تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم - صفحه 20

710 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فهیمه کوچکی گفته:
    مدت عضویت: 2309 روز

    سلام استاد عزیز

    پس شما می گویید لب به سخن نگوییم صدای خود را بلند نکنیم و از حق خود دفاع نکنیم از حق و حقوق شهروندی یک زن دفاع نکنیم،جایی ک خدا میفرماید اگر حقت ضایع شد صداتو میتونی از حد خودت بلند تر کنی

    ایا جوانان و دختران دهه هشتادی خواستار حق و حقوق زنان به پا خواستند و قیام شجاعانه و ابراهیم گونه انجام دادن کار اشتباهیست

    پس شما میگویید سکوت کنیم بزاریم مورد ظلم واقع شده و مظلوم باشیم تا ظالم کار خود را بکند

    نه نه نه فک نمیکنم اسم این گله و شکایت باشد

    از نظر شخصی خودم عرض میکنم من فک میکنم فقط اسامی انسانهای شجاع گونه پر اوازه میشود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    علی ابودردائی گفته:
    مدت عضویت: 2562 روز

    با سلام

    🙋🌺🌻🌺

    بهبودی زمانی حاصل می شود که من بپذیرم

    اتفاقات محصولِ نگرش هایِ من است

    وما میتوانیم بلایی به سر خودمان بیاوریم

    که همیشه اتفاقات خوب را تجربه کنیم

    به شرط آنکه با تمرکز و با عشق ، همیشه در هر موضوعی ، در هر شرایطی نسبت به همه چیز، نگرش های مثبت داشته باشیم

    همان نگرش هایی که احساس خوبی به ما میدهد

    هر آنچه آمد

    در واقع تو خواستگارش بوده ای

    خوب و بدش ، تقصر بیرون نیست

    مقصر ، سازنده یِ آن است

    سازنده یِ آن ذهن من و تو است

    حتی هیچ مرگی صورت نمی گیرد

    مگر این که من خواستار آن بوده باشم

    هیچ بیماری ای شکل نمی گیرد

    مگر اینکه من خواستار آن باشم

    تعیین کننده من هستم

    نه شرایطِ بیرون

    نه جا و مکان

    نه این کشور و آن کشور

    نه این دولت و ان دولت

    اگر تعیین کننده را شرایط بیرون بدانی

    نه تعیین می شوی و نه تامین

    نه پذیرفته می شوی و نه مورد قبول

    اگر بپذیرم و باور کنم که من تعیین کننده ام

    پس تامین می شوم

    تضعیف زمانی است که ارتباط و رفت و آمد با معادن بیرون قطع شود

    جهان به هیچ چیزی واکنش نشان نمی‌دهد

    خنثی و ثابت و سکون است

    توده‌ای بی اتفاق

    ذهنیت‌های من و توست که به جهان زندگی می بخشد و آن بال و پر می بخشد

    این ذهنیت های من و توست که جهان را پویا می کند این ذهنیت های من و توست که اتفاقات را شکل می‌دهد

    اتفاقات را متولد می کند

    و در واقع تا نخواهی ، نمی‌شود

    اگر شد ، بدان که خواسته یِ تو آن را خواستار بوده است

    سیستم اصلی در درون ماست

    با بیرون نباید کاری داشته باشیم

    موتور اصلی

    دستگاه اصلیِ زندگی ساز و اتفاق ساز و شرایط ساز

    در ذهن ما تعبیه شده است

    اگر ما با شرایط بیرونی باشیم

    این دستگاه درونی از کار می افتد

    زنگ میزند

    و تو به ناچار طُعمه یِ شرایط بیرون می شوی

    اگر بپذیریم که من اتفاقات را به وجود می آورم

    اگر بپذیریم که اگر اتفاق ناشایستی آمد

    به دلیل این بوده است که من آن را به وجود آورده ام و اگر این ابزار را در دست بگیریم

    و بر افکار و فرکانس خود دقت کنید

    آرام آرام سوار بر آن می شوی

    و آرام آرام به صورت آگاهانه تنها خواستار خلق اتفاقات و شرایط خوب میشوی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 37 رای:
    • -
      جمال خسروی گفته:
      مدت عضویت: 1280 روز

      سلام دوست خوبم

      سلام وصد سلام .

      آقای ابودر دایی نازنین .من از کامند های شما خیلی خیلی خیلی خیلی خوشم می‌آید با آنها انس دارم انگار جملات مرا فریاد می‌زنند مرا بخوان وبا خواندن آن خودم را میبخشم خودم را بابت نادانیهایم .بابت یک هزار اشباه بابت چندبن چندین سال آوارگی بابت خیلی خیلی سال‌های زیبای جوانیم که

      رفت خودمو میبخشم با خواندن کامنت هایت خیلی از کامنت های شما رو صوتی کردم واکثر اوقات دوبار صد بار گوش میدهم میدونی منو باخودم آشتی می‌دهد.

      واینجا می‌گویم سپاسگذارم ورایتی گاهی از آنها استفاده میکنم ودر جاز جای این سایت زیبا وگهر بار آنرا کپی میکنم وبا نام والایت آقای علی ابودردایی عزیز ….وخوشحال میشوم ناراحت نشوید چون من این کارو میکنم چون گفتم کامنت هایت بوی خدا رو می‌دهد بوی ریاضت بوی صداقت بوی جوانی مرا می‌دهد که در شهری دیگر غریب وساده تا چشم باز کردم ده سال گذشت وقتی چشامو بازکردم دیدم ریشم سپید شد وهنوز توی کوچه های دوهزار بندر دنبال تریاک ناب کرمانم .

      خوب اشکال نداره راه به راه اشکم در میاد دارم با خودم به صلح میرسم من دنبال صلح هستم اول باخودم چون عجب جنگی دارم خون ها ریخته می‌شود درون من و براستی کامنت هایت مرا فریاد میزنند که مرا بخوان

      ولذت میبرم

      سپاسگذارم علی جان دوست ندیده من انگار میشناسمت انگار سالهای دورم در میان آن آوارگی این جملات با من بودن پس آشنای ناشناسم دو را می خوانم وانقدر آنرا کپی میکنم تا عشق جاری شده در میان جملات زیبا و……..جاری ترشود.

      سپاسگذارم ناراحت نشو کپی کر دن کامنت هایت وآنرا در جای جای سایت بعنوان کامنت جدید جای گیری می‌شوند .سپاسگذارم

      سپاسگذارم.

      بابت تمام جملاتت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    خانواده ی رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1861 روز

    سلام

    پدر خانواده:

    من همیشه اجاره نشین بودم و برای این خونه نداشتن ام همیشه پدرم رو مقصر میدونستم و میگفتم چرا به بقیه ی برادرها وقتی ازدواج کردند کمک کرد برای خرید خونه، ولی منکه این همه ساله اجاره نشین ام هیچ کمکی نکرد و بعد هم که من خودم خونه خریدم به اندازه ی پول ۲ متر بهم هدیه داد! در حالی به به برادرم ۱۵ متر داد اونم ۲۰ سال پیش! هر دو خونه هم در یک رنج قیمت بودند. و ذهن نجواگر ام اینجوری هی حساب و کتاب می‌کرد و خودم رو عذاب میدادم. بعدش که با آگاهی ها آشنا شدم تکاملی مسئولیت پذیرفتم و دیگر اصلا توقعی ندارم و چون نیازی به تایید و دعای خیر و اینا ندارم و این رابطه برای من مخرب بود صلح ام رو برقرار کردم و به خاطر احساس خود ارزشی، کم کم و تکاملی تقریبا قطع رابطه کردم و رفت و آمد نمیکنم. جالب اینجاست که آلان خیلی محبوب ام و کسی هم باهام کاری نداره و ازم توقعی نداره. زندگی و قدرتم رو پس گرفتم و خیلی به آرامش رسیدم. آنقدری که الان بهم زنگ بزنن بگند بیا ارث بدیم نمیرم! دارم این باور رو در خودم می‌سازم که خودم باید پول بسازم. برده ی کسی نمیشم، چون برادرهام رو میبینم که همیشه خونه ی پدرم هستند و کارای غیر ضروری انجام میدن و رفت آمد اجباری میکنن و حسشون بده، برای اینکه روزی سودی بهشون برسه یا احساس دین می‌کنند نسبت به کمک هایی که بهشون شده و اعتقاد به نفرین والدین و…

    خداروشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  4. -
    مرضیه ایزدی گفته:
    مدت عضویت: 1523 روز

    سلام استاد عزیزم و دوستان همفرکانسی ام

    جالبه من اصلا از اوضاع خبر نداشتم مادرهمسرم زنگ زد بهم کار داشت وسط حرفهاش بهم گفت نری بیرون گفتم چرا؟ گفت مگه نمی دونی؟ همسرم هم چون می دونه من علاقه به شنیدن ندارم نگفته بود جالبه همون شب واتساپ و اینترنت مشکل پیدا کرد همون که استاد گفتند زمانی که لازمه تو خبری را می شنوی

    شنبه اش قرار بود برای گرفتن ریز نمراتم برم دانشگاه چون کارشناسی ارشد قبول شده بودم وگفتند حتما باید مدرک با معدل ارائه بدی رفتم دانشگاه به راحتی تونستم ریزنمراتم را خیلی سریع بگیرم در حالیکه نزدیک نماز و ناهار بود و در آخرین لحظه کارم انجام شد بعدش در آخر آقای مسئول اونجا بهم گفتند چه جوری شما را در دانشگاه راه دادند دانشگاه تعطیله من در دلم خندیدم و گفتم کارهای من خدایی است و تا الان همه از بدی سرعت اینترنت می نالند ولی خدا را شکر من اصلا این مشکل را ندارم جالبه کار من آنلاینه ولی خدا را شکر مشکلی ندارم چون اصلا تو این مدت همش تمرکزم روی فایلهای توحید عملی و جهان بینی توحیدی و عزت نفس و ثروت ۳ است و واقعا یک فایلهایی را گوش می دهم این روزها که انگار تا بحال نشنیده ام و کلی حس خوب و آگاهی خوب می گیرم و همش هدایت می شم به جاهای عالی و بهترین اتفاقات

    کارهام به خوبی پیش می ره حتی یک روز باید حضوری می رفتم سرکار. ولی جالبه اصلا هیچ کس حرفی از اتفاقات نزد و همش راجع به کار حرف زدیم واقعا خدا را شکر می کنم که من را با قوانین جهان آشنا کرد و خوشحالم که در این سایت و در کنار دوستانی هستم که هدفهای بزرگ دارند و همه مون همیشه به همین علت به بهترین جاها هدایت می شویم

    یک نکته جالب هم این بود که این هفته من خونه مادر همسرم هم رفتم و اونجا همیشه صحبت اخبار هست حتی یک کلمه با من در این مورد صحبت نکردند ولی همسرم گفت با اون صحبت کردند ولی برام جالب بودکه دوتامون اونجا بودیم ولی من حتی نشنیدم کسی کلمه ای درباره این موارد صحبت کنه

    اگر قبلا کسی این حرفها را به من می زد می گفتم مگه می شه؟ الان می فهم وقتی کانون توجه ات به خواسته هات و امور و جریانهای مثبت باشه به سمت همونها هدایت می شی و با کنترل ذهن هم حال خوب و عالی داری هم به سمتی می ری که تمام اتفاقات زیبای جهان بهت نشان داده می شه

    استاد عزیزم از شما و خداوند وهابم سپاسگزارم که هر لحظه هدایای عالی و دانشهای عالی به من تقدیم می کنید. همیشه سلامت و شاد باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  5. -
    Mah tab گفته:
    مدت عضویت: 1820 روز

    به نام خدا

    سلام به بچه های بینظیر سایتمون

    سلام به بهترین استاد دنیا

    و سلام به الگوی دوست داشتنیِ من مریم عزیزم

    استاد من چند سال پیش قبل از اشنایی با شما و این قوانین از همه چیز شاکی بودم و همیشه غر میزدم و احتمالا دلیل اصلیش بخاطر راضی نبودن از خودم بود که باعث میشد از همه چیز گله مند باشم و غر بزنم ، توی خونه،محیط کار ،بین دوستان و فامیل و… و خیلی متوقع بودم از آدما

    چون فکر میکردم این شرایط بیرونی و آدما دارن روی زندگی من تاثیر میزارن اما انصافاً از وقتی فهمیدم قانون چیه و مخصوصا معنی شرک رو فهمیدم سعی کردم غر نزنم و توقع نداشته باشم و شاکی نباشم از کسی و چیزی بیرون از خودم و سعی کردم دلیل نارضایتی هام رو به خودم ربط بدم و درون خودم دنبال دلیلش باشم و خیلیییییی بهتر شدم نسبت به چند سال قبل. مثلا توی همین اتفاقاتی که چند وقته تو کشور همه شاهدش هستن و فضای مجازی پر شده از اخبار و اطلاعاتش،من همش آگاهانه سعی کردم نشنوم و نبینم اعتراضات و نارضایتی ها رو با اینکه پدرم صبح تا شب پای اخبار تلویزیونه و منم خواه ناخواه چشمم می‌افته و گوشم میشنوه اما یه لحظه که احساس میکنم داره حسم بد میشه یا مثلا صدای تلویزیون توی اتاقم میاد هندزفری میزنم و فایل های شما رو با صدای بلند گوش میدم و روی خودم کار میکنم که هم اون صدا رو نشنوم هم خودم رو بهبود بدم.یا مثلا قبل از این اتفاقات من چندین بار در شبانه روز به فضای مجازی میرفتم مخصوصا اینستاگرام اما از همون روز اول که دیدم داره پر میشه از اخبار منفی سعی کردم اصلا واردش نشم و اگرهم میرفتم پیج کسانیکه میدونستم همیشه شاکیین رو وارد نمیشدم اما خب هرچقدر که گذشت دیدم این جریان داره همه گیر میشه و ۹۹ درصد موضاعات شده همین بحث اعتراضات که دیگه تصمیم گرفتم اصلا واردش نشم و اگرهم رفتم مستقیم برم کلیپای آموزشی درمورد شغلم رو ببینم ، البته بخاطر فیلترینگی هم که اتفاق افتاد دسترسی سخت شده و جالب اینجاست هرکی رو میبینم اولین صحبتی که میکنه در مورد این جریانات و مخصوصا فیلتر شدنه و چقد ناراحتن از این موضوع و اکثرا بی تفاوتیه من براشون عجیبه چون با شنیدن حرفاشون شرک رو به وضوح احساس میکنم و دلم میخواد براشون توضیح بدم که هرکسی خودش مسول اتفاقات زندگیشه نه هیچ قدرت دیگه ای اما میدونم تو مدار شنیدن و درک کردن این حرفا نیستن بخاطر همین سعی میکنم بی تفاوت باشم و سکوت کنم.

    منم وقتی سال های قبل این برنامه ها رو فیلتر میکردن چقد عصبی و شاکی میشدم و اینقد هدف و برنامه نداشتم تو زندگیم که حوصلم سر میرفت و کلافه میشدم و غر میزدم اما الان خیلی متفاوت شدم با اون آدم و اصلا برام مهم نیست حتی یه جورایی خوشحالم از این فیلتر شدنه که ناخوداگاه داره کمکم میکنه کاملا از اون فضا بیرون بیام هرچند که من خیلی وقته دارم سعی میکنم این کارو انجام بدم و اگرم میرم از روی عادته نه علاقه چون میدونم چقد به ناخواسته ها برمیخورم.

    خدا رو شکر میکنم بخاطر بهبود شخصیتم و تاثیر نگرفتن از این جو کنونی جامعه و خداروشکر میکنم بخاطر وجود استاد بینظیرم که هرچقد بهبود توی زندگیم بوجود میاد بخاطر حضور ایشون و لطف خداونده.

    با تمام وجودم عاشقتونم استاد عزیزم❤

    ممنونم که وقت میزارید و کامنتهامون رو میخونید.

    خدای مهربونم نگهدارتون باشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  6. -
    محسن حیدری گفته:
    مدت عضویت: 3637 روز

    سلام به استاد عزیز و همرفیقتان مریم خانم

    ما اگر صحبت های شمارو وحی از طرف خدا بدانیم باز هم کم کاری کردیم ، دقیقا استاد شما درست میگید ما عادت کردیم که همیشه دیگران دولت خانواده پدر و مادرمون رو مقصر پیشرفت نکردن هامون بدونیم اگر این نجواهای ذهنمون که خدا تو قرآن گفته تقوا یا همون سلف کنترل رو بتونیم کنترل کنیم شیطانی که به عزت و جلال خدا قسم خورده انسان رو گمراه کنه رو بتونیم به حرف ها و نجواهای اون گوش نکنیم که اونم واقعا سخته ولی میتونیم شروع کنیم

    زندگیمون در تمام جنبه ها گلستان میشه ،

    الان تو ایران همه داره به یک موضوع این خانومه که کشته شده یا حالا فوت کرده که ما نمیتونیم قضاوت کنیم دارن توجه میکنن و ریختن تو خیابونه و اعتراض میکنن به این قضیه ….

    من تمام سعی خودمو کردم که توجه نکنم و به بچه های خودمم هم این موضوع رو گفتم ولی اونها بعضی اوقات توجه نمیکنن و نتیجش هم میشه اتفاقات ناجالب از جنس همون فرکانس ها که اون به من ارتباطی نداره …

    من از شما یاد گرفتم به مهارت هایی که منو به پیشرفت و موفقیت و ساختن پول بیشتر هست تمرکز کنم تا به احساس خوب برسم ….

    در پایان باید خدمت شما بگم تمام شکست هایی که قبلا خوردم که من بهش میگم تجارب تلخ که اونها هم باعث رشد من شد همه آدم ها و دولت و …. رو مقصر میدونستم الا خودم رو و ی جایی به خودم گفتم محسن چرا این مسیرو داری ادامه میدی به خودت بیا ….

    بازم هم تشکر میکنم از شما استاد عزیز که فایل های نابی رو در اختیارمان قرار میدید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    عارفه گفته:
    مدت عضویت: 1213 روز

    سلام استاد جانم بماند که من قبلا زیر ابن فایل بی نظیر حس و حال خودم را گذاشتم اما نکته ای که هست خیلی از افرادی که حرفای شما میتونه روشنایی راهشون باشه تو سایتتون نیستند. خواستم ازتون درخواست کنم اینستاگرام یه پستی استوری بزارید تا جهت یاب مسیر خیلی ها بشه البته به شرط ایمان

    ولی بودن افرادی چون شما در این شرایط شاید خیلی تاثیر مثبتی بزاره.

    ولی باز هم میدونم شما کاری را میکنید که بهش هدایت بشید نه کاری که فردی از شما بخواد😍😍😍🌹🌹🌹🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    عمران نوری گفته:
    مدت عضویت: 1990 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت دوستان و استاد عباس منش عزیز

    « جهان بیرون اینه درون شماست »

    چقدر این جمله رو با پوست و گوشت خودم حس کردم

    یادم میاد من حدود ۵ ، ۶ سال پیش کلا درگیر سیاست و مخالفت کردن با نظام جدید بودم و کار من شده بود یکسره نشستن پای ماهواره و دنبال اخبارهای سیاسی علیه نظام

    و نتیجه شد تو زندگی خودم همش درگیری مشکلات ، بیماری و روابط داغون و کلی ضررهای مالی داشتم

    ولی از وقتی که فهمیدم روی خودم کار کنم و خداوند هم منو هدایت کرد به این مسیر زیبا و منو با این قوانین اشنا کرد که این من هستم دارم با افکارم با کانون تمرکزم و با باورهام دارم جهان بیرون خودم رو میسازم و این قانون رو تا حدودی تونستم درک کنم و بفهمم داستان از کجا اب میخوره و من بخاطر افکارهام در مداری قرار گرفته بودم که همش از این دست مشکلات رو تجربه میکردم

    بخاطر این افکارم چون دولت رو مقصر میدونستم همین مشکلات رو تو زندگی خودم میدیدم مثلا یادم میاد لوازم خونه ما همش خراب بودن از یخچال بگیر تا لباس شویی ، اجاق گاز ، شیرالات و غیره با اینکه بهترین مارک خارجی بودن ولی همیشه خراب بودن و من هم مثل عادتهای گذشته‌ام بقیه رو مقصر میدونستم و کلا به همسرم گیر میدادم چرا مراقب وسایل خونه نیستی

    در صورتی که بعد از کار کردن روی خودم با این قانون فهمیدم ایراد بخاطر مداری هست که من توش قرار گرفتم و بخاطر افکار و ذهنیت که داشتم جهان هم منو در مداری قرار داد تا اساس این اتفاقات رو بیشتر بیشتر تجربه کنم و کلی پولهای بیخودی بابت تعمیر لوازم بدم

    وقتی که عملکرد قانون اشنا شدم

    دیگه کار تموم شد

    من کلا اون محیط ، اون ادمها ، اخبار ، شبکه‌های اجتماعی کات کردم

    و کلا تمام سعی رو کردم که اون ورودی منفی تو ذهن خودم نداشته باشم و خودم رو در محیط ایزوله قرار بدم

    و اومدم نشستم و حسابی روی خودم و افکار و باورهام کار کردم

    و جهان هم ایمان و توکل منو دید ارام ارام مدار من تغییر داد

    تو ابتدای کار چیزی که مشخص بود هزینه‌هایی که من قبلا بیخودی صرف میکردم برای مشکلات و دردسرهایی که داشتم ارام ارام از بین رفت

    و بعد حالم دلم و حال جسمم و روحیه‌ام خیلی بهتر شد و ادمهای منفی کلا از زندگیم محو شدن

    بیزنس من هم ارام ارام داشت بهتر پول میساخت و ادمهایی بصورت معجزه‌اسا سمت من هدایت میشدن و به طرز جادویی بمن کمک میکردن تا من فروش بیشتر داشته باشم

    خوب این اتفاقات چی رو بمن ثابت میکنه نشون میده مدار من تغییر کرده

    چطور این اتفاق خوب رخ داده ؟

    همش بخاطر ایمان و حرکتی جهادی و تعهدی بود که من از خودم نشون دادم و اومدم تو ابتدای کار کلا تمام چیزها و ادمهایی که ممکنه درصدی انرژی منفی برای ذهن من ایجاد کنند و احساس منو بد کنند رو کلا کات کردم و سعی کردم کلا با کسی ارتباط نداشته باشم و بیام فقط فقط روی خودم تمرکز بذارم

    و این مسیر رو ادامه بدم

    بعد از مدتی اتفاقی که رخ داد جهان من کلا تغییر کرد تمام اون فضاها و انرژی‌های منفی از من دور شدن و من به لطف خدا مهاجرت کردم به یکی از رویایی‌ترین شهر ایران تو فضای بسیار زیبا و ایزوله قرار گرفتم

    که خیلی خیلی بهتر میتونم روی خودم و افکارم تمرکز کنم و من عاشق این فضا و این محیطی هستم که خداوند در اختیار من قرار داد

    البته درسته هنوز نتایج مالی خوب که مد نظرم بود نگرفتم

    و این هم میدونم بخاطر این مداری هست که فعلا در ان قرار دارم و هنوز باورهام در مورد ثروت ایراد داره

    پس نگران نمیشم و شکایت و گله از دولت ، اقتصاد ، سیاست ، نظام و یا پدر و مادر و کلا از مردم نمیکنم

    کاری که میکنم اینکه تمرکز میارم فقط روی خودم

    همین مسیر کار کردن روی خودم و افکار و باورهام رو ادامه میدم خود به خود طبق قانون وقتی که تکامل طی بشه مدار من هم تغییر میکنه و در مسیری قرار میگیرم که پول و ثروت بی‌نهایت هم سمت لاجرم برخورد خواهد کرد کاملا طبیعی ، بدیهی ، راحت و اسون

    بنابراین عجله نمیکنم ، نگران هم نیستم ، حال خودم رو خوب نگه میدارم و سعی میکنم از داشتهام لذت ببرم و سپاسگزار خدای مهربان باشم

    و احساس خودم رو خوب و زیبا نگه دارم و بذارم بقیه کار رو خداوند خودش برای من انجام میده بدون اینکه نیاز باشه هیچ زوری بزنم

    خدایا صد هزار مرتبه چقدر نوشتن این کامنت و چقدر تمرکز کردن به همین نکات مثبت و بیاد اوردن قانون حال دل منو عالی و فوق العاده کرده

    که از در‌ون احساس خیلی فوق العاده و زیبا و معنوی داشته باشم

    احساس میکنم همین نوشتن و تمرکز کردن داره بمن کمک میکنه مدار من یه پله بالاتر بره

    خدایا شکرت این عالیه

    خدایا من عاشق شما هستم که هر لحظه داری منو هدایت میکنی به مسیر درست به مسیر کسانی که به انها نعمت دادی قرار بگیرم

    من از خودم هیچی ندارم این کارهایی که میکنم و این چیزهایی که به ذهنم بیاد میارم و حتی همین نوشتن هم همه رو همون نیرو همون خدایی که من در وجودم ساختم داره کمک و هدایتم میکنه تا در مسیر درست قرار بگیرم

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت

    استاد بی‌نهایت ازتون سپاسگزارم بابت به اشتراک گذاشتن این فایل و این اگاهی‌های بسیار اموزنده و ناب که داره بمن درس خوب زندگی کردن تو این جهان پر از نعمت و ثروت داره بمن یاد میده که اصل رو از فرع تشخیص بدم

    خیلی خیلی خوشحالم از اینکه تو این مسیر زیبا و رویایی با شما استاد عزیز و دوستان هم پایه هستم

    انشالله هر کجا هستید شاد ، سالم ، خوشبخت ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید

    فعلا

    یا حق

    🙏🌸

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    روشا گفته:
    مدت عضویت: 2653 روز

    سلام استاد عزیزم

    اول میخوام ازت تشکر کنم بخاطر بودنت و حضورت

    منی که چند سالیه هر روزم رو با صدای شما بیدار میشم و با توجه اتفاقات اخیر این روزا در ایران و سرزمینم نمیتونستم فایلی رو گوش کنم و چشمم به سایت بود تا فایلی ازتون بیاد تا ببینم شما نظرتون چیه چون همیشه برای من نظر شما ارجح بود و هست

    ❓❓❓❓اما یه سوال دارم❓❓❓❓

    اگر میشه جواب بدید به این سوالم لطفا چون فکر میکنم سوال خیلیا باشه این روزا🙏🙏🙏🙏

    این هم من و هم خودتون میدونید که سیستمی که بر ایران حاکم بود سیستم درستی نبود و خود شما بارها بارها بخاطرش اذیت شدید و حتی گفتید بزرگ‌ترین دلیل مهاجرت شما آزادی بوده

    الان من و مردم کشورم برای این آزادی هر روز قدمی برمیداریم

    این یک خواسته جمعیه یک تغییر یک انقلاب یک زایمان که در هر صورت کمی درد داره و بعدش خوشحالی. میخوام از حرفهای خودتون استفاده کنم تغییر کردن درد داره اما می ارزه

    ما الان تو قسمت اون درد این تغییر هستیم

    ااینکه تو این وضعیت هر کسی بگه سرنوشتم رو خودم میسازم نه حکومت نه دولت نه کشور اصلا به من چه که چه اتفاقی میفته من باید حالم خوب باشه تا زندگی خودم خوب باشه (راستش نمیتونم این کارو بکنم نمیتونم نادیده بگیرم این همه همراهی دنیا و مردمم رو برای تغییر و من همراهی نکنم اونا رو)

    💡سرنوشت هیچ قومی تغییر نمیدم مگر اینکه خودشون بخوان💡

    حتی خدا هم تو این جمله، خواسته جمعی رو خواسته نه خواستن منفرد

    بارها خودتون گفتید اگر این حکومت هست چون مردم خودشون میخوان باشه. این مردم رو من و شما میسازیم این خواستن از جایی میاد که خواسته خود میره کنار و خواسته جمعی میاد بالا. من کرکره مغازه رو نمیدم بالا تا همصدا بشم با این خواسته. من خرید نمیکنم تا همصدا بشم با این خواسته. من قدم برمیدارم تا همصدا بشم با این خواسته

    🔴حالا به تمام این حرف‌ها ما باید چیکار کنیم استادم؟ 🔴

    شما همیشه راهنمایی کردی منو

    با تو به خیلی چیزا رسیدم

    اگر شما رو استاد صدا میکنم چون تو شدی رهبر من تو زندگیم و برای هر گامی گفتم اگر استاد بود اینجا چیکار می‌کرد و بعد قدم بعدی رو برمیدارم

    حالا با توجه به این خواسته جمعی که همراه با اخباره همراه با استرسه همراه با امیده همراه با گریه س همراه با ذوق و خوشحالیه همراه با تغییر همراه با نادیده گرفتن خواسته های شخصیه؛ با توجه به اینها به ما بگید چگونه رفتار کنیم تا خواستمون در جهت قوانین کیهان باشه.

    🟥🟥🟥 لطفا راهنمایی کنید استادم 🟥🟥🟥

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      atila nurani گفته:
      مدت عضویت: 1773 روز

      سلام دوست عزیز

      چند تا نکته در مورد مطلبتون بنظرم رسید

      اول اینکه از هیچ کس برای خودمون بت نسازیم

      هر انسانی دارای نقاط قوت و ضعف هست

      دوم اینکه اصلاح از درون باید باشه مخصوصا که ما اصلاح از بیرون رو در قالب انقلاب ۵۷ تجربه کردیم و نتیجه رو دیدیم

      از طرف دیگه اگر ما درست روی خودمان کار کنیم و قابلیت پیدا کنیم خداوند ما رو مثل عباس منش با راه‌های خیلی آسان به جایی که لیاقتش رو کسب کنیم هدایتمون می‌کنه

      اگر فعلا در ایران هستیم یعنی پتانسیل ما متناسب با همین کشور هست به محض کسب پتانسیل بالاتر به جاهای مناسب هدایت خواهیم شد

      والله الهادی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    سیامک آقایی گفته:
    مدت عضویت: 1329 روز

    با سلام خدمت استاد عباس منش سرکار خانم شایسته و دوستان گرامی

    خوب همانطور که دوستان دیگه هم اشاره کرده بودند این روز ها در ایران و دیگر نقاط دنیاما شاهدوقایعی هستیم که با موضوع کشته شدن یکی از هموطن ها بوجود آمده و هنوز ادامه داره و مشخص نیست که سرانجام اون چه خواهد شد.واقعیت امر اینکه من هیچ نوع تمایلات سیاسی ندارم و در این زمینه هم اظهار نظری نمیکنم و فقط سعی میکنم دیگاه های خودم را بیان کنم و سعی کنم اونها را با توجه به قوانین تفسیر کنم:

    ۱-من از هیچکس یا سیستمی در زندگیم بت نمیسازم پس تفاوتی نمیبینم بطور مثال که بعد از گذشت تقریبا یکسال از حضورم در این سایت و بهره بردن از تعالیم استاد،از ایشون انتقادی نداشته باشم،چون منم در خیلی از موارد با احساسم زندگی میکنم و احساسم الان به من میگه در مورد برخی موضوعات حرف شما را نپذیرم من برعکس حضرتعالی و دیگر دوستان در این سایت نمیتوانم(فقط برای رسیدن به آرامش و اهداف خودم در زندگی شخصی به این دلیل که یک روح مجرد هستم) به اتفاقاتی که دنیا رو تکان داده بی تفاوت باشم؟تمام مردم دنیا بطرز عجیبی متحیر شده اند،نمی دانم چند صد میلیون شاید میلیارد؟ نمیتوانم بپذیرم که اکثر این افراد اشتباه میکنند، من به هیچ وجه نمیتوانم قبول کنم شخصی که پیش از انقلاب در شهری مانند آبادان در اوج رفاه و آرامش زندگی میکرده و خداپرست واقعی بوده(به فرمایش شما فرکانس منفی ساطع نمیکرده) این شخص پیش از تولد(زمانی که یک روح مجرد بوده) نوع زندگیش را خودش انتخاب کرده ،پس در کمال تعجب ایشان از خداوند درخواست کرده که آن زندگی عالی را بطور مثال با مجروح شدن شیمایی در جنگ و ۳۰ سال بستر نشینی و آرزوی روزانه مرگ و یا حتی بی اعتقادی و کفر و شک در عدالت خداوند تغییر دهد؟(نمونه این افراد را من به چشم دیده ام،چون هم رزمان من در زمان جنگ بوده اند).

    ۲-استاد می فرمایندخداوند در قرآن فرموده همه انسان ها رو در جهت خواسته هاشون هدایت میکنیم ،کاملا درست است و همینطور در قرآن به پیامبران گفته میشود که شما از دیدن شکوه و جلال و نیز قدرت و ثروت حاکمان ،ناامید نشوید و فکر نکنید راهتان اشتباه است و صبر پیشه کنید چون ما برخی از آنها را در این گمراهی نگاه میداریم و با ثروت و قدرت بیشتر و با مهر نهادن بر چشم و گوششان،به عذابی بزرگتر هدایت میکنیم،اما باور این موضوع(حتی برای بسیاری از افراد دین دار با نوع بینشی که دارند)بسیار کار دشواری است وبه نوعی بی تفاوتی به ظلم و بی قانونی در این کشور و تنها به فکر منافع شخصی بودن در این ۴ دهه را عامل بوجود آمدن این وضعیت می دانند و بطور مثال وقتی در کشور ما می بینند شخصی بر خلاف قوانین شریعت و حتی قانون اساسی خود کشور ایران و نیزقوانین بین اللملی ،(نمونه های بسیاری را میتوان حتی در آمریکا و دیگر کشور ها نام برد) ثروت عظیمی را چپاول نموده و هیچ نشانه ای دال بر اشتباه بودن مسیر زندگیش حداقل به ظاهر دیده نمیشود(در کمال سلامت قرار دارد،خود و خانواده اش به موفقیت های مالی و علمی رسیده اند،کاملا مورد حمایت قوانین کشوری که مهاجرت کرده اند هستند و غیره) ولی در عوض خانواده ها در ایران باید تمام عمر با تعارضات و تحمل مشکلات فراوان(بدلایل زیاد که خارج از این بحث است) برای رسیدن به خواسته های خود کنار بیایند و خیلی از این افراد اعتقادی به صبر کردن تا روز قیامت برای مجازات افراد خاطی ندارند و غیره که مجموع این نوع بینش های غالب در کشور ما باعث این تقابلات گسترده در فواصل زمانی و با شدت بیشتر میگردد.پس لزوما دست آوردهای عالی یک شخص در زندگی نمیتواند دلیل جامع و کاملی بر شیوه درست زندگی باشد، من رهبر گروه یا طیف سیاسی نیستم و واقعا مثل جنابعالی اعتقاد دارم انسان نمی تواند سرنوشت خود را به سرنوشت دیگران گره بزند،ولی باید به قول شما نتایج مشخص کننده ایمان واقعی ماست،الان مردم زیادی در کمال آرامش و پرهیز از خشونت مطابق با قانون اساسی پیگیر حق خود هستند و با رفتار های خشن و غیر قانونی از سوی ظابطین قانون مواجه میشوند پس در ذهنشان علامت سوال بسیار بزرگی از درک خداوند و قوانین دنیا وجود دارد بسیاری از نسل ما سالها بر این باور بوده و هستیم که اتفاقا بدلیل بی تفاوتی،منافع شخصی،واگذاری ظالمین به روز قیامت و غیره به این روز دچار شده ایم،با باور های دینی و دموکراسی تشویق به آرامش و پرهیز از خشونت شده ایم و در عوض گلوله دریافت کرده ایم و غیره و برعکس دیگر کشور های مترقی در عوض مبارزه و اعتراض از همان روز های اول قانون شکنی ،دست روی دست گذاشتیم و قانون اعراض را به خوبی اجرا کردیم و به این نقطه رسیدیم.پس چه تضمینی وجود دارد که ما راه درستی را انتخاب نکردیم که به این نقطه رسیده ایم؟چه تضمینی وجود دارد که در روز قیامت ما را محکوم کنند که قوانین خداوند را درست اجرا نکردیم و با ظلم و بی عدالتی مقابله نکردیم؟مسلما ۸۰ میلیون جمعیت ایران حتی به فرض محال درک درست قوانین الهی و اجرای آن نمی توانستند مهاجرت کنند،الان فهمیده اند در این کشور قوانین مورد تایید حکومت اجرا نمیشود و با گفتمان به نتیجه نرسیده اند،پس از خود دفاع شخصی میکنند ولی ظاهرا این واکنش مورد تایید جنابعالی استاد عباس منش و دیگران دوستان نیست؟ خوب چاره چیست؟ مهاجرت؟ بی تفاوتی به سرنوشت دیگران؟جناب استاد عباس منش با شرایط خاص فیزیکی ژنتیکی روحیه خاص جنگندگی توانستند از منزل در سنین کم فرار کنند و با مشکلاتی از قبیل اعتیاد یا تجاوز یا دیگر مشکلات روبرو نشوند آیا دیگران با شرایط متفاوت هم سرنوشت مشابه ایشان خواهند داشت؟ چرا نباید کشور بهتری داشته باشیم بستر مناسبتری که حداقل در اون اگر کسی با ناملایمات بیشتری در زندگی روبرو شد و نخواست در اون بستر زندگی بهتری رو تجربه کنه بگیم تنخاب شخصیش بوده ؟ رفتن به مسافرت شمال به قول اون دوست عزیزمان و شاد بودن از اینکه در این شرایط بهم ریخته خداوند جایی خلوت را برای آنها فراهم نموده و بدون مشکل به خانه خود برگشته اند؟ اتفاقا من هم یک هفته پیش از این جریان در مسافرت شمال بودم با تعلیمات استاد مسافرت بهتری را تجربه کردم سپاسگزار خداوند بودم وبه زیبایی ها بیشتر توجه کردم اما نتوانستم این سوال را از خودم نپرسم که اون جنگل های بکر که قبلا می دیدم الان،کجا هستند؟ نتوانستم از خودم سوال نکنم این ویلا هایی که ساحل دریا(که منابع ملی و متعلق به همه ما ملت ایران طبق قانون اساسی کشور هست)را قرق کرده اند متعلق به چه کسانی هستند؟کسانی که در جای درست خود هستند طبق قوانین الهی؟ هیچ بی عدالتی یا زیر پا گذاشتن قانون صورت نگرفته است؟ انسانیت چه بخواهیم چه نخواهیم،بی تفاوت بودن به سرنوشت دیگران(چه قوانین الهی را درک و اجرا کنند یا نه) و بستن چشم ها و فرار از این واقعیت های مملوس، یک مقوله اجتماعی است ما در جامعه زندگی میکنیم پس مسلما کار هر کسی نیست که بی تفاوت باشد،ولی من از صمیم قلب اعتقاد دارم رحمان و رحیم بودن خداوند بسیار فراتر از آن است که مثلا ۵ درصد مردم دنیا با طرز فکر افراد این گروه را مورد رحمت خود قرار دهد و ۹۵ درصد مردم دنیا مجازات شوند؟

    ۳- من برعکس حضرتعالی و دیگر دوستان در این سایت نمیتوانم(فقط برای رسیدن به آرامش و اهداف خودم در زندگی شخصی به این دلیل که یک روح مجرد هستم) به اتفاقاتی که دنیا رو تکان داده بی تفاوت باشم؟تمام مردم دنیا بطرز عجیبی متحیر شده اند،نمی دانم چند صد میلیون شاید میلیارد؟ نمیتوانم بپذیرم که اکثر این افراد اشتباه میکنند، من به هیچ وجه نمیتوانم قبول کنم شخصی که پیش از انقلاب در شهری مانند آبادان در اوج رفاه و آرامش زندگی میکرده و خداپرست واقعی بوده(به فرمایش شما فرکانس منفی ساطع نمیکرده) این شخص پیش از تولد(زمانی که یک روح مجرد بوده) نوع زندگیش را خودش انتخاب کرده ،پس در کمال تعجب ایشان از خداوند درخواست کرده بوده که آن زندگی عالی را بطور مثال با مجروح شدن شیمایی در جنگ و ۳۰ سال بستر نشینی و آرزوی روزانه مرگ و یا حتی بی اعتقادی و کفر و شک در عدالت خداوند تغییر دهد؟

    ۴- کوهنوردان داستان زیبایی دارند که می گویند زمانیکه در آخرین ایستگاه قبل از رسیدن به قله، برای استراحت وارد این محل می شوند ،جای گرم و نرم،غذا و قهوه باعث می شود که از فکر ادامه مسیر منحرف شوند و زمانیکه دیگر دوستان به مسیرشان ادامه میدهند،آنها با لبخندی حاکی از تصمیم درستی که گرفته اند دوستان خود را بدرقه میکنند ولی تقریبا تمام آنها پس از چند ساعت از این تصمیم خود پشیمان می شوند و آرزو میکردند ایکاش ریسک رفتن را به این حاشیه امن ترجیح می دادند،امروز احساس میکنم در چنین حالتی برای تصمیم گیری قرار گرفته ام.

    من در طول تقریبا یکسالی که از عضویتم در این سایت میگذرد توانستم بدون تعصب و جانبداری،از آموزش های رایگان و محصولات شما بهره ببرم،نتایج خوبی هم کسب نمودم و هنوز هم روی خودم کار میکنم ولی واقعیت امر در طول دو هفته اخیرناچار هستم اخبار را دنبال کنم( تقریبا بدون استرس،بدون غرزدن،و قضاوت و غیره) و فقط سعی میکنم رد پای قوانین الهی رو از سال ۵۷ تا الان در تفاوت نگرش جامعه و خودم ببینم و مقایسه کنم و در نهایت خودم به این نتیجه برسم که کدام راه در زندگیم برایم قابل قبول تر است و یک حقیقت رو باید اعتراف کنم که من هم مانند بسیاری از دوستان در این سایت تا قبل از این وقایع تنها آرزویم رسیدن به مدلی از زندگی شما جناب استاد عباس منش،در آن کشور و غیره بود ولی الان درک کردم ایمانم با عملم یکسان نبوده و بیشتر برای تعریف و تمجید ازشما شایداین گونه فکر میکردم و مینوشتم ولی الان با تمام احترام سرنوشت مردم کشورم از برخی زوایا برایم بیشتر از زندگی شخصیم(حداقل در این مقطع) اهمیت دارد و واقعا از صمیم قلبم میگویم رغبتی به مهاجرت(مخصوصا آمریکا)ندارم،هر چند سوتفاهم نشود در دلم کاملا اعتقاد دارم که شما جناب استاد عباس منش به زعم بنده، یک خداپرست واقعی هستند ودر دلم شما را از بسیاری جهات تحسین میکنم و واقعا اعتقاد دارم به آنچه گفته ایدکاملا ایمان داشته ، عمل کرده اید و نتایج عالی کسب نموده اید، ولی من میخواهم این شعارآمریکا در مورد اینکه ما فقط به خداوند اعتقاد داریم را در کشور خودم به عینیت ببینم که به منحثه ظهور رسیده است شاید شما و دیگر دوستان بفرمایید این نوع تفکر نوعی شعار های وطن پرستی و جمعی است و در قالب آموزش ها نمی گنجد،خوب نظر شما مانند نظر من محترم است.

    در هرصورت جناب استاد عباس منش ،فارغ از این تفاوت دیدگاه(که مهری است بر تایید عدالت خداوند در دنیا)می خواهم بدانید که شما را از بسیاری جهات بعنوان یک الگوی شخصیت الهی و مومن واقعی، در زندگی قبول دارم و تحسین میکنم و بطور حتم راهی که شما به من نشان دادید راهی است روشن که من هم دوست ندارم هیچگاه از ادامه آن منصرف شوم و به یک فرد انقلابی یا شورشی تبدیل شوم من علیرغم میل باطنی خودم خشونت های بسیاری را در زمان انقلاب و جنگ شاهد بوده ام و هیچ رغبتی به دیدن دوباره آنها ندارم الان اخبار را همانطور که گفتم دنبال میکنم و احساس میکنم مردم ما روند تکامل خوشان را طی نموده اند برای بسیاری از زنان ایرانی حق رای زنان در سال ۱۳۴۱ موضوعی بی اهمیت تلقی میشد یا اصلا اطلاعی از آن نداشته اند ولی نوه های همان افراد امروز خواسته های بیشتری را فریاد میزننند.

    پس با تمام احترامی که برای شما قایل هستم ،خواستم شما و دیگر دوستان بدانید که ما باید بعنوان ملت ایران در این کره خاکی یاد بگیریم از بت پرستی دست برداریم اگر جناب آقای استاد عباس منش حرفهای درستی میزنند که در زندگی شخصی خود یا مااجرای اونها نتایج خوبی را بدنبال داشته است، دلیل نمیشود در تمام موضوعات کورکورانه از ایشون تبعیت کنم شما بارها فرموده اید به احساستون مراجعه کنید و احساسم و قلبم بهم گفت برخی افراد در این سایت تعریف و تمجید واقعی از شما ندارند و فقط دست آورد های عالی شما اونها رو مسخ کرده و ناچارند اعتراف کنند که شما کاملا در همه زمینه ها بر حق هستید و باز هم حتی در این جمع کوچک عده ای میخواهند از شما بت بسازند وفقط دلخوش به اینکه ما هم پیرو این شخص هستیم فارغ از نتایج عینی در زندگی شخصیشان ولی من دلیلی بر دروغ گفتن نمی بینم و صاف و پوست کنده احساسم را بیان کردم فارغ از اینکه دوستان در این گروه بپسندند یا نه؟شما به من یاد دادید وقتی به این نقطه رسیدیم که اعتقاد داشتیم راهمون درست است از هیچکس جز خدا نترسیم و من این کار رو انجام دادم هر چند میدونم این چیزها برای شما هم اهمیتی نداره و خللی در شما ایجاد نمیشه،چه تمجید دوستان و چه انتقاد های من

    در خاتمه خواستم عرض کنم که میدانم شما فرکانس کلام مرا دریافت میکنید پس میدانید که از صمیمم قلب دوستتان دارم از اطاله کلام از شما و دوستان عزیز پوزش میطلبم..

    امیدوارم همگان در زندگی عاقبت بخیر شوند

    بدرود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: