زیبایی ها را ببینیم - صفحه 26 (به ترتیب امتیاز)

1401 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 2032 روز

    به نام او، یا لطیف

    سلام

    قشنگی های امروز، 3 تیر، یکشنبه، 1403.

    1- سلامتی، حال خوب، حس خوب، دوست داشتن خود، مهربانی با خود، زیبا صحبت کردن با خود، بهبود افکار درون ذهنم.

    2- سلامتی حافظ جانم.

    3- جوکر2 رو دیدم و خندیدم.

    متوجهِ نقش خنده در احوالات این ایام هستم.

    4- آرامشی که با صدای سشوار میگیره حافظ جانم.

    5- تغییرات جدید حافظ که شیرینه.

    6- درس امروز که با مثالی واقعی برام آشکار شد:

    هر خواسته ای داری، تو مسیرش باش، هر کاری که باید انجام بدی براش انجام بده، رها باش، منتظر جواب نباش هر لحظه، خودش در بهترین زمان و شرایط اتفاق میوفته و خواسته ات تیک میخوره.

    7- محیا جونم، خواهرزاده قشنگم اومد خونه مون.

    8- عصر یه ساعت خوابیدم، عالی بود.

    9- بوی بارون و بارون امروز.

    10- املت خوشمزه ی امروز.

    11- مهر و عطوفتِ مادرم.

    12- کامنت نوشتم.

    13- کارهایی که انجام میدم هر روز.

    14- محیا امتحان سختی داشت دیروز، مامانم بهش گفت ان شاالله قبول میشی، جمله ی زیبایی گفت:

    قبول هم نشم مهم نیست، مهم اینه من همه ی تلاشمو کردم.

    بهش گفتم اینو به حافظ میگم، بعد گفتم اینو به خودم میگم.

    تو هر لحظه ام باید به خودم بگم همه ی تلاشت رو بکن، نتیجه مهم نیست.

    خدایا بهم کمک کن کمالگرایی رو دور کنم از خودم و بهبودگرایی رو جذب بیشتری بکنم.

    15- چند وقت پیش که متوجه شدم بعضی از افراد خانواده پیگیر اخبار و حواشی هستن اولا خوشحال شدم که خودم دورم و بی توجه.

    بعد گفتم در شرایط بارداری و بعد از زایمان یه خانم و همسرش باید دقت کنه دور باشه از نازیبایی ها تا روحیه شون بالاتر بره که واسه سلامتی خودشون و بچه شون لازمه.

    تو بارداری و بعد زایمان راحت تر انجام میشه این تمرین به خاطر بچه.

    بعد دیدم و گفتم چرا فقط تو این ایام؟

    همه و همه باید تلاش کنیم توی زندگی مون از نازیبایی های اخبار و حواشی دور کنیم خودمون رو و نبینیم و نشنویم تا اعصاب و روح و روان و جسم سالم تری داشته باشیم.

    اتفاقا امروز داشتم از این میگفتم با مامانم و حافظ جانم که چه خوب شد اینستاگرامم رو حذف مطلق کردم پاییزِ 1401.

    16- خواهرم دو تا کتاب داشت در رابطه با ویژگی ها و مهارتهای نوزاد در هر سنی، برام اورد.

    خوشحال شدم.

    ویژگی های دو ماهگی رو خوندم تو اینترنت خیلی کیف کردم.

    17- صورت همچون ماهِ قندِ عسلم در خواب

    لا حول ولا قوه الا بالله

    18- مامانم به نقل قول از استاد بهم یاداوری کرد هر روز بگم:

    ایاک نعبد و ایاک نستعین

    19- نعمت های خداوند که وارد خونه مون شد.

    20- خانواده رو مهمونِ اب هویج بستنی کردم امروز برای مناسبتی زیبا.

    21- تماس خواهرم باهام امروز.

    22- بادی که برگها رو تکون میده، سبزیِ شاخه های رو به پنجره مون که میبینمشون.

    23- صبح با حافظ جانم خوب خوابیدیم، الهی شکر.

    24- خدایا ازت ممنونم یادم دادی و کارهای حافظ رو خودم انجام میدم با عشق و علاقه:

    – امروز بینی شو تمیز کردم، به خودم افتخار کردم و از خدا ممنونم.

    – امروز ناخن هاشو کوتاه کردم، به خودم افتخار کردم و از خدا ممنونم.

    – اینکه تو روشوییِ حمام پسرم رو هنگامِ تعویضِ پوشکش میشورم. به خودم افتخار میکنم و از خدا ممنونم.

    – اینکه بهش شیر میدم، به خودم افتخار کردم و از خدا ممنونم.

    حسِ بغل کردنش…

    الهی شکر.

    حسِ دیدنِ صورت ماهش و لمسِ لپ های نازنینش…

    الهی شکر.

    25- خوشحالم که اکثرا روزانه اینجا مینویسم و از خودم ردپا به جا میذارم.

    من این مسیر رو اومدم تو زندگیم.

    با همه ی فراز و نشیب هاش خوبه و ارزشمند.

    سمانه جان خسته نباشی نازنینم، خدا قوت دخترِ قشنگم.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    الهی شکرت برای حال خوب امروزم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 2032 روز

    به نام خالقِ زیبایی ها

    سلام.

    قشنگی های جمعه 15 تیر 1403.

    1- بغل کردنِ پسرِ قندِ عسلم.

    2- خوابِ خوبِ عصر.

    3- درس هایی که از چالش ها و ناراحتی هام میگیرم.

    4- سلامتی مون.

    5- رفت و امدمون در سلامتی و امنیت.

    6- ظهر از یه حرفی خیلی ناراحت شدم و اشکم سرازیر شد، الان حسم کمتر شده و انقدر به نظرم ناراحت کننده نمیاد.

    یه نصف روز و البته تلاش برای کترل ذهن کمکم کرد ماجرا اروم شه تو ذهنم.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    خدایا شکرت که هستی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 2032 روز

    به نام خدا، سلام.

    قشنگی های جمعه 22 تیر 1403.

    خدایا شکرت امروز تونستم دو تا کتونی هامو بشورم.

    مدت ها بود کثیف شده بودن دلم میخواست شسته شن.

    خدایا شکرت برای خواب کوتاهِ عصر امروز.

    خدایا شکرت برای کوفته و آش خوشمزه ی مامانم.

    خدایا شکرت برای ته چین خوشمزه ای که خوردیم امروز.

    خدایا شکرت برای نشانه هات.

    خدایا شکرت با مامانم و حافظ رفتیم پیاده روی کوتاه خارج از مجتمع برای اولین بار، خیلی لذت بردم از این تجربه.

    خدایا شکرت برای بستنی خوشمزه ای که خوردیم امروز.

    خدایا شکرت برای همه ی خوراکی های یخچال و فریزر و کابینت ها.

    خدایا شکرت برای همه ی مواد بهداشتی و ارایشی مون.

    خدایا شکرت برای اینکه دارم یاد میگیرم حافظ جون رو بخوابونم.

    خدایا شکرت برای پسر قند عسل و مهربان و خوش اخلاقی که بهمون دادی.

    خدایا شکرت وقتی صبح ها بهش سلام صبح به خیر میگم به زیبایی بهم میخنده و بیشتر عاشقش میشم.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    خدایا تو ارحم الراحمینی، خیلی ازت ممنونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 2032 روز

    به نامِ رب العالمین

    سلام

    قشنگی ها و نکات مثبت 24 تیر، یکشنبه جان، 1403.

    خدایا شکرت امشب خواهرم اومد پیشمون.

    خدایا شکرت برای لوبیا پلوی خوشمزه ای که پختم برای شام.

    خدایا شکرت برای همه ی نعمت های مادی و معنوی که تو زندگیم دارم.

    خدایا شکرت برای قند عسلم.

    تمام ثروت جهان فدای یه تارِ موی نازنینش.

    ساعت 22:23 دقیقه امروز 24 تیر رو دیدم رو موبایلم.

    سه عدد رند کنار هم، خیلی قشنگه.

    خدایا ازت ممنونم سمانه ای که اصلا نمیدونست نکات مثبت چیه رو داری اموزش میدی به زیبایی و تدریجی.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    الهی شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 2032 روز

    به نام خدا، سلام.

    قشنگی ها و نکات مثبت امروز، سه شنبه، 26 تیر 1403.

    خدایا شکرت که خیلی مستقیم باهامون صحبت کردی امروز صبح.

    این ایه شریفه رو شنیدیم تو مستند زندگی اقای حامد شاکرنژاد

    والله یرزق من یشا به غیر حساب

    خدایا شکرت برای اینکه همسرم امروز تعطیله و پیشمونه.

    خدایا شکرت برای بیسکوییت و شربت خوشمزه ای که عصر نوش جان کردیم.

    خانوادگی رفتیم بیرون.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    الهی شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 2032 روز

    به نام خدایی که هر لحظه هست.

    هیچ وقت دیر نمیکنه.

    همیشه بیداره.

    سلام.

    زیبایی های زندگی، همینی که هست و دارم هر روز و هر لحظه…

    قشنگی های امروزش برای من

    جمعه 29 قشنگِ تیر 1403.

    خدایا شکرت که حمام بردیم حافظ جانم رو.

    و لباس های نازنینش رو شستم و کیف کردم.

    خدایا شکرت برای غذای نذری خاله همسرم، قورمه سبزی جان.

    خدایا شکرت برای یه عالمه خوراکی که مادرشوهرم بهمون داد.

    خدایا شکرت برای بستنیِ خوشمزه ی دایتی که عاشقشم، وانیل کاکایوی پلمبیر.

    خدایا شکرت صحیح و سلامت رسیدیم خونه مادرشوهرم دیشب.

    خدایا شکرت صحیح و سلامت برگشتیم خونه خودمون امشب.

    خدایا شکرت که بنزین میزنیم.

    خدایا شکرت پسر نازنینم تو بغلم آروم میخوابه.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    خدایا شکرت که دارَمِت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 2032 روز

    به نام او، که هر چه دارم از اوست

    سلام.

    نکات مثبتی که امروز اول مرداد 1403 دوشنبه، بهشون توجه کردم و متوجهشون شدم:

    1- خداوند کمکم کرد و میکنه برای خوابوندنِ آسانِ حافظ جانم.

    2- کولر نازنینمون که خونه رو خنک و مطبوع میکنه و نگه می داره.

    3- خواب و استراحتِ خوبمون.

    4- صبح که بلند میشم به کارهای حافظ میرسم، به کارهای خونه هم میرسم.

    الهی شکرت.

    5- الهی شکر برای نهاری که پختم با عشق برای خانواده ام و سالادی که درست کردم با علاقه.

    6- زندگی مون، خونه مون، امنیت مون، سلامتی مون، ارامش مون، حال خوبمون، خانواده های خوبمون و …

    7- خدایا شکرت برای نعمت آب، حمام، برق، گاز، تلفن، اینترنت، موبایل، سایت، دوستانم، طبیعت، صدای پرندگان، باد، باران، برف، شب، روز، خواب، بیداری، فعالیت های روزانه، خانه داری، بچه داری، آشپزی و …

    اول مرداد 1403 مبارکه.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    خدایا شکرت برای همه ی نعمت ها، روزی، سلامتی، ارامش، شادی و …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 2032 روز

    به نام اللهِ یکتا

    سلام

    یه سوال خوب دیدم تو عقل از محبوبه جان قنواتی که با قلبم پاسخ نوشتم براش.

    انقدر این سوال و جواب برای خودم لذت بخش و کاربردی بود و هست که میخوام یه نسخه شو اینجا به عنوان یه زیبایی یا نکنه مثبت برای امروزم ثبت کنم:

    ———————————————

    1 مرداد اومدم برای سوال بسیار خوبت پاسخ بنویسم محبوبه جان، تا یه جایی هم نوشتم اما پرید…

    این پریدن یعنی یا کلامم نیاز به تامل بیشتر داشته.

    یا زمان خوبی برای ارسالش نبوده.

    یا هر چیز دیگه ای.

    الان هم از خود خدا کمک میگیرم که روی زبونم جاری شه به قول سعیده جان، تا بنویسم از چیزی که به من کمک کرد، شاید برای تو سایرین هم مثمر ثمر باشه.

    سوال شما چالش شدید و سخت ذهنیِ دو الی 2/5 ماه اخیر من بود، الانم گاهی هست تا دوباره بهبودش بدم.

    من به لطف الله صاحب یه پسرکوچولوی شیرین شدم و ذهنم بلدِ این ماجرا نبود.

    چالش شدیدم این بود که چطور میشه به کارهای ریز و درشتِ رسیدگی به یه نوزاد رسید؟ در کنارش به کارهای خانه از جمله نظافتِ لباس ها، ظرفها، گردگیری، مخصوصا آشپزی و … هم رسید؟

    در کنارش خودمم مهمم، چطوری به کارهای مورد علاقه و شخصیِ خودم از جمله پیاده روی، نوشتن تو دفترم، کامنت خوندن و نوشتن در سایت، گوش کردن به فایل های استاد، شنیدن موسیقی، دیدن برنامه های مورد علاقه ام، تمرین خط و … هم برسم.

    این سوال‌ها کوهِ بلندی بودن جلوی دیدم که تا مدتها آزارم دادن حسابی.

    چرا؟

    چون ذهنم کمال گرایی داشت و میگفت همه کار باید بکنی، همه شو با هم، کامل و خوب، بی خطا…

    تا راهکار رو خدا داد بهم:

    بهبودگرایی

    و این باورهایی که بولد میکنم کمکم کردن و میکنن:

    قرار نیست کامل باشم، قراره هر قدر تونستم انجام بدم، قراره همون موقع هر چقدر تونستم انجام بدم.

    اگه یادم رفت چی؟

    خدا یادم میندازه.

    اگه دلم میخواد فلان کار رو انجام بدم و تو ذهنم میگم الان وقت کافی نیست صبر کنم تا یه وقت بهتر و کافی تر چی؟

    الان هر چقدر میتونی انجام بده باقیش برای بعد.

    و معجزه ی موازی کاری که تو سریالِ زندگی در بهشت مریم جانِ جانانِ شایسته به عالی ترین شکل یادم دادن.

    پیشنهاد میدم این کلاس درس رو ببینین.

    و صبر و ارامش.

    الان میگم چون فهمیدم گاهی گذر کردن هم میتونه کمک باشه.

    اگه مشغول کاری بودم ولی دلم خواست یه کار دیگه ای بکنم ولی شرایطش نبود چی؟

    ناراحت و عصبی شم؟

    نه.

    میگم:

    اشکال نداره کار فعلی رو به اتمام برسون با ارامش و لذت، صبر کن، کاری که تو ذهنته رو 10 دقیقه بعد انجام میدی، یا چند ساعت بعد، یا حتی فردا.

    حقیقتا هم همین شده قفل و شتابِ ذهنیمو که برداشتم، اتفاقا کار جدید بعدش به راحتی انجام شده.

    مهم انجام کار بعدی نبود، مهم این بود که من اروم شده بودم و نمیدویدم تو ذهنم دنبال انجام کار بعدی.

    کشف کردم این تله ی ذهنیه.

    هر چی شتاب کنم بیشتر این تله ی شتاب رو تغذیه میکنم و اعصابم خرد میشه.

    چطوری با این حجم کارهای روزانه فایل گوش بدم؟ یا برنامه مورد علاقه مو ببینم، یا موسیقی بشنوم، یا تو دفتر یا تو سایت بنویسم؟ یا کامنت بخونم؟

    راهش باز شد برام وقتی اروم شدم و سخت گرفتن هامو کم کردم و با نگاه بهبودگرا دنبال حل مسئله رفتم:

    وقتی بچه رو شیر میدم و شرایط خوبه کامنت مینویسم و میخونم‌.

    وقتی بچه بغلمه یه سری کارها رو میتونم مدیریت کنم.

    مهم اینه بیشتر از ظرفیتم نخوام که کار کنم، اروم که جلو میرم اتفاقا تو یه روز یه عالمه کار انجام میدم.

    الان بهتر شدم اما معنیش این نیست دیگه تمومه، باید کار کنم هنوز.

    معجزه ی تلفیق کارها با هم

    یعنی دو کار رو که میشه، با هم انجام دادن:

    این تلفیق رو هر کسی تو زندگیش میتونه شناسایی کنه.

    مثلا من وقتی شیر میدم، یا اشپزی میکنم گاهی فایل هم گوش میدم.

    گاهی وقتی پسرم خوابه پا میشم به کارها میرسم.

    گاهی باهاش میخوابم که خستگیم برطرف شه و فِرِش برسم به بچه و زندگی.

    همسرم که میاد از سر کار بعدش من میرم پیاده روی.

    وقتی پسرم رو راه میبرم، همونطوری که تو بغلمه کتاب میخونم.

    مثل الان، وقتی بچه شیر میخوره و در حال خوابه یا روی پام در حال خوابه مینویسم، چه تو سایت چه توی دفترم.

    در حقیقت زمان طلایی وجود نداره، خودم میسازمش.

    از خدا خواستم در مرحله اول به زمان و انرژیم فراوانی و برکت بده، اجابت شد کم کم وضعیتم هر روز بهتر میشه به فضل خدا.

    وقتی کسی پیشمه میرم لباس های بچه رو میشورم یا جمعشون میکنم جدا از لباس های خودمون میریزم ماشین بشوره.

    در حقیقت تلاش میکنم آسان ببینم تا آسان بتونم انجامش بدم.

    وقتی سخت میشه یعنی ذهنم داره سختش میکنه.

    وگرنه همیشه راه اسان تر، شیرین تر، لذت بخش تر هم وجود داره به قول استاد.

    اوایل سختم بود چرا نمیتونم مثل قبل راحت بنویسم هر وقت دلم میخواد و فکر کردم محدود شدم و این بهم فشار اورد.

    بعد به خودم گفتم نه، میتونی انجام بدی، هر وقت نی نی خوابیده بود یا کسی پیشت بود بنویس و نوشتم، تک تک کارهایی که دلم میخواست رو کم کم انجام دادم حتی اگه زمانش کم بود و به خودم ثابت کردم ذهنم گولم میزنه میگه نمیشه، میبینی که میشه.

    شاید هر وقت دلم بخواد نتونم کار مورد نظرمو انجام بدم اما در بهترین زمان با نگاهی بهبود گرا و آسان گیر میتونم کارهای مورد علاقه مو انجام بدم.

    اگه یه روز نشد اشکال نداره.

    وقتی میگم فردا یا بهترین فرصت با حال خوب و بدون ناراحتی و با آرامش، در حقیقت فرصت برام خلق میشه.

    اما اگه قفلی بزنم نه همین الان، نه تنها فرصت جور نمیشه، بلکه اعصابم هم خرد میشه و هیچی به هیچی، ناامیدی هم یقه مو میگیره.

    امیدوارم با مثال هام تونسته باشم مفهوم پیامم رو بهت منتقل کنم.

    حقیقتا طرز فکر و باور من هست که باعث میشه خوب و اروم و امن و لذت بخش زندگی کنم، یا برعکسش.

    شاد و پیروز باشی عزیزم.

    همگی در پناه الله مهربان باشیم.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    خدایا شکرت برای این پرسش و پاسخ که مسیرم رو بهم یادآوری کرد، مسیری که لازمه اش تلاشی آرام همراه با صبر و توکله.

    ———————————————

    پی نوشت:

    اکثر عمرم فکر میکردم همه چی باید طبق روالِ ذهنی من جلو بره…

    با بچه و سورپرایزها و تغییرات زندگیم، تازه کم کم دوزاریم میوفته همیشه اونجور که تو میخوای یا فکر میکنی درسته، جلو نمیره…

    از کجا معلوم همیشه درستِ توی ذهن تو واقعا بهترین باشه؟

    بگو خیره و ادامه بده حتی اگه چیزی که میخوای و ایده آل ات هست نشه.

    شد چه عالی، نشد هم فدای سرت.

    مهم اینه به قول محیا که من تلاشمو کردم.

    تلاشت رو بکن، اما سخت نگیر، گیر نده، قفلی هم نزن. فقط برو جلو، همینه که ارزشمنده.

    آفرین سمانه جانم برای رشدِ مخصوصاً این 3 ماه اخیرت با بچه.

    با بچه هر روز یه رشد به رشدهای قبلیم اضافه میشه.

    حُسنِ بچه اینه که پدر و مادرشو با خودش بزرگ میکنه.

    نظم خوبه، هر وقت تونستی اجراش کن، چه 100 چه 50 چه 10 چه هر چی، اندازه ی توان اون لحظه ات اجراش کن.

    نظم ویژگیِ خوب تو هست، افرین.

    ولی به ذهنت فشار نیار برای اجراش.

    در لحظه جاری شو فقط.

    من دوست دارم رخت ها رو منظم پهن کنم روی رخت اویز تا خشک شن.

    امروز حافظ رو با یه دستم گرفته بودم تا اروم شه، با دست دیگه ام لباسها رو پهن کردم.

    درسته خیلی منظم نشد ولی به خودم گفتم افرین بهت همینکه با بچه به این کار داری میرسی تحسین برانگیزی جانِ من.

    آفرین به سمانه جانم برای این تمرین های بهبودگرایی و اسان گیری، که در عمل دارم انجامشون میدم.

    مسیر اگاهی، یه بخشش گوش دادن و درک و فهمشه، یه بخش دیگه اش هم عمل بهشه.

    خدایا شکرت.

    همش از لطف خودته.

    الهی شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      شیما محسنی گفته:
      مدت عضویت: 3690 روز

      سلااااااام به مامان سمانه جانم …..

      خیلی خیلی خیلی عالیه رشدتون و کاملا مشهود بود که این مامان توحیدی به زودی زود با چالشش تا حد زیادی کنار میاد و کلی راه حل پیدا می‌کنه ….. خیلی خیلی خیلی زیاد تحسینتون میکنم و کلی درس داشت برام … کیف مادر و پسری رو بکنی سمانه جان جانان ….. بدون که همه کامنت هات را میخونم و لذت میبرم و کلی درس میگیرم …. مثل دیدن پروانه ها که هر وقت میبینم، یاد شما و نوید یه اتفاق خوب می افتم. الان هم از این برنامه ریزی ات، کلی درس گرفتم، چون اخیرا با یه چالشی روبرو هستم که مثل قبل نمیتونم عمل کنم، ولی غصه می‌خوردم پس کی دوباره مثل قبل میشم. حالا الان آروم تر هستم و به خودم گفتم که پله پله ….. مهم اینه که خودم رو دوست داشته باشم و بهبودگرایی ام را ببینم که شیما تو روزهای خیلی سختش حتی 1 دقیقه هم نمیتونستی، الان 10 دقیقه میتونی و مطمینا یواش یواش، بهتر هم میشی ….

      ممنون سمانه بانو جان جانان

      در پناه خودش

      شیما

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 2032 روز

    به نام خداوندی که همیشه پاسخِ سوال های منو میده.

    سلام

    امروز پنجشنبه 4 مرداد 1403 چه داشته ای دارم؟ چه نکات مثبتی رو متوجه شدم؟ چه زیبایی هایی رو دیدم و میبینم؟

    خدایا شکرت برای سلامتی مون.

    خدایا شکرت برای حال خوب و استراحت خوب.

    خدایا شکرت برای برنامه غذاییِ خوبم.

    خدایا شکرت برای اینکه تو دفترم نوشتم با مداد رنگی قلب های رنگی هم گذاشتم.

    خدایا شکرت برای چای تازه که برای خودم دم کردم با بیسکوییت و خرما خوردم.

    خدایا شکرت مادر شوهر مهربانم امروز اومد خونه مون.

    خدایا شکرت برای نهار خوشمزه در کنار مادرشوهر عزیزم.

    خدایا شکرت برای حمام کردن حافظ جانم امروز.

    خدایا شکرت مامان عزیزم و خواهر زاده جانم محیا جانم امروز اومدن خونه مون.

    خدایا شکرت برای نعمت های فراوانی که دیشب و امروز وارد خونه مون شد.

    خدایا شکرت برای تک تک کارهایی که هر روز انجام میدم.

    خدایا شکرت برای نعمت حمام، آب، برق.

    خدایا شکرت برای نعمت باد امشب.

    خدایا شکرت برای مدیریتِ لباس ها، ظرف ها.

    خدایا شکرت برای همه چیز.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 2032 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام.

    داشته ها، زیبایی ها و نکات مثبت امروز دوشنبه 8 مرداد جان 1403.

    – خدایا شکرت که حافظ جان تو بغلم شیر میخوره و میخوابه.

    – الهی شکرت برای نگاه های قشنگِ حافظ جانم بهم و لبخندهاش.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    – الهی شکرت برای نهاری که پختم امروز با امکانات یخچالمون.

    – خدایا شکرت برای ته چینِ خوشمزه.

    – خدایا شکرت برای حال خوبم، آرامشم، امنیتم، عزیزانم.

    – خدایا شکرت برای صبا جان و مامان مهربونش هدا جان و محبتشون به من و حافظ جان.

    – دیروز و امروز تو کامنت دوستانم اسم خودم رو دیدم و خوشحال شدم.

    – دیروز پاسخ داشتم از دوستانِ نازنینم، دیدن دایره آبی همچنان خوشحالم میکنه.

    – خدایا شکرت که حافظ جان رو برای آموزش به من فرستادی.

    دیدن تلاش هر روزش برای رشد، استراحت کردن و فردا مجدد تلاش برای رشد و پیشرفت، داشتن صبر و عقب نشینی نکردن.

    الهی شکرت.

    هزار ماشاالله به قند نباتم.

    – خدایا شکرت برای احترامی که به جسم عزیزم میذارم.

    – امروز ویسی که یه ماه پیش موقع پیاده روی با خودم، ضبط کرده بودم رو شنیدم.

    خدایا شکرت که شرایطم آسان تر شده.

    خدایا شکرت که با خودم مهربان صحبت میکردم.

    – خدایا شکرت که دو شبه کولر خودت رو روشن کردی عصر و شب ها.

    – دیشب قبل خواب رفتم اتاق رو به پنجره ی باز و هوای به شدت خنک و مطبوع تو دفترم نوشتم از خودم و برای حافظ جانم یادگاری از این روزهای نازنین.

    الهی شکرت برای این فرصتی که برام باز کردی.

    یک ساعت نوشتن و بعد خوابیدم.

    خدایا شکرت برای این هدیه که منو خوشحال کرد فراوان.

    – الهی شکرت برای زیباییِ پروانه ها.

    پروانه های سفید بیرون.

    اوریگامی های پروانه که تو خونه چسبوندم، تو اتاق ها، کمد حافظ و …

    3 تا پروانه بنفشی که روی کیکی بود که دیروز اقاجون برامون آورده بود به مناسبت سالگرد ازدواجمون.

    پروانه تزیینی که مَهدی خواهرزاده ام بهم هدیه داده بود و تو کتابخانه گذاشتم.

    و به یاد پروانه های خوشگلی که چاپ میکردم برای رنگ آمیزی توسط دانش اموزای کلاس ششمیِ هنرمندم تو مدسه.

    نمیدونستم انقدر پروانه تو روحیه ی من تاثیر مثبت داره، دیروز انگار یهو برام آشکار شد.

    الهی شکرت.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    خدایا چه خوبه که هستی، مرسی که هستی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: