https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/09/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2022-09-26 03:55:022022-12-12 06:54:43تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم
710نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
تو این روزای ایران که این اتفاقات داره می افته با خودم گفتم مردم اون موقع که شاه بود اعتراض داشتن الانم که دوباره اعتراض دارن و همون کارارو میکنن
پس یعنی تغییر دولت هیچ تاثیری نداره
اون موقع میگفتن شاه بده الان میگن نه شاه خوبه
اصلا شرک هست که رو دولت اینا حساب کنیم رو هر عامل بیرونی حسای کنیم کلا شرک هست
افرادی هستن که الان تو همین شرایط ایران دارن عالی زندگی میکنن
و افرادی هم هستن که برعکس دارن غر میزنن هر روز و زندگی بدی دارن
مثال فوتبال خیلی عالی بود اینکه بگم آقا من که نمی تونم بیرون خودم رو تغییر بدم نمی تونم داور،زمین،فلان رو عوض کنم ولی می تونم بازی خودم رو خوب کنم و کلی موقعیت ایجاد کنم که به راحتی برنده بشم و اصلا داور برام مهم نباشه
اصلا ۴ تا گل بزنم داور هم اشتباهی یا عمد پنالتی بگیره به نفع حریف خو بازم می برم
روی خودم کار کنم خودم رو بهبود ببخشم خودم رو قوی تر کنم شخصیت قوی تری بسازم از خودم
خدا مهمه نه دولت فلان
خدایا شکرت بابت این فایل عالی و به موقع
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت ❤
یا مثلا تو روابط نیام بگم چرا فلانی فلان رفتارو با من نکرده یا چرا اون این کار کرد اون این کارو نکرد بگم آقا من مسؤل رفتار و گفتار خودمم نمی تونیم بقیه رو تغییر بدم پس به جای تغییر اونا بیام روی خودم کار کنم روی عزت نفسم، باورهام، احساس لیاقت، رابطه خودم و خدا روی اینا کار کنم و آنقدر عالی بشم که فقط افراد رو ببینم آنقدر خوب بشم که همه دوست داشته با من باشن ،با من بگردن،
یا درباره ثروت نگم چرا تحریم هست یا فلان یا نگم چرا این گرون شد اون گرون شد بیام رو خودم تمرکز کنم روی خودم کار کنم و ثروت بسازم بگم من چقدر می تونم ثروت بسازم چون خیلیا تو همین شرایط اقتصادی زندگی خوبی دارن
خلاصه اینکه تو یه جمله بگم جهان بیرون من اینه درون منه
از تجربه هام بخوام بگم مثلا امروز آمدم درباره یه شرایط غر بزنم و به یه چیز منفی توجه کنم ولی یادم آمدم که اگه غر بزنم به خودم بر میگرده و زیپ دهنم رو بستم و هیچی نگفتم بعدا که گذاشت دیدم اون شرایط عجب شرایطی هست و کلی کیف کردم و گفتم خدایا شکرت که این شرایط و احساس تجربه کردم چون دلم می خواست تجربه اش کنم ،
باید تو مواقع سخت بتونم کنترل کنم و غر نزنم خیلی سخته ولی باید بتونم کاریه که ۹۰ درصد افراد نمی تونن انجام بدن ولی من باید انجام بدم تا نتایج متفاوت از اون ۹۰ درصد بگیرم
چقدر این سوره زیبا، میتونه در چنین شرایطی آرام بخش و امیدبخش باشه، خدایا شکرت🙏❤️🌺
استاد نازنینم سلام،
خدارو بینهایت سپاسگزارم که توفیق جبری شد، اینترت رو قطع کردن، منم شش دانگ حواسم رو جمع کردم و دو سه روزی فایلهایی رو که تهیه کرده بودم، برای چندمین بار، باز مرور کردم، الهی شکر، الهی شکر، الهی شکر.🙏🙏
و وقتی اومدم سایت و دیدم اینترنت وصل شده، و شما یک فایل جدید گذاشتین تو سایت، انگار که یک هدیه گرانبها از دنیا دریافت کردم، خدایا شکرت.🤗🙏
استاد عزیزم من فکر میکنم صراط تو همین دنیاست، وقتی که من در چنین روزی هدایت میشم و چنین فایل ارزشمندی رو از شما میبینم و این فایل بنظر ساده چقدر میتونه در من تغییر ایجاد کنه، من مطمعن تر میشم که صراط تو همین دنیاست.🤗😊
—————————————————————————
پیامبر اسلام میفرماید:
«النَّاسِ نِیَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا .مردم در خوابند و زمانی که از دنیا رفتند بیدار میشوند»
—————————————————————————
💥… و این تغییرها هستند که درنهایت باعث تحولهای عظیم میشه.
هیچ انسانی رو حتی خداوند نیز نمیتونه تغییر بده مگر اینکه، اون فرد خودش بخواد که تغییر کنه، و تمام تحولات در این دنیا حاصل تغییرهاست ولی تغییر برخلاف فطرت انسانه، انسان نمیخواد که تغییرکنه.
اما وقتی که خداوند به بنده ایی، عنایتی میکنه، اونرو هدایت میکنه، تا چنین فایلی رو ببینه، بی شک خداوند میخواد که اون فرد تغییر کنه، ولی این عنایت خداوند صددرصد بدنبال درخواست بنده صورت خواهد گرفت؛ وقتی من از خداوند میخوام هدایتم کنه به راه راست، به راه کسانی که به آنها نعمت داده، و نه گمراه و مغضوبین. و خدا من رو اینچنین هدایت میکنه.
هر چه ما در این دنیا بدست میاریم، حاصل تغییرهاست، تغییر در شخصیت، تغییر در نگرش، تغییر در ایمان، تغییر در گرمای آغوش ، تغییر در … و بی شک یک انسان بهتر، یک زندکی بهتری را خلق خواهد کرد.
—————————————————————————
بیرون زتو نیست آنچه در عالم هست
در خود بطلب هرآنچه خواهی که تویی
—————————————————————————
اولین قدم در رسیدن به خواسته ها تغییر است، ولی تغییر سخته، داستان داره، علم و دانش میخواد، آشنایی با قوانین الهی میخواد و…
استاد عزیزم من این فایل رو سه بار گوش دادم ، کاملا درک کردم منظور شما رو از این فایل، ولی لابه لای این حرفها، الهامات دیگه ایی بهم شد.
میشه گفت ۴مهرماه ۱۴۰۱ روزی که این فایل رو شما روی سایت گذاشتین، میتونه شب قدری باشه، شب رحمت خداوند رحمان که باعث شه من باشنیدن چنین فایل زیبایی و دریافت آگاهیهای نابی از زبان شما، تغییر عظیمی در درون من ایجاد شه، و باعث تحولی شگفت انگیز در من باشه.
واین فایل شب قدری در من ایجاد کرد، و ما ادراک ما لیله القدر و.. و تو چه میدانی که شب قدر چیست؟
خدایا تو چه میکنی با بنده ات در این روز زیبا، که برای من تلنگری باشه، تا از خودم بپرسم، جدا، جمال تو چه کار داری میکنی تو این دنیا؟؟
بی شک تغییر زمان خواهد برد، و خوش بسعادت فردی که برای تغییر و تحول در خودش انگیزه ایی داشته باشه، و این انگیزه برای من یک تصمیم خواهد بود، من امروز به خدای خود گفتم، خدایا من تصمیم گرفتم که آینده ایی برای خودم بسازم که هیچ ربطی به گذشته من نداشته باشه، من میخوام امروز رو برای خودم شب قدری قرار بدم و از خداوند هدایت بخواهم، که خدایا من میخوام از این پس قانونمند زندگی کنم، و میخوام فقط در مسیر قوانین تغییر ناپذیر جهان قدم بردارم.
من ایمان دارم که برای یادگرفتن قوانین هیچ یک از این فایلهارو نباید دست کم بگیرم، و تمامی این فایلها، چه دانلودیها و چه محصولات هرکدام میتونه دستورالعمل خداوند باشه برای من که از زبان استاد عزیزم جاری میشه.
خدایاشکر خدایاشکر خدایاشکر🙏🙏🙏
من چنان باید تمام این فایلهارو ببلعم که در پوست و گوشت و استخوانم هک بشن، ومن یکسال بعد در ۱۴۰۲ وقتی خودم رو ارزیابی میکنم با خودم بگم: خدایا اگه اونروز من اون فایل رو نمیدیدم؟ اگه گوش نمیدادم؟ الان کجا بودم؟
من امروز با الهام از این فایل زیبا و پرمغز تصمیم گرفتم چنان آینده ایی برای خودم بسازم که هیچ ارتباطی با گذشته من نداشته باشه.
و هر تغییری حاصل یک انتخاب است، انتخاب اینکه من مسیر گذشته خودم رو ادامه بدم یا مسیر جدیدی رو برای خودم بسازم؟ مسیر جدیدی که منطبق با قوانین و همسو با آموزههای استاد نازنینم باشه.
من ایمان دارم که همه چیز در زندگی ام تغییر خواهد کرد وقتی که من تغییر کنم، وقتی برسر دوراهی زندگی خودم رو قرار میدم، باید تصمیمی بگیرم، و این تصمیم تغییر بزرگی را در زندگی ام خواهد داد.
وقتی خداوند میخواد چهره زندگی بنده ایی رو تغییر بده، هیچوقت نمیاد بگه، بیا این مال تو، خداوند مسبب الاسباب است، وسیله فراهم میکنه، سبب فراهم میکنه، و امروز اون وسیله برای من این فایل الهی بود.
خدایا شکرت، خدایا هزاران هزار بار شکر.🙏🌺❤️
هرگز تغییر حد و مرزی نداره، حتی اگه یکی میلیاردر هم باشه، باز با تغییر میتونه به یک سوپر میلیاردر تبدیل بشه.
تمام این تغییرها که بدنبال آن تحولات عظیمی رو به زندگی من وارد میکنه، از اینجا آغاز میشه که من بدونم از این دنیا چی میخوام، تا طبق آن خواسته تصمیمی بگیرم.
—————————————————————————
جیم ران میگه: کافی نیست که تو فقط بدانی، توباید بشوی، توباید تغییر کنی.
برای اینکه دنیای تو تغییر کند، توباید تغییر کنی.
—————————————————————————
برای اینکه همسرت باتو مهربان بشه تو باید تغییر کنی، برای اینکه کارمندت بحرفات گوش کنه، اونطور که دلت میخواد کار کنه، تو باید تغییر کنی، برای اینکه زندگی بر وفق مرادت باشه تو، تو، تو باید تغییر کنی، برای اینکه مردم عاشق تو بشن، بیان از تو خرید کنن، پای صحبتهات بشینن، تو باید تغییر کنی.
بیرون زتو نیست آنچه در عالم هست
در خود بطلب هرآنچه خواهی که تویی
—————————————————————————
جیم ران میکه، داستان زندگی تو، داستان شخصیت توست، و آنچه زندگی رو تغییر میده، تغییر در شخصیت توست.
—————————————————————————
من امروز از این فایل آگاهیهای زیادی گرفتم، بخوام در یک جمله کوتاه خلاصه کنم، اینه که من برای تغییر کردن باید هر روز بیشتر و بیشتر آموزش ببینم، من همیشه باخودم میگم، مهم نیست خریدن یک فایل یا یک دوره از سایت برام چقدر تموم میشه، مهم اینه که اگه اون فایل یا دوره رو نخرم، چقدر میتونه برام گرون تموم بشه.
وقتی من تغییر کنم، وقتی من زندگی رو جوری که میخوام بسازم، دیگه من نگران قیمتها نخواهم بود، نگران بالا رفتن قیمت دلار نیستم، نگران تصمیمات دولتها نیستم، من دیگه اونموقع یاد گرفتم زندگی به شیوه خودم رو، و جایی که هرطور دلم میخواد زندگی خواهم کرد.
استاد بیشتر مواقع، با وجود اینکه بالای دوساله شما رو میشناسم، وقتی شما رو میبینم تو فایلها میگم، خدایا، این آدم چه تغییری در خودش تونسته ایجاد کنه؟؟ چطور تونسته اینقدر عالی و مداوم تغییر کنه؟؟ و همیشه توی ذهنم اسطوره تغییر شمایید، اینکه چطور عالی ذهنتون رو آموزش دادین.
—————————————————————————
سربازی که در آموزش بیشتر عرق بریزه، در میدان جنگ کمتر خون میریزه، استاد بنظرم شما استادِ عرق ریختن در یادگیری بودین، و چقدر عالی تونستین این ذهنتون رو رام کنین.
—————————————————————————
من درک کردم که:
قانون زندگی، قانونِ تقدیر نیست، قانون زندگی، قانونِ تغییرهاست.
—————————————————————————
خدایاشکر بخاطر آگاهیهایی که به من دادی🙏❤️
خدایاشکر بخاطر هدایتهایت، خدایاشکر بخاطر الهاماتت، خدایاشکر بخاطر تمام اسبابی که فراهم میکنی تا من درمسیر خواسته هایم هدایت شوم.
چقدر شما خوبید استاد جانم که شهود والهامات رو قبل از وقوع وقایع درک میکنید…احسنت به خالق شما و احسنت به وجود خودتون
چند روزی بود که ناآگاهانه پیگیراین اخبار بودم و فکر میکردم که باید اینگونه باشه و از مسیر الهی جدا شده بودم چون احساس خوبی نداشتم و حالم خوب نبود و هرچه تلاش میکردم سایت باز نمیشد امروز که دیدم دیگه حالم بده میشه از این اخبار وسایت هم باز نمیشه گفتم برم دفترامو باز کنم و تمرینات رو بخونم و شکر گزاری کنم تا حالم خوب شه و با احساس خوب گفتم یه باره دیگه امتحان میکنم سایت رو که دیدم باز شد وآخرین فایل رو که دانلود کردم دیدم زیرش نوشته مربوط به بیست روز قبل که اشک از چشمام سرازیر شد چون میدونستم که این فایل برای همین روزهاست بخدا بیش از سه ساعته دارم گوش میدم و اشک می ریزم چون از مسیر خارج شده بودم و از خدا هدایت خواستم وهدایت کرد!هزاران هزار بار شکرت که هستی معبودم که آلارم میدی وقتی از مسیر جدا میشیم ،شکرت که با کمک دستان مهربانت هدایت میکنی و شکرت که استاد عباسمنش عزیز در این مسیر زیبا کمکمون میکنه!
استاد جانم! دوهفته ی قبل یک سفر زیبا بودم تمام طول سفر ازیبایی ها لذت بردم(این سفر رو هم بادیدن زیبایی های پرادایس و تمرکز برنکات مثبت جذب کرده بودم) وشکر گزاری کردم وبااحساس خوب ،اتفاقات خوبی رو رقم زدم طوری که همه ی همسفران می گفتن بابا تو چرا خسته نمیشی؟؟؟
و آن قدر لذت بردم که هرروز به جاهای زیباتر و بکرتر هدایت شدیم و باتمام وجودم سپاس گذار خداوند زیبایی ها بودم و بعده برگشتن یک هفته ی تمام سفارش پشت سفارش داشتم و اصلا فرصت سر خاروندن نداشتم تا اینکه این خبر مثل بمب همه جا پیچید اوایل اصلا اهمیتی نمیدادم و قضاوت نمیکردم ولی این چند روزه دیدم درگیر شدم و پاهام لغزیده منی که سر دردهام تموم شده بودن با آشنا شدن باسایت شما امروز دیدم سرم درد میکنه و امروز یک سفارشم لغو شد ودیدم یه کمی عصبی شدم و با اینکه چند تا سفارش رو کار کرده بودم ولی چون هیچ کس فعالیتی در اینیستا نداشت من هم ناآگاهانه به پیروی از اونا پست نمیداشتم …تااینکه دیدم دیگه حالم خوب نیست واز خدا هدایت خواستم همون زمانی که میبری و میگی خدایا تسلیمم همون لحظه هدایت میاد چرا بااین که میدونیم هر وقت کمک بخوایم هر وقت هدایت بخوایم از خودش ،راه رو نشون میده ولی اینقدر سست هستیم!!!
وفایل زیبای شما اشک رو از دیدگانم سرازیر کرد که خدا بواسطه ی شما هر آن چیزی رو که میخواستم بشنوم بهم گفت…
استاد توحیدی عزیزم!از امروز به خودم قول میدم که فقط و فقط تمرکز لیزری کنم روی خودم،روی باورهام تا من هم مثل اکثریت جامعه نباشم از امروز به خودم قول میدم تا عباس منشی باشم و لایق بودن در این سایت سراسر آگاهی!خودم رو تغییر بدم که توانا هستم در تغییر خودم وناتوان در تغییر دیگران…
سپاسگذارخدایی هستیم که هر کجا پامون لغزید واز مسیر خارج شدیم با آلارم های به جا هدایتمون کرده
خدایا تو را با تمام وجودم شکر میکنم که بهم جانی دوباره؛ نفی دوباره و تولدی دوباره رو هدیه دادی تا بتونم زندگی بهشتی م رو همراه خودت ادامه بدم.
خدایا تو را با تمام وجودم شکر میکنم که دارم با عشق و با شوق و ذوق و با انرژی هیولایی م این کامنت ارزشمندم رو مینویسم.
خدایا تو را با تمام وجودم شکر میکنم که ما رو خالق زندگی مون قرار دادی تا بتونیم هر انچه رو که دوست داریم وارد زندگی مون کنیم.
خدای مهربانم چقدر حس و حالم عالی و الهیه
حس و حالی که منو غرق در ارامش خودت کرده
حس و حالی که روحمو پرواز داده
خدای مهربانم تو در جان منی من غم ندارم
تو ایمان منی من کم ندارم
اگر درمان تویی درد فزون باد
وگر معشوقه ای سهمم جنون باد
خدای مهربانم چقدر زیبا دارم با تمام وجودم تو را در تک تک سلول های بدنم حس میکنم
من عاشقتم خدای وهابم که اینقدر زیبا توی خونه ی دلم جا خوش کردی و خونه ی دلم رو پر از نور خودت کردی
من عاشقتم خدا جونم که هر وقت با تمام وجودم صدات زدم منو با عشق مستجاب کردی
خدای مهربونم تو عشق و جان منی ؛ تو قلب و نفس منی ؛ تو تمام دارایی منی
من دیوانه و مجنون توام
استاد عزیزم به خدا اینقدر حس و حالم عالی و الهیه که دوست دارم با تمام وجودم با صدا بلند فریادب زنم خدایا شکرت
خدایا شکرت که منو با استاد عزیزم اشنا کردی
مردی که منو با قانون زیبای جهانت اشنا کرد
مردی که با اگاهی های الهی ش منو عاشق خودت کرد
مردی که بهم یاد داد اگه میخای یه زندگی بهشتی رو داشته باشی باید همیشه تو احساس خوب باشی
چون احساس خوب = با اتفاقات خوبه
استاد بینظیرم به خدا وقتی این چهره ی پر از ارامش و نورانی تون رو میبینم
وقتی این کلام زیباتون رو که تک تک شون برام یه دنیا درس داره رو میشنوم اشک شوق میریزم
من عاشقتم استاد بینظیرم چقدر ماشالله اندمی زیبا رو برای خودتون ساختین
چقدر جوان تر شدین چقدر زیباتر شدین و با تمام وجودم این همه زیبایی و سلامتی تون رو با تمام وجودم تحسین میکنم
چقدر این کلبه ی بهشتی مون زیباست پر از ارامشه همه چیز از تمیزی داره برق میزنه
همه چیز با یه نظم خاصی چیده شده
چقدر این نوری که از پشن سرتون دارم میبینم زیباست
چقدر این نقشه ای که به دیوار کلبه ی زیبامون زدین زیاست
چقدر این گل و گلدونی که کنار پنجره ی اتاق زیبامون گذاشتین زیباست
چقدر این کتونی های زیباتون رو با یه فرم زیبایی چیدین
چقدر چقدر این ریسه های نوری که کناره های سقف نصب شده زیباست
چقدر این لبخندتون زیباست استاد
و با تمام وجودم این همه زیبایی و این همه تمیزی و این همه فراوانی نعمت ثروت رو تحسین میکنم
استاد عزیزم این فایل زیباتون برام یه دنیا درس داشت
پر از اگاهی های نابی بود که دوست دارم بارها و بارها ببینم و تکرار کنم
استاد بینظیرم این فایل با اینکه 20 روز قبل ضبط شده ولی تازه ی تازه ی ست برای ما
چون متناسب با حال و هوای این روزهای اینجاست
ولی اینقدر شما زیبا بهمون قانون زیبای جهان رو یاد دادین که به جای تمرکز روی این مباحث تمرکزمون رو فقط روی زیبایی ها و نکات مثبت و کار کردن روی خودمون و باورهامون میزاریم
استاد عزیزم چقدر زیبا در مورد نکات زیبای مصاحبه ی گواردیولا برامون توضیح دادین
چقدر این شخصیت بینظیر و فوق العاده ی گواردیولا رو تحسین میکنم که اینقدر زیبا داره زندگی میکنه
چقدر این جمله ی زیباشون رو دوست داشتم و با تمام وجودم تحسین میکنم “چیزی که من نمیتونم تغییر بدم حالا هر چقدر من شکایت کنم فایده نداره ؛ من باید روی خودم کار کنم و روی هر چیزی که میتونم در خودم بهبود بدم کار کنم”
چقدر این جمله ی زیباشون برام پر از درس بود که ما خودمون خالق زندگی مون هستیم ؛ این ما هستیم که داریم با افکار و باورهامون زندگی مون رو میسازیم و هیچ عامل بیرونی در زندگی ما تاثیری نداره ”
من عاشقتم استاد عزیزم که اینقدر زیبا بهمون یاد دادین که ممکنه خیلی از ماها توی زندگی مون ممکنه شرایط بیرونی خوبی نداشته باشیم و جالب نباشه ؛ ما به جای اینکه بیایم نق بزنیم و هی شرایط بیرونی رو مقصر بدونیم ؛ بیایم به خودمون بگیم ما روی خودمون کار کنیم و بهتر میشوم و به شرایط بیرونی کار ندارم و اون به ما ربطی نداره ؛ اونی که من میتوانم تغییر بدهم شرایط بیرونی نیست بلکه بیام روی خودم و شخصیت خودم کار کنم
استاد عزیزم چقدر زیبا بهمون یاد دادین که این ذهنیت که یک عامل بیرونی باعث شکست من میشه ؛ این ذهنیت افراد شکست خورده ست ولی افراد موفق هیچ وقت عوامل بیرونی رو مقصر نمیدونن ؛افرادی موفقی مثل گواردیلا و زیندین زیدان و چقدر من عاشق شخصیت زیندین زیدان م که استاد اینقدر زیبا در موردشون برامون صحبت کرد و با تمام وجودمون تحسین شون میکنم
استاد این دعای زیباتون اشکامو جاری کرد: ” همیشه ارزو میکنم بچه هایی که با هستیم اینقدر از لحاظ ذهنی قوی بشیم و اینقدر بزرگ بشیم و اینقدر منش مون وسیع بشه که موقعی که شکست میخوریم زمین و زمان رو مقصر ندونیم و اینقدر باورهامون قوی باشه که همیشه بگیم یه چیزی توی ذهن مون و باورهامون ایراد داره و به خاطر همینه که نتیجه اونجوری که میخام نشده”
استاد باید این اگاهی هاتون رو باید نکنه به نکته ش به خدا با طلا نوشت میخام توی یه برگه ای بنویسم و به دیوار اتاق م بچسبونم و هر لحظه به خودم یاداوری کنم
استاد دقیقا منم ادم های نزدیک خودم میبینم که همیشه از زمین و زمان شاکی هستن دقیقا همون ادم هایی هستن که خودشون میگن ما زمان شاه توی تظاهرت شرکت میکردیم برای تغییر سیستم کشور و الان میگن کاش دوباره حکومت شاه برقرار بشه و همیشه عامل بیرونی رو مقصر میدونن و همیشه به زمین و زمان بد و بیراه میگن و دیدم که هیچ وقت از زندگی شون راضی نسیتن و جهان هم طبق قانون بهشون نتیجه ی افکارشون رو بهشون میده
من عاشقتم استاد چقدر زیبا بهمون یاد دادین که ” سمی ترین تفکر زندگی ما اینه که یه عامل بیرونی هستش که داره زندگی ما رو رقم میزنه “و هر نگاهی که داشته باشیم که عامل بیرونی رو موثر در زندگی مون بدونیم این شرکه”
و این ما خودمون هستیم که داریم زندگی مون رو رقم میزنیم نه هیچ عامل بیرونی و اگه دیدیم که نتیجه اون چیزی نیست که میخایم ؛بدونیم که مشکل از خودمونه و من باید یه تغییری در افکار و باورها و شخصیت و نحوه ی نگرش مون بدیم نه هیچ عامل بیرونی و به کسی ربط نداره این به من ربط داره؛ این منم که باید خودمو درست کنم
و چقدر زیبا بهمون گفتین “که هر وقت میخایم از کسی شکایت کنیم و غر بزنیم و بقیه رو مقصر بدبختی هامون بدونیم سریع زیپ دهن مون رم ببندیم و این کار خیلی کارسختیه؛و اگه تونستیم این کار رو انجام بدیم و یه اندازه ای که بتونیم این کا رو انجام بدیم به همون میزان هم پیشرفت میکنیم
و به اندازه ای که بتونیم خودمون مسئول اتفاقات زندگی مون باشیم میتوانیم اتفاقات زندگی مون رو به نحو بهتر تغییر بدیم و به انچه توجه میکنیم و روش تمرکز میکنیم برامون اتفاق میافته
من عاشقتم استاد الهی م که اینقدر زیبا برامون گفتین ” که اگه میخایم متفاوت از اکثریت جامعه مون نتیجه بگیریم باید متفاوت از اکثریت جامعه مون فکر کنیم ”
و چقدر این جمله ی معروف و زیبای جان اف کندی عزیز رو تحسین میکنم و این شخصیت بینظیرش رو که اینقدر زیبا گفته” نپرسید امریکا براتون چی کار کرده بپرسید شما برای امریکا چی کار کردین ”
“و هر وقت که ما تمرکزمون رو از روی ناخواسته هامون برداریم چیزهای ناخواسته هم از زندگی مون بیرون میره و اونقدر روی خودمون و باورهامون کار کنیم اونقدر ثروتمند بشیم اونقدر پول ساز باشیم که هر چیزی که قیمتش بالا رفت برامون مهم نباشه که چقدر تغییر کرده ما باید خودمون رو تغییر بدیم باورهامون رو تغییر بدیم باید شخصیت زیبا و سپاسگزاری برای خودمون بسازیم و به جای شکایت کردن تمرکزمون رو بزاریم روی زیبایی ها و نکات مثبت تا یه زندگی زیبا و بهشتی رو برای خودمون خلق کنیم و جهان بیرون ایینه ی منه
خدایا شکرت که اینقدر زیبا منو به این فایل پر از اگاهی هدایت کردی تا بتونم با عشق ببینم و لذت ببرم و کلی حس و حالمو عالی تر کنم و مدارم رو بالاتر ببرم
با تمام وجودم از شما استاد عزیزم ممنونم که با عشق این فایل زیبا رو با قلب مهربون تون بهمون هدیه دادین تا بتونیم از این اگاهی ها استفاده کنیم و توی زندگی مون عملی ش کنیم.
ادامه میدیم این مسیر الهی رو قدرتمند تر و مصمم تر و با اراده ی پولادین مون همراه با الله یکتا
سلام و درود خدمت استاد عباس منش عزیز و دوستان هم خانواده
از سال ۱۳۹۳ که با شما آشنا شدم با استفاده از آموزش های شما استاد عزیز تاثیر بی نهایت در نحوه نگرش و عملکرد من در زندگی ایجاد شده است اما به نظرم مهمترین موضوع که باعث تغییر و تحول من در زندگی شد موضوع پذیرش مسئولیت زندگی است.
اولین بار که این موضوع رو از زبان شما شنیدم که باید مسئولیت زندگی خودم رو به عهده بگیرم به شدت وحشت زده شدم و درک این موضوع برام غیرممکن بود که چطور در وضعیت حساس کنونی من می توانم زندگی خودم را خلق کنم و مسئولیت زندگی ام را به عهده بگیرم.
هرچه بیشتر همراه شما بودم درک این موضوع برام واضح تر شد و البته هیچوقت نمی توانم ادعا کنم صد در صد مسئولیت زندگی ام را به عهده می گیرم.
جمله ای از شما به نقل از پیامبر شنیدم که می فرماید: شرک در دل مؤمن از راه رفتن مورچه سیاه در دل تاریکی شب بر سنگ سیاه مخفی تر است.
به نظرم پذیرش مسئولیت زندگی مصداق واقعی این عبارت است.
بی نهایت عامل و دلیل وجود داره که انسان با خودش فکر کنه مشکل فعلی بخاطر فلان موضوع یا فلان فرد در زندگی من ایجاد شده.
در طی این چندسال با اینکه خیلی سعی کردم روی موضوع پذیرش مسئولیت زندگی ام کار کنم ولی بارها پیش اومده که در شرایطی قرار گرفتم و اولین افکاری که در ذهن من مرور می شد درباره محکوم کردن دیگران و نقش اونها در نتیجه زندگی من بوده است.
بارها شده که به خودم اومدم و دیدم در حال گله و شکایت درباره فلان موضوع هستم.
از این رو به نظر من یکی از مهمترین عوامل در رسیدن به آرامش و تجربه موفقیت های عالی در زندگی درک و عملکردن به موضوع پذیرش مسئولیت زندگی است.
سال ۹۳ که با شما آشنا شدم که همه رو در زندگی ام مقصر می دونستم الا خودم رو.
اما هرچه بیشتر همراه شما بودم و از آموزش ها استفاده کردم به مرور نقش خودم در خلق شرایط زندگی پررنگ تر و نقش دیگران کم رنگ شد اما این روند به صورت تکاملی در من شکل گرفت.
در مرحله اول توانستم والدینم را از دایره مقصرهای زندگی ام خارج کنم و باور کنم که من می توانم بدون وابسته بودن به داشته ها و توانایی های والدینم شرایطی که دوست دارم را برای خودم بسازم و تجربه کنم.
در مرحله دوم توانستم دوستان و دیگر افرادی که با آنها رابطه داشتم و تصور می کردم اگر آنها وجدان داشتند و دست مرا گرفته بودند شرایط من بهتر بود را رها کرده و بر توانایی ها و قدرت درون خودم تمرکز کنم.
در مرحله سوم سعی کردم بپذیرم که دولت و شرایط اقتصادی کشور نقشی در نتیجه زندگی من ندارند.
این مرحله به سادگی دو مرحله قبل نبود.
پذیرفتن اینکه تصمیمات دولت و تاثیری که بر شرایط کشور می گذارد بر زندگی شخص من تاثیری ندارد کار ساده ای نبود و نیست. مخصوصا اینکه شروع رشد و تحول من همزمان با بالارفتن روزانه قیمت دلار و گران شدن اجناس و … بود.
بعد از مدتی که از آموزش های شما استفاده کردم شرایط مالی من دگرگون شد و به لطف خدا درآمد من ده ها برابر شد و نتایج عالی گرفتم و این ثابت می کرد که من توانسته ام نقش دیگران را در شرایط زندگی ام بی اهمیت بدانم و بر قدرت خداوند در هدایت من برای رسیدن به خواسته ها تمرکز کنم.
اما درحالی که در مسیر رشد و پیشرفت بودم به شکلی عجیبی گرفتار این موضوع شدم.
من روی خودم کار می کردم و شرایط مالی من به شکل مناسبی بهبود پیدا می کرد اما میزان رشد و پیشرفت من به اندازه رشد و پیشرفت قیمت ها نبود.
توجه به این موضوع باعث شد که انبوهی از افکار مزاحم در ذهنم ایجاد شود که اگر کشور شرایط اقتصادی مناسب داشت و قیمت ها به این شکل روند رو به افزایش نداشت من تا حالا به خیلی از خواسته ها که همه از نوع دارایی بودند می رسیدم اما شرایط فعلی سبب شده که من با اینکه رشد و پیشرفت خوبی دارم نمی توانم به خواسته هایم برسم.
به همین سادگی گرفتار افکار منفی و قدرت قائل شدن برای عوامل بیرونی در زندگی ام شدم و حدود یک سال خواسته و ناخواسته درگیر حسرت می شدم که اگر پارسال بود الان می تونستم فلان ماشین یا خونه رو بخرم اما الان نمی تونم.
حتی چند بار به همسرم گفتم که یک سال از دنیا عقب افتادم. اگه یک سال زودتر به این درآمد رسیده بودم الان خونه و باغ و ماشین و … را خریده بودم.
توجه به این موضوع باعث شد که روند رشد و پیشرفت من دچار اختلال بشه و حتی به این فکر افتادم که پولم رو در موضوعات روزمره مثل خرید ملک و طلا و دلار و غیره سرمایه گذاری کنم تا حداقل از بی ارزش شدن آنچه دارم جلوگیری کنم.
از این رو مقداری از سرمایه ام را با یکی از دوستانم به صورت شریکی ماشین خریدم. این درحالی بود که من هیچ تجربه ای در خرید و فروش ماشین نداشتم و فقط روی توانایی دوستم که مدت ها بود کار معامله ماشین انجام می داد حساب کرده بودم.
ماشین رو خریدیم و بعد از انجام کارهای لازم برای فروش اقدام کردیم.
این اقدام من در شرایطی بود که بازار خرید و فروش ماشین بسیار داغ و پررونق بود و اوضاع به این شکل بود که هرکی هرچی می خرید فرداش با سود می فروخت.
ماشینی که من در آن سهم داشتم فروش نمی رفت.
هفته ها می گذشت و ماشینی که من در آن شریک بودم فروش نمی رفت.
این درحالی بود که در این مدت شریک من دو سه تا ماشین خرید و فروش می کرد اما ماشینی که با من شریکی خریده بود فروش نمی رفت.
بیش از یک ماه گذشت و من خیلی بهم ریخته بودم.
از طرفی درآمدم از کسب و کارم به حد صفر رسیده بود و از طرفی ماشینی که به قصد سود کردم خریده بودم فروش نمی رفت.
یک شب درحالی که خیلی ناراحت بودم به پیاده روی رفتم و همزمان فایل های انگیزشی که از صحبت های شما استاد عزیز درست کردم رو گوش می دادم.
موضوع فایل درباره نقش خدا در زندگی و کسب و کار بود.
همینطور که قدم می زدم در قلبم با خدا صحبت می کردم. البته گله و شکایت می کردم که چرا شرایط من از اون حد عالی به این شکل نابسامان تغییر کرده.
در ذهنم مرور شد که: تا وقتی روی ما حساب می کردی جریان نعمت به سوی تو روان بود اما از وقتی خودت خواستی به پول و ثروت بیشتر برسی جریان از سمت ما قطع شد.
اون صدا به من گفت: تو هیچی نداشتی و از ما کمک خواستی و از هیچ به تو نعمت دادیم. اما به ما شک کردی و خواستی از نعمت های ما برای به دست آوردن نعمت بیشتر استفاده کنی و این شرک بزرگی است.
البته الان که دارم می نویسم به این شکل جمله بندی می کنم والا اون شب به شکلی این افکار در ذهنم مرور می شد که من به این درک رسیدم که من سال ۹۳ که هیچی نداشتم و تازه کلی بدهی داشتم و از وقتی روی خدا حساب کردم نه تنها بدهی های من صفر شد بلکه کلی پس انداز جمع کردم ولی الان همون پس اندازها رو صرف خرید ماشین کردم نه به این عنوان که استفاده کنم و لذت ببرم بلکه فقط به این دلیل که سود کنم و سعی کنم ارزش پولم رو حفظ کنم.
خیلی شرمنده شدم و غصه خوردم که چرا به این شکل واضح از مسیر خارج شدم ولی متوجه نبودم.
همون جا توبه کردم و از خدا طلب بخشش کردم و در ذهنم مرور شد که برای جبران باید اقدام کنی.
سرم رو بالا آوردم دیدم روبروی مغازه دوستم هستم که در خرید ماشین باهاش شریک شدم.
رفتم در مغازش و گفتم که از شراکت در خرید و فروش ماشین منصرف شدم و اگه می خوای سهم منو بخر و اونم قبول کرد.
فردا صبح حدودای ساعت ۹ دوستم سهم من رو به حسابم واریز کرد و جالب اینکه کمتر از یک ساعت بعد از بنگاه تماس گرفتند که ماشین رو قولنامه کردیم و باید برم بنگاه که من گفتم با دوستم تماس بگیرند.
بیش از یک ماه بود که ماشین فروش نمی رفت و به محض انصراف دادن من ماشین فروش رفت و کل سود به دوستم معامله به دوستم رسید.
از همین موضوع هم به خدا شاکی شدم که چرا این همه وقت ماشین فروش نرفت و من سود نکردم؟
به شکل واضح جواب گرفتم که اگر سود می کردی چیکار می کردی؟
و من مطمئن بودم که ماشین بعدی رو می خریدم و این روند ادامه پیدا می کرد و کلا از مسیر خودم ناامید می شدم.
درحالی که همه موفقیت های من بخاطر مسیری بود که بعد از استفاده از آموزش های شما توسط خداوند به اون مسیر هدایت شده بودم و قلبا دوست نداشتم از اون مسیر خارج بشم ولی توجه کردن به عوامل بیرونی باعث شک و تردید در من شده بود و به لطف خدا اقدام من برای خرید و فروش ماشین به بن بست خورده بود.
بعد از اون روز با تمرکز بیشتری روی کار خودم و استفاده از آموزشها متمرکز شدم و خدا رو شکر دوباره همه چیز عالی شد و همچنان دارم ادامه می دم.
این داستان رو گفتم که موضوع شرک در دل مؤمن رو تایید کرده باشم.
موضوع بعدی که در مورد پذیرش مسئولیت زندگی خیلی برای من چالش برانگیز بود پذیرش افکار و رفتار همسرم بود.
در کلام می گفتم که من مسئول زندگی ام هستم ولی خیلی جاها افکار و نگرش من این بود که اگه همسرت رفتار متفاوتی داشت نتیجه تو بهتر می شد. یا اگه همسرت با تو همراهی میکرد نتیجه کار تو بهتر می شد.
از اونجایی که قبل از آشنایی با شما رابطه من و همسرم خیلی آشفته بود و به لطف خدا با استفاده از دوره عشق و مودت تونستم رابطه بسیار بهتری داشته باشیم اما این افکار همیشه در ذهنم مرور می شد موفق تر نشدن تو بخاطر همسرته.
منطق من این بود که چون همسرم از فایل های شما استفاده نمی کنه و هم مسیر با من نیست مانع پیشرفت من میشه چون همسرم به موضوعاتی علاقه داره که خط قرمز من بودند و این عامل باعث لغزش من می شد.
درگیری ذهنی من تاجایی ادامه پیدا کرد که با خدا درگیر شدم.
به خدا گفتم چرا انقدر مانع در زندگی من وجود داره حالا که من تلاش می کنم تغییر کنم و زندگی بهتری داشته باشم چرا همسرم با من همراه نیست و به همون کارهایی علاقه داره که من دوست ندارم انجام بده.
مثل همیشه جواب خداوند واضح و صحیح بود.
خدا به من گفت اگه راست میگی تو هم مثل همسرت در مسیر خودت ثابت قدم باش.
همانطور که همسرت با تغییر تو تغییر نکرد تو هم از تغییر نکردن همسرت تغییر نکن و ادامه بده.
اصلا این جواب منو دیوانه کرد.
دیدم خدا راست میگه ها همسرم کاری به من نداره و هر روز علاقمندی هاش رو دنبال می کنه ولی من با توجه کردن به رفتار و عملکرد همسرم دچار لغزش می شم و فکر می کنم همسرم مانع رشد و پیشرفت من می شه.
اینم از همون مورچه های سیاه بود که به راحتی داشت روی سنگ سیاه راه می رفت و من نمی دیدمش.
در واقع خودم داشتم در سیاهی افکار منفی از مسیر خارج می شدم و متوجه نبودم.
به خودم اومدم و از اون روز سعی کردم هر وقت این فکر در ذهنم مرور می شه که بین همسرت داره از این حرف ها می زنه باعث می شه تو بشنوی و پیشرفت نکی به خودم یادآوری می کنم که اگه قرار باشه من بخاطر همسرم پیشرفت نکنم پس خدا دیگه خدا نیست.
خدا رو شکر با این موضوع هم به شکل خوبی کنار اومدم و نتیجه زندگی من بهتر از قبل شد هم در رشد و گسترش مالی و هم در رابطه با همسرم.
در این چند ساله که تصمیم گرفتم مسئولیت زندگی ام رو به عهده بگیرم بارها پیش اومده که به خودم اومدم و دیدم مسئولیت رو به گردن یه نفر دیگه انداختم و حواسم نبوده و هنوز که هنوزم این موضوع ادامه داره و هربار به شکل جدید مورچه سیاه شروع به راه رفتن روی سنگ سیاه جهل میشه و خطر گمراهی منو تهدید می کنه ولی خدا رو شکر مهارت من در شناسایی اصل بیشتر شده و سریع تر از قبل متوجه خطر گمراه شدنم می شم و سعی میکنم با تغییر افکار و نگرش خودم مسیرم رو اصلاح کنم.
درس پذیرش مسئولیت و شکایت نکردن به نظر من مهمترین درسی است که از شما استاد عزیز یاد گرفتم و باعث شد که در هر شرایطی شکست رو قبول نکنم و به مسیرم ادامه بدم و بپذیرم در هر شرایطی که هستم تقصیر خودمه.
هر رفتاری با من میشه تقصیر خودمه
هر نتیجه ای کسب میکنم تقصیر خودمه
امروز که بیش از هفت ساله همراه شما هستم قطعا تسلط بیشتری بر افکارم پیدا کردم و وقتی خودم رو با اطرافیانم مقایسه می کنم به این تفاوت در نگرش و عملکرد پی می برم.
همه آدم ها به شکل استادانه ای دیگران رو مقصر زندگی شون می دونند.
طرف پاش به مبل می خوره و سریع یه نفر دیگه رو مقصر می کنه که چرا این مبل رو اینجا گذاشتی.
سرما می خوره یکی دیگه رو مقصر می کنه که تو کولر رو روشن کردی
تصادف می کنه یکی دیگه رو مقصر می کنه که تو حواسم رو پرت کردی
عصبانی میشه یکی دیگه رو مقصر می کنه که تو باعث اعصاب خوردی من هستی
هرجا میری آدم ها درحال گله و شکایت هستند و این درحالی است که من هم تا همین چند سال قبل جزو همین آدم ها بودم اما امروز به لطف خدا و استفاده از آموزش های شما استاد عزیز در شرایط کاملا متفاوتی هستم.
چند روز قبل مشغول راه رفتن در پیاده رو بودم که یه لحظه پام پیچ خورد و درد شدیدی احساس کردم ولی خیلی برام جالب بود که اولین فکری که در ذهنم مرور شد این بود که حواست رو جمع نکردی درحالی که اگه رضای قبلا بود حتما به اونی که بخاطر ساخت و ساز سنگ و کلوخ توی پیاده رو ریخته رو فحش و ناسزا می گفتم.
به نظرم اینجاها مشخص می شه که باورها عوض شده. جایی که در لحظه رخ دادن اولین فکری که در ذهنت مرور می شه فکر متفاوت از قبل باشه نه اینکه سالها به ظاهر روی خودت کار کرده باشی و در هر اتفاقی بلافاصله یکی دیگه رو مقصر کنی.
موارد زیادی در این چند سال در زندگی ام رخ داده که به شکل واضح دیگران مقصر اون بودند ولی من سعی کردم در همه این موارد بپذیرم که تقصر منه که در این شرایط قرار گرفتم.
مثل فیلتر شدن سایتِ، قطع شدن اینترنت بخاطر درگیری ها، گران شدن روزانه اجناس و خیلی موارد که در زندگی روزمره با اون مواجه هستیم.
استاد عزیز به نظرم دلیل اینکه پذیرش مسئولیت کار سخت و در مقابل مقصر کردن دیگران کار ساده ای است اینه که در زمان رخ دادن مشکل در احساس بد قرار می گیریم. معمولا همیشه مشکلات به شکلی رخ می دن که یک نفر دیگه در اون ماجرا نقش داره. حتی در مورد پیچ خوردن پای من در راه رفتن فردی که ساخت و ساز می کنه در بهم زدن فرم پیاده رو نقش داره.
به همین دلیله که خیلی راحت می شه مقصر رو پیدا کرد چون دیگران در مشکلات نقش دارند اما اتفاقات خوب زندگی یه هویی رخ نمیده و معمولا پروسه داره تا رخ بده به همین دلیل پیدا کردن دلیل این موفقیت و یا اتفاق خوب سخت میشه.
من در این چند ساله موفقیت های زیادی داشتم اما نمی تونم برای هر موفقیت و نتیجه زندگی ام دلیل واضح پیدا کنم که مثلا بخاطر این تغییر افکار و نگرش یا انجام این تمرینات یا گوش دادن به فلان فایل ها این نتیجه رقم خورد.
اما در اتفاقات بد چون به ظاهر یه هو رخ میده و افراد دیگر هم در این رخ داد نقش دارند به سادگی می شه آدم گول بخوره و نفر دیگه ای رو مقصر کنه.
همیشه برای موفقیت ها می تونیم به شکل کلی شرح بدم که من چند ساله دارم یه کارهایی رو انجام می دم و یه سری کارها رو انجام نمی دم و نتیجه همه این تصمیمات شده این موفقیت اما در مورد دعوای من با همسرم خیلی راحت تره که بگم تقصر همسرم بود.
موضوع پذیرش مسئولیت زندگی و کسب مهارت گله و شکایت نکردن به نظرم از اون مواردی است که آدم باید همیشه روش کار کنه چون به شدت در خطر لغزش قرار داره و همیشه سخن پیامبر درباره راه رفتن مورچه و شرک رو به این موضوع ربط می دم و سعی میکنم حواسم به این موضوع مهم باشه.
از شما استاد راهنما بی نهایت تشکر می کنم که با طرح موضوعات اصلی و مهم به شکل های مختلف باعث می شی درک ما از قوانین و به همون نسبت عملکرد ما بهتر بشه.
تو هر فایل و محصولی معمولاً کامنت شما جزء اولین کامنتهایی که من میخونم و اولین دورهای که از سایت خریدم(ثروت۱) هم به خاطر دیدن فایل نتیجه شما بود که خیلی باهات ارتباط خوبی برقرار کردم و گفتم چقدر خوبه این مرد اون لبخند رو صورتش خبر میده از سر درونش که چقدر حال و هوای درونش عالیه.
واقعاً کامنتهای شما یه مکمل بینظیره برای تمام آموزههای استاد و من تو ذهنم شما رو شاگرد کلاسیک استاد میدونم و این هم به خاطر درک بالا و عملگرایی شما در این مسیره که واقعاً تحسینبرانگیزه.
وقتی درباره شرک صحبت میکنید به قول استاد اگر به دنبال ریشه تمام نابهسامانیها و نتیجه نگرفتنها باشیم رگههایی از شرک و بیایمانی رو میتونیم پیدا کنیم. این گفت و گویی که شما با الله داشتی خیلی برام قابل تامل بود چرا که پاسخ یکیه به نظر من. همون پاسخی که به شما داده برای من هم اساسش کاربرد داره. وقتی من به این دید که سرمایهگزاری کنم یا گسترشی که میخوام ایجاد کنم برای صرفاً سود بیشتر باشه بدون اینکه بخواد من رو رشد بده اصلاً با اساس راه من در تضاده. اگر من به این مسیر هدایت شدم اگر وارد این کسب و کار شدم اگر تونستم گسترشی توش ایجاد کنم فقط به خاطر اینکه سپرده بودمش به خدا اما از وقتی که اومدم حساس شدم رو این موضوع که این کسب و کاره گسترش پیدا کنه بدون اینکه من بهتر بشم واقعاً هیچ رشدی اتفاق نیفتاد که هیچ، روند نزولی هم داشت به خودش میگرفت. یه قانون فوقالعادهای رو استاد در جلسه دوم قدم هفت گوشزد که اصلاً حس کردم سرم خورده تو دیوار و منگ شدم. این بود که میگفت اگر سوالات و گفت و گوهای درونیت برای کسب و کارت مثلاً اینکه بهتر بشه چون فکر میکنی ایراد داره الان یعنی توجهت رو چیزیه که نمیخوای. این یکی ازون دامهایی بود که من به شدت گرفتارش بودم. وقتی آدم توجهش به نعمتها باشه و به زیباییها باشه خود به خود هدایت میشه به گسترش بیشتر به ثروت و نعمت بیشتر. نیازی نیست تقلا کنیم که به چیز نامناسب رو از بین ببریم، میخواد هر چی باشه. ما فقط باید ازش اعراض کنیم. چون وقتی تمرکزت رو اینکه یه چیز نامناسب رو درست کنی یا باهاش درگیر میشی یعنی توجهت رو چیزیه که نمیخوای و این باعث میشه که درگیر ناخواستههای بیشتری بشی.
من و شما باید روی خودمون کار کنیم. توجهمون رو بذاریم روی چیزی که احساس بهتری بهمون میده یا حداقل احساس بدی نمیده در شرایطی که حسمون خوب نیست بعد خودش آرام آرام هدایت میکنه.
این خیلی کلید طلایی بود. واقعاً حس کردم قلبم داره باز میشه.
وقتی ما در احساس خوب هستیم نگران نیستیم یعنی به خدا اعتماد کردیم باورش کردیم که میتونه برامون همه کار انجام بده اما وقتی میگیم توکل کردیم و هی نگرانیم یعنی باور نکردیم.
ما بهبود روابط، سلامتی، ثروت و نعمت بیشتر رو برای چی میخواهیم؟
برای اینکه به احساس بهتری برسیم دیگه؟ وقتی ما در احساس خوب باشیم یعنی به خواستمون رسیدیم.
خواستهها ما رو به احساس بهتری نمیرسونه بلکه احساس بهتر ما رو به خواستهها میرسونه. این مهمترین قانونه. برای همین استاد انقدر تاکید داره که احساس خوب همه چیزه.
واقعاً لذت میبرم از کامنتها و نتایجی که به اشتراک میگذاری رضا جان بهترینها رو برات آرزومندم.
چه نکته مهم و مهم و مهمی رو گفتید تو کامنتتون.واقعا یک کلید طلایی است.خیلی ممنون که این اگاهی که بدست اوردید از دوره دوازده قدم رو اینجا برای ما گفتید. من دیشب از خدا سوال کردم و این هم جوابش بود که به کامنت شما برخوردم.اینقدر نکته مهم و موردنیاز من بود که اصلا حل شدم توش دارم کلمه به کلمش رو هی تکرار میکنم و نوشتم و دارم فکر میکنم به جاهایی که درجا زدن من بخاطر همین دام بود که توش افتادم.
⬅⬅……نیازی نیست تقلا کنیم که یه چیز نامناسب رو از بین ببریم…….
….وقتی نگران نیستیم یعنی به خدا اعتماد داریم…..
…..خواسته ها مارو به احساس خوب نمیرسونه،بلکه احساس بهتر مارو به خواسته ها میرسونه.
خیلی ممنون از شما
خیلی خیلی ممنون از استاد برای این اگاهی ها از یک طرف و از طرف دیگه بخاطر ایجاد همچین فضایی برای نشر بیشتر و نشر درک هر انسان از این اگاهی ها و بررسی از زوایای مختلف و درک بهتر و فهم بهتر و تکرار بیشتر
و و و خدای خوبم شکرت که حق شکر نمیتونم به جا بیارم که تو اجابت کننده ای و پاسخ میدی و عادلی و افرینش رو نظام مند خلق کردی و نزدیکی و عقل کلی
من از تمام جهان سپاسگزارم
من از هر کسی که به طریقی تاثیر داره بر اینکه اگاهی به من برسه و من رشد کنم و یاد بگیرم و پیشرفت کنم و خداگونه تر بشم.
خداوند سریع الجواب است یعنی به محض اینکه آدم به چیزهایی جدیدی توجه میکنه و افکار تازهای را در ذهنش پرورش میده هدایت میشه به پاسخهای تازه که نشونش آینه به شدت حس خوشحالی داری اتفاقی که در ادامه میفته اینکه به دلیل نو بودن این رشتههای عصبی مقاوت کمتری در برابر افکار گذشته دارند و یا ممکنه که خیلی زود فراموش بشوند. به همین خاطر وظیفه ما اینکه دائماً با توجه کردن و تکرار کردن این مسیر به این کانون توجه و افکار جدید شدت ببخشیم تا بیشتر در مسیر خواسته قرار بگیریم که نشونش با احساسه خوبه.
واقعاً هر روز که میگذره بیشتر این احساس خوبه برام مهم میشه و میفهمم که الویتم در رسیدن به خواستهها کاملاً داره تغییر میکنه. این روزها بیش از اینکه به این فکر کنم که برای کدوم خواستم برسم بیشتر به این فکر میکنم که الآن چه کاری انجام بدم یا به چه موضوعی توجه کنم که احساس بهتری بهم میده چون اصلاً موضوع دقیقاً همینه. ما خواسته هامون رو برای لذت بیشتر و احساس خوب میخواهیم نه صرفاً تجربه داشتن یک موجودیت یا چیز خاص در زندگی. پس وقتی من کاری رو انجام بدم که احساسم رو خوب میکنه من به هدف اصلیم رسیدم و بیشتر ماندن در این احساس باعث میشه من هدایت بشم به چیزها و موقعیتهایی که باعث تشدید این احساس در من میشه که طبق قانون این راه تنها راه رسیدن به خواستههاست.
نشونه مهم این موضوع علاوه بر احساس خوب داشتن احساس رهایی نسبت به یه خواسته است. هر چقدر مهم باشه که یه موضوع تو زندگیت اتفاق بیفته یعنی به جایی برسه که تا اون خواسته رو تو زندگیت نداشته باشی احساس خوبی نداره در واقع احساس خوب وابسته به حضور اون خواسته بشه یعنی داری از مسیر خواسته دور میشی و به جهان اعلام میکنی که من این خواسته رو نمی خوام.
درک این موضوع خیلی خیلی خیلی مهمه دوست من. زمانی که اهمیت این موضوع رو درک کردم قشنگ حس کرد که قلبم باز شد و اصلاً دنیا یه رنگ و بوی دیگه ای برام گرفته.
این حس درونم به وجود اومده که خواستههای تو حتی بزرگترینشون نشئت گرفته از ذهن محدود تو هستند یعنی اگر تو رها باشی و تنها و تنها ملاک رو احساس خوب قرار بدی خدا چیزهایی رو به زندگیت وارد میکنه که الآن نه چیزی ازش دیدی نه حتی تصورش رو میکنی.
بنابراین تصمیم گرفتم به جای فکر کردن بیش از اندازه به خواسته هام به چیزهایی که احساس بهتری بهم میده فکر کنم.
یه موضوعی که در این بین خیلی کمکم کرده اینکه به مرگ فکر میکنم. با خودم میگ که ببین تو هی سری خواستههایی داری تا لذت بیشتری از این زندگی ببری. از اونجایی که داری در دنیای مادی زندگی میکنی و مرگ جزئی از طبیعت این جهان مادیه بنابراین بزرگترین اشتباهت میتونه این باشه که احساس خوبت رو موکول کنی به چیزی در آینده. انقدر این موضوع نگرانی من رو کم میکنه و کمکم میکنه تا در حال زندگی کنم که خدا میدونه.
این اضلا شده سؤال همیشگی من خصوصاً زمانهایی که یه ذره دارم از ریل خارج میشم که البته نسبت به گذشته خیلی کمتر شدهٰ اینکه در این لحظه چه کاری میتونم انجام بدم تا به احساس خوب برسم؟ یا دست کم احساس بدی نداشته باشم؟
چون گاهی همین که ما در احساس بدی هستیم و فکر میکنیم که چه کنیم که احسا سبتری داشته باشی و ایدهای به ذهنمون نمیاد خودش باعث میشه حسمون بدتر بشه. پس بهتره به جای سخت گرفتن به خود به این فکر کنیم که از این حال فاصله بگیریم و در فضای ملایمتری قرار بگیریم و تکالمون رو حتی در رسیدن به احساس بهتر رعایت کنیم.
از خدای مهربان برای شما دوست عزیزم بهترینها را میخواهم
دوست عزیز معلومه که خیلی حسابی کندوکاو کردین و اصل رو تشخیص دادین.
خیلی سپاسگزارم که مثل فرشته ای شدین که هدایتهای خدا رو برای من خیلی شیوا و واضح و دلنشین بیان میکنید،چقدر نزدیک به اونچه من نیاز دارم جوری که فکر کردم انگار غیب به شما الهام میشه که دقیق با توجه به نیاز من پاسخ میدید.
واقعا درک کردم که باید از خواسته هام رها شم واقعا درک کردم که باید احساس خوب و هماهنگی با خدای خودم برام مهم بشه
واقعا درک کردم که بجای فکر کردن به خواسته ها به این فکر کنم چکار کنم که توی حس بهتر باشم
و دیدم چقدر کارها هست که با انجام دادنشون لذت میبرم و احساس،خیلی خوبی دارم از جمله مطالعه در زمینه رشتم
واقعا درک کردم،درکی که به عمل انجامید
دیدم که همین که روی رشد شخصیتیم کار کنم ایمانم و توحیدم رو تقویت کنم و زیبایی ها رو ببینم و اگاهی از قوانین خدارو در این سایت یاد بگیرم.اینکه ورزش کنم و یا پیاده روی کنم و خیلی چیزای دیگه خیلی احساس خوبی دارم پس چرا اینهمه فکر کنم و چه کنم چه کنم راه بندازم.
چقدر خوب توضیح دادید که در پی توجه به چیزهای جدید هدایت میشیم به پاسخ ها اما در ادامه چون اینها رشته های عصبی جدید و باریکی هستن مقاومت کمتری درمقابل اماج نجواها دارن بنابراین تکرار و توجه پوسته خیلی خیلی مهمه
و میخام هزار بار تکرار کنم این پاراگراف رو که گفتید:خواسته های تو حتی بزرگترینشون نشئت گرفته از ذهن محدود تو هستن یعنی اگر تو رها باشی و تنها و تنها ملاک رو احساس خوب قرار بدی خدا چیزهایی رو به زندگیت وارد میکنه که الان نه چیزی ازش دیدی و نه حتی تصورش رو میکنی.
این پاسختون باز هم اونقدر شگفت انگیز بود برام که نمیشد من هم پاسخی و تشکری نکنم
استاد عزیز ممنونم از فایل عالی که قرار دادید و واقعا به من کمک کرد که مدیریت بهتری بر ورودی افکار خودم داشته باشم و زمانی که دارم را صرف آموزش خودم کنم و به قول شما لیزر فوکس روی بهبود مهارتها و توسعه شخصی داشته باشم و سعی کنم در مسیر ثابتقدم باشم.
من هم عادت کردم هر زمانی که احساس کردم از مسیر دارم خارج میشم، احساس کردم افکار منفی شدید شدند، احساس کردم مورچه سیاه روی سنگ سیاه ایمانم داره راه میره و نجواهای شیطان قوی شدند یک فایل صوتی با صدای خودم ضبط کنم و موضوع را موشکافی کنم. با خودم صحبت کنم، دلیل حس بد را بیابم، منطقی و با دلیل و برهان به موضوعی که برای من حس بد درست کرده بنگرم، در کنار این منطقی فکر کردن به چالش موجود، همزمان ایمان به خدا را در قلب و روحم افزایش دهم، با خدا صحبت کنم، از خدا بخواهم و هدایت طلب کنم، نعمتها و فراوانیهایی که به من داده را یادآور شوم، متوقعانه از خدا هدایت بطلبم و توقع خودم از را از دیگران به حداقل برسانم.
واقعا ضبط کردن این فایلها با صدای خودم برای خودم که منادی مسیر توحید در قلب خودم هستم به من کمک میکنه و دوباره من را به مسیر صحیح برمیگرداند و ایمان من را محکمتر میکند. از بیست و هشتم آبانماه سال یکهزار و سیصد و نود و نه که دوره کشف قوانین زندگی استاد عباسمنش را خریداری کردم وآن روز یک نقطه عطف در زندگی من هست، تا الان بیش از پنجاه فایل صوتی با صدای خودم ضبط کردم و تمام سعی و تلاشم این بوده در مسیر بمانم، و خدایی که خدای سریع الجواب است هر بار که با ایمان رفتم دنبالش، چنان آرامش و سکینه و احساس خوبی به من هدیه داده که چیزی جز سپاسگزاری و شکرگزاری از درگاه خودش نداشتم.
بله همانطور که رضا عطار روشن عزیز گفت طی کردن مسیر قهرمانی زندگی با استفاده از آموزههای استاد عباسمنش مانند یک نمودار سینوسی است که بالا و پایین دارد، هر وقت که ایمانت قوی باشه، هر وقت که قدرت تشخیص اصل از فرع را داشته باشی، هر وقت که صدای قلبت را بشنوی، هر وقت که در زندگی داری آرامش و سکینه را تجربه میکنی آن وقت در اوج قرار داری، اما هر وقت به تعبیر استاد مورچه سیاه نجواهای سیاه شیطان روی سنگ سیاه بیایمانی حرکت میکنه، هر وقت نجواهای شیطانی در ذهنت قوت میگیره، هر وقت از اصل جدا شدی و به فرع چسبیدی، هر وقت متن را رها کردی و به حاشیه رفتی، آن وقت در قسمت پایین و انحنای زیرین نمودار سینوسی هستی.
رضای عطارروشن عزیز درست گفت که از مسیر خارج شدن خیلی آرام است و استادانه، دقیقا وقتی که فراموشی ما را در برمیگیره آنوقت است که احساس بد را تجربه میکنیم و از مسیر دور شدیم و باید فکری به حال افکارمون داشته باشیم. من سعی کردم در این روزها و شرایطس که احساس چندان خوبی ندارم ابتدا موضوع را بررسی کنم و منطقی فکر کنم چرا حالم خوب نیست، سپس دلایل و منطقی که دارم را با صدای خودم یک فایل صوتی ضبط کنم و همیشه هم حین ضبط کردن صدای خودم الهاماتی از خدا میگیرم و آن فایل برای من خارق العاد نتیجه بخش خواهد شد.
در این راستا من کامنتهای رضا عطارروشن عزیز را دنبال میکنم و خیلی خوشحال هستم در مسیر تغییر این امکان فراهم است که باز هم اثر خوب بیشتر ی روی خودمان بگذاریم و بهتر و بیشتر و موثرتر بتوانیم بر روی احساس خوب خودمان کنترل داشته باشیم.
رضای عزیز از اشتراکگذاری تجربیات خوبت با همه دوستان صمیمانه از تو تشکر میکنم.
سپاسگزارم از شما استاد عباسمنش عزیز، خدا را شکر میکنم که دستی از دستان توانمند خدا در زندگی من و دیگران شدید، ممنونم که به من کمک کردید اصل را بشناسم.
استاد عزیزم برای شما سلامتی و شادی و ثروت از درگاه خدا آرزو میکنم و امیدوارم که شما را از نزدیک ببینم و حضوری از شما تشکر و قدردانی نمایم.
خدا رو شکر که دوستی ما علاوه بر دنیای واقعی در فضای مجازی هم محکم و مفید و تاثیرگذار است.
هرگز روزی که از طریق شما به مسیر الهی عباس منشی شدن هدایت شدم رو فراموش نمی کنم.
پیرو توضیحات شما دوست دارم ادامه دهم که:
در مسیر موفقیت چندین بار این شرایط را تجربه کرده ام که تا زمانی که انتظار نتیجه را نداشتم همه چیز خوب پیش می رود و نشانه ها و نتایج خوب رخ می دهد اما این نشانه ها به ظاهر کوچک هستند و با نتیجه نهایی فاصله دارند.
اما امان از انتظار کشیدن
وقتی انتظار رخ دادن نتیجه را میکشی نه تنها نتیجه از من دور شده است بلکه نای و توان حرکت کردن در مسیر صحیح را از دست داده ام.
نتیجه آن چیزی است که من در ذهنم تصور میکنم باید رخ دهد
اما به نظرم از نظر خداوند نتیجه رشد قلبی و میزان برتری قلبم بر ذهنم است.
بارها دوست داشته ام فلان نتیجه را کسب کنم. از خدا خواستم و برای رخ دادنش سپاسگزاری کردم.
نشانه هایی ظاهر می شد که اگر ادامه پیدا می کرد و واضح تر میشد دقیقا همان نتیجه ای بود که من می خواستم
اما به اشتباه تمرکز من بر نتیجه باقی می ماند و از آن روز هرکاری که می خواستم انجام دهم در مقایسه با نتیجه ای که انتظار داشتم تصمیم می گرفتم که آیا انجام دهم یا ندهم
به مرور که نتیجه نهایی رخ نمی داد من در اجرای ایده های کوچک برای بهبود شرایط شخصی ام بی انگیزه می شدم چون انجام آن ایده را دلیل منطقی برای رخ دادن نتیجه نهایی نمی دانستم
به همین سادگی به آرامی حرکت را متوقف می کردم و مدت ها در همان شرایطی که بودم باقی می ماندم.
در چند سال اخیر که پیگیر آموزشهای استاد عباس منش هستم به این درک رسیدم که توجه هر روز به نتیجه و انتظار رخ دادن نتیجه را از من دور می کند و حرکت در مسیر زندگی را سخت می کند.
این تجربه شخصی به لطف استمرار در حرکت کردن و عبور از موانع ذهنی و محیطی در من شکل گرفت و برای من ارزش زیادی دارد.
مثال واقعی که تازگی رخ داده است را مرور می کنم.
از سال ۹۵ اقدام به راه اندازی سایت شخصی کردم و تمام تمرکزم بر رشد، گسترش و بهبود دنیای شخصی ام بود.
قدم به قدم از هر نظر رشد کردم و نه تنها از نظر جستجوگرهای گوگل سایت پرمحتوا و قابل ارجاع داشتم بلکه از نظر بازخورد کاربران و نتیجه ای که در زندگی من ایجاد کرده بود مشخص بود که مسیر را به خوبی طی کرده ام.
بعد از ۵ سال اواخر سال ۱۴۰۰ دامنه سایت فیلتر و از دسترس خارج شد.
تلاش چند روزه من برای رفع مشکل نتیجه نداد و تصمیم گرفتم دامنه جدید ایجاد کنم.
در یک لحظه به واسطه تصمیم شخص یا اشخاصی که نمی شناختم و دلیلی که نمی دانم دروازه های دنیای شخصی ام را بسته بودند و دسترسی به آنچه سالها با عشق آماده کرده بودم غیرممکن شده بود.
فرصت مناسب برای نجواهای ذهنی بود که چون زبانه های آتش شعله ور شده و نهال ایمانم را که فقط چند سال قدمت داشت را سوزانده و به زغال تبدیل کنند.
به لطف خدا و آنچه از استاد عباس منش در این چند سال آموخته بودم موفق به مهار آتش نجواهای ذهنی شدم و در شرایطی که نتیجه تمرکز و تلاش شبانه روزی ام از بین رفته بود اما به مسیر حرکتم ادامه دادم.
مثل گذشته سعی کردم محتوای مفید آماده کنم و آنچه از قبل ساخته بودم را بروزرسانی کنم.
به این شکل خودم را مشغول و مجبور به حرکت کردن کردم و در غم از دست رفتن آنچه ساخته بودم نماندم.
خدا رو شکر نتیجه عالی شد و بعد از مدت کوتاهی همه چیز بهتر از قبل شد و همچنان در مسیر مورد علاقم حرکت می کنم.
نتیجه این مستند اینکه اگر خواسته یا هدفی داریم نباید به انتظار تحقق آن خواسته بنشینیم
این حربه شیطان است
چون انتظار کشیدن مانع حرکت کردن می شود
تصور کنید در مسیر سفر منتظر رسیدن همراه خود که با فاصله از شما حرکت می کند شوید. قطعا در انتظار کشیدن نمی توانی حرکت کنی و به جای تمرکز بر شرایط فعلی خود بر دوردست ها و همراه خود متمرکز می شوی
اگر خواسته ای داریم فقط کافی است آن خواسته را به خداوند عرضه کنیم و در ادامه به بهترین شکل سعی کنیم از هر روز زندگی خود استفاده کنیم.
شاید قصد کرده باشی در فلان تاریخ عازم سفر شوی و حتی اقداماتی کرده باشی.
در این حین و در مسیر زندگی ایده ای به ذهنت می آید که می دانی صحیح است و توان انجامش را داری اما بخاطر اینکه با خودت فکر می کنی اجرای این ایده در شروع نیاز به یک ماه کار مداوم دارد و من قصد دارم دو هفته دیگر عازم سفر شوم از انجام ان ایده خودداری میکنی
روزها می گذرد و با شرایطی مواجه می شوی که امکان سفر رفتن را غیرممکن می کند
دراین شرایط از نظر ذهنی در وضعیت ابهام و سردرگمی قرار می گیری چون از طرفی ایده های شخصی را اجرا نکرده ای به امید سفر رفتن در تاریخ مقرر و از طرفی سفر غیرممکن شده است.
برای رهایی از این شرایط بهتر است بدون انتظار نتیجه و روز موعود از مسیر زندگی هر روزه برای بهبود شرایط خود استفاده کنیم فارغ از اینکه در روز سفر چه کارهایی نیمه تمام خواهد ماند.
به این شکل تمرکز ما بر آنچه هستیم و امکان انجامش را داریم خواهد بود و مدیریت سفر را به شکل عملی به خداوند سپرده ایم.
سلام آقا رضای عزیز و دوست داشتنی که مدت زیادی هست با شما آشنا شدم و از نتایجی که گرفتی باخبر بودم ، اما کامنتهای شما رو دنبال نمی کردم! و از این گنجی که در اختیارم بود استفاده نمیکردم! چون من در مدار صحبت ها ، نتایج و این مسیر پر از عشقی که شما قدم به قدم طی کردی نبودم!!! اما چند روز که کامنت های شما رو یکی یکی می خونم و خدا میدونه که همشون پر از عشقه ، پر از درسه و برای من مثل یک راهنما عمل میکنه! چرا میگم راهنما!؟ چون شما خیلی خیلی با خودت در صلحی و صادقانه می نویسی. این صداقت در کلام شما و کامنت هایی که نوشتی خیلی خیلی بهم کمک میکنه ، جاهایی که مشکل دارم رو برطرف کنم!! چقدر اونجاهایی که میگید مثلا فلان مشکلو داشتم و اینطوری تونستم بهبود بدم به من کمک میکنه! مخصوصا توی این شرایطی که تمام سعیم کنترل ذهنه! و حواسم به همه افکارم و ورودی هام هست! اون ها رو با نتایجم که مقایسه میکنم میفهمم کجاها نقش بازی کردم و کجاها صادقانه عمل کردم...
یکی از پاشنه های اشیل من دقیقا دقیقا همین چیزی هست که توی این کامنت شما بهش اشاره کردی!!! مدتی هست که دارم بهش فکر میکنم و میدونم مشکل اصلی من همینه. اما دقیقا نمیدونستم باید چیکار کنم و از کجا شروع کنم به بهبود خودم توی این زمینه… شما قشنننگ توضیحش دادی ، از زندگی خودت مثال زدی و این موضوع کاملا روشن شد… مشکل من دقیقا انتظار نتیجه داشتنه! زندگی کردن در آینده است! سوال من از خودم اینه که ایا باور دارم که خداوند پاسخ می دهد یا نه؟ ایا اجیب الدعوه الداع اذا دعان خدا رو باور دارم یا نه؟ اگه باور ندارم که باید برم و درخواست کنم و قدم به قدم با عمل کردن با عمل کردن با عمل کردن و نتیجه گرفتن به این باور برسم!!! اگه هم فکر میکنم که ایمان دارم پس چرا به بخش دوم آیه توجه نمیکنم؟ چرا نگران و مضطربم؟؟؟ چرا قسمت خودم رو انجام نمیدم!؟؟؟ فکر کن یه شخص قابل اعتمادی بگه اقا این کارو بکن این مبلغو بهت میدم! انصافا من بهش میگم آقا چطوری بهم میدی؟ نقد میدی یا به حسابم میفرستی؟ به کدوم حسابم میفرستی؟ یا وسط کار به این فکر میکنم که نکنه پولو نده؟ نههه.. من با اطمینان پیش میرم و غرق اون کار میشم!
این موضوع نگرانی از آینده واقعا واقعا این روزها خیلی چالش برانگیز شده! میدونم قدم اول اینه که بدونی مشکلت چیه؟ قدم بعدی راهکارها بهت گفته میشه! و تو باید عمل کنی. خدا رو شکر میکنم که من این مشکلو در خودم پیدا کردم و ان شالله با کمک خداوند بهبود میدم تا لحظه به لحظه زندگیمت با عشق زندگی کنم.
الا انهم اولیا الله لا خوف علیهم و لاهم یحزنون
استاد عطار روشن عزیز روز به روز موفق تر بشی ان شالله..
اقای عطاروشن بسیار زیبا نوشتید واقعا استاد درست می فرماید که این کامنت ها گنج هابی أست که هیچ جا پیدا نمیشه . در مورد اختلاف نظری که با همسر خود دارید برای من بسیار راهگشا بود من هم چنین مشکلاتی دارم . همسر من بسیار خوب أست و بعضی از این قوانین را سالهاست که رعایت می کند ولی بسیار دنباله رو فضای مجازی و اخبار منفی أست که من هم فکر می کردم او مانع تمرکز من أست و توضیحات شما کمک کر.د که من تنها باید متمرکز بر خودم باشم و هر چه پیش اید مسبب ان خودم هستم .
چقدررر کامنت زیبا از نظر نگارشی،، زیبا از نظر محتوا و مثال های ملموس، زیبا از نظر سادگی و صمیمیت، بود رضا جان.
به خاطر وجود ارزشمند همچین شاگردی از خدا سپاس گزارم.
چقدر رضا جان قشنگ در مورد چیزی گفتی که تا چند ساعت قبل به چند نوع داشتم بهش توجه میکردم، مسئولیت پذیری.
و وقتی که تو با تکامل مسئولیت تمام زندگیت را بر عهده میگیری، چقدر توحیدی میشی و دور از شرک و شریک برای الله یکتا.
باید بیشتر بهش فکر کنم …
خیلی ساده است که بگم اتفاقی که افتاد برام تقصیر اون و این بود اما درستش اینه که بگم تقصیر من بود من کجای کارم میلنگه توی ذهنم چه باورهایی ترمزهایی دارم که چنین عملکردی هم در راستاس تحقق اون باورها – چه محدود کننده چه گسترش دهنده – انجام دادم.
واقعاا سپاس گزارم برای این کامنت بسیار ارزشمند و تاثیر گذار.
چقدر از آشنایی باشما خرسندم و چقدر فایلهایی رو که شما توش صحبت کردید رو دوست دارم براتون همیشه بهترینها رو از خداوند قادرم خواستارم…
موضوع قدرت اطرافیان در حال ما رو خیلی قشنگ گفتید دقیقا منهم بخاطر اینکه خانمی خانه دار هستم و جریان ثروت در زندگیم رو از سمت همسرم میبینم و کارهایی که انجام میده و افکاری که در مورد بازار و رکود داره منو نگران میکنه …
و اشاره شما به این موضوع به منهم تلنگر زد که قدرت در دست خودمه خدایی که همه چیز در ید اختیار اوست من بخوام حتی همسرم هم عوض میشه و کوچکترین قدرتی نداره وقتی من ذهنم در آرامش باشه به خواسته هام میرسم
من با درخواست از یکی از دوستانم که از دوره های شما استفاده میکرد چند ماه پیش به سایت شما هدایت شدم و ثبت نامم رو انجام دادم.
ولی اینطور که مشخصه تا دو هفته پیش آماده ی دریافت (شنیدن) اطلاعات ارزشمند سایت شما نبودم
ولی از دو هفته پیش شروع کردم و تمام فایل های هدیه تون رو دارم گوش میدم و بهش فکر میکنم.
در رابطه با این فایل میتونم بگم خودم رو یک نمونه ی واضح از آدمی که مدام گله و شکایت میکنه و هی ضربه میخوره میدونم و کل عمرم رو این مدلی زندگی کردم الان که دارم به زندگیم نگاه میکنم میبینم که👇👇👇👇
-مقصر عزت نفس پایینم رو رفتار خانواده در کودکی ، رفتار معلم و مدیر و ناظم و… در مدرسه و…. میدونستم
-مقصر نداشتن آزادی مالی ام رو باور های محدود کننده ای که خانواده و جامعه در کودکی در ذهن من کاشتند میدونستم
-مقصر نداشتن روابط با افراد تاثیرگذار رو نداشتن فامیل خوب ، ثبت نام نکردنم در مدرسه ی بالای شهر و… میدونستم
میتونم مثال های زیاد دیگه ای بزنم ولی میخوام بگم که الان میفهمم مقصر دونستن و توجه به تاثیر عوامل بیرونی به (هر دلیلی) وضعیت من رو در همون موضوع خیلی بدتر کرده و این شکایت ها به مرور زمان به خشم و جنگ و تنفر و احساس بد شدیدو… تبدیل شدن و (حتی درموضوع عزت نفس بارها و بارها به افکار خودکشی تبدیل شد)(این رو هم بگم منی دارم این حرف رو میزنم که از نظر بقیه قابلیت خواننده شدن، فعالیت حرفه ای در حوضه دوبله ، فعالیت حرفه ای در حوضه ی مدلینگ و از نظر ژنتیکی در حوضه ی فیزیک بدنسازی رو دارم) ولی انقدر روی نکات منفی تمرکز و توجه میکردم که هنوز هم فکر میکنم مسخره ام میکردن و دروغ میگفتن بهم
این فایل رو چندین بار گوش خواهم کرد و تمام تلاشم رو میکنم که در طول روز هر موقع خواستم کسی رو مقصر بدونم یاد حرف های شما بیوفتم و هی تکرارش کنم تا بیشتر توی زندگیم ببینم که خودم خالق زندگیم هستم و هی بیشتر باورش کنم از شما خیلی سپاسگذارم
و در مورد تغییر مثبت میتونم یک خاطره بگم که یادمه ۱۶ سالم بود و پدرم بهم پول تو جیبی میداد
ایشون کلا مقاومت داشت نسبت به پول دادن و انگار احساسش بد میشد با اینکه اون پول فقط هزینه رفت و برگشت مدرسه بود و هزار تومنم باقی میموند🤣
و من متوجه این موضوع شده بودم ولی اهمیت نمیدادم
تا اینکه یروز پول تو جیبی رو از تو آشپزخونه پرت کرد وسط پذیرایی گفت بیا این پول تو جیبی
اونجا به من خیلی بر خورد
پدرم آدم بدی نبود و نیست ولی چون خیلی حساس بود روی پول خرج کردن رفتار های عجیبی از خودش نشون میداد
منِ دل شکسته تو راه مدرسه خیلی گریه کردم و یهو یادم افتاد خدایی هم هست با تمام وجود به خدا گفتم خودت آرومم کن و کاری کن که دیگه نیازی نباشه از پدرم پول بگیرم
(از اینجا به بعد یکم خلاصه تر میگم که خیلی طولانی نشه)
بعد از یک هفته هدایت شدم و نیمه وقت بعد از مدرسه میرفتم سر کار و صبح ساعت ۶ونیم در حال تحصیل و کار کردن بودم
اینجا همونجایی بود که (پول توجیبی و خرج زندگیم) رو عامل بیرونی ندونستم
بعد از یک مدت یک سال مونده به اینکه دیپلم بگیرم به دلیل درگیری و دعوا زیاد و نداشتن موی کوتاه و دیر رفتن به مدرسه یجورایی اخراج شدم یعنی خودم ترک تحصیل کردم چون دیگه خیلی تحقیرم میکردن که خودم ناخودآگاه فرار کردم از مدرسه و تمام وقت سر کار رفتم و تازه الان میخوام اقدام کنم شبانه دیپلم بگیرم
دیگه پول درآوردنم رو عامل بیرونی ندوستم تا که….
الان ۲۱ سالمه و دوساله یک کارگاه چاپ ، طراحی و فروش به صورت اینترنتی البته به صورت همکاری با یک پلتفرم راه اندازی کردم و ماشین۲۰۶ خریدم موتور بنلی خریدم و کلی سرمایه جنس و دستگاه دارم و بابتشون سپاسگذارم
الان متوجه شدم عامل بیرونی رو توی مسئله پول درآوردن اون موقع ندوستم و به خدا توکل کردم و پول وارد زندگیم شد
الان متوجه شدم ۴ ماهه درآمدم همونه و افزایش پیدا نمیکنه دلیلش اینه که یادم رفت به خدا توکل کردم و درست شد
الان متوجه شدم پول درآوردن رو به عامل بیرونی مربوط نکردم ولی توی ذهنم (میلیاردر شدن) رو ربط دادم
خلاصه….
مرور نکردم چی نوشتم و هرچی از گذشته تا الان گذشت رو نوشتم
استاد عباسمنش از وجود شما و بابت آگاهی هایی که هیچ کسی به ما نگفت و نمیگه سپاسگذارم
تمام تلاشم رو میکنم با وجود هرچه که به من گذشت قوی باشم و به صورت تکاملی روی خودم کار کنم و بتونم آینده ی فوق العاده ای رو در تمام جنبه های زندگی برای خودم رقم بزنم.
بله برای منم خیلی جالب بود که چطور این فایل دقیق مربوط به حال و هوای این روز هاست و خدارو شکر کردم که این فایل در زمان مناسب قانون رو یاد آوری کرد که این من هستم که با فرکانس ها و باور هام دارم دنیامو شکل میدم
تو این اوضاع بعضی ها میگن بی غیرتی و بیتفاوتی یا هزار برچسب دیگه وقتی اون بیرون داره اتفاقی میوفته که من هیچ تغییری نمیتونم در اون ایجادکنم چاره فقط تمرکز بیشتر روی خودمه
اسکیل بزرگتر جامعه است که دقیقا به قول شما همیشه ناراضی هست و همیشه اعتراض دارن اما هیچ وقت سعی نمیکنن خودشون رو تغییر بدن و اسکیل کوچیکتر میشه خانواده که من از هر دومثال راجب خودم مثال فراوان دارم
استاد جان منم سالها از اوضاع و گرونی و فلان و فلان ناراضی و حرف هر مجلس من اعلام نارضایتی از اوضاع بود گاهی تندرو بودم و قاطی بعضی اجتماعات میشدم و گاهی نه و مدام شاکی از تورمو گرونی اما شما به من یاد دادی اگر میخام جهان تغییر کنه باید خودم تغییر کنم باید من خودمو رشد بدم و سعی کردم خودمو از این بحث ها دور کنم و تمرکز بیشتری روی خودم بزارم گه هدایت شدم به کسب و کار خودم اما صادقانه این روز ها کمی کنترل ذهن برام سخت شده چون کسب و کارم بستگی به اینترنت داشت اما امروز با این فایل دلم آروم شد که خدا نقشه های خوبی برام داره یاد مثال شما افتادم فک کنم تو دوره دوازده قدم بود که گفتید خودمو تصور میکنم که هیولا ها حمله کردن و من آروم یه گوشه نشستم به جای اینکه مثل بقیه فرار کنم و من هم دارم تمرین میکنم آروم باشم و ایمان داشته باشم اونی که همیشه حواسش به من بوده بازم هست به قول شاعر
گر نگهدار من آن است که من میدانم
شیشه را دربغل سنگ نگه میدارد
و این اوضاع خواستههای زیادی در وجودم شکل داد و به من یاد آور شد تمرکز بیشتریروی خواسته ها و اهدافم بزارم
و یه مثال هم از خانواده بزنم همسر من کلی نکات اخلاقی باور هایی داشت و داره که من همیشه ناراضی بودم که چرا این اخلاق رو داره چرا اونجوری حتی با کار من و فایل گوش کردن من مخالف بود اما من تصمیم گرفتم به جای ناله و گله شکایت بیشتر روی خودم کار کنم که همین چند وقت پیش یه کلاسی من میخاستم برم ایشون به جای اینکه مثل گذشته مانع بشه همراه من بود تو این دوره و من دارم می بینم وقتی که من ثابت قدم هستم تو مسیر جهان همراه من میشه و اینو دارم تو اعضا خانوادم میبینم و خدارو شکر میکنم همسری که همیشه فکر میکردم مانع من هست امروز هم پا و همراه من شد فقط زمانی این اتاق افتاد که من سکوت کردم و بیشتر روی تغییر خودم کار کردم
استاد جان خدارو شکر میکنم که راهنمای خوبی مثل شما سر راهم گذاشت که بتونم از دل هر اتفاق خواسته هامو پیدا کنم یادم دادی به جای جنگیدن در سکوت خودموتغییر بدم به جای آه و ناله شکر گذار باشم و نکات مثبت هر ماجرایی رو ببینم یادم دادی از این جریان جاری هدایت بهره ببرم و هم فرکانس بشم و دریافت کنم یادم دادی چشما هامو بشورم وجور دیگه ببینم یادم دادی حرف مفت نزنم و عمل کنم یادم دادی توحید و شرک یه مرزباریک داره و هر لحظه نگاه کنم که دارم شرک میورزم یا توحیدیادم دادی خدا رو بشناسم و موحد باشم عاشقتم استاد جانم فایل امروزعجیب چسبید چند بار نگاهش کردم
من تا بحال به یاد ندارم که کسی رو در بوجود آمدن ناخواسته های زندگیممقصر دونسته باشم بلکه چون شخصیت بسیار تلاشگر و مستقلی داشتم و سعی میکردم همه چیز رو خودم بدست بیارم و از کسی کمک نخوام، در نتیجه عواقب کارم رو به تنهایی و تماما به عهده میگرفتم. اما باورهای منفی و محدود کننده بسیاری داشتم که به لطف خداوند مهربانم به سوی شما هدایت شدم و کم کم دارم اونا رو تغییر میدم.
در حال حاضر دارم روی این موضوع کار میکنم که میتونم رابطه افراد با خودم رو کنترل کنم و چون باور دارم که میتونم تماما همه انچه که میخواماتفاق میفته.
امیدوارم که توی این شرایط کسانی که ایران زندگی میکنند بتوانند جمله مهم استاد رو که میگن ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است را اجرایی کنند حالا چطوری ؟با کنترل ورودی های ذهن از طریق شنیدن،صحبت کردن واگویه منفی و تکرار اتفاقات رخ داده هر روز و هر شب در ذهنشون.
الان شرایطی هست که باید به قول استاد بگیم این شرایط مقصرش خود منم،چون من مسئول زندگی خودمم و با فرستادن فرکانس های مشابه این وضعیت در این شرایط دارم زندگی میکنم
الان وقت عمل کردن و نشون دادن ایمان به الله یکتاس
مواظب باشیم به قانون عمل کنیم که به هر چیزی توجه کنیم همون اتفاق رو جذب میکنیم.
الان باید متفاوت فکر و عمل کنیم الان که وقت بیشتری رو در منازل میگذرونیم بهتره رو باورهامون کار کنیم وقتی با ایمان قدم برداریم مطمئن باشید(اول از همه به خودم میگم که ریحانه مطمئن باش) خدا مسیر تو رو جدا میکنه از بقیه که مدام شکایت میکنند و تو رو توی مسیر بهشتی قرارت میده😊👋🏻
چطوره که تو همین وضعیت همکارهای هم سن و سال من تو همین مملکت دارن خوب زندگی میکنن و ارامش دارند و پول میسازند؟مگه شرایط بیرونی که به ظاهر بد هست برای من و اون آدم ها یکی نیست؟!!
پس دنبال یه چیزی غیر از بیرون باید بگردیم!
من وکیل هستم خدارو شکر ٢ ساله که با استاد اشنا شدم و روند تکاملیم رو دارم طی میکنم ۴ سال قبلش بدون هیچ درامدی درجا میزدم شکایت میکردم که همه چی برای سران مملکت هست همه ثروت در دست اونهاست چرا این همه زحمت کشیدم ولی هیچ درامدی ندارم هر روز و هر روز این افکار با من بودند،البته بگم که هنوز هم کمی پاشنه اشیل من هست این قضیه تا اینکه کتک هامو از کائنات خوردم و این باعث شد کمی به خودم بیام و به نسبتی که کار میکنیم روی باورهام وضعیتم داره به لطف الله و اموز های استاد بهتر و بهتر میشه با طی روند تکاملیم درامدم داره افزایش پیدا میکنه البته که هنوز هیچی از قوانین نمیدونم ولی به خودم تعهد دادم واقعا که سعی کنم حال خومو خوب نگه دارم و یاداوری کنم به خودم که شیطان رجیم کارش احساس ناامیدی و افسردگی و شکست هست ولی قدرت برتر یعنی رب فقط یک چیز رو میخواد ازم اونم توکل به خودش و فقط حساب کردن به خودش تا بتونم زندگیم رو بسازم،
کم کم احساس میکنم که مدارم نسبت که ۶ سال گذشته که از نظر مالی شرایط جالبی نداشتم داره بهتر میشه مثلا یکی از نشونه های ارسال فرکانسم این هست که اطرافم قریب به ٧٠٪ آدم ها از نظر مالی وضعیت مطلوبی دارند این یعنی راهم رو درست انتخاب کردم که چاشنی توکل رو باید همیشه بهش اضافه کنم تا به جایگاهی که لیاقتش رو دارم برسم.
خیلی لذت بردم از شنیدن این صحبت های گوهر وارتون استاد
خدا بهتون خیرو برکت بی حد وحصر و شادی روز افزون عطا کنه
و خداروشکر که میتونم با کامنتی که میذارم حالم رو بهتر کنم
دیروز کلا داشتم کامنتهای جلسه ١۶ ثروت یک رو میخوندم
و من که با کامنتها خیلی حالم خوب میشه و کلی نکته و درس میگیرم
حالم بد شد!!!اونم بخاطر اینکه انگار از داشتن این همه باورهای داغون تو وجودم ازخودم بیزار شدم
تغییرشون رو سخت دونستم و کلا از اینکه چقققدر این باورهای ریز ولی سفت و سخت دارن ورود نعمت رو ازم میگیرن حالم گرفته شد
و نتیجه این احساس نا امیدی و سردرگمی چیزی نشد جز احساس بد بیشتر!!!
البته تمام این لحظات انگشت اشارم سمت خودم بود که ثریا تو این باورها رو داری،تو تو چه مداری هستی که این شرایط رو تجربه میکنی
و این یه پله ترقی محسوب میشه که کاری به عوامل بیرونی نداشتم و فقط از دست خودم خیلی عصبی و ناراحت بودم
شب که از سر کار اومدم خونه ،با مامان و بابام کنتکت پیدا کردم
البته جریان از این قرار بود که تو خونه تعمیرات داریم و قرار بود کاغذ دیواری بزنیم و یه سری کارای دیکه انجام شده بود و بابام خیلی از به هم ریختن خونه و این تغییرات غرمیزد در حالیکه هنوز یه ماه نشده !!!
خلاصه تا من اومدم مامانم گفت میگن کاغذ دیواری زود خراب میشه و ال و بل و نمیخاد
بابام رو تو اتاق دیدم با حالت عصبانی گفت نمیخادکاغذ دیواری بزنیم فقط کمد دیواری رو اکی کن دیگه تموم شه همه چی🙁
منم که
از عصر خیلی حالم گرفته شده بود از خوندن کامنتها و کشف باورهام و از دست خودم بیزار
این حرفا هم مزید بر علت شد
و البته بدون بحث ولی با ناراحتی گفتم باشه چه بهتر نمیزنیم منو بگو که بفکر راحتی شماهام !!
و رفتم اتاقم کلی افکار مزخرف میمود و گریه که چرا من قربانی این شرایطم !!!!!!
چرا من نمیتونم اوضاعم رو تغییر بدم
چرا قانون رو میدونم ولی نتایج بزرک رو نمیگیرم
چرا من قادر به تغییر بنیادین خودم نیستم
چرا من انقققدر باورهای داغون و سیمانی دارم
وووو
بقول استاد
ذهن شرایط رو طوری جلوه میده که برات جهنم میسازه
در حالیکه در واقعیت اینطور هم نیست
خلاصه صب هم ادامه همون فرکانس ولی یکم بهتر و خوندن کامنتا و دیدن این فایل که
شاید اولش گفتم
من که اصلا خیییلی وقته کاری به سیاست و دولت و عوامل بیرونی ندارم خداروشکربیخبرم از این مسایل
ولی
بعد که بیشتر دقت کردم دیدم
همین که از دیروز حالم گرفته شد
شاید در ظاهر میگفتم فقط خودم و باورهام مهمه در خلق زندگیم
ولی باااز ته ذهنم عوامل بیرونی رو مقصر میدونستم🤨
اگه خانوادم خیلی متمول تر بودن باورهای بهتری داشتم
اگه از تلویزیون و مدرسه باورهای محدود کننده نمیدادن بهمون
اگه تو کشور و خانواده مذهبی نبودم این باورهای مزخرف راجب ثروت نداشتم
وووو
مچ خودمو گرفتم
بله
درسته
هر جا ضربه میخوریم از این شرک وجودمون بوده
قدرت دادن به عوامل بیرونی
ناامید شدن از تغییر شرایط
مقصر دونستن دیگران
با نوشتن این کامنت خواستم
به خودم باز یاداور شم که
خییییییلی باید حواست باشه ثریا
شرک شرک شرک
نابودت میکنه
بردار تمرکزت رو از بیرون
واقعاااا بردار
نه در حرف و در خیال خودت
خوبه که بهتر شدی نسبت به قبل
ولی
بااااااید خیلی بهتررررر ترررر بشی
خدایا هدایتمون کن 🙏🙏🙏🙏🙏
یه تجربه هم از بی تاثیر دونستن شرایط بیرونی بگم که مربوط به همین هفته گذشته میشه
تو کامنت فایل نقش شوق و اشتیاق
نوشته بودم که مدت یه ماهی میشه دارم هم روپیجم جدی کار میکنم و هم تقریبا هر روز کیک و شیرینی درست میکنم تا مهارتم بیشتر بشه و خلاصه خودم رو با این عشششقم مشغول کردم
قرار شد یه تغییرات و بازسازی برا خونمون داشته باشیم
و این موضوع اگه شاید قبلا بود بد جور منو به هم میریخت
که
حالا که من دارم جدیدکار میکنم
دیدی تا تو خواستی قدمی برداری اینجوری شدوووو هزاراتا دلیل برا انجام ندادنش
ولی
من اصلاااا غر نزدم
بعد از دو سه روز که کار بنایی داشتیم
رفتم اشپزخونه رو که البته مورد تعمیر نبود ولی خاک الود و به هم ریخته شده بود تمیز کردم
و اتفاقا تو یه روز دو نوع شیرینی و یه کیک پختم
و تو همون اوضاع هم با کمبود امکانات عکسای خوبی گرفتم برا پیجم
و البته چون رسپی هم میزارم مجبور بودم از هر مرحله عکس هم بگیرم و اینکار رو انجامش دادم
اون کیک عصرونه رو برا یکی ازهمکارام البته بعنوان تشکر در قبال کاری که کرده بود بردم و تولدش هم روز قبل بود و بهانه شد برام (نگید شرک چون حواسم بود 😀)
و بااااورتون نمیشه
دو روز بعد بهم سفارش کیک تولد برا همسرش رو داد😊😊
منم قبول کردم و البته خدااااااا پلن رو طوری چید که دو روز قبل از تولد گفت بیار برام
و اگه اون روز درست نمیکردم بعدا اصلااا امکانش نبود
چون کلا گاز فردار رو بخاطر کارای پکیج از اشبزخونه بیرون گذاشتیم و کلا دو روز برا نصب رادیاتورها اومده بودن و شرایط مهیا نبود
و من بااااارها همش از خدا سپاسگذاری کردم که اخه چطور انقققدر عالی برام همه چی رو ردیف کردی
کیک رو همین جوری ببرم
بعد سفارش بگیرم
بعد طرف بگه دو روز قبل درست کن میزارم یخچالمون
دقیقا اون روز( البته نصف روز چون صب هم سر کار بودم)
بتونم انجام بدم
فقط لطف خودش بود
والبته
احساس خوب من
و اصلااااا غر نزدنم به شرایط و حتی تو اون اوضاع خاک و به هم ریختگی با تعهد وعشقی که به کارم داشتم انجام دادم
این نتیجه ی
قدرت ندادن به عوامل بیرونی بود
نتیجه ی تمرکز کردن رو کار خودت تحت هر شرایطی
و پاداش خدا هم داده شد🙏
و
یه مورد دیگه اینکه
اصلا این قطع شدن نت مصادف شد با همین روزایی که من خیلی امکان انجام کار قنادی رو نداشتم بعلت اینکه یا کارگر داشتیم یا اشبزخونه و گاز اکی نبوده
و
من گفتم ببین حتی همین اوضاع بیرون هم که به هم ریخته یه جورایی به نفع من شد
که اکثرا تو اینستا فعال نیستن
و منم هی ناراحت نمیشم که وای چرا فعالیتم تو پیجم کم شد
و جنبه ی مثبت رو دیدم
واقعاا میشه عمل کرد به قانون و بی تاثیر دونست عوامل بیرونی رو
به نام خدا
سلام
واقعا چه فایلی عالیه چه به موقع
تو این روزای ایران که این اتفاقات داره می افته با خودم گفتم مردم اون موقع که شاه بود اعتراض داشتن الانم که دوباره اعتراض دارن و همون کارارو میکنن
پس یعنی تغییر دولت هیچ تاثیری نداره
اون موقع میگفتن شاه بده الان میگن نه شاه خوبه
اصلا شرک هست که رو دولت اینا حساب کنیم رو هر عامل بیرونی حسای کنیم کلا شرک هست
افرادی هستن که الان تو همین شرایط ایران دارن عالی زندگی میکنن
و افرادی هم هستن که برعکس دارن غر میزنن هر روز و زندگی بدی دارن
مثال فوتبال خیلی عالی بود اینکه بگم آقا من که نمی تونم بیرون خودم رو تغییر بدم نمی تونم داور،زمین،فلان رو عوض کنم ولی می تونم بازی خودم رو خوب کنم و کلی موقعیت ایجاد کنم که به راحتی برنده بشم و اصلا داور برام مهم نباشه
اصلا ۴ تا گل بزنم داور هم اشتباهی یا عمد پنالتی بگیره به نفع حریف خو بازم می برم
روی خودم کار کنم خودم رو بهبود ببخشم خودم رو قوی تر کنم شخصیت قوی تری بسازم از خودم
خدا مهمه نه دولت فلان
خدایا شکرت بابت این فایل عالی و به موقع
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت ❤
یا مثلا تو روابط نیام بگم چرا فلانی فلان رفتارو با من نکرده یا چرا اون این کار کرد اون این کارو نکرد بگم آقا من مسؤل رفتار و گفتار خودمم نمی تونیم بقیه رو تغییر بدم پس به جای تغییر اونا بیام روی خودم کار کنم روی عزت نفسم، باورهام، احساس لیاقت، رابطه خودم و خدا روی اینا کار کنم و آنقدر عالی بشم که فقط افراد رو ببینم آنقدر خوب بشم که همه دوست داشته با من باشن ،با من بگردن،
یا درباره ثروت نگم چرا تحریم هست یا فلان یا نگم چرا این گرون شد اون گرون شد بیام رو خودم تمرکز کنم روی خودم کار کنم و ثروت بسازم بگم من چقدر می تونم ثروت بسازم چون خیلیا تو همین شرایط اقتصادی زندگی خوبی دارن
خلاصه اینکه تو یه جمله بگم جهان بیرون من اینه درون منه
از تجربه هام بخوام بگم مثلا امروز آمدم درباره یه شرایط غر بزنم و به یه چیز منفی توجه کنم ولی یادم آمدم که اگه غر بزنم به خودم بر میگرده و زیپ دهنم رو بستم و هیچی نگفتم بعدا که گذاشت دیدم اون شرایط عجب شرایطی هست و کلی کیف کردم و گفتم خدایا شکرت که این شرایط و احساس تجربه کردم چون دلم می خواست تجربه اش کنم ،
باید تو مواقع سخت بتونم کنترل کنم و غر نزنم خیلی سخته ولی باید بتونم کاریه که ۹۰ درصد افراد نمی تونن انجام بدن ولی من باید انجام بدم تا نتایج متفاوت از اون ۹۰ درصد بگیرم
خدایا شکرت ❤
❤🖐
—————————————————————————
بسم الله الرحمن الرحیم
وَالْعَصْرِ (۱) إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ (۲) إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ (۳)
—————————————————————————
چقدر این سوره زیبا، میتونه در چنین شرایطی آرام بخش و امیدبخش باشه، خدایا شکرت🙏❤️🌺
استاد نازنینم سلام،
خدارو بینهایت سپاسگزارم که توفیق جبری شد، اینترت رو قطع کردن، منم شش دانگ حواسم رو جمع کردم و دو سه روزی فایلهایی رو که تهیه کرده بودم، برای چندمین بار، باز مرور کردم، الهی شکر، الهی شکر، الهی شکر.🙏🙏
و وقتی اومدم سایت و دیدم اینترنت وصل شده، و شما یک فایل جدید گذاشتین تو سایت، انگار که یک هدیه گرانبها از دنیا دریافت کردم، خدایا شکرت.🤗🙏
استاد عزیزم من فکر میکنم صراط تو همین دنیاست، وقتی که من در چنین روزی هدایت میشم و چنین فایل ارزشمندی رو از شما میبینم و این فایل بنظر ساده چقدر میتونه در من تغییر ایجاد کنه، من مطمعن تر میشم که صراط تو همین دنیاست.🤗😊
—————————————————————————
پیامبر اسلام میفرماید:
«النَّاسِ نِیَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا .مردم در خوابند و زمانی که از دنیا رفتند بیدار میشوند»
—————————————————————————
💥… و این تغییرها هستند که درنهایت باعث تحولهای عظیم میشه.
هیچ انسانی رو حتی خداوند نیز نمیتونه تغییر بده مگر اینکه، اون فرد خودش بخواد که تغییر کنه، و تمام تحولات در این دنیا حاصل تغییرهاست ولی تغییر برخلاف فطرت انسانه، انسان نمیخواد که تغییرکنه.
اما وقتی که خداوند به بنده ایی، عنایتی میکنه، اونرو هدایت میکنه، تا چنین فایلی رو ببینه، بی شک خداوند میخواد که اون فرد تغییر کنه، ولی این عنایت خداوند صددرصد بدنبال درخواست بنده صورت خواهد گرفت؛ وقتی من از خداوند میخوام هدایتم کنه به راه راست، به راه کسانی که به آنها نعمت داده، و نه گمراه و مغضوبین. و خدا من رو اینچنین هدایت میکنه.
هر چه ما در این دنیا بدست میاریم، حاصل تغییرهاست، تغییر در شخصیت، تغییر در نگرش، تغییر در ایمان، تغییر در گرمای آغوش ، تغییر در … و بی شک یک انسان بهتر، یک زندکی بهتری را خلق خواهد کرد.
—————————————————————————
بیرون زتو نیست آنچه در عالم هست
در خود بطلب هرآنچه خواهی که تویی
—————————————————————————
اولین قدم در رسیدن به خواسته ها تغییر است، ولی تغییر سخته، داستان داره، علم و دانش میخواد، آشنایی با قوانین الهی میخواد و…
استاد عزیزم من این فایل رو سه بار گوش دادم ، کاملا درک کردم منظور شما رو از این فایل، ولی لابه لای این حرفها، الهامات دیگه ایی بهم شد.
میشه گفت ۴مهرماه ۱۴۰۱ روزی که این فایل رو شما روی سایت گذاشتین، میتونه شب قدری باشه، شب رحمت خداوند رحمان که باعث شه من باشنیدن چنین فایل زیبایی و دریافت آگاهیهای نابی از زبان شما، تغییر عظیمی در درون من ایجاد شه، و باعث تحولی شگفت انگیز در من باشه.
واین فایل شب قدری در من ایجاد کرد، و ما ادراک ما لیله القدر و.. و تو چه میدانی که شب قدر چیست؟
خدایا تو چه میکنی با بنده ات در این روز زیبا، که برای من تلنگری باشه، تا از خودم بپرسم، جدا، جمال تو چه کار داری میکنی تو این دنیا؟؟
بی شک تغییر زمان خواهد برد، و خوش بسعادت فردی که برای تغییر و تحول در خودش انگیزه ایی داشته باشه، و این انگیزه برای من یک تصمیم خواهد بود، من امروز به خدای خود گفتم، خدایا من تصمیم گرفتم که آینده ایی برای خودم بسازم که هیچ ربطی به گذشته من نداشته باشه، من میخوام امروز رو برای خودم شب قدری قرار بدم و از خداوند هدایت بخواهم، که خدایا من میخوام از این پس قانونمند زندگی کنم، و میخوام فقط در مسیر قوانین تغییر ناپذیر جهان قدم بردارم.
من ایمان دارم که برای یادگرفتن قوانین هیچ یک از این فایلهارو نباید دست کم بگیرم، و تمامی این فایلها، چه دانلودیها و چه محصولات هرکدام میتونه دستورالعمل خداوند باشه برای من که از زبان استاد عزیزم جاری میشه.
خدایاشکر خدایاشکر خدایاشکر🙏🙏🙏
من چنان باید تمام این فایلهارو ببلعم که در پوست و گوشت و استخوانم هک بشن، ومن یکسال بعد در ۱۴۰۲ وقتی خودم رو ارزیابی میکنم با خودم بگم: خدایا اگه اونروز من اون فایل رو نمیدیدم؟ اگه گوش نمیدادم؟ الان کجا بودم؟
من امروز با الهام از این فایل زیبا و پرمغز تصمیم گرفتم چنان آینده ایی برای خودم بسازم که هیچ ارتباطی با گذشته من نداشته باشه.
و هر تغییری حاصل یک انتخاب است، انتخاب اینکه من مسیر گذشته خودم رو ادامه بدم یا مسیر جدیدی رو برای خودم بسازم؟ مسیر جدیدی که منطبق با قوانین و همسو با آموزههای استاد نازنینم باشه.
من ایمان دارم که همه چیز در زندگی ام تغییر خواهد کرد وقتی که من تغییر کنم، وقتی برسر دوراهی زندگی خودم رو قرار میدم، باید تصمیمی بگیرم، و این تصمیم تغییر بزرگی را در زندگی ام خواهد داد.
وقتی خداوند میخواد چهره زندگی بنده ایی رو تغییر بده، هیچوقت نمیاد بگه، بیا این مال تو، خداوند مسبب الاسباب است، وسیله فراهم میکنه، سبب فراهم میکنه، و امروز اون وسیله برای من این فایل الهی بود.
خدایا شکرت، خدایا هزاران هزار بار شکر.🙏🌺❤️
هرگز تغییر حد و مرزی نداره، حتی اگه یکی میلیاردر هم باشه، باز با تغییر میتونه به یک سوپر میلیاردر تبدیل بشه.
تمام این تغییرها که بدنبال آن تحولات عظیمی رو به زندگی من وارد میکنه، از اینجا آغاز میشه که من بدونم از این دنیا چی میخوام، تا طبق آن خواسته تصمیمی بگیرم.
—————————————————————————
جیم ران میگه: کافی نیست که تو فقط بدانی، توباید بشوی، توباید تغییر کنی.
برای اینکه دنیای تو تغییر کند، توباید تغییر کنی.
—————————————————————————
برای اینکه همسرت باتو مهربان بشه تو باید تغییر کنی، برای اینکه کارمندت بحرفات گوش کنه، اونطور که دلت میخواد کار کنه، تو باید تغییر کنی، برای اینکه زندگی بر وفق مرادت باشه تو، تو، تو باید تغییر کنی، برای اینکه مردم عاشق تو بشن، بیان از تو خرید کنن، پای صحبتهات بشینن، تو باید تغییر کنی.
بیرون زتو نیست آنچه در عالم هست
در خود بطلب هرآنچه خواهی که تویی
—————————————————————————
جیم ران میکه، داستان زندگی تو، داستان شخصیت توست، و آنچه زندگی رو تغییر میده، تغییر در شخصیت توست.
—————————————————————————
من امروز از این فایل آگاهیهای زیادی گرفتم، بخوام در یک جمله کوتاه خلاصه کنم، اینه که من برای تغییر کردن باید هر روز بیشتر و بیشتر آموزش ببینم، من همیشه باخودم میگم، مهم نیست خریدن یک فایل یا یک دوره از سایت برام چقدر تموم میشه، مهم اینه که اگه اون فایل یا دوره رو نخرم، چقدر میتونه برام گرون تموم بشه.
وقتی من تغییر کنم، وقتی من زندگی رو جوری که میخوام بسازم، دیگه من نگران قیمتها نخواهم بود، نگران بالا رفتن قیمت دلار نیستم، نگران تصمیمات دولتها نیستم، من دیگه اونموقع یاد گرفتم زندگی به شیوه خودم رو، و جایی که هرطور دلم میخواد زندگی خواهم کرد.
استاد بیشتر مواقع، با وجود اینکه بالای دوساله شما رو میشناسم، وقتی شما رو میبینم تو فایلها میگم، خدایا، این آدم چه تغییری در خودش تونسته ایجاد کنه؟؟ چطور تونسته اینقدر عالی و مداوم تغییر کنه؟؟ و همیشه توی ذهنم اسطوره تغییر شمایید، اینکه چطور عالی ذهنتون رو آموزش دادین.
—————————————————————————
سربازی که در آموزش بیشتر عرق بریزه، در میدان جنگ کمتر خون میریزه، استاد بنظرم شما استادِ عرق ریختن در یادگیری بودین، و چقدر عالی تونستین این ذهنتون رو رام کنین.
—————————————————————————
من درک کردم که:
قانون زندگی، قانونِ تقدیر نیست، قانون زندگی، قانونِ تغییرهاست.
—————————————————————————
خدایاشکر بخاطر آگاهیهایی که به من دادی🙏❤️
خدایاشکر بخاطر هدایتهایت، خدایاشکر بخاطر الهاماتت، خدایاشکر بخاطر تمام اسبابی که فراهم میکنی تا من درمسیر خواسته هایم هدایت شوم.
استاد عزیزم، از شما بخاطر همه چیز سپاسگزارم.
موفق و پیروز و سربلند باشید.
❤️🙏🌺🌺🙏❤️
بنام مهربان ترین مهربانان
سلام عرض میکنم خدمت استاد گل و خانم شایسته ی عزیز
چقدر شما خوبید استاد جانم که شهود والهامات رو قبل از وقوع وقایع درک میکنید…احسنت به خالق شما و احسنت به وجود خودتون
چند روزی بود که ناآگاهانه پیگیراین اخبار بودم و فکر میکردم که باید اینگونه باشه و از مسیر الهی جدا شده بودم چون احساس خوبی نداشتم و حالم خوب نبود و هرچه تلاش میکردم سایت باز نمیشد امروز که دیدم دیگه حالم بده میشه از این اخبار وسایت هم باز نمیشه گفتم برم دفترامو باز کنم و تمرینات رو بخونم و شکر گزاری کنم تا حالم خوب شه و با احساس خوب گفتم یه باره دیگه امتحان میکنم سایت رو که دیدم باز شد وآخرین فایل رو که دانلود کردم دیدم زیرش نوشته مربوط به بیست روز قبل که اشک از چشمام سرازیر شد چون میدونستم که این فایل برای همین روزهاست بخدا بیش از سه ساعته دارم گوش میدم و اشک می ریزم چون از مسیر خارج شده بودم و از خدا هدایت خواستم وهدایت کرد!هزاران هزار بار شکرت که هستی معبودم که آلارم میدی وقتی از مسیر جدا میشیم ،شکرت که با کمک دستان مهربانت هدایت میکنی و شکرت که استاد عباسمنش عزیز در این مسیر زیبا کمکمون میکنه!
استاد جانم! دوهفته ی قبل یک سفر زیبا بودم تمام طول سفر ازیبایی ها لذت بردم(این سفر رو هم بادیدن زیبایی های پرادایس و تمرکز برنکات مثبت جذب کرده بودم) وشکر گزاری کردم وبااحساس خوب ،اتفاقات خوبی رو رقم زدم طوری که همه ی همسفران می گفتن بابا تو چرا خسته نمیشی؟؟؟
و آن قدر لذت بردم که هرروز به جاهای زیباتر و بکرتر هدایت شدیم و باتمام وجودم سپاس گذار خداوند زیبایی ها بودم و بعده برگشتن یک هفته ی تمام سفارش پشت سفارش داشتم و اصلا فرصت سر خاروندن نداشتم تا اینکه این خبر مثل بمب همه جا پیچید اوایل اصلا اهمیتی نمیدادم و قضاوت نمیکردم ولی این چند روزه دیدم درگیر شدم و پاهام لغزیده منی که سر دردهام تموم شده بودن با آشنا شدن باسایت شما امروز دیدم سرم درد میکنه و امروز یک سفارشم لغو شد ودیدم یه کمی عصبی شدم و با اینکه چند تا سفارش رو کار کرده بودم ولی چون هیچ کس فعالیتی در اینیستا نداشت من هم ناآگاهانه به پیروی از اونا پست نمیداشتم …تااینکه دیدم دیگه حالم خوب نیست واز خدا هدایت خواستم همون زمانی که میبری و میگی خدایا تسلیمم همون لحظه هدایت میاد چرا بااین که میدونیم هر وقت کمک بخوایم هر وقت هدایت بخوایم از خودش ،راه رو نشون میده ولی اینقدر سست هستیم!!!
وفایل زیبای شما اشک رو از دیدگانم سرازیر کرد که خدا بواسطه ی شما هر آن چیزی رو که میخواستم بشنوم بهم گفت…
استاد توحیدی عزیزم!از امروز به خودم قول میدم که فقط و فقط تمرکز لیزری کنم روی خودم،روی باورهام تا من هم مثل اکثریت جامعه نباشم از امروز به خودم قول میدم تا عباس منشی باشم و لایق بودن در این سایت سراسر آگاهی!خودم رو تغییر بدم که توانا هستم در تغییر خودم وناتوان در تغییر دیگران…
سپاسگذارخدایی هستیم که هر کجا پامون لغزید واز مسیر خارج شدیم با آلارم های به جا هدایتمون کرده
از شما استاد سراسر آگاهی و علم تشکر ویژه داریم🙏🙏🙏
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته ی بینظیرم
و سلام به دوستای بهشتی م
خدایا تو را با تمام وجودم شکر میکنم که بهم جانی دوباره؛ نفی دوباره و تولدی دوباره رو هدیه دادی تا بتونم زندگی بهشتی م رو همراه خودت ادامه بدم.
خدایا تو را با تمام وجودم شکر میکنم که دارم با عشق و با شوق و ذوق و با انرژی هیولایی م این کامنت ارزشمندم رو مینویسم.
خدایا تو را با تمام وجودم شکر میکنم که ما رو خالق زندگی مون قرار دادی تا بتونیم هر انچه رو که دوست داریم وارد زندگی مون کنیم.
خدای مهربانم چقدر حس و حالم عالی و الهیه
حس و حالی که منو غرق در ارامش خودت کرده
حس و حالی که روحمو پرواز داده
خدای مهربانم تو در جان منی من غم ندارم
تو ایمان منی من کم ندارم
اگر درمان تویی درد فزون باد
وگر معشوقه ای سهمم جنون باد
خدای مهربانم چقدر زیبا دارم با تمام وجودم تو را در تک تک سلول های بدنم حس میکنم
من عاشقتم خدای وهابم که اینقدر زیبا توی خونه ی دلم جا خوش کردی و خونه ی دلم رو پر از نور خودت کردی
من عاشقتم خدا جونم که هر وقت با تمام وجودم صدات زدم منو با عشق مستجاب کردی
خدای مهربونم تو عشق و جان منی ؛ تو قلب و نفس منی ؛ تو تمام دارایی منی
من دیوانه و مجنون توام
استاد عزیزم به خدا اینقدر حس و حالم عالی و الهیه که دوست دارم با تمام وجودم با صدا بلند فریادب زنم خدایا شکرت
خدایا شکرت که منو با استاد عزیزم اشنا کردی
مردی که منو با قانون زیبای جهانت اشنا کرد
مردی که با اگاهی های الهی ش منو عاشق خودت کرد
مردی که بهم یاد داد اگه میخای یه زندگی بهشتی رو داشته باشی باید همیشه تو احساس خوب باشی
چون احساس خوب = با اتفاقات خوبه
استاد بینظیرم به خدا وقتی این چهره ی پر از ارامش و نورانی تون رو میبینم
وقتی این کلام زیباتون رو که تک تک شون برام یه دنیا درس داره رو میشنوم اشک شوق میریزم
من عاشقتم استاد بینظیرم چقدر ماشالله اندمی زیبا رو برای خودتون ساختین
چقدر جوان تر شدین چقدر زیباتر شدین و با تمام وجودم این همه زیبایی و سلامتی تون رو با تمام وجودم تحسین میکنم
چقدر این کلبه ی بهشتی مون زیباست پر از ارامشه همه چیز از تمیزی داره برق میزنه
همه چیز با یه نظم خاصی چیده شده
چقدر این نوری که از پشن سرتون دارم میبینم زیباست
چقدر این نقشه ای که به دیوار کلبه ی زیبامون زدین زیاست
چقدر این گل و گلدونی که کنار پنجره ی اتاق زیبامون گذاشتین زیباست
چقدر این کتونی های زیباتون رو با یه فرم زیبایی چیدین
چقدر چقدر این ریسه های نوری که کناره های سقف نصب شده زیباست
چقدر این لبخندتون زیباست استاد
و با تمام وجودم این همه زیبایی و این همه تمیزی و این همه فراوانی نعمت ثروت رو تحسین میکنم
استاد عزیزم این فایل زیباتون برام یه دنیا درس داشت
پر از اگاهی های نابی بود که دوست دارم بارها و بارها ببینم و تکرار کنم
استاد بینظیرم این فایل با اینکه 20 روز قبل ضبط شده ولی تازه ی تازه ی ست برای ما
چون متناسب با حال و هوای این روزهای اینجاست
ولی اینقدر شما زیبا بهمون قانون زیبای جهان رو یاد دادین که به جای تمرکز روی این مباحث تمرکزمون رو فقط روی زیبایی ها و نکات مثبت و کار کردن روی خودمون و باورهامون میزاریم
استاد عزیزم چقدر زیبا در مورد نکات زیبای مصاحبه ی گواردیولا برامون توضیح دادین
چقدر این شخصیت بینظیر و فوق العاده ی گواردیولا رو تحسین میکنم که اینقدر زیبا داره زندگی میکنه
چقدر این جمله ی زیباشون رو دوست داشتم و با تمام وجودم تحسین میکنم “چیزی که من نمیتونم تغییر بدم حالا هر چقدر من شکایت کنم فایده نداره ؛ من باید روی خودم کار کنم و روی هر چیزی که میتونم در خودم بهبود بدم کار کنم”
چقدر این جمله ی زیباشون برام پر از درس بود که ما خودمون خالق زندگی مون هستیم ؛ این ما هستیم که داریم با افکار و باورهامون زندگی مون رو میسازیم و هیچ عامل بیرونی در زندگی ما تاثیری نداره ”
من عاشقتم استاد عزیزم که اینقدر زیبا بهمون یاد دادین که ممکنه خیلی از ماها توی زندگی مون ممکنه شرایط بیرونی خوبی نداشته باشیم و جالب نباشه ؛ ما به جای اینکه بیایم نق بزنیم و هی شرایط بیرونی رو مقصر بدونیم ؛ بیایم به خودمون بگیم ما روی خودمون کار کنیم و بهتر میشوم و به شرایط بیرونی کار ندارم و اون به ما ربطی نداره ؛ اونی که من میتوانم تغییر بدهم شرایط بیرونی نیست بلکه بیام روی خودم و شخصیت خودم کار کنم
استاد عزیزم چقدر زیبا بهمون یاد دادین که این ذهنیت که یک عامل بیرونی باعث شکست من میشه ؛ این ذهنیت افراد شکست خورده ست ولی افراد موفق هیچ وقت عوامل بیرونی رو مقصر نمیدونن ؛افرادی موفقی مثل گواردیلا و زیندین زیدان و چقدر من عاشق شخصیت زیندین زیدان م که استاد اینقدر زیبا در موردشون برامون صحبت کرد و با تمام وجودمون تحسین شون میکنم
استاد این دعای زیباتون اشکامو جاری کرد: ” همیشه ارزو میکنم بچه هایی که با هستیم اینقدر از لحاظ ذهنی قوی بشیم و اینقدر بزرگ بشیم و اینقدر منش مون وسیع بشه که موقعی که شکست میخوریم زمین و زمان رو مقصر ندونیم و اینقدر باورهامون قوی باشه که همیشه بگیم یه چیزی توی ذهن مون و باورهامون ایراد داره و به خاطر همینه که نتیجه اونجوری که میخام نشده”
استاد باید این اگاهی هاتون رو باید نکنه به نکته ش به خدا با طلا نوشت میخام توی یه برگه ای بنویسم و به دیوار اتاق م بچسبونم و هر لحظه به خودم یاداوری کنم
استاد دقیقا منم ادم های نزدیک خودم میبینم که همیشه از زمین و زمان شاکی هستن دقیقا همون ادم هایی هستن که خودشون میگن ما زمان شاه توی تظاهرت شرکت میکردیم برای تغییر سیستم کشور و الان میگن کاش دوباره حکومت شاه برقرار بشه و همیشه عامل بیرونی رو مقصر میدونن و همیشه به زمین و زمان بد و بیراه میگن و دیدم که هیچ وقت از زندگی شون راضی نسیتن و جهان هم طبق قانون بهشون نتیجه ی افکارشون رو بهشون میده
من عاشقتم استاد چقدر زیبا بهمون یاد دادین که ” سمی ترین تفکر زندگی ما اینه که یه عامل بیرونی هستش که داره زندگی ما رو رقم میزنه “و هر نگاهی که داشته باشیم که عامل بیرونی رو موثر در زندگی مون بدونیم این شرکه”
و این ما خودمون هستیم که داریم زندگی مون رو رقم میزنیم نه هیچ عامل بیرونی و اگه دیدیم که نتیجه اون چیزی نیست که میخایم ؛بدونیم که مشکل از خودمونه و من باید یه تغییری در افکار و باورها و شخصیت و نحوه ی نگرش مون بدیم نه هیچ عامل بیرونی و به کسی ربط نداره این به من ربط داره؛ این منم که باید خودمو درست کنم
و چقدر زیبا بهمون گفتین “که هر وقت میخایم از کسی شکایت کنیم و غر بزنیم و بقیه رو مقصر بدبختی هامون بدونیم سریع زیپ دهن مون رم ببندیم و این کار خیلی کارسختیه؛و اگه تونستیم این کار رو انجام بدیم و یه اندازه ای که بتونیم این کا رو انجام بدیم به همون میزان هم پیشرفت میکنیم
و به اندازه ای که بتونیم خودمون مسئول اتفاقات زندگی مون باشیم میتوانیم اتفاقات زندگی مون رو به نحو بهتر تغییر بدیم و به انچه توجه میکنیم و روش تمرکز میکنیم برامون اتفاق میافته
من عاشقتم استاد الهی م که اینقدر زیبا برامون گفتین ” که اگه میخایم متفاوت از اکثریت جامعه مون نتیجه بگیریم باید متفاوت از اکثریت جامعه مون فکر کنیم ”
و چقدر این جمله ی معروف و زیبای جان اف کندی عزیز رو تحسین میکنم و این شخصیت بینظیرش رو که اینقدر زیبا گفته” نپرسید امریکا براتون چی کار کرده بپرسید شما برای امریکا چی کار کردین ”
“و هر وقت که ما تمرکزمون رو از روی ناخواسته هامون برداریم چیزهای ناخواسته هم از زندگی مون بیرون میره و اونقدر روی خودمون و باورهامون کار کنیم اونقدر ثروتمند بشیم اونقدر پول ساز باشیم که هر چیزی که قیمتش بالا رفت برامون مهم نباشه که چقدر تغییر کرده ما باید خودمون رو تغییر بدیم باورهامون رو تغییر بدیم باید شخصیت زیبا و سپاسگزاری برای خودمون بسازیم و به جای شکایت کردن تمرکزمون رو بزاریم روی زیبایی ها و نکات مثبت تا یه زندگی زیبا و بهشتی رو برای خودمون خلق کنیم و جهان بیرون ایینه ی منه
خدایا شکرت که اینقدر زیبا منو به این فایل پر از اگاهی هدایت کردی تا بتونم با عشق ببینم و لذت ببرم و کلی حس و حالمو عالی تر کنم و مدارم رو بالاتر ببرم
با تمام وجودم از شما استاد عزیزم ممنونم که با عشق این فایل زیبا رو با قلب مهربون تون بهمون هدیه دادین تا بتونیم از این اگاهی ها استفاده کنیم و توی زندگی مون عملی ش کنیم.
ادامه میدیم این مسیر الهی رو قدرتمند تر و مصمم تر و با اراده ی پولادین مون همراه با الله یکتا
خدایا تنها و تنها خودت برامون کافی هستی
سلام و درود خدمت استاد عباس منش عزیز و دوستان هم خانواده
از سال ۱۳۹۳ که با شما آشنا شدم با استفاده از آموزش های شما استاد عزیز تاثیر بی نهایت در نحوه نگرش و عملکرد من در زندگی ایجاد شده است اما به نظرم مهمترین موضوع که باعث تغییر و تحول من در زندگی شد موضوع پذیرش مسئولیت زندگی است.
اولین بار که این موضوع رو از زبان شما شنیدم که باید مسئولیت زندگی خودم رو به عهده بگیرم به شدت وحشت زده شدم و درک این موضوع برام غیرممکن بود که چطور در وضعیت حساس کنونی من می توانم زندگی خودم را خلق کنم و مسئولیت زندگی ام را به عهده بگیرم.
هرچه بیشتر همراه شما بودم درک این موضوع برام واضح تر شد و البته هیچوقت نمی توانم ادعا کنم صد در صد مسئولیت زندگی ام را به عهده می گیرم.
جمله ای از شما به نقل از پیامبر شنیدم که می فرماید: شرک در دل مؤمن از راه رفتن مورچه سیاه در دل تاریکی شب بر سنگ سیاه مخفی تر است.
به نظرم پذیرش مسئولیت زندگی مصداق واقعی این عبارت است.
بی نهایت عامل و دلیل وجود داره که انسان با خودش فکر کنه مشکل فعلی بخاطر فلان موضوع یا فلان فرد در زندگی من ایجاد شده.
در طی این چندسال با اینکه خیلی سعی کردم روی موضوع پذیرش مسئولیت زندگی ام کار کنم ولی بارها پیش اومده که در شرایطی قرار گرفتم و اولین افکاری که در ذهن من مرور می شد درباره محکوم کردن دیگران و نقش اونها در نتیجه زندگی من بوده است.
بارها شده که به خودم اومدم و دیدم در حال گله و شکایت درباره فلان موضوع هستم.
از این رو به نظر من یکی از مهمترین عوامل در رسیدن به آرامش و تجربه موفقیت های عالی در زندگی درک و عملکردن به موضوع پذیرش مسئولیت زندگی است.
سال ۹۳ که با شما آشنا شدم که همه رو در زندگی ام مقصر می دونستم الا خودم رو.
اما هرچه بیشتر همراه شما بودم و از آموزش ها استفاده کردم به مرور نقش خودم در خلق شرایط زندگی پررنگ تر و نقش دیگران کم رنگ شد اما این روند به صورت تکاملی در من شکل گرفت.
در مرحله اول توانستم والدینم را از دایره مقصرهای زندگی ام خارج کنم و باور کنم که من می توانم بدون وابسته بودن به داشته ها و توانایی های والدینم شرایطی که دوست دارم را برای خودم بسازم و تجربه کنم.
در مرحله دوم توانستم دوستان و دیگر افرادی که با آنها رابطه داشتم و تصور می کردم اگر آنها وجدان داشتند و دست مرا گرفته بودند شرایط من بهتر بود را رها کرده و بر توانایی ها و قدرت درون خودم تمرکز کنم.
در مرحله سوم سعی کردم بپذیرم که دولت و شرایط اقتصادی کشور نقشی در نتیجه زندگی من ندارند.
این مرحله به سادگی دو مرحله قبل نبود.
پذیرفتن اینکه تصمیمات دولت و تاثیری که بر شرایط کشور می گذارد بر زندگی شخص من تاثیری ندارد کار ساده ای نبود و نیست. مخصوصا اینکه شروع رشد و تحول من همزمان با بالارفتن روزانه قیمت دلار و گران شدن اجناس و … بود.
بعد از مدتی که از آموزش های شما استفاده کردم شرایط مالی من دگرگون شد و به لطف خدا درآمد من ده ها برابر شد و نتایج عالی گرفتم و این ثابت می کرد که من توانسته ام نقش دیگران را در شرایط زندگی ام بی اهمیت بدانم و بر قدرت خداوند در هدایت من برای رسیدن به خواسته ها تمرکز کنم.
اما درحالی که در مسیر رشد و پیشرفت بودم به شکلی عجیبی گرفتار این موضوع شدم.
من روی خودم کار می کردم و شرایط مالی من به شکل مناسبی بهبود پیدا می کرد اما میزان رشد و پیشرفت من به اندازه رشد و پیشرفت قیمت ها نبود.
توجه به این موضوع باعث شد که انبوهی از افکار مزاحم در ذهنم ایجاد شود که اگر کشور شرایط اقتصادی مناسب داشت و قیمت ها به این شکل روند رو به افزایش نداشت من تا حالا به خیلی از خواسته ها که همه از نوع دارایی بودند می رسیدم اما شرایط فعلی سبب شده که من با اینکه رشد و پیشرفت خوبی دارم نمی توانم به خواسته هایم برسم.
به همین سادگی گرفتار افکار منفی و قدرت قائل شدن برای عوامل بیرونی در زندگی ام شدم و حدود یک سال خواسته و ناخواسته درگیر حسرت می شدم که اگر پارسال بود الان می تونستم فلان ماشین یا خونه رو بخرم اما الان نمی تونم.
حتی چند بار به همسرم گفتم که یک سال از دنیا عقب افتادم. اگه یک سال زودتر به این درآمد رسیده بودم الان خونه و باغ و ماشین و … را خریده بودم.
توجه به این موضوع باعث شد که روند رشد و پیشرفت من دچار اختلال بشه و حتی به این فکر افتادم که پولم رو در موضوعات روزمره مثل خرید ملک و طلا و دلار و غیره سرمایه گذاری کنم تا حداقل از بی ارزش شدن آنچه دارم جلوگیری کنم.
از این رو مقداری از سرمایه ام را با یکی از دوستانم به صورت شریکی ماشین خریدم. این درحالی بود که من هیچ تجربه ای در خرید و فروش ماشین نداشتم و فقط روی توانایی دوستم که مدت ها بود کار معامله ماشین انجام می داد حساب کرده بودم.
ماشین رو خریدیم و بعد از انجام کارهای لازم برای فروش اقدام کردیم.
این اقدام من در شرایطی بود که بازار خرید و فروش ماشین بسیار داغ و پررونق بود و اوضاع به این شکل بود که هرکی هرچی می خرید فرداش با سود می فروخت.
ماشینی که من در آن سهم داشتم فروش نمی رفت.
هفته ها می گذشت و ماشینی که من در آن شریک بودم فروش نمی رفت.
این درحالی بود که در این مدت شریک من دو سه تا ماشین خرید و فروش می کرد اما ماشینی که با من شریکی خریده بود فروش نمی رفت.
بیش از یک ماه گذشت و من خیلی بهم ریخته بودم.
از طرفی درآمدم از کسب و کارم به حد صفر رسیده بود و از طرفی ماشینی که به قصد سود کردم خریده بودم فروش نمی رفت.
یک شب درحالی که خیلی ناراحت بودم به پیاده روی رفتم و همزمان فایل های انگیزشی که از صحبت های شما استاد عزیز درست کردم رو گوش می دادم.
موضوع فایل درباره نقش خدا در زندگی و کسب و کار بود.
همینطور که قدم می زدم در قلبم با خدا صحبت می کردم. البته گله و شکایت می کردم که چرا شرایط من از اون حد عالی به این شکل نابسامان تغییر کرده.
در ذهنم مرور شد که: تا وقتی روی ما حساب می کردی جریان نعمت به سوی تو روان بود اما از وقتی خودت خواستی به پول و ثروت بیشتر برسی جریان از سمت ما قطع شد.
اون صدا به من گفت: تو هیچی نداشتی و از ما کمک خواستی و از هیچ به تو نعمت دادیم. اما به ما شک کردی و خواستی از نعمت های ما برای به دست آوردن نعمت بیشتر استفاده کنی و این شرک بزرگی است.
البته الان که دارم می نویسم به این شکل جمله بندی می کنم والا اون شب به شکلی این افکار در ذهنم مرور می شد که من به این درک رسیدم که من سال ۹۳ که هیچی نداشتم و تازه کلی بدهی داشتم و از وقتی روی خدا حساب کردم نه تنها بدهی های من صفر شد بلکه کلی پس انداز جمع کردم ولی الان همون پس اندازها رو صرف خرید ماشین کردم نه به این عنوان که استفاده کنم و لذت ببرم بلکه فقط به این دلیل که سود کنم و سعی کنم ارزش پولم رو حفظ کنم.
خیلی شرمنده شدم و غصه خوردم که چرا به این شکل واضح از مسیر خارج شدم ولی متوجه نبودم.
همون جا توبه کردم و از خدا طلب بخشش کردم و در ذهنم مرور شد که برای جبران باید اقدام کنی.
سرم رو بالا آوردم دیدم روبروی مغازه دوستم هستم که در خرید ماشین باهاش شریک شدم.
رفتم در مغازش و گفتم که از شراکت در خرید و فروش ماشین منصرف شدم و اگه می خوای سهم منو بخر و اونم قبول کرد.
فردا صبح حدودای ساعت ۹ دوستم سهم من رو به حسابم واریز کرد و جالب اینکه کمتر از یک ساعت بعد از بنگاه تماس گرفتند که ماشین رو قولنامه کردیم و باید برم بنگاه که من گفتم با دوستم تماس بگیرند.
بیش از یک ماه بود که ماشین فروش نمی رفت و به محض انصراف دادن من ماشین فروش رفت و کل سود به دوستم معامله به دوستم رسید.
از همین موضوع هم به خدا شاکی شدم که چرا این همه وقت ماشین فروش نرفت و من سود نکردم؟
به شکل واضح جواب گرفتم که اگر سود می کردی چیکار می کردی؟
و من مطمئن بودم که ماشین بعدی رو می خریدم و این روند ادامه پیدا می کرد و کلا از مسیر خودم ناامید می شدم.
درحالی که همه موفقیت های من بخاطر مسیری بود که بعد از استفاده از آموزش های شما توسط خداوند به اون مسیر هدایت شده بودم و قلبا دوست نداشتم از اون مسیر خارج بشم ولی توجه کردن به عوامل بیرونی باعث شک و تردید در من شده بود و به لطف خدا اقدام من برای خرید و فروش ماشین به بن بست خورده بود.
بعد از اون روز با تمرکز بیشتری روی کار خودم و استفاده از آموزشها متمرکز شدم و خدا رو شکر دوباره همه چیز عالی شد و همچنان دارم ادامه می دم.
این داستان رو گفتم که موضوع شرک در دل مؤمن رو تایید کرده باشم.
موضوع بعدی که در مورد پذیرش مسئولیت زندگی خیلی برای من چالش برانگیز بود پذیرش افکار و رفتار همسرم بود.
در کلام می گفتم که من مسئول زندگی ام هستم ولی خیلی جاها افکار و نگرش من این بود که اگه همسرت رفتار متفاوتی داشت نتیجه تو بهتر می شد. یا اگه همسرت با تو همراهی میکرد نتیجه کار تو بهتر می شد.
از اونجایی که قبل از آشنایی با شما رابطه من و همسرم خیلی آشفته بود و به لطف خدا با استفاده از دوره عشق و مودت تونستم رابطه بسیار بهتری داشته باشیم اما این افکار همیشه در ذهنم مرور می شد موفق تر نشدن تو بخاطر همسرته.
منطق من این بود که چون همسرم از فایل های شما استفاده نمی کنه و هم مسیر با من نیست مانع پیشرفت من میشه چون همسرم به موضوعاتی علاقه داره که خط قرمز من بودند و این عامل باعث لغزش من می شد.
درگیری ذهنی من تاجایی ادامه پیدا کرد که با خدا درگیر شدم.
به خدا گفتم چرا انقدر مانع در زندگی من وجود داره حالا که من تلاش می کنم تغییر کنم و زندگی بهتری داشته باشم چرا همسرم با من همراه نیست و به همون کارهایی علاقه داره که من دوست ندارم انجام بده.
مثل همیشه جواب خداوند واضح و صحیح بود.
خدا به من گفت اگه راست میگی تو هم مثل همسرت در مسیر خودت ثابت قدم باش.
همانطور که همسرت با تغییر تو تغییر نکرد تو هم از تغییر نکردن همسرت تغییر نکن و ادامه بده.
اصلا این جواب منو دیوانه کرد.
دیدم خدا راست میگه ها همسرم کاری به من نداره و هر روز علاقمندی هاش رو دنبال می کنه ولی من با توجه کردن به رفتار و عملکرد همسرم دچار لغزش می شم و فکر می کنم همسرم مانع رشد و پیشرفت من می شه.
اینم از همون مورچه های سیاه بود که به راحتی داشت روی سنگ سیاه راه می رفت و من نمی دیدمش.
در واقع خودم داشتم در سیاهی افکار منفی از مسیر خارج می شدم و متوجه نبودم.
به خودم اومدم و از اون روز سعی کردم هر وقت این فکر در ذهنم مرور می شه که بین همسرت داره از این حرف ها می زنه باعث می شه تو بشنوی و پیشرفت نکی به خودم یادآوری می کنم که اگه قرار باشه من بخاطر همسرم پیشرفت نکنم پس خدا دیگه خدا نیست.
خدا رو شکر با این موضوع هم به شکل خوبی کنار اومدم و نتیجه زندگی من بهتر از قبل شد هم در رشد و گسترش مالی و هم در رابطه با همسرم.
در این چند ساله که تصمیم گرفتم مسئولیت زندگی ام رو به عهده بگیرم بارها پیش اومده که به خودم اومدم و دیدم مسئولیت رو به گردن یه نفر دیگه انداختم و حواسم نبوده و هنوز که هنوزم این موضوع ادامه داره و هربار به شکل جدید مورچه سیاه شروع به راه رفتن روی سنگ سیاه جهل میشه و خطر گمراهی منو تهدید می کنه ولی خدا رو شکر مهارت من در شناسایی اصل بیشتر شده و سریع تر از قبل متوجه خطر گمراه شدنم می شم و سعی میکنم با تغییر افکار و نگرش خودم مسیرم رو اصلاح کنم.
درس پذیرش مسئولیت و شکایت نکردن به نظر من مهمترین درسی است که از شما استاد عزیز یاد گرفتم و باعث شد که در هر شرایطی شکست رو قبول نکنم و به مسیرم ادامه بدم و بپذیرم در هر شرایطی که هستم تقصیر خودمه.
هر رفتاری با من میشه تقصیر خودمه
هر نتیجه ای کسب میکنم تقصیر خودمه
امروز که بیش از هفت ساله همراه شما هستم قطعا تسلط بیشتری بر افکارم پیدا کردم و وقتی خودم رو با اطرافیانم مقایسه می کنم به این تفاوت در نگرش و عملکرد پی می برم.
همه آدم ها به شکل استادانه ای دیگران رو مقصر زندگی شون می دونند.
طرف پاش به مبل می خوره و سریع یه نفر دیگه رو مقصر می کنه که چرا این مبل رو اینجا گذاشتی.
سرما می خوره یکی دیگه رو مقصر می کنه که تو کولر رو روشن کردی
تصادف می کنه یکی دیگه رو مقصر می کنه که تو حواسم رو پرت کردی
عصبانی میشه یکی دیگه رو مقصر می کنه که تو باعث اعصاب خوردی من هستی
هرجا میری آدم ها درحال گله و شکایت هستند و این درحالی است که من هم تا همین چند سال قبل جزو همین آدم ها بودم اما امروز به لطف خدا و استفاده از آموزش های شما استاد عزیز در شرایط کاملا متفاوتی هستم.
چند روز قبل مشغول راه رفتن در پیاده رو بودم که یه لحظه پام پیچ خورد و درد شدیدی احساس کردم ولی خیلی برام جالب بود که اولین فکری که در ذهنم مرور شد این بود که حواست رو جمع نکردی درحالی که اگه رضای قبلا بود حتما به اونی که بخاطر ساخت و ساز سنگ و کلوخ توی پیاده رو ریخته رو فحش و ناسزا می گفتم.
به نظرم اینجاها مشخص می شه که باورها عوض شده. جایی که در لحظه رخ دادن اولین فکری که در ذهنت مرور می شه فکر متفاوت از قبل باشه نه اینکه سالها به ظاهر روی خودت کار کرده باشی و در هر اتفاقی بلافاصله یکی دیگه رو مقصر کنی.
موارد زیادی در این چند سال در زندگی ام رخ داده که به شکل واضح دیگران مقصر اون بودند ولی من سعی کردم در همه این موارد بپذیرم که تقصر منه که در این شرایط قرار گرفتم.
مثل فیلتر شدن سایتِ، قطع شدن اینترنت بخاطر درگیری ها، گران شدن روزانه اجناس و خیلی موارد که در زندگی روزمره با اون مواجه هستیم.
استاد عزیز به نظرم دلیل اینکه پذیرش مسئولیت کار سخت و در مقابل مقصر کردن دیگران کار ساده ای است اینه که در زمان رخ دادن مشکل در احساس بد قرار می گیریم. معمولا همیشه مشکلات به شکلی رخ می دن که یک نفر دیگه در اون ماجرا نقش داره. حتی در مورد پیچ خوردن پای من در راه رفتن فردی که ساخت و ساز می کنه در بهم زدن فرم پیاده رو نقش داره.
به همین دلیله که خیلی راحت می شه مقصر رو پیدا کرد چون دیگران در مشکلات نقش دارند اما اتفاقات خوب زندگی یه هویی رخ نمیده و معمولا پروسه داره تا رخ بده به همین دلیل پیدا کردن دلیل این موفقیت و یا اتفاق خوب سخت میشه.
من در این چند ساله موفقیت های زیادی داشتم اما نمی تونم برای هر موفقیت و نتیجه زندگی ام دلیل واضح پیدا کنم که مثلا بخاطر این تغییر افکار و نگرش یا انجام این تمرینات یا گوش دادن به فلان فایل ها این نتیجه رقم خورد.
اما در اتفاقات بد چون به ظاهر یه هو رخ میده و افراد دیگر هم در این رخ داد نقش دارند به سادگی می شه آدم گول بخوره و نفر دیگه ای رو مقصر کنه.
همیشه برای موفقیت ها می تونیم به شکل کلی شرح بدم که من چند ساله دارم یه کارهایی رو انجام می دم و یه سری کارها رو انجام نمی دم و نتیجه همه این تصمیمات شده این موفقیت اما در مورد دعوای من با همسرم خیلی راحت تره که بگم تقصر همسرم بود.
موضوع پذیرش مسئولیت زندگی و کسب مهارت گله و شکایت نکردن به نظرم از اون مواردی است که آدم باید همیشه روش کار کنه چون به شدت در خطر لغزش قرار داره و همیشه سخن پیامبر درباره راه رفتن مورچه و شرک رو به این موضوع ربط می دم و سعی میکنم حواسم به این موضوع مهم باشه.
از شما استاد راهنما بی نهایت تشکر می کنم که با طرح موضوعات اصلی و مهم به شکل های مختلف باعث می شی درک ما از قوانین و به همون نسبت عملکرد ما بهتر بشه.
شاد و سلامت باشید.
سلام رضاجان
بی نهایت سپاسگذارم بخاطرتجربه عالی شماکه یه سری ترمزهارودرزندگی من شناسایی کرد مخصوصااونجایی که به محض جداشدن ازدوستتون ماشین فروش رفت خیلی ازاین موضوعات درزندگیم اتفاق افتاداماناامیدمیشدم این تجربت دوباره الگوی جدیدی بودبرام برای تغییراین ذهنتیت منفی درموردتضادهای زندگیم…. قربونت برم بااین کامنت زیبات😘😘😘😘😘😘😘
درود بر رضا جان فعال و دوست داشتنی
تو هر فایل و محصولی معمولاً کامنت شما جزء اولین کامنتهایی که من میخونم و اولین دورهای که از سایت خریدم(ثروت۱) هم به خاطر دیدن فایل نتیجه شما بود که خیلی باهات ارتباط خوبی برقرار کردم و گفتم چقدر خوبه این مرد اون لبخند رو صورتش خبر میده از سر درونش که چقدر حال و هوای درونش عالیه.
واقعاً کامنتهای شما یه مکمل بینظیره برای تمام آموزههای استاد و من تو ذهنم شما رو شاگرد کلاسیک استاد میدونم و این هم به خاطر درک بالا و عملگرایی شما در این مسیره که واقعاً تحسینبرانگیزه.
وقتی درباره شرک صحبت میکنید به قول استاد اگر به دنبال ریشه تمام نابهسامانیها و نتیجه نگرفتنها باشیم رگههایی از شرک و بیایمانی رو میتونیم پیدا کنیم. این گفت و گویی که شما با الله داشتی خیلی برام قابل تامل بود چرا که پاسخ یکیه به نظر من. همون پاسخی که به شما داده برای من هم اساسش کاربرد داره. وقتی من به این دید که سرمایهگزاری کنم یا گسترشی که میخوام ایجاد کنم برای صرفاً سود بیشتر باشه بدون اینکه بخواد من رو رشد بده اصلاً با اساس راه من در تضاده. اگر من به این مسیر هدایت شدم اگر وارد این کسب و کار شدم اگر تونستم گسترشی توش ایجاد کنم فقط به خاطر اینکه سپرده بودمش به خدا اما از وقتی که اومدم حساس شدم رو این موضوع که این کسب و کاره گسترش پیدا کنه بدون اینکه من بهتر بشم واقعاً هیچ رشدی اتفاق نیفتاد که هیچ، روند نزولی هم داشت به خودش میگرفت. یه قانون فوقالعادهای رو استاد در جلسه دوم قدم هفت گوشزد که اصلاً حس کردم سرم خورده تو دیوار و منگ شدم. این بود که میگفت اگر سوالات و گفت و گوهای درونیت برای کسب و کارت مثلاً اینکه بهتر بشه چون فکر میکنی ایراد داره الان یعنی توجهت رو چیزیه که نمیخوای. این یکی ازون دامهایی بود که من به شدت گرفتارش بودم. وقتی آدم توجهش به نعمتها باشه و به زیباییها باشه خود به خود هدایت میشه به گسترش بیشتر به ثروت و نعمت بیشتر. نیازی نیست تقلا کنیم که به چیز نامناسب رو از بین ببریم، میخواد هر چی باشه. ما فقط باید ازش اعراض کنیم. چون وقتی تمرکزت رو اینکه یه چیز نامناسب رو درست کنی یا باهاش درگیر میشی یعنی توجهت رو چیزیه که نمیخوای و این باعث میشه که درگیر ناخواستههای بیشتری بشی.
من و شما باید روی خودمون کار کنیم. توجهمون رو بذاریم روی چیزی که احساس بهتری بهمون میده یا حداقل احساس بدی نمیده در شرایطی که حسمون خوب نیست بعد خودش آرام آرام هدایت میکنه.
این خیلی کلید طلایی بود. واقعاً حس کردم قلبم داره باز میشه.
وقتی ما در احساس خوب هستیم نگران نیستیم یعنی به خدا اعتماد کردیم باورش کردیم که میتونه برامون همه کار انجام بده اما وقتی میگیم توکل کردیم و هی نگرانیم یعنی باور نکردیم.
ما بهبود روابط، سلامتی، ثروت و نعمت بیشتر رو برای چی میخواهیم؟
برای اینکه به احساس بهتری برسیم دیگه؟ وقتی ما در احساس خوب باشیم یعنی به خواستمون رسیدیم.
خواستهها ما رو به احساس بهتری نمیرسونه بلکه احساس بهتر ما رو به خواستهها میرسونه. این مهمترین قانونه. برای همین استاد انقدر تاکید داره که احساس خوب همه چیزه.
واقعاً لذت میبرم از کامنتها و نتایجی که به اشتراک میگذاری رضا جان بهترینها رو برات آرزومندم.
سلام به دوست گرامی اقای مقدم
چه نکته مهم و مهم و مهمی رو گفتید تو کامنتتون.واقعا یک کلید طلایی است.خیلی ممنون که این اگاهی که بدست اوردید از دوره دوازده قدم رو اینجا برای ما گفتید. من دیشب از خدا سوال کردم و این هم جوابش بود که به کامنت شما برخوردم.اینقدر نکته مهم و موردنیاز من بود که اصلا حل شدم توش دارم کلمه به کلمش رو هی تکرار میکنم و نوشتم و دارم فکر میکنم به جاهایی که درجا زدن من بخاطر همین دام بود که توش افتادم.
⬅⬅……نیازی نیست تقلا کنیم که یه چیز نامناسب رو از بین ببریم…….
….وقتی نگران نیستیم یعنی به خدا اعتماد داریم…..
…..خواسته ها مارو به احساس خوب نمیرسونه،بلکه احساس بهتر مارو به خواسته ها میرسونه.
خیلی ممنون از شما
خیلی خیلی ممنون از استاد برای این اگاهی ها از یک طرف و از طرف دیگه بخاطر ایجاد همچین فضایی برای نشر بیشتر و نشر درک هر انسان از این اگاهی ها و بررسی از زوایای مختلف و درک بهتر و فهم بهتر و تکرار بیشتر
و و و خدای خوبم شکرت که حق شکر نمیتونم به جا بیارم که تو اجابت کننده ای و پاسخ میدی و عادلی و افرینش رو نظام مند خلق کردی و نزدیکی و عقل کلی
من از تمام جهان سپاسگزارم
من از هر کسی که به طریقی تاثیر داره بر اینکه اگاهی به من برسه و من رشد کنم و یاد بگیرم و پیشرفت کنم و خداگونه تر بشم.
درود بر شما زهرا جان
خداوند سریع الجواب است یعنی به محض اینکه آدم به چیزهایی جدیدی توجه میکنه و افکار تازهای را در ذهنش پرورش میده هدایت میشه به پاسخهای تازه که نشونش آینه به شدت حس خوشحالی داری اتفاقی که در ادامه میفته اینکه به دلیل نو بودن این رشتههای عصبی مقاوت کمتری در برابر افکار گذشته دارند و یا ممکنه که خیلی زود فراموش بشوند. به همین خاطر وظیفه ما اینکه دائماً با توجه کردن و تکرار کردن این مسیر به این کانون توجه و افکار جدید شدت ببخشیم تا بیشتر در مسیر خواسته قرار بگیریم که نشونش با احساسه خوبه.
واقعاً هر روز که میگذره بیشتر این احساس خوبه برام مهم میشه و میفهمم که الویتم در رسیدن به خواستهها کاملاً داره تغییر میکنه. این روزها بیش از اینکه به این فکر کنم که برای کدوم خواستم برسم بیشتر به این فکر میکنم که الآن چه کاری انجام بدم یا به چه موضوعی توجه کنم که احساس بهتری بهم میده چون اصلاً موضوع دقیقاً همینه. ما خواسته هامون رو برای لذت بیشتر و احساس خوب میخواهیم نه صرفاً تجربه داشتن یک موجودیت یا چیز خاص در زندگی. پس وقتی من کاری رو انجام بدم که احساسم رو خوب میکنه من به هدف اصلیم رسیدم و بیشتر ماندن در این احساس باعث میشه من هدایت بشم به چیزها و موقعیتهایی که باعث تشدید این احساس در من میشه که طبق قانون این راه تنها راه رسیدن به خواستههاست.
نشونه مهم این موضوع علاوه بر احساس خوب داشتن احساس رهایی نسبت به یه خواسته است. هر چقدر مهم باشه که یه موضوع تو زندگیت اتفاق بیفته یعنی به جایی برسه که تا اون خواسته رو تو زندگیت نداشته باشی احساس خوبی نداره در واقع احساس خوب وابسته به حضور اون خواسته بشه یعنی داری از مسیر خواسته دور میشی و به جهان اعلام میکنی که من این خواسته رو نمی خوام.
درک این موضوع خیلی خیلی خیلی مهمه دوست من. زمانی که اهمیت این موضوع رو درک کردم قشنگ حس کرد که قلبم باز شد و اصلاً دنیا یه رنگ و بوی دیگه ای برام گرفته.
این حس درونم به وجود اومده که خواستههای تو حتی بزرگترینشون نشئت گرفته از ذهن محدود تو هستند یعنی اگر تو رها باشی و تنها و تنها ملاک رو احساس خوب قرار بدی خدا چیزهایی رو به زندگیت وارد میکنه که الآن نه چیزی ازش دیدی نه حتی تصورش رو میکنی.
بنابراین تصمیم گرفتم به جای فکر کردن بیش از اندازه به خواسته هام به چیزهایی که احساس بهتری بهم میده فکر کنم.
یه موضوعی که در این بین خیلی کمکم کرده اینکه به مرگ فکر میکنم. با خودم میگ که ببین تو هی سری خواستههایی داری تا لذت بیشتری از این زندگی ببری. از اونجایی که داری در دنیای مادی زندگی میکنی و مرگ جزئی از طبیعت این جهان مادیه بنابراین بزرگترین اشتباهت میتونه این باشه که احساس خوبت رو موکول کنی به چیزی در آینده. انقدر این موضوع نگرانی من رو کم میکنه و کمکم میکنه تا در حال زندگی کنم که خدا میدونه.
این اضلا شده سؤال همیشگی من خصوصاً زمانهایی که یه ذره دارم از ریل خارج میشم که البته نسبت به گذشته خیلی کمتر شدهٰ اینکه در این لحظه چه کاری میتونم انجام بدم تا به احساس خوب برسم؟ یا دست کم احساس بدی نداشته باشم؟
چون گاهی همین که ما در احساس بدی هستیم و فکر میکنیم که چه کنیم که احسا سبتری داشته باشی و ایدهای به ذهنمون نمیاد خودش باعث میشه حسمون بدتر بشه. پس بهتره به جای سخت گرفتن به خود به این فکر کنیم که از این حال فاصله بگیریم و در فضای ملایمتری قرار بگیریم و تکالمون رو حتی در رسیدن به احساس بهتر رعایت کنیم.
از خدای مهربان برای شما دوست عزیزم بهترینها را میخواهم
سلام
امیدوارم حالتون عالی باشه و احساستون خوب و خدایی
دوست عزیز معلومه که خیلی حسابی کندوکاو کردین و اصل رو تشخیص دادین.
خیلی سپاسگزارم که مثل فرشته ای شدین که هدایتهای خدا رو برای من خیلی شیوا و واضح و دلنشین بیان میکنید،چقدر نزدیک به اونچه من نیاز دارم جوری که فکر کردم انگار غیب به شما الهام میشه که دقیق با توجه به نیاز من پاسخ میدید.
واقعا درک کردم که باید از خواسته هام رها شم واقعا درک کردم که باید احساس خوب و هماهنگی با خدای خودم برام مهم بشه
واقعا درک کردم که بجای فکر کردن به خواسته ها به این فکر کنم چکار کنم که توی حس بهتر باشم
و دیدم چقدر کارها هست که با انجام دادنشون لذت میبرم و احساس،خیلی خوبی دارم از جمله مطالعه در زمینه رشتم
واقعا درک کردم،درکی که به عمل انجامید
دیدم که همین که روی رشد شخصیتیم کار کنم ایمانم و توحیدم رو تقویت کنم و زیبایی ها رو ببینم و اگاهی از قوانین خدارو در این سایت یاد بگیرم.اینکه ورزش کنم و یا پیاده روی کنم و خیلی چیزای دیگه خیلی احساس خوبی دارم پس چرا اینهمه فکر کنم و چه کنم چه کنم راه بندازم.
چقدر خوب توضیح دادید که در پی توجه به چیزهای جدید هدایت میشیم به پاسخ ها اما در ادامه چون اینها رشته های عصبی جدید و باریکی هستن مقاومت کمتری درمقابل اماج نجواها دارن بنابراین تکرار و توجه پوسته خیلی خیلی مهمه
و میخام هزار بار تکرار کنم این پاراگراف رو که گفتید:خواسته های تو حتی بزرگترینشون نشئت گرفته از ذهن محدود تو هستن یعنی اگر تو رها باشی و تنها و تنها ملاک رو احساس خوب قرار بدی خدا چیزهایی رو به زندگیت وارد میکنه که الان نه چیزی ازش دیدی و نه حتی تصورش رو میکنی.
این پاسختون باز هم اونقدر شگفت انگیز بود برام که نمیشد من هم پاسخی و تشکری نکنم
باز هم یه دنیا ممنون دوست عزیز
درود بر استاد عباسمنش عزیز
درود بر رضای عزیزم
استاد عزیز ممنونم از فایل عالی که قرار دادید و واقعا به من کمک کرد که مدیریت بهتری بر ورودی افکار خودم داشته باشم و زمانی که دارم را صرف آموزش خودم کنم و به قول شما لیزر فوکس روی بهبود مهارتها و توسعه شخصی داشته باشم و سعی کنم در مسیر ثابتقدم باشم.
من هم عادت کردم هر زمانی که احساس کردم از مسیر دارم خارج میشم، احساس کردم افکار منفی شدید شدند، احساس کردم مورچه سیاه روی سنگ سیاه ایمانم داره راه میره و نجواهای شیطان قوی شدند یک فایل صوتی با صدای خودم ضبط کنم و موضوع را موشکافی کنم. با خودم صحبت کنم، دلیل حس بد را بیابم، منطقی و با دلیل و برهان به موضوعی که برای من حس بد درست کرده بنگرم، در کنار این منطقی فکر کردن به چالش موجود، همزمان ایمان به خدا را در قلب و روحم افزایش دهم، با خدا صحبت کنم، از خدا بخواهم و هدایت طلب کنم، نعمتها و فراوانیهایی که به من داده را یادآور شوم، متوقعانه از خدا هدایت بطلبم و توقع خودم از را از دیگران به حداقل برسانم.
واقعا ضبط کردن این فایلها با صدای خودم برای خودم که منادی مسیر توحید در قلب خودم هستم به من کمک میکنه و دوباره من را به مسیر صحیح برمیگرداند و ایمان من را محکمتر میکند. از بیست و هشتم آبانماه سال یکهزار و سیصد و نود و نه که دوره کشف قوانین زندگی استاد عباسمنش را خریداری کردم وآن روز یک نقطه عطف در زندگی من هست، تا الان بیش از پنجاه فایل صوتی با صدای خودم ضبط کردم و تمام سعی و تلاشم این بوده در مسیر بمانم، و خدایی که خدای سریع الجواب است هر بار که با ایمان رفتم دنبالش، چنان آرامش و سکینه و احساس خوبی به من هدیه داده که چیزی جز سپاسگزاری و شکرگزاری از درگاه خودش نداشتم.
بله همانطور که رضا عطار روشن عزیز گفت طی کردن مسیر قهرمانی زندگی با استفاده از آموزههای استاد عباسمنش مانند یک نمودار سینوسی است که بالا و پایین دارد، هر وقت که ایمانت قوی باشه، هر وقت که قدرت تشخیص اصل از فرع را داشته باشی، هر وقت که صدای قلبت را بشنوی، هر وقت که در زندگی داری آرامش و سکینه را تجربه میکنی آن وقت در اوج قرار داری، اما هر وقت به تعبیر استاد مورچه سیاه نجواهای سیاه شیطان روی سنگ سیاه بیایمانی حرکت میکنه، هر وقت نجواهای شیطانی در ذهنت قوت میگیره، هر وقت از اصل جدا شدی و به فرع چسبیدی، هر وقت متن را رها کردی و به حاشیه رفتی، آن وقت در قسمت پایین و انحنای زیرین نمودار سینوسی هستی.
رضای عطارروشن عزیز درست گفت که از مسیر خارج شدن خیلی آرام است و استادانه، دقیقا وقتی که فراموشی ما را در برمیگیره آنوقت است که احساس بد را تجربه میکنیم و از مسیر دور شدیم و باید فکری به حال افکارمون داشته باشیم. من سعی کردم در این روزها و شرایطس که احساس چندان خوبی ندارم ابتدا موضوع را بررسی کنم و منطقی فکر کنم چرا حالم خوب نیست، سپس دلایل و منطقی که دارم را با صدای خودم یک فایل صوتی ضبط کنم و همیشه هم حین ضبط کردن صدای خودم الهاماتی از خدا میگیرم و آن فایل برای من خارق العاد نتیجه بخش خواهد شد.
در این راستا من کامنتهای رضا عطارروشن عزیز را دنبال میکنم و خیلی خوشحال هستم در مسیر تغییر این امکان فراهم است که باز هم اثر خوب بیشتر ی روی خودمان بگذاریم و بهتر و بیشتر و موثرتر بتوانیم بر روی احساس خوب خودمان کنترل داشته باشیم.
رضای عزیز از اشتراکگذاری تجربیات خوبت با همه دوستان صمیمانه از تو تشکر میکنم.
سپاسگزارم از شما استاد عباسمنش عزیز، خدا را شکر میکنم که دستی از دستان توانمند خدا در زندگی من و دیگران شدید، ممنونم که به من کمک کردید اصل را بشناسم.
استاد عزیزم برای شما سلامتی و شادی و ثروت از درگاه خدا آرزو میکنم و امیدوارم که شما را از نزدیک ببینم و حضوری از شما تشکر و قدردانی نمایم.
سلام و درود آقا رضای عزیزم
خدا رو شکر که دوستی ما علاوه بر دنیای واقعی در فضای مجازی هم محکم و مفید و تاثیرگذار است.
هرگز روزی که از طریق شما به مسیر الهی عباس منشی شدن هدایت شدم رو فراموش نمی کنم.
پیرو توضیحات شما دوست دارم ادامه دهم که:
در مسیر موفقیت چندین بار این شرایط را تجربه کرده ام که تا زمانی که انتظار نتیجه را نداشتم همه چیز خوب پیش می رود و نشانه ها و نتایج خوب رخ می دهد اما این نشانه ها به ظاهر کوچک هستند و با نتیجه نهایی فاصله دارند.
اما امان از انتظار کشیدن
وقتی انتظار رخ دادن نتیجه را میکشی نه تنها نتیجه از من دور شده است بلکه نای و توان حرکت کردن در مسیر صحیح را از دست داده ام.
نتیجه آن چیزی است که من در ذهنم تصور میکنم باید رخ دهد
اما به نظرم از نظر خداوند نتیجه رشد قلبی و میزان برتری قلبم بر ذهنم است.
بارها دوست داشته ام فلان نتیجه را کسب کنم. از خدا خواستم و برای رخ دادنش سپاسگزاری کردم.
نشانه هایی ظاهر می شد که اگر ادامه پیدا می کرد و واضح تر میشد دقیقا همان نتیجه ای بود که من می خواستم
اما به اشتباه تمرکز من بر نتیجه باقی می ماند و از آن روز هرکاری که می خواستم انجام دهم در مقایسه با نتیجه ای که انتظار داشتم تصمیم می گرفتم که آیا انجام دهم یا ندهم
به مرور که نتیجه نهایی رخ نمی داد من در اجرای ایده های کوچک برای بهبود شرایط شخصی ام بی انگیزه می شدم چون انجام آن ایده را دلیل منطقی برای رخ دادن نتیجه نهایی نمی دانستم
به همین سادگی به آرامی حرکت را متوقف می کردم و مدت ها در همان شرایطی که بودم باقی می ماندم.
در چند سال اخیر که پیگیر آموزشهای استاد عباس منش هستم به این درک رسیدم که توجه هر روز به نتیجه و انتظار رخ دادن نتیجه را از من دور می کند و حرکت در مسیر زندگی را سخت می کند.
این تجربه شخصی به لطف استمرار در حرکت کردن و عبور از موانع ذهنی و محیطی در من شکل گرفت و برای من ارزش زیادی دارد.
مثال واقعی که تازگی رخ داده است را مرور می کنم.
از سال ۹۵ اقدام به راه اندازی سایت شخصی کردم و تمام تمرکزم بر رشد، گسترش و بهبود دنیای شخصی ام بود.
قدم به قدم از هر نظر رشد کردم و نه تنها از نظر جستجوگرهای گوگل سایت پرمحتوا و قابل ارجاع داشتم بلکه از نظر بازخورد کاربران و نتیجه ای که در زندگی من ایجاد کرده بود مشخص بود که مسیر را به خوبی طی کرده ام.
بعد از ۵ سال اواخر سال ۱۴۰۰ دامنه سایت فیلتر و از دسترس خارج شد.
تلاش چند روزه من برای رفع مشکل نتیجه نداد و تصمیم گرفتم دامنه جدید ایجاد کنم.
در یک لحظه به واسطه تصمیم شخص یا اشخاصی که نمی شناختم و دلیلی که نمی دانم دروازه های دنیای شخصی ام را بسته بودند و دسترسی به آنچه سالها با عشق آماده کرده بودم غیرممکن شده بود.
فرصت مناسب برای نجواهای ذهنی بود که چون زبانه های آتش شعله ور شده و نهال ایمانم را که فقط چند سال قدمت داشت را سوزانده و به زغال تبدیل کنند.
به لطف خدا و آنچه از استاد عباس منش در این چند سال آموخته بودم موفق به مهار آتش نجواهای ذهنی شدم و در شرایطی که نتیجه تمرکز و تلاش شبانه روزی ام از بین رفته بود اما به مسیر حرکتم ادامه دادم.
مثل گذشته سعی کردم محتوای مفید آماده کنم و آنچه از قبل ساخته بودم را بروزرسانی کنم.
به این شکل خودم را مشغول و مجبور به حرکت کردن کردم و در غم از دست رفتن آنچه ساخته بودم نماندم.
خدا رو شکر نتیجه عالی شد و بعد از مدت کوتاهی همه چیز بهتر از قبل شد و همچنان در مسیر مورد علاقم حرکت می کنم.
نتیجه این مستند اینکه اگر خواسته یا هدفی داریم نباید به انتظار تحقق آن خواسته بنشینیم
این حربه شیطان است
چون انتظار کشیدن مانع حرکت کردن می شود
تصور کنید در مسیر سفر منتظر رسیدن همراه خود که با فاصله از شما حرکت می کند شوید. قطعا در انتظار کشیدن نمی توانی حرکت کنی و به جای تمرکز بر شرایط فعلی خود بر دوردست ها و همراه خود متمرکز می شوی
اگر خواسته ای داریم فقط کافی است آن خواسته را به خداوند عرضه کنیم و در ادامه به بهترین شکل سعی کنیم از هر روز زندگی خود استفاده کنیم.
شاید قصد کرده باشی در فلان تاریخ عازم سفر شوی و حتی اقداماتی کرده باشی.
در این حین و در مسیر زندگی ایده ای به ذهنت می آید که می دانی صحیح است و توان انجامش را داری اما بخاطر اینکه با خودت فکر می کنی اجرای این ایده در شروع نیاز به یک ماه کار مداوم دارد و من قصد دارم دو هفته دیگر عازم سفر شوم از انجام ان ایده خودداری میکنی
روزها می گذرد و با شرایطی مواجه می شوی که امکان سفر رفتن را غیرممکن می کند
دراین شرایط از نظر ذهنی در وضعیت ابهام و سردرگمی قرار می گیری چون از طرفی ایده های شخصی را اجرا نکرده ای به امید سفر رفتن در تاریخ مقرر و از طرفی سفر غیرممکن شده است.
برای رهایی از این شرایط بهتر است بدون انتظار نتیجه و روز موعود از مسیر زندگی هر روزه برای بهبود شرایط خود استفاده کنیم فارغ از اینکه در روز سفر چه کارهایی نیمه تمام خواهد ماند.
به این شکل تمرکز ما بر آنچه هستیم و امکان انجامش را داریم خواهد بود و مدیریت سفر را به شکل عملی به خداوند سپرده ایم.
همیشه شاد و سلامت باشی
سلام آقا رضای عزیز و دوست داشتنی که مدت زیادی هست با شما آشنا شدم و از نتایجی که گرفتی باخبر بودم ، اما کامنتهای شما رو دنبال نمی کردم! و از این گنجی که در اختیارم بود استفاده نمیکردم! چون من در مدار صحبت ها ، نتایج و این مسیر پر از عشقی که شما قدم به قدم طی کردی نبودم!!! اما چند روز که کامنت های شما رو یکی یکی می خونم و خدا میدونه که همشون پر از عشقه ، پر از درسه و برای من مثل یک راهنما عمل میکنه! چرا میگم راهنما!؟ چون شما خیلی خیلی با خودت در صلحی و صادقانه می نویسی. این صداقت در کلام شما و کامنت هایی که نوشتی خیلی خیلی بهم کمک میکنه ، جاهایی که مشکل دارم رو برطرف کنم!! چقدر اونجاهایی که میگید مثلا فلان مشکلو داشتم و اینطوری تونستم بهبود بدم به من کمک میکنه! مخصوصا توی این شرایطی که تمام سعیم کنترل ذهنه! و حواسم به همه افکارم و ورودی هام هست! اون ها رو با نتایجم که مقایسه میکنم میفهمم کجاها نقش بازی کردم و کجاها صادقانه عمل کردم...
یکی از پاشنه های اشیل من دقیقا دقیقا همین چیزی هست که توی این کامنت شما بهش اشاره کردی!!! مدتی هست که دارم بهش فکر میکنم و میدونم مشکل اصلی من همینه. اما دقیقا نمیدونستم باید چیکار کنم و از کجا شروع کنم به بهبود خودم توی این زمینه… شما قشنننگ توضیحش دادی ، از زندگی خودت مثال زدی و این موضوع کاملا روشن شد… مشکل من دقیقا انتظار نتیجه داشتنه! زندگی کردن در آینده است! سوال من از خودم اینه که ایا باور دارم که خداوند پاسخ می دهد یا نه؟ ایا اجیب الدعوه الداع اذا دعان خدا رو باور دارم یا نه؟ اگه باور ندارم که باید برم و درخواست کنم و قدم به قدم با عمل کردن با عمل کردن با عمل کردن و نتیجه گرفتن به این باور برسم!!! اگه هم فکر میکنم که ایمان دارم پس چرا به بخش دوم آیه توجه نمیکنم؟ چرا نگران و مضطربم؟؟؟ چرا قسمت خودم رو انجام نمیدم!؟؟؟ فکر کن یه شخص قابل اعتمادی بگه اقا این کارو بکن این مبلغو بهت میدم! انصافا من بهش میگم آقا چطوری بهم میدی؟ نقد میدی یا به حسابم میفرستی؟ به کدوم حسابم میفرستی؟ یا وسط کار به این فکر میکنم که نکنه پولو نده؟ نههه.. من با اطمینان پیش میرم و غرق اون کار میشم!
این موضوع نگرانی از آینده واقعا واقعا این روزها خیلی چالش برانگیز شده! میدونم قدم اول اینه که بدونی مشکلت چیه؟ قدم بعدی راهکارها بهت گفته میشه! و تو باید عمل کنی. خدا رو شکر میکنم که من این مشکلو در خودم پیدا کردم و ان شالله با کمک خداوند بهبود میدم تا لحظه به لحظه زندگیمت با عشق زندگی کنم.
الا انهم اولیا الله لا خوف علیهم و لاهم یحزنون
استاد عطار روشن عزیز روز به روز موفق تر بشی ان شالله..
سلام به استاد عزیز و همه عباسمنشی ها ،
اقای عطاروشن بسیار زیبا نوشتید واقعا استاد درست می فرماید که این کامنت ها گنج هابی أست که هیچ جا پیدا نمیشه . در مورد اختلاف نظری که با همسر خود دارید برای من بسیار راهگشا بود من هم چنین مشکلاتی دارم . همسر من بسیار خوب أست و بعضی از این قوانین را سالهاست که رعایت می کند ولی بسیار دنباله رو فضای مجازی و اخبار منفی أست که من هم فکر می کردم او مانع تمرکز من أست و توضیحات شما کمک کر.د که من تنها باید متمرکز بر خودم باشم و هر چه پیش اید مسبب ان خودم هستم .
همیشه موفق و خندان و ثروتمند باشید
چقدررر کامنت زیبا از نظر نگارشی،، زیبا از نظر محتوا و مثال های ملموس، زیبا از نظر سادگی و صمیمیت، بود رضا جان.
به خاطر وجود ارزشمند همچین شاگردی از خدا سپاس گزارم.
چقدر رضا جان قشنگ در مورد چیزی گفتی که تا چند ساعت قبل به چند نوع داشتم بهش توجه میکردم، مسئولیت پذیری.
و وقتی که تو با تکامل مسئولیت تمام زندگیت را بر عهده میگیری، چقدر توحیدی میشی و دور از شرک و شریک برای الله یکتا.
باید بیشتر بهش فکر کنم …
خیلی ساده است که بگم اتفاقی که افتاد برام تقصیر اون و این بود اما درستش اینه که بگم تقصیر من بود من کجای کارم میلنگه توی ذهنم چه باورهایی ترمزهایی دارم که چنین عملکردی هم در راستاس تحقق اون باورها – چه محدود کننده چه گسترش دهنده – انجام دادم.
واقعاا سپاس گزارم برای این کامنت بسیار ارزشمند و تاثیر گذار.
عاشقتم ..
کاشکی بیشتر بنویسی برامون تو بینظیری
سلام به دوست عزیزم
چقدر از آشنایی باشما خرسندم و چقدر فایلهایی رو که شما توش صحبت کردید رو دوست دارم براتون همیشه بهترینها رو از خداوند قادرم خواستارم…
موضوع قدرت اطرافیان در حال ما رو خیلی قشنگ گفتید دقیقا منهم بخاطر اینکه خانمی خانه دار هستم و جریان ثروت در زندگیم رو از سمت همسرم میبینم و کارهایی که انجام میده و افکاری که در مورد بازار و رکود داره منو نگران میکنه …
و اشاره شما به این موضوع به منهم تلنگر زد که قدرت در دست خودمه خدایی که همه چیز در ید اختیار اوست من بخوام حتی همسرم هم عوض میشه و کوچکترین قدرتی نداره وقتی من ذهنم در آرامش باشه به خواسته هام میرسم
به نام خداوند هدایتگر
سلام مهدختی
اینقدر خوشحال شدم الان به کامنت ت رسیدم
کلی ذوق کردم
و اینکه واقعا مسولیت رو بعهده بگیریم و قبول کنیم میتونیم
این طرز فکر رو قبول کنیم
پس،میتونیم موفق بشیم
واقعا وقتی اتفاق میفته
فقط خودمون رو نگاه کنیم و بس
موفق باشی دختر
شاد موفق و ثروتمند باشید در پناه خداوند متعال
سلام عرض میکنم
من با درخواست از یکی از دوستانم که از دوره های شما استفاده میکرد چند ماه پیش به سایت شما هدایت شدم و ثبت نامم رو انجام دادم.
ولی اینطور که مشخصه تا دو هفته پیش آماده ی دریافت (شنیدن) اطلاعات ارزشمند سایت شما نبودم
ولی از دو هفته پیش شروع کردم و تمام فایل های هدیه تون رو دارم گوش میدم و بهش فکر میکنم.
در رابطه با این فایل میتونم بگم خودم رو یک نمونه ی واضح از آدمی که مدام گله و شکایت میکنه و هی ضربه میخوره میدونم و کل عمرم رو این مدلی زندگی کردم الان که دارم به زندگیم نگاه میکنم میبینم که👇👇👇👇
-مقصر عزت نفس پایینم رو رفتار خانواده در کودکی ، رفتار معلم و مدیر و ناظم و… در مدرسه و…. میدونستم
-مقصر نداشتن آزادی مالی ام رو باور های محدود کننده ای که خانواده و جامعه در کودکی در ذهن من کاشتند میدونستم
-مقصر نداشتن روابط با افراد تاثیرگذار رو نداشتن فامیل خوب ، ثبت نام نکردنم در مدرسه ی بالای شهر و… میدونستم
میتونم مثال های زیاد دیگه ای بزنم ولی میخوام بگم که الان میفهمم مقصر دونستن و توجه به تاثیر عوامل بیرونی به (هر دلیلی) وضعیت من رو در همون موضوع خیلی بدتر کرده و این شکایت ها به مرور زمان به خشم و جنگ و تنفر و احساس بد شدیدو… تبدیل شدن و (حتی درموضوع عزت نفس بارها و بارها به افکار خودکشی تبدیل شد)(این رو هم بگم منی دارم این حرف رو میزنم که از نظر بقیه قابلیت خواننده شدن، فعالیت حرفه ای در حوضه دوبله ، فعالیت حرفه ای در حوضه ی مدلینگ و از نظر ژنتیکی در حوضه ی فیزیک بدنسازی رو دارم) ولی انقدر روی نکات منفی تمرکز و توجه میکردم که هنوز هم فکر میکنم مسخره ام میکردن و دروغ میگفتن بهم
این فایل رو چندین بار گوش خواهم کرد و تمام تلاشم رو میکنم که در طول روز هر موقع خواستم کسی رو مقصر بدونم یاد حرف های شما بیوفتم و هی تکرارش کنم تا بیشتر توی زندگیم ببینم که خودم خالق زندگیم هستم و هی بیشتر باورش کنم از شما خیلی سپاسگذارم
و در مورد تغییر مثبت میتونم یک خاطره بگم که یادمه ۱۶ سالم بود و پدرم بهم پول تو جیبی میداد
ایشون کلا مقاومت داشت نسبت به پول دادن و انگار احساسش بد میشد با اینکه اون پول فقط هزینه رفت و برگشت مدرسه بود و هزار تومنم باقی میموند🤣
و من متوجه این موضوع شده بودم ولی اهمیت نمیدادم
تا اینکه یروز پول تو جیبی رو از تو آشپزخونه پرت کرد وسط پذیرایی گفت بیا این پول تو جیبی
اونجا به من خیلی بر خورد
پدرم آدم بدی نبود و نیست ولی چون خیلی حساس بود روی پول خرج کردن رفتار های عجیبی از خودش نشون میداد
منِ دل شکسته تو راه مدرسه خیلی گریه کردم و یهو یادم افتاد خدایی هم هست با تمام وجود به خدا گفتم خودت آرومم کن و کاری کن که دیگه نیازی نباشه از پدرم پول بگیرم
(از اینجا به بعد یکم خلاصه تر میگم که خیلی طولانی نشه)
بعد از یک هفته هدایت شدم و نیمه وقت بعد از مدرسه میرفتم سر کار و صبح ساعت ۶ونیم در حال تحصیل و کار کردن بودم
اینجا همونجایی بود که (پول توجیبی و خرج زندگیم) رو عامل بیرونی ندونستم
بعد از یک مدت یک سال مونده به اینکه دیپلم بگیرم به دلیل درگیری و دعوا زیاد و نداشتن موی کوتاه و دیر رفتن به مدرسه یجورایی اخراج شدم یعنی خودم ترک تحصیل کردم چون دیگه خیلی تحقیرم میکردن که خودم ناخودآگاه فرار کردم از مدرسه و تمام وقت سر کار رفتم و تازه الان میخوام اقدام کنم شبانه دیپلم بگیرم
دیگه پول درآوردنم رو عامل بیرونی ندوستم تا که….
الان ۲۱ سالمه و دوساله یک کارگاه چاپ ، طراحی و فروش به صورت اینترنتی البته به صورت همکاری با یک پلتفرم راه اندازی کردم و ماشین۲۰۶ خریدم موتور بنلی خریدم و کلی سرمایه جنس و دستگاه دارم و بابتشون سپاسگذارم
الان متوجه شدم عامل بیرونی رو توی مسئله پول درآوردن اون موقع ندوستم و به خدا توکل کردم و پول وارد زندگیم شد
الان متوجه شدم ۴ ماهه درآمدم همونه و افزایش پیدا نمیکنه دلیلش اینه که یادم رفت به خدا توکل کردم و درست شد
الان متوجه شدم پول درآوردن رو به عامل بیرونی مربوط نکردم ولی توی ذهنم (میلیاردر شدن) رو ربط دادم
خلاصه….
مرور نکردم چی نوشتم و هرچی از گذشته تا الان گذشت رو نوشتم
استاد عباسمنش از وجود شما و بابت آگاهی هایی که هیچ کسی به ما نگفت و نمیگه سپاسگذارم
تمام تلاشم رو میکنم با وجود هرچه که به من گذشت قوی باشم و به صورت تکاملی روی خودم کار کنم و بتونم آینده ی فوق العاده ای رو در تمام جنبه های زندگی برای خودم رقم بزنم.
ارادت زیاد❤
بسم الله النور
سلام استاد جانم سلام مریم جانم عاشقتونم من 😘😘
بله برای منم خیلی جالب بود که چطور این فایل دقیق مربوط به حال و هوای این روز هاست و خدارو شکر کردم که این فایل در زمان مناسب قانون رو یاد آوری کرد که این من هستم که با فرکانس ها و باور هام دارم دنیامو شکل میدم
تو این اوضاع بعضی ها میگن بی غیرتی و بیتفاوتی یا هزار برچسب دیگه وقتی اون بیرون داره اتفاقی میوفته که من هیچ تغییری نمیتونم در اون ایجادکنم چاره فقط تمرکز بیشتر روی خودمه
اسکیل بزرگتر جامعه است که دقیقا به قول شما همیشه ناراضی هست و همیشه اعتراض دارن اما هیچ وقت سعی نمیکنن خودشون رو تغییر بدن و اسکیل کوچیکتر میشه خانواده که من از هر دومثال راجب خودم مثال فراوان دارم
استاد جان منم سالها از اوضاع و گرونی و فلان و فلان ناراضی و حرف هر مجلس من اعلام نارضایتی از اوضاع بود گاهی تندرو بودم و قاطی بعضی اجتماعات میشدم و گاهی نه و مدام شاکی از تورمو گرونی اما شما به من یاد دادی اگر میخام جهان تغییر کنه باید خودم تغییر کنم باید من خودمو رشد بدم و سعی کردم خودمو از این بحث ها دور کنم و تمرکز بیشتری روی خودم بزارم گه هدایت شدم به کسب و کار خودم اما صادقانه این روز ها کمی کنترل ذهن برام سخت شده چون کسب و کارم بستگی به اینترنت داشت اما امروز با این فایل دلم آروم شد که خدا نقشه های خوبی برام داره یاد مثال شما افتادم فک کنم تو دوره دوازده قدم بود که گفتید خودمو تصور میکنم که هیولا ها حمله کردن و من آروم یه گوشه نشستم به جای اینکه مثل بقیه فرار کنم و من هم دارم تمرین میکنم آروم باشم و ایمان داشته باشم اونی که همیشه حواسش به من بوده بازم هست به قول شاعر
گر نگهدار من آن است که من میدانم
شیشه را دربغل سنگ نگه میدارد
و این اوضاع خواستههای زیادی در وجودم شکل داد و به من یاد آور شد تمرکز بیشتریروی خواسته ها و اهدافم بزارم
و یه مثال هم از خانواده بزنم همسر من کلی نکات اخلاقی باور هایی داشت و داره که من همیشه ناراضی بودم که چرا این اخلاق رو داره چرا اونجوری حتی با کار من و فایل گوش کردن من مخالف بود اما من تصمیم گرفتم به جای ناله و گله شکایت بیشتر روی خودم کار کنم که همین چند وقت پیش یه کلاسی من میخاستم برم ایشون به جای اینکه مثل گذشته مانع بشه همراه من بود تو این دوره و من دارم می بینم وقتی که من ثابت قدم هستم تو مسیر جهان همراه من میشه و اینو دارم تو اعضا خانوادم میبینم و خدارو شکر میکنم همسری که همیشه فکر میکردم مانع من هست امروز هم پا و همراه من شد فقط زمانی این اتاق افتاد که من سکوت کردم و بیشتر روی تغییر خودم کار کردم
استاد جان خدارو شکر میکنم که راهنمای خوبی مثل شما سر راهم گذاشت که بتونم از دل هر اتفاق خواسته هامو پیدا کنم یادم دادی به جای جنگیدن در سکوت خودموتغییر بدم به جای آه و ناله شکر گذار باشم و نکات مثبت هر ماجرایی رو ببینم یادم دادی از این جریان جاری هدایت بهره ببرم و هم فرکانس بشم و دریافت کنم یادم دادی چشما هامو بشورم وجور دیگه ببینم یادم دادی حرف مفت نزنم و عمل کنم یادم دادی توحید و شرک یه مرزباریک داره و هر لحظه نگاه کنم که دارم شرک میورزم یا توحیدیادم دادی خدا رو بشناسم و موحد باشم عاشقتم استاد جانم فایل امروزعجیب چسبید چند بار نگاهش کردم
عاشقتم و به زودی آمریکای زیبا میبینمتون😘😘😘
سلام به همه دوستان✌
من تا بحال به یاد ندارم که کسی رو در بوجود آمدن ناخواسته های زندگیممقصر دونسته باشم بلکه چون شخصیت بسیار تلاشگر و مستقلی داشتم و سعی میکردم همه چیز رو خودم بدست بیارم و از کسی کمک نخوام، در نتیجه عواقب کارم رو به تنهایی و تماما به عهده میگرفتم. اما باورهای منفی و محدود کننده بسیاری داشتم که به لطف خداوند مهربانم به سوی شما هدایت شدم و کم کم دارم اونا رو تغییر میدم.
در حال حاضر دارم روی این موضوع کار میکنم که میتونم رابطه افراد با خودم رو کنترل کنم و چون باور دارم که میتونم تماما همه انچه که میخواماتفاق میفته.
ذهن من میتونه همه چی رو کنترل کنه❤
به نام الله یکتا
سلام به همه دوستان عزیزم و استاد جان
امیدوارم که توی این شرایط کسانی که ایران زندگی میکنند بتوانند جمله مهم استاد رو که میگن ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است را اجرایی کنند حالا چطوری ؟با کنترل ورودی های ذهن از طریق شنیدن،صحبت کردن واگویه منفی و تکرار اتفاقات رخ داده هر روز و هر شب در ذهنشون.
الان شرایطی هست که باید به قول استاد بگیم این شرایط مقصرش خود منم،چون من مسئول زندگی خودمم و با فرستادن فرکانس های مشابه این وضعیت در این شرایط دارم زندگی میکنم
الان وقت عمل کردن و نشون دادن ایمان به الله یکتاس
مواظب باشیم به قانون عمل کنیم که به هر چیزی توجه کنیم همون اتفاق رو جذب میکنیم.
الان باید متفاوت فکر و عمل کنیم الان که وقت بیشتری رو در منازل میگذرونیم بهتره رو باورهامون کار کنیم وقتی با ایمان قدم برداریم مطمئن باشید(اول از همه به خودم میگم که ریحانه مطمئن باش) خدا مسیر تو رو جدا میکنه از بقیه که مدام شکایت میکنند و تو رو توی مسیر بهشتی قرارت میده😊👋🏻
چطوره که تو همین وضعیت همکارهای هم سن و سال من تو همین مملکت دارن خوب زندگی میکنن و ارامش دارند و پول میسازند؟مگه شرایط بیرونی که به ظاهر بد هست برای من و اون آدم ها یکی نیست؟!!
پس دنبال یه چیزی غیر از بیرون باید بگردیم!
من وکیل هستم خدارو شکر ٢ ساله که با استاد اشنا شدم و روند تکاملیم رو دارم طی میکنم ۴ سال قبلش بدون هیچ درامدی درجا میزدم شکایت میکردم که همه چی برای سران مملکت هست همه ثروت در دست اونهاست چرا این همه زحمت کشیدم ولی هیچ درامدی ندارم هر روز و هر روز این افکار با من بودند،البته بگم که هنوز هم کمی پاشنه اشیل من هست این قضیه تا اینکه کتک هامو از کائنات خوردم و این باعث شد کمی به خودم بیام و به نسبتی که کار میکنیم روی باورهام وضعیتم داره به لطف الله و اموز های استاد بهتر و بهتر میشه با طی روند تکاملیم درامدم داره افزایش پیدا میکنه البته که هنوز هیچی از قوانین نمیدونم ولی به خودم تعهد دادم واقعا که سعی کنم حال خومو خوب نگه دارم و یاداوری کنم به خودم که شیطان رجیم کارش احساس ناامیدی و افسردگی و شکست هست ولی قدرت برتر یعنی رب فقط یک چیز رو میخواد ازم اونم توکل به خودش و فقط حساب کردن به خودش تا بتونم زندگیم رو بسازم،
کم کم احساس میکنم که مدارم نسبت که ۶ سال گذشته که از نظر مالی شرایط جالبی نداشتم داره بهتر میشه مثلا یکی از نشونه های ارسال فرکانسم این هست که اطرافم قریب به ٧٠٪ آدم ها از نظر مالی وضعیت مطلوبی دارند این یعنی راهم رو درست انتخاب کردم که چاشنی توکل رو باید همیشه بهش اضافه کنم تا به جایگاهی که لیاقتش رو دارم برسم.
خیلی لذت بردم از شنیدن این صحبت های گوهر وارتون استاد
خدا بهتون خیرو برکت بی حد وحصر و شادی روز افزون عطا کنه
دوستون دارم.🤍
سلام
و خداروشکر که میتونم با کامنتی که میذارم حالم رو بهتر کنم
دیروز کلا داشتم کامنتهای جلسه ١۶ ثروت یک رو میخوندم
و من که با کامنتها خیلی حالم خوب میشه و کلی نکته و درس میگیرم
حالم بد شد!!!اونم بخاطر اینکه انگار از داشتن این همه باورهای داغون تو وجودم ازخودم بیزار شدم
تغییرشون رو سخت دونستم و کلا از اینکه چقققدر این باورهای ریز ولی سفت و سخت دارن ورود نعمت رو ازم میگیرن حالم گرفته شد
و نتیجه این احساس نا امیدی و سردرگمی چیزی نشد جز احساس بد بیشتر!!!
البته تمام این لحظات انگشت اشارم سمت خودم بود که ثریا تو این باورها رو داری،تو تو چه مداری هستی که این شرایط رو تجربه میکنی
و این یه پله ترقی محسوب میشه که کاری به عوامل بیرونی نداشتم و فقط از دست خودم خیلی عصبی و ناراحت بودم
شب که از سر کار اومدم خونه ،با مامان و بابام کنتکت پیدا کردم
البته جریان از این قرار بود که تو خونه تعمیرات داریم و قرار بود کاغذ دیواری بزنیم و یه سری کارای دیکه انجام شده بود و بابام خیلی از به هم ریختن خونه و این تغییرات غرمیزد در حالیکه هنوز یه ماه نشده !!!
خلاصه تا من اومدم مامانم گفت میگن کاغذ دیواری زود خراب میشه و ال و بل و نمیخاد
بابام رو تو اتاق دیدم با حالت عصبانی گفت نمیخادکاغذ دیواری بزنیم فقط کمد دیواری رو اکی کن دیگه تموم شه همه چی🙁
منم که
از عصر خیلی حالم گرفته شده بود از خوندن کامنتها و کشف باورهام و از دست خودم بیزار
این حرفا هم مزید بر علت شد
و البته بدون بحث ولی با ناراحتی گفتم باشه چه بهتر نمیزنیم منو بگو که بفکر راحتی شماهام !!
و رفتم اتاقم کلی افکار مزخرف میمود و گریه که چرا من قربانی این شرایطم !!!!!!
چرا من نمیتونم اوضاعم رو تغییر بدم
چرا قانون رو میدونم ولی نتایج بزرک رو نمیگیرم
چرا من قادر به تغییر بنیادین خودم نیستم
چرا من انقققدر باورهای داغون و سیمانی دارم
وووو
بقول استاد
ذهن شرایط رو طوری جلوه میده که برات جهنم میسازه
در حالیکه در واقعیت اینطور هم نیست
خلاصه صب هم ادامه همون فرکانس ولی یکم بهتر و خوندن کامنتا و دیدن این فایل که
شاید اولش گفتم
من که اصلا خیییلی وقته کاری به سیاست و دولت و عوامل بیرونی ندارم خداروشکربیخبرم از این مسایل
ولی
بعد که بیشتر دقت کردم دیدم
همین که از دیروز حالم گرفته شد
شاید در ظاهر میگفتم فقط خودم و باورهام مهمه در خلق زندگیم
ولی باااز ته ذهنم عوامل بیرونی رو مقصر میدونستم🤨
اگه خانوادم خیلی متمول تر بودن باورهای بهتری داشتم
اگه از تلویزیون و مدرسه باورهای محدود کننده نمیدادن بهمون
اگه تو کشور و خانواده مذهبی نبودم این باورهای مزخرف راجب ثروت نداشتم
وووو
مچ خودمو گرفتم
بله
درسته
هر جا ضربه میخوریم از این شرک وجودمون بوده
قدرت دادن به عوامل بیرونی
ناامید شدن از تغییر شرایط
مقصر دونستن دیگران
با نوشتن این کامنت خواستم
به خودم باز یاداور شم که
خییییییلی باید حواست باشه ثریا
شرک شرک شرک
نابودت میکنه
بردار تمرکزت رو از بیرون
واقعاااا بردار
نه در حرف و در خیال خودت
خوبه که بهتر شدی نسبت به قبل
ولی
بااااااید خیلی بهتررررر ترررر بشی
خدایا هدایتمون کن 🙏🙏🙏🙏🙏
یه تجربه هم از بی تاثیر دونستن شرایط بیرونی بگم که مربوط به همین هفته گذشته میشه
تو کامنت فایل نقش شوق و اشتیاق
نوشته بودم که مدت یه ماهی میشه دارم هم روپیجم جدی کار میکنم و هم تقریبا هر روز کیک و شیرینی درست میکنم تا مهارتم بیشتر بشه و خلاصه خودم رو با این عشششقم مشغول کردم
قرار شد یه تغییرات و بازسازی برا خونمون داشته باشیم
و این موضوع اگه شاید قبلا بود بد جور منو به هم میریخت
که
حالا که من دارم جدیدکار میکنم
دیدی تا تو خواستی قدمی برداری اینجوری شدوووو هزاراتا دلیل برا انجام ندادنش
ولی
من اصلاااا غر نزدم
بعد از دو سه روز که کار بنایی داشتیم
رفتم اشپزخونه رو که البته مورد تعمیر نبود ولی خاک الود و به هم ریخته شده بود تمیز کردم
و اتفاقا تو یه روز دو نوع شیرینی و یه کیک پختم
و تو همون اوضاع هم با کمبود امکانات عکسای خوبی گرفتم برا پیجم
و البته چون رسپی هم میزارم مجبور بودم از هر مرحله عکس هم بگیرم و اینکار رو انجامش دادم
اون کیک عصرونه رو برا یکی ازهمکارام البته بعنوان تشکر در قبال کاری که کرده بود بردم و تولدش هم روز قبل بود و بهانه شد برام (نگید شرک چون حواسم بود 😀)
و بااااورتون نمیشه
دو روز بعد بهم سفارش کیک تولد برا همسرش رو داد😊😊
منم قبول کردم و البته خدااااااا پلن رو طوری چید که دو روز قبل از تولد گفت بیار برام
و اگه اون روز درست نمیکردم بعدا اصلااا امکانش نبود
چون کلا گاز فردار رو بخاطر کارای پکیج از اشبزخونه بیرون گذاشتیم و کلا دو روز برا نصب رادیاتورها اومده بودن و شرایط مهیا نبود
و من بااااارها همش از خدا سپاسگذاری کردم که اخه چطور انقققدر عالی برام همه چی رو ردیف کردی
کیک رو همین جوری ببرم
بعد سفارش بگیرم
بعد طرف بگه دو روز قبل درست کن میزارم یخچالمون
دقیقا اون روز( البته نصف روز چون صب هم سر کار بودم)
بتونم انجام بدم
فقط لطف خودش بود
والبته
احساس خوب من
و اصلااااا غر نزدنم به شرایط و حتی تو اون اوضاع خاک و به هم ریختگی با تعهد وعشقی که به کارم داشتم انجام دادم
این نتیجه ی
قدرت ندادن به عوامل بیرونی بود
نتیجه ی تمرکز کردن رو کار خودت تحت هر شرایطی
و پاداش خدا هم داده شد🙏
و
یه مورد دیگه اینکه
اصلا این قطع شدن نت مصادف شد با همین روزایی که من خیلی امکان انجام کار قنادی رو نداشتم بعلت اینکه یا کارگر داشتیم یا اشبزخونه و گاز اکی نبوده
و
من گفتم ببین حتی همین اوضاع بیرون هم که به هم ریخته یه جورایی به نفع من شد
که اکثرا تو اینستا فعال نیستن
و منم هی ناراحت نمیشم که وای چرا فعالیتم تو پیجم کم شد
و جنبه ی مثبت رو دیدم
واقعاا میشه عمل کرد به قانون و بی تاثیر دونست عوامل بیرونی رو
و پاداش این اعراض رو دید ازسمت خدا
ولی یادمون میره و عمل نمیکنیم
باید همییییشه این کار رو انجام داد
چون خیلی پاشنه اشیل قوی تو وجودمون هست