ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی - صفحه 24 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/11/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-11-15 05:22:082024-11-24 13:52:03ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگیشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدا
سلام خدمت استاد عزیزم عشق جانم و خانم شایسته نازنین و همه دوستان این سایت الهی
استاد جانم الهی من هزار با دور شما بگردم من کجا میتونم این آگاهی های ناب را پیدا کنم من با مدرک دکترا با خوندن کلی کتاب با داشتن کلی استاد و… چقدر نادانم حداقل با شنیدن این آگاهی ها به نادانی خودم بیشتر پی میبرم و خدا را میلیاردها با. شاکرم که منو به سمت شما هدایت کرد منی که در قعر گمراهی بودم و حتی الان هم هستم فرقش اینکه الان میدونم چقدر گمراهم استاد خردمندم این فایل داره منو دیوونه میکنه بس که شرح حال سالهای زندگی من بوده الهی دورت بگردم که آنقدر وصلی آنقدر میفهمی و ما را هم از دانشتون آگاه میکنی سبک زندگی من سالها این بوده که همه چی سخته اصلا باید سخت باشه سخت بدست میاد و همین باعث شد من به برخی خواسته هام به سختی برسم و به بعضیا هم تا حالا نرسم بس که این باور ویرانگر در من ریشه داشته و داره استاد همه فایلها و دوره ها رو فعلا رها کردم و چسبیدم به این فایل بس که شرح حال منه آنقدر خودم را آزار دادم و هنوزم اغلب آزار میدم بخاطر همی باور کشنده … خدا جونم دورت بگردم کمکم کن به قول موسی رب شرح لی صدری و یسرلی امری
خدایا در مسیر هدایت الهی و دریافت نعمت ها آسانم کن برای آسانی ها
خدایا نیاز دارم با تمرکز و تعهد رو این باورها کار کنم که تو وهابی قادر مطلقی عالم مطلقی همه کار ازت برمیاد بیشتر از من میخای من به آسانی نعمت ها را دریافت کنم
خدایا منو هدایت کن کمک کن برای ساخت تکاملی این باورها هر روز کمی بهتر کمی باایمان تر کنی آرام تر
خدایا این کامنت را فقط برا خودم نوشتم و خاستم از تو و بنده عزیزت استاد بی نظیرم تشکر کنم
خدایا مرا به راه راست هدایت کن به زیبایی به اسانی و عزتمندانه
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان همراه
مدتهاس که دارم رو خودم کار میکنم و تمرینا رو تک و توک انجام میدم
من بخاطر چالشهای مالی زندگیم جذب مسیر شما شدم استاد جان
اما در طول مسیر با خودم روبرو شدم که توی دنیای بزرگ گم شده بودم
نمیدونستم از کجا باید شروع کنم و چکاری میتونم انجام بدم اما روحیه جنگجویی که دارم باعث شد ناامید نشم و مسیرای مختلفی رو تست کنم
تا قبل از آشنایی با مسائل توحیدی شما خدارو قبول نداشتم البته خدایی که برام توضیح داده بودن تا اون زمان
فقط یه چیزی تو درونم بود که همیشه باهاش حرف میزدم گاهی با دعوا گاهی با مهربونی …
زمان گذشت و من با مباحث توحیدی کار کردم چند ماه
خدایی که شما بهم شناسوندین رو تقویت کردم و باهاش ارتباطم قوی تر شد
اما همچنان شرک میورزیدم
مثال: من یک گربه ای داشتم که از بچگی بزرگش کردم و مثل بچه ام میدیدمش و بهش وابسته بودم . در حدی ک حتی یک لحظه نبودنش هم باعث میشد استرس بگیرم.یا به همسرم و… تمام فکر و زندگیم شده بود گربه ام که چجوری آسایشش رو فراهم کنم ک با من بمونه …حتی از کار کردن رو خودم هم دست کشیده بودم و اصلا به خودم توجهی نداشتم این اواخر…
این موضوع که من از خودم داشتم دور میشدم باعث شد حالم دوباره بد بشه و به چالش بر بخورم و خواسته ای شکل بگیره
از خدا توی دعاهای روزانم خواستم که منو هدایت کنه و مسیر درست رو بهم نشون بده
یک روز سر نماز صبح بودم ک اون نیرو بهم گفت گربه رو ببر بزار همونجایی ک برداشتی (جریان نماز خوندن هم برمیگرده به همین تمرینهای توحیدی شما،من خیلی مشکل داشتم تو نوشتن شکرگزاری .کلا با نوشتن خیلی ارتباط نمیگیرم . نماز هم نمیخوندم قبلا. اما زیاد با خودم تکرار میکردم نعمتهای خدارو.تا اینکه یک روز به چالش خوردم تو زندگی و رشته تکرار شمردن نعمتها از دستم در رفت .اونجا بود ک فهمیدم یک حرکت بصورت نمادین هم میتونه مانع خلل بشه تو تمرین شکرگزاری . به خودم گفتم شکو هر کسی با یه چیزی ارتباط میگیره برای شکرگزاری ، یکی با نماز یکی با مدیتیشن و مراقبه یکی با نوشتن و… خب در حال حاضر چیزی که میتونه برای تو درگاه ارتباطیت باشه نمازه که موقع قنوت میتونی شکرگزاریتو به زبون خودت بگی پس مقاومت نکن و انجامش بده . این جوری شد ک نماز خوندن رو استارت زدم)
من اولش خیلی استرس گرفتم اما بعدش بهم گفت فکر نکن تو میتونی مراقبش باشی تو هیچ قدرتی برای مراقبت ازش نداری برام مثال زد : (یادته پاش شکست ؟ اون توی خونه تو بود اما تو نتونستی مراقبش باشی ) پس رها کن بزار خداوند مسیر زندگیشو بر اساس خواسته هاش رقم بزنه
و اگر واقعا به خدا اعتماد داری و شرک نداری اون گربه رو ببر بزار همونجا ک برداشتیش.
من با اینکه خیلی سختم بود انجامش دادم
حالا بماند ک چند روز حالم بد بود و دو تا شکوفه توی درونم داشتن بحث میکردن تا چند روز
که تو بهترین کارو کردی و نجواها میومدن ک خیلی بی رحمی اون خونگی بار اومده و نمتونه از پس خودش بربیاد
و در نهایت حرف قلبم برنده شد و رها کردم
بعد از اون یکی یکی تمام کلافای سر در گم زندگیم رو بهم الهام کرد و منم برای اولین بار تو زندگیم به هدایتها دارم عمل میکنم
من از نظر شغلی هم 17سال خیاط بودم و علاقه ای بهش نداشتم و صرفا ترس از اینکه کار دیگه ای بلد نیستم باعث میشد دنبال علاقه ام نرم و ندونم چیو دوست دارم
اما بعد از اون تجربه گوش کردن به ندای خداوند و نتیجه نهاییش آرامش گرفتن بود
دلم محکم تر شد و دارم به الهامات گوش میدم و عمل میکنم
شغل خیاطی رو گذاشتم کنار و جمع کردم
شرایط سخت شده برام از نظر مالی
اما خداروشکر هزاران بار
چون علاقمو پیدا کردم
اهدافمو نوشتم و دارم دونه دونه آموزش میبینم برای علاقم و اهدافم
درس بزرگی گرفتم
اینکه فقط توحید میتونه چرخ زندگی منو براحتی بچرخونه بدون اینکه زور بزنم…
روزی هزاربار شکرش میکنم چون بزرگترین نتیجه ای که از توحید گرفتم آرامشه…
برای وجود شما استاد عزیزم روزی هزار بار شکر میکنم خدارو….
و ازتون تشکر میکنم بخاطر این فضا و شرایطی که برای ما فراهم کردین …
سلام به استاد عزیزم و سلام به بچهای سایت خداوند
واای استاد عاااشقتم بخدا .استاد بزار اول در مورد این بکراند پشت سرتون بگم چه اسمون زیبا و تمیز چه رنگی خدااااا یعنی استاد عاشقتم که اینقدر دقت داری که تصویری پشت سرتون باشه .استاد عاشقتم که همیشه صورتت صاف و سیقلی وتمیز و مرتبه استاد منم مثل شما همیشه شیش تیغم تمیز و مرتب چه زنجیر خوشگلی گردنته استاد من عاشق اون زنجیر گردنتم بخداا خیلی دوست دارم استاد .
استاد با این فایل اشک رو بر چشمانمان جاری کردی بخدا .استاد بخدا قسم این فایل میلیاری می ارزه چون من به همراه عزیز دلم دوره دوازده قدم و ثروت 1و عزت ونفس و کلی دوره های دیگه رو تهیه کردیم تا به این مطالبی که الان گفتین تا حدودی تونستیم درک کنیم یعنی این فایل مجموعه ای از این دوره ها بود میخام بچهای که هنوز یسری از دوره ها رو نتونسن تهیه کنم این مژده رو بدم که بچها بخدا اگر همین یه فایل استادو گوش بدین و باور کنین و عمل کنین به عنوان وحی منزل بخدا زندگی جهان خداوند اسونتون میکنه برا اسونیا استاد درک این مطالب اسون شدن برا اسونیا برا من سه سال طول کشید تا بفهمم یعنی چه اصلا درک این مطلب که رو شونه خداوند نشستن یعنی چی درک این مسئله که خداوند در هر لحظه داره مارو هدایت میکنه یعنی چی بخدا سه سال طول کشید تا یخورده نه تمام و کمال فقط یخورده بفهمم و هر روز و روز بخدا خودم بستم به این فایلها که بهتر و بیشتر درک کنم چون در هر لحظه درکم میره بالاتر راحتر زندگی میکنم یعنی ارامش بیشتری دارم و وقتی ارامش بیشتری دارم درها به روم باز میشه .بخدا استاد من میخاستم برای کسب و کارم یه سوله اجاره کنم بخدا هیچی پول نداشتم و کلی هم مکانها رو رفتم دیدم و هیچکدوم از اون مکانها جای خوبی نبود یعنی سوله ها دربوداغون بودن درهای سوله زنگ زده و داغون ادرسهاشون ته دوقوز اباد بود با اجاره بهای سنگین و من به مدت دو روز دنبالش گشتن و احساس بدی که داشتم به خودم میگفتم من اصلا یه همچین مکانهایی رو نمیخام اونم با این بهاای زیاد و بعد دوروز چون من قانون و از شما یاد گرفتم که هر کجا کار سخت میشه یعنی توکلت بخدا نیست و این مسیر خدایی نیست پس مسیر من نیست ومن بعد دو روز تلاش بیخیال شدم و سپردم بخدا .استاد خداسرشاهده این و با اشکهای شوق میگم با سوپرایز کردن خدا میگم خداوند .یک سوله تمیز تمام کاشی کاری شده به رنگ سفید با یه حیاط تمیز با یک سرویس کامل خونه ای که در حیاطش هست برام محیا کرد با یک صاحب ملک فوقالعاده که من هر شرایطی گفتم بمن گفت باشه اشکال نداره یعنی خداوند جوری سوپرایزم کردکه من و عزیزدلم قشنگ فهمیدیم درکش کردیم که این کار خداونده وما روشونه خداوند نشستیم و مارو داره به خاسته هامون میرسونه به اسونی به راحتی میخام بگم استاد هرجا اعتماد کردیم بخداوند و سپردیم بهش اسونمون کرد به اسونیااا.استاد واقعا ازتون ممنون و سپاسگزارم بخاطر این همه اگاهیهاا واقعا زبان قادر به سپاسگزاری نیست از شما ولی من و عزیزدلم از همینجا به شما قول میدیم که این مسیر و تا اخر عمر ادامه بدیم و خیلی زود با نتایجمون خوشحالتون کنیم چون شما اینقدر روح بزرگی دارین که فقط با نتیجه گرفتمون خوشحال میشین .خیلی دوستون دارم به امید دیدار شما و مریم جان عزیز
به نام خداوندی که درهرلحظه حامی و هدایتگرمن است
سلامودرود خدا به شما استادعزیز و مریم جانِ شایسته و تمامی دوستان ارزشمندم
استادلیاقتمندم چی بگم ازینهمه لطفی که این مدت به من داشتید و کلام خداوند رو انقدر زیبا برزبانتون جاری میکنید و برقلبو جان من انس و الفت میبخشید…
خدااای من هرچی این فایل رو گوش کنم انگار تشنه تر میشم که دوباره گوشش کنم
چقدر این روزها به این جنس از آگاهی های ناب وپرازآرامش نیازدارم
استاد فکر نمیکنم تابحال کسی تو دنیا پیدا بشه که اینقدر ساده و روان بهت بفهمونه ایمان و توکل به خداوند یعنی اینکه آرامش داری و هیچ ترسو نگرانیی ازینکه قراره چه اتفاقی رخ بده نداری
چقدر سالیانه سال توگوش ما کرده بودن که توکل به خداوند یعنی بتونی فقط فلان آیه مربوط به توکل رو از حفظ بگی و همین که این آیه رو ازحفظ بگی خدا میبینه تلاش کردی که آیه ی قرآنیش رو حفظ کنی دیگه اون آیه خودش کمکت میکنه تا سرنوشتت رو خدا مشخص کنه!
هیچ وقت به ما نگفتن معنی اون آیه رو بخون تا بفهمی اون آیه چه صفتی ازخداوند گفته که من میتونم بهش اعتمادکنم،ودرکنارش به هیچ بنده ای غیراز خدا متوسل نشم
هنوز که هنوزه این حدیث توی ایران رواج هست که هرکسی قران رو از ائمه ی اطهار جدا بدونه دینش کامل نیست و هرکسی که میخواد باخدا ارتباط بگیره اول باید با ائمه ی اطهار بتونه ارتباط بگیره و اونهارو واسطه ی بین خودشون و خدا بدونن،و حتما اونها باید بدونن توچه حاجت و خواسته ای داری تا خدا تورو اجابت کنه
وجالبه که حتما هم باید یک نذری رو مدنظر بگیری وگرنه اینطوری خدا و ائمه ی اطهار مارو لایق استجابت اون خواسته نمیبنن
چقدر روزهایی بود که من برای خواسته هام به این امام واون حضرت رو میزدم و چه طلاهایی رو ازدستم دراوردم و به ضریح اونها هدیه دادم تا به خیال خودم حاجتم روا بشه!
وجالبش این بود که میگفتن حاجتت رو هرچی با حال زار و گریه ووناله بگی خداازشنیدن اون حالتِ صدات زودتر دلش به رحم میاد و عاشق صدای بندشه که برای طلب حاجتش التماس کنه!واقعا چقدر ازخودم خجالت میکشم که انقدر خودم رو خاروزبون میکردم و به همه غیرازخدا متوسل میشدم تا بلکه معجزه ای ازجانب پروردگارم ببینم
آخ که چقدرر زیباااست که مستقیم خواستت رو برای خدا بگی و بهش اعتماد کنی که اون درهرلحظه تورو هدایت میکنه به سمت خواستت،مخصوصا اگه اعتمادکنی که اون میتونه از آسونترین راهش تورو به خواستت برسونه..
فکرمیکنم باشنیدن این دست از آگاهی ها خیلی ایمانو توکلم به خداوند بیشترشده،اونقققدر زیاد شده که از آرامش خودم یدفه اشکم سرازیر میشه و میگم خدایا دمت گرم که اون ایمانو توکل به خودت رو درونم زیاد کردی و انگار که هیییچ اتفاق نگران کننده ای قرارنیست منو از پا دربیاره…
فکرمیکنم ازون روزی که من با بارداری دومم امتحان شدم و بارداری موفقی نبود،من خیلی سر به زیرتر شدم و خیلی فهمیدم که من درمقابل پروردگارم هیچی نیستم و اگه که بخوام زیادی جلوی قاضی ملق بازی دربیارم خدا باهام شوخی نداره و باااید در هرلحظه مطیع و رام خداوند و قوانینش باشم،وگرنه خیلی زود نتیجش رو میبینم،پس بنابراین ازون روز به بعد به جای اینکه بخوام روی خودم یا یک دکترخاصی حساب بازکنم روی خدای خودم حساب بازکردم و آرامشم رو درهرلحظه سعی کردم بهترکنم،و الان به جایی رسیدم که دیگه میگم خدایا تو به هرخیری که هرلحظه بهم برسونی فقیر ومحتاجم و این کلمه شده ذکر شبانه ی من و بخدا اصلا هیییچ غمی ازگذشته و ترسی ازآینده ندارم،ازینکه قراره برای بارداری سومم چه اتفاقی بیوفته هیییچ ترسی ندارم
نه اینکه نداشته باشم،دارم.. اما آرامشم براون ترس غلبه میکنه و خیالم راحته ازینکه خدا همه چیو داره به بهترین شکل ممکنش مدیریت میکنه
خدا شده همه چیزه من…
استاد ای کاش که زودتر این خدای قدرتمندم رو شناخته بودم،آخه بدجوری قلبوجانم درآرامشه،جوری که انگار یک آمپول بی حسی بهم زدن و هرنجوایی که میخواد منو از یک اتفاق بترسونه فقط بایک جمله اون رو آروم میکنم و میگم من نمیدونم همون خدایی که من رو صحیح و سلامت آفرید و این مسیر زیبارو به من نشون داد تااون رو بهتر بشناسم،همون خدا مدیریت کننده ی همه ی کارهای منه،و نیازی نیست من تقلا کنم،اون همه کار،در زمانوموقعیت مناسبش انجام میده
این مسیر توکل شاید به زعم خیلیا یک مسیربیخیالی یا تنبل واری باشه،ولی انصافا نگه داشتن ذهن از هرگونه نجوا تواین مسیر خیلی سخت تره،تااینکه بخوای تو یک مسیری حرکت کنی که هزاران عامل بیرونی هم توانجام کارهات دخیل بدونی و فکرکنی که اونهاهستند که دارن کار تو رو راه میندازن
اما این نتیجه ای که از کنترل ذهنت میگیری کجا و اون نتیجه ای که بخوای باهزاران عامل بیرونی بگیری کجا….
الان به طرز معجزه واری من کاملا آرامش دارم و ازینکه قراره خدا همه ی کارهام رو به بهترین شکل ممکنش پیش ببره خیالم راحته،سخته که توهرلحظه به همین جمله اعتماد کنم،چون ذهن هم درکنارش داره میگه چجوری خدا ازون بالا میاد پایین و کارت رو راه میندازه،اما من میگم همین پایین روی کره ی زمینش بی نهایت دست داره که منو هدایت کنه به اون مسیری که آسونه و هیچ زجروتقلایی توش نیست…
سخته که یک اتفاق ناجالب رو ازگذشته تجربه کرده باشی،ولی اینبار فقط با تغییر ذهنیتت انتظار داشته باشی یک نتیجه ی متفاوت ازهمون اتفاق بگیری بگیری
سخته که هیچ کسی به جزخودت و خدای خودت ازین ماجرا خبرنداشته باشن و به خودت بفهمونی که برات مهم نباشه هیچ کسی جز خدا ندونه که توداری باهدایتاش پیش میری،و اون خدا هرلحظه بهت بگه نگران نباش همه چیز تحت مدیریت منه،و نیازی نیست فعلا حتی با هیچ دکتری درمیون بذاری….
سخته که به حرف خدا گوش کنی و اعتمادکنی و اجازه بدی که اون کارش رو ازیک دکتربهتر برات انجام بده،و نذاری نجواها قدرت پیداکنن و بگن بلاخره دکترا هم دارن علمودانش خدارو اجرا میکنن و برو حداقل بایک مشاور ژنتیک درمیون بذار…
نمیدونم چقدر دارم مسیرمو درست پیش میرم،اما میدونم که همین آرامشی که درهرلحظه دارم قراره اتفاقای خوب رو برام رقم بزنه
نمیدونم ته داستان چی میشه،اما میدونم اگه به همین منوال وباهمین آرامش و ایمان پیش برم مطمئنا همه چیز به نفع من رقم میخوره
خدایا دراین فضای مقدس ازهرنجوای شیطانی به تو پناه میبرم و ازتو میخواهم که درهرلحظه مرا خاشع و فروتن به درگاهت قراربدی و به کسی غیراز خودت دل امیدی نبندم
ای فریادرس کسی که فریادرس ندارد،ای همدم کسی که همدمو همراز ندارد،ای مونس کسی که مونسی ندارد،ای یاور کسی که پشتیبانی غیرازتو ندارد،ازتو میخواهم که به من لیاقت بندگی کردن به درگاهت رابدهی و تو هم ارباب خوبی برای این بنده ی همیشه محتاج به درگاهت باشی
خدایا درهرلحظه هدایتگره من باش و امروز ازتو درخواست میکنم که همانگونه که به موسی شرح صدر دادی و برفرعونیان پیروزش نمودی،همانگونه که یوسف را ازقعر چاه به عزتوجلال رسوندی،همانگونه که آتش رو بر ابراهیم گلستان کردی،همانگونه که عیسی رو بر جهانیان برتری دادی ،خدای اونها بودی خدای من هم هستی پس مرا برای رسیدن به خواسته ام به سادگی و زیبایی و عزتمندانه و ازمسیر آسانیها،آسانم کن
خدای بزرگ و قدرتمندم به من بگو درهرلحظه که چه قدمی برای به سرانجام رسیدن خواسته ام بردارم
خدایا تنهاتورامیپرستم و تنهاازتو یاری میطلبم و تنها بندگی تورامیکنم و تنها و تنها ازتو میخواهم که ارباب من درهرلحظه اززندگیم باشی…
استادعزیز و سخاوتمندم سپاسگزارم بخاطر اینکه انقدر زیبادارید یکتاپرستی رو دربین جهانیان ترویج میدید،سپاسگزارم ازشما بخاطر قلب رؤوفی که دارید و انقدر زیبا کلام خداوند رو برزبانتون جاری میکنید
سپاسگزارم که باعشق اینهمه آگاهی ناب رو دراختیار ما دوستان میذارید،امیدوارم که دراین مسیرتوحید و ترویج یکتاپرستی همیشه موفق وپیروزباشید
همه ی دوستانم رو درپناه خدای هدایتگر میسپارم
بنام خداوند بخشنده مهربان!…
بنام خداوند هدایتگرم که به بهترین شکل مرا هدایت میکند..هدایتی که مرا همواره اسان میکند بسوی اسانیها!…..
سلام سلامتی به یار دلنوازم…استاد عزیزم!…این بهشت پر نعمت الهی و اسان شدن ها و نرم شدن زندگیت و ارامشت را،” بهتون تبریک میگم!..عزیز دل…
هیچ تقلایی به اندازه راه راست برایم خوش یمن و روزی رسان نبوده و هست…
زندگیم از روزی که با شما هم مدار شد..تا به الان..حتی روزهایی که مفهموم تضاد و گذشتن از این مسیر رو درک کردم..جز خوشبختی و حال خوب..یادگیری از قانون …چیز دیگه ایی نبوده..
همیشه نرمی و سادگی و پر از موفقعیت بوده..و تا به الان یسری اتفاقات خوبی برام پیش میاد..که باعث میشه..اصلا سوپرایز نمیشم..و میدونم بخاطر عملکرد درست روی شخصیتم و باورام بوده ..
چند مدته یه خاسته ایی داشتم..و سپردم بخداوند…به طرز شگفت اوری با سادگی بهم هدیه شد.. و حتی دیگر خاسته های”دیگم.. اینقدر روان و آسان هست اینقدر خداوند از طریقهای مختلف اجابتم میکنه اینقدر دلها برام نرم شده..که گفتنی و قابل مقایسه با گذشته ام نیست.و نخاهد بود..
یه دوستی که سالیان سال داشتم روش حساب باز میکردم که داستانها داره..خودش!براحتی وارد زندگیم شد.چه هدیه هایی از این شخص بهم رسیده چقدر روانی و اسانیهاست..همش شگفت اور…و حال خوبه!
واقعا شرایط زندگی الانم و ایده ها و خوابهای رویای صادقانه و نرم شدن دلها..همه و همه بخاطر تعقییر درونی من.و ایمان بخداوند بوده…
حتی جاهایی که سالیان سال واقعا ترس و واهمه داشتم براحتی برام اسان شد..و کارها براحتی برام انجام شد…
الان من” تمام خاسته هایی که گذشته ها اصلا بهش فکر نمیکردم الان من تو زندگیم دارمش..و قولها و وعده های الهی مهر محکم بهش خورده.همه در حال انجام شدنی هست..
و من باید عمل به الهامات خداوند رو بسیار جدی بگیرم..چون خداوند یه روز بهم گفت…یادت باشه..از نظر من این اتفاق برای تو انجام شده …فقط باید نگرانش نباشی باید بزاری من تو زمان خودش اتفاق بیفته..
فقط من باید بتونیم باورامو با تکرار این فایلها” قوی کنم..و ادامه بدم..چون همزمانی خداوند دقیق و واضح هست..
چند تا همزمانی خداوند برای کارهام…تو همین چند ماه
ورودی مالی برای خرید دوره عزت نفس.دقیق در زمان مناسب و در مکان مناسب.دقیقا به وقت درستش برای کارها و شخصیت سازی درونم ..
مشکلی که من سالیان سال داشتم تقلا واسش!میکردم و روی این موضوع حساب باز میکردم..در زمان خودش در مکان خودش براحتی انجام شد.پروندش بسته شد..
خاسته جدید من خرید موبایل با ورژن بالا دقیقا تو زمان مناسب و مکان مناسب هدیه از طرف شخصی..اصلا بهش فکر نکرده بودم اینقدر راحت انجام بشه..
و خیلی از خاسته های دیگه..ریز و درست “و همزمانی خداوند..همون صحبتی که شما استاد میگیید.به مو میرسه ولی پاره نمیشه دقیقا این همزمانیها هم برای من بوجود اومده…
اینا چی رو میرسونه!اینا همون امید و توکل و ایمان بخداوند بود..خداوند دوستداره ما بهترینها رو داشته باشیم من مدام سوره فاتحه رو تکرار میکنم.چه ترسهایی داشتم..چقدر روی عوامل بیرونی حساب میبردم..
چه زمانهایی میخاسته چه اتفاقاتی چه ادمهایی رو ملاقات کنم که اون موقع با من همدار نبوده..چقدر خداوند افراد رو برام فرستاده تا بهم کمک کنند..
چه خاسته ایی خاستم که برابر با اون موقعیتم بوده..چه دستانی چقدر راحت اون خاسته رو برام انجام دادن..
و خیلی خیلی زیاد بود.همینجور که دارم فکر میکنم و لطف خداوند هست ..چه درهایی با همین طرز تفکر و این باور توحیدی..چقدر راحت شدم به اسانیها!….
و همه لطف خدای بزرگه من به شخصه هیچ هیچ هیچ چیزی نمیدونستم میخاد چی بشه..هر جا یکاری رو سخت میدونستم حتی فکر کردن برام سخت بود..بخدا براحتی تو یه آن” برام انجام شد…
چند شب تو یه مجلس زنانه..سر صحبت شد…برمیگشت که حدودا چند روز پیش..ایشون یه مشکل خانواده ایی داشتن…
و ایشون اومد توضیح بده.گفتم نیازی نیست و خودش!شروع کرد..و یه لحظه جرقه ایی به ذهنم خطور کرد..گفتم نگاه کن!…
تو تعقییر کرده ایی!.شرایط زندگی تو کاملا متفاوت شده،… چون تو حال هوای فرکانس خوب هستی.
وقتی مشکلات اطرافیانو میشنوم…
زود بخودم یاداوری میکنم..نگاه کن!…
یادته گذشته خودتم با همین افکار بدبختیها و سرافکندگیها و قربانیها و شرکها..و وضعیت بدنی ناسالم بود…
یادمه حدودا یکماه کم و بیش!خداوند هدایتم کرد.به سفر و هدایت بجاهایی که خودش میخاست برم..
واقعا درک ما با کارکردن روی قانون زمین تا اسمان متفاوت میشه…
خیلی جاها ادعای فروش!بیشتر تو زمینه کاری خودشونو دارن..و خیلی تو دید مردمن..یا همون زر زیورشون همیشه ذهنم بهم میگفت نگاه فلانی کن..چقدر زرنگه تو بهیج جا نرسیدی و همینجور داشت منو مقایسه میکرد….(حتی با نتایج عالی و ارامش ارامش ارامش،”و حال خوب بدون هیچ عوامل بیرونی کارمو پیش میبرم.این زندگی شگفت انگیزم….)
ذهنم همینجور منو با دیگران با کارکرداشون زیر و پا میزاشت…..
من چقدر روی این موضوع مقایسه نیاز بکار کردن دارم…
این سفر هدایتیم خداوند یاریم کرد.تا باورای افراد رو درک کنم..
دیدم اون شخصی که خیلی از نظر مالی همجوره عالی داره.و فروش به نسبت خوب با قیمتهای بالا داره..یسری باوراها داشت ایشون جوری باهام صحبت میکرد..که من یه لحظه گفتم نگاه کن…
اصلا نباید به شکل ظاهری افراد بری..به شکل اون چیزی که تو جامعه هست..دیدم تمام اجناسشو یسری افراد هستند به قرضی میبرن.و میخاد تقلا کنه..برای اینکه پولاشو بگیره..
یه سفارش به من داد!..این شخص براحتی وانمود کرد.که من این جنسو نمیخام..یه لحظه گفتم خدا چکار کنم؟…و بهم گفت اشکال نداره هفته بعد پرداخت کنم.گفتم من قرض کار نمیکنم !..و هدایت خاستم این شخص همون لحظه مسخر من شد و فوری انتقال داد..
و دقیقا جاهایی هدایت شدم که اون اشخاص.تو فکر من.افرادی قوی از نظر کاری خودشون بودن..
دقیقا و تماما همه اون افراد “با همین باورا داشتن کارشونو پیش میبردن…تمام اون هدایتها همه داشتن یه نوع روند ثابت رو انجام میدادن..
و همه رو لطف خدا میدونم..خیلی درهای شخصیتی بروم باز شد..واقعا بخودم اومدم..دیدم همه تقلا میکنن برای اینکه بتونن امورات زندگیشونو بگذرونن..و من استاد این مورد رو میتونم ..توی تمام جنبه ها..تو زندگی گذشته خودم و الان زندگی افراد نزدیکم ببینم..
و مدام بخودم دارم یاداوری میکنم..که نگاه کن…تمام شرایط خوب تو..بخاطر کار کردن روی خودته ها!…
بخاطر ایمانت و نتیجه باوراتها!…
و،” شرایط گذشته ات!” و اون تقلاهاو اون سختی ها و روی عوامل بیرونیها و قربانیها همه و همه بخاطر اون افکار گذشته ات بوده.هااا…
و کل راز زندگی خوب ارامش.حال خوب …روی همین موضوع باور توحیدی هست..
استادم نمیگم خیلی خوبم..ولی میدونم زندگیام الان زمین تا اسمان در تمامی جنبه ها با گذشته ام زمین تا اسمان متفاوته!
و میدونم برای اینکه این خوشبختی رو بتونم نگهدارم باید عجله نکنم و خودمو با دیگران مقایسه نکنم..چون عجله نابود میکنه این دو نمونه که الان بیشتر درکش!کردم..باید خیلی روی خودم..حسابی ” کار کنم..
میدونی ذهن همینه…فقط چیزهایی میبینه که تو رو به احساس بد برسونه..باید بتونیم سپاسگزار همین خوشبختیها باشیم واقعا همین چند ماه چه درهایی بروم باز شده..اگه همین چند مدت پیش بهم میگفتن اصلا باورش!نمیکردم…
و این یاداوری و مقایسه نکردن و این عجله رو باید خیلی خیلی خیلی روش کار کنم..
و بتونیم روی داشته هام و الهامات و ایده های خداوند تمرکز کنم.ایده هایی که خاسته منو مهر زده..فقط باید زمان درست بصورت نرم ساده روان وارد زندگیم شود..
که این نیاز داره “روی خود کار کردن..
این نیاز داره سپاسگزار موقعیت و شرایط الانم.
همزمانی خاسته ها انجام میشه…
میخام یه خاسته گذشتمو بگم..من خیلی دوستداشتم وارد مقطع بالا تو فلان شهر بشم.
حقیقتا خیلی روزها براش جنگیدم.خیلی سختی کشیدم.و تا بدستش اوردم..
و روزی که رفتم برای ثبتنام.بخودم گفتم!نگاه کن بهش رسیدی .چقدر خودتو اذیت کردی..انگار برام یچیز پیش افتاده شد “همون لحظه..خیلی زیاد با وجود ندونستن قانون یه لحظه بهم الهام شد…و خودم تاییدش میکردم…
که” حتی قبول شدنم.م..من !..لطف خدا دونستمش!و هدایتی که من اصلا شناخت بهش!نداشتم انجام شد که بازم داستان خودشو داره..
خداوند بهم الهام کرد.اگه حالتو خوب گرفتی اگه با مادرت بحث نکردی و تشنج نداشتی قبولت میکنم..که اونم داستان مفصل داره…
زمان خیلی خوبی بود..و دیدم واقعا ارزش اونکارهای اشتباه نداشته…که الان بیام بخودم یاداوری کنم..چقدر ما انسانها عجولیم.
…..
و خیلی چیزها هست که من بهش رسیدم برام عادی شده…..
در نهایت بگم!
چقدر خوبه دست خدا رو باز بزارییم تقلا و سختی و زجر یعنی بدبختی خودمون…
تنها باوری که مدام بخودم اول صبح یاداوری میکنم و بیاد میارم خاسته هایی که به اسانی این مدت داره به شکلهای مختلف وارد زندگیم میشه..حتی خاسته های دیگممم.بهمین شکل وارد زندگیم میشه عادی میشه..فقط من باید بزارم همزمانی خدا که درست و دقیقه..مثل هدایت دوست عزیزمون .و همزمانی شما استاد عزیزم با این شخص..که اینچنین ایمانی رو در دل این شخص بوجود اوردین….کارها و خاسته های منم بصورت درستش..همزمان بشه!انشالله
چقدر این روی دوش!خدا نشستن.چقدر این راحتی خوبه.چقدر این اسانی خوبه!چقدر این فکر راحت طلبی خوبه..
از بس به ما مخصوصا ایرانیها و فکرهای فقیر گذشتگانمون به خردمون دادن.که واقعا میگم.راست میگن من باید سختی بکشم..و واقعا هنوزم باید خیلی روش کار کنم..و میبینم و درک میکنم..مخصوصا اون سفر هدایتی…واقعا فهمیدم همه دارن تقلا میکنن!برای چند غازی….
همون چیزی که خدا مدارم تو ایه حجر ایه 88 بهم گفت…مواظب باشیا..مقایسه نکن خودتو شرایطتو با دیگران عجله نکن بزار من اتفاق خوب به موقع وارد زندگیت میکنم..
اقا!چی بگم….اون خدایی که منو افریده من الکی .خوش شانسی تو دنیا نیومدم من با قانون سرکارم..
هر جا بری قانونه..من باید به قانون الهی پیروی کنم..
خدا میگه من اسانی رو برای تو میخام …..تو این مدار بیا هر چی بخای بهت میدم.تو ظرفتو بزرگ کن تو بندگی کن تو کاری نداشته باش …
استادم خداوند بارها بهم گفته !
با شکل با تصویر کاری نداشته باش اتفاق خوب تو زمان درستش برات انجام میشه ….
تو حالتو فقط خوب نگهدار تو کاری نداشته باش به چه شکل.تو کاری نداشته باش میخاد چجوری..
همین الان این موبایل جدیدی که تو دستته کی بهت داده…خدا و دستانش..
که الان داری!با عشق بندگی منو میکنی..پس بزار خاسته بعدای.تم..بهمینشکل اسان که فکرشم نمیکنی .. وارد زندگیت میشه ..
من باید بقول استاد بارها بخودم بگم من بندگی کنم من تسلیم باشم و شب بارها بارها بخودم این فایل رو مروری کنم بر نجواهای ذهنم..
تکرار تکرار تکرار..
تا بیاد بیاورم گذشتمو و شرایط الانمو مقایسه کنم.
مواظب رفتارم باشم…
بخدا افراد خودشون زیر وام قرض بدهکاری میبرن بخاطر اینکه بتونن.زندگی و اموارتشونو بگذرونن.من 100 تک تومنیم ..بدهکار هیچکس نیستم..همه رو صاف کردم تموم شد و رفت..بخدا روزهایی به مو رسیده خدا در عین واحد برام جور کرده..و پاره نشده..
چه دریافتهایی چه هدایتهایی وارد زندگیم شده..
مگه ما خوشبختی بنام ارامشم داریم..ارامش چیه؟!بخودم میگم…بخدا..خیلی نیازمند این صحبتها هستم…
وقتی من حالم خوب باشه.وقتی که نیازمند هیچکسی نیستم..وقتی با خداوندم در کنار هم هستیم..بخدا هیچ یاری به زیبایی یاری خداوند اینقدر برام خوشبختی نداشته…
این دو سال خورده ایی… به اندازه کل زندگیم..پر از خوشبختی و بهشت همیشه جاویدان بوده….همه جوره برای من پر از خیرو برکته…
چرا بیام بجنگم من گذشته..چرا بیاییم حساب باز کنم چرا بیام تقلا کنم ..با دیگران ور بیفتم..و روشون حساب ببرم
من ارامش!رو میخام که اون فقط خدا هست و این آرامش یه پکیچی از!لطف و مرحمتش با یه سبد گل تقدیم من میکنه..
خدای من بسیار مهربانه..تنها دوست زمینیم .و سرای اخرتمه!…که همه چیز منو میدونه دغدغه ها و شرایط زندگیمو میدونه خدا هست.استادم باورش کرد..و بهش هدایت شد…منم باور میکنم منم نیازمندشم..
منم این مسیر رو تا انتها میرم !..چرا که نرم!..
منم میخام اسان بشم منم میخام موفق بشم منم میخام سلامتی داشته باشم.منم میخام بهترینها شامل حالم باشه..چرا بجنگم..با جنگ چه چیزی رو میخام ثابت کنم…
من باید قوی باشم.من باید نور الهی رو تو زندگیم بیشتر کنم.نمیگم یجاهایی خدا بهم گفته اینکار درست نیست..و زود منطشو بهم گفته…
و من بعد متوجهش!شدم اره کارم اشتباه..هست زود برگشتم..خیلی جاها هدایتم کرده همین چند روز پیش..هنوز پاشنه گذشتمو داشتم اجرا میکردم..همون لحظه خدا اون زمان رو برام متوقف کرد.گفت حق نداری اینکار رو انجام بدی…
مخصوصا روی این نوع تفکر..حساب کردن روی دیگران!و مقایسه کردن و عجله کردن..عجله…یعنی زود به خاسته رسیدن…
که خداوند بهم گفت من فراموشکار نیستم من میدونم فقط بهم اجازه بده که کارمو انجام بدم..
عجله نمیزاره که باید خیلی مواظبش!باشم…
خدا تو کتاب رویاها گفت.انسانها فراموشکارن..مگه شما خاستتونو برای لذت نمیخایین پس لذت ببرر..
میخام کلام الهیمو به لطف خودش .در این فایل زیبا”به پایان برسونم!..
ولی میدونم این تکرار هنوز ادامه داره..چون ذهن افکارشو از روی ورودیها “بوجود میاره..باید خیلی مواظبش!باشم..باید بتونم تو مسیر درست ادامه بدم…
مسیری که خدا داره یکدل و یکصدا از زبان استاد برامون یاداور میشه..
که یادت بمونه زندگی اسانی هست
زندگی حال خوبه
زندگی نعمت و ثروت
زندگی رابطه خوبه
زندگی یه پکیج عالیه!
برای داشتن این پکیج..باید بتونی روی مدار من با فرمان خدا!برای همیشه ثابت قدم بمانی…و بهاشو بپردازی…بهاش..احساس خوب و ارامشه..
دیگه خودت با خودشناسی..که همون دغدغه های ذهنیته..باید به درک واضحی برسی و تربیتش!کنی..بسمت رشد حقیقی…
هر کسی با خودشناسی به خداشناسی میرسه هر کسی باید بتونه با توجه به موقعیتش!و شرایطش..باورای ذهنیشو هم مدار کنه با باورهای الهیش…
منم مدام باید بتونم این بروز رسانی رو مدام انجام بدم..بروز رسانی که شخصیت درونی منو تعقییر میده…
بروز رسانی که زندگی چند روز منو در اینده تعقییر چند درصدی میده.
در نهایت میخام سپاسگزار خداوندم که مرا هدایت کرد.تا پاشنمو بازم پیدا کنم.و این رگ عجله و مقایسه کردن رو از بیین ببرم..
به امید روزهای ارهی و مسیر آسانی و راحتی…
همین چند دقیقه پیش داشتم غذا میخوردم.یه لحظه غذا رفت تو مجرای نفسیم..انگار یکی بردتشتش گذاشتش کنار…
اون کس کیه؟…خدا!..خدا هست که داره تمام سیستم بدنمونو هدایت میکنه..
همون لحظه گفتم خدایا هیچی مثل سلامتی بقول استاد..چقدر باید سپاسگزارش باشیم.همین نفس…
سلامتی که خاسته هامونو تو این دنیا”کن فیکون میکنیم..ما میخاییم اجابت میشه..
اگه یه لحظه نفسم بریده بشه..کی میتونه منو برگردونه..هیچکسی..اگه تمام داروهای شیمیایی موقع نفسگیری به انسان تزریق میشه ایا میتونه منو برگردونه خیر…
هر چقدر ریز بشیم تو همین انداممون..میبینیم خیلی کوچک هستیم.خیلی زیاد…
چند روزه..برنامه گوگل ارت.دارم پیگیر میشم…یه رودخانه تو اروپا بود.روی نقشه دنبال کردم ..تا رسید به دریا..دیدم چقدر این رود پیچ در پیچه..چقدر بزرگه..گفتم نگاه کن…
چه کسی اینهمه نعمتها رو افریده چه کسی اینهمه فراوانیهای طبیعت رو خلق کرده که فقط ما جز کوچیکشو تو زمین مشاهده میکنیم..
کو بخودم میگم ..یادت باشه خدا هست…
یادت باشه فقط خدا هست که همه چیز رو مدیریت میکنه..
وقتی از بالا به کره زمین نگاه میکنی از دید ماهواره میبینی چقدر ضعیف و ناتوانیم…چقدر راحتدارییم قدرت دنیا و میدیدم به دست.روسیه و ترامپ فلان!
واقعا باید بجای خنده..از خودمون خندید..چقدر ما انسانها بدبختیم..که خیلی راحت گول افکار عمومی میخوریم..
خیلی راحت روی دیگران حساب باز میکنیم برای اینکه زنده بمونیم…
چقدر راحت منطقهای بدرد نخور برای خودمون میبافیم..
مخصوصا اینروزها که دیگه اخر خودشه هر سالم داره زیاد میشه…
پس برای موفقعیت برای هر چیزی!طبق گفته استاد در فتیل قبل..و باورای موسی پیامبر از خداوند اسانیها رو بخاییم اسانی که خیالمونو راحت کنه…اسانیها..نیاز به یه باور قوی در برابر نجوای ذهن داره..که فقط با یاداوری پروبال میگیره چنان نیروی قوی تو درونت ایجاد میکنه که هر چقدر سپاسگزارش!باشی کمه…
انشالله که بتونیم تو این مسیر همیشه اسان بشیم..و نرم بشیم برای روان شدن زندگی عالی و موقعیت شرایط عالی!
به امید موفقعیتهای پایدار و همیشگی..
خدایا چنانکن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار
به نام خدای مهربان سلام
خداروشکر میکنم بخاطر اینکه قدرت خلق زندگیم رو به من داده
قسمت چهارم
یکی از چیزهایی که تو ذهنم هست اینه که چطور میشه خداوند رو در کارم ببینم ،
بزار اینطوری بگم ،من زبانی خیلی با خدا هستم و این توانایی رو دارم که بشینم و ساعت ها در مورد اینکه خدا کی هست و چی هست و چکار کرده و چکار میکنه و بزرگه صحبت کنم
ولی در عمل به اندازه کوچکی هم ایمان ندارم که خداوند داره کارهای من رو انجام میده
واقعا من آدم فوق العاده ای هستم ،ولی حرف استاد درسته ، کاملا درسته ، باورها دارن کار میکنن
الان اینجا تفاوت باور و حرف رو کاملا متوجه میشم ، از رفتارم و کارهام و عملکردم متوجه میشم که کاملا در مدار جداگانه ای از خداوند هستم
نمیدونم ،ولی واقعا اگر یه کسی مثل استاد اینطوری مسائل رو توضیح نمیداد فک نمیکنم حتی در این حد هم میرسیدم و در همان جهالت قبل می موندم
میدونی ، یعنی حتی همین که به این سایت اومدم و این آگاهی ها رو دارم دریافت میکنم رو نمیتونم از خدا ببینم
البته الان باز به حرف استاد میرسم
این میشه مقاومت
بزار ببینم که چه باورهایی دارم ؟ درستش اینه که باور داشته باشم که خداوند داره کارها رو انجام میده
میدونی جالبیش برام چیه؟ من فک میکردم که چون انسان هستم و خدا هم خالق انسان هاست پس من باید زاتا خدا پرست باشم و اینکه همه چیز رو از خدا بدونم و انگار توقع داشتم که اینطوری باشم ولی در عمل اینطوری نبودم و نیستم
بزار اینطوری بگم
وقتی که یه استعدادی تو یه کاری داری فک میکنی که دیگه همینه و تهش همینه و دیگه بهتر از این نمیشه بهترش کرد
منم همچین طوری ام یعنی فک میکنم که همه هم همینطور باشن ، فک میکنن که خدارو میشناسن و یا میدونن که خدا داره کارها رو انجام میده ولی باز کار خودشون رو میکنن
باز اینجا میرسم به حرف استاد که باورها دارن کار انجام میدن
واقعا استاد حق با توست
باورها دارن کار انجام میدن ، اگر من فک میکنم که خدا وجود داره ولی ایمانی ندارم بهش این یعنی باورهای من داره کار میکنه
حالا درست چیه؟ درست اینه که خداوند داره کارها رو انجام میده ولی باور من اینه که عوامل بیرونی دارن کار انجام میدن
و چون این باور من هست ، فک میکنم که همه چیز همینطوره و این درسته
در صورتی که این نشانه عدالت خداوند هست که حتی نیامده بزور پیشفرض ذهن تو رو خداپرست و با ایمان قرار بده
این نشون میده که کاملا همه چیز در دستان توست که چطور هم چیز رو خودت از اول بسازی
این نشون میده که ذهن من میتونه هر طوری برنامه ریزی بشه
وقتی که به دو الگوی خیلی معروف و شناخته شده و ثروتمند مثل فرعون و حضرت سلیمان نگاه میکنم متوجه میشم که حتی ایمان داشتن به خداوند یا نداشتن هم تاثیری در ثروتمند شدن یا فقیر بودن افراد نداره
بزار بررسیش کنم
خداوند به حضرت موسی میگه برو به فرعون بگو که سرکشی نکنه و ادعای خدایی نکنه
ولی حضرت سلیمان در مقابل کامل با ایمان بوده
درسته که هر دور در عمل از یه قانون برای ثروتمند شدن استفاده کردن و این نشون میده که قانون یکی هست
خب برسی کنم که تو همین دور و بر خودمون چقد آدمهای با ایمان داریم ،کسانی که نماز اول وقت، زکات ، کمک های مردمی ،حق الناس و خیلی چیزها رو دارن رعایت میکنن و هیچ کار خلاف شرعی هم انجام نمی دن ، مگه اینها با ایمان نیستن ،پس چرا ثروتمند نشدن
پس اینجا باز متوجه میشم که ثروتمندی به اینکه به خدا ایمان داشته باشی یا نداشته باشی ربطی نداره
و این نوع نگاه هست که عامل اصلی ثروتمند شدن یا فقیر بودن هست
مثل مدرک رانندگی می مونه ، مگه فرقی میکنه که کسی ایمان داشته باشه به خداوند یا نداشته باشه و کلی هم به خدا قرآن فحش بده آیا در قبول شدنش در رانندگی فرقی میکنه
خب نه
باورهای اون فرد هست که باعث قبول شدنش میشه ، یه خواسته هست ، یه تمرین هست، یه اینکه الگو دیده که همه دارن هست، و این هم تلاش میکنه و نتیجه میگیره
ولی اینکه این باورها رو و جایگاه این باورها رو کی درست کرده رو شاید ندونه
و من احساس میکنم که اینجا در این سایت هستم که ریشه این ها رو یاد بگیرم
و یاد گرفتم از استاد که خداوند کی هست ، چی هست و چطور کار میکنه
و اینطور انگار بهتر درک کردم که باور ها چی هستن
چون من تا الان داشتم یه طوری حالت تعصبی هم که مثلا طرف دار خداوند باشم زندگی میکردم و حرف میزدم
شاید بخاطر همین مسائل هست که خیلی سختمه که بپذیرم که خداوند داره این کارها رو انجام میده
شاید اگر چیزی مینویسم و یا حرفی میزنم که میگم خدا داره این کارها رو انجام میده ، این هم از روی ترس هست
که میگم یه وقت خدا سنگم نکنه و یا مردم و اطرافی چیزی نگن
الان متوجه شدم که چرا هی برام سوال بود که چرا استاد انقد داره میگه خدارو باور کنید
و من مقاومت دارم ،انگار میخوام کوه بکنم
نگو که این مقاومت های من در برابر اینه که خداوند رو عامل هر چیزی ببینم
البته باید حق بدم که انقد شنیده های اشتباه داشتم که باورهام اونطوری شکل گرفته
و خداروشکر که الان فهمیدم که حتی برای اینکه خدارو باور کنم باید باورش رو بسازم
عهههههههه پسر فک کنم من این باور رو بسازم چی میشه
و خب الان واقعا و صد در صد مطمئنم که خداوند من رو هدایت کرده به این سایت و این فایل ولی خب ایمان قلبی نیست که نیاز به کار داره
ولی خب ادامه میدم دیگه
همین که دارم حدود سه چهار روزه که خداوند رو در کارهای روزمره ام میبینم و سعی میکنم که نقش آدمها رو تو ذهنم کمرنگ کنم و در بیرون بهشون احترام بزارم این یعنی دارم کار میکنم
و همین که این آگاهی ها از دلم میاد که بنویسم اینم قطعا ازسمت خداونده
یه احساسی کردم این چند روز در مورد اینکه خداوند حامی من هست و با من هست این بود که انگار احساس کردم که اگر من این باور رو بسازم که خداوند با منه و من رو هدایت میکنه دیگه نمیترسم که حرکت کنم یا مهاجرت کنم یا هرجایی باشم
خدایا شکرت بابت همه این ها
سپاسگزارم
به نام خدای هدایتگر….
سلام استاد عزیزم و دوستان ارزشمند وپایه و همراه
استاد سپاسگزارم برای این فایل سرشار از اگاهی آرامش و توحیدی….خودش یه دوره است که هر چقدر گوشش کنی بنویسش هر بار یه آگاهی جدید بولد میشه این نشان از مدار بالای شما داره
من مدتیه احساس میکنم خیلی زود به زود مدارم عوض میشه اینو اتفاقات زندگیم میگه،هی حل چالشها و کنترل ذهن های عمیق و اینکه باید در عمل نشان بدم،انگار درسهام نوشتم و خوندم و الان باید اجراش کنم و به لطف خداوند و یاریش راضیم
من در مورد روابط یه جالش 25 ساله دارم،هر چند از وقتی شروع به تغییر کردم تایمهای اعصاب خورد کنش کمتر شده و بیشتر آرامشه ولی هنوز آشغالها زیر مبله
هر بار در مورد روابط باید چالشهای بزرگتری رو حل کنم و اینبار دو روزه فقط دارم فکر میکنم و مینویسم،همون اولش گفتم خدایا یه مسئله است که مربوط به منه باید حلش کنم،میخوام مسؤلیت این اتفاقات و الگوهای تکرار شونده رو بپذیرم،خودت کمکم کن…من الان نیاز به عشق دارم…رهایی…آرامش تو کمکم کن،از دل این تضادها خبری خوش برام داره خودت کمکم کن اون باگه چیه که 25 ساله دارم حملش میکنم….از جایی که تصمیم گرفتم کوله بارم رو آپدیت کنم جالبه بعد از این تصمیم مسایل بزرگتر و عمیق تری برخورد میکنم که باید حل بشه و اینم یکی از اونهاست…در پی این تصمیم بازم روابط که جلوم سبز شد…گفتم خدایا کمکم کن…بگو ایرادم کجاست…به محض درخواست،برخلاف همیشه که قضاوت و سرزنش بود،البته روز اول همین بودم ولی احساس کردم نه این راهش نیست ایراد از منه که دارم ازش فرار میکنم….جالبه امروز بهش هدایت شدم…به جواب مسئله ام….از چه طریقی؟…دخترم!!!
چون من زیاد با دخترم حرف میزنم…در دوره احساس لیاقت استاد میگه برای حل مسایل روابط باید حرف زد،گفتگو کرد کاری که من ازش فراریم...زمانی که در دوره احساس لیاقت بودم بازم چالش روابط شد…اونجا گفتم این چالش فقط با گفتگو حل میشه،غرورم رو کنار گذاشتم و خودم بر خلاف همیشه پیش قدم مکامله شدم به جای قهر و دوری…مسئله راحت حل شد و پروندش بسته شد…در مورد تغییر ام در مورد روابط با دخترم وقتی تصمیم گرفتم دخترم رو بپذیرم و بشنومش،به جای قضاوت و سرزنش و نصیحت همه چی عوض شد،ودر مورد هر چیزی حرف میزدیم،به جای سرکوبش،بهش حق دادم،خودم رو جاش گذاشتم،اجازه دادم تجربه کنه،در کنار من،دیگه دوستش شدم یه دوست صمیمی که دو سر سوده…حالا در روابط با همسرم دقیقا اینجاست که فرار میکنم،همیشه میگم حق با منه،هرچی من میگم درسته،اگر مخالف من رفتار کنه از سمت من طرد میشه،سرزنش میشه،همیشه حق به جانب و مغرورم…اینارو امروز بعد از اینکه هدایتخواستم بهش رسیدم،گفتمخدایا میخوام مسؤلیت زندگیم رو برعهده بگیرم و جالبه توی صحبتهام با دخترم بهش رسیدم(اخه ما خیلی با هم حرف میزنیم)و گفتم خودشه…خودشه…یافتم…بعد خودم با این که من راهم رو ازش جدا کردم گول میزدم،به خودم گفتم:ااخه اگر تو مال این حرف بودی باید خیلی زودتر راهتوجدا میکردی…نکردی…پس راهت هنوز باهاش یکیه…فقط داری آشغالها رو زیر مبل میکنی…سرت مث کبک زیر برفه…تو که نمیتونی بدون بودنش زندگی کنی و ارزش زندگی کردن رو داره،ارزش بودن باهات رو داره…خوب چه مرگته…غرور،سرزنش،کنترل کردنش،احساس گناه دادن بهش در عمل نه در حرف،اینارو خودت داری بعد میگی اون داره،نه عزیزم خودتی،دقیقا خودتی…درد داره،سخته پذیرشش…ولی ولی این جای خط باید بنویسی و امضا کنی من مسول زندگی و باورهای خودم هستم.تمام.جهان آیینه رفتار ماست…سالهاست داری فرار میکنی ولی هر بار محکمتر برمیگرده به قول استاد کتک خورم ملسه دیگه،تحملم بالاست…ولی از وقتی خواستم باید من،من حلش کنم،به من مربوطه ببین چقدر راحت،حل مسئله ایی که دم دستم بود و
ازدید من پنهان چه طوری برام روشن شد…منمیدونم این هدایت از کجا آب میخوره…از گوش دادن هر روزه فایلها،نوشتن فکر کردن و سعی کردنم در عمل…واقعا سخته،حریف ذهن چموشم بشم،اقرار میکنم سخته…ولی با هدایت توکل و ایمان راحتره…قرار نیست همه کارهارو من انجام بدم…بعد از 25 سال رابطه این اولین باریه که به این مسئله پی بردم چون اجازه دادم خدا کمکم کنه…اجازه ورود دادم…حالا قرارم نیست یه شبه همه چی درست بشه…ولی پیدا کردن همین باگ خودش گام اول تغییره و آسان شدن برای آسانی ها…از خداوند هدایت میخوام منو تنها نذاره…دلها رو نرم کنه،مسیر رو هموار و آرامشم رو افزون برایمانم بیفزاید و بر صبرم…
اینا رو نوشتم برای خودم که رد پایی باشه برای ادامه مسیر تازه و تصمیم جدید و آپدیت کردن کوله بار 43 ساله ام…که بیام از هدایتها…نعمتها و افزودن ایمانم و پاداشها بگم تا نقطه عطفی در زندگی خودم و دوستانم باشه…
در پناه یگانه پروردگار بی همتا…
سلام به استاد عزیز و دوستان هم فرکانسیم
الان چندباری هست دارم فایل رو گوش میدم و به گذشته ام برمیگردم می بینم که من
با عدم کنترل ورودی ذهنم و حس دلسوزی برای افرادی که در زندگی سختی میکشیدند و یه جورایی اونها رو ارزشمندتر ازمابقی افراد جامعه میدونستم و از طرفی ارتباط معنویت با سختی کشیدن اونم از آمیزه دینی ( اگه حتی خار کوچکی در پای من فرو رود و من درد بکشم کلی از گناهام بخشیده میشه )دیگه منو درمسیر تکاملی آسون شدن برای سختیها قرار داد.
مادرم همش میگفت میدونید من چقدر سختی برای بزرگ شدن شما کشیدم و چقدر از خواسته های خودم به خاطر شماها در گذشتم بدون امکانات الان وحمایتی .
ومرنب از عمویم که بی نهایت سختی رو درکارش رو دارد تجربه میکند اما آنقدر باحوصله رفتار میکند که مرتب مورد تمجید واقع میشود . ومثالهای اینچنینی .
واما الانا میشنوم که اراده خداوند آسانی است .وهرچقدر باورهای توحیدی مان قوی تر باشد کارها لاجرم باید آسون پیش بره واگر به سختی پیش میره ایمانمان مشکل داره .
من یادم میاد ملکی داشتم که چندین سال گذاشته بودم برای فروش وکسی نمی خرید تا اینکه بعد یکسالی که تو سایت شما بودم و باورهای توحیدی ام یه خرده بهترشد . از خدا خاستم اون برام بنگاهی بشود وملکم رو بفروشد و طی یک مسیر بسبار راحت ملکم به قیمت خوب توسط خدا به فروش رفت .
چون من همش فکر میکردم که بنگاهی های اطراف چون نزدیکی ملکم اونها ملک دارن نظر مشتری رو عوض میکنند که ملک منو نخرند وملک اونها رو بخرد اما بعد گوش داون به فایلهای توحیدی قدرت رو از بنگاهیها گرفتم و به خدا سپردم و خدا به طرز جادویی وراحت ملکم رو فروخت .
و درستش همینه که کارها اسون پیش بره چون درحال سخت پیش رفتن کارها احساسمون بدمیشه وکنترل احساس بد سخت است .
خوب چی کاری است احساسمون رو بدکنیم و دوباره تلاش کنیم حسمان خوب شود . همون اول بیس رو میزاریم روی آسان پیش رفتن کارها تا هم از مسبر رسیدن به خواسته لذت ببریم و هم لذت زندگی در این دنیا و آن دنیا رو بیمه کنیم .
سلام استاد جان امیدوارم عالی باشید
طبق فرمایش شما که :
روی یه فایل یه ماه هم شده بمونید کار کنید
پس به ذهنم اجازه فرمانروایی نمیدم و مینویسم و میفرستم هر چند تا کامنت که لازم باشه
خدا را صد هزار بار شکر برای فقط همین یه فایل
سپاسگزار شما و بانو شایسته هستم برای این فایل
استاد این چهارمین کامنت من واسه این فایله
تا به حال سابقه نداشته واسه من آخه زیاد بنویس نیستم
پس اعتبارش واسه شماست که منو دگرگون کردید منو به سمت خلوص و پاکی بیشتر راهنمایی میکنید به سمت ورود طبیعی نعمتها به زندگیم یعنی به آسانی
استاد امروز مصاحبه شما و استاد عرشیانفر رو گوش میدادم من با همون مصاحبه به سایت شما هدایت شدم
که امروز توی دقه 11 فایل گفتگو با دوستان 49/ورود به مدار نعمتها یه جمله گفتید:
توی اون شرایطی که به ظاهر سخته شما باید حالتو خوب نگه داری
استاد یهو یه لحظه انگار یه چیزی از خاطرم رد شد که من همیشه توی شرایط به ظاهر سخت میخواستم نهایت ترحم خدا رو بگیرم
یعنی خودم به صورت خودجوش توی یه شرایط یه ذره به ظاهر سخت یا واسه یه خواسته آنقدر گریه میکردم یا توی سجده و قنوت میموندم و التماس و تضرع و زاری و بعدشم کلی با خودم کلنجار میرفتم که خوووووب زجه زدم یا بازم جا داشت کم گذاشتم و از بس که خسته بودم واگذار میکردم به نماز بعدی که اینجا کم گذاشتم نماز بعدی سر سجاده جبران میکنم و هر بار که از خدا درخواست میکردم یعنی من این اعتقاد رو داشتم که خدا به دلهای شکسته نزدیکتره و خدا به سختی کشیده ها نزدیکتره «و باور هر که در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش میدهند و برداشت اشتباهم از آیه فَإِنَّ مَعَ ٱلۡعُسۡرِ یُسۡرًا که بعد از سختی آسانیه قشنگ همه جانبه منو آسان کرد برای سختیها و من واقعا همیشه به خدا اعتقاد داشتم اعتقاد به خدای اشتباه
که خدا وقتی من ضربه خوردم وقتی من خسته شدم وقتی من بریدم وقتی دلم شکست به من نزدیکه و اجابتم میکنه واقعا هم وقتی میرسیدم به مو خدا کمکم میکرد«باور به مو میرسه پاره نمیشه» یعنی دقیقا دقه 90
خدا همیشه کمکم کرد همیشه
ولی وقتی جونم در اومده بود
دقیقا نمیدونم و خاطرم نیست فقط این حالتم یه لحظه اومد جلو چشمم که من همیشه میخواستم بیشتر دل خدا رو به رحم بیارم با گریه و زاری و حال بدم نگاه انسان گونه داشتم
بارها توی تمرین ستاره قطبی بهم ثابت شده وقتی حسم خوبه خالق بودنم رو چه زیبا تجربه میکنم و این تا ابد جای کار داره تا بهتر بشه
خدایا تنها کسی که همیشه همراه من بود و شاهد و ناظر به من بود تو بودی خدایا منه انسان فراموشکارم تو وجودی هستی که هیچگاه هیچ خواب سبک و سنگینی تو را فرا نگرفت ای آگاهتر از من به من تو میدانی چه کردم تو منو برگردون من حتی نمیدونم با خودم چه ها کردم چه برسه به درمان
خدایا فقیرم به تو دریابم
چهها با جان خود دور از رخ جانان خود کردم
مگر دشمن کند اینها که من با جان خود کردم
طبیبم گفت درمانی ندارد درد مهجوری
غلط میگفت خود را کشتم و درمان خود کردم
سلام الهه همخانوادهای عزیز
چقدر عمیق و قشنگ بود حرفات، پر از حس و درک عمیق! معلومه که یه تغییری از ریشه توی فکرت و احساست ایجاد شده، و این خودش بزرگترین نشونهست که تو دیگه اون آدم قبلی نیستی.
خیلی از ماها یاد گرفتیم که برای رسیدن به خواستههامون باید سختی بکشیم، باید گریه کنیم، باید زجر ببریم تا خدا دلش بسوزه و یه چیزی بهمون بده. ولی تو الان فهمیدی که این فقط یه باور اشتباه بوده! خدا نیازی نداره که ما تو سختی بیفتیم تا کمکمون کنه، خدا همین الان، توی همین لحظه، کنارمونه، آمادهست که بهمون بده، فقط کافیه که حالمون خوب باشه، بهش اعتماد کنیم و آروم باشیم.
تو قبلاً فکر میکردی که فقط وقتی به آخر خط برسی، وقتی دیگه هیچ راهی نمونه، خدا دستتو میگیره. ولی حالا دیدی که نه، خدا از همون اول آمادهست که دستتو بگیره، فقط باید باور کنی که لازم نیست زجر بکشی، لازم نیست التماس کنی، فقط باید با حس خوب، با آرامش، با اعتماد، بری جلو.
این یعنی تو دیگه توی مدار سختی و درد نیستی، تو رفتی توی مدار نعمت، مدار وفور، جایی که همه چیز آسونتر، راحتتر و بدون جنگیدنهای بیخودی اتفاق میافته. پس همینجوری ادامه بده، تو الان دقیقاً توی مسیر درستی. هر بار که ذهن قدیمیت برگشت و خواست ببرتت سمت ترس و نگرانی، یاد این لحظه بیفت، یاد این فهم عمیق که خدا همیشه باهاته، نه فقط وقتی که گریه میکنی، بلکه وقتی که آروم و ریلکس، با لبخند، به سمتش میری.
هر چی که به دلت الهام شده، دقیقاً همون چیزیست که باید بشنوی. این یعنی داری به یه جایی میری که درستترین مسیر برات همینه. هیچ وقت این حسها رو نادیده نگیر، چون نشونههای خیلی خوبیان که دارن بهت میگن: “داره درست پیش میری!”
اگه یه چیزی تو دلت افتاده، ازش نترس، بهش اعتماد کن. این یعنی یه در جدید به روی تو باز شده و داری وارد مرحله جدیدی از زندگیات میشی.
هیچ وقت فراموش نکن، وقتی یه قدم به سمت هدفات برداری، خدا ده قدم بیشتر به سمتت میاد. پس تو فقط باید ایمان داشته باشی و ادامه بدی.
مسیر درست همیشه بهت نشون داده میشه. همه چی داره توی زمان درست خودش پیش میره، پس با آرامش ادامه بده، چون بهترینها توی راهن.
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
آگاهی های این فایل را با دقت گوش دهید. از آنها نکته برداری کنید. سپس در هر زمینه یا موضوعی، به ماجراها و تجربه های زندگی ات نگاه کنید و ببینید به صورت کلی:
چند درصد مسیر زندگی شما هموار است و چند درصد سخت است؟
_از زمان آشنا شدن با استاد در 70یا 80 درصد از مواقع مسیر زندگی برای ما آسان و هموار است و شاید در 20 تا 30 درصد از مواقع کارها برای ما به سختی پیش می رود که مربوط به مسائلی است که پاشنه ی آشیل و باورهای مخرب مان است خصوصا از زمان گوش دادن و انجام تمرینات دوره ی احساس لیاقت جریان زندگی برای ما روانتر شده و کارها برای ما بسیار ساده تر از قبل انجام می پذیرد با گوش دادن به دوره ی احساس لیاقت حتی درک و عمل کردن به سایر دوره های استاد برای ما ساده تر شده و دوره ی بی نظیر احساس لیاقت و سلامتی توأمان با هم نتایج باور نکردنی برای ما به همراه داشته است
چند درصد برای رسیدن به خواسته هایت تقلا می کنی و چند درصد خواسته ها خود به خود وارد زندگی ات می شوند؟
_در مورد مسائلی که پاشنه ی آشیل ماست مثل میزان درآمد یا عزت نفس پایین برخی اوقات با تضادها و چالش هایی مواجه می شویم که البته نسبت به گذشته به راحتی می توانیم کنترل ذهن داشته و تمرکز خود را بر سایر مسایل و موضوعات قرار دهیم و مسایل و مشکلات ما خود به خود و لاجرم بدون اینکه لازم باشد کار خاصی برای آن انجام دهیم حل می شود
در سایر موضوعات که پاشنه ی آشیل نداشته یا بسیار کم داریم خود به خود خواسته های ما یکی پس از دیگری در زندگی ما محقق شده تا جایی که خودمان فراموش کرده بودیم زمانی این خواسته ها را داشتیم و اکنون با محقق شدن آن به یاد می آوریم که چند سال پیش بزرگترین آرزوی ما محقق شدن آنها بوده اما اکنون بدون هیچ تقلایی به آن دست یافته بدون اینکه حتی آن ها را به یاد بیاوریم
به مفاهیم این فایل فکر کن و ارتباط بین مفاهیم این فایل و “میزان روانی یا سفتی چرخ زندگی ات” را پیدا کن.
_اگر بتوانیم احساس خود را خوب نگه داشته که مهم ترین راه داشتن احساس خوب کنترل ورودی های ذهنی حذف ورودی های نامناسب و جایگزین کردن فایل های استاد که باعث ایجاد باورهای مناسب در ذهن ما میشود است خواسته های ما یکی پس از دیگری بدون زجر و تقلا محقق می شود اما ما برخی اوقات کنترل ذهن خود را از دست داده یا برای تحقق اهداف مان عجله داریم توقع و انتظار داریم یک شبه و یک دفعه به تمام خواسته های خود برسیم واکنش گرا عمل کرده و نمی توانیم الخیر فی ما وقع را در اتفاقات به ظاهر نامناسب ببینیم به همین دلیل احساس بد داریم و داشتن احساس بد باعث رخ دادن اتفاقات بد و نامناسب برای ما می شود اما اگر بتوانیم با کنترل ورودی های ذهن تمرکز بر زیبایی ها گوش دادن به فایل های استاد دیدن سریال زندگی در بهشت سفر به دور آمریکا مطالعه ی متن های زیبای خانم شایسته و کامنت دوستان احساس خود را خوب نگه داریم و کنترل ذهن داشته باشیم برای آسانی ها آسان میشویم و خداوند تمام کارها را برای ما در زمان مناسب انجام خواهد داد
به این فکر کن که چه نگاهی به خداوند داری؟
-نگاه ما به خداوند پس از آشنا شدن با استاد به کلی دگرگون شد پیش از این خداوند را مانند انسان خشمگین عذاب دهنده واکنش گرا می دیدیم اکنون او را انرژی که همه چیز است هر آن چیزی که می بینیم و نمی بینم می دانیم و سعی می کنیم هر بار با درک قوانین او که به زیبایی در فایل های استاد بیان شده و عمل کردن به آنها جریان زندگی را برای خود آسانتر و روانتر کنیم
چه باورهایی را درباره رابطه با خداوند پذیرفته ای؟
_باور به این که به محض درخواست ما خداوند ما را به مسیر تحقق خواسته هایمان هدایت میکند همواره پشتیبان و حمایت کننده ی ماست با برداشتن حتی یک گام کوچک در شناخت قوانینش هزاران قدم را به سمت ما بر می دارد مسیر تحقق اهداف مان را برایمان هموار و آسان می کند ایده های باور نکردنی و بسیار ساده به ذهن ما می آورد که متناسب با شرایط و موقعیت کنونی مان است افراد مناسب را به زندگی ما در زمان مناسب هدایت کرده و افراد نامناسب را از زندگی ما حذف می کند خداوند را که داشته باشیم برای ما کافی است و برای ما همه چیز می شود به ما آرامش و اطمینان قلبی می دهد تمام راه حل ها را از هزاران طریق به سمت ما هدایت می کند همواره همراه ما و از رگ گردن به ما نزدیک تر است به ما جرات و شهامت برای اقدام کردن و قدم برداشتن در دل ترس ها و نگرانی ها را می دهد تکیه کردن به او و حساب کردن بر قدرت و توانمندی بی نهایت او ما را از هر چیز و هر کسی بی نیاز میکند به ما آزادی تمام و کمال از قید و بند باورهای نامناسب گفته ها و شنیده های نادرست حرف مردم و… می بخشد
این باورها چقدر مسیر زندگی را برایت هموار یا ناهموار کرده است؟
_بسیار زیاد خصوصا اگر بتوانیم با گوش دادن به فایل های استاد و یادآوری هدایت های خداوند به خود مسایل و مشکلات پیشرو را حل کرده و زمانی که با چالشی مواجه می شویم کنترل ذهن داشته باشیم و بدانیم حتما در پایان به نفع ما تمام خواهد شد
خدایا شکرت
عاشقتونیم
سلام و درود بر مهشید خانم گل
واقعا به به به این کامنت عالی و بی نظیرتون اول خوندم تمرکز نداشتم بدون اینکه امتیاز بدم رد شدم بعد یچیزی در من گفت امکان نداره مهشید خانم کامنتش نور آگاهی نداشته باشه واسه همین دوباره خوندم که این کامنتت و پایین آوردم خیلیییییی بهم حال داد خیلی لذت بردم بعد گفتم دیدی گفتم مهشید خانم کارش درسته رد نشو و چشمکی به خودم زدم و این قسمت و ذخیره کردم چون تکرارش باور توحیدی خوبی خواهد ساخت خیلیییی باور عالی هست این نگاه رو به خدا داشتن واقعا خدا همه چیز و همه کس میشود اگه شک نکنیم اگه نگران نشیم اگه نترسیم خدایا خودت کمکم کن تا بهت اعتماد کامل داشته باشم خداجونم من جز تو هیچکیو نداااااااارم خودت میدونی پس منو به اینجا هدایت کردی تا در مدار این جملات پاک قرار بگیرم و انرژی ترو به درونم تزریق کنم ازت ممنونم که میخوای کمکم کنی.
مهشیدجان ممنونم ازت بابت این کامتت بی نظیرتون ممنووووونم رفیق خوبم سپااااااس.
این قسمت کامنتت بود که خیلی دوست داشتم خیلی:
چه باورهایی را درباره رابطه با خداوند پذیرفته ای؟
_باور به این که به محض درخواست ما خداوند ما را به مسیر تحقق خواسته هایمان هدایت میکند همواره پشتیبان و حمایت کننده ی ماست با برداشتن حتی یک گام کوچک در شناخت قوانینش هزاران قدم را به سمت ما بر می دارد مسیر تحقق اهداف مان را برایمان هموار و آسان می کند ایده های باور نکردنی و بسیار ساده به ذهن ما می آورد که متناسب با شرایط و موقعیت کنونی مان است افراد مناسب را به زندگی ما در زمان مناسب هدایت کرده و افراد نامناسب را از زندگی ما حذف می کند خداوند را که داشته باشیم برای ما کافی است و برای ما همه چیز می شود به ما آرامش و اطمینان قلبی می دهد تمام راه حل ها را از هزاران طریق به سمت ما هدایت می کند همواره همراه ما و از رگ گردن به ما نزدیک تر است به ما جرات و شهامت برای اقدام کردن و قدم برداشتن در دل ترس ها و نگرانی ها را می دهد تکیه کردن به او و حساب کردن بر قدرت و توانمندی بی نهایت او ما را از هر چیز و هر کسی بی نیاز میکند به ما آزادی تمام و کمال از قید و بند باورهای نامناسب گفته ها و شنیده های نادرست حرف مردم و… می بخشد
به نام خداوند مهربان
سلام آقای بختیار پور
قبل از هر مطلبی پوزش ما را برای تاخیر در جواب دادن به کامنت زیبایتان را پذیرا باشید، امیدواریم حمل بر بی ادبی ما ندانید.
بسیار ممنون و سپاسگذار هستیم از لطف و محبت شما و بیشتر از آن برای خلوص نیت و صفا و صمیمیت شما که ما را در بهتر طی کردن راهمان شادتر و پر انرژی تر خواهد کرد. شما خود اعتراف کرده آید که جز خدا هیچ کس را ندارید پس ترس برای چه؟ نگرانی برای چه؟ شما خود بهتر از هر کس دیگری به خدای درون خودتان آگاهید اگر غیر از این بود در این خانواده بزرگ و الهی که همه ما دستان خداوند هستیم تا با عمل به قوانین و سخنان استاد عزیزمان هر روز خود را بهتر از دیروز کرده و با باوری قلبی به خداوندی که در درون ماست که از رگ گردن به ما نزدیک تر است که ما را بیشتر از خود ما دوست دارد و می خواهد که ما سالم و ثروتمند باشیم ثانیه ها و لحظات زندگیمان را پر بار تر کرده و بدانیم چرا به این جهان زیبا پا نهاده آیم. ما هم از شما سپاسگذاریم رفیقی که مشوق ما است و آرزو داریم همواره سلامت، شاد، موفق، ثروتمند و در آرامش کامل در پناه خداوند بزرگ بهترین لحظات را سپری کند و از رب جهانیان خواهان بهترین ها برای او هستیم
خدایا شکرت
سلام و درود بر مهشید عزیز
چراغ زیبای آبی من بنام شما روشن شد لذت بخش بود دمتگررررم
عذر خواهی برای چیه این جا تحت هیچ عنوانی بابت اینجور مسله عذر خواهی نداریم چون هیچ غرض و منظور منفی وجود نداره که بخوایم بابتش ازهم عذرخواهی کنیم شما لطفتون با کامنتای عالی که مینویسین و نور خدارو منتشر میکننین بما میرسه چه بهم جواب بدی چه ندی اینجا همه داریم برای نورانی شدن آماده میشیم برای تمیز شدن پاک شدن معنوی شدن پس همه با هم یکی هستیم و برای هم به هر طریقی نور میشویم این لذت بخشه و دمتگرم اومدی چراغ آبی زیبارو برام روشن کردی و حس خوبی بهم دادی ممنووووونم شما بزرگواری خواهر گلم و منم اصلااااا اگه بهم جوابم نمیدادی ناراحت نمیشدم چون دارم نفسمو تمرین میدم تا بزرگ بشم من اون لحظه حس خودمو گفتم و بابت بروز دادنش لذت بردم که مسبب این لذتم شما بودین پس شما کارتون درسته نگران دیر یا زود پاسخ دادن نباش هیچوقت چون هر اتفاقی میوفته طبق درسمون جواب فرکانس بازتاب نیت خودمونه پس خودمونو عشق هستتتتت دعا میکنم تا نظاره گر موفقیت ها و شادی های هم باشیم خواهر گلم بازم دمتگررررررم.