زیبایی ها را ببینیم - صفحه 20 (به ترتیب امتیاز)

1401 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 2031 روز

    سلام.

    دیروز که با حافط رفتیم گشت و گذار تو محوطه، از گلهای صورتی زیبا عکس گرفتم.

    من مقاومتی در رابطه با تحسین یا عکاسی از گلهای زیبا ندارم و اقدام میکنم سریع.

    این اخلاق خوبیه،دوستش دارم، الهی شکر.

    یکی از گلها غنچه ی بسیار زیباییه که هر بار عکسش رو میبنم لذت میبرم.

    گل ها خیلی قشنگ هستن.

    ظریف هستن.

    خدایا شکرت که گلها رو خلق کردی.

    خدایا شکرت که چشم های سالم و زیبا بهم دادی تا قشنگی های جهانت رو به اسانی ببینم و لذت ببرم.

    ماچ بهت خدا جان.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 2031 روز

    سلام.

    قطعا یکی از ویژگی های بارزِ من، خوش قلبیم هست.

    وقتی میخوام ازش بگم یا بنویسم، ذهنم به صورت اتومات میره روی مواردی که خشمگین شدم یا کینه به دل راه دادم و میخواد بگه نه، تو اینی که میگی نیستی.

    ولی حقیقت چیز دیگریست.

    من دخترِ ساده، خوش قلب و خوش کلامی هستم.

    خیلی ساده عشقم رو در قالبِ کلمات یا نوعِ رفتار منحصر به فرد خودم، هدیه میدم به بقیه.

    خساست نمیکنم وقتی قلبم لبریز از عشق میشه به آدما، بهشون منتقل میکنم.

    مثال:

    چند روز پیش پیام دادم به خواهر شوهر عزیزم و ازش سپاس گزاری مجدد کردم برای مهربونیش، برای محبتی که بعد از زایمان بهم کرد و روحِ منو جلا داد.

    یادم نمیره چقدر به خودم، به سمانه، به مامان سمانه که مامان اولی بود، محبت و توجه نشون میداد.

    قلبمو سرشار میکرد از عشق.

    عشقی که به وجودم مینشست حسابی و حالمو خوب میکرد.

    برام گل زیبا خرید.

    برام گیره مو و دستبند خرید تا حال و هوامو خوب کنه.

    با هم حرف میزدیم و من چقدر حسم بهتر شد نسبت به تغییرات بزرگی که تو زندگیم ایجاد شده بود بعد از بچه دار شدن.

    چقدر مراقب بچه بود و بهش رسیدگی میکرد وقتی خونه شون مونده بودم.

    من هرگز محبت هاشو یادم نمیره.

    درست زمانی به من محبت کرد با عشق، که من خسته و پریشان احوال بودم.

    زمان نیاز داشتم تا خودمو ریکاوری جسمی و روانی بکنم، و خواهر شوهر مهربانم که اسمش هدیه است، دقیقا مثل یه هدیه ی اسمانی، برای من فرستاده شد تا ارامش بخشم باشه.

    هنوزم همینطوره و بهم محبت میکنه.

    من میتونم حرف دلم رو به ادما بزنم.

    وقتی قلبم براشون میتپه، بلدم چطوری حسمو منتقل کنم.

    سمانه افرین بهت.

    چون دیدم هیچ خساستی نداری برای عشق دادن به عزیزانت.

    نمیگی زیادش میشه، پر رو میشه یا هر چی…

    تو عشقت رو میدی به فرد و از درون شادتر میشی.

    هدیه، عمه ی فوق العاده ی حافظ هست.

    خوشحالم که هدیه، خواهر شوهرِ منه، خواهرِ منه، خواهرِ همسرمه، عمه ی بچه ام هست….

    هدیه، قلب بزرگی داره.

    مادرشوهرم رو سورپرایز کرد برد مشهد هتل درویشی.

    مادرشوهرم رو سورپرایز کرد برد کنسرت رضا بهرام که مادرشوهرم دوست داره.

    همیشه کلی هدیه میگیره برای برادرزاده هاش. (با حافظ 3 تا برادرزاده داره)

    بخشنده و کریمه.

    سلیقه اش خوبه.

    خیلی شوخ طبع و طنازه، اسمش رو تو موبایلم ذخیره کردم هدیه جانِ شوخ طبع.

    هدیه خیلی مسیولیت پذیر و تلاشگره.

    هدیه دختر به روز و آگاهیه.

    هدیه، عشقِ منه…

    برای خودش نوشتم چند روز پیش و اونم برام پاسخ زیبایی نوشت:

    سمانه جون عزیزم

    مرسی از این همه محبتت به من مرسی از این همه نگاه قشنگی که به من داری

    منم خیلی خوشحالم که تو با این درجه از درک و فهم مسول تربیت حافظ هستی خوشحالم که با صبوری و مهربونی در کنار برادرم هستی و زندگی رو میسازی

    منم کیف میکنم از استقلال فکریت از مصمم بودنت در تصمیماتت و از همه مهم تر اینکه با عشق و خوش قلبی دنیارو زیباتر میکنی

    دوستت دارم همیشه و همیشه و همیشه

    من یکی از سپاس گزاری هام، همسرم و خانواده ی خوب و دوست داشتنیش هست.

    خدایا شکرت.

    خدایا منو برهان از افکار نازیبا و سرشارم کن هر لحظه از افکار زیبا، سپاس گزاری، حال خوب.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 2031 روز

    سلام.

    من سیر نمیشم از نوشتن تو این صفحه.

    این صفحه رسماً پاتوق و خلوتِ منه.

    هر جای این سایت برم و بیام، خونه ی پایدارم، اینجاست.

    خوشحالم از این بابت.

    ایده ی اقامتم تو این صفحه هم هدایت بود.

    وگرنه من واقعا نمیدونستم کجا باید از زیبایی ها و نکات مثبت روزانه و روزمره ام تو سایت بنویسم.

    من میدونم مخاطبین خاص خودمو دارم.

    یعنی صرفا برای خونده شدن کامنت هام، کامنت نمینویسم.

    من مینویسم، برای خودم، یاداوری خودم، ردپا گذاشتن برای خودم.

    خوشحال میشم تعدادی از دوستان نازنینم اینجا پیگیر من هستن.

    تعداد محدودی که جانِ من هستن و بسیار ارزشمند.

    گاهی که نجوا میگه اینجا سوت و کوره، کسی رفت و امد نداره، کامنتهات دیده نمیشن، و میخواد منو ناامید و دلسرد کنه و وسوسه ام کنه اینجا نوشتن رو رها کنم، بهش میگم مسیله ای نیست، من برای خودم و تثبیت حس خوب خودم، و یاداوری نکات مثبت و قشنگی های بیشمار زندگیم، اینجا مینویسم.

    دوستام بخونن خوشحال میشم.

    کسی نخونه همچنان خوشحالم.

    من کار خودمو میکنم.

    فکر میکنم یکی از مومنتوم های مثبت من اینجاست.

    گاهی چنان دور میگیرم که تند تند اینجا مینویسم.

    این خیلی خوبه.

    مثل حس الانم.

    که حس خوبیه.

    آرامشه.

    امنیته.

    حال خوبه.

    رزق و روزی خداونده.

    دریافت برکات خداونده.

    سلامتیه.

    روابط دوستانه و سرشار از عشق و محبته.

    نشاطه.

    چی میخوای مگه سمانه؟

    هر چی از خدا خواستم و میخوام، وقتی مینویسمش، ریز ریز بعدش متوجه میشم تو مدار دریافتش قرار گرفتم…

    سمانه جانم بهت افتخار میکنم و تو کامنت بعدی مجزا میخوام تحسینت کنم برای رژیم سالم خواری و نتایجش که به هدایت الله، برای خودت راه انداختی و جلو میری.

    خداوندِ عالم، مرسی که پشت و پناه من و عزیزانمی.

    ماچ بهت.

    امروز دو بار سورپرایز شدم توسط دایره ی آبیِ زیبای سایت.

    پیکِ خوش خبر و زیبای سایت.

    پیام از فاطمه جان محرمیِ نازنینم.

    و چند دقیقه پیش هم دیدم پیام دیگه دارم از فاطمه جان 1403.

    الحمدالله برای این روزی و رزق.

    خدا رو شاکرم برای عشقی که خودم و عزیزانم این ایام به هم منتقل میکنیم.

    سال نو بهانه ای هست برای زنده کردن توجه و عشق خالصانه به همدیگه.

    پیام های نوشتاری و صوتی و تصویری زیادی رد و بدل کردیم با عزیزانم.

    یکی از شادی بخش ترین هاش برام برقراریِ تماس صوتی با آقای موسوی گرانقدر بود.

    یکی از اساتیدِ نازنین تو کلاس حافظ خوانی که سال ها پیش شرکت کرده بودم.

    ایشون اشعار هر جلسه رو با صدای رسا و از حفظ میخوندن و بسیار لذت میبردیم همگی.

    شنیدن صداشون بعد از این همه سال، برای خودم خیلی نشاط بخش بود.

    تا قبل از تماس صوتی، من همیشه پیامک میدادم برای شادباشِ مناسبت های مختلف.

    ولی قلبم اینبار گفت تماس بگیر.

    و بسیار هم خوشحالم از این بابت.

    الهی شکر برای دونه به دونه ی روزی ها و رزق های بی نهایتی که هر روز و هر لحظه میذاری تو زندگیم.

    ممنونم خدا جانِ بی انتها از فضل و کرم و بخشش.

    امروز صبح، اول فروردین جان، صبح زود بیدار شدم و با یه ایده که شوهر خواهرم گفته بود بیایم یه گروه سپاس گزاری بزنیم، یه گروه تو واتس اپ زدم با عنوان سپاس گزاری و اعضای خانواده ی هم فرکانسم تو این زمینه رو اد کردم.

    اولین سپاس گزاری ها رو هم خودم نوشتم تو گروه.

    بعد ذهنم میخواست کار شکنی کنه که، که چی بشه گروه زدی؟

    شاید نیان.

    شاید ننویسن.

    بیا حذفش کن تا شروع نشده و …

    گفتم برو بابا…

    چند ساعت بعد چک کردم دیدم دو نفر از عزیزانم هم سپاس گزاری نوشتن تو گروه.

    یه حُسن باحالش اینه متوجه میشیم تو چه ابعاد گوناگونی میشه سپاس گزاری کرد.

    و صد البته برای تیون کردن فرکانس ادم به شدت عالیه.

    الهی شکر.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 2031 روز

    سلام.

    الهی شکرت برای عیدی هایی که دریافت میکنیم.

    ممنونم برای این روزی های غیر حساب.

    الهی شکر برای موجودیِ حساب پسرم.

    الهی شکر برای دوستی با پول، راحتی با پول، درک پول توی کارت به عنوان دوست و نعمت الهی.

    وقتی دوست میشی با پول، اون میاد پیشت‌.

    اسمِ باکسِ پولم رو گذاشتم ثروتِ سمانه.

    هر بار کیف میکنم این عنوانِ هوشمندانه رو میبینم.

    خودِ این اسم هم برام ثروت میاره، چه برسه به محتویاتش.

    خیلی جالبه که بلافاصله بعد از خرید دوره هم جهت، حسابم داره شارژ میشه…

    امروز یه سوپ متشکل از گوشت، سیب زمینی، پیاز، هویج، جو پرک، رشته سوپی برای حافظ پختم.

    فوق العاده شده بود.

    الهی شکرت برای سوپ حافظ و اینکه با لذت نوش جانش کرد.

    دایره ابی قشنگ رو دیدم و پیام گرفتم.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 2031 روز

    سلام.

    الان تو فایل2 دوره احساس لیاقت کامنت نوشتم از گفتگوهای درونیم.

    به نتیجه و احساس خوبی رسیدم.

    اول میخواستم اینجا بنویسم.

    ولی هدایت شدم اونجا.

    جایی که تخصصی در مورد گفتگوهای ذهنی صحبت می کنیم.

    الان حسم خوبه.

    خوشحالم که به صلح درونیم نزدیک شدم.

    خوشحالم از نازیبایی که منو وارد حس بد میکرد، خارج شدم و الان حسم بهتر شده.

    پنجره ها رو باز کردم.

    صدای گنجشک میاد.

    صدای پرنده های دیگه میاد.

    صدای اذان میاد.

    معلومه که حسم خوبه،

    چون صدای مورد علاقه مو دارم میشنوم.

    صدای اواز پرندگان

    عید فطر مبارک باشه.

    امروز تولد همسر عزیزمه.

    تولدش مبارکِ همه مون.

    مدتها بود میخواستم کتونی هامو بشورم.

    فرصت نمیشد.

    امروز جفتشو شستم.

    الهی شکر.

    دیروز کامنت ملیحه جان مهارتی رو خوندم که نوشته بود موبایلش تو اسانسور افتاده پایین و خراب شده و باعث شده موبایل جدید بخره.

    برای من الهام بخش بود.

    که یه سختی یا ناراحتی در ظاهر بد، منجر به اتفاق خوب میشه.

    همون کلام استاد:

    اگه بگی خیره، کنترل ذهن کنی به سمت خیر، برای تو خیر میشه.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 2031 روز

    سلام.

    امسال اولین سیزده به در حافظ هست.

    برام همه ی اولین های حافظ، قشنگه.

    اومدیم دامداریِ همسرِ دخترخاله ی نازنینِ همسرم که خیلی مهربان و محترمه.

    هم خودش، هم همسرش، هم پسر نازنینش.

    این اولین تجربه ی من از دیدن یه دامداری هست.

    رفتیم گاو ها و گوساله ها رو دیدیم.

    بعد گوساله های تازه به دنیا اومده رو دیدیم.

    کلی سلام و احوالپرسی کردم با گاوها و ذوق کردم.

    عصر هم وقت شیر خوردن گوساله هاست، میریم تماشا.

    من خیلی دوست دارم این تجربه هارو.

    جوجه کباب خوشمزه خوردیم دور همدیگه با یه سالاد فوق العاده.

    یه میز طولانی تو فضای باز با سایه بان چیده بودن که همگی دور هم با خوشحالی، غذا خوردیم.

    حافظ خوابش میومد، همونطوری تو دستمون خوابید فداش بشم.

    خودمو تحسین میکنم که شیرینی نخوردم، نوشابه نخوردم. (از تعهدات رژیم سالم خواریم)

    تو سالاد سس مخلوط شده بود.

    انعطاف نشون دادم و نوش جان کردم.

    در حقیقت دلم میخواست تستش کنم.

    از خودم خوشم میاد.

    میدونم که دوباره سس نمیخورم و به خودم سخت نگرفتم برای این بار.

    برای میزبان شکلات هدیه اوردیم.

    حس و حالم قشنگه.

    خانواده ی همسرم و خاله ی همسرم و خانواده های دیگه که امروز مهمان اینجا هستیم، همگی انسان های شریف و محترم و دوست داشتنی هستند.

    خوشحالم که امروز دور هم هستیم.

    الان حافظ جون رو آوردم تو اتاق، روی تخت خوابیده، کولر هم روشنه و هوا خنکه.

    منم دارم مینویسم و قدردانی میکنم از نعمت های خدا، نکات مثبت و زیبایی های امروزم.

    من اخلاق خوبی دارم.

    درسته گاهی کنترل ذهنم سخته و از دستم در میره و فرکانسم خراب میشه.

    اما بلدم بعدش، توجهمو بدم به زیبایی های اطرافم، آدم های عزیزِ اطرافم و …

    من سپاس گزارم برای محبتِ عزیزانم به خودم و حافظ و همسرم.

    سپاس گزارم برای نعمت های بیشمار خداوند.

    سپاس گزارم برای محبت و احترام ادم ها.

    سپاس گزارم برای دیدنِ قشنگی های جهانِ خداوند.

    سپاس گزارم برای شکوفه های قشنگ، جوانه های سبز درخت ها.

    سپاس گزارم برای خرگوشی که امروز دیدم.

    سپاس گزارم برای ادم های اطرافم که همه با عشق میومدن سمت حافظ و بهش محبت میکردن.

    سپاس گزارم برای لباس قشنگی که خاله ی عزیزِ همسرم هدیه آورده بود برای حافظ جان.

    الان صدای آواز دسته جمعی پرنده ها میاد.

    فوق العاده است.

    الحمدالله.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 2031 روز

    سلام.

    زیبایی یعنی:

    با قند عسلم، حافظ جانم، تو اتاقش باشیم و دوتایی موسیقیِ کلاسیک گوش بدیم.

    زمینه، اواز پرندگان رو هم بشنویم.

    قند عسل مشغولِ بازی و کشفِ دنیایِ خودش باشه، منم بنویسم.

    برگرده نگاهم کنه و بخنده.

    خدایا شکرت برای حافظم.

    امروز حمامش کردم.

    با هم رفتیم نون و سیب زمینی خریدیم.

    هوا عالیه.

    به حافظ توجه و عشق داد خانم فروشنده.

    هوای بهاری به شدت شگفت انگیزه.

    خدایا شکرت برای فصل بهار.

    برای زیبایی و طراوتش.

    رنگ سبز زیبای طبیعت.

    صدای اواز پرندگان.

    برای من بهشت جاییه که:

    درخت های فراوان و سرسبز داره.

    گل های رنگی رنگی داره.

    اسمون زیبا با ابرهای کپلیِ سفید داره.

    صدای آواز پرندگان داره.

    پروانه های در حال پرواز داره.

    و ….

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 2031 روز

    سلام.

    زیبایی یعنی داریم با حافظ اهنگ کلاسیک گوش میدیم.

    و از پنجره و طبیعت زیبای روبه رومون صدای اواز پرندگان میاد…

    این صدای اواز پرندگان چه اعجازی داره که هر بار احساسات منو زیر و رو میکنه.

    انگار که وسطِ بهشتم.

    دیشب اتاق حافظ رو جاروبرقی کشیدم.

    انرژیِ تمیزی فوق العاده است.

    امروز هم کشوهاشو مرتب کردم.

    دیروز فایل 8 دوره هم جهت با جریان خداوند رو شنیدم و کیف کردم.

    وقتی استاد از سپاس گزاری میگن انگار قلبم آب میشه از حس خوب.

    انگار دارم بستنی قیفی دستگاهی میخورم.

    انقدر که شیرین و خنک و لطیفه.

    خدایا شکرت برای سپاس گزاری.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 2031 روز

    سلام.

    دیشب داشتم با حافظ بازی میکردم، خودم رو اگاهانه واردِ بازیِ کودکانه کردم.

    یعنی خواستم که با کودک درونِ خودم و حالاتش بازی و شادی کنم.

    بازیِ مورد علاقه ی خودم که اسباب بازی های کوچک و قطعات کوچولو رو از فاصله بندازم تو سبد.

    هر کدوم که میوفتاد تو سبد دست میزدم و ذوق میکردم و میگفتم افرین سمانه.

    هر کدوم هم نمیوفتاد میگفتم نیفتاد، همین.

    دیشب برام بولد شد باید به احساساتم بیشتر توجه کنم و بها بدم.

    نمونه اش یکی همین بازی کردن و بروزِ احساساتِ حقیقیم.

    فارغ از اینکه من 37 سالمه.

    یه دکتری میگفت زیر دو سال نوزاد هست، بالای دو سال کودک.

    و انسان باید تا اخر عمرش، کودک بودن رو درون خودش حفظ کنه و مراقبش باشه.

    منم دوست دارم به کودکِ درونم توجه نشون بدم.

    چند روزی هست مقداری غُر میزنم.

    عصبانی میشم.

    دیشب به خودم گفتم چی شده؟

    چی شده که عصبانی میشی؟

    چی شده که داری واکنش میدی؟

    از درونم حس کردم شاید عدم توجه به احساساتم منجر به شکل گیریِ خشم در درونم شده این چند روز.

    از درونم گفته شد سپاس گزاری کن تا توجهت از روی کمبود و نواقص برداشته شه، بره روی بهبودها، داشته ها، نعمت ها.

    حالا نشونه اش چی بود.

    چراغِ حمام مون گاهی خاموش میشه و روشن نمیشه.

    دوباره خاموش شد و اینم باعث حس بدم شد.

    دیشب بعد از پذیرفتن خودم و حس هام، در حقیقت اعتراف به حصورِ حس هام، دیدم روشن شد.

    تعجب کردم و خندیدم.

    چون وقتی به خودم گفتم توجهت رو از منفی بردار بذار روی مثبت، از خدا بخواه که مسایلت رو حل کنه، با این نشونه بهم نشون داد که بله، فقط رو طرف خودت رو انجام بده و حست رو مدیریت کن.

    یه چیزهایی هست خودِ فرد بهتر درک میکنه چی به چیه.

    چی دلیل و نشونه ی چیه.

    همینکه خود ادم درک کنه بهترین هست.

    الهی شکرت.

    فایل مراقبه ی جلسه ی 9 دوره هم جهت با جریان خداوند رو چندین بار شنیدم.

    نتونستم هنوز متمرکز گوش بدم.

    موقع انجام کارهام و رسیدگی به حافظ شنیدم و همونم غنیمت دونستم.

    گاهی یهو یه صحبتی از استاد برام بولد میشد که اره همینه، اینو با خودت تکرار کن و اون روزی رو برای خودت استفاده کن و بردار، این برای تو اومده، تا آسانت کنه بر آسانی ها.

    مدتهاست دیگه توقع ندارم 100 درصد یه فایل رو برداشت کنم برای خودم.

    هر نکته ای رو که از فایل ها، برداشت میکنم و متوجه میشم میگم همینه، افرین، الهی شکر، این روزیِ منه.

    و از وقتی این بهبودگرایی رو گذاشتم به جای کمال گرایی ام که اتفاقا هیچوقت راضی و خوشحال نمیشد از اینکه چرا کامل ضبط و درک نمیکنه محتوای یه فایل رو، اسون تر و راحت تر و خوشحال ترم.

    اینطوریه که گاهی انقدر شوق دارم از یه فایل که بارها و بارها با عشق مجدد گوشش میدم و تکرار پشت تکرار، مثل قسمت 7 همین دوره که برای من شهد و عسل بود.

    بهبودگرایی خیلی جا داره تو زندگی و افکار من تا نهادینه بشه و بره تو شخصیتم و عملکردهام.

    شکر گزارم چون از سمانه ی کمال گرایی که اصلا تا مدتها درک نمیکرد و به زور میخواست بهبود گرایی رو وارد افکارش کنه، حالا به سمانه ای تبدیل شدم که گاهی اسانتر بهبودگرایی رو درک و اجرا میکنه تو زندگیش.

    و البته جای کار بسیار داره با این تمرین بهبودگرایی به جای کمالگرایی.

    چون حقیقتا گاهی فراموش میکنم تو تله کمال گرایی افتادم و اصلا متوجهش نمیشم.

    انقدر که حال و حسمو خراب میکنه و تازه متوجه میشم از کجا دارم اسیب میبینم.

    اینم بخشی از وجود منه.

    میشه بهبودش داد تدریجی، تکاملی.

    خودمو میپذیرم با همه ی ویژگی هام.

    مینویسم تا برام تمرین بشه.

    نوشته هام، تمرینِ من برای حرکت در این مسیره.

    نوشته هام، درخواست های منه برای بهبود کیفیت زندگیم.

    نوشته هام، چراغِ مسیرمه برای بهبودِ افکارِ توی سرم.

    نوشته هام، ترمز منه برای جلوگیری از مومنتوم منفی توی ذهنم.

    الحمدالله برای این روزی.

    برای نعمتِ درک.

    برای نعمت نوشتن.

    برای نعمت حس خوب.

    برای نعمتِ شفاف شدن ذهن و قلبم.

    ساعت 5/59 دقیقه از اخرین روز فروردین 1404 نازنین هست.

    به فرخندگی و مبارکی.

    امیدوارم ساعت سایت درست شه و یه ساعت جلوتر رو نشون نده تو کامنت ها.

    —————————————————————————–

    خدایا خودت یادم بده و بهم تمرین بده چطوری بهتر احساساتمو بپذیرم و در آغوش بکشم.

    ممنونم.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    مسلم حرمانی گفته:
    مدت عضویت: 1620 روز

    به نام خالق زیبایی ها

    سلام به استاد عزیزم و دوستان سایت

    امروز پس از سه هفته بودن در بندرعباس برگشتم روستا این قدر این فضا واین فصل از سال و حیاط و زیبایی های خونه روستا رو دوست دارم که حد نداره با وجود رانندگی چندین ساعته مسیر ، شب و تو حیاط می خوابم زیر آسمون پر از ستاره و یه هوای ملس و عالی ، تو یه حیاط بزرگ و دلباز پر از درخت و سر سبزی های تازه بهاری درخت انجیر ، انگور ، انار سبزی های تازه حیاط و بوی بهشتی گل های نسترن که تو هوا پخش شده و بی نهایت لذت بخشه ، صدای جیر حیرک ها و …واقعا روحم هر چند وقت یک بار به این فضا نیاز داره ، صدای سگ های دور دست و سر زدن به این سایت تو این هوا واقعا عالیه ، امروز چند بار کنترل ذهنم و از دست دادم و توجهم به شدت به نکات منفی دوستم و شرایط زندگیم رفت که تا حدی با یادآوری آموزه ها تو نستم جلوش و بگیرم و شب چند تا از کامنت های دوستان و خواندم و آروم شدم

    خدایا شکرت بابت این همه نعمت و زیبایی در زندگی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: