دستور العمل «خانه تکانی ذهن، گام به گام» - صفحه 3 (به ترتیب امتیاز)

356 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سید مصطفی حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1720 روز

    بنام خدا

    سلام به استادان عزیزم

    چقدر خوشحال شدم که این فایل با صدای خانم شایسته عزیز شنیده میشه که نشان از تکامل و رشد تدریجی ومداوم داره

    خانم شایسته عزیز بهتون تبریک میگم وتحسینتون میکنم ما هر روز این مسیر توحیدی رو میریم وتدریجی رشد میکنیم بعضی وقتا به خودم میگم این مسیر چی داشته برای من ؟

    من فایل ها رو میبینم گوش میدهم نت برداری میکنم و کامنت هم می‌نویسم و روزانه حداقل سه ساعت توی سایت هستم میتونستم این زمان به موضوعات دیگه ای توجه کنم که قبلا این طور بودم من از توجه ودر مسیر بودن نتیجه گرفتم متوکل تر شدم آرام ترم ،کارهام آسون تر انجام میشه ترسهام کمتر شده، توجه ام به زیبایی ها بیشتر شده واگر اتفاق ناخواسته ای برام رخ بده اون رو الخیر فی ما وقع می‌دونم و اجازه میدهم خداوند هدایتم کنه

    از وقتی که صاحب خانه ام شرایط جدیدی برای ملکش تعیین کرده حس میکنم داره یه اتفاقات خوبی توی زندگیم رخ میده ومن یکسال دیگه توی این شهر مهمانم خدا میداند چه خیریتی هست یه مهاجرت یه بزرگ شدن وتحولی در راه هست من فرکانس های خوبی فرستادم و نتیجه خوب میگیرم

    احساس آرامش دارم قلبم آرومه نسبت به قبل

    منتظر اتفاقا خوبم با احساس خوب خدایا شکرت

    چرخ زندگی روان شده یادمه موقعی که پیگیر خونه گرفتن بودن اینقدر آرام نبودم که الان هستم

    واقعا گوش دادن به فایل ها و نگاه کردن به زندگی شما دو عزیز همش آگاهی

    دیروز با همسرم رفته بودیم پارک والیبال بازی میکردیم چیه لحظه متوجه افرادی که توی پارک داشتند بازی میکردم شدم که چقدر ذهنیت ما ،فکر ما وشیوه زندگیمون متفاوت هست مثلاً ما با هر حرکت زیبا که بازیکن ها داشتند تحسین میکردیم به وجد می آمدیم می‌خندیم لذت میبردیم ولی نگاه وشیوه دیگران این نبود

    خودم رو تحسین میکنم که توی مسیر عشق توحید آرامش قرار دارم خدایا شکرت

    امیدوارم خداوند من رو توی این مسیر پایدار بداره تا وقتی زنده ام

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  2. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2196 روز

    دستور العمل «خانه تکانی ذهن، گام به گام»

    تعهد نامه و میثاق نامه برای خانه تکانی ذهن و بهبودی افکارم و تغییر شخصیتم و پاک کردن افکار مخرب گذشته ام

    سلام به خداوند نور و روشنایی

    سلام به خداوند نور و عشق الهی

    سلام به خداوند وهاب وفور و فراوانی

    سلام به بهترین فرشتگان الهی

    سلام به تمام فرشتگانی که در این سایت بهشتی بینظیر الهی حضور دارند الهی حال دلتون عالی و متعالی باشه

    سلام و هزاران درود و سلام به روی ماه استاد عزیزم و خانم شایسته ی نازنینم که تدبیر زیبا و خردمندانه و هوشمندانه ای بود که سری جدید فایل های دانلودی دستور العمل «خانه تکانی ذهن، گام به گام» متولد شد که بمدت یکماه گام به گام با خانم شایسته ی نازنین پیش برویم

    و بلطف و همکاری خداوند می خواهم در این مسیر الهی بطور مداوم و مستمر حرکت کنم و عمل کنم به آنچه که در مسیر خانه تکانی ذهن می آموزم ..

    چند روز پیش وقتی این فایل صوتی خانم شایسته جانم رو شنیدم با عجله رفتم گام اول رو دیدم که توحید و فعال کردن قدرت خلق درونی live بود و آنقدر آگاهی های این لایو زیاد بود که یک روز کامل برای نت برداری و شنیدن آن قسمت مشغول بودم .. امروز آمدم بخودم تعهد بدم که همواره در مسیر این خانه تکونی ذهنم با شما همراه باشم هر چند مدتیه که بطور تمرکزی توی سایت و تعهداتی که نسبت به فایل ها برای خودم گذاشتم بلطف خداوند دارم پیش میرم .. من حتی وقتی دارم غذا نوش جان میکنم دارم فایل نگاه میکنم . وقتی میرم پیاده روی و کوه تپه نزدیک خانه و یا خرید همواره هندس فری میذارم و دارم گوش میکنم .. وقتی دارم خانه رو تمیز میکنم دارم فایل گوش می کنم وقتی دارم می‌خوابم با همین فایل ها می خوابم و بمحض بیدار شدن فوری میام داخل سایت .. کلا سعی کردم روابط و رفت و آمد ها رو حذف کنم چون می‌خوام بصورت تمرکزی برای بهبودی و تصحیح افکارم تمام وقت روی خودم کار کنم ..

    جالبه چند روزی هست یکی از آشناهامون مدام تماس میگیره میخواد بیاد پیشم که برام از باغشون گردو بیاره …. یعنی به زنگ تلفن جواب ندادم چون احساس کردم وقتم تلف میشه و رشته ی کارم از دستم در می‌ره و ممکنه حرف هایی رد و بدل بشه که ذهنمو مشغول کنه برای همین یک آس ام آس براشون فرستادم و خیلی محترمانه گفتم .. ببخشید من ی جایی مشغول کار شدم و خونه نیستم اگر کاری دارید بهم آس ام آس بدید!!!!!

    اصلا نمی‌دونم چرا گفتم من شاغل شدم و مشغول کار جدیدی هستم !!!

    بعدش دیدم می خواستند برام گردو بیارند و به هوای گردو آوردن و نشستن و ناهار و غیره عملا یک روز من بطور کلی از بین بره .. در جواب گفتم . خیلی ممنون نوش جان تون باشه .. من خیلی کار دارم اصلا محل کارم اینجا نیست !!!!

    واقعا احساس کردم یک بار بزرگ روی دوشم رو گذاشتم زمین .. همش میخواستم یک جوری از این حواشی دور بشم .. از این اتلاف وقت .. از این دید و بازدیدهایی که کلی حرف های بیخودی رد و بدل میشه . از این رودربایستی ها .. خلاصه عزممو جزم کردم و گفتم یکی دوبار اینطوری رفتار کنم و محترمانه خودمو بکشم کنار دیگه عذاب وجدانی ندارم که بگم خوب حالا بگم طرف بیاد .. نکنه یوقتی ناراحت بشه .. نکنه بد باشه . نکنه دلخور بشه .. خب ناراحت بشه مگه چی میشه؟؟؟! اتفاقا چه خوب !! مگه من ضامن حال خوب کن دیگران هستم!!!

    خلاصه بقول خانم شایسته جانم تمام کارهامو گذاشتم کنار و می خوام تمام وقت برای خودم زندگی کنم .. می‌خوام تمام وقت روی این پروژه هام داخل سایت کار کنم .. مگه شاغل بودن فقط رفتن سر کار بیرون از خانه است و از جایی حقوق گرفته ؟؟؟؟؟ .. مگه این پروژه و این سایت نمی تونه شغل دوست داشتنی من باشه!!!؟؟

    اینم شغلمه دیگه!!!! دارم شبانه روز روی این سایت و فایل ها و مهارت هام کار میکنم دیگه.. پس من شغلم خیلی با ارزشه .. من این شغلو خیلی دوست دارم چون اصلا خسته نمیشم و حاضرم شبانه روز خودمو برای این آگاهی ها قرنطینه کنم و با کسی مراوده ای نداشته باشم . چه شغل قشنگی دارم !!!! خدایااا شکرت

    الهی به امید تو

    هر روز صبح وقتی بیدار میشم فوری دفتر هامو توی همون رختخوابم باز میکنم و ساعت کاری من استارت زده میشه و سپاسگذاری هام و خواندن کامنت های دوستانم و کلی هم نت برداری میکنم و کامنت مینویسم و کلی کارهای شخصیم که باید بهشون رسیدگی کنم ..

    امروز متوجه شدم که در این پیش گفتار اول باید در این قسمت بخودم یک تعهدی رو می نوشتم چون من هر وقت می خوام سری فایل های دانلودی را در پیش بگیرم حتما یک تعهد ی را با خودم و خدای خودم و این سایت می‌بندم تا در این مسیر آگاهی بلطف و پشتیبانی خداوند بتونم ثابت قدم باشم ..

    طبق تعهدی که در سری فایل های دانلودی باورهای ثروت ساز و ادامه ی روزشمار تحول زندگی من. دارم بطور مداوم روی خودم کار می کنم

    من رویا مهاجر سلطانی اینجا هم به خودم تعهد میدم که گام به گام با شما خانم شایسته ی عزیز دلم و با دیگر دوستان همراه در این گام ها و آگاهی های آین لایوها همراه شوم و در مدار درک و دریافت و رشد و پیشرفت شخصیتم و خودسازی و خودشناسی و خداشناسی و باورهای توحیدیم کمر همت ببندم و فعال باشم و بنویسم و پاکسازی و خانه تکانی ذهنی ام را بطور مداوم داشته باشم

    .. هر چند در حال حاضر من سه گام عقب هستم ولی سعی میکنم بیشتر تلاش کنم تا با سایت همراه و همسفر بشوم

    و طبق تعهدم به خودم و خدای خودم در این مسیر ثابت قدم بمانم الهی آمین واقعا دست مریزاد خدایااآاا شکرت ممنون و سپاسگذارم خانم شایسته جانم خدا قوت

    سپاسگزار خداوندی هستم که هر لحظه با هدایت و حمایتش مرا از طریق این فایل های گرانبها و ارزشمند استاد عزیزم و خانم شایسته ی نازنینم در مسیر مستقیم خودش ثابت قدم نگه می دارد.

    خدایاااا از اینکه منو به سمت این سایت گوهر نشان و چنین استادان توحیدی هدایت کردی ممنون و سپاسگذارم

    خدایاااااا ما همگی برو بچه ها و شاگردهای تعلیم دیده ی بنده ی خوبت استاد عباسمنش هستیم کسی که مسیر توحید ی و الهی رو بما نشون داد .. پس مسیرمون درست و توحیدی و الهی هستش پس اعتماد می کنیم و ایمان و یقین داریم که در این مسیر ثابت قدم و مستحکم هستیم و بلطف و همکاری خداوند تمامه قدم به قدم و حرکت هامون رو استوارتر و محکم تر و آسان تر کن خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ

    شکر نعمت به جای آرید شما رو می‌افزایم

    صَدَّقَ بِالْحُسْنَىٰ ، فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَىٰ

    اگر خوبیها رو به خوبی تصدیق کنید ، ما هم شما رو آسون میکنم برای آسونی‌ها

    خدایاااا تنها فقط و فقط ترا می پرستم

    و تنها فقط و فقط از تو یاری و هدایت می خواهم

    IN GOD WE TRUST

    ما به خداوند اعتماد داریم

    IN GOD WE TRUST

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  3. -
    آرزو نظامی گفته:
    مدت عضویت: 1531 روز

    سلام درود خدمت استاد عزیزم ومریم جون باعشق که با عشق وعلاقه برای رشد وپیشرفت ما تلاش میکنه بدون هیچ توقعی عاشقتم مریم جون

    من چندروز دارم خونه تکانی میکنم خونمو رنگ میکنم فرش شستم وپاکسازی کردم خونموازوسایل گهنه وغیرقابل استفاده وهمینجورکه داشتم خونموتمیز میکردم باخودم میگفتم این 6ماه اخرسال باید زندگی من هم جسمی هم روحی پاکسازی باشه گفتم خدایا من تصمیم گرفتم خونمویک رنگ قشنگ بزنم اونم بادستهای خودم ودلم میخواد بهم کمک کنی تا ذهنم اشفته وبیمارم هم پاکسازی بشه مثل خونم وامروز که اول صبح که بیدارشدم ساعت 6.20صبح رفتم سراغ سایت دیدم به به خدا چه کرده شاهکار کرد جواب درخواست منو توی 5روز دادواز خوشحالی زیاد بدون اینکه گام اول کلید کنم اومدم اول کامنت بنویسم از معجزه زندگیم که همزمان شد با خانه تکانی منزل .خانه تکانی ذهن.واستارت 12قدم وای خدا میدونه چه اتفاقهای عالی در پیش روی من است خدایاشکرت که تو سریع جواب درخواست منو دادی ویک موضوع که ذهن منو درگیر کرده بود این روزها این بود چرا تمرین ستاره قطبی برای من کم جواب میده همش باخودم میگفتم من بلد نیستم چرا برای بقیه جواب میده ولی برای من نه ولی من هرروز تمرین انجام میدادم ولی گفتگوهای ذهن من زیاد بودهمش ناامید وترس ومیگفتم خدایا میشه کمکم کنی چیکارکنم تا امروز این ویس جدید ازمریم جون گوش کردم دقیقا حرفاش برای من بود منی که ترس وناامید همه وجودم رو گرفته بود وچقدر این همزمانی قشنگه هم خونه تکانی منزلم وهم خانه تکانی ذهنم ازاین بهتر هم مگه داریم مگه میشه خدایاشکرت بخاطر اینکه تو همیشه کنارمی وهوای منوداری

    وسپاسکذارم از استاد عزیزم ومریم جون که باعشق برای رشد وپیشرفت ما وقت میذارن بریم به امید الله مهربان برای یک خانه تکانی ذهن ومنزل خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  4. -
    مهدیه گفته:
    مدت عضویت: 1054 روز

    سلام میکنم به تنها الگوهای زندگیم استاد بینَظیرم وخانم شایسته دوست داشتنی

    امروز اومدم توی سایت تا از روی قسمت مرا به سوی نشانم هدایت کن بزنم ببینم امروز خدا چه چیزهایی بهم میگه یه دفعه دیدم فایل جدید اومده روی سایت و وقتی عنوان اون فایل خوندم انگار یه تلاطمی درونم ایجاد شد یه عطش که دوست داشتم سریع فایل باز کنم و بشنوم

    وقتی فایل باز کردم صدای خانم شایسته رو شنیدم و گوش دادم و گوش دادم و گوش دادم هر دقیقه از فایل که جلو میرفت انگار آرامش با دوز بالاتری به وجود من تزریق می‌شد نمیتونم حالمو توصیف کنم ،مریم خانم با گوش دادن هر یه کلمه از زبون شما چنان آرامشی به بوجودم تزریق میشد که تا حالا این حس و حالا تجربه نکرده بودم نمیدونم صدات داشت باهام چیکار می‌کرد اما به طرز دیوانه واری آرامش و احساس خوبه باورنکردنیی داشتم برای خودم عجیب بود من از اول تا آخر این فایل چنان حالی داشتم که احساس می‌کردم من الان با تمام کیهان در صلحم، یه جنسی از در صلح بودن با خودم با اطرافم با تمام آدم های خوب و بد زندگیم بهم دست داده بود که اولین بار بود تجربش میکردم وقتی فایل تموم شد دوباره پلی کردم دوست داشتم بازم اون ندای آرامش بخش اون صدایی که در صلح بودن با خودش با دنیا رو فریاد می‌زد بازم بشنوم ،نمیدونم واقعا نمیدونم چی توی صدات بود مریم خانم که اینجوری مغز و جسم و روح من نوازش می‌داد

    خانم شایسته عزیز توی این فایل جملات فوق العاده بودن که روح رو نوازش میدادن یه جملتون این بود که قبل از هدایت شدن به این فایل یه درخواست از خدا داشتم و اون درخواست این بود که خدایا من میخوام رشد کنم میخوام پیشرفت کنم من میخوام از این مداری که الان توش هستم برم به مدار بالاتر ((اونم از مسیر هموار ))شما گفتین این هموار بودن مسیر خیلی برام مهم بود

    چقدر این جمله زیبا بود چقد آرومم کرد میدونید چرا آرومم کرد انگار اینو به من القا کرد که پس من هم میتونم اینو از خدا بخوام پس این ممکنه که من هم رشد کنم پیشرفت کنم بزرگ تر بشم ظرفم بزرگ تر بشه مدارم بالاتر بره اما به راحتی بدونه سختی بدونه زمین خوردن بدونه سربالایی و از مسیر هموار

    من از یه زمانی تصمیم گرفتم فایل های دانلودی روی سایت استاد رو فقط نشنوم بلکه عمیق گوش بدم و ببینم من الان میتونم از این فایل چه تمرین و کار عملی بیرون بکشم‌ که عمل هم بکنم تا شخصیتم تغییر کنه و اینو یه وظیفه برای خودم میدونستم که بهانه نیارم و فقط گوش ندم بلکه واقعا دست به عمل بزنم تا تغییرات توی وجودم بنیادین بشه توی این فایل یکی از جملات طلایی شما این بود که من هر چند وقت یکبار خونه از بالاتر پایین تمیز میکنم تا انرژی خونه مثبت بشه ،من با اینکه انسان مرتب و تمیزی هستم و دوست دارم همیشه محیط مرتب و تمیز باشه و توی سرو سامون دادن به زندگیم هم آدم بسیار توانایی هستم اما همیشه فکر میکردم اینکه آدم بخواد چند وقت یکبار کل خونه رو اساسی تمیز کنه کاره بیهوده و اشتباهی هست و فقط وقت و جون آدم تلف میشه اما با شنیدن این جمله از شما و درک منطق اینکه چقدره خوبه اگر آدم هر چند وقت یکبار کل زندگیشو اساسی تمیز کنه و برای اون اشیا و محیط زندگی و در و دیوار هم ارزش قائل باشه در واقع با این کار برای خودش ارزش قائل میشه و من اینو از شما الان یاد گرفتم و این شد برای من یه اقدام‌عملی که با اینکه ادم تمیزی هستم اما بازم تمیز و مرتب تر باشم و تمیزی محیط زندگیم برام‌بیشتر اهمیت داشته باشه

    خانم شایسته من اصلا قصد نداشتم توی این پروژه شرکت کنم چون من برای درمان یه زخم عمیق و کهنه توی وجودم به تازگی به طرز عجیبی هدایت شدم به خرید دوره شیوه حل مسائل زندگی تصمیم گرفته بودم اول دوره احساس لیاقت و عزت نفس که خریده بودم و پاشنه اشیل کل زندگیم بودن کامل کار کنم و تموم کنم و بعد دوره دیگه ای از استاد بخرم اما به هدایتم گوش کردم و این دوره خریدم و گفتم تمام تمرکزم میزارم روی این دوره تا مسائلم حل کنم و زخمای عمیق وجودم التیام ببخشم اما هرچی این فایل جلو تر میرفت ندای درونم جدی تر و محکم تر و با صدای بلند تری میگفت توی این پروژه همرا با بچه ها و خانم شایسته شرکت کن و کار از اینجا شروع کن و همزمان روی دوره شیوه حل مسائل هم کار کن اما این پروژه رو هم شروع کن

    جملاتی از شما می‌شنیدم توی این فایل که میگفتم آره من اینو میخوام من الان به این نیاز دارم

    شما میگفتین(( توی هر گام از این مرحله من میدیدم صدای قلبم و صدای هدایت هی قوی تر میشه و ذهن و گمراهی هاش هی خاموش تر میشه ))

    الله اکبر

    همین امروز داشتم به خدا میگفتم خدایا من میخوام تو با من حرف بزنی من میخوام صدای تو رو بشنونم من میخوام تو بهم بگی چیکار کنم من میخوام واضح و شفاف صدای تورو بشنونم و هرکاری تو به من بگی میکنم اما میخوام مطمئن باشم که تو داری با من حرف میزنی من میخوام مطمعن باشم که تو بهم میگی و اون حرف اون مسیر اون راه نجوای ذهنم نباشه و هی میگفتم خدایا چی توی این دنیا شیرین تر از این میتونه باشه که من صدای تورو بشنوم چی شیرن تز از این وجود داره توی این دنیا که تو با من واضح شفاف حرف بزنی و وقتی توی این فایل اینو شنیدم سریع گفتم من اینو میخوام پس توی این پروژه شرکت میکنم

    شما گفتین

    ((هرچی من مسیر ادامه می‌دادم دیدم قلبم داره فعال تر میشه ))

    ((دیدم ترس های ذهنیم داره کمتر میشه ))

    ((دیدم صدای ذهنم داره ضعیف تر میشه ))

    ((گام هایی که قراره ما توی این مسیر برداریم زمان بیشتری مارو در اتصال به خداوند قرار میده و این اتصال معجزه میکنه ))

    ((روان شدن زندگیمون قشنگ به صورت واضح می‌بینیم ))

    ((خیلی از مسائلمون خود به خود حل میشه ))

    دستور عمل های این پروژه

    اولین قدم: اولین کاری که باید انجام بدم‌طبق گفته خانم شایسته اینکه به خودم‌ به مغز و روح و جسمم یه فرصت بدم یه فرصت یک ماهه، و بیام :

    دیگه به اون زخم عمیق فکر نکنم

    دیگه به آدم های توی اون اتفاق فکر نکنم

    دیگه به اون اتفاقات فکر نکنم

    دیگه به اون آدم فکر نکنم

    آروم آروم شروع کنم از همین امروز آگاهانه سعی کنم ذهنم از اون آدم و اون اتفاق پاک کنم ،نه اینکه فراموش کنم نه من الان فقط از خودم میخوام که به اون قضیه اصلا اصلا فکر نکنم و زندگی کنم و روی این پروژه و دوره شیوه حل مسائل کار کنم همین

    خانم شایسته گفت من باید اینکارو بکنم پس من انجامش میدم

    چون من توی همین چند هفته هی به خدا میگفتم خدایا من میخوام رشد کنم من میخوام پیشرفت کنم من میخوام بزرگ‌ تر بشم

    و همین دیروزم هی به خدا میگفتم خدایا من میخوام صدای تورو بشنونم من‌میخوام تو باهام حرف بزنی

    و خودم میدونم که من دوست دارم زندگی کنم

    من دوست دارم آروم باشم

    حالم خوب باشه از لحظه به لحظه زندگیم لذت ببرم

    و درگیر خودم و رشد کردن و بزرگ تر شدن و اصیل تر شدن و قشنگ زندگی کردن و دیدن زیبایی های زندگیم زیبایی های طبیعت زیبایی های محیط زندگیم باشم

    نه درگیر گذشته

    نه درگیر آدم هایی که لایق بودن با من نیستن

    نه درگیر اون اتفاق و اون روزا

    من‌میخوام جلو برم

    من دیگه نمیخوام برگردم به گذشته

    من نه تنها نمیخوام دیگه اون اتفاقات تجربه کنم بلکه دیکه نمیخوام حتی اونارو به یاد بیارم

    من میخوام فقط جلو برم و اون چیزیو تجربه کنم که توی این چند هفته از خدا میخواستم من به خدا گفتم خدایا من میخوام هر روز رشد کنم هر روز بزرگ تر بشم هر روز پیشرفت کنم هر روز قوی تر بشم هر روز علمم بیشتر بشه هر روز درکم از همه چی بیشتر بشه هر روز ظرفم بزرگ تر بشه هر روز زندگیم قشنگ تر بشه هر روز زندگی آسون تر بشه برام هر روز نعمت های بیشتری بیاد تو زندگیم هر و هر روز موفق تر خوشبخت تر و رها تر از همه چیز بشم یعنی این که بدون چک و لقد خوردن از دنیا بدونه سیلی خوردن بدونه اذیت شدن بدونه زمین خوردن بدونه اینکه این دنیا بخواد وادارم کنه قوی تر بشم چون خودم عاشق رشد کردن و پیشرفت کردن توی همه جنبه های وجودم و شخصیتم و زندگیم هستم دوست دارم هر روز رشد کنم به راحتی به قول خانم شایسته توی یه مسیر هموار و راحت و آسون و پر از لذت

    پس سعی میکنم از امروز هرچیزی که درگیرش بودم تا امروزو رها کنم و طبق گفته خانم شایسته یه استراحت ذهنی به خودم بدم و به اون زخم عمیق توی وجودم و اون مسئله ای که راهکاری براش ندارم و نمیدونم باید چیکار کنم و قدمشو از کجا بردارم و به اون خواسته ای که نمیدونم کی و چجوری و در چه شرایطی بهش میرسم و اصلا آیا میرسم یا نه میگم من شمارو توی این نقطه رها میکنم و تسلیم خداوند میشم و حل این مسائل و ادامه دادن مسیر رو از پاک کردنه نگرانی ،ترس ،غم ،درد ، کینه ، نفرت ، کمبود ،خلا از ذهنم و از وجودم شروع میکنم و اجازه میدم تا اگاهی های این فایلا طی این پروژه برای من اصلاح مسیر کنه و منو در مسیر درست قرار بده تا یک قدم یک قدم جلو برم و آگاهی های این فایلا ذهن و وجود منو آروم و پاک کنه و مستقیم منو به سمت راهکار و قدمی هدایت بکنه که لازمه از طرف من برداشته بشه

    شرط اینکه بتونم به این تصمیم پایبند باشم و مستمر این پروژه رو ادامه بدم اینکه یکم خودخواه باشم و برای خودم ارزش قائل باشم و زمانم برای هرچیز نزارم ،فارق از اینکه بقیه از من توقع دارن چیکار کنم و چه کارهایی انجام بدم برای این یک ماه میخوام هر روز 2 ساعت برای این پروزه خالی کنم

    برای آروم شدن

    برای وصل شدن به اصل و وجود خودم

    برای وصل شدن به امید واقعی

    وصل شدن به انتظارات مثبت و روز های خوش آینده

    چقدر قشنگ بود این جمله که گفتین اگر ادامه بدی میبینی هر روز اون شلوغی های ذهنت کمتر میشه و من چقدر اینو میخوام

    اول باید آگاهی های فایل اون روزو بشنونم

    بعد نکنه برداری کنم

    بعد فکر میکنم ببینم چجوری میتونم به آگاهی های فایل امروز عمل کنم توی زندگیم

    و بعد سعی میکنم اون آگاهی هارو بکنم جزوی از عادت های فکری و شخصیتم

    بعد باید اون جملات تاثیر گذار توی یه قسمت دیگه برای خودم بنویسم و با خودم مرور کنم

    و بعدش ردپای اون روزو برای خودم بزارم

    و خانم شایسته گفتن اینجاست که تغییرات درونی شروع میشه

    و اگر تو شروع کنی میبینی که تغییرات درونی خیلی زود شروع میشن

    اگر هر گام هر روز برداری میبینی خیلی زود میبینی چقدر صدای قلبت و هدایت هاش هی برات واضح تر میشه و گمراهی هاش و نجواهاش هی خاموش تر میشه

    هر چی ادامه بدی میبینی قلبت داره فعال تر میشه

    میبینی ترس های ذهنیت داره کمتر میشه و صدای ذهنت هی ضعیف تر و ضعیف تر میشه

    اگر ادامه بدی خیلی زود روانی رو توی زندگیت میبینی

    خیلی از مسائلت خود به خود حل میشن

    و خیلی از مسائل و مشکلات دیگه اصلا توی زندگیت بوجود نمیان

    چون تو از مسیر پر از مقاومت های ذهنی خارج میشی و میری توی مسیر درست و هموار و آروم حرکت میکنی

    اگر ادامه بدی و به گام آخر برسی قشنگ تغییرات شخصیتی تو میبینی

    قشنگ میبینی و حس میکنی که چقدر احساس لیاقتت رشد کرده

    قشنگ میفهمی که ظرف وجودت بزرگ تر شده

    میبینی استانداردهای شخصیتیت چقدر بالاتر رفته

    اگر ادامه بدی میبینی رفتار و عملکردت داره تغییر میکنه

    میبینی دنبال راهکار ها و ایده های دیگه ای میری

    قشنگ میبینی و میفهمی چقدر از اکثریت جدا شدی

    میبینی چقدر با خودت و زندگیت به صلح رسیدی

    میبینی مسائلی که قبلا چقدر اذیتت می‌کردن و چقدر ذهنت درگیر میکردن و به هَمِت میریختن چقدر الان کوچیک شدن برات

    دیگه راحت کنترل ذهن و احساساتتو از دست نمیدی

    یه گفت و گوهای دیکه توی ذهنت میچرخه مهدیه که جنسشون آرامشه جنسشون امید به روزهای قشنگ نزدیکه

    جنسش ایمان به خدا و آرام بودن و نترسیدنه

    میبینی گفت و گوهایی توی مغزت میچرخه که میگن خواسته تو امکان پذیره

    و آروم اروم‌ این احساس خوب و آرامش این در صلح بودن با خودت و زندگیت این شخصیت بهبود یافته و رشد داده شده خودشو با پیدا شدن سروکله اتفاقات متفاوت توی زندگیت بهت نشون میده

    فکر کن مهدیه اگر ادامه بدی میبینی چقدر چرخ زندگی برات رون تر میشه

    خانم شایسته گفت اگر ادامه بدی میبینی چقدر نیاز هات به موقع پاسخ داده میشه از مسیر راحت و هموار و آسون

    خدایا خودت مسیر برام هموار کن که من بتونم برای آگاهی های هر روز این پروژه وقت بزارم و بهشون عمل کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  5. -
    آقای خاص گفته:
    مدت عضویت: 1869 روز

    به نام خدای مهربان سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان خوبم و خانم شایسته نازنین

    به خدا آدم حیرون میمونه از این همه دقت در هدایت الله…

    من از یکسال پیش دوره ارزشمند دوازده قدم رو شروع کردم و همین چند روز پیش هم جلسه آخر قدم دوازدهم رو کار کردم.

    اینکه توی این یکسال چقدر نتیجه گرفتم بماند چون به اندازه ی کافی توی کامنت هام نوشتم از نتیجه هام از بدهی های که صفر شد از درآمدی که پنج برابر شد از رابطه عاطفی که بی نظیر شد از سلامتی که حاصل شد و از رابطه ی بی نظیر با خالق که بی‌سابقه بود و ایجاد شد بارها و بارها و بارها نوشتم و سپاسگزار خدا و استاد عباس منش هستم.

    حرف من از هدایتی است که توی این چند روزه برام اتفاق افتاد:

    بعد از اینکه دوره ارزشمند دوازده قدم رو تموم کردم به توصیه ی استاد تصمیم گرفتم از تاریخ یکم مهرماه دوره رو دوباره از قدم اول شروع کنم و کم کم هدایت شدم و تصمیم گرفتم یک هدف شش ماهه برای خودم در نظر بگیرم و تا عید به جایگاهی که مدنظرم هست برسم و چند روزه که در ستاره قطبی از خدا کمک می‌خوام که خدایا منو هدایت کن بهم بگو چیکار کنم چطور هدف گذاری کنم چطور هدفمند پیش برم چطور ذهنم رو کنترل کنم چطور به اهدافی که نوشتم برسم چطور روی احساس لیاقتم کارکنم چطور عادت های قوی ایجاد کنم و…

    هرروز نوشتم و نوشتم و منتظر جواب خدا بودم.

    امروز طبق معمول هرروزه اومدم داخل سایت و با بنر جدید سایت روبرو شدم و وقتی توضیحات ارزشمند خانم شایسته رو گوش دادم اشک شوق از این هدایت واضح الله در چشمانم حلقه زد.

    بله خانم شایسته کاملا درست گفتید من چند روزه که دارم از خدا هدایت می‌خوام و این مسیر و این «خانه تکانی ذهن» اون هم گام به گام دقیقا جواب هدایت من بود بی نهایت ازت ممنونم خواهر عزیزم.

    من به حرکت کوچک و مستمر ایمان دارم چون قبلاً هم روزشمار تحول زندگی من رو با همین فرمول پیش بردم و اونقدر زندگیم تغییر کرد که هیچ ربطی به گذشته خودم نداشتم و در ادامه هم کلی به محصولات و زندگی آسان هدایت شدم

    ایمان دارم این مسیر یک مسیر الهی و هموار برای رسیدن به خواسته هاست.

    خیلی خوشحالم و با شوق و امید و ایمان زیاد این مسیر رو از همین لحظه آغاز میکنم…

    بسم الله الرحمن الرحیم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  6. -
    سمیه زارعی گفته:
    مدت عضویت: 521 روز

    بنام‌ خداوند بخشنده و مهربان

    سلام به مریم مهربون و استاد عباسمنش عزیز

    منم این روزها دارم خونه تکونی میکنم فرش شوستم‌میخوام مرتب کنم

    با خودم میگفتم خونه تموم شد بشینم فایل هارو تمرکزی گوش کنم کار کنم روی خودم

    خدایا شکرت این خانه تکانی ذهن اومد روی سایت منم ذهنم تمیز کاری کنم روی خودم کار کنم …

    خدایا سپاسگزارم ازت

    مریم عزیز ازت سپاسگزارم بابت این پروژه خانه تکونی ذهن خیلی الان بهش نیاز داشتم تشکر

    خدایا شکرت.خدایا شکرت. خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  7. -
    مهیار ضیائی گفته:
    مدت عضویت: 3319 روز

    سلام به خانم شایسته عزیز استاد عباس منش بی نظیر و همه دوستان همراه

    واقعا لحظه به لحظه این فایل مو به تن آدم سیخ می کرد. مدتی بود به این نتیجه رسیده بودم که توحید ریشه ای ترین و مهم ترین چیزیه که برای رسیدن به همه خواسته هام داشته باشم و شروع کرده بودم به ادیت فایل های توحید عملی و کلید اجرای توکل در عمل و آگاهی هاش رو تبدیل به فایل های کوتاه می کردم تا هر روز بارها و بارها گوش بدم.

    یه تصمیمی هم که گرفته بودم این بود که از اول ماه یه پروژه توحید عملی برای خودم استارت بزنم که تمرکزی روی فایل ها کار کنم.

    امروز با شنیدن این فایل از شما واقعا متوجه شدم خدا داره پاسخ درخواست من به موضوع توحید رو میده و این دوره همون دوره توحیدیه که من باید استارتش رو بزنم، بخصوص که لایو اول هم موضوعش توحید و فعال کردن قدرت خلق درونی است.

    فایل شما رو از صبح تا حالا 3 4 بار گوش دادم و یه سررسید نو برای این پروژه گرفتم و الان دیگه می خوام برم سراغ لایو اول

    واقعا ممنونم از شما بابت این زحمتی که کشیدید و سپاسگزار خداوندم که همواره داره پاسخ به درخواست هام میده.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  8. -
    بابک چالاکی گفته:
    مدت عضویت: 3546 روز

    سلام به همه دوستان عزیزم در این مسیر توحیدی

    الان که دارم این متن رو مینویسم تازه از پیاده روی برگشتم و ساعت تقریبا 8 صبحه

    در مسیر داشتم این فایل رو گوش میدادم که مواجه شدن با این فایل هدایتی بود

    چند روزی بود که داشتم از طریق گوشیم و فایلهای دوره احساس لیاقت، روی آگاهی های این دوره کار میکردم و امروز بعد از بیدار شدن یه حسی بهم گفت یه سر به سایت بزنم و وقتی وارد سایت شدم دیدم بنر سایت همین فایل رو نشون میده. کلیک کردم و گفتم بذار برای شنیدن فایل پیاده روی هم انجام بدم

    در حین شنیدن فایل متوجه چیزی شدم که خیلی ذهنمو درگیر کرد و در مسیر انقد فکرم مشغول این آگاهی که بهم گفته شده بود شدم که فایلی که داشتم گوش میدادم رو تیکه تیکه متوجه میشدم و میرفتم تو فکر

    حالا داستان این چیزی که بهم گفته شد چی بود

    سوالی بود که تو ذهنم مثل یک فایل صوتی پخش شد که هربار حول محور این بود که : چرا یک الگوی تکرار شونده دارم که هربار یه آگاهی رو میشنوم شوقی وجودم رو میگیره و احساس میکنم جواب رو پیدا کردم ولی طی سالهای اخیر از کار کردن با فایل ها و دوره های استاد، همیشه فقط در حد شوق میمونه و به سختی تبدیل به تمرینات و مداومت و تغییرات کوچک اما مداوم میشه؟

    خیلی این سوال ذهنمو درگیر کرد. چرا واقعا همیشه بیش از حد هیجان زده میشم از پیدا کردن پاسخ سوالاتم ولی در عمل اون شوق دیده نمیشه؟ یا اگر هم میشه خیلی زود مسیر تمرین کردن رو رها میکنم و به احساس شوق حاصل از پیدا کردن جواب ختم میشه و در خیالات و تصورات بدون عمل باقی میمونم؟

    چیزای مختلفی در جواب این سوال به ذهنم اومد ولی هیچکدوم راضی ام نمیکرد

    تا اینکه وقتی از پیاده روی به خونه رسیدم یهو یه چیزی تو ذهنم صدا کرد و فهمیدم که همین جواب، جواب سوال منه و اونم اینه که:

    به خاطر گذشته ها، دوران کودکی، رفتار دیگران، تاثیر سینما و کتاب قصه ها که هرکدوم ازینها صرفا تخیلات و علایق نویسنده ها و کارگردان ها و والدین و جامعه و دنیای و مردم پیرامونم است، فهمیدم به این دلیل در مرحله شوق و اقدام نکردن گیر میکنم که زندگی رو مثل کشف کردن یک راز میدونم. الان میفهمم از اینکه استاد میگن: دنبال هیچ راز عجیب و غریبی نگردید ، شامل حال این رفتار هم میشه که وقتی ما به این موضوع مثل یک راز نگاه میکنیم، شوق و هیجان ما هم ختم میشه به کشف راز، اینکه من راز رو کشف کردم و دیگه تمومه. راز در دست منه و قدرت در دست منه. غافل ازین که رازها به تنهایی به هیچ دردی نمیخورن. باید به کار گرفته بشن. این رو از کار کردن روی سبک زندگی به روش قانون سلامتی هم متوجه میشدم وقتی که شروع کرده بودم. دانستن اینکه چه چیزی برای انسان خوبه و چه چیزی بده و زندگی به روش قانون سلامتی باعث میشه تمام بیماری های رایج این روزها از بین برن، صرفا و صرفا باعث درمان و بهبود و بالارفتن انرژی نمیشه. بلکه عمل به این آگاهی هاست که باعث میشه سلامتی افزایش پیدا کنه و برای همیشه بدن در بهترین حالت و حد ممکنه قرار بگیره.

    این رو برای خودم تکرار میکنم. دانستن رازها صرفا باعث خوشبختی نمیشن. کشف کردن ها صرفا باعث خوشبختی نمیشن. دانستن سیستم بدن صرفا باعث حاصل شدن سلامتی نمیشه. درک مفهوم ضرب و تقسیم صرفا باعث بهترین نمره در امتحان نمیشه بلکه نیاز به تمرین داره. سر امتحان نشستن فقط با بلد بودن ضرب و تقسیم باعث 20 گرفتن نمیشه و لازمه که مسائل رو در امتحان محاسبه کرد و پاسخ رو نوشت. اگه من جدول ضرب رو بلدم اما بعد از امتحان برگه سفید رو تحویل معلم میدم نباید انتظار داشته باشم که معلم به من نمره کامل رو بده. این مثال ریاضخیلی ساده و مسخره است اما برای من واقعا اتفاق افتاده. من در دوران هنرستان، درک خیلی خوبی از سه بعدی و نقشه داشتم و معلم هام در هر درسی این رو میدونستن و ازین موضوع لذت هم میبردن ولی غرور + عدم علاقه من به مدرسه باعث شد که من خیلی درسها رو جدی نگیرم و امتحان هارو هم خیلی اهمیت ندم بهش. نتیجه چی شد؟ درسهایی که توش درک بسیار عالی ای داشتم رو مثل آب خوردن افتادم و این درسی بود که من گرفتم.

    دانستن رازها به تنهایی کافی نیست.

    ما باید رازها رو در عمل به کار بگیریم.

    درک نحوه روشن شدن اتاق توسط لامپ به اتاق من روشنایی نمیده

    من اگر بهترین و والاترین دانشمند فیزیک یا شیمی باشم صرفا باعث نمیشه که هر آشغالی رو بخورم و بیمار نشم

    من اگر بهترین مربی ورزشی باشم صرفا باعث نمیشه همیشه بدن سلامت و قدرتمند با عضلاتی زیبا داشته باشم

    ما همه در دنیای ماده زندگی میکنیم و لاجرم باید به قوانین عمل کنیم تا نتایج حاصل بشه

    این رو برای یادآوری به خودم نوشتم تا خداوند من رو به درک های عمیق تری هدایت بکنه

    دانستن قوانین جهان به من ثروت سلامتی، خوشبختی و سعادت در دنیا و آخرت نمیده

    بلکه عمل کردن به قوانین جهان به من سلامتی ، ثروت و سعادت میده

    خدایاشکرت برای هدایت من به این آگاهی و از صمیم قلب ممنونم از مریم خانم نازنین برای آگاهی های این فایل

    بهبود های کوچک اما مداوم..

    درپناه الله باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      مرتضی فتوحی گفته:
      مدت عضویت: 1249 روز

      سلام به دوست عزیزم عالی بود من با خوندن کامنت شما متوجه شدم من هم این مشکلو دارم مثلا الان توی روز هشتم دوره کشف قوانین زندگی هستم و خیلی هم نتیجه گرفتم ولی ذهنم شوق ادامه دادن تمرینهای دوره رو از من داشت میگرفت که کامنت شما فهموند که من باید این عملکردو ادامه بدم و بیشترش بکنم سپاس از شما دوست عزیز

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      سعیده آقایاری شیخ نشین گفته:
      مدت عضویت: 1966 روز

      به نام خداوند مهربان

      سلام به دوست عزیز خانواده صمیمی عباسمنش آقای چالاکی

      دوست عزیزم واقعا به نکته بسیار مهمی اشاره کردید که باز اهمیت استمرار در مسیر برام‌مرور شد.

      بارها چه در طی کار کردن با آموزشهای استاد یا حتی پیشرفت کاری خودم یا حتی مسائل روزمره تری مثل نرمش روزانه دیدم که نتیجه استمرار در مسیر چی بوده اما هر بار به یک عذر و بهانه ای مسیر رو قطع کردم و خوب نتیجه هم معلومه چی بوده

      داستان اینکه که من بعد از تضادهای زیاد بخصوص توی کارم به جایی رسیدم که دیدم بهترین چیزی که باعث انگیزه بخشی مداوم به من میشه استفاده از همون اهرم رنج و لذت هست که استاد توضیح میدن…من بارها قدم ١ جلسه ۶ رو گوش کرده بودم اما هرگز درکی از کارکرد این آگاهی و این تمرین و کارکرد اون نداشتم….چند ماه قبل بود که مجدد ١٢ قدم رو شروع کردم و باز رسیدم به این جلسه اینبار با دیدی متفاوت این جلسه رو شنیدم و قسم میخورم اصلا اون تمرین اهرم و رنج و لذت رو نشنیده بودم یا درکی ازش نداشتم که بخوام ازش استفاده کنم

      اینبار انگار یه حسی بهم گفت به توضیحات استاد دقت کن…و بعد دیدم یکی از انگیزاننده های من در همه زندگی تضادها بوده…یعنی تا یه سختی پیش می اومد…احساس میکردم یکی باهام یه برخوردی میکنه یا کاری رو میگه تو نمیتونی انجام بدی من انگیزه پیدا میکردم که بخوام روش کار کنم و موفقیت ایجاد میکردم….

      این تمرین بر همین اصل و اساس استواره که اون توهین ها و تحقیرها ، اون مسائل و رنج های آینده رو که پیش بینی پذیرن خودمون به خودمون مدام یادآوری کنیم تا انگیزه پیدا کنیم برای ادامه

      در اوایل کار من چون به تضادی برخوردم احساس کردم باز باید بیام تمرکزی تر کار کنم و اون موقع بخش اهرم رنج خیلی بهم کمک میکرد…مدام میگفتم ببین چی گفت فلانی توام میخوای مثل اون باشی؟ میخوای جایگاهت ۵ سال دیگه هیمنجا باشه؟ میخوای حد ارزوها و پیشرفتهات همینجا باشه؟ پس برو بخواب و ول بگرد و تعهدی برای اجرای آموزشهای استاد نداشته باش…میخوای فقط بقیه جلوی چشمت ارزوهای تو رو زندگی کنن برو هر از گاه یه فایلی از سر رفع تکلیف نگاه کن….

      ولی همین کارم تکرار میخواد…چون ذهن ما یه کارکردی که داره اثر رنج رو خیلی زود کمرنگ میکنه…و این نکته اش بود که من نمیگرفتم…استاد میگفتن که اونقدر اون رنج ها رو برای خودشون بزرگ کرده بودن که از غذا متنفر شده بودن…یعنی اونقدر تکرار کرده بودن مغزشون ناخودآگاه شده بود

      بعد که یکم فضای ذهنم مثبت تر شد دیدم ذهنم پذیرش داره از اهرم لذت هم استفاده کنم….اهرم لذت برای من دیدن سریالهای سایت، خوندن کامنتهای دوستانم و دیدن نتایج اونهاست و هر کی هر پیشرفتی رو نوشته بود یا توی فایلها میگفت من میگفتم منم میتونم اینو داشته باشم منم اینو میخوام وای چه خوب اگه منم روی فایلها تمرکزی کار کنم میتونم اینو داشته باشم

      این اهرم بسیار در استمرار کمک کننده است…اصلا تنها راهش هست…تا میتونیم اون رنج ها و لذتها رو بزرگ کنیم

      دومین دلیل استمرار نداشتن من که در مسیر فقط بحث انگیزه نبود….بحث شکل کار کردن و عمل کردن بود

      من به خاطر شغلم ساعات زیادی سرکار بودم و خوب مشغله زندگی و کارهای منزل از سمت دیگه باعث میشد که نمیتونستم زمان ام رو مدیریت کنم….همیشه خانم شایسته رو میدیدم که چطور کارها رو با هم انجام میده و ذهنم بهانه می آورد که خانم شایسته شغل اش همون کار کردن روی محتوای سایت هست….در حین کارش مدام داره ورودی مثبت دریافت میکنه…و کارش با کار کردن روی سایت و محتوای فایلها فرقی نداره جدا نیستند…این یکی بودنه باعث میشه که خیلی زمان ایشون ذخیره بشه….

      بعد دیدم اینا بهانه های ذهنم هست…و من از خدا هدایت خواستم منو به آگاهی هایی هدایت کنه تا بتونم مدیریت زمانی بهتری داشته باشم

      پاشنه های اشیل ما همون بهانه های ذهن ما هستند…ذهن ما هر بهانه ای میاره برای عدم کار کردن روی این اگاهی ها و استفاده از اونها در عمل اون بهانه ها همون پاشنه اشیل ها هستند که باید روشون کار کنیم و با بهبود دادن تدریجی اونها چون نتایج بهتری میگیریم تشویق میشیم

      مثلا من اخیرا یه کاری رو قبول کردم که خیلی مسئولیت زیادی داشت و باعث شد من نه تنها تمرکزم از سایت برداشته شد بلکه کلی ورودی منفی دریافت کردم و دیدم خیلی مدارم افت کرد…بعد دیدم من بسیار عجولم….با عجله میخوام همه کارها رو انجام بدم…بعد دیدم این عجله چقدر باعث شده از زندگی لذت نبرم….تفاوتش مثل اینه که یه غذای خوشمزه رو مزه مزه کنی و با خوردنش به احساس خوب برسی از هر لقمه اش لذت ببری یا اینکه توی چند دقیقه ببلعی نفهمی چی خوردی

      و الان واقعا به ایده های بهتری برای کار کردن روی ذهنم و گوش دادن به فایلها و تعقل کردن روی اونها هدایت شدم که با برنامه روزانه من عملی تر هست و میدونم باز بهتر میشه یعنی باید بهتر بشه چون تکامل همیشه منجر به بهبودی میشه

      دوست عزیز سپاسگزارم که این نقطه ضعف تون رو توضیح دادی که باعث شد منم به یه جمع بندی از دلایل سستی و بی انگیزگی و راهکارهای بهبود دادنش هدایت شدم

      از خدای مهربانم شکرگزارم که برای خواسته های ما خانم شایسته رو هدایت کردند تا این برنامه خانه تکانی رو با ما به اشتراک بگذارن

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    سارا محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1455 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    نساء:148

    لَّا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّـوءِ مِنَ الْقَـوْلِ إِلَّا مَن ظُلِمَ وَکَانَ اللَّهُ سَمِیعًا عَلِیمًا

    خدا افشا کردن بدی را دوست ندارد، مگر کسی که مورد ستم قرار گرفته باشد و خدا همواره شنوای داناست.

    سلام سلام سلام به مریم جانم

    سلام و صد سلام به دوستان مدار بهشت

    من هم امروز اول مهر که مهر ماه امسال رو به نام پاداش های ویژه نامگذاری کردم، به خودم متعهد میشم که گام به گام ذهنم رو خونه تکانی کنم و با این اگاهی ها به اصل خودم نزدیکتر بشم.

    دو ساعت فقط و فقط برای این فایل و تعقل در موردش…

    البته که شکر خدا من حداقل 5 ساعت روی این آگاهی ها کار می کنم… ولی می خوام فقط دو ساعتش رو به اون فایل اختصاص بدم

    یعنی ترکیب جادویی این فایل ها+ دوره لیاقت+ آگاهی های هدایتی قرآن+ و اگر وقت شد نشانه روزانه

    و بعد از ماه پاداش های ویژه مهر، خبرهای خوب رو در سایت منتشر می کنم

    پس هم اینک این مسئله روابط عاطفیم رو که راهکاری براش ندارم و تمرکزی داشتم روی خودم کار می کردم با هدایت به این فایل سوقش میدم به این سمت تا ذهنم خونه تکونی بشه و از مسیر هموارتر، خواسته ام خلق بشه

    مریم جاااانم چقدر دوست داشتم که بتونم واضح صدای قلبم رو بشنوم که شما اشاره کردی که تو این مسیر محقق میشه… و ضعیف شدن صدای ذهن

    معیار توحید و لیاقت که چقدر فوق العاده است و مسیر رو هموار می کنه… و با این معیارها چقدر راحت می تونی اصل رو از فرع تشخیص بدی و با خودت به صلح برسی

    جنس گفت و گوهای ذهن تغییر می کنه به سمت نور و امید و ارامش و حال خوب و ایمان و توکل و انتظارات مثبت در روزهای آینده

    بریم برای خونه تکونی و خلق کلی اتفاق های خوب

    دوستووووون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  10. -
    زهراسادات گفته:
    مدت عضویت: 459 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و مریم جون و تمامی دوستان خوبم در این سایت خدایی و بی نظیر…

    خب این فایل دقیقا دقیقا جواب خداوند بود برای من، یعنی تک تک جملات مریم جون پاسخی بود به سوالهای من که سه چهار روز پیش از خدای اجابت کننده و هدایتگرم پرسیدم و جالبه از خدا خواستم که خدایا واضح با من سخن بگو، من دوست دارم خیلی مشخص و واضح بهم بگی…مبهم باشه من نمیفهمم…

    من هنوز ابتدای راهم و شاید ذهنم نتونه تشخیص بده نشانه ها و الهامات رو، پس ازت میخوام خیلی مشخص و واضح و نمایان بهم بگی باید چیکار کنم…

    من مدتی هست دارم روی آموزه های دوره کشف قوانین کار میکنم و یه خواسته ای داشتم که حدود 8سال پیش تا به الان درگیرش بودم و به خاطر ترمز های خیلی زیاد و شرکی که به خدا می‌ورزیدم، با تقلا و زور زدن و تلاش های خلاف جهت با قوانین که به زعم خودم تلاش در جهت تحقق خواسته ام بود، چنان در مسیر تحقق این خواسته سردرگم شدم و آنقدر تقلای بیهوده کردم و دریغ از کوچکترین نتیجه،

    الان با این آموزه ها باگ کارم رو پیدا کردم و میفهمم علت محقق نشدن اون خواسته رو،

    خب من روی آموزه ها کار کردم ترمز های زیادی رو پیدا کردم، تا حدی برطرفشون کردم، دوباره بهبود دادم و حدود 3ماه هست که دارم تمرکزی روی این قضیه کار میکنم، ترمزها رو شناسایی میکنم، برای ذهنم منطقی میکنم، بهبود میدم، نتایج کوچک رو میبینم و دوباره جزئی تر و دقیق تر ترمزها و برطرف میکنم و بهبود دهی ها ادامه داشت، تا اینکه،

    مدتی بود که ذهنم درگیر شد که خدایا پس چرا خواسته ام محقق نمیشه، منکه دارم تلاش می‌کنم، منکه دارم هم راستا با قانون حرکت میکنم، چیکار کنم خدایا، نمیدونستم خودم باید اقدام کنم، یا صبر کنم خواسته خودش وارد زندگیم بشه، چون معتقد هم بودم که تحقق خواسته از راه آسان و روان و طبیعی باید انجام بشه و اینکه من خودم اقدام کنم برام سخت بود و مونده بودم که چیکار کنم ، خلاصه

    از خدا خواستم که خدایا من واقعا نمیدونم چیکار کنم، البته بهبود دادن هام ادامه داشت و از خدا نشونه واضح برای قدم بعدیم میخواستم…

    تا اینکه امشب بنر سایت رو دیدم. وارد این خانه تکانی شدم و فایل مریم جون غوغایی به پا کرد در درون من…

    انگار واقعا خدا به دل مریم جون الهام کرده بود تا بیاد و تمام سوالات من رو با این فایل جواب بده، انگار فقط و فقط برای شخص من این ویس ضبط شده بود آنقدر واضح خدا با من سخن گفت و راه رو برای من مشخص کرد و قدم بعدی رو بهم گفت که واقعا همون جا سر بر سجده گذاشتم و خدارو شکر کردم…

    وای باورم نمیشه از خدا خواسته بودم واصح با من حرف بزنه راهنماییم کنه و بهم بگه باید چیکار کنم، و از این واضح تر و مشخص تر دیگه واقعا نمیشد… خدایا هزاران بار شکرت

    واقعا خدا خیلی به ما نزدیکه، واقعا اگه قدم برداریم و بهش اعتماد کنیم، خیلی مشخص، روشن وواضح راه رو برامون باز میکنه و با ما حرف میزنه کافیه فقط گوشامون رو تیز و حواسمون رو کمی جمع کنیم و به خدا اعتماد کنیم

    به خدا که این تصمیمی رو که مریم جون گرفتند و با ما به اشتراک گذاشتن رو خدا فقط و فقط برای شخص من به مریم جون الهام کرده که بیان و بگن و من راهم مشخص بشه، خدایا هزاران بار شکرت

    دستورالعمل دوره، یه دستورالعمل شخصی و نقشه قدم به قدم برای الان من بود خدایا شکرت

    اونجایی که مریم جون گفتند، در حال کار کردن روی هر مسئله ای هستی درگیر هرچه که هستی اونو رها کن … آخ آخ، همونجا بود که خدا داشت با من حرف می‌زد، اصلا انگار خود خدا داشت به من می‌گفت و من تمام وجودم یخ کرده بود ….

    این اولین دستور خدا بود به من، که گیر نده و نچسب به خواسته ات، منتظر نتیجه نباش ، رهاش کن… چشم خدای خوبم فستجیبوا لی میشوم و لبیک میگم بهت و اجابت میکنم دستوراتت رو….

    بعد مریم جون ادامه دادن و دستور بعدی به من داده شد ‌‌؛

    که یه استراحتی به ذهنت بده و اون مسئله ای رو که براش راهکار نداری،

    یا خواسته ای که چگونگیش رو نمیدونی و قدم بعدی براش رو نمیدونی از کجا باید برداری، بگو من توی این نقطه تو رو رها میکنم و تسلیم میشم و حل این مسئله و ادامه این مسیر رو از خونه تکونی افکار توی ذهنم شروع میکنم (جواب سوال من که نمیدونستم خودم باید برای خواسته ام اقدام کنم یا مسیر رو ادامه بدم تا اون خواسته خودش وارد زندگیم بشه)

    فعلا دستور خدا به من اینه و قدم بعدی من اینگونه مشخص شده برام،بعد اجازه میدم آگاهی های این فایل ها برای من اصلاح مسیر کنه و مستقیما من رو به راه‌ها و قدم هایی هدایت کنه که لازمه برداشته بشه از طرف من

    چشم خدای خوبم، فعلا دستور اینه و من هم لبیک میگم و تسلیم هستم…

    شاید بعد از این یک ماهی که خونه تکونی ذهنی میکنم، و ذهنم رو پاک و خالی میکنم ایده ها و راهکار ها و دستان خدا بیاد و دستور بعدی مستقیما از سمت خودش بهم داده بشه و من شکی ندارم که بهم گفته میشه …

    نمیدونم من هیچی نمیدونم خدایا، تو میدونی…

    وظیفه الان من همراهی با این خانه تکانی هست….

    به امید خدای مهربون. با توکل به خودش و اعتماد و امید به روزهای روشن آینده، بهبود هارو ادامه میدم…

    خدارو بابت، استاد، مریم جون و این سایت الهی و دوستان خوبم هزاران بار شاکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای: