تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم - صفحه 26 (به ترتیب امتیاز)

710 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    تنها خدا برایم کافیست گفته:
    مدت عضویت: 1133 روز

    فتبارک الله احسن الخالقین

    روز شمار 122

    سلام ب استاد عزیزم و مریم جان با تمامی اهالی سایت نور

    خداوند رو سپاسگزارم برای هدایتم به این فایل که سرشار از نور و رحمت و هدایت هست

    بله استاد عزیزم هرچقدر نخوام بیان کنم ولی حقیقتا هروقت پیگیر مساعل اعصاب خورد کن نشدم بعد مدتی خوب پیش رفته

    یکیش ک تازه هست همین مساله زندگی شخصیم هست با اینکه ب چالش بسیار پر تلاطمی منجر شدم ولی با یاری از خداوند و پناه بردن ب خدا از حاشیه خودم رو دور کردم و شکر خدا نتیجه عالی شد چیزی فرای تصورم بود

    و بازم در همین زندگیم در گذشته هرچی تلاش کردم نتونستم سر سوزنی تغییر مثبت ایجاد کردم چون از درون در حال دعوا و کش و قوس با بقیه بودم و خیلی وقتا گریه میگردم و برای خدا تعریف میکردم که خدایا ببین چیکار م می‌کنن و بیا نجاتم بده و ازین حرفا !کار ب جایی کشید ک شماره امام زمان و خدا رو تو گوشیم ی شماره الکی ذخیره میکردم و مثلا تلفنی زنگ میزدم‌و‌گله شکایت میکردم ولی هیچ وقت مساله خوب پیش نمیرفت شاید برای ی لحظه کوتاه اونم بخاطر اینکه فکر میکردم دیگه خدا هوامو داره کار خوب پیش میرفت ولی این فقط نقطه شرو بود و سریع زخم زندگیم از جای دیگه سر باز می‌کرد ،خدایا شکرت ازون جهنم عبور کردم ولی الان میدونم خدا منو خوشحال دوس داره و هرچی میخوام رو باید با حال خوب ازش بخوام و شکر خدا واقعا ب میزان ایمانم کارها خوب پیش میره

    این رویه سکوت خوب چیزی هست

    سکوت همراه با آرامش نه مث گذشته من ک ی دوره هدایت شدم ب سکوت ولی در عوضش از درون غوغا و جنگ و ستیزی بی نهایت پر سروصدا ‌و جنگ‌ جهانی سوم بود

    شکر خدا الان خیلی بهتر شدم و دارم بهتر هم میشم

    شکر خدا همسری دارم بسیار وفادار و متعهد ب زندگیمون و بسیار هم خوش خلق

    شکر خدا برای وجود دختر عزیزم بهترین هدیه خداوند

    شکر خدا همیشه در بهترین زمان و‌ مکان با اتفاقات شرایط افراد ‌مواجه میشم و زندگیم ب راحتی می‌کردند

    شکر خدا که خداوند وکیل ‌و همه کاره زندگیمه

    در پناه الله یکتا شاد سالم سلامت و سعادتمند در دنیا و آخرت باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    علیرضا عزیزیان گفته:
    مدت عضویت: 1191 روز

    به نام خداوند یکتا

    سلام خدمت استاد عزیز و دوستان عزیزم

    خدایی شکرت که این اگاهی هارو لحضه داری بهم نشون میدی

    چند وقت پیش من توی رابطه بودم که خودم خلقش کردم خودم خواستم با اون فرد چجور همه چیش خودم خلق کردم

    بعد با افکاری که خودم درست کردم رابطه خیلی بعد شد اومدم گفتم بی پولیه فلان اخلاقش اندامش اوووو هزار چیز دیگه با افراد حرف میزدم

    قبل اون به یه فرد دیگه بودم اونم همینجور شد

    تا یروز با ایشون بحث شد و چند وقت گذشت و من با دوره 12 قدم اشنا شدم توی دوره که پیش رفتم

    فهمیدم نه بابا مشکل از اون نیست مشکل از من من این فکرار دارم من اینجور فکر میکنم همون موقع که باور کردم مشکل از من نه چیز دیگه

    خداشکر خداشکر سپاس گذارم از خدا به بهترین شکل ممکن رابطه من درست شد

    من بچه که بودم وقتی در مغازه وا میسام و فروش نداشتم

    پدرم بهم میگفت برو خودت تغیر بده برو خودت عوض کن

    من همیشه میگفتم یعنی چی ای حرف

    ولی الان فهمیدم حرف پدرم چی بود

    واقعا ادم باید خودش عوض کنه که کلا جهان باهاش عوض بشه

    اگه بخوام از این درس بگمم باید تا صبح بگم

    چند وقت پیش زوم کردم روی اینکه از کسی پول میخوام فکر میکردم با زوم کردن روش پول به حسابم میاد

    ولی دیدم بدتر ازم قرص گرفتن

    دوستان و علیرضا عزیز تو خالق زندگی خودت هستیی تو زندگیی خودت رو درست میکنی

    مثل دادماس که نقاشی می کشه دوست دارم اینجا کوه بکشم دوست دارم دوست دلرم اینجا دریا بکشم

    ماااا خالق زندگیمون هستم پس قشنگ بکش ای زندگیو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    مرجان زمانی گفته:
    مدت عضویت: 1465 روز

    خداروشکررررررر برای وجودتوووووون 💚

    شرایطی که هم اکنون رخ داده ،برای من که خییییلی مفید بوده 🫣

    تا الان حدود یک سال در سایت هستم و کلی نتیجه عالی داشتم (قانون سلامتی و عزت نفس با اکانت مامانم خریداری شده )ولی هنوووز موفق به گذاشتن کامنت نشدم 🙈

    دیشب به همسرم گفتم میوه این اتفاق برای من چیه؟

    ظاهر قضیه اینکه منو از کارم(فروش اینترنتی)عقب میندازه ولی من میدونم که این باید باعث رشد بیشتررررر بشه و میشه 😊

    الان باید عکاسی کنم و در آینده کارم جلو بیوفته😉

    برم اطلاعاتم روحوزه فروش بیشتر کنم😉

    واااای خدایااااشکرت میتونم راحت در سایت بگردم و روی باورام بیشتر کارکنم😍

    ✋اعتراف میکنم حالا در این شرایط بیشترررررررر

    از قبل دارم در سایت وقت میگذرونم ،اینقدر که تونستم اووولین کامنت رو بزارم 😍💚💪

    اینجا متعهد میشم محصول بعدی که میخرم با اکانت خودم باشه و حتماااا از نتایجم برای دوستان هم مسیرم بگم 😍💚

    خداروشکررررررر برای وجود استاد عزیز و مریم زیبا بهترررررین هستین 😍💚

    راستیییی استاد جون رابطه شما با مریم جون الگو خونواده ما هست خییییلی رفتار هاتون باهم تاثیر گذار بوده برامون ،الهی خدا به عشقتون بررررررکت بده💚😉😍

    استاد جون اینم بگم و تمااااام 🙈🙋‍♀️

    قانون سلامتیییییییی ترکونده به خداااااا دمتتتتتتتون گرممممممم💚💪🙋‍♀️💚

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    زینب جدید گفته:
    مدت عضویت: 1523 روز

    درود بر شما استاد عزیز و خانم شایسته نازنین💓

    همیشه حرف های شما و لحن صداتون آرامشبخش و دلنشین هست و با وجود تمام استرس و خستگی که باشه وقتی حرف های شما رو میشنوم و باز هم قوانین خداوند و جهان رو یادآوری میکنم به خودم وجودم سرشار از آرامش میشه و انگار دوباره شارژ شدم و پا میشم.

    بسیار این فایلتون به موقع بارگذاری شده و واقعا عالی بود، من حین گوش دادن به حرفاتون یاد یه چیزی افتادم اینکه این مشکلی که من خودم باهاش مواجه هستم و خیلی وقت ها دنبال مقصر بیرون از خودم میگردم برای من به کودکیم برمیگرده، جایی که اگ اطرافیان میفهمیدن من مقصرم یا با تمسخر مواجه میشدم با با توبیخ پس از همون بچگی بعد از هر اتفاقی ناخواسته اول دنبال یک عامل بیرونی به جز خودمون برای اون مشکل میگشتم. خب این موضوع تا همین روزها هم باهام بود تا اینکه خداوند من رو هدایت کرد به سمت فایل ها و شنیدم و شنیدم و شنیدم و مرتبا دارم روی خودم کار میکنم که این موضوع رو که سی و اندی سال باهاش درگیر بودم رو اصلاح کردم.

    موردی که برای خودم بوده و میخوام بگم مشکلی بود که در محل کارم داشتم و اخیرا همش با غر با اعصاب خوردی با حال بد با مریضی میرفتم سرکار و هیچ لذتی از کارم و روزهام نمیبردم و‌مدام در حال ناله بودم که همکارام اینطوری هستن شرکت اونطوری هست کارم سنگینه و پر از انرژی منفی و حس بد

    تا اینکه به لطف خدا با راهنمایی های آرامشبخش شما به خودم اومدم و گفتم تو خودت مشکل داری روی خودت کار کن روی فکرت کار کن تا همه چی اصلاح شه و همیشه این حرف شما توی گوشم بود که میگفتین حق غر زدن ندارین یا میپذیرین شرایط رو و توی همون شرایط زندگی میکنید یا تغییرش میدین … شروع کردم به شکرگزاری کردن هرشب مینوشتم و هرشب همه اتفاقات مثبت که در طول روز برام اتفاق می افتاد رو به خودم یادآوری میکردم. بعد با تهیه دوره دوازده قدم متوجه شدم تقریبا کاری مشابه تمرین ستاره قطبی رو دارم انجام میدم.

    به دلم گوش دادم و من استعفا دادم و دیگه نخواستم برم سرکار تا آرامش رو به خودم و زندگیم برگردونم و با این الهام الهی که باعث شد من از شرکتی که کار میکردم بیام بیرون و درهای بسیار زیادی به روم باز شه زندگیم پر از نور و آرامش و ثروت شد . موقعیت های کاری فوق العاده بهم پیشنهاد شد و‌همچنان فراوانی نعمت الهی به سوی من جاریه و پیشنهاد میشه و درآمدم پنج برابر درآمد قبلم شد. به غیر از اون پر از امید هستم پر از آرامش هستم پر از لذت بردن از روزهای زندگیم هستم

    من دنبال مقصر بیرون خودم بودم ولی بعد از اینکه به خودم اومدم خداوند بهم نشون داد که اگر فرکانس درستی رو بفرستم قطعا بهترین ها به سمت من جاری خواهد شد

    من هر روز روی خودم کار میکنم هر روز فایل هارو گوش میدم و هر روز همه چی بهتر و بهتر خواهد شد.

    چقد از اینکه من هم توفیق داشتم در این مدار قرار بگیرم سپاسگزار خداوندم

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    راحله محمودی هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 1685 روز

    سلام اسناد عزیزم عاشقانه دوستتون درام و از شنیدن حرفهاتون ذوق می کنم می خواستم چند تا از جاهائی که گله کردم و شرایط بدتر شد رو بگم حدود ۸ سالی تو یه آپارتمان ۶۵ متری زندگی می کردیم خیلی دوستش داشتم ولی با اضافه شدن بچه ها و بزرگتر شدن خانواده یه کم شرایط سخت شده بود شروع کردم به ناسازگاری و گله و مرتب درخواست از شوهرم که بیا خونه رو عوض کنیم خواهرشوهر خونه جدید بزرگ گرفته بود برادرشوهر هم خونه خریده بود و من ضجه می زدم که تو رو خدا بیا خونه امون رو عوض کنیم خلاصه با ناراحتی هایی که ایجاد کردم و چون پول کافی نداشتیم اول آپارتمان رو فروختیم و بعد دربه در دنبال خونه که شرایط اصلا خوب نبود خیلی حالمون خوب نبود خونه مناسب پیدا نمی شد و ما و هر روز به موعد تحویل خونه نزدیکتر می شدیم و مادرم مرتب می گفت نکنه بی جا و مکان بشید ، خلاصه با دستپاچگی هرچه تمام و بدون دقت کلاه سرمون رفت و یه خونه کلنگی رو با قیمت گزاف خریدیم و چون حالمون بد بود و ناراضی بودیم شرایط مرتب بدتر می شد و خونه ای که خریده رو تحویلمون نمی داد خلاصه تازه وقتی خونه رو تحویل گرفتیم اوضاع بدتر شد و فهمیدیم چقدر خونه خرابه و باید تعمیر بشه و ما که همه پولمون دو داده بودیم و من هم باردار بودم به مدت چند ماه اسباب و اثاثیه رو پهن نکردبم به فکر فروش خونه بودیم و من نیمه شب ها بیدار می شدم و ساعت ها در نماز شب گریه می کردم که آخه چرا باید اینطوری می شد این حال بد و شکایت باعث اتفاقات بد دیگه در روز میشد چندین بار تصادف کردم ، تا اینکه بالاخره با همسرم تصمیم گرفتیم مسئولیت اشتباه رو بپذیریم و سعی کنیم شرایط رو بهبود ببخشیم با اندک پولی که داشتیم یه بنا آوردیم و یه کم تعمیر کردیم تا قابل تحمل تر باشه( راستی بگم تو اون حال بد هیچ بنایی هم پیدا نمی شد بیاد تعمیر کنه ) خلاصه تمیزش کردیم و اسباب اثاث رو چیدیم و دخترم که خیلی منتظرش بودم به لطف خدا دنیا آمد خدایا شکرت که دخترم. سالم هست بعدا که با شما آشنا شدم فهمیدم دلیل ابن همه مشکلات شکایت و نارضایتی هست باید یاد بگیرم به نکات مثبت توجه کنم و شکر گذار باشم خدایا شکرت که من رو با استاد عباسمنش آشنا کردی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    مریم السادات هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 1415 روز

    به نام الله یکتام و استادعزیزم و مریم بانو که همیشه حضور داره حتی اگه صداش نیاد یا دیده نشه توی فایل

    من به جرات میگم که بارها و بارها تجربه دارم به خاطر تمرکز روی چیزی که نمیخواستم و با غرزدن بیشترشم میکردم و خودم خبر نداشتم..اینکه هرچیزی پیش می اومد انگار باید هرکسی از در میومد داخل بهش گفته میشه با هرجا میرفتیم صحبتش میشد و منم به عنوان عقل کل باید راجع بهش صحبت میکردم و نظرات حق به جانبم و اون مظلوم نماییهایم رو هم به نمایش میذاشتم…خدای من رب ارحم راهمینم صدای منو شنید که کمک خواستم ازش و اونم که سریع العجابس هدایتم کرد و من الان در کنار شما عزیزان هستم….من کسی بودم که همیشه مقصر رو خانوادم میدونستم و همیشه وقتی با خواهرام یا خاله یا نزیدیکانمون صحبتش میشد فقط پدرم مقصر بود(بنده خدا دلم میسوزه )حتی مادرمم مقصر نمیدونستیم و تجربه هایی رو گذروندیم که گفتنش اینجا نمیگنجه….اما یه چیزی درون من بود که میگفت حرکت کن..همیشه میگفتم من باید یه کاری کنم و خواهرام منو مسخره میکردن که مریم دوباره شروع کرد و میخندیدن….اما میدونستم که به چیزی وجود داره که من ازش خبر ندارم نمیدونستم باید چیکار کنم اما میدونستم که باید یه کاری یه حرکتی انجام بدم…اون روزا از زندگی اولم جدا شده بودم..الان میدونم تمام اون تجربهها به خاطر توجه به ناخواسته هد و عدم اعتماد به نفسم و مقصر بودن همه جز خودم ….خداروشکر میکنم که بعد اون همه چک و لقد که فکر میکنم توی خانوادم کمترین چک و لقدهارو من خوردم و به این سایت بی نظیر هدایت شدم…البته سالهاست که بعد از خارج شدن از رابطه اولم توی زندگیم با مباحث موفقیت آشنا شدم البته اواخر زندگی اولم آشنا شدم و اون روزا حال خودمو خوب نگه میداشتم و لی صحبت کردن راجع به مسائلی که دوس نداشتم همون تضادها باعث شد زندگی اولم به پایان برسه خودم داشتم این کارو میکردم اما نگاهم و انگشت اشارم به سمت همسرم بود…چقدر این مسئله مهمه که بفهمیممم که ما خودمونیم که تجارب زندگیمونو میسازیم. تجربه میکنیم من به جرات میگم ..من توی خانواده پرجمعیت زندگی کردم و اینو بگم من تنها کسی هستم که توی خانوادم از ایران خارج شدم کاملا هدایتی حتی از فرزندم..و خدا میدونه چقدر شادم و احساس آرامش دارم..مریمی که وابسته بود الان سالهاست البته توی ایرانم من آغاز کرده بودم تکاملم رو برای بهبود خودم و خیلی آدمها از زندگی من رفتن و اینقدر ادامه دادم که الان اینجام…به قول استاد هرچقدر کار کنی نتیجه میگیری..وقتی یه ذره از مسیر دور میشم سریع احساسم الارم میده که مریم کجا داری میری حواست هست

    سریع خودمو جمع و جور میکنم..خداروشاکرم بی نهایت و استاد عزیزم که روزی دیگه نخواست مثل قبل زندگی کنه و زندگیشو تغییر داد و باعث تغییر زندگی خیلی از آدما شد…من توی مسیر موفقیت بودم اما تا زمانی که با شما آشنا شدم نمیدونستم تضادها و تمرکز به آنها از همان جنس رو به زندگیت میاره و اینکه این تضادها اومده که خواسته هاتو واضح کنی جانانم مریمم…و اینکه خدا یه سیستمه نه احساساتی میشه نه خشمگین …فقط به احساسات و فرکانسات پاسخ میده عزیزم…همین 3مورد رو همیشه یادم بمونه بسه برام …همینارو بتونم در عمل اجرا کنم کلی کار کردم..هرچقدر یاد میگیرم بازم کمه

    از خداوند میخوام در مسیر مارا ثابت قدم نگه داره و توی مسیر بمونیم تا عالی زندگی کنیم و جهان رو به جای بهتری تبدبل کنیم..دوستتون دارم و به پناه الله یکتا میسپارمتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    الهه امینی گفته:
    مدت عضویت: 1008 روز

    سلام استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته مهربونم

    جونم براتون بگه خیلی حالم خوب شد با این فایل سپاس فراوان برای این دو سوال زیبا که منو برد به 7 سال پیش

    زمان خواستگاری همسرم از من چقدر من به همه چی غر میزدم و جنگ داشتم …

    مدام واسم جای سوال بود چرا برام کادو و از این مدل وسایلهایی که برای عروس میارن توی مناسبت‌های مختلف انقدر کمه یا نمیارن!!!

    اصلا چه وضعی که آبروریزی بود همش مجبور بودیم لاپوشانی کنیم آخه من یه تک دختر پر توقع بودم از دیگران که باید برام یه کار انجام بدن تا من لذت ببرم ،همه مسول لذت بردن بیشتر من از زندگی بودن و وظایفی داشتن جز خودم

    خلاصه وضعیت بد و بدتر شد ….

    تا حدود دو سال پیش که با مباحث ذهنی و عالم درون آشنا شدم و این روایت

    که بیرون ز تو نیست هر آنچه در عالم هست

    در خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی

    به خودم اومد

    خیلی برام جالب بود که هر چی بیشتر روی خودم دنیای درونیم و احساس لیاقت و ارزشمندیم کار میکنم هر چه بیشتر خودم رو کندو کاو میکنم و با قوانین آشناتر میشم همه چی از بیرون تغییر میکنه جالبه که من الان نه نو عروسم نه مناسبت خاصی هست ولی همون خانواده همسر که اون زمان آب از دستشون برای من نمیچکید الان پشت هم برام کادو و محبت دارن

    وای که چقدر من از خدای خودم ممنونم که منو با دنیای درون آشنا کرد و استادی چون شما رو در مسیرم قرار داد که انقدر ساده و کارآمد قوانین رو برای استفاده در زندگی روزمره بیان میکنید

    در پناه الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    حمید زمانی گفته:
    مدت عضویت: 1265 روز

    با سلام و احترام خدمت استاد عزیزم

    من یک متعهد هستم

    استاد من در گذشته فکر میکردم که همه ی کارها را باید خودم انجام بدهم و اگر ثروت و پول و موفقیتی هم هست بایستی با تلاش خودم به آن برسم و خدا هست ولی فقط یک اسم معنوی هست در زندگی من که یدک صفات خوب را با خودش میکشد و اگر به مشکلی هم برخورد می کردم و آن مشکل حل می شد میگفتم که آره خدا کمک کرد ولی اگر اون فرد یا اون رئیس یا اون فلانی که باباش رئیس فلان جا هست نبود که نمی شد و شرکی که در وجودم داشت اجازه ی دیدن اون قدرت الهی و ماورایی را نمی داد و کم کم پس از گذشت سالها و سالها به من اثبات شد که حمید اگر پول میخوای فقط خودت باید این را به دست بیاری والسلام حالا شغلی که در آن بودم را نمی دیدم حقوقی که ماهانه به حسابم واریز می شد را نمی دیدم سلامتی ای که داشتم را نمی دیدم همسر ایده آلی که خداوند برای من فراهم کرده بود را نمی دیدم ویک عالمه نعمت و موهبت بود و من نمی دیدم من فقط پولی که به دست بیاورم را می دیدم اونم اگر پول بزرگی می بود که می شد با اون خونه یا ملک بخرم و همه ی این دیدگاه هم فقط به خاطر صحبت های اطرافیانم بود که میگفتند ببین سعی کن یک خونه ای برای خودت دست و پا کنی وگرنه زندگی سخته زندگی پدرت رو در میاره نمیدونم اجاره نشینی سخته و از این جور حرف ها من برای اینکه عملی کنم باورهای مخرب توی ذهنم را دست به یک کار ابلهانه زدم و همین کار ابلهانه موهبت و توفیق خدای مهربان بود که باعث رشد و پیشرفت هرچه بیشتر من شد حالا داستان را براتون میگم :

    با توجه به موارد بالا که بهتون گفتم و باورهای شرک آلودی که داشتم هدایت شدم به اینکه اگر ماشین تصادفی بخرم و درستش کنم و مجددا بفروشم میتونم یک پول خیلی خوبی به دست بیارم و وام گرفتم و رفتم از یک شهر دیگه یک خودرو تصادفی خریدم و با جرثقیل و کامیون به شهر خودمون آوردم و گذاشتم در یک گاراژی تا تعمیر کار اون را درست کنه اون تعمیر کار اوایل خیلی با ذوق و سریع شروع به بازکردن تجهیزات ماشین کرد و تعمیر اون ماشین را آغاز کرد وسط کار گفتش که یک سری قطعه لازم هست بخرید تا ادامه ی کار را ببریم جلو من اونجا متوجه شدم این خوردو بسیار کمیاب هستش و قطعات اون هم به شدت گران هست و بایستی استوک پیدا کنم و براش تهیه کنم من که اون موقع فهمیدم که حسابی کم آوردم چون اقساط اون وام را بایستی می دادم خرج و هزینه زندگی و کرایه خونه هم بود و ضمن اینکه تجهیزات و لوازم گران هم بایستی تهیه می کردم هیچی همش منتظر بودم که حقوقم را سر ماه بگیرم و برم یک سری تجهیزاتی را که ماشین میخواد بخرم و میرفتم یک قطعه میخریدم و انتظار داشتم که اون تعمیرکار الان دیگه یک ماشین سالم روبه راه به من تحویل بده و اون تعمیرکار هم که دیده بود به سختی تجهیزات را تامین میکنم کلا ماشین رو گذاشته بود یک گوشه گارارژ و هیچ دست هم بهش نمی زد یک سال کامل گذشت هیچ اتفاقی نیافتاد و وکالت ماشین هم تموم شده بود نه پول داشتم که ماشین را کامل کنم نه صاحب اون ماشین بودم و نه میتونستم ازش استفاده کنم و فقط داشتم زجر میکشیدم و یک سال کامل تحت اضطراب و استرس بودم و خیلی اذیت شدم فقط به این خاطر که خدا رو به عنوان یگانه رب این جهان باور نداشتم که اون میتونه کن فیکون کنه وقتی که من بنده ازش بخوام .

    یکروز گفتم دیگه خسته شدم دیگه کم آوردم میزارمش این ماشین را داخل سایت دیوار و همینجوری میفروشمش و رفتم داخل یک ساندویچی و مدتی که داشت ساندویچم را آماده می کرد من فقط داشتم، های های گریه می کردم و به خدا میگفتم بابا کم آوردم فق تویی که فریادرس من هستی و هیچ کسی فریادرس من نیست ای خدا تو کجایی و من به هر خیری که از تو به من برسه محتاجم ساندویچم را خوردم یک کمی آرامش گرفتم و رفتم سر کارم و گفتم خدایا خودت میدونی والسلام. اونجا بود که زنگ کائنات به صدا دراومد و نیروهای غیبی به یاری من شتافتند ظهر که از اداره می اومدم یک نفر تماس گرفت و گفت ماشین را میخوام و بعد از ظهر یک جایی قرار بذارید ماشین را بخریم و همه چیز تموم شه من یک ماشین چینی شاسی بلند داشتم ولی اون آقای خریدار یک سوزوکی داشت رفت و اون را فروخت و ماشین را همونجوری از من خرید و من هم تمام وکامل تمام مدارک و لوازم ماشین را بهش دادم و قبلش رفتم شهری که ماشین را خریده بودم و وکالت جدید گرفتم و همه چیز تموم شد و رفتم قسمتی از وام هایی رو که توی این یکسال ایجاد کرده بودم پرداخت کردم و برکت و فراوانی بسیاری وارد زندگیم شد و با فایل های استاد آشنا شدم و فقط رو به رشد و بهتر شدن پیش رفت . از اونجا متوجه شدم حمید آقا یک نیروی الهی در این جهان هست که داره همه چیز را مدیریت میکنه از جمله کار و مسیر رشد و زندگی تو را و تو باید فقط به او توکل کنی و از این مسیر لذت ببری و خودت را به اون بسپاری و بدونی که هیچ قدرتی مافوق قدرت الله نیست و فقط مسیر درستی و راستی هستش که جواب میده .

    باتشکر از استاد عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    علیرضا یکتای مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1353 روز

    به نام خداوند مهربان وهدایتگر

    سلام به استاد عباسمنش و خانم شایسته مهربان

    سلام به همه دوستان ثروتمندم

    تمرکز به خواسته و بهبود توانایی خود

    همیشه بایستی سعی کنیم به قوانین جهان هستی عمل کنیم تا از سعادت دنیا و آخرت برخوردار شویم .

    اگه فقط همین یک قانون را درک کنیم و عمل کنیم تمام مسائل زندگی ما را پوشش میده و از ایجاد مشکلات در آینده جلوگیری میشه.

    قانون این را میگه ، من به هرچه توجه کنم ، همان را دریافت می کنم،

    قانون توجه و تمرکز پایه و اساس آموزش های استاد عباسمنش هست و بقیه همه در تکمیل این اصل هست ،

    به نوعی سبک زندگی توحیدی را درک می کنیم و ازش بهرمند می شویم . وقتی که من قدرت خلق کنندگی دارم، و از این نیرو ممکن درجهت بدبختی خودم یا خوشبختی خودم استفاده می کنم .

    اگه به چیزی توجه می کنم ، که عامل بیرونی هست و ازش گله و شکایت می کنم در واقع ، مشکلات و مسائل ناراحت کننده را درخواست می کنم و جهان هستی هم به درخواست من موافقت می میکنه و همین اتفاق می افتد.

    بنابرین ، همیشه باید توجه و تمرکز من به درون خودم باشه نه یک عامل بیرونی، چراکه وقتی به عامل بیرونی تمرکز کنم از مسیر خارج می شوم و از مدار دریافت نعمت و ثروت بیشتر دور می شوم و با وجود تلاش مضاعف می بینم که به ثروت ونعمت و سلامتی نمی رسم .

    بنابرین ، این قانون را همیشه به خودم یادآوری کنم و مهم باشه که بدونم الان دارم چه فرنکاسی به جهان می فرستم، و چه شرایطی را دارم خلق می کنم ، اگه این مطلب در ذهنم جا بیفته همه چیز حل میشه ، و آن وقت می تونم وارد آن جاده آسفالته بشم و سوت زنان ادامه بدم و چرخ زندگی من روغن کاری میشه .

    خدایا شکرت

    علیرضا یکتای مقدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    معین کوه پیما گفته:
    مدت عضویت: 1327 روز

    سلام استاد

    سوالی که دادید

    طبق اتفاق های که افتاده من از ندای درونم

    در خواست کردم که درامدم رو 3 برابر کنه با وضعیت فعلیم

    و ندای درونم بهم گفت پست بیشتر بساز و ازش پرسیدم کجا گفت اینستاگرام

    و من شروع کردم به پست گذاشتن و داشتم کار خودم رو پیش میبردم

    و از روزی که تظاهرات شروع شد اینستاگرام قعط شد

    و من احساس بدی داشتم و فکر میکردم دیگه شکست میخورم فقط بخاطر ایران یا کسانی که تظاهرات کردن

    اگر راستش رو بخواید این شیطان (منطق من ) چند بار گفت دیگه رو اینستاگرام کار نکن و بیا سایت بساز کار کن

    و یا برو اپارات یا جا های که مال ایران باشه

    و سعی میکنه منو از این مسیر منحرف کنه

    و یکجورایی داشت موفق میشد

    و بازم از خداوند پرسیدم کجا پست درست کنم

    و اینو گفت ما هیچ وقت به عهدمان پشت نمی کنیم

    پس شما هم به عهدی که بستید و ایمانی که دارید پشت نکنید

    و از شاخه ای به شاخه ای دیگری نرید

    و این منو خوشحال کرد

    و عوامل بیرونی هیچ تاثیری رو کار های من یا خواسته های من ندارد

    و اگر خدا گفته درامدم این گونه 3 برابر میشه قطعا میشود

    راستی استاد

    یک چیز جالب الان فهمیدم شیطان هیچ وقت عقب نمی کشه و از طریق های مختلف

    سعی میکنه مارو از مسیر دور کنه

    مثال

    اقا من دیروز داشتم تو گوگل اپارات میچرخیدم و یک هو دیدم یکی میگه با عکس پول بساز

    گفتم چجوری چون من طراح هستم و کار های گرافیکی انجام میدم

    اقا خلاصه که یک روز ما درگیر این بودیم کار های ثبت نام اینارو انجام دادیم

    الان فهمیدم اینم کار شیطان برای دور کردن من از مسیر هست

    خدا رو شکر از موقعی که فایل های رایگان دارم گوش میدم استاد

    سریع متوجه اشتباه هاتم میشم و

    سریع درستش میکنم که اون ضربه جهان رو نخورم چون میترسم ازش

    من نازک نارنجی هستم و اصلن نمی تونم ضربه جهان رو بخورم برای همین خدا همیشه

    قبلا این اتفاق ها نشونه های برام میفرسته

    استاد و دوستان عزیز اگر باور اشتباهی در کامنت های من دیدید حتما من رو مطلع کنید

    ممنونم استاد از این فایل عالی تا دیددار دیگر فعلا بدرود استاد و دوستان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: