی خیلی از مردم رو باز کردی، این گره رو هم باز کن ای خدای مهربان.
این دعا میکرد و میپیمود راه / ناگه افتادش به پیش پا، نگاه
دید گفتارش فساد انگیخته / وان گره بگشوده، گندم ریخته!
دید این دعایی که کرده به جای اینکه بهش کمک کنه به ضررش شده و این همه داره راه میره و داره دعا میکنه دید که بابا اصلا اون گره ای که به دامنش زده بود و گندم ها رو ریخته بود توش، اون گره باز شده و همه ی گندم ها ریخته.
بانگ بر زد، کای خدای دادگر / چون تو دانائی، نمیداند مگر
سالها نرد خدائی باختی / این گره را زان گره نشناختی
این چه کار است، ای خدای شهر و ده / فرقها بود این گره را زان گره
چون نمیبیند، چو تو بینندهای / کاین گره را برگشاید، بندهای
تا که بر دست تو دادم کار را / ناشتا بگذاشتی بیمار را
هر چه در غربال دیدی، ریختی / هم عسل، هم شوربا را ریختی
من ترا کی گفتم، ای یار عزیز / کاین گره بگشای و گندم را بریز
ابلهی کردم که گفتم، ای خدای / گر توانی این گره را برگشای
آن گره را چون نیارستی گشود / این گره بگشودنت، دیگر چه بود
من خداوندی ندیدم زین نمط / یک گره بگشودی و آنهم غلط
تا اینجای داستان پیرمرد به شدت ناراحت، به شدت عصبانی، به همه چیز شک میکنه و میگه خدایا این چه وضعشه؟ این چه کاریه با من کردی؟ من گفتم گره ی زندگیمو درست کن، نه گره ی دامن رو که همه ی گندم ها بریزه. من ازت خواستم که کمکم کنی نه اینکه تو سرم بزنی بدبختم کنی.
خیلی از ماها تو شرایطی قرار می گیریم که فکر میکنیم خدا با ما قهر کرده. اوضاع سخت میشه ما فکر میکنیم که خدا ما رو نمی بینه. فریاد میزنیم میگیم خدایا ما رو ببین. ما اینجا هستیم. فکر میکنیم خدا روشو کرده اون ور. نه، همیشه خدا با ماست.
الغرض، برگشت مسکین دردناک / تا مگر برچیند آن گندم ز خاک
چون برای جستجو خم کرد سر / دید افتاده یکی همیان زر
سجده کرد و گفت کای رب ودود / من چه دانستم ترا حکمت چه بود
هر بلائی کز تو آید، رحمتی است / هر که را فقری دهی، آن دولتی است
تو بسی زاندیشه برتر بودهای / هر چه فرمان است، خود فرمودهای
زان بتاریکی گذاری بنده را / تا ببیند آن رخ تابنده را
تیشه، زان بر هر رگ و بندم زنند / تا که با لطف تو، پیوندم زنند
گر کسی را از تو دردی شد نصیب / هم، سرانجامش تو گردیدی طبیب
هر که مسکین و پریشان تو بود / خود نمیدانست و مهمان تو بود
رزق زان معنی ندادندم خسان / تا ترا دانم پناه بیکسان
ناتوانی زان دهی بر تندرست / تا بداند کآنچه دارد زان تست
زان به درها بردی این درویش را / تا که بشناسد خدای خویش را
اندرین پستی، قضایم زان فکند / تا تو را جویم، تو را خوانم بلند
من به مردم داشتم روی نیاز / گرچه روز و شب در حق بود باز
من بسی دیدم خداوندان مال / تو کریمی، ای خدای ذوالجلال
بر در دونان، چو افتادم ز پای / هم تو دستم را گرفتی، ای خدای
گندمم را ریختی، تا زر دهی / رشتهام بردی، تا که گوهر دهی
در تو، پروین، نیست فکر و عقل و هوش / ورنه دیگ حق نمیافتد ز جوش
چقدر زیباست. چقدر زیبا توضیح میده که اگر هم به ظاهر داری می بینی که تو زندگیت مشکل به وجود میاد این دقیقا همون راهیه که باید بری، این دقیقا همون نعمته، این دقیقا همون ایده ایه که بهش نیاز داری. این دقیقا همون مسیریه که میتونه بهت کمک کنه برای رسیدن به هدفت و چقدر قشنگ تو این شعر توضیح میده که هر بلایی که از خداوند میاد یه رحمتیه. میگه به این دلیل برای من مشکل ایجاد شد که تو رو پیدا کنم. که اگر همیشه اوضاع خوب باشه دیگه تو رو پیدا نمی کنم.
اگر مشکلی تو زندگیمون به وجود میاد خدا رو پیدا می کنیم. نه به خاطر اینکه خدا تنهاست، خدا نیاز داره که ما پیداش کنیم. به خاطر اینکه وقتی ما خدا رو فراموش می کنیم و از فرکانس خدا دور میشیم، در فرکانس بدی ها قرار می گیریم. اگر مشکل به وجود میاد خدا این مشکل رو ایجاد نکرده، ما از فرکانس خوبی ها، از فرکانس عشق، از فرکانس نعمت ها وقتی دور میشیم طبیعتا به نقطه ی مقابلش میرسیم.
میگه من خیلی این در اون در کردم:
من به مردم داشتم روی نیاز / گرچه روز و شب در حق بود باز
من خیلی رو انداختم به افراد مختلف اما رزق و روزی پیش تو بود همیشه. همیشه هم در حال دریافت نعمت ها می تونستم باشم.
خیلی خیلی مهمه. خیلی خیلی این شعر احساس خوبی به من میده و مدت ها من گریه کردم وقتی که اینو شنیدم. و هربار که گوشش می کنم، هربار که در موردش صحبت می کنم تو تمام سمینارهام احساس فوق العاده ای دارم.
واقعا برای خانم پروین اعتصامی آرزو می کنم که روحش در آرامش باشه، با صالحین محشور بشه و چقدر این شعر آگاهی دهنده هست. میگه:
گندمم را ریختی تا زر دهی / رشته ام بردی که تا گوهر دهی
زندگی ما همیشه همینه. اگر چیزی رو از دست دادیم به معنای کمبود نیست، این به معنای یک نعمت جدید و بسیار بزرگتره. اما به کی میرسه این نعمت؟ به کسی که بتونه اینطوری نگاه کنه به خداوند. به کسی که بتونه احساس خودشو کنترل کنه. به کسی که بتونه در شرایط سخت، خوبی ها رو ببینه. در شرایط سخت، نعمت هایی که داره ببینه.
دوستان خیلی مواقع هست شرایط سخت میشه. برای منم این اتفاق افتاده. اما باور کنید در سخت ترین شرایط هنوز نعمت های زیادی هست که ما داریم و می تونیم به خاطر اونا سپاسگزار باشیم و خودمون رو به حس خوب برسونیم. خیلی خیلی موارد هست که اگر ما روش کار کنیم میتونیم در سخت ترین شرایط احساس خودمونو خوب کنیم.
من خودم شرایط خیلی سختی رو تجربه کردم، خیلی خیلی سخت. از بیکاری، از بی پولی، از یک سال تو خیابون خوابیدن تو سن 15 سالگی، یک سال گوشه ی پارک ها زندگی کردن، از از دست دادن فرزند عزیزم، از دست دادن بچه ام که توی کل دوره ی زندگیش حتی یک بار هم مریض نشده بود.
من اونچه که شما فکر می کنید به عنوان سختی میشه ازش یاد کرد، اونچه که شما فکر می کنید به عنوان غصه و درد میشه ازش یاد کرد، اگر مرگ عزیزه، اگر بی پولیه، اگر بیکاریه، اگر آوارگیه من تجربه کردم.
این زندگی واقعی منه اما بخدا میشه. میشه در همون شرایط سخت جور دیگه ای نگاه کرد و من تونستم این کار رو انجام بدم. و من تونستم این کار رو در مورد مرگ فرزندم انجام بدم. و تو هم میتونی و هرکسی که بخواد و خدا رو باور کنه میتونه این کار رو انجام بده.
امیدوارم که تو این مسیر با ایمان، با توکل حرکت کنیم. از خدا بخوایم که ما رو هدایت کنه. از خدا بخوایم که صبرمون رو بیشتر کنه. از خدا بخوایم که هیچوقت فراموشش نکنیم. از خدا بخوایم که توکلمون رو بیشتر کنه، امیدمون رو بهش بیشتر کنه، باورهامون رو قوی تر کنه نسبت به خودش.
و اگر تو این مسیر حرکت کنیم زندگی سراسر شادی، سراسر معجزه، سراسر عشق، سراسر نعمت و خوبی خواهد بود.
برای همه ی دوستان عزیزم آرزوی سلامتی، خوشبختی و سعادت دارم.
انشاالله هرجا که هستید شاد و پیروز و موفق و موید در پناه خدای یکتا باشید.
به نام خدای هدایتگرم که همیشه و در همه حال در حال هدایت ما هستش و کافیه بخوایم و ایمان داشته باشیم تا بتونیم هدایتش رو ببینیم
استاد جان الان که سه سال شده که شاگرد شمام و دارم فقط روی خودم کار میکنم و طبق قوانین بدون تغییر خدا پیش میرم ، حالا دیگه خیلی راحت میتونم این شعر پروین اعتصامی رو درکش کنم که فقط کافی بوده روی خدا حساب کنیم و ایمان داشته باشیم که همیشه در حال هدایت ما به سمت راحت ترین راه برای رسیدن به خواستمون هستش ، الان دیگه میدونم اگر به مشکلی برمیخوریم برای اینکه من از مسیر خارج شدم و این فقط یک تلنگره که برگرد به مسیر به همون مسیری که پر از نعمت و ثروته همون راهی که پر از آرامش هستش و تو سوت زنان میتونی به خواستت برسی و چقدر این خدای من مهربون و بخشنده هستش که تا من اشتباهم رو میفهمم و ازش هدایت میخوام میگم کمکم کن دوباره دستمو میگیره و دوباره منو میبره تو مسیر درست ، که وقتی بهش ایمان میارم و فقط روی خودش حساب باز میکنم به راحت ترین راه من رو هدایت میکنه و خواستمو بهم میده
خدایا نمیدونم چجوری باید شکرت کنم که اینقدر مهربونی و بخشنده ای هرچقدر شکرت رو بجا بیارم بازم کمه ، که این بندت هی درگیر خودش میشه تورو یادش میره و از مسیر خارج میشه ولی باز تا برمیگرده و ازت کمک میخواد بازم هدایتش میکنی و دستشو میگیری آخه چقدر مهربونی خدا جون.
خدایا شکرت که اینقدر رحمان و رحیمی
خدایا شکرت که اینقدر بزرگ و بخشنده ای
خدایا شکرت که منو به این سایت هدایت کردی تا بتونم خیلی راحت به خواستم برسم
بسم الله الرحمنِ الرحیم
سلام به همگی به استادِ عزیزم و ویژه ویژه به مریم جانم که دارم از نتایجِ زحماتش در سایت حَظ میبرم.. خدایا چقدر کیف میده چقدر عااالی شده سایت.. چه قدر این خونه همینجور داره بیشتر و بیشتر ما رو موندگار میکنه…
خدا روشکر برایِ تمامِ دوستانم برایِ هم پاره هایِ درخشانم برایِ تک تکِ کلماتی که خداوند بر نوشتارشون جاری میکنه..
خداایا شکرت برایِ اینجا
امروز انتخاب کردم که این فایل رو گوش بدم، و الان هدایت شدم اینجا و کامنتِ یکی از دوستانم رو خوندم و دارم دوباره فایل رو گوش میدم
و احساس میکنم چنان امتحان شدم چنان تضاد اومد برام ، که بگه : چقدر ایمان داری؟ چقدر به حرفا و چیزایی که میگی در عمل انجام میدی چقدر در لحظه زندگی میکنی؟ چقدر چقدر؟
چقدر به منِ خدا که داری در قرآن میخونی ایمان پیدا کردی؟
چقدر تویه اعمالت پیداست؟
و دقیقا از همین نظر خداوند میخواد منو رشد بده .. که قوی باشم .. که با هر حرفی شک نکنم!!!
فک کردی همینجور هربار بگی ایمان دارم ، همیننجور رها میشی، نه خیر سنجیده میشی..
که چقدر با این نیرو حرکت میکنی
همه چیز ایمان به رب العالمینی است که از فضلِ خودش ایماانش رو به من روزی میده… که محکم کننده دلم و استواریِ گام هایم است، چون اوست که خدایِ بی کرانِ هستی است..
ایمان
ایمان همین احساسِ خوبِ توست ، همین لحظاتِ به وجد آمدنِ توست که انگار با نیرویی که کیهان رو مدیریت میکنه که تمامِ قدرت هست یکی شدی..
احساسِ خوب داری؟
احساسِ شوق داری؟
ایمان داری که خداوند، نیرویِ فرواانی مطلق این جهان رو لحظه به لحظه به سمتِ بهتر شدن پیش میبره؟
پس قدرتمندترین نیرویِ جهان محافظ توست.. و هدایتگر است در هر لحظه به همون سمتی که خودت توجه میکنی…
تنها با یادِ خدا دل ها آرام میگیرد… خدااایا خدااایا ما را به راه راست هدایت کن ،راه کسانی که به آنها نعمت دادی..
دیگِ حق نمی افتد ز جوش…
الخیر فی ما وقع ، هر اتفاقی هم که هست، اومده تا خیر برسونه تا بیشتر و بیشتر خدا رو در وجودِ خودت تثبیت کنی…
با هربار سرسپرده بودن ، بهترینش رو به من نشون خواهد داد. خداوند هربار نعمتی وسیع تر رو به تو ارزانی میکنه ، کافیه تو احساست رو خوب کنی.. کافیه که تو فقط خودش رو ببینی…
خدااایِ من شکرت شکرت
در پناهِ الله یکتا ..
بنام خدانده بخشنده ومهربانم……
سلام به استاد نازنینم و مریم بانو قشنگ..
سلام به همه بچه های سرزمین وحی…
خدایا خودت هدایتم کن برای نوشتن الهی صد هزار بار شکرتتت رب من….
آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ ۚ کُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ ۚ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا ۖ غُفْرَانَکَ رَبَّنَا وَإِلَیْکَ الْمَصِیرُ
پیامبر، خود به آنچه از جانب پروردگارش به او نازل شده ایمان دارد. و همه مؤمنان، به خدا و فرشتگانش و کتابهایش و پیامبرانش ایمان دارند. میان هیچ یک از پیامبرانش فرقى نمىنهیم. گفتند: شنیدیم و اطاعت کردیم، اى پروردگار ما، آمرزش تو را خواستاریم که سرانجام همه به سوى توست.
سرانجام بازگشت همه به سوی اوستتتتتتتت….
۞ تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ ۘ مِنْهُمْ مَنْ کَلَّمَ اللَّهُ ۖ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ ۚ وَآتَیْنَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّنَاتِ وَأَیَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ ۗ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِینَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَیِّنَاتُ وَلَٰکِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَمِنْهُمْ مَنْ کَفَرَ ۚ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَٰکِنَّ اللَّهَ یَفْعَلُ مَا یُرِیدُ
بعضى از این پیامبران را بر بعضى دیگر برترى دادیم. خدا با بعضى سخن گفت و بعضى را به درجاتى برافراشت. و به عیسى بن مریم معجزهها دادیم و او را به روح القدس یارى کردیم. و اگر خدا مى خواست، مردمى که بعد از آنها بودند، پس از آنکه حجتها بر آنان آشکار شده بود، با یکدیگر قتال نمىکردند. ولى آنان اختلاف کردند: پارهاى مؤمن بودند و پارهاى کافر شدند. و اگر خدا مىخواست با هم قتال نمىکردند، ولى خدا هر چه خواهد مىکند.
وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَکُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَکُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَیْنَاکُمْ بِقُوَّهٍ وَاسْمَعُوا ۖ قَالُوا سَمِعْنَا وَعَصَیْنَا وَأُشْرِبُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِکُفْرِهِمْ ۚ قُلْ بِئْسَمَا یَأْمُرُکُمْ بِهِ إِیمَانُکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ
و با شما پیمان بستیم و کوه طور را بر فراز سرتان بداشتیم. اکنون آنچه را که برایتان فرستادهایم با ایمان استوار بگیرید و کلام خدا را بشنوید. گفتند: شنیدیم و به کار نخواهیم بست. بر اثر کفرشان عشق گوساله در دلشان جاى گرفت. بگو: اگر بدانچه مىگویید باور دارید، باورتان شما را به بدکارى وا مىدارد.
————————————————————————————————————————————————————————————————————
خدایا بینهایت سپاس گزارتم که اینقدر مهربان و بخشنده ای که اینقدر قشنگ و بزرگی احتیاج داریم بهت و اینقدر بهت بی ایمانیم
احتیاج نداری بهمون و اینقدر دوستتمون داری….
خدایا ازت عاجزان میخوام که من رو در مسیرت ثابت قدم نگهم داری اخه اول اخر تویی
عشق تویی فرمانروا تویی رحیم تویی تواب تویی نور تویی پاکی تویی ….
بخشنده تویی توبه پذیر تویی تویی که میگی اقا گناه کردی اشکال نداره انسانی و جایزالخطا….
بیا پیش خودم برگرد که میپذیرم خطاتو نگران نباشششش نگران هیچ نباششش رفیقممم …
اینقدر بزرگی که قدرت خلق زندگیم رو دست خودم دادی و گفتی بهم قانون جهان هستی این حسین همینه باورهای تو و فرکانسهای تووو این قانون جهان هستی من با هیچکس هیچ مشکلی ندارم که بخوام با کسی لج کنم
خدا که شخص نیستتت
خدا یک سیتم میگه اقا تو ایکار کردی ایجوری میشه این یک قانون تمامممممممممممممممممممممممممممممم…
خدایااا ازت میخوام و ریسمان رسیدن به تورو چنگ میزنم چنگگگگگگگگگ…..
دوستت دارم خداجون بینهایت دوستت دارم و ازت ممنونم برای تمام داشتهایم که بهم دادی الهی شکرتتتتت….
استاد و مریم بانو ازتون بینهایت سپاس گزارم و ممنونم ازتون ….
در پناه جان جانان رب العامین شاد و سلامت و ثروتمند باشید
﷽
بنام خداوندبخشنده مهربان
من همیشه وقتی بسم الله الرحمن الرحیم می گفتم وبعد معنیش رو می خوندم همیشه معنی بخشنده بودن توی ذهنم تداعی از اینکه من یه انسان گناهکاری ام و خدا گناهانم روببخش اما از وقتی دارم روی فایل ها کار می کنم اون معنی بخشنده بودن که خداوند عذابم نده ببخش و اون احساس اینکه من انسان گناه کارم داره نابود میشه
داره فراموش میشه .و جاشو داره عوض می کنه با بخشنده ای که هرانچه ثروت بخوام ببخشه خدایی که بی نهایت ثروتمنده و منبع خیر خوبی برکت نعمت ثروت عشق هرچی هرچی که من فکرش کنم ونکنم هست و قرار به من ببخشه و
من انسان ارزشمندی ام من اشرف مخلوقاتم وخداوند قرار به من هرآنچه بخوام ببخشه.
اون خدای مهربان اون خدای بخشنده که بهم عشق ثروت محبت هرآنچه بخوام بهم می بخشه داره توی ذهنم جا باز می کنه توی کلاب هاس توی قسمت 45 بود اگه اشتباه نکنم زهرا عزیز می گفت من بارها قرآن رو ختم می کردم اما بعداز شنیدن اگاهای فایل امدم قران باز کردم بخونم 1ماه توی همان آیه اول بسم الله الرحمن الرحیم سوره توحیدگیر کردم انگار برای اولین بار بود این ایه رو می دیدم می خوندم معنیش می خوندم
من پارسال اینو شنیدم اما امسال تقریبا چند هفته اس به حرف زهرا عزیز رسیدم.
با شنیدن این فایل الخیر فی ما وقع فقط اشک ریختم
این خدایی که همیشه هوامون داشته همیشه دوست مون داشته همیشه کنارمون بود مهربان بوده.یه بُت درست کردیم خدایی که عذاب می ده.
این فایل نگاهم نگرشم تخریب کرد بدهم تخریب کرد همیشه روی بد خدا که عذاب می گیره رو عذاب می ده نمی دونم تقاص کسایی که بهم بد کردن می گیره بابا همه اینااا ول کن اینااا رو رهااا کن بیا به همه این اتفاقا آدم ها تضادها طوری نگاه کن که همه اون آدمها امدن که به تو خدا بشناسن نه خدایی که بد توی ذهنت جا بود نه نه نه نه
خدایی که مهربان خدایی که عاشق تو خدایی که دوستت داره هرچقدر هم خطا کردی اشتباه منتظر من برگردم سمتش و صداش کنم خدایی که بیشتراز هرکسی منتظر من بوده هست که منو به آغوش خودش بگیره محبت کنه.منو بیشتراز هرکسی دوستم داشته و داره.چرا من باید منتظر باشم دیگران منو دوست داشته باشن چرااا،؟
بیام خدایی که منو عاشقانه دوست داره رو بشناسم.عاشقش بشم اعتماد کنم بهش حتی اگه همه چیز به ظاهر ناجالب بود منتظر اون اتفاق خوبه باشم که خدام قرار منو باهش شگفت زده کنه.
همه اون آدمهای زندگیت امدن که رابطه تو رو باخدا درست کنند. تواز حضورشون در زندگیت گله مند نباش عارفه جان خدا دوستت داشته داره. همیشه هواتو داره.همیشه حامی ته همیشه کنارته تو فقط کافیه ببینیش باهش بیشتر حرف بزنی بیشتر باهاش رابطه اتو درست کنی….
چقدر این فایل نگرشم رو عوض کرد به خیلی مسائل.
این باور رو در خودم نهادینه کنم نه باتکرارر کلامی باعمل با آزمون پس دادن در زمان مواجه باتصادها که احساسم خوب نگه دارم .فقط یکبار در عمل باور کنم با تمام وجودم هر اتفاقی افتاده در زندگیم حتما یه خیریتی داشته من جنبه های مثبت شو ببینم نه که قسمت هایی شو ببینم که به من احساس بد بده و از این به بعدهم با مواجه شدن اتفاقات بگم هر اتفاقی بیفته به نفع منه بیام تمرکزم بزارم از تجربیات آن اتفاق.
قبل از اینکه به خدا بی اعتماد بشم مثل پیرمرد داستان فایل، قبل اینکه داد بزنم بگم خداااا آخ چرا مگه من از تو نخواستم مگه نخواستم خودت درست کنی مگه نخواستم هوامو داشته باشی چرا آخ اینطوری شد چرا ضربه هاشو من خوردم چرا من باید نابود میشدم تا یکی دیگه رشد کنه…. فقط کافی بهش اعتماد کنم.مگه من ازش نخواسته بودم برام درست کنه پس اعتماد کن بهش عارفه جان….
اخ چرا من دارم درد می کشم…
اول بپذیرم که این افکار ونیت ها و فرکانس های خودم بود که چنین تجربه هایی رو من داشتم و کردم و و بپذیرم که همه چیز رو که برای رشد تکامل و رسیدن به خدا
خداوند هیچ وقت بی نقشه نمی مونه باور کنم که نقشه های بهتری داره برای من زندگی من موفقیت های من برای درخشیدن من اخ این نوع امیدی که جنسش از توحیده چقدر به آدم انگیزه می ده
بیام نگاهم عوض کنم من خدارو پیدا کردم اعتمادکنم بهش تحت هر شرایطی 1 درصد هم دلم نلرزه.
این همان خدایی که به من همه چیز می ده به شرط پاکی دل و ایمان.
یادم توی معرفی فایل های روانشناسی ثروت که خانم شایسته توی توضیحات فایل نوشتن که وقتی تو خدارو باور داشته باشی حتی برات مشاور مالی خوبی میشه.
آخ وقتی ادم عاشق خدایی باشه که همه چیز همه کس ات باش.اون خدا پادشاهی این عالم رو بهت می ده.این خدا قابل ستایش نیست؟
با خداباش پادشاهی کن
بی خدا باش هرچه خواهی کن
خدایی که بی منت بهت رزق روزی می ده هرچه بخواهی می ده هر جا هروقت بخواهی در دسترس می تونی ازش کمک بگیری حرف بزنی هدایتت کنه.
چقدراستاد این جمله این باورتون وقتی چیزی رو از دست می دهیم به معنای کمبود نیست به معنای یه نعمت جدیدوبسیار بزرگتر. بهم احساس خوب داد احساس رها بودن داد احساس اینکه رها کنم وببخشم.مثل یه پرنده زخمی بهش نگاه کنم که امد چند وقتی من بهش عشق دادم مداو کردمش حالا زمانش رسیده باید رهاش کنم خودخواه نباشم به خاطر اینکه من وابسته اش شدم پرواز رو از اون بگیرم. رهاش کنم وباور کنم خداوند یه چیز بهتر وبزرگتری رو برام خواسته که لذت بیشتری از داشتنش داشته باشم.
استاد از وقتی وارد این سایت شدم بارها در فایلها و کامنت ها خیلی خیلی زیاد به این جمله که احساس خوب=اتفاقات خوب مواجه شدم. دیدم شنیدم و خوندم.
اما برام کافی نبود برای کنترل ذهنم در شرایط سخت تضادها کافی نبود اینکه هنوز به اون آگاهی و باور نرسیده بودم. الان که دارم فایل های اجرای توحید درعمل رو گوش می دم و کامنت هاشو می خونم عمل کردن و کنترل ذهنم کمک می کنه به کنترل احساساتم احساس خوب=اتفاقات خوب
تسلیم بودن در برابر رب داره برام بیشتر معنا پیدا می کنه معنای رهایی و رها کردن همه مسائل اتفاقات که برای رشد من بوده معنای بخشیدن ادم های زندگیم و حتی سپاسگزاری کردن ازشون
دیگه برام تسلیم بودن معنای اینو می ده سکوت کنم راضی به رضا خدا باشم و این تجربه رو کنم که خداوند داره از چشمان من به این دنیا نگاه می کنه به این مسائل و خودش راه حلش به من می گه و خداوند منو هدایت می کنه به شرطی که آرامش داشته و اعتماد داشته باشم وباور داشته باشم خودش راه حل رو می گه خودش هدایتم می کنه.
باورکنم که یه اتفاق خوب بزرگی در راه.
اِیّاکَ نَعْبُدُ وَ اِیّاکَ نَسْتَعِینُ: (پروردگارا) تنها تو را مى پرستیم و تنها از تو یارى مى جوییم.
خدایا خودت بال پروازم باش به سوی آنچه می خوام.
به آنکه با عشق گِل مرا سرشت
سلام عارفه جان
شنیدن فایل استاد و خواندن کامنت شما اول صبح چه حس نابی در من ایجاد کرد. خواستم اول از خدای مهربون ام که مرا به این صفحه رهنمون کرد سپاس گذاری کنم و بعد از استاد توحید و بینظیر تشکر کنم و از شما که این قدر توحیدی و زیبا صحبت کردید. هم تشکر کنم.
من قبلا چند بار این فایل رو گوش داده بودم ولی هر بار نگاه توحیدی ام عمیق تر و بهتر میشود. خدا را شکر.
عارفه جان ممنون ام
در پناه حق پاینده و پایدار و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی عزیزم
سلام به دوست عزیزم رضوان جان
چه اسم زیبایی دارید. :)
خدارو شاکر سپاسگزارم که کامنت من بهتون احساس خوبی داد.
من هم از شما ممنون سپاسگزارم که با کامنت گذاشتن تون باعث شدید خودم یکبار دیگه برگردم بخونم.نشونه ای می دونم برای خودم
چون احساس می کنم چیزی توی کامنتم نوشتم که خداوند از طریق شما خواسته دوباره بهم یادآوری کنه.
در مسیرباشم مواظب افکارم باشم.
ممنون سپاسگزار از شما
با آرزو موفقیت های روز افزون.درپناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند سعادتمند در دنیا وآخرت باشید.
سلام عارفه جان خواهر گلم
واقعا ازت سپاسگزارم
کامنتت با روحم با خدای درون من یکی شد انقدر که حالم خوب شد احساس نابی رو الان دارم تجربه میکنم
کامنتت من رو به گذشته ام برد به جاهایی که من غرق در شرک بودم و خدا هوامو داشت غرق در اشتباه بودم و خدا آبرومو نبرد غرق در احساس بد بودم و چوبشم خوردم ولی بازم خدا تو بدترین شرایط ک میتونست اوضاع من بدتر باشه بازم دستمو گرفت من 6سال قبل کتاب راز رو خوندم بصورت خیلی معجزه آسایی و داستان هایی گذشتو گذشت و عضو سایت شدم ویکی دوماهی میشه فایلای سفر به دور امریکا رو شروع کردم و اصن فکرشم نمیکردم ک سفرنامه منو هدایت کنه به قسمت های توحیدی
قسمتهای توحیدی که فکر کنم هر کدومش رو یک سال قبل از ده بار بیشتر گوش دادم ولی از امشبی که یکی بهم گفت که همراه سفر نامه فایلای توحیدی رو هم دنبال کن و کامنتاشو بخون اصن جنس حرفا جنس اگاهی هایی ک دارم دریافت میکنم فرق کرده گفتم همین فایلو من بارها و بارها دیدم ولی امشبی که از ته دلم هدایت خاستم انگار یه جوره دیگه دارم درکش میکنم
که قلبمو بازتر کرده و حال دلمو خوبتر کرده و چقدر عالیه باورهای توحیدی اون حس اطمینانی که از خداوند دریافت میکنی انگار همین الان به همه خواسته های که نوشتی رو بدست اوردی
به امید خدا هممون همه بچه های سایت ثابت قدم باشیم تو این مسیر زیبا تواین مسیر توحیدی و پراز نعمت و ثروت
بازم سپاسگزارم از شما و تحسینت میکنم بخاطر وجودت و کامنت عالی که نوشتی
در پناه رب رزاق شاد و سالم و ثروتمند باشی
سلام درود به برادر بزرگوارم آقای خطی عزیز.
من از:شما سپاسگزارم که با نوشتن کامنت تون بهم یاد آور شدید که درمسیر باشم فکرم کنترل کنم. من 1هفته میشه کل فایل های اجرای توحید در عمل تموم کردم…..
سرگرم یکسری کارهام شدم.انگاری کامنت شما از سمت خدا به من بود که در مسیر باش منحرف نشو.
می دونید چند وقتی دارم روی سوره حمد کار می کنم آیه به آیه اش معینش خوندم برداشت های خودمو برای خودم نوشتم تفاسیری که توی اینترنت بود سرچ زدم.
همش می گفتم از اول خدا توبهم بگو من می خوام تو باهم حرف بزنی تو با بچه هایی سایت حرف زدی خودشون گفتن با رزا،با سعیده،با آقای عطار روشن و…. با فایل رزا که قسمت 37 گفت وگو با دوستان،خیلی ارتباط گرفتم نمی دونم شاید همسن خودم،واینکه ایشون کارشناسی داشت اونم معماری،تونست سر کاری که دوست داره بره اونم خارج از کشور و…. من که ارشد از دانشگاه روزانه دارم،من که خیلی حال روزام از رزا بهتر و متوجه شدم باورهام به خصوص ارتباطم با خدا و خودم.باید روش کار کنم آمدم از توحید شروع کردم کل فایل های توحیدی رو گوش کردم.کامنت هاشو خوندم ویس فایل ها رونوشتم توی دفترم کامنت هاشو هم در یه پوشه از گوشیم ذخیره کردم.
می خوام برای برادربزرگوارم در مورد سوره حمد که هرچی برداشت کردم و شنیدم و…. براتون بنویسم.
اولین تفسیر سوره حمد رو در پاسخ به کامنت آقای فلاح نوشتم اینم لینکش می زارم براتون در توحیدعملی 2
abasmanesh.com
اما دوست دارم با نکات تکمیل تر همین جا براتون بنویسم.چون خودم خیلی دوست دارم با نوشتنش برام مجدد مرور بشه.
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ:
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ:
ستایش مخصوص خداوندى است که پروردگار جهانیان است.
اَلرَّحْمنِ الرَّحیمِ: بخشنده و بخشایشگر است.
مَالِکِ یَوْمِ الدّینِ: (خداوندى که) صاحب روز جزا است.
اِیّاکَ نَعْبُدُ وَ اِیّاکَ نَسْتَعِینُ:
(پروردگارا) تنها تو را مى پرستیم و تنها از تو یارى مى جوییم.
اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ:
ما را به راه راست هدایت فرما!
صِراطَ الَّذینَ اَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ:
راه کسانى که آنان را دادی
غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لا الضّآلّینَ:
نه راه کسانى که بر آنان غضب کردى و نه گمراهان!.
«فاتحه» به معنای چیست و چرا این سوره را «فاتحه الکتاب» گفتهاند؟ این سوره را چرا «حمد» میگویند؟
معنی رحمن و رحیم چیست؟ غرض این سوره چیست؟ خداوند چگونه این سوره را بین خود و بندهاش تقسیم کرده است؟
فاتحه یعنی آغازگر و گشاینده و این سوره مکی است.فاتحه:یعنی کلید،گشایش،پیروزی،فتح کردن مشکلت به یاری الله پیروز سربلند بیرون آمدن،برد بامنه چون خدا بامنه.همین ابتدا نوید پیروزی و گشایش رو با اسم سوره بهم می ده کلیدرو به دستم داد بانام سوره که به من امید داشته باش باهم پیروزی میشم باهم فتحش می کنیم.
«فاتحه» از ریشه «فتح»، و به معنی «گشاینده» و آغاز کننده است. از آنرو که قرآن با این سوره آغاز میشود، ان را «فاتحه الکتاب» به معنی «آغازگر کتاب خدا» نامگذاری کردهاند.
نام دیگر آن «حمد» است. «حمد» به معنای سپاس و ستایش در برابر عمل زیبایی است که کسی به اختیار خویش انجام می دهد. چون تمام نعمتها از خداست و همه خلقت و زیباییهای آفرینش از اوست، در این سوره خداوند مورد ستایش و حمد قرار گرفته است.
«اسم» به معنی نشانه و علامت است. به معنای کلیدحل مسئله (اسم سوره منظورش)
«بسم الله» یعنی با نام و نشان خدا آغاز میکنم. «بسم الله» در این سوره، هم آغاز قرآن است و هم آغاز سوره حمد. آری خداوند کلام مبارک خویش و کتاب هدایتش را با گلواژه «الله» نشان میگذارد،
«الله» در اصل «ال اله» بوده است. «اله» به معنی کسی است که مورد پرستش و عبادت و بندگی است. «الله» نام خداوند است که پدید آورنده هستی و تنها معبود به حق در جهان است.
«رحمان» و «رحیم» هر دو از کلمه «رحمت» گرفته شدهاند. «خدای رحمان» یعنی خدایی که دارای رحمت بسیار است، و «خدای رحیم» یعنی خدایی که رحمت او دائم و پیوسته است.
خداوند رحمان است، چرا که رحمت او آنچنان گسترده است که شامل حال تمامی موجودات و انسانها اعم از مسلمان و کافر است.
خداوند همچنین رحیم است، یعنی رحمت او ثابت و باقی است. رحمت او نه تنها در این دنیا بلکه در آخرت نیز پدیدار و آشکار است، اما این نوع رحمت فقط شامل حال مومنان است.
خداوند، قرآن کریم کریم و سوره حمد را با «بسم الله الرحمن الرحیم» آغاز میکند که یادآور رحمتِ گسترده و دائم اوست و نشان دهنده آن است که این کلام نیز خود از رحمت عام و باقی اوست. هر کس از آن هدایت جوید به رحمت الهی روی آورده است.
(خدایی که همین ابتدا بخشنده بودن دهنده بودنش از لحاظ نعمت ثروت آرامش هرآنچه که تو بخواهی رو بهت می ده صفت دهنده بودنش مهربان بودنش عارفه جان من می دم بهت هرآنچه بخواهی اینقدر می دم که تو راضی بشی فقط ایمان داشته باش به من ،منوباور کن مرا که منم من همه چیزم، من و خودت عارفه خدا خدایی که بهت بی حساب روزی می ده اااا روزیت رزقتو، توبرداشتت از رزق هرچی باشه همون رو می ده ببین اولین آیه قرآن کتاب قرآن سندی که خدات حرفاشومکتوب کرده میگه من می دم بهت هرآنچه که تو بخواهی ( اشاره به صفت رحیم الرحمان بخشنده و….)
مقصود از این سوره حمد خداست، اما نه تنها به زبان بلکه با اظهار بندگی و درخواست کمک و هدایت از خداوند. کلامی است که خداوند به نیابت از بندگان خود گفته است تا به بندگان، ادب را در مقام اظهار عبودیت و بندگی بیاموزد.
آغاز سوره حمد با «بسم الله الرحمن الرحیم» بدین معنی است که: پروردگارا، من حمد تو را با نام تو آغاز میکنم تا این سپاس و ستایش و اظهار بندگی من نشان تو را داشته باشد و خالص برای تو باشد.
«الحمد لله رب العالمین» یعنی: تمام حمدها و ستایشها برای خداست، چرا که تمامی نعمتها از اوست. خداست که سرچشمه تمام زیباییها و نعمتهاست. اوست که پروردگار جهانیان است.
«الرحمن الرحیم» تاکید دوباره بر رحمت بسیار و دائم خداست.
«مالک یومالدین» یادآور روز جزا و فرمانروایی مطلق خدا در آن روز است.( در هر روزی که در این دنیا اعمالت می بینی و ناراحت ویا خوشحال میشی بدون با ارسال فرکانس ها ونیات خودت خلق کردی من خدای عادلم جزا می تونه پاداش ارسال فرکانس درستت باشه می تونه جزای از مسیر خارج شدن خودت باشه،من خدا به تواحترام گذاشتم به تو اراده دادم و تو خودت انتخاب کردی پاداش دریافت کنی یا جزا عارفه من همه جوره به تو قدرت دادم اااا به تو همه جوره احترام گذاشتم خودت تصمیم بگیری خودت انتخاب کنی هر آنچه که دوست داری.باتمام همه اینها گفتم تو ازمن هدایت بخواه من هدایتت می کنم من وظیفه خودم قرار دادم هدایتت کنم ااا اما برای همین هدایت هم تو باید به من اجازه بدی هدایتت کنم.توازم بخواه… آخ کیف می کنم وقتی خدایی دارم خدایی رو می پرستم بنده خدایی هستم که
اینهمه احترام این همه عزت بهم می زاره……
آنکه این سوره را میخواند، وقتی به «ایام نعبد» میرسد با گفتن آن خود را در محضر خدا میبیند و اقرار میکند که: خدایا تنها تو را عبادت میکنم تنها تو را می پرستم و با گفتن «ایاک نستعین» هم آوا با تمامی بندگان، از درگاه خداوند یاری می جوید و از او میخواهد که در طریق عبودیت او و همه بندگان را مد کند و او را، تنها کمک و مددکار خویش میشناسد.و تنها از تو یاری می جویم تنها تنها تنهااااا ازخودش بخواه خودش درست می کنه
پس از آن از او میخواهد که او را در هر مرتبه از هدایت که هست، بیشتر به «صراط مستقیم» هدایت کند، و در طریق استوار خویش قرار دهد.
اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ: به تو صراط مستقیم رو دادم راه اتصال مستقیم رو دادم وصل شدن مستقیم رو دادم.
زمانی آدم و حوا آمدن فقط انها بودن و خدا و آنها می دونستن مستقیم آورده شدن و مستقیم درخواست شون می دادن.اینجوری راحت مستقیم کمک می خواستن راهنمایی میشدن تنها نمونده بودن آن وقت ها اتصال انسان به خدا خیلی ساده راحت بود.چون راحت می دونستن (باور محدود کننده نداشتن صاف زلال بود فرکانس شون خالص بود)سالها گذاشت اینقدر واسطه پیدا کردیم آنقدر تغییرات دادیم.خدایان مختلف پیدا کردیم آنقدر پیچیده کردن مسئله صحبت و ارتباط اتصال با خدا رو امری عجیب و ناشدنی ویا نمی دونم سخت جلوه دادن که گم شدیم درمسیر اتصال مستقیم…
صحبت مستقیم با خدا با خالق امکان پذیره قدیم ها حتی با دعا میتونستیم طلب باران رو بکنند چندبار توی فیلم های تاریخی دیدیم می رفتن بالای کوه جمع میشدن نماز باران می خوندن باران می آمد.درهمان لحظه ویا شب ویا روزش خیلی زود پاسخ می داد خدا خدای سریع الجواب بدون هیچ واسطه دگ فنگ و....چون سیاره سیاره اونه جهان جهان اونه هرچی ازش بخواهیم می ده فقط میگه از من مستقیم بخواه.
صراط مستقیم: میگه مستقیم به من متصل بشو بدون واسطه بدون حائل قرار دادن. عارفه جان ای بهترین بنده من دختر خوب راحت باهم حرف بزن راحت باهم حرف بزن ،هیچ چیز پیچیده نیست من از رگ گردن به تو نزدیک ترم اااا ببین عارفه رگ گردن هم خیلی فاصله داره اینجوری گفتم تو منطق ذهن مادی تو باور پذیر باشه یادته هروقت دلت گرفته بود پشت میزت دست تو می زاشتی روی شاهر رگ گلوت داد می زدی می گفتی مگه نمی گی من از رگ گردن به تو نزدیک ترم پس کو کجایی های های اشک می ریختی.هیچ کس نفهمید برتو چیز گذشت اما من از اون رگ گردن هم نزدیک تر بودم من خود تو بودم که باهت اشک می ریختم.بعدش دستاتو می گرفتم می گفتم بسم الله شروع کنیم.یادته چه آرامشی بعد گریه هات چه انگیزه ای بعد گریه هات می گرفتی خو من بودم دیگه.یادت چقدررر دستت می زاشتی روی شاهر رگ گلوت من هربار می گفتم عارفه این رگ گردن مثال بود برای تو که باور کنی من نزدیکم اما واقعیتش فاصله رگ گردن به تو این خیلی دور از نظر من به تو من خیلی نزدیک تر از رگ گردن به توام.من همان اشک هایی بودم که از چشمان تو سرازیر می شدم روی گونه ات مثل آب زلالت می کردم
من همان کلماتی بودم که از زبان تو جاری می شدم که تپش قلبت هات آروم بشه ببین من چقدر نزدیک به تو بودم من همان تپش های رگ گردنت بودم که ساعت هااا دست می زاشتی روش می گفتی اره راه برو حرکت قدم هاتو روی گلوم احساس می کنم دارم خفه میشم.پس چرا باهم حرف نمی زنی؟من داشتم راه می رفتم که از چشمان تو سرازیر شم تا تو آروم بشی من داشتم راه می رفتم و تو حس می کردی نبض رگ گلوت اما داشتم می رفتم توی قلبت که بگم من هستم اااا فاصله گردن تا قلبت خیلی دور چرا می گی من نزدیکم من خدا دارم می گم عارفه رگ گردن دور اااا من خیلی خیلی به تو نزدیک ترم. تو بنده منی تو دختر منی ببین من تو رو آفریدم.من من من مسیولیت صفرتا100 آرامشت بامنه اتصال من تو خیلی راحت راحت راحت تو بگرد اثرت روی این کره خالی بزارثبتش کن بعد چنان شتابان تو رو به آغوش می کشانمت که اونوقت میگم بهت که من چقدر از اون رگ گردن به تو نزدیکتربودم هستم.
و در ادامه سوره،
راه آنانکه در اطاعت و انجام دستورات توفیق نشان داده است. راه کسانی که خدا به آنان نعمت داده است. نه راه آنانکه خود را از رحمت الهی دور داشته و مورد غضب قرار دادهاند و نه شیوه آنانکه ره گم کردهاند و در زندگی به دنبال آب، اما گرفتار سرایند.
نام دیگر این سوره «ام الکتاب» است، یعنی مادر کتاب. گویا این سوره تمامی مفاهیم قرآن را به صورت خلاصه و فشرده در خود جمع کرده و چکیده قرآن است.
در روایتی از حضرت علی امیرالمومنین(ع) آمده است که از رسول خدا(ص) شنیدم:
«خدای تعالی فرمود: «فاتحه الکتاب»را بین خودم و بندهام تقسیم کردم. نصفش برای من و نصفش برای بنده من است؛ و بندهام آنچه (در این سوره)درخواست میکند به او میدهم.»
هنگامی که می گوید: «بسم الله الرحمن الرحیم» خداوند عزوجل میفرماید: «بندهام با نام من آغاز کرد، پس بر من است که کارهای او را به انجام برسانم و احوالش را مبارک گردانم.»
و چون میگوید: «الحمد لله رب العالمین» پروردگار متعال میفرماید: «بنده من مرا حمد گفت و اقرار کرد که نعمتهایی که از آن بهرهمند است، از سوی من است، و بلاهایی که از او دور شده از لطف و احسان من است، من شما (فرشتگان)را گواه میگیرم که نعمتهای آخرت را نیز بر نعمتهای دنیا او اضافه کنم و بلاهای آخرت را از او دور کنم همانطور که بلاهای دنیا را از او دور کردم.»
و آنگاه که میگوید: «الرحمن الرحیم» خدای عزوجل میفرماید: بندهام شهادت داد که من رحمان و رحیم هستم، من نیز شما را شاهد می گیرم که بهره او را از نعمت و رحمت خود فراوان ساخته، نصیبش را از عطای خود بسیار گردانم.»
و چون می گوید: «مالک یوم الدین»، خدای تعالی میفرماید: «شاهد باشید همانطور که بندهام اعتراف کرد به اینکه من مالک روز جزا هستم، روز حساب حسابش را آسان گردانم، و نیکیهایش را قبول کرده و از گناهانش در گذرم.» هر یک نیکی رو 10 تا حساب می کنه هر کار بد منو رو همون یکی حساب می کنه این خدای منه ااا
وقتی میگوید: «ایاک نعبد» خدای عزوجل میفرماید: «بندهام راست گفت، و همانا تنها مرا عبادت کرد. شما (فرشتگان)را گواه میگیرم که قطعا در برابر عبادتش پاداشی دهم که هر کس که در عبادت راه مخالف او را رفته به حال او رشک برد.»
و آنگاه که میگوید: «و ایاک نستعین»، خدای تعالی میفرماید: «بندهام تنها از من یاری خواست و به سوی من پناهنده شد. من نیز شما را شاهد میگیرم که او را قطعاً در کارش کمک کنم و حتماً در سختیها به فریادش رسَم و یقینا در گرفتاری ها دستش را بگیرم و یاریاش کنم.»
و چون میگوید: «اهدنا الصراط المستقیم…» تا آخر سوره، خدای عزوجل میفرماید: «دعای بندهام برآورده است و درخواستش پذیرفته، همانا آنچه را درخواست کرد، اجابت کردم و آنچه را آرزو داشت به او عطا کردم و از آنچه بیم داشت ایمنش گردانیدم.»
امیدوارم که کامنت من از برداشت هام و تفاسیر این سوره کمکی در آگاهی تون بکن منم اول راه هم اما وقتی هربار به یه آگاهی کوچک می رسم دوست دارم برای دوستانم که درسایت دراین مدار آگاهی هستن بازگو کنم.
و آرزو موفقیت های روز افزون دراین سال جدید برای شما وهمه دوستانم دارم واستاد وخانم شایسته عزیز دارم.
درپناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت سعادتمند در دنیا وآخرت باشید.
سلام دوباره به عارفه عزیز خواهر گلم
بهت تبریک میگم که انقد تمرکزی وقت گذاشتی و سوره حمد رو به این زیبایی و آگاهی دهنده تفسیر کردی
و من چقدر استفاده کردم و چقدر باورام نسبت به خدای رحمان و رحیمم بهتر شده سپاسگزارم ازشما
و من هم بصورت تمرکزی دارم روی باورهای توحیدیم کار میکنم تا بهتر بتونم ذهن نجواگرمو ساکت کنم چون یه تضادی چند سالی هست تو زندگیم این تضاد رو تبدیل کنم به تواناییم و یه قدم بزرگ واسه موفقیت بردارم
و سپاس از شما که جواب کامنتمو دادین و این نشونه درست بودنه مسیره و فقط باید ادامه داد
ادامه داد و ادامه داد
در پناه رب رزاق شاد و سالم و ثروتمند باشی
﷽
■گفت وگو با خدا
خدای مهربانم مرا برای آنچه در درونم موجب درد و رنجی در بیرون ز من شده است ببخش, خدایا تو سراسر نور و عشقی و من هر دم صدایت میزنم, هر لحظه میخواهم با قلبم به تو متصل باشم و بیو اسطه ندای تو را بشنوم, میخواهم در آرامش و امنیت و عشق تو زندگی کنم, در بهشتی که ذهنی نیست, خشمی نیست ،جنگی نیست ،هیچ چیز حز حضور و عشق و آرامش و امنیت و فراوانی نیست, خدایا تو آگاه و توانایی تو از همه چیز باخبری از اسرار دلها و نیتها در هر لحظه, و تنها تو سازنده و خالقی خودم را به تو میسپارم تا با ذهنی پاک و قلبی که به عشق تو میتپد،
مرا و زندگیام را آنگونه بسازی که خود وعده دادهای.
─━━━━━─━━━━━─━━━━━─━━
■ خدایا خیلی خوب حال اون روزهام یادمه. روزهایی که داشتم پوست وابستگی هام می انداختم تا به هسته درونم الله یکتا که در وجودم بود رو بهش برسم. الان بعداز 2 سال کامنت خودم رو می خونم به الله قسم می خورم این من نبودم که این دل نوشته گفت وگو با خدا رو نوشتم بلکه همان خدای درونم به من گفته و نوشتم.
الانم حس می کنم چقدرر باز از خدا از اون حس های قشنگ که آگاهی ها فلبداهه می آمد و من می نوشتم چقدر دور شدم به خیال اینکه دارم روی خودم کار می کنم تصمیم دارم به امید خدا دوباره از توحید شروع کنم برای اتصال قوی ترم با خدا با الله یکتااااا
خدایاااااااااا دوستتتتتت دارم
─━━━━━─━━━━━─━━━━━─━━━━━──━━━━━─━━━━
■ سپاسگزاری:
● خدارو شاکر سپاسگزارم به من فرصت داد تا بار دیگر پای آموزه های شما استاد توحیدیمبنشینم.
● از شما استاد عزیز و خانم شایسته مهربان بابت این آگاهی هایی که به ما آموزش می دهید ممنون و سپاسگزارم
꧁꧂در پناه الله مهربان شاد ،سلامت، ثروتمند خوشبخت وسعادتمند در دنیا وآخرت باشید. ꧁꧂
خدایا تنها تورا می پرستم و تنها از تو یاری می جویم تو بال پروازم باش در مدار خود ارزشمندی بیشتر و مدار ثروت و موفقیت و آگاهی قرار بگیرم.
سلام به عارفه خانم عزیز
شبتون بخیر و سلامتی
کامنت سوره حمد رو فوقالعاده زیبا نوشته بودین
سوره حمد مادر کتاب
یه گلستان زیبا از بهشت
چه زیبا توضیح داده بودین بخشنده بودن خداوند برای نعمت و رحمت نه اینکه بخشنده بودن از گناهان ، رحمن و رحیم بودنش
ام الکتاب بودن و اینکه نصفه این سوره مال انسانهاست
که خدا از زبان ما در خواست میکنه خدایی که از رگ گردن هم نزدیکتره و توی قلبمون جا داره ، چه قدر فضل و کرم بینهایت خداوند، مسیر مستقیم پر از نعمتش، بخشش و رحمتش تو این سوره به ادم احساس ارامش و لذت میده احساس امید میده
چه قدر مهربونه که هر کار نیک رو ده برابر و حتی دهها برابر پاداش میده و همیشه احساس امیدو شور و شوقو تو دل بندش زنده نگه میداره که هیچ وقت از نا امیدان نباشه
چه قدر لذت بخشه با خدایی طرفیم که خالق تمامی زمین و اسمانها ست و مالک و صاحب اونه و تمام خزائن زمین و اسمان ها رو در اختیار داره و رئوف و بخشنده هست
بیش از حد نیاز میبخشه
بی حساب و کتاب
از راههای غیبی خودش
از جایی که اصلا فکرش رو نمیکنیم
ما با این خدا طرفیم
خدایا خودت کمکم کن که منم بتونم هر روز بیشتر و بیشتر به خود حقیقی تو ایمان بیارم و بیشتر بتونم نعمتهای فراوان و رحمتهای بیانتهات رو باور کنم
تویی که سراسر نور و رحمت و زیبایی هستی و در سرتاسر زندگی ما حضور داری
خدایا توفیق سپاسگزاری بیشتر و بیشترت رو بهم عطا کن
تو بزرگی تو رحیمی تو بخشندهای تو رب الاربابی تو مالک و صاحب کل عالم هستی
خدایا شکرت
عارفه خانم عزیز بازم ازتون سپاسگزارم به خاطر این کامنت عالی
در پناه خداوند بزرگ موفق و پیروز باشین
به نام تنها فرمانروایی کیهان
چهل و ششمین روز سفر نامه من
سلام به استاد عزیزم مریم جان عزیز و تمام دوستان عزیزم این مسیر مسیر عشق است مسیر یک تا پرستی
این مسیر مسیر است که باید قانون زندگی ما بشود مسیر که اگر در زندگی خود به کار ببریم همه چی را بدست می آوریم امروز یک اتفاق خییلی خوبه برایم اتفاق افتاد من الان مسافر هستم و می خواستم برم طرف اتاق که برای خود گرفته بودیم چون ماه رمضان من گرسنه بودم و به فکر غذا بودم چون تنها هستم اصلا کسی نیست که غذا بپزه و من در ذهن خود به غذا فکر میکردم و از خدا درخواست کردم گفتم خدایا میشه که این غذا مه در ذهن من بوده را بخورم دقیقا چند لحظه بعد اش چند نفر در خیابان ایستاد بودن و همه را به افطاری در مسجد دعوت میکردند و من داخل مسجد شدم و دیدم که دقیقا همون چیزیه که من می خواستم خدایا شکرت
از این اتفاقات خییلی برای من اتفاق می افتاد از زمانی که من درس ها ادامه دادم و هر چند بعضی مواقع نجوا های شیطان می آید اما من باز هم کنترل میکنم خودم را خدایا شکرت بابت همه اتفاقات فوق العاده که برایم اتفاق افتاد خدایا شکرت ️
رد پای از من