زیبایی ها را ببینیم - صفحه 28 (به ترتیب امتیاز)

1401 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 2032 روز

    به نامِ او.

    سلام.

    قشنگی های 2 اسفند 1402:

    1- متنِ زیبایِ خانم شایسته برای این فایل:

    پس هر آنچه را که می‌خواهی داشته باشی، فقط و فقط با تحسین کردنِ آن، واردِ زندگی‌ات کن.

    این زیباترین و هوشمندانه‌ترین مهارت برای ورود برکت ها به زندگی مان است و البته توانایی است که هر فردی قادر به انجامش نیست.

    توانایی است که نیاز به باورهای قدرتمندکننده ی پشتیبانی دارد که نگاه متفاوتی نسبت به فراوانی فرصت ها و نعمت ها در جهان برایت می سازد تا نه تنها فراوانی را باور کنی، بلکه دسترسی ات به این فراوانی را درک کنی و بدانی در لحظات تحسینِ دستاوردهای دیگران، بیشترین دسترسی به این منبع فراوانی را داری.

    یهو منو جلب کرد به خودش این متن…

    2- لحظه ی به شدت مطبوعِ الان:

    هوای خوش بو، خوش حس، خوش حال.

    آواز پرنده ی خوش الحان.

    نسیمِ دل انگیز.

    3- مهم نیست همیشه از خودت توقع داشته باشی تو این حس و حالِ جادویی باشی…

    مهم اینه هر وقت تو این حس و حال ناب بودی، درک کنی، تحسینش کنی، بگی، بنویسی…

    بعدا هم یادت افتاد یا خوندی از حس و حالت، حسرت نخوری، بگی به به که اون لحظه اون احساسِ عالی رو تجربه کردم.

    4- صدای بازیِ پسرها میاد از مدرسه.

    دبیرستان نزدیکه و پنجره بازه و صداشون میاد، احتمالاً مشغولِ فوتبال باشن.

    این شوق و شور و هیجانشون موقعِ بازی، قشنگه.

    5- کارهای بهبود برای منزل انجام دادم، مچکرم سمانه جون، مچکرم ماشین ظرفشویی و لباسشویی و رخت آویز و سایرِ دوستان.

    6- نظم و مرتب بودنم.

    دستمالهایی که شستم و خشک شدن رو مرتب تا کردم گذاشتم تو باکس هاشون بعد تو کشوی آشپزخانه.

    خوشم اومد از خودم که باکسِ تقسیم بندی شده برای دستمال های اشپزخونه خریدم پارسال.

    7- خونه مون عینِ گُل تمیز شده.

    بوی تمیزی و پاکی و صفا و عشق میده.

    مچکرم از بانوی نازنینی که دیروز اومد و با انرژیِ پاک و خالص و قلبِ مهربانش، محیط زندگی مون رو با طراوت کرد.

    خدا نور و عشق و سلامتی و ثروت رو سرشار کنه تو هر لحظه از زندگیش.

    8- عکس قشنگ و دلچسب گذاشتم برای تصویر زمینه و صفحه ی قفل موبایلم.

    طراوت میباره از والپیپیرِ موبایلم :)

    مرسی خوش سلیقه ی خوش ذوقِ من، سمانه جانم.

    9- نهارِ عالی و خوشمزه پختم.

    10- میخواستم بخوابم، از خدا خواستم بیدارم کنه، دقیق بیدارم کرد، انقدر راحت بلند شدم خودم اولش تو یه سرخوشی و سورپرایزِ خاصی بودم :)

    11- نمیدونم ولی دوست داشتم واسه این لحظه و هوا و صدای اواز قشنگ گنجشک ها، صدای فوتبالِ بچه ها و … یه اسمی بذارم که این پکیج رو برام تداعی کنه…

    لحظه ی خوشِ استقبالِ بهار و طراوت و حسِ خوب

    12- لباس هایی که روی رخت آویز پهن شدن، تمیز هستن.

    13- سمانه ای که توجهش با جزییات روی قشنگی های الانِ اطراف و خودشه.

    خدایا ازت ممنونم که تو زندگی و همه ی لحظاتمی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 2032 روز

    سلام به خداوندِ عزیزم و همه ی دوستان.

    قشنگی های چهارشنبه جان، 16 اسفند 1402.

    1- سحرخیزی، ساعت 5 صبح بیدار شدم.

    انقدر خوشم میاد بیدار شدنم هدایتیه، بعد میام سراغِ سایت و ارسالِ فرکانس های عالی در همون لحظاتِ اولیه ی بیداری.

    که بعد تا پایانِ روزم رو سرشار میکنه از خیر و زیبایی.

    2- استراحتِ خوب و دلچسب.

    3- حسِ خوبم نسبت به بهبودِ مسیله ی دیروز (گ)

    4- فایل روز شمار قسمت 135- معرفیِ دوره ی قدم.

    5- شامِ خوشمزه نوش جان کردیم دیشب در کنار همسرم، خوش گذشت، لذت بردیم جفتمون.

    6- مادر مهربان و بخشنده ام.

    7- صلحِ درونی با خودم که منجر به آرامش بیشترم میشه.

    8- دیشب یه هدیه ی جذاب دریافت کردیم، پکیجی جذاب از چندین اسکاجِ ظرفشویی و مدل های متفاوتش.

    اینکه من هر بار ذوق میکنم از تک تک هدیه ها و روزی های غیر حسابی که خدا میفرسته برامون.

    9- جذابیتِ روزی غیر حساب:

    اینکه قواعدش اینه تو اصلا بهش فکر نمیکردی…

    نمیدونستی، نمیدونی.

    روی کسی حسابی نمیکنی، فقط روی خدا حساب میکنی، بعد خدا برات از در و دیوار هدیه های متنوع میفرسته و سورپرایزت میکنه.

    خدا از بی نهایت روش آدمو به روزی و نعمت میرسونه.

    فقط کافیه دستشو باز بذاریم و نگیم از چه روشی…

    یهو با یه روش هایی آدمو سورپرایز میکنه که مخِ آدم سوت میکشه، چون اصلا بهش فکر هم نمیکردیم.

    حالا جالبه، اگه بخوای روی اون روشی که بهت هدیه داده شده (یا محبت، راهنمایی و کمکی رو دریافت کردی از کسی) حساب کنی، تو ذهنت روش حساب کنی، دقیقاً قطع میشه اون هدیه…

    تو هم وابسته شو، حالت بد میشه، ناراحت میشی، احساسِ توقع یا انتظاری بی نتیجه بهت دست میده.

    10- یه ماستِ بسیار عالی و خوشمزه و مفید وارد خونه مون شد.

    چقدر خوشحالم که ورود یه ماستِ باکیفیت هم میتونه منو شاد کنه، این عالیه.

    خدایا ازت ممنونم که توجهم به جزییاتِ نعمت هات هست و سپاس گزارشونم.

    11- خریدهای دو روز پیش مون، یه جور دیگه بهم چسبید…

    ظاهرش مثل دفعه های پیش هست، با همون کیفیتِ عالی، حسِ خوب از نعمت های خدا و …

    اما چیزی درون من تغییر کرد…

    فرآیندِ این خرید با قبلی ها تفاوت داشت، روند تکاملیش فرق داشت، من و افکارم فرق داشتیم تا بریم خرید نسبت به دفعه های قبلی…

    یه خرید، برای من درس داره، شرایطم برام درس دارن، افکارم برام درس دارن، تغییراتم برام درس دارن، بهبودهام برام درس دارن…

    هر چی میبینم و میشنوم هر لحظه، برام درس دارن، تضادهام برام درس دارن و …

    الهی شکر.

    12- دیشب دفتر 16 سپاس گزاری به سلامتی کامل شد و رفتم دفتر جدید.

    صفحه اخرش سپاس گزاری کردم ازش و ابرازِ خوشحالی که یه دفتر دیگه هم پر شد از قشنگی ها و نکات مثبت و سپاس گزاری و درس ها و تکرار باورهای جذاب برای سمانه جانم.

    13- دفترهای خوشگل و باکیفیتی که مینویسم توشون.

    یکی از یکی خوشگل تر، با کیفیت تر.

    بَه بَه، الهی شکرت.

    14- خیلی حسم خوبه که دوباره برام یاداوری شد تو فایل توحید عملی، که بهتر و آگاهانه تر از قبلم تشکر کنم از همه (آدما، شرایط، طبیعت، اشیاء و ..) برای محبت هاشون نسبت به من

    جالبه قبلا شنیده بودم، یه مدل انجام میدادم.

    الان که دوباره یاداوری شد، انگار با درک بهتر دارم انجام میدم.

    به قلبم انقدر میچسبه هر بار تشکر قلبی میکنم از پیرامونم برای محبتشون.

    تو قلبم اعتبارِ اون زیبایی و محبت رو میچسبونم به خدا، و روی زبونم با حس خوب از پیرامونم تشکر میکنم.

    چقدر حس سپاس گزاری خوبه.

    سپاس گزاری از خالق، از مخلوق، از خود…

    واقعا حقیقته که بالاترین فرکانسِ اتصال به خدا و حس خوب، سپاس گزاری هست.

    شاید گاهی اونطور که باید حسم باهاش چفت نباشه، ولی هر چی که اون لحظه باعث سپاس گزاریم میشه رو میگم باعث میشه بهبود پیدا کنه حسم و از فرکانس پایین کم کم خارج شم.

    اخه الان یادم اومد تو یه سوال عقل کل خوندم وقتی حال فرد بده حتی نمیتونه سپاس گزاری کنه، وقتی نجواها بهش حمله میکنن نمیتونه سپاس گزاری کنه و …

    بعد یاد استاد افتادم همین الان، که میگن الان بابتِ چی سپاس گزاری؟

    یعنی با ساده ترین و دم دستی ترین چیزی که الان داری و خوشحالت میکنه شروع کن، دنبال یه دلیل بزرگ نباش…

    این چقدر آرامش بخشه.

    مرسی استاد جان که معلمِ شگفت انگیزی هستین و هر لحظه یهو یکی از درس هاتون تو ذهنم بالا میاد و جواب سوال هامو میده.

    15- یه تشکر عمیق دارم از استاد جان و مریم جان و سایت و همه ی عزیزان.

    خیر ببینین برای تک تکِ درس های این سایتِ چند بعدی.

    سایتی متشکل از تاثیرات و بهبودهای معنوی، مادی و …

    16- اینکه صبح زود اینجا، این صفحه کامنت مینویسم، خیلی شیرینه، عملا انگار دارم فرکانس هامو تنظیم میکنم روی زیبایی از آغاز روز.

    و تا پاین شب زیبایی ها سرشار میشن تو لحظاتم.

    دقیقا مثل استاد که میگن به محض بیداری یا شب قبل خواب کامنتها رو میخونن و تمرکزشون رو اگاهانه میارن روی زیبایی ها و تکرار دائمی اش.

    17- دو روز هست دایره ابی ندیدم، احتمالا از فرکانس خودم باشه، خیره، میاد در بهترین زمان.

    صبح یه لحظه نجوا گفت پاسخ نداشتی، رفرش میزنی و دایره آبی در کار نیست، با چه اشتیاقی میای کامنت مینویسی تو سایت؟

    گفتم برو بچه پر رو.

    چه ربطی دارا.

    من مسیر خودمو میرم، چه با دایره ابی، چه بی دایره ابی.

    خوبه این وسطا متوجه میشم از احساساتم، که بل چیا وابسته شدم و دارم از نبودشون اذیت میشم، و به چیا وابستگی ندارم و ریلکسم.

    قشنگ حس میکنم وقتی قفلی میزنم با وابستگی به چیزی، چطوری ازم دورتر میشه.

    18- کشف و درک مهم:

    انسان به هر چیزی عادت میکنه.

    تغییر اولش سخته ولی وقتی به خودت میگی جلوتر برم ساده تر میشه، مسیله حل میشه.

    بیداری شب به دلیل پهلو به پهلو شدنم، اول بشینم بعد پهلو به پهلو شم (از مراقبت های دوران بارداری) به نظر سخت و طاقت فرسا میومد، چون عملا خواب مختل میشد، الان دیدم چه راحتم باهاش.

    یا کنترل اینکه موقع خواب طاق باز نشم، اولش سخت و ترسناک به نظرم میرسید، اونم راحت شدم باهاش.

    برای ایجاد تغییرات، راه هایی وجود داره که به سهولت انجام اون کار کمک میکنه.

    خوبه با ارامش و هدایت خدا ادم قدم با قدم جلو بره.

    مثلا برای طاق باز نشدنم، هدایتی سرچ کردم اینترنت، نوشته بود دو طرفتون بالش بذارین، منم همینکارو کردم و به راحتی مسیله حل شد، نگران هم نشدم طاق باز بشم ندانسته، چون به بالش های سفت با ارتفاع میچسبم:)

    عملاً میرم تو خونه سازی با بالش ها میخوابم.

    ولی خیلی شیرینه.

    همه ی تغییراتی که با نی نی اومده شیرینه، بعدشم شیرینه، خود نی نی که سر دسته ی شیرینی هاست :))))

    19- الحمدالله برای اینکه همه چی امن و امانه، برای سلامتی، حال خوب، ارامش، امنیت، ثروت، زیبایی ها و …

    20- خدایا از دستِ تو و هدایت های لحظه ایت…

    خیلی مخلصتم تا همیشه.

    همین الان یه سوال درونم شکل گرفت که پاسخش رو فرستاد برام:

    – وقتی من درخواستی دارم از کجا بفهمم باید چه کار کنم تا بهتر جواب بگیرم؟

    خب من خواسته مو به خدا میگم، تو دلم، مینویسم و …

    یه راهی به ذهنم میرسه و شک دارم هدایته یا ذهنم میگه…

    باید رها باشم و سکوت کنم، یا مطرحش کنم؟

    باید صبر کنم تا خودِ خدا هدایتم کنه به سمتش یا اقدام کنم با همون فکرهای اولیه تو ذهنم؟

    از کجا معلوم ذهنم داره میگه یا هدایت؟

    آخه ذهن خطا داره، هدایت خطا نداره.

    بوی کمال گرایی تا حدودی به مشامم میخوره…

    که سمانه چون میترسی اشتباه کنی، دچار وسواس فکری میشی تو عملکردت گاهی…

    رها باش.

    تصمیم بگیر.

    انتخاب کن.

    انجام بده یا انجام نده.

    مسیولیت انتخابت رو بپذیر.

    میفهمی بعد یه مدت چی به چیه.

    داری درست فکر میکنی یا غلط.

    نتیجه و حسی که داری بهت میگه روشت درست بوده یا نه.

    ضمن اینکه اینجا باز وصل شو به جریان هدایت، بسپار و تسلیم باش.

    هر کاری هم کردی بازم تسلیم باش.

    یعنی چی.

    بگو خیره و رها باش.

    1- خواستی صبر کنی تا خدا هدایتت کنه، صبر کن.

    فقط یه چیزی رو بدون، تا تازه کاری، تشخیصت ضعیفه الان، این عضله باید تو همین تجربیات ساخته و قوی بشه، تا بتونی بهتر تشخیص بده.

    هیچ اشکالی نداره یاد میگیری، عجله نکن.

    خدا خودش یادت میده.

    (سعی کن برای انتخاب روش، به قلب و شهودت اعتماد و باور بیشتری پیدا کنی کم کم.)

    2- دلت خواست درخواستت رو با کسی مطرح کنی بکن، اما با نگاهی خنثی.

    یعنی اگه فردی پذیرفت خوبه، نپذیرفت هم خوبه.

    لبخند بزن تو ذهنت و رد شو، قفلی نزن.

    – مطرح کردن خواسته ها با شجاعت با بقیه، تمرینِ عزت نفسه.

    – و اتفاقا ناراحت نشدن از نه شنیدن هم تمرین عزت نفسه.

    – از طرفی هم تمرین توحیده، چون تو متوجه میشی ادم ها دست های خداوندن، نه بیشتر، و روشون حساب نکنی.

    الان درخواست بربری دادم به باباییِ نی نی، تایید نشد، منم خیلی راحت با خودم و ذهنم گفتم باشه، انگار نه انگار، چون میدونم من بالاخره به بربری میرسم :)))

    حالا منِ ذهنِ مثبت میدونم چرا تایید نشد:

    1- میخواست بره سر کار، دیرش میشد بره تو صف و برگرده.

    2- انقدر تو شرایط متفاوت مهربونی شو نشون داده که میدونم اگه بتونه و شرایطش باشه حتما در حقم مهربونی میکنه و منو به خواسته ام میرسونه.

    3- برنامه داریم از قبل که امروز عصر بریم نونوایی.

    قبلا ناراحت میشدم وقتی درخواستی میکردم تایید نمیشد، اما الان خیلی بهتر شدم، الهی شکر.

    قبلا نمیدونستم من به خواسته ام میرسم، حالا روشش مهم نیست، قفلی میزدم رو روش، الان خیلی بهتر شدم الحمدالله. چون یادم میوفته خدا قراره منو به خواسته ام برسونه ولی من روشش رو نمیدونم.

    هستن مثال هایی تو ذهنم که هنوزم تو درخواست هام از خدا شک دارم برای اجابتشون، به خاطر باورهای سفت و سنگین قبلی، اما میدونم اونا هم نرم میشن مثل بقیه…

    تکامل خودش درستشون میکنه.

    میان تو مسیر اونا هم:)

    الهی شکرت برای حضورت در زندگیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 2032 روز

    به نامِ اللهِ دوست داشتنیِ خودم

    سلام.

    قشنگی های پنجشنبه جان، 17 اسفند عزیزِ 1402.

    1- خوابِ خوبِ شب تا صبح.

    خیلی خیلی سپاس گزارم.

    2- دیروز از دلم رد شد چند وقتیه کاغذهای باور روی دیوار نیفتادن و جلب توجه نکردن برام، امروز دیدم یکی شون جلب توجه کرد:

    بهبودگرایی

    3- آغازِ صبحی خوش.

    همسرم هر روز 7 صبح بیدارم میکنه قرصم رو بخورم.

    واقعاً سپاس گزارشم برای همه ی مهربونی ها و توجهش.

    4- دیروز تا باباییِ نی نی بیدار شد، نی نی تو دلم تکون خورد:)

    خیلی برام جالب بود ارتباطِ پدر و پسری شون، الهی شکر.

    5- خریدهای عالیِ دیروزِ همسرم.

    6- دیروز همسرم نون های خوشمزه برام گرفت، هم بربری که میخواستم، هم سنگکِ ساده و سبوس دار.

    صبح درخواست بربری داده بودم، شب به دستم رسید.

    هوس کرده بودم بربری با پنیر پرچرب گوسفندی بخورم، دیشب نوش جان کردم.

    خواسته ام بود و اجابت شد، هر لقمه اش مزه ی بهشت میداد.

    7- دیروز تو رختخواب بودم و طی اقدامی بهبودگرایانه بلند شدم و رسیدگی کردم به اموراتِ منزل…

    برای سهولت در انجامِ کارها، یه لیست با جزییات از کارهای انجام شدنی نوشتم.

    دونه دونه شو با ارامش و استراحت بین انجام کارها، انجام دادم و تیک زدم.

    خیلی لذت بردم از منظم بودنم و اهلِ برنامه ریزی بودنم.

    سمانه جانم سپاس گزارتم.

    اصولاً خیلی نظم در انجام کارها رو دوست دارم.

    همه ی کارهای لیستم رو انجام دادم با عشق.

    8- دیروز مجدد فایلهای توحید عملی رو شروع کردم.

    چه معجزه ای هست که هر بار یه چیز جدید از صحبت های استاد میشنوم.

    استاد جان خیلی خیلی سپاس گزارتونم برای کلامِ شیوا و زیباتون که از قلب میاد و مستقیم میاد میشینه روی قلب.

    9- دیروز کامنتی خوندم که توجهمو جلب کرد به توجه به نکات مثبتِ همسر و فرزندان.

    همون دیروز با همسرم حرفی شد از یه بنده خدای دیگه و مسیر صحبت به این سمت رفت که من نکات مثبت همسرم رو براش گفتم:

    – اینکه مهربانه.

    – منعطفه.

    – زیرک و باهوشه.

    – ادراکِ محیطی اش به شدت بالاست.

    – صبوره.

    – تامل داره.

    – واکنش هیجانی نمیده، سکوت و تحلیل میکنه.

    – حرف ها و پیشنهادهاش کاملا از روی فکر و تامل و صبر میاد.

    – شوخ طبع و طنازه.

    – هر کاری ازش بربیاد برای خانواده اش (من و نی نی) میکنه.

    – ما رو دعوت میکنه به غذاهای خوشمزه، رستوران میبرتمون.

    – وقتی میریم خونه ی مامانش، خیلی هوای منو داره، بهم توجه میکنه.

    – قدرتِ انطباقش با تغییر بسیار بالاست، گارد نداره با تغییر.

    – خیلی پایه است.

    – خوش اخلاقه.

    و …

    خدایا شکرت برای وجودش در زندگیم.

    هر از چند گاهی شوخی میکنه میگه خوشحالی اومدم گرفتمت:)))))))

    میگم آره، پسر خوبی هستی :)

    چیزهایی که برای من مهم هستن رو تو داری.

    10- دیروز همسرم حواله ی خرید کت و شلوار هدیه گرفت.

    زنگ زد بهم گفت، خیلی سورپرایز شد.

    بهش گفتم روزی غیر حسابته، نشونه ی مدار ثروت هست…

    اومده باورهاتو تکون بده:)

    به لطفِ خدا ما تقریبا هر روز هدیه دریافت میکنیم.

    من هر روز مینویسم تو ستاره قطبی دریافت هدیه رو و تیک میخوره.

    عاشقِ این روزی های غیر حساب خدا تو زندگیم هستم.

    یعنی یه کانالی به خونه مون راه داره که هر روز ورودی داریم، الهی شکر.

    برای من هیچ فرقی نداره اون هدیه دو عدد پرتقال باشه یا یه عدد بزرگ پول…

    من برای همه شون سپاس گزار اللهِ رزاق هستم.

    11- دیروز مامانم تلفنی میگفت احساس میکنه احساس لیاقتش داره بالا و بالاتر میره…

    از مدل صحبت کردنش با بقیه، رفتارهاش، افکارش و …

    منم اینو تغییراتو دقیق دارم میبینم.

    چیزهایی میگه با احساس لیاقت در مورد خودش و خواسته هاش که قبلا نمیگفت، کارهایی انجام میده محکم و با جسارت که قبلا نمیکرد، من بهش شدیدا افتخار میکنم.

    دیروز میگفت هر بار که فایلها رو گوش میدم یه چیز جدید ازشون برداشت میکنم.

    و دعای خیرش هر بار تو صحبت هامون به سمتِ استاد جان سرازیر میشه.

    استاد جان ممنونتم که با صحبت هاتون تک تک آدم ها و اعضای خانواده ها رو برای بهبودِ کیفیتِ زندگیشون راهنمایی میکنین.

    خیلی سپاس گزار خدا هستم که باهاتون آشنا شدم پاییزِ 1398 از طریق همسرم.

    12- کاملا خداوند بهم نشون داد چقدر تاثیرگذاره کار کردن روی خودم، نوشتن و توجه به زیبایی ها، نعمت ها، سپاس گزاری، تحسین و … در بهبودِ کیفیتِ زندگیم.

    13- هدیه دریافت کردم، عیدیِ نوروز :)

    14- به کارتم پول واریز شد، دو بار امروز، روزیِ غیر حساب، کاملا سورپرایز شدم.

    الهی شکرت.

    15- خداوند سریع الاجاب هست، رزاق هست، بسیار مهربان و عالم به همه ی امور.

    عاشقِ چیدمان های جذابشم.

    خوشحالم که ارتباطم با خدا داره نزدیکتر و عمیق تر میشه.

    16- یه مورد حسادت کشف کردم، تحلیل کردم چرا حسادت میکنی، از مقایسه میومد و برای درمانش شروع کردم به نوشتن نکات مثبت اون فرد.

    آفرین سمانه جان که دنبال بهبود و درمانِ شخصیتِ خودت هستی.

    استاد سپاس گزارم ازتون برای دوره ی به شدت لازم و ضروری و کاربردیِ احساسِ لیاقت.

    17- این طبیعیه که نعمتهای خدا سرازیر شن تو زندگی.

    این یعنی تو مسیر درست هستی.

    خدایا شکرت.

    18- ارتباطِ خوب بینِ من و همسرم و نی نی جونمون.

    19- سلامتیِ خودم و عزیزانم.

    20- هوای به شدت مطبوع و لطیف.

    21- شنیدن صدای اواز پرندگان.

    22- خوندنِ دفتر سپاس گزاری ام، رسیدم به اردیبهشت و خردادِ امسال :)

    چقدر قشنگی نوشتم هر روز، احسنت به سمانه جان، ریز و درشت از قشنگی ها با جزییات نوشتم تو دفترم.

    23- نهارِ سالم و خوشمزه ی عالی.

    24- سوپِ خوشمزه ای که دیروز پختم.

    25- پیاده روی.

    خدایا شکرت برای همه ی نعمت هات.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 2032 روز

    به نام الله

    سلام.

    ادامه قشنگی های 21 اسفند 1402

    21- مرسی برای هدیه ای که وارد خونه مون شد. (روزی غیر حساب)

    22- نهار بسیار خوشمزه مون، در کنارش سالاد شیرازی جان.

    23- اینترنت وای فای خونه مون.

    24- بسته همراه اول موبایلم.

    25- موبایل عزیزم.

    26- سلامتیِ خودم و نی نی و همه ی عزیزانم.

    27- نون پنیر گردوی فوق العاده خوشمزه.

    28- انجامِ فرایندی که دیشب تو ذهنم سخت بود، امروط صبح با هدایت خدا آسان شد و عالی انجامش دادم تا شب. (ن ا)

    29- استراحت های عالی و با کیفیت امروز

    30- آب خوردن.

    سپاس گزارم برای همه ی این قشنگی هایی که نوشتم و ننوشتم.

    الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      مهسا گفته:
      مدت عضویت: 1847 روز

      سلام بر سمانه جان عزیزممم

      اقا من اومدم کامنت بنویسم توجهم جلب شد به کامنت های شما و طی بررسی که کردم..از 7 بهمن شروع کردین به نوشتن زیبایی های هرروزتون

      اول اینکه چندتایی از کامنت هاتون رو خوندم و ایده بسیار جالبی گرفتم که قبلش استارتش رو توی دفترم زده بودم(درواقع مسابقه گذاشتیم با خواهرم تا ببینیم هرروز کی امتیاز بیشتری به دست میاره و هر نکته ی مثبتی هم یک امتیاز داره و اگر در طی روز منفی صحبت کردیم هم یک امتیاز منفی میگیریم..و ایده ای که از کامنت شما گرفتم این بود که شما ریز جزییات ترین و تکراری ترین نکات روز رو هم جوری که انگار جدیده خیلی صادقانه نوشته بودین و میشد لبخند شمارو موقع نوشتناونها حس کرد

      دومین مورد این استمرار بی نظیر شماست..ایول.اینکه هرروز بیای بنویسی فوق العادس..واقعا تحسینتون میکنم عزیزجان

      همیشه سالم و ثروت باشینن..من هم هرروز میام تا کامنت های زیبای شمارو بخونم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        سمانه جان صوفی گفته:
        مدت عضویت: 2032 روز

        سلام مهسا جانِ نازنین.

        خیلی ازت ممنونم برای پاسخی که برام نوشتی، توجهت به کامنت هام، تحسین کردنم و مهربونی که برام فرستادی با قلبِ مهربونت.

        استمرار در این ایده رو مثلِ خودِ ایده ی روزانه نویسی در سایت از قشنگی های هر روزم، از خداوند دارم.

        خودشه که هدایت و حمایتم میکنه تو این مسیر زیبا و بهبود بخش، ثابت قدم باشم.

        اوایل فکر میکردم مواردِ تکراری، نوشتنشون بیمزه است.

        بعد درک کردم، نه، وقتی یه نعمتی رو داری و بهره مندی ازش، کوچکترین کار تشکر کردن بابتشه.

        یادِ استاد میوفتم به عنوان الگوی قشنگِ خودم، که هر بار تو ویدیوهای زندگی در بهشت چنان شاکر خداوند هستن برای دریاچه، شنا در دریاچه، طبیعت، آب و هوا، مرغ و خروس ها، براونی و … که انگار بار اوله تو اون محیط و امکانات و نعمت ها هستن…

        این اصلِ تازه بودن در سپاس گزاری رو من در استاد دیدم و در حد توانم سعی میکنم تازه و بانشاط هر روز سپاس گزاری کنم.

        ممنونم که با کامنتِ دلی و زیبات انگیزه ام در مسیر رو تقویت کردی عزیزم.

        از خداوند کمک میخوام همیشه کمکم کنه تا در این مسیر زیبا و بهبودبخش ثابت قدم باشم و بمونم.

        برات بهترین هارو آرزو میکنم.

        در پناهِ خدا باشی همیشه.

        همه مون باشیم.

        تحسین میکنم خودت و خواهر عزیزت رو که در نوشتن زیبایی های روزانه تون با هم تلاش می کنین.

        دیدنِ دایره آبی و کامنتی که از شما دریافت کردم هم یکی از قشنگی های امروزم محسوب میشه.

        خدایا شکرت برای مهر و محبتِ بی انتهات.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 2032 روز

    20- باد درخت ها رو تکون میده.

    21- بار چهارمه اگه اشتباه نکنم اون کبوتر خوشگل کپل رنگی رنگیه اومد پشت پنجره اشپزخانه، چند ثانیه، دیدمش و رفت…

    نشانه…

    22- لباس های شسته شده و تمیزِ پهن شده روی رخت آویز…

    23- سرویس طلایی که الان دارم استفاده میکنم، بسیار زیباست و هر لحظه لذتش رو میبرم.

    24- 2 کامنتِ پاسخ دوستان بهم، دیروز.

    25- صبحانه ی عالی در کنار همسرم و نی نی.

    26- صحبت تلفنی با مامانم.

    27- خوابِ عالی و لذت بخش.

    خدایا شکرت برای همه ی نعمت هات.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      شیما محسنی گفته:
      مدت عضویت: 3690 روز

      سمانه عزیز دل سلام و صد سلام بانوی زیبای سایت …

      من که همیشه کامنت های شما را میخونم، مخصوصا این کامنت های بیان زیبایی های روزتان …

      دیدم دوستان در سایت، در کامنت ها تحسینتون کرده اند، به خودم گفتم شیما بانو جان، شما هم از سمانه جان با نوشتم کامنت تشکر کن و حتما تحسنسون کن. خدا قوت بانو جان که با دیدن چهره شما و همسرتوندر پروفتیلتون، کلی کیف میکنم و از خواندن کامنت هاتون که نگو …. خیلی خیلی زیبا مینویسین و چقدر زیبایی های روز رو، عااالی بیان میکنین.

      کلی روابط عااالی شما و همسر جانتون، را نیز تحسین میکنم و چقدر کیف میکنم که گل پسرمون، این مامان و بابا رو داره و قراره باهاشون چه کیفی کنه …. خلاصه که سمانه جانم خیلی خیلی کیف میکنم و درس میگیرم و لذت میبرم و شما رو تحسین میکنم …. راستی یه نکته دیگه که در کامنت هاتون میبینم و لذت میبرم و درس میگیرم، تلاش به رعایت تکامل در رعایت قانون و توجه به این نکته که در هر صورت عاشق خودتون باشین، … خیلی عالی عمل میکنین و رشدتون رو در کامنت هاتون کاملا میبینم و کلی تحسین میکنم و از خدا جون، طلب دارم که من هم به این صورت عمل کنم.

      در پناه خود خود خودش باشین همیشه

      شیما بانو

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        سمانه جان صوفی گفته:
        مدت عضویت: 2032 روز

        سلام شیما جانم.

        بسیار ازت ممنونم برای پاسخی که با لطف و محبتت برام نوشتی.

        خوشحال شدم 05:36 بامداد یکشنبه جان اومدم سایت، دایره آبی دیدم و پیام سرشار از مهر شما رو باز کردم و خوندم.

        خدا رو شکر که دارم هر روز مینویسم از قشنگی های اون روز.

        برای

        خودمم جذابه بدونم هر روز داره چطوری میگذره برام.

        از لطف خدا ممنونم که موتورم رو راه میندازه هر روز برای توجه به قشنگی ها و ابرازشون.

        همین دیشب بود که حس کردم چیز زیادی ندارم بنویسم ولی گفتم هر چی به نظرت میاد رو بنویس و به کم و زیادش کار نداشته باش.

        قراره توجهت بیاد روی قشنگی ها، همین مهمه.

        حالا یه روز تعداد قشنگی هایی که درک میکنی بالاتره چه بهتره، یه روز هم کمتر، اشکال نداره، درست میشه.

        کامنت شما هم جزو زیبایی های یکشنبه جانم محسوب میشه و ازت ممنونم که با سخاوت و بخشندگیت برام نوشتی و تحسینم کردی.

        خداوند گل پسر قشنگت و خانواده ات رو برات حفظ کنه عزیزم.

        هنوزم یادمه برام کامنت نوشت و چقدر ذوق کردم از خوندنش.

        در پناهِ ربّ العالمینِ نازنینم باشیم همگی.

        خدایا شکرت که خودت هوامونو داری همیشه.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    محمد کرمی گفته:
    مدت عضویت: 1347 روز

    بنام الله یکتا که هرآنچه دارم از اوست

    1403/01/11 و زیبای های امروزم

    1‌.صب زیبای که از خواب مثل همیشه بیدار شدم و اولین کاری که کردم گوش دادن به صدای تپش قلبم بود و سپاسگزار موهبت زندگی در این روز زیبا

    2.دیدن مادرم و آبجی عزیزم که چند روز مهمون من بود

    3.هوای خنک صب که نه نیاز به پنکه داره و نه کولر ،یه هوای دلچسب

    4.دیدن باغچه زیبای مادرم و گلهای رنگانگی که توشه

    5.خوردن یه لیوان آب ولرم به همراه آبلیمو که کل وجوومو نورانی میکنه

    6.دیدن پیام زنگ مشتری و نوید یه روز پر برکت

    7.روسوندم توسط آبجیم به محل کارم و دید زدن طبیعت زیبا پشت شیشه ماشین خواهرم

    8.خیابون پوشیده از گلهای زیبای بهاری که رنگش دیوانه کنندست

    9.پوشیدن تیشرت زیبای که خیلی وقت بود نپوشیدمش .

    10.مشتریای قدیمی که با روی باز اومدن و ازم خدمات گرفتن و کلی هم لذت بردم از هم صحبتیشون

    11.اومدن رئیس فنی حرفه ای به محل کارم و نوید یک فعالیت جدید و دادن ایدهای جدید برای بعد از ایام تعطیلات

    12.اومدن مهمون خونه مادرم که خیلی با اعتماد بنفس برخورد کردم باهاشون در حالی که همیشه حس خجالتی داشتم ولی امروز کاملا برعکس بود

    13.رزق برکت فراوان مثل همیشه که خداوند بهم عطا کرد توسط مشتریان عالیم

    14.رفتن به گیم نت به همراه پسرم که کلی لذت بروم از بودن کنارش و کلی کیف کردم سپاسگزار خداوند بودم برای داشتنش

    15.دیدن خواهرزاده خوشگلم که الان 6 ماهش شده و وقتی میخنده کل سلولهای بدنم شروع میکنه به سپاسگزاری از خدا

    16.تولد داداش و خوردن کیک تولدش

    17.گوش دادن به فایل نشانه امروزم که نشان از لذت بردن از مسیر نه رسیدن به مقصد خاص ،که باعث کلیدهای توس ذهنم باز بشه

    18.هدایت شدن به کامنت زیبای مرصیه جان در مورد عملگرا بودن و بهبود هر روزه خودمون

    سپاسگزارم استاد عزیز برای بودنتون و الهام بخش بودن برای ما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 2032 روز

    به نام خدا

    سلام.

    ادامه قشنگی های یکشنبه 12 فروردین 1403.

    15- نشانه خواستم از خدا، فرستاد برام.

    یکی از کاغذهای دیوار در حال افتادنه:

    خدایا هدایتم کن به بهبودگرایی، جایگزین شدنش با کمال گرایی.

    خدا بهم یاداوری کرد یهویی نمیشه…

    صبر داشته باش، تلاش کن، ادامه بده، مابقی درست میشه.

    16- صبحانه حاضر کردم برای خودم و همسرم، نوش جان کردیم و لذت بردیم.

    تولدش رو تبریک گفتم و براش آرزوی خیر کردم، دعامون دو طرفه است، هم من هم نی نی جون.

    نون سنگکِ داغ شده، پنیر، چای تازه دم، گردو، گوجه خیار با نعناع.

    بسیار خوشمزه بود.

    17- ساعت 7 که قرآن گوش میدادم، نی نی تکون های جذابی داشت، خدایا شکرت برای تکون های نی نی تو دلم که انقدر قشنگه و عاشقشم.

    18- هوا عالی و مطبوعه، پنجره اتاق نی نی رو باز کردم، فرکانسِ اتاقش عالیه.

    دیشب که تو خونه پیاده روی کردم، هر بار میرفتم اتاق نی نی کامل حس میکردم فرکانس اتاقش عالیه جوجوی قشنگم.

    19- خدایا شکرت که منو مامان کردی، همسرمو بابا.

    این یکی از بزرگترین نعمت هایی هست که بهمون دادی.

    هر کی مشتاقِ این نعمته، بهش بده و سرشارش کن از حس های خوب.

    20- دیروز طی تماس تلفنی با همسرم، آخرش بهم گفت به حق میسپرمت…

    خیلی لذت بردم، از کلامش سورپرایز شدم و لذت بردم.

    چقدر میچسبه بعضی واژه ها به آدم.

    21- دنبال دو تا ویدیو از برنامه محفل میگشتم، امروز هدایت شدم تو آپارات بهشون، سورپرایز شدم.

    22- صدای پرنده ی مورد علاقه ام رو شنیدم.

    23- پول به کارتم واریز شد.

    24- اسمِ نی نی رو با بابایی اش رسمی و تایید کردیم.

    مبارکه، به سلامتی و شادکامی.

    امروز به یُمنِ تولد باباش، اسمش رسمی شد.

    25- نهار خوشمزه پختم برای تولد، شیوید پلو با مرغ و سالاد شیرازی.

    عالی شد.

    26- یه کار با لب تاب داشتم تو ورد، امروز انجام شد، الهی شکر.

    فایلهای موبایلمم خالی کردم تو هارد.

    (جزوِ کارهای تعویقی بود که شکر خدا انجام شد.)

    27- میخواستم به همسرم پیامک بدم ماست بخره، نفرستادم.

    اومد دیدم خودش ماست خریده، سورپرایز شدم.

    ممنونم برای نعمت های امروز: ماست، پنیر، نخ دندان و …

    28- خواهرها و مادرم تماس گرفتن تولد همسرمو بهش تبریک گفتن.

    29- هوا بسیار مطبوعه، پنجره ها رو باز کردم، صدای پرنده ها و صدای باد میاد و فضا رو بسیار زیبا و رویایی کرده.

    30- تحسین میکنم علاقه، مهارت، پشتکارم رو در حیطه کار با کامپیوتر و تکنولوژی.

    31- مامان جونم تماس گرفت، کلی بهمون عشق داد با قلب مهربونش.

    32- استراحتِ عالی صبح و عصر.

    33- سلامتیِ خودم و نی نی و عزیزانم.

    34- از توحید شنیدم امروز، از خدا، از اینکه باهاش نه میترسی نه غمگین میشی…

    35- از صبح پنجره بازه، هم نسیم خنک و خوب میاد تو خونه، هم بویِ خوشِ هوا…

    مرسی واسه این تجربه ی جذاب.

    خدایا سپاس گزارتم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 2032 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام.

    قشنگی های جمعه جان، 17 فروردین جان 1403.

    1- خواهرم زنگ زد که بیاد خونه مون، خوشحال شدم.

    اینو هدیه ای کاملا مستقیم از طرف خدا میدونم.

    2- امروز مکتوب، کمی با خودم گفتگو کردم پیرامونِ خودشناسی و حیطه ی روابط.

    اینکه به ماجرا از گونه ای نگاه کنم که بهم حس خوب و امید بده، به عبارتی تمرینِ کنترلِ ذهن.

    3- امروز صدای اواز پرندگان رو زیاد شنیدم، پنجره ها باز بودن و نسیم مطبوعی بهم میخورد، خیلی کیف کردم.

    4- خدا بهم نشون داد و یاداوری کرد اگه من به چیزی یا کسی نیاز داشته باشم، خدا خودش برام میفرسته.

    5- چهارشنبه، هزینه ساختِ کمد و تخت حافظ جان رو از فضلِ خدا، با ثروت و روزی که خدا بهمون داد، تسویه کامل کردیم.

    بسیار سپاس گزارم از الله یکتا برای هدایت هاش.

    همینطور هزینه ی بیمارستان (زایمان) رو هم فراهم کرد برامون خدایِ رزاق و بخشنده.

    بی نهایت برای این دو مورد سپاس گزارم از الله یکتا.

    وقتی چیزی اسان میشه برام، کاملا متوجه میشم تو چرخه ی هدایتم.

    6- دیروز تو ذهنم خریدِ باتری قلمی بود، شب یه اقا پسر محترمی باتری میفروخت، ازش خریدیم.

    قشنگ حس کردم هدایتیه، خود باتری اومد سر راهم…

    7- چهارشنبه رفتیم خریدِ میوه و ..‌.، بعدشم رفتیم بستنی قیفی دستگاهی خوردیم.

    من لذت بردم و میبرم از این بستنی قیفی هایی که با همسرم میخوریم.

    مثل یه قرارِ دو نفره بینمون میمونه که شادی آفرینه.

    8- خانمی که اتلیه شون رفتیم برای عکاسی خیلی خوش اخلاق و خوش برخورد و خوش انرژی هست.

    به خودشونم دیشب گفتم.

    کلا پروسه ی عکاسی مون خیلی شادی آور بود، خاطره ی خوبی بود، کلی خندیدیم اون روز.

    جالبه ما بیرون بودیم دیشب، ایشونم منزل بودن، قرار بود به خاطر تحویل عکسمون بیاد مغازه شون.

    دقیقا همزمان رسیدیم دمِ مغازه، جالب بود برام.

    اینم از فوایدِ نزدیک بودن خانه به محلِ کار، داشتنِ آزادیِ زمانی و مکانی و …

    9- کامنتِ خوب، خوندم تو سایت.

    10- از خداوند سپاس گزارم که راهنمایی و هدایتم میکنه هر لحظه.

    امروز چند تا نجوا و گفتگوی ذهنیِ نازیبا داشتم که خدا هدایتم کرد به بهبودشون، به حل کردنشون…

    خدای خوبم، ازت ممنونم که تا ازت کمک میخوام، تا درک میکنم باید تسلیمت باشم تا راهکارها بباد و مسایلم حل شه، بلافاصله کمک و هدایتم میکنی و آرامش میدی بهم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 2032 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام.

    قشنگی های شنبه 18 فروردین 1403.

    1- صبحانه ی عالی با همسرم نوش جان کردیم، ایشون رفت سر کار، منم پیاده روی تو مجتمع مون.

    با کنجکاوی قشنگی های فضای سبز مجتمع رو کاوش کردم.

    گل های نارنجی، قرمز، بنفش، صورتی و … دیدم.

    رویش و سرسبزی دیدم.

    کبوتر و پیشی و هاپو دیدم.

    صدای زیبای پرندگان رو شنیدم، الان که مینویسم صدای پرنده ای متفاوت اومد، خیلی جذابه.

    2- دیروز ظهر، چند بار بوی قورمه سبزیِ فوق العاده ای اومد.

    به خدا درخواستشو دادم.

    امروز که از همسرم پرسیدم پیشنهادش برای نهار چیه، گفت قورمه سبزی…

    و من لذت بردم و سورپرایز شدم از هدایتم.

    تو فکر خودم نبود اصلا بپزم، فکر میکردم از بیرون میاد.

    ولی فرقی نداره، امروز خودم در اسودگی گذاشتم که بپزه.

    من عاشق قورمه سبزی و بوش هستم.

    3- امروز دیدم کنار باغچه های مجتمع، دارن شمشادهای جدید میکارن.

    انقدر ذوق کردم که حد نداره.

    مجتمع مون یه عالمه باغچه داره، و اینکه شمشادها سراسری دارن کاشته میشن خیلی سورپرایز و خوشحالم کرد.

    همین الان هم که دارم مینویسم و پنجره بازه، صدای کارگران و کندن زمین داره میاد.

    چی قشنگتر از این صدا و اینکه بدونی باغچه ها دارن باطراوت تر میشن.

    الهی شکر.

    4- مامانم زنگ زد برای احوالپرسی (هر روز احوال من و حافظ رو میپرسه)، شام دعوتمون کرد برای امشب.

    5- بعد از پیاده روی، رفتم مغازه لوازم تحریریِ محبوبم، و دو تا نوک 0/5 با عشق برای سمانه جون خریدم.

    با خانم صاحب مغازه دوست شدیم از پارسال و کلی گپ زدیم.

    برای هم کلی دعای خیر کردیم.

    6- یه فرایند بهبودسازیِ تعویقی انجام دادم خودم امروز صبح، آفرین سمانه جون.

    7- هوای ابری و خنک و مطبوعِ عصرگاهی.

    8- خانمِ ماما زنگ زد عصر احوالپرسیم، سورپرایز شدم، خداوند دلها رو برام نرم میکنه.

    جالبیش اینه قبلش سرم درد میکرد کمی، میخواستم ببینم اگه ادامه دار باشه برم بلوک زایمان برای چکاب.

    وقتی خانم ماما تماس گرفت فهمیدم کاملا کارِ خداست، الهی شکرت.

    9- مامانم برام بستنیِ خوشمزه خرید.

    همینطور زولبیا بامیه.

    روزی های غیر حسابِ خداوند.

    10- همسرم هدیه گرفت از محیط کارش، سورپرایز شدم، روزی های غیرِ حسابِ خداوند.

    11- قورمه سبزی که ظهر پختم شگفت انگیز بود.

    مزه ی بهشتی میداد. الهی شکرت.

    12- از ابرهای تو آسمون عکاسی کردم.

    از طبیعتِ زیبا عکاسی کردم.

    الهی شکرت برای زیبایی های امروز.

    13- مامان بزرگ های حافظ جون زنگ زدن احوالپرسی مون.

    خدایا مرسی ازت برای همه ی نعمت ها، هدایت ها، روزی ها، توجه ها و زیبایی هات.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 2032 روز

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    یا لطیف

    سلام.

    ادامه قشنگی های 18 فروردین 1403، شنبه جان.

    14- امروز تو باغچه های مجتمع مون پروانه های سفید دیدم.

    نشونه ی منه.

    15- هوا داره گرمتر میشه و رویشِ درختان داره شکوفا میشه.

    امروز تو مسیرِ خونه مامانم درختان سرسبز دیدم، درخت با شکوفه ی سفید دیدم که دوستشون دارم.

    16- مامانم برام سبزی خوردن خرید برای امشب.

    دستش طلا، تنش سلامت، لبش خندون، دلش شاد.

    داشتیم حرف میزدیم، مامانم سبزی پاک میکرد یه لحظه دست هاشو دیدم، واسه سلامتیش دعا کردم.

    صورتِ ماه و مهربونش رو دیدم و توجه کردم، دعاش کردم.

    تنِ همه ی مامان ها سلامت و عمرشون با عزت.

    17- همسرم درخواست مرخصی داده بود واسه فردا (یکشنبه)، امروز ok شد، خوشحال شدیم.

    18- کلی خوراکی مامانم هدیه داد آوردیم خونه.

    19- امشب منزل مادر، خیلی خوش گذشت، الهی شکر.

    خدایا ازت خیلی متشکرم برای همه چیز و همیشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: