تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم - صفحه 2 (به ترتیب امتیاز)

710 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Maña گفته:
    مدت عضویت: 2615 روز

    سلام و درود خدا بر شما استاد عزیزم امیدوارم عالی باشید مث همیشه 🤗

    استاد من خیلی وقته که کم کامنت میذارم اما همچنان هروز بطور جدی سایت و آموزش هارو دنبال میکنم و برام شده توی این چند سال مث خواب و خوراک ..

    .

    استاد عزیزم بالا رفتن فرکانس ، تکاملش رو طی کردن و قدم به قدم به آگاهی های بالاتر دست یافتن واقعا یه اراده ی خیلی قوی میخواد که با ۴ بار فایل دیدن و ۵ بار گوش کردن بدست نمیاد .

    .

    امروز و همین الان در حالیکه دارم رویاهام رو زندگی میکنم قهوه مو میخورم و توی ایران نت اینستا واتس اپ و .. قطعه و همه دارن شکایت میکنن من خوشحال تر از همیشم و شکرگزار 😄

    .

    میخوام از “اقدام و عمل” بگم ! چیزیکه خیلی از ماها توی شرایط سخت نمیتونیم بهش عمل کنیم و درکش کنیم چون کنترل ذهن تو شرایط سخت کار واقعا اسونی نیست ..

    .

    وقتی اتفاقات اخیر افتاد خیلی جالب بود تجربه ی من از برخورد با این مسایل :

    من مدتی بود که دنبال یه فرصت مناسب بودم که آموزش ها و مطالعات جدیدم رو در زمینه ی بیزیسم گسترش بدم و فرصت کافی و ذهن ارومی داشته باشم ..

    اتفاقات اخیر در ایران افتاد ..

    اون ویروس رو گرفتم شدید ، نت ها قطع شد و من خونه بودم ..

    اما میدونید ری اکشنم چی بود ؟😄

    خدارو هزار بار شکر کردم ، متفاوت نگاه کردم ، فکر کردم و عمل کردم ،

    گفتم مانیا این ویروس رو گرفتی همه گفتن بخاطر مردمه و شرایط اما من ذهنمو تربیت کردم و گفتم نه من خودم فرکانسم این مدت پایین اومده و این اتفاق افتاده 🤗خدا شاهده ذهنم و کنترل کردم ۱ روز استراحت کردم و از فرداش پاشدم به انجام کارهام 😍هیچ اثری هم از بیماری نبود!

    گفتم حالا که نت قطعه من فرصت کافی دارم یعنی خدا هوامو داره پس میشینم پای لپ تاپ و کتابام و با خیال راحت به کارام میرسم 😍

    استاد عزیزم منم پیجم و مخاطبانم بخاطر کارم که طراحیه کم نیستن خب ؟ ۳۰ هزار نفرن اما یه ویدیو که میذارم ۲۰۰ هزار نفر میبینن .. هیچ تبلیغیم نکردما :) هیچ جا هم خودمو نکشتم که ای مردم بیاید منو دنبال کنید از من خرید کنید و .. هیچی خدا شاهده ..

    فقط دلم یه روز خیلی شکسته بود و گفتم : من جز تو هیچی ندارم .. هستی ؟

    گفت : هستم ..

    از اون روز تا امروز خیلی زمانِ زیادی نگذشته .. 🥲

    نمیدونم چطور بگم : توکل دقیقا چه حسیه ؟ مادرم امروز بهم گفت : چقدر تو این شرایط که همه افتادن به جون هم انقدر ار‌ومی ؟

    گفتم : اخه من ایمان دارم بهش .. :) الخیر فی ما وقع ❣️

    استاد عزیزم

    من درامدم امید به خدا چند صد برابر شده و تارگت میلیاردم رو زدم ..

    من یه دخترم توی همین ایران تو همین شرایط ..

    من بیزینس و تیم خودم رو تشکیل دادم و بیزینسم هروز در حال گسترشه 🤗

    اونم با اختلاف خیلی فاحش :)

    وقتی ورکشاپ میذارم نه خودمو میکشم نه تبلیغ هیچی ..

    فقط اون میگه و من میگم : چشم بریم انجامش بدیم ..

    خدا شاهده تو همین شرایط تو ایران استاد به ۲ ساعت نمیکشه من ظرفیت چند صد نفری ورکشاپام پر میشه .. تازه قیمتشم از همه جا بالاتره چون ایمان دارم به تلاشم و به خدا .. 🥰

    چی میشه که از کل ایران میان ؟ از دوبی و استانبول میان ؟

    کی این ادمارو میاره ؟ چیه که انقدر پر طرفدار شده بیزینس من ؟

    نه تبلیغه نه پوله نه پارتیه .. اینا همش الکیه رفقا ..

    “ چون پشت همه اینا خداست “ و لا غیر .. 🥲

    من این روزا خودم اگاهانه نمیرم دنبال جریان اکثریت و از فرصتی که خدا در اختیارم قرار داده حداکثر استفاده رو میکنم ،

    دوستانم میگن : بابا چرا ول کردی پیجتو نمیای هیچی بگی ؟ اره من نمیام .. نگرانم نیستم که اتفاقی بیفته من تومسیرم ..

    باز یاد این حرف شما میفتم که :

    بگو ببینم تو فالوور اونایی یا اونا فالوورِ تو ؟ :)

    آره من فالوورِ اونا نیستم ، من فالوررِ عشقمم خدا 🍃☝🏻

    .

    خدا هم همه چی و طبق برنامه داره درست و عالی میبره جلو 😍

    چون چیزیکه حق الهی من باشه در پناهِ خدا حفاظت شده میمونه .. منظورم از ایمان و عمل در شرایط سخت دقیقا همینه .. اینکه

    مث همه حرف نزنی رفتار نکنی ری اکشن نشون ندی ..

    .

    خفن ترین اساتید ایران کار و پیجم رو میبینن میگن با هیچ فرمولی جواب نمیده تو برخلاف همه داری کار میکنی و این درامد رو داری با این همه متقاضی تو

    “همین شرایط حساس کنونی ایران” 😄

    خب من تو دلم یاد حرف شما میفتم : اره دیگه من یه شریکی دارم اون همه کارارو انجام میده 🥲🥰

    .

    این مدتم اگه میخواستم مث خیلیا رفتار کنم به هزار راه و وی پی ان که براحتی در دسترسم بود متصل میشدم که با جریان اکثریت همراه شم و باشم تو فضای مجازی اما :

    خودم اگاهانه فاصله گرفتم و با عشق و تمرکز لیزری دارم روی رشد خودم و پیشرفت شخصیم کار میکنم

    خیلی خیلی خوشحالم استاد شما همیشه میگفتید :

    وقتی نتیجه عملی گرفتی بیا .. راستش من انقدر به لطف خدا نتایجم زیاد شده که هروز اشک میریزم و خدارو شکر میکنم .. درامدم چند صد برابر شده ، به لطف خدا بهترین زندگی رو دارم ، رفاه ، اعتبار ، درامد ، کاریکه عاشقشم و هروز دارم بیشتر به این جهان ارزش اضافه میکنم .. هرچند که هنوز کلی راه و کار هست که باید تکاملم رو طی کنم و انجامشون بدم ..

    اصلا انقدر خدا داره واسم خوب میچینه ها :) قربونش برم من 🤗🥰

    بهترین رفیقهمه ، شریکمه ، عشقمه ، ایمانمه .. باورتون نمیشه چقدر باهاش کیف میکنم .. اصلا همه زندگیم صبح بخیر شب بخیر همه چیم با خداست .. همه میگن :

    بابا تو چجوریه همیشه همه زندگیت رو رواله حالت خوبه ؟

    .

    خب من ایمانمو نشون میدم ، غر نمیزنم ، بهش وقتی توکل میکنم میرم تا تهش ، تمرکزم رو نکات مثبت زندگیمه ، هروز ازش شکرگزاری میکنم ، هروز تلاش میکنم کتاب مقاله میخونم ورزش میکنم طراحی میکنم تا بهش نشون بدم بنده ی مفیدیم و قدردان این زندگی و فرصتم 😍

    .

    بزودی میام و ویدیو میگیرم از نتایجم براتون میگم 😍

    خیلی حالم خوبه و دارم ازین فرصت حداکثر استفاده رو در جهت رشد خودم شخصیتم اگاهیام و بیزینسم میکنم ، خیلی از خدا ممنونم که شمارو در مسیر من قرارر داد 🥰

    همون دختری که ۷ سال پیش بطور اتفاقی در ایتالیا اولین فایل شما رو شنید و امروز با افتخار در هر سمینار و جلسه ای که دعوت میشه میگه که :

    من شاگرد استاد عباس منش هستم😇

    خلاصه که شرایط بیرونی اصلا مهم نیست.

    مهم کنترل ذهن ما عملکردمون و نگرشمون نسبت به شرایطه

    همین الان برادرم اومد گفت : یه وی پی اِن خوب پیدا کردم میخوای ؟

    خندیدم و گفتم : نه :) 😄😄😄

    عاشقتونم استاد

    به مریم جون سلام مخصوص برسونید😍😍😍

    حال دلتون پروانه ای 🦋

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 35 رای:
    • -
      صائمه ث گفته:
      مدت عضویت: 2839 روز

      سلام به استاد عزیز

      و دوست همفرنکاسی عزیزم

      چقدر دیدگاهتون به دلم نشست ،من مدتی بود که از سایت استاد فاصله گرفتم و هر ازگاهی دوره هایی که خریدم رو گوش میکردم

      این اتفاقات اخیر که پیش اومد خدا رو شکر از اینستا فاصله گرفتم دیدم هر روز دارن فقط اخبار منفی پست میکنن

      ولی فرصتی بود برای اینکه کلی اموزش ببینم

      تو این چند روز فقط در حد ۵ دقیقه در روز اینستا میرفتم و همش دنبال این بودم که افرادی که مثبت اندیش هستند ومتفاوت از بقیه ایا پست و استوری میزارن؟!

      جالب این بود که هیچ کدومشون تو این چند وقت اصلا فعالیتی نداشتند و به خودم گفتم پس راه درست همینه

      منتظر بودم که به خاطر این اتفاقات اخیر ،استاد هم یه فایلی بزارن ،امروز که این فایل رو دیدم کلی لذت بردم که چقدر به جا بود و انگار یه تاییدی به کارهای من بود که جدا شو از اکثریت جامعه

      و کامنت شما هم انگار بهم گفت ناامید نشو برو جلو

      راهش رو پیدا میکنی

      چون با خودم گفتم من اگر استوری نزارم چه جوری فروش داشته باشم

      مطئنم خدا راهش رو بهم نشون میده

      مطئنم به زودی منم مثل شما بدون ترس درامدم هر روز بیشتر میشه

      فقط باید روی افکارم کار کنم و ناامید نشم 🙏🙏🌸

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      راضیه گفته:
      مدت عضویت: 1671 روز

      سلام به شما مانیا عزیز

      بسیار لذت بردم از کامنت شما و ازایمانتون تحسین میکنم شما رو که تونستین به این حد از کنترل ذهن برسین تحسین میکنم شمارو که اینقدر با خدا رفیق هستی متن شما رو من سه بار خوندم و هر بار کلی آفرین گفتم به شما چقدر زیبا گفتین که جز تو هیچی ندارم چقدر زیبا معنی الخیر فی ما وقع رو درک کردین

      چقدر زیبا خدا رو توی زندگیتون میبینی اونه که آدما رو براتون میاره اونه که باعث گسترش کسب و کارتون میشه

      چقدر زیبا گفتین خدا شریکه منه

      واین جمله زیبا که چیزی که حق الهی من باشه در پناه خدا حفاظت شده میمونه

      احسنت به شما به این ایمانتون

      از خداوند میخوام که روز به روز ایمانتون قویتر ثروتمندتر و شادتر باشین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      اکرم هاشمی گفته:
      مدت عضویت: 1423 روز

      بنام خداوند مهربان

      سلام به شما دوست عزیز و ارزشمندم

      کامنت شما موجی از احساس فوق العاده به سمت قلب من سرازیر کرد.

      خداوند رو بینهایت سپاسگزارم برای حضور در این جمع فوق العاده و افتخاری شاگردی استاد و همشاگردی بودن با خوبانی مثل شما.

      منتظر ویدیو نتایجت هستم

      در پناه فرمانرووای کائنات سعادتمند در دنیا و آخرت باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      زیبا گفته:
      مدت عضویت: 2501 روز

      به نام خدا

      سلام دوست گرامی

      چقدر خوب نوشتید تو شرایط حساس کنونی

      به شریک خودت و خدای خودت اعتماد کردی و جلو رفتی

      بابت موفقیتت بینهایت سپاسگزارم و بهت تبریک میگم

      بهترینها هر روز برات رقم بخوره

      بابت کار و علاقه و درآمد عالیت هم بهت تبریک میگم

      همواره بهترینها برات رقم بخوره

      اینکه توکل کردی و خداوند مشتری و کارها رو انجام میده

      خیلی به اینگونه حرفها و باورها که برای دیگران شده واسه منم میشه

      پی با اطمینان از خداوند میخوام

      و اعتماد دارم شریک عالی دارم

      شاد موفق و ثروتمند باشید در پناه خداوند متعال

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    علی ابودردائی گفته:
    مدت عضویت: 2556 روز

    با سلام

    🙋🌺🌻🌺

    بهبودی زمانی حاصل می شود که من بپذیرم

    اتفاقات محصولِ نگرش هایِ من است

    وما میتوانیم بلایی به سر خودمان بیاوریم

    که همیشه اتفاقات خوب را تجربه کنیم

    به شرط آنکه با تمرکز و با عشق ، همیشه در هر موضوعی ، در هر شرایطی نسبت به همه چیز، نگرش های مثبت داشته باشیم

    همان نگرش هایی که احساس خوبی به ما میدهد

    هر آنچه آمد

    در واقع تو خواستگارش بوده ای

    خوب و بدش ، تقصر بیرون نیست

    مقصر ، سازنده یِ آن است

    سازنده یِ آن ذهن من و تو است

    حتی هیچ مرگی صورت نمی گیرد

    مگر این که من خواستار آن بوده باشم

    هیچ بیماری ای شکل نمی گیرد

    مگر اینکه من خواستار آن باشم

    تعیین کننده من هستم

    نه شرایطِ بیرون

    نه جا و مکان

    نه این کشور و آن کشور

    نه این دولت و ان دولت

    اگر تعیین کننده را شرایط بیرون بدانی

    نه تعیین می شوی و نه تامین

    نه پذیرفته می شوی و نه مورد قبول

    اگر بپذیرم و باور کنم که من تعیین کننده ام

    پس تامین می شوم

    تضعیف زمانی است که ارتباط و رفت و آمد با معادن بیرون قطع شود

    جهان به هیچ چیزی واکنش نشان نمی‌دهد

    خنثی و ثابت و سکون است

    توده‌ای بی اتفاق

    ذهنیت‌های من و توست که به جهان زندگی می بخشد و آن بال و پر می بخشد

    این ذهنیت های من و توست که جهان را پویا می کند این ذهنیت های من و توست که اتفاقات را شکل می‌دهد

    اتفاقات را متولد می کند

    و در واقع تا نخواهی ، نمی‌شود

    اگر شد ، بدان که خواسته یِ تو آن را خواستار بوده است

    سیستم اصلی در درون ماست

    با بیرون نباید کاری داشته باشیم

    موتور اصلی

    دستگاه اصلیِ زندگی ساز و اتفاق ساز و شرایط ساز

    در ذهن ما تعبیه شده است

    اگر ما با شرایط بیرونی باشیم

    این دستگاه درونی از کار می افتد

    زنگ میزند

    و تو به ناچار طُعمه یِ شرایط بیرون می شوی

    اگر بپذیریم که من اتفاقات را به وجود می آورم

    اگر بپذیریم که اگر اتفاق ناشایستی آمد

    به دلیل این بوده است که من آن را به وجود آورده ام و اگر این ابزار را در دست بگیریم

    و بر افکار و فرکانس خود دقت کنید

    آرام آرام سوار بر آن می شوی

    و آرام آرام به صورت آگاهانه تنها خواستار خلق اتفاقات و شرایط خوب میشوی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 37 رای:
    • -
      جمال خسروی گفته:
      مدت عضویت: 1274 روز

      سلام دوست خوبم

      سلام وصد سلام .

      آقای ابودر دایی نازنین .من از کامند های شما خیلی خیلی خیلی خیلی خوشم می‌آید با آنها انس دارم انگار جملات مرا فریاد می‌زنند مرا بخوان وبا خواندن آن خودم را میبخشم خودم را بابت نادانیهایم .بابت یک هزار اشباه بابت چندبن چندین سال آوارگی بابت خیلی خیلی سال‌های زیبای جوانیم که

      رفت خودمو میبخشم با خواندن کامنت هایت خیلی از کامنت های شما رو صوتی کردم واکثر اوقات دوبار صد بار گوش میدهم میدونی منو باخودم آشتی می‌دهد.

      واینجا می‌گویم سپاسگذارم ورایتی گاهی از آنها استفاده میکنم ودر جاز جای این سایت زیبا وگهر بار آنرا کپی میکنم وبا نام والایت آقای علی ابودردایی عزیز ….وخوشحال میشوم ناراحت نشوید چون من این کارو میکنم چون گفتم کامنت هایت بوی خدا رو می‌دهد بوی ریاضت بوی صداقت بوی جوانی مرا می‌دهد که در شهری دیگر غریب وساده تا چشم باز کردم ده سال گذشت وقتی چشامو بازکردم دیدم ریشم سپید شد وهنوز توی کوچه های دوهزار بندر دنبال تریاک ناب کرمانم .

      خوب اشکال نداره راه به راه اشکم در میاد دارم با خودم به صلح میرسم من دنبال صلح هستم اول باخودم چون عجب جنگی دارم خون ها ریخته می‌شود درون من و براستی کامنت هایت مرا فریاد میزنند که مرا بخوان

      ولذت میبرم

      سپاسگذارم علی جان دوست ندیده من انگار میشناسمت انگار سالهای دورم در میان آن آوارگی این جملات با من بودن پس آشنای ناشناسم دو را می خوانم وانقدر آنرا کپی میکنم تا عشق جاری شده در میان جملات زیبا و……..جاری ترشود.

      سپاسگذارم ناراحت نشو کپی کر دن کامنت هایت وآنرا در جای جای سایت بعنوان کامنت جدید جای گیری می‌شوند .سپاسگذارم

      سپاسگذارم.

      بابت تمام جملاتت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    Ramin گفته:
    مدت عضویت: 3289 روز

    با سلام خدمت همه دوستان عزیز

    سئوال 1.آنجایی که با شرایط نادلخواه مواجه شدی و گله و شکایت از شرایط را شروع کردی و هر عاملی بیرون از خود را مقصر ماجرا دانستی و به این وسیله بر آنچه نمی خواستی، بیشتر تمرکز کردی و جهان نیز شما را با ناخواسته های بیشتری احاطه کرد و شرایط حتی بدتر از قبل شد.

    جواب:

    خوب من 5 سال پیش که هنوز با این نوع نگاه و تفکر آشنا نشده بودم دقیقا همین مسیر رو داشتم میرفتم اول از همه بعد از 10 سال مدیر فنی آزمایشگاه, مجبور شدم از سمت خود استفاء داده و در حالت کارشناس معمولی دنبال تعریف پروژه باشم و سال بعدش با 25 سال سابقه کار گزینش اومد و گفت چون شما نماز نمی خوانید با تمام سوابق خوب و عالی که در این اداره و حتی در محل سکونتتون دارید از نظر ما مردود هستید و چون دائم در حال قر زدن و دشنام دادن به زمین و زمان بودم هر چه جلوتر می رفتم حال وحسم بدتر میشد و حتی مجبور شدم یکسال هر روز در نماز جماعت ادارمون شرکت کنم و حتی در زمینه روابط عاطفی و روابط با خانواده همسرم یکجوری همه چیز به سردی و بی تفاوتی و تحمل وضعیت موجود سیر می کرد

    تا اینکه همانطور که در دیدگاههای قبلیم توضیح دادم با استاد و سایتشون آشنا شدم و تحولات عظیمی تا حالا در زندگی من اتفاق افتاد که در قسمت دوم به آنها اشاره میکنم

    سئوال 2. آنجایی که با وجود مواجه با شرایط نادلخواه، آگاهانه کنترل ذهن به خرج دادی و به جای مقصر دانستن هر عاملی بیرون از خود، تمرکز را بر تغییر و بهبود خود گذاشتی و جهان چه پاداش های بزرگی به این جنس از تمرکز شما داد.

    جواب:

    در این قسمت ابتدا خیلی شفاف و شارپ به صحبتهای استاد و جوابهای خودم به عنوان نتیجه اشاره خواهم کرد.

    1-2)در جایی میگند وقتی روی خودت کار میکنی و از دنیا عشق در روابط میخواهی کاری نداشته باش وضعیتت در چه حالتی هست .

    من وقتی کار روی خودم رو شروع کردم با همسرم کلیپها و حتی دوره های پولی رو گوش میکردیم و من امید داشتم با توجه به قانون 95- 5 بعد از گذشت یک مدت روابطمون کمی با محبت و عاشقانه بشود ولی ظاهرا دنیا داشت مارا به طرف 5 درصد یعنی جدایی می برد. جالب این بود که من با اینکه فکر میکردم که باید روابطمون خوب بشه ولی در ظاهر هیچ پیشرفتی در روابط اتفاق نمیافتاد و من پیش خود می گفتم که پس چطوری میخواهد این روابط درست بشه ما که هر دو داریم روی خودمون کار می کنیم . غافل از اینکه این دیگه به تو مربوط نیست تو فقط روی خودت کار می کنی و خواستت رو به دنیا اعلام میکنی البته من اون موقع دنبال ثروت هم بودم ولی وقتی با خودم خلوت می کردم.

    میدیدم بیشتر دنبال عشقم ولی چون باور نداشتم و میدیدم با وضعیت موجود بهش نمی رسم بیخیال می شدم.

    اولین نشانه وقتی اتفاق افتاد که همسرم در خرداد 1400 گفت من می خواهم جدا بشم و مهریه هم نمی خواهم . اولش بسیار ناراحت شدم ولی وقتی بعد از چند دقیقه به خودم اومدم دیدم این یک نشانه است چطور کائنات به تو عشق بده وقتی تو یک همسر داری خوب احمق جون اول این باید بره تو اون بیاد. (البته این یکی از نشانه ها بود )

    برای همین قبول کردم ولی قرار شد تا آخر سال که من بازنشسته میشم توی اون خونه باشم تا آخر سال این جابجایی فیزیکی و فروش خونه انجام بشه. جالبه که توی همون چند ماه که ذهن من نمی خواست این جدایی رو به علت وابستگی شدید به خانواده قبول کنه کم کم پذیرفت .

    نشانه دوم هم این بود که پسر من که تو مقطع لیسانس در ابتدای کرونا سربازی رفته بود بعد از شش ماه با قبول شدن در مقطع فوق ترخیص شد و گفته بود من دیگه سربازی نمیرم که من پیش خودم گفتم مگه میشه ؛پسر باید بره سربازی ؛ولی وقتی این اتفاق افتاد گفتم بیا معافیت کفالتش درست شد.

    2-2) پسر من فقط روی خودش کار میکنه و هر چیزی رو که میخواهد فقط به اون فکر میکنه و اصلا کاری به بیرون نداره و دقیقا طبق گفته های استاد روی خواستش متمرکزه

    وقتی توی سربازی 59 روز غیبت کرد(به علت ترس از کرونا در پادگان) و وقتی فوق قبول شد بهش گفتند اگر 60 روز غیبت داشتی دادگاهی میشدی و دیگه نمیتونستی برای فوق ترخیص بشی . حتی وقتی گفت من دیگه سربازی نمیرم بهش گفتم تنها راهش رفتن به خارجه در زمان تحصیلت ولی اون تمایل به این کار نداشت و وقتی معافیت کفالت به ذهنم اومد فقط شکر کردم خدا را به خاطر قانون های ثابتش که تو فقط باید روی چیزی که میخواهی متمرکز باشی . چطور ؟ من چمیدونم

    3-2)در روابط همونطور که گفتم من اصلا هیچ حسی و حدسی از اتفاقی که میخواهد بیوفته نداشتم اولش که فکر می کردم طبق حرف استاد احتمالا من تو 95 درصدم و زندگیم با همسرم خوب میشه بعدش که جدایی اتفاق افتاد درسته به خودم می گفتم خوب احمق جون باید این بره که معشوقت بیاد ولی خدا شاهده باور نداشتم و توی اون یکسال به علت فشار روحی که روم بود حتی یکبار بهش تو روش گفتم با اینکه میدونم مسیرم درسته ولی از اونجا که خیلی داره بهم فشار میاد ؛نفرینت می کنم.البته تنه چیزی که باعث امید و تحمل من بود جمله ایاک نعبدو و ایاک نستعین بود . همش به خودم می گفتم من بندگیت رو می کنم و فقط از تو کمک می خواهم پس برو درستش کن

    و سال 1401 که دیگه رسما جدایی فیزیکی هم اتفاق افتاد دیگه این تنهایی داشت اذیتم می کرد ولی از اونجا که استاد گفته بود حال خوب مساوی اتفاقات خوب من شروع کردم به دیدن فیلمهای خارجی عاشقانه سالهای 1940 تا 1970 و سعی میکردم فقط حسم رو خوب نگه دارم البته توی این وسط نجواهای ذهنی بهم میگفت اینها همش فیلمه و توی واقعیت اصلا یک همچین چیزی وجود نداره

    4-2)یک نکته ای همیشه برام سئوال بود و توی این جریان متوجه شدم این بود که من همیشه فکر میکردم که از یک طرف استاد میگه تو روی خواسته هات تمرکز کن و روی باورها و ایمان خودت کار کن و چطوریش رو کار نداشته باش و از طرف دیگه میگند که اینکه بشینی فقط تمرکز کنی که فایده نداره باید پای در راه بگذاری (پای در راه بنه و هیچ مپرس) و این یکجور تضاد در فکر من ایجاد کرده بود ولی نکتش را الان فهمیدم که توباید در حین کار کردن روی خودت اقدام عملی حتی به غلط انجام بدی تا کائنات بفهمه که واقعا می خواهی ؛ بعد تحقق می یابد

    مثلا در جریان این یکساله که من جدا شده بودم با ذهن خودم سه گزینه پیدا کرده بودم که ظاهرا شرایطشون به من می خورد(اقدام عملی) ولی هر کدوم با اینکه من پا پیش گذاشته بودم جواب مثبتی دریافت نکردم و پیش خودم می گفتم تو باید فعلا تمرین عاشق خود شدن رو انجام بدی و کاری به کیس بیرونی نداشته باشی .

    ولی دقیقا در ماه گذشته توی یک سفر برون مرزی با یک دختر آشنا شدم که البته چون از لحاظ فیزیکی مشکل مادر زادی در راه رفتن داشت و باکمک عصا راه می رفت اصلا به عنوان کیس مورد نظر در موردش فکر نکردم تا اینکه در طول سفر به علت زمینی بودن سفر در طی ده روز بیشتر من به توانمندی و روح والای این دختر آشنا شدم که پس از برگشت از سفر این ارتباط ادامه پیدا کرد بطوریکه اینقدر این دختر مهربان و روح والا و تکامل یافته ای به علت محدودیت فیزیکی دارد که اصلا من فکر نمی کردم یک همچین انسانی روی کره زمین میتونه وجود داشته باشه یعنی تمام محبتها و احساس علاقه به من به عنوان خود “رامین”نه به واسطه موقعیت اجتماعی و یا تحصیلات و ….

    5-2)با امدن این خانم در زندگی و روابط عاطفیم ,چند روز قبل یک پیام بخشش برای همسر سابقم فرستادم و بهش گفتم یادته پارسال از روی فشار نفرینت کردم الان واقعا از ته دل بخشیدمت و آرزوی سعادت و ثروت و عشق برات دارم

    6-2)حتی در خلال این یکسال منی که سال قبل از کل این دنیا فقط 2 میلیارد (نصف خونه سابق )رو داشتم با اتفاقاتی که افتاد(اردیبهشت ماه 1401,پدرم فوت کرد) الان یک خونه 7 میلیاردی دارم.(خونه ای که قرار بود به من و برادر و همسر پدرم برسد)اونم خدا درست کرد

    کل حقوق بازنشستگیم رو خرج خودم میکنم (نصف پس انداز برای مسافرت-نصف برای زندگی)

    یعنی در واقع به اون بی نیازی مالی برای سفر که یکی از اهدافم بود رو هم رسیدم منی که تاحالا همش فکر می کردم چطوری ولی تنها دو جمله باعث میشد که من تحمل با امید داشته باشم

    ایاک نعبدو و ایاک نستعین؛ اهتنا صراط المستقیم…….

    من فقط بندگی تو رو میکنم و از تو کمک میخواهم . منو به راه راست هدایت کن ؛ راه کسانی که بهشون نعمت دادی

    بقول استاد من دیگه الان نتیجه تو دستم هست و الان خود استاد هم بگه حرفهای من چرت و پرت بوده و سرتون رو کلاه گذاشتم دیگه من قبول نمی کنم

    و بقول استاد سپاسگزارم از خدا بخاطر قوانین غیر قابل تغییرش و قابل تکرارش

    سپاس,سپاس,سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 36 رای:
  4. -
    عارفه گفته:
    مدت عضویت: 1207 روز

    سلام

    سلام

    سلام

    به استادعزیزم

    وای خدای من

    باورتون نمیشه چند روزه میگفتم کاش استاد یه حرفی تو سایت بزنند تا یکم ذهنمون جهت مثبت تر بشه

    و وقتی اومدم این فایل را گوش کنم با توجه به رنگ و طرح پیراهنتون گفتم خی این صحبت ها ادامه صحبت های قبله و در مورد اتفاقات حرفی نیست ولی طبق برنامه ام که تو سایت همه ی فایل ها با عشق گوش میدم زدم روش

    الله اکبر الله اکبر

    انقدر ربط به اتفاقات الان داشت که گفتم استاد تازه ضبط کردند ولی همون پیراهن را پوشیدند و بعد پیام پایین کلیپ را خودم متوجه

    یااااااخدااااااا

    این ما قبلا بود و هدایت شده اون موقع صحبت های شما الان درکش برای الان بهتر بود

    حقا که شما به معنای واقعی کلمه به ندای قلبتون گوش میدید

    و چه صحبت های زیبایی کردید

    اینکه الان میفهمم چقدر مردم که خودمم روزی شاملشون بودم دنبال نیروی بیرونی برای رشد هستند.

    و گاهی حتی از بس هدفی به اعتراض دست میزنند

    دقیقا نمیدونم چقدر از دوستان این حس را داشتند که دلشون بهانه ی یک چیز خوردنی را می گیره ولی نمیدونه دقیقا چی ولی هی میگم دلم یه چیزی میخواد.

    حال درصد بیشتر مردم همینه که اصلا نمی‌دونند چی می‌خواند دارند فقط بهانه میگیرند

    به قول خودتون تو کتاب رویاهایی که رویا نیستند

    منبع کل دنیا نوره

    و اگه خیر بره شر میاد چون خیر نیست

    اگه ثروت بره فقر میاد چون ثروت نیست

    اگه ایمان بره ترس میاد چون ایمان نیست

    مردم ایران درگیر این شدند که ایمانشون را کنار گذاشتند و شر و سیاهی داره جامعه را میگیره

    اگه همه وصل بشند به انرژی منبع یعنی همون خدا خیر و نیکی همه جا را فرا میگیره

    خداراشکر که در این روزهایی که همه دنبال حال بد بیشتر هستند من دنبال نکات مثبت بیشتر هستم

    و سپاسگزار خداوندم که شما را به سمت گفتن این صحبت هدایت کرد

    مرسی استاد که ساده و ملموس همه چیز را قابل فهم میکنید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 44 رای:
  5. -
    آمنه گفته:
    مدت عضویت: 1681 روز

    سلام به استاد و دوستان عزیز

    منم میخوام از تجربه خودم برای دوستان بگم تجربه ای که مربوط به کارم میشه ما در رابطه به کارمون با ارگانی درارتباط هستیم به نام نظام مهندسی،همیشه من وهمکارانم به چشمی به نظام فکرمیکردیم که اون داره پول زور ازما میگیره وهیچ کارخاصی انجام نمیده از زمانی که من توجه ام به این حرفها بیشتر کردم تمام پرونده های من به مشکل خورد چک های من در نظام برگشت خورد یا چکی که اصلا نباید پاس میشد پاس میشد ومنم همش درگیر ثابت کردن رفتار خودم درمقابل نظام بودم حتی پول هم ازدست میدادم وبه چه سختی باید پیگیری برگشت پول میکردم ویا نامه هایی که باید میزدم وچقدر زمان وفکر وتوجه بیشتری هرروز به خودش معطوف میکرد همین الان هم درگیر همین مسئله بودم سعی کردم باورهایی درخودم بسازم واز خوبیهاشون با خودم حرف بزنم وهر جا این صحبت ها میشه بی توجه باشم ویا ازاون محیط برم وباخودم میگم این ارگان قانونمنده وخیلی ویژگی های خوب دیگه که واقعا دارن به طوری که قراردادی که به خاطر همین مشکلات قراربود لغو بشه با تلفنی که دیروز داشتم عنوان شد که مشکل حل میشه ومن قراره اون کار رو انجام بدم

    حتی به این موضوع به گونه ای فکرکردم وبا خودم گفتم من باید حلال مسائل باشم به طوری که جسارت به خرج دادم وبه اداره پیشنهاد دادم که من میتونم تمام پرونده ها رو براتون پیگیری کنم که دیگه این مشکلات ایجاد نشه واونها قبوال کردند وقرارشد جلسه ای بذارن تا در قبال حقوق من این کارها رو انجام بدم بله برام خیر شد برام درآمد شدبه همین سادگی باهمین کنترل ذهن باهمین توجه به نکات مثبت وخوبی ها

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 42 رای:
  6. -
    حسین رجب پور گفته:
    مدت عضویت: 1972 روز

    بنام الله که تنها روزی دهنده و نجات دهنده اوست …

    سلام ….

    فایل بسیار زیبایی بود و چه هماهنگی ای هم با اتفاقات حال حاضر داره ….

    تمام اتفاقات جایی در ذهن ما داره میفته ….همه چی از ذهن قدرتمند ما شروع میشه ….خداوند ب ما قدرت انتخاب داده تا انچه که میخواهیم را انتخاب کنیم و با توجه و تمرکز انرا خلق کنیم اما ما از این قدرت بر عکس استفاده میکنیم یعنی چیزی که نمیخوایم را بهش توجه میکنیم و بهش انرژی میدیم …

    طبق قوانین جهان هستی ب هر چی که توجه کنیم از همان جنس وارد زندگی مون میکنیم چون وقتی ب چیزی توجه میکنیم داریم بهش انرژی میدیم و انرژی های مشابه همدیگرو جذب میکنن ….

    وقتی قدرتی که خداوند ب تو داده و درونت هست را نادیده می انگاری و فقط ب چیزهایی که دوست نداری توجه میکنی جهان از همان جنس بیشتر و بیشتر وارد زندگیت میکنه و بر عکس….

    برای جهان اصلا مهم نیست دلیل توجه تو چیست جهان بیرونی هر کدام از ما انسانها بازتابی از درون ماست در همین اوضاع و احوالی که خیلی ها دارند مینالند و دست ب اعتراض و شکایت زدند خیلی ها هم هستند دارند ثروت پارو میکنن

    باید ب این باور برسی که افکار ما داری انرژی هستن …

    اندیشه ی ما همان انرژی موجود در هستی ست و دارای فرکانس و ارتعاش خاصی ست و هنگامیکه ما ب موضوع خاصی می اندیشیم و روی ان متمرکز میشیم داریم در فرکانس خاصی انرژیهایی را ب جهان هستی ارسال میکنیم که از همان جنس بیشتر وارد زندگی مون میکنیم …

    این جهان و یا خداوند و حکومت و دولت و شرایط بیرونی نیست که اغلب ادما ناراضی اند ….این وضع اقتصادی بد و تورم در کشور یا جهانی که در ان زندگی میکنیم نیست که اغلب ادمها در فقر و قحطی زندگی میکنن بلکه این ذهن انهاست که انها را در فقر و نارضایتی نگه داشته است…..

    همه چی بر میگرده ب ذهن …. ب ذهن قدرتمند ما ….

    این ذهنه که ادما رو در فقر و بدبختی نگه داشته و باعث شده که همیشه در این فرصت کمی که در این جهان مهمان هستن ناراضی باشن و ناله و شکایت کنن …

    مشکل از شرایط بیرونی نیست مشکل جایی از درون ادما نشات میگیره …..همه چی از درون ب بیرون هدایت میشه شرایط بیرونی معلوله و علت درونیه…

    همه چی از درون ب بیرون میاد از بیرون نمیتونه باشه………

    شما تا چیزی رو کشت نکنی چیزی برداشت نمیکنی جز یه مشت علف هرز….علت چیزی در درون توست …درون تو چیه…؟ ذهن……همه چی ذهنیه….علت تمام بدبختیها و خوشبختیها در این جهان ذهنه…هیچ چیزی جز این نمیتونه باشه ….

    شما وقتی دانه ایی رو در دل خاک کشت میکنین طبق الگویی که درونش قرار داده شده رشد میکنه و ب همون شکل در میاد نمیتونه جز اون باشه نتایج زندگی ما هم چیزی نمیتونه جز افکار و اندیشه ما که در ذهن داریم باشه …همه چیز ذهن و افکار ماست…

    من وقتی این قانون رو فهمیدم که همه چی رو خودم با افکار و ذهنم دارم خلق میکنم دیگه کاری ب بیرون از خودم ندارم من اینطور تصور میکنم که خداوند ب همه ما ادما یک ذهن یکسانی داده که من اون رو شبیه یک مزرعه بزرگی در نظر گرفتم و مطمعنم هر چی که در ان بکارم باید رشد کنه طبق قوانین ثابتی که خداوند وضع کرده…..

    بنابراین دیگه نگران هیچی نیستم …کار ب کار کسی هم ندارم فقط میشینم رو ذهنم کار میکنم …انچه که خودم دوست دارم در ذهنم با افکارم میکارم و با تمرکز بر روی ان جهان انرا تبدیل ب واقعیت میکنه ب همین سادگی….( چون از بس ساده ست کسی باورش نمیکنه و چون باور ندارند نتیجه هم نمیگیرند )

    یادمه در گذشته همیشه از چیزی مینالیدم چه اوضاع خوب بود چه نبود همیشه در حال شکایت کردن بودم جالبه هر چی هم که از ادمای اطرافم میشنیدم ناله و شکایت بود….

    یعنی طوری شده بودم اگه کسی شاد بود من احساس ترس میکردم میگفتم چرا این داره میخنده مگه نمیبینه اوضاع اینقدر بده یعنی تا این حد روی من اثر گذاشته بود تا جایی که حرص میخوردم و در یه مقطعی اندازه یه سکه موهای سرم و صورتم ریخته بود همیشه یک عالمه روزنامه قسمت حوادث روی میز مغازه ام بود زندگی برام جهنم شده بود و خودمم خبر نداشتم که مقصر خودم هستم و طبق قانون جهان همیشه زندگیم پر از مشکل بود …

    اما …

    وقتی ب لطف خداوند و ب خواست خودم با قوانین جهان هستی اشنا شدم و ب آگاهی رسیدم فهمیدم مسبب تمام این بدبختیها خودم هستم نه خداوند مقصره نه جهان مقصره نه حکومت مقصره نه دولت نه هیچ کس دیگه ………مقصر خودمم …

    مقصر افکارم هست …

    مقصر ذهن منه …

    مقصر برنامه هاییه که در ذهن من جای گرفتن و باید تغییرشون بدم ..

    فهمیدم جهان خیلی زیباتر از اونیه که من داشتم فکر میکردم …خداوند همه چی رو ب دست خودمون سپرده و هیچ نقشی در بدبخت شدن و خوشبخت شدنمون نداره ….همه چی رو سپرده دست خودمون ……..هرچی که ما با افکارمون ب جهان هستی بفرستیم همونو در قالب اتفاقات وارد زندگی مون میکنه …

    فهمیدم مشکل از ذهن من و افکار منه ….

    فهمیدم جهان سرشار از ثروت و فراوانیه ….

    چیزی که در جهان بیشتر از همه هست پول و ثروت و فراوانی و خوشبختیه ..فقط باید در فرکانسش قرار بگیری ….در فرکانس قرار گرفتن هم زوری نیست با زور زدن و تلاش جسمی زیاد نمیتونی در فرکانس خواسته ها و ارزوهات قرار بگیری …..در فرکانس قرار گرفتن تلاش ذهنی میخواد نه جسمی ….همه چی ذهنیه…همه چی از درون ب بیرون منتقل میشه….

    پول و ثروت مثل اکسیژن در هواست که من هر چقدر بخوام میتونم ازش برداشت کنم …مهم اینه که من دارم ب چی فکر میکنم من چه درخواستی رو از خداوند و جهانش دارم

    انچه که من میفرستم و درخواستش رو ب خداوند میدم باید اتفاق بیفته و نمیتونه اتفاق نیفته…وقتی با این دیدگاه زندگی جدیدم رو استارت زدم و انصافا هم اوایل کمی سخت بود ولی همه چی برگشت …اوضاع احوال زندگیم خوب شد ….

    پول و ثروت راهش رو ب زندگیم باز کرد ….از همه مهمتر آرامش تو زندگی من سروکله اش پیدا شد دیگه حرص نمیزنم …غصه چیزی رو نمیخورم …نگران چیزی نیستم …. موهای سرم که ب خاطرش کلی پیش دکتر و پروفسور رفته بودم و نتیجه نداده بود خود ب خود خوب شد و موها شروع ب روییدن کردن ….

    منی که همش بدون دلیل نگران چیزی بودم که وجود خارجی نداشت دیگه نگران نیستم ….

    من ب این آگاهی رسیدم که یه روزی با خواست خودم ب این دنیا امدم تا از زیباییهای این دنیای مادی لذت ببرم و انچه که دوست دارم خلقش کنم و تجربه اش کنم و یه روزی هم دوباره بر میگردم ب خونه خودم جایی که ازش اومدم …

    دیگه نگران هیچی نیستم ….فقط لذت میبرم از زندگیم …

    برای شما استاد عزیز و خانم شایسته و تمام بچه ها دنیایی شاد رو ارزو میکنم …

    تشکر ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 40 رای:
  7. -
    الهه رشیدی گفته:
    مدت عضویت: 2217 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته ی بینظیرم

    و سلام به دوستای بهشتی م

    خدایا تو را با تمام وجودم شکر میکنم که بهم جانی دوباره؛ نفی دوباره و تولدی دوباره رو هدیه دادی تا بتونم زندگی بهشتی م رو همراه خودت ادامه بدم.

    خدایا تو را با تمام وجودم شکر میکنم که دارم با عشق و با شوق و ذوق و با انرژی هیولایی م این کامنت ارزشمندم رو مینویسم.

    خدایا تو را با تمام وجودم شکر میکنم که ما رو خالق زندگی مون قرار دادی تا بتونیم هر انچه رو که دوست داریم وارد زندگی مون کنیم.

    خدای مهربانم چقدر حس و حالم عالی و الهیه

    حس و حالی که منو غرق در ارامش خودت کرده

    حس و حالی که روحمو پرواز داده

    خدای مهربانم تو در جان منی من غم ندارم

    تو ایمان منی من کم ندارم

    اگر درمان تویی درد فزون باد

    وگر معشوقه ای سهمم جنون باد

    خدای مهربانم چقدر زیبا دارم با تمام وجودم تو را در تک تک سلول های بدنم حس میکنم

    من عاشقتم خدای وهابم که اینقدر زیبا توی خونه ی دلم جا خوش کردی و خونه ی دلم رو پر از نور خودت کردی

    من عاشقتم خدا جونم که هر وقت با تمام وجودم صدات زدم منو با عشق مستجاب کردی

    خدای مهربونم تو عشق و جان منی ؛ تو قلب و نفس منی ؛ تو تمام دارایی منی

    من دیوانه و مجنون توام

    استاد عزیزم به خدا اینقدر حس و حالم عالی و الهیه که دوست دارم با تمام وجودم با صدا بلند فریادب زنم خدایا شکرت

    خدایا شکرت که منو با استاد عزیزم اشنا کردی

    مردی که منو با قانون زیبای جهانت اشنا کرد

    مردی که با اگاهی های الهی ش منو عاشق خودت کرد

    مردی که بهم یاد داد اگه میخای یه زندگی بهشتی رو داشته باشی باید همیشه تو احساس خوب باشی

    چون احساس خوب = با اتفاقات خوبه

    استاد بینظیرم به خدا وقتی این چهره ی پر از ارامش و نورانی تون رو میبینم

    وقتی این کلام زیباتون رو که تک تک شون برام یه دنیا درس داره رو میشنوم اشک شوق میریزم

    من عاشقتم استاد بینظیرم چقدر ماشالله اندمی زیبا رو برای خودتون ساختین

    چقدر جوان تر شدین چقدر زیباتر شدین و با تمام وجودم این همه زیبایی و سلامتی تون رو با تمام وجودم تحسین میکنم

    چقدر این کلبه ی بهشتی مون زیباست پر از ارامشه همه چیز از تمیزی داره برق میزنه

    همه چیز با یه نظم خاصی چیده شده

    چقدر این نوری که از پشن سرتون دارم میبینم زیباست

    چقدر این نقشه ای که به دیوار کلبه ی زیبامون زدین زیاست

    چقدر این گل و گلدونی که کنار پنجره ی اتاق زیبامون گذاشتین زیباست

    چقدر این کتونی های زیباتون رو با یه فرم زیبایی چیدین

    چقدر چقدر این ریسه های نوری که کناره های سقف نصب شده زیباست

    چقدر این لبخندتون زیباست استاد

    و با تمام وجودم این همه زیبایی و این همه تمیزی و این همه فراوانی نعمت ثروت رو تحسین میکنم

    استاد عزیزم این فایل زیباتون برام یه دنیا درس داشت

    پر از اگاهی های نابی بود که دوست دارم بارها و بارها ببینم و تکرار کنم

    استاد بینظیرم این فایل با اینکه 20 روز قبل ضبط شده ولی تازه ی تازه ی ست برای ما

    چون متناسب با حال و هوای این روزهای اینجاست

    ولی اینقدر شما زیبا بهمون قانون زیبای جهان رو یاد دادین که به جای تمرکز روی این مباحث تمرکزمون رو فقط روی زیبایی ها و نکات مثبت و کار کردن روی خودمون و باورهامون میزاریم

    استاد عزیزم چقدر زیبا در مورد نکات زیبای مصاحبه ی گواردیولا برامون توضیح دادین

    چقدر این شخصیت بینظیر و فوق العاده ی گواردیولا رو تحسین میکنم که اینقدر زیبا داره زندگی میکنه

    چقدر این جمله ی زیباشون رو دوست داشتم و با تمام وجودم تحسین میکنم “چیزی که من نمیتونم تغییر بدم حالا هر چقدر من شکایت کنم فایده نداره ؛ من باید روی خودم کار کنم و روی هر چیزی که میتونم در خودم بهبود بدم کار کنم”

    چقدر این جمله ی زیباشون برام پر از درس بود که ما خودمون خالق زندگی مون هستیم ؛ این ما هستیم که داریم با افکار و باورهامون زندگی مون رو میسازیم و هیچ عامل بیرونی در زندگی ما تاثیری نداره ”

    من عاشقتم استاد عزیزم که اینقدر زیبا بهمون یاد دادین که ممکنه خیلی از ماها توی زندگی مون ممکنه شرایط بیرونی خوبی نداشته باشیم و جالب نباشه ؛ ما به جای اینکه بیایم نق بزنیم و هی شرایط بیرونی رو مقصر بدونیم ؛ بیایم به خودمون بگیم ما روی خودمون کار کنیم و بهتر میشوم و به شرایط بیرونی کار ندارم و اون به ما ربطی نداره ؛ اونی که من میتوانم تغییر بدهم شرایط بیرونی نیست بلکه بیام روی خودم و شخصیت خودم کار کنم

    استاد عزیزم چقدر زیبا بهمون یاد دادین که این ذهنیت که یک عامل بیرونی باعث شکست من میشه ؛ این ذهنیت افراد شکست خورده ست ولی افراد موفق هیچ وقت عوامل بیرونی رو مقصر نمیدونن ؛افرادی موفقی مثل گواردیلا و زیندین زیدان و چقدر من عاشق شخصیت زیندین زیدان م که استاد اینقدر زیبا در موردشون برامون صحبت کرد و با تمام وجودمون تحسین شون میکنم

    استاد این دعای زیباتون اشکامو جاری کرد: ” همیشه ارزو میکنم بچه هایی که با هستیم اینقدر از لحاظ ذهنی قوی بشیم و اینقدر بزرگ بشیم و اینقدر منش مون وسیع بشه که موقعی که شکست میخوریم زمین و زمان رو مقصر ندونیم و اینقدر باورهامون قوی باشه که همیشه بگیم یه چیزی توی ذهن مون و باورهامون ایراد داره و به خاطر همینه که نتیجه اونجوری که میخام نشده”

    استاد باید این اگاهی هاتون رو باید نکنه به نکته ش به خدا با طلا نوشت میخام توی یه برگه ای بنویسم و به دیوار اتاق م بچسبونم و هر لحظه به خودم یاداوری کنم

    استاد دقیقا منم ادم های نزدیک خودم میبینم که همیشه از زمین و زمان شاکی هستن دقیقا همون ادم هایی هستن که خودشون میگن ما زمان شاه توی تظاهرت شرکت میکردیم برای تغییر سیستم کشور و الان میگن کاش دوباره حکومت شاه برقرار بشه و همیشه عامل بیرونی رو مقصر میدونن و همیشه به زمین و زمان بد و بیراه میگن و دیدم که هیچ وقت از زندگی شون راضی نسیتن و جهان هم طبق قانون بهشون نتیجه ی افکارشون رو بهشون میده

    من عاشقتم استاد چقدر زیبا بهمون یاد دادین که ” سمی ترین تفکر زندگی ما اینه که یه عامل بیرونی هستش که داره زندگی ما رو رقم میزنه “و هر نگاهی که داشته باشیم که عامل بیرونی رو موثر در زندگی مون بدونیم این شرکه”

    و این ما خودمون هستیم که داریم زندگی مون رو رقم میزنیم نه هیچ عامل بیرونی و اگه دیدیم که نتیجه اون چیزی نیست که میخایم ؛بدونیم که مشکل از خودمونه و من باید یه تغییری در افکار و باورها و شخصیت و نحوه ی نگرش مون بدیم نه هیچ عامل بیرونی و به کسی ربط نداره این به من ربط داره؛ این منم که باید خودمو درست کنم

    و چقدر زیبا بهمون گفتین “که هر وقت میخایم از کسی شکایت کنیم و غر بزنیم و بقیه رو مقصر بدبختی هامون بدونیم سریع زیپ دهن مون رم ببندیم و این کار خیلی کارسختیه؛و اگه تونستیم این کار رو انجام بدیم و یه اندازه ای که بتونیم این کا رو انجام بدیم به همون میزان هم پیشرفت میکنیم

    و به اندازه ای که بتونیم خودمون مسئول اتفاقات زندگی مون باشیم میتوانیم اتفاقات زندگی مون رو به نحو بهتر تغییر بدیم و به انچه توجه میکنیم و روش تمرکز میکنیم برامون اتفاق میافته

    من عاشقتم استاد الهی م که اینقدر زیبا برامون گفتین ” که اگه میخایم متفاوت از اکثریت جامعه مون نتیجه بگیریم باید متفاوت از اکثریت جامعه مون فکر کنیم ”

    و چقدر این جمله ی معروف و زیبای جان اف کندی عزیز رو تحسین میکنم و این شخصیت بینظیرش رو که اینقدر زیبا گفته” نپرسید امریکا براتون چی کار کرده بپرسید شما برای امریکا چی کار کردین ”

    “و هر وقت که ما تمرکزمون رو از روی ناخواسته هامون برداریم چیزهای ناخواسته هم از زندگی مون بیرون میره و اونقدر روی خودمون و باورهامون کار کنیم اونقدر ثروتمند بشیم اونقدر پول ساز باشیم که هر چیزی که قیمتش بالا رفت برامون مهم نباشه که چقدر تغییر کرده ما باید خودمون رو تغییر بدیم باورهامون رو تغییر بدیم باید شخصیت زیبا و سپاسگزاری برای خودمون بسازیم و به جای شکایت کردن تمرکزمون رو بزاریم روی زیبایی ها و نکات مثبت تا یه زندگی زیبا و بهشتی رو برای خودمون خلق کنیم و جهان بیرون ایینه ی منه

    خدایا شکرت که اینقدر زیبا منو به این فایل پر از اگاهی هدایت کردی تا بتونم با عشق ببینم و لذت ببرم و کلی حس و حالمو عالی تر کنم و مدارم رو بالاتر ببرم

    با تمام وجودم از شما استاد عزیزم ممنونم که با عشق این فایل زیبا رو با قلب مهربون تون بهمون هدیه دادین تا بتونیم از این اگاهی ها استفاده کنیم و توی زندگی مون عملی ش کنیم.

    ادامه میدیم این مسیر الهی رو قدرتمند تر و مصمم تر و با اراده ی پولادین مون همراه با الله یکتا

    خدایا تنها و تنها خودت برامون کافی هستی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 45 رای:
  8. -
    علی ابودردائی گفته:
    مدت عضویت: 2556 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم که چراغی را در ذهنم روشن کرد ، یادآوری کرد

    مثالی دارم از زندگی شخصی خودم

    که در این مثال نشان می‌دهد که اگر ما به شرایط دقت کنیم

    اگر ما مرکز و منبع احساس خوب خودرا شرایط بیرون بدانیم

    چگونه این شرایط بیرون بر ما اربابی می‌کنند

    و ما را تخریب و نابود میکنند

    وقتی که من فقط به شرایط همسرم دقت کردم

    از همان اوایل شروع زندگی زیر سقف

    و تنها بر رفتارهای منفی دقت کردم

    آرام آرام یک منبع احساس خوب یا بد برای من شد

    آرام آرام همسر من به سمت شرایط منفی روحی پیش رفت و من همواره دقتم را بر او بیشتر و بیشتر کردم

    هرچه که بیشتر دقت میکردم

    شرایط روحیِ او بدتر می شد

    شاید واقعا اون شرایط روحیِ او به آن وخیم بودن نبود

    اما تمرکز بیش از حد من باعث می‌شد که من شرایط روحی خودم را وخیم وخیم‌تر بدانم

    و فکر کنم او خیلی شرایطش وخیم است

    تا اینکه دیدم که شرایط خودم آرام آرام در حال سبقت گرفتن از شرایط منفیِ اوست

    و دیدم و به این درک و این آگاهی رسیدم که من نمی توانم او را تغییر دهم

    من نمی توانم عصای دست او شوم

    چون من چیزی برای دادن برای او ندارم

    وقتی که از خودِ واقعی و اصلِ منبعِ خود جدا شدم

    تمام تمرکز های من بر او باعث شد که او انواع بیماری های سختی را تجربه کند

    و تا مرز خودکشی هم پیش برود

    اما آرام آرام و به‌صورت تدریجی من تمرکز را از او برداشتم و تمرکز را بر اصل خود نهادم

    و تمرکز را بر داشته های خود نهادم

    و تمرکز را بر سفره های ثروتمند گونه و بر سفره های پر غذای درون خود نهادم

    و این آرام آرام باعث شد که بعد از مدتی ۹۰% چالش ها و بیماری های همسر من کم شود

    من به مرحله ای رسیدم که از اینکه او به این نوع همراستایی رسیده است خوشحال نبودم

    خوشحال از این بودم که وقتی که من تمرکز بر خودم بگذارم

    وقتی که من این خودخواهی خود را گسترده تر کنم

    اربابِ شرایط می شوم

    و همیشه بر شرایط سبقت دارم

    و همیشه شرایط بیرون و اتفاقات بیرون یک سر و گردن از من پایین تر هستند

    و این همان معنای در دست گرفتن احساسات خود است

    این همان معنای اعتماد به نفس و عزت نفس است

    و تمام تیم های موفق

    تمام کشتی گیران موفق

    تمام شرکت های موفق

    تمام سازمانهای موفق

    تمام کارخانجات موفق

    تمام کسب و کارهای موفق

    به دلیل این است که تمرکز را از شرایط و اتفاقات بیرون و آنچه که در بیرون می گذرد ، برداشته اند و تنها انرژی را بر توفیقاتی که از افکار و فرکانس ها و باورها و معادن درونیِ شان استخراج می شود ، گذاشتند .

    درک این مثال از زندگیم باعث شد که بفهمم اگر به شرایط و شخصیت خود دقت کنی ، قاعدتاً بیماری را تجربه نخواهی کرد ، نگرانی را تجربه نخواهی کرد ، اندوه و شکست را تجربه نخواهی کرد ، قاعدتاً فقط پیروزی ، فقط مشتری های فراوان ، فقط سلامتی را تجربه خواهی کرد ، چون سوار بر احساسات خود هستی ، چون میدانی و میفهمی که احساسات تو تنها نسبت به افکارِ خودت واکنش نشان می دهد ، چون درک می کنی که احساسات تو فقط از خودت تقویت می شود ، اگر احساساتت تغییر می کند ، مقصر اتفاق و بازی هایِ بیرون نیست ، دیدگاهِ خودت است ، خیال نکن که با رفتن آن همسر ، حال و روزِ تو خوب می‌شود ، خیال نکن که با آمدن شخص دیگری حال روز تو خوب می شود ، خیال نکن که فقط با کسبِ آن دارایی حال و روز تو خوب میشود ، خیال نکن که فقط با در دست گرفتن آن شغل حال و روز تو خوب میشود ، آن چیزی که باعث میشود حال و روز تو به صورت مستمر خوب شود ، ابزارش در درون توست ، باید آن ابزار را پیدا کنیم ، وقتی که پیدا شود ، در هر شرایطی ، در هر جا و مکانی ، در هر موقعیتی که باشیم ما خوب هستیم ، خیلی از اطرافیان خود را می بینم که بطور مستمر بیماری های مختلف را تجربه می کنند ، میبینم که آن نوع تمرکزی که باید بر همراستایی با خود بگذارند ، نمی‌گذارند ، و بیماری را تجربه می‌کنند ، به اندازه‌ای که تمرکز از خود برداری ، جای آن تمرکز نکردن را بیماری می گیرد ، جای آن تمرکز نکردن را تجربه کردن اتفاقات بد میگیرد ، جای آن تمرکز نکردن بر خود را ، حال روز بد می گیرد ، هر کجا که تاوانی دادم ، به آن دلیل است که به وسیله یِ شرایط ، حال خودم را خوب کردم ، چون این شرایط وقتی به هم میریزد من نیز به هم میریزم ، ولی وقتی کاری به شرایط نداریم ، همیشه در حال بهره برداری هستیم ، چون همین نقطه است که ما فقط از دارایی‌هایِ درون در حال استفاده کردن هستیم👋

    🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 46 رای:
    • -
      محبوبه مهدوی گفته:
      مدت عضویت: 1031 روز

      سلام دوست عزیز

      ممنونم از شما که صحبتهای زیبای شما هم چراغی در ذهن من هم روشن کرد در مورد رابطه ی من و فرزندم

      که من احساس خودم رو به شرایط فرزندم گره زدم هر وقت غذاش رو خوب بخوره من احساسم خوب میشه اگر خوب غذا نخوره من احساسم بد میشه اگر بازی کنه من احساسم خوبه اگر همش گوشی دستش باشه من احساسم بد میشه …دقیقا مثال شماست من احساس خودم رو به شرایط بیرون از خودم گره زدم و چقدر سر این موضوع باعث بد شدن حال خودم و دخترم شدم .. و همین موضوع رو با همسرم نیز دارم و الان که فکر میکنم من این موضوع رو با خانواده همسرم هم دارم یعنی اگر بهم توجه کنند احساسم خوبه اگر بنا به هر دلیلی توجه نکنن و یا اون احترامی که می‌خوام نباشه احساسم بد میشه

      من مرکز احساسم رو بیرون از خودم قرار داده بودم و این مسئله بشدت همه ی زندگی من رو تحت شعاع قرار داده بود ..ممنونم از شما که تجربیاتتون رو با ما به اشتراک گذاشتید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
  9. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1272 روز

    سلام و درود به همه اعضای خانواده ام

    از درگاه خداوند متعال براتون احساس خوب و حال عالی و شادکامی درخواست میکنم.

    ان شاالله خداوند شما رو سوار بر قایق امنیت خودش کنه و وسط رودخانه ابدی نعمتهاش به طرف ابدیت به حرکت دربیاره و به طور قطع و یقین «ألاٰ إنَّ أوْلیٖآ ألله، لا خَوْفٌ عَلیهِم و لا هُم یَحْزَنونْ»

    دیروز بعد از اینکه قدم چهارم دوره دوازده قدم رو خریداری کردم بی اختیار به فکر فرو رفتم. تقریباً بیشتر روزها ، بعد از ظهر من میرم ورزش و پیاده روی. یه جایی توی دوره دوازده قدم استاد عباس منش از الهام الهی در حین پیاده روی حرف میزنه. بی اختیار منو به یاد شعر سعدی شیرازی میندازه که میگه «به راه بادیه رفتن ، به از نشستن باطل ؛ که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم» ، پیاده‌روی خوب و مناسب باید تند تر از راه رفتن معمولی باشه جوری که تنفس و ضربان قلب بره بالا ،من دیروز شش کیلومتر راه رفتم ولی آروم و ملایم، یه وقتایی روی نیمکت‌های ساحل مینشستم و به منتها الیه آسمان و افق خیره میشدم. اونقدری که خورشید غروب کرد و هوا تاریک شد و همش تو خلوت و تنهایی خودم با خداوند صحبت میکردم؛

    « خدایا منو برای چی خلق کردی؟ من قراره چیکار کنم ؟؟ خدایا هیچ ذره ای بدون ماموریت در جهان خلق نشده. هر موجودی میاد و میره تا ماموریتی رو به تکامل برسونه، خدایا میلیارد ها انسان اومدن و رفتن و هیچ کار مفیدی نکردن ، و فقط تعداد کمی ماموریتشون رو پیدا کردن… خدایا میدونم برای من ماموریتی مهم در نظر گرفتی که منو خلق کردی براش. خدایا کمکم کن، هدایتم کن، هدایت‌گری جز تو سراغ ندارم ، خدایا بهم بگو ماموریتم چیه ؟ مطمئنم منو خلق نکردی که فقط غذا بخورم و زمینت رو آلوده کنم و در نهایت مثل بقیه حیوانات نهایتاً تولید مثل کنم؟؟ حاشا از اینکه خدایی به عظمت و قدرت و شکوه و جلال تو ، دست به خلقتی بزنه که موجودی بی ارزش و بی هدف مثل من باشه… خدایا چه وظیفه ای برام در نظر داری ، هدایتم کن و بهم بگو چطوری و از چه راهی باید ماموریتم رو به تکامل برسونم؟ خدایا نمی‌خوام یه آدم معمولی و بی ارزش باشم. خدایا دوست دارم انسانی موثر و بنده ای مفید باشم تا جهان رو به جای بهتری تبدیل کنم»

    و من هنوز امیدوار به رحمت و هدایت الهی … از درگاه خداوند درخواست هدایت میکنم 🌹💚

    فانتظروا انی معکم من المنتظرین

    In GOD we TRUST

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 50 رای:
    • -
      فرشته بهرامی گفته:
      مدت عضویت: 738 روز

      قطره ای کز جویباری می رود

      در پی انجام کاری می رود

      سلام دوست عزیز ممنونم به خاطر درک عمیقتون و وقتی که گذاشتید و منتقلش کردید و منو هم عمیقا به فکر برد که همین مقدمه ای بشه برای دریافت الهامات و قدم های بعدی که در این مسیر باید بردارم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    سید مهدی حسینی قورتانی گفته:
    مدت عضویت: 1930 روز

    سلام به استاد عزیزم، خانوم شایسته بی نظیر و همه دوستان و هم خانواده های نازنینم

    اول از همه میخوام‌که بگم باعث افتخار و خوشحالیه که عضوی از اعضای چنین خانواده بی نظیر توحیدی هستم و تا اونجایی که تونسم بر توحید پایبند بمونم و نتایج درست بگیرم…

    زیر تصویر این فایل استاد یا خانوم شایسته عزیزم نکته مهمی رو نوشته بودین که تلنگر قشنگی بود برام…

    اینکه فایل قبلا ضبط شده و تطبیق جالبی با شرایط کنونی جامعه داره

    اتفاقا موقعی که استاد صحبت میکرد تو فایل چنین حدسی رو زدم

    چون هم لباس و موقعیت نشستن و ضبط فایل توسط استاد با فایل های قبلی مشابه بود و هم نوع اشارات استاد به نکاتی که گفتند مشخصه که مال قبل این جریانه

    خیلی برام جالب بود از این نظر که از روزی که این مسائل شروع شده حتی کوچکترین اشاره ای تو سایت به این موضوع نشد نه از طرف استادکه البته همین انتظار هم می رفت و نه دوستان دیگه که اولین نکته مثبتی بود که دوست داشتم بگم که چقد باعث تفاوت های زیاد میشه و البته که بسیاری از ما نمیفهمیم تا وقتی که این تفاوت هارو بچشیم مثل منی که یکبار چشیدم و دیدم ثمرش را…

    میدونید، دارم به این فکر میکنم که معجزه ها همین جوری رخ میدن، استاد حتی خبر نداشته قراره تو ایران چه اتفاقی بیوفته یا افتاده و مطمعنم تا چند روز بعد از این اتفاق هم با خبر نشدن چون توجهشون روی این مسائل نیست

    ولی خداوند هدایت کرده این نکات رو بگن و ضبط کنن برای چنین روزی که هم ما و هم خودشون به حقانیت این مسیر و درست بودن این صحبتا بیشتر و بیشتر پی ببریم

    نکته دوم اینکه عمیقا و قلبا با صحبتای استاد موافقم و ندایی همیشه حتی قبل از اشنایی با این مفاهیم در قلبم بود که میگفت عزت نفس و خودکفایی و متکی به خود و خدا بودن راز انسانیت و موفقیت و بنده نیکو و صالح بودنه…

    من زمانی بوده تو سالهای قبل که تجربه اینو داشتم که هر روز گله و شکایت کردن از زمین و زمان منو به جایی که میخواستم نرسوند بلکه هر روز ذلیل تر شدم و روندم نزولی تر و هر روز احساس بد و بدتر.

    و بعد از اشنایی با شما هر روز بیشتر سعی کردم کنترل ذهن کنم و تو شرایط فوق بحرانی کنترل ذهن باعث شد بهترین نتایج رو بگیرم

    به طوری که من تو همون شرایط منفی از نظر بقیه، شغل بهتری کسب کردم، ارتقاگرفتم، درامدم بهتر شد، ازدواج تونسم بکنم، ماشین دار شدم و از لحاظ روحی و ایمانی تقویت شدم در حالی که همه داشتن هر روز شرایط سختی رو تجربه میکردند‌

    و نکته دیگه اینکه بعد از گذشت یکسال امروز نگاه میکنم به راهی که اومدم، میبینم که من مهدی حسینی که با همسرم اوایل خیلی اختلاف سلیقه و نظر داشتم و تقریبا یه روز در‌میون باهم بحث داشتیم کم پیش میاد در یک ماه ما یه بحث داشته باشیم امروز، ولی دوستانی که اون زمان با ما در ارتباط بودن امروز تو همون حالتی که قبلا بودن و حتی شرایط بدتر تو رابطشون هستن و به خودم افتخار میکنم بابت این تغییرات.

    اما میخوام بگم از اونجایی که خودم جلوی خودمو گرفتم و باعث شدم شرایط دیگه بهتر نشه

    اونجایی که به خاطر شرک مخفی وجودیم فراموش کردم حضور پر رنگ خدارو

    اونجایی که بعد از تصادفی که داشتم فکر کردم استراحت کردن برام کافیه تا خوب شم و فراموش کردم که امروزم نتیجه و حاصل هر روز کار کردن ها روی خودمه، تو جمع خانواده و افراد همیشگی بودنم و کار نکردن روی خودم همانا، و بعد از مدتی تضعیف روحیه، کم‌شدن اعتماد به نفس، کم‌شدن درامد و.. همانا

    خداروشکر میکنم تمام ابن مسیر رو خوب می‌فهمیدم میدونسم که دارم خودم اینکارو میکنم ولی ماتم برده بود ، نشسته بودم به بازی جذاب این جهان نگاه میکردم که چقد قشنگ قانون عملی شد تو زندگیم

    با اینکه بخاطر تصادفم چند ماه خونه نشین بودم ولی همچنان درامد داشتم و روزی منو میداد خداوند، با همه این وجود خیلی از چیزایی که میخواسم فراهم میشد ولی شرک یواش یواش داشت نفوذ میکرد و من متوجه نبودم تا جایی که خودمو تنها گذاشتم تا متوجه این بشم که دارم با کاری نکردن بدتربن کارو میکنم…

    اره من کاملا میفهمم که چقد ما با غر زدن و ناله کردن و اعتراض کردن به خودمون ظلم میکنیم و حقی که قران با چنین انسان هایی به صداقت حرف میزنه که میگه

    إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ

    و قطعا من هم زمانی که دست برداشتم از مقصر دونستن بقیه و شرایط نتایجم شفاف تر شدن و زمانی که اهسته اهسته دنبال کردم شرایط و اطرافیان و افکارشون رو بخاطر شرایطی که توش بودم و خودمو گول زدم که من رو خودم کار میکنم ولی ورودی هارو کنترل نکردم باز اوضاع رفته رفته نزولی شد…

    و امروز حداقل با این نوع دیدگاه و تفکر میدونم که باید برای خودم چیکار کنم و در درجه بالاتر میدونم که نه زندگی من و نه زندگی هیچیک از این افرادب که هر روز اعتراض میکنند وابسته به هیچ عاملی نیست مگر اینکه خودشون تغییر کنند و خداوند به ما وعده داده که سرنوشتمونو تغییر نمیدن مگر خودمون تغییر کنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 56 رای: