ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی - صفحه 61 (به ترتیب امتیاز)

1144 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمد علیزاده گفته:
    مدت عضویت: 1498 روز

    به نام خدای مهربانم .

    سلام حدمت استاد عززیم و خانم شایسته و همه دوستان توحیدی در این مسیر بهشتی .

    امروز کلا از صبح که ستاره قطبی نوشتم خیلی دلی بود و مدیریت همه زندگیم را سپردم به خدای خودم و گفتم خدایا تو

    فرمون زندگیم را به دست بگیر من بلد نیستم توبلدی به همه چی واقفی من هر وقت میرم پشت فرمون میزنم به در و

    دیوار تو برون منم ارامم وقتی تو هستی تمام کارها را انجام میدی امروز تو ماشین همین فایل را گذاشته بودم تا رسیدم

    به محل کسب و کارم یهویی رفتم سمت دریا با همین فایل که صدای استاد عزیزم پخش میشد دریا بسیار زیبا

    و بی نظیر قلبمو نوازش میداد و رنگ و لعاب خاصی گرفته بود اصلا یک حال روحانی داشتم از دیروز و قبلش کلا

    یک جورایی قفلی زدم رو این فایل خیلی بهش نیاز داشتم استاد عزیزم که گلوی خداوند میشی برام خلاصه

    یک حسی بهم گفت که از تخت سنگها برم روز ماسه های ساحل و همانطور گوشی دستم بود و صدای نازنین شما

    تو فضا و گوشم نوازش میداد مثل نسیم دریا رفتم پایین جاتون خالی احساس سبکی داشتم یک حسی بهم الهام شد که رو ماسه ها را نگاه کنم و رفتم قدم زدم و رو ماسه ها خیس شده که مدتی یکم خودش را گرفته و سفت شده بود

    با چوب کسی جملاتی نوشته بود انگلیسی و شکل انسان و یهویی رفتم نزدیک یکی از این نوشته ها زیر تخته سنگ رو

    ماسه ها فکر میکنید چی نوشته بود انی انا ربک وای خدای من چی میگی بهم داری با من حرف میزنی منو از محل

    کارم اوردی اینجا و بهم گفتی برو پایین اصلا هیچ منطقی نمیتونست بگه که اول روز بری لب دریا و کنار ساحل قبل اینکه

    بری دفترو بهت بگه برو نگاه کن رو ماسه زیر تخته سنگ نوشته انی انا ربک الله اکبر اصلا یهویی مو به تنم سیخ

    شد و حالت خاصی شدم نمیتونم احساسم را بیان کنم عالی بو خدا قشنگ با من حرف زد استادم کلا مدتی است به

    تضادی خورده بودم بعد فایل استاد گذاشت و مدام کامنتها و نوشته های خودم همش در این مورد بود حتی تو خواب

    تو همین بیس موضوعات را دارم میبینم اصلا خدا داره فریاد میزنه واقعا دیگه چه جوری باید خدا بهم بگه دارم باهات

    حرف میزنم ارتباط میگیرم ما چرا ادمها زود برامون همه چی عادی میشه استادم اخه دیگه چیکار کنه خدا من باید

    فقط صدای قلبمو گوش کنم صدای ذهن را باید خاموش کنم تا جایی که دیگه نشنوم و صدای قلبم که جایگاه خداست

    را بلند کنم وقتی بتونم صدای ذهن را کمش کنم بی محلی کنم بدونم که دشمن لونه کرده توش دیگه بیشتر حواسم

    بهش جمع میشه و تا میاد وراجی کنه خاموشش کنم با نوشتن حرف زدن با خودم فایل استاد عزیزم را گوش کنم

    کلاما هیچ راهی نداریم که بتوانیم صدای ذهن را خاموش کنیم تنها راه و بهترین روش فقط کنترل ورودی های

    ماست که اگر ورودی را بتوانم با نظارت خودم و فیلتر شدید روش ناظر باشم از دستم در نره میتونم ورودی

    خوب بدم وتکرار و تکرار این روند قدرت افکارم بیشتر مثبت میشه و فرکانس های بهتری ارسال میشه و

    حالم خوبتر میشه احساس عالی و مساوی با اتفاقات عالی و این اعتماد بیشتری میده برای کنترل ورودی ها که

    اقا اینقدر مهمه که تو فقط باید بتونی کنترل کنی ورودیها را قبلا اصلا نمیفهمیدم به این شدتی که الان درک کردم

    و دارم سعی میکنم بهش عمل کنم با کمک و لطف خدای مهربونم امشب خانم جان گفت فیلم بزار اونم قوانینی

    که کلا من تو خونه من و هسرم تلویزیونی نیستیم مدتهاست خدارو شکر فقط از رو سایت قسمت عقل کل

    فیلمهایی که دوستان عزیزم نوشتن بعضی اوقات مخصوصا روزهای پاییزی که هوا بارونی و سرد شده میچسبه که

    با عشقت بشینی فیلم نگاه کنی اونم قوانینی و حال خوب کن که در مورد باورها الهامات و انگیزشی باشه خدارو شکر

    صد هزار میلیارد بی نهایت شکر امشب فیلم کلبه نگاه کردیم که واقعا محشر هست به نظرم ببینید در مورد باور به خداوند

    اعتماد به خداوند قضاوت نکردن و بخشیدن و رهایی است بی نظیر بود این فیلم خدارو شکر که کلا چند وقتی است

    از این جور موقعیتها افکار فیلم ها فایلها تو مدارش قرار گرفتم و دارم رو خودم بیشتر دقت میکنم که به چه چیزهایی

    دارم توجه میکنم از وقتی که بیشتر درک کردم قوانین رو دارم بیشتر حساس میشم به کنترل کانون توجه که همه چی

    همینه من خیلی زیاد توسط خداوند هدایت شدم و نتایج عالی گرفتم که بعضی اوقات که اصلا نمیدونستم

    که هدایت هست و فکر میکردم شانس بوده ولی به لطف خداوند با اشنایی با قوانین بدون تغییر و استاد عزیزم دیگه

    میفهمم شایدم بعضی اوقات بعدش بفهمم و یادم بیاد که اینم هدایت بود دیدی وای خدای من الان بیشتر دارم

    ریز میشم به اتفاقات و شایط زندگیم میبینم بیشتر جاها فقط هدایت بوده و خدا چه جاهایی منو نجات داده

    خدا میاد بعضی جاها ما را با تضادی که پیش میاد نجاتمون میده دقت کنیم تو زندگی خیلی جاها تضادها برای

    نجات و رهایی و پیشرفت بوده برام در بیزینسم در خصوص خونه خریدن خردی ماشین روابط همه چی خداوند داره

    کار میکنه جهان هر لحظه داره با هدایت خداوند میگرده باید اینو بیشتر باور درک کنم که خداوند در هر لحظه داره منو

    هدایت میکنه نه به مسیر خوبی نیکی به مسیری که من انتخاب میکنم با افکارم باورهام کانون توجه ام انتخاب کردم

    الهی شکرت اینم از داستان هدایت الله امروز دوست داشتم داغ داغ برای شما اتادم تعریف کنم میام دوباره از هدایتها

    قوانین بدون تغییر خدا جونم تعریف میکنم برای تقویت باورهامون ردپای باشه برای روزهای نجوایی که خفش کنم

    استاد عزیزم خانم شایسته بی نظیر و دوستان توحیدی همه شما را به خدای بزرگم میسپرم

    خدا نگهدارتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    فرشته کوهستانی گفته:
    مدت عضویت: 1312 روز

    بنام الله یکتا

    سلام بر استاد عزیزم،مریم نازنینم و دوستان گلم

    خیلی خوشحالم بابت فایل جدید و دریافت هدایت جدید

    موفقیت تا الانم رو مدیون هدایت خداوند و حضور شما میدونم

    و از خداوند میخوام با دست های خودش منو در مدار آگاهی بالاتری هدایت کنه

    خدایا ازتو متشکرم که تونستم سرتا سر زندگیم رو از نو تو پر کنم

    ما خالق صددرصد زندگیمون هستیم

    از زمانی که فهمیدم صلاح و مصلحتی وجود نداره و من هر چی بخوام میشه….قلبم آروم گرفته

    جهان یه سیستم قانونمنده و این بمن آرامش داده

    اصلا برای رسیدن عجله ندارم

    ایمان دارم با قدمهای کوچک میتونم به هدفم برسم و میتونم خلق کنم هرآنچه را که میخواهم

    قبلا همیشه تصورم از خداوند این بود که باید با لابه و التماس خواسته مو بگیرم،همش برام سوال بود که چرا باید خداوند منو خلق کنه و برای هر چی که میخوام کلی التماس کنم و بعد اگه خدا صلاح دید بهم بده

    این باعث ازارم بود

    ازوقتی فهمیدم که میشه من به منبع ثروت،عشق،آرامش وصلم

    دیگه از هیچی نمیترسم

    با اقتدار قدم برمیدارم،نمیدونم چطور

    فقط میبینم روزی که ثروت فراوانی داشته باشم،به رسالتم برسم،به عشق واقعی برسم،به روابط عالی برسم

    پس با جسارت دست در دست خدای خودم قدم برمیدارم و دلم قرصه از حضورش

    خدایا ازتو ممنونم که منو درمدار این آگاهی قرار دادی

    درپناه الله یکتا شاد و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    خدامنو دخترم ----شماهمه😂 گفته:
    مدت عضویت: 175 روز

    سلام و وقت بخیر استادعزیزم وهمه دوستان گلم

    استاد چندوقته الهامات غیبی داره بمن میشه خدا بوسیله آدمهای حرفه ای بامن صحبت میکنه .من صحبتهاشونو میشنوم فقط یکبار میشنوم ومیام اینجا کامنت مینویسم . بعدکه میرم دوباره اون صحبتهاروبشنوم .پیداش نمیکنم .صحبتها فقط درمورد ماهست وهمش الهامه .خداوند درسوره انفال بمن وعده داده هزارفرشته غیبی برات نیفرستم .الان واقعا فرشته های غیبی اومدن و میان پیامو میرسونن وغبب میشن .خداشاهده فقط یکبارمیبینم هرپیام خداوند.میگم خدایا ایندفعه باید تودفترم اون الهاموبنویسم چون اینادیگه غیبی هست اینا یکبارمیاد بعدغیب میشه !!!رازه -خیلی هوشیاری وتیزهوشی و خیلی نکته برداری نیازه داره که من میبینم میشنوم وکامنت مینویسم درموردشون .

    میدونی آقاااااا خدا میخاد کمک به ما و همه ملت کنه از طیق صحبتهای منوشما !!!

    هرچی که هست خیلی حرفه ای خدا کارگردانی میکنه و داره کنف یکون میکنه برامون .

    همش میگفتم خداجونم توسوره انفال بمن گفتی پرنیا هزارفرشته غیبی برات میفرستم الان دارم فرشته هارومیبینم خداشاهده همش غیبیه !!!

    استااااااد .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    پوریا گفته:
    مدت عضویت: 945 روز

    سلام استاد عزیزم. خیلی وقته که نتونستم توی سایت کامنت بگذارم. دارم روی باورهای مالی محصول ثروت 1 و باورهای توحیدی بیشتر کار میکنم. البته هم 12 قدم و هم شناخت قوانین زندگی رو کار میکنم. خیلی وقتها به صورت رندم فایلها رو گوش میدم.

    از موضوع اصلی نگذریم و برم سراغ این فایل

    استاد خیلی جالبه و نمیدونم برای بار چندم بگم که من سوالی برام بوجود اومد و هدایت شدم دیدم دقیقا درباره همون فایل گذاشتید.

    این فایل هم به همین صورت.

    چند وقت بود که از این طرف داستان غافل شده بودم و داشتم روی بقیه موارد کار میکردم. دیدم چند وقته نتیجه نمیگیرم و الگوهای تکرار شونده برام اتفاق میوفتاد. همزمان با دیدن این فایل انگار خدا به من گفت که همینه. حواست به این باشه. درسته که تو ایجاد میکنی ولی این به قدرت منه. من خدا هستم رب العالمینم.توجه به من و صلاه رو هرچقدر هم که فکر میکنی اوسا شدی باز باید بهش توجه کنی.

    ما رمیت اذ رمیت لکن الله رمی

    یهو گفتم خدای من چجوری شد که من حواسم به این نکته مهم نبود و غافل شدم. سر در گم شده بودم و ذهنم شلوغ شده بود. کارهام داشت از دستم در میرفت و حالم داشت بد و بدتر میشد. از بی توجهی به این نکته مهم و اون هم توجه به الله و صلاه. گفتم خدایا من نمیدونم صلاه چیه! یه چیزایی دیدم و شنیدم ولی نمیدونم صلاه چیه! دقیقا چیو باید انجام بدم که اقامه صلاه کرده باشم. خودت گفتی اقم الصلاه لذکری. خدایا خودت راهنماییم کن.

    همزمان با دیدن این فایل حااالم جا اومد. اولش ذهنم مقاومت میکرد.

    چرا واقعا من بخوام همه کارهام رو خودم تدبیر کنم و انجام بدم؟

    آیا این همون استغنا کردن در سوره لیل نیست؟

    چرا همینه…

    برای من هست…

    من حتی قانون رو از دیدگاهی بیرون از اصل دیده بودم. بیرون از این اصل که در اول و آخر این داستان حول صلاه و توجه به خداست که کار میکنه.

    صلاه و توجه به خدا جانِ قانون جذبه. روحِ قانون جذبه. بدون اون قانون جذب کار نمیکند نقطه سر خط.

    توجه به خدا و توحید نقطه کانونیِ قانون جذبه.

    .

    قرار نیست من کاری کنم برای انجامش.

    من همه کارهایی که باید انجام میدادم انجام داده ام

    الان باید ببینم کجای کارم توی توحید

    اینو منی پیگم که توی کار خودم اگه نگم بهترینم جزو بهترینها هستم. ینی کارهام رو کردم. تمرینهام رو کردم و الان حرفه ای هستم. اینو میگم که دوستان بدونن من نمیگم باید هیچکاری نکنی و بشینی بگی حدایا درست کن.

    من نوازنده و مدرس تار هستم. توی کار خودم هروقت توجه به خدا نکردم هیچ چیزی، تاکید میکنم هیچ چیزی بلد نیستم. نه توی تدریس و نه توی نوازندگی.

    هروقت فکر میکنم که من بلدم هر وقت، هزاران هزار بار این اتفاق افتاده، هروقت فکر کردم من با سابقه 27 ساله خودمم که اینجوری ام و عالی ام بدون توجه به خدا، دیدم که هیچ چیزی نیستم.

    این کاریه که خدا منو در اون به موفقیت رسونده و استادم در این کار. ولی بدون توجه به خدا در اون هیچ چیزی نیستم. وقتی خودم میخوام انجام بدم با تکیه بر سابقه کاری درخشانم، همون موقع نمیتونم انجام بدم. ولی وقتی صلاه و توجه به خدا دارم کارهام عالی انجام میشن. راحت، حرفه ای، بی نقص.

    .

    به نظر من این که ما بدون صلاه و توجه به خدا بخوایم خلق کنیم، بسازیم، انجام بدیم، قانون جذب، زندگی و همه چیز، کار نمیکنه. ترس میاد، ناکامی میاد، نتایج ناخواسته به وجود میاد.

    که البته جزو قانون و خاصیت قانونه.

    ما در صورتی میتونیم رشد کنیم که توجه به اصل خودمون داشته باشیم، که اصل خودمون و جهان همان خداست، رب ماست. بدون اون ما هیچ هویتی نداریم و لازمه رشد و پیشرفت ماست که به آن حقیقت یکتا توجه داشته باشیم. چیزی به جز این نیست که این توجه برای خود ماست، لازمه ی تعالی خود ماست. و این عکس استغنا که در صوره لیل اومده ( البته به نظر من)

    بهقول بلخی:

    خلق را با تو بد و بد خو کند تا تو را نا چار روو آن سو کند

    خودش فرموده کسانی که از یاد ما رو گردان شوند

    در سوره طه خداوند میفرماید هرکس از یاد من اعراض کند معیشت تنگی خواهد داشت.

    همونطور که گفته شد به نظر من استغنا اینه که من بگم منننن باید انجامش بدم، بزار سخت بشه که به همه بگم منننن چقدر پهلوونم منننن چقدر عالی ام مننن چقدر کارم درسته. در صورتی که این در تضاد با قانونه

    .

    .

    من دیگه نمیخوام افتخارم این باشه و بگممممم مننننن انجامش میدم و وقتی تموم شد بگم منننن انجامش دادم.

    .

    من میخوام بگم خدای من انجام داد. اتفاقا راحت هم انجام داد و افتخارم هم اتفاقا این باشه که خدای منه که همه کارهام رو انجام میده. به آسانی هم انجام میده.

    .

    مثل استاد عباسمنش یا حتی بهتر از آن

    که میگه من افتخارم اینه که خدا همه کارهام رو انجام میده.

    میدونم این کامنت ممکنه یکم سنگین باشه درک کردنش برای خیلی ها. چون جمله چینی نکردم و دقیقا همونی رو که قلبم بهم گفت رو بنویسم.

    یه چیز جالب و یه هدایت عالی دیگه که به لطف الله خدا رسوند و تازست. همین قبل از شروع کامنتم رفتم و به یه آیه رسیدم

    أَلَمۡ تَرَ أَنَّ ٱللَّهَ یُسَبِّحُ لَهُۥ مَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱلطَّیۡرُ صَـٰٓفَّـٰتࣲۖ کُلࣱّ قَدۡ عَلِمَ صَلَاتَهُۥ وَتَسۡبِیحَهُۥۗ وَٱللَّهُ عَلِیمُۢ بِمَا یَفۡعَلُونَ

    آیا نمیبینی آنچه در آسمانها و زمین است *( و پرنده بال گشوده ) همه صلاه و تسبیح خود را میدانند؟

    و خدا به هر کار که انجام میدهند آگاه است؟

    .

    خیلی جالبه. من باز نظر خودم رو از دیدگاه قانون میگم.

    خداوند میفرماید

    آیا نمیبینید؟

    آنچه در آسمان و زمین است

    اینجا مثال میزنه>

    (و پرنده)

    که بال میگستراند

    صلاه و تسبیح ی که باید بهش توجه کنه رو میدونه

    پرنده که بال میگسترانه یکی از کارهایی هست که پرنده بلده رو مثال میزنه، چیزی که لازمه پرنده بودنشه چیزی که بابتش بوجود اومده بال زدنه. پرنده وقتی کاملا بالشو توی هوا باز میکنه در حال پرواز کردن. بالشو گسترده کرده. چیزیه که بلده بابتش بدنیا اومده، بدون زجر و با عشق اون کارو انجام میده، برای یادگیریش زجر نکشیده به طور کاملا طبیعی بلده و در اون کار استاد هست

    این صلاه و تسبیحشه!!!!!

    وقتی پرنده کاملا بالهاش رو باز کرده دقیقا موقعی هست که داره از قانون استفاده میکنه، داره از قانون جازبه و ایرودینامیک استفاده میکنه و روی هوا سُر میخوره، زحمت بال زدن رو هم نمیکشه. به معنای واقعی داره عشق میکنه. انقدر هم این صحنه زیباست که خیلی تاثیر گذاره توی فیلمهایی که از پرندگان گرفته میشه اونجایی که روی هوا داره سر میخوره بدون زحمت داره لذت میبره برای ما انسانها هم لذت بخشه.

    بالشو زده پروازشو کرده از قانون استفاده کرده رفته بالا، لذتشو برده و الانم که اون بالاست داره اینجوری سر میخوره روی هوا و لذت میبره.

    خدای یکتا رب العالمین رو شکر

    این ینی چی؟

    .

    باز میگم به نظر من

    این ینی کاری که بخواطرش خلق شدمو ازش لذت میبرم اون رو عالی انجام میدم برای یاد گرفتنش زجر نکشیدم صلاه منه و من رو به همه چیز میرسونه.

    حالم از انجام دادنش خوبه. این کاریه که باید انجامش بدم. صلاه خدا من رو به همه چیز میرسونه

    به همین دلیل خدا در قرآن نمیگه صلاه چیه که محدودش نکنه. چون برای هر کس فرق داره.

    استاد سپاسزارم بابت این آگاهیها که رواج میدهید و آموزش میدید.

    .

    چه جالب شد.

    اومدم کامنت بگذارم اول خدا به خودم عطا کرد. و هدایتم کرد. چون وقتی نوشتمش تازه بهتر و بهتر فهمیدمش.

    خالصانه دوست دارم استاد

    درود بر همگی

    خدا نگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    مسعود نیکبخت گفته:
    مدت عضویت: 1120 روز

    سلام به استاد عزیز وخانم شایسته عزیزم

    این فایل منو به یاد اون روزی انداخت که تازه وارد این مسیر شده بودم ویادمه اون موقع فایلی رو شنیدم از استاد که میگفتن یک خدای درست برای خودتون بسازید

    منم سعی کردم یک خدای درست با ویژگی های عالی برای خودم بسازم خدایی که بتونه بهم ارامش بده بتونم باهاش دوست بشم بتونم دوسش داشته باشم بتونم بهش تکیه کنم وبتونم ازش کمک بگیرم

    اینم بگم که قبلش خدایی که من میشناختم هیچ کدوم از ای ویژگی ها و نداشت فقط خیلی قوی بود وفقط عذاب میکرد واگر کسی جلوی من از خدا حرف میزد حس بدی پیدا میکردم متنفر میشدم

    حالا این خدارو توی ذهنم میخواستم تبدیل کنم به خدایی که استاد عباس منش میگه از زمین تا اسمون فرقش بود

    شروع کردم به نوشتن مثلا میگن خدا چندین برابر مهربان تر از پدر ومادر است

    میگفتم خوب پدر مادرم چقدر دوست دارن من ثروتمند بشم با این حساب که خدا چندین برابر بیشتر دوست داره که من ثروتمند بشم با این تفاوت که قدرتمند تره ومیتونه منو هدایت کنه چون اون لقب هادی رو داره

    ونوشتم هر در مورد هر نعمتی که پدر مادرم برای من بخواهند خدا چند برابرش را برای من میخواد

    بخوام توضیح بدم خیلی طولانی میشه

    ودرکل خدایی جدید که فقط برای منه با منه وکاری نداره جز خوشبختی من

    وقتی خدای درست می‌سازیم دیگه نگرانی میره ترس میره مقایسه میره ودر کل احساس بد میره وجاشو ارامش شادی عشق نعمت میگره ومادامی که بااین خدا باشیم همه ای این نعمت ها هست

    ووقتی ارتباطم با این خدا کم روی خودم کار نمیکنم فاصله میگیرم از ارامش شادی نعمت

    امیدوارم بتونم با کمک خودش همه توی این مسیر بمونیم ولذت ببریم از تک تک لحظه های زندگی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    آرزو دادفر گفته:
    مدت عضویت: 967 روز

    سلام به استاد عزیزم

    من وقتی فایل جدید میذارید کلی ذوق میکنم واغلب میام گوش میدم

    حس تازگی مطالبتون حس عالی بهم میده

    واینکه این مطلب دقیقا همون مطلبی که من جدیدا دارم روش کار میکنم

    همون تمرین ستاره قطبی که صبح ها خواسته مو از خدا میخوام بعد روزم رو شروع میکنم

    من کارمندم و امسال در خواست انتقال دائم دادم

    چون به رییس قبلی تو محل قبلی در مورد ضامن بانک شدنم جواب رد داده بودم

    میخواستم بدون اینکه برم بهش رو بندازم که کارم رو راه بندازه از خدا خواستم که خودش کارم رو انجام بده واین خواسته رو هم نوشتم

    باورتون نمیشه تو کمتر از یک ماه بدون کوچکترین زحمتی وحتی دیدن اون شخص انتقالیم تایید شد خداروشکر

    ایمانم به اینکه خداوند میخواد ما همه چیز رو راحت بدست بیاریم زیادتر شد فهمیدم باید روی باورم به خدا باید کار کنم این فایل هم این نکته رو بهم متذکر شد خدا میخواد

    عزت نفس مون هم حفظ بشه ومنت کسی رو نکشیم

    خدا ما رو آفریده تا راحت زندگی کنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    اکرم آژ گفته:
    مدت عضویت: 1721 روز

    سلام .استاد لطفا لطفا لطفا خواهش میکنم بگید چطور

    بفهمم اون صدایی که توی ذهنم ندای درونم یا محتویات ذهن .مثلاً گاهی میخوام سهمی بخرم از خودم میپرسم و ندا میاد تا میام بخرم دوباره صدا میاد نه نخر صبر کن .واقعا باور اینکه هدایت میشم درونم ایجاد کردم اما تفاوت این نداها رو ندارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    مجتبی محجوب گفته:
    مدت عضویت: 1912 روز

    به نام خدای مهربان سلام

    خداروشکر میکنم که قدرت خلق زندگیم رو توسط افکارم به خودم داده

    استاد عزیزم بی نهایت از شما سپاسگزارم

    بخش سوم

    نتیجه احساس هدایت خداوند

    احساس آرامش بیشتر ، احساس اطمینان بیشتره ، احساس امنیت بیشتر ، احساس درک از جهان به شکل بهتری هست

    همیشه این سوال رو داشتم که و یا اینطور فک میکردم که درست کردن باور خوبه و اگر آدم بتونه باور رو بسازه خب زندگیش بهتر میشه

    ولی وقتی که الان استاد گفت که ما نیاز داریم که این باورها رو بسازیم متوجه شدم که نباید بگم که خوبه که آدم باور خوب بسازه

    باید بگم که لازمه و واجبه و حتما ، و این هست و جز این نیست که باور خوب بسازی و من نیازمندم که این باورها رو بسازم

    چون من لایق یه زندگی عالی و پر از برکت و نعمت و ثروت هستم

    من لایق فقر نیستم

    من لایق ثروتم و باید بسازمش

    چطوره که به خودت میگی که من لازمه و باید سر کار برم تا بتونم زنده بمونم

    باید رو باورها کار کنم و باورهای خوب رو بسازم ،همین باورهایی که در دوره ها هست و دوره ای که دارم کار میکنم الان ثروت 1

    آها

    من اینجا ایراد دارم ، من فقط هدایت خداوند رو زمانی میدونم که مثلا میگم خدیا یه ماشین برسون که من برم فلان جا یا یه جا پارک پیدا کنم بعد که این اتفاق ها می افته میگم خدیا شکرت که برام ردیف کردی و بعدش دیگه تمام

    انگار نه انگار که اون مغازه هایی که میرم اون ایده هایی که در طول روز برام میادو باعث میشه کارم رو بهتر انجام بدم

    نشانه هایی که میاد و فایلهایی که گوش میدم

    و غذایی که میخورم و بی نهایت چیز دیگه که همش هدایت و الهامات خداوند هست و من اونها رو نادیده میگیرم

    خود این فایل

    کامنت بچه ها

    و بی نهایت طریق و چیزهای دیگه که اصلا اصلا حتی صدمی من اونها رو از خداوند نمیبینم

    ولی الان که استاد گفت ، شاخک هام تیز تر شد و از الان میخوام که با دقت بیشتر ،این کار و کنم که این هم خود هدایت خداوند هست

    وگرنه من همون آدمم که تا چندین وقت پیش یعنی قبل از آشنایی با استاد به قرآن و کسی که قرآن میخوند تو هین میکردم

    و کلی به خدا دری وری میگفتم که چرا وضع من اینه ولی الان کاملا برعکس شده

    خب این دقیقا هدایت خداوند هست

    پس کل کاری که من باید انجام بدم اینه که ذهنم رو کنترل کنم و سعی کنم در هر لحظه به احساس بهتر برسم و توجه کنم به خواسته ها و باورها رو تکرار کنم

    البته اولش چون هست برام خیلی سخته ،چون یا یادم میره ، یا از کوره در میرم یا درگیر روزمرگی میشم ولی خب خداروشکر چند وقته که نسبت به گذشته خیلی خیلی بهتر شدم

    و دارم احساس میکنم که این چن وقته اتفاقات نوعش عوض شده و درون من هم یه تغییراتی کرده

    و کامنت خوندن و نوشتن و تعهد داشتن خیلی تاثیر داشته در این تغییر

    کل کاری که ما باید انجام بدیم اینه که این باورها رو تکرار کنیم

    وقتی که به خودم نگاه میکنم هنوز خوب برام جا نیفتاده که باورها دارن کار انجام میدن و که با اون تعهدی که صبح ها پا میشم و میرم سر کار با اون تعهد روی خودم و باورهام کار کنم و این باورها رو تکرار کنم

    یه مشکل دیگه ای که دارم اینه که یه چند روز که تکرار میکنم برای تکراری میشه و بعد میزارمش کنار و کلا به باد فراموشی میره

    باید یه راهی برای این پیدا کنم

    الان یه چیزی بهم گفت که این موضوع ربط به ذهن داره و با تمرین اهرم رنج و لذت ثروت 1 درست میشه

    پس باید فعلا ادامه بدم و توجه ام رو بزارم روی چیزی که میخوام و قانون کمال گرایی را یادم بیارم و قانون تکامل رو در باورسازی بیاد بیارم که همینم قبلا نبود

    هر جا کارها سخت پیش میره بخاطر ترسها هست

    اتفاقا این سوال چند روز پیش من بود که خدایا واقعا چرا انقد باید همه چیز سخت پیش بره، آیا واقعا اینطوره ؟

    که خداوند در این فایل داره به من یاد میده که ایراد کارم کجاست

    پس فهمیدم که از فردا کار من چیه؟ تمرکز روی نکات مثبت ، روی چیزهایی که میخوام به صورت اگاهانه و تکرار باورها در زمانها مختلف

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    سیدحمزه احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1420 روز

    سلام خدمت استادعزیز دلم. استاد دوستت دارم یک عالمه. هرجاهستی دلت شاد وتنت سلامت.

    استاد جونم من واقعا به تک تک کلمات این فایل رسیدم و به صورت تکاملی طی مدت زمان فرکانسی درک کردم و به نظرم همه انسانها اگر ایمان واقعی وعملی داشته باشند به این هدایت ها و روانی زندگی می‌رسند وتجربه اش می‌کنند.

    به عنوان مثال من چند روز پیش برای خرید خودرو امورات را به خدا سپردم و ازش کمک خواستم ولی چون هنوز ظرف ایمان و توکلم کوچیکه و اول مسیرتوحیدم درخریدخودرو استرس و نگرانی وترس هم داشتم.باتوجه به شرایط کشور وترس و باور کمبود احساسم هم بد بود. خلاصه باعقل خودم و با یکم عجله با فروش ماشین قبلی خود و جمع کردن پس اندازم یک ماشین چینی یک سال کارکرده که خودم انتخاب کرده بودم را قولنامه کردم ولی گفتم فردا کارهای اداری اش را بکنیم. بچه ها شاید باورتان نشود باخریدم احساسم اصلا خوب نبود و ذوق وشوق نداشتم خانمم میگفت تو از قیمت خودرو ترسیدی و فکر میکنی مابقی پول ماشین رانمیتوانی بدهی ولی من میگفتم نمیدونم فقط احساسم خوب نیست. به خدا گفتم خدایا امورات ماشین رابه خودت می‌سپارم بچه ها من خوابیدم و شاید باورتان نشود ساعت سه شب خودبه خودبیدار شدم خدا بیدارم کرد سری به ماشین زدم و برگشتم سرچی در اینترنت درباره ماشین کردم بااین که کلی قبلش تحقیق کرده بودم.

    اون شب نشانه هایی از اینکه این ماشین خوبی نیست و آینده خوبی برای تو ندارد آمد. همش احساس می‌کردم الهام می‌شدکه انتخاب خوبی نکردی. خلاصه فردااول صبح رفتم بنگاه و ماشین را بادلایلی فسخ کردم به راحتی هم طرف قبول کرد. بعد کلا بیخیال ماشین شدم وگفتم ولش کن. به خدا فردای آن روز کلی بدی و عیب از اون ماشین چینی فهمیدم که گفتم خدا فقط کمکم کرد و درچاه نیفتادم بگذریم که ماشین به نظرم مشکل موتوری هم داشت.ولی من به عشق دنده اتومات بودنش احساسی تصمیم گرفته بودم خیلی هم سواری خشکی داشت. خلاصه اولش گفتم خدا یاری ام نکردی و مسیر سخت پراسترس ونگرانی شد برام ولی فردای آن روز یک خودروی صفر کیلومتر ایرانی بسیار خوب معجزه وار از دستان خدا برایم جور شد ومن آنرا خریدم و باسوارشدنش دیدم کلی از ماشین چینی انتخاب خودم بهتر و سرتر و نرم‌تر است. و فهمیدم اگر مسیرم یکم سخت شد به خاطر ترسهایم بودو عدم توکل 100درصدی و قدرت دادن به عوامل بیرونی ولی بازم خدا دستم را ول نکرد و بامعرفت کامل مرا هدایت کرد و تنهام نگذاشت. بچها به خدا اعتماد کنید حتی اگر شماهم کجروی کنید اون دستت را می‌گیرد و دائم صدایت می‌زند و باعشق تورا روی شانه های خود می‌گذارد فقط ماباید آن رادرک کنیم و بشنویم و قلبمون را به خدا بسپاریم تا محرم دریافت صدای الله شویم.

    باتشکر ازهمه دوستان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    محمود کاظمی گفته:
    مدت عضویت: 953 روز

    به نام تنها یاور وکمک کننده به من

    خدارو سپاسگزارم برای بودنم در این مسیر پراز خیر وبرک واز همه مهم تر بودنم با خداوندی که قدرتش کل هستی رو در بر داره

    خدایا شکرت که باتو هستم

    نمی دونم دقیقا از کجا بگم چی بگم ولی می دونم خودش هدایتم میکنه

    میخوام از روانی چرخ زندگیم بگم که هروقت نگاهمو از هر عاملی بجز خداوند برداشتم وبه خودم گفتم من العان نمی دونم چجوری می خواد مسئله ام حل بشه ولی دلیل نمیشه که خداوند هم ندونه یا بلدش نباشه اون حتما بلده ودرستش میکنه وشروع کردم به آرام کردن ذهنم واون نجوا های ذهنم که منو نا امید داشتن میکردن با استفاده از دلیل ومنطق های قبلی از حل شدن مسئله های قبلیم واقعا در اکثر مواقع فقط ماتو مبهوت موندم از حل شدنشون که چطور خدا برام حلشون کرد

    فقط با کنترل کردن ذهنم وآرام کردن خودم

    واینجوریه که هر بار کارام حل شدن دلیل محکمی شدن برای مسائل بعدی، هرچند آدم وقتی تو دل یه تضاد می افته خیلی سخته که بخواد ذهنشو کنترل بکنه چون توی اون زمان تو در گیری ولی ولی اینجا همونجاایه که تقوا می خواد اینجا همونجاایه که تفاوت بین کسی که به خداوند اعتماد میکنه ومیسمره دست قدرتی که می دونه اون تواناایشو داره مشخص میشه وهمینجا دقیقا میشه نقطه عطفی که اگر کنترل بکنه ذهنشو میشه منطقی برای حل مسائل بعدی توی شرایط دیگه

    وچقدر لذت بخشه وحال میده آدم میبینه که کاراش داره درستو آسان حل میشه اونم به کمک خدای خودش واقعا اون لحظه یک احساسی بهت دست میده وصف نا پذیر که فقط دلت می خواد سپاسگزاری بکنی وقربوون اون خدا بری واقعا لذت بخشه

    اتفاقعا همین امشب یا بهتره بگم همین چند ساعت پیش این احساسو از ته دلم تجربه کردم چون برای یک مسئله ای به وجود اومده بود توی کارم مربوط به پرداخت یه سری هزینه ها بود وجوری داشت ذهنم منو درگیر میکرد که نگو او نپرس و یه وقتی پیدا کردم با ماشین داشتم برای خودم توی یکی از جاده های بیرون شهر میرفتم وگفتم العان وقتشه که با خودم صحبت بکنم واز قواتین بگم وشروع کردم بیاد آوردن مُال قبلی به خودم که چطور حل شدن واین قانون که احساس خوب اتفاقات خوبو میاره حالا به هر دلیلی نباید بزارم حالم بد بشه چون از فرکانس خداوند فقط خودمو دور میکنم ومسئلمو سخت تر میکنم.حالا که من می دونم قواتینو وحتی تجربه کردم استفاده ازشو اینجا باید هر طور شده خودمو آرام بکنم وداشتم همینارو با خودم مرور میکردم و لحظه به لحظه داشت دلم اروم تر می شد وقلبم باز تر ومی گفتم هیچ مسئله ای اونقدرا بزرگ نیست هیچ مسئله ای که خدا نتونه حلش بکنه پس بسپر به دست خودش وتو فقط کار خودتو انجام بده وآرام باش به خود خدا هنوز این حرفام با خودم تموم نشده بود که صدای پیام گوشیم اومد وحل شد اون مسئله ومن فقط داشتم اون حسیو تجربه می کردم که فقط میشه با توکل به خدا داشتش ونمی دونستم چجوری سپاسگزار خدا باشم چون از طرفی مسئله حل شده بود واز همه مهم تر من توی این تضاد تونسته بودم ذهنمو کنترل بکنم و از قوانین استفاده بکنم واقعا حس عجیب نابیه انگار یه قدرتی پشتته که کل دنیارو می تونی توی دستات داشته باشی وقتی از اون فقط طلب می کنی خواستتو واقعا شکرش

    واز همین چند ساعت پیش فقط دارم به خودم میگم دیدی چجور درست شد دیدی حل شد دیدی وقتی از اون فقط می خوای چقدر زود ودرست کارتو حل میکنه حالا نه فقط برای اینکه کارم حل شد نه بیشتراز حل شدنش من خوش حالم که با خداوند هستم من از خدایی دارم در خواست میکنم که منو آفریده وهوامو داره من به کسی وصلم که کل هستی تو دستاشه من با کسی دارم کارامو پیش میبرم که کااار درست ترینه تو عالم من با کسی دارم زندگیمو تجربه می کنم ولذت میبرم که خداوند زمینو آسمانه

    خدایا شکرت شکرت

    واقعا تک تک ماهایی که اینجاایم خیلی خوش به حالمونه جدای از هر تضادی که داریم وهر خواسته ای که داریم ما با کسی داریم زندگیمونو تجربه می کنیم که خدای کل هستیه قدرت مطلقه ابدی وهمیشه گیه وحواسش همیشه بهمون هست فقط ما باید نگاهمون به سمت اون باشه کافیه خودمونو یه قدم از کل زندگی این دنیا ببریم جلو تر وبگیم بابااا اینا با هرچی که هست یه روز تموم میشه نگرانش نباش بسپر به دست اون وفقط بشین تماشا بکن ولذتشو ببر

    واقعا این که اومدم وتوی این فایل کامنت گذاشتمم هدایت همون خدا بود که اول باورای خودم قویی تر بشه وسپاسگزار تر بشم وهم این کامنتم رد پایی باشه برای بقیه دوستام همون جور که کامنتای اونا برای من بوده

    شکرش شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: