پروژه خانه تکانی ذهن | گام به گام - صفحه 30 (به ترتیب امتیاز)

427 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهدی همتی گفته:
    مدت عضویت: 332 روز

    .

    الان که دارم اینو مینویسم سر کارم گام های خانه تکانی ذهن رو گوش میکنم و همیشه به تکنیک ها و نکته هاش عمل میکنم.

    بچها اینقدر الان خوشحال و پر انرژی ام خداشاهده دوست دارم همین الان برم تو یه کوهی بیابانی جایی فقط دااااد بزنم و بگم خداااااایاااااا شکرتتتتتتت….

    من هنوز از لحاظ مالی تغییر خاصی نداشتم

    ولی سلامتیم خیلی بهتر شده تعداد قرص های سر دردی که میخوردم یک پنجم هم کمتر شده.

    و اینقدرررر انرژیم بالا رفته خدا شاهده بعضی وقتا دوست دارم به جای خواب برم مثلا ورزش کنم.شاید خندتون بگیره ولی هر کی منو میبینه فراررر میکنه میگه وای بازم مهدی اومد خخخ

    دم همتون گرم به خدای مهربان و مقتدر میسپارمتون…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    علیرضا خشاب نیا گفته:
    مدت عضویت: 1796 روز

    سلام به استاد خوبی ها و بانو شایسته عزیز…

    روز دوم از خانه تکانی ذهن..

    اولین چیزی که تو این فایل تو ذهن من زنگ زد بحث عجله داشتن هست برای به دست آوردن ثروت چیزی که باعث شده من بارها و بارها شغل عوض کنم برای اینکه زود پول به دست بیارم اما خدا را شکر الان چند وقتی هست که دارم روی مسیر مورد علاقم کار می‌کنم و به قول استاد روی خودم دارم سرمایه‌گذاری می‌کنم و می‌خوام ایده‌هایی هم که تو این مسیر بهم رسیده رو شروع کنم به عملی کردن.

    مورد بعدی که دوباره خیلی زنگ خورد تو ذهنم بحث منتظر بودن برای لذت بردن از زندگی من انگاری باید یک اتفاقی خاصی برام بیفته تا احساس خیلی خوبی داشته باشم ،احساسی که از چشمم اشک شوق جاری میشه رو ندارم . البته احساسم به هیچ وجه احساس بد نیست یه احساس خنثی هست و می‌خوام که به گفته استاد شروع کنم دوباره تکرار باورها، صحبت کردن با خودم سپاسگزاری کردن و آگاهانه تمرکز گذاشتن بر نکات مثبت تا انشالله به یک فرکانس ثابت مثبت دست پیدا کنم…

    خدایا شکرت بابت وقتی که برای این پروژه دارم میذارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1172 روز

    سلام به استاد عزیز

    سلام به دوستان خوب خودم

    وقتی که بخواهم همانند دیگران رفتار کنم

    مثل دیگران فکر کنم

    مانند دیگران حرف بزنم و عمل کنم

    آنوقت من بی شک همان نتایجی را خواهم گرفت که دیگران می گیرند

    نکته در این است که زمانی که من بتوانم ذهن خودم را کنترل کنم

    زمانی که بتوانم راه خوب و درست را انتخاب کنم

    طبق قانون این جهان عمل کنم بی شک جهان هم به من کمک خواهد کرد و من را به جلو می برد و حال من را خوب می کند

    برای من واقعا نتیجه های متفاوت در برخواهد داشت

    دیشب من قرار بود که دکور مغازه و طراحی را تغییر بدهم

    کلی فکر و نجوا به سراغ من آمد

    خیلی ذهن من درگیر بود

    واقعا گیج شده بودم

    اما در نهایت شب موقع خواب ذهن خودم را کنترل کردم و سعی کردم که به راحتی بخواهم

    در نهایت این اتفاق برای من رخ داد که کارم به خوبی انجام شد

    روال روال بود

    نتیجه فوق العاده گرفتم

    عصر که در مسیر برگشت به خانه بودم یک موزیک شاد لذت بخش دانلود کردم و واقعا لذت بردم و حال خوبی به من دست داد

    این برای من شیرینی کنترل کردن ذهن خودم بود

    در نهایت هر شب موقع خواب وقتی که به اتفاقات صبح فکر می کنم می بینم چقدر روز خوب و عالی و شاد و فوق العاده ای را من تجربه کردم

    این مهمترین دستاورد کنترل کردن ذهن است

    نکته قشنگ و زیبا و جالب در این است که وقتی که من ذهن خودم را کنترل کنم و توجه به زیبایی ها و حال خوب داشته باشم به مرور با این روش و این روند جهان هم به همان نسبت اتفاقات خوب و وقایع خوب را پیش روی من قرار می دهد

    این زیباترین اثر توجه کردن و کنترل کردن کانون توجه است

    یک درس عالی و یک نکته فوق العاده

    همیشه و همیشه دنبال اتفاقات خوب باشد آنوقت جهان هم از همان دسته اتفاقات برای من به وجود می آورد

    این نکته خود یک درس و یک دانشگاه حرف را در خود برای من دارد

    چقدر این جمله زیبا بود و چقدر در واقع عمل کردن به آن می تواند سخت و مشکل باشد اما در کل شدنی است

    همه این اقدامات و همه این وقایع زمانی رخ می دهد که من روند تکاملی خودم را طی کنم

    باید آرام آرام در این مسیر جلو بروم

    باید بتوانم روی خودم سرمایه گذاری کنم

    باید قدم به قدم در این راه جلو بروم تا ذهن من با این روند خو بگیرد و دست از لجاجت بردارد

    با طی کردن این روند تکاملی همه چیز برای من به آسانی و راحتی رخ خواهد داد

    این فایل برای من خیلی مفید و ارزنده بود

    ممنونم استاد عزیز

    سپاس از خدای زیبایی ها

    سپاس از خدای مهربانی ها

    سپاس از خدای هدایتگر خودم

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    مینا مردان نژاد گفته:
    مدت عضویت: 1849 روز

    سلام استاد و بانوی عزیزم با یک روز تاخیر

    گام سیزدهم

    استاد من چندین سال بیرون شاغل هستم و هشت سال هست که یک مغازه لباس بچگانه کار میکنم و روند پیشرفت اونارو دیدم

    استاد باور ها توی پیشرفت خیلی تاثیر دارن

    باور های مثبت ایشون

    کیفیت، مشتری میاره وقتی جنس خوب با قیمت خوب به مشتری بدی اون دوباره میاد دوباره ازت خرید می‌کنه

    سلیقه خیلی خوبی دارن

    توی ست کردن لباسا عالین

    توی ذهنشون همیشه دنبال ایده برای حل مسائل هستن

    خوش اخلاق و توی حوزه کاریشون با اطلاع هستن

    و اما باور های که فکر میکنم تا الان باعث شده پیشرفت کند مون شده ولی خدارو شکر انگار دونه دونه این باورها دارن اصلاح میشن

    کمبود باور فراوانی مشتری، در مورد این مسأله سال قبل مشتری های باکیفیت تری به جمع مشتری مون اضافه شدن که این خودش حاصل بهبود باور هاست

    ولی بازم خیلی جای کار داره

    کمال گرا هستن در گذاشتن پست و استوری و اطلاع رسانی مشتری حتی در حد نرمال خوب نیستیم فروش حضوری خوبه خدارو شکر ولی اگه می‌خوایم پیشرفت کنیم باید با ایده های جدید پیش ببریم

    خیلی اهل وام هستن و به وام و قرض گرفتن اعتقاد زیادی دارن

    و باورهای مثل پول سخت به دست میاد و از این قبیل

    ولی شروع کردیم به دادن ایده های جدید و عمل کردن به اونا و امید وارم هر روز فروش بهتر و بهتر بشه

    در مورد نصیحت کردن

    من خیلی نصیحت کردم بهتره خودم عمل کنم و فعلا دارم سکوت میکنم

    جمله آخر

    به نظرم روی خودمون باید کار کنیم ایده ها حالا هر روش تبلیغاتی که باشه یا هر راه حله دیگه بهمون گفته میشه

    باید صبور باشیم

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    معصومه مقدس گفته:
    مدت عضویت: 1694 روز

    با سلام خدمت استاد عزیزم و همه همراهان گرامی

    گام چهاردهم : کنترل ورودی های ذهن

    اساسی ترین کاری که باید برای رسیدن به هر چیزی انجام داد همین کنترل ورودی ذهن هست

    چون ما اگه ورودی های نامناسبی که بهمون داده میشد فقط قطع کنیم

    حتی اگه ورودی مناسب هم دریافت نکنیم فقط نامناسب ها قطع بشه

    یک بخش عظیمی از گرفتاری ها و بدبیاری های روزانه ما کمتر میشه

    البته که اگه اون ورودی های قدیمی در ذهن بازپخش نکنیم دیگه

    همین کار میتونه خیلی زندگی ما رو بهبود ببخشه در تمام جهات

    1- کنترل ذهن و واکنش نشون ندادن به عوامل بیرونی کاری که ادم های کمی میتونن انجام ش بدن

    و اینکه کار خیلی بزرگیه

    چه مثال های خوبی زدن استاد از پنچر شدن ماشین از جواب ندادن به تماس یک دوست برگشت خوردن چک یا نیومدن مشتری باعث ناراحتی شون میشه

    که اینطور هست واقعا هست

    من هم تفاوت رفتار دیدم که چققققققققققدر میتونه نتیجه متفاوتی بده

    منی که همیشه سعی میکردم یک رفتاری کنم و یا به سختی خودم کنترل میکردم که واکنش نشون ندم ولی باز در درونم ارتعاشی که ارسال میشد خشم بود نتیجه خوبی نمیگرفتم

    ولی امروز وقتی یک رفتاری ناخوشایند دیدم و همون اول کار که عصبی شدم به ذهن خودم نهیب زدم و کنترل ش کردم و تکنیکی که یادگرفتم برای استرس استفاده کردم سریع اروم شدم و تونستم مدیریت کنم با اعراض کردن دیدم خداوند به من سرگرمی هایی داد که نشون بده باید اعراض کنم و من این بار دیگه مقاومت نکردم و گوش کردم و رو خودم تمرکز کردم و دیدم عصر چنان اتفاقات تغییر کرد و اوضاع عوض شد که اصلا نمیتونستم باورکنم که یک انسان دو رفتار متفاوت در یک فاصله زمانی کوتاه انجام بده بدون اینکه من کاری کنم

    فقط جلوی ارتعاش فرستادن خودم گرفتم جلوی حس بد خودم گرفتم و تمرکزم گذاشتم رو کارهای خودم و نتیجه چققققققدر متفاوت بود در یک زمان کوتاه

    و من به این جمله استاد در عمل رسیدم که میگفت با اصرار میگفت که بچه ها من به شدت اصرار دارم که باور کنید وقتی شما رو خودتون کار میکنید شرایط بیرونی خود به خود درست میشه خود به خود تغییر میکنه

    و امروز من دیدم خودم چون در یک فاصله بسیار کوتاه حدود 4 ساعته دیدم تغییر یک رفتار که من هیچگونه واکنشی نشون ندادم نه در بیرون و نه در ذهنم و اگاهانه گفتم این تمرین انجام بدم و این نتیجه خیلی بهم کمک میکنه که این الگوی خودم قرار بدم

    2- کنترل ذهن کار راحتی نیست اما با تمرین کردن کم کم راحت تر میشه ولی همیشه چالش های خودش رو داره

    وقتی ذهنمون کنترل کنیم میتونیم دنیای خودمون کنترل کنیم

    3 – از اخبار و رسانه ها دور باشیم

    من خودم از سال 82 سال تلویزیون نگاه نمیکنم و اخبار نمیبینم ولی خب گهگاه فیلم میدیدم در کامپیوتر و کم کم همون هم قطع شد

    تنها ورودی من شبکه های اجتماعی هست که همون باید فقط کامل قطع کنم و این تنها بخش که درست عمل نکرده بودم

    4- اخبار همیشه در جهت افکار منفی و خبر منفی صحبت میکنه

    چون مردم به این خبرهای علاقه دارن

    مردم دنبال خبرهای بد هستن و به اتفاقات بد واکنش نشون میدن و علاقه نشون میدن

    حالا نظر شخصی من در این مورد که فکر کنم در یک گام دیگه هم بهش اشاره کرده باشم

    اینکه مردم به این دلیل که دچار ناکامی هستن در زندگی خودشون و به اون ارزوهاشون نرسیدن و کار مفیدی برای زندگی خودشون نکردن بیشتر دنبال این اخبار و اتفاقات هستن تا یکجوری بدبختی های دیگران ببینن و بعد دیگه غصه نخورن که تنها ادم بدبخت خودشون هستن که در زندگی شون هیچ دستاوردی نداشتن

    یکجوری اون کمبود خودشون دارن میپوشونن

    اکثرا افرادی که دنبال خبر و این مسایل هم هستن افرادی هستن که از نظر مالی موقعیت اجتماعی و کاری در سطح خوبی هم نیستن و افراد موفق و ثروتمند اکثرا دنبال اخبار نیستن و از زمانشون به درستی استفاده میکنن و اگر در جمعشون بشینید از صحبت های بیهوده و بد و منفی نمیشنوید بیشتر در مورد کسب و کار و افزایش سرمایه و درامد هست صحبت هاشون

    و ادم های که به موقعیت اجتماعی بالایی نرسیدن در این شرایط به ادم های ثروتمند میگن پول پرست

    در حالی که این ربطی به قانع بودن نداره

    اصلا اون میزان خود پس انداز مطرح نیست بلکه اون میزان درامد بالاتر به فرد احساس سازندگی بیشتر میده احساس رشد میده و فرد به دنبال این نوع احساس هست نه صفر تو حساب بانکی ش

    این نظر من هست در مورد اخبار

    5 -به ذهنت چه خوراکی میرسونی؟ به همون اندازه که به خوراک شکم ت توجه داری ایا به ذهنت توجه داری؟

    برای این من یک کاری میکردم یک مدت که باید باز هم ادامه بدم

    البته یک تصویر بدی هست که یکم چندش اور هست

    اینکه من هر بار افکار منفی به ذهنم میومدم برای خودم تصور میکردم که سوسک داره میره تو مغزم و سوسک میخورم

    حتی به تصویر اوردن این تصویر همون لحظه کات میشد افکار منفی

    6- کم کم با کنترل ذهن شرایط به سمتی میره اطرافت کم کم شرایطی هست که دیگه نیاز نیست سخت کار کنی برای ورودی های منفی

    7-افکار دیده ها صحبت هایی که میشه همه این ها غذای روح و ذهن ما هست

    البته من امروز دیدم که فاصله زمانی کوتاهی بود بین کنترل ذهن و نتیجه مادی که دیدم

    8- با تمرین کردن کم کم با شرایط منفی هم شما برداشت های مثبتی از اون اتفاقات خواهی داشت و نتایج خوبی میگیرید

    9- ادم هایی که در افکار منفی هستن میشه روزی مزخرف و فردایی کمی مزخرف تر

    طوری که نامحسوس هست و در طولانی متوجه تفاوت میشیم

    و اینطوره که ما باور میکنیم همیشه روزهامون بد خواهد بود و منتظر اتفاقات بد هستن

    دقیقا نقطمه مقابل ش هم هست که منتظر اتفاقات خوب میشه باشیم

    10- تکرار و مرور مداوم به شنیدن فایل های مناسب با خواسته هامون به میزان زیاد و کار کردن روی این باورها خیلی خوب میشه

    11-بدن انسان حاصل میلیون ها سال تکامل هست و سیستم ایمنی بدن ما بسیار قوی هست که از همه بیماری ها قوی تر هست

    ما تکامل یافته انسان هایی هستیم که دوام اوردن برای بقا

    12- مثالی از جبه برای مرگ که واقعا من خودم اقوامی داشتم که اکثرا در خط مقدم بوده ولی زنده مونده و اصلا اتفاقی نیفتاد حتی ترکشی هم نخورده

    پس برمیگرده به باورهاش

    که در این مورد من پدرم برعکس بخش مالی در مورد مسایل سلامتی همیشه میگفت من سالم میمونم همیشه هم میدیدم که سالم هست و باورهای خوبی داشته و من هم الگو برداری کردم و خودم همین باورها رو دارم درحالی که برادرم در همین خونه کلا همیشه مریض هست و متفاوت هست نتایجش

    و خدا رو شکر میکنم و از زمانی که با استاد اشنا شدم سعی کردم این افکار سلامتی بیشتر بهبود بدم که من در هر شرایطی سالم و سلامت هستم و نمونه ش در همون زمان پندمیک که واکسن میزدیم یکسری واکسن بودن قوی تر بودن اسمش یادم نیست که من و اطرافیانمون که رفتیم واکسن زدیم و تو پاساژمون افراد پاساژ رفتیم برای واکسن زدن و همراه با برادرم

    یعنی تا 3 روز همشون این حدود 35 فرد بدحال بودن بجز من و یکی دیگه از افراد که جالبه ایشون هم هم مدار با من بودن

    13- زمانی که افراد درگیر افکار منفی هستن بهترین زمان هست برای جدا شدن از بخش بیشتر ادم ها هست

    و این من باور دارم که باید متفاوت رفتار کنم تا نتایج بهتری بگیریم

    چه نکات خوبی داشت این فایل که برام مرور شد و نمونه ای داشتم که همین امروز از اعراض کردن و کنترل ذهن بهم نشون داد در زمان بسیار کوتاه دو رفتار متفاوت از یک فرد بدون اینکه من حتی بین این دو رفتار این فرد یک ثانیه دیده باشم

    این عالیه برای الگو شدن در هر شرایطی این نمونه رو برای خودم یاداوری کنم و الگو بگیرم برای مسایل دیگه

    خدایا شکرت

    استاد بی نهایت از شما سپاسگذارم برای این فایل بسیار ارزشمند

    خانم شایسته گرامی از شما هم بی نهایت سپاسگذارم برای تمام تلاش هایی که برای سایت و به روز کردن سایت و تمارین انجام میدید تا به بهترین شکل روزانه تمارین انجام بدیم و روند تکاملی برای انجام تمارین داشته باشم این بهترین روش برای ادامه دادن در مسیر هست

    از شما بی نهایت سپاسگذارم

    در پناه خدای همیشه هدایتگر که وعده هاش حق باشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    مهدی و زهرا سیدی گفته:
    مدت عضویت: 1698 روز

    به نام خدای بخشنده و مهربان

    سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته که زحمت جمع آوری این پروژه رو کشیدن ،خیلی از شما سپاسگزارم

    رد پای اولین روز من (مهدی)

    شرایط الان زندگی من فقط به افکاری که تا الان داشتم ربط داره و من مسئول صد در صد زندگی خودم هستم ، نه دولت نه مردم نه خانواده هیچ کدام مسئول زندگی من نیستن

    هر اتفاقی در زندگی من رقم میخوره نتیجه افکار خودم هست ، خداوند یک انرژی و سیستم هست که به افکار من پاسخ میده اگر در مسیر و فرکانس درست باشم هر اتفاقی که بیوفته به نفع من خواهد بود و اگر در مسیر و فرکانس خوبی نباشم اتفاقات به نفع من نمیشه ، اینطور نیست که خدا دلش برام بسوزه و فلان کار رو برام انجام بده ، خداوند یک سیستم و هیچ وقت بر خلاف قوانین عمل نمیکنه

    به هیچ وجه من نباید منتظر کمک دیگران در هر زمینه ای باشم ، وقتی منتظر کمک دیگران هستم یعنی بهشون این قدرت رو دادم که تو زندگی من تاثیر گذار باشن و این شرک هست

    برای مثال اگر میخوام وام بگیرم باید ببینم رئیس بانک ایا قبول میکنه که بهم وام بده یا نه ، اگر میخوام قرض کنم باید ببینم فلانی دلش میخواد بهم پول بده یا نه ، اگر دنبال ارث باشم باید ببینم چندین خانواده با هم به تفاهم میرسن یا …. همه اینها یعنی قدرت رو به یکی دیگه غیر از خودم و خدای خودم دادم و این شرک هست.

    وقتی در شرایط یکسان دو نفر دوتا نتیجه متفاوت میگیرن یعنی فقط افکارشون هست که داره اتفاقات رو براشون رقم میزنه و این باید برای من یه فکت باشه که بیشتر این قضیه رو باور کنم

    وقتی افکار خودم رو تغییر بدم و بپذیرم که خودم مسئول صد در صد زندگیم هستم در همین جایگاهی که الان دارم کم کم اتفاقاتی میافته که شرایط برام تغییر میکنه، نیازی نیست که خودم رو عذاب بدم برای تغییر شرایط

    این تغییرات کم کم ایجاد میشه و قرار نیست یک شبه اتفاق بیوفته به همون نسبت که افکارم تغییر کنه شرایط هم برام بهتر میشه و همیشه میتونه بهتر بشه و هیچ وقت به کمال نمیرسم و کم کم باید تکاملم رو طی کنم

    اگر میخوام شرایط من تغییر کنه باید به حرفی که میزنم و فکری که دارم عمل کنم (ایمانی که عمل نیاره حرف مفته) یعنی اگر الان میگم خودم مسئول زندگی خودم هستم واقعا باید این فکر در وجود من نهادینه بشه و اگر اتفاق نامناسبی افتاد یکی دیگه رو مقصر ندونم اگر هم اتفاق خوبی افتاد بازهم بدونم که خودم با افکارم این اتفاق خوب رو رقم زدم ، ابنطور نباشم که فقط حرفش رو بزنم ولی در عمل جور دیگه رفتار کنم

    تمام افرادی که این فکر رو دارن که بقیه باید کاری کنن تا ما تو زندگیمون لذت ببریم الان شرایط مناسبی ندارن چون واقعا این شرک هست و اگر کسی شرک داره نباید انتظار شرایط بهتر هم داشته باشه

    اگر من بنده خوبی برای خدا باشم و افکارم رو کنترل کنم و شرک نداشته باشم خدا هم که فرمانروایی کل کیهان رو تو دستاش داره رسوندن من به خواسته هام براش کاری نداره ، من فقط باید خوب بندگی کنم همین.

    البته که بنده خوب خدا بودن هم تکامل میخواد قطعا اولش درک بالایی از آیه (ایاک نعبد و ایاک نستعین) نخواهم داشت ولی هر چقدر که روی خودم کار کنم درکم از اینکه (فقط تو را میپرستیم و فقط از تو یاری میجوییم) زیاد و زیادتر میشه

    در اغلب مواقع تفکری که مقابل تفکر اکثریت جامعه باشه درسته ، اگر من افکار خودم رو درست کنم شرایط برای من همیشه بهتر و بهتر میشه فارق از اینکه چه اتفاقاتی میوفته و چه قوانینی تصویب میشه

    انقدر باید این افکار رو با خودم تکرار کنم که فقط من مسئول زندگی خودم هستم تا تبدیل به یک باور بشه و هر لحظه تو زندگیم همین نگاه رو داشته باشم

    این اولین رد پای من از این پروژه هست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    علیرضا قلیزاده گفته:
    مدت عضویت: 2471 روز

    الهی به امید تو…

    گام 11

    سلام به همه اعضای خونواده صمیمی عباسمنش، سلام به استاد و مریم عزیز، امیدوارم حالتون خوب لبتون خندون باشه، سپاس گذار خداوند بخاطر این فرصت دوباره،

    نکته ها:

    ️تضاد ها باعث سپاس گذارتر شدن ما در آینده میشود،

    ️با به یاد آرودن تضادها در گذشته در ما شور و اشتیاق و ذوق برای تجربه نعمت های بیشتر زنده میمونه،

    ️تضاد ها دوستان ما هستند،

    ️تضادها جرئی از این جهان مادی هستند،

    ️نبود هرچیزی به بودنش در وجود ما معنا میده، با تجربه سرما گرمارو میشه درک کرد، با مریضی میشه سلامتی درک کرد،

    ️به خودم تعهد میدم هر آنچه برای خودم میپسندم برای بقیه بپسندم،

    ️شرایط نامناسب ما در هر زمینه ای می‌تونه سکوی پرتاب ما باشه،

    ️اوضاع سخت گذراست هیچ چیز دائمی نیست،

    ️من خیلی خوشحالم که از شرایط سخت به اینجا رسیدم،

    ️طبق قانون بدون تغییر خداوند هرچی قدردان نعمت هام باشم نعمت های بیشتری رو تجربه میکنم،

    ️به هرچی توجه کنم از اصل و اساس اون موضع وارد زندگی من میشه،

    ️باید به تضادهام در گذشته فکر کنم و به یاد بیارمشون که از کجا به کجا رسیدم،

    ️باید بتونم در شرایط نادلخواه توجهم رو بزارم روی موارد دلخواهی که قبلاً اتفاق افتاده،

    ️افراد با انگیزه و هدفمند وقتی برای پرسه زدن توی فضای مجازی ندارن،

    ️پذیرش افراد حتی اگه موافق من فکر نکنن،

    ️بخاطر ترس از بقیه کاری رو انجام ندم که منو از خوشبختی دور کنه،

    ️دیدن زیبایی ها جهان اطرافم بدون قضاوت،

    ️در هر جایگاهی هستم کارم رو درست انجام بدم کاری نداشته باشم که بقیه چجوری کارشون انجام میدن،

    ️به صورت تکاملی به قوانین اجتماعی و فردی کشورم احترام بزارم،

    ️به تجربیات نادلخواه دیگران واکنش نشون چون من در جایگاهی که اونا بوده نبودم،

    ️تفاوت دیدگاه افراد که نتایجشون رو متفاوت از بقیه میکنه،

    ️زاویه دید ماست که به اتفاقات معنا میدن، اتفاقات به خودی خود هیچ معنایی ندارن،

    ️جهان با برخورد به تضاد ها پیشرفت میکنه،

    ️نخوام جزء اون دسته از افرادی باشم که با اعتراض می‌خوان زندگیشون بهتر کنن،

    ️دنیا هیچ وقت برای همه خوب نمیشه،

    ️من مسئول هیچ کسی جز خودم نیستم،

    ️تمام خواسته های ما تحقق پذیرن، جهان به درخواست های ما واکنش نشون میده،

    یاد سوره بلد افتادم که میگه آقا تصدیق کننده خوبی ها باشید، تا آسان شوید برای آسانی ها، هرچی بیشتر تایید کنیم نعمت های خداوند رو بیشتر اونها رو تجربه میکنیم، حتی نبود نعمتها هم برای این اومدن تا مارو سپاس گذارتر کنن در مقابل خداوند،

    نوع نگاه ماست که به مسائل معنا میده، ما اختیار کامل دارین تا هرچی رو بخوایم به تسخیر خودمون در بیاریم، چه سفید و چه سیاهی، چه نور و چه ظلمت، چه سلامتی و چه بیماری،

    در جهانی هستیم که مکمل هرچیزی آفریده شده، زن در مقابل مرد، زشت و زیبا، بالا و پایین اصلا امکان نداره روزی فرا برسه که همچی زیبا بشه چون دیگه نمیشه درکش کرد،

    خداوند در قرآن میگه بادها پیشاپیش رحمتش می‌فرسته تا ابرهای باران زا رو حمل کنند،

    ویژگی های باد به یاد بیارید…

    یا میگه به یقین با هر سختی آسانی هست، اگه شرایط سختی برامون پیش میاد اگه نوع نگاهمون متفاوت باشه حتما میتونیم از دل اون تضاد خواسته ای رو متولد کنیم و بهش برسیم،

    انگار این موضع داره این نگاه تصدیق می‌کنه که همچیز از هیچ چیز پدید اومده، وقتی ما کمبود هارو تجربه می‌کنیم باعث بوجود اومدن خواسته هامون میشه، و این سیکل ادامه داره،

    انگار وقتی فوتون ها وجود یک ناظر بیرونی رو حس میکنن تغییر رویه میدم و جور دیگه ای رفتار میکنن، تبدیل میشن و شکل میگیرن، کمبود ها تبدیل میشن به آرزوها، ولی ناظر می‌خوان ناظری که از نیستی به هستی از موج به ذره تبدلشون کنه…

    انگار این نظارت این اختیار به جهان جهت یا سمت و سو میده، انگار ابعاد همینجوری شکل میگیرن، انگار ما هفت جهان رو شکل دادیم…

    و در انتها توسط یک سیاه چاله بلعیده میشه و به شعور کیهان افزوده میشه و همچی از نوع آغاز میشه…

    سپس شما را زنده میکند و بار دیگر میمیراند…

    امیدوارم مفید بوده باشه برای دوستانم، عاشقتونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    مریم محمدی آبقله گفته:
    مدت عضویت: 930 روز

    سلام ودرود خداجون به پیامبر زمانه سیدحسین عزیز ومریم جون دوست داشتنی وهمه ی دوستان باارزشم :*)))

    مریم جانم خیلی ازت سپاسگزارم بخاطر این چندروز توقف بین گام های بهشتی. چون دقیقا چندگام عقب بودم وباهمین چندروز مکث بهتون رسیدم

    امیدوارم استاد یه جایی پاسخ این سوالمو بده:

    استاد جانم من میدونم چندین بار توی محصولات الهامات وعمل به الهامات وتشخیص دادن الهامات رو توضیح دادین.امیدوارم خیلی خیلی سریع درکش کنم که دقیقا چه چیزی الهامه وچه چیزی منطق عقلم.فقط هنوز نمیتونم الهاماتم و منطقم رو ازهم تشخیص بدم چون بعضی وقتا خیلی نزدیک به همه.لطفا دقیق تر بگین چطور؟

    من دیشب یه اتفاق ناجوری برام افتاد وکمتر از 5دقیقه ی بعدش سریع توذهنم اومد که توجه بزارم روی زیبایی ها(من انقد آگاهانه توجه گذاشتم روی زیبایی ها که اینجور مواقع ذهنم کمکم میکنه). توی خیابان راه میرفتم وهرچقدر شیطان تلاش میکرد اون اتفاق رو بزرگتر وپررنگ تر کنه من فقط آگاهانه وباصدایی که خودم میشنیدم (با بی اعتنایی به ذهنم وحرفاش) زیبایی هارو تحسین میکردم (دقیقا صحبت خودتون که گفتین آگاهانه باگفتگوی مثبت برید تو گفتگوهای ذهنی) دقیقا همین کارو انجام دادم ومن کمتر از نیم ساعت اون مسئله رو برای خودم حل کردم وفهمیدم مشکلم عمل نکردن به الهاماتم بود و اون طرف رو بخشیدم. وتنها توجیه قشنگی که منو آروم کرد وحقیقت بود این بود که (اون یک آدم نبود که اون کارو درحق من کرد؛ بلکه اون جهان بود که سیلی زد توگوشم که دفه ی بعد به الهاماتم گوش کنم) من بارها این سیلی رو ازجهان خوردم که به الهاماتم عمل کنم

    (اینم بگم این اتفاق اصلا چیز ساده ای نبود ومن خیلی خوشحالم که فقط نیم ساعت منو درگیر کرد که اگه اون مریم قبل میبودم حداقل دوسه هفته یایک ماه درگیر میکرد واین لطف خداونده که از طریق دستهاش که استاد هستن اینطور من به آرامش میرسم)

    یکی دوبار توی فایل های گام به گام گفتین 99درصد شماها گوش نمیکنین. این حرفو نزنین استاد. به خدا ماهم گوش میکنیم وهم داریم خیلی تلاش میکنیم که عمل کنیم. این مثال اتفاق بد بالا رو نوشتم که بدونین ما داریم به آگاهی های شما عمل میکنیم وسپاسگزارم بخاطر حضورتون وسپاسگزارم از خودم بخاطر عمل کردن به آگاهی هام

    همه منو ببخشید که مثال منفی زدم ولی فقط ظاهرش منفی بود با دوتا درس مهم برای خودم

    خوشحال وسعادتمند باشین هرجاکه هستین :)))

    دوستای قشنگم.هرکس که تشخیص الهام ومنطق رو زیباتر درک کرده از استاد راهنماییم کنه.سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    ماهی حسن‌زاده گفته:
    مدت عضویت: 1375 روز

    به نام رب

    سلام به همگی

    روز جدید و کلی معجزه ها و فرصت های جدید،

    روز سومه و نشونه‌ها ترکوندن، خدایا شکرت

    تصمیم گرفتم همزمان خونه تکونی اتاقمو شروع کنم چیزایی که همینجور الکی جا گرفتن و رها کردم تا اون حس وابستگیه رو از بین ببرم، از کشوهای لباس شروع کردم، خدای من، نمی‌دونید چقدر چیز میز پیدا کردم که در به در دنبال دنبالشون بودم،

    یچیز خیلییی خیلییییی مهم و یاد گرفتم، اونم اینکه:

    تو اوجِ خواستنْ رها کردن، ینی با تک تک سلولات بی نیازی از خواسته رو حس کنی،

    قبلا فک میکردم چه حرف کلیشه‌ای هست ولی نیست، بارها برام اتفاق افتاده همینکه رهاش کردم خودش اومد پیشم،

    این یه اصله و میتونم توی همه موارد به کار بگیرم

    این یه کلیده،

    بچه‌ها داره خونه تکونی معجزه هاشو نشون میده، استمرار توی این مسیر و جدی بگیرید از همون روز اول اثرات خودشو نشون داد داره بیشتر و بیشتر میشه، حس و حالم عالیهههه

    احساس خوبم، آرامش وجودیم، خود ارزشمندیم و احساس لیاقتم اینکه من لایق بهترینام داره بیشتر میشه نه که ب حرف باشه، نه، داره عملی خودشو نشون میده، بیشتر خودمو دوست دارم و عشق میدم به خودم و کمتر خودمو سرزنش میکنم،

    مثال بزنم، در حال حاضر من سرکاری نمیرم، اما امروز صبح 50میلیون به حسابم واریز شد (پول پدر هست و امانت دستمه)، این اگه نشونه نیس پس چیه؟؟؟

    ازش کلی نشونه دریافت کردم،

    (گام دوم خونه تکونی که مربوط به درآمد از صفر بود)

    نشونه: شاید برای خیلیا این عدد خیلییی ناچیزه، ولی برای منی که تاحالا کار نکردم و درآمدی نداشتم خیلیییه، و ظرف وجودیم رو نشون میده، میدونین خدا به من با توجه به این شرایط مقداری رو نشون داده که برام قابل باور پذیرتر باشه و من با جون و دل پذیرفتم،

    نشونه: اینکه من ارزشمندم همینجوری بدون اینکه کاری کنم و جایگاهی داشته باشم، اینکه من لایق هستم، لایق دریافت نعمات خدا،

    نشونه: با پول دارم رفیق میشم، قبلا خیلییی مقاومت داشتم اینکه نکنه تموم بشه، و وقتی تموم میشد اصلا متوجه نمیشدم خرج چه چیزایی کردم و اصلا لذت نمیبردم ازش،

    اما الان نشون میده باور های جدید مالی و پول درستی رو انتخاب کردم و باید بیشتر روشون کار کنم تا مستحکمتر بشن،

    نشونه: آینده فوق‌العاده معجزه واری رو بهم نوید میده، اینکه چرا نتونم همین مبلغ رو خودم خلق نکنم ( البته که خدا تنها خالقه) و توی حسابم نیاد، حتی بیشتر از این،

    چون لایقم و هر کس به همون میزان که خودشو لایق می‌دونه و توی عمل نشون میده دریافت میکنه،

    جهان نگاه نمیکنه تو چی میگی، نگاه می‌کنه توی چه مدار دریافتی هستی، از همون جنس به فراوانی وارد زندگیت میکنه،

    و چقدر من نوشتم راجع به این موضوع، چقدر سپاسگزاری کردم از خدا، اینا رو می‌نویسم به عنوان رد پا که تا چند ماه آینده زندگیم از این رو به اون رو شد بدونم دقیقا کجا بودم، آخه ذهن آدم فراموش کاره، تغییرات و در نظر نمیگیره و همش میخاد بگه که تو که کاری نکردی و این یکی مسئله سختتره از پسش برنمیایی،

    حدود دو ساعت پیش برقامون رفت، تفاوت من با خانوادم:

    خانوادم غر میزدن که اره مسئولین بدن و کم کاری من میکنن ولی من اولین چیزی که گفتم این بود : آخجون میرم شمع روشن میکنم و از معجزه های امروزم مینویسم،

    و چقدر لذت بردم ازش، عاشق بوی پارافینم، از نورش که دیگه نگم،

    این روزا صبح بلافاصله فایلای استاد رو پلی میکنم و تمرین ستاره قطبی رو انجام میدم، و شب ها هم هندزفری به گوش خابم میبره، کلام استاد اینقدر آرامش داره که مثل لالایی میمونه،

    قبلا اینقدر درگیر اینستا بودم، با اینکه اصلا پست و استوری نمیزارم، بیشتر درگیر اکسپلور میشدم، اما الان دیگه بیشتر وقتا یادم میره همچین اپی هم هست،

    خیلی خوشحالم که با منطقای قوی میتونم نجواهای دهنمو ساکت کنم،

    یه منطقش و مثال میزنم:

    من تا پارسال به مدت دو سه سالی میشد که اصلا مریض نشده بودم، کلا آدمی هستم که مریض نمیشم، توی اون مدتم حتی اصلا صدامم نگرفت، ولی با ورودم به خوابگاه دیگه ذهنمو کنترل نکردم و وارد داستانای مختلف شدم، داستانا و آدمای کاملا سمی،

    اونقدر جمع شد و جمع شد تا کمتر از سه ماه مریض شدم، مریضی که اصلا تا مبتلا نشده بودم، تنگی نفس اصلا نزاشته بود بخابم و فرداشم امتحان داشتم، خلاصه که وارد جزئیات نمیخام بشم فقط میخام یادآوری کنم اون روزو به خودم که دیگه وارد هر موضوعی نشم، با هر کسی نشست و برخاست نکنم، برای خودم ارزش قائل باشم و آدمای درستی رو انتخاب کنم، آدمایی که تو مسیر توحید باشن و اگه از مسیر منحرف شدم دستمو بگیرن، (دیگه خودتون بدونین وقتی اینجوری میگم منظورم تنها قدرت خداست و همه کاره خودشه:) )

    دارم بیشتر خودمو میشناسم، چیزایی رو توی وجودم پیدا کردم که اصلا نمیدونستم دارمشون، چیزای خوب، میبینی خونه تکونی داره آروم آروم خودشو نشون میده:)

    مریم جون عاشقتم، بازم از شما خیلی خیلی سپاسگزارم که این فرصت رو با ما به اشترک گذاشتید،

    استاد جون عاشقتم، بازم از شما خیلی خیلی سپاسگزارم که با کلامتون باعث شدید خدامو ببینم و باهاش یکی بشم،

    خدایا شکرت قد بزرگیت…

    دوستون دارم گشنگا:)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    سید مصطفی حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1722 روز

    بنام خدای مهربان

    در گام چهارم امروز باید بگم که من این فایل رو قبلاهم دیده بودم صحبت ها همون صحبت ها هست اما درک من بیشتر شده انگار ظرف وجودم کش اومده خدارو شکر

    در مورد سپاسگذاری بگم،یکی از دوستان یه ماشین پراید داشت وناراضی بود که با ماشین باید دیگران رو برسونه وچون ماشین داره از ماشینش استفاده میکنند وبعد از مدتی که دیدمش اتفاقا ناراضی بود چون ماشینش رو فروخته ومیگفت با همون ماشین کلی کارهام رو انجام میدادم کاش نمیفروختم واقعا ناسپاسی وغرزدن اوضاع رو بدتر می‌کنه

    خود من هم از اون افرادی بودم که که ناراضی بودم از همه چیز از کارم از زندگی ام از خانواده کشور و…

    وقتی سعی کردم توجه ام رو بزارم روی نکات مثبت خودم ویژگی های خوب خانوادگی ،امکانات ومحصولاتی که توکشورم خوب هست حال واحساسم بهترهست

    یکی از ورودی های خوب نگاه کردن به فایل های هست که شما می‌زارید و معمولا هر روز من صوتی یا تصویری گوش میدهم ولذت میبرم

    از ویژگی های خوب شما اینه حرف درست رو میگید حالا ما در مداردریافت هستیم ومیفهمیم وعمل میکنیم یا نه عمل نمی‌کنیم

    تو دوره دوازده قدم که یک دوره بی نظیر هست که انسان متحول میشه برای من اینطور بود چون از قرآن میگید وبرای ما منطقی میشد خود من خیلی مطالعه میکردم یادمه یه دوره تند خوانی گرفتم و کتاب ها رو سرعتی می‌خوندم چقدر مطالب مربوط به دین وراه خدا و…خوندم وهرچی بیشتر می‌خوندم زندگی سخت تر میشد یعنی به یقین رسیده بودم یه نقصی هست مطالبی که می‌خوندم اون احادیث که هیچ سنخیتی با قرآن نداشت وداشتم در خودم عقایدی رو می‌ساختم باورهایی رو درست میکردم که نتایج ضعیف به ثمر میدادند خدارو شکر که خدا هدایت ام کرد به مسیر عباسمنشی

    واقعا باید خودمون مولد ثروت باشیم وقتی باور های درست بسازیم میتونیم مولد باشیم اینکه پولمون رو بدیم به کسی برامون کار کنه یا بزاریم بورس یا بانک یک دام هست ارزش پول میاد پایین

    بااین دیدگاه پول میزاریم بانک که سود دریافت کنیم ولی ارزش پولمون میاد پایین

    خدارو شکر که در مدار دریافت آگاهی ها هستم

    بهترین ها رو براتون آرزو میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: