https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/09/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2022-09-26 03:55:022022-12-12 06:54:43تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم
710نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
وای که چقدر این فایل عالی بود، چقدر همه کلماتش ارزشمند است، چقدر درست و زیبا همه کلمات در کنار هم قرار گرفته، این فایل ۲۰ روز پیش ضبط شده و اصلا استاد داره در مورد فوتبال و داور صحبت میکنه و تاثیر نداشتن عوامل بیرونی توی زندگیمون صحبت میکنه،
و چقدر زیبا این تفکر رو توی زندگی روزمره بررسی میکنه و میگه که خودمون داریم زندگیمون رو رقم میزنیم و تا زمانی که دیگران رو مقصر بدونیم، بدبختی پشت سر هم میاد برامون،
و جهان بهت ثابت میکنه که تو راست میگی،
اگه فکر میکنی بقیه مقصر هستند، پس تجربه میکنی مقصر بودن بقیه رو،،
و چقدر من تجربه کردم توی زندگیم این مقصر دانستن بقیه رو و چقدر آسیب دیدم،،
چقدر گفتم بقیه مقصر هستند، پدرم، مادرم، همسرم، خواهرم، مادرشوهرم، همه و همه و
خودم رو مقصر نمیدونستم، و پشت سر هم میبارید برام بدبختی،،،
و الان دوساله که عباس منشی هستم و دارم یاد میگیرم زندگی کردن رو، از اون روزی که دیگه نگفتم بقیه مقصر هستن، دیگه نگفتم بقیه،
زیپ دهانم رو بستم و سعی کردم تمام تمرکزم رو بگذارم روی خودم، روی اهداف خودم، روی پیشرفت خودم،
دیگه نگفتم بقیه،،
در خودم جستجو کردم، ایرادها رو دونه دونه پیدا میکنم و جهان بهم پاداش میده،
به خدا زندگیم گل و بلبله، زندگیم اونقدر شیرینه، اون قدر حالم خوبه، از درون راضی هستم و شاد و خداروشکر
افتادم توی غلتک رسیدن به خواسته هام،
دونه دونه دارم به خواسته هام میرسم،
رها شدم و آزاد و آرامشی دارم که هیچ وقت تجربه اش نکردم،
از روزی که دیگران رو مقصر ندانستم و خودم رو مسول زندگیم دانستم،، فهمیدم چی میخام از زندگی، شادی چیه، آرامش چیه،
من الان توی همون رشته ای که دوستش دارم، درس میخونم، توی همون رشته ای که دوست داشتم، دارم پول میسازم،
به خدا جهان اونقدر زیبا همه چی رو کنار هم قرار داده که من به اون چیزی که یه عمره آرزوشو داشتم و اصلا فراموشش کرده بودم،
این روزها دارم زندگی میکنم اون آرامش و لذت بردن از زندگی رو
و قدم اول رسیدن به این مرحله،، مقصر ندانستن بقیه عوامل بیرونی و همه کاره دونستن خودم و حرکت کردم، عمل کردم و میرفتم جلو، در عین ترسیدن میرفتم جلو و عمل میکردم الهامات رو،
و الان راضی هستم، اول راه هستم ولی خیلی برام روشنه مسیرم درسته، این همون جاده سرسبزی که توش افتادم و دارم سوت میرنم و میرم جلو،
نمیدونم چه حکمتی بوده که این فایل رو که قبلا ضبط شده الان باید بدست مون برسه. ولی حتما قرار بوده ما هم امتحان بشیم ببینیم درس هامون رو خوب یاد گرفتیم یا نه… این چند روزه واقعا امتحان نهایی بود برای هممون. الحمدالله تو هفته گذشته خیلی خوب تونستم کنترل داشته باشم روی افکارم اما یه جایی هم پام لغزید و به اون ندای قلبم بی توجهی کردم
و دیدم که چطور ذهنم برام جهنم درست کرد به عینه دیدم ، منی که اهل شکایت نیستم و مدام حواسم هست که قدرت رو به کسی ندم اما یه روز اسیر وسوسه های شیطان شدم ولی خداروشکر متوجه اشتباهم شدم و دوباره توبه کردم و از خداوند خواستم که هدایتم کنه. هدایتی که دریافت کردم جلسه سوم قدم چهارم بود اونجا هم دقیقا مثل الان توی این فایل شما میگید خودتی که داری به خودت ظلم میکنی حواست نیست! و چقدر مرتبط بود بحث
و چه تلنگر و چه هدایتی خدایا شکرت تو اون جلسه درباره ستاره قطبی هست که گفتید اگه نتیجه نمیگیری اگه منحرف شدی از مسیر یعنی تمرین رو انجام نمیدی که دیدم بله این چند روز با جماعتی همراهی کردم که برخلاف میلم منم دارم مثل اونا فکر میکنم و داشتم پا به جهنم اونا میذاشتم که خداوند دستم رو گرفت. و بعد هم این فایل ارزشمند شما البته فایل قبلی هم فوق العاده بود و نکته تقلبی خوبی داشت برای امتحان ما … ان شاءالله که خداوند ما رو هیچ وقت به حال خودمون رها نکنه حتی لحظه ای.
بودن در این مسیر ، نگاه توحیدی به زندگی ، قدرت انتخاب و کنترل ذهن و توجه به نعمتها ،بزرگترین ثروت این دنیاست با این ثروت از پس هر امتحان الهی برمیایی و بقول قران شیطان هیچ راهی به بنده های مخلص نداره.
خدایا شکرت بابت هدایت های مکرر
خدایا شکرت بابت قبول توبه ام
خدایا شکرت که اینقدر عادل و مهربونی
خدایاشکرت که بنده توام و همین برام کافیه
خدایا شکرت که زبانم رو به حمد و ستایش خودت باز میکنی
صحبت درباره خوبی ها و نعمتها شاه کلید مباحث جلسه سوم قدم چهارم بود خیلی خیلی عالیه این جلسه.
من با درخواست از یکی از دوستانم که از دوره های شما استفاده میکرد چند ماه پیش به سایت شما هدایت شدم و ثبت نامم رو انجام دادم.
ولی اینطور که مشخصه تا دو هفته پیش آماده ی دریافت (شنیدن) اطلاعات ارزشمند سایت شما نبودم
ولی از دو هفته پیش شروع کردم و تمام فایل های هدیه تون رو دارم گوش میدم و بهش فکر میکنم.
در رابطه با این فایل میتونم بگم خودم رو یک نمونه ی واضح از آدمی که مدام گله و شکایت میکنه و هی ضربه میخوره میدونم و کل عمرم رو این مدلی زندگی کردم الان که دارم به زندگیم نگاه میکنم میبینم که👇👇👇👇
-مقصر عزت نفس پایینم رو رفتار خانواده در کودکی ، رفتار معلم و مدیر و ناظم و… در مدرسه و…. میدونستم
-مقصر نداشتن آزادی مالی ام رو باور های محدود کننده ای که خانواده و جامعه در کودکی در ذهن من کاشتند میدونستم
-مقصر نداشتن روابط با افراد تاثیرگذار رو نداشتن فامیل خوب ، ثبت نام نکردنم در مدرسه ی بالای شهر و… میدونستم
میتونم مثال های زیاد دیگه ای بزنم ولی میخوام بگم که الان میفهمم مقصر دونستن و توجه به تاثیر عوامل بیرونی به (هر دلیلی) وضعیت من رو در همون موضوع خیلی بدتر کرده و این شکایت ها به مرور زمان به خشم و جنگ و تنفر و احساس بد شدیدو… تبدیل شدن و (حتی درموضوع عزت نفس بارها و بارها به افکار خودکشی تبدیل شد)(این رو هم بگم منی دارم این حرف رو میزنم که از نظر بقیه قابلیت خواننده شدن، فعالیت حرفه ای در حوضه دوبله ، فعالیت حرفه ای در حوضه ی مدلینگ و از نظر ژنتیکی در حوضه ی فیزیک بدنسازی رو دارم) ولی انقدر روی نکات منفی تمرکز و توجه میکردم که هنوز هم فکر میکنم مسخره ام میکردن و دروغ میگفتن بهم
این فایل رو چندین بار گوش خواهم کرد و تمام تلاشم رو میکنم که در طول روز هر موقع خواستم کسی رو مقصر بدونم یاد حرف های شما بیوفتم و هی تکرارش کنم تا بیشتر توی زندگیم ببینم که خودم خالق زندگیم هستم و هی بیشتر باورش کنم از شما خیلی سپاسگذارم
و در مورد تغییر مثبت میتونم یک خاطره بگم که یادمه ۱۶ سالم بود و پدرم بهم پول تو جیبی میداد
ایشون کلا مقاومت داشت نسبت به پول دادن و انگار احساسش بد میشد با اینکه اون پول فقط هزینه رفت و برگشت مدرسه بود و هزار تومنم باقی میموند🤣
و من متوجه این موضوع شده بودم ولی اهمیت نمیدادم
تا اینکه یروز پول تو جیبی رو از تو آشپزخونه پرت کرد وسط پذیرایی گفت بیا این پول تو جیبی
اونجا به من خیلی بر خورد
پدرم آدم بدی نبود و نیست ولی چون خیلی حساس بود روی پول خرج کردن رفتار های عجیبی از خودش نشون میداد
منِ دل شکسته تو راه مدرسه خیلی گریه کردم و یهو یادم افتاد خدایی هم هست با تمام وجود به خدا گفتم خودت آرومم کن و کاری کن که دیگه نیازی نباشه از پدرم پول بگیرم
(از اینجا به بعد یکم خلاصه تر میگم که خیلی طولانی نشه)
بعد از یک هفته هدایت شدم و نیمه وقت بعد از مدرسه میرفتم سر کار و صبح ساعت ۶ونیم در حال تحصیل و کار کردن بودم
اینجا همونجایی بود که (پول توجیبی و خرج زندگیم) رو عامل بیرونی ندونستم
بعد از یک مدت یک سال مونده به اینکه دیپلم بگیرم به دلیل درگیری و دعوا زیاد و نداشتن موی کوتاه و دیر رفتن به مدرسه یجورایی اخراج شدم یعنی خودم ترک تحصیل کردم چون دیگه خیلی تحقیرم میکردن که خودم ناخودآگاه فرار کردم از مدرسه و تمام وقت سر کار رفتم و تازه الان میخوام اقدام کنم شبانه دیپلم بگیرم
دیگه پول درآوردنم رو عامل بیرونی ندوستم تا که….
الان ۲۱ سالمه و دوساله یک کارگاه چاپ ، طراحی و فروش به صورت اینترنتی البته به صورت همکاری با یک پلتفرم راه اندازی کردم و ماشین۲۰۶ خریدم موتور بنلی خریدم و کلی سرمایه جنس و دستگاه دارم و بابتشون سپاسگذارم
الان متوجه شدم عامل بیرونی رو توی مسئله پول درآوردن اون موقع ندوستم و به خدا توکل کردم و پول وارد زندگیم شد
الان متوجه شدم ۴ ماهه درآمدم همونه و افزایش پیدا نمیکنه دلیلش اینه که یادم رفت به خدا توکل کردم و درست شد
الان متوجه شدم پول درآوردن رو به عامل بیرونی مربوط نکردم ولی توی ذهنم (میلیاردر شدن) رو ربط دادم
خلاصه….
مرور نکردم چی نوشتم و هرچی از گذشته تا الان گذشت رو نوشتم
استاد عباسمنش از وجود شما و بابت آگاهی هایی که هیچ کسی به ما نگفت و نمیگه سپاسگذارم
تمام تلاشم رو میکنم با وجود هرچه که به من گذشت قوی باشم و به صورت تکاملی روی خودم کار کنم و بتونم آینده ی فوق العاده ای رو در تمام جنبه های زندگی برای خودم رقم بزنم.
چقدر خوشحالم که صحبتهایی ک منتظرش بودم بشنوم و خواسته ی من، تو این چند روزه ی اخیربود ،در این فایل گفته شد
واقعا استاد وقتی زیپ دهنمو بستم و آگاهانه تمرکز کردم روی خواسته های خودم در آرامش بودم و حالم خوب بوده،مخصوصا در خصوص بیماری ای که بیش از دوسال همه درگیرش بودن و استرس داشتن، اما من باکنترل ورودی های ذهنم و توجه به سلامتی خودم و خانواده ام و با شکرگزاری کردن از موهبتهایی که در زندگی به من داده شده حتی یک بار سرماخوردگی سراغ من نیومد🤗
اما وقتی به یه ناخواسته توجه کردم و یک عامل بیرونی رو در نتایجم دخیل دونستم نتیجه ی عکس گرفتم
اما
اما
واقعا خوشحالم که من زود متوجه میشم اون نتیجه ی نادلخواه ناشی از توجه من، روی ناخواسته ها بوده،و عامل بیرونی موثر نبوده
چرا که من ، کنترلی روی افکارم نداشتم🤦♀️
از زمانی ک قوانین کیهانی رو درک کردم سعی کردم چیزهایی ک دیگران در موردش صحبت میکنن رو من نپذیرم دقیقا با این منطق ک جهان آینه ی منه و اگر برای کسی بدی بخوام همون به من بر میگرده و همون جا دهنمو زیپ کردم🤐
استاد جان ازتون بی نهایت سپاسگزارم که شرایط مارو احساس و درک میکنید و با هر نکته ی ریزی آگاهی ها رو به ما میدید تا یادآوری بشه به منه دانشجوی عباسمنشی که حواستو جمع کن درگیر مسائلی که با ظرافت میخواد وارد ذهنت بشه نشی
تمرکزتو بزار روی هدایتی که خدا میکنه نه روی حرفها و اعتراضات عموم.
💛خدایا💛 ازت سپاسگزارم بخاطر داشتن استاد خوبی چون استاد عباسمنش💜، به خودم میبالم که در این مسیر هستم و بخاطر وجود این مکان امن سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم 🙏
سلام به استاد عزیزم و مریم جان عزیز پشت صحنه و همه دوستان عباس منشی
چقدر حس خوبیه وقتی میام تو سایت میبینم یه فایل جدید اومده، خیلی کیف میده، مخصوصا اینجوری مناسب شرایط جاری… البته من الان تو ایران نیستم ساکن کانادام ولی خب در جریان شرایط هستم و تا حدی ناخودآگاه رو منم تاثیر میذاره، غیر از تاثیر احساسی و عاطفی (که سعی میکنم درگیرش نشم و همش نکات و باورهایی که شما در این موارد بهمون یاد دادین با خودم مرور میکنم) کارم هم کارای مهاجرتیه و فعلا ارتباط مشتریا با ما تقریبا قطعه و یه جورایی کارامون فعلا متوقفه، تو پیج کاری اینستام هم فعلا پست و استوریِ کاری نمیذارم (البته غیر کاری هم نمیذارم) خلاصه در عمل تحت تاثیر اتفاقات روز قرار میگیریم ولی خب آگاهانه حواسم هست که تا من نخوام و باور نکنم چیزی از بیرون تاثیر مثبت یا منفی رو کار یا زندگی من نمیذاره.
اما مثال اصلی که میخوام بزنم غیر از این جریاناته… من همین اخیرا یه مشتری داشتم که خیلی آدم به قول معروف گیری بود، و اهل ناله و فغان و … اوائل من هروقت با خواهرام حرف میزدم ازین بنده خدا هم میگفتم البته به خیال خودم مثلا داشتم به شوخی و خنده میگفتم که آقا این هروقت پیام میده نصف پیامش فقط روضه ست و فلان و چقدر کار با این سخته و … خلاصه حواسم نبود که با حرف زدن دربارش بیشتر جذبش میکنم، تا یه مدتی هم هی کار این بنده خدا گره میخورد (چیزایی که دست من نبود، مدارکش آماده نمیشد، نمره لازمو نمیاورد و ازین جور موارد) منم خیلی استرس داشتم اصلا این پرونده شده بود بلای جون من، صبحا با استرس بیدار میشدم کلا… تو این مدت هم میدونستم این برخورد اشتباهه، مثلا حواسم بود که در برخورد با ناخواسته ها نباید اینجوری رفتار کرد اما تمرکز نمیکردم و خلاصه عمل نمیکردم به دانسته هام… تا اینکه یه روز دیدم واقعا تو عذابم، تمرین فانوس دریایی رو هم مثلا انجام میدادم، از خدا میخواستم که امروز کمک کنه فلان قضیه درست بشه اما بعدا که دقت کردم دیدم خب فقط تو حرف میخواستم، توکل و اعتماد نمیکردم به خدا، ازش میخواستم اما همچنان مضطرب بودم و به هر دری میزدم این کار درست بشه، دیگه یه روز واقعا خواستم از خدا و بعدم طول روز خیلی سعی کردم خودمو با درسام و کارای دیگم مشغول کنم که اصلا به این فکر نکنم، همون روز یه قسمت ماجرا حل شد و خلاصه من این روند رو ادامه دادم و خدا رو هزار مرتبه شکر قضیه کلا حل شد. چقدر حس خوبی بود:)
ولی واقعا یه عقیده ای، باوری رو به حرف گفتن یه چیزه، عمل کردن بهش یه بحث کاملا جدا. خدایا کمکمون کن ایمانمون همیشه همراه عمل باشه و حرف مفت نباشه!
یه دنیا ممنون استاد عزیز، امشب با پسرم داشتیم این فایلو گوش میدادیم و چقدر جفتمون خدا رو شکر کردیم برای نعمت آشنایی با شما
دقیقا دیشب بود که داشتم با مامانم در مورد این موضوع صحبت می کردم. گفتم ببین الان اینترنت ها تو ایران قطع شده و حالا یک سری مسائل پیش اومده که من اصلا اطلاعی ازشون ندارم و نمی خوام داشته باشم ، و ما چون همون موقعی هم که ایران بودیم از هیچ چیز شکایت نمی کردیم و این رو می دونستیم که تمام اتفاقات رو خودمون رقم میزنیم و همه چیز به نفع ماست ، هدایت شدیم به جایی که الان اون مسائل برامون نیست و در آرامش و آسایش هستیم.
توی یکی از کامنت های قبلی در مورد یه دوستی صحبت کرده بودم که اینجا زندگی می کنن ولی اصلا شرایط خوبی ندارن. این آدم به خاطر اینکه مقصر اتفاقات رو عوامل بیرونی می دونه و همیشه مثل اکثریت جامعه ذهنیتش اینه که ما بدبختیم چون اینجا فلانه و بهمانه ، از ایران اومده ترکیه . و می دونید موضوع اصلی چیه؟ اینه که قانون ثابته . تا زمانی که تو از درون تغییر نکنی و خودت رو درست نکنی ، هر کجااااااااا بری شرایط خوب نمیشه. تا وقتی که شما ورودی نامناسب به ذهنت میدی ، تا وقتی که روی ناخواسته ها توجه و تمرکز می کنی و تا وقتی که فرکانس منفی ارسال می کنی ، پاسخی از همون جنس دریافت می کنی . چون جهان هستی دائم داره به فرکانس های ما واکنش نشون میده. فارغ از اینکه شما توی چه شهری و چه کشوری زندگی کنی .
به همین دلیله که این آدم میگه اینجا از ایران هم بدتره و دائم داره رنج می بره از اینکه اینجاست. و الان که اون اینجاست و ایران همچین اتفاقی افتاده ، باز هم پیگیر اخبار ایرانه و داره غر می زنه و ناله و شکایت می کنه.
در حالی که ما وقتی ایران بودیم، ایران برامون گلستان بود و دائما لذت می بردیم و هیچ غر و شکایتی نبود و حتی یک درصد هم پیگیر اخبار نبودیم و نکته ی مثبتش اینجاست که توی همون ایران ، همون موقع اگر اتفاق به ظاهر بدی می افتاد و همه غر می زدند ، اون اتفاق برای ما یک پله رشد و پیشرفت و یک نقطه بسیااااااار خوب می شد که کلی برامون منفعت به همراه داشت. این میشه پاسخ جهان به فرکانس های ارسالی شما
الان هم که خداوند رو صد ها هزار مرتبه شکر همه چیز بی نظیره و کلی اتفاقات خوب برامون افتاده که هر چی بگم کم گفتم.
یادمه چند وقت پیش با مامانم توی سوپرمارکت بودیم و می خواستیم برای خونه خرید کنیم ، بعد نمی دونم چی شده بود که من ناخواگاه (طبق باور های غلطی که از قبل تو ذهنم هست ) گفتم عه حتما می خواد باز قیمت فلان چیز زیاد بشه. (در حالی که هنوز این اتفاق نیفتاده بود) . و مامانم یک حرف خیلیییییی قشنگی زد که واقعا من رو تکون داد. گفتش که : عه خب پس حتما قراره درامد ما بیشتر بشه.
اونجا یک لحظه مکث کردم و به خودم گفتم اره راست میگه، چرا من به این فکر نکنم که قراره درامد ما بیشتر بشه . یا به این فکر نکنم که ما قراره هدایت بشیم به یک جای بهتر. با اینکه میگم اینجا فوق العادس ولی پیشرفت و بهتر شدن پایان نداره که. و الان داره این اتفاق می افته .
استاااااااااااااااد مااااااااااااا داریم هدایت میشیم به یک جایی که بازم بهتره. در واقع خودمون باید برای خودمون بسازیمش و فوق العادش کنیم. با چی؟ با تمرکز روی مثبت ها ، با توجه کردن به خوبی ها و اتفاقات خوب
این رد پای من باشه که من بهتون قول میدم به زودییییییییییی میام و میگم اتفاقاتی که می افته و معجزاتی که رخ میده. به خداااااااا هیییییییییییچ ایده ای براش نداریم. من نمی دونم چطور. ولی یه حسی بهم میگه قراره به زودی این اتفاق بیفته، نشونه هاش رو هر روز پشت سر هم دارم میبینم. اصلا اشک شوقیه که دائم هست . با اینکه به خداوندی خدا نمیییییییییی دونم چطور ولی بار ها شده پس بازم میشه. میام ، میام و همه چیز رو براتون تعریف می کنم. میام و این معجزه رو باهاتون به اشتراک میزارم و میگم دیدین گفتم میشه ، دیدین این اتفاق رو خلق کردیم. به زودی به امید الله مهربان. خدایاشکرت
خدایا شکرت بابت این که من از زمانی که با استاد آشنا شدم کلی زندگی من تغییر کرده است
استاد جان در یکی از فایلهای دوره دوازده قدم بود که نمی دونم به چه دلیل بود که مثل الان اینترنت توی ایران قطع شده بود و توی اون فایل شما گفتید که من از این تضاد استفاده میکنم برای این که خواسته ام واضح تر بشه و خواسته من اینه که جایی می بودم که اینترنت آزاد باشه .
من از همان زمان روی خودم کار کردم و این باور را در خودم بسازم و یا کار کردم روی خودم به جایی بروم که مشکل اینترنت نداشته باشم.
استاد جان به عنوان شاگرد شما به خودم می بالم که با کار کردن روی خودم و بارو های خودم فارغ از اینکه اون بیرون چه خبر است این خواسته رو در خودم ایجاد کنم که از ایران مهاجرت کنم و الان مس گویم که اینکار را انجام دادم و حدود یک ماه است که از ایران مهاجرت کردم به جایی که الان دارم به خودم و ایمانی که از خودم نشان دادم می بالم و کلی اعتماد به نفس من افزایش پیدا کرد.
استاد جانم اصلا این به من برخورده بود که جایی باشم که از اینترنت که دیگه الان حق مسلم همه است ممنوع باشه برام ولی این اتفاقی که دفعه قبلی فکرمیکنم حدود دو سال پیش و یا بیشتر توی ایران برای بنزین و افزایش قیمتش افتاد من رو مصمم کرد که مهاجرت کنم . حالا زمان برد تا این پروسه مهاجرت اتفاق افتاد و این به دلیل اینکه من خوب نتوانستم روی خودم کار کنم و این کار کردم روی باورهای من زمان برد ولی خدا رو شکر که با مداومت من این اتفاق افتاد. خدایا شکرت
استاد جان این را مرهون کار کردن با دورهای شما روی خودم می دانم من اصلا اینطوری نبودم. یک موضوعی را برای دوستان تعریف کنم .
من چند سال پیش توی محیط کارم با رییسم خیلی مشکل داشتم و همیشه با هم تضاد داشتم و هر روز با اعصاب خوب می آمدم و با اعصاب داغون تر میرفتم خونه. خیلی شرایطم بد بود و یا احساس قربانی بودنی که به خودم می دادم و از اینکه دیگران همیشه حق رو به من می دادند که من بچه مظلوم بودم و اون به من ظلم کرده و من خوشحال میشدم از این همه احساس دلسوزی دیگران برای من . خدایا من الان که یادم میاد از خودم بدم میاد که من چی بودم و الان چی شدم . اون موقع تازه با استاد جانم آشنا شده بودم و یادم است که استاد دوره کشف قوانین زندگی رو روی سایت گذاشته بودن و من بدون هیچ درنگی با هدایت خدای مهربونم اون دوره رو خریدم و چه اتفاقاتی به واسطه اون دوره و دورهای بعدی برای من رخ نداد . بعد از این که کشف قوانین زندگی رو شروع کردم و یه صورت عملی از گفته های استاد استفاده کردم بعد از مدتی آنچنان روابط من و رریسم عالی شده بود که همه شاخ درآورده بودند که دلیل آن چی بود . ولی من میدانستم که از کجا داره آب می خورد من شده بودم ٫حسن جان ٫ رییس همون کسی که تا چند وقت پیش به خون هم تشنه بودند. من کار ی که کردم تمرکزم رو از روی ایشان برداشتم و روی خودم گذاشتم و به عنوان یک تمرین عملی برای خودم انجام دادم و به طرز عجیبی همه چیز تغییر و حتی پس از چند ماه با توجه به اینکه تازه به اون محل کار منتقل شده بودم و قانونی نمیشد جابجایی انجام بشه به طرز معجزه آسایی باز منتقل شدم به محل کار جدیدتری که اصلا قابل مقایسه با قبل نبود. خدای من الان که به یاد خودم آوردم اون مسیر رو کلی ایده و آگاهی جدید به من الهام شد.
استاد جانم و دوستان همفرکانسی تا زمانی که من داشتم از شرایط نامساعدی که داشتم گله و شکایت میکردم و همیشه رییس خودم رو مقصر می دانستم و اون رو مقصر همه مشکلات می دانستم هیچ اتفاق خوبی برای من نمی افتاد اما زمانی که من متمرکز شدم روی کار کردن برای خودم همه اتفاقات عالی افتاد .
من از مدتها است که هیچ کس رو مقصر زندگی خودم نمی دانم و هر چیزی را در درون خودم می بینم و تلاش میکنم که اون مشکلات رو در خودم ببینم و از وقتی که من توانستم ریشه هر تضادی از در خودم ببینم و دنبال حل اون در خودم باشم اصلا خیالم راحت شده است خیلی زیاد و اصلا کارم هم راحتتر شده است . دیگه دنبال اینکه چرا این اتفاق افتاد دلار گرون شد، تحریم شد نشد بورس چی شد و یا نشد و یا دولت کیه قانون چیه و هر چیز دیگری نیستیم . البته استاد جان اعتراف میکنم که به اندازه که تونستم اینجوری باشم نتیجه گرفته ام
ولی خیلی از جاها هم نتونستم ب این خوبی ریشه عوامل خارجی رو رد زندگی خودم بخشکانم و در خیل از موارد بازهم وجود دارند.
چون این باور که عوامل خارجی اهمیت دارند در موفقیت ها و شکست های ما خیلی ریشه ای هستند خیلی حداقل برای من که اینجوری بوده ، اما به اندازه که توانستم نوک انگشت اتهام را در موفقیت ها و شکست به سمت خودم بگیرم موفق شده ام . در موفقیت ها که همیشه منم که عامل موفقیت هستم و منم که رستم دستان هستم اما هنوز نتوانسته ام این را در وجود خودم بسازم که در شکست های خودم چطور شد که این رستم دستان کاره ای نبود .
اگر به نظر من همه ما بتوانیم به همان اندازه ای که در موفقیت ها خودمان را نفر اول می دانیم ، در شکستها هم همینطور باشیم به خدا همه چیز حل شده است . اما و اما که اصلا نمی توانیم اینکار را انجام دهیم و همیشه در موفقیت ها منم که همه کار کرده ام و در شکست ها همیشه دیگران بودند.
استاد جان این دیگه واضح است که در مدرسه و دانشگاه همیشه من قبول میشدم و استاد یا معلم من رو نمره نمیداد . ببینید این از بچگی تو مخ ما رفته است .
پس به این سادگی نیست عوض کردن این باور و نیاز به یک جهاد اکبر دارم .
من خودم خیلی عالی شدهام نسبت به گذشته خودم اما جا دارم که خیلی خیلی بهتر شوم که اصلا هیچ کس هیچ تاثیری در زندگی من ندارد
خیلی باید روی خودم و باورهای خودم کار کنم که هیچ کس هیچ تاثیری چه مثبت و چه منفی در زندگی من ندارد، و همه چیز به خودم و باورهای خودم بر می گردد.
استاد جانم و خانم شایسته مهربان
شما نمی دانید که چه انقلاب فکری در خیلی از ماها ایجاد کردید که من و ما خودمان را تغییر دهیم تا جهان اطراف ما تغییر کند، من یکی از آنها هستم که به واسطه کار کردن با شما روی خودم ساده ترین و جدیدترین اتفاق زندگی من مهاجرت بود استاد جان اون هم با سه تا بچه و حتی یک نوزاد هشت ماهه. ولی شما چنان نور ایمانی در قلب من روشن کردید که این تازه اول راه موفقیت های من هست به امید و توکل به الله مهربانی که قوانینش بدون تغییر است.
بسیار سپاسگزارم از شما
بسیار شکر میکنم رب خودم را که به این مسیر زیبا هدایت شدم و هر روز هم دارد زیباتر می شود .
بله برای منم خیلی جالب بود که چطور این فایل دقیق مربوط به حال و هوای این روز هاست و خدارو شکر کردم که این فایل در زمان مناسب قانون رو یاد آوری کرد که این من هستم که با فرکانس ها و باور هام دارم دنیامو شکل میدم
تو این اوضاع بعضی ها میگن بی غیرتی و بیتفاوتی یا هزار برچسب دیگه وقتی اون بیرون داره اتفاقی میوفته که من هیچ تغییری نمیتونم در اون ایجادکنم چاره فقط تمرکز بیشتر روی خودمه
اسکیل بزرگتر جامعه است که دقیقا به قول شما همیشه ناراضی هست و همیشه اعتراض دارن اما هیچ وقت سعی نمیکنن خودشون رو تغییر بدن و اسکیل کوچیکتر میشه خانواده که من از هر دومثال راجب خودم مثال فراوان دارم
استاد جان منم سالها از اوضاع و گرونی و فلان و فلان ناراضی و حرف هر مجلس من اعلام نارضایتی از اوضاع بود گاهی تندرو بودم و قاطی بعضی اجتماعات میشدم و گاهی نه و مدام شاکی از تورمو گرونی اما شما به من یاد دادی اگر میخام جهان تغییر کنه باید خودم تغییر کنم باید من خودمو رشد بدم و سعی کردم خودمو از این بحث ها دور کنم و تمرکز بیشتری روی خودم بزارم گه هدایت شدم به کسب و کار خودم اما صادقانه این روز ها کمی کنترل ذهن برام سخت شده چون کسب و کارم بستگی به اینترنت داشت اما امروز با این فایل دلم آروم شد که خدا نقشه های خوبی برام داره یاد مثال شما افتادم فک کنم تو دوره دوازده قدم بود که گفتید خودمو تصور میکنم که هیولا ها حمله کردن و من آروم یه گوشه نشستم به جای اینکه مثل بقیه فرار کنم و من هم دارم تمرین میکنم آروم باشم و ایمان داشته باشم اونی که همیشه حواسش به من بوده بازم هست به قول شاعر
گر نگهدار من آن است که من میدانم
شیشه را دربغل سنگ نگه میدارد
و این اوضاع خواستههای زیادی در وجودم شکل داد و به من یاد آور شد تمرکز بیشتریروی خواسته ها و اهدافم بزارم
و یه مثال هم از خانواده بزنم همسر من کلی نکات اخلاقی باور هایی داشت و داره که من همیشه ناراضی بودم که چرا این اخلاق رو داره چرا اونجوری حتی با کار من و فایل گوش کردن من مخالف بود اما من تصمیم گرفتم به جای ناله و گله شکایت بیشتر روی خودم کار کنم که همین چند وقت پیش یه کلاسی من میخاستم برم ایشون به جای اینکه مثل گذشته مانع بشه همراه من بود تو این دوره و من دارم می بینم وقتی که من ثابت قدم هستم تو مسیر جهان همراه من میشه و اینو دارم تو اعضا خانوادم میبینم و خدارو شکر میکنم همسری که همیشه فکر میکردم مانع من هست امروز هم پا و همراه من شد فقط زمانی این اتاق افتاد که من سکوت کردم و بیشتر روی تغییر خودم کار کردم
استاد جان خدارو شکر میکنم که راهنمای خوبی مثل شما سر راهم گذاشت که بتونم از دل هر اتفاق خواسته هامو پیدا کنم یادم دادی به جای جنگیدن در سکوت خودموتغییر بدم به جای آه و ناله شکر گذار باشم و نکات مثبت هر ماجرایی رو ببینم یادم دادی از این جریان جاری هدایت بهره ببرم و هم فرکانس بشم و دریافت کنم یادم دادی چشما هامو بشورم وجور دیگه ببینم یادم دادی حرف مفت نزنم و عمل کنم یادم دادی توحید و شرک یه مرزباریک داره و هر لحظه نگاه کنم که دارم شرک میورزم یا توحیدیادم دادی خدا رو بشناسم و موحد باشم عاشقتم استاد جانم فایل امروزعجیب چسبید چند بار نگاهش کردم
سلام میکنم خدمت استاد عباسمنش، خانم شایسته و همه دوستان عزیزم
با تموم وجودم و با تک تک سلول های بدنم سپاسگذار خداوندم که منو به این مسیر هدایت کرده و میخام بگم من چقدر انسان خوشبختی هستم که تو مسیر استاد عباسمنش قرار گرفتم: وقتی استاد داشت صحبت میکرد من همش داشتم خودمو با قبلم( قبل ورود به سایت) مقایسه میکردم و میدیدم چقدر تغییر کردم، چقدر شخصیتم تغییر کرده، چقدر نوع نگاهم تغییر کرده، چقدر افکارم تغییر کرده، چقدر نگرشم تغییر کرده، چقدر رفتارم تغییر کرده، چقدر حرفام تغییر کرده و این سبب شده من آرامش داشته باشم و به در اتصال همیشگی با خدای خودم باشم، من تو دفتر سپاسگذاریم هر روز مینویسم خدایا با تموم وجودم سپاسگذارتم که منو به این مسیر آگاهی و الهی هدایت کرده و هر چقدر جلوتر میرم آگاه تر میشم و نتایج درخشان تر و هر چقدر جلوتر میرم تسلط بهتری پیدا میکنم در استفاده از این قوانین روی زندگیم: همین چند ماه قبل بوده که من بعد خرید ماشین مورد علاقم یک شرایط کاری برام به وجود اومد( اول ذهنم داشت غر میزد که فلان شخص سبب این اتفاق ناگوار شده) خدای من شاهده که من همون لحظه مچ ذهنمو گرفتم؛ گفتم اولا اگر شرایط ناخواسته برام به وجود اومده صد درصد بخاطر افکار خودمه: چون تموم شرایط و اتفاقات رو خودم خلق میکنم؛ چطور وقتی خونه و ماشین دلخواهمو میگیرم میگم من با افکارم به این خواسته هام رسیدم وقتی تو شرایط عالی قرار میگیرم سینمو سپر میکنم میگم من با افکارم به دستشون آوردم ولی وقتی شرایط به ظاهر به نفع من پیش نمیره من دیگران رو مقصر میدونم؟
نکته بعدی که به ذهنم رسید اینکه ناخواسته ها میان تا من خواستمو به وضوح بشناسم و خدا میدونه چه آرامش الهی کسب کردم و تو این مدت تموم تمرکزمو گذاشتم رو خودم، رو باورهام تا به نتیجه دلخواهم برسم و مطمعنم و ایمان دارم که اتفاقات شگفت انگیز در راهه و سیل عظیمی از نعمت و ثروت وارد زندگیم میشه؛ چون من بارها و بارها تو این شرایط بودم بعد شناخت قانون و وقتی تونستم ذهنمو کنترل کنم از نظر مالی و کاری و شرایط زندگی چند لول رشد داشتم
خیلی خوشحالم که اینجا حضور دارم و دارم رو خودم کار میکنم و هر روز بزرگ و بزرگ و بزرگ تر میشم
سلام به استاد عزیزم،
وای که چقدر این فایل عالی بود، چقدر همه کلماتش ارزشمند است، چقدر درست و زیبا همه کلمات در کنار هم قرار گرفته، این فایل ۲۰ روز پیش ضبط شده و اصلا استاد داره در مورد فوتبال و داور صحبت میکنه و تاثیر نداشتن عوامل بیرونی توی زندگیمون صحبت میکنه،
و چقدر زیبا این تفکر رو توی زندگی روزمره بررسی میکنه و میگه که خودمون داریم زندگیمون رو رقم میزنیم و تا زمانی که دیگران رو مقصر بدونیم، بدبختی پشت سر هم میاد برامون،
و جهان بهت ثابت میکنه که تو راست میگی،
اگه فکر میکنی بقیه مقصر هستند، پس تجربه میکنی مقصر بودن بقیه رو،،
و چقدر من تجربه کردم توی زندگیم این مقصر دانستن بقیه رو و چقدر آسیب دیدم،،
چقدر گفتم بقیه مقصر هستند، پدرم، مادرم، همسرم، خواهرم، مادرشوهرم، همه و همه و
خودم رو مقصر نمیدونستم، و پشت سر هم میبارید برام بدبختی،،،
و الان دوساله که عباس منشی هستم و دارم یاد میگیرم زندگی کردن رو، از اون روزی که دیگه نگفتم بقیه مقصر هستن، دیگه نگفتم بقیه،
زیپ دهانم رو بستم و سعی کردم تمام تمرکزم رو بگذارم روی خودم، روی اهداف خودم، روی پیشرفت خودم،
دیگه نگفتم بقیه،،
در خودم جستجو کردم، ایرادها رو دونه دونه پیدا میکنم و جهان بهم پاداش میده،
به خدا زندگیم گل و بلبله، زندگیم اونقدر شیرینه، اون قدر حالم خوبه، از درون راضی هستم و شاد و خداروشکر
افتادم توی غلتک رسیدن به خواسته هام،
دونه دونه دارم به خواسته هام میرسم،
رها شدم و آزاد و آرامشی دارم که هیچ وقت تجربه اش نکردم،
از روزی که دیگران رو مقصر ندانستم و خودم رو مسول زندگیم دانستم،، فهمیدم چی میخام از زندگی، شادی چیه، آرامش چیه،
من الان توی همون رشته ای که دوستش دارم، درس میخونم، توی همون رشته ای که دوست داشتم، دارم پول میسازم،
به خدا جهان اونقدر زیبا همه چی رو کنار هم قرار داده که من به اون چیزی که یه عمره آرزوشو داشتم و اصلا فراموشش کرده بودم،
این روزها دارم زندگی میکنم اون آرامش و لذت بردن از زندگی رو
و قدم اول رسیدن به این مرحله،، مقصر ندانستن بقیه عوامل بیرونی و همه کاره دونستن خودم و حرکت کردم، عمل کردم و میرفتم جلو، در عین ترسیدن میرفتم جلو و عمل میکردم الهامات رو،
و الان راضی هستم، اول راه هستم ولی خیلی برام روشنه مسیرم درسته، این همون جاده سرسبزی که توش افتادم و دارم سوت میرنم و میرم جلو،
خداروشکر بابت وجودتون استاد عزیزم
خداروشکر بابت وجود باارزشت مریم عزیزم
سلام به استاد عزیزم و مریم جان
نمیدونم چه حکمتی بوده که این فایل رو که قبلا ضبط شده الان باید بدست مون برسه. ولی حتما قرار بوده ما هم امتحان بشیم ببینیم درس هامون رو خوب یاد گرفتیم یا نه… این چند روزه واقعا امتحان نهایی بود برای هممون. الحمدالله تو هفته گذشته خیلی خوب تونستم کنترل داشته باشم روی افکارم اما یه جایی هم پام لغزید و به اون ندای قلبم بی توجهی کردم
و دیدم که چطور ذهنم برام جهنم درست کرد به عینه دیدم ، منی که اهل شکایت نیستم و مدام حواسم هست که قدرت رو به کسی ندم اما یه روز اسیر وسوسه های شیطان شدم ولی خداروشکر متوجه اشتباهم شدم و دوباره توبه کردم و از خداوند خواستم که هدایتم کنه. هدایتی که دریافت کردم جلسه سوم قدم چهارم بود اونجا هم دقیقا مثل الان توی این فایل شما میگید خودتی که داری به خودت ظلم میکنی حواست نیست! و چقدر مرتبط بود بحث
و چه تلنگر و چه هدایتی خدایا شکرت تو اون جلسه درباره ستاره قطبی هست که گفتید اگه نتیجه نمیگیری اگه منحرف شدی از مسیر یعنی تمرین رو انجام نمیدی که دیدم بله این چند روز با جماعتی همراهی کردم که برخلاف میلم منم دارم مثل اونا فکر میکنم و داشتم پا به جهنم اونا میذاشتم که خداوند دستم رو گرفت. و بعد هم این فایل ارزشمند شما البته فایل قبلی هم فوق العاده بود و نکته تقلبی خوبی داشت برای امتحان ما … ان شاءالله که خداوند ما رو هیچ وقت به حال خودمون رها نکنه حتی لحظه ای.
بودن در این مسیر ، نگاه توحیدی به زندگی ، قدرت انتخاب و کنترل ذهن و توجه به نعمتها ،بزرگترین ثروت این دنیاست با این ثروت از پس هر امتحان الهی برمیایی و بقول قران شیطان هیچ راهی به بنده های مخلص نداره.
خدایا شکرت بابت هدایت های مکرر
خدایا شکرت بابت قبول توبه ام
خدایا شکرت که اینقدر عادل و مهربونی
خدایاشکرت که بنده توام و همین برام کافیه
خدایا شکرت که زبانم رو به حمد و ستایش خودت باز میکنی
صحبت درباره خوبی ها و نعمتها شاه کلید مباحث جلسه سوم قدم چهارم بود خیلی خیلی عالیه این جلسه.
استاد عزیزم ازتون بینهایت ممنونم
همیشه در پناه الله باشید.
سلام عرض میکنم
من با درخواست از یکی از دوستانم که از دوره های شما استفاده میکرد چند ماه پیش به سایت شما هدایت شدم و ثبت نامم رو انجام دادم.
ولی اینطور که مشخصه تا دو هفته پیش آماده ی دریافت (شنیدن) اطلاعات ارزشمند سایت شما نبودم
ولی از دو هفته پیش شروع کردم و تمام فایل های هدیه تون رو دارم گوش میدم و بهش فکر میکنم.
در رابطه با این فایل میتونم بگم خودم رو یک نمونه ی واضح از آدمی که مدام گله و شکایت میکنه و هی ضربه میخوره میدونم و کل عمرم رو این مدلی زندگی کردم الان که دارم به زندگیم نگاه میکنم میبینم که👇👇👇👇
-مقصر عزت نفس پایینم رو رفتار خانواده در کودکی ، رفتار معلم و مدیر و ناظم و… در مدرسه و…. میدونستم
-مقصر نداشتن آزادی مالی ام رو باور های محدود کننده ای که خانواده و جامعه در کودکی در ذهن من کاشتند میدونستم
-مقصر نداشتن روابط با افراد تاثیرگذار رو نداشتن فامیل خوب ، ثبت نام نکردنم در مدرسه ی بالای شهر و… میدونستم
میتونم مثال های زیاد دیگه ای بزنم ولی میخوام بگم که الان میفهمم مقصر دونستن و توجه به تاثیر عوامل بیرونی به (هر دلیلی) وضعیت من رو در همون موضوع خیلی بدتر کرده و این شکایت ها به مرور زمان به خشم و جنگ و تنفر و احساس بد شدیدو… تبدیل شدن و (حتی درموضوع عزت نفس بارها و بارها به افکار خودکشی تبدیل شد)(این رو هم بگم منی دارم این حرف رو میزنم که از نظر بقیه قابلیت خواننده شدن، فعالیت حرفه ای در حوضه دوبله ، فعالیت حرفه ای در حوضه ی مدلینگ و از نظر ژنتیکی در حوضه ی فیزیک بدنسازی رو دارم) ولی انقدر روی نکات منفی تمرکز و توجه میکردم که هنوز هم فکر میکنم مسخره ام میکردن و دروغ میگفتن بهم
این فایل رو چندین بار گوش خواهم کرد و تمام تلاشم رو میکنم که در طول روز هر موقع خواستم کسی رو مقصر بدونم یاد حرف های شما بیوفتم و هی تکرارش کنم تا بیشتر توی زندگیم ببینم که خودم خالق زندگیم هستم و هی بیشتر باورش کنم از شما خیلی سپاسگذارم
و در مورد تغییر مثبت میتونم یک خاطره بگم که یادمه ۱۶ سالم بود و پدرم بهم پول تو جیبی میداد
ایشون کلا مقاومت داشت نسبت به پول دادن و انگار احساسش بد میشد با اینکه اون پول فقط هزینه رفت و برگشت مدرسه بود و هزار تومنم باقی میموند🤣
و من متوجه این موضوع شده بودم ولی اهمیت نمیدادم
تا اینکه یروز پول تو جیبی رو از تو آشپزخونه پرت کرد وسط پذیرایی گفت بیا این پول تو جیبی
اونجا به من خیلی بر خورد
پدرم آدم بدی نبود و نیست ولی چون خیلی حساس بود روی پول خرج کردن رفتار های عجیبی از خودش نشون میداد
منِ دل شکسته تو راه مدرسه خیلی گریه کردم و یهو یادم افتاد خدایی هم هست با تمام وجود به خدا گفتم خودت آرومم کن و کاری کن که دیگه نیازی نباشه از پدرم پول بگیرم
(از اینجا به بعد یکم خلاصه تر میگم که خیلی طولانی نشه)
بعد از یک هفته هدایت شدم و نیمه وقت بعد از مدرسه میرفتم سر کار و صبح ساعت ۶ونیم در حال تحصیل و کار کردن بودم
اینجا همونجایی بود که (پول توجیبی و خرج زندگیم) رو عامل بیرونی ندونستم
بعد از یک مدت یک سال مونده به اینکه دیپلم بگیرم به دلیل درگیری و دعوا زیاد و نداشتن موی کوتاه و دیر رفتن به مدرسه یجورایی اخراج شدم یعنی خودم ترک تحصیل کردم چون دیگه خیلی تحقیرم میکردن که خودم ناخودآگاه فرار کردم از مدرسه و تمام وقت سر کار رفتم و تازه الان میخوام اقدام کنم شبانه دیپلم بگیرم
دیگه پول درآوردنم رو عامل بیرونی ندوستم تا که….
الان ۲۱ سالمه و دوساله یک کارگاه چاپ ، طراحی و فروش به صورت اینترنتی البته به صورت همکاری با یک پلتفرم راه اندازی کردم و ماشین۲۰۶ خریدم موتور بنلی خریدم و کلی سرمایه جنس و دستگاه دارم و بابتشون سپاسگذارم
الان متوجه شدم عامل بیرونی رو توی مسئله پول درآوردن اون موقع ندوستم و به خدا توکل کردم و پول وارد زندگیم شد
الان متوجه شدم ۴ ماهه درآمدم همونه و افزایش پیدا نمیکنه دلیلش اینه که یادم رفت به خدا توکل کردم و درست شد
الان متوجه شدم پول درآوردن رو به عامل بیرونی مربوط نکردم ولی توی ذهنم (میلیاردر شدن) رو ربط دادم
خلاصه….
مرور نکردم چی نوشتم و هرچی از گذشته تا الان گذشت رو نوشتم
استاد عباسمنش از وجود شما و بابت آگاهی هایی که هیچ کسی به ما نگفت و نمیگه سپاسگذارم
تمام تلاشم رو میکنم با وجود هرچه که به من گذشت قوی باشم و به صورت تکاملی روی خودم کار کنم و بتونم آینده ی فوق العاده ای رو در تمام جنبه های زندگی برای خودم رقم بزنم.
ارادت زیاد❤
🌻به نام او که همیشه بوده و هست🌻
سلام استاد جان🎉 🙋♀️
چقدر خوشحالم که صحبتهایی ک منتظرش بودم بشنوم و خواسته ی من، تو این چند روزه ی اخیربود ،در این فایل گفته شد
واقعا استاد وقتی زیپ دهنمو بستم و آگاهانه تمرکز کردم روی خواسته های خودم در آرامش بودم و حالم خوب بوده،مخصوصا در خصوص بیماری ای که بیش از دوسال همه درگیرش بودن و استرس داشتن، اما من باکنترل ورودی های ذهنم و توجه به سلامتی خودم و خانواده ام و با شکرگزاری کردن از موهبتهایی که در زندگی به من داده شده حتی یک بار سرماخوردگی سراغ من نیومد🤗
اما وقتی به یه ناخواسته توجه کردم و یک عامل بیرونی رو در نتایجم دخیل دونستم نتیجه ی عکس گرفتم
اما
اما
واقعا خوشحالم که من زود متوجه میشم اون نتیجه ی نادلخواه ناشی از توجه من، روی ناخواسته ها بوده،و عامل بیرونی موثر نبوده
چرا که من ، کنترلی روی افکارم نداشتم🤦♀️
از زمانی ک قوانین کیهانی رو درک کردم سعی کردم چیزهایی ک دیگران در موردش صحبت میکنن رو من نپذیرم دقیقا با این منطق ک جهان آینه ی منه و اگر برای کسی بدی بخوام همون به من بر میگرده و همون جا دهنمو زیپ کردم🤐
استاد جان ازتون بی نهایت سپاسگزارم که شرایط مارو احساس و درک میکنید و با هر نکته ی ریزی آگاهی ها رو به ما میدید تا یادآوری بشه به منه دانشجوی عباسمنشی که حواستو جمع کن درگیر مسائلی که با ظرافت میخواد وارد ذهنت بشه نشی
تمرکزتو بزار روی هدایتی که خدا میکنه نه روی حرفها و اعتراضات عموم.
💛خدایا💛 ازت سپاسگزارم بخاطر داشتن استاد خوبی چون استاد عباسمنش💜، به خودم میبالم که در این مسیر هستم و بخاطر وجود این مکان امن سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم 🙏
به امید دیدار🎉😊
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد عزیزم و تمامی اعضای این خانواده توحیدی
از زمانی که تمرکزم رو روی خودم گذاشتم چرخ زندگیم روان تر شده
فقط من باید تغییر کنم من میتونم 360درجه خودمو تغییر بدم و زمانی که من تغییر کنم شرایطی بیرونی تغییر میکند
چطور میتونم تغییر کنم با کنترل ذهن کردن با دادن ورودی های مناسب با ایجاد باورهای مناسب و این روند هم تکاملی میباشد
خوشبختی یعنی توانایی کنترل ذهن کردن
عاشقتونممممم
دوستون دارم
سلام به استاد عزیزم و مریم جان عزیز پشت صحنه و همه دوستان عباس منشی
چقدر حس خوبیه وقتی میام تو سایت میبینم یه فایل جدید اومده، خیلی کیف میده، مخصوصا اینجوری مناسب شرایط جاری… البته من الان تو ایران نیستم ساکن کانادام ولی خب در جریان شرایط هستم و تا حدی ناخودآگاه رو منم تاثیر میذاره، غیر از تاثیر احساسی و عاطفی (که سعی میکنم درگیرش نشم و همش نکات و باورهایی که شما در این موارد بهمون یاد دادین با خودم مرور میکنم) کارم هم کارای مهاجرتیه و فعلا ارتباط مشتریا با ما تقریبا قطعه و یه جورایی کارامون فعلا متوقفه، تو پیج کاری اینستام هم فعلا پست و استوریِ کاری نمیذارم (البته غیر کاری هم نمیذارم) خلاصه در عمل تحت تاثیر اتفاقات روز قرار میگیریم ولی خب آگاهانه حواسم هست که تا من نخوام و باور نکنم چیزی از بیرون تاثیر مثبت یا منفی رو کار یا زندگی من نمیذاره.
اما مثال اصلی که میخوام بزنم غیر از این جریاناته… من همین اخیرا یه مشتری داشتم که خیلی آدم به قول معروف گیری بود، و اهل ناله و فغان و … اوائل من هروقت با خواهرام حرف میزدم ازین بنده خدا هم میگفتم البته به خیال خودم مثلا داشتم به شوخی و خنده میگفتم که آقا این هروقت پیام میده نصف پیامش فقط روضه ست و فلان و چقدر کار با این سخته و … خلاصه حواسم نبود که با حرف زدن دربارش بیشتر جذبش میکنم، تا یه مدتی هم هی کار این بنده خدا گره میخورد (چیزایی که دست من نبود، مدارکش آماده نمیشد، نمره لازمو نمیاورد و ازین جور موارد) منم خیلی استرس داشتم اصلا این پرونده شده بود بلای جون من، صبحا با استرس بیدار میشدم کلا… تو این مدت هم میدونستم این برخورد اشتباهه، مثلا حواسم بود که در برخورد با ناخواسته ها نباید اینجوری رفتار کرد اما تمرکز نمیکردم و خلاصه عمل نمیکردم به دانسته هام… تا اینکه یه روز دیدم واقعا تو عذابم، تمرین فانوس دریایی رو هم مثلا انجام میدادم، از خدا میخواستم که امروز کمک کنه فلان قضیه درست بشه اما بعدا که دقت کردم دیدم خب فقط تو حرف میخواستم، توکل و اعتماد نمیکردم به خدا، ازش میخواستم اما همچنان مضطرب بودم و به هر دری میزدم این کار درست بشه، دیگه یه روز واقعا خواستم از خدا و بعدم طول روز خیلی سعی کردم خودمو با درسام و کارای دیگم مشغول کنم که اصلا به این فکر نکنم، همون روز یه قسمت ماجرا حل شد و خلاصه من این روند رو ادامه دادم و خدا رو هزار مرتبه شکر قضیه کلا حل شد. چقدر حس خوبی بود:)
ولی واقعا یه عقیده ای، باوری رو به حرف گفتن یه چیزه، عمل کردن بهش یه بحث کاملا جدا. خدایا کمکمون کن ایمانمون همیشه همراه عمل باشه و حرف مفت نباشه!
یه دنیا ممنون استاد عزیز، امشب با پسرم داشتیم این فایلو گوش میدادیم و چقدر جفتمون خدا رو شکر کردیم برای نعمت آشنایی با شما
یکشبه 25 سپتامبر 12 شب
سلاااااام استاد
چقدر جالب
دقیقا دیشب بود که داشتم با مامانم در مورد این موضوع صحبت می کردم. گفتم ببین الان اینترنت ها تو ایران قطع شده و حالا یک سری مسائل پیش اومده که من اصلا اطلاعی ازشون ندارم و نمی خوام داشته باشم ، و ما چون همون موقعی هم که ایران بودیم از هیچ چیز شکایت نمی کردیم و این رو می دونستیم که تمام اتفاقات رو خودمون رقم میزنیم و همه چیز به نفع ماست ، هدایت شدیم به جایی که الان اون مسائل برامون نیست و در آرامش و آسایش هستیم.
توی یکی از کامنت های قبلی در مورد یه دوستی صحبت کرده بودم که اینجا زندگی می کنن ولی اصلا شرایط خوبی ندارن. این آدم به خاطر اینکه مقصر اتفاقات رو عوامل بیرونی می دونه و همیشه مثل اکثریت جامعه ذهنیتش اینه که ما بدبختیم چون اینجا فلانه و بهمانه ، از ایران اومده ترکیه . و می دونید موضوع اصلی چیه؟ اینه که قانون ثابته . تا زمانی که تو از درون تغییر نکنی و خودت رو درست نکنی ، هر کجااااااااا بری شرایط خوب نمیشه. تا وقتی که شما ورودی نامناسب به ذهنت میدی ، تا وقتی که روی ناخواسته ها توجه و تمرکز می کنی و تا وقتی که فرکانس منفی ارسال می کنی ، پاسخی از همون جنس دریافت می کنی . چون جهان هستی دائم داره به فرکانس های ما واکنش نشون میده. فارغ از اینکه شما توی چه شهری و چه کشوری زندگی کنی .
به همین دلیله که این آدم میگه اینجا از ایران هم بدتره و دائم داره رنج می بره از اینکه اینجاست. و الان که اون اینجاست و ایران همچین اتفاقی افتاده ، باز هم پیگیر اخبار ایرانه و داره غر می زنه و ناله و شکایت می کنه.
در حالی که ما وقتی ایران بودیم، ایران برامون گلستان بود و دائما لذت می بردیم و هیچ غر و شکایتی نبود و حتی یک درصد هم پیگیر اخبار نبودیم و نکته ی مثبتش اینجاست که توی همون ایران ، همون موقع اگر اتفاق به ظاهر بدی می افتاد و همه غر می زدند ، اون اتفاق برای ما یک پله رشد و پیشرفت و یک نقطه بسیااااااار خوب می شد که کلی برامون منفعت به همراه داشت. این میشه پاسخ جهان به فرکانس های ارسالی شما
الان هم که خداوند رو صد ها هزار مرتبه شکر همه چیز بی نظیره و کلی اتفاقات خوب برامون افتاده که هر چی بگم کم گفتم.
یادمه چند وقت پیش با مامانم توی سوپرمارکت بودیم و می خواستیم برای خونه خرید کنیم ، بعد نمی دونم چی شده بود که من ناخواگاه (طبق باور های غلطی که از قبل تو ذهنم هست ) گفتم عه حتما می خواد باز قیمت فلان چیز زیاد بشه. (در حالی که هنوز این اتفاق نیفتاده بود) . و مامانم یک حرف خیلیییییی قشنگی زد که واقعا من رو تکون داد. گفتش که : عه خب پس حتما قراره درامد ما بیشتر بشه.
اونجا یک لحظه مکث کردم و به خودم گفتم اره راست میگه، چرا من به این فکر نکنم که قراره درامد ما بیشتر بشه . یا به این فکر نکنم که ما قراره هدایت بشیم به یک جای بهتر. با اینکه میگم اینجا فوق العادس ولی پیشرفت و بهتر شدن پایان نداره که. و الان داره این اتفاق می افته .
استاااااااااااااااد مااااااااااااا داریم هدایت میشیم به یک جایی که بازم بهتره. در واقع خودمون باید برای خودمون بسازیمش و فوق العادش کنیم. با چی؟ با تمرکز روی مثبت ها ، با توجه کردن به خوبی ها و اتفاقات خوب
این رد پای من باشه که من بهتون قول میدم به زودییییییییییی میام و میگم اتفاقاتی که می افته و معجزاتی که رخ میده. به خداااااااا هیییییییییییچ ایده ای براش نداریم. من نمی دونم چطور. ولی یه حسی بهم میگه قراره به زودی این اتفاق بیفته، نشونه هاش رو هر روز پشت سر هم دارم میبینم. اصلا اشک شوقیه که دائم هست . با اینکه به خداوندی خدا نمیییییییییی دونم چطور ولی بار ها شده پس بازم میشه. میام ، میام و همه چیز رو براتون تعریف می کنم. میام و این معجزه رو باهاتون به اشتراک میزارم و میگم دیدین گفتم میشه ، دیدین این اتفاق رو خلق کردیم. به زودی به امید الله مهربان. خدایاشکرت
عاااااااااشقتم خدای بی نظیرم
عااااااااااااشقتوووووووونم
به نام خداوند جان آفرین
حکیم سخن بر زبان آفرین
سلام استاد جانم
سلام خانم شایسته مهربان
سلام دوستان همفرکانسی
خدایا شکرت بابت این که من از زمانی که با استاد آشنا شدم کلی زندگی من تغییر کرده است
استاد جان در یکی از فایلهای دوره دوازده قدم بود که نمی دونم به چه دلیل بود که مثل الان اینترنت توی ایران قطع شده بود و توی اون فایل شما گفتید که من از این تضاد استفاده میکنم برای این که خواسته ام واضح تر بشه و خواسته من اینه که جایی می بودم که اینترنت آزاد باشه .
من از همان زمان روی خودم کار کردم و این باور را در خودم بسازم و یا کار کردم روی خودم به جایی بروم که مشکل اینترنت نداشته باشم.
استاد جان به عنوان شاگرد شما به خودم می بالم که با کار کردن روی خودم و بارو های خودم فارغ از اینکه اون بیرون چه خبر است این خواسته رو در خودم ایجاد کنم که از ایران مهاجرت کنم و الان مس گویم که اینکار را انجام دادم و حدود یک ماه است که از ایران مهاجرت کردم به جایی که الان دارم به خودم و ایمانی که از خودم نشان دادم می بالم و کلی اعتماد به نفس من افزایش پیدا کرد.
استاد جانم اصلا این به من برخورده بود که جایی باشم که از اینترنت که دیگه الان حق مسلم همه است ممنوع باشه برام ولی این اتفاقی که دفعه قبلی فکرمیکنم حدود دو سال پیش و یا بیشتر توی ایران برای بنزین و افزایش قیمتش افتاد من رو مصمم کرد که مهاجرت کنم . حالا زمان برد تا این پروسه مهاجرت اتفاق افتاد و این به دلیل اینکه من خوب نتوانستم روی خودم کار کنم و این کار کردم روی باورهای من زمان برد ولی خدا رو شکر که با مداومت من این اتفاق افتاد. خدایا شکرت
استاد جان این را مرهون کار کردن با دورهای شما روی خودم می دانم من اصلا اینطوری نبودم. یک موضوعی را برای دوستان تعریف کنم .
من چند سال پیش توی محیط کارم با رییسم خیلی مشکل داشتم و همیشه با هم تضاد داشتم و هر روز با اعصاب خوب می آمدم و با اعصاب داغون تر میرفتم خونه. خیلی شرایطم بد بود و یا احساس قربانی بودنی که به خودم می دادم و از اینکه دیگران همیشه حق رو به من می دادند که من بچه مظلوم بودم و اون به من ظلم کرده و من خوشحال میشدم از این همه احساس دلسوزی دیگران برای من . خدایا من الان که یادم میاد از خودم بدم میاد که من چی بودم و الان چی شدم . اون موقع تازه با استاد جانم آشنا شده بودم و یادم است که استاد دوره کشف قوانین زندگی رو روی سایت گذاشته بودن و من بدون هیچ درنگی با هدایت خدای مهربونم اون دوره رو خریدم و چه اتفاقاتی به واسطه اون دوره و دورهای بعدی برای من رخ نداد . بعد از این که کشف قوانین زندگی رو شروع کردم و یه صورت عملی از گفته های استاد استفاده کردم بعد از مدتی آنچنان روابط من و رریسم عالی شده بود که همه شاخ درآورده بودند که دلیل آن چی بود . ولی من میدانستم که از کجا داره آب می خورد من شده بودم ٫حسن جان ٫ رییس همون کسی که تا چند وقت پیش به خون هم تشنه بودند. من کار ی که کردم تمرکزم رو از روی ایشان برداشتم و روی خودم گذاشتم و به عنوان یک تمرین عملی برای خودم انجام دادم و به طرز عجیبی همه چیز تغییر و حتی پس از چند ماه با توجه به اینکه تازه به اون محل کار منتقل شده بودم و قانونی نمیشد جابجایی انجام بشه به طرز معجزه آسایی باز منتقل شدم به محل کار جدیدتری که اصلا قابل مقایسه با قبل نبود. خدای من الان که به یاد خودم آوردم اون مسیر رو کلی ایده و آگاهی جدید به من الهام شد.
استاد جانم و دوستان همفرکانسی تا زمانی که من داشتم از شرایط نامساعدی که داشتم گله و شکایت میکردم و همیشه رییس خودم رو مقصر می دانستم و اون رو مقصر همه مشکلات می دانستم هیچ اتفاق خوبی برای من نمی افتاد اما زمانی که من متمرکز شدم روی کار کردن برای خودم همه اتفاقات عالی افتاد .
من از مدتها است که هیچ کس رو مقصر زندگی خودم نمی دانم و هر چیزی را در درون خودم می بینم و تلاش میکنم که اون مشکلات رو در خودم ببینم و از وقتی که من توانستم ریشه هر تضادی از در خودم ببینم و دنبال حل اون در خودم باشم اصلا خیالم راحت شده است خیلی زیاد و اصلا کارم هم راحتتر شده است . دیگه دنبال اینکه چرا این اتفاق افتاد دلار گرون شد، تحریم شد نشد بورس چی شد و یا نشد و یا دولت کیه قانون چیه و هر چیز دیگری نیستیم . البته استاد جان اعتراف میکنم که به اندازه که تونستم اینجوری باشم نتیجه گرفته ام
ولی خیلی از جاها هم نتونستم ب این خوبی ریشه عوامل خارجی رو رد زندگی خودم بخشکانم و در خیل از موارد بازهم وجود دارند.
چون این باور که عوامل خارجی اهمیت دارند در موفقیت ها و شکست های ما خیلی ریشه ای هستند خیلی حداقل برای من که اینجوری بوده ، اما به اندازه که توانستم نوک انگشت اتهام را در موفقیت ها و شکست به سمت خودم بگیرم موفق شده ام . در موفقیت ها که همیشه منم که عامل موفقیت هستم و منم که رستم دستان هستم اما هنوز نتوانسته ام این را در وجود خودم بسازم که در شکست های خودم چطور شد که این رستم دستان کاره ای نبود .
اگر به نظر من همه ما بتوانیم به همان اندازه ای که در موفقیت ها خودمان را نفر اول می دانیم ، در شکستها هم همینطور باشیم به خدا همه چیز حل شده است . اما و اما که اصلا نمی توانیم اینکار را انجام دهیم و همیشه در موفقیت ها منم که همه کار کرده ام و در شکست ها همیشه دیگران بودند.
استاد جان این دیگه واضح است که در مدرسه و دانشگاه همیشه من قبول میشدم و استاد یا معلم من رو نمره نمیداد . ببینید این از بچگی تو مخ ما رفته است .
پس به این سادگی نیست عوض کردن این باور و نیاز به یک جهاد اکبر دارم .
من خودم خیلی عالی شدهام نسبت به گذشته خودم اما جا دارم که خیلی خیلی بهتر شوم که اصلا هیچ کس هیچ تاثیری در زندگی من ندارد
خیلی باید روی خودم و باورهای خودم کار کنم که هیچ کس هیچ تاثیری چه مثبت و چه منفی در زندگی من ندارد، و همه چیز به خودم و باورهای خودم بر می گردد.
استاد جانم و خانم شایسته مهربان
شما نمی دانید که چه انقلاب فکری در خیلی از ماها ایجاد کردید که من و ما خودمان را تغییر دهیم تا جهان اطراف ما تغییر کند، من یکی از آنها هستم که به واسطه کار کردن با شما روی خودم ساده ترین و جدیدترین اتفاق زندگی من مهاجرت بود استاد جان اون هم با سه تا بچه و حتی یک نوزاد هشت ماهه. ولی شما چنان نور ایمانی در قلب من روشن کردید که این تازه اول راه موفقیت های من هست به امید و توکل به الله مهربانی که قوانینش بدون تغییر است.
بسیار سپاسگزارم از شما
بسیار شکر میکنم رب خودم را که به این مسیر زیبا هدایت شدم و هر روز هم دارد زیباتر می شود .
الهی شکرت بی نهایت بار
در پناه الله یکتا شاد باشید و سربلند
💙💛💚💜❤️💙💛💚💜❤️💙💛💚💜❤️
بسم الله النور
سلام استاد جانم سلام مریم جانم عاشقتونم من 😘😘
بله برای منم خیلی جالب بود که چطور این فایل دقیق مربوط به حال و هوای این روز هاست و خدارو شکر کردم که این فایل در زمان مناسب قانون رو یاد آوری کرد که این من هستم که با فرکانس ها و باور هام دارم دنیامو شکل میدم
تو این اوضاع بعضی ها میگن بی غیرتی و بیتفاوتی یا هزار برچسب دیگه وقتی اون بیرون داره اتفاقی میوفته که من هیچ تغییری نمیتونم در اون ایجادکنم چاره فقط تمرکز بیشتر روی خودمه
اسکیل بزرگتر جامعه است که دقیقا به قول شما همیشه ناراضی هست و همیشه اعتراض دارن اما هیچ وقت سعی نمیکنن خودشون رو تغییر بدن و اسکیل کوچیکتر میشه خانواده که من از هر دومثال راجب خودم مثال فراوان دارم
استاد جان منم سالها از اوضاع و گرونی و فلان و فلان ناراضی و حرف هر مجلس من اعلام نارضایتی از اوضاع بود گاهی تندرو بودم و قاطی بعضی اجتماعات میشدم و گاهی نه و مدام شاکی از تورمو گرونی اما شما به من یاد دادی اگر میخام جهان تغییر کنه باید خودم تغییر کنم باید من خودمو رشد بدم و سعی کردم خودمو از این بحث ها دور کنم و تمرکز بیشتری روی خودم بزارم گه هدایت شدم به کسب و کار خودم اما صادقانه این روز ها کمی کنترل ذهن برام سخت شده چون کسب و کارم بستگی به اینترنت داشت اما امروز با این فایل دلم آروم شد که خدا نقشه های خوبی برام داره یاد مثال شما افتادم فک کنم تو دوره دوازده قدم بود که گفتید خودمو تصور میکنم که هیولا ها حمله کردن و من آروم یه گوشه نشستم به جای اینکه مثل بقیه فرار کنم و من هم دارم تمرین میکنم آروم باشم و ایمان داشته باشم اونی که همیشه حواسش به من بوده بازم هست به قول شاعر
گر نگهدار من آن است که من میدانم
شیشه را دربغل سنگ نگه میدارد
و این اوضاع خواستههای زیادی در وجودم شکل داد و به من یاد آور شد تمرکز بیشتریروی خواسته ها و اهدافم بزارم
و یه مثال هم از خانواده بزنم همسر من کلی نکات اخلاقی باور هایی داشت و داره که من همیشه ناراضی بودم که چرا این اخلاق رو داره چرا اونجوری حتی با کار من و فایل گوش کردن من مخالف بود اما من تصمیم گرفتم به جای ناله و گله شکایت بیشتر روی خودم کار کنم که همین چند وقت پیش یه کلاسی من میخاستم برم ایشون به جای اینکه مثل گذشته مانع بشه همراه من بود تو این دوره و من دارم می بینم وقتی که من ثابت قدم هستم تو مسیر جهان همراه من میشه و اینو دارم تو اعضا خانوادم میبینم و خدارو شکر میکنم همسری که همیشه فکر میکردم مانع من هست امروز هم پا و همراه من شد فقط زمانی این اتاق افتاد که من سکوت کردم و بیشتر روی تغییر خودم کار کردم
استاد جان خدارو شکر میکنم که راهنمای خوبی مثل شما سر راهم گذاشت که بتونم از دل هر اتفاق خواسته هامو پیدا کنم یادم دادی به جای جنگیدن در سکوت خودموتغییر بدم به جای آه و ناله شکر گذار باشم و نکات مثبت هر ماجرایی رو ببینم یادم دادی از این جریان جاری هدایت بهره ببرم و هم فرکانس بشم و دریافت کنم یادم دادی چشما هامو بشورم وجور دیگه ببینم یادم دادی حرف مفت نزنم و عمل کنم یادم دادی توحید و شرک یه مرزباریک داره و هر لحظه نگاه کنم که دارم شرک میورزم یا توحیدیادم دادی خدا رو بشناسم و موحد باشم عاشقتم استاد جانم فایل امروزعجیب چسبید چند بار نگاهش کردم
عاشقتم و به زودی آمریکای زیبا میبینمتون😘😘😘
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام میکنم خدمت استاد عباسمنش، خانم شایسته و همه دوستان عزیزم
با تموم وجودم و با تک تک سلول های بدنم سپاسگذار خداوندم که منو به این مسیر هدایت کرده و میخام بگم من چقدر انسان خوشبختی هستم که تو مسیر استاد عباسمنش قرار گرفتم: وقتی استاد داشت صحبت میکرد من همش داشتم خودمو با قبلم( قبل ورود به سایت) مقایسه میکردم و میدیدم چقدر تغییر کردم، چقدر شخصیتم تغییر کرده، چقدر نوع نگاهم تغییر کرده، چقدر افکارم تغییر کرده، چقدر نگرشم تغییر کرده، چقدر رفتارم تغییر کرده، چقدر حرفام تغییر کرده و این سبب شده من آرامش داشته باشم و به در اتصال همیشگی با خدای خودم باشم، من تو دفتر سپاسگذاریم هر روز مینویسم خدایا با تموم وجودم سپاسگذارتم که منو به این مسیر آگاهی و الهی هدایت کرده و هر چقدر جلوتر میرم آگاه تر میشم و نتایج درخشان تر و هر چقدر جلوتر میرم تسلط بهتری پیدا میکنم در استفاده از این قوانین روی زندگیم: همین چند ماه قبل بوده که من بعد خرید ماشین مورد علاقم یک شرایط کاری برام به وجود اومد( اول ذهنم داشت غر میزد که فلان شخص سبب این اتفاق ناگوار شده) خدای من شاهده که من همون لحظه مچ ذهنمو گرفتم؛ گفتم اولا اگر شرایط ناخواسته برام به وجود اومده صد درصد بخاطر افکار خودمه: چون تموم شرایط و اتفاقات رو خودم خلق میکنم؛ چطور وقتی خونه و ماشین دلخواهمو میگیرم میگم من با افکارم به این خواسته هام رسیدم وقتی تو شرایط عالی قرار میگیرم سینمو سپر میکنم میگم من با افکارم به دستشون آوردم ولی وقتی شرایط به ظاهر به نفع من پیش نمیره من دیگران رو مقصر میدونم؟
نکته بعدی که به ذهنم رسید اینکه ناخواسته ها میان تا من خواستمو به وضوح بشناسم و خدا میدونه چه آرامش الهی کسب کردم و تو این مدت تموم تمرکزمو گذاشتم رو خودم، رو باورهام تا به نتیجه دلخواهم برسم و مطمعنم و ایمان دارم که اتفاقات شگفت انگیز در راهه و سیل عظیمی از نعمت و ثروت وارد زندگیم میشه؛ چون من بارها و بارها تو این شرایط بودم بعد شناخت قانون و وقتی تونستم ذهنمو کنترل کنم از نظر مالی و کاری و شرایط زندگی چند لول رشد داشتم
خیلی خوشحالم که اینجا حضور دارم و دارم رو خودم کار میکنم و هر روز بزرگ و بزرگ و بزرگ تر میشم