ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی - صفحه 62 (به ترتیب امتیاز)

1144 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سارا سهیلی گفته:
    مدت عضویت: 1763 روز

    سلام به استاد عزیزم و دوستانی که این کامنت رو میخونن

    من همین امسال به وضوح روانتر شدن چرخ زندگیم رو بیشتر دیدم توی همه ی موارد با سرعت بالا ولی تو زمینه ی مالی با سرعت پایینتر

    من امسال یکی از خواسته هام این بود که بتونم تفریحات بیشتری داشته باشمو چه قدر آرام و روان و راحت با آدمی آشنا شدم که دقیقا خودش بیشتر از من حتی دنبال تفریحات سالم و دیدن و تجربه مکردن این دنیا هستش و آرام آرام خود اون آدم من رو هدایت میکرد به سمت این برنامه ها و من همیشه فکرمیکردم چون پول کمی میسازم در ماه الان نمیتونم این تجربه ها رو داشته باشن و باید صبر کنم تا پول بیشتری بسازم تا مثلن برم تور مناطق تاریخی ، یا مثلن برم یه جای طبیعت طور وخوش آب و هواتر ، یا حتی بتونم خودم با پولی که ساختم برم سفر

    فکرمیکردم نمیشه دنبالشم نمیرفت ولی امسال اینقدر نرم و رون من هدایت شدم به این خوسته و یکی از اهداف امسالم که الان فهمیدمش

    مثلن من حدود یکماه پیش استادم رو دیدم که رفته یزد سفر من همون لحظه گفتم خدایا منم میخوام، در ظاهر من با اون پولی که میساختم عمرا نمیتونستم برم اینم بگم نهایت تلاشمو دارم میکنم که پول بیشتری بسازم ولی دوست دارم این پروسه هه برام لذت بخش باشه نشینم تو خونه فقط بکم دارم رو باورام کار میکنم ، دوست دارم آثار جدید باحال درست کنم ، آخر هفته ها برم این برنامه ها و طراحی بکنم

    هرماه من یه مبلغی رو اختصاص میدم برای خرید متریال جدیدو شارژمتریال هایی که تموم کردم که خداروشکر اینقدر من متریال گرفتم برای کارم که دارم میرم سراغ خرید متریال های جدیدترو دارم اونارو امتحان میکنم

    موقع خرید من پدر مادرم منتظرم بودن داخل ماشین منم گفتم سریع میرم خرید مینم و برمیگردم یهو وسط خرید کردنم مادرم اومدن که ببینن چه خبره اونجا تو اون مغازه، یهو رفتم دم صندوق گفت من برات حساب میکنم درصورتی که هیچ انتظاری نداشتم

    از اونطرف من یه ایده ای رو از چند ماه پیش باز با هدایت ها استارت زده بودم به اسم چالش 30 هنرمند که باز هی ایده اومده بود که این کارا رو از این به بعد بها براشون بگیر اونزمان کار نفر 15هم چالش تموم شده بود و اون هنرمند عزیز اون کاررو میخواستن و ازم خریدنش

    باز رفتم جلوتر و نفر بعدی باز گفت من اینو میخوام و وباز خریدش ،نفر بعدی گفت من منصرف شدم نمیخوام باشم

    توی دوماه گذشته من یک کلاسی رو شرکت کرده بودم و این ایده بهم گفته شده بود که بیا تمرینات کلاست رو استوری کنو منم این کار رو میکردم ، که دوباره باز یه جریاناتی پیش اومد نفر بعدی چالش گفت من این مدلی میخوام و باز ایشون اون کاررو از من خرید

    بعد یهو توی اون گروهی که خیلی وقتا برنامه هاشون رو شرکت میکردم ، برنامه ی جدیدشون رو گزاشتن ، سفر به یزد یک روزه با فلان کارها

    مبلغ کار فلان قیمت،درحدی که من میتونستم پرداخت کنم و یه مقداری هم برای خود سفر میموند و هم داخل حسابم میموند و حسابم خالی خالی نمیشد

    خلاصه جای همه ی دوستان خالی من یک روز رفتم سفری که اندازه یک هفته رفرش شدم با آمای درست حسابی واقعا

    به همین راحتی من رفتم یزد با اینکه فکرمیکردم با اون مبلغ پولی که دارم نمیشه ولی شد

    مورد بعدی که خیلی راحت همین دوسه روز پیش برام اتفاق افتاد ، دوتا ویلای بود توی شمال که من عاشق ویو های اینا بودم و واین ویلاها رو من خیلی تواینستا میدیدم و دوست داشتم تجربشون کنم

    نمیدونم چی شد که دیروز بابای من نشست گفت میخوام فلان ویلا رو رزرو کنم و بریم یه سفر شمال ،دقیقا یکی از همون دوتا ویلایی بود که من خیلی دوست داشتم برم

    اینم بگم تو همین دوسال اخیر من دلم میخواست اینجا برم

    به راحتی 3 شب رزرو شد ، یه چیز جالبتر بگم من دقیقا تو همین تاریخ میخواستم تور بعدی اون گروه رو برم، میخواستن برم کرمان ، بعد گفتم خدایا من نه تنها اینبار پول این تور رو ازت میخوام ، بلکه دوبرابرشو میخوام که بتونم بیشتر حال بکنم و خرید بکنم ، و اینو سعی کردم بسپرم به خودش وذهنمو کنترل میکردم یگفتم اگر قرار باشه اونجا بهم خوشبگزره و برم راخ=حت مثل سفربه یزد همه چیزش جور میشه ، دقیقا توی همون تاریخ با همون مبلغی که من درخواست داشتم خدا برام برنامه ی بهتری چید

    کجا سخت خواسته هام اومد ، سال 99 و 1400 که من تازه بیزینسم رو راه انداخته بودم ، پر بودم از استرس از اینکه نمیشه ، همش کارایی که خودم فکرمیکردم بقیه رفتن و نتیجه گرفتن رو میرفتم و هیچ نتیجه ی مالی ای نمیگرفتم و فروش داشتن و پول ساختن اندازه 50 هزارتئمن آرزوم شده بود

    توی همون کار سال 1402 و 1403 من اونقدری سفارش گرفتم که تا چند ماه بعدم پر بود ، امسالم اگر یک ماه هیچ فروشی نداشته باشم تعجب میکنم!

    این دوسال اخیر چیکار کردم واقعا سعی کردم بیشتر از خدا بپرسم که چیکار کنم ، قدم بعدیم چیه ، کمتر بترسم و اعتماد کنم به ایده هایی که تو زمان حالخوبیهام اومده و اون ایده ها رو انجام دادم و هنوزم دارم میدم

    آره چرخ زندگیم تو این دوسال نسبته بهاون دوسال خیلی راحتتر داره میچرخه الانم خواسته هام بزرگتر شده بیشتر و بهتر میخوام

    یا یه مورد دیگه من همین چند هفته پیش میگفتم که خدایا هنرمندهایی رو بهم نشون بده که فروش دارن و آثاری که دوست دارن خودشون رو خلق میکنن و میفروشن ، من نمیدونم چه طوری یا از کجا با اینکه من اصلا تو اکسپلور اینستا نمیرم و همهی محتواها یی که میبینم کار هنرمندهای دیگست ، فقط هنرمندهایی سرراهم میان که نه تنها فروش دارن ، بلکه اینقدر فروش دارن که هیچ اثری موجود نیست داخل فروشگاه هاشون که بتونن بفروشن حتی

    سفارشهاشونم بستن اینقدر که مشتری داشتن

    الگوهایی رو خداوند به سمتم هدایت کرده تو همین هفته ی اخیر که توی فروشگاهشون نوشته 1000 فروش ، 2000 فروش، امروز یکی رو دیدم 5000 فروش

    امروزم باز پرسیدم خدایا سخته من کلی تایم بزارم برم پیج این هنرمندا رو زیر و رو کنم، تو میدونی من تعداد رقم فروش ببینم بیشتر برام باور پذیره ، تو اینستا بودنم وقتمو میگیره یه راه حل بهتر بده که هدایات شدم به سایت esty که هزاران هنرمند اونجا الان هستن و دارن خرید و فروش میکنن و رقم فروشها هم هست و نیازی نیست من کلی تایم بزارم برای دنبال گشتن کارایی که فروش رفته

    یه کار دیگه ای هم که به ذهنم رسید تا باورهای استاد یادم بمونه مخصوصا توی زمینه مالی که دوست دارم راحتتر پیشرفت بکنم اینه که باورهای این جلسه رو بچسبونم به جاییکه میز کارمه تا چشمم بهش بیافته و یادم بمونه و

    اینکه الان وسط کارکردن رو دوره ثروت بودم ولی هدایت شدم به اینکه باید رو دوره کشف قوانین کار کنم ، بیام و این هدایت رو جدی بگیرم و رواون کار کنم فعلن

    و بین نوشتن فایل این جلسه باز ایده بهم گفته شد که یه سری کارا رو باید خلق کنم باز وسط چالش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    M گفته:
    مدت عضویت: 328 روز

    به نام سیستم هدایتگر بشر

    سلام

    20:00 3 آذر 1403

    من وقتی جریان زندگیم به خداوند سپردم آرامش روحی روانیم خیلی خیلی بیشتر شده

    یه سری باورها رو بیاید با هم بررسی کنیم ببینیم که کدومشون قوی‌تره و چطور می‌تونه نگاه ما به خداوند رو عوض کنه باوری که من سعی می‌کنم تو ذهنم تکرار کنم و بسازم همیشه به یاد بیارم .خداوند نیروی مطلق خداوند خالقه و خداوند قدرت خلق زندگی خودم را به من داده و به نسبتی که می‌دونم خداوند به مسائل من آشناست خداوند خواسته‌های من رو می‌دونه . خداوند راه رسیدن من به خواسته‌هامم می‌دونه و خداوند هر لحظه داره هدایت می‌کنه من رو به سوی خواسته هام.وقتی باور کنم خدا تنها نیروی مطلق هستی و اینا رو تکرار کنم به همون نسبت آرام‌تر می‌شم یعنی اگر باورم این باشه که خداوند هدایت کننده من هست خداوند می‌خواهد که نعمت‌های بیشتری به من بدهد خداوند لذت می‌برد از اینکه من زندگی زیبایی داشته باشم از اینکه فراوانی و نعمت و خوشبختی توی زندگیم باشه خداوند می‌خواهد که نعمت و فراوانی تو زندگی من باشه

    به قول قرآن خداوند برای شما فزونی می خواهد.

    خداوند مسیرو به من میگه داره راه حل‌ها رو به من میگه هر چقدر که من این باورها رو داشته باشم و تکرار کنم و به یاد بیارم نتیجه‌اش چی میشه نتیجه احساسیش در قلب من ارامش احساس آرامش بیشتره احساس

    اطمینان بیشتر احساس اطمینان بیشتره احساس امنیت بیشتره و به یاد میارم انگار که اون آرامشی که در قلب من ایجاد می‌شه کمک می‌کنه که من هم فرکانس بشم با فرکانس خداوند ببینید خداوند همواره داره مارو هدایت می کنه

    ما کی این هدایت دریافت می کنیم؟وقتی

    به فرکانس خداوند نزدیکیم موقعی که ما قلبمان آرام است

    انگار که اون آرامشی که در قلب من ایجاد می‌شه کمک می‌کنه که من هم فرکانس بشم با فرکانس خداوند ببینید خداوند همواره داره ما رو هدایت می‌کنه ولی افرادی هدایت رو دریافت می‌کنند که نزدیک باشن به فرکانس خداوند وکی می رسیم به فرکانس خداوند؟

    خداوند همواره ما هدایت می کنه

    ولی افرادی هدایت رو دریافت می‌کنند که نزدیک باشند به فرکانس خداوند کی ما نزدیک هستیم به فرکانس خداوند موقعی که ما قلبمان آرام است

    و نگرانی‌ها تو وجودمون کمتره موقعی که احساس سپاسگزاری حساس اشتیاق در قلبمون بیشتره خوب وقتی که ما بتونیم به این شکل در زمان‌های طولانی به به آرامش برسیم با ایجاد باور مناسب نسبت به خداوند ما هدایت می‌شیم به مسیرهای درست یعنی قدم‌ها به ما گفته می‌شه.

    باور داشته باشیم که خداوند خواسته‌های ما رو می‌دونه

    نیاز نیست که فریاد بزنیم نیاز نیست که گریه کنیم خداوند می‌خواهد این کار را انجام بدهد خداوند همواره در حال هدایت کردن ماست خداوند فرمود وقتی که شما به زمین هبوط می‌کنید هر کسی که از هدایت من پیروی کنه نه غمگین خواهد بود نه ترسی بر اون هست . ما کی نگران نیستیم ؟موقعی که ما باور داشته باشیم که خداوند داره هدایت می‌کنه موقعی که ما توکل کنیم به خداوند کی ما داریم توکل می‌کنیم به خداوند موقعی که ما آرامش داریم موقعی که میگیم

    اون داره منو هدایت می‌کنه خداوند قادر مطلقه

    خداوند همواره داره هدایت می‌کنه خداوند منبع رزقه منبع رشد منبع سلامتی منبع ثروت منبع تمام خوبی هاست.

    خداوند بهتر از خودمون می‌دونه که ما چه نیازهایی داریم و خداوند می‌خواهد که نیازهای ما را برطرف کنه .و قتی که بتونیم این کارو انجام بدیم در مسیر هدایت‌ها قرار می‌گیریم به ما گفته می‌شه قدم‌ها به ما گفته می‌شه به بی‌نهایت طریق نه اینکه خدا با ما حرف میزنه بلکه با بی نهایت روش مثلا آدم‌هایی که میان شرایطی که پیش میاد مسیرها قدم به قدم برای رسیدن به خواسته‌ها به ما گفته می‌شه کل کاری که ما باید انجام بدیم این که تقوا کنیم و کنترل ذهن کنیم.

    یعنی بدانیم خداوند عالم خداوند قادر مطلقه بیشتر از ما می خواهد نیازهای ما را برطرف کنه خداوند بیشتر از ما می خواد که

    خوشبخت باشیم که ما سعادتمند باشیم که ما سلامت باشیم که ما ثروتمند باشیم .

    خداوند همواره داره هدایت می‌کنه ما باید در مداری قرار بگیریم که هدایت‌ها را دریافت کنیم و کل کاری که ما باید انجام بدیم اینه که این باورها رو تکرار کنیم .

    همواره در حال دریافت نعمت‌ها باشیم موقعی که ما نگاهمونو به خدا عوض کنیم موقعی که ما باور داشتیم خداوند

    همواره با ما هست از رگ گردن به ما نزدیک‌تره همیشه با ما هست همیشه داره گوش می‌کنه

    می‌بینه همیشه داره هدایت می‌کنه عالم مطلقه قادر مطلقه وهابه به آرامش می رسیم که این آرامش باعث هدایت ما به خوبی ها میشه .

    بارها و بارها و بارها به خودمون بگیم خداوند همواره داره ما رو هدایت می‌کنه خداوند می خواهد که

    ما ثروتمند باشیم ما سعادتمند باشیم ما سلامت باشیم ما روابط خوب داشته باشیم فقط ما باید خودمونو آماده کنیم ببینید

    خداوند همواره داره به ما پاسخ میده

    خداوند از ما بیشتر می‌خواد که ما خوشبخت باشیم ما ثروتمند باشیم ما سعادتمند باشیم ما سلامت باشیم ما روابط خوب داشته باشی.

    فرض کنید یک موج رادیوییه داره پخش میشه تو جهان یک فرکانسیه به نام فرکانس خداوند

    موقع دریافتش می‌کنیم که تنظیم کنیم خودمون روی اون طول موج .فرکانس خداوند در هر لحظه داره انتشار پیدا می‌کنه در همه جا هست مثل فرکانس‌های رادیویی تو الان فرکانس‌های رادیو رو می‌بینی نه پس خداوند رو هم نمی بینی مگر امواجش دریافت کنی.

    به ما میگه که چه مسیری رو بریم به ما آرامش میده و کمک می‌کنه و هدایت می‌کنه و ایده‌ها رو میاره .نشان در مدار خدا بودن راحتی کارهاست

    به قول انیشتین میگه وقتی کارا داره ساده انجام میشه یعنی خدا داره کارا رو انجام میده

    خدا داره کمک می‌کنه و کارا رو انجام می‌ده اینه که کارا به شکل حیرت انگیزی ساده انجام می‌شه به شکل باورنکردنی روان انجام می‌شه خود به خود انجام می‌شه

    می‌دونی چی میگم وقتی خدا داره کارا رو انجام میده کارا خیلی روان انجام میشه .و این‌نتیجه این که

    آیا خداوند را همواره حاضر می‌بینیم آیا خداوند را وهاب می‌بینیم رحمان می‌بینیم یا نه تا

    یه اشتباهی می‌کنیم خودمونو سرزنش می‌کنیم یا نه سریع می‌پذیریم که خداوند منو بخشیده نیازی نیست خودم سرزنش کنم .

    آیا اگر که یک جایی شرایط سخت پیش میره ما به شدت به هم می‌ریزیم یا نه می گیم

    الخیر فی ما وقع وقتی بپذیریم خداوند مدیریت همه‌چی رو به عهده داره اون موقع.

    ایده‌ها رو به ما میگه خداوند آدم‌ها موقعیت‌ها و شرایط وارد زندگیمون می‌کنه و هدایتمون می‌کنه به سمت مسیر درست

    خداوند کارا را انجام میده ایده‌ها رو میگه هدایتمون می‌کنه آدم‌ها و شرایط و موقعیت‌ها رو برام به وجود میاره و ما رو تو مسیر درست قرار می‌ده .

    …..

    من خودم قبل این که با قوانین آشنا بشم خیلی حرص همه چی رو میخوردم ولی الان همه چیز رو به خدا می سپارم.

    خداوندا خودت به من مرضیه کمک کن.

    خدایا هدایتم کن

    خداوندا به من آرامش بده

    خداوندا پاسخ بده به خواسته های من

    ربنا من رو به شیوه های آسان هدایت کن به شیوه‌ای ساده امتحان کن برای من امتحان های ساده درنظر بگیر خداوند به کمک کن.

    خدایا به من ملکی بده که قبل از من و بعد از من به هیچ‌کس ندادی

    خدایا به من ظرف و قلب وجودی بزرگی بده

    خدایا من از تو تمام‌چیزهای خوب دنیارو می خوام.

    خداوندا از تو نعمت های بیکران می خوام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    اسما گفته:
    مدت عضویت: 877 روز

    سلام به استاد گرانقدر و مریم جون

    سلام به دوستان هم فرکانسی ام

    هرکدوم از فایل هاتون رو گوش میکنم یاد فایلها و مطالب عالی دیگتون میفتم

    از رابطه خودمون خداوند گفتید یاد شعر قیصر امین پور که خیلی زیبا میخوندید میفتم

    رابطه من با خداوند دقیقا همین بود

    شما گفتید خداوند یک سیستمه اما من خداوند رو یک انسان مستبد و دیکتاتور و جبار بود که همیشه ازش میترسیدم و اگه چیزی ازش میخواستم با ناامیدی و ترس و خشم کینه بود و فکر میکردم هرچی بیشتر ناله کنم خدا بیشتر دلش به رحم میاد

    من انسان سخت گیری و کمال گرایی بودم برای همین همه کارها خیلی سخت و با اصطکاک زیادی انجام میشد همش گره میخورد

    گفت آسان گیر بر خود کارها کز رویِ طبع

    سخت می‌گردد جهان بر مردمانِ سخت‌کوش

    مثل کارتون‌های بچگیمون که همیشه پر از گره و چالش بود نل که مادرش رو پیدا نمی‌کرد پرین که پدرش رو پیدا نکرد و…..گره پشت گره

    ایناست تو ناخودآگاه ما

    اما الان آگاهانه کارها رو آسون میگیرم و باز هم به قول استاد اینها پاشنه آشیل ماست و باید همیشه روش کار کنم

    رابطم با خداوند عالیه هرلحظم رو و همه کارهام رو به خودش میسپارم و به به به این مدیریت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    اعظم دانشور گفته:
    مدت عضویت: 276 روز

    سلام استادعزیزم خداراسپاسگذارم که باشما اشنا شدم ومن حدود 4سال هست که فایلهای رایگان شمارا گوش ‌میدم وزندگی من رومتحول کردی با گفته هاتون وتاثیرات شگفت انگیزی گرفتم ومن یک ادم مثبت اندیشی شدم وحالم خیلی خوب هست و یکی ازارزوهام دیدن شما ازنزدیک هست وصحبت کردن باشما وایمان دارم که این اتفاق می افتد عاشقتونم وازخداوند سلامتی،خیر،برکت خواستارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    رحمت الله غزنی گفته:
    مدت عضویت: 1883 روز

    بنام خدای هدایتگر و مهربان

    خدایا صد هزاران مرتبه شکر بخاطر این آگاهی ها این مسیر که هدایت کردی بخاطر وجود مبارک استاد که یاد تو را در دلهای ما بیشتر و بیشتر می سازد

    امروز که داشتم از سر کار بر می گشتم یک لحظه این سوال را از خودم کردم که چرا باید به خداوند اعتماد کنم توکل کنم و کارها را به او بسپارم جواب های که برای این سوال به خودم یاد آوری کردم خیلی احساس ام را خوب کرد اولین جوابی که به ذهن آمد اینکه الا بذکر الله تطمئن القلوب تنها با یاد خداوند دلها آرام می گیرد همین که فقد خداوند را یاد می کنیم چقدر قلب ما آرامش می گیرد پس چرا همیشه خدا را یاد نکنیم دوم وقتی گذشته ام را مرور کردم هر زمانیکه کارها را به خداوند سپردم از او کمک خواستم کارها به طرز معجزه آسایی خوب پیش رفته ایده ها گفته شده دستان خداوند به کمک ام آمده برعکس هر وقت به خداوند توکل نکردم و روی عقل خودم حساب کردم واقعا رنج کشیدم گره ها بیشتر شده و اینها دلایل بسیار قوی هستند که باید همیشه کارها را به او بسپارم از او کمک بخواهم واقعا که انسان فراموشکار است مدت ها بود که کاملا فراموش کرده بودم این مسئله را شیطان از یادم برده بود به همین دلیل تصمیم گرفتم که این شعر زیبا را چاپ کنم و روی دیوار اتاقم بزنم تا همیشه یادم باشد

    هرلحظه که آرامم در کارگه تقدیر آرامتر از آهو بی باک تر از شیرم

    هر لحظه که می کوشم در کار کنم تدبیر رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر

    نگاه ما به خداوند تعین می کند که چه نتیجه یی از این نیرو می گیریم باور های مناسب نسبت به خداوند باعث میشه از نعمت های بیشتری بهرمند شویم.

    خداوند قادر مطلق است عالم مطلق است قدرت خلق زندگی ام را به خودم داده خداوند هدایتگر من است خداوند لذت می برد از اینکه من زندگی زیبای داشته باشم چون به گسترش جهان کمک می کنم خداوند می خواهد که من ثروتمند باشم خداوند هر لحظه مرا از بینهایت طریق به سمت خواسته هایم هدایت می کند چقدر این باورها زیباست قدرتمند است احساس آرامش می دهد وقتی به صورت واقعی باور داشته باشیم خدایا کمک ام کن این باورهای ارزشمند را هر روز بیشتر در وجودم نهادینه بسازم

    نتیجه این باورها احساس آرامش احساس اطمنان، امنیت می شود همین آرامش کمک میکند به فرکانس خداوند نزدیکتر شویم کی به فرکانس خداوند نزدیک؟ وقتی قلب ما آرام، آرامش داریم ترس های ما کمتر، احساس سپاس گزاری داریم برعکس عجله و نگرانی ترس می آورد عجله باعث می شود از خواسته های مان دور شویم موقعی به خواسته های ما نزدیک که آرامش داریم.

    خداوند همواره در حال هدایت ماست انا علینا للهدا چه موقع هدایت را دریافت موقعی که خداوند را باور توکل کنیم کل کار ما این است که ذهن خود را آرام کنیم جهان برپایه هدایت کار وقتی در مدار هدایت قرار هدایت می شویم این باورها را باید بارها و بارها تکرار کنیم آن وقت می بینیم که چطور هدایت، درها باز می شود مثل موسی وقتی تسلیم خداوند شد چقدر کارها خوب پیش رفت برایش

    خدایا تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می جویم ما را به راه راست راه کسانیکه به آنها نعمت داده ای هدایت کن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    مهرداد غنچه-اسما ابوتراب گفته:
    مدت عضویت: 2363 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم جانم و تمام بچه های سایت

    به نام خدا

    اسما ابوتراب

    استاد من این فایل رو خیلییی به خودم گرفتم یعنی احساس کردم خدا بهتون گفته 25 آبان تولد اسما هست یه فایل بذارید رو سایت مخصوص این بندم :))

    بذارید موضوع رو از اینجا تعریف کنم

    برم به سال 1401 تابستون که به بزرگ ترین تضادی ک تاحالا تجربه کرده بودم رسیدم

    اون روزا جای من رو پشت بوم خونمون بود

    اینقدررررر با خدا حرف میزدم اینقدر حالم خوب بود ک بهترین روزامو طی کردم در بزرگ ترین تضاد

    اینقدر با خدا حرف زدم تا خدا مهرداد رو مهر 1401 سر راهم قرار داد :))

    آبان هم رفتم تو یه شرکت عالی مشغول ب کار شدم

    شاید اون روند کار کردن روی خودم 2 ماه طول کشید ولی من رو تکون داد

    حالا چرا اینو گفتم

    پریشب ک تولدم بود یه موقعیتی پیش اومد ک من تنها بودم و اومدم تو سایت و کامنت خوندن ک خدا بهم گفت پاشو برو بالا پشت بوم بعد دو سال

    وقتی رفتم ماه کامل بود صحنه بشدت زیبایی بود

    یادم ب تک تک وویس هایی ک برای خودم گرفتم میوفتاد یادم به اون لحظاتی ک به خدا میگفتم خدایا من نمیدونم تو میدونی من میخوام فقط ازت و ساعت ها گریه میکردم و حرف میزدم با یه حالت معنوی خاص اون بالا واقعا برای من غاره حرا بود

    دیگ بعضی وقتا مامانم نگرانم میشد مدام میگفت بیا پایین داری چیکار میکنی

    استاد شروع کردم همون وویس های ک گوش میکردم پلی کردم و زدم زیر گریه گفتم خدایا من توبه میکنم من کافر شده بودم من خودم داشتم تصمیم میگرفتم من تو رو نادیده گرفتم خیلی حالم خوب شد حدود دوماه هست ک خیلی سخت روی هدفم متمرکز شدم و مدام برای رسیدن به خواسته اصلیم سرچ میکردم راه پیدا میکردم ناامید میشدم با حرف های منفی دیگران با نمیشه نمیشه هایی ک میگفتن و رنگ خدا رو داشتم تو باورهام کمرنگ و کمرنگ تر میکردم

    …و اما صبح 25 آبان این فایل رو باز کردم به خودم گفتم این هدیه خدا جانم ،استاد جانم و مریم جانم هست این فایل الکی نیست فایلی ک داره میگ اسما تسلیم میشی یا چکو لگدا بیاد

    اسما بر میگردی تو مسیر یا گوشتو بتابونم

    به مدت همین دو ماه ک دارم تمرکزی روی هدفم کار میکنم یکم از سایت دور شده بودم و خدارو شاکردم بخاطر داشتن همسری هم مسیر ک بهم مدام گوش زد میکرد داری دور میشی برو تو سایت برو کامنت بخون

    این مورد برعکسشم بوده ک بعضی وقتا مهرداد داشته دور میشد و با یه تلنگر ک بهش زدم برگشته و الان هم در مورد من این هم لطف خدا برای داشتن یک همسفر هم مسیر

    اصلا دو هفته اخیر داشتم نشونه هایی از خروج از مسیر رو میدیم ک حالم بدون دلیل بد میشد

    دیگ یادم نمیاد قبل اشنایی با سایت چجوری بودم:))

    دلم میخواد براتون از هدفم بگم از هدایت هایی ک دریافت کردم از پیشرفتی ک کردم و تمرکز

    ولی به قول استاد با نتیجه میخوام حرف بزنم

    این کامنت باید روز تولدم نوشته میشد برای همین برای خودم تاریخ اون روز رو میزنم تا یادم بمونه

    الان هم در یک کافه قشنگ در حالی ک تنها هستم و رو ب روم ماه قشنگ داره دلبری میکنه کامنتم رو به پایان میرسونم

    استاد یه جوریی از صمیم قلبم دوستتون دارم ک نمیدونید

    این حرفای خالصانتون عشقتونو تو قلب ما هزاران برابر بیشتر میکنه

    1304.08.25

    تولدت مبارک اسما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    شادی مرادی گفته:
    مدت عضویت: 1327 روز

    سلامی ب گرمی افتاب خوزستان

    ب زلالیه آبهای خلیج فارس و کارون

    سلامی از صمیم قلبم ب استادبزرگ مرد بزرگ

    فرستاده ی خدا استادسیدحسین عباسمنش

    سلام ب مهربانترین بانویی ک تاحالا دیدم

    بانویی ک چقدر عمیق باخودش در صلحه

    بانویی ک ب جرات میگم الگوی تمام بانوان میشه

    توی خیلی از خصلت ها و رفتارهای شخصیتی

    چقدر خوشحالم

    چقدر سپاسگذار خداوندم

    ک منو باهمچین زوج هدایتگر و هم فرکانس آشنا کرد

    چقدر سپاسگذار خداوندم ک منو ب همچین سایتی هدایت کرد

    چقدر خوشحالم ک استاد ما بسیار شیرین و واضح

    گیرا و شفاف صحبت میکنن

    طوری ک بچه ی7ساله

    و یه انسان80 90 ساله هم صحبتاش رو ب وضوح متوجه میشن و حس میکنن

    این منو خوشحال میکنه

    این منو راضی میکنه و هرجایی ک هستم با کلی شخصیتهای متفاوت بتونم صحبتای دلنشین استاد رو پلی کنم و با تمام آرامش گوش کنم

    تشکرمیکنم از تمام انسانهای شریف و باسخاوتی ک هم عضو این سایت هستن این افراد اول بخودشون لطف کردن

    بعد ب جامعه ایی ک دارن زندگی میکنن و جهان هستی

    تشکر ویژه از افراد گلی ک کامنت مینوسن و با اعماق وجود از نتایجشون صحبت میکنن

    عده ایی ک اینقدر شفاف صحبت میکنن

    انگار کنارم نشستن دارن مستقیم باخودم صحبت میکنن

    جای شکرگذاری داره

    واقعا در این جهان هرچیز چیزی جذب کرد

    ما استاد را جذب کردیم و استاد مارا

    خداوندا شکرت سپاس بیکران

    ک اسطوره الگو و یک انسان نمونه

    کسی ک داره هر روز چشم صدها و صدها هزار نفر رو ب روی حقایق باز میکنن

    راهنمای ما هستن

    سعی میکنم تمام تلاشم اینه ک عادت استاد درونم شکل بگیره

    هر روز قبل از بیدارشدنه کامل

    برم سراغ کامنتها و چندتا کامنت بر بدن بزنم

    برای صبحانه ی روحم

    روزم رو با کامنت های مسرت بخش دوستانم شروع کنم

    امروزم یکی از اون روزهاس ک خوندنم گل کرد و همچنان ادامه دادم و لذت میبرم از این کامنتهایی ک سراسر آگاهیه سراسر بیداریه پراز حال خوبه

    اتفاقا یه جاهایی ازشون رو کات کردم

    سیو کردم

    ک بنویسم بچسبونم ب دیوارهای اتاق

    هی چشمم ببینه بخونم باورم بشه

    ک تمام ادما میتونن خالق زندگی خودشون باشن

    امروز زیاد از هدایت خوندم

    زیاد خوندم ک اول آرامش بعد هدایت الهی

    هروقت اروم بودیم هدایت خدا رو حس میکنم

    اول آرامش ذهن و روح وقلب

    بعد صدای دلنشین و الهامات پروردگارت رو میشنوی

    همینطور ک میخوندم اروم میشدم هی تکرار میکردم

    پرورگارم شکرت خداوند بزرگ شکرت

    خدای خوبم تورا سپاس

    اجابت کن منو

    من جز تو کسی رو ندارم ک بهش پناه ببرم

    اول تویی اخر تویی

    ظاهر تویی باطن تویی

    تویی ک همیشه حاضری

    تویی ک همیشه منتظرمنی بیام سمتت

    تویی ک همیشه آغوشت بازه برای من

    توهرشرایطی توهر ساعتی تو هرسنی

    خدای من رفیق شفیقم بهترین دارایی ک تواین دنیا دارم

    منو هدایت کن ب سمت نور ب سمت رحمتت ب سمت خودت

    ک تنها تو را دارم و تنها از تو یاری میجویم

    معبود من مرا دریاب مرا دریاب

    ای ک مرا خوانده ایی راه نشانم بده

    حس حال خیلی خوبی داشتم و دارم

    گفتم چرا با بچه های خانوادم درمیون نذارم

    بسم الله کن

    صحبت کن برا دوستات

    هر روز صبح با مادرم ساعت5ربع یا5نیم بیدار میشم

    و عصر موقع اومدنش هم از نیم ساعت قبل نگاهم ب ساعته ک برگرده

    درطول روز هی میگم خدایا مادرم رو ب تو میسپارم خودت مراقبش باش محافظش باش

    کمک کن کارهاش ب اسونی انجام بشه

    کمک کن حالش خوب باشه

    از تمام خانم های این جهان هستی یکیش مادر من شده

    عمرطولانی بهش بده ک همیشه از حضورش لذت ببریم

    (برای تمام مادرها طول عمر باعزت از خداوند میخام)

    اینو بگم ک مادرم بیشتر شبیه رفیقمه

    ک اینقدر هم فرکانسیم

    خلاصه عصرا هم چایی رو اماده میکنم تا بیاد

    صبح وسط کامنت خوندن

    (کامنتهایی ک از ارامش و هدایت و حس خوب بود)

    یه خواب خرگوشی رفتم حدود5دقیقه شاید

    (شاید برا شماهم اتفاق افتاده گوشی یا کتاب تو دستتون خواب رفتیم چند دقیقه ایی)

    خواب بود رویا بود الهام بود یا وحی بود

    نمیدونم اسمشو چی بذارم

    خواب دیدم مامانم داره اماده میشه ک بره بیرون

    منم 1 استکان چای گرفتم براش

    گفتم مامان چای بخور بعد برو

    گف دیرم میشه دیرم میشه چای منم تو بخور

    گفتم خب من برا تو اماده کردم

    چایی رو برداشتم رفتم دنبالش تو آسانسور ک برم پایین برسونم دستش

    خیلی طول کشید تا آسانسور بیاد پایین

    گفتم خدایا کیه داره آسانسور رو بالاپایین میکنه

    نرسید نرسید

    گفتم یعنی چی

    چرا نمیرسه

    چیشده گیر کرده

    یهو آسانسور شبیه لوله های جاده سازی شد

    ک زیر زمین میذارن برای گذر آب

    فکرشو کنین آسانسور لوله ایی ک یهو ن صفحه ایی ک بتونم دکمه ایی بزنم نگهش دارم

    ن دری ک بتونم برم بیرون

    از جنس آهن بود

    دور تا دورم پیچید

    طوریک فقط جای خودم بود اونجا و سقفش اینقدر طویل و بلند شد

    ک حس کردم 4 الی 5 متر شده

    یه ترس عجیبی گرفتم

    گفتم کمکککککک کمک

    کسی صدامو میشنوه؟

    استرس دلهره ترس نگرانی عصبانیت

    همه باهم اومدن سراغم

    زور میزدم برای بیرون اومدن

    دیدم ن همش بتن هست

    نگاه سقف4 5 متری کردم فقط یه سو سوی نور کوچیک اونجا بود

    ک شایدم صدام نمیرسید اگ داد و بیداد میکردم

    خدای من شاهده

    همونجا توی همون حالت خواب و بیداری

    بخودم گفتم شادی آروم باش آروووم

    خدا حواسش ب تو هست

    تقلا نکن

    زور نزن نذار انرژیت هدر بره

    مگ یوسف نبود تو چاه اب انداختنش تو بیابون

    با اون سن کمش شروع کرد ب راز و نیاز با خدا

    پس توهم اروم بگیر ک خدا بهترین ناجیه

    و هی میگفتم

    پروردگارم تنها تورا دارم تنها تورا دارم ب من کمک کن

    من از تو یاری میخام

    بهم کمک کن

    از خواب پریدم

    حسم خیلی عجیب بود

    هم بغض داشتم

    هم لبخند رو لبم بود

    ک چ خواب جالبی بود

    هم ضربان قلبم ب شدت میزد

    حالم دگرگون شد

    هدایت ینی همین

    خدا چطوری ب من نشون بده من هستم من کنارتم

    چقدررررر روز قشنگی بشه امروز

    پرورگارم توراشکر ک جای حق نشستی

    همه ی خوبان سایت رو ب دستان پر مهر خداوند میسپارم

    سراسر عشق و شادی سعادت و سلامتی باشید

    شادی مرادی

    27 آبان 1403

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      مریم محمدی گفته:
      مدت عضویت: 1259 روز

      به نام خدای مهربونم، رزاق و وهابم.‌

      سلام شادی عزیزم. منم یه دوست فرشته دارم هم اسم شما. چقدر اسمتون زیباس.

      خیلی احساس خوبی رو منتقل کردین با کامنتتون. تحسین می‌کنم ارتباط زیبای شما رو با مادرتون. یکی از پاشنه‌های آشیل همیشگی من ارتباط با مادرم بود که از وقتی وارد سایت شدم با تکامل فرکانسی رو‌ به بهبوده ولی هنوز به ثبات فرکانسی نرسیده.‌

      امیدوارم هر کجا هستید در پناه الله یکتا شاد، سالم، ثروتمند و بالیاقت باشید.‌

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    فرهاد و عسل گفته:
    مدت عضویت: 3702 روز

    درود خدمت شما استادعباس منش عزیزم

    خدا قوت و ممنونم از این جلسه ی فوق‌العاده

    استاد عزیزم خبرهای خیلی خوبی دارم خدا روشکر

    .

    استاد عزیزم این روزها هدف و تمرکز من روی دوره دوره فوق العاده راهنمای عملی دستیابی به رویاها است جلسه اول همین دوره سه هدف که برام بی‌نهایت ارزشمند و مهمه رو انتخاب کردم

    . هدف اولم به لطف خدا مهاجرت به شهر مورد علاقه‌ مون بود

    . هدف دومم خرید ماشین شاسی صفر کیلومتر

    هدف سومم راه اندازی کسب و کارم در شهر مورد علاقمون است

    استاد عزیزم به لطف خدای بزرگم به هدف اولمون که همیشه صحبت من و خانمم درباره مهاجرت هم بوده درتولد 33 سالگی من به لطف خدا در 10 آبان 1403 اتفاق افتاد و بی‌نهایت خداوند رو شکرگزاریم که بعد از دیدن تقریباً کل ایران در نهایت ما عاشق کرج شدیم و به یکی از مناطق خیلی عالی و مسکونی با امنیت بالا هدایت شدیم و اینجا توی کرج خونه اجاره کردیم و مهاجرت کردیم

    از روزای اولی که 9 سال قبل عضو سایت شدم این آرزوی من بوده مه مهاجرت به شهر بزرگتری کنیم

    در این مسیر من و همسرم خیلی بهتر همدیگرو شناختیم و به هم علاقمندتر شدیم چون در مواقعی که شرایط بخواد سخت بشه آدما بهتر همدیگرو می‌شناسند و ما در این مسیر به لطف خدا خیلی با هم هماهنگ بودیم و به کرج فوق العاده زیبا مهاجرت کردیم

    در مورد هدف دومم یک سری اتفاق باید از قبل بیفته تا به لطف خدا بهش برسم مثل فروش آپارتمانم در شهر قبلیمون که هنوز اتفاق نیفتاده اما به لطف خدا یک ماشین دنای فوق العاده رو با ماشین قبلیم که ساینا بود معاوضه کردیم و ماوالتفاوتش رو نقدا پرداختیم خیلی خیلی از ماشین جدید راضی به لطف خدا هستیم

    استاد عزیزم خیلی خوشحال شدم که این فایل جدید رو روی سایت دیدم با این مثال فوق العاده از دوستتون خدا رو خیلی شکرگزاری کردم و مو به تن من سیخ شد بارها شده احساس کردم که این ایده الهامات من است و بهش عمل کردم و به نتیجه‌های خیلی بزرگی از گوش کردن به الهاماتم رسیدم

    استاد عزیزم من از وقتی با شما آشنا شدم عاشق قرآن شدم هیچ وقت در زندگیم ندیدم کسی رو که انقدر زیبا بتونه قرآن رو درک کنه و بتونه خیلی عالی توضیحش بده ممنونم از شما

    استاد عزیزم از جلسه سوم راهنمای عملی دستیابی به رویاها یاد گرفتم که مثل ریچارد برانسون که می‌گفت ما همیشه رو به پیشرفت بودیم و هیچ وقت شکست نخوردیم و مثل خودتون که همیشه رو به پیشرفت هستید این باور رو دارم برای خودم می‌سازم که چقدر خوبه که در آینده بیام برای فرزندانم صحبت کنم که من به هر چیزی که در زندگی آرزوی من بود به راحتی بهش رسیدم

    استاد عزیزم این فایل ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی دقیقاً برای شرایط حال حاضر من است چون تازه مهاجرت کردم و در حال شناخت محیط هستم و به لطف خدا جایی اومدیم که هیچ آشنا یا دوست و رفیقی نیست و فقط امید ما به خداوند است هنوز کسب و کارم رو در این شهرراه اندازی نکردم و با امید به خداوند در حال انجام دادن کارها هستم

    الان مهاجرت کردن ما خدا را شکر خیلی راحت و عالی پیش رفت اما چون من همیشه از شروع کسب و کار در شهر جدید ترس داشتم بعد از حدود 17 روز هنوز کسب و کارم شروع نشده و این ترس من بوده که این نتیجه حال حاضر من رو ایجاد کرده

    استاد عزیزم باورهای خیلی عالی نسبت به خداوند ما داریم چون به کرج مهاجرت کردیم و اینجا در این شهر من و همسرم هیچ آشنایی نداریم و تنها آشنای ما خداوند است

    وبا اعتماد به خداوند مهاجرت کردیم

    انشالله اتفاقات فوق العاده ای که برامون میفته رو در کامنت‌های بعدی خواهیم گفت

    .

    مورخ 27 آبان 1403

    انشالله در پناه فرمانروای کیهان همیشه در اوج سالم سلامت ثروتمند قدرتمند لیاقتمند و خوشحال باشیم

    بدرود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    اسما گفته:
    مدت عضویت: 877 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم جون

    و دوستان هم فرکانسی ام

    قبلا همیشه سعی میکردم خودم همه کارها و انجام بدم و خدایی میکردم که من میتونم رابطم با خدا اصلا جالب نبود از همه میخواستم و انتظار داشتم الا خدا

    خدا آخرین نفرایی بود که به ذهنم میومد اگه چیزی ازش میخواستم کاملا نا امیدانه

    بود و با احساس بد،احساس کسی که از طرفش کلی ناراحتی و کینه به دل داره

    اما وقتی خدارو در درونم پیدا کردم انگار یک گمشده ی قدیمی رو پیدا کردم چه لحظات نابی که باهم نداشتیم چه شب‌هایی که تا صبح باهم عشق بازی میکردیم و لذت می‌بردم از این تنهایی و حس عالی

    من در برابر پروردگارم تسلیم شدم و شده رفیق فابریکم هرلحظم رو به خودش میسپارم.همه چیز خیلی آسون روون پیش رفت

    خیلی وقتا خواسته هامو می‌نویسم میگم خدایا نمی‌دونم چجوری خودت می‌دونی

    من نمی‌دونم و تو می‌دونی

    این فایل شما خیلی من رو به یاد جلسه دوم دوره کشف قوانین انداخت که

    می‌گفتید: همه کارها باید آسون و روون انجام بشه اگه غیر از اینه یعنی اشکالی وجود داره.

    وقتی من این فایل رو گوش کردم به تضادی برخوردیم مالیات دستگاه کارت خوان همسرم که به اسم من بود 20 میلیون اومده بود در صورتی که سال قبلش نزدیک یک میلیون بود.

    باهمسرم رفتیم اداره مالیات صحبت کردیم در واقع اون شغلی که برای گرفتن دستگاه وارد شده بود شغل ما نبود ما کلی فروش بودیم اون یه شغل لوکس خورده فروشی خورده بود

    هرچی صحبت کردیم گفتن هیچ راهی وجود نداره باید مالیات بدین من با خودم میگفتم مالیات امسال هیچی مالیات سال آینده حتما چند برابر میشه.

    همسرم بهم ریخته بود از اون وقتایی که هنگ میکنی و مغز ارور میده منم کمی بهم ریختمه بودم ولی یاد گفته های استاد میفتادم که انجام شدن تمام امور باید ساده روون باشه پس امتحان میکنم ببینم جواب میده.

    سعی کردم آرامشم رو حفظ کنم تا هدایت ها الهامات بیاد خیلی زود این هدایت اومد که با اون کسی که اطلاعات دستگاه رو وارد کرده تماس بگیریم اول نجواها اومد که اداره مالیات گفت هیچ راهی نیست،باز ندای درونم می‌گفت همه کارها باید ساده انجام بشه

    پس تماس گرفتیم طرف گفت بیاین براتون درست کنم

    فرداش رفتیم و خیلی راحت کار در کمتر از نیم ساعت انجام شد یک آرامشی تمام وجودم رو فرا گرفته بود

    گفتم دیدی جواب داد دیدی

    خدایا شکککرت

    از اون موقع خیلی خوب متوجه شدم که همیشه باید آرامشم رو حفظ کنم تا الهامات بیاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    مینا منصوری گفته:
    مدت عضویت: 1078 روز

    سلام و درود

    چه موقع ما در فرکانس خداییم؟

    ((موقعی که قلبمون آرومه)) فقط میخوام رو همین جمله مانور بدم.

    آره قلبمون آرام هست وقتی کنار کسی باشی که بی توقع بی هوس دوستت داره

    آرامه قلب وقتی کنار کسی باشی که با عزت و افتخار دوستت داره

    آرامه قلب مکانی که عزت و افتخار بهت بدهند

    آرامه قلب وقتی بوی خدا از کسی یا مکانی استشمام بشه

    قلب مکان خداست باید قلبمون رو جایی قرار بدیم که قلبمون بپسنده تا خدایمان بتونه در آرامش درست تصمیم‌ بگیره و الهامات شایسته و بایسته برامون رقم بزنه

    دوستان مقام و منسب مهم نیست میز و سمت کاری مهم نیست

    مهم حال خوبتون هست.

    باید بفهمیم کجا عزت دارین و کجا در امان و امنیت احساسی هستین.

    نمیگم رشد و پیشرفت رو دنبال نکنین نه

    البته که رشد و پیشرفت و حرکت لازمه زنده بودن هست ولی دنبال کاری که دهن پر کن باشه نباشین دنبال پز دادن نباشید.

    حرف مردم و نظر دیگران نه

    نظر خدا و حرف خدا مهم هست و وقتی صدای خدا شنیده میشه که قلب تون آرام باشه

    چقدر جهان و فرکانس مثل فرمول های ریاضی درست و دقیق در اجرا هستن.

    ((وقتی در فرکانس خوب هستیم میزان الهامات بیشتر میشه نعمت ها زیاد میشه

    خداوند منبع هدایت و ثروت هست.))

    حالا این جمله از حرف استاد توجهم رو جلب کرد.

    ولی برای کامنت بعدی ازش مینویسم.

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: