https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/09/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2022-09-26 03:55:022022-12-12 06:54:43تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم
710نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
استاد میخوام در قالب ۲ موضوعی که گفتین، بنویسم. و وقتی الان تو چند ثانیه فکر کردم در مورد این دو موقعیتی که توش بودم، میبینم که دقیقا برام همون اتفاق های قابل پیش بینی طبق قانون رخ داده، استاد الان تو همین لحظه، ایمانم به اینکه این قانون دقیق و درست کار میکنه، خیلی زیاد شد، چون که مصداقش رو تو زندگی شخصی خودم، همین الان پیدا کردم و آگاه تر شدم.
۱. استاد وقتی من دوره نوجوانی بودم، کلا از وقتی خودمو یادم میاد، آدمی بودم که توجهم به شرایط بیرونی بود. و چون تو خانواده ای بزرگ شدم که از لحاظ اقتصادی ضعیف بودیم و از لحاظ روابط اجتماعی هم اصلا خوب نبود، خیلی احساس حقارت و بدبختی میکردم و این احساس غالب و ۱۰۰درصد زندگی من تو اون دوران بود. جوری که هم از خودم متنفر بودم و بی ارزش میدونستم خودمو و هم از خانوادم متنفر بودم. و یادمه اینو بارها به جز پدرم، به بقیه شون گفته بودم و الان چقدر شرمنده ام که چنین شخصیتی داشتم. یادمه با اینکه سعی میکردم درسامو خوب بخونم تا آدم ارزشمندی بشم و تو آینده بتونم یه آدم پولدار بشم، با اینکه اکثرا شاگرد ممتاز بودم و ۲۰ میگرفتم، ولی برام بی ارزش بود این نمره ۲۰. همیشه خودم رو ادم خنگی میدونستم ولی تو فامیل همه منو بچه باهوش میدونستن. انقدر این احساس رو داشتم که تو دانشگاه بدتر شد و زیر فشار احساس حقارتی که داشتم دیگه درس هم نمیتونستم بخونم و به زور خودمو میکشیدم جلو که فقط مدرک لیسانس بگیرم. کلی تو دانشگاه، خودم خودم رو اذیت کردم و شکنجه دادم، و حتی ۳ ترم متوالی مشروط شدم و آخرش به زور با کمترین معدل، مدرکم رو گرفتم. بعدش که یه خواستگار داشتم، خیلی خوشحال بودم که راه فراری برای خودم پیدا کردم که از خانوادم جدا بشم و احساس حقارت نکنم. چون فکر میکردم که اونا عامل بدبختی و ناراحتی منن. ازدواج که کردم، جهنم واقعی برام تازه شروع شد. ینی من تا قبل از ازدواجم کسی مستقیما تحقیرم نکرده بود و خودم از تو خودم رو به شدت تحقیر میکردم. ولی الان دقیقا با کسی ازدواج کردم که کار هر روزش تحقیر کردن و مسخره کردن من بود. از قیافه و بدنم تا طرز راه رفتن و خانوادم و کلا همه چی. یه ادمی که بددهن و فحاش و دست به زن بود… اون موقع، بزرگترین آرزوی من شد جدایی از اون مرد یا اینکه هرچه زودتر بمیرم. چون علاوه بر حقارت، احساس امنیت هم دیگه نمیکردم.
۲. وقتی که خدا بهم رحم کرد و بعد از این عذاب، با نماز و دعای زیاد نجاتم داد.. بعد از مدتی، که وارد سایت شما شدم و رفته رفته این احساس حقارتم بهتر شد. میتونم بگم زندگی خیلی آرامی رو دارم الان، خدا رو هزارر مرتبه شکر. این در حالیه که من تو سه چهار سال اخیر، فقط از فایل های دانلودی شما استفاده کردم و متاسفانه هنوز به جهت مالی، نشده که از محصولات استفاده کنم. درسته که از لحاظ مالی و شغلی هیچ تغییری نکردم، ولی تو این چند سال اخیر، خیلی شخصیتم تغییر کرده و خیلی خدا رو شکرگزارم از این بابت. چون الان آرامش دارم، امید دارم، توکل دارم، شادترم، مهربانترم، ملایمم، خیلی شکرگزار تر شدم. توجهم به نکات مثبت هر چیز بیشتر شده. در حالی که قبلا خیلی خیلی آدم ایراد گیر و سخت گیر و نق نقو و منفی بافی بودم. خدا رو هزار مرتبه شکر، یه خاستگار هم دارم که اصلا اگه من خودم، ویژگی های همسر دلخواهم رو به خدا میگفتم، بازم به این زیبایی و دقیقی، نمیشد.ایشون یه فرشته س و باید بگم که مهم ترین و بزرگترین ویژگی ای که ایشون داره و به قول شما شاخک های منو تیز کرد، اینه که به شدت آدم مثبت نگریه. ینی هر چی از مثبت نگریش بگم کم گفتم، من وقتی دو هفته مریض شدم، بهم میگفت، نگو” مریضم”، بگو” دارم استراحت میکنم”. یا وقتی میگم” ناراحتم”، واکنش جدی نشون میده و میگه “ادم سالم که ناراحت نمیشه”. همیشه تکه کلامش اینه”توکل بخدا”. از چند کلمه ای که اوایل بطور ناخودآگاه و محاوره ای بکار بردم و واکنش جدی از ایشون دیدم و متوجه شدم که دیگه نباید هیچ وقت اونا رو بگم، اینا بودن: مریض، خسته، ناراحت، پیری، مرگ، غیبت، بحث کردن، قهر کردن. استاد نه اینکه آدم ملا نقطه ای باشه ها.. نه، اتفاقا خیلی آدم ملایم و مهربون و با ارامش و باصفاییه و در عین حال آدم منطقی و عاقلیه. اصلا از دسته چک استفاده نمیکنه. شغل و شرایط مالی خوبی داره و اصلا اهل کلک گذاشتن سر مردم و از کار زدن و دروغ و توهین و… نیست. جوری که من همون اویل به خاطر اینکه احساس میکردم لیاقت این همسر رو ندارم، جواب منفی دادم، ولی باز بعد یک هفته دوباره به هم برگشتیم. و من فکر میکنم که وجود این ادم با این ویژگی، حتما به فرکانس های من ربط داره. چون همونطور که گفتم من تو این چند سال اخیر خیلی ادم ملایم و با آرامش و مهربانی شدم. هیچ کینه ای از کسی ندارم. برای همه خیر و صلاح و خوشبختی شونو میخوام، حتی بیشتر از خودم. همه آدما رو دوست دارم. چون یاد گرفتم که همه انسان هم هم یه روح خدایی و وجه خوب و مثبت دارن و هم یه وجه منفی. و من همیشه تمرین میکنم که وجه مثبت همه ادم ها رو ببینم و تحسین بکنم.
استاد عزیزم خیلی خوشحالم از این اخلاق و روحیه ای که تو سایت شما تربیت شدم. و خیلی راضیم از این فضا و مسیری که میخوام همیشه توش باشم. بسیار سپاسگزارم از وجود نازنین و پر خیر و برکت شما و مریم جان عزیزم، توی زندگیم. واقعا شما از بزرگترین نعمتهای زندگی من هستین. واقعا خدا رو سپاسگزارم و بی نهایت از شما سپاسگزارم و برای شما وخانواده بزرگ عباسمنش آرزوی سلامتی و طول عمر و موفقیت و شادی روزافزون رو دارم.
خدایا شکرت و خدایا شکرت خدایا ممنونم و هزاران بار ممنونم برای مسیر زیبایی که من رو به اون هدایت کردی.استاد از شما ممنونم که هر روز و هر روز قوانین رو به طرق مختلف به ما گوشزد میکنید.همه دوستانی که در این مسیر هستند قطعا با اساس قوانین آشنا شده اند اما ما نیاز داریم مدام یک نفر قوانین رو بهمون یادآوری کنه.از شما برای این فایل به موقع سپاسگزارم.
زمانی که من به هر طریقی در حال شکایت و گله هستم در حال تولید یک انرژی منفی هستم که اول از همه خودم رو جسمم و روانم رو آلوده و بیمار میکنم و در مرحله بعد من در حال ساختن یک ذهنیت شکایتگر هستم .این ذهنیت با احساسات قوی درونم ذخیره میشه و جزیی از وجود من میشه و باعث ایجاد یک الگوی پایدار درون من میشه .الگویی که من رو همیشه در شرایطی قرار میده که شکایت بکنم .در واقع من به این الگو عادت میکنم.وقتی چیزی میخواهم که طبق خواسته من نیست یعنی مشکلی در بیرون هست و من باید شکایت کنم.
حواس من از خودم پرت میشه .من از خودم دورتر و دورتر میشم چون فکر میکنم چیزی در بیرون اشتباهه اما حقیقت اینه من با افکارم ,انرژی رو خلق کردم که دارم نتیجشو در بیرون میبینم.
وقتی یه برنامه نویس باشی این قضیه رو خوب درک میکنی.سایتی که ما با شکل و شمایل گرافیکی و اجزای گرافیکی میبینیم واقعی نیستند اونا از یک سری کد نویسی ایجاد شدند برای تغییرشون باید کد نویسی عوض بشه زیر بنا باید تغییر کنه.
وقتی قبول کنم باور کنم که باید یه چیزی درون من تغییر بکنه تا دنیایی که میبینم تغییر بکنه وقتی متعهد بشم خودمو تغییر بدم وقتی تصمیم بگیرم مثل قبل فکر نکنم مثل قبل رفتار نکنم وقتی بخوام خودمو تغییر بدم وقتی مسئولیت احساساتم رو به عهده بگیرم وقتی مسئولیت افکارمو به عهده بگیرم وقتی یاد بگیرم بهتر فکر کنم بهتر رفتار کنم وقتی یاد بگیرم از گذشتگانم بهتر رفتار کنم بهتر عمل کنم تقلید گر نباشم ……بله اون وقته که همه چیز تغییر میکنه به سرعت هم تغییر میکنه قانون کارشو داره درست انجام میده .همه چیز درونه منه و من باید تمرکزم روی بهتر کردنه خودم باشه تا جهانی که میبینم بهتر بشه. به همون اندازه که من بهتر بشم جهان اطراف من هم بهتر میشه.
هدفم از نوشتن این کامنت ارزشمند تکرار و تکرار قوانین √
چقدر تحسین میکنم شما رو استاد، که مطالعه میکنی این قدرت تمرکزی شما تحسیت برانگیز، ساعت ها مطالعه صرف چیزی که می خواید و به قول شما وقتی تمرکزت روی جای درستی باشه خدا هم کمکت میکنه الهام میکنه بهت به مطالب درست به مصاحبه های درست به شخصیت های درست که تو را به اصل میرسونه.
پپ گواردیولا
(چقدر زبان انگلیسی را دوست دارم و بهش عشق می ورزم – خوشحالم که این زبان، زبان بین الملی)
در صحبت های فایل:
جام جهانی اولین باره توی یک زمان دیگه – زمستان در قطر برمیگزار میشه.
و در گفته های من؛
(و ایا میدونستید که قطر تا الان ۲۲۰بیلیون دلار واسش هزینه کرده و این مقدارم هرررر روزز داره بیشتر بیشتر میشه؟! – برای مقایسه میخوام بگم که افریقای جنونی در سال ۲۰۱۰، ۳.۶ بیلیون دلار، برزیل در ورلدکاپ۲۰۱۴ ۱۵بیلیون و روسیه در ۲۰۱۸ عدد ۵۰بیلیون دلار هزینه کردند — ایا میدونستید از خیلی وقت پیش تمامی هتل ها و هاستل ها و هر جای اقامتگاهی رزرو شدند و قطر با بستن قرارداد با یک شرکت انگلیسی در حال زدن چادرهای حرفه ای تو کویر این کشور تا مسئله ی اقامت را حل کنه؟!
و ایا میدونستید چیزی بهتر از کمپ توی کویر در حالی که سقفت آسمون باشه با ستاره های فراوان و یک لبخند تا بنا گوش باز و یک امیدی که میگه ایران تو بازی های جام جهانی میترکونه و برای اولین بار از گروهش صعود میکنه، وجود نداره؟! – at least for me )
√ پپ:چیزی که من نمیتونم تغییرش بدم فایده نداره، من باید سمت خودم را خوب انجامش بدم. (و همیشه توی این دنیای قانونمند وقتی سمت خودت را خوب انجام میدی، یک احساس خیلی خوبی بهت دست میده، از ارزشی که ایجاد کردی و حالا طبق قانون احساس خوبتم با رها بودنت از نتیجه اتفاقات خوبیم تجربه میکنی، خدایا شکرت که یک روز فوق العاده دیگه بهم فرصت زیبای زندگی دادی، فرصتی که گیر خیلی ها امروز نیومد. حالا که اینو نوشتم اینم یادم اومد که چقدر خوبه وقتی به خودت میگی که ببین محمد! جوری زندگی کن که این لحظه آخرین لحظه زندگیته انگار و این نگات چقدر کمکم کرده در لحظه باشم و احساسم را بخوام خوب کنم و خوب تر و واقعا هر کاری که باید انجام بدم را با تمام وجود و تلاشم انجام بدم. و البته اینم اضافه کنم که من کامل این نگات را که باورم هست انجام نمیدم! و مثل هر چیز دیگه ای تکامل میخواد و فکر میکنم فقط ۲۰-۳۰% واقعا دارم انجامش میدم. و خداروشکر میکنم برای نعمت شب و این سکوت و بیداری که دارم تجربه میکنم واقعا فوق العاده است. الهی شکر)
در ادامه فایل …
من میام روی خودم کار میکنم من به شرایط بیرونی کاری ندارم.
چیزی که من میتونم تغییرش بدم زمان برگزاری نیست جاش نیست مکانش نیست من میتونم روی خودم کار کنم.
اگر محمد فکر کنی عامل بیرونی روی تو تاثیری داره بدون سخت در اشتباهی و داری مسیر را اشتباه میری.
انقدر محمد از نظر ذهنی قوی باش که وقتی شکست میخوری، زمین و زمان را مقصر ندونی و این شجاعت میخواد. مرد میخواد، پس مرد باش و هر چقدرم سخته در عملش، نامرد نباش!
استاد مثال قشنگت را تحسین میکنم، زمان شاه که همه اومدن گفتند شاه (عامل بیرونی) مشکل داره و اعتراض و .. بکش بکش و تظاهرات اومدن به جمهوری اسلامی با بالاترین vote دادن و حالا و حالا اومدن واسه هر دولتی که هست … خنده داره صاف میشه ظاهر و باطن را دید میشه دید که اغلب مردم کشور چی رو میبین! در واقع هیچی نمی بینند نابینان البته که عامل بیرونی را.
دقیقا استاد، الگویی که همیشه تکرار شده و میشه!
بابا شاکی بودن فایده نداره محمد! تو وقتی شاکی هستی، لحظه هات را میدزدی، از دست میدی تو داری خودت را از دریافت نعمت های بیشتر از خوشبختی محروم میکنی. تو داری به خودت ظلم میکنی. اقااا جان
هر نگاهی محمد داشته باشی که عامل بیرونی روی تو تاثیر داره داداش شرک شرک متوجهی؟! … امیدوارم بهتر درکش کنم …
√ اگر نمیتونی برقصی زمین کج نیست! تو بلد نیستی تو یاد نگرفتی.
√ اگر نتیجه درست نیست من باید تغییر کنم من باید تغییری در نحوه ی نگرشم، در تصمیماتم بدم در شخصیتم بدم جانم.
خوشبختی درونیه.
باریکلا پپ: برای انتخاب و اضافه کردن بازیکن به تیم، فوتبالیستی که شخصیت خوبی داشته باشه رو انتخاب میکنم نه فوتبالیست خوب رو.
استاد فکر میکنم همین الان اگر با عشق مسیر مربیگری فوتبال را از همین جایی که هستین با عشق و علاقه شروع کنین، بهترین مربی دنیا میشید. انقدر که توانا هستین.√√
خداروشکر برای وجود قدرتمند و ارزشمند شما امیدوارم با نتایج خیره کننده ام و بینظیرم اول خودم را خوشحال تر کنم و بعد شما و خانواده ی بزرگ، مقدس و متفاوتم را. و فکر میکنم اگر همین الان اینجام و مهم تر از شنیدن با ثبت نظر ارزشمندم این را دارم در عمل هم نشان میدم. √ و البته که به خودم افتخار میکنم مگه چندتا محمد مارکوی خلاق دوست داشتنی باریستا ایران گرد و کوله گرد عکاس نوازنده هندمیکر دستبند و دریم کچر قدرتمند در ارتباط موثر برقرار کردن سفرنامه نویس با اعتماد به نفس داریم؟ tell me!
° Just One, of course °
√ اگر قراره از اکثریت جامعه ایران نتیجه ی متفاوتی بگیری, باید متفاوت هم نگاه کنی محمد! تو همه حال!
اگر همه دولت را مقصر میدونن تو خودت را!
جان اف کندی سخن گران بها و تامل برانگیزی داره:
نپرسین آمریکا برای شما چکار کرده، شما برای آمریکا چکار کردید. اومم
√ انقدر قوییی باشه محمد انقدر قدرتمند بازی کن که با ۳-۴ گل بازی را ترک کنی اگرم یکی خوردی عیبی نداره.
تمرکز باید روی جای درست باشه. جانم!
وای وای اینو …
به جای اینکه بگی این چقدر گرون شد انقدرر پول بساز که این چیزی نشه برات. اصلا این را یک بازی بدون! بازی خلق پول بیشتر عزیزم
من عاااشق پولممم خیلی دوسش دارم خیلی ..
√ و وای وای این چقدر قدرتمندانه و باشکوه هست.
یادت باشه که خالق زندگی خودتی محمد.
و این جهان بخداا که جز ری اکشن افکار تو فرکانس تو که این هم از کانون توجه تو میاد و کانون توجه ات از باورهات در هر موضوعی نشات میگیره، پاسخی نمیده! جهان، این خدا به فرکانست در هر لحظه داره پاسخ میده!
یک مثالی آیدای عزیز زد و گفت و ماند تو ذهنم: ببینیم چی گفت …
فرض کن هر روزی که از خواب بلند میشی یک بوم نقاشی سفید داری، تو این بوم را فرصت داری با بهترین رنگ ها – افکار نگاه عملکرد – نقاشی کنی و میتونی با بدترین ها در هر صورت و در اول تا آخر این بوم تو هست و میمونه.
هی خدایااا شکرت، ممنونم استاد جانم برای این قسمت بینظیر و پر از درس، ممنونم که مارو با خودتون همراه میکنید. امساس خوبتون را به اشتراک میذارید.
دوست دارم ..
از مریم جان سپاس گزارم برای توضیحات بسیار زیبایی که برای فایل نوشته در توضیحات، ستودنیه.
و از بچه ها هم سپاس گزارم برای قلم شگفت انگیز و نظرهای حال خوب کن اساسی اشون. دوستون دارم.
در مورد تمرین:
۱:شاید بزرگترین اشتباه من توی این ۲۶ ساله، پارسال توی ماه دوم و سوم خدمت من بود، خیلی خلاصه بخوام بگم داستان اینجوری بود بخش نامه ای اومده که کسایی که غیبت سربازی بیش از یکسال دارند را توی شهر خودشون میذارن خدمت کنند، تیر ماه شد و من رفتم اموزشی و مرداد موقع تقسیم میدونستم که توی شهرم میافتم، ولی در کمال ناباوری نیافتادم!! و افتادم پلیس راه اونم اهواز و ۱۳۵ کیلومتر دور از خونه و دیارم جایی که واسش امضا کرده بودم، خلاصه تا دو ماه بعدش من درگیری داشتم با خودم با بقیه، میگفتم دروغ گفتن و گله و شکایت و خیلی روزها عصبی بودم کار رسید به جایی که میخواست نخم ببره در واقع به خاطر فشار بسیارر زیادی که خودم با فرکانس های مستمرم که روی خودم آوردم میخواستم فرار کنم و بیخیال بشم (اون شب هدایت خدا اومد و توسط دستش منو آرام کرد و بعد از اون ارام و ارام تر، تا اینکه روزهای بعد انگار از طوفان نوح عبور کرده بودم و رسیدم به ساحل-اتفاقات خوبی افتاد- دقیقا همان زمان روزهای بعد از داستان فرار لغو شده ام بود).
خوشبخانه انقدری روی خودم تا قبل خدمت کار کرده بودم که این دو ماهه همه وقتش حالم بد نبود روز و شبم جهنم نبود، بلکه امیدوار بودم، خیلی وقتا که نجوا میومد صدای قلبم را میشنیدم که میگفت، ببین محمد مگه تو نگفتی من باور دارم کار خدا بی حکمت نیست، هیچ اتفاقی اتفاقی نیست، مگه نگفتی هر اتفافی که بیافته به نفع مته به خیر منه خب اینجایی که افتادی حتما برات خیریت داره و درس هایی قرار یاد بگیری که لازمه ی اینده ی درخشان محمد مارکو خواهد بود و …
اره اینجوری بود.
مثال های بیشتری هم هست مثلا توی بزرگترین کافه رستوران شهرمون که به عنوان مدیر سالن بودم، سه تا نیرو داشتم و یکیشون خیلی خوب بود ولی یک جاهایی اشتباه میکرد و من به جای اینکه به مثبتاش توجه کنم حرصم میگرفت و کم کم این من به ما تبدیل شد و ما بچه ها ازش به خوبی یاد نمی کردیم تا اینکه اخراج شد با احساس و اتفاقات بد. و بعدها که اومدم قدم فکر میکنم جلسه هفت قدم دوم بود که از استاد یاد گرفتم نخوام به کسی بگم اینکارو کن یا اون کارو، بلکه بگم ببین ماا باید این کارو انجامش بدیم منطقم بگم حالا بپرسم که روشی را میدونه و بسپرم به خودش تا تو بهترین حالت انجامش بده، دقیقا شاید اون چیزی که من میدونه سخت تر باشه و اون چیزی اون فرد میدونه خیلی منعطف تر باشه.
ممنونم استاد جان برای ۱۲ قدم، قبل از این فایل نظر ارزشمندم را واسه جلسه سوم قدم چهار لانچ کردم یوهووو .
تمرین دو:
همین دیروز، تو بحث روابط، یک تضادی پیش اومد بعد اولین نکته ای که به یادم اومد و عمل کردم اینه که من نمیتونم این شخص را تغییر بدم من تمرکزم را میزارم روی خودم باقیش با خدا، خدا دل این فرد را نرم میکنه. اخه گفتم اگر من فقط ۵ ثانیه بخوان از خودم دفاع کنم چندبرابر بیشتر باید انرژی بزارم تا برگردم نمیخواستم حتی نزدیک به بحث باشم و انقدر خوب این کارم که واقعا اون ادم امروز انگار نه انگار همچیییین داستانی را داشتیم روز از نو روزی از نو … الهی شکرت
امیدوارم که توی این شرایط کسانی که ایران زندگی میکنند بتوانند جمله مهم استاد رو که میگن ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است را اجرایی کنند حالا چطوری ؟با کنترل ورودی های ذهن از طریق شنیدن،صحبت کردن واگویه منفی و تکرار اتفاقات رخ داده هر روز و هر شب در ذهنشون.
الان شرایطی هست که باید به قول استاد بگیم این شرایط مقصرش خود منم،چون من مسئول زندگی خودمم و با فرستادن فرکانس های مشابه این وضعیت در این شرایط دارم زندگی میکنم
الان وقت عمل کردن و نشون دادن ایمان به الله یکتاس
مواظب باشیم به قانون عمل کنیم که به هر چیزی توجه کنیم همون اتفاق رو جذب میکنیم.
الان باید متفاوت فکر و عمل کنیم الان که وقت بیشتری رو در منازل میگذرونیم بهتره رو باورهامون کار کنیم وقتی با ایمان قدم برداریم مطمئن باشید(اول از همه به خودم میگم که ریحانه مطمئن باش) خدا مسیر تو رو جدا میکنه از بقیه که مدام شکایت میکنند و تو رو توی مسیر بهشتی قرارت میده😊👋🏻
چطوره که تو همین وضعیت همکارهای هم سن و سال من تو همین مملکت دارن خوب زندگی میکنن و ارامش دارند و پول میسازند؟مگه شرایط بیرونی که به ظاهر بد هست برای من و اون آدم ها یکی نیست؟!!
پس دنبال یه چیزی غیر از بیرون باید بگردیم!
من وکیل هستم خدارو شکر ٢ ساله که با استاد اشنا شدم و روند تکاملیم رو دارم طی میکنم ۴ سال قبلش بدون هیچ درامدی درجا میزدم شکایت میکردم که همه چی برای سران مملکت هست همه ثروت در دست اونهاست چرا این همه زحمت کشیدم ولی هیچ درامدی ندارم هر روز و هر روز این افکار با من بودند،البته بگم که هنوز هم کمی پاشنه اشیل من هست این قضیه تا اینکه کتک هامو از کائنات خوردم و این باعث شد کمی به خودم بیام و به نسبتی که کار میکنیم روی باورهام وضعیتم داره به لطف الله و اموز های استاد بهتر و بهتر میشه با طی روند تکاملیم درامدم داره افزایش پیدا میکنه البته که هنوز هیچی از قوانین نمیدونم ولی به خودم تعهد دادم واقعا که سعی کنم حال خومو خوب نگه دارم و یاداوری کنم به خودم که شیطان رجیم کارش احساس ناامیدی و افسردگی و شکست هست ولی قدرت برتر یعنی رب فقط یک چیز رو میخواد ازم اونم توکل به خودش و فقط حساب کردن به خودش تا بتونم زندگیم رو بسازم،
کم کم احساس میکنم که مدارم نسبت که ۶ سال گذشته که از نظر مالی شرایط جالبی نداشتم داره بهتر میشه مثلا یکی از نشونه های ارسال فرکانسم این هست که اطرافم قریب به ٧٠٪ آدم ها از نظر مالی وضعیت مطلوبی دارند این یعنی راهم رو درست انتخاب کردم که چاشنی توکل رو باید همیشه بهش اضافه کنم تا به جایگاهی که لیاقتش رو دارم برسم.
خیلی لذت بردم از شنیدن این صحبت های گوهر وارتون استاد
خدا بهتون خیرو برکت بی حد وحصر و شادی روز افزون عطا کنه
سلام استاد عزیزم واقعا از شما سپاسگزارم که این موضوع رو به من یاد دادید ،من سالها پیش از شما یاد گرفتم که شکایت نکنم ،غر نزنم و در کل کانون توجه ام رو کنترل کنم البته که زمان برد و تکامل باید طی میشد و خدارو هزار مرتبه شکر الان در شرایط عالی هستم نمیدونم باورتون میشه من اصلا نمیدونم دقیقا چه اتفاقی افتادی تو ایران فقط در این حد میدونم که یه چیزی شده ،
انقدر من تو این موضوع تمرکز کردم و تلاش کردم که وارد هیچ بحثی نشم که الان تو یه گوشه ی دنجی از دنیا تو یه شهر ساحلی گرمسیری با درختای فراوان و سر سبز و نخل های بسیار زیبا سواحل رویایی مناظر رویایی که هر روز شگفت زده میشم از دیدنشون دارم زندگی میکنم و یه تنهایی و خلوت نابی دارم که با هیچ چیزی عوضش نمیکنم و دارم کاری و میکنم که عاشقشم و کسب درآمدم از مسیر علاقمه و عجیب دارم فکر میکنم به این موضوع مهم و امروز که این فایل شما رو دیدم قلبم گفت کامنت بزارم و این موضوع رو بگم که این شرایطی که الان پیش اومده و باعث ناراحتی اکثریت جامعه است برای من فقط خیر و برکت بوده ، چرا و چطور؟
چون ایمانی تو من ساخته و داره میسازه که اقا قانون اینقدر دقیق کار میکنه و کبوتر با کبوتر رو انجام میده همونجوری که سالهاست داری کنترل میکنی زیپ دهنتو نتیجه اش اینه که الان در بالاترین سطح ارامش در طول زندگیت هستی و یه گوشه از دنیا فارغ از هیاهو و بدور از حاشیه ها داری هر روز روی بهتر شدنت کار میکنی و انقدر لذت بخش شده زندگی برات ، کافیه همینو کپی پیست کنی رو هر چیزه دیگه ای که میخوای چون مسیرش همینه
آرامش و صلح و ازادی میخواستی ، از خودت شروع کردی و گله و شکایت نکردی و تمرکز کردی رو ارامش و صلح و ازادی
ثروت و موفقیت های بیشتری میخوای ، بیشتر به رشد کسب وکار ها توجه کن ،بیشتر به شلوغی های کافه ها و رستوران ها ،کنسرت ها ،فستیوال ها و … توجه کن ، به زیادی درختان محل زندگیت توجه کن که از همه ی جاهایی که تا الان بودی بیشتره ، به مارکت های نزدیکه خونت نگاه کن که از همه جاهایی که بودی بیشتر با کیفیت تر و بزرگتره ، به تمیزی محیط زندگیت و محلت نگاه کن که بی نظیره ، به وسعت خط ساحلی شهرت نگاه کن ، به فراوانی اسکوترها نگاه کن ، به تعداد زیاد کافه های ساحلی نگاه کن ،به تعداد زیاده توریست ها نگاه کن ، فراوانی وسایل نقلیه عمومی ، فراوانی نوزادها و بچه های کوچیک
ایشالا خدا کمکم کنه این مسیر و ادامه بدهم و از نتایج فوق العادش براتون بنویسم.
با تشکر و سپاس فراوان از شما استاد عزیز و تیم فوق العاده تون که حرکت تو مسیر مستقیم رو بهمون یاد دادید
سلام و ارادت خدمت استاد و تمام عزیزان این اولین مشارکتم تو سایت هست.. من همین تازگی در شغلم اختلال بوجود اومد و در حالیکه خیلی کارم رونق گرفته بود توسط صاحبملک جواب تخلیه گرفتم بعد این اتفاق مدتها شوک بودم و در حالیکه موقعیت اجرای دوباره با کیفیتتر در جای بهتر از قبل وجود داشت بنظرم بدلیل توجه به نکات منفی و غرو لند و نگاه طعنه آمیز اطرافیان ندیدم و انرژی هرز صرف میکردم و خداروشکر با بستن خودم به همین فایلای رایگان استادعباسمنش که شب و روز عادت خودم کردم و البته با آرامش از طریق مدیتیشن که بمن کمک کنه تایمهایی تمرکز از ناخواسته هام برداشته بشه، بالاخره بعد حدودا ۴ ماه در حالیکه سرمایه کافی نداشتم اما مکان جدید اجاره کردم و نصف لوازم مورد نیازم رو با جرات خریدم و منتظر وام شدم ..البته اینکه ۲ ماه اجاره و مخارج زندگی هم برام اومد اما مثل آلفرود پونزی از پول اولیم اینارو دادم بامید چیزایی که توی سرم بود.. امروز بعد چندماه بالاخره وامم در عین ناباوری که برای هیچکس هنوز باز نشده اما بمن تعلق دادن و کاراشو انجام دادم و خواستم بگم من اولا تمام کارهایی که از سمت خودم بود رو کاملا انجام دادم و اکثر مواقع هم سعی کردم مثبت باشم و ایمانم رو تقویت کنم و بهمون اندازه که تونستم شرایط برام مهیا شد.. خوبه خوب نیست اما عیار باورهام حداقل دستم اومد و انتظار بیجا از خودم دیگه ندارم و میدونم که حتما میتونم در مشابهات دفعات بعد خیلی مسلطتر و بهتر عمل کنم و طبعا نتایج سریعترو باکیفیتتری بگیرم..
با تشکر از همه الاخصوص این سایت خفن و شخص عباسمنش عزیز همتونو دوست دارم 💟
با یاد خدا سلام به فراوانی و سلام به شما استاد، لازم دونستم به توصیه شما عمل کنم و تجربه خودم رو که برمیگرده به 8 سال قبل از توجه به نازیبایی ها و عوامل بیرونی و موندن در حزن و غم به اشتراک بزارم ، من سال 92 عروسیم بود بعد از چند وقت حدود 3 ماه که از زندگی جدیدم میگذشت در خانه ای که ساخته بودم زمین خالی کنار خونمون که میخاست اونم بنای شو شروع کنه هنگام کندن پی خانه و خاک بردای باعث شد خونه من که تازه ساخته بودم با تمام وسایل خراب بشه و شانس آوردیم من و فرزند 3 ماهه و همسرم در اون ساعت خراب شدن خونه نباشیم ،و وقتی بهمون اطلاع دادن و با همسرم از روستا برگشتیم و با خونه ی مواجه شدیم که هیچی ازش نمونده و تمام وسایلم زیر آواره مواجه شدیم هردو مون سنمون کم بود خانمم 17 سالش و من 21 سالم و با یک دختر بچه 3 ماهه نمدونم قابل درک هست برای شما یا نه اونقدر حالمون بد بود اونقد اون شرایط برامون سخت بود که الان که دارم براتون مینویسم و یاد اون روزا میفتم دستام میلرزه خلاصه با حال بد و دلداری بقیه و اطرافیان روزای سختمون شروع شد روز به روز در حال بد بودیم همه رو مقصر میدونستیم خدا همسایه خودمون بنا کارگرا به زمین و زمان گلایه میکردیم در به در این خونه اون خونه بودیم محتاج ترحم بقیه بودیم از خیریه کمک میشد و خیلی اتفاقای بد رو با حال بد تجربه کردیم زن و شوهر خوراکمون گریه بود این پروسه 2 سال زمان برد تا من طرف رو دادگاهی کردم و تونستیم خسارت بگیریم و بنایی رو دوباره شروع کنیم و از نو خونه رو بسازیم پدرم تو این مدت دق کرد و مرد خودم در شرایط نامساعد بودم چون توجه مون همیشه روی مشکلات و ناخواسته ها بود روز به روز حالمون بد بود کار نداشتم با ماشین مسافرکشی میکردم و خیلی سخت برامون روزا سپری میشد به کمک خدا بود که بعد 2 سال سخت دوباره روپا شدیم و رفتیم سر خونه زندگی خودمون و با وسایل کم زندگی رو از نو شروع کردیم کم کم شرایط بهتر شد و من دانشگاهم تموم شد و دوران طرحم شروع شد و رفتم سر کار یواش یواش سر سامان گرفتیم و حالمون بهتر شد اون موقع از این قوانین چیزی نمیدونستم همین که حالمون بهتر بود اتفاقای خوب میفتاد 6 ، 7 سالی گذشت و انگار به قول استاد اون خاطرات بد و روزای بد مث یک فیلم تموم شد و ما ماشین نو خریدیم خونه رو فروختیم و خونه بهتر خریدیم کارم اوکی شد و خانمم رفت سرکار و اوضاع مون روز به روز بهتر شد الان که دارم براتون مینویسم یکسالی هست با استاد آشنا شدم و دارم رو خودم کار میکنم همین که تمرکز و توجه ی من از روی زیبایی ها برداشته میشه پیشرفتم کم میشه اینو من درک کردم اما تصمیم گرفتم و چند روزی هست دیدگاهم نسبت به آموزهای استاد بهتر شده جملات ایشون رو بهتر میفهمم و سعی میکنم که تمرکزم رو کامل بزارم روی خواسته ها و زیبای ها چون میدونم و ایمان دارم راه همینه به شما هم فرکانسی های عزیزم میگم راه همینه دل به آموزه های استاد بدین تا اتفاقات خوب برای همتون رقم بخوره من که روز به روز بهتر میشم و میدونم موفق میشم اگه فقط به صحبت های استاد عمل کنم اتفاقات خوب برام میفته برای شما هم همینطور کافیه که در راه باشید برای همتون آرزوی سلامتی ثروت و سعادت دارم
من امروز یه نشونه خواستم چون نقطه حساسی از زندگیم وایسادم احساس میکنم چند قدم یه پرش بزرگ فاصله دارم ولی کاری نیست که خودم بتونم انجامش بدم فقط نیاز به توکل و زمان داره
این فایل یادم انداخت با فکوس بیشتری کارهای قسمت خودم رو انجام بدم خدا سهم خودش رو انجام میده
و در کنارش تمرینی که مثل سوخت موشک موفقیتم میشه بغیر از تلاش فیزیکی نوشتن اتفاقات خوب و شکر گذاری و تکرار و دیدن چیزایی که میخوام
سلام عرض میکنم خدمت استاد عزیزم مریم جونم و همه دوستان عزیز همفرکانسی
فایل بسیار عالی بود لذت بردم و اگاهی زیادی ازش دریافت کردم بابت این فایل بسیار زیبا از شما دو عزیز مچکرم و خدارو شکر میکنم که در مدار دریافت این اگاهی ها هستم
خب اگه بخوام تجربه خودمو در رابطه به تمرکز بر نکات منفی شرایط یا ادمها بگم
برمیگرده به حدودا شیش هفت ماه قبل یعنی قبل از آشنایی با استاد
من یه دختر خجالتی اروم گوشه گیر در کل بگم یه افسردگی خفیف داشتم همیشه تنها بودم جایی نمیرفتم سر هر چیزی گریه میکردم وقتی یه اتفاقی میوفتاد اگه خوب بود میگشتم دنبال نکات منفیش و اگه اتفاق بدی بود که بازهم همون آش و همون کاسه و الان با باز شدن این بحث وقتی بهش فکر کردم دیدم من بابت تک تک این موضوعات و همه ی مشکلات ریز و درشت زندگیم پدر و مادرمو مقصر میدونستم چون پدر و مادرم اختلافاتی باهم داشتن و من فکر میکردم که اونا باعث شدن تا من اینجوری بشم
و همیشه به نکات منفی اونا توجه میکردم و از شرایطم ناراضی بودم و دقیقا بر حسب این فکرم همیشه هم جنبه منفی شون میدیدم و دریافت میکردم و تو خیال خام خودم فکر میکردم حق دارم تا این رفتارهارو از خودم بروز بدم و چپ و راست از جهان هستی پس گردنی میخوردم و یه چیز دیگه اینکه همیشه دوست داشتم قربانی بشم که اینم برمیگرده به کمبود عزت نفس
این روند همینجوری ادامه داشت تا اینکه به لطف پرودگار مهربانم با استاد عزیزم آشنا شدم و طرز فکرم خداروشکر تغییر کرد
حالا که تا حدودی متوجه شدم قضیه چیه و فهمیدمو درک کردم که هیچ چیز زندگی من به عامل بیرونی ربطی نداره و همه و همه نتیجه باورهام افکارم و فرکانسی هست که به جهان هستی ارسال میکنم حالا بیشتر سعی میکنم ذهنمو اگاهانه کنترل کنم اگه اتفاقی افتاد مقصر هیچ یک از عوامل بیرونی رو نمیدونم و از وقتی که تمرکزمو گذاشتم روی نکات مثبت زندگیم همه چیز به طور حیرت انگیزی تغییر کرده
و اگاهی های این فایل: همیشه سعی کنیم بر نکات مثبت آدما، شرایط و اتفاقات تمرکز کنیم
برای اتفاق افتادن، اتفاقی کسی یا کلا هیچ عامل بیرونی رو مقصر ندونیم بلکه بدونیم که ما خودمون یه مشکلی از درون داریم که اینجوری شده بگردیم بفهمیم مشکل رو و حلش کنیم
رو باور هامون کارکنیم و اینو بدونیم که وقتی ما با خودمون در صلح هستیم وقتی رو باورهامون کار میکنیم و در مدار مناسب هستیم امکان نداره برامون اتفاق بدی بیوفته
و در آخر این که ما عباس منشی هستیم
باید متفاوت از بقیه جامعه فکر کنیم، متفاوت عمل کنیم تا متفاوت نتیجه بگیریم
از دوستان همفرکانسی عزیزم بسیار، بسیار مچکرم بابت کامنتهای فوق العاده شون خیلییییی لذت میبرم از خوندنشون عاشق تک تک تونم♥♥♥❤❤❤❤
در پناه الله مهربان شاد سالم ثروتمند و سعادت مند در دنیا و آخرت باشید
مرسی از استاد عزیزم که با آگاهی دوباره از قانون باعث بیداری من شد
تو این اتفاقات اخیر در ایران من از وضعی که پیش اومده ناراحت هستم و فکر میکردم با اعتراض و خشم و شکایت از حکومت میتونم تاثیر مثبتی در جهت بهبودی وضعیت کشورم بشم
اما با دیدن این کلیپ دوباره بهم یادآوری شد با تغییر حال درونی خودم و صلح درونی خودم و انتشار انرژی مثبت از سمت خودم و تمرکز روی چیزی که در کنترل من هست ، میتونم تاثیرگذار باشم
بنام خداوند یکتا
سلام و درود
استاد میخوام در قالب ۲ موضوعی که گفتین، بنویسم. و وقتی الان تو چند ثانیه فکر کردم در مورد این دو موقعیتی که توش بودم، میبینم که دقیقا برام همون اتفاق های قابل پیش بینی طبق قانون رخ داده، استاد الان تو همین لحظه، ایمانم به اینکه این قانون دقیق و درست کار میکنه، خیلی زیاد شد، چون که مصداقش رو تو زندگی شخصی خودم، همین الان پیدا کردم و آگاه تر شدم.
۱. استاد وقتی من دوره نوجوانی بودم، کلا از وقتی خودمو یادم میاد، آدمی بودم که توجهم به شرایط بیرونی بود. و چون تو خانواده ای بزرگ شدم که از لحاظ اقتصادی ضعیف بودیم و از لحاظ روابط اجتماعی هم اصلا خوب نبود، خیلی احساس حقارت و بدبختی میکردم و این احساس غالب و ۱۰۰درصد زندگی من تو اون دوران بود. جوری که هم از خودم متنفر بودم و بی ارزش میدونستم خودمو و هم از خانوادم متنفر بودم. و یادمه اینو بارها به جز پدرم، به بقیه شون گفته بودم و الان چقدر شرمنده ام که چنین شخصیتی داشتم. یادمه با اینکه سعی میکردم درسامو خوب بخونم تا آدم ارزشمندی بشم و تو آینده بتونم یه آدم پولدار بشم، با اینکه اکثرا شاگرد ممتاز بودم و ۲۰ میگرفتم، ولی برام بی ارزش بود این نمره ۲۰. همیشه خودم رو ادم خنگی میدونستم ولی تو فامیل همه منو بچه باهوش میدونستن. انقدر این احساس رو داشتم که تو دانشگاه بدتر شد و زیر فشار احساس حقارتی که داشتم دیگه درس هم نمیتونستم بخونم و به زور خودمو میکشیدم جلو که فقط مدرک لیسانس بگیرم. کلی تو دانشگاه، خودم خودم رو اذیت کردم و شکنجه دادم، و حتی ۳ ترم متوالی مشروط شدم و آخرش به زور با کمترین معدل، مدرکم رو گرفتم. بعدش که یه خواستگار داشتم، خیلی خوشحال بودم که راه فراری برای خودم پیدا کردم که از خانوادم جدا بشم و احساس حقارت نکنم. چون فکر میکردم که اونا عامل بدبختی و ناراحتی منن. ازدواج که کردم، جهنم واقعی برام تازه شروع شد. ینی من تا قبل از ازدواجم کسی مستقیما تحقیرم نکرده بود و خودم از تو خودم رو به شدت تحقیر میکردم. ولی الان دقیقا با کسی ازدواج کردم که کار هر روزش تحقیر کردن و مسخره کردن من بود. از قیافه و بدنم تا طرز راه رفتن و خانوادم و کلا همه چی. یه ادمی که بددهن و فحاش و دست به زن بود… اون موقع، بزرگترین آرزوی من شد جدایی از اون مرد یا اینکه هرچه زودتر بمیرم. چون علاوه بر حقارت، احساس امنیت هم دیگه نمیکردم.
۲. وقتی که خدا بهم رحم کرد و بعد از این عذاب، با نماز و دعای زیاد نجاتم داد.. بعد از مدتی، که وارد سایت شما شدم و رفته رفته این احساس حقارتم بهتر شد. میتونم بگم زندگی خیلی آرامی رو دارم الان، خدا رو هزارر مرتبه شکر. این در حالیه که من تو سه چهار سال اخیر، فقط از فایل های دانلودی شما استفاده کردم و متاسفانه هنوز به جهت مالی، نشده که از محصولات استفاده کنم. درسته که از لحاظ مالی و شغلی هیچ تغییری نکردم، ولی تو این چند سال اخیر، خیلی شخصیتم تغییر کرده و خیلی خدا رو شکرگزارم از این بابت. چون الان آرامش دارم، امید دارم، توکل دارم، شادترم، مهربانترم، ملایمم، خیلی شکرگزار تر شدم. توجهم به نکات مثبت هر چیز بیشتر شده. در حالی که قبلا خیلی خیلی آدم ایراد گیر و سخت گیر و نق نقو و منفی بافی بودم. خدا رو هزار مرتبه شکر، یه خاستگار هم دارم که اصلا اگه من خودم، ویژگی های همسر دلخواهم رو به خدا میگفتم، بازم به این زیبایی و دقیقی، نمیشد.ایشون یه فرشته س و باید بگم که مهم ترین و بزرگترین ویژگی ای که ایشون داره و به قول شما شاخک های منو تیز کرد، اینه که به شدت آدم مثبت نگریه. ینی هر چی از مثبت نگریش بگم کم گفتم، من وقتی دو هفته مریض شدم، بهم میگفت، نگو” مریضم”، بگو” دارم استراحت میکنم”. یا وقتی میگم” ناراحتم”، واکنش جدی نشون میده و میگه “ادم سالم که ناراحت نمیشه”. همیشه تکه کلامش اینه”توکل بخدا”. از چند کلمه ای که اوایل بطور ناخودآگاه و محاوره ای بکار بردم و واکنش جدی از ایشون دیدم و متوجه شدم که دیگه نباید هیچ وقت اونا رو بگم، اینا بودن: مریض، خسته، ناراحت، پیری، مرگ، غیبت، بحث کردن، قهر کردن. استاد نه اینکه آدم ملا نقطه ای باشه ها.. نه، اتفاقا خیلی آدم ملایم و مهربون و با ارامش و باصفاییه و در عین حال آدم منطقی و عاقلیه. اصلا از دسته چک استفاده نمیکنه. شغل و شرایط مالی خوبی داره و اصلا اهل کلک گذاشتن سر مردم و از کار زدن و دروغ و توهین و… نیست. جوری که من همون اویل به خاطر اینکه احساس میکردم لیاقت این همسر رو ندارم، جواب منفی دادم، ولی باز بعد یک هفته دوباره به هم برگشتیم. و من فکر میکنم که وجود این ادم با این ویژگی، حتما به فرکانس های من ربط داره. چون همونطور که گفتم من تو این چند سال اخیر خیلی ادم ملایم و با آرامش و مهربانی شدم. هیچ کینه ای از کسی ندارم. برای همه خیر و صلاح و خوشبختی شونو میخوام، حتی بیشتر از خودم. همه آدما رو دوست دارم. چون یاد گرفتم که همه انسان هم هم یه روح خدایی و وجه خوب و مثبت دارن و هم یه وجه منفی. و من همیشه تمرین میکنم که وجه مثبت همه ادم ها رو ببینم و تحسین بکنم.
استاد عزیزم خیلی خوشحالم از این اخلاق و روحیه ای که تو سایت شما تربیت شدم. و خیلی راضیم از این فضا و مسیری که میخوام همیشه توش باشم. بسیار سپاسگزارم از وجود نازنین و پر خیر و برکت شما و مریم جان عزیزم، توی زندگیم. واقعا شما از بزرگترین نعمتهای زندگی من هستین. واقعا خدا رو سپاسگزارم و بی نهایت از شما سپاسگزارم و برای شما وخانواده بزرگ عباسمنش آرزوی سلامتی و طول عمر و موفقیت و شادی روزافزون رو دارم.
سلام استاد عزیز و مریم جان عزیز
خدایا شکرت و خدایا شکرت خدایا ممنونم و هزاران بار ممنونم برای مسیر زیبایی که من رو به اون هدایت کردی.استاد از شما ممنونم که هر روز و هر روز قوانین رو به طرق مختلف به ما گوشزد میکنید.همه دوستانی که در این مسیر هستند قطعا با اساس قوانین آشنا شده اند اما ما نیاز داریم مدام یک نفر قوانین رو بهمون یادآوری کنه.از شما برای این فایل به موقع سپاسگزارم.
زمانی که من به هر طریقی در حال شکایت و گله هستم در حال تولید یک انرژی منفی هستم که اول از همه خودم رو جسمم و روانم رو آلوده و بیمار میکنم و در مرحله بعد من در حال ساختن یک ذهنیت شکایتگر هستم .این ذهنیت با احساسات قوی درونم ذخیره میشه و جزیی از وجود من میشه و باعث ایجاد یک الگوی پایدار درون من میشه .الگویی که من رو همیشه در شرایطی قرار میده که شکایت بکنم .در واقع من به این الگو عادت میکنم.وقتی چیزی میخواهم که طبق خواسته من نیست یعنی مشکلی در بیرون هست و من باید شکایت کنم.
حواس من از خودم پرت میشه .من از خودم دورتر و دورتر میشم چون فکر میکنم چیزی در بیرون اشتباهه اما حقیقت اینه من با افکارم ,انرژی رو خلق کردم که دارم نتیجشو در بیرون میبینم.
وقتی یه برنامه نویس باشی این قضیه رو خوب درک میکنی.سایتی که ما با شکل و شمایل گرافیکی و اجزای گرافیکی میبینیم واقعی نیستند اونا از یک سری کد نویسی ایجاد شدند برای تغییرشون باید کد نویسی عوض بشه زیر بنا باید تغییر کنه.
وقتی قبول کنم باور کنم که باید یه چیزی درون من تغییر بکنه تا دنیایی که میبینم تغییر بکنه وقتی متعهد بشم خودمو تغییر بدم وقتی تصمیم بگیرم مثل قبل فکر نکنم مثل قبل رفتار نکنم وقتی بخوام خودمو تغییر بدم وقتی مسئولیت احساساتم رو به عهده بگیرم وقتی مسئولیت افکارمو به عهده بگیرم وقتی یاد بگیرم بهتر فکر کنم بهتر رفتار کنم وقتی یاد بگیرم از گذشتگانم بهتر رفتار کنم بهتر عمل کنم تقلید گر نباشم ……بله اون وقته که همه چیز تغییر میکنه به سرعت هم تغییر میکنه قانون کارشو داره درست انجام میده .همه چیز درونه منه و من باید تمرکزم روی بهتر کردنه خودم باشه تا جهانی که میبینم بهتر بشه. به همون اندازه که من بهتر بشم جهان اطراف من هم بهتر میشه.
عاشقتونم استاد.
به نام خدایی که قدرت خلق زندگی را بهم بخشید!
سلام به جان جانان دل.
هدفم از نوشتن این کامنت ارزشمند تکرار و تکرار قوانین √
چقدر تحسین میکنم شما رو استاد، که مطالعه میکنی این قدرت تمرکزی شما تحسیت برانگیز، ساعت ها مطالعه صرف چیزی که می خواید و به قول شما وقتی تمرکزت روی جای درستی باشه خدا هم کمکت میکنه الهام میکنه بهت به مطالب درست به مصاحبه های درست به شخصیت های درست که تو را به اصل میرسونه.
پپ گواردیولا
(چقدر زبان انگلیسی را دوست دارم و بهش عشق می ورزم – خوشحالم که این زبان، زبان بین الملی)
در صحبت های فایل:
جام جهانی اولین باره توی یک زمان دیگه – زمستان در قطر برمیگزار میشه.
و در گفته های من؛
(و ایا میدونستید که قطر تا الان ۲۲۰بیلیون دلار واسش هزینه کرده و این مقدارم هرررر روزز داره بیشتر بیشتر میشه؟! – برای مقایسه میخوام بگم که افریقای جنونی در سال ۲۰۱۰، ۳.۶ بیلیون دلار، برزیل در ورلدکاپ۲۰۱۴ ۱۵بیلیون و روسیه در ۲۰۱۸ عدد ۵۰بیلیون دلار هزینه کردند — ایا میدونستید از خیلی وقت پیش تمامی هتل ها و هاستل ها و هر جای اقامتگاهی رزرو شدند و قطر با بستن قرارداد با یک شرکت انگلیسی در حال زدن چادرهای حرفه ای تو کویر این کشور تا مسئله ی اقامت را حل کنه؟!
و ایا میدونستید چیزی بهتر از کمپ توی کویر در حالی که سقفت آسمون باشه با ستاره های فراوان و یک لبخند تا بنا گوش باز و یک امیدی که میگه ایران تو بازی های جام جهانی میترکونه و برای اولین بار از گروهش صعود میکنه، وجود نداره؟! – at least for me )
√ پپ:چیزی که من نمیتونم تغییرش بدم فایده نداره، من باید سمت خودم را خوب انجامش بدم. (و همیشه توی این دنیای قانونمند وقتی سمت خودت را خوب انجام میدی، یک احساس خیلی خوبی بهت دست میده، از ارزشی که ایجاد کردی و حالا طبق قانون احساس خوبتم با رها بودنت از نتیجه اتفاقات خوبیم تجربه میکنی، خدایا شکرت که یک روز فوق العاده دیگه بهم فرصت زیبای زندگی دادی، فرصتی که گیر خیلی ها امروز نیومد. حالا که اینو نوشتم اینم یادم اومد که چقدر خوبه وقتی به خودت میگی که ببین محمد! جوری زندگی کن که این لحظه آخرین لحظه زندگیته انگار و این نگات چقدر کمکم کرده در لحظه باشم و احساسم را بخوام خوب کنم و خوب تر و واقعا هر کاری که باید انجام بدم را با تمام وجود و تلاشم انجام بدم. و البته اینم اضافه کنم که من کامل این نگات را که باورم هست انجام نمیدم! و مثل هر چیز دیگه ای تکامل میخواد و فکر میکنم فقط ۲۰-۳۰% واقعا دارم انجامش میدم. و خداروشکر میکنم برای نعمت شب و این سکوت و بیداری که دارم تجربه میکنم واقعا فوق العاده است. الهی شکر)
در ادامه فایل …
من میام روی خودم کار میکنم من به شرایط بیرونی کاری ندارم.
چیزی که من میتونم تغییرش بدم زمان برگزاری نیست جاش نیست مکانش نیست من میتونم روی خودم کار کنم.
اگر محمد فکر کنی عامل بیرونی روی تو تاثیری داره بدون سخت در اشتباهی و داری مسیر را اشتباه میری.
انقدر محمد از نظر ذهنی قوی باش که وقتی شکست میخوری، زمین و زمان را مقصر ندونی و این شجاعت میخواد. مرد میخواد، پس مرد باش و هر چقدرم سخته در عملش، نامرد نباش!
استاد مثال قشنگت را تحسین میکنم، زمان شاه که همه اومدن گفتند شاه (عامل بیرونی) مشکل داره و اعتراض و .. بکش بکش و تظاهرات اومدن به جمهوری اسلامی با بالاترین vote دادن و حالا و حالا اومدن واسه هر دولتی که هست … خنده داره صاف میشه ظاهر و باطن را دید میشه دید که اغلب مردم کشور چی رو میبین! در واقع هیچی نمی بینند نابینان البته که عامل بیرونی را.
دقیقا استاد، الگویی که همیشه تکرار شده و میشه!
بابا شاکی بودن فایده نداره محمد! تو وقتی شاکی هستی، لحظه هات را میدزدی، از دست میدی تو داری خودت را از دریافت نعمت های بیشتر از خوشبختی محروم میکنی. تو داری به خودت ظلم میکنی. اقااا جان
هر نگاهی محمد داشته باشی که عامل بیرونی روی تو تاثیر داره داداش شرک شرک متوجهی؟! … امیدوارم بهتر درکش کنم …
√ اگر نمیتونی برقصی زمین کج نیست! تو بلد نیستی تو یاد نگرفتی.
√ اگر نتیجه درست نیست من باید تغییر کنم من باید تغییری در نحوه ی نگرشم، در تصمیماتم بدم در شخصیتم بدم جانم.
خوشبختی درونیه.
باریکلا پپ: برای انتخاب و اضافه کردن بازیکن به تیم، فوتبالیستی که شخصیت خوبی داشته باشه رو انتخاب میکنم نه فوتبالیست خوب رو.
استاد فکر میکنم همین الان اگر با عشق مسیر مربیگری فوتبال را از همین جایی که هستین با عشق و علاقه شروع کنین، بهترین مربی دنیا میشید. انقدر که توانا هستین.√√
خداروشکر برای وجود قدرتمند و ارزشمند شما امیدوارم با نتایج خیره کننده ام و بینظیرم اول خودم را خوشحال تر کنم و بعد شما و خانواده ی بزرگ، مقدس و متفاوتم را. و فکر میکنم اگر همین الان اینجام و مهم تر از شنیدن با ثبت نظر ارزشمندم این را دارم در عمل هم نشان میدم. √ و البته که به خودم افتخار میکنم مگه چندتا محمد مارکوی خلاق دوست داشتنی باریستا ایران گرد و کوله گرد عکاس نوازنده هندمیکر دستبند و دریم کچر قدرتمند در ارتباط موثر برقرار کردن سفرنامه نویس با اعتماد به نفس داریم؟ tell me!
° Just One, of course °
√ اگر قراره از اکثریت جامعه ایران نتیجه ی متفاوتی بگیری, باید متفاوت هم نگاه کنی محمد! تو همه حال!
اگر همه دولت را مقصر میدونن تو خودت را!
جان اف کندی سخن گران بها و تامل برانگیزی داره:
نپرسین آمریکا برای شما چکار کرده، شما برای آمریکا چکار کردید. اومم
√ انقدر قوییی باشه محمد انقدر قدرتمند بازی کن که با ۳-۴ گل بازی را ترک کنی اگرم یکی خوردی عیبی نداره.
تمرکز باید روی جای درست باشه. جانم!
وای وای اینو …
به جای اینکه بگی این چقدر گرون شد انقدرر پول بساز که این چیزی نشه برات. اصلا این را یک بازی بدون! بازی خلق پول بیشتر عزیزم
من عاااشق پولممم خیلی دوسش دارم خیلی ..
√ و وای وای این چقدر قدرتمندانه و باشکوه هست.
یادت باشه که خالق زندگی خودتی محمد.
و این جهان بخداا که جز ری اکشن افکار تو فرکانس تو که این هم از کانون توجه تو میاد و کانون توجه ات از باورهات در هر موضوعی نشات میگیره، پاسخی نمیده! جهان، این خدا به فرکانست در هر لحظه داره پاسخ میده!
یک مثالی آیدای عزیز زد و گفت و ماند تو ذهنم: ببینیم چی گفت …
فرض کن هر روزی که از خواب بلند میشی یک بوم نقاشی سفید داری، تو این بوم را فرصت داری با بهترین رنگ ها – افکار نگاه عملکرد – نقاشی کنی و میتونی با بدترین ها در هر صورت و در اول تا آخر این بوم تو هست و میمونه.
هی خدایااا شکرت، ممنونم استاد جانم برای این قسمت بینظیر و پر از درس، ممنونم که مارو با خودتون همراه میکنید. امساس خوبتون را به اشتراک میذارید.
دوست دارم ..
از مریم جان سپاس گزارم برای توضیحات بسیار زیبایی که برای فایل نوشته در توضیحات، ستودنیه.
و از بچه ها هم سپاس گزارم برای قلم شگفت انگیز و نظرهای حال خوب کن اساسی اشون. دوستون دارم.
در مورد تمرین:
۱:شاید بزرگترین اشتباه من توی این ۲۶ ساله، پارسال توی ماه دوم و سوم خدمت من بود، خیلی خلاصه بخوام بگم داستان اینجوری بود بخش نامه ای اومده که کسایی که غیبت سربازی بیش از یکسال دارند را توی شهر خودشون میذارن خدمت کنند، تیر ماه شد و من رفتم اموزشی و مرداد موقع تقسیم میدونستم که توی شهرم میافتم، ولی در کمال ناباوری نیافتادم!! و افتادم پلیس راه اونم اهواز و ۱۳۵ کیلومتر دور از خونه و دیارم جایی که واسش امضا کرده بودم، خلاصه تا دو ماه بعدش من درگیری داشتم با خودم با بقیه، میگفتم دروغ گفتن و گله و شکایت و خیلی روزها عصبی بودم کار رسید به جایی که میخواست نخم ببره در واقع به خاطر فشار بسیارر زیادی که خودم با فرکانس های مستمرم که روی خودم آوردم میخواستم فرار کنم و بیخیال بشم (اون شب هدایت خدا اومد و توسط دستش منو آرام کرد و بعد از اون ارام و ارام تر، تا اینکه روزهای بعد انگار از طوفان نوح عبور کرده بودم و رسیدم به ساحل-اتفاقات خوبی افتاد- دقیقا همان زمان روزهای بعد از داستان فرار لغو شده ام بود).
خوشبخانه انقدری روی خودم تا قبل خدمت کار کرده بودم که این دو ماهه همه وقتش حالم بد نبود روز و شبم جهنم نبود، بلکه امیدوار بودم، خیلی وقتا که نجوا میومد صدای قلبم را میشنیدم که میگفت، ببین محمد مگه تو نگفتی من باور دارم کار خدا بی حکمت نیست، هیچ اتفاقی اتفاقی نیست، مگه نگفتی هر اتفافی که بیافته به نفع مته به خیر منه خب اینجایی که افتادی حتما برات خیریت داره و درس هایی قرار یاد بگیری که لازمه ی اینده ی درخشان محمد مارکو خواهد بود و …
اره اینجوری بود.
مثال های بیشتری هم هست مثلا توی بزرگترین کافه رستوران شهرمون که به عنوان مدیر سالن بودم، سه تا نیرو داشتم و یکیشون خیلی خوب بود ولی یک جاهایی اشتباه میکرد و من به جای اینکه به مثبتاش توجه کنم حرصم میگرفت و کم کم این من به ما تبدیل شد و ما بچه ها ازش به خوبی یاد نمی کردیم تا اینکه اخراج شد با احساس و اتفاقات بد. و بعدها که اومدم قدم فکر میکنم جلسه هفت قدم دوم بود که از استاد یاد گرفتم نخوام به کسی بگم اینکارو کن یا اون کارو، بلکه بگم ببین ماا باید این کارو انجامش بدیم منطقم بگم حالا بپرسم که روشی را میدونه و بسپرم به خودش تا تو بهترین حالت انجامش بده، دقیقا شاید اون چیزی که من میدونه سخت تر باشه و اون چیزی اون فرد میدونه خیلی منعطف تر باشه.
ممنونم استاد جان برای ۱۲ قدم، قبل از این فایل نظر ارزشمندم را واسه جلسه سوم قدم چهار لانچ کردم یوهووو .
تمرین دو:
همین دیروز، تو بحث روابط، یک تضادی پیش اومد بعد اولین نکته ای که به یادم اومد و عمل کردم اینه که من نمیتونم این شخص را تغییر بدم من تمرکزم را میزارم روی خودم باقیش با خدا، خدا دل این فرد را نرم میکنه. اخه گفتم اگر من فقط ۵ ثانیه بخوان از خودم دفاع کنم چندبرابر بیشتر باید انرژی بزارم تا برگردم نمیخواستم حتی نزدیک به بحث باشم و انقدر خوب این کارم که واقعا اون ادم امروز انگار نه انگار همچیییین داستانی را داشتیم روز از نو روزی از نو … الهی شکرت
عاشقتونم.
به نام الله یکتا
سلام به همه دوستان عزیزم و استاد جان
امیدوارم که توی این شرایط کسانی که ایران زندگی میکنند بتوانند جمله مهم استاد رو که میگن ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است را اجرایی کنند حالا چطوری ؟با کنترل ورودی های ذهن از طریق شنیدن،صحبت کردن واگویه منفی و تکرار اتفاقات رخ داده هر روز و هر شب در ذهنشون.
الان شرایطی هست که باید به قول استاد بگیم این شرایط مقصرش خود منم،چون من مسئول زندگی خودمم و با فرستادن فرکانس های مشابه این وضعیت در این شرایط دارم زندگی میکنم
الان وقت عمل کردن و نشون دادن ایمان به الله یکتاس
مواظب باشیم به قانون عمل کنیم که به هر چیزی توجه کنیم همون اتفاق رو جذب میکنیم.
الان باید متفاوت فکر و عمل کنیم الان که وقت بیشتری رو در منازل میگذرونیم بهتره رو باورهامون کار کنیم وقتی با ایمان قدم برداریم مطمئن باشید(اول از همه به خودم میگم که ریحانه مطمئن باش) خدا مسیر تو رو جدا میکنه از بقیه که مدام شکایت میکنند و تو رو توی مسیر بهشتی قرارت میده😊👋🏻
چطوره که تو همین وضعیت همکارهای هم سن و سال من تو همین مملکت دارن خوب زندگی میکنن و ارامش دارند و پول میسازند؟مگه شرایط بیرونی که به ظاهر بد هست برای من و اون آدم ها یکی نیست؟!!
پس دنبال یه چیزی غیر از بیرون باید بگردیم!
من وکیل هستم خدارو شکر ٢ ساله که با استاد اشنا شدم و روند تکاملیم رو دارم طی میکنم ۴ سال قبلش بدون هیچ درامدی درجا میزدم شکایت میکردم که همه چی برای سران مملکت هست همه ثروت در دست اونهاست چرا این همه زحمت کشیدم ولی هیچ درامدی ندارم هر روز و هر روز این افکار با من بودند،البته بگم که هنوز هم کمی پاشنه اشیل من هست این قضیه تا اینکه کتک هامو از کائنات خوردم و این باعث شد کمی به خودم بیام و به نسبتی که کار میکنیم روی باورهام وضعیتم داره به لطف الله و اموز های استاد بهتر و بهتر میشه با طی روند تکاملیم درامدم داره افزایش پیدا میکنه البته که هنوز هیچی از قوانین نمیدونم ولی به خودم تعهد دادم واقعا که سعی کنم حال خومو خوب نگه دارم و یاداوری کنم به خودم که شیطان رجیم کارش احساس ناامیدی و افسردگی و شکست هست ولی قدرت برتر یعنی رب فقط یک چیز رو میخواد ازم اونم توکل به خودش و فقط حساب کردن به خودش تا بتونم زندگیم رو بسازم،
کم کم احساس میکنم که مدارم نسبت که ۶ سال گذشته که از نظر مالی شرایط جالبی نداشتم داره بهتر میشه مثلا یکی از نشونه های ارسال فرکانسم این هست که اطرافم قریب به ٧٠٪ آدم ها از نظر مالی وضعیت مطلوبی دارند این یعنی راهم رو درست انتخاب کردم که چاشنی توکل رو باید همیشه بهش اضافه کنم تا به جایگاهی که لیاقتش رو دارم برسم.
خیلی لذت بردم از شنیدن این صحبت های گوهر وارتون استاد
خدا بهتون خیرو برکت بی حد وحصر و شادی روز افزون عطا کنه
دوستون دارم.🤍
سلام استاد عزیزم واقعا از شما سپاسگزارم که این موضوع رو به من یاد دادید ،من سالها پیش از شما یاد گرفتم که شکایت نکنم ،غر نزنم و در کل کانون توجه ام رو کنترل کنم البته که زمان برد و تکامل باید طی میشد و خدارو هزار مرتبه شکر الان در شرایط عالی هستم نمیدونم باورتون میشه من اصلا نمیدونم دقیقا چه اتفاقی افتادی تو ایران فقط در این حد میدونم که یه چیزی شده ،
انقدر من تو این موضوع تمرکز کردم و تلاش کردم که وارد هیچ بحثی نشم که الان تو یه گوشه ی دنجی از دنیا تو یه شهر ساحلی گرمسیری با درختای فراوان و سر سبز و نخل های بسیار زیبا سواحل رویایی مناظر رویایی که هر روز شگفت زده میشم از دیدنشون دارم زندگی میکنم و یه تنهایی و خلوت نابی دارم که با هیچ چیزی عوضش نمیکنم و دارم کاری و میکنم که عاشقشم و کسب درآمدم از مسیر علاقمه و عجیب دارم فکر میکنم به این موضوع مهم و امروز که این فایل شما رو دیدم قلبم گفت کامنت بزارم و این موضوع رو بگم که این شرایطی که الان پیش اومده و باعث ناراحتی اکثریت جامعه است برای من فقط خیر و برکت بوده ، چرا و چطور؟
چون ایمانی تو من ساخته و داره میسازه که اقا قانون اینقدر دقیق کار میکنه و کبوتر با کبوتر رو انجام میده همونجوری که سالهاست داری کنترل میکنی زیپ دهنتو نتیجه اش اینه که الان در بالاترین سطح ارامش در طول زندگیت هستی و یه گوشه از دنیا فارغ از هیاهو و بدور از حاشیه ها داری هر روز روی بهتر شدنت کار میکنی و انقدر لذت بخش شده زندگی برات ، کافیه همینو کپی پیست کنی رو هر چیزه دیگه ای که میخوای چون مسیرش همینه
آرامش و صلح و ازادی میخواستی ، از خودت شروع کردی و گله و شکایت نکردی و تمرکز کردی رو ارامش و صلح و ازادی
ثروت و موفقیت های بیشتری میخوای ، بیشتر به رشد کسب وکار ها توجه کن ،بیشتر به شلوغی های کافه ها و رستوران ها ،کنسرت ها ،فستیوال ها و … توجه کن ، به زیادی درختان محل زندگیت توجه کن که از همه ی جاهایی که تا الان بودی بیشتره ، به مارکت های نزدیکه خونت نگاه کن که از همه جاهایی که بودی بیشتر با کیفیت تر و بزرگتره ، به تمیزی محیط زندگیت و محلت نگاه کن که بی نظیره ، به وسعت خط ساحلی شهرت نگاه کن ، به فراوانی اسکوترها نگاه کن ، به تعداد زیاد کافه های ساحلی نگاه کن ،به تعداد زیاده توریست ها نگاه کن ، فراوانی وسایل نقلیه عمومی ، فراوانی نوزادها و بچه های کوچیک
ایشالا خدا کمکم کنه این مسیر و ادامه بدهم و از نتایج فوق العادش براتون بنویسم.
با تشکر و سپاس فراوان از شما استاد عزیز و تیم فوق العاده تون که حرکت تو مسیر مستقیم رو بهمون یاد دادید
به امید دیدار
❤️🙏🏻
سلام و ارادت خدمت استاد و تمام عزیزان این اولین مشارکتم تو سایت هست.. من همین تازگی در شغلم اختلال بوجود اومد و در حالیکه خیلی کارم رونق گرفته بود توسط صاحبملک جواب تخلیه گرفتم بعد این اتفاق مدتها شوک بودم و در حالیکه موقعیت اجرای دوباره با کیفیتتر در جای بهتر از قبل وجود داشت بنظرم بدلیل توجه به نکات منفی و غرو لند و نگاه طعنه آمیز اطرافیان ندیدم و انرژی هرز صرف میکردم و خداروشکر با بستن خودم به همین فایلای رایگان استادعباسمنش که شب و روز عادت خودم کردم و البته با آرامش از طریق مدیتیشن که بمن کمک کنه تایمهایی تمرکز از ناخواسته هام برداشته بشه، بالاخره بعد حدودا ۴ ماه در حالیکه سرمایه کافی نداشتم اما مکان جدید اجاره کردم و نصف لوازم مورد نیازم رو با جرات خریدم و منتظر وام شدم ..البته اینکه ۲ ماه اجاره و مخارج زندگی هم برام اومد اما مثل آلفرود پونزی از پول اولیم اینارو دادم بامید چیزایی که توی سرم بود.. امروز بعد چندماه بالاخره وامم در عین ناباوری که برای هیچکس هنوز باز نشده اما بمن تعلق دادن و کاراشو انجام دادم و خواستم بگم من اولا تمام کارهایی که از سمت خودم بود رو کاملا انجام دادم و اکثر مواقع هم سعی کردم مثبت باشم و ایمانم رو تقویت کنم و بهمون اندازه که تونستم شرایط برام مهیا شد.. خوبه خوب نیست اما عیار باورهام حداقل دستم اومد و انتظار بیجا از خودم دیگه ندارم و میدونم که حتما میتونم در مشابهات دفعات بعد خیلی مسلطتر و بهتر عمل کنم و طبعا نتایج سریعترو باکیفیتتری بگیرم..
با تشکر از همه الاخصوص این سایت خفن و شخص عباسمنش عزیز همتونو دوست دارم 💟
با یاد خدا سلام به فراوانی و سلام به شما استاد، لازم دونستم به توصیه شما عمل کنم و تجربه خودم رو که برمیگرده به 8 سال قبل از توجه به نازیبایی ها و عوامل بیرونی و موندن در حزن و غم به اشتراک بزارم ، من سال 92 عروسیم بود بعد از چند وقت حدود 3 ماه که از زندگی جدیدم میگذشت در خانه ای که ساخته بودم زمین خالی کنار خونمون که میخاست اونم بنای شو شروع کنه هنگام کندن پی خانه و خاک بردای باعث شد خونه من که تازه ساخته بودم با تمام وسایل خراب بشه و شانس آوردیم من و فرزند 3 ماهه و همسرم در اون ساعت خراب شدن خونه نباشیم ،و وقتی بهمون اطلاع دادن و با همسرم از روستا برگشتیم و با خونه ی مواجه شدیم که هیچی ازش نمونده و تمام وسایلم زیر آواره مواجه شدیم هردو مون سنمون کم بود خانمم 17 سالش و من 21 سالم و با یک دختر بچه 3 ماهه نمدونم قابل درک هست برای شما یا نه اونقدر حالمون بد بود اونقد اون شرایط برامون سخت بود که الان که دارم براتون مینویسم و یاد اون روزا میفتم دستام میلرزه خلاصه با حال بد و دلداری بقیه و اطرافیان روزای سختمون شروع شد روز به روز در حال بد بودیم همه رو مقصر میدونستیم خدا همسایه خودمون بنا کارگرا به زمین و زمان گلایه میکردیم در به در این خونه اون خونه بودیم محتاج ترحم بقیه بودیم از خیریه کمک میشد و خیلی اتفاقای بد رو با حال بد تجربه کردیم زن و شوهر خوراکمون گریه بود این پروسه 2 سال زمان برد تا من طرف رو دادگاهی کردم و تونستیم خسارت بگیریم و بنایی رو دوباره شروع کنیم و از نو خونه رو بسازیم پدرم تو این مدت دق کرد و مرد خودم در شرایط نامساعد بودم چون توجه مون همیشه روی مشکلات و ناخواسته ها بود روز به روز حالمون بد بود کار نداشتم با ماشین مسافرکشی میکردم و خیلی سخت برامون روزا سپری میشد به کمک خدا بود که بعد 2 سال سخت دوباره روپا شدیم و رفتیم سر خونه زندگی خودمون و با وسایل کم زندگی رو از نو شروع کردیم کم کم شرایط بهتر شد و من دانشگاهم تموم شد و دوران طرحم شروع شد و رفتم سر کار یواش یواش سر سامان گرفتیم و حالمون بهتر شد اون موقع از این قوانین چیزی نمیدونستم همین که حالمون بهتر بود اتفاقای خوب میفتاد 6 ، 7 سالی گذشت و انگار به قول استاد اون خاطرات بد و روزای بد مث یک فیلم تموم شد و ما ماشین نو خریدیم خونه رو فروختیم و خونه بهتر خریدیم کارم اوکی شد و خانمم رفت سرکار و اوضاع مون روز به روز بهتر شد الان که دارم براتون مینویسم یکسالی هست با استاد آشنا شدم و دارم رو خودم کار میکنم همین که تمرکز و توجه ی من از روی زیبایی ها برداشته میشه پیشرفتم کم میشه اینو من درک کردم اما تصمیم گرفتم و چند روزی هست دیدگاهم نسبت به آموزهای استاد بهتر شده جملات ایشون رو بهتر میفهمم و سعی میکنم که تمرکزم رو کامل بزارم روی خواسته ها و زیبای ها چون میدونم و ایمان دارم راه همینه به شما هم فرکانسی های عزیزم میگم راه همینه دل به آموزه های استاد بدین تا اتفاقات خوب برای همتون رقم بخوره من که روز به روز بهتر میشم و میدونم موفق میشم اگه فقط به صحبت های استاد عمل کنم اتفاقات خوب برام میفته برای شما هم همینطور کافیه که در راه باشید برای همتون آرزوی سلامتی ثروت و سعادت دارم
سلام به استاد عزیزم و مریم خانم گل
من امروز یه نشونه خواستم چون نقطه حساسی از زندگیم وایسادم احساس میکنم چند قدم یه پرش بزرگ فاصله دارم ولی کاری نیست که خودم بتونم انجامش بدم فقط نیاز به توکل و زمان داره
این فایل یادم انداخت با فکوس بیشتری کارهای قسمت خودم رو انجام بدم خدا سهم خودش رو انجام میده
و در کنارش تمرینی که مثل سوخت موشک موفقیتم میشه بغیر از تلاش فیزیکی نوشتن اتفاقات خوب و شکر گذاری و تکرار و دیدن چیزایی که میخوام
تمرکز روی خواسته
عاشق این قسمت هدایت سایت شده ام
چقدر قشنگ چیزی که نیاز داری بهت میگه…
و تشخیص اصل از فرع هر شب موقع خواب گوش میدم
و صبح ها یک قسمت سفر دور آمریکا
این سایت شده کتاب و فیلم و سریال و لالایی شبم
خدا حفظتون کنه
خدا رو شکر که خداوند این سایت رو روزی من کرد
این سایت خودش جز رزق بی حساب الله یکتاست
به نام خداوند مهربان
سلام عرض میکنم خدمت استاد عزیزم مریم جونم و همه دوستان عزیز همفرکانسی
فایل بسیار عالی بود لذت بردم و اگاهی زیادی ازش دریافت کردم بابت این فایل بسیار زیبا از شما دو عزیز مچکرم و خدارو شکر میکنم که در مدار دریافت این اگاهی ها هستم
خب اگه بخوام تجربه خودمو در رابطه به تمرکز بر نکات منفی شرایط یا ادمها بگم
برمیگرده به حدودا شیش هفت ماه قبل یعنی قبل از آشنایی با استاد
من یه دختر خجالتی اروم گوشه گیر در کل بگم یه افسردگی خفیف داشتم همیشه تنها بودم جایی نمیرفتم سر هر چیزی گریه میکردم وقتی یه اتفاقی میوفتاد اگه خوب بود میگشتم دنبال نکات منفیش و اگه اتفاق بدی بود که بازهم همون آش و همون کاسه و الان با باز شدن این بحث وقتی بهش فکر کردم دیدم من بابت تک تک این موضوعات و همه ی مشکلات ریز و درشت زندگیم پدر و مادرمو مقصر میدونستم چون پدر و مادرم اختلافاتی باهم داشتن و من فکر میکردم که اونا باعث شدن تا من اینجوری بشم
و همیشه به نکات منفی اونا توجه میکردم و از شرایطم ناراضی بودم و دقیقا بر حسب این فکرم همیشه هم جنبه منفی شون میدیدم و دریافت میکردم و تو خیال خام خودم فکر میکردم حق دارم تا این رفتارهارو از خودم بروز بدم و چپ و راست از جهان هستی پس گردنی میخوردم و یه چیز دیگه اینکه همیشه دوست داشتم قربانی بشم که اینم برمیگرده به کمبود عزت نفس
این روند همینجوری ادامه داشت تا اینکه به لطف پرودگار مهربانم با استاد عزیزم آشنا شدم و طرز فکرم خداروشکر تغییر کرد
حالا که تا حدودی متوجه شدم قضیه چیه و فهمیدمو درک کردم که هیچ چیز زندگی من به عامل بیرونی ربطی نداره و همه و همه نتیجه باورهام افکارم و فرکانسی هست که به جهان هستی ارسال میکنم حالا بیشتر سعی میکنم ذهنمو اگاهانه کنترل کنم اگه اتفاقی افتاد مقصر هیچ یک از عوامل بیرونی رو نمیدونم و از وقتی که تمرکزمو گذاشتم روی نکات مثبت زندگیم همه چیز به طور حیرت انگیزی تغییر کرده
و اگاهی های این فایل: همیشه سعی کنیم بر نکات مثبت آدما، شرایط و اتفاقات تمرکز کنیم
برای اتفاق افتادن، اتفاقی کسی یا کلا هیچ عامل بیرونی رو مقصر ندونیم بلکه بدونیم که ما خودمون یه مشکلی از درون داریم که اینجوری شده بگردیم بفهمیم مشکل رو و حلش کنیم
رو باور هامون کارکنیم و اینو بدونیم که وقتی ما با خودمون در صلح هستیم وقتی رو باورهامون کار میکنیم و در مدار مناسب هستیم امکان نداره برامون اتفاق بدی بیوفته
و در آخر این که ما عباس منشی هستیم
باید متفاوت از بقیه جامعه فکر کنیم، متفاوت عمل کنیم تا متفاوت نتیجه بگیریم
از دوستان همفرکانسی عزیزم بسیار، بسیار مچکرم بابت کامنتهای فوق العاده شون خیلییییی لذت میبرم از خوندنشون عاشق تک تک تونم♥♥♥❤❤❤❤
در پناه الله مهربان شاد سالم ثروتمند و سعادت مند در دنیا و آخرت باشید
خدانگهدار عشق های من😍
این فایل جرقه ای در ذهن من روشن کرد
تا دوباره اصل از فرع تشخیص بدم
مرسی از استاد عزیزم که با آگاهی دوباره از قانون باعث بیداری من شد
تو این اتفاقات اخیر در ایران من از وضعی که پیش اومده ناراحت هستم و فکر میکردم با اعتراض و خشم و شکایت از حکومت میتونم تاثیر مثبتی در جهت بهبودی وضعیت کشورم بشم
اما با دیدن این کلیپ دوباره بهم یادآوری شد با تغییر حال درونی خودم و صلح درونی خودم و انتشار انرژی مثبت از سمت خودم و تمرکز روی چیزی که در کنترل من هست ، میتونم تاثیرگذار باشم