زیبایی ها را ببینیم - صفحه 29 (به ترتیب امتیاز)

1401 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    امين آرام منش گفته:
    مدت عضویت: 3769 روز

    سلام و درود خدمت استاد توانا و بزرگوار جناب آقای عباس منش…

    ضمن اینکه خیلی خوشحالم با شما آشنا شده ام و مسرور از این بابت که ما اعضا رو خانواده خودتان خطاب کردید?دوست داشتم ازتون تشکر و قدردانی کنم بخاطر همه چیز و اینکه تمام تلاش و انرژیتان اینه که تجربیات ارزشمند و راز موفقیت هایتان رو با بقیه به اشتراک بذارید…تم هایی که برای فایل های تصویریتان انتخاب میکنید فوق العاده و بسیار زیبا بوده و نشان از روح بلندپرواز و ذوق و سلیقه ی ستودنی شماست! الان که این پیام رو میفرستم،ساعت8صبح هستش و من با دیدن تصاویر این کلیپ و خواندن حرفای قشنگ شما، انرژی خاصی رو دریافت کرده ام و در انتظار یک روز خوب هستم…به خودم میبالم که دوست موفقی مثل شما دارم که حتی در هر نقطه ای از جهان پهناور هم که باشد،به فکر هم میهنان خودش هست!

    با آرزوی توفیق روز افزون,توأم با نشاط و ثروت و خوشبختی?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    asal bahredar گفته:
    مدت عضویت: 2503 روز

    سلام به همه ی دوستان عزیز و سلامی گرم به استاد عزیز و مریم مهربان و مایک خوبم که دستانی از دستان پروردگارمان شدن تا زیبایی های دنیا رو به ما نشان دهند وامسال انگار رفتم دور تا دور امریکا رو سفر کردم پا به پای استاد و مریم جون چه زیبا و چه عالی بدون هیج ترس نگرانی و هیج هزینه ای خدای مهربان هدایتمون کرد تااز جاجای این کشور دیدن کنیم خدایا شکرت بخاطر این همه زیبایی ها واقعا قابل تحسین هست امروز قرار شد بریم بیرون بخاطر مسایلی نشد بریم بیرون بچه هر کدوم خودشون رو مشغول کردن منم که از خدامه که سایت استاد عباس منش و بهترین تفریح برا خودم میدونم بازش کردم(به من نشانه ای بده تا مسیر برایم واضح تر شود) اومد کلیک کردم روش زیبایی های مثبت را تحسین کنید خیلی برام جالب بود بیرون نرفتم ولی جاهای زیبا ی دنیا رو دیدم انگار رفتم به اونجاها خیلی اون خونه ی بالای تپه با اون ابرای ابی ولکه های سفیدابر ها چه زیبا و چمن های سبز خوشرنگ چه فضایی را درست کرد انگار نزدیک خدا شدی ها حسش کردی اون ابشارهای زیبا که از دل جنگل لابه لای درختا و سنگ لاخها با اون اب روانش و حالمو خیلی دگرگون کرد یاد روستای دراسله سواد کوه افتادم انگار اونجا بودیم خدایا شکرت بدیهی هرجور که میتوانیم فکر کنیم و تجسم کنیم برامون بدیهی باشه که برامون راحت باشه باور پذیر تر کنیم برامون عادی باشه یه چیزی بالاتر از وضعیت فعلی ما باشه تا تکامل را طی کنیم خدایا ازت ممنونم بخاطر الهاماتت اگر بتوانم از قانونت درست استفاده کنم موفقم اگر امروز اینجا هستم بخاطر اینکه خواستم به اینجا هدایت شدم تغییر زندگی یعنی تغییر باور خیلی از این جمله انرژی میگیرم خدایا شکرت نشانه ها وضوح به من خبر داد که من اول باید باورهایم را تغییر بدم رو ذهنم کار کنم و روی چیزهای مثبت زوم کنم و اونارو توجه کنم وزیبایی ها به زندگیم بیارم ولذت ببرم تا زیبایی های زیادی را جذب کنم وبدانیم باورهای محدود کننده باورهایی هستند که قدرت و ازادی عمل را از ما میگیرن خدایا شکرت که درکم رو از این سایت هرروز بیشتر و بیشتر میکنی واز خداوند میخوام ما را به راه راست هدایت فرما راه انانکه برا یشان روزی فرستادی نه راه غضب شدگان و نه راه گمگشتگان امین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    زینب خان محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2451 روز

    استاد با این فایل بیشتر جنس فرکانس شمارو درک کردم که ایول شما اون موقع اینجوری طبیعت و جاهای زیبا رو تحسین میکردی و لذت میبردی ازشون و فیلم میگرفتی با همون امکانات و دوربینی که داشتی و

    عجب دقتی داشتی توی زیبایی طبیعت از اون چشمه ها و مکان زیبا و کوهای مملو از درخت و اون کرم زیبایی که به گل چسبیده بود به به🤩

    و اینکه الان داری توی فلوریدای آمریکا و بهترین پرادایس زندگی میکنی و لذت میبری نتیجه این فرکانس هاست

    و من از ته دل تحسین کردم شمارو که با طی تکامل به هرچی خواستید رسیدید

    از اون منظره و طبیعت عالی به پرادایس رسیدید و

    از اون دوربین که کیفیتش به نسبت اون موفع عالی بوده ولی الان به آیفون با کیفیت و راحت رسیدید که به راحتی فیلمبرداری میکنید از هرچیزی که بخواید

    چون با این دوربین یکم فیلمبرداری سخت بود

    خب بریم سراغ تحسین چیزای که تو زندگیم هست و الان به ذهنم میرسه

    الان شیفتم و خداروشکر که شغل دارم واسه خودم و منبع درآمد

    خداروشکر که روبه رو پنجره محل کارم ی محوطه پر از چمن و گل و درختای خوشکله که الان داره بهار میشه ی رنگ خاصی دارن سبز تازه و روشن😍

    خدایاشکرت که تو محل کارم جایی واسه استراحت و دراز کشیدن هس و البته نزدیک پریز که بشه گوشیمو شارژ کرد😁

    خدایاشکرت که میتونم با گوشیم بیام سایت و رو خودم کار کنم و لذت ببرم از زمانی که تو سایتم و من این گوشی رو با تجسم و اینکه هرروز برم موبایل فروشی قیمت بگیرم و تست کنم خریدم

    و مطمئنم گوشی بعدی رو همینجوری میخرم با تجسم و به راحتی خدایاشکرت

    خدایاشکرت امروز تولدم بود

    به خودم میگفتم من هرروز تولدمه چون هرروز بهم خوش میگذره

    واقعا دیگه مثه قبل نیستم که بگم تولد روز خاصیه و باید خیلی بهم خوش بگذره چون بی انصافیه من هرروزم عالی هست و داره بهم خوش میگذره پس هرروز تولدمه خدایاشکرت

    و البته همسرم بهم پول داده که عینک آفتابی بخرم واسه خودم😍

    و مادرشوهر مهربونمم واسم ی تاپ و پیراهن برند که من دوست دارم و جنس عالی واسم هدیه گرفت😍خدایاشکرت مادرشوهر به این مهربونی دارم

    من تحسین میکنم رفتار جاری خودم رو

    که خیلی احساس راحتی نمیکنه با کسی و با هرکسی در حد معمولی صحبت میکنه و اجازه نمیده کسی تو زندگیش دخالت کنه حتی وقتی ناراحته دنبال هم صحبتی با بقیه نیس

    خدایاشکرت که این رفتار رو دیدم و لذت بردم و میخوام تقویت کنم این رفتار رو در خودم

    اولین قدم این بود که با همکارا هم صحبت نشدم واومدم تو اتاقم تا بشینم رو خودم و سایت کار کنم😎

    خدایاشکرت امروز قبل کار همسرم منو برد بستنی کوه سبز که خیییلی دوست دارم و لذت بردم

    خدایاشکرت این چند مدت تعطیلات ناهار و شام دعوت بودیم و غذاهای عالی خوردیم😋

    خدایاشکرت مسوول آزمایشگاه فوق العاده آدم خوبیه و همیشه به درخواست هامون توجه میکنه

    شنبه رو به راحتی ازش مرخصی گرفتم که برم تعطیلات 💃🏼

    خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    هادی قره قانی گفته:
    مدت عضویت: 2031 روز

    الهی شکرت عجب فایلی، عجب منظره ای!!🥰🥰

    الهی شکرت استاد عزیزم که این زیبایی رو با ما به اشتراک گذاشتید. من این فایل رو زمانی دیدن که به اون نیاز داشتم و مناسب با حس و حال الانم بود دیدم. نیاز داشتم تا به زیباییها بیشتر توجه کنم، نیاز داشتم تا دیگران رو بیشتر تحسین کنم.

    من این فایل و از قسمت «مرا به سوی نشانه هایم هدایت کن» دیدم.

    فایل بی نظیری بود و چقدر خوب و عادلانست، زمانی که در مدارش باشی میبینی!!

    جالب اینجاست تو این چند ساله اولین بارم بود که این فایلو میدیم در حالی که تقریبا اکثر فایلهای رایگان سایت رو دیده بودم.

    توصیه منم به دوستان عزیزم اینه که

    زمانی که شک و تردید داشتید و کاری خواستین انجام بدین، اول به ندای درونتون, بعد به فایل هدایتی مخصوص خودتون گوش کنید.

    ممنون استاد عزیزم و خداروشکر بخاطر وجودتون

    و الهی شکر که در مسیر هدایت هستیم.

    شاد و در پناه حق❤️🥰

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    زهرا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1615 روز

    به نام خدایی که در همین نزدیکیست.

    سلام و درود و عشق به شما خوبان .

    این قسمت هدایت امروز من بود و چقدر خوشحال شدم از دیدن این فایل .

    تقریبا دوماه پیش مهر ماه من تمرکز کرده بودم روی یک خواسته ی بی نهایت مهم و شبا نه روزی کار می‌کردم و دقیقا چند روز قبل از تحقق اون خواسته یعنی 14_15مهر این فایل هدایت من بود.

    و دوباره دوماه بعد بازهم هدایتم شد

    اون روز حس فوق العاده ای داشتم با اینکه هیچ خبری نبود

    اما خداوند با این فایل وعده ی تحققش رو به من داد.

    فایلی که سراسر حضور خدا رو حس میکنی ..

    اون تپه ی سرسبز و پر از درخت چقدر زیباست .

    زمان کودکی وقتی کارتون هایدی رو میدیدم یه دشت سر سبز ،یک همچنین منظره ای در ذهنم تداعی میشد

    و امروز میبینم که واقعا همچین جایی هست

    خدایا شکرت

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت

    خدایا هزاران مرتبه شکرت برای این جهان زیبات برای این آدم های خوب و مومن که در مسیر زندگی من هستن

    من یاد گرفتم که مسیر رسیدن به خواسته همیشه همینه .

    همین قدر راحت و زیبا و سرسبز.

    همین قدر پر از نعمت .

    خدایا تو داری به من میگی که مگر یک بار همین مسیر و شروع نکردی!

    مگر یگ بار به من اعتماد نکردی!

    مگر یگ بار تمام تمرکزت رو نذاشتی رو زیبایی ها و نعمتها و داشته های زندگیت!و شکر گزار بودی

    به خاطرشون!

    خب بنده ی من ، من همون خدام

    همون خدایی که باورش کردی

    همون خدایی که دیوار ها رو برات تبدیل به در کرد.

    کافیه بازم به من اعتماد کنی …

    و من هم در پاسخ میگم با ایمانی قوی تر و محکم تر از گذشته بهت اعتماد میکنم

    همه ی زندگیم رو میسپرم به خودت

    چرا که تو رب من هستی .

    از ته قلبم میگم خیالم راحته .

    من این اعتماد کردن رو دارم پله پله یاد میگیرم خدای مهربون من .

    عاشقتم.

    استاد بی نهایت شما رو تحسین میکنم که انقدر قانون مند هستید

    .

    شما در اون سال ها تمام اون زیبایی ها و طبیعت و اون هتل چوبی رو تحسین کردین و حالا یک پرادایس رو برای شخص خودتون دارید که ده ها برابر زیباتره .

    شما هر روز این زیبایی رو می‌بینید و باز هم مثل روز اول ذوق میکنید و تحسین میکنید.

    من این نگاه زیبا بین شما رو تحسین میکنم .

    استادِ جانم دنیا دنیا سپاس گزارم برای شریک شدن این فایل های بی نظیرتون با ما.

    بهترین ها رو براتون آرزو میکنم در سفر به دور آمریکا .

    اِن شاالله که به بکر ترین و زیبا ترین جاها هدایت بشین.

    عاشقتونم

    در پناه حق❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    ماریا اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1971 روز

    به نام مهربان پروردگارِ باسخاوتم که هدایتم کرد به این سایت توحیدی

    استاد عباسمنش عزیزم از وقتی قوانین رو بهتر درک کردم ومتوجه اهمیتِ ماندن در احساسِ خوب شدم

    اتفاقات عالی در زندگیم رخ داد و همین نتایج تشویقم کرد تا آگاهانه مدت زمان بیشتری کانون توجهمو روی زیبایی های زندگیم بذارم

    استاد عباسمنش عزیزم شمارو تحسین میکنم که این سایت رو خلق کردید و با مطالب و آگاهی های فوق‌العاده موزینش کردید

    بنظرم اونجا درست همونحاییه که کتابتون رو نوشتید یا باز نویسی کردیدچون خیلی شبیه جاییه که تو کتاب توصیفش کردید

    خداروشکر که هدایت شدم به تماشای جایی که احساسمو عالی کنه ، قطعا این احساس خوب اتفاق خوب رو برام رقم می‌زنه

    خدایاشکرت که در مدار زیبایی قراردارم ، تا بتونم این زیبایی هارو هم از نزدیک هم پشت گوشیِ زیبام تماشاکنم(دیرپزتو سفر بودم ولی طبیعت زیبا دیدم)

    خدایا شکرت که فضایی برام فراهم شد تا درسکوت و باتمرکز بتونم تو سایت باشم

    خدایا سپاسگزارم که اینترنت داشتم ، تا بیام تو سایت و ازاین آگاهی هاش نوش جان کنم

    استاد عباسمنش عزیزم شمارو تحسین میکنم که به بهبود دائم پایبندید چون این بهتر شدن کاملا تو سایت حتی تو نوع فیلم برداریتون مشخصه

    راستش منم دلم میخواست که بدونم اونجا کجاست ،اما همینکه شما فرمودید سوزنمون رو آدرسش گیر نکنه خندم گرفت ،پیش خودم گفتم این نگرش متفاوته استاد عباسمنش ِکه نتایج متفاوت براش به ارمغان میاره ایشون به فراوانی جهان هستی اعتقاد داره و همونم تجربه میکنه

    واقعا جهان پراز فراوانیه واگر من دلم میخواد تجربش کنم باید تمرکزمو بزارم رو زیبایی ها تا طبق قانون ،هدایت شم به تماشای زیبایی های بیشتر …..

    دوستتون دارم استاد عباسمنش عزیزم وعششششششق برای همه ی بچه‌های سایت توحیدی عباسمنش 🟢

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      علیرضا بهرامی گفته:
      مدت عضویت: 4128 روز

      سلام خانم اکبری

      اگر اشتباه نکنم، اینجا شهر سامسون ترکیه‌س. ما ایرانیا اکثراً فقط استانبول و آنتالیا رو توی ترکیه میشناسیم ولی شهرای خیلی خیلی قشنگ دیگه ای هم داره. شهر بودروم با خونه های سفید یه طبقه و ساحل قشنگش، شهر ازمیر و ساحل زیبای چشمه، و برای اونایی که به ادبیات فارسی علاقمند هستن، شهر قونیه و مزار مولانای عزیز از جمله مقصدهایی هستن که بجای یا در کنار استانبول و آنتالیا میشه رفت و دید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        ماریا اکبری گفته:
        مدت عضویت: 1971 روز

        سلام به هم خانواده ای عزیزم جناب آقای بهرامی گرامی

        سپاسگزارم از شما که جاهای زیبای ترکیه رو بهم معرفی کردید

        واقعا دلم میخواد که برم و این مکانهای زیبارو ببینم و تجربشون کنم

        امیدوارم به زودی همینجا براتون از زیبایی های سفرم به این مکانهای فوق‌العاده بنویسم.

        بازم سپاسگزارم

        براتون یک دنیا آرامش در پرتو آگاهی آرزومندم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 2032 روز

    به نامِ اللهِ یکتا

    سلام به همگی.

    جالبه از وقتی تصمیم گرفتم تو این صفحه از زیبایی ها بنویسم روزانه، تو صفحات دیگه هم دارم متمرکز این هدف رو پیگیری میکنم.

    هیچ فرقی نداره، هدفم تمرکزم روی زیبایی هاست، چه اینجا چه هر صفحه ی دیگه ای :)

    با تشکر ویژه از سمانه جانم و بهبودگرایی اش که واقعا دارم عاشقش میشم.

    بهبودگرایی برای من عین یه میوه ی خوشمزه است که شیرینه و ذوق میکنم از روبه رویی باهاش :)

    :-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:

    بریم سراغِ اصل کاری، قشنگی های سه شنبه 3 بهمن جانِ 1402 و دیروزش :)

    1- دیشب و الان داره بارون میاد، دیشب دیدم آسمان صورتی طور شده، از خدا برف خواستم که به نی نی نشون بدم کیف کنیم، وسطای شب که یه لحظه بیدار شدم صدای چیک چیک بارون رو شنیدم و خوشحال شدم.

    صبح پنجره رو باز کردم و کیف کردم از روزم که با برکتِ اللهِ مهربانم، آغاز شده.

    الان هم پنجره بازه تا هم هوای تمیز و بوی خوش بارون بیاد داخل…

    هم اینکه دارم صداشو میشنوم…

    باران، برای من عشق هست، عشق…

    نشانه ای از خدا.

    برکت.

    نعمت.

    روز و لحظات خوب و دلنشین.

    احساس خوب.

    2- بامداد امروز دفتر 13 ام تموم شد و دفتر 14 افتتاح شد، چقدر خوشحالم تند تند پر میشن، نشون میده دارم خوب مینویسم، خوب حس میکنم…

    3- دفتری که توش مینویسم بسیار زیبا و باکیفیته.

    لذت میبرم از کیفیت و زیبایی اش.

    از سلیقه ی سمانه جونم در انتخاب این دفتر.

    4- ضمنِ نوشتن، نی نی جون هم مشغول فعالیتهای خودشه، عاشقتم مامانی جونم. خوشحالم که میزبانت هستم تو دلم قندِ عسلم.

    5- آهنگ های زیبا گوش میدم.

    6- بامداد که سرویس بهداشتی رفتم، داشتم دستهامو با حوله خشک میکردم دیدم دستبند طلا جانم که روش نوشته شده عشق، نیست تو دستم…

    واکنشم به شدت جالب بود برای خودم…

    خیره، پیدا میشه، هیچی نیست، نگران نباش، مثل بار قبلی پیدا میشه.

    سمانه کنترل ذهن کن، پیدا میشه…

    کمی گشتم و ادامه جستجو رو موکول کردم به صبح امروز.

    خوابیدم…

    عجب!!!

    خوابیدم؟ با اینکه متوجه شدم دستبندم گم شده؟

    بله، من عاشقِ این سمانه جانِ آروم هستم که داره تلاش میکنه عملی کنترل ذهن کنه…

    صبح به همسرم گفتم، ایشون یه کوچولو ناراحت شد…

    گفتم چه باحاله، من دارم آرامش میدم به جفتمون، با کنترل ذهنم:)))

    سمانه دمت گرم

    سمانه جونم باریکلا

    قربونت برم با این بهبودهای خفنت دختر…

    من میدونم پیدا میشه…

    چون خودم و همه چیزم تحتِ حفاظتِ اللهِ یکتاست.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    در هر صورت ریلکسم، چون میدونم خیره.

    تازه یه لحظه یه چیزی به نظرم رسید:

    این طلاست و الان نیست…

    اومده چی بگه؟

    چه پیامی داره برام؟

    آزمون ها هستن که نشون میدن من تغییر شخصیتی دارم یا فقط بالای منبر و در شرایطِ گل و بلبل، خوب صحبت میکنم :)

    7- در انجام کاری که سختم بود (از لحاظِ ذهنی و عملکردی) دارم راحت و راحت تر میشم، انجامش میدم، تازه ذوقش رو هم دارم.

    8- برای سمانه جانم صبحانه ی خوشمزه آماده کردم، نوشِ جان کردم :)

    9- اهنگِ سفر برای وطن با صدای استاد محمد نوری رو گوش میدم، عاشق این اهنگم و زمزمه اش میکنم تو خونه مون، گاهی هم همسرم.

    نی نی بیاد ان شالله کاملا اشناست با این اهنگ و شعرش :))

    10- دیشب پروسه ی ساختِ کمد و تختِ نی نی و بهبودِ اتاق، استارت خورد به فضلِ خدا.

    کاملا هدایتی، از آشنایانمون هستن و بسیار خوش اخلاق، دیشب اومدن و اندازه گیری کردن و ایده پردازی ها انجام شد.

    من همون بامداد که داشتم مینوشتم کلِ پروسه و چیدمان رو سپردم به اللهِ یکتا و تمام…

    11- امروز جلسه 3 کلاس بارداری هست، آخ جون.

    12- خیلی راحت و آسان دارم به امورِ مربوط به خونه میرسم، الهی شکر.

    13- دیروز یه مورد سورپرایزی داشتم مربوط به خودم و بهبودِ یه مسیله ای، ذوق زده شدم.

    توجهم رو از نازیبایی هاش برداشتم، مسیله برطرف شد، خیلی سورپرایز شدم در لحظه.

    14- صبح هدایت شدم کامنت یکی از بچه ها رو بخونم، شگفت انگیز بود نحوه ی سپاس گزاری اش برای اون 5 دقیقه…

    کامنتها روزیِ غیر حساب من هستن، سپاس گزارم.

    15- یه بهبودِ عالی دیدم دیشب از خودم:

    کارِ خیر رو بر حسبِ دلسوزی، احساس گناه و … انجام ندادم.

    با خوش اخلاقی عبور کردم. به خودم افتخار میکنم برای این تغییر.

    بدون احساس گناه، چون انتخابم انجام اون کار نبود، اگه انجام میدادم فقط از روی احساس رودربایستی یا عذاب وجدان و … بود.

    دوست دارم وقتی کاری رو انجام بدم (حتی کار خیر و نیکو) که انتخابِ سمانه جان باشه با قلبش، نه زور نه رودربایستی و احساس گناه و …

    16- بی نهایت سپاس گزار دوره احساس لیاقتم، چون آشکارم کرده بر خودم و احساساتم و دلایل افکار و رفتارهام به شیرینی.

    17- ویتامینم رو نوشِ جان کردم.

    18- سلامتیِ خودم و نی نی و عزیزانم.

    19- سرویس چوبِ سفارشیِ خواهرزاده هام (تخت و کمد و میز و …) تکمیل شد دیشب به سلامتی، رفتیم دیدیم، عالی شده، خدا رو شکر.

    20- در آرامش، امنیت، سلامتی، حس خوب هستم الان.

    21- دیشب شوهر خواهرم یه پیشنهاد عالی داد برای بهبودِ دیوار پذیرایی مون و رنگش، سورپرایز شدیم من و همسرم.

    اینچنین هست که خدا برات کارها رو عالی جلو میبره و تو حتی فکرت هم نمیرسه…

    22- دیروز همسرم یه پیراهن زیبا هدیه گرفت برای روز پدر و تقدیمش به پدرشوهر عزیزم.

    23- من میتونم اغلب از شادی ها و حس های خوبم، سپاس گزاری هام صحبت کنم یا بنویسم، این عالیه، سپاس گزارم بابتش.

    خجالت نمیکشم بگم از فلان چیز خوشحالم، یا خوشم میاد یا سپاس گزارم بابتش.

    مثال: چند شب پیش رفتیم کیترینگ برای شام کباب بگیریم، همچین که وارد شدم بویِ خوشِ کباب خورد به مشامم و گفتم به به عجب بوی خوبی.

    بعد با خودم تو ذهنم گفتم یکی بشنوه میگه انگار تا حالا کباب نخورده و …

    خودم به خودم گفتم، مهم نیست، قشنگیش اینه این زیبایی و نعمت واست تکراری نیست و انقدر سپاس گزاری که ذوقت رو نشون میدی. افرین سمانه جونم که خودتی، کودک درونت رو بروز میدی، خودتو سانسور نمیکنی به خاطرِ مناسباتِ اجتماعی که کاملا سلیقه ای هست و گاهی خشک…

    24- باور روی دیوار که داره بهم چشمک میزنه:

    یهدی الله لنوره من یشاء

    به به، توجهِ امروز دریافت شد.

    25- نعمتهای فراوانی که وارد خونه و زندگی مون میشه هر روز، با جزییات ریز تو دفترم می‌نویسم، از خریدهای روزانه مون بگیر تا هدیه ها و سورپرایزها.

    اینطوری ذهنمو تربیت میکنم توجه کنه به نعمت ها، فراوانی ها، ثروت و …

    26- تو درخواست کردن از خدا (توحید) و بعد بنده هاش (تقویت اعتماد به نفس و افزایش احساس لیاقت درونیم) اگاه تر شدم، ترمزهام دارن کمتر میشن، این عالیه.

    27- بامداد امروز، درخواست خواب خوب و باکیفیت کردم، شب خوب خوابیدم.

    دیروزم خوب استراحت کردم.

    خوشم میاد به صدای بدنم گوش میدم و با تودم با ملاطفت برخورد میکنم.

    28- بارونی که باغچه و درختها رو حسابی سیراب و باطراوت کرده، الان چند تا نفس عمیق کشیدم دم پنجره و گفتم الهی‌ شکرت…

    29- مینویسم که باورهای خودم و هر کسی که میخونه محکمتر شه نسبت به قوانینِ بدونِ تغییر:

    دستبندم پیدا شد، صبح به خواهرم پیامک دادم خونه شون رو ببینه، دیشب اونجا بودیم، گفتم شاید اونجا افتاده باشه.

    خواهرم پیام داد خواهرزاده ی عزیزم پیداش کرده:)

    خب سمانه خانم، سند جدید برای باورسازیِ محکمتر…

    کنترل ذهن= بهبودِ شرایط= عوض شدن شرایط…

    سمانه جونم کاری به ذهن و منطق نداشته باش، فقط کنترل ذهن کن، همین.

    آخه به خودم یه ساعت پیش میگفتم تو نمیتونی کاری بکنی، بعد گفتم چرا، کنترل ذهن تو شرایط ناخوشایند خیلی خیلی کار بزرگی هست…

    بهت میبالم سمانه خانم واسه تک تک بهبودهایِ شخصیتی ات.

    :-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:

    الهی الحمدالله برای همه ی زندگی ام، این همه قشنگی و عشقی که هر لحظه دریافت میکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 2032 روز

    به نام خدا

    سلام

    قشنگی های دوشنبه جان، 9 بهمن 1402.

    قشنگه که بعدا هدایت شم به این کامنتها و ببینم چه روزگار و احوالاتی رو داشتم :)

    1- صبح بعد از اینکه باباییِ نی نی، احوالشو پرسید، فعالیت های نی نی آغاز شد.

    این هفته به بعد شمارشِ تکون های نی نی آغاز شده و من هر بار با هر تکون هاش قربون صدقه اش میرم، میگم سلام مامانی (چشم های قلبی قلبی)

    2- ساعت 7 که بیدار شدم، اومدم سراغِ سایت و کامنتها.

    کامنت های زیبای ماریا عزیز رو خوندم و لذت بردم.

    هدایت شدم به عقل کل و کامنتهای اونجا.

    3- یه کشف یا یه یادآوری برام مرور شد:

    هدایت شدم به خوندنِ پاسخِ یکی از دوستان، برای سوالِ یکی از اعضای سایت که قبلا سوالشون رو خونده بودم…

    متوجه شدم ما ادم ها وقتی حس میکنیم بهمون حمله شده، کارمون زیر سوال رفته، به شخصیتمون حمله شده، شروع میکنیم به توجیه کردن، به دفاع کردن…

    وقتی سوالی پیش میاد یعنی من نمیدونم.

    یا مطمین نیستم…

    پس نیاز به مشورت یا راهنمایی یا کمک دارم.

    هیچ ایرادی هم نداره.

    اما مسیولیتِ انتخاب هام با منه، چه درست چه غلط.

    دوست عزیزِ سوال کننده به حسِ من، دنبالِ تاییدِ سوال و عملکردش بود نه خوندن راهکارها.

    چون میخوندم وقتی خلافِ عملکردش کامنتی نوشته میشد، درصددِ دفاع برمیومد نه فقط شنیدن یا خوندنِ ساده ی اون کامنت…

    این کاری هست که خودمم انجام میدم.

    پس نیتم قضاوت فرد سوال کننده نیست.

    درسی که گرفتم برای خودم اینه:

    سوال پرسیدی.

    جواب های متفاوت، با نگاه های متفاوت هم میگیری.

    در نهایت تو هستی که باید انتخاب کنی، با توجه به درون و نیت هات (که فقط خودت و خدا از اصلش خبر دارین)، چه انتخابی کنی.

    اگه قایل به مشورتی، خب خودت سوال پرسیدی، پس سعه ی صدر داشته باش برای پاسخ ها و بی طرفانه بررسی شون کن.

    اگه قایل به مشورت هم نیستی، از اول لازم نبود سوال بپرسی، خودت با درون خودت حلش کن.

    3- یه یاداوریِ خوب خوندم از کامنتها امروز:

    اینکه با برداشتِ غلط از قوانین، از مسیر درست خارج نشیم.

    برای این درس، فقط میتونم از خداوند هدایت بگیرم که منو در مسیر درست حفظ و راهنمایی کنه.

    ذهن چموش بازی در میاره، اما یدالله فوق ایدیهم

    4- مبحثِ جایزه دادن به ذهن، وقتی کار نادرستی انجام میدیم طبق عادت یا …، که دیروز تو فایل جدید شنیدم، توجهمو بسیار جلب کرد به خودش.

    فایلِ قدرت اراده در مقابل نحوه عملکرد مغز انسان

    5- دیروز با احساس لیاقت درخواستی رو مطرح کردم، دریافتش کردم :)

    6- باد میاد و جلوی چشم هام میبینم که درختان و شاخه ها و برگ هاشون تکون میخورن.

    7- یه مسیله ای دیروز پیش اومد، با سرچ کردن، مسیله حل شد، خوشحال شدم.

    8- اینترنتِ خوب و در دسترس مون، خیلی خوبه که هر وقت اراده کنی وصل شی و به کارهات برسی.

    9- آدم های خوش اخلاقِ اطرافم.

    سمانه جون شما خودت تو این مدار هستی که جذبشون میکنی.

    سمانه جون تحسینت میکنم با نگاهِ زیبا بینت.

    10- به یه تضادی خوردم، فهمیدم چی میخوام، خواسته ام چیه، یادِ فایلِ تضادِ استاد افتادم و بهتر معنیِ جمله شون رو متوجه شدم.

    برای درک بهتر صحبت های استاد، حقیقتاً تکامل نیاز هست.

    11- یه حرکتِ بهبودبخش، برای خودم انجام دادم همین الان.

    طبقِ درسهای دوره عزت نفس: کاری که به تعویق میندازین رو انجام بدین.

    انرژی، آزاد میشه به نظرم.

    12- صبح یه لحظه چشمم خورد به کامنتهام تو این صفحه، نجوا گفت که چی بشه داری اینا رو مینویسی اینجا، تکراری هم داره، واسه تو جالبن، برای بقیه شاید کسالت آور باشن و …

    ترمزش رو گرفتم، گفتم: فدای سرم، مهم خودمم، اینجا دفتر خاطراتِ منه، هر کی دوست داشت بخونه، تو مدارش نباشه اصلا نمیاد جلوی دیدش…

    اینا ردپاهای نازنینِ منه و برام ارزشمندن.

    کامنت نویسی تمرین منه، عبادتِ منه، توجهم رو جلب میکنه به قشنگی ها…

    باقیِ افکار، بیهوده میشن.

    13- خوشم میاد هر بار گفتگوهای ذهنی (با حس بد)، که میان رو مدیریت میکنم به سمتِ افکارِ حسِ خوب :)

    14- صدای آواز پرندگان اومد همین الان…

    نشانه ی من از طرف خداوند…

    همه چیز درسته…

    خیالت راحت سمانه جون.

    15- متوجه شدم برای زیبایی ها، سانسور نکنم، هر چی به ذهنم میرسه بنویسم، چه زیبایی های الان چه قبلی ها، مهم اینه توجهم بیاد روی زیبایی ها، حتی زیبایی هایی که تو راه هستن…

    نجوا میگه بعضی ها رو اینجا ننویس…

    میگم هیچ اشکالی نداره، تا جایی که دوست دارم اینجا مینویسم، شخصی ترهاشو میبرم تو دفترم مینویسم.

    بعضی هاشم شفاهی میگم یا تو ذهنم میگم.

    فرقی نمیکنه.

    هدفم توجه کردن بهشون هست.

    ابزارِ توجه بهشون فراوان هست، مهم اینه در لحظه به یکی از شیوه ها عملیاتی شن.

    16- درسِ عالی:

    سپاس گزاری که با حضورِ قلب باشه یعنی حسش کنی، حسِ آدم رو خوب میکنه، همین حس های خوب هستن که دسترسی به اتفاقاتِ خوب و نعمت های بیشتر رو برای آدم باز میکنن.

    سپاس گزاری هم تکامل میخواد.

    17- هر ایده و باور خوبی که دسترسیم بهش باز میشه رو سریع تو نوت موبایلم مینویسم یا کپی میکنم.

    18- درس:

    سمانه جان، تو اطلاعات رو دریافت میکنی، بعد ببرشون داخلِ خودت و به بهترین شکل و سازگارترین حالت با درونِ خودت، عملیاتیشون کن.

    قرار نیست اجرای تو با دیگران، لزوماً یکسان باشه.

    19- خوابِ خوب و آروم…

    الان بیشتر قدردانش هستم…

    20- سلامتیِ خودم و عزیزانم.

    21- دقت کردم تو دستپختم، تایید طلبی ام کمتر شده، آفرین سمانه جونم.

    :-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:

    خدایا ازت سپاس گزارم برای همه ی روزی های حساب و غیر حسابی که هر لحظه بهم میدی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 2032 روز

    به نام خدا

    سلام.

    قشنگی های پنجشنبه جان، 12 بهمن 1402

    1- صبح بیدار شدم، هدایت شدم به کامنتهای جلسه اول دوره احساسِ لیاقت.

    کامنتهای عالی و کاربردی با مثال.

    از همون مدل هایی که من دوست دارم.

    عصر هم به پاسخ های عقل کل.

    2- روزم با خوندن و نوشتنِ کامنت آغاز شد.

    3- کامنتی که داشتم مینوشتم، مفصل هم بود، پرید.

    گفتم اشکال نداره، تلاش کردم برگرده، نشد، دوباره نوشتم یه کامنت دیگه با حسِ خوب.

    خوشم میاد از این تمرین های کنترل ذهن.

    4- با خوش اخلاقی بیدار میشم، صحبت میکنم با خدا و خودم و نی نی و همسرم.

    به نی نی میگم خیلی کیف میکنی مامان خوش اخلاق داری ها :))))

    خودم که با خودم خیلی کیف میکنم.

    5- صبحانه آماده کردم برای همسرم و خودم با عشق.

    6- برف جان اومد.

    سورپرایز شدم، به نی نی نشونش دادم.

    7- دیشب بازی ایران سوریه (جام ملتهای اسیا) رو بردیم.

    8- رفتم صبح هدایتی بیمارستان، بلوک زایمان رو دیدم.

    خوشم اومد، مرتب و منظم و تمیز.

    پرده ها هم شاد بودن :)

    با خانم مامایی که کلاس بارداری میرفتم هماهنگ کردم، اتاقها رو معرفی کرد بهم.

    9- دایره آبی رو دیدم، ذوق کردم.

    10- مادر و خواهرمو دیدم.

    11- لقمه های صبحانه ام خیلی خوشمزه بود.

    12- پسته های خوشمزه خوردم. پسته های خندان :)

    13- خوابِ بسیار خوب دیشب و امروزم.

    الهی شکرت برای همه ی نعمت هات.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 2032 روز

    به نامِ خداوندِ هدایتگر، بخشنده و مهربان.

    سلام.

    قشنگی های یکشنبه جان، 29 بهمن 1402.

    1- همین الان یکی از باورهای روی دیوار جلب توجه کرد برام:

    روش های ایجادِ حسِ خوب (قلبی):

    – سپاس گزاری

    – توجه به زیبایی ها

    – کنترل ذهن

    – فکر کردن به هر چیزی، از زاویه ای که حسِ خوب و امید بده.

    عاشقِ این پیام هام هستم از نوشته های روی دیوار.

    یه طورایی بهم نقشه مسیر نشون میدن.

    2- استراحتِ خوب

    حقیقتاً که خوابِ خوب، گلی است از گلهای بهشت :)

    3- صبحانه ی خوشمزه ی امروز که خیلی مزه داد: اوتمیل متشکل از جو دوسر پرک، عسل، گردو، شیر، موز

    4- الان کامنتی خوندم از سید محمد امین حسینیِ عزیز، این قسمتش رو خیلی دوست داشتم:

    آدم با اعتماد به نفس کسی نیست که مطمئنه همیشه موفق میشه، ولی مطمئنه که همیشه ادامه میده.

    5- کبوترهایی که دیدم صبح.

    6- کنترل ذهن در موردِ موضوع هایی که تو ذهنم اومدن.

    7- بسته اینترنتِ همراه اول، ترافیکِ وای فایِ خونه، موبایل عزیزم که کلی کار باهاش انجام میدم.

    8- بالا اومدنِ سایت، اینکه الان تونستم به راحتی بیام و بخونم و بنویسم.

    9- تغییری که ایجاد کردم: جهت رفعِ مشکلم با سایت هدایت شدم به نصبِ مرورگرهای جدید.

    قبلاً فقط از chrome استفاده میکردم و عادت کرده بودم بهش.

    امروز چند تا جدید نصب کردم.

    درسته مشکل سایت برطرف نشد با مرورگر جدید، اما باعث تغییر و ایجاد بهبود در نگاهِ من شد که تنوع بدم مرورگرم رو.

    الانم دارم با مرورگر Google Go مینویسم، خیلی هم زیبا، لطیف و باحاله :)

    10- متوجه شدم من به سایت وابسته شدم…

    امروز تمرین کردم رهایی رو.

    اینکه صبح سایت در دسترس نبود، کنترل ذهن کردم که در بهترین زمان بالا میاد، رهاش کردم.

    کوتاه خوابیدم، بیدار شدم، دیدم سایت درست شده :)

    11- به صورتِ تحلیلی تو دفتر چالش هام نوشتم امروز.

    خیلی لذت میبرم از این گفتگوهای مکتوبِ تحلیلی که نکته ی اموزشی برام داره تو دلش.

    12- صبح یه سریالی که دوست داشتم رو دیدم با موبایلم.

    13- باد داره شاخه های درخت رو جلوی چشم هام تکون میده، قشنگه.

    14- صبح ذهنم داشت شیطنت میکرد روی موضوعی، ترمزش رو کشیدم.

    چه خوبه با ابزاری به اسم کنترل ذهن آشنا شدم.

    استاد جان، خدا خیرتون بده در دنیا و آخرت.

    15- یهو متوجه شدم فروردین امسال میشه 4 سال که عضوِ سایتم.

    کم و زیادِ نتایجم بسته به تلاش و تغییرات خودم ظاهر شدن.

    بی شک زندگیم بهبود پیدا کرده از جنبه های متفاوت، مخصوصاً آرامشم و توکلم به خدا…

    خوشحالم که در این مسیر هستم.

    16- صبح به آسانیِ هر چه تمام و در کمترین زمان، عکس پروفایلمو با اپلیکیشن wordpress عوض کردم.

    ایده ی این روش هدایتی بود و خیلی وقت پیش اومد.

    و اینکه چقدر کیف کردم به روشی رسیدم که آسانم کرد بر آسانی ها.

    17- یه تغییر دیگه ای که در خودم ایجاد کردم اینه که به جای توجه به کامنت های تایید نشده ام (تا زمانیکه خونده و تایید شن)، توجه و شادی مو بذارم روی کامنتهای تایید شده ام در سایت.

    نگاهم داره تربیت میشه از کمبود بره روی فراوانی و داشته ها :)

    18- نعمتهای داخلِ یخچال، فریزر، کابینت ها و …

    من از قصد گاهی با جزییات هر چی تو یخچال و فریزر و کابینتهامون هست رو مینویسم و تشکر میکنم بابتشون.

    که یادم بیارم الان چه داشته هایی داریم و عادت نشن.

    19- ایده اومد همین فایل زیبایی ها را ببینیم رو به صورت ویدیویی دانلود کنم و ببینم. انجام شد.

    جالبه، من اکثرا صوتی گوش میدم فایل هارو، مگه تصویری باشه مثل سفر به دور امریکا یا زندگی در بهشت و…

    الان که ویدیو رو دیدم متوجهِ زیبایی هایی شدم که برام خیلی جذاب بودن:

    – آبشارها

    – رودخانه

    – صخره های رودخانه

    – کرمی که چسبیده بود به گل

    – گل های رنگی

    – درخت های سبز

    – محیط جنگلی باصفا که رنگ سبزِ درخشانی داشتن.

    – تصویر پشت زمینه از خونه های چوبیِ باصفا.

    – موسیقیِ ارامش بخشِ فایل

    و …

    20- چه قشنگه آدم گاردها و تعصب هاشو برداره از مواردِ زندگیش:

    تغییر چیزیه که من گاهی گارد دارم نسبت بهش.

    گاهی هم دیدم که خودجوش رفتم تو دلش…

    الان میخوام یه تغییر آگاهانه ایجاد کنم:

    سکوت کردنِ بیشتر در مکالمات…

    کنترل خودم برای ارشاد نکردن، نصیحت نکردن، بروز ندادنِ اگاهی های جذابی که دارم یاد میگیرم اما هنوز مسلط و پخته نیستم نسبت بهشون…

    یه طورایی کامنت فایل ذهن قدرتمند کننده و ذهن محدود کننده 4 رو هم اینجا مینویسم، اشکالی نداره.

    مهم اینه توجه کنم به فایلها و مفاهیمشون :)

    خدایا ازت سپاس گزارم که راهنما و هدایتگر من هستی هر لحظه و همیشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: